مفهوم مدیریت پسندیده است پیش از تشریح مطالب، نخست تعریفی از واژه مدیریت و معانی پیچیده وابسته به آن ارائه گردد.
در این مورد، شاید نخستین پرسشی که در بسیاری از نشست های آموزشی در حیطه مدیریت مطرح می شود، مربوط به چگونگی طبقه بندی کردن این مفهوم است.
عده ای مدیریت را به جهت نیازش برای به کار گیری فراوان روش های ریاضی، آماری و اقتصادی، با عنوان شاخه ای از دانش می شناسند و برخی نیز آن را به سبب کاربرد شاخه های انسانی از جمله روان شناسی، جامعه شناسی و رفتار شناسی که استفاده از آنها در مدیریت اجتناب ناپذیر است، آن را در یکی از زیر بخش های مربوط به هنر یا شاخه ای از دانش اجتماعی دسته بندی می نمایند.
حال آنکه به واقع مدیریت حاصل تلفیقی از هر دوی این بخش ها و تجلیگاهی برای نمایانی یکسان برای هر دوی این زمینه ها (دانش و هنر) می باشد.
به طور کلی، پیچیدگی نظام های اجتماعی و یا هر گونه تشکلی که قسمتی از آن به واسطه تجمع نیروی انسانی شکل می گیرد، اداره کردن آنان را از همین سبب بسیار دشوار کرده است، خصوصاً اینکه لزوم تلفیق ماهوی فنون و روش های متنوع دانش با جنبه های گوناگون هنری نیز یکی از عوامل فراهم آورنده پیچیدگی مزبور می باشد.
اما به واقع مدیریت چیست و وظایف یک مدیر شامل چه چیزهائی می شود؟
به تعبیری ساده و خصوصاً در مورد نهادهای غیر دولتی، می توان مدیریت را کارکردن با نیروی انسانی (به صورت عام) و در کنار آنها برای دستیابی به اهداف و آرمان های آن سازمان و تمامی مشارکت کنندگان اش، تعریف نمود.
منظور از نیروی انسانی، تمامی افراد وابسته به مؤسسه مورد نظر می باشند که به نحوی در فعالیت های آن سازمان مؤثر، دخیل یا شریک هستند.
آنچنان که در بخش قبل توضیح داده شد، در مورد سازمان های غیر دولتی تمامی مشارکت کنندگان یک نهاد اجتماعی از افراد درون سازمانی گرفته تا تمامی کاربران خدمات ارائه شده توسط آن، جزئی از نیروی انسانی مذکور می باشند.
نکته قابل تعمق در مورد این تعریف، تأکید آن بر وجود انسانی مشارکت کنندگان به عنوان اصلی ترین بنیان یک سازمان غیر دولتی و اهمیت اهداف آنان در کنار و هم پایه اهداف و آرمان های سازمانی مجموعه مورد نظر است.
به عبارت بهتر، حتی در تعاریف جدیدتری که در ادبیات مربوط به نهادهای اجتماعی مورد استفاده قرار می گیرند نیز، متفاوت با آنچه در تعاریف ارائه شده در دوران رشد و شکوفائی صنعتی و فنی در دهه های آغازین و میانی قرن گذشته به چشم می خورد، توجه اصلی بیشتر متمرکز بر نیروی انسانی درگیر در کار است تا بر مفهوم سود آوری به معنای متداول آن در مؤسسات تولیدی و یا خدماتی.
به همین نسبت، شرح وظایف مدیران در سازمان های غیر دولتی نیز با آنچه در تجارت و تولید بیان می شود اندکی متفاوت خواهد بود هرچند مبانی کلی تعریف شده و مورد انتظار برای هر سازمانی مستقل از نوع اش، یکسان باشد.
مبانی مدیریت جهان نوین متحد شده ما، بیش از هر چیز از پیامد های غم انگیز پدیده ای که از آن به عنوان "سوء مدیریت" یاد می شود، آسیب دیده است.
شایان توجه است که هر چه در جهت کشف به هم پیوستگی روابط میان اجزای تشکیل دهنده جهان نوین پیش می رویم، عمق فاجعه آمیز آثار مدیریت ناصحیح بیشتر آشکار می گردد.
