این هزار توی پیچیده پارسی که افتخاری است جاودان ؛ازنشانه های صوری ذوق نیاکانمان و ریشه دار در سالیان دراز و چندین نسل تاریخی وفرهنگی وهنری این سرزمین بزرگ وپاک بی تردید هنر صنعت فرش چنان زیباو دل فریب بوده و هست که چشمانی را در نقاط مختلف جهان به خود معطوف کرده است .تا مردمان هنر دوست واصالت طلب دنیا از این پدیده که نشانه ای از تجسم رنگارنگ ذوق و سلیقه ایرانی است بی نصیب نباشند.خاستگاه فرش وفرش بافی ایران عزیز در دوره های مختلف با صعود وفرودهای این هنر ؛صنعت در گیر بوده و شاید بعد از گذشت چندین قرن از این رشد گریز ناپذیر حال فرصتی یافته ایم تا فر هیختگان و محققین بصورت علمی تر به آن نگاه کنند .
بنابراین جای بسی شادمانی است که پس از رخوتی چندین ساله دانش پژوهانی آگاه به قصد نمایان ساختن هر چه بیشتر فرهنگ تصویری سرزمین خویش و بیدار ساختن هویت مردمی این فرهنگ پا پیش نهاده و در صدد انجام پژوهشهای ارزنده هستند .نسل جدید دست ا ندر کاران فرش که دانشجویان رشته های دانشگاهی باشند به مثابه جوانه های نو شکفته این درخت تنومند نیاز به راههای میانبری که بصورت علمی تدوین شده باشد دارند وتعریف این اصول ومبانی جدید از هنرهای سنتی که همانا فرش یکی از قلل بلند آنها هستند کاری بس لازم می نماید که نیاز به آزمون وآزمایش وارائه وقیاس نظرهای کارشناسان قسمتهای مختلف دارد.
در زمینه طراحی ورنگ این هنر ما نیازمند تعاریف تئوری جدید و مدرن دارد بر آنیم تا در قسمت های مختلف مسئله را در چند مقال برسی کنیم.
با ارائه این تعاریف پرسشهایی جدید بوجود خواهد آمد که پی آمد آن می تواند راهکارهایی نو برای پژوهشهای نو در پیش روی دیگر دوستاران بگشاید برسی هر کدام از شاخه های فنی فرش حائز اهمیت می باشد ولی به نظر می رسد که فرش ایران که بعنوان یک کالای فرهنگی در دنیا عرضه می شود دارای ۲ دسته خریدار می باشد که هر دو دسته یعنی کلکسیون دارهای متخصص ومصرف کنندهای عامی هر دو با اولین نگاه به یک دستبافته از لحاظ بصری آن را بر انداز می نمایند که طبیعتا اگر این کالای هنری از لحاظ بصری کشش آن را داشته باشد که ارتباط بر قرار کند در مراحل بعدی موارد دیگر ارزیابی خواهد شد.
پس ما بر آنیم که اهمیت مسئله نگاه اول به فرش و اهمیت رنگ وطرح ومبانی اصلی رنگ وطرح را متذکر شویم:و اثبات نمائیم که با یک تقسیم بندی باید گفت که از دیر باز تا کنون :تولیدفرش دستباف مستلزم ایجاد ارتباط و وحدت بین دو مقوله بوده است و جدایی از این :هیچگاه دستیابی به مطلوب حاصل نشده است.
این دو مقوله عبارتند از ۱- هنر(ذوق وسلیقه بکارگیری وایجاد هماهنگی بین نقش ورنگ به منظور تحریک حس بصری بیننده) ۲ صنعت(نیروی کار :ابزارولوازم مکانیکی که باعث می شود فرش با تار وپودوپرز مناسب وخوب تولید شود) هر چه تناسبات و مبانی طرح ورنگ بیشتر رعایت شود .
کیفیت بصری مطلوب تری حاصل خواهد شد.گاه این مبانی بصورت ذاتی وذهنی ایجاد شده تا آنجایی که نمونه هایی از دستبافته های عشایری ذهن بافت این سرزمین به عنوان:موزه های زمینی: زینت آرای دکوراسیونهای مدرن اروپائیان بوده و دنیا در مقابل آن سر تعظیم فرود آورده ومجبور به هضم آن به عنوان هنر صنعتی ناب ومجرد وانتزاعی بر خاسته از ناخودآگاه مردمی با اصالت و پیشینه نژادی: تاریخی چون ایرانیان گردید با برسی قسمتهای مختلف یک طرح فرش پی خواهیم برد یکی از مهمترین عناصر تشکیل دهنده حاشیه است حاشیه جزلاینفک طرحهای فرش ایران است .همواره ودر همه جا با طرح بوده است حال انکه گاهی با قرار گیری بسیار دقیق ودارا بودن تناسبات ورنگ مناسب متن نقطه قوت کار قرارمی گیرد وطرح را ارزشمند می کند .وگاهی نیز پرداخت کم ورنگ ناهماهنگ نقطه ضعف یک طرح می شود از برسی دوره های مختلف اوج طراحی فرش به این نتیجه خواهیم رسید که ایرانیا ن همیشه حاشیه یک طرح را اساس وپایه وزیر بنای لازمی تلقی می کنند که طرح زمینه باید بر اثر آن جلوه گر شود در طراحی فرش بر این باوریم که فقدان حاشیه سبب خواهد شد که نظر بیننده منحرف شود ودر نتیجه طرح اصلی به عنوان قسمت مهم واساسی مورد توجه قرار نگیرد.با برسی حواشی قالی قسمت های۱- ساده بافی ۲-زنجیره ها۳-حواشی کوچک یا باریک ۴-حاشیه پهن قابل تقسیم بندی است.حاشیه پهن که متشکل از مهمترین موتیف ها ونگارههای تکرار شونده یا سراسری است معمولا در وسط این تقسیمات قرار خواهد گرفت.که در وحله اول ما نقشهای این حاشیه را ودر مراحل بعدی حاشیه های کوچک وزنجیره هارا.
