دانلود مقاله نقد جدید

Word 112 KB 5363 58
مشخص نشده مشخص نشده هنر - گرافیک
قیمت قدیم:۲۴,۰۰۰ تومان
قیمت: ۱۹,۸۰۰ تومان
دانلود فایل
  • بخشی از محتوا
  • وضعیت فهرست و منابع
  • ادبیّات و قرون وسطی در هر حال تا آنجا که ارتباط به ادبیّات و نقد ادبی دارد جامعۀ قرون وسطی که بر اساس نظام فئودالی استقرار داشت مخصوصاً در دوره بعد از تماس با دنیای اسلام آثار ادبی ارزنده یی در زبانهای محلّی به وجود آورد که از آنجمله در ادب فرانسوی شانسون دو رولان ( اوایل قرن12)، در ادب اسپانیایی منظومۀ ال سید ( حدود 1140 ) و در ادب آلمانی منظومۀ معروف به نیبلونگون لید ( حدود 1200 ) نمونه های بر جستۀ آنست و مهمترین آنها که شاید بزرگترین اثر ادبی همۀ اروپا در تمام قرون شناخته میشود منظومۀ عظیم کمدی الهی ( حدود 1300 ) است که اثر دانتۀ ایتالیایی است.1 از لحاظ تاریخ دنیای قرون وسطی با سقوط تدریجی روم در مقابل هجوم روز افزون قبایل بربر سر بر آورد.2 در هر حال آنچه در سخنان این نخستین بنیانگذاران قرون وسطی برای ما در خور توجه است علاقه یی است که آنها به نحوی بارز یا خفی نسبت به فرهنگ عهد شرک نشان داده اند.

    درست است که این علاقه متضمن تشویق وتأیید نیست اما حاکی است از احساس ضرورت ارتباط بین دنیای مسیحی ودنیای روم و یونان عهد شرک.

    در حقیقت مسیحیت هم – مثل یهودیت روم و اسکندریه - از خیلی قدیم تحت تأثیر فرهنگ یونانی درآمده بود و بعضی آباء کلیسا حتی امثال پطروس و یوحنا را هم با این فرهنگ به کلی بی ارتباط نمی دانستند.3 ارزیابی میراث دانته سخن در باب قرون وسطی را، وقتی بحث ادب و یا نقد ادبی در میان باشد، بدون ذکری از دانته نمی توان بپایان برد چرا که در تمام این دوران هزار ساله و قرنها بعد از آن، وی همچون یک قهرمان بزرگ در تمام ادبیّات جهان غربی، یکتاست و حتی وجود او می تواند برای سراسر قرون وسطی، با تمام اعتراضاتی که بر آن کرده اند مایۀ افتخار واقعی باشد.

    دانته آلیگیه ری (13211265) اولین شاعر ایتالیایی در واقع آخرین چهرۀ بزرگ ادبی در قرون وسطی محسوبست اما وی با قدرت و مهارت بی نظیری توانست این « ده قرن خاموش » را که به قول کارلایل در پشت سر داشت در اثر عظیم خویش کومدی الهی به صدا در آورد و با این صدای مهیب پر طنین تمام گذشته و شاید آیندۀ ادبی ایتالیا را قلمرو حکومت ابدی خویش سازد.4 دانته غزلهایی نیز سروده است که البته از جهات متعدد جالب است و مجموعۀ آنها « زندگی جدید » نام دارد چنانکه رساله یی هم بنام « مهمانی » دارد که معرف تفکر مشایی اوست.

    معهذا آنچه بیشتر معرف آراء وی در باب مسایل مربوط به نقد ادبی است به لهجه ایتالیایی نیست.

    به زبان قدیم لاتینی است و عنوانش هم عبارتست از « در باب سخنوری عامه ».

    در حقیقت دانته آنچه را در رسالۀ مهمانی برسبیل اجمال مطرح کرده بود، بتفصیل درینجا مورد بحث قرار می دهد و می کوشد تا ثابت کند که برای شعر، زبان عامه – زبانی که خود وی کومه ی الهی رابه آن زبان نظم کرد – بسیار قویتر، مناسب تر و طبیعی تر است.

    اهمیت این رسالۀ دانته که در تاریخ تحول نقد ادبی اروپا حیثیت ممتازی دلرد مخصوصاً درین است که نویسنده به مسألۀ قالب و زبان عنایت مخصوص نشان داده است چنانکه در باب اهمیت زبان پیراسته، و در این نکته که شاعر برای نیل به کمال می بایست در انتخاب الفاظ دقت و اهتمام به خرج دهد و به آنچه دادۀ طبع و قریحه است اکتفا نکند وی به قدری تأکید کرده است که بیش از آن ممکن نیست.

    آداب و حدودی هم که برای استعمال لهجۀ محلی در شعر توصیه کرده است چنان دقیق و احتیاط آمیزست که نشان می دهد نویسنده با وجود علاقه یی که به زبان محلی خویش و با وجود اعتقادی که به توانایی آن زبان در بیان مضامین عشقی و نظایر آن دارد، نفوذ زبان لاتینی و قواعد و اصول مربوط به فن شعر قدما را همواره در خاطر می پرورد و به آن اهمیت بسیار می دهد.5 رسالۀ دانته دربارۀ سخنوری عامه با آنکه در قرن بعد از وی چندان شهرت ورواج نیافت لیکن اساس نظریۀ مربوط به آن شیوه سخن سرایی را که خود وی از آن به عنوان « سبک شیرین نو » تعبیر می کند متضمن بود، طولی نکشید که از تأثیر آن و مخصوصاً از تأثیر شاهکار عظیم نویسندۀ آن، شعر نوزاد ایتالیایی،دورۀ قرون وسطی را پس پشت گذاشت و با رنسانس حیات تازۀ واقعی خود را آغاز کرد.6 پنج: نهضت هومانیسم در ایتالیا آنچه بعد از دانته در زمینۀ مسایل مربوط به نقد ادبی در ایتالیا تا یک چند، و مخصوصاً در دورۀ معروف به رنسانس، توجه صاحبنظران را جلب کرد بحث درین مسأله بود که آیا باید مسأله دانته برای شعر و ادب از زبان محلی ایتالیایی استفاده کرد یا آنکه می بایست شعر و ادب قدماء عهد شرک را همچنان با زبان لاتینی قدیم خود آنها تقلید نمود؟