نهادهای دولتی متأسفانه، قدرتمندترین اجزای تصمیم گیرنده درسراسر دنیا می باشند و در نتیجه راهکارهای اجرائی که معمولاً توسط همین قبیل نهادها معرفی شده و به عرصه عمل در می آیند، بزرگترین لطمه ها را به ماهیت طبیعی یک زندگی صلح آمیز و بالنده برای جامعه بشری می زنند.
ناکفایتی دانش های کاربردی از جمله فنون مدیریتی، در سیاست بازی های به اصطلاح سیاستمداران در دنیای امروز، جامعه انسانی را مبتلا به انواع نابسامانی ها و بحران های علاج ناپذیر نموده است.
همچنین فقدان یک نگاه اصولی و نظام گرا از طرف دولت مردان که به نادرستی، نیک سرانجامی یک دسته خاص اجتماعی، مذهبی و یا سیاسی (که به واسطه ترسیم مرزهای جغرافیائی ملتی را معین نموده و آن ها را از سایر انسان های جهان متمایز می کند) را چیزی مجزا از خواهانی های انسانی دانسته و دستیابی به آن را تنها در سایه سودجوئی های موردی و متمرکز به گروهی "ویژه" می پندارد، باعث فراگیری بیماری های اجتماعی فراوانی در سطوح جهانی شده است.
انواع تجاوزها، غارتگری ها، جنگ ها، اعمال تروریستی و حتی برنامه های پیشگیرانه و به ظاهر متوقف کننده آن، همه و همه، نمونه های واضحی از پیشروی همین ناهنجاری ها می باشند.
در چنین شرایطی شاید بتوان طرح جایگزینی مدیریت سازمان های غیر دولتی و ارتقاء نهادهای اجتماعی در مقام تعیین کننده و تصمیم گیرنده در سراسر دنیا را یکی از اساسی ترین، صلح آمیز ترین، عملی ترین و مؤثرترین راه حل های موجود برای رفع مشکلات نوین جهان دانست.
منظور از این طرح ایجاد، راه اندازی و توانمند سازی نهادهای جدیدی است که با اتکا به دانش و به پشتوانه تمامی افراد جامعه، بدون هیچ واسطه جانبدارانه یا دولتی و به طور مستقیم به رفع مشکلات آنان (مردم) پرداخته و موجبات رفع نابسامانی ها و ناهنجاری های اجتماعی را فراهم می آورد.
همچنین توسعه شرایط مناسبی که در آن امکان بهره مندی از موهبت حیات برای تمامی افراد جامعه میسر گردیده و در اختیار همگان قرار می گیرد را به همین واسطه، ایجاد می نماید.
در بخش آشنائی به توضیح چیستی نهادهای اجتماعی یا مدنی در قالب سازمان های غیر دولتی پرداخته شده و سپس در بخش برپاسازی، به مراحل ایجاد و راه اندازی آنان اشاره گردید و اما این بخش به تشریح روش های لازم برای قدرت بخشیدن به مؤسسات مزبور به ویژه از طریق توانمند سازی ساختار مدیریتی شان اختصاص داده شده است.
این مهم با تشریح مبانی مدیریتی آغاز شده و با توضیح اجمالی بر روش های حل مسأله، نحوه نگرش سازمان های غیر دولتی برای رفع مشکلات جامعه، مبانی مدیریت مالی تشکل های غیر دولتی، شیوه های اداره مشارکتی در این قبیل مؤسسات، ابزار های نوین مدیریتی و دست آخر ارائه ابزارهای ارزیابی عملکرد سازمان، پیگیری خواهد گردید.
کار کردهای مدیریت : فرا گرد مدیریت را غالباً بکار کردها یا وظایف مدیریت تفکیک و تجزیه می کنند منظور از کار کرد اشاره به فعالیت مهم و اساسی است که در نیل به هدف ضرورت تام دارد .
هانری فایول اولین کسی بود که فراگرد مدیریت را به وظایف یا کار کرد ها تقسیم و تعریف کرد او پنج وظیفه ی اساسی را در مدیریت تشخیص داد : 1- برنامه ریزی ، یعنی پیش نگری و تدارک وسایل برای عملیات آینده .
2- سازماندهی ، یعنی ترکیب و تخصیص افراد و منابع دیگر برای انجام دادن کار .
