چکیده (مفهوم جنگ نرم که ناتوی فرهنگی یکی از مصادیق آن است) «جوزف نای» بعنوان یکی از نخستین نظریه پردازان نظریه بین الملل، موضوع «جنگ و قدرت نرم» را مطرح کرد.
مقالاتی که وی در این زمینه نوشته، هم اکنون مورد استناد تمام کسانی است که درباره جنگ نرم تحلیل می کنند.
وی در مقاله محدوده های قدرت آمریکا در فصلنامه علوم سیاسی، درباره قدرت نرم می گوید: به اعتقاد من اگر آمریکا بخواهد همچنان قدرتمند باقی بماند، مستلزم آن است که به «قدرت نرم» هم توجه کند.
منظور دقیق من از قدرت نرم چیست؟
قدرت نظامی و قدرت اقتصادی هر دو نمونه هایی از «قدرت فرماندهی سخت» هستند که می توانند برای تغییر مواضع دیگران مورد استفاده قرار گیرند.
قدرت سخت می تواند مبتنی بر تطمیع (هویج) و تهدید (چماق) باشد.
اما راه غیر مستقیمی نیز برای بکارگیری قدرت وجود دارد .
کشوری می تواند در دنیای سیاست دستاوردی داشته باشد که دیگر کشورها از آن پیروی نمایند، ارزش های آن را بپذیرند، از نهادهای آن تقلید کنند و آرزوی رسیدن به سطوح رفاه و آزادی آن را داشته باشند.
از این نظر نکته مهم این است که در دنیای سیاست، برنامه ها در این راستا تنظیم گردند و دیگران جذب شوند، به گونه ای که از این جهت کاملاً شبیه استفاده از زور و قدرت نظامی و اقتصادی برای تغییر رفتار آنها باشد.
این جنبه از قدرت – جذب دیگران برای خواستن آن چیزی که شما می خواهید – را من قدرت نرم می خوانم.
مقدمه با پیروزی انقلاب اسلامی ایران و پایان سلطه گری بیگانگان در ایران با اعلام استراتژی های نه شرقی و نه غربی، حمایت از محرومین و مستضعیفین جهان و نیز جنبش های آزادیبخش اسلامی و مردمی توسط بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران حضرت امام (ره) منافع قدرتهای غرب و شرق در ایران و نیز منطقه استراتژیک خاورمیانه به خطر افتاد و دست بیگانگان از منافع عظیمی که در ایران داشتند و تسلط همه جانبه ای که بر امور اقتصادی، سیاسی فرهنگی و امنیتی ایران داشتند، قطع شد.
لذا از همان روزهای ابتدایی پیروزی انقلاب اسلامی و تأسیس نظام جمهوری اسلامی تهدیدات استکبار جهانی به رهبری آمریکا علیه ایران آغاز شد که سعی می کرد با استفاده از قدرت سخت خودش با ایجاد غائله های مختلف در کشور برای ایجاد بی ثباتی و نا امنی و تجزیه ایران، تسلیح و تشجیع گروهکهای ضد انقلاب و انجام عملیاتهای تروریستی و به شهادت رساندن تعدادی از مردم انقلابی و مسئولین نظام، قطع رابطۀ سیاسی، اقتصادی با ایران در بیستم فروردین سال 59، حمایت از انجام کودتاهای مختلف، طراحی عملیات نظامی طبس، راه اندازی جنگ تحمیلی هشت ساله علیه ایران با استفاده از حرب بعث عراق، سرنگونی هواپیماهای مسافربری ایران و … نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران را ساقط کند.
اما وقتی که با جنگ و قدرت سخت خود موفق به سرنگونی نظام نشدند تصمیم گرفتند که از جنگ نرم در جهت براندازی نظام یا حداقل تغییر رفتار نظام استفاده کنند که در این مقاله جهتآشنایی خانواده ها با این شیوه به مفهوم جنگ نرم، مصادیق آن و راهکارهای مقابله با جنگ نرم دشمن می پردازیم.
ناتوی فرهنگی و استعمار فرانو ناتوی فرهنگی واژه جدیدی است که به لحاظ ابعاد راهبردی، پهنه قابل ملاحظه و تأثیرات گسترده آن، از قابلیت رایج شدن در ادبیات سیاسی در عرصه بین الملل برخوردار است.
