دانلود تحقیق علل حذف علما از مشروطیت

Word 37 KB 4674 10
مشخص نشده مشخص نشده تاریخ
قیمت قدیم:۱۲,۰۰۰ تومان
قیمت: ۷,۶۰۰ تومان
دانلود فایل
  • بخشی از محتوا
  • وضعیت فهرست و منابع
  • باید بدون‌ ابراز هیچ‌گونه‌ تردیدی‌ گفت:‌ نقش‌ اول‌ و اساسی‌ را در جنبش‌ آزادیخواهانه‌ و عدالت‌خواهانه‌ مردم‌ در مشروطه، علما بر عهده‌ داشتند.

    آنها با نفوذ روحانی‌ خود در جامعه، و سابقه‌ای‌ که‌ به‌ دلیل‌ همین‌ نفوذ معنوی‌ از آن‌ برخوردار بودند، توانستند جنبشی‌ را علیه‌ حکومت‌ ظالمانه‌ قاجار به‌ وجود آورند.»[xlviii] امام‌ خمینی(ره)، رهبر کبیر انقلاب‌ اسلامی‌ ایران‌، در این‌ مورد می‌فرماید: «در این‌ جنبشهایی‌ که‌ در طول‌ زمانی‌ که‌ ما بودیم‌ در آن، یا نزدیک‌ ما بوده، در این‌ جنبش ها کسی‌ که‌ قیام‌ کرده،‌ باز این‌ طبقه‌ (روحانیون) بودند.

    طبقات‌ دیگر هم‌ همراهی‌ کردند، لیکن‌ اینها ابتدا شروع‌ کردند.

    در قضیه‌ تنباکو اینها بودند که‌ به‌ هم‌ زدند‌ اوضاع‌ را.

    در قضیه‌ مشروطه‌ اینها بودند که‌ جلو افتادند و مردم‌ هم‌ همراهی‌ می‌کردند با آنها.

    در این‌ قضایای‌ دیگر هم، روحانیت‌ با شما همه‌ رفیق‌ بوده‌ است[xlix]...

    این‌ صد سال‌ اخیر را وقتی‌ ما ملاحظه‌ می‌کنیم،‌ هر جنبشی‌ که‌ واقع‌ شده‌ است‌ از طرف‌ روحانیون‌ بوده‌ است‌ بر ضد سلاطین.

    جنبش‌ تنباکو بر ضد سلطان‌ وقت‌ آن‌ بوده‌ است.

    جنبش‌ مشروطه‌ بر ضد رژیم‌ بود.

    البته‌ با قبول‌داشتن‌ رژیم، عدالت‌ می‌خواستند ایجاد کنند[l]...

    جنبش‌ مشروطیت‌ هم...

    از روحانیین‌ نجف‌ و ایران‌ شروع‌ شد.

    مردم‌ تبعیت‌ کردند و کار را تاآنجاکه‌ توانستند، آن‌ وقت‌ انجام‌ دادند و رژیم‌ استبدادی‌ را به‌ مشروطه‌ برگرداندند.

    لیکن‌ خوب‌ نتوانستند مشروطه‌ را آن‌طورکه‌ هست‌ درستش‌ کنند، متحققش‌ کنند.

    باز همان‌ بساط‌ [رژیم‌ استبدادی] بود[li]...

    در جنبش‌ مشروطیت‌ همین‌ علما در رأس‌ بودند.

    اصل‌ مشروطیت‌ اساسش‌ از نجف‌ به‌ دست‌ علما و در ایران‌ به‌ دست‌ علما شروع‌ شد و پیش‌ رفت.

    این‌ قدر که‌ آنها می‌خواستند که‌ مشروطه‌ تحقق‌ پیدا کند و قانون‌ اساسی‌ در کار باشد، لیکن‌ بعدازآن‌‌که‌ شد، دنباله‌اش‌ گرفته‌ نشد...[lii] مشروطه‌ را آنها (علما) به پا کردند و دیگران‌ آمدند و مشروطه‌ را همان‌ استبداد غلیظ‌تر با اسم‌ مشروطه، یک‌ اسم‌ بی‌مسمایی‌ بود و گفته‌ می‌شد که‌ ما مجلس‌ داریم‌ و مشروطه‌خواه‌ هستیم، لیکن‌ استبداد به‌ تمام‌ معنای‌ خودش‌ بر ما حکومت‌ می‌کرد.»[liii] بنابر آنچه‌ گذشت، نقش‌ روحانیت‌ در زایش‌ و پیدایش‌ مشروطیت‌ کاملا آشکار است، اما چرا پس‌ از پیروزی‌ اولیه‌ مشروطه، روحانیت‌ کنار رفت و یا کنار گذاشته‌ شد.

