مقدمه نظارت و کنترل یکی از ارکان مدیریت به شمار می آید و مدیر به عنوان یکی از وظایف اصلی خود باید شیوه ها و امکانات و عملیات گوناگون تشکیلات را زیر پوشش نظارتی قرار دهد تا حرکت دستگاهها به انحراف و امکانات موجود به هدر نرود.
مدیر در حیطه نظارت، کلیه فعالیتها را با برنامه می سنجد و در صورت تطابق شیوه ها و مقدار و نوع فعالیتها با برنامه و هدفهای تعیین شده، سلامت دستگاه مربوط را اعلام می کند ولی در صورت تطابق نداشتن عملیات واحدها و افراد با هدفها و برنامه ها مدیر باید از اصل هدایت استفاده کند و با هدایتها و راهنماییهای مناسب انحراف را اصلاح و خسارتها را جبران نماید.
به کمک کنترل است که مدیریت نسبت به نحوه تحقق هدفها و انجام عملیات آگاهی یافته و قدرت پیگیری ایجاد می شود و زمان مناسب برای سنجش و اصلاح آنها را پیدا می کند.
کنترل ابزار کار مدیران در رده های مختلف سازمان از مراتب عالی تا رده های سرپرستی است و لزوم آن را در سطوح مختلف بسادگی می توان احساس کرد.
سازمان بدون وجود یک سیستم کنترل در تحقق هدفهای خود موفق نبوده و نمی تواند از منابع خود بدرستی استفاده کند.
در اسلام ارزشیابی، حسابرسی و سایر اصطلاحاتی که در حقیقت برای بیان نظارت و کنترل مورد استفاده قرار گرفته، فراوان بحث شده است.
در حقیقت سه مرجع بر کارگران و مدیران حکومت اسلامی نظارت دارند و یا به بیان دیگر، کارگزاران حکومت اسلامی در مقابل سه مرجع یعنی خدا، امام و مردم مسئولند.
در اسلام نظارت تنها در چارچوب وظایف دولت و حکومت خلاصه نمی شود، بلکه کلیه افراد جامعه موظفند بر اساس یک تکلیف شرعی همچون نماز و روزه بر امور اجتماعی و رفتار افراد و اطرافیان نظارت همگانی و عمومی داشته باشند.
نظارت عمومی که به آن امر به معروف و نهی از منکر می گویند دارای مراحل و درجات مختلفی است و برحسب اینکه شخص چگونه مرتکب گناه شود، از تکلیف خود سرباز زند، نحوه برخورد با او و دادن تذکر تفاوت دارد.
مسلمان معتقدند خداوند را همواره حاضر و ناظر بر امور می داند.
بنابراین چه کنترل باشد و چه نباشد احساس می کند که باید بر نفس خود مسلط باشد و از جاده صحت و درستی منحرف نگردد.
انسان متقی در اسلام، انسانی است که مجهز به یک دستگاه کنترل متشکل از اصول اعتقادی، عقل، فطرت، وجدان و ضمیر روشن می باشد.
او خدا ترس است.
چنین فردی قطعاً خود کنترل خواهد بود.
التفات و توجه به مسائل حرام و حلال، پرهیز از گناهان و انجام کارهای صواب همه شیوه هایی هستند که فرد مسلمان را خود کنترل می سازد، بنابراین با انجام یک سلسله برنامه های فرهنگی و ارشادی می توان در چنین زمینه مساعدی بذر خود کنترلی را در سازمان پراکند و بارور ساخت.
هر رشته ای از رشته های گوناگون علوم را پایه ها و ارکانی است که مسائل مربوط در حوزه آن علم بر محور آن اصول می چرخند.
و در ارتباط با آن اصول معنا می دهند، و آنگاه که یکی از ارکان مربوط متزلزل شود مجموعه آن سازمان فکری و علمی متزلزل خواهد شد.
مدیریت نیز همانند دیگر رشته های علوم از این قاعده مستثنی نیست و به عنوان یکی از رشته های علوم انسانی دارای ارکان و اصولی است که شامل برنامه ریزی، سازماندهی، هماهنگی، نظارت و کنترل می باشد.