اگر در جنگ سرد امپریالیسم لیبرال برای مقابله با اردوگاه کمونیسم پیمان نظامی ناتو را تدارک دید، در آغاز قرن بیست و یکم از هراس موج بیداری در جهان اسلام در پی تشکیل «ناتوی فرهنگی» است تا با استفاده از این انسجام امکانات فرهنگی مانع بیداری ملت ها گردد.
هرچند تجربه پیمان نظامی ورشو ناکام ماند، اما این لزوماً بدین معنی نیست که تابوی ناتو چه از نوع نظامی و چه فرهنگی آن شکست ناپذیر است.
انسجام منابع نرم و سخت فرهنگی جهان اسلام در مقابله با هجمه های هموراه با عوام فریبی امپریالیسم سرمایه داری قادر است تابوی ناتو را بشکند.
البته این انسجام فرهنگی مسبوق به اراده ملت هاست و زمانی که ارادۀ عمومی جوامع مسلمان بر بیداری و تحول واقع شود، این انسجام فرهنگی نیز نشدنی است.
در همین راستا مقام معظم رهبری در سال 85 در جمع دانشگاهیان استان سمنان فرمودند : «باندهای بین المللی زر و زور که برای تسلط بر منافع ملت ها سازمان نظامی ناتو را تشکیل داده بودند اکنون برای نابودی هویت ملی جوامع بشری و تحقق بیشتر اهدافشان در پی تشکیل «ناتوی فرهنگی» هستند تا با استفاده از امکانات زنجیره ای متنوع و بسیار گسترده رسانه ای سر رشته تحولات سیاسی اقتصادی ، اجتماعی و فرهنگی کشورها و ملت ها را به دست گیرند که باید هوشیارانه این مسئله را زیر نظر گرفت.» در همین راستا غرب به سرکردگی آمریکا از طریق ناتوی فرهنگی بعنوان یکی دیگر از مصادیق جنگ نرم، درصدد ترویج مفاسد اخلاقی، ترور شخصیت ها، و هجمه به ارزشهای اسلامی و تضعیف آن، دامن زدن به اختلافات مذهبی، ترویج و تبلیغ فرقه های ضاله، اهانت به پیامبر گرامی اسلام و مقدسات می باشد.
ابعاد و مصادیق جنگ نرم آمریکا علیه ایران الف) تلاش برای ایجاد شکاف قومی یکی از تفاوت های عمده ایران با کشورهای منطقه، وجود « یک ملت به نام ایران» است.
شاید به تسامح به افراد ساکن در کشورهای همسایه نیز لفظ ملت اطلاق شود اما از نظر سیاسی – فرهنگی، هنگامی افراد، اقوام و گروههای مختلف در یک کشور، به ملت تبدیل می شوند که پروسه «ملت سازی» را پشت سر گذاشته باشند.
ایرانی ها در طول بیش از سه هزار سال، هویت خود را حفظ کرده اند و به رغم قبض و بسط سرزمین آن و هجوم اقوام مختلف، همچنان ایران باقی مانده اند.
اگر چه همه اقوام ایرانی در هویت ملی ایران ذوب شده اند اما تجربه تاریخی نشان داده است که قدرت های خارجی همواره تلاش کرده اند که میان اقوام ایرانی اختلافاتی ایجاد کنند و از پیوستگی قومی ایران با همسایگان آن سوء استفاده نمایند.
حوادث بعد از پایان جنگ جهانی دوم و جنگ تحمیلی هشت ساله، دخالت خارجی ها را در مسائل قومی ایران نشان داد.
طی دو سال گذشته تلاش نیروهای خارجی برای ایجاد تنش قومی در ایران افزایش یافته که حوادث خوزستان و سیستان و بلوچستان و اقدامات خرابکارانه آنها مصداق توطئه های بیگانگان می باشد.
نشریات غربی نیز در قالب مقالاتی به دنبال ایجاد تنش میان اقوام ایرانی هستند.
