بهداشت روان بهداشت (سلامت) روان چیست؟
سلامت روان به نحوه تفکر، احساس و عمل شما مربوط می شود .
بطور کلی مردمی که از سلامت روان خوبی برخوردار هستند: · دارای نگرش مثبت هستند ...
آنها آماده بر خورد با مشکلات زندگی هستند.
· در مورد خود و دیگران احساس خوبی دارند.
· در محیط کار و فعالیتشان و در روابط شان مسئو لیت پذیر هستند.
وقتی از سلامت روان خوبی برخوردار باشید، انتظار بهترین چیزها را در زندگی دارید ...
وآماده برخورد با هر حادثهای هستید.
چرا باید در مورد سلامت روان بدانیم؟
چون با آموختن ویژگی های سلامت روانی، بهتر می توانید به آن دست پیدا کنید.سلامت روانی در بسیاری از موارد مانند سلامت جسمانی است.
بطور مثال : - بسیاری از مردم گهگاه احساس افسردگی می کنند همانطور که بسیاری از مردم دچار سرماخوردگی می شوند .
- شما نمی توانید از همه نا راحتی های روحی جلوگیری کنید، همانطور که از بروز همه بیماریها نیز نمی توانید جلوگیری کنید.
رسیدن به سلامت روانی خوب به هیچ وجه تصادفی نیست .
این امر با صرف زمان و زحمت محقق می شود!
اعتماد به نفس کلید سلامت روان است.
اینکه شما چه نظری نسبت به خودتان دارید، شدیداً به نحوه تفکر، احساس و عمل شما مربوط می شود .
وقتی اعتماد به نفس بالا باشد احتمالاً : رضایت خاطر از زندگی دارید.
روابط سالم و قوی برقرار می کنید.
هدفهای زندگی را مشخص می کنید و به آنها می رسید.
برای حل مشکلات به خود اتکا می کنید.
وقتی اعتماد به نفس پایین باشد احتمالاً : احساس می کنید زندگی خارج از کنترل شماست .
استرسها برایتان طاقت فرساست.
در انتظار شکست هستید و نهایتاً شکست می خورید.
از مشکلات زندگی فرار می کنید.
شما می توانید «اعتماد به نفس» خود را بسازید!
راه صد ساله در یک شب نمی توان پیمود، ولی شما با پشتکار می توانید به نتیجه برسید.
- تمایل به پیشرفت داشته باشید.
- با خودتان صادق باشید.
اعتماد به نفس سالم همیشه با یک تصویر صحیح از خود شروع می شود.
هر کسی نقاط ضعف و قوتی دارد.
برای پیدا کردن این نقاط قدری وقت بگذارید و سپس کار کردن با آنها را بیاموزید.
- اهداف خود را معین کنید.
خود را با دیگران مقایسه نکنید، به جای آن استانداردهای خود را برای موفقیت تنظیم کرده و برای رسیدن به آنها کوشش کنید.
- نهایت تلاش خود را انجام دهید.
استرس یکی از واقعیتهای زندگی است ولی برخورد مناسب با آن به شما کمک می کند سالم بمانید.
میزانی از استرس طبیعی است، اما استرس بیش از حد می تواند زیانبار باشد در صورتیکه استرس بهر دلیلی طولانی شود می تواند موجب فرسایش بدن شود که نتایج آن عبارتند از : زیانهای جسمی از قبیل : مشکلات قلبی، سردردها.
زیانهای روانی از قبیل افسردگی و اضطراب .
چگونگی کنار آمدن با استرس را بیاموزید.
موقعیت های پر استرس را محدود کنید.
وقت خود را تنظیم کنید.
با دیگران صحبت کنید.
تکنیکهای آرامسازی (Relaxation) را بیاموزید.
تنفس های عمیق، تمرکز، آرامش ماهیچه ها تنها برخی از راههای خلاصی از استرس هستند.
عقل سالم در بدن سالم است.
هر دوی اینها دریک سیستم پیچیده با هم کار می کنند.
برای حفظ این تعادل وارد عمل شوید.
- از استعمال الکل و مواد مخدر خودداری کنید.
- سیگار را ترک یا کم کنید.
- بطور منظم ورزش کنید.
- از مواد غذایی مناسب استفاده کنید.
