معنای مشورت واژههای «مشاوره» و «مشورت» از ماده «شور» به معناى استخراج رأى و نظر صحیح است.[1] به این بیان که انسان در مواقعى که خودش در باره کارى رأى صحیح ندارد، به دیگرى مراجعه کند و از او رأى صحیح بخواهد.
و کلمه «شورى» به معناى آن پیشنهاد و امرى است که در بارهاش مشاوره شود.[2] مشورت در قرآن «مشاوره» در اسلام با جایگاه خاصی دارد، قرآن کریم در آیاتی به این اهمیت میپردازد.
آنجا که میفرماید: «وَ الَّذینَ اسْتَجابُوا لِرَبِّهِمْ وَ أَقامُوا الصَّلاه َ وَ أَمْرُهُمْ شُورى بَیْنَهُمْ...»؛[3] و آنان که دعوت پروردگارشان را پاسخ مىگویند و نماز مىگزارند و کارشان بر پایه مشورت با یکدیگر است...
.
با توجه به معنای مشاوره، معناى آیه چنین مىشود؛ مؤمنان کسانی هستند که برای هر کارى مىخواهند انجام دهند، در باره آن مشورت مىکنند؛ برای به دست آوردن و استخراج رأى صحیح دقت به عمل مىآورند، و به این منظور به صاحبان عقل مراجعه مىکنند.
براساس نظر برخی از مفسران کلمه «شورى» مصدر است، و معنای آیه چنین میشود؛ کار مؤمنان مشورت در میان خودشان است.[4] این نکته قابل توجه است که طبق این معنا مشورت یک برنامه مستمر در میان مؤمنان به حساب میآید، نه کاری زودگذر و موقت.
قرآن مىگوید همه کارهاى آنها در میانشان با مشاوره است.
جالب اینکه خود پیامبر اسلام(ص) با اینکه عقل کل بود و با مبداء وحى ارتباط داشت در مسائل مختلف اجتماعى و اجرایى، در جنگ و صلح و امور مهم دیگر، به مشورت با یاران مىنشست، تا براى مردم الگو باشد؛ چرا که برکات مشورت از زیانهاى احتمالى آن به مراتب بیشتر است.
بویژه براى رأى افراد صاحب نظر ارزش خاصى قائل بود، تا آنجا که گاهى از رأى خود براى احترام آنها، صرفنظر مینمود چنانکه نمونه آنرا در جنگ «احد» مشاهده کردیم.
بنابر این مىتوان گفت: یکى از عوامل موفقیت پیامبر(ص) در پیشبرد اهداف اسلامى همین موضوع بود.
قرآن کریم در آیه دیگر خطاب به پیامبر اسلام(ص) میفرماید در کارهای مربوط به جامعه اسلامی با مردم مشورت کن، حتی کسانی که اشتباهاتی در گذشته داشتند آنها را مورد عفو قرار ده، برایشان درخواست بخشش کن و آنها را در کارها مورد مشورت خویش قرار ده: «فَبِما رَحْمَه ٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَ لَوْ کُنْتَ فَظًّا غَلیظَ الْقَلْبِ لاَنْفَضُّوا مِنْ حَوْلِکَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَ اسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَ شاوِرْهُمْ فِی الْأَمْر»؛[5]به (برکت) رحمت الهى، در برابر آنان [مردم] نرم (و مهربان) شدى!
و اگر خشن و سنگدل بودى، از اطراف تو، پراکنده مىشدند.
پس آنها را ببخش و براى آنها آمرزش بطلب!
و در کارها، با آنان مشورت کن!
اصولا مردمى که کارهاى مهم خود را با مشورت و صلاح اندیشى یکدیگر انجام میدهند و صاحبنظران آنها به مشورت مینشینند، کمتر گرفتار لغزش مىشوند.
بر عکس افرادى که گرفتار استبداد رأى هستند و خود را بىنیاز از افکار دیگران مىدانند- هر چند از نظر فکرى فوق العاده باشند- غالباً گرفتار اشتباهات خطرناک و دردناکى مىشوند.
از این گذشته استبداد رأى، شخصیت را در توده مردم مىکشد و افکار را متوقف مىسازد، و استعدادهاى آماده را نابود مىکند، و به این ترتیب بزرگترین سرمایههاى انسانى یک ملت از دست مىرود.