3- فرماندهی ، یعنی هدایت و جهت دهی افراد در انجام دادن کار .
4- هماهنگی ، یعنی به هم پیوستن و وحدت بخشیدن همه ی کوشش ها و فعالیتها .
5- کنترل ، یعنی رسیدگی به اینکه آیا کلیه امور طبق مقررات و دستورات صورت می گیرند یا نه .
تعریف مدیریت آموزشی ، اصول و کاربرد آنها : فرهنگ لغات بین المللی تعلیم و تربیت ، مدیریت آموزشی را به کار بردن تکنیک ها و روشهای اداره ی سازمانهای تربیتی با در نظر گرفتن هدفها و سیاستهای کلی تعلیم و تربیت تعریف می کند.
.فرهنگ لغات تعلیم و تربیت ، مدیریت آموزشی را راهنمایی ، کنترل و اداره امور مربوط به جریان تعلیم و تربیت در سازمانهای تربیتی می داند .
فرهنگ لغات مدیریت آموزشی دیگری می گوید ، مدیریت آموزشی یعنی فرآیند هدایت و کنترل فعالیتهای اعضای یک سازمان رسمی برای دست یابی اهداف سازمان آموزشی .
کنزوویچ ، مدیر آموزشگاهی را چنین تعریف می کند : مدیریت آموزشگاهی فرآیند اجتماعی مربوط به هویت دادن ، نگهداشتن ، برانگیختن ، کنترل کردن و وحدت بخشیدن تمام نیروهای رسمی و غیر رسمی انسانی و مادی سازمان یافته در یک نظام واحد و یکپارچه می باشد .
که برای دست یابی به هدفهای از پیش تعیین شده طراحی شده است .
وایلز ، مدیریت و رهبری آموزشی را مترادف با تسهیل کنندگی می داند او می گوید ، رهبری آموزشی عبارت از یاری و مدد به بهبود کار آموزشی است و هر عملی که بتواند معلم را یک قدم پیشتر ببرد رهبری آموزشی خوانده می شود .
اگر چه این تعریف در یک حالت کلی بیان شده است وایلز ، مدیریت و رهبری آموزشی را مترادف با تسهیل کنندگی می داند او می گوید ، رهبری آموزشی عبارت از یاری و مدد به بهبود کار آموزشی است و هر عملی که بتواند معلم را یک قدم پیشتر ببرد رهبری آموزشی خوانده می شود .
اگر چه این تعریف در یک حالت کلی بیان شده است و بیانگر جنبه های اختصاصی وظایف مدیریت نمی باشد ، ولی این نکته مهم را روشن می سازد که وظیفه اساسی مدیریت آموزشی کمک به فراهم آوردن زمینه ها و شرایط مناسب کار برای معلمین و دانش آموزان و در نتیجه پیشرفت امور آموزشی است .
بطور کلی مدیریت آموزشی فرآیندی است اجتماعی که با بکار گیری مهارتهای علمی ، فنی و هنری کلیه نیروهای انسانی و مادی را سازماندهی و هماهنگ نموده و با فراهم آوردن زمینه های انگیزش و رشد با تأمین نیازهای منطقی فردی و گروهی معلمان ، دانش آموزان و کارکنان بطور صرفه جویانه به هدفهای تعلیم و تربیت برسد .
کار کردهای مدیریت آموزشی : 1- نظارت و راهنمایی دبیران یا معلمان .
2- برنامه ریزی ( آموزشی و درسی ) .
3- روابط اجتماعی و فرهنگی در مناسبات انسانی .
4- ایجاد و اسقرار تغییر .
5- ارزشیابی ( مطلق ، نسبتی ، مرحله ای و پایانی ) .
6- اجرایی .
7- میانجی و یاور در حل مشکلات ، بحرانها و تعارضات .
8- حسابرسی و کنترل امور مالی و بودجه و پشتیبانی تدارکاتی .
9- مشاوره و راهنمایی تحصیلی ، شغلی ، روحی و روانی دانش آموزان .
10- رشد سازمانی و امور کارکنان .
انواع سبکهای مدیریتی : مدیریت علمی : فردریک تیلور ، بانی مکتب مدیریت علمی ، با ملاحظاتی درباره کار آیی تولید و محدودیت توانایی جسمی افراد انسانی ، پیشنهادهایی برای اثر بخش سازی سازمانها ارائه داد .