    ازاین‌رو، پرسش‌ اصلی‌ می‌تواند این‌ باشد که‌ علت‌ کناره‌گیری‌ یا کنارگذاشتن‌ روحانیت‌ چه‌ بود؟

    1 دستهای‌ اجانب: حامد الگار در کتاب‌ نقش‌ روحانیت‌ پیشرو در جنبش‌ مشروطیت‌ می‌نویسد: «اندکی‌ پیش‌ از کشته‌‌شدن‌ سید‌عبدالحمید و مهاجرت‌ علما به‌ قم، یکی‌ از رهبران‌ روحانی‌ جنبش‌ مشروطه‌ با گراندوف (granduff، وابسته‌ سفارت‌ انگلیس)‌ در محل‌ ییلاقی‌ سفارت‌ واقع‌ در قلهک‌ ملاقات‌ کرد.

    وی‌ تقاضای‌ کمک‌ نمود، اما وابسته‌ سفارت‌ حکومت‌ سلطنتی‌ انگلیس‌ به‌ او گفت‌ به‌هیچ‌وجه‌ به‌ جنبشی‌ که‌ مخالف‌ حکومت‌ ایران‌ باشد، کمک‌ نخواهد کرد.

    [درحالی‌که] در بیست‌وهفتم جمادی‌الاول‌ 1324/ نوزدهم ژوئیه‌ 1906، چهار روز بعد از آغاز حرکت‌ روحانیان‌ و مردم‌ به‌ قم، تعدادی‌ در سفارت‌ انگلیس‌ متحصن‌ شدند...[و] گراندوف‌ خواسته‌های‌ [متحصنین] را به‌ شاه ‌تسلیم‌ کرد.»[liv] صادق‌ زیباکلام‌ در کتاب‌ سنت‌ و مدرنیسم‌ در این‌ مورد می‌گوید: «پس‌ از به‌‌توپ‌بسته‌شدن‌ مجلس...

    به‌ اشاره‌ انگلیسیها حدود هفتاد نفر به‌ سفارت‌ انگلیس‌ پناهنده‌ شدند.»[lv] فراماسونری‌ هم‌ به‌ عنوان‌ یک‌ تشکیلات‌ نوپا ولی‌ مؤ‌ثر، با همراهی‌ و همگامی‌ اجانب‌ نقش‌ ویژه‌ای‌ در ایجاد شکاف‌ بین‌ روحانیت‌ بازی‌ کرد.

    به‌ عقیده‌ الگار، «ظاهرا عبدالله‌ بهبهانی‌ دست‌کم‌ در آغاز به‌ علت‌ مبارزه‌ با رویه‌ استبدادی‌ عین‌الدوله‌ به‌ فعالیت‌ پرداخت، اما مشخصا به‌ هیچ‌یک‌ از دسته‌های‌ تهران‌ وابستگی‌ نداشت، لکن‌ برخی‌ دیگر از رهبران‌ مشروطه به‌ محافل‌ گوناگون‌ فراماسونری‌ وابسته‌ بودند [لذا]...

    درست‌‌دینیِ...

    آنان‌ آشکارا در معرض‌ شک‌ قرارداشت.»[lvi] 2 توطئه‌ دولتی: الگار در کتاب‌ خود آورده‌ است: «عین‌الدوله‌ گماشتگانی‌ در خفا به‌ شاه‌‌عبدالعظیم‌ فرستاد به‌امیداین‌که‌ در رهبری‌ علما تفرقه‌ اندازد.

    در چهاردهم ذوالقعده‌ 1323/ دوازدهم ژانویه‌ 1906، چهار تن‌ از علما به‌ نمایندگی‌ بقیه‌ به‌ تهران‌ آمدند تا با عین‌الدوله‌ درباره‌ تقاضاهای‌شان‌ گفت‌وگو کنند...هنگامی‌که‌ علائم‌ بی‌میلی‌ عین‌الدوله‌ به‌ اجرای‌ حکم‌ تاسیس‌ عدالتخانه‌ افزایش‌ یافت...

    رساله‌هایی‌ درباره‌ ضعف‌ علما در برابر تعلل‌‌ورزی‌ عین‌الدوله...

    منتشر شد.

    کار به‌ جایی‌ رسید که‌ طباطبائی‌ لازم‌ دید شخصاً‌ به‌ منبر رفته،‌ به‌ قرآن‌ سوگند یاد کند که‌ او و همکارانش‌ از عین‌الدوله‌ رشوه‌ نگرفته‌اند تا از درخواستهای‌ خودشان‌ دست‌ بردارند.»[lvii] ملک‌زاده‌ نیز در کتاب‌ تاریخ‌ انقلاب‌ مشروطیت‌ ایران‌ به‌ این‌ موضوع‌ اشاره‌ می‌کند: «پس‌‌ازآن‌که‌ محمدعلی‌شاه‌ به‌ واسطه‌ فشار مردم‌ و انقلاب‌ تبریز، به‌ خلاف‌ میل‌ قلبی...

    اعلان‌ مبهم‌ و بی‌سروته‌ انتخابات‌ را منتشر نمود، بر طبق‌ نقشه‌ای‌ که‌ قبلا تهیه‌ کرده‌ بودند، سیل‌ تلگراف‌ از طرف‌ شماری‌ از روحانیون‌ و اعیان‌ شهرستانها در مخالفت‌ با مشروطه‌ و حرمت‌ آن‌ به‌ طرف‌ دربار...