    طریقه یی که احیاء زبان قدیم لاتین را بیشتر توصیه می کرد و در واقع می‌خواست تا ادب عهد شرک را برغم مخالفتی که در قرون وسطی واسکولاستیک که نسبت به آن داشت دیگر باره زنده کند مخصوصاً به وسیلۀ کسانی توصیه میشد که هومانیست خوانده میشدند و درین سالها فرانچسکو پترارکا ( 137 – 1304) شاعر و محقق در رأس آنها بود.1 پترارکا و بوکاتچو از لحاظ نقد ادبی، پترارکا در هر حال این اهمیت را دارد که به عنوان بانی هومانیسم، از پیشروان آنگونه نقدی است که آن را نقد متون می خوانند.

    درمسألۀ داوری راجع به دانته و ارزیابی تأثیر کار او، آنچه پترارکا اظهار کرد در واقع قدر و بهای دانته را می کاست پترارکا محبوبیت دانته را نمی توانست بپذیردو مخصوصاً او را به خشونت وتندی منسوب و متهم می کرد.

    در صورتیکه یک شاعر و نویسنده و هومانیست بزرگ دیگر درین عصر - جووانی بوکاتچو (1735- 1313) – که به اندازۀ پترارکا خودخواه نبود، در تفسیر و شرح کمدی الهی، اهتمام بسیار به خرج داد و با این کار و نیز با تدوین مجموعۀ داستان معروف به « دکامرون » کاری را که دانته در اشاعه و توسعۀ زبان ایتالیایی آغاز کرده بود ادامه داد .2 رنسانس و ادبیات ایتالیا این علاقه به شعر سبب شد که این شاعران و نویسندگان در واقع جزو پیشروان رنسانس ایتالیا محسوب شوند.

    به علاوه شدت این علاقه در نزد هومانیستهایی مثل پترارکا و بوکاتچو به قدری بود که آنها حتی الهیات مسیحی را هم نوعی شعر خواندند شعر خدا.

    اما این طرز تلقی از شعرالبته نمی توانست از عکس العمل خالی باشد با اینهمه یک عکس العمل مؤثر بر ضد آن، که عبارت از مخالفت جیرولامو ساوونارولا (1498 – 1452) بود اهمیت شعر را بکلی نفی نمی کرد.3 بدینگونه، در باب شعر وشاعری، رأی ساوونارولا بکلی مخالف رأی هومانیست ها بود، اما بکلی مخالف شعر و شاعری نبود.

    در واقع وی در یک رسالۀ خویش، در باب اقسام و فواید علوم که شش سالی قبل از مرگ خویش نوشت علوم مختلف را بر حسب فایده یی که از لحاظ دینی دارند تقسیم کرد وبیشتر آنچه را هیچ گونه فایده یی نداشت زاید و محکوم شمرد.

    معهذا وی نیز آنگونه که در نزد اسکولاستیک ها سابقه داشت شعر را در ردیف منطق و دستور زبان قرار داد و خاطر نشان کرد که آنچه از نظر وی شعر را مردود و در خور نکوهش می کند نفس و ماهیت شعر نیست سوء استفاده از افراط و تفریطی است که در آن کرده اند و میکنند.

    خود وی مسأله وزن و قالب را در شعر امری قراردادی و چیزی ورای جوهر و ماهیت شعر می شمرد از این رو کتاب مقدس را عالی ترین و پاکیزه ترین صورت شعر تلقی می کرد و بدینگونه، چون شعر را مثل منطق، با فلسفه مطابق می یافت و کتاب مقدس را هم عین حقیقت می دید ناچار وی نیز مثل هومانیست ها اما با طرز تلقی خاص خویش – در کتاب مقدس تجسم شعر واقعی نشان داد، و به همین سبب در عین آنکه نسبت به افراط و تفریط های شاعران به مبارزه و اعتراض برخاست نسبت به شعر و شاعری به هیچ وجه مثل آباء کلیسا نظر مخالف اظهار نکرد.

    4 معهذا این سعی که هومانیسم جدید در احیاء ادب و فرهنگ یونانی و رومی ورزید از لحاظ نقد ادبی این فایده را داشت که نقد واصلاح متون را به عنوان یک مسألۀ جدی مطرح نظر ساخت به علاوه در ذوق و سلیقۀ خود هومانیست ها نیز تأثیر نهاد و تقلید شیوۀ نویسندگان عهد شرک ناچار سبک و سلیقۀ آن نویسندگان را هم در بین هومانیست ها رواج داد.

    5 شارحان ارسطو باری مهمترین ماجرای عهد رنسانس از لحاظ تاریخ نقد ادبی در ایتالیا عبارت بود از کشف نسخۀ فن شعر ارسطو.6 در بین شرحهای عمده یی که در دوران رنسانس بر کتاب ارسطو نوشته شد آنچه مخصوصاً از لحاظ تاریخ نقد ادبی اهمیت خاص دارد شاید عبارت باشد از شرح ربرتلو (1548) و شرح کاستلوترو ( 1571 ) به کمک این شرحها، و رسالات و تحقیقات بسیار دیگر که دربارۀ آراء ارسطو درین سالها به وسیلۀ منتقدان و هومانیست ها انجام شد اهمیت فن شعر از لحاظ فلسفی هم بررسی شد اهمیت فن شعر از لحاظ فلسفی هم بررسی شد.

