دانلود تحقیق تحریف سیره و سنت پیامبر(ص) توسط معاویه

Word 43 KB 8739 9
مشخص نشده مشخص نشده تاریخ
قیمت قدیم:۱۲,۰۰۰ تومان
قیمت: ۷,۶۰۰ تومان
دانلود فایل
  • بخشی از محتوا
  • وضعیت فهرست و منابع
  • تحریف سیره و سنت پیامبر(ص) توسط معاویه از میان دشمنان اسلام تنها طایفه اى که لحظه اى دست از عداوت و دشمنى با پیامبر و مسلمانان برنداشت, طایفه بنى امیه بود.

    سرکرده این طایفه ابوسفیان بود; او کسى بود که تا پیش از فتح مکه, یکى از دشمنان سرسخت اسلام و مسلمانان به حساب مىآمد.

    او کسى بود که جنگ بدر, احد و احزاب را به قصد نابودى اسلام راه اندازى کرد و تا فتح مکه لحظه اى عقب ننشست و فرزندش معاویه که در فساد, طغیان و بى دینى, کمتر از پدر خود نبود از همان اول بناى مخالفت با پیامبر و اهل بیت او را گذاشت.

    پس از شهادت امیرمومنان(ع) بدترین فشارها را علیه شیعیان و پیروان آن حضرت روا داشت.

    و مى توان گفت کسى که بیش ترین لطمه را به پیکره اسلام و مسلمانان وارد کرد, معاویه بود; چرا که او طى پنجاه سالى که برمسلمانان مسلط شده بود, نه تنها بسیارى از حرمت ها را شکست بلکه در تحریف سیره و سنت پیامبراکرم(ص) تلاش زیادى کرد.

    امیرمومنان که بهتر از هرکس دیگرى سابقه دیرینه این طایفه و على الخصوص معاویه را مى دانست, طى نامه اى به مردم عراق به این مسئله اشاره کرده و چنین خاطر نشان مى سازد: ((بدانید که شما مردم عراق با کسانى رو به رو شده اید که طلقإ (آزاد شدگان) و فرزندان طلقإ هستند, و با گروهى مى جنگید که به زور و به اکراه اسلام آورده اند.

    آنان از دشمنان خدا و سنت پیامبر و قرآن مجید و پیروان احزاب و بدعت ها مى باشند.

    ))(1) و در خطبه دیگرى به هنگام تشویق یاران خود به هنگام رفتن به جنگ علیه معاویه فرمود: ((پیش به سوى دشمنان خدا و سنت و قرآن مجید; به سوى باقى ماندگان احزاب و قاتلان مهاجران و انصار.))(2) روش هاى معاویه در تحریف سیره نبوى برخوردهاى زشت و زننده معاویه بن ابى سفیان با راویان حدیث نبوى, نشان دهنده عمق کینه توزى و حقد و حسد او نسبت به پیامبر و یارانش مى باشد.

    او گاهى با شنیدن حدیثى از پیامبر, با نشان دادن حرکات زشتى از خود, راوى و روایت را به باد مسخره و استهزإ مى گرفت که نمونه هاى زیر بهترین گواه ما است: تمسخر سعد علامه امینى از طبرى از ابن إبى نجیح نقل کرده: وقتى که معاویه جهت اداى مراسم حج به مکه آمده بود, پس از طواف به سوى دارالندوه رفت در حالى که سعد بن ابى وقاص او را همراهى مى کرد.

    معاویه او را بر تخت در کنار خود نشانیده و شروع به دشنام دادن به على(ع) کرد.

    سعد گفت: مرا در کنار خود نشانیده و على(ع) را دشنام مى دهى؟!

    به خدا سوگند اگر یکى از صفات على(ع) در من بود, برایم بهتر بود از آنچه که آفتاب بر آن بتابد...

    (3) علامه امینى در ادامه این ماجرا, از ابن عایشه و دیگران نقل کرده: وقتى سعد چنین گفت, بلافاصله از جاى خود برخاسته تا برود, معاویه بادى از خود خارج کرده و گفت: بنشین تا جواب خود را دریافت کنى, تاکنون در نزد من این گونه پست و فرومایه جلوه نکرده بودى.

