دانلود تحقیق کمونیسم در زمان پهلوی

Word 94 KB 35554 32
مشخص نشده مشخص نشده تاریخ
قیمت قدیم:۲۴,۰۰۰ تومان
قیمت: ۱۹,۸۰۰ تومان
دانلود فایل
  • بخشی از محتوا
  • وضعیت فهرست و منابع
  • مقدمه این مقاله دیباچه ایست بر کتاب "بحران در تشکل های سیاسی چپ" که بصورت مختصر و مفید ارائه می شود.

    و ناگفته هایی را در خصوص جریانات فکری مارکسیستی آشکار می سازد.

    مطالعه کتاب معرفی شده به علاقمندان علوم سیاسی توصیه می شود چرا که حاوی نکات و تجربیات بسیار ارزنده می باشد و نسل جوان می تواند عبرتهای زیادی از عناصر سیاسی گذشته اتخاذ نماید.

    و به مصداق "گذشته چراغ راه آینده است" روش صحیح برای ابراز عقاید خود و حتی مبارزات سیاسی خویش ترسیم کند، بدون آنکه هزینه سنگینی را متحمل خود یا جامعه نماید.

    افرادی که با قلم اینجانب آشنایی دارند خوب میدانند بنده اعتقاد وافر به مختصر گویی و چکیده کردن مسائل دارم تا خوانندگان بتوانند در اندک مدت، حداکثر بهره برداری را داشته باشند لذا از نوشتن جملات زاید و یا توضیح پرهیز میکنم بدیهی است که در این صورت دقت و تامل بیشتر روی جملات، برای خوانندگان محترم ضروری می باشد.

    پیدایش فرهنگ مارکسیستی در ایران سیر فرهنگ مارکیستی در ایران تنها سیری است که محدوده اش از حد گروههای جدا از توده مردم تجاوز نکرد، این وضع در سراسر جهان همین طور بوده ولی در کشورهای اسلامی وضعیت ویژه ای داشته، در ایران که اکثریت قاطع آن مسلمان شیعه مذهب هستند.

    ورود فرهنگ شرق وضع بخصوصی داشته : احزاب و دسته جات چپ اکثرا یک جریان سیاسی وابسته بودند که نفوذ فرهنگی در میان مردم نتوانستند ایجاد کنند و اگر گاهی پیشرفتهایی در جهت جذب برخی از هواداران در آنها دیده شده تنها از جهات تشکیلاتی و سیاست های تحریک آمیز بوده و همه اینها هم به نوبه خود پشت گرم به یک پشتیبانی قوی خارجی و ارتزاق از آنجا بوده، جریان چپ در ایران ابتدا با یکی دو چهره مشخص وابسته در میان نهضت مشروطیت اظهار وجود می کند و سپس به شکل هسته هائی منفک از توده مردم و مرتبط با حزب کمونیست شوروی به کارش ادامه می دهد و پس از اندکی فراز و نشیب به شکل جریانی به نام "حزب توده" به صحنه می آید که این جریان از همان بدو تولد تا سال چهل و دو تنها جریان چپ در ایران بشمار می رود.

    و بعد از این سال تا پیروزی انقلاب اسلامی چند دسته و حزب دیگر از همین حزب جدا شده و خود با عوض کردن قطب وابستگی راه دیگری را پیمودند.

    بعد از انقلاب تعدد گروهها و احزاب چپ بسیار بیشتر شد که علیرغم تفاوت ها و اختلافات فراوان با همدیگر در یک نقطه مشترک بودند و آن هم مخالفت با نظام جمهوری اسلامی بود.

    در این قسمت به شرح کوتاه و مختصری از ظهور جریان چپ از ابتدا تا سال 1342 پرداخته می شود.

    و علاقه مندان میتوانند برای مطالعه ادامه این جریان به کتاب حقیر تحت عنوان "بحران در تشکلهای سیاسی چپ" مراجعه فرمایند".

    [1] رد پای ایرانیان وابسته به فرهنگ مارکیسم ، ابتدا به شکل طرفداری از حزب بلشویک شوروی در زمان تزار روس دیده می شود یعنی زمان قبل از آن چیزی که انقلاب اکتبر 1917 (1296 ه .

    ش) می نامند البته این طرفداری نه به عنوان آگاهی از مکتب کمونیسم بود و نه به عنوان فعالیت سیاسی و یا تغییر بینش فرهنگی بود.

    در آن زمان حتی رهبران حزب بلشویک و اعضاء مهم آن تازه در حال مطالعه برخی از آثار مارکس و انگلس بودند.

    تا چه رسد به اینها که فقط هوادار یک جریان خارجی بودند، مهمترین عامل وابستگی این تعداد ، یکی رمیدن از اسلام و جامعه آن روز ایران بود و دیگری برخورد با یک نوع زندگی و آداب و رسومی که برای آنها بسیار ایده آل می نمود.

    این دو عامل در مورد سردمداران این حرکت بود، هواداران این جریان که آنها هم در عامل اول (اسلام ستیزی) با رهبران این جریان شریک بودند، تنها به تقلید کورکورانه اکتفا نموده و به حفظ کردن طوطی وار برخی نوشته های کلیشه ای که جزء واردات فرهنگ شرق بود پرداختند و غیر از این عوامل عامل جهل و بی اطلاعی که سبب فریب خوردن مشتی ناآگاه می شد ،‌جای خود داشت ، در مورد سردمداران این گروه (مثالی که انور خامه ای که خودش از سران این جریان بود و بعداً از آن جدا شد) در مورد آنان زده خود بهترین شاهد است.