    فرانچسکو ربرتلو چون در آثار ادباء و فلاسفه رم و یونان تبحر وتسلط بسیار داشت توانست در شرح و نقد متن نکته سنجی های جالب کند و پاره‌یی اقوال دانای یونان را به کمک شواهد و قراین اثبات و تأیید نماید.

    از جمله دعوی ارسطو در باب تفوق شعر بر تاریخ به استعانت پاره یی شواهد که از افلاطون و دیگران آورده بود اثبات نمود و در باب کتارسیس هم که ارسطو آن را حاصل تراژدی می دانست بنا را برتفسیر فلسفی دانست و آن را عبارت دانست از لذتی که به سبب رهائی از ترس و ترحم در انسان پدید می آید.

    اما کاستلوترو (1571 – 1505) که او را به حق باید از پیشروایان زیبا شناسی و نقد ادبی ایتالیا محسوب داشت در شرح و تفسیر آراء ارسطو خیلی بیش از ربرتلو به تفصیل و توسع گرائید و همین امر به او فرصت داد تا در اقوال ارسطو نکته سنجی های تازه انجام دهد و تحقیقات بدیعی از خود بر سخنان ارسطو بیفزاید...7 بدینگونه آنچه در دورۀ رنسانس – و در دوران معروف به کلاسیک در ادبیات فرانسه به نام وحدت های سه گانه به ارسطو منسوب شده در واقع ساخته و پرداختۀ تفسیر کاستلوترو محسوبست و بعد از وی شارحان ارسطو نیز آنرا پذیرفتند ومخصوصاً به خاطر رعایت اصل حقیقیت نمایی (verisimilitude) در رعایت آنها تأکید کردند.

    8 در هر حال در قسمت عمده یی از قرن شانزدهم و هفدهم نقد ادبی در ایتالیا غالباً تحت تأثیر فن شعر ارسطو و مسایل ناشی از آن بود.9 بدینگونه آنچه در دورۀ رنسانس – و در دوران معروف به کلاسیک در ادبیات فرانسه به نام وحدت های سه گانه به ارسطو منسوب شده در واقع ساخته و پرداختۀ تفسیر کاستلوترو محسوبست و بعد از وی شارحان ارسطو نیز آنرا پذیرفتند ومخصوصاً به خاطر رعایت اصل حقیقیت نمایی (verisimilitude) در رعایت آنها تأکید کردند.

    8 در هر حال در قسمت عمده یی از قرن شانزدهم و هفدهم نقد ادبی در ایتالیا غالباً تحت تأثیر فن شعر ارسطو و مسایل ناشی از آن بود.9 شش : رنسانس اسپانیایی در واقع اسپانیا که قرنهای دراز تحت تسلط رومی ها بود در قرون وسطی میعادگاه فرهنگ های متعدد، از جمله فرهنگ اقوام گوت، عرب، یهود نیز، گشت و بدینگونه سرزمینی که در عهد شرک رومی ها کسانی مثل سنکا، لوکن، و کنتی لیان را به فرهنگ غرب داد در قرون وسطی کسانی مثل ابن رشد عرب و ابن سیحون یهودی را نیز در کنار ایزیدور، و ریمون لول پرورش داد.

    ارزیابی این فرهنگ بدون توجه به تاریخ اسپانیا در عهد مسلمین غیر ممکن است و اینجا باید به یک اشارت بسنده کرد.

    می توان گفت از 711 که اسپانیا از دست گوتها به دست مسلمین افتاد تاریخ اسپانیا از دیدگاه ملی و مذهبی آنها تا وقتی که اعراب از اسپانیا رانده شدند چیزی جز یک رشته نزاع هشتصد ساله نیست.

    1 معهذا رنسانس اسپانیا که در واقع اندکی قبل از دوران فرمانروائی فردینان و ایزابل آغاز می شد، به هیچوجه قطع ارتباط با گذشته نیست و جریانهای ادبی هر چند درین دوره قوت و شهرت پیدا میکند لیکن با گذشته به هیچ وجه بی ارتباط نیست.2 هومانیسم در اسپانیا نهضت هومانیسم هم در واقع در دورۀ ایزابلا و فردینان توسعه یافت، هر چند قبل از آن هم فکر احیاء فرهنگ یونانی و لاتینی کهن تا آنجا که کلیسا می توانست اجازه دهد تدریجاً جای برای خود باز می کرد.

    کلیسا نیز ظاهراً بدان سبب که اینگونه مطالعات را همچون وسیله یی تلقی می کرد که اذهان را از صرف وقت در تفسیر و تعمق ناروا در مندرجات کتاب مقدس منصرف و به خود مشغول می داشت تدریجاً در هومانیسم به دیدۀ تسامح و اغماض نگریست وحتی جماعت ژزوئیت هم بدان رغبت خاص نشان داد.

    قبل از دوران فردینان و ایزابلا در بین کسانی که با ذوق هومانیسم از مسایل مربوط به فن شعرو نقد ادبی سخن گفته اند می توان نام دن انریک دویلنا (1384 – 1432) را ذکر کرد که در رساله یی به نام فن شاعری (=Arte de Trobar) پاره یی ملاحظات در باب قواعد مربوط به اوزان و قوالب دارد و یک جا نیز مجلس مشاعره یی را در شهر بارسلونا توصیف می کند که داور مجلس در بین شاعران از روی قواعد و اصول مربوط به صناعت قضاوت می کند.

    همچنین از نجیب زاده یی به نام مارکز دسانتیانا ( 1458- 1388) باید یاد کرد که در مقدمه یی بر مجموعۀ اشعار خویش از شعر سخن می گوید وآن را عبارت میداند از «چیزهایی سودمند که آنها را در کسوت زیبایی پوشانیده باشند» و بدینگونه شعر را جامع بین سودمندی و زیبایی میداند.3 در بین هومانیست های اسپانیا نام آنتونیودنبریخا، خوان دوالدس ، و خوان دل انسینا مخصوصاً از لحاظ نقد ادبی در خود ذکر به نظر می رسد.