    سرازیر شد...

    روحانیون‌ مستبد تهران‌ و رؤ‌سای‌ طلاب، مجلسی‌ در منزل‌ حاجی‌شیخ‌فضل‌الله‌ و منزل‌ امام‌ جمعه‌ تهران‌ منعقد نمودند و بر ضد مشروطه‌ و اعلانی‌ که‌ از طرف‌ شاه‌ شده‌ بود، به‌ کنکاش‌ پرداختند و پس‌ از جلسات‌ متعدد و مذاکرات‌ بسیار بر آن‌ شدند که‌ متفقاً‌ به‌ دربار رفته‌ و از شاه‌ تقاضا نمایند که‌ چون‌ مشروطه‌ و قانون‌ اساسی‌ مخالف‌ شرع‌ اسلام‌ است‌...

    شاه‌ باید از اعطای‌ مشروطه‌ و انتخابات‌ به‌کلی‌ صرف‌نظر کند.»[lviii] 3 منازعه‌ در مفهوم‌ برابری: زیباکلام‌ عقیده دارد: «یکی‌ از مبانی‌ مشروطه، تساوی‌ افراد در برابر قانون‌ بود.

    به‌عبارت‌دیگر، اگر فردی‌ جرمی‌ را مرتکب‌ می‌شد، قانون‌ مستقل‌ از جنسیت، مذهب‌ یا وضعیت‌ اجتماعی‌ متهم‌ می‌باید به‌ آن‌ جرم‌ رسیدگی‌ نماید.

    اما شیخ‌‌فضل‌الله‌ این‌ اصل‌ را خلاف‌ شریعت‌ می‌دانست، زیرا معتقد بود که‌ شرع‌ میان‌ مسلم‌ و غیرمسلم‌ در ارتکاب‌ جرم‌ تفاوت‌ قائل‌ شده‌ است...

    به‌عنوان‌‌مثال‌ حکم‌ یک‌ کافر ذمی، با حکم‌ یک‌ کافر حربی‌ یا اهل‌ کتاب‌ متفاوت‌ است.»[lix] در عوض‌ آیت‌‌الله نائینی‌ می‌گفت: «غرض‌ از مساوات‌ و یکسان‌بودن‌ در برابر قانون، در خصوص‌ قوانین‌ عرفی‌ می‌باشد که‌ بالطبع‌ همه‌ از جمله‌ پادشاه‌ و حاکم‌ با افراد معمولی‌ در برابر آن‌ یکسانند...

    احکام‌ اولیه...

    در حوزه‌ عالمان‌ دینی‌ [است]، ولی...

    احکام‌ ثانویه‌ (پس‌‌ازآن‌که‌ حکم‌ ثانویه‌‌بودنشان‌ توسط‌ فقها تأیید شد)، باید توسط‌ کسانی‌ حل‌وفصل‌ شود که‌ اشراف‌ به‌ عرف‌ و امور مستحدثه‌ دارند.

    این‌ افراد می‌توانند غیرروحانی‌ و غیرمجتهد باشند، زیرا عنصر اصلی‌ پرداختن‌ به‌ احکام‌ ثانویه،‌ آگاهی‌ از عرف‌ و مقتضیات‌ زمانه‌ است.»[lx] 4 معنای‌ دوگانه‌ حکومت‌ مشروطه: یکی‌ از دلایل‌ اختلاف‌ موجود بین‌ روحانیت‌ با هم‌ و با روشنفکران‌ که‌ به‌ کاهش‌ اعتبار اجتماعی‌ آنان‌ مدد رساند، دوگانگی‌ در فهم‌ و استنباط‌ مفهوم‌ حکومت‌ مشروطه‌ بود.

    ازیک‌سو علمای‌ نجف‌ پس‌ از به‌توپ‌بسته‌شدن‌ مجلس‌ فتوا دادند «به‌ عموم‌ ملت‌ حکم‌ خدا را اعلام‌ می‌داریم: الیوم‌ همت‌ در رفع‌ این‌ سفاک‌ جبار (محمدعلی‌شاه) و دفاع‌ از نفوس‌ و اعراض‌ و اموال‌ مسلمین‌ از اهم‌ واجبات‌ و دادن‌ مالیات‌ به‌ گماشتگان‌ او از اعظم‌ محرمات‌ و بذل‌ جهد در استحکام‌ و استقرار مشروطیت‌ به‌ منزله ‌ جهاد در رکاب‌ امام‌ زمان‌ ارواحنافداه‌ و سرمویی‌ مخالفت‌ و مسامحه‌ به‌ منزله‌ خذلان‌ و محاربه‌ با آن‌ حضرت‌ صلوات‌ الله‌ و سلامه‌ علیه‌ است»[lxi] اما درهمان‌حال‌ شیخ‌فضل‌الله‌ در همین‌ مقطع‌ زمانی‌ اظهار می‌کرد: «[اگر] مقصود اینها تقویت‌ دولت‌ اسلام‌ بود، چرا این‌قدر تضعیف‌ سلطان‌ اسلام‌پناه‌ را می‌کردند...

