مقدمه ترکیهی امروز در منتهیالیه غرب آسیا و شرق اروپا قرار دارد.
سه درصد خاک ترکیه در قاره اروپا و بقیه در قاره آسیا قرار دارد و به همین دلیل از گذشتههای دور به این منطقه آسیای صغیر گفتهاند.
باید اذعان نمود که معرفی و طبقهبندی طرحهای مهم فرش ترکیه به علت خصوصیات خاص آن و از همه مهمتر گرایش بیش از اندازه به طرحهای هندسی، کاری مشکل میباشد.
اصولاً کاربرد کلمهی نقوش ساده شده در مورد بسیاری از آنها نیز باید با احتیاط صورت بگیرد.
چرا که هویت بسیاری از نگارهها برای ما مبهم است.
به این ترتیب نمیتوان نقوش فعلی را استلیزه یا تجرید یافتهی نقوش و حتی اشکال حقیقی دانست.
در واقع کاربرد عبارت نماد (سمبول) و موارد مشابه نیز برای طرحهای فرش ترکیه تا حدودی با مشکل توأم است زیرا اصولاً سمبولیسم نیز به آن مفهومی که در فرشهای چین و ترکستان وجود داشته و دارد، در این منطقه رایج نبوده و نیست.
شاید بهترین راه برای یافتن پاسخ مناسب، انجام یک بررسی کوتاه از تاریخ شروع فرشبافی در این منطقه باشد که خود نیازمند یک بررسی تاریخی از منطقه آناتولی میباشد.
تاریخچه بر اساس بررسیهای تاریخی هیتیها اولین گروه از ساکنین این منطقه بودهاند که حکومت پادشاهی هیتیها را تشکیل دادند هیتیها دارای تمدنی درخشان بودند و سنگ نبشتههای زیادی از آنها باقی مانده است.
اقوام لیدی نیز در این منطقه سکونت داشتهاند.
لیدیها قومی صنعتگر بودند که بویژه در رنگرزی شهرت بسیار داشتند.
کوروش پادشاه ایران آخرین پادشاه لیدی را شکست داد و این سرزمین مدتها ضمیمه امپراتوری ایران گردید.
اقوام متعدد هند و اروپایی و دیگر اقوام همچون یونانیها، ترکمنها، تاتارها، ارمنیها کردها و عربها و خلاصه بسیاری از اقوام مختلف با فرهنگها و صنایع بومی خود کوهستانهای آناتولی را مورد تعرض قرار داده، یا به این منطقه مهاجرت کردهاند و برای مدتی حتی کوتاه بر ساختار سیاسی، اقتصادی و هنری آن سرزمین تاثیر گذاشتهاند.
همچنین تکرار برخی جریانات تاریخی و وقایع که بعدها در سرنوشت اقوام ایرانی و ترک موثر بود، در فراگیری بهتر و بیشتر فنون قالیبافی ترکها از ایرانیان تاثیر زیادی داشته است.
از جمله پس از شروع حملات خانمانسوز مغولان در سال 616 هجری قمری به خراسان و دیگر بلاد ایران و عثمانی، به تدریج بسیاری از ترکان مجبور به مهاجرت به طرف سرزمینهای غرب شدن.
به این ترتیب تعداد زیادی از صنعتگران و هنرمندان ایرانی نیز برای رهایی از آسیب حمله مغولان با حرکت اقوام ترک همراه شدند.
اینان مهارت و هنرهایشان را نیز با خود به سرزمینهای جدید بردند و ترکان به خوبی آنان را به خدمت گرفتند و از مهارتهایشان استفاده کردند.
همچنین سلطان سلیم اول(سلطان ترک) در سال 1514 میلادی تبریز را فتح کرد.
این واقعه بیست سال بعد توسط جانشین وی سلطان سلیمان اول تکرار شد.
و نیروهای فاتح صنعتگران و هنرمندان را از تبریز به آسیای صغیر کوچ دادند.
به این ترتیب تاثیر ادواری هنرمندان ایرانی در قالیبافی ترکیه امری است اجتنابناپذیر که بدون شک از روشن و بدیهی آن تقلید و استفاده از نقوش و حتی شیوههای بافت است.
پایان آنچه راه را برای دستهبندی فرشهای ترکیه (عثمانی) مشکل میسازد استفاده وسیع از نقوش هندسی میباشد.
به اعتقاد برخی شاید این امر متأثر از اعتقادات مذهبی ترکان باشد.