- به اندازه کافی استراحت کنید.
- وزن خود را کنترل کنید.
وقتی که مشکلات بروز می کنند: در این حالت حتی افرادی که از سلامت روان خوبی برخوردارند، ممکن است احساس ناراحتی کنند.
همه گاهی احساس خستگی و کسالت می کنند، ولی نیاز به رنج کشیدن نیست.
در صورت بروز علائم زیر نیاز به کمک دارید : علائم شدید یا طولانی مدت روی روابط، شغل، مطالعه و یا سلامت جسمی شما تأثیر بگذارند.
درمان وجود دارد: بسته به نوع مشکل شما می توانید از یکی از کمکهای زیر بهره بگیرید : مشاوره از افراد حرفه ای در این زمینه بصورت گروهی، خانوادگی یا فردی گروههای خودیاری که در گروهها که مشکلات مشابه داشته اند فرد را مورد حمایت قرار می دهند.
داروها...
که ممکن است برای کاهش برخی علائم تجویز شوند.
بنابراین هیچ گاه اجازه ندهید بین شما و سلامت روحی تان یک مشکل قابل درمان، فاصله بیندازد.
پس : کسب سلامت روان به زحمتش می ارزد!
بسازید :اعتماد به نفس را.
بیاموزید :چگونگی مقابله موثر با استرس را.
مراقبت کنید :از سلامت روحی و جسمی خود.
کمک بخواهید :اگر هرگونه مشکل جدی یا طولانی مدتی دارید.
از یک عمر سلامتی و خوشحالی لذت ببرید عوامل موثر بربهداشت روانی بهداشت روانی افراد متاثر از عوامل متعددی است، اگر چه این عوامل به صورت جداگانه مورد مطالعه قرار میگیرند ولی در واقع این موضو ع چند وجهی متاثر از یکدیگر است.
بدین معنی که افراد به علت شرایط محیطی یا عوامل فردی تعادل و آرامش روحی شان دچار تغییراتی میشود و هر چه شدت این عوامل زیادتر باشد، تاثیر و تهدیدش بیشتر خواهد بود.
عواملی همچون : "عدم برآورده شدن نیازهای اولیه، ناکامی، استرس، یادگیری، مسائل اجتماعی و رسانه های جمعی و...
از عمده ترین تاثیرگذاران بر بهداشت روانی هستند.
ابعاد بهداشت روانی پیشگیری نوع اول (Primary Prevention) هدف این نوع از بهداشت روانی ممانعت از شروع یک بیماری یا اختلال است، "با حذف عوامل کلی کاهش عوامل خطرساز ، تقویت مقاومت افراد ، دخالت در فرایند اختلال" بدست میآید." برنامههای آموزش بهداشت روانی (نظیر آموزش والدین برای تربیت کودکان ، آموزش تاثیرات مصرف الکل و مواد و...)، برنامههای بالا بردن کارایی و توان افراد (نظیر برنامههای تقویتی برای کودکان محروم) ، ایجاد سیستمهای حمایت اجتماعی (نظیر بیمههای درمانی ، ایجاد و حمایت از گروههای محلی و اجتماعی حمایت کننده از افراد مبتلا)" نمونههای پیشگیری نوع اول میباشد.
پیشگیری نوع دوم (Secondary Prevention) هدف اقدامات این بعد از برنامه بهداشت روانی ، شناخت به موقع و درمان فوری و مناسب اختلال (یا بیماری) است.
تمام نظریهها و اقدامات درمانی نظیر "دارو درمانی ، رفتار درمانی ، شناخت درمانی ، گروه درمانی ، روانکاوی و ..." در غالب این بعد از بهداشت روانی قرار میگیرد.
پیشگیری نوع سوم هدف این بعد از بهداشت روانی ، بازگرداندن و حفظ تمام یا قسمتی از تواناییهای از دست رفته فرد به علت اختلال (یا بیماری) است، تا فرد بتواند به گونهای مفید و سازنده به زندگی "خانوادگی ، اجتماعی و شغلی" خود باز گردد.
در واقع برنامههای این بعد با "توانبخشی" (Rehabilitation) افراد و جلوگیری از بازگشت مجدد اختلال (یا بیماری) در فرد و حفظ و پیشبرد سلامت ایجاد شده توسط درمان ، سروکار داشته ، اقدامات قبلی را تکمیل میکند.