    وی در کتاب پنجاه و سه نفر چنین می نویسد « در ایام توقف مسکو (40 سال پیش) روزی به جمشید کشاورز که به تازگی از ایران فرار کرده و گوینده رادیو مسکو بود برخوردم وی مرا به آپارتمان خود دعوت نمود و از من پذیرایی کاملی کرد و دست آخر یک صفحه آهنگ از یک خواننده آذربایجان شوروی را برایم گذاشت و آنقدر به به گفت که به حالت جذب فرو رفت و هنگامی که آهنگ تمام شد گفت آخر برای این جور چیزهاست که ما عاشق اینها (شوروی ها) هستیم » و جمشید کشاورز هم فردی بود که جزو کادرهای اصلی حزب توده به شمار می رفت ظاهراً خیلی مسخره به نظر می رسد ولی واقعیت همینطور است در آن زمان، اینها هم مانند برخی غرب زده ها وقتی به مسکو می رفتند فوراً باتمام وجود مجذوب فرهنگی می شدند، که در آن آزادیهای مختلف به راحتی صورت می گرفت و دیگر آن قید و بندها نبود و بعد از قیاس با اوضاع ایران آن زمان ، آرزو می کردند که بتوانند این الگو را در ایران هم به وجود بیاورند.

    این چند حالت که ذکر شد شایع ترین حالتها در بین اینگونه افراد بودند لذا اگر بخواهیم تئوریسیتهای چپ را که مسلط به فلسفه مارکسیم باشند بشمریم در طول این چهل پنجاه ساله بیش از سه نفر را نمی توانیم پیدا کنیم مابقی فقط حالت ضبط صوت را داشته اند و یا اینکه فقط مهره های تشکیلاتی بوده اند و تازه اینها در مورد گردانندگان این جریان صدق می کند یعنی با خبران و مطلعان، که در این قیاس بی خبران که اکثریت آنها را تشکیل می دادند.

    جای خود دارند.

    ******* در زمان انقلاب مردم روسیه که حزب بالشویک در حاشیه آن به فعالیت پرداخته بود، تعدادی از ایرانیان مقیم باکو و قفقاز جزء هواداران بلشویکها شدند این عده از کسانی بودند که نشریهء ایسکرای لینن را که در سوئیس منتشر شد به قفقاز و باکو برده و بین روسهای هم عقیده خودشان پخش می کردند و این مطلب مربوط می شود به سالهای بین (1290-1296) یعنی شش هفت سال قبل از بقدرت رسیدن بلشویکها در روسیه، این افراد به نام جمعیت یا گروه "همت" معروف شدند که البته این معروفیت تنها در صفحات کاغذی بوده که مارکیستهای ایران تحت عنوان "تاریخ جنبش کارگری در ایران" نوشته اند که البته نه جنبشی در کار بوده و نه کارگری، و حتی خودشان نیز در ایران نبوده اند !

    از این تعداد که بگذریم به ، نام سوسیال دمکراتها در نهضت مشروطیت بر می خوریم که با نام اجتماعیون عامیون که ترجمه همان سوسیال دمکراسی است قصد نفوذ در مشروطیت را داشتند از این گروه توده ایها و کسروی ( در تاریخ خود) ذکری به میان آورده اند که از قول کسروی گفته شده محل تجمع اینها مراکز غیبی خوانده می شد و نشریه ای هم با چاپ سنگی داشتند به نام "مجاهد"، این گروه زیر نظر دو نفر روسی بودند به نامهای ولادیمپرتومبادزه (در تبریز) و اورژینکیدزه (دررشت) و در همین زمان کتاب مانیفست زیرنظر نیکیدزه به فارسی ترجمه شده، در این دوره رهبر ایرانی این جریان فردی بود به نام "حیدرخان عمو اوغلی"، البته نامهای دیگری از قبیل سلطان زاده و حاج علی دوا فروش نیز وجود داشتند ولی نام حیدرخان عمو اوغلی بیشتر از همه در این دوره یاد شده وی اهل سلماس آذربایجان بود که در قفقاز بزرگ شد و در آنجا به تحصیل پرداخته بود.

    وی در حین تحصیل با افکار بلشویکها آشنا شد و سپس خود به تبلیغ آن پرداخت و در زمان مشروطیت به ایران آمد و در آذربایجان به فعالیت پرداخت.

    در نهایت ایجاد گروه اجتماعیون عامیون به او منتسب است همچنین یاد شده در مشهد نیز چند ماهی جهت پیشبرد مقاصدش به کار جذب نیرو پرداخت که موفقیتی حاصل ننمود و تنها توانست با نزدیک شدن به ملک الشعرای بهار و استفاده از نام او انجمنی به نام انجمن سعادت مشهد درست کند و از وجود بهار استفاده تبلیغی بنماید که البته این کار از هدف اصلی او که همانا تبلیغ مرام مارکسیم و ایجاد گروههائی به سبک بلشویکها بود تفاوت داشت وی در خاطراتش در مجله یادگار چنین نوشته : "مدت یازده ماه که من در خراسان اقامت داشتم هر چه سعی و تلاش کردم که بلکه بتوانم یک فرقه سیاسی به دستور روسیه تشکیل بدهم ممکن نشد و چون دیدم که کوشش در خراسان بی فایده مانده لذا در هفده رجب 1321 ( 1290 شمسی) به تهران عازم شدم در این مدت فقط یک نفر مشهدی به نام ابراهیم میلانی را که کارخانه گیلزسازی آورده و مشغول ساختن گیلز سیگار بود با خود هم عقیده یافتم که می توانستم با او صحبت فرقه ای به میان آورم" حیدر بعد از آمدن به تهران توانست یک حوزه پنج نفره از همکاران خود درست کند که یکی از آنها سلیمان میرزا اسکندری از وابستگان دربار قاجار بود که سلیمان میرزا با همین تعداد گروهی ایجاد کرد و نام آنرا هم «حزب دمکرات» گذاشت و نشریه ای هم به نام "ایران نو" در این رابطه انتشار داد که در آن سعی می کرد تا افکار سوسیالیستی را اشاعه دهد.

