هخامنشیان از پارسیان بشمار می روند.
پارسیان مردمانی آریایی نزاد بودند که تاریخ آمدن ایشان به ایران معلوم نیست.
در کتیبه های آشوری از سده ی نهم پیش از میلاد آمده است.
از همان تاریخ آنان در ناحیه ی انشان که در مشرق شوشتر و حوالی کارون واقع بود دولت کوچکی تشکیل دادند که در ابتدا از دولت ماد اطاعت می کردند .
جد ایشان هخامنش همه ی قبیله های پارسی را زیر فرمان خود در آورد.
تمدن و فرهنگ هخامنشی
شاه : این نام که از سه هزار سال پیش در زبانهای ایرانی رواج دارد ، از پارسی باستان گرفته شده است که پس از تحولات تاریخی بسیار به صورت « شاه » در آمده است .
چون پس از اتحاد ماد و پارس بدست کوروش بزرگ، (550 ق .
م ) اصطلاح شاهنشاه بکار رفت .
این بدان جهت بود که مردم آریایی و غیر آریایی فلات ایران و پیرامون آن به کشور هخامنشی پیوستند و خصوصا پادشاهان و شهریاران آنها نیز برتری کوروش را پذیرفتند .
شاهنشاه در پارسی باستان خشایه ثیه یعنی شاه شاهان آمده است.
شاه : این نام که از سه هزار سال پیش در زبانهای ایرانی رواج دارد ، از پارسی باستان گرفته شده است که پس از تحولات تاریخی بسیار به صورت « شاه » در آمده است .
چون پس از اتحاد ماد و پارس بدست کوروش بزرگ، (550 ق .
این بدان جهت بود که مردم آریایی و غیر آریایی فلات ایران و پیرامون آن به کشور هخامنشی پیوستند و خصوصا پادشاهان و شهریاران آنها نیز برتری کوروش را پذیرفتند .
شاهنشاه در پارسی باستان خشایه ثیه یعنی شاه شاهان آمده است.
لباس ویژه شاهنشاه شاهنشاه درهنگام صلح جامعه ای بلند از دیبای ارغوانی که آستینهای فراخ داشت و در زیر آن پیراهن بلندی می پوشید که تا زانو می رسد و مغزی سفید داشت و کمر بندی روی آن می بست .
کفش شاه نیز ، زرین و پاشنه دار و نوک تیز بود .
یونانیــان تـاج شاهنشاهیان هخــامنشی راتیار و یا گیسداریس خوانده اند .
شاه ، ریش دراز و موهای مجعد داشت و بر تخت زرین می نشست و عصای زرین به دست می گرفت .
فرمانها و نامه های سلطنتی به مهر شاه می رسید و نسخه ای از آن در دفاتر شاهی نگهداری می شد .
کشورداری داریوش پس از اینکه بر اوضاع کشور ایران مسلط شد، ایران را به سی و سه خشتره یا استان تقسیم کرد و اداره آنها را به افرادی که مورد اعتماد شاهنشاه بودند واگذار نمود.
از زمان جانشینان خشایارشاه که دولت هخامنشی روی به ضعف نهاد استانداران یک نوع خود مختاری پیدا کرده حتی ریاست سپاه محلی را که بر عهده سرداری به نام کارانا بود نیز بدست گرفتند.
اختیارات شاهان یا امیران محلی با قوت یا ضعف حکومت مرکزی تغییر می کرد.
ضرب سکه طلا از مختصات شاهنشاه بود .
اما استانداران می توانستند گاهی سکه هایی از نقره یا مس بزنند .
در اوایل دوره هخامنشی سالی دوبار بازرسان شاهنشاهی که چشم و گوش شاه خوانده می شدند به استانها گسیل می گشت .
سپاه ایران سپاه جاویدان پیش از داریوش ایران سپاه منظمی نداشت و ارتش آن بصورت افراد غیر حرفه ای اداره می شد .
داریوش به تشکیل سپاه جاودان پرداخت که شمار ایشان به ده هزار تن می رسید .
در هر شهر پادگانی وجود داشت که در ارگ آن شهر جای داشتند و فرمانده آن دژها را ارگبد می گفتند .
لشکر ایران به دو دسته پیاده و سواره تقسیم می شدند و مسلح به تیر و کمان و نیزه و شمشیر و زوبین و خنجر و کمند و سپر و کلاهخود و زره بودند .
اسب و فیل و شتر را هم زمان در جنگ بکار می بردند .