خواهیم دیدبرسی تاریخی حاشیه از نکاتی است که می تواند شناختهای بیشتری رادر این زمینه حاصل کند البته در صورتیکه این برسی به صورت دقیق ومقایسه ای با دیگر هنر های تزئینی هم دوره به این نتیجه خواهیم رسید که این هنرها تاثیرات متقابل بروی همدیگر داشته اند خصوصا اگر هنر مندانی مشترک نیز داشته باشند.
مثلا سلطان محمد؛و استادش بهزاد که هنرمندان نگارگری می باشند بی تردیددر طراحی قالی نیز دست داشته اند.ما در دوره های مختلف خواهیم دید که در دوره ای به متن و بالعکس در دوره ای بیشتر به حاشیه توجه شده است.
که این عناصر از هر لحاظ به هم مرتبط و هر یک در جایگاه خویش مهم هستند ارتباط متن وحاشیه کمک شایانی به شناخت انواع حاشیه های ایرانی می کند زیرا حاشیه هایی وجود دارد که با طرحهای خاص و در حقیقت تعدادی از طرحها حاشیه مخصوص بخود را دارد .واز این رو تعدادی از حواشی با نام متن شناخته می شوند مثل حاشیه هراتی یا حاشیه بته جقه ای .صحبت از سیر و تحول حاشیه در قالب یک تحقیق مشکلات خویش را داراست بنابراین نه تنها آشنایی با طرحهای فرشهای ایران بلکه دیگر هنر های سنتی ؛مردم شناسی؛ زبان شناسی؛ جغرافیای هر منطقه نیز عواملی هستند که می توانند محقق را در راستای هدفش به جلو راهبر باشد.بی شک اگر تحقیقی چنین؛ یعنی با استفاده از عوامل نامبرده و تطابق دقیق و ماهرانه طرحها و تجزیه و تحلیل آنان به صورت جزء به جزءبرسی حاشیه صورت گیرد می تواند دید بصری طراحان معاصر را برای ابداع حاشیه های جدید با در نظر گرفتن اسلوب سنتی در قالبی از اندیشه نوین تقویت نماید.خلق یک اثر از انسان غار نشین تا مدرن ترین خلاقان آثار نشان دهنده پیچیدگی ذهن آدمی ومیل تام انسان به خلق ذهنیت خویش است.هر بار با خط ؛طرح ویا نقشی که توسط انسان ایجاد گردیده است روبرو شویم در حقیقت به ضمیر کسی بر خورده ایم که خالق آنست .
ونمایینده شخصیت خالق خود حال با این مقدمه راههای ایجاد این ذهنییت را که بررسی کنیم اولین ابزار آن چشم بوده و تمامی ادراکات بصری از جهان توسط نگاه به ذهن راه پیدا می کند.همه می دانیم که در طراحی فرش در اولین بافته ها هنرمندان از هیچ نقشی بهره نداشته اند تا از روی آن دستبافته ای را تولید کنند .یعنی بصورت ذهنی و در یک لحظه این نقوش شکل می گرفتند.با بررسی تاریخی هنرهای تجسمی ادوار گذشته به این مسئله پی خواهیم برد که انسان در دیگر تولیدات مثل ظروف و پوشاک و نقوش معماری نیز از ذهنییت خویش بهره جسته است واین اشتراکات در نقوش اولیه با دیدن قدیمی ترین سفالینه های منقوش از تمدن های سیلک و شوش و مطابقشان با نقش حاشیه مشهور به نقش آب که حاشیه ای است کوچک ملی مشترک در اکثر قالیهای روستایی و عشایری ایران بر ما ثابت می شود.در هنرهای پیش از تاریخ ایران و بین النهرین ومصروسومر ؛خطوط مستقیم یا شکسته موازی نشانه نمادین آب است(۱).
ودر مرجعی دیگر آمده است که آق سو(آب روشن) حاشیه باریکی است که در تمامی ایران آب یا راه نامیده می شود.(۲)قرار دادن کادری متناسب در اطراف طرح بعنوان حاشیه برای معطوف نمودن بیشتر دید بیننده به نقش مرکزی سلیقه ای زیبا می نمایدو از آنجای که نقوش فرش رئال نبوده بلکه از فرمهایی کاملا انتزایی و آنالیز شده استفاده می گردد بنابراین این مسئله باعث شده است که نظم و هماهنگی خوبی در طراحی فرش وجود داشته باشد.ایجاد نظم در طرح فرش خود اولین سنگ بنای حاشیه است زیرا حاشیه از عوامل نظم دهنده می باشد.