    اگر چنین است که تو مى گویى, پس چرا با او بیعت نکردى در حالى که اگر من چنین چیزى از پیامبر شنیده بودم تا زنده بودم خدمتگزارش مى بودم...(4) تمسخر ابوقتاده و آن روزى که معاویه وارد مدینه شد, ابوقتاده با او رو به رو گشت.

    معاویه گفت: اى ابوقتاده!

    به جز شما گروه انصار, همه مردم با من دیدار کردند.

    چه چیز مانع شد که به دیدنم نیایید؟

    ابوقتاده گفت: چهارپایانمان همراه ما نبود.

    معاویه گفت: پس شتران شما چه شدند؟

    ابوقتاده گفت: آن ها را در آن روزى که در پى تو و پدرت در جنگ بدر بودیم, پى کردیم.

    سپس گفت: پیامبر به ما فرمود که ما پس از او سختى ها و مشکلاتى خواهیم دید.

    معاویه گفت: در این صورت به شما چه دستورى داده است؟

    ابوقتاده گفت: ما را به صبر و شکیبایى دستور داده است.

    معاویه گفت: پس صبر کنید تا وى را ملاقات کنید.(5) اهانت و اخراج روزى ابوبکره در مجلس معاویه حاضر شد.

    معاویه گفت: اى ابابکره!

    براى ما حدیث بگو.

    إبوبکره گفت: از رسول خدا شنیدم که مى فرمود: سى سال, خلافت است و سپس, پادشاهى خواهد شد.

    عبدالرحمن بن ابى بکره گوید: من نیز در آن موقع همراه پدرم بودم, پس معاویه با شنیدن این حدیث, دستور داد تا با پس گردنى ما را از آن جا بیرون کردند.(6) تهدید ناقلان حدیث از جمله کارهایى که معاویه در رابطه با منع و جلوگیرى از احادیث رسول الله انجام داد, این بود که برخى از یاران رسول خدا(ص) را در صورت نقل روایت, به کشتن تهدید کرده بود.

    نصربن مزاحم مى نویسد: معاویه کسى را به سراغ عبدالله بن عمر فرستاده, به او گفت: اگر بشنوم که حدیثى را نقل کرده باشى, گردن تو را خواهم زد.(7) برخورد با سیره و سنت پیامبر(ص) حقد و کینه دیرینه معاویه او را وامى داشت که به سخنان درربار پیامبر نیز نگاه دیگرى کند, بدین جهت از همان اول بنا را بر این گذاشت که سخنان و سنت پیامبر(ص) را جعل و تحریف و تغییر و همچنین با تجاهل و تغافل و انکار بلکه اظهار رإى در برابر سنت پیامبر و ده ها برنامه دیگر براى محو سنت, و تلاش مستمر و پى گیر براى از بین بردن سیره و سنت پیامبر(ص) داشته باشد, به عنوان نمونه: 1.

    توبیخ راویان و به فراموشى سپردن روایات معاویه از کسانى بود که بر خلاف سنت رسول الله(ص), بازار رباخوارى را در شام رواج داده بود و اگر فردى در این باره سخن مى گفت, در برابرش سخت موضع مى گرفت.

    و در برخى موارد از راوى مى خواست تا از ذکر حدیث نبوى خوددارى کند.

    آورده اند که: عباده بن الصامت در شام دید که که شامیان در داد و ستد خود ظرف نقره اى را با دو برابر با ظرف نقره اى دیگر مى فروشند.

    به نزد آن ها رفته, اظهار داشت: اى مردم!

    هرکه مرا مى شناسد که مى شناسد و هرکه مرا نمى شناسد, من عباده بن الصامت هستم; بدانید که در شب پنج شنبه در آخرین ماه رمضان از پیامبر شنیدم که مى فرمود: ((طلا باید با طلا به وزن یکدیگر بدون هیچ زیادى داد و ستد شود, پس هرچه زیاد باشد ربا مى باشد...)) مردم پس از شنیدن این حدیث از اطراف او پراکنده شده و رفتند.

    به معاویه خبر دادند که عباده چنین گفته است.

    معاویه پى او فرستاده و گفت: اگر تو پیامبر را همراهى و مصاحبت کردى, ما نیز از صحابه و یاران او بودیم و نیز از او شنیدیم.