چشم انداز بحث موضوع بهداشت روانی و تامین آن برای "مردم ، سازمانها و دولتها" بسیار مهم است، چرا که با کارایی فردی و اجتماعی افراد و در کنار آن با پیشرفتهای "علمی ، صنعتی و..." جامعه گره خورده است.
امروزه اکثر کشورها منابع زیادی را برای بهبود بهداشت روانی جامعه صرف میکنند و در کنار آن با تدوین برنامههای جامع از "سازمانها و منابع محلی – اجتماعی" نیز استفاده میکنند.
متاسفانه ایران از این حرکت جامعه بشری به دور مانده است.
موضوع بهداشت روانی و تامین آن برای "مردم ، سازمانها و دولتها" بسیار مهم است، چرا که با کارایی فردی و اجتماعی افراد و در کنار آن با پیشرفتهای "علمی ، صنعتی و..." جامعه گره خورده است.
بطوری که افراد و بیماران دچار مشکلات روحی از ابتداییترین حق خود یعنی بیمه خدمات درمانی بهداشتی محروم هستند و تاکنون هیچگونه نشانه و حرکت موثری که نشان دهنده اهمیت بهداشت و سلامتی این افراد باشد در دولت دیده نشده است.
در واقع افراد و بیماران دچار "مشکلات روحی – روانی" افراد "فراموش شده" در ایران هستند.
نکاتی در بهداشت روانی دوران بلوغ پسران [ October 03, 2005 ] irib.ir :عدم اطلاع و کوتاهی والدین در شناخت اثرات روانی دوران بلوغ ، لطمه جبران ناپذیری بر نوجوانان وارد می سازد.
پس چه باید کرد ؟
در ابتدا ، باید فاصله دو نسل ( والدین و نوجوانان ) که از تجارب بسیاری بدست آمده است درک شود .
این فاصله تفاوتهایی را که در ارتباط با تجارب و واقعیات و تصورات رویدادهای زندگی است نشان می دهد .
والدین کودکان بالغ که معمولاً میانسال هستند بایستی ضمن مراقبت از کار و زندگی خود و حفظ روابط زناشویی و خانوادگی ، مواظب فرزندان خود هم باشند .
علاوه بر آن باید با سردرگمی های دوران بلوغ فرزندان خود نیز سرو کله بزنند و با آنها کنار بیایند .
نوجوانان با مشکلات فراوانی روبرو هستند .
یکی از مهم ترین آنها حس استقلال طلبی و زندگی مستقل از خانه و خانواده است .
حرکتی که برای والدین دلهره آور است .
آنها نمی خواهند این اجازه را به فرزندان خود بدهند و می خواهند روی آنها کنترل داشته باشند .
والدین ممکن است نتوانند رفتارهای نوجوانان را کنترل و هوسهای پنهانی آنها را دریابند .
در نتیجه ، مجموعه این حرکات ممکن است فاصله دو نسل را زیادتر کند .
تمایلات و تظاهرات دوران بلوغ جنسی هم که در مواردی غیرقابل کنترل است می تواند والدین را عصبانی و یا نگران کند .
تمایلات و عشق برخی از والدین به فرزند دختر و یا پسر ( پدر به دختر و مادر به پسر ) ، ممکن است سوء رفتارهایی را سبب شود که نتیجه اش نگرانیهای بعدی را در نوجوانان بوجود آورد .
علی رغم این اتفاقات ، والدین افراد بالغ بر اساس شواهد موجود همراهی ها و هماهنگی های لازم را با کودکان خود دارند .
قسمت اعظم نوجوانان با برقراری یک پل ارتباطی ، با موفقیت این فاصله را پشت سر گذاشته اند .
باید بدانیم که اگر امکان پر شدن این فاصله نباشد ، ممکن است نابسامانی ها و آشفتگی های روحی در نوجوانان ، والدین و یا در هر دو بروز کند .
حدود ۲۰ درصد بالغین دچار آشفتگی های شناخته شده روحی هستند که شایعترین آنها اضطراب و افسردگی است .