این سیر تاریخی دراز مدت باعث گردیده است که بافنده نمادها ؛ نقوش مختلف را بکار گیرد بدون آنکه از پیشینه های نهفته آن با خبر باشد.
حاشیه فرش نیز ازاین تمثیلات و اصالت بی بهره نبوده و به نظر نگارنده حاشیه فرش تغییراتی بسیار کرده وبه اشکال مختلفی در آمده است.
ولی کاربردو کارکردی که به عنوان تامین قسمتی از کمبود تعادل بصری داشته هیچکاه قدمی از آنچه در ابتدا ؛منظور خاص مبدعانش بوده پس ننهاده است.
بنابراین هیچ هنرمند طراحی در الزام وجود حاشیه بهر عنوان تردید روا نداشته و آنرا جزء لاینفک طراحی فرش می شناسد.در بررسی تاریخی حاشیه با مراجعه به اولین فرش تاریخی یعنی پازریک دو حاشیه اصلی یکی با طرح اسب وسوار که بدون تردید یاد آور زیبایی های نقش برجسته های تخت جمشید می باشد.دومین حاشیه پهن را با طرح گوزن را خواهیم دید که به قول رودنکو وگریشمن ایرانشناس بزرگ باز هم شبیه به گوزن خال دار ایرانی است.این حاشیه های اصلی را سه حاشیه فرعی احاطه کرده است.
ی حاشیه باریک بیرونی وحاشیه باریک کنار متن متشکل از طرح یک حیوان افسانه ای بالدارکه آقای تورج ژوله در کتاب پژوهشی در فرش ایران نقل می کند که این موتیف در یک نمونه منحصر به فرد قالیچه های ایرانی در روستای سنگان از توابع خواف دیده می شود .
حاشیه باریک درونی در بر گیرنده موتیفی شبیه به طرح متن فرش می باشد ستاره های هشت پر دوران کاخهای سلطنتی نینوا و تخت جمشید را به یاد می آورد.
در بین هر کدام از این حاشیه هازنجیره سادهای نیز بافته شده است.اثبات این مسئله که در گذشته های دور قبل از عصر پازریک چه سیر تحولی در این نقوش رخ نمودهاست نیاز به مستند تاریخی دارد ولی ذهن طراح سیر تکاملی را طی نموده است تا به این مرحله متعالی دست یافته است.با برسی تناسبات حاشیه های دوران شکوه و عظمت فرش ایران یعنی دوره شاهان صفوی و فرش تاریخی پازریک به تفاوتهای چشم گیری خواهیم رسید در فرش پازریک جمع حواشی برابر با ۲ از ۳ می باشد و این در حالی است که همکنون این اندازه به یک قسمت از سه قسمت تقلیل یافته است.هر چند که به لحاظ نوع حواشی یعنی حاشیه پهن و باریک و زنجیره ها تقریبا با اندازههای معاصر برابری می کند.
بعد از پازریک تا قرن نهم ودهم هجری (پانزدهم و شانزدهم میلادی) هیچ مدرک عینی برای ادامه این سیر تحول وجود نداشه و نقوش میناتور ما را حقایق بسیار خوبی رهنمون مینماید که در این بین کتاب فرش بر مینیاتور؛دکتر حصوری می تواند راه گشا باشد.در همین دوره یعنی قرن نهم بزرگترینتحول این نقوش تغییر یافتن آنها از شکسته به گردان با بافت ظریف تر بوده است.
در ادامه برسی سیر تحول حاشیه با حواشی کوفی دوره تیموری وبرسی حواشی دوران عظمت فرش ایران ؛دوران صفوی؛مانندفرش اردبیل وشکارگاه و… به نتایج منطقی خواهیم رسید.بسیاری از حواشی فرش های شهری به لحاظ انواع و دسته بندی در قالب حاشیه های هین فرشهای موزه ای قرار می گیرد ولی حاشیه های فرش های روستایی و مناطق عشایری که دارای اصالت و قدمت زیادی نیز می باشد و تفاوت عمدهای با حواشی شهری می کند و از گونه های مختلفی برخوردار است .ازاین رو در قسمتی دیگر و با تصاویر مناسب بحث ارائه خواهد شد.