    انتونیودنبریخا در لغت و دستور زبان اهمیت بسیار یافت.

    وی در ایتالیا ده سال صرف مطالعۀ ادبیات لاتین کرد، و خیلی زودتر از هومانیست های ایتالیا به این نکته برخورد که پایه واقعی ادب کلاسیک باید تقلید وتتبع دقیق آثار نویسندگان قدیم عهد شرک باشد.

    ازین حیث وی را از پایه گذاران ادب کلاسیک در اسپانیا باید شمرد.

    در یک رسالۀ راجع به علم بلاغت هم از گذشتگان سرمشق گرفت.

    اما خوان دوالدس (1503 – 1541) مثل برادرش آلفو نسود والدس، تا حد زیادی تحت تأثیر اراسموس (1536 -1469 ) هومانیست پروتستان مآب اما در عین حال بالنسبه محافظه کار هلندی قرار داشت و هردوشان تقریباً طرز فکر یک پروتستان را ارائه می کردند نهایت آنکه محکمۀ تفتیش عقاید البته نمی توانست این طرز تفکر را تحمل کند و آنها نیز مثل استاد و مرشد خویش اراسموس ترجیح می دادند که رابطۀ خود را با کلیسا ی کاتولیک نگه دارند.

    هر دو برادر قریحآ عالی داشتند و رساله یی به سبک گفت و شنودهای لوسین نویسندۀ یونانی تحت عنوان گفت وشنود مرکوریو و کارون در انتقاد سیاست های اروپایی آن عصر باقی است که آنرا به هردو برادر منسوب کرده اند و احتمال می رود از آلفونسو باشد.

    رساله یی هم به همان شیوۀ گفت و شنود در باب زبان به خوان دوالدس منسوبست که یک بحث فنی و علمی واقعی را در باب ارزش زبان اسپانیایی و لزوم تهذیب و تزئین آن در بر دارد و به قدری دقیق و سنجیده است که حتی ادبیات جدید اسپانیا نیز ، صرف نظر از پاره ی اقوال و دعاوی، آن را هنوز قابل ملاحظه می شمارند.

    خوان دل انسینا (1529 – 1469 ) هم در واقع مبدع واقعی تئاتر غیر مذهبی در اسپانیا بشمارست و گذشته از تئاتر، وی به شعر و موسیقی و حتی مسایل سیاسی هم علاقه و توجه خاص داشت وی شاگرد و دست پرورده نبریخا بود وچون نغمه های چوپانی ویرژیل را ترجمه می کرد خود او نیز پاره یی آثار به تقلید آنها به وجود آورد که شامل گفت وشنودهای بین روستاییان و چوپانان می شد و نوعی تئاتر بشمار می آمد.

    البته آثار تئاتری خوان دل انسینا اهمیت چندانی نداردچراکه مخصوصاًفاقد حرکت و هیجان کافی است وغالباً از لحاظ زبان و بیان نیز مصنوعی به نظر می رسد اما اهمیت او از نظر نقد ادبی کمتر از اهمیت او از جهت آثار ابداعی نیست.

    نویسنده تحت تأثیر استاد خویش خوان دنبریخا مسایل مربوط به وزن و قالب شعر را مطرح وبحث می نماید و در آن خاطر نشان می کند که این قواعد و رموز فنی را هر شاعری باید به دقت بیاموزد چرا که شاعر اگر به این اسرار حرفه یی واقف نباشد هر قدر هم قریحه و استعداد خدا داد داشته باشد باز در حکم زمین حاصلخیزی است که استعداد باروری دارد اما آنرا به درستی آمادۀ زراعت نکرده اند.4 یک هومانیست دیگر این دوره که نیز از لحاظ نقد ادبی اهمیت دارد عبارتست از خوان لویس ویوس (1540 – 1492 ) که در عین حال مهمترین فیلسوف اسپانیا در عهد رنسانس نیز هست و هر چند فلسفۀ او بیشتر التقاطی است به کلی فاقد اصالت نیست و مخصوصاً در مسایل مربوط به روانشناسی و علوم تربیتی از پیشروان تحقیقات جدیدست.

    در بین آثار متعدد وی رساله یی هم در مسایل مربوط به بلاغت و ادب هم هست.

    نویسنده در طی آن آزاد اندیشی و اصالت نادر الوجودی نشان می دهد که تازه است.

    از جمله بر فکر لزوم تبعیت از قدما اعتراض می کند و می گوید وقتی امروز دیگر در اسپانیا هیچ کس از روی اصول معماری رومیان خانه نمی سازد چرا باید در سایر امور از ذوق وسیلۀ قدما تبعیت کرد؟

    بر خود قدما و آثار آنها جای اعتراض بسیار هست از جمله کنتی لین آنچه مربوط به بحث خیر وشرست با آنچه به بحث زشت و زیبا ارتباط دارد تفاوت نمی گذارد و آنچه دیمتریوس در باب سبک های سه گانه گفته است چندان دقیق نیست.

    از این رو نباید زیاده پای بند اقوال قدما شد.

    به تجارب امروز ینگان هم باید اهمیت داد.

    نه آیا کومریهای اسپانیایی جدید از حیث موضوع و مضمون به مراتب بیش از کومدیهای قدیم یونانی می توانند برای عامه جالب باشند؟

    این طرز تلقی لویس ویوس از ادب قدما در واقع یک نشانۀ آغاز دوران ادبی جدیدی است که در تاریخ ادبی اسپانیا آن را به عنوان قرن طلائی ( = EL siglo de oro ) می خوانند.5 قرن طلایی اسپانیا این دوران طلایی ادبیات اسپانیا در واقع با انتشار مجموعه یی از شعر دو شاعر در سال 1543 شروع شد که هر دو درین هنگام در گذشته بودند: خوان بوسکان، و گارسیلازو دلاوگا.

