دانلود تحقیق حضرت مهدى (عج) در قرآن ، سنت و تاریخ

Word 43 KB 8648 19
مشخص نشده مشخص نشده الهیات - معارف اسلامی - اندیشه اسلامی
قیمت قدیم:۱۶,۰۰۰ تومان
قیمت: ۱۲,۸۰۰ تومان
دانلود فایل
  • بخشی از محتوا
  • وضعیت فهرست و منابع
  • بسم ‏اللَّه الرّحمن الرّحیم الحمدلله رب العالمین و الصلوه و السلام على اشرف الأَنبیاء المرسلین سیدنا و نبینا ابى‏القاسم محمدصلى الله علیه وآله و على اهل بیته‏ علیهم السلام الطیبین الطاهرین المعصومین و من اهتدى بهداه الى یوم الدین.

    مطالبى را که تهیه کرده‏ام به صورت فشرده، خیلى مختصر و فهرست وار عرض مى‏کنم.

    اگر فایده‏اى در این مطالب باشد، همان مختصر و فهرست کافى است.

    مطلع بحث «وَ لَقَدْ کَتَبْنا فِى الزَّبورِ مِنْ بَعْدِ الذِّکْرِ أَنَّ الْأَرْضَ یَرِثُها عِبَادِىَ الصَّلِحُونَ، إِنَّ فى‏ هَذا لَبَلغاً لِّقَوْمٍ عَبِدینَ وَ مآ أَرْسَلْنَکَ إِلاَّ رَحْمَه ً لِّلْعَلَمِینَ.»(75) سوره انبیا مکى است؛ خداوند و پیامبرصلى الله علیه وآله آینده اسلام را تبیین کرده‏اند و حال آن که هنوز اسلام نو پا بود.

    سخن ما به صورت فشرده درباره حضرت مهدى (عج) حول سه محور است: قرآن، سنت و تاریخ.

    امام مهدى (عج) در قرآن کریم این مسئله در قرآن تحت سه عنوان مطرح است: عنوان اوّل یکى مسأله «وراثت ارض» است که در آیه مذکور با دقایق و لطایفى مطرح شده است؛ مانند مسأله کتابت و وراثت آن هم وراثت ارض.

    خداوند مى‏فرماید: «....وَ کُنَّا نَحْنُ الْورِثِینَ.»(76) در حقیقت عاقبت جهان به دست افراد صالح مى‏افتد.

    در واقع این اشاره به همان عقیده‏اى است که در بین مسلمان‏ها رواج دارد مبنى بر این‏که در آخرالزمان و در پایان جهان و قبل از قیامت، حضرت ظهور مى‏کند.

    از این کلام که «عباد صالح وارث هستند»، در مى‏یابیم عابدین باید خودشان را آماده، و این برنامه را تهیه کنند.

    این برنامه همان برنامه پیغمبر(ص) است: «وَ مَآ اَرْسَلْنکَ إلَّا رَحْمَه ً لِّلْعَلَمِینَ.»(77) همان برنامه جهانى است.

    پیغمبر (ص) براى جهان رحمت بود؛ ولى این مأموریت به دست مهدى(عج) و اصحاب صالحش انجام مى‏گیرد.

    در این زمینه مرحوم طبرسى روایتى نقل کرده است.

    عن ابوجعفرعلیه السلام: «هُمْ اصحابُ المهدى(عج)(78)».

    عنوان دوّم عنوان دوم، غلبه دین است بر همه ادیان که تاکنون محقق نشده است.

    درست است از لحاظ علمى حجت و برهان اسلام قوى‏تر است؛ اما بالاخره نه آن رحمه للعالمین محقق شده نه تسلط و غلبه آشکار و ملموس دین بر همه ادیان.

    در این‏جا، سه آیه به یک مضمون آمده است: «هُو الّذى أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى‏ وَ دِینِ الْحَقِّ لِیُظْهِرَهُ‏و عَلَى الدِّینِ کُلِّهِ وَلَوْ کَرِهَ الْمُشْرِکُونَ.»(79) عنوان سوم عنوان سوم، «استخلاف» است.

    خدا وعده کرده است: آیه دوم «وَعَدَاللَّهُ الَّذِینَ، امَنُوا مِنکُمْ وَ عَمِلُواْ الصَّلِحَتِ لَیَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فىِ الْأَرْضِ کَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَ لَیُمَکِّنَنَّ لَهُمْ دِینَهُمُ الَّذِى ارْتَضَى‏ لَهُمْ...»(80) این آیه اشاره به یک حقیقتى است که تا حالامحقق نشده است.

    اگر فرض مى‏کردیم هیچ روایتى نداشتیم و ما بودیم و این آیات، جاى این سخن بود که استخلاف تا حالا محقق نشده است و چون وعده خدا است، بى‏تردید تحقق مى‏یابد.

    وقتى خدا وعده کرده است این دین را به دست عباد صالح خودش در سراسر جهان نشر بدهد، عاقبت انجام خواهد شد.

    کلمات استخلاف وارثین اشاره به مسأله حکومت هم دارد.

    استخلاف یعنى همین عباد صالح خدا خلیفه بشوند براى خدا در روى زمین.

    هر دو آیه ارض دارد؛ یعنى کل زمین.

    البته کلمه «مهدى(عج)» با این لفظ در قرآن نیامده، اما در روایات آمده است و بیش‏تر به امامت و رهبرى آن حضرت اشاره دارد.

    ما نمى‏دانیم نحوه حکومت آن حضرت چگونه است.

    شاید این‏گونه باشد که آن حضرت رهبر جهان به شمار آید و کشورها و حکومت‏هاى صالح دیگر هم وجود داشته باشند.

    این‏ها باهم منافات ندارد؛ همه حکومت‏هاى دیگر صالح هستند و از آن حضرت دستور مى‏گیرند.

    امام مهدى (عج) در سنت و حدیث : محور دوم، بررسى مسأله در سنت و حدیث است.

    مرحوم طبرسى، در ذیل آیه «...کتبنا فى الزبور...(81)»، مى‏گوید: «و یدل على ذلک ما رواه الخاص و العام عن النبى (ص).(82)» پیامبرصلى الله علیه وآله فرمود: «لو لم یبق من الدنیا إلاّ یومٌ واحد لَطَوَّلَ اللَّهُ ذلکَ الیوم حتّى یَبْعَثُ رجلاً من اهل بیتى یَملاءُ الارضَ عدلاً و قسطاً کَما مُلِئَتْ جوراً و ظلماً.»(83) بعد مى‏گوید روایات وارده از طریق فریقین در این زمینه فراوان است و این روایت را از سنن بیهقى نقل مى‏کنند.