ارتباط متن وحاشیه کمک شایانی به شناخت انواع حاشیه های ایرانی می کند زیرا حاشیه هایی وجود دارد که با طرحهای خاص و در حقیقت تعدادی از طرحها حاشیه مخصوص بخود را دارد .واز این رو تعدادی از حواشی با نام متن شناخته می شوند مثل حاشیه هراتی یا حاشیه بته جقه ای .صحبت از سیر و تحول حاشیه در قالب یک تحقیق مشکلات خویش را داراست بنابراین نه تنها آشنایی با طرحهای فرشهای ایران بلکه دیگر هنر های سنتی ؛مردم شناسی؛ زبان شناسی؛ جغرافیای هر منطقه نیز عواملی هستند که می توانند محقق را در راستای هدفش به جلو راهبر باشد.بی شک اگر تحقیقی چنین؛ یعنی با استفاده از عوامل نامبرده و تطابق دقیق و ماهرانه طرحها و تجزیه و تحلیل آنان به صورت جزء به جزءبرسی حاشیه صورت گیرد می تواند دید بصری طراحان معاصر را برای ابداع حاشیه های جدید با در نظر گرفتن اسلوب سنتی در قالبی از اندیشه نوین تقویت نماید.خلق یک اثر از انسان غار نشین تا مدرن ترین خلاقان آثار نشان دهنده پیچیدگی ذهن آدمی ومیل تام انسان به خلق ذهنیت خویش است.هر بار با خط ؛طرح ویا نقشی که توسط انسان ایجاد گردیده است روبرو شویم در حقیقت به ضمیر کسی بر خورده ایم که خالق آنست .
در ادامه برسی سیر تحول حاشیه با حواشی کوفی دوره تیموری وبرسی حواشی دوران عظمت فرش ایران ؛دوران صفوی؛مانندفرش اردبیل وشکارگاه و… به نتایج منطقی خواهیم رسید.بسیاری از حواشی فرشهای شهری به لحاظ انواع و دسته بندی در قالب حاشیه های هین فرشهای موزه ای قرار می گیرد ولی حاشیه های فرشهای روستایی و مناطق عشایری که دارای اصالت و قدمت زیادی نیز می باشد و تفاوت عمدهای با حواشی شهری می کند و از گونه های مختلفی برخوردار است .ازاین رو در قسمتی دیگر و با تصاویر مناسب بحث ارائه خواهد شد.
واژه شناسی فرش ● فرش کلمهای است عربی و به هر آنچه که گستردنی باشد گفته میشود معادل فارسی آن قالی، قالیچه و ...
میباشد.
▪ پشم: لیف پروتئینی و مجعد است که روی پوست گوسفندان میروید و بر اثر سوختن بویی مشابه بوی موی سوخته از خود متصاعد مینماید و پس از دور کردن شعله خاموش میشود و خاکستری نرم و پودر مانند باقی میگذارد.
▪ کرک: الیاف ظریف لابلای موی بز یا شتر است و لیکن در فرش، به الیاف ظریف و بلند پشمی (مانند پشمهای گوسفندان نژاد مرینوس در استرالیا و یا بلوچ) کرک گفته میشود.
▪ پشم بهاره: پشمی است که طی روزهای آخر زمستان یا اول بهار، قبل از بارش اولین باران بهاری بر روی گوسفندان چیده شده باشد که بخاطر داشتن لطافت و طول زیاد و نداشتن خار و خاشاک از پشم پاییزه مرغوبتر است.
▪ خامه: اصطلاحاً در هنر فرشبافی به نخ پشمی مورد استفاده برای پرزهای فرش است که به صورت دو لا تهیه میشود خامه گفته میشود.
▪ متریک: واحد اندازهگیری ضخامت خامه پشمی مورد مصرف در قالیبافی است.
به عدد طولی خامه پشمی یک لا بر حسب متر که وزن آن یک گرم باشد میگویند لذا هر چه عدد متریک بیشتر بشود خامه پشمی یک لا ظریفتر میگردد.
متداولترین اعداد متریک در خامهها ۳ الی ۱۰ میباشند.
▪ ابریشم: الیاف بسیار بلند پروتئینی هستند که کرم ابریشم برای تولید پیله در اطراف خود ترشح میکند.
▪ دنیر: واحد اندازهگیری ضخامت الیاف ابریشم است و به وزن ۹۰۰۰ متر لیف ابریشمی بر حسب گرم گفته میشود لذا برعکس عدد متریک هر چه عدد دنیر بیشتر شود لیف ابریشمی ضخیمتر میگردد.
دنیر ۶۰ الی ۱۶۰ در قالیبافی مصرف دارد و ظریفتر از آن (کمتر از دنیر ۶۰) را در پارچهبافی استفاده مینمایند.
▪ پنبه: الیاف سلولزی است که از غوزه گیاه پنبه به دست میآید و بر اثر سوختن بوی کاغذ سوخته از خود متصاعد مینماید و پس از دور شدن از آتش خاموش میشود و خاکستری نرم و پودر مانند باقی میگذارد.
▪ نمره: به تعداد کلافهای (HANK) ۸۴۰ یاردی (یک یارده = ۴۴/۹۱ سانتیمتر) نخ پنبهای یک لا در یک پوند (یک پوند = ۵۹/۴۵۳ گرم) میگویند و معمول] نمره نخ یک لای پنبهای مورد استفاده در قالیبافی ۵، ۱۰، ۲۰ و بعضاً ۴۰ میباشد.
▪ تار (چله): نخهایی هستند نازک، چند لا شده و پرتاب که معمولاً از جنس پنبه بوده و برای بافت فرش بایستی بر روی دار بطور عمودی نصب گردند و وظیف آن نگهداری گرههای فرش میباشند.