به علاوه کسى که در انجام کارهاى خود با دیگران مشورت مىکند، اگر مواجه با پیروزى شود کمتر مورد حسد واقع مىگردد؛ زیرا دیگران پیروزى وى را از خودشان مىدانند و معمولا انسان نسبت به کارى که خودش انجام داده حسد نمىورزد و اگر احیانا مواجه با شکست گردد زبان اعتراض و ملامت و شماتت مردم بر او بسته است؛ زیرا کسى به نتیجه کار خودش اعتراض نمىکند، نه تنها اعتراض نخواهد کرد، بلکه دلسوزى و غمخوارى نیز مىکند.
از یکى دیگر از فوائد مشورت این است که انسان ارزش شخصیت افراد و میزان دوستى و دشمنى آنها را با خود درک خواهد کرد و این شناسایى راه را براى پیروزى او هموار مىکند و شاید مشورتهاى پیامبر(ص) با آن قدرت فکرى و فوق العادهاى که در حضرتش وجود داشت، به دلیل مجموع این جهات بوده است.[6] بنابر این، از نگاه قرآن یکی از مهمترین مسائل اجتماعى اصل «شورى» و «مشاوره» است که بدون آن همه کارها ناقص است.
یک انسان هر قدر از نظر فکرى نیرومند باشد نسبت به مسائل مختلف تنها از یک یا چند بعد مىنگرد؛ لذا ابعاد دیگر بر او مجهول مىماند، اما هنگامى که مسائل در شورا مطرح گردد و عقلها و تجارب و دیدگاههاى مختلف به کمک هم بشتابند، مسائل کاملاً پخته و کم عیب و نقص مىگردد، و از لغزش دورتر است؛ از اینرو پیامبر اکرم(ص) میفرماید: « قد روی عن النبی ص أنه قال ما من رجل یشاور أحدا إلا هدی إلى الرشد»؛ [7] هیچکس در کارهاى خود مشورت نمىکند، مگر اینکه به راه راست و مطلوب هدایت مىشود.
مشورت در روایات در روایات وارده از معصومان تأکید زیادى روى مشاوره شده است.
در این مقال به تعدادی از آنها اشاره میشود: 1.
در حدیثى از پیامبر اکرم(ص) نقل شده است: «ما شقى عبد قطّ بمشوره و ما سعد باستغناء برأی»،[8] هیچکس هرگز با مشورت بدبخت و با استبداد رأى، خوشبخت نشده است.
2.
همچنین حضرتش فرمود: «وَ قَالَ (ص) إِذَا کَانَ أُمَرَاؤُکُمْ خِیَارَکُمْ وَ أَغْنِیَاؤُکُمْ سُمَحَاءَکُمْ وَ أَمْرُکُمْ شُورَى بَیْنَکُمْ فَظَهْرُ الْأَرْضِ خَیْرٌ لَکُمْ مِنْ بَطْنِهَا وَ إِذَا کَانَ أُمَرَاؤُکُمْ شِرَارَکُمْ وَ أَغْنِیَاؤُکُمْ بُخَلَاءَکُمْ وَ أُمُورُکُمْ إِلَى نِسَائِکُمْ فَبَطْنُ الْأَرْضِ خَیْرٌ لَکُمْ مِنْ ظَهْرِهَا»؛[9] هنگامى که زمامداران شما، نیکان شما باشند و توانگران شما سخاوتمندان و کارهایتان به مشورت انجام گیرد، در این هنگام روى زمین از زیر زمین براى شما بهتر است(یعنى شایسته حیات و زندگى هستید)، ولى اگر زمامدارانتان، بدان، ثروتمندان، افراد بخیل باشند و در کارها مشورت نکنید، در این صورت زیر زمین از روى آن براى شما بهتر است.
3.
امام على(ع) میفرماید: «وَ قَالَ (ع) مَنِ اسْتَبَدَّ بِرَأْیِهِ هَلَکَ وَ مَنْ شَاوَرَ الرِّجَالَ شَارَکَهَا فِی عُقُولِهَا»؛[10] کسى که استبداد به رأى داشته باشد، هلاک مىشود و کسى که با افراد بزرگ مشورت کند در عقل آنها شریک شده است.
4.
امام صادق(ع) فرمود: مشورت کردن با مردم خوب و اهل علم، مثل تفکّر کردن است در خلق آسمانها و زمین و فناى آسمان و زمین، که ایستادهاند هر کدام به جاى خود بىقید و ستون.