    نامبرده از افرادی بود که در مجلس شورا جهت تصدی سلطنت رضا شاه فعالیت فراوانی نمود و همینطور وی بعدها به عنوان اولین مسئول حزب توده برگزیده شد.

    جریان دیگری که ماهیتاً عین همان جریانات قبلی بود ولی فقط نامش تغییر کرده بود جریان "حزب عدالت" بود نامهای بنیانگذاران این گروه همان نامهای اجتماعیون عامیون و جمعیت همت و حزب دمکراتیها بودند منتها با این تفاوت که زمان ایجاد آن مربوط به زمان سقوط تزار و رشد جریان کمونیستهای روسیه بود، این گروه در خود روسیه توسط روشنفکران ایرانی مقیم باکو و قفقاز اعلام موجودیت نمود و هسته هائی هم بعداًٌ به آذربایجان و گیلان ارسال کردند این گروه دارای نشریه‌ای به نام "حریت" داشت که مدیر آن فردی بود به نام "جعفر پیشه وری" اولین کنگره این حزب در اول مرداد ماه 1299 در شهر انزلی تشکیل یافت که اکثراً روسی بودند و قلیلی ایرانی در آن حضور داشتند ، از اعضاء اصلی این گروه می توان به نریمان نریمانف (روسی الاصل عضو حزب بلشویک) حیدرخان، پیشه وری و سلطان زاده اشاره کرد .

    ناگفته نماند که خود حیدرخان نیز از سال 1287 یعنی از همان ابتدای شکل‌گیری جریانات کمونیستی ، رسماً عضو حزب بلشویک شوروی بود.

    هدف عمده این حزب همان ادامه ماموریت های قبل بود یعنی رخنه در نهضت مشروطیت و نهضت جنگل، که در نهضت مشروطیت خود حیدر عمواوغلی مسئول به شهادت رساندن آیت اله بهبهانی (از سران مشروطیت) بود و همینطور در ارتباط با میرزا کوچک خان و ضربه زدن به نهضت جنگلی که وی ایجاد کرده بود.

    حیدر سهم به سزایی داشت و به همین علت نیز در مهر ماه سال 1300 بر اثر خیانتهای فراوانی که کرده بود به دست یاران میرزا کوچک خان به هلاکت رسید و این اولین درگیری رو در رو بین نیروهای مذهبی و جریانات چپ بود که از همان ابتدا نیروهای مبارز مذهبی را مانعی در سر راه خود می دیدند.

    ( بعد از بقدرت رسیدن حزب کمونیست شوروی بنا بر تصمیمی که لنین در جلسات بین الملل کمونیستها (کمینترن که بعدها به کمینفرم تبدیل شد) گرفت.

    امر دائر بر این شد که کلیه احزاب کمونیستی در جهان نامهای پوششی نداشته باشند و به طور علنی فعالیت کنند.

    لذا نام حزب عدالت به حزب کمونیست ایران مبدل شد و نشریه آن هم از حریت به "اکونومیست" تغییر نام یافت.

    بعد از تثبیت قدرت لنین در شوروی، در سال 1300 دانشگاهی جهت کشورهای مشرق زمین (منجمله ایران) تاسیس شد به نام دانشگاه کمونیستی زحمتکشان شرق با نام اختصاری دانشگاه کوتو، کار این دانشگاه ساختن کادرهای مارکیستی و تربیت هواداران و آموزش مرام کمونیسم در بین آنها بود و از ایران نیز در اولین دوره این دانشگاه 56 دانشجو شرکت داشتند که بعدها تعدادی از آنها از موسسین حزب توده و فرقه دمکرات شدند.

    جریان دیگری که توسط چپ ها در منطقه گیلان ایجاد شد گروهی بود که تحت پوشش نام "انجمن فرهنگ" رشت کرده بودند و چون ایجاد گروه انجمن مقارن با تسلط رضا شاه بر ایران بود متلاشی شدند و تعدادی از آنها نیز دستگیر شدند که چند نفرشان همراه گروه ارانی محاکمه گشتند.

    رهبر این گروه که از اعضاء با سابقه حزب بلشویک شوروی بود.

    ابوالقاسم اسدی نام داشت علاوه بر اینها.

    فردی به نام مرتضی علوی در کشور آلمان به سبک لنین دو نشریه به نامهای پیکار و ستاره سرخ را برای خلقهای ایران!

    منتشر می نمود که هیچ نسخه ای از آنها به داخل کشور راه نیافت.

    ولی همین کار او سبب شد تا به عنوان یک هسته خارجی تبلیغی مارکیسم عمل نماید .

    طوریکه تقی ارانی که از ایدئوگولهای مارکیستی ایران بشمار می رفت، در این ارتباط به افکار کمونیستی گرایش پیدا کرد.

    در سال 1310 ( یعنی ده سال بعد از تسلط حاکمیت رضا خان پهلوی بر ایران) قانونی گذرانده شد که طی آن فعالیت هواداران شوروی ممنوع اعلام شد و این نیز به علت اقتدار یافتن رقیب روسها، یعنی انگلیسها بود که ایران را به زیر یوغ خود کشیده بودند.

    " گروه پنجاه و سه نفر " موسس این گروه فردی بود به نام تقی ارانی، وی که از دانشجویان اعزامی به خارج از کشور بود در آلمان با مرتضی علوی که از اعضاء حزب کمونیست شوروی بود آشنا شده و مطالعاتش را پیرامون مسائل مارکیستی آغاز می کند.