    و چرا به‌‌همه‌نحو تعرضات‌ احمقانه‌ نسبت‌ به‌ سلطان‌ مسلمین‌ کردند.»[lxii] همچنین محمدحسین‌ تبریزی، روحانی‌ برجسته‌ آذربایجان، نظر مشابهی ارائه داد: «پس‌ بایست‌ به‌ قدر امکان، به‌ قدرت‌ و شوکت‌ سلطان‌ افزود تا از رعب‌ و ترس‌ شوکت‌ و مجازات‌ او اشرار اقارب‌ و اجانب‌ و گرگ‌های‌ خون‌خوار داخله‌ و خارجه‌ حمله‌ و تعدی‌ به‌ این‌ مشت‌ گوسفندان‌ بی‌دست‌‌وپا ننموده‌ و ایشان‌ را پامال‌ و طعمه‌ خود قرار ندهند.»[lxiii] 5 اعتقادنداشتن به‌ مشروطیت: علاوه‌ بر دودستگی‌ بین‌ روحانیون‌ معتقد به‌ مشروطه‌ (مشروطه‌ و مشروطه‌ مشروعه)، دسته‌ای‌ از طبقه‌ روحانیت‌ اساسا با مشروطه‌ مخالف‌ بودند و ازاین‌رو با روحانیت‌ معتقد به‌ مشروطه‌ مخالفت‌ می‌ورزیدند.

    زیباکلام‌ در این‌ مورد می‌نویسد: «برخی‌ از روحانیون‌ به‌ واسطه‌ عدم‌ اعتقاد به‌ مشروطه‌ و یا تحت‌‌تاثیر نوشته‌های‌ مخالفین‌ مذهبی‌شان،‌ به‌ مشروطه‌ پشت‌ کردند.»[lxiv] کسروی‌ درباره‌ بی‌اعتقادی برخی‌ از روحانیون‌ به‌ مشروطه‌ می‌گوید: «در آخرهای‌ فروردین‌ در خود تبریز یک‌ آشوب‌ ریشه‌داری‌ پیش‌ آمد و آن‌ دشمنی‌ حاجی‌‌میرزاحسن‌ مجتهد و برخی‌ از نمایندگان‌ انجمن‌ ایالتی‌ با مشروطه‌ بود.» [lxv] زیباکلام‌ تاثیر نوشته‌های‌ مخالفین‌ در کناره‌گیری‌ از مشروطیت‌ را چنین‌ به‌ تصویر می‌کشد: «اقلیت‌ رادیکال‌ غیرمذهبی‌ درون‌ مجلس‌ و شماری‌ از روزنامه‌های‌ وابسته...

    انتقاداتی‌ را به‌ افکار و آرای روحانیون‌ وارد آورده‌ و خواهان‌ کناره‌گیری‌ و عدم‌ دخالت‌ آنان‌ در امور مملکت‌ و سیاست‌ شدند.

    از نظر آنان‌ همان‌‌طورکه‌ غرب‌ در جریان‌ تحول‌ تاریخی‌اش‌ مذهب‌ را از سیاست‌ جدا کرده‌ بود، ایرانیان‌ نیز می‌باید برای‌ ترقی‌ و پیشرفت‌ در چنین‌ راهی‌ گام‌ بردارند.»[lxvi] 5ــ اعتقادنداشتن به‌ مشروطیت: علاوه‌ بر دودستگی‌ بین‌ روحانیون‌ معتقد به‌ مشروطه‌ (مشروطه‌ و مشروطه‌ مشروعه)، دسته‌ای‌ از طبقه‌ روحانیت‌ اساسا با مشروطه‌ مخالف‌ بودند و ازاین‌رو با روحانیت‌ معتقد به‌ مشروطه‌ مخالفت‌ می‌ورزیدند.

    از نظر آنان‌ همان‌‌طورکه‌ غرب‌ در جریان‌ تحول‌ تاریخی‌اش‌ مذهب‌ را از سیاست‌ جدا کرده‌ بود، ایرانیان‌ نیز می‌باید برای‌ ترقی‌ و پیشرفت‌ در چنین‌ راهی‌ گام‌ بردارند.»[lxvi] 6ــ نگرش‌ متفاوت‌ در قانونگذاری: زیباکلام‌ به‌ این‌ موضوع چنین‌ اشاره‌ می‌کند: «شیخ‌فضل‌الله‌ وجوب‌ قانون‌ و ناقص‌‌بودن‌ عقل‌ بشر در جعل‌ قانون‌ را پایه‌ استدلالش‌ در مخالفت‌ با قانونگذاری‌ توسط‌ مجلس‌ قرار داده‌ و نتیجه‌گیری‌ می‌کرد که‌ اگر بشر قانونگذاری‌ نماید، به‌ معنای‌ آن‌ است‌ که‌ قوانین‌ نبی‌ اکرم‌ کامل‌ نبوده...