    عباده گفت: من او را دیدم و همراهش بودم و از او شنیدم.

    معاویه گفت: این چه حدیثى بود که از او نقل کردى؟!

    عباده همان حدیث را که از پیامبر(ص) در باره ربا شنیده بود, نقل کرد.

    معاویه گفت: از این حدیث چشم پوشى کن و دیگر جایى آن را نقل ننما.

    عباده گفت: آرى من این حدیث را نقل مى کنم گرچه بر خلاف میل معاویه باشد.(8) 2.

    اظهار رإى در برابر سنت پیامبر(ص) وقاحت و بى شرمى معاویه به حدى بود که اگر به چیزى که بر خلاف سنت رسول الله بود و او عمل مى کرد, نه تنها به هیچ وجه حاضر نبود از کار خلافش دست بردارد بلکه با اظهار رإى خود در برابر سنت رسول الله(ص) مى گفت: به نظرم این کار اشکالى ندارد.

    نسائى در سنن خود از قتیبه از مالک از زید بن إسلم از عطإ بن یسار نقل مى کند که معاویه ظرفى از طلا یا دینارى را به بیشتر از وزن خود فروخت, ابودردإ گفت: از پیامبرخدا(ص) شنیدم که از همانند چنین چیزى نهى مى کرد مگر به مثل خود (بدون هیچ کم و زیادى.)(9) روشن نیست که نسائى فقط به همین قسمت اکتفا کرده یا بعدها بخشى از این گفت و گو از کتابش حذف گردیده است.

    زیرا علامه امینى از مالک و از نسائى همین مطلب را نقل کرده با اضافه مطلبى که در نسخه خطى سنن نسائى موجود نمى باشد.

    وى آورده است که وقتى ابودردإ این حدیث را از پیامبر نقل کرد, معاویه گفت: به نظر من این معامله اشکالى ندارد.

    ابودردإ گفت: چه کسى سخن من را درباره معاویه مى پذیرد؟

    (عجیب این است) که من از رسول خدا(ص) به او خبر مى دهم و او از رإى و نظر خود برایم مى گوید!

    سپس اظهار داشت: هرگز در سرزمینى که تو در آن حکمرانى, زندگى نمى کنم...(10) 3.

    تحریف مقصود پیامبر(ص) بسیارى از یاران پیامبر(ص) از لبان مبارکش در باره عمار بن یاسر(ره) شنیده بودند که مى فرمود: ((إما انک ستقتلک الفئه الباغیه)) در جنگ صفین که عمار به دست معاویه و هوادارانش به شهادت رسید, برخى از پیروان معاویه از جمله عمروبن عاص, وحشت زده به نزد معاویه رفته, معاویه پرسید: براى چه آمدى؟

    عمرو خبر شهادت عمار را به او داد.

    معاویه گفت: حال چه شده؟

    عمرو گفت: از پیامبر(ص) شنیدم که مى فرمود: ((تقتله الفئه الباغیه)) معاویه گفت: آیا ما او را کشتیم؟!

    بلکه این على و یارانش بودند که او را کشتند.

    زیرا, عمار را به این جا آورده و در برابر نیزه ها و شمشیرهایمان قرارش دادند.(11) عجیب این است که این مکار و حیله گر در چند نوبت از شکست حتمى در جنگ, نجات یافت از جمله وقت شهادت عمار بن یاسر بود که مى رفت برخى از دوستان و همفکران و همرزمان خود را از دست بدهد که با تحریف فرمایش رسول الله(ص) همفکران خود را فریب داد.

    شبلنجى در نورالابصار اضافه مى کند: وقتى که این سخن به گوش على(ع) رسید, فرمود: اگر من قاتل عمار باشم با این بیان, پس باید پیامبر(ص) حمزه را کشته باشد هنگامى که او را به سوى کفار فرستاده و در این راه کشته شد.(12) آیه الله فیروزآبادى(ره) پس از نقل این جریان, اظهار مى دارد: اگر چنین باشد که على(ع) قاتل عمار باشد چون او را به جنگ با معاویه فرستاده است; پس باید خداوند عده اى از پیامبران را کشته باشد چرا که آن ها را براى ارشاد و هدایت کفار به سوى آنان فرستاده و در این راه کشته شدند.(13) 4 .

