خلاصه: این مقاله ارزش پیشگویی درآمدها، جریانات نقدی عملکرد و متعلقات را در هنگ کنگ، مالزی، سنگاپور و تایلند برای دوره 2001- 1994 بررسی میکند.
ما همچنین اثر بحران مالی آسیای سال 1997 را بر قدرت پیشگویی ارزیابیهای عملکرد حسابداری بررسی میکنیم.
ما جریان نقدی آینده و بازدههای اضافه آینده را بر درآمدها (یا جریان نقدی و متعلقات) برای دورههای 1996- 1994 (دوره پیش از بحران)، 1998- 1997 (دوره بحران) و 2001- 1999 (دوره بعد از بحران) برمیگردانیم.
یافتههای ما نشان میدهند که ارزیابیهای حسابداری، قدرت روشنگر برای جریانات نقدی رو به جلوی اساله دارند.
تحلیلهای بازدههای اضافه رو به جلوی اساله ما نشان میدهند که سرمایه گذاران، ارزیابیهای حسابداری را در دورههای پیش و بعد از بحران، کم و در طول دوره بحران، زیاد برآورد کردهاند.
1.
معرفی این مقاله ارزش پیشگویی درآمدها، جریانات نقدی عملکرد و متعلقات را در هنگ کنگ، مالزی، سنگاپور و تایلند برای دوره 2001- 1994 بررسی میکند.
تحقیق قبلی در آمریکا نشان میدهد که درآمدها و جریانات نقدی و متعلقات مفاد اطلاعاتی دارند.
هدف اولیه این مقاله تعیین این موضوع است که آیا این معیارهای عملکرد حسابداری اطلاعاتی دارند.
هدف اولیه این مقاله تعیین این موضوع است که آیا این معیارهای عملکرد حسابداری اطلاعات مفیدی در دیگر روشهای حسابداری مخصوصا در چهار اقتصاد برجسته آسیایی ارائه میدهد.
مطالعه ما بر جنبه مهم مفیدی مثلا توانایی پیشگویی (FASB، 1980) تاکید دارد.
ما به قدرت پیشگویی درآمدها، جریانات نقدی و متعلقات را برای جریانات نقدی آینده و بازدههای سهام اضافه رسیدگی میکنیم.
هنگ کنگ، مالزی، سنگاپور و تایلند با استانداردهای حسابداری بین المللی موافقت کردند و استانداردهای حسابداریشان منشاهای قانون مشترک دارند.
سراسر دهه 1990، هنگ کنگ و سنگاپور با کره جنوبی و تایوان (اقتصادهای «اژدهایی» نامیده شدند)، اقتصادهای صنعتی جدید فرض شدند و جلو از اقتصادهای آسیایی دسته بندی گردیدند.
مالیز و تالیند وسط اقتصادهای رو به رو آسیا قرار دارند.
این چهار اقتصاد برای یک مطالعه رسیدگی ارزش پیشگویی معیارهای عملکرد حسابداری فراهم میآیند.
معیارهای حسابداری پذیرفته شده توسط این اقتصادها شبیه GAAP US/UK است.
با این وجود، این اقتصادها، اقتصادهای پیشرفته را در اعمال انشای مالیشان به تاخیر میاندازند و اطلاعات حسابداریشان نسبتا نابهنگام است.
علاوه بر این، تحلیلاین اقتصادها همچنین به ما اجازه میدهد تا رسیدگی کنیم که آیا ویژگیهای اطلاعاتی معیارهای عملکرد حسابداری زمانی متفاوتند که شرکتها در یک دوره بحران اقتصادی عمل میکنند.
دوره زمانی 2001- 1994 به ما اجازه میدهد تا بررسی کنیم که آیا بحران مالی آسیایی 1997 هیچ اثری بر قدرت پیشگویی این ارزیابیهای عملکرد داشته است یا خیر.
اینمقاله ازتحقیق حسابداریقبلی پیروی میکند که اطلاعاتدرآمدها و دیگر معیارهای عملکرد حسابداری را بررسی مینماید.
تحقیق حسابداری بدوی در این ناحیه نشان میدهد که درآمدها مفاد اطلاعاتی دارند.
علاوه بر این یافتههای تحقیق بال و براون (1968)، بیور و راکس (1972) و پاتل و کاپلن (1977) نشان میدهند که درآمدها، واسطه بالاتری با بازدههای اوراق بهادار از جریانات نقدی با بازدههای اوراق بهادار دارد.
در تحقیق بعد، ویسون (1986) و ریبورن (1986) پی بردند که جریانات نقدی و متعلقات، مفاد اطلاعاتی بالاسری ماورای درآمدها دارند.
با این وجود، برنارد و اسنوبر (1989) پی بردند که نتایج ویسون (1986) دوره زمانی طولانیتری باقی نماند.
لیونات و زاروین (1990) یافتند که هیچ مفاد اطلاعاتی بالاسری جریانات نقدی ماورای درآمد خالص وجود ندارد.