جنس چلهها برای فرشهای ریزبافت به منظور برخورداری از استحکام لازم، ابریشمی انتخاب میشوند و در فرشهای بافت مناطق عشایری و روستایی جنس چلهها را به جهت مقاومت بیشتر در برابر سرما و رطوبت و همچنین ایجاد نرمی و انعطاف لازم در فرش که برای کوچ کردن امری ضروری است از پشم انتخاب مینمایند.
▪ گرهزدن: به تاباندن خامههای پشمی یا ابریشمی به دور چلههای فرش در حین بافت گره زدن میگویند.
▪ ذرع: واحد اندازهگیری طول فرش از قدیم میباشد که در مناطق فارسیباف معادل ۱۰۴ سانتیمتر و در مناطق کرمانیباف ۱۰۸ سانتیمتر و در مناطق آذریباف ۱۱۲ سانتیمتر است.
▪ چارک: به ۴/۱ ذرع، چارک گفته میشود که در مناطق فارسیباف ۲۶ سانتیمتر است و در مناطق آذریباف ۲۸ سانتیمتر است.
▪ گره ذرعی: به ۱۶/۱ ذرع و یا به ۴/۱ چارک گره ذرعی میگویند که در مناطق فارسیباف ۵/۶ سانتیمتر و در مناطق آذریباف ۷ سانتیمتر است.
▪ رج: به ردیف طولی و عرضی گرهها رج میگویند.
▪ رجشمار: به تعداد رجهای بافته شده (یا گرههای زده شده) در یک گره ذرعی رجشمار میگویند.
اندازه گره ذرعی بستگی به سبک بافت فرش (آذری یا فارسی) دارد.
▪ ریشه: به پایه و اساس هر چیزی ریشه گویند که در فرش پایه و اساس را جفت چلهها (یک چله زیر و یک چله رو) یعنی همان ریشهها انجام میدهند.
بدیهی است که اگر ریشههای فرش (جفت چلهها) را از ساختمان فرش خارج کنیم آن فرش کاملاً از هم گسیخته میشود و این ریشهها هستند که پس از نصب بر روی دار امکان بافت را میسر ساخته و ابعاد و رجشمار فرش را مشخص مینمایند.
▪ طول پرز: به ارتفاع پرزهای فرش گفته میشود.
▪ چله کشی: به نصب تار بر روی دار جهت بافت فرش به صورتی که تارها یک در میان زیر و رو باشند چلهکشی میگویند چلههای زیر در پشت فرش قرار گرفته و توسط بدنههای پرز پوشانده میشوند و چلههای رو نیز در داخل فرش قرار میگیرند عمل چلهکشی به سه روش فارسی وآذری و یا تلفیقی انجام میشود.
▪ کمانه: چوب یا قطعهای لولهای شکل است که محل چلههای زیر و رو را در فرش تغییر میدهد و باعث میشود تا یک ردیف ضربدری در چند سانتیمتری دم بافت بوجود آید.
سه لا گرد (سه لا سه گرد) در مناطقی مانند کاشان و اصفهان و ...
به منظور ایجاد استحکام در چلهها ابتدا نخهای نازک چله را در سه گروه و در جهت عقربههای ساعت (S) تاب میدهند سپس این سه گروه را روی هم گذاشته و به منظور باز نشدن تاب اولیه در جهت عکس عقربههای ساعت (Z) میتابند.
بدیهی است هر چه تعداد لاها و تاب نخ بیشتر شود استحکام نخ نیز بیشتر میشود.
● پود پودها نیز معمولاً از جنس پنبه میباشند و به صورت افقی در بافت فرش استفاده میشوند و وظیفه آن نگهداری چلهها در کنار یکدیگر میباشد پودها را معمولاً به جهت رویت بهتر (در لابلای چلهها) و رفع جمعشدگی رنگ میکنند که این رنگرزی نیز به دلیل مقرون به صرف بودن و آسانتر بودن بانیل صورت میپذیرد.
پودها بسته به محل عبور آنها از بالا یا زیر ضربدری و یا ضخامت آنها به انواع زیر تقسیم میشوند.
▪ پود زیر (پود ضخیم): در این نوع پود که نخها در یک جهت تابیده میشوند هر چه تعداد لاهای نخ و مقدار تاب آن کمتر باشد بهتر است پود زیر ضخیمتر میباشد و از زیر ضربدری چلههای فرش به طور مستقیم عبور داد میشود.
▪ پود رو (پود نازک): در این نوع بایستی از تعداد لاها و تاب بیشتری استفاده شود تا پود ضمن نازک بودن از استحکام لازم نیز برخوردار باشد پود نازک از بالای ضربدری عبور داده میشود و پس از دور زدن چلههای زیر و رو بر روی پود زیر به شکل زیگزاگ قرار میگیرد.
● ابزار بافت به وسایلی که برای بافت فرش مورد استفاده قرار میگیرند گفته میشود که اهم آنها عبارتند از: ▪ دار: به دستگاه قالیبافی که از چوب یا فلز تهیه شده باشد اصطلاحاً دار گفته میشود که اجزا آن عبارتند از: سردار زیردار و راست روها.