    صرف بیت المال براى تطمیع از جمله خیانت هاى معاویه نسبت به سیره و سنت پیامبر(ص) این بود که اموال زیادى را از بیت المال برداشته و در جیب افرادى منحرف و کینه توز سرازیر مى کرد تا با شإن نزول آیات که از زبان پیامبر(ص) شنیده شده, بازى کرده و آن ها را تغییر دهند.

    محدث قمى از ابوجعفر اسکافى نقل مى کند که روایت شده: معاویه صدهزار درهم به سمره بن جندب داد تا از پیامبر روایت کند که آیه (و من الناس من یعجبک قوله) در شإن على(ع) نازل شده و آیه (و من الناس من یشرى نفسه ابتغإ مرضاه الله) در شإن ابن ملجم لعنه الله علیه نازل شده است.

    پس او حاضر نشد که چنین روایتى را به دروغ از زبان رسول خدا(ص) نقل کند.

    معاویه براى این که او را به چنین کارى حاضر کند, مبلغ را افزوده و دویست هزار درهم به او پیشنهاد کرد.

    اما بازهم قبول نکرد.

    معاویه مبلغ سیصدهزار درهم را پیشنهاد کرد.

    اما بازهم نپذیرفت تا این که به مبلغ چهارصد هزار درهم راضى شد و دست به چنین جنایتى زد.(14) محدث قمى از ابوجعفر اسکافى نقل مى کند که روایت شده: معاویه صدهزار درهم به سمره بن جندب داد تا از پیامبر روایت کند که آیه (و من الناس من یعجبک قوله) در شإن على(ع) نازل شده و آیه (و من الناس من یشرى نفسه ابتغإ مرضاه الله) در شإن ابن ملجم ـ لعنه الله علیه ـ نازل شده است.

    اما بازهم نپذیرفت تا این که به مبلغ چهارصد هزار درهم راضى شد و دست به چنین جنایتى زد.(14) 5.

    انکار سنت پیامبر(ص) هرچیزى را که معاویه نمى پسندید و یا برخلاف ایده اش بود, بى درنگ آن را رد مى کرد, و اگر آن چیز از پیامبر(ص) رسیده و یا سنت و روش او هم بود, فورا انکار مى کرد که چنین چیزى از پیامبر نرسیده است.

    در گفت و گویى که میان عباده بن الصامت و معاویه در باره فروش طلا به طلا و گندم به گندم و جو به جو...

    آمده است, وى با نقل حدیثى از پیامبر(ص) این خرید و فروش را مگر به مساوى نهى کرد.

    معاویه در مقام انکار این حدیث به خشم آمده, اظهار داشت: چرا برخى از مردان, احادیثى را از پیامبر(ص) نقل مى کنند در حالى که ما نیز از صحابه پیامبر بودیم ولى آن ها را از او نشنیده ایم؟!

    عباده که این سخن را از معاویه شنید, از جاى برخاسته باردیگر حدیث را نقل کرد و گفت: ما آنچه را که از پیامبر شنیده ایم, نقل خواهیم کرد گرچه برخلاف میل و رغبت معاویه باشد.

    (15) 6.

    میراندن سنت و احیاى بدعت معاویه بن ابى سفیان در میراندن سنت هاى نبوى و احیاى بدعت ها, اهتمام فراوانى داشت که تاریخ بخشى از آن ها را به ثبت رسانده است.

    علامه امینى در کتاب الغدیر بر 27 مورد از آن ها اشاره کرده است; از جمله: 1.

    معاویه اولین کسى بود که فساد و فحشا را در بین مسلمانان رواج داد.

    2.

    اولین کسى بود که ربا را حلال کرد و خورد.

    3.

    اولین کسى بود که نماز را در سفر تمام خواند.

    4.

    اولین کسى بود که بدعت اذان را در نماز عیدین (فطر و قربان) پایه گذارى کرد.

    5.

    اولین کسى بود که جمع بین دو خواهر را جایز شمرد.

    6.

    اولین کسى بود که سنت پیامبر(ص) را در دیات, تغییر داد و آنچه که از سنت نبود, اضافه کرد.

    7.

    اولین کسى بود که تکبیر گفتن را قبل و پس از رکوع, ترک کرد.

    8.