    او قانونگذاری‌ را نوعی‌ بدعت‌ می‌دانست.»[lxvii] «اما نائینی‌ این‌ استدلال‌ را نمی‌پذیرد [زیرا به‌ عقیده‌ وی] بدعت‌ آن‌ است‌ که‌ چیزی‌ از بیرون‌ وارد احکام‌ شرعی‌ شده‌ و لباس‌ شریعت‌ به‌ تن‌ کند.

    بنابراین، مصوبات‌ مجلس‌ به‌‌هیچ‌روی‌ حکم‌ بدعت‌ پیدا نمی‌کنند، چون‌ صرفاً‌ قوانین‌ عرفی‌ هستند و به‌ عنوان‌ احکام‌ شرعی‌ بر مردم‌ تکلیف‌ نمی‌شوند.

    او همچنین‌ استدلال‌ می‌کند که‌ تکلیف‌ قوانین‌ شرعی‌ روشن‌ است‌ و مجلس‌ حق‌ دخل‌ و تصرف‌ در آنها را ندارد و این‌ امور بر عهده‌ مجتهدین‌ می‌باشد.

    اما قوانین‌ عرفی‌ پیرامون‌ امور مستحدثه‌، مشروط‌ به‌ آن‌‌که‌ ناقض‌ احکام‌ شرعی‌ نباشند، می‌توانند توسط‌ مجلس‌ وضع‌ و نقض‌ شوند.

    وی‌ برای‌ تحقق‌ این‌ منظور، حضور مجتهدین‌ در مجلس‌ را برای‌ نظارت‌ بر مصوبات‌ کافی‌ می‌دانست.»[lxviii] 7ــ درک‌ نادرست‌ از معنای‌ مشروطه: کسروی‌ بر این‌ باور است‌ که: «روحانیونی‌ که‌ به‌ مشروطه‌ درآمده‌ بودند، بسیاری‌ از ایشان‌ ــ ”نه‌ همه‌شان“ ــ معنی‌ مشروطه‌ را نمی‌دانستند و چنین‌ می‌پنداشتند که‌ چون‌ رشته‌ کارها از دست‌ دربار گرفته‌ شود، یکسره‌ به‌ دست‌ اینان‌ سپرده‌ خواهد شد...

    کارهای‌ مجلس‌ ــ از قبیل‌ برانداختن‌ ”تیول“ و ”تسعیر“ و مانند اینها ــ آنان‌ را سخت‌ می‌رنجانید، این‌ بود [که] دلسرد گردیده‌ و ناگزیر می‌شدند که‌ از همراهی‌ با توده‌ فریب‌‌خورده‌ کناره‌ گیرند.»[lxix] کسروی‌ در جایی‌ دیگر می‌نویسد: «...

    این‌ علمای‌ نجف‌ و دو سید و کسانی‌ دیگر‌ از علما که‌ پافشاری‌ در مشروطه‌‌خواهی‌ می‌کنند، معنی‌ درست‌ مشروطه‌ که‌ نتیجه‌ آن، رواج‌ قانونهای‌ اروپایی‌ بود، را نمی‌دانستند، و از ناسازگاری‌ بسیار آشکار که‌ میان‌ مشروطه‌ و کیش‌ شیعی‌ است‌، آگاهی‌ درستی‌ نمی‌داشتند.»[lxx] 8ــ اختلاف‌ در کیفیت‌ مجلس: حسن‌ آیت‌ معتقد بود: «با فشارهایی‌ که‌ شیخ‌فضل‌الله‌ آورد، در قانون‌ اساسی‌ کلمه‌ اسلام‌ به‌‌کرات‌ تکرار شد.

    حتی‌ گفته‌ شد هیچ‌ قانونی‌ خلاف‌ شرع‌ نمی‌تواند از مجلس‌ بگذرد.

    در اصل‌ دوم‌ متمم‌ قانون‌ اساسی‌ که یک‌ اصل‌ طولانی‌ هم‌ بود و به‌ اصل‌ طراز مشهور شد، پیش‌‌بینی‌ کرده‌ بودند که‌ تمام‌ قوانین‌ باید از زیر نظر پنج‌ نفر علمای‌ درجه‌ اول‌ بگذرد، و نیز اسم‌ مجلس،‌ شورای‌ اسلامی‌ باشد.