یعنى چنانکه فکر کردن در اینها باعث شنا کردن در دریاهاى نور معرفت الهى است، و موجب زیاد شدن یقین به وجود خالق حکیم میشود، همچنین مشورت کردن با مؤمنان هم، موجب حصول یقین است در کارها و باعث بر طرف شدن شک و تردید در شغلها و عملها است.[11] ویژگیهای مشاوران امام صادق(ع) در باره شرایط و ویژگیهای مشاوران فرمود: در کارهاى خود - که از نظر دین نیز جایز باشد- با کسى مشورت کن که در او این ویژگیها باشد.
1.
عاقل: یعنی کسی باشد که صلاح و فساد امور را مىفهمد.
عالم: احکام و آداب دینى را مىداند.
با تجربه: در پیش آمدها صاحب تجربه است.
خیرخواه: با خلوص نیت و صفای باطن در باره مسائل جامعه نظر میدهد.
5.
پرهیزکار: از محرمات و تمایلات نفسانى خوددارى مىکند.[12] بدهی است که با هرکس نمیتوان مشاوره نمود، و هر فردی صلاحیت ندارد تا طرف مشورت قرار گیرد؛ زیرا گاه آنها نقاط ضعفى دارند که مشورت با آنها مایه بدبختى و عقب افتادگى است، چنانکه على(ع) در منشوری که برای مالک اشتر هنگام نصبش به استانداری مصر مینویسد یاد آور میشود که در کارها و امور مربوط به اجتماع و مردم از مشورت با سه طایفه پرهیز کن: امام على «ع»: در مشورت خود سه کس را راه مده: بخیل را، که تو را از بخشندگى منحرف مىکند و از فقر مىترساند؛ و ترسو را، که سبب سست شدن تو در کارها مىشود؛ و حریص را، که حرص و آز را به ناحق در نظر تو مىآراید.
1- «وَ لَا تُدْخِلَنَّ فِی مَشُورَتِکَ بَخِیلًا یَعْدِلُ بِکَ عَنِ الْفَضْلِ وَ یَعِدُکَ الْفَقْرَ»؛[13] با افراد بخیل مشورت نکن زیرا ترا از بخشش و کمک به دیگران بازمىدارند و از فقر مىترسانند.
2- « وَ لَا جَبَاناً یُضْعِفُکَ عَنِ الْأُمُورِ»؛[14] همچنین با افراد ترسو مشورت نکن زیرا آنها ترا از انجام کارهاى مهم بازمىدارند.
3- « وَ لَا حَرِیصاً یُزَیِّنُ لَکَ الشَّرَهَ بِالْجَوْر»؛[15] و نیز با افراد حریص مشورت نکن که آنها براى جمع آورى ثروت و یا کسب و مقام، ستمگرى را در نظر تو جلوه مىدهند «2».
امام صادق:« وَ لَا تُشَاوِرْ مَنْ لَا یُصَدِّقُهُ عَقْلُکَ وَ إِنْ کَانَ مَشْهُوراً بِالْعَقْلِ وَ الْوَرَعِ »[16] البته با کسى که عقل و قلب تو نمىتواند او را تصدیق کند؛ مشورت مکن، اگر چه در میان مردم با عقل و هوش و ورع شناخته شود.
البته، چون با کسى که اهل است مشورت کردى؛ مخالفت او را مکن، اگر چه بر خلاف نظر و رأى تو اظهار عقیده نماید، زیرا که نفس انسان از قبول حق خوددارى مىکند، و حاضر نیست حقیقت را بپذیرد، و از این جهت مخالفت کردن با نفس در مقابل حقایق بهتر است.
وظیفه مشاور همانگونه دین اسلام در موضوع مشورت کردن تأکید زیادی نموده، به افرادى که مورد مشورت قرار مىگیرند نیز تأکید کرده است، هنگامی که مورد مشورت قرار گرفتید از هیچگونه خیرخواهى فروگذار نکنید که خیانت در مشورت، یکى از گناهان بزرگ محسوب مىشود.
این حکم حتی در باره غیر مسلمانان نیز ثابت است؛ یعنى اگر انسان، پیشنهاد مشورت را از غیر مسلمانى بپذیرد، حق ندارد در مشورت، نسبت به او خیانت کند و غیر از آنچه تشخیص مىدهد به او اظهار نماید.