    خاطرم مى‏آید درحدود چهل و پنج سال قبل، شاید هم بیش‏تر، در خدمت مقام آیت‏اللَّه صدر (رض) بودم و صحبت از کتاب المهدى(عج) به میان آمد.

    ایشان گفتند در مجلسى بحث شد که آیا روایات راجع به حضرت از طریق اهل سنت هم آمده است یا نه، من گفتم: بله، هست؛ و در این باره کتاب «المهدى(عج)» رانوشتم.

    یک نسخه را هم به من هدیه دادند که در آن نوشته‏ام این را مؤلف به من اهدا کرده است.

    ایشان روایات مرتبط با حضرت مهدى(عج) را از طُرُق اهل سنت جمع‏آورى کرده است.

    در این زمینه خیلى هم کار انجام شده است.

    یکى از کارهایى که انصافاً باید از آن تقدیر کرد، کتابى است به نام «منتخب الاثرفى الامام الثانى عشر» که حضرت آیت اللَّه صافى نوشته‏اند.

    بعد از آن هم دائره المعارف راجع به حضرت مهدى(عج) نوشته شده است.

    ما در روایات، تواتر معنوى داریم.

    منتها در روایات شیعه و نیز روایاتى که آیت‏اللَّه صدر نقل کرده‏اند، حتى مواردى مانند این‏که مهدى(عج) از فرزندان حسین‏علیه السلام و از فرزندان سجادعلیه السلام است، نیز وجود دارد.

    این‏ها را هم یک مقدارى از «ینابیع الموده» و جاهاى دیگر نقل کرده‏اند.

    البته آیت اللّه العظمى آقاى صافى (دام عزّه) خیلى بیش‏تر از این‏ها تحت این عناوین روایت ذکر کرده است.

    این مطالب در روایات شیعه بیش‏تر است و روایات زیادى هم از اهل سنت در کتاب‏هایى که احتمالاً مؤلفش هم شیعه بوده مثل «ینابیع الموده» و موارد دیگر نقل شده است.

    همین طور که آیت اللَّه عسکرى فرمودند، روایات ما روشن‏تر است.

    آن‏قدر که قضیه در روایات ما روشن است، در روایات اهل سنت نیست؛ ولى در عین حال اگر همین دو کتاب را ملاحظه کنید، در مى‏یابید جزئیات، [براى مثال حضرت از نسل کیست‏]، در روایات اهل سنت نیز نقل شده است.

    این نکته را مى‏خواستم عرض کنم که ما همه جا «مهدى(عج)» داریم.

    البته این هدایت همان هدایت واقعى است.

    منتها در دین یهود از او تعبیر به مسیح کرده‏اند.

    همین الآن یهودى‏ها منتظر حضرت مسیح‏علیه السلام هستند؛ چون حضرت موسى‏علیه السلام را قبول نکردند.

    یکى از یهودى‏ها در یکى از روزنامه‏ها گفته بود آن روز که حضرت مسیح‏علیه السلام ظهور بکند چنین و چنان مى‏کنیم.(84) مسیح، یعنى مسح شده، یعنى متبرک.

    از لحاظ محتوا، خیلى با مهدى(عج) تناسب دارد.

    مهدى(عج) جنبه روح او را بیان مى‏کند، یعنى کسى که خدا او را هدایت کرده است.

    مسیح جنبه جسم او را باز مى‏گوید؛ یعنى کسى که متبرک شده است.

    آیه «وَ لَقَدْ کَتَبْنَا فِى الزَّبُورِ....»(85) هم اشاره به این دارد که مسأله مذکور تنها یک مسأله اسلامى نیست.

    این در کتب قبل هم آمده است.

    زبور را معمولاً گفته‏اند، زبور داوود؛ ولى مرحوم طبرسى مى‏گوید: گفته شده مراد مطلق کتاب آسمانى است؛ کما این‏که «ذکر» را هم به قرآن تفسیر مى‏کنند.

    ایشان مى‏گوید: به تورات هم ذکر گفته‏اند.

    اگر مراد از ذکر در آیه، قرآن باشد، کلمه «بَعْد» معناى زمانى ندارد و مفهوم «علاوه» را مى‏رساند.

    یکى از علماى مشهد که در تفسیر تخصص داشت، این‏طور معنا مى‏کرد: «علاوه بر قرآن در زبور هم گفتیم.» این خیلى دور از آبادى نیست.

    در آیات دیگر هم نکاتى وجود دارد که ما از آن‏ها صرف نظر مى‏کنیم.

    محور سوّم امام مهدى (عج) در تاریخ محور سوم، بررسى مسأله در تاریخ است.

    در تاریخ، مسأله مهدویت در همان قرن اول اسلامى یک امر حتمى و مسلم بوده است.

    مورد اول طبرى در داستان مربوط به امام حسین‏علیه السلام - هنگامى که از مکه به طرف کوفه مى‏رود - مى‏گوید: عبداللَّه بن عمروبن عاص پدرش را منع مى‏کرد که با معاویه همکارى بکند، اما قبول نکرد.

    او جزء محدثین است.

    حتى مى‏گویند حدیث پیغمبر (ص) را هم در رساله‏اى به نام «الصادفه» نوشته است.

    در این سفر، امام حسین‏علیه السلام با فرزدق شاعر برخورد و از او سوال کرد که «ما وَرائُکَ»(86) و چیزهایى گفت.

    بعد به عبداللَّه بن عمرو بن عاص برخورد.

    عبداللَّه به فرزدق گفت: «هذا هو المهدى(عج).»(87) اشاره به حضرت امام حسین‏علیه السلام مى‏کند.

    و مى‏گوید، «هذا هو المهدى(عج)».

    فرزدق گفت: خوب اگر مهدى(عج) است، چرا تو با او نمى‏روى؟

    گفت به تو چه.

    معلوم شد سابقاً بین آن‏ها اختلاف بوده، لذا با هم فحش کارى کردند و رد شدند.

    عبداللَّه بن عمروعاص از جوان‏هاى صحابه است.

    مسأله مهدى(عج) در نظر او و اصحاب مسلم بوده است.