دارها بسته به نحوه قرار گرفتن بر روی زمین به انوع زیر تقسیم میشوند: الف) دارهای افقی: دارهایی هستند که به موازات سطح زیمین نصب میشوند و بافنده برای بافت بایستی روی آن بنشیند لذا عوارض حادی در انحنای ستون فقرات و شکل لگن خاصره ایجاد میشود.
دارهای افقی مورد استفاده در خانوادههای کوچنشین فاقد راستروها میباشند تا عمل نصب و حمل و نقل به سهولت انجام شود.
▪ حاشیه: معمولاً به دو شکل باریک و پهن اطراف طرح مرکزی فرش را میپوشاند و وجود یک حاشیه پهن در میان حاشیههای باریک باعث میشود تا تعداد آنها فرد باشد.
▪ زمینه: بخشی است در میان فرش که گلها و اجزا طرح بر روی آن نقش بستهاند و اغلب در رنگهای لاکی، کرم و سرمهای انتخاب میشود.
▪ ترنج: به بخش مرکزی فرش که معمولاً مدور یا بیضی شکل است ترنج گفته میشود.
▪ سرترنج:معمولاً در ابتدا و انتهای طرح ترنج قالبی به همراه اجزا طرح کشیده میشود که اصطلاحاً به آنها سرترنج میگویند.
نقش و اسطوره در فرش دستباف ایران ر باب معنای اسطوره تعاریف بسیاری از قول بزرگترین اسطوره شناسان مطرح و ارایه گردیده است.
در این میان می توان بعضی اشتراکات تفسیری این محققین را به عنوان بنیان های اسطوره شناسی در نظر گرفت .
از جمله اینکه اسطوره ها ارزشهای فرهنگی هر جامعه هستند که به همین نسبت نیز می توان آنها را در فرهنگ های مختلف مورد قضاوت قرار داد.
عجیب است کـه قـدرت و نـیرومندی نفـوذ انـدیشه های اسطوره ای به قدری اعجاب بر انگیز است که حتی در لابلای نقوش هنر صنعت فرشبافی ایرانی نیز خود را نشان داده و پرده از رازهایی بر می دارد اسطوره بخشی از ارزش های فرهنگی هر جامعه هستند چه به قول الیاده نمادها اسطوره وآیین را باید به مثابه ارزش های فرهنگی داوری کرد.
اسطوره در زبان مرسوم قرن ۱۹ هر آنچه بود که با واقعیت تضاد داشت .
در جوامع ابتدایی اسطوره بازیگر حقیقت مطلق است زیرا تاریخ مقدسی را بیان می کند پس اسطوره در اینجا واقعی و مقدس و تکرار پذیر است.
آفرینش اسطوره به شرایط خاصی نیاز دارد .
اندیشیدن ما دوباره اسطوره به مثابه عنصری از تمـدن است .
در واقــع اسطـوره و رفتار اسطوره ای سر مشق گسستن از زمان نا مقدس و یکپارچه شدن با خاستگاه است .
خلق الگو برای کل جامعه از مشخصات اسطوره است .
شاید کوشش برای رها سازی انسان نوین از سر منشأ تاریخ خود، همان بازگشت به شیوه اسطوره ای زندگی محسوب شود .
تنها در جوامع نوین است که انسان خــود را دست کــار روزانـه که هرگز گریزی از آن نیست اسیر می یابد و چون دیگر نمی تــواند در ســاعات بیکاری از زمـان بگریزد.
دفاع در برابر زمان که هر نگرش اسطوره ای ظاهر می شود در واقع از شرایط انسانی جدایی نا پذیر بوده و به طر یق گوناگون و تغییر شکل یا فته ای در جهان نو پدیدار میشود .
لیکن بیش از هر چیز این موضوع در دل مشغولی ها و سرگرمی های انسانی خود را نشان می دهد .لذا این نگرش اسطوره ای را می توان در سرگرمی ها و فعـالیت های نا خود آگـاه روانـی آدمیـان نظیـــر رویا ها وخیالبافی های انسانی دریافت.
با توجه به کلیه مفاهیم و تعاریفی که در حوزه اسطوره ارایه می شود ،بایستی اذعان داشت که دامنه کاربرد اسطوره درتمامی حیطه های زندگی اجتماعی وانفرادی واردشده است مصداق این کاربرد را میتوان در ورود اسطوره به ادبیات ،فلسفه ،دین ومذهب،جامعه شناسی وهنر جستجو کرد ،آمیختگی هنر و اسطوره آنگاه اهمیت خود را جلوه می دهد که پس از دانستن وشناختن اسطوره های مختلف در می یابیم که این مفاهیم جای پای خود را در راکان ومبانی واصول کارکردهای هنری محکم نموده اند.
بحث فرش دستباف ایرانی و اسطوره تداعی بارزخود را درنقش فرش یادآور می سازد .
هر چنددر این مختصر مجال نیست تا با بررسی اساس نقوش فرش های ایرانی که تعداد آنها متجاوز از صدها نقش در کل کشور است .ارتباط آنها را با اسطوره ها مورد کنکاش قرار دهیم .