در رساله حقوق که از امام سجاد(ع) آمده است: «و حق المستشیر إن علمت له رأیا اشرت علیه و ان لم تعلم ارشدته الى من یعلم و حق المشیر علیک ان لا تتهمه فیما لا یوافقک من رأیه»؛[17] حق کسى که از تو مشورت مىخواهد این است که اگر عقیده و نظرى دارى در اختیار او بگذارى و اگر در باره آن کار، چیزى نمىدانى، او را به کسى راهنمایى کنى که میداند، و اما حق کسى که مشاور تو است، این است که در آنچه با تو موافق نیست او را متهم نسازى.
جایگاه مشورت با زن در قرآن جایگاه مشورت در قرآن مشورت در لغت به معنای جمع آوری آرا بوده و دراصطلاح عبارت است از: پیوند دادن و محکم کردن رای خود با رای دیگران یا گفت و گو دربارهی موضوعی تا حق ظاهر شود.
خداوند کریم در ایاتی چند بر مشورت در امور تأکید ورزیده است.برای نمونه، در ایهی 28 سوره ای که شورا نامیده شده است، می فرماید: وَالّذینَ اسْتَجابوا بَربّهِمِ وأقاموا الصّلوهَ وأمْرهم شُوری بَینَهُم.
خداوند در این ایهی کریمه، ویژگی های شهروندان جامعهی اسلامی را چنین برمی شمرد: 1ـ پروردگار خویش را اجابت می کنند.
2ـ نماز برپا می دارند.
3ـ در کارهای خود مشورت می کنند.
مشورت در چنین جامعه ای، پدیده ای اتفاقی نیست؛ بلکه پایدار است همان گونه که بر پاداشتن نماز،کاری همیشگی است.
خداوند در ایهی 159 سورهی آل عمران با تأکید بر این ویژگی شهروندان جامعهی اسلامی، به پیامبر خویش دستور می دهد: و شاوِرْهُمْ فِی الْأَمْر.
با مسلمانان مشورت کن.
در این ایه، نکته های قابل تأمل بسیاری وجود دارد که به دو مورد آن اشاره می کنیم: الف) در این ایه، به پیامبر اسلام که از دانش اِلهی برخوردار است و به یقین، در تشخیص مصلحت به خطا نمی رود،دستور داده شده است با دیگران مشورت کند.
بنابراین، مشورت کردن برای افرادی که در تشخیص شان احتمال خطا وجود دارد، به مراتب مهم تراست.
ب) شأن نزول این ایه در واقعهی جنگ احد بیان شده است.
در تاریخ اسلام کم تر موردی را می توان یافت که به میزان جنگ احد، رای مشورتی مسلمانان ناصواب بوده و آسیب های فراوانی برای جامعه به بار آورده باشد.
با این حال، به دلیل ارزش مشورت و پی آمدهای بسیار ارزشمندی که در نفس این عمل وجود دارد، خداوند به پیامبر خویش دستور می دهد با دیگران مشورت کند.
این دستور الهی، وظیفهی افراد جامعه را در این امر مهم آشکار می کند.
مشورت با زنان درقرآن ایات مربوط به مشورت، عام است و مشورت با همگان را در بر می گیرد.
ایهی «امرهم شوری بینهم» مشورت زنان و مردان با زنان و مردان و ایهی «شاورهم فی الامر»، مشورت پیامبر با زنان و مردان را بیان می کند.
دو ایه دیگر نیز وجود دارد که به طور خاص به مشورت با زنان اشاره کرده است.
این دو ایه عبارتند از: الف) فإنْ أََرادا فِصالاً عَنْ تَراضٍ مِنْهُما وَ تَشاوُر فَلاجُناحَ عَلَیهِما ….
پس اگر [پدر و مادر] با رضایت و مشورت با یکدیگر ارادهی جدایی کردند،هر دو را رواست.
این ایه، مشورت مردان با زنان را کاری پسندیده دانسته و موضوع آن نیز امری خانوادگی است.
برخی مفسران، مقصود این ایه را مشورت زن و شوهر دربارهی طلاق و جدایی از یکدیگر و برخی دیگر مقصود را مشورت پدر و مادر دربارهی نگهداری و شیردهی (حضانت و رضاع) فرزند پس از طلاق، عنوان کرده اند.