    منتها مصداقش چه کسى است وقتى مى‏بیند امام حسین‏علیه السلام در برابر حکومت ستمگر یزید که مظهر فساد و جهل و نادانى است قیام کرده به کوفه مى‏رود، مى‏گوید «هذا هوا المهدى(عج).» این نخستین جایى است که از لحاظ تاریخى من دیده‏ام.

    مورد دوم مورد دیگر داستان مختار است که ادعا مى‏کرد محمد بن حنفیه مهدى(عج) است؛ اگر چه محمد بن حنفیه قبول نداشت و انکار مى‏کرد.

    اگر حقیقتاً مسأله مهدى(عج) شصت و چند سال بعد از هجرت مسلم نبود، چطور او ادعا مى‏کند و هیچ کس هم نمى‏گوید: مهدى(عج) یعنى چه، خبرى نیست.

    یک عده قبول کردند، عده‏اى هم قبول نکردند؛ ولى اصل موضوع را انکار نمى‏کردند و در این که آیا محمد حنفیه خود مهدى(عج) است یا نه بحث داشتند و یا این‏که اصلاً در برابر این جریان سکوت کرده بودند.

    مورد سوم سوم، مسأله قیام محمد بن عبداللَّه «نفس زکیّه» در مدینه است که نوع مردم به او گرویدند.

    در کشور مغرب که خیلى تمایلات اهل بیتى و تشیّع دارند، عالمى مى‏گفت: علت این‏که ما پیرو «امام مالک» شدیم، این است که وقتى مردم به امام مالک گفتند آیا سراغ «نفس زکیه» برویم یا نرویم؟

    گفت: بروید.

    گفتند ما با بنى‏امیه بیعت کرده‏ایم، مالک گفت: چون این بیعت مُکْرَه است، قبول نیست.

    آن عالم مغربى مى‏گفت: چون او از محمد نفس زکیه حمایت کرد، ما هم گفتیم این با اهل بیت‏علیهم السلام خوب است، پس از او پیروى مى‏کنیم و تا امروز هم پیرو او هستیم.

    در همان موقع، در سال 145 که زمان منصور بود، هم در مدینه و هم در بصره برادرش ابراهیم قیام کرد.

    در تاریخ دارد که منصور خوابش نمى‏برد؛ مى‏گفت: رختخواب براى من نیندازید تا ببینیم بالاخره حق با ما است یا با این دو برادر.

    بعد از کشتن آن‏ها احساس آرامش کرد و راحت شد.

    مردم به این‏ها گرویدند.

    اگر مهدویت در اذهان نبود، چرا این‏قدر به این‏ها گرویدند.

    بر چه اساسى مى‏گفتند محمد نفس زکیه، مهدى(عج) است.

    در مسند ابى‏داوود در بابى که راجع به حضرت مهدى(عج) است، این‏طور نقل مى‏کند: [...لو لم یبق من الدنیا إلاّ یومٌ واحد لَطَوَّلَ اللَّهُ ذلکَ الیوم حتّى یَبْعَثُ رجلاً من اهل بیتى یَملاءُ الارضَ عدلاً و قسطاً کَما مُلِئَتْ جوراً و ظلماً.(88)] من شک ندارم این حدیث با تأیید او درست شده، چون اسم او محمد بن عبداللَّه بن حسن بن حسن بود.

    بعد از او هم کسانى که با عنوان مهدى(عج) ظهور کردند، بسیار زیادند و شاید بیش از همه در آفریقا بود.

    خیلى‏ها در کتب تاریخى شرح حال و قیام این‏ها را نوشته‏اند که هر کس قیام مى‏کرده است به عنوان مهدى(عج) به او نگاه مى‏کردند.

    عبیداللَّه‏بن مهدى نخستین خلیفه فاطمیین در «مهدیه» (تونس فعلى)، به نام مهدى(عج) قیام کرد.

    در آفریقا هنوز هم که هنوز است، از مهدى(عج) صحبت مى‏کنند.

    در سومالى مجله‏اى است به نام «المنتظر».

    آخرین کسى هم که قیام کرد و کارش گرفت «مهدى سودانى» بود که بالاخره انگلیسى‏ها را از سودان بیرون کرد.

    اسم مهدى(عج) هنوز هم در میان این‏ها هست.

    در منزل وزیر امور خارجه سودان که بودیم مى‏گفت: مهدى - علیه السلام - و درباره حضرت صحبت مى‏کرد.

    در هر حال، نام حضرت در میان آن‏ها زنده است.

    این‏ها مسلمان مالکى هستند.

    مقام مهدویت براى مهدى سودانى که قیام کرده قائلند؛ به خصوص که با استعمار انگلستان جنگید تا این‏که انگلیسى‏ها به زحمت بر او غلبه کرده و او را کشتند.

    مهدى سودانى در نظر آن‏ها مقدس است و در خارطوم (پایتخت سودان) گنبدش از همه جا دیده مى‏شود.

    الحمدلله رب العالمین و الصلوه و السلام على اشرف الأَنبیاء المرسلین سیدنا و نبینا ابى‏القاسم محمدصلى الله علیه وآله و على اهل بیته‏ علیهم السلام الطیبین الطاهرین المعصومین و من اهتدى بهداه الى یوم الدین.

    مطلع بحث «وَ لَقَدْ کَتَبْنا فِى الزَّبورِ مِنْ بَعْدِ الذِّکْرِ أَنَّ الْأَرْضَ یَرِثُها عِبَادِىَ الصَّلِحُونَ، إِنَّ فى‏ هَذا لَبَلغاً لِّقَوْمٍ عَبِدینَ وَ مآ أَرْسَلْنَکَ إِلاَّ رَحْمَهً لِّلْعَلَمِینَ.»(75) سوره انبیا مکى است؛ خداوند و پیامبرصلى الله علیه وآله آینده اسلام را تبیین کرده‏اند و حال آن که هنوز اسلام نو پا بود.

    سخن ما به صورت فشرده درباره حضرت مهدى(عج) حول سه محور است: قرآن، سنت و تاریخ.

    این برنامه همان برنامه پیغمبر(ص) است: «وَ مَآ اَرْسَلْنکَ إلَّا رَحْمَهً لِّلْعَلَمِینَ.»(77) همان برنامه جهانى است.

    این مسأله از لحاظ تاریخى از قرن اول شروع شده‏است.