بنابراین نظارت و کنترل یکی از اجزای اصلی مدیریت به شمار می رود به گونه ای که بدون توجه به این جزء سایر اجزای مدیریت مثل برنامه ریزی، سازماندهی و هدایت نیز ناقص بوده و تضمینی برای انجام درست آنها وجود ندارد.
در واقع زمانی که یک برنامه تهیه شد و برای اجرای آن سازماندهی صورت گرفت و رهبری و هدایت آن مشخص شد، انتظار این است که هدفهای برنامه تحقق پیدا کند و در اجرای برنامه، اطمینان وجود داشته باشد که روند حرکت دقیقاً به سوی هدفهای تعیین شده است.
بنابراین مدیر به عنوان یکی از وظایف اصلی خود باید شیوه ها، امکانات و عملیات گوناگون تشکیلات را زیر پوشش نظارتی قرار دهد تا حرکت دستگاهها به انحراف و امکانات موجود به هدر نرود.
ضرورت مدیریت در اسلام در اجتماع منافع و مقاصد اشخاص با یکدیگر ارتباط و اشتراک پیدا می کند و برای هر چه مطلوبتر شدن این ارتباط و پایمال شدن حقوق، تعیین وظایف، معرفی حدود و رعایت حقوق ضرورت دارد تا حق از باطل و راستی از کژی مشخص گردد.
اینجاست که هماهنگی بین افراد و واحدهای اجتماعی، هدایت بسوی هدف، نظارت بر ضوابط و ارزشیابی کارها، ضرورت مدیریت را روشن می سازد.
از دیدگاه اسلام ضرورت مدیریت تا آنجاست که اگر گروهی قصد مسافرت داشته باشند، درحالی که تعدادشان از سه نفر هم کمتر نباشد باید یکی از آن سه را به عنوان مدیر برگزینند تا روح نظم و انضباط را بر اجتماع کوچک حاکم گردانند، تا کارها در ناه نظارت و هماهنگی مدیر نتیجه مطلوب را به دست آورد.
پیغمبر اسلام حضرت محمد(ص) فرمود:“الاکان ثلاثه فی سفر فلید مروااحدهم” “ هرگاه در مسافرت تعداد مسافران به سه نفر رسید باید یکی از آنها مدیریت گروه را به عهده گیرد.”( کنزل العمال، جلد6،ص717) بنابراین ضرورت مدیریت در زندگی اجتماعی تا آنجاست که حتی بسیاری از حیوانات که به صورت اجتماعی زندگی می کنند بر اساس فرمان غریزه، مدیری را بر می گزینند تا در اداره محیط اجتماعی خود ناظر به ضوابط و مسئولیتها باشد، مطالعه در زندگی زنبور عسل و مورچگان می تواند این معنا را کاملاً روشن نماید.
قرآن کریم ضرورت مدیریت را در موارد گوناگون و با شکلها و شیوه های خاصی بیان می دارد تا جامعه بشری را به این اصل اساسی متوجه سازد.
در قرآن کریم آمده است: “ و قال موسی لاخیه هارون اخلفنی فی قومی” “ موسی به برادرش هارون گفت: تو درمیان قوم من جانشینم باش.”( سوره اعراف آیه 142) همچنین پیامبر اسلام نیز همانند دیگر پیامبران الهی، از جانب خداوند مامور شد تا در آخرین سال عمرش در سفر حجه الوداع، جانشین خویش را به مردم معرفی نماید و به طور رسمی و اختصاصی، با منصوب نمودن علی(ع) به خلافت و امامت، تکلیف مدیریت را در امور دین و دنیای امت اسلامی مشخص سازد.
“ یا ایهاالرسول بلغ ما انزل الیک من ربک و ان لم تفعل فما بلغت رسالته و الله یعصمک من الناس” “ ای پیغمبر!
آنچه از جانب خدای تو، در مورد معرفی علی(ع) بر تو نازل گردیده ابلاغ کن و اگر کار معرفی مدیریت امت اسلامی صورت نگیرد رسالت خدا را انجام نداده ای، دلهره نداشته باش که خداوند تو را از شر مردم بدخواه حفظ می کند.”( مائده، آیه 67) { سازمان بدون وجود یک سیستم کنترل در تحقق هدفهای خود موفق نبوده و نمی تواند از منابع خود بدرستی استفاده کند.} تعاریف کنترل و نظارت در مورد کنترل و نظارت تعاریف مختلفی شده است که تعدادی از آن به شرح زیر آورده می شود: نظارت کوششی که مدیریت در جهت تطبیق عملیات با برنامه انجام می دهد تا میزان صحت و سقم فعالیتها را به دست آورد.