با این وجود، آنها نشان دادند که واسطه جریانات نقدی با بازدههای سهام زمانی افزایش مییابد که درآمدها در مولفههای جریانات نقدی از فعالیتها و متعلقات مالی، سرمایه گذاری و عملیاتی، جمع نشوند.
سرانجام، دکو (1994) توانایی درآمدهای حسابداری و جریانات نقدی را به منظور ارزیابی عملکرد شرکت همان طور که در بازدههای سهام منعکس شد، بررسی مینماید.
متعلقات توانایی درآمدها را به منظور منعکس ساختن عملکرد شرکت بهبود میبخشند (i) فاصله ارزیابی کوتاهتر شرکت (ii) فراریت بیشتر نیازهای سرمایه کار شرکت و فعالیتهای سرمایه گذاری و مالی و (iii) چرخه عملکرد طولانیتر شرکت.
اکثر مطالعاتقبلی سودمندیدرآمدها، جریاناتنقدی ومتعلقات اطلاعاترا از شرکتهای ایالات متحده و انگلستان استفاده کردند.
با این وجود، بازارهای سرمایه رو به نمو (ECMها) ممکن است از بازارهای توسعه یافته در ارزیابی اطلاعات حسابداریشان متفاوت باشند.
حتی بین روشهای گزارش مالی UK GAAP و US توسعه یافته، پوپ و والکر (1999) دریافتند که تفاوتهایی در ویژگیهای خط زمانی درآمدهای معمول و درآمدها بعد از اقلام غیر عادی وجود دارد.
ECM به یک بازار سهام واقع در یک کشور پیشرفته ارجاع میشود.
ECMها در آسیا شامل اندونزی، کره، مالزی، فیلیپین، تایوان و تایلند هستند.
ساداگران و دیگا (1997) ویژگیهایگزارش مالی را در ECMها تحلیلکردند.
درکی وجوددارد کهکفایت افشادر ECMها، پشتکفایت افشادر بازارهای سهام پیشرفته قرار دارد.
برای مثال، مرکز تحقیق وتحلیل مالی بین المللی در گرایشات حسابداری و حسابرسی بین المللی گزارش میکند (1995) که شرکتها در ECMها در مقایسه با شرکتهای مقیم در بازارهای پیشرفته، افشاهای مالی کمتری را ارائه میدهند.
این مقاله، تحقیق قبلی را به منظور بررسی اینکه آیا درآمدها، جریانات نقدی عملکرد ومتعلقات ارزش پیشگویی در چهار بازار سرمایه آسیا را دارند یا خیر، بسط مییابد.
ما همچنین بررسی میکنیم که آیا قدرت پیشگویی معیارهای عملکرد حسابداری در طول دوره بحران رو به زوال میرود.
درآمدهای حسابداری در طول یک دوره اثر معاملات فروش را در طول یک دوره مالی، اثر فعالیتهای دورههای گذشته نظیر کاهش بها و هزینه کالاهای فروخته شده و اثر هزینهها برای سرمایه گذاریهای ایجاد کننده سودهای آینده نامعین، برای مثال تحقیق و توسعه خلاصه میکنند.
در مقایسه، جریانات نقدی در ارزیابی نقدینگی و قدرت پرداخت بدهی شرکت مهم هستند.
انعکاس متعلقات جاری در یک سرمایه کار خالص شرکت (دارائیهای جاری- بدهیهای جاری) نظیر حسابهای دریافتنی (حساب بدهکاران)، موجودی کالا، حسابهای پرداختنی (حساب بستانکاران) و بدهیهای متعلقه را تغییر میدهد.
متعلقات غیر جاری شامل کاهش قیمت و مالیاتهای معوق میباشند.
ما قدرت پیشگویی را به عنوان توانایی معیارهای حسابداری به منظور توضیح جریانات نقدی رو به جلوی اساله و بازدهها تعریف میکنیم.
ما جریانات نقدی آینده و بازدههای اضافی آینده بر درآمدها (یا جریانات نقدی و متعلقات) را برای دورههای 1996- 1994 (قبل از بحران مالی آسیایی)، 1998- 1997 (در طول بحران) و 2001- 1999 (بعد از بحران) برمیگردانیم.
نتایج نشان میدهند که درآمدها قدرت توضیحی برای جریانات نقدی رو به جلوی اساله دارند.
درآمدها به طور مثبت و قابل توجه به جریانات نقدی رو به جلوی اساله در کل سه دوره مربوط میشوند.
نتایج با یافتهها در تحقیق قبل در ایالات، متحده و دیگر کشورها نامتناقض هستند.
یعنی، درآمدها، جریانات نقدی و متعلقات، مفاد اطلاعاتی دارند.
این معیارهای عملکرد حسابداری، ارزش پیشگویی برای جریانات نقدی آینده دارند.
رابطه بین متغیرهای حسابداری و بازدههای اضافه رو به جلوی اساله جالب است.
در دورهقبل ازبحران (1996- 1994)، درآمدها بهطور مثبت و قابل توجه به بازدههای مازاد آینده مربوط میشوند.