منظور از کارآیی ، بالا بردن سطح تولید و بیشینه سازی بازده با کمترین هزینه هاست .
تأثیر برمدیریت آموزشی : بطور کلی ، اگر قرار براین باشد که اصول مدیریت علمی را در مدیریت آموزشی بکار بریم ، طبعاً در درجه اول باید بر فعالیتهای سطح عملیاتی نظام آموزشی ، یعنی ، کلاس درس و مدرسه تمرکز کنیم .
آنگاه ، در این سطح از روشهای علمی به منظور تعیین استانداردهای مطلوب تولید (بازده آموزش و پرورش ) ، شیوه های ویژه تولید ( روشهای آموزش و پرورش ) ، ملاکهای خاص گزینش ، تربیت ، کارگماری ، و نگهداری تولید کنندگان ( معلمان و مدیران ) ، و ابزار و وسایل تولید ( تکنولوژی آموزشی ) استفاده کنیم .
بنابراین ، وظیفه معلمان و مدیران آموزشی نیز به استفاده موثر از روشها ، فنون و مواد استاندارد برای تولید بازده آموزشی استاندارد منحصر خواهد شد .
مدیریت اداری ( نظریه کلاسیک سازمان ) : از میان مدیران صنعتی و صاحب منصبان دولتی و اداری که سعی کرده اند تجربه های خود را کما بیش با بینش و آگاهی توصیف کنند ، هنری فایول فرانسوی شهرت فراوان یافته و تحلیل او از فعالیت سازمانها و فراگرد مدیریت تأثیری پایدار در قلمرو فکری مدیریت برجا گذاشته است .
فایول وظایف مدیریت را مشخص کرد و اصولی بر آن مترتب دانست .
پنج کارکرد یا وظیفه مدیریت عبارتند از : 1- برنامه ریزی ، 2- سازمان دهی ، 3 – فرماندهی ، 4- هماهنگی ، 5- نظارت .
به عقیده فایول برنامه ریزی و سازماندهی به منزله تهیه مقدمات برای عملیات سازمانی است .
وظایف فرماندهی و هماهنگی به منظور انجام عملیاتی است که در برنامه ریزی و سازماندهی مشخص شده اند .
نظارت یا کنترل به منظور سنجش و ارزشیابی عملکرد واقعی با ضوابط و ملاکهای از پیش تعیین شده است .
تأثیر برمدیریت آموزشی : کاربرد نظریه مدیریت اداری جهان شمول بوده است .در نتیجه ، سازمانهای آموزشی نیز در همه کشور ها ، از اصول و قواعد آن عمیقاً اثر پذیرفته اند .
جوانب رسمی سازمان نظام آموزشی نظیر اهداف ، خط مشی ها ، سلسله ، اختیار ، تمرکز و عدم تمرکز و.........
عمدتاً به مفاهیم یا اصول نظریه فوق اشاره دارند .
در زمینه مدیریت نیز ، توصیه و تجویز اصول به منظور ادارهی نظام یا مدرسه یا کلاسداری ، تأثیر رهنمودهای تجویزی فایول و پیروانش به خاطر می آورد .
مدیریت عمومی نوین در بخش دولتی در حالی که تاکنون بخش اعظم توجهات معطوف به پیامدها، مخاطرات و فرصتهای موجود برای بخش خصوصی در زمینه به کارگیری مدیریت دانش بوده است، عده ای نیز به فکر استفاده از آن در بخش دولتی افتاده اند.
برنامه ریزی هایی نظیر مدیریت عمومی نوین پیشنهاد می کنند که سازمانهای دولتی نیز باید فرایند مدیریت را از بخش خصوصی وارد بخش دولتی کنند و هر دو بخش تکنیک های موفقیت آمیز خود را از یکدیگر تقلید کنند.
هر چند بسیاری از متخصصان و نقادان مدیریت عمومی نوین معتقدند که تفاوتهای بین بخش خصوصی و دولتی آنقدر زیاد و فاحش است که تجارب آنها به راحتی قابل تسری به یکدیگر نیستند و تفاوتهای فاحشی در زمینه سیاستها و رویه های مدیریت نیروی انسانی و فرایندهای تصمیم گیری بین این دو بخش وجود دارد.