کنترل فرایندی است که مدیر از طریق آن عملیات پیش بینی شده را با عملیات انجام شده مقایسه می کند و در صورت وجود اختلاف و انحراف بین آنچه باید باشد و آنچه هست به رفع و اصلاح آنها اقدام می نماید.
کنترل عبارت است از فعالیتی منظم که ضمن آن نتایج مورد انتظار در قالب استانداردهای انجام عملیات معین می شوند، سیستم دریافت اطلاعات طراحی می گردد، عملیات پیش بینی شده و انجام شده باهم مقایسه می گردند، اختلافات و انحرافات مشاهده شده ارزیابی و میزان اهمیت آنها مشخص می شوند و سرانجام اصلاحات لازم برای تحقق هدفها و ماموریتهای سازمان صورت می گیرند.
کنترل تلاشی منظم است در جهت رسیدن به هدفهای استاندارد، طراحی سیستم بازخورد اطلاعات، مقایسه اجزای واقعی با استانداردهای از پیش تعیین شده و سرانجام تعیین انحرافات احتمالی و سنجش و ارزیابی آنها به روند اجرایی که در برگیرنده حداکثر کارایی است.
ارزیابی تصمیم گیریها و برنامه ها از زمان اجرای آنها و اقدامات لازم برای جلوگیری از انحرافات عملیات نسبت به هدفهای برنامه و تصحیح انحرافات احتمالی را کنترل یا نظارت می نامند.
نظارت چیزی نیست جز ارسال پیامهایی که بطور موثر، رفتار گیرنده پیامها را تغییر دهد.
نظارت عبارت است از فعالیتی که باعث تطبیق عملیات با برنامه می شود.
نظارت و کنترل در مدیریت اسلامی در اسلام از ارزشیابی، حسابرسی و سایر اصطلاحاتی که در حقیقت برای بیان نظارت و کنترل مورد استفاده قرار گرفته، فراوان بحث شده است.
برخلاف سیستمهای مدیریت در غرب، در مدیریت اسلامی کنترل و نظارت در ادارات و سازمانها از پنج طریق زیر صورت می پذیرد: روش مستقیم و بدون واسطه؛ روش مستقیم با واسطه؛ روش غیر مستقیم( بازرسان مخفی)؛ نظارت همگانی؛ خود کنترلی.
روش مستقیم و بدون واسطه برای عینیت بخشیدن به روش نخست بر مدیران است که با توسعه فرهنگ اسلامی و نشر عقاید انسانی در درون سازمان از طریق تشکیل کلاسهای عقیدتی، برپایی نماز و تکیه بر صفات رهبری و ممکن ساختن آن در محیط کار و کارگری هر چه بیشتر مبانی عقیدتی آنان را در جهت ایمان به خداوند( نظارت الهی) بر اعمال و کردار انسانها بارور سازند.
در قرآن کریم آمده است: “ والله یعلم ماتسرون و ما تعلنون” “ خداوند بر پنهان و آشکار شما داناست.”( سوره نخل، آیه 19) و در نهج البلاغه در عهد نامه مالک اشتر آمده است:“ ثم امور من امورک لابذلک من مباشرتها منها اجابه عمالک بما یعیا عنه کتابک و منها اصرار حاجات الناس عند ورودها علیک بما تخرج به صدور اعوانک” “ در بین کارهای تو کارهایی است که ناچار باید خودت انجام دهی، از جمله آنها پاسخ دادن به کارگزاران است آنجا که مباشران تو درمانده شوند و نیز انجام درخواستهای مردم وقتی یارانت را دلتنگ می سازد و به تو ارجاع می شود.” اسلام نظارت مستقیم را به آن مفهومی که مدیر بخواهد در جزئی ترین مسائل تشکیلاتی شخصاً ناظر باشد هرگز نمی پسندد و از چنین نظارتی مدیران سازمانهای خود را شدیداً برحذر می دارد، زیرا این آئین آسمانی را اعتقاد بر این است که هرچه مدیر به کارهای فرعی و جزئی مشغول شود از کارهای اصلی و کلی که بمنزله ریشههای جریانات هستند غافل می ماند.