    شاید بتوان گفت نخستین فردی که عقیده و مرام کمونیسم را در ایران بین گروههای روشنفکری رواج داد، همین فرد بود هر چند قبل از اول فعالیتهایی از جانب کمونیستها انجام شده بود اما آن حرکتها همه جنبه تشکیلاتی داشته و کمتر مسائل باصطلاح ایدئولوژیک مطرح می شد و ارانی تنها فردی بود که از طریق نوشتن و انتشار دادن، سعی در اشاعه مادی گری داشت و کتب متعددی در این ارتباط تحریر نمود وی در سال 1309 به ایران بازگشت و با برخی از افرادی که با روسیه در تماس بودند ارتباط برقرار نمود و در سال 1313 با اجازه وزارت فرهنگ حکومت رضاخان مجله ای به نام "دنیا" را منتشر نمود و در لابلای این مجله مسائل فلسفی مارکیسم و مادی گرائی را می نوشت و این نوشتجات پر بود از اصطلاحات معلق فلسفی و فرنگی که حتی تحصیلکرده های وزارت دادگستری و دستگاه امنیتی رضاخان نیز از آن سر درنمی آوردند.

    در سال 1314، ارانی در جلسه کمینترن (بین الملل کمونیسم) شرکت نموده و از آنجا دستور می گیرد تا حزب کمونیست ایران را که متلاشی شده بود مجدداً احیاء نماید، وی بعد از بازگشت از روسیه به کمک نصراله کامرانی که از دانشجویان دانشگاه کوتر بود و عبدالصمد کامبخش که از سن هفت سالگی در روسیه بسر می برد و عضو حزب کمونیست شوروی بود.

    گروه پنجاه و سه نفر را تشکیل داد که در این گروه ارانی دبیرکل حزب و کامبخش مسئول تشکیلات گروه بود و اکثریت قریب باتفاق افراد از کسانی بودند که اصلاً با مسائل مارکیستی و کمونیستی هیچگونه آشنایی نداشته و بیشتر نیز از سرخوردگان دستگاه قاجاریه بودند که در حکومت رضاخان بهایی به آنها داده نمی شد.

    کل تشکیلات این گروه در عرض یکروز یعنی در تاریخ 20/2/1316 در بازجویی کوتاهی که از عبدالصمد کامبخش، بعمل آمد، لو رفت و افراد آن دستگیر شدند که در این میان ارانی در زندان با همدستی خود کامبخش کشته می شود و بقیه آنها نیز در زمان آغاز جنگ جهانی دوم در سال 1320 و ساقط شدن رضاخان از زندان آزاد می شوند، مهمترین این افراد عبارت بودند: از فریدون کشاورز، ایرج اسکندری، انور خامه ای ، احسان طبری و بزرگ علوی ( برادر مرتضی علوی) و همینطور خلیل ملکی عبدالصمد کامبخش و جعفر پیشه وری که بعدها هر کدام از اینها میدان دار معرکه ای تازه شدند که اولین آن ایجاد حزب توده و فرقه دمکرات آذربایجان بود.

    "سازمان جاسوسی شوروی در زمان رضاه شاه" همزمان با ایجاد این فرقه ها و گروهها که روسیه با همکاری افراد سر سپرده داخلی خود به آنها سرو سامان می داد، جریان جاسوسی و شبکه های مخفی آنرا را نیز بکار انداخته بود.

    در آن زمان مسئول این شبکه در ایران فردی بود بنام "آقا بیگ اف" که وی در زمان استالینی با حکومت روس اختلاف نظر پیدا کرد و از استالین سرپیچی نموده و از طریق ایران به فرانسه پناهنده شد و در آنجا خاطرات خود را به نگارش در آورد که ضمن آن گروهها و افرادی که وابسته به شوروی بودند کاملاً شناسایی شدند همینطور افرادی که به عنوان جاسوس مشغول فعالیت بودند همگی لو رفتند.

    این شبکه که جزء اولین شبکه های جاسوسی شوروی در ایران بوده توسط دستگاه امنیتی رضاخان که به وسیله انگلیسی ها هدایت می شد کشف گردید، اعضاء مهم این شبکه دو نفر به اسامی امامی و ایران‌بان بودند که در ادارات و وزارتخانه ها نفر گیری هایی نموده بودند و در حال جاسوسی به نفع شوروی بودند.

    در نهایت اکثر افراد این گروه دستگیر و چهار تن از آنها نیز اعدام شدند.

    "فرقه دمکرات آذربایجان" " جعفر پیشه وری " از آذربایجانی هائی بود که طرفدار بلشویکهای روسی شده بود وی در سال 1283 به باکو رفت و در آنجا تا به قدرت رسیدن لنین به کار معلمی و همچنین همکاری با بلشویکها اشتغال داشت و در زمان تاسیس دانشگاه کمونیستی کوتو در شوروی دوره مخصوصی را طی نمود و در سال 1315 به ایران بازگشت و در تهران روزنامه ای به نام آژیر را که مبلغ افکارش بود منتشر نمود.

    وی همزمان با دستگیری گروه ارانی بزندان افتاد و بعد آزادی از زندان عضوی از تشکیلات حزب توده شد، بیشترین معروفیت وی در خصوص ایجاد دولت خودمختار آذربایجان در حضور ارتش سرخ شوروی در زمان جنگ جهانی دوم بود.

    به وجود آمدن فرقه دموکرات ثمره درگیری های منافع ابر قدرت های شرق و غرب بود طوریکه انگلیس از جانب جنوب و شوروی از سمت شمال ایران را تحت اشغال خود درآورده بودند و فرقه دمکرات نیز در آذربایجان برای تایید اشغال قسمتهای شمالی ایران به وجود آمد همچنانکه جمهوری مهاباد به رهبری قاضی محمد نیز در همین زمان طبق نقشه روسها برای تامین منافع آتی به وجود آمده بود.

    کادرهای فرقه دمکرات همان اعضاء ایالت آذربایجان حزب توده بودند که در زمان ایجاد فرقه اعلام انحلال نمودند و به پیشه وری پیوستند.