همچنین ضریبها بر جریانات نقدی و متعلقات مثبت و قابل توجه بودند.
با این وجود، در طول بحران (1998- 1996) درآمدها به طور منفی و قابل توجهی با بازدههای مازاد آینده در ارتباط بودند.
ضریب بر متعلقات به طور قابل توجهی منفی بود اما ضریب بر جریانات نقدی قابل توجه نبود.
بعد از بحران (2001- 1999) درآمدها دوباره به طور مثبت و قابل توجهی با بازدههای اضافه مربوط میشوند.
رابطه مثبت بین بازدههای مازاد آینده و درآمدها، جریانات نقدی و متعلقات در دورههای قبل و بعد از بحران و پیشنهاد میکند که سرمایه گذاران ممکن استاین معیارهای حسابداری را کم برآورد کنند.
درمقایسه، سرمایه گذاران درآمدها و متعلقات را در طول بحران زیاد قیمت گذاردند همان طور که توسط رابطه منفی بین این معیارهای حسابداری و بازدههای مازاد آینده را ملاک قرار دادند.
مدل بازدهها قدرتی توضیحی در طول دورههای پیش از بحران (k2 تطبیق یافته 82/2 درصد) و بحران (62/1 درصد) داشتند.
نتایج مشابه برای جریانات نقدی و مدل متعلقات بدست آمدند.
مخصوصا آزاد سازی مالی و/ یا دسترسی بسیار به بازارهای سرمایه بین المللی که دسترسی به سوخت مالی دوره شکوفایی چرخه اقتصادی فراهم میآورند.
درمرحله بعد، بدتر کردن دورههای تجارت، نرختبادل گران و افزایش هزینه اعتبار منجر به رشد اقتصادی کمتر میگردد.
کامینسکی و رینهارت مشاهده کردند که ضعیف و خراب کردن پایههای اقتصادی باعث بحرانهای بانکداری و پولی میشود.
این ممکن است کمبود قدرت توضیحی درآمدها، جریانات نقدی و متعلقات را در دورهپیش ازبحران توضیحدهد.
پیشرفتبعدی درقدرت توضیحی اعداد حسابداری بعد از بحران ممکن است به خاطر انجام اصلاحات مالی در این اقتصادها باشد.
باقیمانده این مقاله همانند ذیل سازمان مییابد: بخش 2 مدله و انگیزه برای این مقاله راتوصیف میکند نمونهها و متغیرهای استفاده شده در این مقاله در بخش 3 توصیف میشوند.
نتایج و تحلیلها در بخش 4 ارائه میشوند.
سرانجام بخش 5 شامل خلاصه این مقاله است.
2.
مدلها شرکتها در ECMها به منظور افشاهای مالی کمتر در مقایسه با افشاهای مالی در بازارهای پیشرفته گزارش میشوند (گرایشات حسابداری و حسابرسی بین المللی، 1995).
مطالعات قبلی مفاد اطلاعاتی معیارهای عملکرد حسابداری را در ایالات متحده وانگلستان و دیگر اقتصادهای پیشرفته بررسی کردهاند.
این مقاله به ارزش پیشگویی سه معیار عملکرد حسابداری- درآمدها، جریانات نقدی و متعلقات در اقتصادهای آسیایی هنگ کنگ، مالزی، سنگاپور و تایلند رسیدگی میکند.
هنگ کنگ و سنگاپور اقتصادهای جدیدا پیشرفته و مالزی و تایلند اقتصادهای رو به نمو در نظر گرفته میشوند.
اگرچه افشاهای مالی در این اقتصادها پشت افشاهای مالی در اقتصادهای پیشرفته قرار دارد، ما انتظار داریم معیارهای عملکرد حسابداری در این اقتضاها قدرت پیشگویی داشته باشند.
ما ابتدا قدرت پیشگویی را به عنوان توانایی معیارهای عملکرد حسابداری به منظور توضیح جریانات نقدی آینده تعریف میکنیم.
مخصوصا ما انتظار داریم درآمدها با توجه به جریانات نقدی آینده اطلاعاتی باشند یعنی درآمدها به طور مثبت به جریانات نقدی آینده مربوط گردند.
سپس ما و درآمدها را به مولفههای جریانات نقدی و متعلقات متراکم نمیکنیم.
ما انتظار داریم جریانات نقدی و متعلقات به طور مثبت به جریانات نقدی آینده مربوط شوند.
دوم، ماقدرت پیشگوییرا برحسبرابطه بینمعیارهای عملکرد حسابداری و بازدههای مازاد آینده از اینرو هیچ بازده مازاد آینده بر معیارهای حسابداری تاریخی کسب نمیشود.
با این وجود، بازدههای مازاد آینده (مثبت) منفی به شرطی کسب میشوند که بازار معیارهای حسابداری را زیاد (کم)برآورد کند.
بحران مالی آسیایی در ماه ژولای 1997 در تایلند آغاز شد.
آن به زودی بر دیگر اقتصادهای آسیایی اثر گذاشت.