در این ارتباط علی(ع) می فرماید: “ من اشتغل بغیر المهم الاهم” “ کسی که خود را به کارهای غیر مهم مشغول سازد.
کارهای مهمتر را ضایع کرده است.” و یا می فرماید: “ ان رایک لایسمع لکل شیء ففرغه للمهم” “ اندیشه تو برای همه کارها گنجایش ندارد پس آن را برای مطالب مهم فارغ نگه دار.” روش مستقیم با واسطه دومین طریقه اعمال نظارت و کنترل روش مستقیم با واسطه یا نظارت از سوی شخص مدیر است.
مدیران با پویایی و کارایی که دارند همچنین از طریق عوامل و دستگاههای مختلف که به منزله چشمهای او می باشند کار نظارت بر سازمان را انجام می دهند، همچنین می توانند از طریق تماس با مراجعین سازمان، مدیران قسمتها و شنیدن سخنان آنان از چگونگی ارائه خدمات توسط کارکنان مطلع شوند.
در مورد چنین نظارتی علی(ع) به مالک اشتر می فرماید: “ ثم تفقد اعمالهم و ابعث العیون من الصدق و الونا علیهم فان تعاهدک فی لامورهم حدوه لم علی التعمال الام الرفق بالرعیه” “ ثم تفقد اعمالهم و ابعث العیون من الصدق و الونا علیهم فان تعاهدک فی لامورهم حدوه لم علی التعمال الام الرفق بالرعیه” “ در کارهای کارمندان کاوش کن چشمهایی را به عنوان بازرس که خصوصیت صداقت و وفاداری هم بر آنان بگمار، چون بازرسی کارهای آن پنهانی وادارشان می کند تا نسبت امانتداری در برخورد با مردم به نرمی و محبت رفتار نمایند.” روش غیر مستقیم ـ سومین روش نظارت کنترل نیروی انسانی درون سازمانها است از روش غیر مستقیم با گماردن بازرس مخفی در سازمان است.
در این رابطه حضرت علی(ع) در فرمان خود به مالک اشتر می فرماید: “ .
.
مقتضی است که به منظور انجام مسئولیت بزرگ( فرمانداری مصر)--- خویش گروهی بازرسان ( مخفی) بگمارد تا پنهانی ترا از چگونگی امور ممالک مستحضر دارند.” مدیر اسلامی با گردش در محیط ---- گماردن بازرس مخفی سعی می کند کشف نارساییهای موجود و رفع اشکال که بر سر راه رشد استعدادها و تولید گرفته است آگاه شود.
در حالی که سیستمهای غربی با اعمال پاداش و---متعاقب بازرسیها کوشش بر مچ گیری اخراج است بدون اینکه سخن کارمند را بشنوند و به حل مسائل و مشکلات بپردازند.
نظارت همگانی ـ مدیر مسلمان با اعتقاد اصل زنده مترقی امر به معروف و نهی از منکر می تواند نظارت و کنترل را در سطح کلیه واحدهای سازمان به نحو بسیار شایسته ای انجام دهد و به جای اینکه خود و یا ماموران ویژه اش ناظر باشند با ترویج و تبلیغ این اصل هر یک را ناظر بر کار دیگری قرار بدهد.
اسلام مسئله نظارت را ---- وظیفه دستگاه حاکمه و یا شخص حاکم نمی داند، بلکه به کلیه مردم به عنوان قانون شرعی و تکلیفی الهی آموزش می دهد که نسبت به سرنوشت یکدیگر علاقه نشان دهند.