    دیگران‌ که‌ بعدها مشروطه‌‌خواه‌ قلمداد شدند و سر و سری‌ با جامعه‌ فراماسونری‌ داشتند، می‌گفتند نه.»[lxxi] 9ــ نقش‌ روشنفکران‌ غرب‌ و شرق‌‌زده: امام‌‌خمینی(ره)، رهبر کبیر انقلاب‌ اسلامی،‌ درباره‌ نقش‌ روشنفکران‌ غرب‌ و شرق‌زده‌ در ایجاد اختلاف‌ بین‌ روحانیت‌ فرمود: «ازآن‌طرف‌ عمال‌ قدرتهای‌ خارجی‌ و خصوصا در آن‌ وقت‌ انگلستان‌ در کار بودند که‌ اینها را از صحنه‌ خارج‌ کنند یا به‌ ترور یا به‌ تبلیغات، گویندگان‌ آنها کوشش‌ کردند به‌ این‌‌که‌ روحانیون‌ را از دخالت‌ در سیاست‌ خارج‌ کنند و سیاست‌ را بدهند به‌ دست‌ آنهایی‌ که‌ می‌توانند به‌ قول‌ آنها، یعنی‌ فرنگ‌‌رفته‌ها و غرب‌زده‌ها و شرق‌زده‌ها و کردند آنچه‌ را کردند.»[lxxii] همچنین‌ فرمود: «ببینید چه‌ جمعیتهایی‌ هستند که‌ روحانیین‌ را می‌خواهند کنار بگذارند، همان‌‌طوری‌که‌ در صدر مشروطه‌ با روحانی‌ این‌ کار را کردند و اینها را زدند و کشتند و ترور کردند.

    همان‌ نقشه‌ است.

    آن‌ وقت‌ ترور کردند، سیدعبدالله‌ بهبهانی‌ را کشتند؛ مرحوم‌ نوری‌ را [کشتند] و مسیر ملت‌ را از آن‌ راهی‌ که‌ بود، برگرداندند به‌ یک‌ مسیر دیگر و همان‌ نقشه‌ الان‌ هست‌ که‌ مطهری‌ را می‌کشند.

    فردا هم‌ شاید من‌ و پس‌‌فردا هم‌ یکی‌ دیگر را.»[lxxiii] بنیانگذار جمهوری‌ اسلامی‌ ایران‌ در اشاراتی‌ دیگر گفت: «از اول، مشروطه‌ را اینها (روحانیون) درست‌ کردند، اما این‌ شیاطین‌ (عُمال‌ بیگانه) که‌ متوجه‌ مسائل‌ بودند، روحانیون‌ و مؤ‌منینی‌ که‌ تبع‌ آنها بودند، [را] بازی‌ دادند.

    با اینها خدعه‌ کردند، متمم‌ قانون‌ اساسی‌ را قبول‌ کردند و...

    لیکن‌ وقت‌ عمل، عمل‌ نکردند به‌ متمم‌ قانون‌ اساسی‌ یعنی‌ پنج نفر مجتهد را در مجلس‌ نیاوردند.»[lxxiv] 10ــ تاثیرپذیری‌ از فرهنگ‌ سیاسی‌ غرب: ناصر جمال‌زاده‌ در مقاله‌ تنوع‌ گفتمانی‌ علمای‌ شیعه‌ در عصر مشروطیت‌ نوشته‌ است: «[علمای مشروطه‌خواه] برخلاف‌ علمای‌ مشروطه مشروعه، از اعلام‌ این‌ نکته‌ که‌ درحال‌حاضر بعضی‌ از مفاهیم‌ و نهادهای‌ خود را از گفتمان‌ غربی‌ گفته‌اند، ابایی‌ ندارند.

    اینان‌ در توجیه‌های‌ خود سعی‌ دارند غربیان‌ را در اخذ مفاهیم‌ که‌ موجب‌ پیشرفت‌شان‌ شده‌ است، وامدار اسلام‌ و مسلمانان‌ نشان‌ دهند؛ ولی‌ به‌صورت‌تلویحی‌ اثرپذیری‌ خود را از مفاهیم‌ جدیدی‌ که‌ درحال‌حاضر از طریق‌ غرب‌ آمده‌ است، کتمان‌ نمی‌کنند و به‌ آن‌ اعتراف‌ دارند...

    [به‌‌دیگربیان]...

    نائینی‌ از یک‌ طرف‌ غربیها را به‌ خاطر اخذ اصول‌ مشروطیت‌ از اسلام‌ مدیون‌ می‌سازد، و ازطرف‌دیگر علما و مسلمانان‌ را به‌‌خاطرتعمق‌نکردن‌ در متون‌ دینی‌ از منظر سیاسی‌ محکوم‌ می‌کند.»[lxxv] اما آنچه‌ مشروطه‌‌خواهان‌ را از مشروعه‌‌خواهان‌ جدا کرد، تاکید یکی‌ بر اسلام‌ و تاکید‌ دیگری‌ بر غیر اسلام‌ نیست، بلکه‌ درجه‌ تاثیرپذیری‌ آن‌ دو از فرهنگ‌ سیاسی‌ غرب‌ و میزان‌ اعتماد مشروعه‌‌خواهان‌ به‌ مشروطه‌‌خواهان‌ است.

    «مشروطه‌ مشروعه‌ نفی‌ استبداد را در قالب‌ مشروطه‌خواهی، به‌ صورتی‌ می‌خواست‌ که‌ شریعت‌ شیعی‌ و جامعه‌ متدینان‌ را حفظ‌ کند، و چون‌ به‌ مشروطه‌‌خواهان‌ حاکم‌ در تحقق‌ این‌ خواسته‌ اطمینان‌ نداشت، با آنان‌ از در مخالفت‌ درآمد...