این بحران باعث ورشکستگی بازارهای سهام آسیایی شد.
یک فرضیه برای ورشکستگی آن بود که اعجازهای آسیایی دهه 1980 و اوایل دهه 1990 در یک «اقتصاد توخالی» بودند.
اصلاحات مالی بعد از بحران انجام شدند.
ما انتظار داریم که معیارهای عملکرد حسابداری یک قدرتتوضیحی کمتر در «اقتصاد توخالی» از سالهای بعد از اصلاحات مالی که انجام شدند، داشته باشد.
بنابراین ما انتظار داریم که درآمدها، جریانات نقدی و متعلقات....
برای بدست آوردن توانایی پیشگویی ما از متدولوژی آقای (2003/ Dugle) استفاده کردیم.
بدین منظور ما رابطه بین عملکرد حسابداری و جریانات نقدی آینده (یا بازده آینده سهام) بررسی میکنیم.
بین جریان نقدی آینده (یا بازده آینده سهام) را با عایدی هر سهم و ترسیون میگیریم.
1) جریان نقدی آینده 2) سود انباشته جریان نقدی جریان نقدی آینده 3) اندازه ارزش دفتری/ ارزش بازار بازده سهام آینده 4) اندازه ارزش دفتری/ ارزش بازار سود انباشته جریان نقدی بازده سهام آینده.
4) اندازه ارزش دفتری/ ارزش بازار سود انباشته جریان نقدی بازده سهام آینده.
در اینجا جریان نقدی آینده برابر است با جریان نقدی سال t+1، جریان نقدی برابر است با عایدی هر سهم منهای سود انباشته، عایدی هر سهم برابر است با عایدی هر سهم قبل از دارایی غیر عادی به ازای هر سهم.
سود انباشته برابر است با سود انباشته برابر است با سود انباشته به ازای هر سهم.
تغییر در دارایی جاری غیر نقدی کمتر از تغییر در بدهیهای جاری منهای بدهی کوتاه مدت و مالیات پرداختنی کمتر از هزینه اصطحلاک است.
تمامی این ارقام به ازای هر سهم محاسبه میشود.
بازده آینده سهام برابر است با بازده دوازده ماه آینده بازاری سهام که از فرمول: که در آن pt و Mt قیمتهای بسته شده روز و شاخص کشور برای 3 ماه آینده در پایان سال مالی t است.
نسبت ارزش بازاری به ارزش دفتری برابر است با ارزش بازار هر سهم تقسیم بر ارزش دفتری هر سهم.
اندازه برابر است با [(تمام داراییهای شرکت به دلار آمریکا) log] سود انباشته به وسیله ترازنامه محاسبه میشود، چرا که شرکت صورت جریان نقدی خود را در دوره موردنظر گزارش نمیکند.
در رگرسیون بازده، ما نسبت ارزش بازار به ارزش دفتری و اندازه شرکت را به عنوان متغیرهای کنترلی در نظر گرفتهایم.
از آنجا که این متغیرها براساس مطالعات (فاما و فرنج، 1993) بر روی بازده آینده سهام تاثیر دارند به عنوان متغیرهای کنترلی در نظر گرفته شدهاند.
رگرسیون در سه دوره اجرا میشود.
96- 1994 (دوره قبل از بحران)، 98- 1997 (دوره بحران)، 2001- 1999 (دوره پس از بحران).
بحران در جولای 1997 شروع شد و در اواسط 1998 پایان یافت .
( Lemon, Lins , 2003) نمودارهای شاخص های سهام در این بازارهای آسیایی نشان می دهدکه این سالها ،سالهای منطقی و مناسب برای دوران پیش از بحران ، بحران و پس از بحران محسوب می شوند ( شکل (1) را ببینید) .
سقوط سهام شاخص هنگ کنگ ( Hang seng) و سنگاپور (Straits tims) در اواسط 1997 شروع شد .
و مالزی (KLSE) در اوایل سال 1997 شروع شد شاخص سهام تایلند (SET) الگوی متفاوتی از این سه کشور دارد .
شاخص (SET) درسال 1993 به اوج رونق رکورد در دوازده تا هیجده ماه بحران رخ داده است سقوط این شاخص در اواسط 1998 به اوج خود رسید .
3- نمونه گیری و جمع آوری داده ما نمونه خود را از ویرایش 2003 (Globla Vantage) گرفته ایم .
نمونه شامل شرکت هایی از هنگ کنگ ، مالزی ، سنگاپور و تایلند است ما نمونه ی خود را براساس شرکت هایی که سال مالی آنها در 31 دسامبر هر سال پایان می پذیرد فیلتر کرده ایم این عمل به منظومه قابل مقایسه کردن بازده سهام در دوره های مختلف برای همه شرکت ها انجام شده است .
تنها معیار بعدی برای انتخاب شرکت ها ، دردسترس بودن اطلاعات برای محاسبه ی متغیرهای مستقل و وابسته در تمامی فرمول های ( 4-1) می باشد پایگاه داده سال 1993 تا 2002 را پوشش می دهد از آنجایی که فرمول ها شامل داده های لگاریتمی و داده های سری زمانی است .