    اولین کسى بود که در نماز عید خطبه را بر نماز مقدم داشت.

    9.

    اولین کسى بود که حکم فرزندان نامشروع را نقض کرد.

    10.

    اولین کسى بود که انگشتر را در دست چپ کرد.

    11.

    اولین کسى بود که سب و دشنام به على(ع) را آغاز کرد و آن را به عنوان سنت برقرار کرد.

    12.

    اولین کسى بود که بیت المال را صرف تحریف کتاب خدا کرد.

    13.

    اولین کسى بود که شرط بیعت کردن با او را سب على بن ابى طالب(ع) قرار داد.

    14.

    اولین کسى بود که سرمقدس صحابى پیامبر(ص) عمروبن حمق را نزد او بردند.

    15.

    اولین کسى بود که یاران عادل رسول الله(ص) را به قتل رسانید.

    16.

    اولین کسى بود که زنان پیروان اهل بیت پیامبر را به قتل رسانید.

    17.

    اولین کسى بود که خلافت اسلامى را به پادشاهى تبدیل کرد.

    18.

    اولین کسى بود که لباس ابریشم به تن کرد و در ظرف طلا و نقره آب نوشید.

    19.

    اولین کسى بود که آواز و غناى حرام شنید و اموال را بر آن صرف کرد.

    20.

    اولین کسى بود که بر شهر پیامبر حمله ور شد و مردم آن دیار را ترساند.

    (16) پى نوشت ها: 1.

    شرح نهج البلاغه, ابن ابى الحدید, ج 2, ص 32.

    صفین, ص 105.

    الغدیر, ج 1, ص 257.

    همان, ص 258.

    تاریخ الخلفإ, ص 134.

    الغدیر, ج 10, ص 283.

    وقعه صفین, ص 220.

    الغدیر, ج 1, ص 185 و اسدالغابه, ج 3, ص 107.

    سنن نسائى, ج 7, ص 279.

    الغدیر, ج 10, ص 184.

    سبعه من السلف, ص 284.

    نورالابصار, ص 89.

    سبعه من السلف, ص 289.

    سفینه البحار, ج 1, ص 654.

    سنن نسائى, ج 7, ص 275.

    الغدیر, ج 11, ص 72

  • فهرست:

    ندارد.


    منبع:

    ندارد.

بسم ‏اللَّه الرّحمن الرّحیم الحمدلله رب العالمین و الصلوه و السلام على اشرف الأَنبیاء المرسلین سیدنا و نبینا ابى‏القاسم محمدصلى الله علیه وآله و على اهل بیته‏ علیهم السلام الطیبین الطاهرین المعصومین و من اهتدى بهداه الى یوم الدین. مطالبى را که تهیه کرده‏ام به صورت فشرده، خیلى مختصر و فهرست وار عرض مى‏کنم. اگر فایده‏اى در این مطالب باشد، همان مختصر و فهرست کافى است. مطلع بحث «وَ ...

وصیّت یکى از سنت هاى پسندیده است که میان انسان ها در پهنه تاریخ رایج بوده است. اسلام نیز بر این سنّت تأکید دارد و پیروان خود را از سویى به نگارش وصیت نامه و یادآورى حقوق، بدهکارى ها، بستانکارى ها مشخص کردن هزینه اموال متعلق به خود (تا حد یک سوم دارایى) و توصیه هایى به فرزندان و خویشاوندان در جهت پیمودن راه درست و از سوى دیگر مخاطبان و شنوندگان وصیت را به حفظ و عمل به وصیت و ...

پیشوای دوم جهان تشیع که نخستین میوه پیوند فرخنده علی (ع) با دختر گرامی پیامبر اسلام (ص) بود، در نیمه ماه رمضان سال سوم هجرت در شهر مدینه دیده به جهان گشود . حسن بن علی(ع) از دوران جد بزرگوارش چند سال بیشتر درک نکرد زیرا او تقریبا هفت سال بیش نداشت که پیامبر اسلام بدرود زندگی گفت . پس از درگذشت پیامبر (ص) تقریبا سی سال در کنار پدرش امیر مومنان (ع) قرار داشت و پس از شهادت علی (ع) ...