    وگرنه، نفس‌ وجود نظام‌ مشروطه، مجلس، قانون‌ اساسی، آزادی‌ و برابری‌ را پذیرا بودند.»[lxxvi] سخن‌ آخر این‌ که، پیشتازی‌ روحانیت‌ در انقلاب‌ مشروطیت، همانند پیشگامی‌ آنان‌ در سایر حرکتهای‌ انقلابی‌ و ضد دولتی‌ تاریخ‌ معاصر ایران، بدیهی، روشن‌ و بی‌نیاز از مجادله‌ و مباحثه‌ است، به‌نحوی‌که‌ دوست‌ و دشمن‌ به‌ حقانیت‌ این‌ سخن‌ اذعان‌ دارند؛ اما وجود دودستگی‌ هم‌ در میان آنها امری‌ واضح‌ است.

    امام‌خمینی(ره) در این‌ مورد فرمود: «مشروطه‌ بعدازاین‌که‌ ابتدا پیش‌ رفت، دستهایی‌ آمد و تمام‌ ایران‌ را به‌ دو دسته‌ تقسیم‌‌بندی‌ کرد.

    نه‌ ایران‌ تنها، از روحانیون‌ بزرگ‌ نجف‌ یک‌ دسته‌ مخالف‌ مشروطه...

    همان‌ مستبدین‌ بعدها آمدند و مشروطه‌ را قبضه‌ کردند و رساندند به‌ آنجایی‌ که‌ دیدید و دیدیم...

    در ایران‌ هم‌ بین‌ علما همین‌جور اختلافات‌ را ایجاد کردند.»[lxxvii] اما آنچه‌ روحانیت‌ را از صحنه‌ سیاسی‌ کشور حذف‌ کرد، بیش‌ازآن‌که‌ به‌ وجود این‌ اختلافات‌ و...

    وابسته‌ باشد، به‌ کناره‌گیری‌ آنان‌ از مسائل‌ سیاسی‌ مربوط‌ می‌شود.

    به‌ کلامی‌ از امام‌‌خمینی(ره) نگاه‌ کنید: «در جنبش‌ مشروطیت‌ همین‌ علما در رأس‌ بودند، اصل‌ مشروطیت‌ اساسش‌ از نجف‌ به‌ دست‌ علما و در ایران‌ به‌ دست‌ علما شروع‌ شد و پیش‌ رفت‌.

    این‌‌قدر که‌ آنها می‌خواستند که‌ مشروطه‌ تحقق‌ پیدا کند و قانون‌ اساسی‌ در کار باشد، شد، لیکن‌ بعد از آن‌ که‌ شد، دنباله‌اش‌ گرفته‌ نشد.

    مردم‌ بی‌طرف‌ بودند.

    روحانیون‌ هم‌ رفتند هرکس‌ سراغ‌ کار خودش.»[lxxviii] البته‌ بخشی‌ از جریان‌ حذف‌ روحانیون‌ به‌ دستهای‌ پنهانی‌ بازمی‌گردد.

    در کلامی‌ از امام‌خمینی(ره) می‌خوانیم: «...و مثل‌ زمان‌ مشروطیت‌ نشود که‌ آنها که‌ اهل‌ کار بودند، مایوس‌ بشوند و کنار بروند، که‌ در زمان‌ مشروطیت‌ همین‌ کار را کردند و مستبدین‌ آمدند و مشروطه‌‌خواه‌ شدند و مشروعه‌‌خواهان‌ را کنار زدند.»[lxxix] به‌هرروی‌ «ما باید از این‌ تاریخ‌ درس‌ عبرت‌ بگیریم‌ که‌ مبادا یک‌ وقتی‌ در بین‌ شما آقایان‌ روحانیون، اختلاف بیفتد یا در بین‌ مردم‌ وسوسه‌ کنند و خدای‌ نخواسته‌ آن‌ امری‌ که‌ در مشروطه‌ اتفاق‌ افتاد، در ایران‌ اتفاق‌ بیفتد.

  • فهرست:

    ندارد.


    منبع:

    ندارد.

به نام خدا خلاصه تاریخ ایران         زمان میلادی زمان هجری سلسله پادشاه رویدادها پایتخت حدود ٧٢٠ تا ٥٥٠ پیش از میلاد   مادها دیا اکو دیااکو هفت قبیله آریایی را در شهر هگمتانه متحد میکند. هگمتانه فره ورتیش   هوخشتره   آژی دهاگ   ٦٧٥ تا ٣٣٠ قبل از میلاد   هخامنشیان کورش از بین بردن مادها - فتح بابل و دادن اجا ...

کو چک جنگلی به تاریخ نهضت جنگل می پردازد با قلمی ادبی و برای نوجوانان. رمان از زمان بازگشت میرزا از تبعید اغاز می شود و نویسنده تلاش کرده آنرا از حالت تاریخی صرف بیرون آورده و با جوهر تخیل و لطافت ادبی هضم و خواندنش را ساده تر کند. میرزا از تبعید باز می گردد، با دوستان قدیمی دیدار می کند و قول و قرارها برای ادامه‌ی مبارزه گذاشته می شود ، کم کم افراد مبارز به آنها ملحق می شوند و ...