    این دو تن، سالها قبل از انتشار اولین مجموعۀ غزلیات رنسارد فرانسوی توانستند شیوۀ تغزل ایتالیایی را در زبان اسپانیایی تقلید یا اقتباس کنند.

    خوان بوسکان ( 1542 – 1490 ) که به پیشنهاد و تشویق یک سفیر ایتالیایی به این کار دست زد با آنکه درین شیوه توفیق قابل ملاحظه یی یافت اما قریحۀ زیادی در شاعری نشان نداد چرا که وی بیشتر به نثر علاقه داشت.

    اما گارسیازو ( 1536 – 1505 ) درین شیوه قریحۀ عالی نشان داد و می توان گفت در اندک مدت شعر غنایی واقعی اسپانیا را در وی به وجود آورد.6 سر وانتس و دن کیخوته در بین آثار ابداعی عمده یی که در ین قرن طلایی به وجود آمد آنچه مخصوصاً از لحاظ نقد ادبی قابل ملاحظه است داستان دن کیخوته یا دن کیشوت اثر میخل ( 1616- 1546) است.

    خود کاتب در واقع هدف و غایت انتقادی دارد، چرا که هدف عمدۀ سروانتس از تحریر کتاب جلوگیری از شوق دیوانه وار مردم به مطالعۀ کتابهای پهلوانی و از میان بردن تأثیری بوده است که اینگونه کتابها در بین عوام کسب کرده اند چنانکه تمام جنون دن کیخوته مولود مطالعۀ همین داستانهاست.

    روح انتقادی نه فقط در لحن طنزی که نویسنده در نقل جزئیات حوادث دارد پیداست بلکه از تمسخری که دز مقدمه نسبت به گزافه گویی بعضی نویسندگان خودستا دارد، و از توجهی که خود وی به قضاوت ذوق عامه – به عنوان یک داور کهنسال – نشان می دهد نیز آشکارست.

    در واقع وی با آنکه بر ذوق عامه هم ایراد دارد و آن را تحت تأثیر نفوذ ادیبان می داند، آنچه به نقد خود وی رنگ تعلیم می دهد توجه اوست به تعلیم اشارت دارد.

    در مطاوی کتاب هر جا نویسنده فرصت پیدا می کند به ایراد مطالب انتقادی می پردازد.

    از جمله چند جا دربارۀ قصه سرایی خاطر نشان می کند که اغراق و دروغ هیچ زیبایی و و تناسبی به وجود نمی آورد.

    به علاوه دروغ وقتی ممکن است قصه را زینت و رونق ببخشد که حقیقت نما باشد و این نکته نشان می دهد که در نظر او حقیقت تا چه حد در قصه ضرورت و اهمیت دارد.

    7 لوپه دوگا وکمدی اسپانیائی از مبدعان دیگر که درین عصر وارد مسایل مربوط به نقد ادبی شده اند یک نام درخشان دیگر عبارتست از لوپه دوگا (1635-1564) که او را شکپیر اسپانیا خوانده اند،وی بنابر مشهور بالغ بر یکهزارو هشتصد نمایشنامه نوشت که البته قسمت عمدۀ آنها از بین رفته است و از نزدیک چهارصد نمایشنامه یی که امروز به نام او باقی است نیز پاره یی هست که در انتساب آنها وی جای تردید هست.

    نمایشنامه های وی که برای خوشانید عامه و موافق با ذوق و سلیقۀ آنها نوشته می شد نزد عامه چنان محبوبیتی برای وی به وجود آورد که کلمۀ لوپه در زبان عامه مرادف با مفهوم فوق العاده و عالی به کار رفت و وقتی می خواستند چیزی را عالی و فوق العاده بخوانند می گفتند لوپه است (=es Lope ).

    این شهرت و توفیق بی سابقه در واقع بدان سبب بود که نمایش های وی جواب گوی نیاز معنوی و ذوق و سلیقۀ عامه و هم موافق با سبک بیان و طرز تفکر آنها بود.

    می توان گفت نمایشنامه‌های وی نوعی نمایشنامۀ رمانتیک – قبل از پیدایش مکتب رمانتیک اروپایی - بود و از همین روست که او را در ردیف شکسپیر قرار داده اند.

    در حقیقت آنچه جنبۀ رمانتیک به این نمایشنامه ها می داد مخصوصاً آزادی از قید محدودیتهایی بود که پای بند به وحدت زمان و مکان پیش می آورد و ویژگی دیگر ان آمیختن عنصر کمدی و تراژدی بود که با معیارهای کلاسیک قابل قبول به نظر نمی رسید.

    نمایشنامه های وی سه پرده داشت در پرده اول نویسنده اوضاع و احوال واقعه و اشخاص داستان را مطرح می کرد، در پرده دوم واقعه پیچیدگی پیدا می کرد و گره می خورد، اما تا اواسط پرده سوم نویسنده حواذث را در وضعی نگه می داشت که هیچ کس نمی توانست پایان کار را حدس بزند چرا که تا جریان واقعه به جایی می رسید که ممکن بود باقی ماجرا را حدس بزنند مردم از تئاتر بیرون می آمدند و دنبال کار خود می رفتند.

    این تعلیق و انتظار طولانی که حفظ و ادامۀ آن ناچار دشواریهای بسیار هم داشت در واقع یک نکتۀ عمده در کمدی اسپانیایی هم بود.

    البته زبان نمایشنامه چنان بود که طبقه عامه از آن به آسانی می توانست التذاذ حاصل کند اما نثر نبود شعر بود و در اجزاء مختلف داستان هم وزن آن به میل نویسنده یا بر حسب اقتضای احوال تغییر می کرد.