بنابراین دوره زمانی نمونه را سال 1994- 2001 انتخاب کرده ایم .
فرایند نمونه گیری یک تورش پرسشنامه ای را ایجاد می کند .
نمونه نهایی شامل شرکت های فعال در سال 1994 که در طی دوران بحران ورشکسته و یا توسط سایر شرکت ها خریداری شده اند را شامل نمی شود .بنابراین نمونه شامل شرکت هایی که مدیریت بهتر و یا ساختار مالی قوی تری داشتهاند را در برمی گیرد هر چند که فرایند انتخاب ممکن است براندازه و سایر متغیرها اثر گذار باشد .
ولی ما معتقدیم که این اثر ، اثر قابل ملاحظه بر نتایج ندارد .
جدول (1) گروه A آمارهای توصیفی برای نمونه ارائه می دهد آمارهای برای دوره های قبل از بحران ، طول بحران و پس از بحران به صورت جداگانه گزارش شده اند هر دو متغیر وابسته یعنی جریان نقدی آینده و بازده آینده سهام به نوعی در دوره ی بحران بالاتر از دوره ی پس از بحران بودند به همین نسبت عایدی هر سهم و جریان نقدی در دوره ی قبل از بحران و دوره ی بحران بالاتر بوده اند .
میانگین و میانه این شاخص های حسابداری در هر سه دوره مثبت بوده است .
این امر نشان دهندهی این است که میانگین شرکت های انتخاب شده سودآور بوده و جریان نقدی مثبت را فراهم کرده است .
سود انباشته در هر سه دوره منفی بوده است .
بزرگی سود انباشته در دوره ی بحران نسبت به دو دوره ی دیگر بالاتر بوده است آمارها نشان می دهد نسبت ارزش بازاری به ارزش دفتری در طول بحران و بعد از آن کاهش پیدا کرده است .
احتمالاً این کاهش به خاطر کاهش در ارزش بازار شرکت ها بوده است .
در نهایت متوسط اندازه شرکت در طول بحران و پس ازبحران نسبت به دوره قبل از بحران کوچکتر بوده است .
گروه های B,C,D,E آمارهای کشورهای هنگ کنگ ، مالزی ، سنگاپور ، و تایلند را به صورت جداگانه ارائه می دهد .
عملکرد شاخص جریان نقدی آینده سهام نیز برای کشورهای مالزی و سنگاپور در دوره ی بحران بالاتر از دوره ی پس از بحران بوده است در این کشورها شاخص جریان نقدی و شاخص بازده آینده سهام در دوره ی پس از بحران بوده است در این کشورها شاخص جریان نقدی و شاخص بازده آینده سهام در دوره ی پس از بحران به کاهش خود ادامه داده است .
درهنگ کنگ جریان نقدی آینده و بازده آینده سهام در طول بحران به پایین ترین حد خود رسیده است و در دوره ی پس از بحران بهبود پیدا کرده ا ست .
برای کشور تایلند نیز بازده آینده سهام در دوره ی پس از بحران بهبود پیدا کرده است .
به طورکلی عایدی هر سهم و جریان نقدی در دوره ی قبل از بحران برای همه ی این کشورها به استثنای جریان نقدی در تایلند در بالاترین سطح خود بوده است .
جریان نقدی در تایلند در طول بحران به بالاترین حد خود رسیده است .
نسبت ارزش بازده به ارزش دفتری در طول بحران و پس از آن کاهش پیدا کرده است متوسط اندازه شرکت در طول بحران و پس از بحران برای همه ی کشورها کوچکتر بوده است .
179 ضریب ارتباط بین عایدی ، جریان نقدی و سود انباشته مثبت و در سطح یک هزارم خط با اهمیت است .
این اتفاق در هر سه دوره افتاده است .
به ازای هر واحد افزایش در جریان نقدی ، عایدی و سود انباشته به طور تقریبی چهاردهم تا نیم واحد جریان نقدی سالیانه افزایش پیدا می کند .
این نتایج نشان می دهد که سه شاخص در نظر گرفته شده ( یعنی عایدی ، جریان نقدی و سود انباشته ) که هر سه از شاخص های حسابداری هستند می توانند ابزاری برای پیش بینی جریان نقدی شرکت های موجود در نمونه می باشد .
در هر سه دوره ضریب همبستگی بین عایدی ، جریان نقدی و سود انباشته با جریان نقدی سالیانه مشابه می باشد .
به طور شابه در هر دوره طبق مدل 2و1 ضریب تعیین رگرسیون (R2) مناسب می باشد این بدان معنی است که در شرکت های شاخص ،عایدی منتخب در نمونه بجز دو شاخص در نظر گرفته شده ( جریان نقدی و سود انباشته ) شاخص عایدی اثر قابل توجه بر پیشبینی جریان نقدی سالیانه آینده ندارد .