ایرانیان در تیر اندازی مهارت داشتندچنانکه هرودت می نویسد پارسیان از کودکی به فرزندان خود سه چیز می آموختند که : راست بگویند راست بر اسب سوار شوند راست تیر بیندازند .
از زمان داریوش دوم ، جنگاوران یونانی نیز بعنوان مزدور در ارتش ایران راه یافتند و همین امر باعث تن پروری ایرانیان و انحطاط ارتش ایشان گردید .
در ایران از زمان کوروش گردونه های جنگی نیز به کار می رفت .
چرخهای این گردونه ها غالباً مجهز به داسهای برنده بودند .
نیروی دریایی : در زمان هخامنشی ایران به دستیاری رعایای فینیقی و یونانی خود دارای نیروی دریایی مهمی گردید .
این نیرو ، ایران مرکب از سه گونه کشتی بود : اول - کشتیهای جنگی که پاروزنان آن در سه ردیف یکی بالای دیگری قرار می گرفتند.
دوم - کشتیهای دراز که برای حمل و نقل اسبها و سواره نظام بکار می رفت .
سوم - کشتیهای کوچکتر که برای حمل و نقل خوار و بار استعمال می شد .
میراث تمدنهای گذشته دولت هخامنشی وارث تمدنهای قدیم پیش از خود بود و همه علوم و معارف ملل پیش ، مانند : آشور و بابل و عیلام ، در بین اهل آن ، در آن کشور پهناور رواج داشت .
بزرگترین شهر علمی و دانشگاهی آن ، امپراتوری بابل بود .
در این شهر تعلیم معارف قدیم ، به دست کاهنان بابلی و مغان بود .
آثار و تألیفات قدیم را به زبانهای اکدی و سومری و عیلامی و آرامی می خواندند .
ستاره شناسان و ریاضیدانان بابلی در عصر خود مــشهور آفاق بودند و علوم خود را همراه با سحر و جادو به شاگردان خود می آموختند .
پایتخت هخامنشیان به طور کلی هخامنشیان در طول دوران حکومت خود شش پایتخت داشته اند که عبارتند از : انشان ، هگمتانه ، بابل ، شوش ، پاسارگاد و تخت جمشید.
دو پایتخت پاسارگاد و تخت جمشید جدیدالتأسیس بودند و توسط هخامنشیان بنا شدند.
پاسارگاد توسط کورش کبیر و تخت جمشید توسط داریوش هخامنشی احداث شد.
بنای پاسارگاد توسط کورش مکانی که کورش بزرگ در پاسارگاد آغاز به ساختن آن کرد ، در مقایسه با قلعه های کوهستانی مادی ، تفاوت داشت ، اما از بعد فقدان نظام و جوهره شهری با آنها مشترک بود.
پاسارگاد مجموعه ای است از کاخها ، عمارات دولتی ، آثار مذهبی ، یک صفه دژ مانند و گور کوروش ، که جدا از یکدیگر در دشت مرغاب واقعاند و قسمتهایی از آن نیز به کمک مجاری آبیاری به چمنزار و باغ بدل شده است.
بنای تخت جمشید توسط داریوش داریوش اول نیز به ایجاد ساختمانهایی در پاسارگاد ادامه داد لیکن اقامتگاه شاهی خود را به 80 کیلومتری جنوب پاسارگاد ، یعنی جلگه حاصلخیزتر و زیبای مرودشت ، منتقل کرد که قبلاً شهر انشان در آنجا رونق یافته بود.
گرچه این اقامتگاه شاهی که تخت جمشید یا پرسپولیس نام گرفته دارای طرحی بسیار متمرکزتر است ، اما چندان بی شباهت به طرح پاسارگاد نیست.
ساختار و نقشه تخت جمشید صفه تخت جمشید را کاخها ، تالارهای بارعام ، خزانه و پلکان با شکوه روبازی اشغال میکرد و حفاظت آن را استحکاماتی از خشت خام بر ستیغ کوه مجاور ، به نام کوه رحمت ، تأمین می نمود.
نگاهی به پایتخت ها هخامنشی شوش نیز که ظاهراً نخستین اقامتگاه داریوش بوده است دارای وضعیت مشابهی است.
بنابراین شوش ، تخت جمشید و پاسارگاد ، سه پایتخت شاهنشاهی که نسبتاً به خوبی بررسی شده اند، و همچنین اکباتان چهارمین پایتخت آنان که کمتر شناخته شده است ، باید شهرهای مسکونی فرمانروایان بوده باشند، تا اقامتگاههایی که جنبه شهریت داشتهاند و نباید آنها را با شهرهای امروزی یا قرون اخیر مقایسه کرد.