ب)إنْ کُنَّ أَولاتِ حَمْلٍ فَانْفِقوا عَلَیهِنَّ حَتی یضَعْنَ حَمْلَهُنَّ فَإِنْ أَرْضَعْنَ لَکُم فَأتوهُنَّ أجورَهُنَّ وأتَمِروا بَینَکُم بِمَعروفٍ ….
نفقهی همسران خود را که [مطلقه] و باردار هستند، تا زمان زایمان بپردازید و اگر به فرزند شیر می دهند،مزد آنان را نیز بپردازید و با یکدیگر به شایستگی مشورت کنید.
خداوند در این ایه به زنان وشوهران دستور داده است در امور خانوادگی با یکدیگر مشورت کنند.
افزون بر این دو ایه که به لزوم مشورت با زنان در امور خانوادگی دلالت می کند، ایهی 71 سورهی توبه می گوید هرگاه در امور گوناگون زندگی، نظر مشورتی زنان، امر به معروف یا نهی از منکر را در بر داشت، پیروی از رای آنان بر مردان واجب است.
خداوند در این ایه فرموده است: وَالمُؤْمِنونَ وَ المُؤْمِناتِ بَعْضُهُم أَولِِیاءُ بَعضٍ یأمرون َبِالمَعروفِ وَ ینْهونَ عَنِ المُنْکَرِ.
مردان و زنان با ایمان، برخی ولی برخی دیگرند و یکدیگر ر به کارهای نیک و پسندیده رهنمون می شوند و از کردارهای ناپسند باز می دارند.
بر اساس این ایه، اگر هنگام مشورت با بانوان یک جامعه، آنان در اظهار نظر خویش به معروفی، امر کردند یا از منکری، بازداشتند، باید از آنان پیروی کرد؛ حتّی اگر مردان دیگری که با آنان مشورت شده است،نظری مخالف نظر آن بانو،داشته باشند.
خداوند در قرآن با اشاره به ماجرای بلقیس و سلیمان (ع) به همین مطلب اشاره دارد.ماجرا به زمانی مربوط می شود که ملکهی سبا در نشست مشورتی، رای صحیح ابراز می کند،در حالی که مردان مشاورش، همگی نظر ناصوابی داشتند.
قرآن می فرماید: قالَت یا ایها الْمَلأُ اَفْتونی فی أمْری، ماکُنتُ قاطِعَهً أمْراً حَتّی تَشهَدون.
ِ ملکهی سبا گفت: ای مردان سیاست!
دربارهی کار من نظر دهید که تاکنون بدون حضور و نظر شما، به کاری دست نیازیده ام.
براساس این ایه، روش حکومت بلقیس، مشورت با افراد صاحب نظر بوده است.
مشاوران نیز نظر مشورتی خود را چنین بیان داشتند: قالْوا نَحْنُ أولُوا قُوَّهٍ وَ أولوا بَأسٍ شَدیدٍ وَالأمْرُ إلَیکِ فَانْظُری ماذا تَأمُرینَ .
ما نیروی بسیار و جنگجویان مقتدری داریم، ولی امر با شماست که چه دستور فرمایی.
برخلاف نظر همهی مشاوران که در پاسخ به حضرت سلیمان، جنگ و رویارویی مقتدرانه را پیشنهاد می دادند، ملکهی سبا نظر خود را چنین بیان می کند: قالَتْ إنَّ المُلوکَ إذا دَخَلوا قَریهً أفسدوها وَ جَعَلوا أعزّهَ أهْلِها أذِلَّهً وَ کَذلِکَ یفْعَلونَ وَ إنّی مُرسِلَه إلیهِم بِهَدیهٍ فَناظِرهَُ بِمَ یرْجِعُ المُرسَلون َ.
پادشاهان هنگامی که وارد سرزمینی شوند، آن جا را ویران کنند و بزرگان آن را خوار سازند و همواره چنین می کنند.
من (برخلاف نظر شما) هدیه ای برای آنان می فرستم تا ببینم فرستادگان من از سوی سلیمان چه پاسخی می آورند.
در پایان، خداوند در قرآن می فرماید که رای درست ملکه، به هدایت او انجامید و سرانجام گفت: … أسْلَمْتُ مَعَ سُلَیمانَ لِلّهِ رَبِّ العالَمینَ.
اینک با سلیمان، در برابر پروردگار جهانیان تسلیم شدم.