این ناراحتی ها غالباً همراه با ناهنجاری رفتاری ، سرکشی و یاغیگری ، شکست و یا ترک تحصیل هستند که جملگی سبب ناسازگاری فامیلی می شوند .
بنابراین والدین وظیفه دارند اطلاعات لازم را در خصوص تغییرات بلوغ جنسی به نوجوانان منتقل کنند .
این اطلاعات نوجوان را در مقابل تصورات غلط محافظت می کند .
مربیان و معلمین هم مانند والدین نقش تعیین کننده دارند .
مهمترین نکات قابل توجه در این زمینه عبارتند از : والدین بایستی آگاهی لازم را در مورد تغییرات جسمی دوران بلوغ داشته باشند و بایستی قبل از بلوغ، تغییرات جسمی و روانی دوران بلوغ را به نوجوانان آموزش دهند .
نوجوانان تحمل شنیدن نصیحت را ندارند چون در دوره ای هستند که اعمال خود را بی نقص می دانند .
والدین بهتر است آنها را به طور غیرمستقیم در جریان اشتباهاتشان بگذارند و سعی کنند خودشان الگویی مناسب برای آنها باشند .
باید به نوجوانان آزادی عمل داده شود ، اجازه دادن به نوجوان برای تجربه راههای جدید ، تا حدی که مشکل آفرین نباشد ، آنها را آبدیده می کند .
باید به نوجوان اجازه داد طعم برخی سختیها را چشیده و در زندگی مقاوم بار آید .
بهمان شکل که والدین تجربه کرده اند و موفقیت و شکست داشته اند .
نوجوان می خواهد صحبت کند ، اعتراض کند ، اظهار نظر کند ، باید با کمال دقت به آنها گوش داد و امکان یک ارتباط درست را فراهم ساخت .
باید سعی کرد با تشویق نوجوانان به انجام ورزشهای مختلف ، شرکت در فعالیتهای اجتماعی و الگوسازی برای آنان ، کاری کرد که آنها ، انرژی فراوان خود را تخلیه کنند .
مهمترین بخش این انرژی در غریزه جنسی نهفته است که اگر هدایت نشود بصورت استمناء ( خودارضایی ) تخلیه می شود .
توجه به تأثیر مشکلات اجتماعی حائز اهمیت است .
باید با مداخلات مؤثر والدین ، تأثیر این تغییرات به حداقل برسد .
غیر از خانه و مدرسه ، در جامعه نیز نوجوان با مشکلاتی مواجه می شود که کمک و راهنمایی والدین و مربیان کارساز و گره گشا خواهد بود .
باید وضعیت تحصیلی نوجوانان را پیگیری کرد .
بی علاقگی به درس ، پرداختن به وضع لباس و آرایش موها و یا افراط در ورزش کردن در این مرحله در بعضی از نوجوانان مشاهده می شود .
باید به آنها آموخت که بیاموزند حداکثر استفاده را از وقتشان بکنند .
در صورت لزوم باید مسأله را با اولیاء و مربیان مدرسه در میان گذاشت و از مشورت آنان استفاده کرد .
نوجوانان در مرحله گذر از بلوغ تحت تأثیر تغییرات جسمی و روانی این دوره ممکن است دچار سردرگمی شوند و رفتاری بزرگتر از سن خود و یا رفتاری کودکانه از خود بروز دهند .
باید در این زمینه آموزشهای لازم را بدون تحکم و یا تمسخر به آنان داد و تجارب خود را عملاً به او منتقل کرد .
افسردگی و اضطراب نوجوانان به دلایل تغییرات جسمانی و روانی باید مورد توجه قرار گیرد .
باید با رفتار دوستانه و صمیمانه به آنها فهماند که سعی در حل مشکل آنها داریم .
به نوجوانان امید و آرزو بدهید و باعث شکوفائی و شادابی آنها شوید .
استقلال طلبی از خصوصیات بارز این دوره است .
او می خواهد از قید و بندهای خانوادگی خلاص شود ، ضمن اینکه به شدت به خانواده خود وابسته است و این تعارض و نوسان بین استقلال و وابستگی مشکل آفرین است .
بنابراین باید هر نوع آزادی که متناسب سن آنها و با نظارت والدین باشد ، به آنها داده شود و در صورت سوءاستفاده ضمن تذکر ، دامنه این آزادی را محدود کرد .