چرا که ا غلب ترکها سنی مذهب هستند و بر اساس اعتقادات مذهبی خود مجاز به نمایش تصویر انسان و حیوانات و سایر اشکال طبیعی و زنده در فرش نبودهاند.
اما ایرانیان شیعه مذهب در این امر محدودیتی نداشتند و به همین دلیل برخی از فرشهای نفیس بافته شده در آسیای صغیر در اثر مراودت و سکونتهای یکجا میان ایرانیان و ترکها برگرفته از هنر ایرانی و به تبع آن آزادی عمل در خلق نقوش میباشد که طرحهای گردان و ملهم از طبیعت از نشانههای آن میباشد.
تقسیمبندی قالی های عثمانی بر اساس طرح و نقشه: 1) قالیهای بافت کارگاههای شاهی که در واقع به سفارش دربار و وابستگان آنها بافته میشده است.
نظیر کارگاههایی که سلطان سلیمان در شهرهای قسطنطنیه و بروسه تأسیس کرده بود.
اغلب فرشهایی که در این کارگاهها بافته شدهاند، ملهم از نقوش گردان و گل برگهای طبیعی میباشد.
برخی از فرشهای این گروه دارای پشم زبرتر و خشن و رنگهای شفاف است که احتمالاً در کارگاههای خصوصی بافته شدهاند.
اما برخی دیگر که دارای الیاف لطیفتر و رنگهای ملایم و زیباتری هستند احتمالاً در کارگاههای شاهی بافته شدهاند.
زمینهی اغلب قالیهای این گروه چه در متن و چه در حاشیه قرمز رنگ است و طرحهای تزئینی به رنگهای زرد، سبز، قرمز و آبی با گردهی سفید میباشد.
با توجه به طرحهای این فرشها میتوان گفت که قدیمیترین آنها مربوط به اواخر قرن شانزدهم میلادی است.
بافت این نوع فرشها که عموماً بر اساس گل و برگهای گردان و نقوش زیبای طبیعی است هم اکنون در ترکیه رواج دارد.
2) دستهی دوم از فرش های ترکیه را میتوان در گروهی جای داد که ساختار اصلی نقوش آنها بر پایهی طرحهای هندسی و شکسته قرار دارد.
بر اساس نمونههای قدیمی باقی مانده از قالیهای این گروه میتوان گفت که برخی از نمونههای این فرشها نیز احتمالاً در کارگاههای شاهی و به سفارش دربار و برای موارد خاص بافته شده است.
اما اغلب فرشهایی که در روستاها و مناطق مختلف قالیبافی ترکیه بافته شده، براساس همین اسلوب و گرایش به طرحهای هندسی عرضه شدهاند.
تقسیمبندی فرشهای عثمانی بر اساس دورههای تاریخی الف) قالیهای قرن 13 میلادی یا قالیهای مشهور به سلجوقی: قدیمیترین نمونههای شناخته شدهی فرش ترکیه شامل چهار فرش و دو قطعه (پاره) فرش است.
احتمال داده میشود که این فرشها در زمان حکومت سلطان علاءالدین (1236 1219 میلادی) برای مسجد قونیه بافته شدهاند.
قدر مسلم این قالیها مربوط به زمان سلاجقهی روم است که حکومت آنان در قونیه، در قرن پانزدهم میلادی توسط ترکان عثمانی ساقط شد.
نقوش این فرشها کاملاً هندسی است و در حاشیهی دو قطعه از آنها نوشتههایی شبیه به خطوط کوفی وجود دارد.
رنگهای استفاده شده در این فرشها نیز عمدتاً آبی، قرمز و زرد میباشد.
این قالیها که به قالیهای قونیه شهرت یافتهاند.
قدیمیترین قالیهایی هستند که احتمال میرود بافت ترکیه باشند چرا که گره قیوردس یا همان گرهی ترکی در آنها به کار رفته است.
این فرشها در موزهی اوقاف در استانبول نگهداری میشود.
بحث آزاد: ما در خصوص تکه فرشهای بجا مانده و قالیهای دوره سلجوقی که در دو مسجد شهر فستات پیدا شدهاند گفتگو کردیم فرض بر این است که این قالیها در شهر قونیه که در آن دوران اصلیترین مرکز بافندگی بوده است بافته شدهاند.
و یا اینکه در یکی ز شهرهای سیواس یا قیصری که برای بافندگی بازسازی شده باشند شهرهایی که مارکوپولو از آنها دیدن کرده بود.