پایتخت سلسله های بعدی در حدود 300 ق .
م.
شالوده ، سلوکیه پایتخت سلوکیان ، در غرب رود دجله و در ناحیه مدائن ریخته شد.
در ناحیه مدائن شهرهای تیسفون در شرق دجله ، و سلوکیه و وهاردشیر در غرب دجله ، مستقر بودهاند ، که البته موقعیت مکانی دقیق آنها روشن نیست.
البته تیسفون شهری پارتی (اشکانی) و وهاردشیر شهری ساسانی است که در طول زمان در ناحیه مدائن و یا تیسفون شکل گرفته و در مواردی از مکانی به مکان دیگر جا به جا شده اند.
در واقع در این منطقه یک مجموعه شهری وجود داشته است (هوف ، نظری اجمالی به پایتختهای قبل از اسلام) .
اوضاع اجتماعی : پایه و اساس زندگانی اجتماعی آن روز ، کشاورزی بود .
دراین دوره مأموران دولتی مخصوصی وجود داشت که ناظر در امور کشاورزی و متصدی وصول مالیاتها بودند .
حمایت ویژه هخامنشیان از گسترش کشاورزی پادشاهان هخامنشی به کسانی که زمینهای بایر را تبدیل را اراضی زراعتــی یا پرداخت می کردند و به احداث قنوات می پرداختنــد ، پاداش خوبـی مـی دادند .
دامداری و صنایع دستی دامداری رواج فراوان داشت و اسبهای نسا که در ماد پرورش می یافتند ، شهرت بسزایی داشتند .
هر ایالت و شهری به صنعت دستی خود مشهور بود .
بازرگانی و امور مالی در بابل و بین النهرین بازرگانی رواج فراوان داشت .
بانکهایی که برای توسعه تجارت و کشاورزی به مردم وام می دادند ، تشکیل شده بود که معروفترین آنها دو بانک برادران اگیبی و پسران موراشو در بابل بوده است .
امیــران و بزرگان و دستگاههای اداری و مذهبی ، کارگرانی داشتند که آنان را « مانیا » می خواندند .
بر اینان که بردگانی بیش نبودند داغ می نهادند و در امور ساختمانی و کشاورزی و صنعت از وجودشان استفاده می کردند .
اینان از اسیران جنگی بشمار می رفتند و آنان را غالباً در روستاها ساکن می دادند .
وضعیت اراضی قسمت اصلی اراضی کشور باستثنای املاک برده نشین ، به وسیله کشاورزان اداره می شدند .
این کشاورزان حق نداشتند آن اراضی را ترک کنند و با همان زمینها به مالک دیگر منتقل می گشتند .
قسمتی از اراضی کشور به معابد اختصاص داشت .
در این نقاط کانونهای انبوه بردگان بوجود آمده بود .
طبقات در روزگار هخامنشی مردم ایران بر پنج طبقه به شرح زیر تقسیم می شدند : 1 - بزرگان .
2 - مغان .
3 - کشاورزان .
4 - بازرگانان و پیشه وران .
5 - بردگان .
از طبقه بزرگان هفت خانواده پارسی در درجه اول بودند ومناصب لشکری و کشوری در دست آنان بود .
مغان یا روحانیان از طوایف ششگانه ماد بودند که در دوره هخامنشی نیز اهمیت و اعتباری داشتند و اجرا کننده مراسم مذهبی بشمار می رفتند.
نظام مالی درخشان داریوش هرودت می نویسد که داریوش مالیات ایران را به نقدی و جنسی تعیین کرد و ایران را به بیست منطقه مالیاتی تقسیم نمود و همراه با هرساتراپ( یا همان استاندار ) یک نفر امین در امور مالی نیز روان داشت .
تمام مالیاتها در خزانه شاهی نگاهداری می شد .
طلا و نقره را آب کرده در کوزه های سفالین می ریختند و هر وقت پولی لازم می شد شاه حکم می کرد که قسمتی از شمشها را ببرند و مورد استفاده قرار دهند .
معماری دوره هخامنشی عالیترین هنر ایرانی به معنی حقیقی در این دوره ، معماری آن اســت .
ایـن هنر در بناهــای عظیم پاسارگاد و تخت جمشید و شوش تجلی کرده است .
پاســـارگارد نخــستین پایتــخت هخامــنشی در ایالــت پارس در سالهای559 تا 550 ق .