برای نمونه در آخرین شماره نشریه «واشنگتن کوارترلی» که یکی از محافل تأثیرگذار در سیاستگذاری خارجی آمریکا محسوب می شود، مقاله ای توسط «جان برادلی» درباره اقوام ایرانی آمده است.
در این مقاله ذکر شده است که تنها نیمی از جمعیت ایران فارس است و بقیه آنرا آذری ها، کردها، عرب ها، بلوچ ها، لرها و ...
تشکیل می دهند.
به ادعای نویسنده، این اقوام در سیاستگذاری دولت مرکزی ایران نقش بسیار کم رنگی دارند و به شدت علیه آنها تبعیض اعمال می شود و سیاست های دولت مرکزی باعث ایجاد یک شکاف بزرگ میان فارس ها با بقیه اقوام شده است.
نویسنده با اشاره به برخی حوادث در اقصی نقاط ایران مدعی است که اخیراً بدترین نوع خشونت های قومی در تاریخ ایران در این کشور رخ داده است.
ب) جدایی ملت و دولت یکی از اهداف آمریکا، جدایی میان دولت و ملت ایران است.
علت طرح این موضوع آن است که ارتباط تنگاتنگی میان دولت و ملت ایران وجود دارد.
در صورتی که میان دو بخش شکاف ایجاد شود آمریکا به اصلی ترین هدف خود رسیده است.
بارها مقامات آمریکا ادعا کرده اند که حساب ملت ایران از دولت آن جداست و هدف تحریم ها دولت است نه ملت!
جرج بوش در نخستین کنفرانس خبری خود در سال 2007 ادعا کرد که ایران، دارای مردمی با تمدن است اما دولت آن سیاست هایی را اجرا می کند که سرانجام به ملت آن ضربه خواهد زد (!) کاندولیزا رایس یکبار اعلام کرد آمریکا به این علت از تحریم نفتی ایران حمایت نمی کند که ملتآن آسیب می بیند.
در واقع آمریکایی ها به ارتباط ملت و دولت ایرانآگاهند زیرا طی 28 سال گذشته، بیش از 30 انتخابات در ایران برگزار شده که میانگین مشارکت در آنها بسیار بالاتر از میانگین استاندارد بین المللی بوده است.
در انتخابات اخیر شوراهای اسلامی شهر و روستا و نیز مجلس خبرگان رهبری حضور گسترده مردم در پای صندوق های رأی چنان گسترده بود که همه رسانه های غربی به آن اعتراف کردند.
علاوه بر آن، مردم ایران به مناسبت های مختلف، حمایت خود را از نظام اعلام می کنند.
به تعبیری می توان گفت که ایرانی ها هر سال در 22 بهمن که سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی است، در یک همه پرسی غیر رسمی سراسری شرکت می کنند و هر سال بیش از سال قبل به این نظام و دولت «آری» می گویند.
در راهپیمایی 22 بهمن سال 85 که از آن با عنوان رفراندوم هسته ای یاد می شود، مردم به سیاست های نظام رأی مثبت دادند.
ملت و دولت در طول 3 دهه گذشته، آزمون های بسیاری را پشت سر گذاشته اند.
هم اکنون که فشارهای بین المللی بیشتر شده تلاش آمریکا برای جدا کردن ملت ودولت ایران نیز افزایش یافته است.
به نظر می رسد با توجه به اینکه دستیابی به انرژی هسته ای حق مسلم ایران است، دفاع از این حق در شرایط ناعادلانه بین المللی کنونی، مسئولیت تاریخی را بر دوش ملت و دولت ایران انداخته است تا بیش از گذشته در کنار یکدیگر باشند.
ج) تبلیغات رسانه ای یکی از مهمترین ابعاد جنگ روانی آمریکا، تبلیغات رسانه ای علیه ایران است.
با توجه به اینکه انقلاب ارتباطات ماهیت رسانه ها را تغییر داده و اطلاعات خبری دیداری و شنیداری در کوتاه ترین زمان به اقصی نقاط جهان منتقل می شوند، تأثیرگذاری آنها از گذشته بیشتر شده است.
رسانه های نوین ارتباطی شامل اینترنت، ماهواره و ...
و رسانه های سنتی نظیر روزنامه ها و خبرگزاری ها به گونه ای اخبار مربوط به ایران را پوشش می دهند که همیشه در میان مردم ایران اضطراب ایجاد کنند.