حتی ممکن است نتوان استراتژی های مدیریت موفق تصدیق شده ای در بخش خصوصی یافت که قابل تسری به بخش دولتی باشد.
در نتیجه نیاز به یک استراتژی که منحصراً برای بخش دولتی طراحی شده باشد، احســــاس می شود.
مدیریت عمومی نوین و مدیریت دانش : مدیریت عمومی نوین مجموعه ای از ابزارها و ایده ها به دولت ارائه می کند که به کمک آن به هدایت بخش دولتی می پردازد.
ایده اصلی این شیوه در استفاده از قراردادهای بخش خصوصی و واگذاری امور به این بخش برای تامین خدمات عمومی است.
مدیریت عمومی نوین برای اولین بار در اوایل دهـــه 1980 در زمان نخست وزیری مارگارت تاچر در انگلستان مورد استفاده قرار گرفت و سپس به کشورهای استرالیا، زلاند نو، فنلاند، سوئد، فرانسه و آلمان تسری یافت.
در آمریکا عبارت خلق مجدد دولت با همین منظور استفاده می گردد.
مدیریت عمومی نوین یک تئوری کلی در مورد این است که دولت چگونه می تواند کارها را انجام دهد و اینکه چگونه می تواند خدمات را سازماندهی کرده و به مردم ارائه کند.
ادعای اصلی این شیوه بر اینست که مدیریت عمومی کنونی دارای یک سبک قدیمی و کهنه است که می تواند با مدیریت عمومی نوین جایگزین شود.
مباحث مدیریت عمومی نوین دارای دو بعد است.
بخش اول مبتنی بر این ایده است که بوروکراسی (دیوان سالاری، تشریفات اداری) موثرترین راه اداره حکومت نیست.
این بخش گویای این مطلب است که به جای قوانین دولتی می توان مقاطعه کاری (واگذاری امور به امور بخش خصوصی) را جایگزین کرد.
رهایی از انجام کارها توسط دولت از طریق مزایده، مناقصه، اجاره و امثال آن به عنوان ابزارهای نوین حکومت کردن برای دولت به منظور کاهش هزینه و افزایش کارایی، ویژگی اصلی مدیریت عمومی نوین است.
تمامی این موارد (و یا حداقل بخشی از آنها) با مزایایی که مدیریت دانش ارائه می کند در یک راستا هستند.
اما نباید از اشکالات موجود در این سیستم چشم پوشی کرد.
یکی از مهمترین معایب اینست که میزان اعتماد کاهش پیـــدا می کند.
این گزینه دقیقاً در مقابل مدیریت دانش قرار می گیرد که در آن اعتماد به عنوان یک اصل بسیار مهم در فرهنگ به اشتراک گذاری و تسهیم دانش محسوب می شود.
بااین حال، تجربه پیاده سازی مدیریت عمومی نوین در بسیاری کشورها موید این مطلب است که مزایای آن از معایبش بیشتر است.
مدیریت در جامعه اسلامی نقش کارگزاران و مدیران در رشد و توسعه یا اضمحلال جامعه بحثی روشن و مشخص است ، بی شک جامعه ای با مدیریت متعهدانه و آگاهانه با شیوه های هنرمندانه امکانات مادی و معنوی را به سوی هدف هدایت می کند.
ولی اگر شیوه ها در حوزه مدیریت سلامت خود را از دست بدهد، ضوابط و اصول منطقی تحت تأثیر یک سلسله هوای نفسانی و سوءتدبیر، خود آفت و بیماری کشنده ای است که به جان سازمان و جامعه افتاده و آن را نابود می کند.
بی شک مبانی فلسفی حکومت دینی دقیقاً مشخص است و در نجات بخش بودن آنها کوچکترین تردیدی وجود ندارد، اما اجرای اهداف حکومت اسلامی مبحثی است که دقیقاً به سیره کارگزاران بر می گردد.
در فرهنگ دینی ، کار و تلاش و خدمت به مردم ، عبادت محسوب می شود و از کارگزاران دولت و حکومت به ویژه در شرایطی که امام عادل سرپرستی امور را بر عهده دارد، انتظار می رود که با شوق و رغبت بیشتر و به قصد قرب به ساحت قدس الهی وظایف سازمانی خویش را انجام دهند.