    8 معهذا جالب ترین دفاع از کمدی اسپانیایی منظومه کوتاهی بود از لوپه دوگا که وی در 1609 تحت عنوان هنر جدید کمدی پردازی با لحنی که ظاهراً از طنزی هم خالی نیست در باب شیوۀ کمدی نویسی پرداخت.

    9 باری این غلبۀ ذوق عامه البته می بایست تئاتر اسپانیا را بکلی مبتذل و تباه کند معهذا چیزی که آن را ازین ابتذال باز داشت در واقع نبوغ و قدرت ابداع لوپه و چند تن از معاصرانش بود و آخرین جلوۀ این « قرن طلایی » را در آثار کالدرون (1681 – 1600) باید جست که بیش از یکصد کمدی از او باقی است و شاید عمیق ترین آنها نمایشنامۀ زندگی خواب است باشد که روح صوفیانه و شرقی و در عین حال نشانۀ عمق تجلی روح اسپانیایی است در کمدی قرن طلایی.

    10 انحطاط ادبی که با مرگ کالدرون (1681) آغاز شد تا شروع عهد رمانتیسم در سر تا سر قرن هجدهم ادامه یافت.

    11 البته نهضت رمانتیک هم مثل همین مکتب کلاسیک نو همچون متاعی وارداتی از خارج و مخصوصاً از فرانسه به اسپانیا راه یافت .

    معهذا وقتی در دنبالۀ دوران رکود و انحطاط ادبی قرن هجدهم رمانتیسم به اسپانیا راه پیدا کرد با مجموع آنچه ویژگی اسپانیایی خوانده می شد به طور غریبی سازگار افتاد.

    این نکته در حقیقت غرابتی هم نداشت.

    نه آیا مخصوصاً تئاتر اسپانیایی بود که به رمانتیک های فرانسه – از جمله ویکتور هوگو – مایۀ الهام داد؟

    می توان گفت اسپانیا در قرن هفدهم بدون آنکه خود متوجه باشد یک تئاتر رمانتیک واقعی داشت اما فقط در قرن نوزدهم بود که به این جوهر رمانتیک خود نوعی خود آگاهی یافت.12 پنج: اندیشۀ دکارت، اندیشۀ فرانسوی با آنکه اولین اثر عمده یی که دوران رنسانس فرانسه در زمینۀ نقد ادبی به وجود آورد رسالۀ معروف دوبلی (1560 – 1525) در دفاع و آرایش زبان فرانسه، و در حقیقت بحثی ادبی مشتمل بر قیاسات خطابی بود، نقد ادبی در فرانسه غالباً بر تفکر انتقادی مبتنی بود و هر چند در مقابل میراث معروف دکارت « می اندیشم، پس هستم » - آنچه بعضی منتقدان فرانسوی دنبال کردند گه گاه بر شعاری از نوع « احساس دارم ، پس هستم » مبتنی برد باز آنچه روی هم رفته سیمای نقد فرانسوی را در طی تاریخ دراز تحول آن نشان می دهد همپایی « نقد » با « اندیشه است و ادبیات فرانسه گویی از طریق نقد در خود « اندیشه » کرده است و هستی خود را با این اندیشه باز یافته است.

    پلئیاد و دوبلی رسالۀ دوبلی در حقیقت دفاع از مبادی و اصولی بود که پیر رنسار (1585 -1524 ) و مکتب ادبی معروف به پلئیاد ( = هفت اختران پروین Pleiade ) در پیروی از شیوۀ قدماء یونان و رم از آن پشتیبانی می کرد و به همین سبب از شیوۀ شاعری کلمان مارو (1544 – 1494 ) که جز نبوغ شاعرانه و گرایش آیین پروتستان همه چیزش – از قالب ها و طرز بیان و موضوع اشعار قرون وسطایی بود انتقاد می کرد.

    1 بدون شک از حیث اهمیت و اصالت مهمترین اثری بود که در زمینۀ فن شعر و مسایل مربوط به نقد در تمامک قرن شانزدهم فرانسه به وجود آمد معهذا اثرهای دیگری هم در این دوره به وجود آمد که از آن جمله بود رساله یی به نام مخمس (Le Quintil که پیروان « مارو» در رد دوبلی نشر دادند و بر کلام او اعتراضهای سخت نمودند.2 در بین آثار دیگری که درین عهد به وجود آمد و از جهت نقد ادبی قابل ملاحظه بود فن شعر « پله تیه » و منظومۀ « وکلن » را در باب « فن شعر » باید یاد کرد.

    پله تیه (Pelletier )، در دنبال توصیۀ مجملی که دوبلی در باب لزوم توجه به کومدی و تراژدی سبک یونانیان کرده بود، در فن شعر خویش (1555) به تفصیل در باب این انواع سخن گفت و ظاهراً در بعضی سخنان خویش از شارحان ایتالیایی فن شعر ارسطو و مخصوصاً از اسکالیجرو نیز استفاده کرد چنانکه ولکن ( 1608 – 1536) هم در منظومۀ « فن شعر » هوراس تا حد زیادی الهام یافت.

    این هر دو اثر نیز در واقع معرف طرز تلقی انجمن پلئیاد در باب شعر و شاعری بود و مبانی و ارکان مکتبی را که نکتب کلاسیک خوانده شد تمهید کرد.

    در تاریخ عقاید ادبی فرانسه انجمن پلئیاد اهمیت خاصی دارد چرا که تعلیم این انجمن سبب شد که شعر به بعضی اصول و مبادی خویش شعور و وقوف حاصل کند.3 با اینهمه در تمام دورۀ رنسانس در فرانسه، بر خلاف ایتالیا، چیز ابتکاری قابل ملاحظه یی در زمینۀ نقد ادبی به وجود نیامد و آنچه بود اگر از چهارچوبۀ مشاجرات ادبی بیرون بود غالباً شرح وتفسیر فن شعر ارسطو یا مناقشه در آراء شارحان ایتالیایی عهد رنسانس بود.4 مکتب کلاسیک در فرانسه مکتب کلاسیک مخصوصاً مبتنی بر لزوم تبعیت و تقلید از قدما بود.