    و این عمل نیز با همکاری مستقیم حزب توده انجام یافت در حالی که سرنخ قضایا و مصدر این حرکات از مکان واحدی ( حزب کمونیست شوروی) بود، در این موقعیت، شوروی با دو سیاست متفاوت قصد تسلط بر ایران را داشت یکی از طریق نظامی که سبب ایجاد فرقه دمکرات شد و دیگر از طریق سیاسی که باعث به وجود آمدن حزب توده شده بود، در مرداد ماه سال 1324 چند شهر مهم آذربایجان به تصرف فرقه دمکرات درآمد و نیروهای شوروی هم سربازان ایرانی را در آذربایجان به اسارت خود درآوردند.

    و قلیلی از نظامیان نیز به فرقه دمکرات اعلام حمایت نمودند.

    در دهم مهرماه همان سال اولین و آخرین کنگره توسط اعضاء فرقه دمکرات تشکیل شد که چند نفری هم از روسیه در این کنگره شرکت داشتند که هدایت کننده قضایا محسوب می شدند، هدف این کنگره اعلام خودمختاری بود که در واقع اظهار علنی تجزیه آذربایجان را در برداشت، قوای نظامی رژیم دست نشانده محمدرضا خان که در بیست و هفتم آبان ماه همان سال جهت دفع فرقه به سمت آذربایجان حرکت کرده بودند بیشتر از شریف آباد قزوین نتوانستند حرکت کنند و در آنجا با قوای ارتش روس روبرو شده و بازگشتند دو روز بعد از این واقعه پیشه وری به عنوان رئیس دولت آذربایجان جهت کسب حمایت از دولتهای جهان تلگرافهائی به روسای دول آنروز مخابره نمود و ضمن آن اعلام استقلال از ایران کرد و یکماه بعد نیز مجلسی به نام مجلس ملی آذربایجان تشکیل داد.

    این مجلس دارای هفتاد و پنج وکیل بود که بدون انتخابات وارد مجلس شدند و اولین کابینه دولت آذربایجان را تشکیل دادند، و یک سازمان امنیت هم ایجاد کردند که رئیس آن یکی از توده ای‌ها به نام سلام اله جاوید بود و همزمان با آن، ارتش آزاد آذربایجان نیز به فرماندهی ژنرال غلام یحیی اعلام موجودیت نمود که لباس افراد آن لباسهائی با آرمهای روسی بود، در تمام این جریانات ساد چیکف ، سفیر شوروی بسیار فعال عمل می نمود.

    از جمله کارهایی که حزب توده در رابطه با فرقه دمکرات انجام داد این بود که عده ای از شبکه نظامی خود را منجمله چند خلبان را با هواپیماهایشان مخفیانه به آذربایجان اعزام کرد.

    فرستادن نیروهای تشکیلاتی، کمکهای سیاسی و اطلاعاتی نیز از کارهای عادی حزب توده در مدت یکسال حاکمیت فرقه دمکرات بود.

    انور خامه ای که خود در اوائل از کادرهای رهبری حزب توده بود و سپس از آن جدا شد، در کتاب پنجاه و سه نفر خود این ارتباط را از قول مشاهدات و سایر شواهد خود چنین بیان کرده است: "...

    اما این عده (فرقه دمکرات) نه سازمانی داشتند و نه پیروان چندانی، چاره ای نبود جز اینکه سازمان حزب توده و شورای متحده در آذر بایجان باین فرقه خلق الساعه ملحق گردند آناکشیف معاون "میرجعفر باقراُف" دبیرکل حزب کمونیست آذربایجان شوروی، که برای پیاده کردن این نقشه به تبریز آمده بود روسای کمیته ایالتی حزب توده را احضار کرد و به آنها دستور داد که فوراً و یکجا به فرقه دمکرات ملحق گردند آنها هم فرمان را اجرا نمودند".

    همینطور بیژن جزنی از فعالین جریان چپ ایران[1] در کتاب تاریخ سی ساله خود مسئله فرقه دمکرات را چنین بیان می کند: "دولت شوروی که می دانست نمی تواند در ایران بماند در شهریور 1324 بدست پیشه وری و همفکرانش فرقه دمکرات را تشکیل داد این فرقه عجولانه و بنا به مصالح شوروی تشکیل شد و قبل از اینکه نیروی سازمان یافته و شایسته ای داشته باشد با حمایت ارتش سرخ دست به عمل زد".

    بعد از اینکه روسها قول امتیازات فراوانی را از آمریکا می‌گیرند در خرداد ماه سال 1325 به مرور خاک آذربایجان را ترک می کنند، پیشه وری و سایر سران فرقه نیز با سرعت به خاک شوروی می گریزند.

    گفته می شود که خود پیشه وری چند سال بعد توسط سازمان جاسوسی شوروی در اثر یک تصادف ساختگی به هلاکت می رسد.

    که صحت آن از نظر اینجانب مورد تردید است.

    " حزب توده ایران " در زمان سقوط رضا شاه گروهی از مارکیستها که به نام پنجاه و سه نفر در زندان بودند ازاد شده و همراه با افراد دیگری که دارای تفکر کمونیستی بودند در روز بیستم مهرماه 1320 در منزل سلیمان میرزا اسکندری جلسه ای تشکیل دادند که در آن علی اف[2] کاردار سفارت شوروی در ایران نیز حضور داشت و در همین جلسه بود که به دستور وی نام "حزب توده" برای این گروه انتخاب شد.[3] و سلیمان میرا نیز به عنوان رهبر حزب انتخاب گردید، سلیمان میرزا کسی بود که در سال 1303 یعد از خلع احمد شاه قاجار از سلطنت در مجلس آنروز رای به پادشاهی رضاشاه داد و باعث شد که مردم ایران تا سال 1320 زیر سلطه حاکمیت رضاخان قرار بگیرند که بعدها با یک کلمه اشتباه کرده بودیم.