اما اگر در این میان مدیران و صاحب منصبان که "خواص " جامعه محسوب می شوند و الگوی سایرین نیز به شمار می روند دچار سوء تدبیر و حرص و ولع شوند آن وقت بروز تخلف و نابودی و اضمحلال یک سیستم اجتناب ناپذیر است حضرت علی(ع) فرمود: سوُءُ التدبیر، سبَب التَّدمیرِ.
بد اندیشی در انجام کارها موجب سقوط و نابودی است .
همچنین حضرت فرمود: فساد توده مردم ، ناشی از فساد خواص است .
با این اوصاف در این مقاله بحث آسیب شناسی حکومت دینی ناظر به سیره و رفتار کارگزاران را مورد بررسی قرار می دهیم.
این آسیب ها یا آفت ها در دو بعد قابل بررسی است؛ یکی در بُعد رفتار فردی و دوم در بُعد عملکرد سازمانی و مدیریتی است که درحد حوصله این مقاله و با توجه به شرایط روز به آن می پردازیم .
آسیب های رفتار فردی کارگزاران در حکومت دینی 1- خودپسندی : ریشه بسیاری از صفات زشت نفسانی "خودپسندی " است و آنانکه به بیماری خودپسندی مبتلا هستند، با یک چاپلوسی و با یک پیشنهاد، از مسیر حق و عدل خارج می شوند.
منشأ عجب و خودپسندی معمولاً جهل و نادانی است و چون انسان خودپسند به فقر ذاتی و نیازمندیهای فراوان خود واقف نیست کردار و گفتار خود را بزرگ می شمارد و به وادی وحشتناک خودپسندی کشیده می شود.
امام علی (ع) فرمود: خودپسندی انسان ، نشانه ای است بر کم خردی او ایشان همچنین فرموده اند: خودپسندی ضد درست اندیشی و آفت اندیشه هاست .
امام علی (ع) در نامه ای به مالک اشتر فرمود: "و بپرهیز از خودپسندی و از تکیه کردن به آنچه که تو را به خودپسندی سوق می دهد، و نیز بپرهیز از اینکه دوست بداری ستایش مردم را، زیرا بهترین فرصتها برای شیطان این حالت است تا نیکی نیکوکاران را به وسیله خودپسندی از بین ببرد." خصلت ویرانگر خودپسندی پیامدهای بسیار خطرناکی دارد که ایجاد فضای تملق و چاپلوسی ، نفی هر گونه انتقاد سازنده ،عدم مشورت با دیگران ، کبر و خودخواهی ، عدم پذیرش عدالت و حق و ترس از پذیرش حق از مصادیق آن می باشد.
کارگزار نظام اسلامی بایستی با توکل به خدا و اعتماد به خدا و درخواست همیشه از خداوند سعی کند روح تواضع در برابر حق تعالی و بندگان خدا را در خود تقویت کند، البته تواضع با قاطعیت منافات ندارد و برای تحقق حق و اهداف عالیه سازمان، مدیر درعین تواضع بایستی قاطعیت نیز داشته باشد.
2- افزون خواهی و مال پرستی: کارگزارانی که به بیماری افزون خواهی مبتلا هستند، خود را برتر و بالاتر از دیگران به حساب می آورند و در برخوردهای مختلف با ضوابط و افراد، حق بیشتری را از آنچه که قانون معین کرده است می طلبند.
موقعیت فرضی و شخصیت خیالی باعث می شود برای خود مافوق دیگران حق قائل باشند و به خود اجازه دهند در جهت اهداف فردی و گروهی خود ریخت و پاش کنند وکسی حق اعتراض نداشته باشد.
امام علی (ع) به مالک اشتر می فرمایند: بپرهیز از به خود اختصاص دادن آنچه را که همه مردم نسبت به آن حق مساوی دارند.
یا در جواب طلحه و زبیر می فرمایند: آیا به من خبر نمی دهید که کدام سود و نصیبی را از امکانات مسلمانان برای خود برداشته باشم ؟
متأسفانه موج گسترده دنیا پرستی ، بلیه دوره چهار ساله و اندی حکومت امام علی (ع) بود و با اینکه اهم نصایح مولا تحذیر ازدنیاپرستی بود، اما مع الاسف تأثیر شایسته خود را نداشت امروز یکی از آفات جدی نظام مقدس جمهوری اسلامی گرایش کارگزاران به زیاده خواهی و مال اندوزی است .