یکی از مهمترین ابعاد جنگ روانی آمریکا، تبلیغات رسانه ای علیه ایران است.
در شرایط کنونی رسانه های غربی برای تأثیرگذاری بر افکار عمومی مردم ایران ممکن است هر حادثه طبیعی در مناطق مجاور تأسیسات هسته ای ایران را، نوعی حمله توسط نیروهای ناشناس تعبیر کنند.
هنگامی که مانور نظامی در مناطق مذکور انجام می شود احتمال پخش شایعات در این زمینه افزایش می یابد.
البته سال گذشته این مسأله اتفاق افتاد و هنگام مانور در مناطق جنوب کشور، خبرگزاری خارجی، اخبار مشکوکی را درباره انفجار در نزدیکی نیروگاه بوشهر مخابره کردند که البته بعدها مشخص شد که این انفجار بخشی از مانور بوده است.
چون موضوع مهم کنونی منازعه ایران و غرب مسأله هسته ای است، از این رو پوشش اخبار مربوط به آن نیز بسیار سازماندهی و هدایت شده است.
یکی از مصادیق قابل استفاده در این زمینه دانشمندان هسته ای ایران است.
موضوع درگذشت یکی از دانشمندان هسته ای ایران در ماه های اخیر، به خوبی نشان داد که رسانه های غربی از این زاویه نیز قصد تأثیرگذاری بر افکار ایرانیان را دارند.
آنها این موضوع را به ترور دانشمندان هسته ای ایران توسط موساد ارتباط دادند.
با توجه به این سوابق، طبیعی است که سازمانهای تروریستی اسرائیل از هر فرصتی برای نابودی فیزیکی دانشمندان هسته ای ایران استفاده کنند.
و متقابلاً مقامات اطلاعاتی – امنیتی کشور بویژه نیروی انتظامی جمهوری اسلامی باید تمامی تدابیر امنیتی را لحاظ نمایند.
حضور و نفوذ مأموران امنیتی اسرائیل در عراق، خطر مذکور را افزایش می دهد.
شبکه بی بی سی اخیراً فیلم کوتاهی از نحوه آموزش برخی نیروهای ویژه کردستان عراق توسط مأموران اسرائیلی را پخش کرد.
البته حضور مأموران اسرائیلی در ترکیه و تأسیساتی که به بهانه های مختلف و تحت پوشش پروژه های کشاورزی و دامداری در نزدیک مرزهای ایران ایجاد کرده اند، نیز امکان نزدیکی آنها را به ایران می دهد.
بدون شک پوشش امنیتی و محافظت از دانشمندان هسته ای ایران، امکان ترور آنها توسط نیروهای موساد را به حداقل کاهش می دهد و به گفته سخنگوی وزارت امور خارجه، موساد توان نفوذ در شبکه امنیتی ایران را ندارد ولی در این زمینه نیز نوعی جنگ روانی متصور است.
د) تصویب قطعنامه های پیاپی در شورای امنیت علیه ایران یکی از مصادیق جنگ روانی، تصویب چهار قطعنامه در شورای امنیت و مجمع عمومی سازمان ملل علیه ایران طی بیش از یکسال اخیر است.
شورای امنیت در شهریور ماه 1385 در نخستین قطعنامه خود از ایران خواست که فعالیت های حساس هسته ای از جمله غنی سازی اورانیوم را متوقف کند.
در این قطعنامه به تحریم ایران اشاره ای نشد.
البته پیش از آن نیز بیانه ریاست شورای امنیت علیه ایران صادر شد که در آن ضمن ابراز نگرانی از فعالیت های هسته ای ایران، خواستار توقف فعالیت هسته ای بویژه تعلیق غنی سازی اورانیوم شده بود.
شورای امنیت دومین قطعنامه خود را در دی ماه 1385 با اجماع آراء به منظور آغاز نخستین مرحله از تحریم های ایران تصویب کرد.