    سر و ته قضیه را هم آوردند.

    البته منشاء این عمل اشتراک منافعی بود که تمام وابستگان شوروی از لنین و حزب او داشتند و سیاست حزب کمونیست شوروی هم که در آن زمان عمری از آن نگذشته بود این بود که به همراه انگلیس رضاخان را به قدرت برسانند .

    بطوریکه در روزنامه ای به نام "شرق" جدید که از روزنامه های روسی بود عقیده زمامداران جدید شوروی را چنین نوشته بود" "رضاشاه از میان مردم برخواسته و نهضتی که او پیشوای آن می باشد قدم بزرگی در تحول جامعه ایران است و سبب خواهد شد تا ایران از مرحله فئودالیزم خارج شود"[4] با پیروی از اینگونه سیاستها بود که حزب توده در ایران قدم به هیات سیاسی تازه ای گذاشت.

    لذا برای سهولت در بررسی فشرده تاریخچه حزب توده آنرا به چهار دوره تقسیم می کنیم.

    1) دوره اول از سال 1320 – 1332 2) دوره دوم از سال 1332 تا سال 1342 3) دوره سوم از سال 1342 تا انقلاب اسلامی 4) دوره چهارم از پیروزی انقلاب تا زمان دستگیری سران حزب توده و انحلال آن فعالیت های حزب توده از سال 1320 تا 13325: اصول سیاسی یا باصطلاح مرامنامه‌ای که حزب توده برای اولین بار منتشر کرد عبارت بودند از : الف : حفظ استقلال و تمامیت ایران ب: آزادی مطبوعات و بیان ج: مبارزه علیه دیکتاتوری د: ایجاد تعدیلات در امور اقتصادی و سیاسی و فرهنگی در اصول این مرامنامه مشاهده می شود که اصلاً نامی از مادیگرائی ـ کمونیسم و وابستگی به شوروی و بلوک شرق برده نمی شود در حالی که افرادی موسس این حزب بودند که حتی دارای سابقه عضویت در حزب بلشویک شوروی بودند یا اینکه در دانشگاه حزبی شوروی دوره مخصوصی را گذرانده بودند اما چطور شده بود با اینکه قبلاً حتی در گروه کوچکی به نام حزب کمونیست ایران اعلام موجودیت نموده بودند و رویه اشتراکی خود را و حتی دفاع از روسیه را و خط گرفتن از آنجا را به طور علنی بیان می کردند.

    بعد از سقوط رضا شاه و در موقعی که قدرتی در ایران پانگرفته بود و ثبات سیاسی قبل هم بهم خورده بود این گروه جدید نام و مرام خود را پنهان می کرد؟

    علت اصلی را بایستی در همان گفتگوهای کاردار سفارت شوروی در اولین جلسه حزب توده جستجو کرد وی در آنجا اظهار داشته بود: «با توجه به شرایط و اوضاع و احوال ایران حزبی باید تاسیس شود که بتواند کلیه طبقات را دورهم جمع کند بدین لحاظ نام حزب کمونیست در شرایط فعلی برای ایران مناسب نیست» این خط مشی حزب توده که عبارت بود از تابعیت از مهره های شوروی، تا آخرین لحظه حیاتش ( انحلال در سال 1362) ادامه یافت.

    در این زمان که روزنامه "رهبر" به عنوان ارگان حزب انتشار می یافت در نوشته هایش سعی در جذب طبقات مختلف مردم را داشت و برای اینکه در این امر موفقیت بیشتری حاصل کند.

    در شماره 280 در تاریخ 17/2/1322 در مقاله ای تحت عنوان: "آیا حزب توده کمونیست است؟" نوشت: «حزب توده ایران حزبی است مشروطه خواه و طرفدار قانون اساسی چرا ؟‌ زیرا ما معتقدیم که افکار سوسیالیسم و کمونیسم زائیده شرایط خاص اجتماعی است که در ایران آن شرایط وجود ندارد و اگر روزی حزب کمونیست در ایران به وجود بیاید آن حزب قطعاً حزب توده نخواهد بود» ولی عاقبت در سال 1324 در نشریه ای به نام «حزب ما و جنبش انقلابی سالهای اخیر» به قلم کیانوری اعتراف می شود که ایدئولوژی طبقه کارگر یعنی مارکیسیم لنینیسم، راهنمای حزب ماست و راهنمای هر حزب کمونیست اتحاد شوروی و تئوری مارکسیسم است و در این مقاله به طور صریح ، هم به دفاع از کمونیسم و هم به دفاع از شوروی پرداخته می شود اما این تائید و تکذیبها تاکتیک سیاسی بود و حزب توده به طور عادی از همان آغاز فعالیت خود در حوزه های حزبی به انتشار و تعلیم عقاید مارکیسی اقدام نموده بود.

    در این دوره حزب سعی نمود تا مورد کارخانجاتی که در ایران وجود داشت به زیر مهمیز تشکیلاتی خود بکشد و همینطور با تشکیل سازمان جوانان حزب توده قصد انحراف و کشاندن این قشر را به سمت خود داشت.

    در اوائل سال 1323 حزب توده با فعالیتهای سیاسی خود توانست هشت نماینده به مجلس آنروز بفرستد و این سال مصادف با وقایع نفت شمال بود.

    معاون امور خارجه شوروی برای گرفتن امتیاز نفت شمال به تهران آمده بود و همزمان با این قضیه که قسمت آذربایجان تحت تصرف قوای نظامی روس بود.

    روزنامه ها و نشریات حزب توده به طور علنی به دفاع از شوروی پرداخته و سعی می‌کردند هر طور که شده این امتیاز به شوروی داده شود.