م ، به دست کوروش بنا شده و سپس از 529 تا 521 به دست پسرش کمبوجیه تکمیل گردیده .
آرامگاه کورش در پاسارگاد بنای معروف آرامگاه کوروش در مغرب دهکده مادر سلیمان واقع است .
پوشش این آرامگاه از سنگ و به شکل شیروانی است .
برای ساختن آن قطعات بزرگ سنگ آهک را روی هم گذارده اند .
قسمت پایین آن از شش ردیف پلکان تشکیل می شود ، بطوری که شکل هرمی را پیدا کرده است .
آرامگاه کوروش را سابقاً قبر مادر سلیمان می گفتند .
در شمال این آرامگاه کاخ پذیرایی کوروش دیده می شود .
وسعت این کاخ 2520 متر مربع است و شامل یک تالار بزرگ مرکزی است .
سرستونهای آن مرکب از نیم تنه گاو یا شیر می باشد .
نزدیک رود پلوار ، کاخ دیگری کشف شده که در حدود 584 متر وسعت دارد .
روی نقوش برجسته ای که در کنار دری قرار داشته، یک فرشته بالدار دیده می شود که قبای عیــلامی و تاج مصـری برسردارد و آن را فروهر ، یعنی صورت مثالی کوروش می دانند .
دیگر شهرها و بناها در شوش در کاخ داریوش اول یک کتیبه ای که جنبه ساختمانی دارد کشف شده که درباره مصالح ساختمانی و صنعتگرانی که در ساختمان آن کاخ کار می کردند شرح مفصلی داده است .
نقش رستم در نقش رستم که در حدود پنج کیلومتری تخت جمشید واقع شده ، مقبره داریوش بزرگ و دیگر شاهنشاهان هخامنشی مانند : خشایارشا و اردشیر اول و دوم دیده می شود .
این مقبره ها حفره هایی است که در صخره های عمودی بوجود آمده و مدخل آنها به صورت دالان سرپوشیده ای است که چهار ستون دارد .
آثار بجای مانده از شوش در شوش نیز از داریوش اول و خشایار شا و اردشیر دوم آثار بدست آمده که قسمت عمده آنها در موزه لوور پاریس نگاهداری می شود .
در شوش معماری کاخها بیشتر تحت تأثیر هنر بین النهرین قرار گرفته است .
مهرهای هخامنشی از جمله آثار هنری آن دوره ، مهره های استوانه ای شکل است که به جای امضا بر روی اسناد و نامه های اداری قرار می دادند .
این مهره ها از نظر هنر کنده کاری نظیر مهره های بین النهرین هستند .
سازمان قضائی و آئین دادرسی هخامنشیان وضعیت قضاوت در کشورهای فتح شده تشکیلات فضایی ممالک غیر ایرانی ظاهراً وضع قضایی خود را به همان شکل پیشین خود حفظ کرده بودند .
یعنی اقوام تحت سلطه با توجه به آیین و مقررات مذاهب و ادیان خاص خود به قضاوت میپرداختند و حاکمان هخامنشی هیچ دخالتی در نظام اجتماعی ایشان نمی نمودند .
این یکی از ملاک ها و عوامل بسیار مهم ساختار قدرت هخامنشی بود که نقش بسیار زیادی در ثبات این دولت و ماندگاری آن داشت .
همچنین امکان حفظ فرهنگ های محلی و نظام های عادی در جوامع جدید را فراهم می ساخت .
حیطه اختیارات حاکمان منسوب از طرف هخامنشی ها با این حال نسبت به آنچه که به سیاست کشور یا شخص پادشاه مربوط میشد، قضاوت آن توسط قضات بلندپایه و معتمد بنام ساتراپ ها و یا توسط پادشاه هخامنشی بود.
این ساتراپ ها در واقع نماینده مرکز در استان های اطراف بودند و به نوعی حاکمان هخامنشی محسوب می شدند .
جرائم مربوط به امنیت کشور از قبیل طغیان و توطئه در صلاحیت ساتراپ ها بوده است، و آنها لااقل در امور جزایی خاص خود ، دارای همان حقوقی بوده اند که پادشاهان هخامنشی دارا بوده اند.
نظام قضایی در استان ماد و پارس در مورد تشکیلات قضایی ممالک ایرانی امپراطوری باز هم باید بین ممالکی که اقوام پارس ها و ماد در آنجاها زندگی میکرده اند با سایر ممالکی که بقیه اقوام ایرانی در آنجا سکونت داشتهاند تفاوت قائل شد .