لیکن تا حد مقدور و با رجوع به مطالعات و پژوهش های عمیق بزرگان فرش ایران سعی بر آرایه تعدادی از این نمونه ها در اینجاست.
طبقه بندی فرش های ایران : طرح های ایرانی در جهان بیشتر به نام محل بافت آنها مشهور شده اند ؛ نظیر اصفهان ، کاشان ، مشهد ، ساروق ، در داخل کشور در نتیجه گردش قالیبافان و نقشه ها ، طرح ها کمتر به نام محل بافت معروف گشته اند .
در واقع فرش های ایران نیاز به طبقه بندی علمی – هنری جدیدی دارند که بر اساس این طبقه بندی بایستی تفکیک مشخصی به لحاظ دلایل شکل گیری نقش ، علل پیدایش طرح ها و نقوش و ریز نقش ها ، نوع جای گیری اشکال در متن و حاشیه فرش ، وجوه مشترک طرح های مورد استفاده و نوع تزئینات طرح انجام پذیرد.به طور خلاصه ، اسم یک فرش چنانچه فرشی ارزشمند باشد بایستی مشخص کننده اهمیت انسجام فرهنگی آن باشد .
باید سنت ها و نوع سبک فرش در آن خلاصه بوده و مشخص کننده مکان بافت آن باشد و بدین ترتیب حوزه اجتماعی که فرش در آن تعریف شده است ، آشکار شود .
معذالک با مشخص شدن زادگاه هر نوع بافت ، چنانچه فرش حایز اهمیت باشد، هویت فرهنگی آن آشکار خواهد گردید .
مکان و به خصوص تاریخ بافت به مشخص گردیدن حیطه فرهنگی که از اصول طبقه بندی فرش است ، کمک خواهد نمود.طبقه بندی فعلی فرش ایران دو دهه عمر دارد و با اعتبار این تفکیک توسط شرکت سهامی فرش ایران همین تقسیم بندی ،رواج داشته و در دانشگاه ها نیز تدریس می شود و عموم محققین فرش ایران بدان استناد می کنند.
ضرورت ذکر این طبقه بندی در اینجا به لحاظ تعمیم مشروح مطالب مرتبط با اسطوره و نقش در یک نوع فرش به فرشهای دیگر و تسری مفاهیم مربوط است.
این تقسیم بندی فقط با توجه به نوع تزیینات طرح و چگونگی جای گیری نقوش در متن فرش صورت گرفته و کلیه فرش هایی که بر این مبنا وجوه مشترکی داشته باشند ، در یک گروه قرار می گیرند.
آقای احمد دانشگر نیز در طی سخنرانی خود در باب همین موضوع در جلساتی که در موزه ایران ،حدود سال ۱۳۷۴ و به تولیت بخش صنایع روستایی وزارت جهاد سازندگی ایراد نمودند ، گونه ای تقسیم بندی را در مورد تفکیک فرش های ایران بر شمردند که در نهایت آن هم به ۱۹ گروه تقسیم بندی رایج فرش ایران می انجامد.
طبق اظهارات آقای حسن بیگی کارشناسان تعداد طرح های فرش ایرانی را تا ۲۰۰۰ گروه برآورد می کنند .
بعضی از این نقشه ها تغییر یافته یک نقش اصلی هستند .
این ۱۹ گروه اصلی عبارتند از: نقشه های آثار تاریخی و مساجد ، نقوش شاه عباسی ، طرح های پیچ در پیچ اسلامی (اسلیمی)، طرح سراسری (تکراری)، طرح های بازوبندی (که ضمن تکرار به قسمتی از طرح قبلی می چسبد)، طرح های بته جقه ای، طرح های اقتباسی (قفقازی ، افغانی ، گوبلن)، طرح درختی حیوان دار ، طرح ترکمن ، طرح شکارگاه، قاب قابی ، گل فرنگ، گلدانی ، گل افشان ، ماهی درهم ، محرابی ، طرح های قلمدان (محرمات ، راه راهی ، ترمه ای)، طرح های هندسی ، طرح های ایلیاتی و طرح های تلفیقی.طرح های نوزده گانه شرکت فرش ایران عبارتند از : گروه ۱- طرح های آثارباستانی و ابنیه اسلامی کلیه ی طرح هایی که ملهم از نقوش و اشکال تزیینی بناها ، عمارات و کاشیکاری های آنها می باشند در این گروه جای دارند.البته طراحان فرش در برخی از طرح های اصلی نقوش این بناها حسب سلیقه خود تغییراتی را وارد نموده اند اما ساختار و تشابه اصلی طرح فرش با طرح اصلی بنا کاملاً حفظ گردیده است .
معروف ترین طرح های این گروه عبارتند از: گنبد مسجد شیخ لطف الله ، سر در امامزاده محروق گنبد ، مسجد امام ، تخت جمشید، طاق بستان ، مسجد جامع اصفهان و...
گروه ۲- طرح های شاه عباسی اساس کلیه طرح های شاه عباسی بر مبنای کاربرد گل معروف شاه عباسی در این طرح است.