    "احسان طبری" در روزنامه "مردم" شماره 19/8/1323 طی مقاله ای طولانی به اثبات حقانیت شوروی پرداخته و حتی پا را از خود روسها نیز جلوتر گذاشته و تهدید نموده بود که : «‌با عدم اعطاء امتیاز نفت از نفوذ اقتصادی دولت شوروی جلوگیری می شود باید برای اولین بار و آخرین بار به این حقیقت پی برد که نواحی شمال ایران در حکم حریم امنیت شوروی است.

    عقیده دسته ای که من شخصاً در آن دسته هستم این است که به فوریت برای امتیاز نفت شمال به شوروی و نفت جنوب به کمپانی های آمریکایی و انگلیسی وارد مذاکره شویم به همان ترتیب که ما برای انگلستان در ایران منافعی قائلیم و بر علیه آن صحبتی نمی کنیم باید معترف باشیم که دولت شوروی هم از لحاظ امنیت خود در ایران منافع جدی دارد.» روسها هم به همین دلیل (امتیاز نفت شمال) قوای خود را تا آخرین لحظه در آذربایجان نگاهداشتند و حتی فرقه دمکرات را ایجاد کردند تا از آن به عنوان عامل فشار استفاده کنند لذا در این یکسال و خورده ای تمامی تبلیغات حزب توده روی مسئله نفت و امتیازهای سیاسی و اقتصادی دادن به شوروی بکار می رفت و حزب توده حتی از نمایندگان خود در مجلس نیز در این ارتباط سود می جست.

    فعالیت های تبلیغاتی حزب توده در این دوره بیشتر به شکل انتشار نشریات بود این نشریات عبارت بودند از: روزنامه سیاست به مدیریت عباس اسکندری که این روزنامه بعد از یکسال به نام رهبر به مدیریت ایرج اسکندری منتشر می شد.

    روزنامه مردم به مدیریت مصطفی فاتح ( از روسای شرکت نفت انگلیس) که جلال آل احمد نیز عضو هیئت تحریریه آن بود.

    روزنامه رزم به مدیریت دکتر کشاورز روزنامه آژیر به مدیریت جعفر پیشه وری که تا قبل از ایجاد فرقه دمکرات در تهران منتشر می شد.

    روزنامه راستی به مدیریت پروین گنابادی عضو کمیته مردمی حزب توده روزنامه ظفر که در آذرماه 1323 به کمک تبلیغات لایحه نفت شمال آمد، به مدیریت رضا روستا نشریه دماوند به مدیریت فتاحی از اعضاء مرکزی حزب توده هر کدام از این نشریات علاوه بر اینکه در برگیرنده سلیقه های مختلف سیاسی بودند این خاصیت را هم داشتند که اگر یکی از آنها توقیف می شد دیگر نشریات بکارشان ادامه می دادند خصوصاً اینکه به جز روزنامه مردم دیگر نشریات تحت پوشش چاپ و منتشر می گشت، همراه با این فعالیت‌ها، حزب توده توانست کمیته های ایالتی را در شهرستانها ولو با کمیت بسیار ضعیفی ایجاد کند در تاریخ 11 مرداد ماه 1323 اولین کنگره حزب توده با شرکت 168 نفر از اعضاء تشکیل شد، هدف اصلی این کنگره تصمیم درباره تشکیلات حزب و ایجاد اتحادیه های کارگری بود.

    بعد از این کنگره حزب توده درصدد بسط تشکیلات خود در سایر نقاط کشور برآمد.

  • فهرست:

     

    مقدمه. 2

    پیدایش فرهنگ مارکسیستی در ایران. 2

    " گروه پنجاه و سه نفر ".. 6

    "سازمان جاسوسی شوروی در زمان رضاه شاه".. 7

    "فرقه دمکرات آذربایجان".. 8

    " حزب توده ایران ".. 10

    فعالیت های حزب توده از سال 1320 تا 13325. 10

    دوره دوم فعالیتهای حزب توده از سال 1330 تا سال 1342. 15

    دوره سوم فعالیت های حزب توده از سال 42 تا پیروزی انقلاب اسلامی.. 17

    حزب کمونیست تنها حزب مدنی دوره رضاشاه 20

    چپ کمونیست به جای امتیاز گرفتن از شاه حاضر به امتیاز دادن به خمینی شد. 24

    حزب کمونیست ایران و حکومت رضاخان. 29

    منابع. 32

     

    منبع:

    -مازیار, بهروز, شورشیان آرمانخواه, تهران, انتشارات ققنوس, چاپ هشتم, 1384, ص 27.

    2- تورج, اتابکی, از رفیق سرخ تا دشمن خلق, تهران, گفتگو, ش 31, 1380, ص 150

    3- مازیار بهروز, همان, ص 27.

    4- محمود, تربتی سنجابی, قربانیان باور و احزاب سیاسی ایران, تهران, انتشارات آسیا, 1375, صص 4948.

    5 علیرضا, ملایی توانایی, پیشین, صص 235234.

    6-جزنی، بیژن، وقایع‌ سی‌ساله‌ در ایران.

    7-رفیعی‌ مهرآبادی، محمد، تاریخ‌ جنبش‌ کمونیستی‌ در ایران، ص‌ 130.

    8-تاریخ‌ جنبش‌ کمونیستی‌ در ایران، ص‌ 106.

    9-سلطان‌ زاده، کمونیسم‌ بین‌الملل، شماره‌ 51 (برلین‌ 1921)، ص‌ 23،25، به‌ نقل‌ از تاریخ‌ جنبش‌ کمونیستی‌ ایران.

انقلاب در لغت به معنی زیر و رو شدن یا پشت و رو شدن است، فلاسفه انقلاب را ین گونه بیان می نمایند که ذات و ماهیت یک شیی لزوماعوض شده باشدو در نگاه جامعه شناسان انقلاب به معنای دگر شدن است حتی نباید بگوییم دگرگون شده زیرا دگرگون شدن یعنی اینکه گونه و کیفیتش جور دیگر شود. به عوض باید بگوییم دگر شدن یعنی تبدیل شدن به موجودی دیگر. انقلاب در ایران دگر شدن جامعه ایرانی بود با یاری گرفتن ...