حدوداً در قرن 13 عثمان بنیانگذار سلسله عثمانی و یکی از چند فرمانروایی که بعد از سقوط دوره سلجوقیان به قدرت رسید در سال آخر عمر خود یعنی 1326 شهر (بورسا) که (اغلب امروزه بروسا خوانده میشود) را پایتخت قرار داد.
چهل سال بعد از اصلیترین شهر عثمانیها شهر باستانی و تاریخی بیزانس اعلام گردید شهری که هم اکنون (ارمن) نام دارد.
ب) فرشهای قرون 14 و 15 میلادی یا فرش های حیوان دار و پرندهای: در نقاشیهای ایتالیایی قرن چهاردهم و پانزدهم، تصویر فرشهایی دیده میشود که روی آنها تصاویر حیوانات و پرندگان با خطوط هندسی در مناطق مستطیل شکل یا هشت ضلعی کشیده شده است.
این فرشها در ایتالیا مورد توجه بوده و از طریق شهرهای ونیز و جنوا از آسیای صغیر وارد ایتالیا میشدند.
گفته میشود که از این فرشها فقط سه نمونه باقی مانده است که همگی دارای گره ترکی هستند.
قدیمیترین آنها قطعه ایست که در منطقه فسطاط در مصر پیدا شده و متعلق به قرن 14 میلادی بوده و هم کانون در موزه متروپولیتین نیویورک نگهداری میشود.
این سه فرش دارای نقوش تزئینی هستند که از شکل یک پرنده به رنگ پرتقالی، سبز، قرمز در داخل یک هشت گوشهای سبز و آبی تشکیل یافتهاند.
در وزهی تاریخی استکلهم نیز یک قطعه قالی از این نوع وجود دارد که متعلق به قرن 15 میلادی است.
این فرش که در کلیسای ماربی پیدا شده و به همین نام شهرت یافته است.
دو منطقه کاملاً مشخص به صورت هشت ضلعی دارد که داخل آنها تصویر پرندگان رو به رو با اسلوب هندسی کشیده شده که بین آنها درخت ترسیم شده است.
فرشی دیگر از این نوع در موزهی برلین وجود دارد که به جای تصاویر پرندگان، تصویر اژدها و سیمرغ را نشان میدهد که احتمالاً برگرفته از هنر و حکمت چینی میباشد.
بحث آزاد: اولین فرشهای دورهی عثمانی متعلق به قرن 14 میلادی بودهاند و یکی از این قالیها قابل بحث در میان مشهورترین قالیهای موجود مسلماً آن است که به عنوان بلندترین قالی در میان محققان شناخته شده است این قالی با نقش اژدها و سیمرغ در سال 1886 میلادی توسط (ویلهم فون بود) ادارهکننده موزه برلین (جایی که امروزه قالی در آن نگهداری میشود) در یکی از کلیساهای مرکزی ایتالیا کشف شد.
به دنبال آن قالیچهی دیگری در همان دوره به نام قالیچهی ماربی در یک کلیسای سوئدی کشف گردید.
که در حال حاضر در موزهی (هیتسوریسک و استکهلم) به معرض نمایش گذاشته شده است.
هیچ یک از این قالیچهها در طرح ویژه خود نشان نقش ابتدائی ندارند و هر دو از طرح و سبک بالایی برخوردار میباشند.
قالیچهای که در برلین است بر روی زمینه زرد روشن بافته شده است که متأثر از سفارشات چینی است.
و به دو مربع تقسیم میشود که هر یک نمایانگر یک صحنه نبرد میان دو جانور میباشند.
یکی از آنها در هیبت یک اژدها به سادگی قابل تشخیص است.
اما دیگری نقش پرندهای است با دمی دارای سه پر فرض گردیده است.
و دیگر اشکال هندسی، نشأت گرفته از مطالعه پرندگان به عنوان سیمرغ هویت داده شده است.
بنابراین تمایل وجود دارد تا این طرح را تصویری چینی از آسیای غربی تلقی کنیم.
با درجه بالایی از دقت میتوان با توجه به فرشهایی با شکل مشابه در نقاشی دیواری که توسط دومینکودی بارتولا در بیمارستان سانتاماریالااسکالا در هر سینا واقع است که بین سالهای 1440 تا 1444 اجرا شدهاند تاریخگذاری کرد.