کوچک جنگلی کو چک جنگلی به تاریخ نهضت جنگل می پردازد با قلمی ادبی و برای نوجوانان. رمان از زمان بازگشت میرزا از تبعید اغاز می شود و نویسنده تلاش کرده آنرا از حالت تاریخی صرف بیرون آورده و با جوهر تخیل و لطافت ادبی هضم و خواندنش را ساده تر کند. میرزا از تبعید باز می گردد، با دوستان قدیمی دیدار می کند و قول و قرارها برای ادامه‌ی مبارزه گذاشته می شود ، کم کم افراد مبارز به آنها ملحق ...

جنبش مشروطه ایران مجموعه کوشش‌ها و رویدادهائی است که در دوره مظفرالدین‌شاه قاجار و سپس در دوره محمدعلی‌شاه قاجار برای تبدیل حکومت استبدادی به حکومت مشروطه رخ داد و منجر به تشکیل مجلس شورای ملی و تصویب اولین قانون اساسی ایران شد پیشینه از اوائل سلطنت ناصرالدین شاه قاجار نارضایتی مردم از ظلم وابستگان حکومت رو به رشد بود. تأسیس دارالفنون و آشنائی تدریجی ایرانیان با تغییرات و تحولات ...

انقلاب مشروطه انقلاب مشروطه نیز همچون جنبش تنباکو دارای آثار دیرپا بی تاریخ معاصر کشور بوده است در این جا به زمینه ها و علل وقوع ، علل شکست و پیامدهای این انقلاب را به اختصار اشاره نمود. الف ) زمینه ها و علل آغاز نهضت : به طور کلی زمینه ها و علل وقوع انقلاب مشروطه در سه بعد فکری فرهنگی ، سیاسی و اقتصادی قابل بررسی است . ب ) روند حوادث : در سال های پایانی حکومت ناصر الدین شاه ...

نگاه دوگانه به رضاشاه در دوران حکومت وی: بعد منفی: مستبد، ثروت اندوز، وابسته به انگلستان، عوام بعد مثبت: انجام اصلاحات اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی که مد نظر مشروطه خواهان بود. نتایج مثبت انقلاب مشروطه (آنچه مد نظر انقلابیون بود) در دوران رضاشاه ظاهر شد و در بعد سیاسی نیز، انقلاب مشروطه شکست. رضاشاه در حالی که طبقه متوسط سنتی را بشدت از خود متنفر ساخت، در میان طبقه متوسط جدید نیز ...

علل شکست مشروطه در این راستا مجموعه اى از علل و عوامل خارجى و داخلى قابل ذکرند: 1. عوامل خارجى اتحاد دولت هاى روسیه و انگلیس در مقابل خطر روزافزون آلمان و متعاقب آن تقسیم ایران در قرارداد 1907 م. و نیز اشغال ایران در جنگ اول به دست قدرت هاى درگیر، از عوامل خارجى داراى نقش در شکست مشروطه اند. دولت روسیه در جریان استبداد صغیر و به توپ بستن مجلس دخالت داشت، لیاخوف فرمانده روسى قزاق ...

زمینه های فکری: هدف اصلی انقلاب سالهای 1323- 29 ق./ 1905-11م.، بر قراری حکومتی قانونی در ایران بود. همانند دیگر انقلابهای بزرگ، انقلابهای بزرگ، وسیعی از عقاید و اهداف را در بر می گرفت که منعکس کننده تمایلات انقلاب مشرطه ایران،طیف روشنکرانخ، پیش زمینه های اجتماعی و مطالبات سیاسی گوناگون بودنند. در آن دوران، حتی نص مشروطه، به خودی خود از حمایت فراگیری برخوردار نبود. مع ذلک، به رغم ...

چرا و چگونه نهضت مشروطه بوجود آمد ؟ کسروی مانند اغلب مورخان رواج روزنامه و ایجاد دبستان را از عوامل بیداری مردم و انقلاب مشروطیت به شمار می اورد. ولی حقیقت آن است که تعداد محدود دبستان ها و روزنامه ها وافراد باسواد ناچیز تر از ان بود که نشاء حرکتی انقلابی شوند . بخصوص زمانی که در نظر آوریم که باسوادان غیر روحانی از طبقه اعیان واشراف جامعه و حامی استبداد بودند وفرصت طلبانه به صف ...

آثار وثمرات تدریجی مجاهدات وخیزش های ملی ومردمی برای اخراج خلفای عرب ، بخصوص درسده نهم میلادی ، نابودی مغول ها در سده چهاردهم ، پاک سازی روس ها وترک ها در سده هفدهم ، تحقق استقلال ایران در دوران صفوی ، افشار و زند بود ، که ازاواخر سده هجدهم با دست اندازی کشور گشایان اروپایی مواجه گردیده بود . (1) حاصل جنگهای دوست وپنجاه ساله ایران ، جدایی افغانستان ، سرزمین هایی وسیع از شمال ...

ثبت سفارش
تعداد
عنوان محصول