قرآن مجید در این ارتباط می فرماید: “ المومنو و المومنات بعضهم اولیا بعض یأمرون بالمعروف و ینهون عن المنکر” “ مردان و زنان با ایمان بعضی ناظر و سرپرست بر بعضی دیگر هستند به این معنا که یکدیگر را امر به معروف و نهی از منکر می کنند.”( سوره توبه،آیه71) “ کنتم خیر امه اخرجت للناس تامرون بالمعروف و تنهون عن المنکر و تومنون بالله” “ شما بهترین امت بوده اید که برای بشریت به وجود آمده، کارهای شایسته را ترویج می کنید و جلو کارهای زشت را می گیرید و به خدا ایمان دارید.”( سوره آل عمران، آیه 110) “ الذین ان مکناهم فی الارض اقاموا الصلوه و---الزکوه و امورا بالمعروف و نهواعن المنکر” “ مومنان کسانی هستند که اگر به ایشان در روی زمین تمکن و قدرت دهیم، نماز را به جا می آورند و زکات می دهند و به معروف امر می کنند و دیگران را از منکر باز می دارند.” بنابراین در جامعه اسلامی هر فرد مسلمانی موظف است به اصلاح امور دیگران قیام کند و با تبلیغ و تشویق خوبیها را گسترش و از بدیها جلوگیری کند.( سوره حج، آیه 41) پیغمبر اکرم (ص) می فرماید: “کلکم راع و کلکم مسئوول نالامام راع و هو مسئوول و الرجل راع اهله و هو مسئوول و---راعیه علی بیت زوجها و علی ولده--- مسئوول عن رعیته.” “ همه شما نگهبان و مسئول یکدیگر هستید، پس امام مسئول است و مردم مسئول خانواده و زن مسئول بر امور خانه و فرزندان است، پس شما همه در منصب مدیریت، مسئول کسانی هستید که زیر نظر شما کار می کنند.” و همچنین امام صادق (ع) فرمود: “ یجب للمومن علی المومن ان یناصحه” “ از حقوق واجب مومن این است که یکدیگر را نصیحت کنند.” بنابراین اسلام با وضع قانون امر به معروف و نهی از منکر سیستم نظارتی و کنترل فراگیر را به وجود آورده است که بر اساس انجام واجب الهی شخص خود را مکلف می دارد تا حرکتهای مثبت و منفی دیگران را زیر نظر بگیرد و در موارد لازم واکنش مناسب را در زمینه تایید و یا تخریب نشان بدهد.
در نظام مدیریت اسلامی، نمودارهای عمودی بر پایه تقوی و ایمان و پرهیزکاری کارکنان ترسیم می گردد که عمده ترین ملاکهای تعیین مدیران آینده است و طبیعی است که در چنین سازمانهایی انگیزه کار بیشتر، وجدان و رسالت مکتبی افراد است نه پاداشهای مادی، بنابراین چنین سرپرستی می تواند تولید را در خدمت سازندگی انسانها قرار دهد نه انسانها را در خدمت تولید، از این رو ما باید روابط اسلامی را جایگزین مناسبات بوروکراتیک و مدیریتهای غربی کنیم تا بدین وسیله بتوانیم تشکیلات خود را به گونه ای اسلامی تجدید سازمان نماییم.
با توجه به موارد مذکور در اسلام نظارت تنها در چارچوب وظائف دولت و حکومت خلاصه نمی شود، بلکه کلیه افراد جامع موظفند بر اساس یک تکلیف شرعی همچون نماز و روزه بر امور اجتماعی و رفتار افراد و اطرافیان نظارت همگانی و عمومی داشته باشند عمومی که به آن امر به معروف و نهی از منکر می گویند دارای مراحل و درجاتی است، و برحسب اینکه فرد چگونه مرتکب گناه شود و یا از تکلیف خود سرباز زند، نحوه برخورد با او تفاوت دارد.
خود کنترلی( کنترل به وسیله خود به خود)ـ در اسلام زمینه های اعتقادی به گونه ای است که بهترین بستر رشد برای خود کنترل ساختن افراد معتقد فراهم است و اعتقادات فرد مسلمان بهترین کنترل کننده درونی برای او به شمار می آید.
مسلمان معتقد با اعتقاد به معاد روز جزا، روزی که در آن اعمال او را جزا و پاداش می دهند مسلماً دست به انجام عملی نخواهد زد که انجام آن منع شده است.
او خود را در مقابل خدای خود مسئول می داند، نه در مقابل رئیس خود و یا سازمان خود کنترلهای این جهانی.
او به کنترلهای عاقبت کار و آن جهانی می اندیشد و بر این پایه و اساس است که خود کنترل می گردد.
فرد مسلمان معتقد خدا را همواره حاضر و ناظر بر امور می داند.