    مردم اصل آن را انکار نمى‏کردند و حتى اگر کسى چنین ادعایى مى‏کرد، به او عقیده پیدا مى‏کردند و او را مهدى(عج) مى‏خواندند.

    آقاى دکتر محمد علوى مالکى، فرزند سید عباس علوى مالکى، در مکه قطب است.

    به اصطلاح، مرید دارد و صاحب یک تشکیلات عریض و طویل.

    یک بار به او گفتم: اگر از شما دعوت بکنیم به ایران بیایید، مى‏آیید، گفت: اگر بیایم، مى‏گویند رفته اصحاب مهدى(عج) را جمع کند.

    هر سال که مى‏رویم صحبت از مهدى(عج) و انتظار مى‏کند.

    از این قبیل مسائل زیاد است و انسان از لحاظ تاریخى باید یقین بکند.

    در این زمینه پیامبرصلى الله علیه وآله روایاتى دارد و صحابه باور کردند و انتظار هم داشته‏اند، منتها تطبیقش بر افراد به اشتباه صورت گرفته است.

    روایات مهدویّت در مورد روایات، روایات مهدى(عج) را صحاح سِتَّ همه‏شان ذکر کرده‏اند و بابى دارند، غیر از بخارى.

    بخارى مى‏گوید مسیح که نزول مى‏کند با امامشان بیعت مى‏کند.

    اسم نمى‏برد.

    بالأخره این مسأله آن‏جا هم هست؛ اما بقیه صحاح سِت بعضى شان باب دارند و بعضى در همان باب فضائل اهل بیت‏علیهم السلام مى‏گویند.

    منتها با همین اشتباه کارى‏ها که «...اسمه اسمى و اسم ابیه اسم ابى...(89)».

    دو نکته پایانى بحث آنچه در پایان میل داشتم بگویم، دو نکته است.

    نکته اول کشتار و خونریزى: !

    یکى این‏که در بسیارى از روایات مسأله کشتار و خونریزى آمده و ذکر شده که جوى‏هاى خون و آسیاهاى خون راه مى‏افتد.

    این‏ها در یک دوران‏هایى نقل شده که اصلاً روح حاکم بر دنیا همین چیزها بوده است.

    در آن دوران، به هر کس بیش‏تر خونریزى مى‏کرد نشان مى‏دادند که شجاعت‏اش بیش‏تر است.

    عقیده من این است که در این‏ها باید تحقیق بشود که چه مقدار اصل و سندیت دارد.

    در حدیثى که مورد اتفاق فریقین است مى‏گوید: [...یَملاءُ الارضَ قِسطاً وَ عَدلاً کَما مُلِئَت ظُلماً و جوراً.(90)] حضرت مهدى(عج) براى برقرارى عدل و قسط مى‏آید.

    در بعضى از جاها کسانى هستند که مقاومت بکنند و حضرت باید با آن‏ها بجنگد؛ اما نمى‏شود گفت، اصلاً شعار حضرت آدم‏کشى و خونریزى است.

    متأسفانه منبرى‏ها و مداح‏ها این مسائل را خیلى دنبال مى‏کنند و در ذهن مردم هم همین چیزها است.

    باید از حضرت به عنوان یک مرد عادل و طرفدار عدل یاد شود.

    باید او را دادگستر جهان معرفى بکنیم.

    حضرت(عج) نه به‏طور اعجاز بلکه به‏طور طبیعى رهبرى جهان را به عهده مى‏گیرد.

    این هم خودش یک نکته است که آیا کارهاى حضرت همه‏اش معجزه و اعجاز است یا جریانى است که طبع بشر به سمتى پیش مى‏رود که بالاخره از همه شعارها، حکومت‏ها و از همه فرماندهان مأیوس مى‏شود و با اضطرار طالب عدل مى‏گردد.

    بعد ندایى بلند مى‏شود که با وسایل روز به گوش همه مى‏رسد.

    آن وقت مردم مطالعه مى‏کنند.

    مبلغین تبلیغ کرده، فلسفه قیام و ظهورش را بیان مى‏کنند و در نتیجه مردم به آن حضرت مى‏گروند.

    نکته دوم: رهبرى جهان نکته دیگر، مسأله رهبرى در جهان است نه سلطنت و حکومت بر جهان.

    این را هم باید درباره‏اش مطالعه کرد و مسأله خیلى مهمى است.

    بالاخره جهان به طرف یک قطبى شدن پیش مى‏رود اما نه قطبى که فقط یک کشور و یا یک حکومت باشد.

    این اصلاً عملى نیست و چیزى نیست که روى آن تکیه کنیم با اختلاف ملت‏ها و اقوام و ملیت‏ها و ...؛ ولى رهبرى مى‏شود واحد باشد.

    ما باید بگوییم که او رهبر واحد جهان است.

    بالأخره مردم دنیا مى‏بینند او سخن حق مى‏گوید.

    البته طبعاً او یک نوع وراثتى هم نسبت به زمین، به عنوان رهبر، حتماً خواهد داشت.

    نکته سوّم: شعارهاى مدعیان مهدویت نکته دیگر، این است که در روایات ویژه علائم ظهور مهدى(عج)، شعارهاى مهدى‏هاى ظهور کرده نیز دیده مى‏شود.

    هر کس که ظهور مى‏کرد، روایت مى‏خواندند.

    درباره «محمد نفس زکیه» گفته شده که «اسمه اسمى و اسم ابیه اسم ابى»(91).

    در «سنن ابى‏داوود»، به همین صورت آمده است.

    «بن باز» روحانى وهابى سعودى گفته بود: روایات مهدى(عج) درست است؛ اما نه آن طورى که شیعیان مى‏گویند بلکه به‏گونه دیگرى است.

    نظر او به همین روایت «ابن داوود» است.

    در ارشاد مفید ظاهراً در همان باب امام دوازدهم روایتى نقل مى‏کند که پیغمبر(ص) فرمود: «مِنَّا السّفّاح و المنصور.»(92) من تردید ندارم این روایت از آن‏هایى است که وقتى بنى عباس روى کار آمدند - براى این‏که خودشان را به عنوان منجى مورد نظر پیغمبر(ص) جا بزنند - گفته‏اند.

    یا در حمایت آن‏ها گفته شده.

    خلیفه اول آن‏ها سفاح بود، خلیفه دوم منصور و خلیفه سوم مهدى.