پی نوشت های فصل اول [1].
راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، ص 469، واژه «شور».
[2].
طباطبائی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج 18، ص 63، دفتر انتشارات اسلامی، قم، 1417ق.
[3].
شوری، 38.
[4].
زمخشرى، محمود، الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل، ج 4، ص 228، دار الکتاب العربی، بیروت، 1407ق.
[5].
آل عمران، 159.
[6].
ر.
ک: مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج 3، ص 144- 146، دار الکتب الاسلامیه، تهران، 1374ش.
[7].
طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج 9، ص 51، ناصر خسرو، تهران، 1372ش.
[8].
پاینده، ابو القاسم، نهج الفصاحه (مجموعه کلمات قصار حضرت رسول صلى الله علیه و آله)، ص 687، دنیاى دانش، تهران، چاپ چهارم، 1382ش. [9] ابن شعبه حرانى، حسن بن على، تحف العقول، محقق، مصحح، غفارى، على اکبر، النص، ص 36، جامعه مدرسین، چاپ دوم، 1404،ق 1363ش. [10].
شریف الرضى، محمد بن حسین نهج البلاغه، (للصبحی صالح)، ص 500، هجرت، قم، چاپ اول، 1414 ق. [11].
منسوب به جعفربن محمد علیه السلام، امام ششم علیه السلام، مصباح الشریعه، ص 152، اعلمی، بیروت، چاپ اول، 1400ق.
«وَ مَثَلُ الْمَشُورَهِ مَعَ أَهْلِهَا مَثَلُ التَّفَکُّرِ فِی خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ وَ فَنَائِهِمَا وَ هُمَا عَیْنَانِ مِنَ الْعَبْدِ لِأَنَّهُ کُلَّمَا تَفَکَّرَ فِیهِمَا غَاصَ فِی بِحَارِ نُورِ الْمَعْرِفَهِ وَ ازْدَادَ بِهِمَا اعْتِبَاراً وَ یَقِیناً».
[12].
همان، ص 125، «قَالَ الصَّادِقُ (ع) شَاوِرْ فِی أُمُورِکَ مِمَّا یَقْتَضِی الدِّینُ مَنْ فِیهِ خَمْسُ خِصَالٍ عَقْلٌ وَ عِلْمٌ وَ تَجْرِبَهٌ وَ نُصْحٌ وَ تَقْوَى».
[13].
نهج البلاغه، ص 430.
[14].
همان.
[15].
[16].
مصباح الشریعه، ص 152، «وَ إِذَا شَاوَرْتَ مَنْ یُصَدِّقُهُ قَلْبُکَ فَلَا تُخَالِفْهُ فِیمَا یُشِیرُ بِهِ عَلَیْکَ وَ إِنْ کَانَ بِخِلَافِ مُرَادِکَ فَإِنَّ النَّفْسَ تجمع [تَجْمَحُ] عَنْ قَبُولِ الْحَقِّ وَ خِلَافُهَا عِنْدَ قَبُولِ الْحَقَائِقِ أَبْیَن».
[17].
العروسى الحویزى، عبد على بن جمعه، تفسیر نور الثقلین، محقق، مصحح، رسولى محلاتى، هاشم، ج 1، ص 405، اسماعیلیان، قم، چاپ چهارم، 1415ق.
فصل دوم اهمیت شورا و مشارکت از دیدگاه اسلام و قرآن مقدمه یکی از صفات اهل ایمان این است که در کارها با هم مشورت می کنند ، دربدست آوردن رای درست به مشورت می نشینند و از رای صاحبان نظر و اندیشه بیشترین بهره را می گیرند.
بدیهی است که مشورت هم در کارهای فردی و خصوصی و هم کارهای جمعی بسیار مفید و لازم است.
در روایتی از حضرت رسول اکرم (ص) آمده است که : هیچ مردی با کسی مشورت نمی کند مگر آنکه به سوی رشد هدایت می شود.
امر شورا و مشورت آنچنان از اهمیت بسزایی برخوردار است که قرآن مجید یک سوره به نام شورا را به آن اختصاص داده است.
همه می دانیم که با امر شورا ، زندگی در جریان صحیح و تعالی خود پیش می رود.
شورا و مشورتی که در آن مصلحت و اندیشه در کنار هم قرار می گیرند وبا اتّکا به قرآن ، عمل صحیح شکل می گیرد.