بهداشت روان بهداشت روانی مقوله ای است عام که تمام اقشار جامعه را در بر می گیرد و ضرورت رعایت آن وظیفه ای است که بر عهده ی تمام اقشار جامعه است تا با سالم نگه داشتن روان بتوانند جسم سالمی داشته باشند.
تعاریف بهداشت روان طیف وسیعی را در برمی گیرد;از عدم وجوداختلال روانی تااستفاده از حداکثر توانایی در شخص.این تعاریف با توجه به شرایط و موقعیت های اجتماعی،سن و فرهنگ برای بهنجار ارائه شده اند.
تعریف و مفاهیم بهداشت و اختلالات روانی بطور چشمگیری در قرون اخیر تفاوت کرده اند.
برای مثال در قرن ۱۵ اختلالات روانی شامل تسخیر شدن و مورد تملک واقع شدن بود و لذا شکار ساحره و بیرون کشیدن شیاطین از جمله راههایی بودند که برای درمان این گونه اختلالات به کار می رفتند.
در قرن حاضر فرد سالم از نظر سازمان بهداشت جهانی کسی است که علاوه بر نداشتن بیماری جسمانی ، اختلال روانی نیز نداشته باشد و در ضمن از افکار ، احساسات،هیجانات و...سالمی برخوردار باشد.
البته باید ای نکته را در نظر داشت که برخی از جلوه های اختلالات ممکن است در یک فرهنگ مشکل تلقی شود در حالیکه در فرهنگ دیگر رفتاری عادی می باشد.به عبارت دیگر وجودانواع اختلالات روانی اعم ازروان پریشی(psychotic) وروان رنجوری(neurotic)در فرهنگهای مختلف معیار تقریبآ ثابتی را دارند ولی محتوا و شکل علاج و یا برخی از ویژگیهای آنها ممکن است با هم متفاوت باشند.
به طور کلی بهداشت روانی علمی است برای بهتر زیستن و رفاه اجتماعی که تمام زوایای زندگی از اولین لحظات حیات جنینی تا مرگ را در بر می گیرد.
بهداشت روانی دانش یا هنری است که به افراد کمک می کند تا با ایجاد روشهای صحیح روانی و عاطفی بتواند با محیط خود سازگاری نموده و راه حلهای مطلوب تری را برای حل مشکلاتشان انتخاب نمایند.
بنابراین وظیفه و هدف اصلی بهداشت روانی تأمین سلامت روانی افراد جامعه است؛ که در این برنامه پیشگیری مقدم بر درمان است.
مشکلات روانی صرع (epilepsy) تعریف صرع عبارتست از اختلال یا از بین رفتن موقتی هشیاری که بهصورت ناگهانی رخ میدهد و غالباً همراه با حرکات عضلانی که ممکن است بهصورت حرکت کوچک پلکها ظاهر شود و یا با تکانهای خیلی شدید همراه باشد و تمام بدن را در برگیرد.
به عبارت دیگر صرع عبارتست از تغییرات ناگهانی اختلاف پتانسیل بین داخل و خارج سلول عصبی و بر حسب نوع سلولی که در معرض این تغییر قرار میگیرد تظاهرات بالینی گوناگونی به صورت تغییر در سطح هشیاری، فعالیتهای حرکتی، تغییرات رفتاری، تغییرات حسی و سیستم عصبی خودکار ایجاد میشود.
صرع انواع کوچک و سادهتر دیگری هم دارد.
طبقه بندی بین المللی صرع 1- حملات موضعی الف) نوع ساده، با علائم حرکتی، حسی، نباتی- عصبی یا هر سه؛ ب) نوع پیچیده یا مرکب با علائم شناختی، عاطفی، روانی ـ حسی، روانی ـ حرکتی و فرمهای مرکب؛ ج) حملات موضعی که به طور ثانوی به صورت حمله تونیک ـ کلونیک عمومی در میآیند.
2- حملات عمومی (دو طرفه، متقارن بدون شروع موضعی)، که به صرع بزرگ گراندمال هم معروف است.