بخش اول تحولات بورژوایی، مدرنیته و زنان در خانواده در جهان سوم مدرنیته در بیان و توضیح نیروهای سیاسی جهانی به کار می رود که پس از عصر روشنگری منشاء تحولاتی مانند انقلاب صنعتی در اروپا و آمریکای شمالی، انقلابات بورژوایی در غرب و تحولات سیاسی مانند انقلاب کبیر فرانسه شدند. مدرنیته روبنای سیاسی، فکری و فرهنگی کاپیتالیسم بود. روند مدرنیته مبتنی بر مدرنیزاسیون تشکیل دولت های ملی، ...

شاید کوتاه ترین تعریفی را که برای ایدئولوژی بتوان ارائه داد آن است که بگوییم : ایدئولوژی نوعی خود آگاهی است . تعریف دیگر آنست که ایدئولوژی را سیستمی از ایده ها و قضاوت های روشن و صریح و عموماً سازمان یافته ای بدانیم که موقعیت یک گروه یا جامعه را توجیه و تفسیر و تشریح می نماید . این سیستم با الهام ، تأثیر پذیری شدید ارزشها ، جهت یابی معین و مشخصی را برای کنش های اجتماعی آن گروه ...

بی‌تردید امیراسد الله علم در آغاز دهه‌ی 40 بزرگترین بازیگر دربار پهلوی بود با شروع نخست وزیری وی بدستور شاه کمیسیون سه نفره‌ای به ریاست علم وبا شرکت حسین‌فر دوست ومنصور تشکیل شد که وظیفه تعیین نمایندگان مجلس را بر عهده داشت .فعالیت این کمیسیون غیر رسمی وپنهانی در طول دوران نخست وزیری هویدا نیز ادامه داشت و در واقع در تمام این دوران طولانی ، این علم بودکه نمایندگان مجلس را تعیین ...

شاید کوتاه ترین تعریفی را که برای ایدئولوژی بتوان ارائه داد آن است که بگوییم : ایدئولوژی نوعی خود آگاهی است . تعریف دیگر آنست که ایدئولوژی را سیستمی از ایده ها و قضاوت های روشن و صریح و عموماً سازمان یافته ای بدانیم که موقعیت یک گروه یا جامعه را توجیه و تفسیر و تشریح می نماید . این سیستم با الهام ، تأثیر پذیری شدید ارزشها ، جهت یابی معین و مشخصی را برای کنش های اجتماعی آن گروه ...

تاریخچه جامعه شناسی وعلم سیاست درایران مطالعه جامعه شناسی سیاسی ایران به لحاظ ماخذ شناسی، از سه نوع منبع استفاده می­کند؛ اولین نوع این منابع مآخذ سنتی، شامل کتیبه­ها، زمین شناسی­ها، باستان شناسی­ها می­باشد. شریعت نامه­ها( که به بررسی خلقیات و هویت ایرانیان می­پردازند) و سیاست نامه­ها( شامل تذکره نامه­ها و پندنانه­ها) ، نوع دوم منابع مطالعه جامعه شناسی هستند. نوع سوم منابع مطالعه ...

چکیده جایگاه توسعه در اندیشه امام خمینی(ره) فراتر از تعاریف نظری توسعه می‏باشد که غالباً معطوف به مفاهیم اقتصادی و بعضاً سیاسی است. نگرش ایشان به توسعه، متأثر از دیدگاه مذهبی او می‏باشد که نشأت ‏یافته از جهان‏بینی دینی است. در این دیدگاه با آنکه توسعه متوازن در همه ابعاد جامعه پذیرفته شده اما این فرآیند باید در مجموع به استحکام پایه‏های دین و تقویت مبانی اسلام و تربیت و هدایت ...

مقدمه نگاهی بر تاریخچه احزاب سیاسی در ایران که از سالهای مشروطه با تشکیل حزب اجتماعیون عامیون به رهبری حیدر عمو اوغلی اشکال سازمان یافته ای بخود گرفت، تا به امروز بیانگراین مهم است که تشکیل احزاب در کشور دارای موانع ساختاری، تاریخی، فرهنگی و قانونی جدی است. بیش از یکصد سال از تاسیس اولین حزب بمعنای امروزین آن درایران می گذرد و سلسله احزاب متعددی درطول این سده اخیر تشکیل، رشد و ...

کاربرد هنردرمانی به ویژه روی کودکان استثنائی ، مارا واداشت تا به جستجو و کنجکاوی در این زمینه بپردازیم . هنر درمانی جنبه های مختلفی دارد : موسیقی درمانی ، نقاشی درمانی ، دراماتراپی ، قصه درمانی ، شعر درمانی و ... که دراینجا ، به تمام جنبه های هنر درمانی نپرداخته ایم ، بلکه تنها روی شاخه هایی از آن که احتمال می رفت قابل فهم تر و کاربردی تر باشد ، کار نموده و مطالبی بسیار مختصر ...

چکیده: نگاهی بر تاریخچه احزاب سیاسی در ایران که از سالهای مشروطه با تشکیل حزب اجتماعیون عامیون به رهبری حیدر عمو اوغلی اشکال سازمان یافته ای بخود گرفت، تا به امروز بیانگراین مهم است که تشکیل احزاب در کشور دارای موانع ساختاری، تاریخی، فرهنگی و قانونی جدی است. فراز و فرود ساخت یابی و ساخت شکنی احزاب، سازمانها و گروه های سیاسی درایران خواه در دوره مشروطه، خواه دوره پهلوی ها و خواه ...

ثبت سفارش
تعداد
عنوان محصول