در زندگی روزمره ، بارها شاهد اعمال نادرست خود بوده ایم.
با یک واکاوی می توان دریافت که کارهای شورایی به لحاظ ساختاری و شیوه ی عمل از چهارچوب و اسلوب بهتری برخوردار است.
این قضیه در نظام آموزش و پرورش که خو دیکی از نظام ها و ارگان های حیاتی هر کشور محسوب می شود ، صادق و حکمفرماست.
چه بسا که بسیاری از تصمیمات مهم با امر شورا که حاصل دوراندیشی و هم اندیشی صاحبان امر تعلیم و تربیت است گرفته می شود و به اجرا در می آید.
لذا افرادی که در شورا قرار می گیرند خود نیز باید به رای و مشورت دیگران تکیه کرده و در همه ی امور رعایت چهارچوب قوانین را بکنند.
در کتاب نهج الفصاحه آمده است که دوراندیشی در این است که با صاحب نظر مشورت نمایی و مطابق گفته اش عمل کنی.
مشورت و شورا در لغت از « شارالعسل » گرفته شده و به معنای بیرون آوردن عسل از کندو به دست آوردن عسل ناب است .
این لغت در اصطلاح به معنای به دست آوردن راه درست و متقن از طریق نظرخواهی از عقلا و خردمندان است .
وجه تسمیه و مشاوره این است که بهترین اندیشه و محکم ترین رای از طریق نظرخواهی و گفتگو با دیگران همچون عسل ناب استخراج شده از کندو ، به دست می آید و هدایت و صلاح و خیرها و خوبی ها در پرتو آن تحصیل و موجب پیروزی می گردد .
دین مبین اسلام بر منزلت شورا تأکید فراوان نموده است .
آیات و روایات بی شماری بر این موضوع دلالت دارد از جمله آیه شریفه 38 از سوره مبارکه شورا آن جا که می فرماید : « و آنان که امر خدا را طاعت و اجابت کردند و نماز برپا داشتند و کارشان را با مشورت یکدیگر انجام دادند.
از آنچه روزی شان کردیم به فقیران اتفاق کردند .
» و آیه 159 سوره آل عمران در سفارش پیامبر با اهل ایمان » بر آنان ببخشای و برایشان طلب آمرزش کن و در امور با ایشان مشورت نما و آنگاه که تصمیم گرفتی توکل بر خدا کن که خداوند توکل کنندگان را دوست دارد .» پیامبر و ائمه معصومین نیز بر انجام امور با مشورت و شورا تأکید داشته اند .
از جمله حضرت علی (ع) که در باب شورا فرامین بسیاری داشته و چنین فرموده اند .
» من شاور الرجال شارکها فی عقولها » ( کسی که با انسانهای دیگر مشورت می کند در عقلهای آنان شریک است ) در جایی دیگر مشورت کردن را موجب دوری از استبداد دانسته و چنین بیان داشته اند : « انسان همین که خود را در سطح مشورت قرار داد از استبداد دور شده است .
» مشورت با خدا در بسیارى از روایت هاى برجا مانده از بزرگان و پیشوایان دین درباره مشورت، بر این نکته تأکید شده است که پیش از مشورت با مردم، با خدا مشورت کنید.
امام صادق علیه السلام در حدیثى، تعبیر مشورت با خدا را چنین شرح مى دهد: یعنى اینکه در آغاز از خداوند طلب خیر کنید.
سپس در آن مسئله با دیگران به مشورت بپردازید.
هرگاه با یاد خدا آغاز کنید، خداوند نیز خیر را بر زبان هر کدام از بندگانش که دوست بدارد، جارى مى سازد.
جایگاه مشورت در قرآن کریم آیین جامع اسلام نکته های اساسی و ارزشمندی را با هدف رشد جنبه های مادی و معنوی انسان پیشنهاد می کند.
برای نمونه در قرآن کریم و روایت های رسیده از ائمه معصومین علیهم السلام دانش و مهارت مشاوره با لطافت و جزئیات لازم به پیروان مکتب اسلام آموخته می شود.
در آیه ی 233 سوره ی بقره می خوانیم : و الوالدات یرضبعن اولادهن ...
و مادران فرزندانشان را دو سال کامل شیر دهند.
این برای کسی است که بخواهد دوران شیرخوارگی را به کمال برساند ...