بزرگی ضریب همبستگی درهر دو مدل به طور جالبی در طول دوره ی بحران در پایین ترین حد خود قرار داشته است این بدان معنی است که اثر با اهمیت ( و کیفیت ) شاخص های حسابداری درنظر گرفته شده در طول بحران در پایین ترین حد خود قرار گرفته است .
هر چند که سطح اطمینان و ضریب تعیین رگرسیون (R2) در دوره ی قبل از بحران در پایین ترین حد خود ( در حدود 6 درصد ) و در دوره ی پس از بحران به بالاترین حد خود ( در حدود 11 درصد ) رسیده است .
که به دلیل کوچک بودن حجم نمونه ضریب تعیین در دوره ی قبل از بحران پایین می باشد ولی درجه ی آزادی در رگرسیون به نظر می آید که در ر سه دوره کافی بوده است .
نتایج جدول (2) نشان می دهد که شاخصهای حسابداری در نظر گرفته شده برای پیش بینی جریان نقدی یک سال آینده خیلی مفید می باشد .
گروه های B,C,D,E نشان دهنده نتایج رگرسیون برای هنگ کنگ ، مالزی ، سنگاپور و تایلند به طور جداگانه می باشد .
نتایج برای هر یک از کشورها به صورت جداگانه همان نتایج نمونه جمع شده این چهار کشور است .
استثناء های این قاعده به شرح زیر می باشد : ضریب همبستگی بین عایدی ، جریان نقدی و سود انباشته در هنگ کنگ برای دوره ی قبل از بحران با اهمیت نیست .
ضریب تعیین رگرسیون در این دوره بسیار پایین است .
این امر آشکار است که شاخص های حسابداری تعیین شده برای پیش بینی جریان نقدی سال آینده در طول دوره ی قبل از بحران مناسب نیستند .
هر چند که این شاخص ها در طول بحران بهبود قابل ملاحظه ای پیدا کرده اند بطوریکه ضریب تعیین رگرسیون (R2) در این دوره به 29 درصد رسیده است در نمونه انتخاب شده کشور تایلند با ضریب تعیین یازده درصد در دوره ی قبل از بحران به 6 درصد در دروه ی پس از بحران رسیده است .
واضح است که فاکتورها و عوامل متعددی به غیر از شاخص حسابداری تعیین شده وجود دارد که جریان نقدی سالیانه آینده را تشکیل می دهد .
در مقایسه با آمریکا مدل پیش بینی جریان نقدی سالیانه در مورد کشورهای آسیایی طی دوره ی بحران و قبل از آن توانایی کمتری برای پیش بینی دارد .
شاخص A و گروه A نشان دهنده ی نتایج برای نمونه انتخاب شده است که این شرکتها دارای سال مالی منتهی به 31 دسامبر هستند وفعالیت آنها غیر مالی است .
ضریب تعیین رگرسیون برای شرکتهای آمریکایی بین 10 و 30 درصد در دوره های زمانی مشابه بوده است .
اما نمونه ی تجمیعی شرکتهای آسیایی به طور جالبی ضریب تعیین یکسانی با شرکتهای آمریکایی در دوره ی پس از بحران است .
این امر نشان دهنده آن است که قدرت پیش بینی شاخصهای حسابداری در نظر گرفته شده در دوره ی پس از بحران بهبود قابل ملاحظه ای یافته است .
2-4- همبستگی بین شاخصهای حسابداری و بازده آینده سهام در مرحله ی بعدی قدرت پیش بینی شاخصهای حسابداری و بازده آینده سهام را آزمایش کردیم .
اگر سرمایه گذاران به طور صحیحی ارزش عایدی ، جریان نقدی و سود انباشته را ارزش گذاری کنند بازده آینده سهام نمی بایست با این شاخصها ارتباط داشته باشد در زمانی که این شاخصها توسط سرمایه گذاران کمتر از ارزش واقعی ارزشگذاری بیش از ارزش واقعی ارتباط و همبستگی منفی بین قیمت سهام و بازده آینده سهام ایجاد می کند .
بدین ترتیب آزمایش همبستگی بازده یکسال آینده سهام و شاخص های حسابداری می تواند یک دید به سرمایه گذاران برای رفتار قیمت سهام موجود در نمونه ی انتخاب شده بدهد جدول 3 گروه A نشان دهنده نتایج فرمول های (3) و (4) برای نمونه ی تجمیعی می باشد نتایج نشان می دهد که ضرایب عایدی ، جریان نقدی و سود انباشته معیارهای مفیدی برای پیش بینی بازده آینده سهام می باشد .
و این امر نشانگر این مطلب است که سرمایه گذاران شاخصهای حسابداری را کمتر از ارزش واقعی ارزش گذاری می کنند.
برای پیش بینی بازده آینده سهام و مدل استفاده شده درطول دوره ی بحران بسیار متفاوت است .
تخمین فرمول شماره (3) نشان می دهد که عایدی همبستگی منفی با بازده آینده سهام دارد .
که اندازه های بدست آمده از حسابرسی ها قدرت توصیف و توضیح متغییرها به این صورت انجام می شود .