مقام معظم رهبری در این رابطه می فرمایند: "گفته می شود که سابقه دارهای اسلام ...
این ها باید یک امتیازاتی داشته باشند.
به اینها امتیازات داده شد و امتیازات مالی - ازبیت المال - این خشت اول بود.
حرکتهای انحرافی این طوری است ، از نقطه کمی آغاز می شود و بعداً همین طور هر قدمی قدم بعدی را سرعت بیشتری می بخشد." البته استفاده از امکانات دنیوی در حد معقول قابل قبول است ، بدین مفهوم که اگر در جایی پای تکلیف سخت الهی به میان آمد و توانستند از این دست بردارند این مثبت است اما اگر وابستگی به منابع دنیا باعث ترس و سازش با باطل و زیر پا گذاشتن حق شدخطرناک است .
این روحیه پیامدهای خطرناکی از جمله ترس از دفاع از حق ، و مهمتر از آن ایجاد شبهه در مردم نسبت به اصل دین و حقانیت دین می کند.
خسارتهایی که اسلام از مدیریت آلوده به بیماری افزون خواهی دیده ، بسیار گسترده است .
مقام معظم رهبری در این رابطه می فرمایند: سال هاست که بنده درباره زندگی تشریفاتی مکرر تذکر می دهم .
این دو جنبه دارد: یک جنبه از لحاظ اصل پایبندی به تجملات و تشریفات است که این دون شأن انسان والاست .
به علاوه مسرفانه ، تضییع سرمایه ها، تضییع اموال و موجودیها در آن است .
این یک بعد قضیه است که اصل اسراف بد است ، اصل تجمّل همراه با اسراف وهمراه با زیاده روی ، بد است، لیکن جنبه دومی دارد...
و آن انعکاس تجمّل شما در زندگی مردم است ...
فضا را فضای تجملاتی و تجمل گرایی و عادت کردن به تجمل قرار ندهیم .
چون امروز اگر این روحیه تجمل گرایی در جامعه ما رواج پیدا بکند بسیاری ازمشکلات اقتصادی و اجتماعی و اخلاقی کشور اصلاً حل نخواهد شد.
3- افزون گویی و شعارگرایی به جای عمل گرایی: از آفاتی که باعث بی اعتمادی مردم می شود و در بی اعتبار کردن مدیریت و تشکیلات وابسته به آن تأثیر دارد افزون گویی است .
مدیرانی که به هنگام دادن گزارش ، برای جلب رضایت مقامات مافوق ، آمار کارهای خود را در کمیت و کیفیت ، بیش از آنچه که هست بالا می برند نه تنها مسئولان بالا را در برنامه ریزی ها و قضاوتها به اشتباه می اندازند، بلکه ضربه جبران ناپذیری به حقوق مردم وارد می آورند و از نظر اخلاقی ، فرهنگ دروغ و تزویر و چاپلوسی را گسترش داده، در نتیجه این شعارهای غیر واقعی ، اعتمادها واطمینانها را نسبت به دستگاهها و مدیریت ها سلب می کنند.
4- عدم بصیرت و توانایی در انجام وظایف : در حکومت اسلامی یک کارگزار علاوه بر تعهد و ایمان باید از دانش و بینش کافی برای انجام کاری که به عهده او نهاده شده است برخوردار باشد.
مدیری که در انجام کارها قدرت تشخیص موقعیت ها و تخصص و مهارت لازم را نداشته باشد صرفنظر از اینکه موفقیتی در مدیریت به دست نخواهد آورد استعدادها و امکانات موجود را هم از بین خواهد برد.
پیامبر اکرم (ص) به ابن مسعود می فرمایند: "ای ابن مسعود!
آنگاه که برای انجام کاری خود را آماده می کنی آن کار را با دانش و اندیشه انجام بده و بپرهیز از اینکه کاری رابدون دقت و آگاهی انجام بدهی ." حضرت علی بن ابیطالب (ع) می فرمایند: "ای مالک ،در به کارگیری کارمندان و مدیرانی که باید زیر نظر تو کار کنند هیچگونه واسطه و شفاعتی را نپذیر، مگر شفاعت کفایت و امانت را." 5- جدایی از مردم : مدیریت در نظام اسلامی نقش اساسی دارد، کارگزار بایستی خود را خدمتگزار مردم بداند، بایستی برای خدمت به مردم لحظه شماری کند، عدم ارتباط با مردم ، کشیدن حصاری بین خود و مردم ، بی اعتنایی به خواسته های بحق مردم ، از بین رفتن اعتماد واطمینان مردم به کارگزاران را در پی دارد.