    این تقلید و تبعیت از قدما در نزد شاعران مکتب پلئیاد ناشی بود از حس اعجابی که آنها نسبت به قدرت و کمال هنری قدما داشتند اما در نسلهای بعد و در نزد کسانی که مکتب کلاسیک فرانسوی را بنیاد نهادند لزوم تقلید از قذما مبتنی بود بر الزام عقل، و بر این نکته که تقلید قدما چیزی جز تقلید کمال طبیعت نیست و چون آثار قدما را تمام نسلهای بعد از آنها تحسین و تقدیر کرده اند تقلید و تبعیت از آنها تقلید وتبعیت از حکم عقل و از اجماع عقلی است.

    منتقد بزرگ این مکتب « بوالو » ست که در واقع اصول و مبانی این شیوه را بر « عقل » و ذوق سلیم مبتنی می سازد و در عین حال خاطر نشان می کند که آنچه در نقد و شناخت آثار ادبی می تواند به عنوان محک و معیاری مطمئن تلقی شود اجماع همگانی ( Le consentement uninevrsel ) است.

    چنانکه راسین هم، در دیباچۀ « ایفی ژنی » خویش می کوشید نشان دهد که پیروی از قدما یونان چیزی جز پیروی از ذوق و پسند همگان نیست.

    5 ولتر ولتر (1694 – 1778) بهترین نمایندۀ اواخر دوران کلاسیسم فرانسه است.

    ولتر را نمی توان یکی از نئوکلاسیکهای قشری که صرفاً نظرات قرن هفدهم را منعکس کرده است توصیف کرد.

    6 با اینکه ولتر را برجسته ترین نمایندۀ دوران روشنگری می دانیم، و یقیناً به دستاوردهای زمان خود در ترویج مدارا و دانش و نیز به سهمی که شخصاً در این پیشرفتها داشت می بالید، ولی به ترقی یکدست و مداوم تمدن، یا ادبیات، معتقد نبود.

    بلکه به نظری پایبند بود که آنرا می توان پیشرفت دوری توصیف کرد.

    او اعتقاد داشت که بشر چهار دورۀ مهم شکوفایی به خود دیده که عبارت است از آتن در زمان پریکلس، رم، در زمان اوگوستوس رم در زمان لویی دهمو پاریس در زمان لویی چهاردهمولی در میان این دوره های شکوفایی، ورطه هایی از انحطاط مطلق و اعصاری از ظلمات کامل و، در ادبیات، دورانهای بد ذوقی و بربریت وجود داشته است.

    7 ولتر در مقابل کهن پسندان چنین استدلال می کند که حماسۀ جدید باید با حماسه های باستانی تفاوت داشته باشد.

    8 ولتر مجدداً بر اهمیت آگاهی نسبت به ادبیات کشورهای دیگر و تفاوتهای موجود میان ذوق ملل مختلف و لزوم پذیرش آن در حکم امری واقع تأکید می ورزد.

    ولتر در توصیفی که از شکسپیر کرده است می نویسد: « شکسپیر نبوغی نیرومند و بارور داشت: طبیعی بود و از فخامت برخوردار، ولی حتی ذره ای ذوق سلیم در او یافت نمی شد و یا حتی با یکی از قواعد درام آشنا نبود.» گر چه « در مضحکه هایfarce این نویسنده، که نام تراژدی بدانها داده شده، صحنه هایی زیبا، شریف و دهشتناک » وجود دارد، ولی انحطاط تئاتر انگلیسی ناشی از تأثیر اوست.

    9 و سرانجام بحث خود را چنین به پایان می رساند که « گویی طبیعت انگلیسیان تا کنون چنان بوده است که زیباییهای ناهنجار بیافرینند.

    غولهای دلفریب شکسپیر بمراتب سرگرم کننده تر از تصاویر سنجیدۀ نویسندگان جدیدند.

    نبوغ شعری انگلیسیان تا این زمان به درخت پر شاخ و برگی می ماند که به دست طبیعت کاشته شده است، هزار شاخه بدون هیچ نظم وترتیبی از آن سر بر می آورند و بی قاعده، ولی با نیروی حیاتی بسیار، رشد می کند.

    اگر بخواهید بر خلاف طبیعتش رفتار کنید و مانند درختهای باغ مارلی به بریدن شاخه ها و پیراستن آن دست بزنید خواهد خشکید.10 ولی با گذشت زمان نظر ولتر نسبت به شکسپیر نا مساعدتر شد.

    11 نتیجه ای که از این همه گرفته میشود واضح است: شکسپیر « دلقکی دهاتی » و « جانور » و « وحشی مست » و « سقّا » یی بیش نیست.

    ولی نباید چنین پنداشت که ولتر تمجید از شکسپیر را بکل فراموش کرده است.

    او پیوسته بر این اعتقاد پا بر جا ماند که شکسپیر دارای « سرشتی زیبا ولی بسیار وحشی » بوده که قاعده و نظم و آداب دانی و صنعتگری نمی شناخته و فرومایگی و شکوه، و لودگی در امور خطیر را در هم می آمیخته است: « تراژدی آشفته ای است که صدها پرتو نور از آن ساطع است.»12

  • فهرست:

    ندارد.


    منبع:

    ندارد.
     

مقدمه آسیب ناشی از خشونت شوهران از فشارهایی است که بر زنان وارد می شود . نگاهی سریع و گذار به به تاریخ نشان دهنده عظمت آلام و مصائبی است که به واسطه خشونت مردانه ایجاد شده است . اینگونه خشونت در جنگها ، شکنجه ها و ارتکاب ضرب و شتم مردان در حق مردان زنان ، و کودکان نمود دارد . ضرب و شتم زنان در عین ارزش تلقی شدن در جوامع متداولترین شکل خشونت فیزیکی ، خشونت روانی ، خشونت اجتماعی ، ...