    منصور که اسم پسرش را مهدى گذاشت، متوجه بوده چه مى‏خواهد بکند؛ یعنى آن‏ها هم یک نوع حکومت مهدویت براى خودشان قائل بودند.

    از این قبیل مطالب زیاد پیدا مى‏شود.

    وقتى ما فهمیدیم منطقه‏اى در افغانستان به نام طالقان وجود دارد و غیر از طالقان ما طالقانى آن‏جا است، من مطالعه کردم دیدم یحیى بن زید در آن‏جا قیام کرده و طرفدارش بوده‏اند.

    کسانى که از او حمایت مى‏کردند، طبعاً حدیث هم به نفع او مى‏گفتند که مثلاً از طالقان چند نفر خارج مى‏شوند.

    انجام این قبیل تحقیقات مسائل را روشن مى‏کند.

    وقتى خدا در ذیل این آیه مى‏گوید: «وَ مَآ اَرْسَلْنکَ إلَّا رَحْمَهً لِّلْعَلَمِینَ.»(93)؛ معنایش این است که همان رحمه للعالمینى که ما به تو وعده کردیم و تو به این عنوان آمدى، با همین عباد صالح تحقق پیدا مى‏کند.

    یک چنین مسأله‏اى در حقیقت نتیجه کل ادیان و اسلام است.

    نتیجه کامل اسلام هم به دست آن حضرت ظاهر مى‏شود.

    معنویت و امید یادم مى‏آید در حدود 30 سال قبل در دانشگاه مشهد استادى آمده بود به نام «صلاح الصابى».

    شاعر و خطیبى زبر دست بود.

    گویا عبدالناصر او را تعقیب مى‏کرد و مى‏خواست بکشد.

    او به امام موسى صدر (حفظه الله تعالى) پناه برده بود.

    ایشان او را به دانشگاه مشهد آورد و گفت شما از این استفاده بکنید.

    چند سال آن‏جا بود.

    بعد هم آمد تهران درباره تشیع خیلى مطالعه کرد.

    اشعارى هم درباره حضرت زهراعلیها السلام و امام حسین‏علیه السلام و دیگران گفت.

    شعرى را در کنگره شیخ توسى گفت که در یادنامه شیخ آمده است.

    ایشان بعد از مطالعات زیاد گفته بود: فرق بین تشیع و تسنن این است که تشیع رشته معنویت اسلام و رهبرى را قطع نکرده؛ هنوز هم ادامه دارد و هنوز امید دارد.

    در حالى‏که براى اهل سنت و عقیده عمومى این‏گونه نیست که هنوز انتظار داشته باشند.

    انتظار عمومى در اهل سنت نیست و در شیعه هست.

    او مى‏گفت: این براى شیعه خیلى امتیاز است که خودشان را مرتبط با رسالت و با خدا مى‏بینند و انتظار چنین کسى را دارند آن هم نه فقط بیاید احکام را بگوید یا در ممالک اسلامى حکومت بکند؛ بلکه حکومت جهانى پدید آورد.

    این یک امید فوق‏العاده‏اى است که شیعیان دارند.

    اهل سنت این را ندارند شما براى این ارزش قائل شوید و قدر آن را بدانید موعودگرایى در ادیان مردم دنیا به دو دسته تقسیم مى شوند: یک دسته مانند حیوانات اند; از مبدإ و مقصد خلقت خویش بى خبرند و به آن کارى ندارند.

    خور و خواب و خشم و شهوت, شغب است و جهل و ظلمت حیوان خبر ندارد ز روان آدمیت(5) دسته ى دیگر, مومنان اند که به خالق جهان هستى و روز واپسین ایمان دارند.

    این ها از پیروان ادیان آسمانى اند; یهود و نصارا و تمام پیروان ادیان آسمانى, با ما مسلمانان در این عقیده که در پایان این دنیا, حکومت عادله اى برپا خواهد شد, شریک اند.

    مسیحیان, فرمان رواى این حکومت عادلانه را عیسى بن مریم8 مى دانند که سبب آن, تحریف کتاب هاى آسمانى آن هاست.

    من در سخن رانى هایى که براى تلویزیون داشتم, تورات ها و انجیل ها را آوردم و نشان دادم که چگونه در چاپ هاى بعدى, آن را تحریف کرده اند.

    بشارت هاى آمدن پیامبر خاتم(ص) و ...

    را آن گونه که خواسته اند, تغییر داده اند.

    قرآن کریم نیز این مطلب را بیان کرده است: (...

    یحرفون الکلم ...)(6), (...

    یکتمون مآ إنزلنا ...)(7).

    اما مسلمانان روایات پیامبر خاتم(ص) را در اختیار دارند و فرمان رواى آخرالزمان را امام مهدى(عج) مى دانند.

    ارزش احادیث شیعیان در مکتب خلفا, سالیانى دراز نشر حدیث پیامبر(ص) ممنوع بود; چرا که مى خواستند فضایل على(ع) و خاندان على را پوشیده نگاه دارند; اما پیروان و شیعیان اهل بیت(علیهم السلام) نقل حدیث مى کردند و این کار را افتخار خود مى دانستند و به آن مباهات مى کردند.

    علماى ما براى جمعآورى احادیث زحمات فراوان کشیده اند.

    مرحوم کلینى از نیشابور تا بغداد, شهر به شهر گشته و روایت ها را جمع کرده است.

    شیخ صدوق بیش از دویست جلد کتاب حدیث دارد; بنابراین ما در حقایق اسلامى بسیار روشن تر و آگاه تریم.

    چرا که میراث علوم آل محمد(ص) را محافظت کرده ایم و حوزه هاى علمیه ى ما وارث علوم اهل بیت اند.(8) براى من کتاب هایى از هند و پاکستان در رد تشیع فرستادند که یکى از آن ها الشیعه و القرآن نوشته ى احسان زهیراللهى بود که شیعه را معتقد به تحریف قرآن مى دانست.

    در جواب او سه جلد کتاب نوشتم.

    البته از کتاب مرحوم حاجى نورى, فصل الخطاب فى تحریف کتاب رب الارباب استفاده کردم.

    با توجه به این هجوم ها علیه شیعه, حوزه هاى علمیه باید در عقاید و کلام تخصص پیدا کنند.

    جنگ امروز, جنگ فرهنگى و عقیدتى است.