ائمه اطهار از طریق ساده زیستی ، ارتباط مستقیم با مردم ، شرکت در غمها و شادی مردم و تماس مستقیم و غیر مستقیم، ارتباط با مردم را قوی می کردند.
امام علی (ع) در نامه شان به مالک اشتر می فرمایند: ای مالک !
مبادا در تماس خود با مردم ، مدیریت حجابی گردد...
زیرا دوری و فاصله مدیران جامعه از مردم، نوعی نامهربانی و بی اطلاعی نسبت به امور مدیریت است ....
آنها را از جریانات امور دور نگه می دارد، در نتیجه ...
بزرگ در نظرآنان کوچک و کوچک، بزرگ و کار نیک، زشت و کار زشت، نیک جلوه می کند و بالاخره حق و باطل به یکدیگرآمیخته می شود.
مقام معظم رهبری می فرمایند: "هر کس که بیشتر به مردم نزدیک باشد و بیشتر احساسات مردم را درک کند، بیشتر با مردم احساس همدردی و ابراز همدردی کند، مردم به او علاقه بیشتـری نشان می دهنـد." 6- ریاست طلبی (قدرت طلبی ): از آفات مهم کارگزاران حکومت دینی از بین رفتن اخلاص و کار برای خدا و انجام وظیفه است .
حلول انگیزه ریاست طلبی ،حاکمیت گروه و جناح من و نفسانیت ، ام الفساد است .
"ریاست طلبان " در پی آن بودند که از حکومت مولا امتیاز گرفته ومسئولیت های حساس را در دست گیرند که با مخالفت مولا روبرو شدند و در نهایت سر ستیز با حکومت عدالت گستر مولا برداشتند.
به هر حال آن کس که ریاست طلب است ، می خواهد در هر شرایطی ریاستش حفظ شود و چنین ریاستی جز با دروغ یا معامله سیاسی با مردم حفظ نخواهد شد.
چنین کسی ناچار است برای نگهداری حکومت چند روزه خود پشت پا به تمام ارزش های الهی بزند.
مقام معظم رهبری در این رابطه می فرمایند: "اگر هوای نفس نباشد، اگر خودخواهی نباشد، اگر مصلحت قبیله گرایی نباشد، مصلحت کشور و مصلحت نظام و آینده های بلند مدت مورد نظر باشد این جنجالها و این مناقشه ها چیزی نیست که دو گروه را، دو نفر را، دو انسان انقلابی را به جان هم بیندازند." 7- تقدم رابطه بر ضابطه (ملاحظات خویشاوندی و دوستی ): هر گاه فضای مدیریت ، آلوده به شکستن ضوابط و زیر پا گذاشتن قانون گردد و روابط جای ضوابط را بگیرد، چنین مدیریتی ازمدار حق خارج گشته و به آفات بی انصافی ، ستمگری ، جنایت و ...
مبتلا خواهد شد.
امیر مؤمنان علی (ع) در اجرای قانون و تقدم ضابطه بر همه رابطه ها چنین می فرماید: قانون خدا در مورد دوست و بیگانه ، دور و نزدیک و قضاوت نمودن به عقاب خدا در حال خشنودی و خشم وتوزیع اموال عمومی را به عدالت بدون در نظر گرفتن هیچ رابطه بین سرخ پوست و سیاه پوست اجرا کن کارگزار بایستی نهایت مراقبت و کنترل را بر خویشاوند و دوستان خود داشته باشد، زیرا کوچکترین سوء استفاده این قبیل افراد، ضمن خراب کردن وجهه مدیر، زمینه شایعات و عدم اعتماد را فراهم می کند منابع : http://www.irbimeh.com/modiriat.htm http://www.infosanat.com/Fa/?Page=ArticlesItem&ncID=4&nID=25 http://infomahdi.persianblog.ir/post/2