با توجه به وجوه اشتراکی که خصوصاً از لحاظ سیاسی بین قوم پارس و ماد وجود داشته است میتوان گفت که در پارس و ماد تا اندازه قابل توجهی تشکیلات قضایی و قواعد حقوقی واحد و یا دست کم خیلی شبیه به هم بوده.
لیکن در سایر ممالک ظاهراً وضع تقریباً همانند ممالک غیر ایرانی امپراطوری بوده است.
به عبارت دیگر در استان هایی مانند عیلام ، با وجود آنکه ایرانی محسوب می شدند ، بازهم همان ساختار قضایی پیش از حکومت هخامنشی برقرار بود .
عدالت و قانون در زمان هخامنشیان در زمان هخامنشیان به داوری و احقاق حق اهمیت داده میشد، چنانچه به نقل از هرودت مورخ نامی آورده شده است: «بیش از هر چیز دادگستری مورد توجه ایرانیان بوده است .
چنانچه مردی بسیار بزرگ و باهوش که دیوکیس نام داشت میان قوم ماد قد برافراشت.
مادها او را در دهکده خود به عنوان قاضی برگزیدند.
ساکنان دهکده های دیگر نیز به سوی او شتافتند و دعاوی خود را به داوری او واگذار نمودند.
روزی رسید که مردم به هیچکس جز او برای مرافعات خود رو نمیآوردند.
سرانجام در یک انجمن همگانی به پادشاهی انتخاب شد.» و او کسی نبود جز کورش بنیادگذار سلسله هخامنشی.
تنظیم قانون در دولت هخامنشی در مورد جمع آوری قانون در زمان هخامنشی گفته شده است که: «در زمان سلطنت داریوش، وی دستور داد که یک قانون مدنی کامل از روی قوانین کشورهای تابعه و قوانین ایران تهیه و مورد عمل قرار دهند که بعدها همان قانون پایه گذار قانونگذاران روم و سایر کشورهای جهان گردید.» چنانچه افلاطون ، قانون ایرانی بعنوان نمونه ای عقل و درایت توصیف شده است .
دادگاه های مختلف در این دوره عدالت در زمان هخامنشیان توسط دادگاههایی که به ریاست سران طبقات جامعه تشکیل میشد اجراء میگردید، ایشان در آراء و احکام قضایی خود به سنن کهن و قوانینی که «داتا» نامیده میشد استناد میکردند.
دادگاههای رسمی دیگری وجود داشت که داوران آنها به «داته برا» مرسوم بودند و مستقیماً از طرف پادشاه منصوب میشدند و شغل آنان نیز مورثی بود.
استبداد ایرانی یا نظمی اجتماعی ؟
موروثی بودن قضات ، نشان از آن دارد که استبداد ایرانی ، به مفهومی که نزد غربی ها معروف است ، نبوده است .
چنانچه وراثت در میان قضات موجب می شده است که نظمی اجتماعی در میان مسؤولین اصلی قضاوت در کشور وجود داشته باشد که خارج از حیطه اختیار شاه بوده است و شاه مجبور به پیروی از آن می بود .
به همین جهت امکان آن نبود که شاه هرکس را که می پسندد و دوست دارد ، نصب کند و از طرف دیگر مجبور بود که کارها و تصمیماتش را با این قضات هماهنگ نماید و از مخالفت با آنها بطور علنی دست بردارد .
راجع به اهمیت عدالت و اجرای آن در عهده هخامنشی منقول است که کورش از زبان استاد خود گفته است: عدالت آن است که به مقتضای قانون و حق باشد و هرچه را از راه حق منصرف شود ستم و بی عدالتی است و قاضی عادل آن است که فتوایش به اعتبار قانون و مطابق حق باشد.» شورای مشورتی شاهی شورایی از داوران شاهی که برای مدت عمر تعیین میشدند در مسائل مشکل حقوقی به او کمک میکردند این شورا خود نیز حق داوری داشت و شاه مراقب بود که مبادا در احکام آنها تجاوزاتی روی دهد.
این مسئله هم تأکید دیگری است بر نظام غیر استبدادی حکومت و قضاوت .
چرا که وجود قضاتی مادام العمر مانع آن می شد که قضات برای ترس از برکنار شدن ، مخالف حق و قانون عمل کنند و یا بر طبق رضایت شاه عملی نادرست را مرتکب شوند .