نظرسنجی تلفنی از مردم درباره محرم وعزاداری دین - همشهری آنلاین: مرکز مطالعات و تحقیقات رسانه‌ای روزنامه همشهری در یک نظرسنجی تلفنی از مردم درباره محرم و عزاداری (3 بهمن) پرسیده است مرکز مطالعات و تحقیقات رسانه ای روزنامه همشهری این طرح را با مدیر یت سرور السادات قاضی زاده هاشمی و همکارانش شبنم چهره، فریده درفشی، سمیه گایگانی و فاطمه یزدانی اجرا کرده ‌است:       ...

جغرافیای جزیره‌العرب جزیره‌العرب سرزمین خشکی است که از سه سوی در حصار آب قرار گرفته است. در غرب آن دریای سرخ قرار دارد که حد فاصل جزیره‌العرب و قاره آفریقاست؛ جنوب آن به اقیانوس هند محدود می‌شود و در شرق آن دریای عمان و خلیج‌فارس قرار گرفته است که جزیره‌العرب را از ایران جدا می‌سازد. تنها در قسمت شمالی با عراق و شامات پیوند زمینی دارد. جزیره‌العرب از نظر جغرافیایی به چند بخش ...

مقاله حاضر بخش نخست مقاله ای بلند است که درباره «جامعه شیعه در مدینه» نگارش یافته و فصول اصلی آن عبارتند از: امیرنشین شیعی بنوالحسین، اشراف حسینی در مدینه جدید، حرب و شاخه های شیعی آن، نخاوله و ریشه ها و ویژگی های اجتماعی آنها. دو قسمت دیگر این مقاله در شماره های بعد به چاپ خواهد رسید و در انتها کتابنامه نیز خواهد آمد. إن شاء الله. پژوهش و تحقیقات من در باره شیعیان مدینه، از دهه ...

مقدمه امام علی بن ابی طالب(ع)، علاوه بر خلافت و جانشینی منصوص از رسول گرامی اسلام(ص)، پس از کشته شدن خلیفه سوم، در تاریخ بیست و پنجم ذی حجه سی و پنج هجری
(ششصد و چهل و چهار میلادی)[1] ، با همه استنکافش از پذیرفتن حکومت و خلافت، با اقبال
عمومی و اصرار آنان برای پذیرش منصب حکومت ظاهری، مواجه شد، و با بیعت آنان و در
رأس همه، بیعت اصحاب پیامبر از مهاجران و انصار، ...

قرآن نزد مسلمانان بزرگترین معجزه محمد پیامبر اسلام است. درباره وجوه مختلف اعجاز قرآن سخن‌های بسیار رفته‌است. در سدهٔ اخیر، ادعای نوع دیگری از اعجاز قرآن به عنوان اعجاز عددی و نظم ریاضی در قرآن مطرح شد. پیشینه از پیشینه این نوع برخورد با قرآن اطلاع چندانی در دست نیست، ولی از آنجا که سیوطی در کتاب الاتقان فی علوم القرآن به این موضوع پرداخته، می‌توان دریافت که این موضوع چندان غریب ...

ملاحظات تاریخی عربستان احتمالاً محل اولیه سامی ها بوده است، که از چهار هزار سال قبل از میلاد مسیح به بین النهرین و فلسطین مهاجرت نمودند و بعداً به آشوری ها، بابلی ها، کنعانی ها و آموری ها معروف شدند. دوران باستان – در هزار اول قبل از میلاد – حکومت منائیان در منطقه اثیر و در جنوب حجاز در طول ساحل دریای سرخ برقرار شده بود. در قرن اول قبل از میلاد، منائیان از مرکز تجارت خود در ددان ...

بزرگترین سرمایه ما مسلمانان قرآن مجید است معارف ، احکام ، برنامه زندگى ، سیاست اسلامى ، راه به سوى قرب خدا، همه و همه را در این کتاب بزرگ آسمانى مى یابیم . بنابراین ، وظیفه هر مسلمان این است که با این کتاب بزرگ دینى خود روزبه روز آشناتر شود این از یکسو.از سوى دیگر آوازه اسلام که بر اثر بیدارى مسلمین در عصرما، و بخصوص بعد از انقلاب اسلامى در سراسر جهان پیچیده است ، حس کنجکاوى ...

ثبت سفارش
تعداد
عنوان محصول