    مهدى(عج) در روایات اهل سنت در علایم ظهور حضرت حجت(عج) و کیفیت حکومت ایشان, در احادیث هر دو فرقه از مسلمین روایات بسیار زیادى به چشم مى خورد.

    شیخ ابراهیم حموینى شافعى, در فرائد السمطین, از ابن عباس روایت مى کند که: قال رسول الله(ص): ان خلفائى و إوصیائى و حجج الله على الخلق بعدى اثنا عشر إولهم إخى و آخرهم ولدى.

    قیل یا رسول الله(ص) و من إخوک؟

    قال(ص) على بن إبى طالب قیل و من ولدک؟

    قال(ص): المهدى[عج].

    الذى یملا الارض قسطا و عدلا کما ملئت جورا و ظلما و الذى بعثنى بالحق بشیرا و نذیرا لو لم یبق من الدنیا الا یوم واحد لطول الله ذلک الیوم حتى یخرج فیه ولدى المهدى فینزل روح الله عیسى بن مریم فیصلى خلفه ...

    ;(9) رسول اکرم(ص) فرمود: خلفا و جانشینان من حجت هاى خدا بر خلق پس از من دوازده نفرند, اول آنان برادرم و آخرشان فرزندم.

    گفته شد: اى رسول خدا برادرت کیست؟

    فرمود: على بن ابیطالب[(ع]( سوال شد: فرزندت کیست؟

    فرمود: مهدى[عج] که زمین را از قسط و عدل پر سازد, همان سان که از ظلم و جور پر شده.

    قسم به آن که مرا به حق به عنوان بشارت دهنده و ترساننده برانگیخت اگر از عمر دنیا جز یک روز باقى نمانده باشد, خدا آن را آن چنان طولانى سازد تا فرزندم مهدى خروج کند[ پس از خروج او] عیسى بن مریم پشت سرش به نماز ایستد ...

    .

    در تاریخ إخطب خطبإ خوارزم, موفق بن احمد حنفى به سندش از ابى سلمى از رسول الله(ص) نقل مى کند که فرمودند: لیله إسرى بى الى السمإ إرانى الله ذریتى و المهدى فى وسطهم کإنه کوکب درى;(10) شبى که مرا به آسمان ها (معراج) بردند خداوند ذریه ام را به من نشان داد و دیدم که مهدى(ع) در میان آنان, مانند ستاره اى بسیار درخشان بود.

    هم چنان که پیامبر خاتم(ص) در میان پیامبران امتیاز داشت, حضرت حجت(عج) نیز در میان ائمه(علیهم السلام) امتیاز ویژه اى دارد.

    در روایتى دیدم امام جعفر صادق(ع) بر سجاده اش نشسته بود و گریه مى کرد و خطاب به امام عصر(عج) مى فرمود: سیدى.

    سرداب غیبت عالم مصرى, شیخ محمود إبوریه; که بعد از خواندن کتاب عبدالله بن سبإ شیعه شده بود, براى من از مصر نوشت: شما عصرهاى جمعه سوار اسب مى شوید.

    شمشیر به دست, مى روید و در مقابل سرداب غیبت مى ایستید و مى گویید: یابن الحسن ظاهر شو و خروج کن.

    در پاسخ او نوشتم: من در آن شهر به دنیا آمده ام.

    مدتى هم آن جا بوده ام.

    چنین چیزى که شما مى گویید درست نیست.

    حضرت امام على النقى(ع) و امام حسن عسکرى(ع) مکانى را براى عبادت خویش قرار داده بودند; همین جایى که الان به آن سرداب مى گویند.

    آن وقت سرداب نبود, حجره اى بود که این دو بزرگوار آن جا عبادت مى کردند.

    وقتى متوکل مإمورین را شبانه به منزل امام على النقى(ع) فرستاد, مإمورین, ایشان را از همین جا بردند; از جاى عبادتشان.

    این جا راهى داشته از محل زندگى حضرت که الان جاى قبر آن حضرت است.

    الان اطراف آن بالا آمده و آن جا مانند سرداب شده است.

    آن چه براى ما ثابت است, آن است که خلیفه ى عباسى از بغداد سه نفر را فرستاد به محله ى عسکر; این جا را محله العسکر مى نامیدند, چون جاى لشکریان متوکل بوده و حضرت امام على النقى(ع) را آن جا برده بود و ایشان در آن جا زیر نظر بوده است.

    جامى حنفى روایت مى کند: آمدند دیدند در خانه مرد سیاهى نشسته, پشم مى ریسد.

    گفتند: صاحب خانه کجاست؟

    گفت: در خانه است.

    وارد شدند.

    آمدند تا همین جایى که الا ن به آن سرداب غیبت مى گویند.

    سطح سرداب پر از آب بود و در آخر سرداب یا اتاق, سجاده اى انداخته اند و شخصى روى آن, نماز مى خواند.

    یکى از آنان براى گرفتن حضرت, قدم در آب گذاشت, اما نزدیک بود غرق شود.

    دومى رفت, باز او نیز نزدیک بود غرق شود و سومى و ...

    عذرخواهى کردند و برگشتند.

    وقتى ماجرا را به خلیفه گفتند, گفت: اگر این ماجرا را جایى نقل کنید, گردن شماها را مى زنم.

    آن چه ما از این سرداب مى دانیم این است.

    ما عقیده نداریم که حضرت حجت(عج) در این جاست.

    ولى عقیده داریم که حضرت حجت(عج) در مراسم حج, شرکت مى کنند و شاید بارها او را دیده باشیم و نشناخته باشیم.

    غیبت صغرا و غیبت کبرا مطلب دیگر این که دو غیبت داریم: غیبت کبرا و غیبت صغرا.

    در غیبت صغرا شیعیان آماده ى جدایى و دورى از امامت ظاهرى امام شان شدند.

    مردم مسائل شان را از نایبان امام مى پرسیدند که فقط آنان با امام در ارتباط بودند.

    این آماده کردن شیعیان بود براى غیبت کبرا.

    امام(عج) به چهارمین نایب خود مى فرماید: به شیعیان من بگو غیبت کبرا شروع شد; بعد از این به راویان حدیث, رجوع کنید.

    راویان احادیث شیعه همین فقهاى شیعه اند.

    چگونگى حکومت امام مهدى(عج) مطلب دیگر, چگونگى حکومت حضرت حجت(عج) است.