الف) حملات تونیک ـ کلونیک (صرع بزرگ) ب) حملات تونیک 3- حملات صرعی غیر معمول و طبقه بندی نشده (به دلیل اطلاعات ناقص) سبب شناسی صرع به طور کلی علل صرع را میتوان در دو گروه کلی زیر قرار داد: 1) صرع اولیه (ایدیوپاتیک)، که اختلال مشخصی در سیستم عصبی مرکزی وجود ندارد و اغلب زمینه ژنتیکی دارد.
2) صرع ثانویه یا علامتی که با اختلال مشخص در سیستم عصبی مرکزی تعریف میگردد.
در مجموع این دو گروه طیفی از ضربات ناگهانی سر، عفونتها، تومورهای مغزی، اختلالات متابولیک مغز، مشکلات زایمان و فاکتورهای ژنتیک را در بر میگیرند.
صرع بزرگ (حملات تشنجی تونیک ـ کلونیک) یکی از شایعترین انواع حملات ناگهانی صرع میباشد که حمله بیشتر بدون هشدار شروع میشود و با از دست دادن ناگهانی هشیاری همراه است.
در صرع بزرگ چند مرحله میتوان تشخیص داد.
برخی از این حملات تشنجی از همان ابتدا فراگیر میشوند و برخی دیگر حاصل فراگیر شدن حملات موضعی میباشند.
حملات فراگیر اولیه بدون هیچگونه نشانهای آغاز میشوند.
هر چند برخی از بیماران ممکن است گاهی ساعتها و روزها قبل از حمله احساسات و اختلالهای روانی و جسمی خاصی را تجربه کنندکه به عوارض ”پیش نشانهای“ معروفند.
این حملات معمولاُ 1 تا 3 دقیقه طول میکشد.
پس از پایان حمله، بیمار تا مدتی گیج بوده و ممکن است به خواب برود پس از بیدار شدن تا مدتی ممکن است دچار سردرد عضلانی گردد.
عوارض روانی و بهداشت روانی صرع از آنجا که صرع بهدلیل نوعی عارضه مغزی است، همین عارضه میتواند بر مناطق دیگر مغزی و یا روانی بیمار اثر گذاشته و نشانهها و حالات عاطفی مانند افسردگی، اضطراب، سستی، وسواس، عصبانیت، حالات تهاجمی و مشکلات دیگری ایجاد نماید.
مصرف داروهای ضدصرع نیز موجب بروز بعضی عوارض عاطفی، روانی و رفتاری میشود.
فنوباربیتال موجب پرتحرکی و بیقراری بچهها میشود و فنیتوئین اختلال تعادل میدهد.
رفتار نامناسب والدین و دیگران نیز موجب مشکلات عاطفی این افراد میشود.
به بیماران صرعی و خانوادههای آنان توصیه میشود با مشاهده چنین عوارضی با مشاور، روانشناس بالینی یا روانپزشک مشاوره کنند.
درمان بطور کلی منظور از اهداف درمان در بیماران مبتلا به حملات تشنجی برطرف ساختن علت صرع، جلوگیری از بروز حملات و برخورد با پیامدهای روانی ـ اجتماعی آن و برگشت بیمار به یک زندگی عادی میباشد.
کنترل با دارو اساس کنترل حملات تشنجی درمان دارویی است.
استفاده از داروهای ضد صرع تقریباً در 75% بیماران مصروع باعث کنترل شدن کامل یا کاهش دفعات و شدت بیماری میگردد.
به این ترتیب هدف نهایی عبارت است از متوقف نمودن حملات تشنجی بیمار، بدون این که در اعمال ذهنی طبیعی وی مشکلی ایجاد شود یا عوارض جانبی خطرناک عمومی ظاهر گردد.
تنظیم مسایل بهداشتی و فیزیکی بیمار (شیوه زندگی( مسایل فیزیکی و بهداشتی فرد مبتلا به صرع شامل تنظیم ساعات خواب، جلوگیری از محرومیت از خواب، عدم مصرف مشروبات الکلی و تنظیم برنامه تغذیه روزانه بیمار که شامل مصرف غذاهای ساده، میوه جات و سبزیجات به مقدار فراوان و جلوگیری از ایجاد یبوست در این بیماران میباشد.
به علاوه رعایت اصول مراقبت از خود.
در اموری نظیر رانندگی، کار، شغل، ورزش و...
نیز باید از طرف فرد مصروع مورد توجه قرار گیرد.