همینطور دیگر فرشهایی که در اوایل قرن 14 توسط نقاشان ایتالیایی انجام شدهاند.
همانطوری که در شکل کاملاً مختصر در موضوع قطعه فرشهای سلجوقی توضیح داده شد.
شواهدی بر وجود نقش حیوانات و پرندگان در بافندگی ترکی هست که به قبل از آغاز قرن 15 میلادی بر میگردد.
یک قطعه کوچک که پرنده تنهایی را در هشت وجهی نشان میدهد در شهر فستات کشف و تخمین زده شد که مربوط به قرن 14 میباشد که همانند اژدها و سیمرغ و قالیچهها ربی با گرههای ترکیب زده شده است.
نمونهای هم در یکی از کارهای استاد زنیس به نام جیوانی دی پائولو پیدا شده که به اواخر قرن 15 بر میگردد.
و در رم در یک گالری یک تخت با عنوان ازدواج دختر جوان (باکره) وجود دارد.
جفتی از پرندگان نیز در رد نقاشیها نشان داده میشود در میان دیگر آثار استادی همچون لیپوممی که تقریباً به سال 1350 مربوط میشود و در کار بانودیپتروس تحت عنوان نامزدی دختر جوان (رم واتیکان ـ پیاناکونیکا) وجود دارد و در (مانتگناس لیر) اثری به نام شهادت استی کریستوفر در منبر ادی میتانی پدووا متعلق به حدود سال 1451 دیده میشود.
یک جفت حیوان چهارپا در نقاشی مریم مقدس در برف مربوط به سایستااستاد زنیس نمایان میباشد.
رویدادهای اینچنینی در آثار نمایش در آمده در قرنها افزایش مییابد ولی طبق گفته اردمن در حدود قرن 15 میلادی متوقف میشود.
این آثار همچنین در کارهای اروپای شمالی و در هنر اسپانیا پیدا شدند.
یک قالیچه اژدها و سیمرغ در کارهای (میمی لین به استحمام) و همچنین در کار اسپانیا زوجیم سوگت مریم مقدس در تخت نمایان شد که ممکن است در سنه 1450 اجرا شده است.
و آنجا قالیچهای با پرندگان منقوش جدا از هم وجود دارد.
ج) فرشهای قرون 15 و 16 و 17 میلادی بسیاری از فرشهایی که در قرن سیزدهم میلادی به بعد توسط تجار ایتالیایی و ونیزی به کشورهای اروپایی غربی فرستاده شدند، به تدریج مورد توجه نقاشان اروپایی قرار گرفته و زیبایی و جلوهی برخی از طرحهای هندسی این قالیها الهام بخش آنها شد.
نقاشانی همچون یان وان آیک، مملینک، مابوزه، مورانی، گیرلاندو، آندره سولاریو، ولیام لارکین، را فائل دلگاریو و بالاخره دو تن از معروفترین آنها به نامهای (لورنز لوتو) و (هانس هولبین) از طرحهای این قالیها درارهای خود استفاده کردند.
مخصوصاً طرحهای خاص استفاده شده در کارهای دو نقاش آخری بعدها و حتی امروز به نام آنها شهرت یافته است.
طرحهایی به نام «لوتو» و «هولباین».
بحث آزاد صرفنظر از نظریه اردمن درباره این که هیچ قطعهای بعد از قرن پانزده میلادی در آثار اروپایی نمایان نشده است باید توجه داشت که هر چند ناچیز در اوائل قرن 17 در انگلیس با عنوان (خانم روروس) کاری به نمایش گذاشته شد.
و دلایل بیشتری از ادامه تولد قالیهایی با نقوش حیوانات و از این دست تولیدات توسط دی مند ارائه شده که تصویر میکند یک قالی با نشان پرنده مانند با یکی از آنهایی که در آثار نقاشیهای هوگت پدیدار شده شبیه است.
و هم اکنون در موزه مرولانا وجود دارد.
(A.G.A هوبل) در کتاب قالبها و قالیچههای برلین و استکهلم را متعلق به قرن 15 نمیداند.
تکه فرش قنات خیلی بعد از دو قالی دیگر بافه شده است.
جان میلز در یک بحث خوب در متن جزوی خود به نام قالیها در تصاویر به چند اصل مهم و اساسی در خصوص قالیچههای قدیمی با نقوش حیوان و پرنده مورد بحق قرار داده است.
اول اینکه آنها بزرگ هستند.