ضریب مربوط به این موارد به صورت قابل توجهی منفی است درحالی که ضریب مربوط به جریان های نقدینگی از اهمیت بالایی برخوردار نمی باشند .
این بیانگر این است که تاثیرات منفی این درآمدها برای درآمدهای ذخیره شده آینده از این راه به دست می آیند .
دلایل به وجود آمدن دوره بحران به همین دلیل شامل تاکید و توجه بیش از اندازه به درآمد به عنوان یک نشانه اساسی و بنیادی است و به نظر می رسد که سرمایه گذاران میزان درآمدها را در دوره بحران بیش از اندازه تخمین زده اند.
نتایج به دست آمده از سال های بعد از بحران نشان دهنده این است که درآمدها و جریان های نقدینگی به صورت مثبتی در ارتباط با ذخایری است که از یک سال قبل در نظر گرفته شده بود .
به علاوه سطوح اهمیت تخمین ها و میزان قدرت توضیح مدل ها در سطح بسیار بالاتری به نسبت دو دوره قبلی قرار می گیرد .
نتایج نشان دهنده این امر می باشند که در طی این دوره اندازه گیری های حسابرسی میزان بالاتری در نظر گرفته شده بودند تخمین های صورت گرفته برای متغییرهای کنترلی نشان دهنده این امر است که ذخایر و سپرده های آینده به صورت منفی در ارتباط با نسبت بازار به ذخایر در دورههای بعد و قبل از بحران است .
بنابراین واحدهای اقتصادی رشد یافته درآمدهای آینده کم تری را به نسبت واحدهای اقتصادی ارزشی که نسبت پایین تری را به دست می دهند نشان در دوره های بعد و قبل از بحران است .
بنابراین واحدهای اقتصادی رشد یافته درآمدهای آینده کم تری را به نسبت واحدهای اقتصادی ارزشی که نسبت پایین تری را به دست می دهند نشان در دوره های قبل و بعد از بحران نشان می دهند .
در طی بحران واحدهای اقتصادی بزرگ تر درآمد پایین تری را به نسبت واحدهای اقتصادی کوچک تر به دست می آورند .
قدرت پیش بینی کننده اندازه های حسابرسی برای درآمدهای آتی در این نمونه آسیایی مشابه نمونه آمریکایی است .
میزان R2s مقداری میان 1.62 تا 3.97 درصد برای نمونه های آسیایی دارد و این میزان برای نمونه آمریکایی 1.62 تا 4.42 درصد است .
جدول 3 و پنل های ب ج دو نتایج به دست آمده درهنگ کنگ ، مالزی ، سنگاپور و تایلند را به ترتیب به دست می دهند .
نتایج به دست آمده برای اقتصادهای فردی به صورت کلی مشابه نتایج به دست آمده برای سرمایه گذاری مشترک است و در این میان تنها هنگ کنگ استثنا است .
نتایج به دست آمده برای سرمایه گذاری مشترک است و در این میان تنها هنگ کنگ استثنا است .
نتایج به دست آمده برای هنگ کنگ در این جا با جزئیات آورده شده اند.
ضرایب مربوط به درآمدها ، جریان های نقدینگی و خرید و فروش ها در دوران قبل و طی بحران قابل توجه نمی باشند .
این بیانگر این است که اندازه های حسابرسی در هنگ کنگ قدرت پیش گویانه برای درآمدهای آتی را در طی آن سال ها نداشته است این به این معنی است که سرمایه گذاران به صورت مناسبی اندازه های حسابرسی را ارزش گذاری کرده اند .
نتایج به دست آمده برای دوره بعد از بحران مشابه با دیگر اقتصادها است .
درآمدها و جریان های نقدینگی به صورت مثبت و قابل توجهی در پیشبینی میزان درآمدهای اضافی آتی تاثیر داشته و اهمیت دارد .
این اندازه گیری ها تا حدودی بعد از دوران بحران پایین تر از میزان مورد انتظار ارزش گذاری شدند .
برای تایید و تقویت مدارک و نشانه های ارائه شده در جدول 3 ما هم چنین به بررسی ارتباط میان اندازه های حسابرسی و ذخایر اضافی می پردازیم .
همان طور که در بالا به بحث پرداختیم نتایج ارائه شده در جدول 3 بیانگر آن است که سرمایه گذاران اندازه گیریها را به صورت اشتباه و بالاتر از میزان واقعی در نظر گرفتهاند برای آن که ارزش گذاری این سرمایه گذاران را مورد بررسی قرار دهیم مدل های زیر را تخمین می زنیم .
میزان عایدی اضافی دریک دوره 12 ماهه به صورت تفاضل لگاریتمهای ارائه شده بررسی می شود که در آن P و M میزان قیمت در نظر گرفته شده برای ذخیره می باشند و این میزان سه ماه بعد از سال t در نظر گرفته می شوند نتایج به دست آمده از معادلات 5 و 6 در جدول 4 ارائه داده شده اند و شامل تفسیر نتایج ارائه شده در جدول 3 است .