قطعنامه 1737 که پیش نویس آن توسط آلمان، انگلیس و فرانسه تهیه شده بود، از ایران می خواست که حداکثر تا 60 روز به درخواست های متعددی پاسخ دهد زیرا در غیر اینصورت قطعنامه دیگری علیه ایران صادر می کند که میزان تحریم ها را گسترده تر خواهد کرد و در صورت عدم اجرای درخواست های شورای امنیت، پس از آن نیز قطعنامه های دیگری صادر خواهد شد.
با توجه به اینکه در اوایل اسفند این مهلت سپری شده و ایران همچنان بر حق هسته ای خود بر اساس معاهده منع گسترش هسته ای (NPT ) تأکید کرده و حتی سانتریفوژهای جدیدی را راه اندازی نمود، پیش بینی می شد که قطعنامه دیگری علیه ایران صادر شود.
در سومین قطعنامه اگر چه به صراحت از ایران نام برده نشده، اما هدف اصلی آن ایران است.
آمریکا پیش نویس قطعنامه ای درباره محکومیت انکار هولوکاست تهیه و پس از رایزنی های گسترده واشنگتن و تل آویو، مجمع عمومی بدون رأی گیری و با اجماع آن را تصویب کرد.
چهارمین قطعنامه ای که علیه ایران با اجماع آراء در شورای امنیت سازمان ملل متحد به تصویب رسید قطعنامه 1747 است که تحریمها علیه ایران را نسبت به قطعنامه 1737 گسترده تر نموده است.
تصویب چهار قطعنامه علیه ایران در سازمان ملل، آن هم در یک مدت کوتاه نشانگر آن است که آمریکا فشارهای بین المللی علیه ایران را در سطح نهادهای بین المللی نیز پیگیری می کند.
راهکارهای مقابله با جنگ نرم یکی از راههای مهم برخورد و مقابله با جنگ و قدرت نرم دشمن علیه نظام، استفاده از قدرت نرم است.
مزیت نسبی ایران در سه دهه اخیر، قدرت نرم است که علیرغم فشارهای شدید بین المللی، روز به روز در عرصه منطقه ای و بین المللی، نقش مؤثرتری ایفاء می نماید.
«اسکات پیترسون» آمریکایی در سال 2005 در مورد قدرت نرم ایران می گوید: آمریکا در عراق دارای قدرت سخت است و ایران دارای قدرت نرم به همین دلیل نفوذ ایرانیها در عراق بیش از آمریکاست.
«جفری کمپ» (مسئول بخش خاورمیانه شورای امنیت ملی آمریکا در دولت ریگان) در مقاله ای تحت عنوان «ایران و عراق، شیعه، قدرت نرم و عامل هسته ای» به تحلیل قدرت نرم ایران در عراق پرداخته و می نویسد: « در واقع مرکز حکومت عراق نجف است نه بغداد.
ایران نه تنها مانع دموکراسی در عراق نمی شود بلکه از آن حمایت می کند زیرا اکثریت مردم عراق شیعه مذهب هستند و به قدرت رسیدن شیعیان در عراق اشتباهی است که در محاسبات دولت بوش درباره حکومت عراق پس ازصدام انجام شد.
آمریکاییها باید درک می کردند که مرزهای جغرافیایی و سیاسی نمی توانند شیعیان ایران و عراق را از یکدیگر تفکیک کنند.
پرفسور «جیمز بیل» تحلیل گر آمریکایی نیز به قدرت نرم ایران در جنگ ایران و عراق اشاره نموده می گوید : قدرت نرم ایران در جنگ عراق و ایران، پذیرش ایثار و شهادت است که در این مفهوم فرهنگی، قدرت گذشتن از جان خود، گاهی اوقات می تواند تواناتر از قدرت کشتن باشد.
این همان مکتب پیروزی خون بر شمشیر است.
فرهنگ و ارزشهای اسلامی و تقویت آن، سیاست تنش زدایی و ایجاد عمق استراتژیک در کشورهای مختلف از جمله عراق، افغانستان، فلسطین، لبنان و ...
افزایش قدرت علمی بویژه در زمینه هسته ای، وحدت ملی و وجود رهبری در ساختار نظام جمهوری اسلامی نیز می تواند بعنوان قدرت های نرم جمهوری اسلامی ایران در مقابله با جنگ نرم دشمن استفاده شود.