دوماً بصورت مفیدی روی زمین به نمایش گذاشته میشوند، بر خلاف آنچه بر حسب عادت در استفاده از تکههای ترکی بعنوان روتختی و قالیچههای خواجهنشین و یا قالیچههای آویزان بکار میرفت.
این تصویر وجود دارد که تکههای قدیمیتر توسط صاحبانشان زیاد قابل توجه نبودند، سوماً در بسیاری از قالیهای به وضوح ردیفهای افقی بافته شده و قابل تشخیص میباشند و در حالی که از یک بافت خیلی ریز و یک نوه گره مخصوص ویژه است.
چهارم اینکه این قالیها حاشیه ندارند.
به نظر میلز این قالیچهها ممکن است دنباله سنت بیزانس در تولید قالیهای زمینی باشند.
و ممکن است از بافت نوع حلقهای (پیچ باف) باشند.
بطور قطع تکه فرش قنات حاکی از این است که قالیها با گرهای و با طرح مشابهای تولید میشود.
اما کیفیت آن نسبت به قالیچههای برلین و استکهلم برتری داشت.
اگر بخواهیم کمی از تئوری هوبل استفاده کنیم باید گفت که دو قالب برلین و استکهلم 300 سال بعد از زمانی که تقریباً همه نویسندگان پیشنهاد کننده بودهاند.
این نکته باید مورد توجه قرار گیرد که آنچه بعنوان پرندگان تکی بزرگ به نظر میرسند روی قالیچههای کوچک که برای آویزان کردن از بالکنها استفاده میشده است.
که در یک قاب عکس مربوط به اواسط قرن 15 در لندن، گالری ملی به نمایش درآورده است.
این عکس همچنین چند قالیچه با طرحهای هندسی و نمونههایی تکراری الماسهای لوزی شکل را نشان میدهد و به گفته میلز این تنها نقاشی قدیمی است که در آن قالیچههایی با نقش پرنده و هندسی با هم به نمایش در میآید.
این نشان میدهد که طرحهای هندسی که در ابتدا در قالیچههای دوره سلجوقی مورد استفاده بوده در تعدادی از نقاشیهای اروپایی در قرن 14 و 15 دیده شدهاند.
فرشهای دربار عثمانی (فرشهای مملوک): تاریخگذاری در خصوص فرشهای مملوک به وسیله نظریهپرازان در خصوص به اصطلاح فرشهای دربار ایجاب شده است.
دو گروه با سبکهای مشابه اما ساختار متفاوت بافندگی، توسط اکثریت محققان چه به صورت تکی و چه به صورت جزئی به قاهره نسبت داده بودند.
اما دی مند آنها را به کارگاه بافندگی عثمانی در بورسا با استانبول نسبت داده است تعیین نادرستی بین طرحهای خالص مملوک دیگری که در نسبت دادن آن به مصر هیچ شکلی نیست و فرشهای گلدار دربار عثمانی بسیار مشکل است.
گروه دیگری از فرشهای مربوط به طرح آمیخته گلدار ـ هندسی وجود دارد که به شکلی مختلف قالیچههای حاشیه شطرنجی و بخش قالیچههای سبک مصری، نامگذاری شده بودند.
این گروه پیوندی اصولاً به آناتولی نسبت دادهاند.
همچنین ارتباطش با فرشهای مملوک به همان اندازه قوی است که به بافندگی سنتی ترکی و به ویژه به کلاس فرشهای هولباین مربوط میشود و آن تاثیر اضافی به علت گره بافته شده فارسی است.
پیشنهاد دیگر دو قسمتی هستند.
برخی از تقسیم فرشها در قرن 16 و 17 در مصر بافته شده بودند و طرحهای سنتی مملوک را استفاده میکردند.
در پیشنهادی که مبدأاین طرح ممکن است کارخانههای بورسا باشد برای او سخت بود که توضیح دهد چرا که عثمانیها نمونههای بافته شده را به قاهره فرستاده بودند.
Bide و Kuhnel اشاره کردند که فرشهای گلدار مسلماً تحت حمایت دربار بافته شده بودند.
آنها پیشنهاد کردند که دامنه رنگ اصلی برخی گونهها، با پالت اصلی مملوک جور بود.
مدالیون مرکزی در بسیاری از گونههای موجود، یافته شده است.