بنابراین چه کنترل باشد و چه نباشد او احساس می کند که باید بر نفس خود مسلط باشد و از جاده صحت و درستی منحرف نگردد.
فرد متقی در اسلام، انسانی است که مجهز به یک دستگاه کنترل متشکل از اصول اعتقادی عقل، فطرت، وجدان و ضمیر روشن می باشد.
او خدا ترس است و چنین فردی قطعاً خود کنترل خواهد بود.
التفات و توجه به مسائل حرام و حلال، پرهیز از گناهان و انجام صواب، همه شیوه هایی هستند که فرد مسلمان را خود کنترل می سازد.
بنابراین با انجام یک سلسله بنامه های فرهنگی و ارشادی می توان در چنین زمینه مساعدی بذر خود کنترلی در سازمان پراکند و بارور ساخت.
البته گفتن این نکته ضروری است که هدفها و ماموریتها و شیوه های کار سازمان باید به گونه ای باشد که با اعتقادات اعضای سازمان در تضاد نباشد، چه در آن صورت خود کنترل شدن فرد در جهت هدفهای سازمان نخواهد بود.
اما انتظار و توقع آن است که در جامعه اسلامی هدفهای سازمان جدای از اصول ارزش اسلامی وضع نشده باشد.
در عصر حاضر جوامع مختلف می کوشند تا از راههای گوناگون خود کنترلی را در سازمانهای خود تحقق بخشند.
برخی از این جوامع بر پیدا کردن وجدان فردی اهتمام می ورزند و برخی دیگر می کوشند تا از راه تقویت احساس ملیت خواهی و میهن دوستی افراد را خود کنترل سازند.
امام کاظم(ع) در این ارتباط فرموده است: “ لیس منا من لم یحاسب نفسه فی کل یوم فان عمل خیراً استزاوالله منه و حجر الله علیه و ان عمل شراً استغفرالله منه و تاب الیه” “ از ما نیست کسی که هر روز به حساب خود نپردازد و اگر کار نیکی انجام داده است از خداوند فزونی آن را نخواهد و خدا را بر آن سپاس می گوید و اگر کار زشتی را مرتکب شده است از خداوند آمرزش آن را خواهد و توبه کند.” بنابراین زمینه های اعتقادی اسلام بهترین بستر را برای خود کنترلی فراهم آورده و بر مدیران ماست که بکوشند تا با هدایت و ارشاد افراد بهترین نتیجه را از این موهبت و فرصت حاصل سازند.
طراحی سیستم کنترل و نظارت در مدیریت اسلامی یکی از وظایف اصلی و مهم مدیر اسلامی طراحی سیستم کنترل در سازمان است.
بدین منظور وظیفه مدیر در این ارتباط آن است که مراحل آن را شناسایی نموده و مورد عمل قرار دهد، این مراحل عبارت است از: تعیین شاخصها و معیارها( وجود قوانین و مقررات)؛ مقایسه استانداردها با عملکردها؛ اقدامات اصلاحی.
در مورد مرحله اول در اسلام شاخصها و معیارها همان قوانین و مقررات و ضوابط است که قسمتی از آن وجود قوانین و احکام شرعی است که در حکومت اسلامی این موضوع( استنباط و استخراج آن) به عهده فقها قرار گرفته است که با استفاده از منابع معتبر اسلامی( کتاب، سنت، عقل، اجماع) آنها را استخراج نموده و تدوین نمایند.
در ضمن بخش دیگر از قوانین و مقررات برحسب مقتضیات زمان و مکان و نیازهای خود و جامعه توسط انسان تهیه و تدوین می گردد که معیار سنجش وظایف و مسئولیتهای افراد قرار می گیرد.
این قوانین و مقررات از طرف مجامع ذی صلاح به تصویب می رسد و نمی تواند با اصول و مبانی اسلامی مغایرت داشته باشد.
بنابراین در این مرحله شاخصهایی که به کار برده می شود بیشتر شاخصهای کمی است.
در مرحله دوم که برای کنترل و مقایسه شاخصهای معیار( استانداردها) با عملکرد است نیاز به شاخصهای کیفی هم می باشد.
شاخصهای کیفی مقیاسهایی هستند که برای سنجش کیفیت مورد انتظار به کار می روند.