چه باید کرد؟
با مروری بر مباحث مطرح شده، مشخص می شود که منادیان تمدن جدید به منظور استمرار حیات خویش با تمام توان به فرهنگ و اندیشه ی اسلامی یورش آوردند و این حمله چنان گسترده، عمیق و همه جانبه است که به فرموده ی رهبر عزیز انقلاب از مرز هجوم فرهنگی فراتر رفته و به غارت و شبیخون فرهنگی تبدیل شده است.
مهاجمان با بهره گیری از برتری تکنولوژیکی خویش و با تدوین برنامه ی مشخصی در دراز مدت، تمام مرزهای فرهنگی را مورد تاخت و تاز قرار خواهند داد.
بنابراین اولین شرط برای کسب موفقیت در این رویارویی، تدوین استراتژی بلند مدت فرهنگی است و در تدوین استراتژی مقاومت فرهنگی، اصلی ترین سخن بازگشت به خویش و خودباوری است.
باید به خویش بازگشت نماییم و افتخارات تاریخی و دینی خود را احیاء نموده و بدان ها افتخار کنیم.
این باور باید در تار و پود جامعه تنیده شود و در تمام برنامه ها و تصمیم گیری ها تجلی یابد.
اگر همه و همه، به ویژه مسئولان، برنامه ریزان، روشنفکران، تحصیل کرده ها و کارشناسان جامعه در سطوح مختلف ایمان بیاورند که : مکتب اسلام، یک مکتب جهانی و ابدی است و برای همه زمان ها و مکان ها پیام سازنده و رهایی بخش دارد و سیستم حکومتی، اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی آن بر محور ولایت فقیه قابلیت اداره ی جوامع امروزی را دارد لذا باید راه حل ها را از درون آن جستجو کرد.
مردم ما، مردم با استعداد و توانمندی هستند که در گذشته تمدن درخشان و عظیم آفریدند و امروز نیز در صورت حضور فعال در صحنه و دادن آگاهی و مسئولیت به آن ها و مشارکت دادن آنان در برنامه ریزی ها و تصمیم گیری ها، می توان کارهای عظیم و سازنده توسط آنان انجام داد.
تمدن غرب در زادگاه خود به بن بست رسیده است و تئوری ها، نظرات و ارزش های این تمدن نتوانسته است حتی مشکلات جامعه ی غربی را حل نماید.
بنابراین نباید کورکورانه از آن تقلید نمود و مقهور آن گشت.
4-این باورها در بنیانگذار انقلاب اسلامی وجود داشت و در رهبریت انقلاب نیز تداوم یافته است.
همین باورها و القاء آن به جامعه و توده های مردم سبب شد تا بزرگترین انقلاب قرن توسط این مردم به وجود آید.
و همین توده های مردم با رهبری بزرگ مرد انقلاب حضرت امام خمینی (ره) توانستند بر روی پاهای خود بایستند و بدون کمک هیچ ابرقدرتی، در برابر گسترده ترین تهاجمات دشمنان قسم خورده، از انقلاب و کشور و کیان خو.یش پیروز مندانه دفاع نماید .
در تدوین برنامه ی مقاومت فر هنگی ، باید دشمنان ومهاجمان را دقیقاً شناسایی کرد ، نقاط وقوت و توانمندی آنان را شناخت ،نقاط کور و آسیب پذیرشان راارزیابی نمود و روشهای مبارزاتی و تاکتیک های حمله به آنان رابه دست آورد .
همچنینی باید نقاط قوت و ضعف نیروهای خودی ، موقعیت وتوانمندی موجود ، روشهای مبارزاتی خودی را نیز مشخص کرد ، آنگاه برنامه فرهنگی دراز مدت و کوتاه مدت کشور رابرای رویارویی بااین تهاجمات تدوین نمود.
منابع و مأخذ خانواده ، مجله ساعس ناجا، مجله نگهبان انقلاب اسلامی ، تهران، معاونت تبلیغات و روابط عمومی ناجا، سال اول، شماره دم، تابستان 86.
فرهنگیان بسیجی، مجله دو ماهنامه علمی، تهران، سازمان بسیج فرهنگیان ، نیروی مقاومت بسیج، شماره 12، آذر 86.