مقدمه برای فهم تغییرات ما با ید به زیر سطح اشیا و حوادث بنگریم و بکوشیم آنچه را که در ذهن مردم روی می داد و می گذشت پیدا کنیم زیرا عمل و اقدام به آن صورت که ما آن را می بینیم خود نتیجه ای از مجموعه ی افکار و شهوات ، تعصبات و خرافات ، امید ها و ترس هاست و هرگز هیچ اقدام و عملی را نمی توان به تنهایی و بدون توجه به عللی که به آن عمل منتهی شده است فهمید . توفان تغییرات بزرگی که در ...

مقدمه هنر قدیم است به قدمت بشریت- تاریخ هنر ملت ها نموداری از استعداد ها و تواناییها و اندیشه ها و پشتکار و پایداری و استقامت آنها می باشد... آثار مکشوف از طبقات مختلف زمین گویای تمدنهای گوناگون و اوضاع جغرافیایی و تأثیرات مذهب و سیاست و اقتصاد و سیستم حکومت اجتماعی و وضع زندگی ویژه ملت هاست. کتاب حاضر که از ماقبل تاریخ آغاز شده و مطالب آن به وجهی فشرده به اوایل قرون وسطی پایان ...

موسیقی اسلامی از آن‌جا که دامنه تمدن اسلامی جز عربستان کشورهای بسیاری از جمله مصر، ایران، هند و آفریقا را دربرمی‌گرفت؛ موسیقی اسلامی نیز با تنوع و گوناگونی روبه‌رو بوده است. تاریخچه در میان فقهای اسلام کسانی مانند شهاب‌الدین الهیثمی و ابن ابی‌الدنیا بوده‌اند که موسیقی را یکسره لهو و لعب می‌دانستند و آن را مکروه یا حرام تلقی می‌نمودند. فارابی انکار می‌کرد که موسیقی بتواند هرگونه ...

مقدمه هنر قدیم است به قدمت بشریت- تاریخ هنر ملت ها نموداری از استعداد ها و تواناییها و اندیشه ها و پشتکار و پایداری و استقامت آنها می باشد... آثار مکشوف از طبقات مختلف زمین گویای تمدنهای گوناگون و اوضاع جغرافیایی و تأثیرات مذهب و سیاست و اقتصاد و سیستم حکومت اجتماعی و وضع زندگی ویژه ملت هاست. کتاب حاضر که از ماقبل تاریخ آغاز شده و مطالب آن به وجهی فشرده به اوایل قرون وسطی پایان ...

چکیده در دوره معاصر جهان عرب بویژه مقطع زمانی سالهای 1800 تا 1950 میلادی یکی از واقعیتهای غیر قابل انکار، نقش ادبا و فرهنگ سازان مسیحی عرب در تولید، توزیع مفاهیم ومضامین و رواج برخی مکاتب ادبی و نیز انتقال فرهنگ غربی از این راهها به جهان عرب است. کاوش در سه سطح عرصه ها و زمینه های فرهنگی از جمله نهادهای فرهنگی، مجامع ادبی و نیز شناخت قالب ها و ساختارهای ادبی نشان می‌دهد: پدیده ...

مقدمه جامعه شناسی هنر نسبت به دیگر شاخه های جامعه شناسی جدیدتر می باشد . به همین دلیل در ایران منابع زیادی برای مطالعه آن موجود نیست . تنها کتاب تخصصی در این زمینه کتاب جامعه شناسی هنر دکتر امیرحسین آریان پور است که تا امروز حدود سی سال از انتشار آن می گذرد . این در حالی است که در سالهای اخیر با توسعه و گسترش این حوزه از جامعه شناسی مباحث بسیار زیادی مطرح شده که در منابع گذشته ...

مقدمه جامعه شناسی هنر نسبت به دیگر شاخه های جامعه شناسی جدیدتر می باشد . به همین دلیل در ایران منابع زیادی برای مطالعه آن موجود نیست . تنها کتاب تخصصی در این زمینه کتاب جامعه شناسی هنر دکتر امیرحسین آریان پور است که تا امروز حدود سی سال از انتشار آن می گذرد . این در حالی است که در سالهای اخیر با توسعه و گسترش این حوزه از جامعه شناسی مباحث بسیار زیادی مطرح شده که در منابع گذشته ...

مقدمه هنر قدیم است به قدمت بشریت- تاریخ هنر ملت ها نموداری از استعداد ها و تواناییها و اندیشه ها و پشتکار و پایداری و استقامت آنها می باشد... آثار مکشوف از طبقات مختلف زمین گویای تمدنهای گوناگون و اوضاع جغرافیایی و تأثیرات مذهب و سیاست و اقتصاد و سیستم حکومت اجتماعی و وضع زندگی ویژه ملت هاست. کتاب حاضر که از ماقبل تاریخ آغاز شده و مطالب آن به وجهی فشرده به اوایل قرون وسطی پایان ...

گاو پستانداری است سم‌دار، نشخوارکننده و تهی‌شاخ از راسته زوج‌سُمان، از خانواده گاوسانان (Bovidae). ساختار بدنی پستانداری علفخوار است و معده‌اش مانند دیگر نشخوارکنندگان چهار قسمتی و شامل سیرابی، نگاری، هزارلا و شیردان می‌‌باشد.[1] در آرواره فوقانی گاو دندانهای پیشین و نیش وجود ندارند و فقط دندانهای آسیا وجود دارند و برعکس دندانهای پیشین ونیش درفک تحتانی موجودند. دندانهای نیش ...

ثبت سفارش
تعداد
عنوان محصول