    فرق بین حکومت حضرت حجت(عج) و سایر حکومت ها آن است که پیامبر(ص) و على بن ابى طالب(ع) حکومت شان مبتنى بر وجود شاهد بود.

    اگر کسى کشته مى شد, و علیه قاتل شاهدى یافت نمى شد, خون کشته هدر بود.

    در دزدى و ...

    نیز همین طور.

    حکومت حضرت حجت(عج) بنابر علم ایشان است; یعنى آن که اگر در زمان حکومت ایشان دزدى بشود, دستور مى دهد دزد را بیاورند و دستش را ببرند و مال را به صاحبش بازگردانند.

    از این رو است که در زمان حضرت حجت(عج), عدلى به پا مى شود که در هیچ زمان نبوده است.

    اخلاق, هدف بعثت آن چه ما لازم داریم آن است که سلسله ى جلیله ى اهل علم نداى حضرت حجت(عج) را اجابت کنند که مانند حضرت عیسى(ع) مى فرمایند: (...

    من انصارى الى الله قال الحواریون نحن انصار الله ...);(11) ...

    کیست که یاور من به سوى خدا (براى تبلیغ آیین او) گردد؟

    حواریان=[ شاگردان مخصوص او] گفتند: ما یاوران خداییم ...

    حضرت عیسى(ع) که جنگ نداشت.

    انصار را براى تبلیغ شریعت مى خواست.

    امر مهم دیگر این که بیایید انصار حضرت حجت(عج) شویم و عقاید را بخوانیم و تبلیغ کنیم.

    خداوند در وصف پیامبر گرامى اسلام(ص) مى فرماید: (و انک لعلى خلق عظیم);(12) و تو اخلاق عظیم و برجسته اى دارى.

    خداوند پیامبرش را از نظر اخلاق مى ستاید نه از نظر علمى و ...

    رسول گرامى اسلام(ص) نیز مى فرماید: ((بعثت لا تمم مکارم الاخلاق; برانگیخته شدم تا فضایل اخلاقى را برجسته سازم.))(13) عظمت ما گروه مسلمین, عظمت اخلاقى است.

    باید در رشد و اشاعه ى اخلاق اسلامى بکوشیم.

    این تکلیف ما طلبه هاست.

    اللهم انا نسئلک بدم المظلوم الحسین(ع)إن تصلى على محمد و آل محمد و ان ترزقنا فى الدنیا زیاره الحسین(ع) و فى الاخره شفاعه الحسین(ع).

    خدایا, ترا به خون مظلوم حسین مسإلت مى کنیم که بر محمد و آل محمد درود بفرستى و ما را در دنیا به زیارت حسین و در آخرت به شفاعت او موفق بدارى.

    خداوندا!

    این جمهورى اسلامى را تا ظهور حضرت حجت(عج) سالم نگاه دار.

    دشمنان اسلام هر کجا که هستند مخذول و منکوب بفرما.

    برادران و خواهران ما, مسلمانان فلسطین را بر صهیونیست مظفر و منصور بفرما.

    شیعیانى که در عراق گرفتار ظلم بعث و صدام هستند بر دشمنانشان مظفر و منصور بفرما.

    هر کجا مسلمان ها گرفتارى دارند بر دشمنانشان مظفر و منصور بفرما.

    شر دشمنانشان را به خودشان برگردان.

    ولى فقیه را طول عمر با برکت, با توفیق خدمت گزارى به اسلام و مسلمانان عنایت کن.

    دولت مردان جمهورى اسلامى را توفیق خدمت گزارى به اسلام و مسلمانان عنایت کن.

    به ما, توفیق طلب علم اسلامى براى عمل عنایت کن.

    والسلام علیکم و رحمت الله و برکاته توجه امام مهدى(عج) به شیعیان خویش انا غیر مهملین لمراعاتکم, و لا ناسین لذکرکم, و لو لا ذلک لنزل بکم اللاوإ, واصطلمکم الاعدإ فاتقوا الله جل جلاله و ظاهرونا...; ما در رعایت حال شما کوتاهى نمى کنیم و یاد شما را از خاطر نبرده ایم, که اگر جز این بود, گرفتارىها به شما روى مىآورد و دشمنان, شما را ریشه کن مى کردند.

    پس از خدا بترسید و ما را پشتیبانى کنید...

    منابع : .

    محقق, اندیشمند فرهیخته و رییس دانشکده ى اصول الدین.

    2.

    سوره ى نور (24), آیه ى 55.

    3.

    محمد باقر مجلسى, بحارالانوار, ج 53, ص 302.

    4.

    همان, ج 44, ص 287.

    5.

    سعدى.

    6.

    سوره ى نسإ(4), آیه ى :46 ...

    سخنان را از جاى خود, تحریف مى کنند ...

    7.

    سوره ى بقره(2), آیه ى :159 ...

    کسانى که دلایل روشن, و وسیله ى هدایتى را که نازل کرده ایم, کتمان مى کنند ...

    8.

    ر.ک: سید مرتضى عسکرى, معالم المدرستین.

    9.

    و نیز ر.ک: بحارالانوار, ج 47, ص 71.

    10.

    موفق بن احمد الحنفى, تاریخ مقتل الحسین7.

    11.

    سوره ى آل عمران(3), آیه ى 52.

    12.

    سوره ى قلم(68), آیه ى 4.

    13.

    محدث نورى, مستدرک الوسایل, ج 11, ص 187.

  • فهرست:

    ندارد.


    منبع:

    . محقق, اندیشمند فرهیخته و رییس دانشکده ى اصول الدین.
    2. سوره ى نور (24), آیه ى 55.
    3. محمد باقر مجلسى, بحارالانوار, ج 53, ص 302.
    4. همان, ج 44, ص 287.
    5. سعدى.
    6. سوره ى نسإ(4), آیه ى :46 ... سخنان را از جاى خود, تحریف مى کنند ... .
    7. سوره ى بقره(2), آیه ى :159 ... کسانى که دلایل روشن, و وسیله ى هدایتى را که نازل کرده ایم, کتمان مى کنند ... .
    8. ر.ک: سید مرتضى عسکرى, معالم المدرستین.
    9. و نیز ر.ک: بحارالانوار, ج 47, ص 71.
    10. موفق بن احمد الحنفى, تاریخ مقتل الحسین7.
    11. سوره ى آل عمران(3), آیه ى 52.
    12. سوره ى قلم(68), آیه ى 4.
    13. محدث نورى, مستدرک الوسایل, ج 11, ص 187.