مغناطیس ضرایب اندازه گیری شده و قدرت توصیفی آن برای اندازه گیری های حسابداری در دوره ی بعد از بحران پایین تر است .
مغناطیس و سطوح اهمیتی ضرایب در دوره بحران در بالاترین سطح قرار م گیرند .
همان طور که در بالا نیز اشاره شد درآمدها و میزان خرید و فروش ها به صورت منفی درارتباط با درآمدهای آتی در این دوره است .
ضر یب 1.2282 در جریان نقدینگی بزرگ تر از ضریب 0.8664 درخرید و فروش ها است با آنکه جدول 2 نشان دهنده این امر است که هر دوی آنها مقادیر تاثیرات مشابهی برای 1 سال جریان نقدینگی پیشاپیش ارائه می دهند این امر به همراه ارتباط منفی خرید و فروش ها با درآمدهای آتی بیانگر این امر است که خرید و فروشهای حال حاضر استمرار پایینتری دارند و به همین دلیل تاثیرات کمتری برای جریان های نقدینگی آینده در سال آتی به دست می آید .
این امر با استفاده از یک آنالیز صورت گرفته برای جریان های نقدینگی تاییدشده است این ارتباطات در دوره ی بحران و قبل از آن از اهمیت قابل توجهی برخوردار است .
به صورت متضاد این ارتباطات مربوط به جریان نقدینگی در دوره قبل از بحران به میزان 0.11 و در دوره بحران 0.16 و در دوره بعد از بحران 0.22 بود .
به صورت کلی نتایج به دست آمده از نمونه پراکنده ارائه شده در جدول 4 با نتیجه ما در مورد این که سرمایه گذاران در میزان تخمین زده شده برای مقادیر مربوطه در دوره بعد از بحران اشتباه کرده اند همسان وبرابر است .
جدول 4 و پنلهای ب ، ج ، د ، ه نتایج به دست آمده از تحقیقات صورت گرفته درهنگ کنگ ، مالزی ، سنگاپور و تایلند را ارائه می دهند یک ارزش گذاری متفاوت از اندازه های حسابداری صورت گرفته معمولاً در دوره های بحران درمالزی و سنگاپور وبعد از بحران در هنگ کنگ دیده می شود همان طور که توسط مغناطیسهای کوچک تر واهمیت ضرایب نشان داده شده است یک نتیجه جالب توجه این است که دریافت ها ، جریان نقدینگی و خرید و فروش ها به صورت مثبت و قابل توجهی در ارتباط با بازگشت های هم زمان در تایلند در سه دوره مختلف است .
درهر حال ،ضرایب و قدرت توضیح مدل در دوره های بعد از بحران در سطح پایینتری به نسبت دوره بحران قرار دارند .
آنالیز حساسیت ما دو آزمایش اضافی را برای ارزیابی میزان قدرت نتایج بحث شده در بالا صورت دادیم .
نتایج این آنالیزها در جدول 5 خلاصه شده اند که مقدار قابل پیش بینی درآمدها را برای هر جریانهای نقدی آینده وبازگشت های اضافی آینده ارائه می دهد.
این جدول نشان دهنده این است که ضریب تقریب زده شده درآمدها ، آمارهای مربوط به آن و R2 به دست آمده از رگراسیون .
برای مقایسه ردیف 1 جدول شامل نتایج اصلی به دست آمده برای نمونه کامل است که از جدول های 2و 3 انتخاب شده است .
در نتایج اصلی درآمدها مربوط به جریان های نقدینگی آینده در طی دوره های بحران و بعد از بحران می باشند .
در هر حال ، درآمدها به صورت منفی در ارتباط با سپرده های اضافی آنند و در طی دوره بحران می باشد در حالی که ارتباط در دوره بعد از بحران مثبت است .
ردیف 2 جدول بیانگر نتایج به دست آمده از مدل است که در آن تاثیرات صنعتی ثابت در نظر گرفته شده اند با آن که بررسی کدهای دو رقمی SIC نشان دهنده این است که امکان آن را بررسی کنیم که یک تنوع درون دوره ای در عضویت صنعت ممکن است به چنین نتایجی بیانجامد .
ما مختصات افزاینده را برای 14 صنعت مختلف مورد بررسی قرار دادیم که هر کدام شامل حداقل 2.5% از نمونه کامل شد .
مدل پیش بینی جریانهای نقدینگی مختصات منفی را برای صنایع ساخت و ساز و خدمات تجاری به دست می دهد و این مربوط به دوره بحران است و یک مختصات مثبت برای صنایع ماشینی صنعتی و تجاری و یک مختصات منفی برای صنایع ارائه دهنده خدمت تجاری در دوره بعد از بحران به دست می دهد .
دیگر تاثیرات صنعتی قابل توجه هستند .
در هر حال ، نتایج موجود در ردیف 2 نشان دهنده این است مقدار پیش بینی کننده درآمدها بعد از کنترل این تاثیرات صنعتی بدون تغییر باقی می ماند .