آنها تور کردند انتقال طرحهای مملوک نسبت به پذیرش طرحهای ایرانی که به وسیله ترکها در طی مبارزات موفقشان در برابر تبریز انبوه شده بود ارجحیت دارد.
آنها متمرکز شدند که حاشیهها برای مقابله با زمینه مانند بافندگی ایرانی و ترکی طراحی نشده بودند.
اما برای انعکاس زمینه مانند بافندگی مملوک طرحبندی شده بودند.
این فرشها همچنین همراه گره فارسی بافته شدهاند.
اما اینجا نکات نسبتاً کوچکی هستند که هیچ کس نمیتواند تردیدی در مورد تفاوتهای سبکی برتر بین طرحهای هندسی مملوک و نقشهای گلدار منحنی شکل فرشهای دربار وجود داشته باشد.
طرفداران این نظریه که برخی گونهها در قاهره بافته شدهاندی توضیح ساده، اما موثر دارند.
آنها دلیل میآورند که ترکها خواستار این بودند که با طرحهای منحنی شکل فرشهایی که در تبریز دیده و بدست آورده بودند رقابت کنند.
قاهره به گفته اردمن مهمترین کارخانههای فرش غرب همراه با سنت قدیمی در گره فارسی داشت.
که در نوع خودش برای گرهبندی مورد نیاز طرحهای منحنی شکل مناسبترین بود.
بنابراین طراحان ترکیب در کارگاههای دربار در بورسا و استانبول کار میکردند.
طرحهایی را به بافندگان قاهره عرضه کردند برای اینکه آنها را اجرا کنند.
این مورد میتواند تغییر ناگهانی و اصلی در طرح فرش مصری در قرن 16 را توضیح دهد.
مدرکی از دفتر خاطرات مسافر فرانسوی به نام thevenot،کسی که از قاهره در سال 1663 میلادی دیدن کرد وجود دارد که آنجا به بافندگی قالیچه، در آن زمان مهارت داشتند.
همچنین تعدادی کالاهای اروپایی از قرون 6 و 7 هر ماه با منابع مقایسه با فرشها وجود دارد که به طور مختلف مانند Alkheirish, cairin, cagirin, Querin توضیح میداد که تمام مبدأها به قاهره مربوط میشود.
سرانجام یک حقیقتی هست که در سال 1585 میلادی sultan- murad یازده بافنده قاهره به اضافه مقداری پشم عالی به استانبول سفارش داد به گواه این واقعه تاریخی مستند، Kuhnel اظهار کره که فرشهای گلدار مبنای ساختمانشان به 2 گروه ممکن است تقسیم شوند.
و آن قطعاتی که بر اساس هم بافته شده بودند.
را به قاهره باید نسبت داد و آنهایی که بر مبنای ابریشم بافته شدند و از توده کتان غیر رنگی به چای پشم در مناطق سفید زمینه استفاده کردند را باید به بورسا یا کارگاههای استانبول که با بافندههای قاهره تجهیز شده بودند نسبت داد.
بنابراین برخی قطعات باید بیشتر از 1585 باشند.
دی مند معتقد است تا قبل از ورود بافندگان قاهره، برای مدت درازی، مرکز بافندگی شناخته شده بود و دفتر ثبت شهری مربوط به 1525 فهرستی نه کمتر از 15 قالیچه ثبت کرد ترکها، بعد از حمله به تبریز از طرحهای ایرانی آگاه شده بودند و متوجه شدند که گروه سنه (سنندج) فارسی است که برای بافت بافتهای ظریف به وسیلهی طرحهای منحنی شکل مناسبتر بود.
هیچ دلیل خاصی وجود نداشت که چرا آنها خودشان یک کارگاه مناسب در ترکیه با استفاده از بافندههای ایرانی یا ترکی، تأسیس نمیکنند.
با استفاده کردن زیاد فهرستهای متعدد از طرحهای پیدا شده در هنر سفالگری، ترکی به خصوص سفالهای مسجد و پارچهها، دی مند پیشنهاد داد که نقشهای گلدار که در فرشهای دربار عثمانی یافته شده بودند و تفکیک بنیادی با سنت نشان نمیدادند.
اما توسعههای منطقی نقوش که قبلاً در اواخر قرن 15 استفاده میشد.
در فهرستی از زرحهای بافنده ترکی، بود او فکر میکرد که اولین قطعهها با مدالیون مرکزی و طراحی نقش گلدار متراکم روی زمینه قرمز تیره میدانند.