بزرگان و دانشمندان شیعه به ویژه صاحبان قلم که درمورد وجود حضرت مهدی کتاب نوشته اند، با بهره گیری از کلمات نورانی و روایات وارده در این باب ، برای شیعه و دوستان امام عصر (عجل الله تعالی فرجه) تکالیف ووظایفی را مقرر داشته اند ، تکالیفی که یک فرد شیعه باید درعصر غیبت نسبت به آنها اهتمام ورزد . البته هر کسی در حد وسع خود اموری را به عنوان وظایف تعیین کرده اند . در این مورد ، بهترین ...

مقدمه : سلام علی آل یس درود بر آل یاسین ! درود بر تو ای دعوت کننده خلق به سوی خدا و ای مظهر آیات الهی! درود بر تو ای واسطه خدا و حافظ و نگهبان دینش ! درود بر تو ای جانشین خدا و یاری کننده حق ! درود بر تو ای حجت خدا و راهنمای خدا او ! درود بر تو ای طلاوت کننده و مفسر کتاب خدا ! درود بر تو در همه ساعات شب و روز ! درود بر تو ای وعده ضمانت شده خدا ! درود بر تو ای پرچم افراشته ای ...

مقدمه: سخن گفتن درباره حضرت مهدی (عج)، به نفس کشیدن می ماند که گرچه مکرّر است، امّا برای ادامه حیات ضروری است. درباره زندگانی و غیبت و ظهور امام زمان علیه السلام، کتاب های بسیاری نوشته شده که مشتمل بر هزاران مجلّد است. با اینهمه ناگفته های فراوانی باقی مانده است که بیان و تبیین آنها، تحقیقاتی گسترده تر و تألیفاتی افزون تر می طلبد. علاوه بر اینها، تبلیغاتی اساسی و پیگیر بایسته ...

مساله تشکیل حکومت جهانی واحد و برخورداری جهانیان از یک برنامه کامل حق و عدل ، موضوعی نیست که خاص اسلام و مسلمانان و خصوصاً شیعیان باشد . بلکه مطلبی است که اهل ادیان عموما بدان باید اعتراف داشته باشند ، زیرا در کتب مورد پذیرش و قبول آنان درباره این مساله مهم بکنایاتی قریب بتصریحات وقوع این حادثه عظیم و بی نظیر در تاریخ بشری بشاراتی ذکر گردیده که ما برای نمونه به بیان برخی از آنها ...

مورخان و محدثان ولادت امام (( حجت بن الحسن المهدی )) را به سال 255 - یا 256 - هجری قمری دانسته اند.گفته اند :حضرت مهدی «عج» در شب جمعه نیمه ماه شعبان سال یاد شده پای بدین گیتی نهاد . بدین گونه اصل ولادت مهدی و به این جهان آمدن او جزء مسلمات تاریخ است . و بجز ائمه طاهرین و عالمان و مورخان و محدثان شیعه بسیاری از مورخان و محدثان اهل سنت نیز بدین امر تصریح کرده اند و آن ...

ضرورت پیروی از علمای متعهد از آنجا که در شرایط سخت دوره غیبت امام (ع) تشخیص وظایف و تکالیف دینی بر افراد به راحتی امکان پذیر نیست ، مسئولیت تبیین احکام دینی و هدایت مردم و حفظ ارزشهای اسلامی و دفاع از مکتب برعهده عالمان متعهد و با تقوا گذاشته شده است. این مرزبانان واقعی مکتب به عنوان نایبان امام (ع) با به کار بستن توانمندیهای لازم عملی که در بخشهای مختلف علوم اسلامی به دست آورده ...

سخن ما در این کتاب از علائم محتوم است، که در روایات به پنج یا شش علامت محصور گردیده است: حضرت علی علیه السلام می فرمایند: از نشانه هایی که به قطع واقع خواهند شد، خروج سفیانی، خسف سرزمین بیداء، قتل نفس زکیه، ندای آسمانی و خروج یمانی است . بخش اول: خروج سفیانی 1.در اثبات وجود سفیانی: هما نگونه که پیش از این گفتیم پدید آمدن سفیانی از علایم ظهور است که در برخی از احادیث بر محتوم ...

مقدمه : سلام علی آل یس درود بر آل یاسین ! درود بر تو ای دعوت کننده خلق به سوی خدا و ای مظهر آیات الهی! درود بر تو ای واسطه خدا و حافظ و نگهبان دینش ! درود بر تو ای جانشین خدا و یاری کننده حق ! درود بر تو ای حجت خدا و راهنمای خدا او ! درود بر تو ای طلاوت کننده و مفسر کتاب خدا ! درود بر تو در همه ساعات شب و روز ! درود بر تو ای وعده ضمانت شده خدا ! درود بر تو ای پرچم افراشته ای ...

قالَ رسولُ الله - صلی الله علیه وآله وسلم -: اِنّی تارکٌ فیکُمُ الثَقلَیْنِ کتابَ اللهِ و عترتی اهلَ بیتی فإِنَّهُما لَنْ یَفْتَرِقا حَتّی یَرِدَا عَلَیَّ الْحَوضَ الحمدُلله وسُبحانَکَ؛ اللّهُمَّ صل‌علی محمدٍ وآلهِ مظاهر جمالِک وجلالِک و خزائنِ اسرارِ کتابِکَ الذی تجلّی فیه الأَحدیّه ُ بِجمیعِ اسمائکَ حَتّی المُسْتَأْثَرِ منها الّذی لایَعْلَمُهُ غَیُرک؛ و اللَّعنُ علی ظالِمیهم ...

دوران کودکی تا رحلت سید روح‌الله مصطفوی موسوی خمینی (۲۰ جمادی‌الثانی ۱۳۲۰ قمری - ۱۳ خرداد ۱۳۶۸ شمسی)، روحانی و مرجع تقلید شیعه ایرانی با مرتبه آیت‌الله رهبر انقلاب ۱۳۵۷/انقلاب اسلامی ایران. نام پدرش آیت‌الله سید مصطفی موسوی و نام مادرش هاجر احمدی بود. وی در پنج ماهگی پدر خود را از دست داد و تحت سرپرستی مادر و عمه‌اش پرورش یافت. گرچه سال ولادت وی طبق شناسنامه سال ۱۲۷۹ است، اما ...

ثبت سفارش
تعداد
عنوان محصول