در این طرح های گل های شاه عباسی به همراه بندهای ختایی و گاه تلفیق آنها با اسلیمی ها، انواع مختلفی از نقوش فرش را ارایه می دهند .
انواع طرح های این گروه عبارتند از لچک ترنج شاه عباسی ، افشان شاه عباسی ، شاه عباسی درختی ، شاه عباسی شیخ صفی ، شاه عباسی جانوری و...
گروه ۳- طرح های اسلیمی قالب اصلی این طرح بر مبنای گردش منظم و به غایت سنجیده بندهای اسلیمی است.
از آنجایی که اسلیمی خود دارای انواعی است لذا با توجه به نوع و شکل آن نیز می توان طرح های اسلیمی را طبقه بندی نمود .
معروف ترین طرح آن ، اسلیمی دهان اژدهاست.
در این نوع اسلیمی انتهای هر بند اسلیمی به دو شاخه تقسیم شده و حالتی شبیه به فکین اژدها را به وجود می آورد .
انواع مختلف طرح اسلیمی عبارتند از: اسلیمی بندی ، اسلیمی افشان ، اسلیمی لچک و ترنج و...
گروه ۴- طرح های اقتباسی گفته می شود اغلب طرح های این گروه شباهت زیادی به طرح های فرش مناطق مرزی ایران و کشورهای همسایه و حتی سایر کشورها دارد و به همین دلیل آنها را اقتباسی می نامند مانند طرح های معروف به قفقازی و گوبلنی .
گروه ۵- طرح های افشان در این طرح کلیه بند ها و نگاره های فرش پیوستگی و ارتباط کاملی دارند، به نحوی که به نظر می رسد نقاش از هنگام شروع طرح تا پایان آن قلم از کاغذ برنداشته و یک ارتباط مداوم بین قسمت های مختلف نقش به وجود آورده .
به عبارت ساده تر همان گونه که از نام نقوش این گروه پیداست ، تمامی گل و برگ ها و بندهای موجود در طرح ، در متن فرش پراکنده و افشان شده اند .
طرح های افشان اصولاً به گونه ای طراحی می شوند که هیچ یک از گل و برگ های قرینه نداشته و اصول قرینه نگاری در ان وجود ندارد .
انواع مختلف طرح های افشان عبارتند از:افشان دسته گلی ، افشان حیوان دار، افشان ختایی و...
گروه ۶- طرح های واگیره ای (بندی) طرح اصلی آن به گونه ای است که سرتاسر فرش هم از جهت طول و هم ازجهت عرض به قطعات منظم تقسیم شده و هر قسمت توسط خطوط یا بندهایی به قسمت همجوار می پیوندد و به این ترتیب از به هم پیوستن این قسمت ها و بندهای آنها ، کل طرح به وجود می آید.
طرح های اصلی این گروه عبارتند از: بندی اسلیمی ، بندی خشتی، بندی ترنج دار ، بندی شیر و شکری ، بندی شاخه گوزنی ، بندی دسته گلی ، بندی مبناخانی و...
گروه ۷- طرح های بته ای (بته جقه) کلیه طرح های این گروه بر مبنای کاربرد بنه جقه است و در آن با استفاده از انواع و اقسام مختلف بته به تزیین متن و حاشیه فرش پرداخته می شود .
انواع مختلف طرح های بته جقه ای که هر یک به گونه ای شیوه یافته اند عبارتند از بته میری ، بته خرقه ای ، بته قلمکار ، بته کردستانی و...
گروه ۸- طرح های درختی در طرح های این گروه درخت و درختچه های کوچک و بزرگ به ویژه به صورت انفرادی ترکیب اصلی را تشکیل داده اند و با اجزای دیگری ترکیب شده اند.معروف ترین طرح های این گروه عبارتند از درختی سبزی کار و درختی حیوان دار .
گروه ۹- طرح های ترکمن طرح های ترکمن همگی درگروه نقوش هندسی قرار دارند و به صورت ذهنی بافته می شوند.معروفترین طرح های ترکمن در ایران که در این گروه نام برده می شوند، عبارتند از غزال گز ، قاشقی ، آخال و...
گروه ۱۰- طرح های شکارگاهی بنیاد اصلی این گروه از طرح ها نمایش صحنه های شکار و شکارگاه است.
به نحوی که در قسمت های مختلف طرح یک سوار کار با وسیله ای همانند تیر و کمان یا نیزه مشغول شکار آهو و یا سایر جانوران است.
گروه ۱۱- طرح های گل فرنگ کلیه طرح های این گروه بر مبنای گل های طبیعی به ویژه گل رز با رنگ های بسیار روشن نظیر زرد ، آبی و سرخ می باشد.
انواع طرح های گل فرنگ عبارتند از: گل فرنگ بیجار ، گل فرنگ دسته گلی ، گل فرنگ دسته گلی، گل فرنگ گل و بلبل ، لچک و ترنج گل فرنگ ، افشان گل فرنگ و...
گروه ۱۲ - طرح های قابی ( خشتی) متن فرش دراین طرح ها به قسمت ها یا قاب های مختلفی تقسیم گشته که به طور منظم در کنار هم قرار دارند