مربوط به نیمه اول قرن 16 و 17 نسبت داده میشوند و برخی نمونهها که رد قرن 18 تولید شده بودند شمارهگر فارسی کمتر از 90 در مجذور اینج بود.
گزارش این قطعات قالیچههای دعا هستند که در هر یک محراب مسطح است و ستوندار و یا مملو از شاخ و برگهای بزرگ مشابه است.
پیشرفته نقوش گلدار این قطعات، مانند نمونه مشهور موجود در گالری هنر Baltimore, Waters محرابهایی دارند لذا کمی مشخص بوند و یک چنین فراوانی نقوش گلدار هر یک دارند.
میتوان این تفکر را ایجاد کند که آنها قالیچههای دعا نبودند.
یک نمونه در موزه متروپولیتین، اواخر قرن 17 فهرست شده بود که دارای مرکزی ییو و آرایش بزرگ نخلی در محراب است و طرحی گلدار و متراکم دارد.
قالیچههای محرابی (نماز لیک) قالیچههای طرح محرابی که به نماز لیک در ترکیه معروفند دارای تار و پودی پشمی هستند و با گره متقارن بافته شدهاند.
این نماز لیکها بیشتر در شهر مودجرد در مرکز ترکیه تولید گردیده است.
فرش این منطقه دارای حواشی متعددی است.
قالی مودجرد طرحی از درخت زندگی را به همراه داشته و محراب آن پلکانی است.
فرش کولا اگر چه هنوز در ترکیه بافته میشود ولی دیگر به مقدار زیادی صادر نمیشود این قالی از تولیدات جدید منطقهی کولا است که دارای تار و پودی و پرز پشمی است.
که با گره قیوردز بافته شده است.
کولا به عنوان مرکز بافت قالیهای نماز لیک در نزدیکی قیوردز قرار گرفته است.
قالیچههای سجادهای کولا معمولاً دارای حواشی بوده که با دو ستون نسبتاً مستقیم تزئین یافته است.
همچنین از رنگهای قرمز، زرد، آبی تیره و شیری در رنگبندی قالیهای کولا استفاده میشود.
عمدهی فرشهای سجادهای کولا در قرن دوازدهم سیزدهم تولید گردیده است.
شهرت فرش لادیک که در جنوب ترکیه واقع شده است عمدتاً به خاطر بافت فرشهای نماز لیک بوده است.
محراب قالی نماز لیک، لادیک منفرجه است و محلی برای پا گذاشتن دارد طرحهای لادیک عبارتند از: محرابی ستوندار، محرابی گلدانی، محرابی قندیل.
گفته میشود قدیمیترین نوع سجادهی دستباف در اوایل قرن یازدهم هجری در اوشاک بافته میشود.
به طور کلی قالیچههای سجادهای از دورهی خلافت بنی عباس بافت آن رایج شد.
اولین گروه قالیچههای سجادهای در دورهی سلجوقی بافته شد که نمونههای اکنون در موزه هنر اسلامی موجود است.
دومین گروه آنها که دارای رنگ آبی تیره یا سبز میباشند در قرن نهم هجری بافته شده است.
این قالیچهها قابل مقایسه با قالیچههای دوره سلجوقی بوده که از پشم ظریفتری بافته شده است.
چهارمین گروه آنها که در قونیه بافته شده 86/0* 29/1 متر بوده که رنگ زمینهی آنها ارغوانی است دیگر گروه فرشهای سجادهای آناتولی مربوط به قرن نهم تا یازدهم میباشند که جنبهی تزیینی دارند.
نتیجه به نظر من در یک تقسیمبندی کلی فرشهای ترکیه در عصر عثمانی را میتوان به سه دسته کلی تقسیمبندی کرد: 1) قالیچههایی با طرح هندسی 2) قالیچههایی با طرح محرابی (نماز لیک) 3) قالیچههایی با طرح گلدار در مورد اولین گروه از این فرشها به قالیچههایی با طرحهای هندسی بر میخوریم که اگر بخواهیم از نظر اصالت بررسی کنیم این قالیچهها از نظر طرح و بافت مختص به منطقه آناتولی میباشند.
چون هم در موتیفها و نمادها و هم در گره به کار رفته (گره متقارن) که در آن منطقه رواج داشته است بافته شده.
ما در بررسی این قالیچهها به هیچ نماد بیگانهای در طرح آنها بر نمیخوریم.