بنابراین مبنای مقایسه ما در کنترل وجود استانداردها یا الگوهای مطلوب می باشند که در بالا به آنها اشاره گردید.
مرحله سوم به کمک استانداردهای انتخابی، اطلاعات جمع آوری شده از عملکرد مورد سنجش و ارزیابی قرار می گیرد در صورتی که نتیجه حاصل از مقایسه حاکی از آن باشد که پیش بینی بدرستی عمل شده است، برنامه ادامه می یابد و در صورتی که انحرافات مغایرتهایی، خواه مثبت یا منفی از مقایسه حاصل گردد باید علت یا علل را بررسی کرد و درصدد رفع آنها و انجام اقدامات اصلاحی برآمد و در این مورد برای افرادی که وظایف خود را بخوبی انجام داده اند پاداشهایی در نظر گرفته شود.
حضرت علی (ع) در نهج البلاغه می فرماید: “ ولا یکون المحسن و المسی عندک بمنزله سواء فان فی ذالک تزهیدا لاهل الاحسان فی الاحسان و تدریبا لهل الاساءه، علی الاساءه و الزم کلا منهم ماالرم نفسه” “ و نباید نیکوکار و بدکار نزد تو به یک پایه باشند که آن نیکوکاران را از نیکویی کردار بی رغبت سازد و بدکاران را به بدی کردار وادارد، و هر یک از ایشان را به آنچه گزیند جزا ده، نیکوکار را پاداش و بدکردار را کیفر ده.” در مدیریت اسلامی، شیوه های مختلفی برای اصلاح امور و تصحیح انحرافات از کژیها توصیه شده است که شامل: شیوه های ارشادی با گفتار و کردار؛ تشویق افراد وظیفه شناس و درستکار( ایجاد انگیزش)؛ تنبیه افراد خطاکار و بی توجه به وظایف نتیجه در عصر حاضر جوامع مختلف می کوشند تا از راههای گوناگون خود کنترلی را در سازمانهای خود تحقق بخشند، برخی از این جوامع بر بیدار کردن وجدان خود اهتمام می ورزند و برخی دیگر می کوشند تا از طریق تقویت احساس ملیت خواهی و میهن دوستی افراد را خود کنترل سازند.
در اسلام کارگزاران در مقابل خدا، امام و مردم مسئول و پاسخگو هستند.
نظارت الهی نظارت باطنی است که تمام رفتار، گفتار و حتی نیات انسانی را در بر می گیرد و کسانی در مقابل این گونه نظارت حساس هستند که اعتقاد به مبانی مکتب اسلام داشته باشند.
اسلام مسئله نظارت را تنها وظیفه دستگاه حاکمه و یا شخص حاکم نمی داند، بلکه به کلیه مردم به عنوان قانون شرعی و تکلیفی الهی آموزش می دهد که نسبت به سرنوشت یکدیگر علاقه نشان دهند، بنابراین در جامعه اسلامی هر فرد مسلمانی موظف است به اصلاح امور دیگران قیام کند و با تبلیغ و تشویق خوبیها را گسترش دهد و از بدیها جلوگیری کند.
اجرای دقیق دستورات اسلام در زمینه نظارت و کنترل، می تواند در سالم سازی محیط، دستگاهها و نهادهای سازمانی و اجتماعی نظام و افزایش کارایی مدیریتهای آنها نقش موثر و مهمی داشته باشد.
بنابراین می توان نتیجه گرفت فرد مسلمان معتقد خدا را همواره حاضر و ناظر بر امور می داند حال چه کنترل باشد یا نباشد او احساس می کند که باید بر نفس خود مسلط باشد و از جاده صحت و درستی منحرف نگردد.
فرد متقی در اسلام انسانی است که مجهز به یک دستگاه کنترل متشکل از اصول اعتقادی عقل، فطرت، وجدان و ضمیر روشن می باشد، او خدا ترس است و چنین فردی قطعاً خود کنترل خواهد بود.
منبع 1ـ نهج البلاغه 2ـ افچه ای ، دکتر علی اکبر، مدیریت اسلامی، انتشارات دانشگاهی سال 1369 3ـ تقوی دامغانی، سید رضا، نگرشی بر مدیریت اسلامی، انتشارات مرکز چاپ و نشر سازمان تبلیغات اسلامی، سال 1377