حمایت از قوانین ملت ها آخرین اعلامیه داریوش برنامه جهانداری اوست که از آن به نام برنامه فرمانروایی جهانی آریایی یاد شده است.
بدین اساس هر جامعه مذهبی یا قومی که به رسمیت شناخته شده بود قانون نامه ای تهیه کرد و برای آنکه قانون نامه ها لازم الاجراء گردد، او خود را حامی و مروج آنها میدانست و هر یک را «قانون شاهی» میخواند و از آن پس در امور قضایی بنابر «قانون شاهی» عمل میشد.
قوانین ملت ها مصری ها :قانونهای مصری به فرمان داریوش گردآوری شد .
مغان زرتشتی : مغان نیز به دستور داریوش به جمع آوری قوانین خود مشغول شدند و اصل کتاب وندیداداز جمع آوری این قوانین به دست آمده است .
یهودیان : یهودیان به دستور داریوش قوانین دین خود را جمع آوری کردند و هنوز هم در زبان عبری قانون را «دات» میگویند که از واژه «داته» فارسی باستان آمده است.
نمایی دیگر از نظم غیر استبدادی با ظاهر فردی در ایران زمان هخامنشیان، از آنجایی که تمام قدرتها و اختیارات و من جمله قوه قضاییه زیر نفوذ و اقتدار شاه بود، هیچ حق و منطقی در مقابل او عرض وجود نمیکرد و غالباً شاه عمل قضاوت را به یکی از دانشمندان مجرب و سالخورده واگذار مینمود .
بعد از آن یک محکمه عالی وجود داشت که از هفت نفر قاضی تشکیل میشد و پایینتر از محکمه های محلی بود که در سراسر کشور وجود داشت.
این نشان می دهد که چنین مرسوم بوده است که حتما شاه ، فردی سالخورده و کارکشته و نه جوان و خام را از میان دانشمندان کشورش برگزیند و او عالی ترین مقام قضایی کشور و امپراطوری خواهد بود .
یعنی چنین نیست که شاه به هر ترتیبی که خود بخواهد ، حکم کند و دیگران را به مجازات برساند تا نابسامانی و اضطراب همه مردم را بگیرد .
نقش کاهنان و غیر کاهنان قوانین و مقررات را کاهنان وضع میکردند و تا مدت زیادی کار رسیدگی به دعاوی را برعهده داشتند ولی بعدها افرادی به این گونه کارها رسیدگی میکردند که از طبقه کاهنان نبودند .
معمولاً در دعاوی به استثناء آنهایی که از اهمیت فراوان برخوردار بودند ضمانت را میپذیرفتند و در محاکمات از راه رسم خاص و منظمی پیروی میشد.
نقش و اختیارات شاه درزمان هخامنشیان چون ریاست عالیه امور قضایی کشور برعهده شاه بود، او بزرگترین داور محسوب شده و احکام نهایی با رأی و صلاحدید او صادر میشد .
شاه میتوانست مجرم را عفو نموده یا در مجازات وی تخفیف داده و یا مجازاتی دیگر غیر از آنچه که در قانون پیش بینی شده بود مقرر نماید و حتی کیفرهای دیگر را نیز به نحوی که صلاح میدید در مورد مجرمین به مورد اجرا میگذاشت.
چنین حقی معمولا در همه قوانین کشورها ، بصورت های کم یا زیاد وجود دارد و عالی ترین فرد اجازه نقض حکم را داراست .
چنانچه رئیس جمهور در کشور آمریکا می تواند حکم اعدام را نقض کند و یا حتی برخی قوانین کنگره ( مجلس در نظام آمریکا ) را نقض کند .
آئین دادرسی و روش محاکمه در زمان هخامنشیان برای آنکه کار محاکمات به درازا نکشد برای هر نوع دعوی مدت زمان معینی مقرر شده بود که می بایست در ظرف آن مدت حاکم صادر شود .
همچنین به طرفین دعوی پیشنهاد سازش از طریق داوری میکردند تا دعوایی که میان انها اتفاق افتاده است توسط داور و به طرفین مسالمت آمیز حل و فصل شود .
سخنگویان قانون یا وکیلان چون رفته رفته سوابق قضایی زیاد شد و قوانین و مقررات طول و تفصیل پیدا کرده بود گروه خاصی به نام «سخنگویان قانون» پیدا شدند که مردم در امور قضایی با آنها بحث و مشورت میکردند و برای پیش بردن دعاوی خود از ایشان کمک میگرفتند.
تخت جمشید پایتخت داریوش و جانشینانش