شاید یکی از دلایل آن هم همین نکته باشد که ترکها سنی مذهب بودند و با حرکات زنده و اسلیمی و طرح موجودات زنده مخالف بودند.
اما در بررسی گروه دوم از بافتههای عثمانی به قالیچههایی بر میخوریم که طرح محرابی یا به اصطلاح ترکی (نماز لیک) هستند.
به نظر من به اشتباه به این نوع بافته اسم محرابی یا نماز لیک گذاشته شده است.
چون وقتی به تاریخچه و بررسی در مورد قدمت آن میپردازیم برمیگردیم به داخل مرزهای کشور ایران و عشایر ترک زبان ایرانی.
اگر دقت کره باشید میبینید که عشایر ترک و ترکمن ایران چادرهای صحرایی خود را با انواع قالیچهها و دست بافتههای دیگر تزئین میکردند البته در گذشته این امر به وفور انجام میشد و اکنون به ندرت دیده میشود.
در میان این بافتههای آویزان به چادر یک بافتهی قالیچهای روی در چادر عشایر آویزان بود که با سایر بافتهها از لحاظ طرح فرق میکرد.
عشایر برای اینکه در ورودی چادر را نشان بدهند این قالیچه را معمولاً به صورت یک درگاه یا بعضاً به شکل و طرح رواق مسجد میبافتند که نمایانگر و نشانگر در باشد.
حال به چگونگی ورود این نوع طرح به عنوان قالیچه محرابی به آناتولی میپردازیم.
ترکان عثمانی بر اثر حملات مکرر و مداومی که به تبریز و مناطق ترک نشین ایران داشتند علاوه بر غارت طرحهای فرش ایرانی همراه با بافندگان ماهر تبریزی، از بافتههای انبوه عشایر آن منطقه به عنوان غنیمت با خود به عثمانی میبردند.
ترکان عثمانی هم که مسلمان بودند از میان فرشهای به یغما رفتهی ایرانی، طرح رودری (محرابی) را که بیشتر به رواقها و طاقهای مساجد شبیه بود به عنوان یک طرح مقدس برگزیدند و برای نماز خواندن، بافت آن را با همان گره ترکی (متقارن) که مرسوم بود افزایش دادند.
و هم اکنون این طرح که برگرفته از رودریهای ترکمنها و ترکهای عشایر ایران بود، در ترکیه و ایران و دیگر مناطق همسایه به عنوان طرح محرابی بافته میشود.
گروه سوم، قالیچههای طرح گلدار بودند.
ترکها که عمدهی تولیدات فرش آنها به گره ترکی (متقارن) بود و رجشمار پایینی داشتند نمیتوانستند طرحهای گردان و اسلیمی مانند که از تبریز غارت کرده بدند و طرحهای گلداری که احتمالاً منشاء مصری داشتهاند ببافند.
از این پس عثمانیها در یکی از حملاتی که به غرب ایران داشتند از گره سنه (فارسی) با خبر شدند که برای طرحهای گردان و ریزباف مناسب بود و با انتقال این گره به عثمانی نیاز به نیروی کار (بافنده) ضرورت پیدا کرد که تا بتوانند فرشهای گلدار را با گره فارسی ببافند.
در آن زمان مصر چون جزء قلمرو عثمانی بود پادشاهان عثمانی از قاهره بافندگان زیادی را که نیروی کار ارزان به حساب میآمدند به سمت بورسا گسیل داشتند و این بافندگان مصری در کارگاههای شاهی در بوسا و استانبول طرحهای گردان و گلدار و یا تلفیقی از هندسی و گلدار را با گره فارسی میبافتند.
در واقع فرشهایی که امروزه در موزهها به عنوان فرشهای گلدار عثمانی مطرح هستند.
هیچ سابقهی تاریخی منتسب به عثمانی ندارند.
بلکه با طرح و گره ایرانی (فارسی) و بافنده مصری بودند.
و چون به خواست و فرمان دربار و کارگاههای شاهی بافته میشود به فرشهای گلدار و گردان عثمانی مشهور شدند.
البته به نظر من روند رواج گره فارسی در مصر نیز از طریق بافندگانی بود که پادشاهان عثمانی از مصر به شهر بورسا که مرکز بافندگی بوده، آوردند شکل گرفته است.
منابع و مأخذ کتاب قالیها و قالیچههای جهان ترجمه دانشجو...........عصمت امیدی کتاب پژوهش در فرش ایران تورج ژوله..........انتشارات یساولی