پس اگر به توافق و مشورت با یک دیگر ، قصد از شییر گرفتن فرزند را کردند گناهی برآنها نیست.
ابن عباس در تفسیر این آیه می گوید: وقتی این آیه نازل شد پیامبر (ص) فرمود : « آگاه باشید که خدا و رسولش از مشورت بی نیاز هستند لکن خداوند آن را رحمت برای امت اسلام قرار داد.
پس کسی که مشورت کند ، از به راه راست شدن باز نمی ماند و کسی که آن را ترک کند ، از گمراهی اش کاسته نمی شود.
» بنابراین خداوند حتی درباره ی باز گرفتن کودک از شیرخوردن به پدر و مادر کودک خطاب می کند که در این باره با یک دیگر مشورت کنند و بدون هم فکری به این کار دست نزنند.
همچنین خداوند در سوره ی آل عمران ، آیه 159 حتی پیامبر اکرم(ص) را – که بی نیاز از مشورت است – به مشورت دعوت می کند و می فرماید : « فیما رحمه من الله ...
» به لطف و رحمت الهی با آنان نرم خویی کردی و آگر درشت خوی و سخت دل بودی ، بی شک از پیرامون تو پراکنده می شدند.
پس از ایشان درگذر و بر ایشان آمرزش بخواه و با آنان مشورت کن.
نمونه ی دیگر ، آیه 38 سوره شورا است که خداوند می فرماید : « الذین استجابوا لربهم و اقاموا ...
» خداوند در این آیه چهار ویژگی برای مومنان برشمرده است ، از جمله : لبیک به پروردگار ، برپایی نماز ، مشورت در کارهایشان و انفاق از دارایی شان.
از این آیه استفاده می شود که انسان مومن اهل مشورت است و در پیشرفت کارهایش ، تنها به عقل و خرد خویش اکتفا نمی کند بلکه از دیدگاه های دیگران نیز نهایت استفاده را می کند.
مشورت ادراک و هشیاری دهد عقل ها مر عقل را یاری دهد سفارش اهل بیت (ع) به مشورت تلاش در جهت برآوردن نیاز مردم ، ویژگی اخلاقی پسندیده ای است که در آموزه های دین تاکید فراوانی بدان می شود.
امام جعفرصادق(ع) به نقل از پیام آور رحمت می فرماید : « کسی که در جهت رفع نیاز برادر مومنش بکوشد ولی او را نصیحت نکند به خدا و رسولش خیانت کرده است.» از این روایت در می یابیم همه نمونه های یاری رسانی به هم نوعان ، جنبه ی مادی نداشته بلکه کمک های معنوی و از جمله راهنمایی و هدایت آنان نیز ارزشمند و مهم است به گونه ای که بی توجهی به نصیحت و راهنمایی آنها ، خیانت به خدا و رسول (ص) خوانده می شود.
حضرت علی (ع) نیز در نامه ای تذکرآمیز ، به محمد ابن ابی بکر نوشته بود : « و انصح المرء اذا استشارک » انسانی را که از تو مشاوره و نظر می خواهد ، راهنمایی کن.
به فرموده پیامبر(ص) مردم جامعه ای که مشورت را سرلوحه ی کارهای خود قرار می دهند سزاوار زندگی هستند.
هرگاه زمام دارانتان از نیکان و ثروتمندان شما بخشنده باشند و کارهایتان با مشورت انجام گیرد پس روی زمین ماندن شما بهتر از درون آن است.
هم چنین هرگاه فرمان روایانتان از اشراف و ثروتمندانتان بخیل باشند و امورتان با مشورت همراه نباشد ، در چنین وضعی درون خاک بودن و مردن برای شما برتر از زندگی کردن روی خاک است.
امام سجاد(ع) در بیان اهمیت مسئله مشورت در رساله حقوق خویش ، برای مشاور و کسی که از انسان مشاوره می طلبد ، حقوقی را در نظر گرفته و فرموده است : « حق مراجعه کننده برای مشورت این است که اگر می دانی پیشنهاد موثری برای او داری ، با او در میان بگذار و اگر نمی توانی راهنمایی اش کنی ، او را به کسی که می داند ارجاع دهی.
از دیگر نشانه ای اهمیت مشورت این است که در اسلام حتی به مشورت با دشمنان نیز سفارش شده است.
امام علی (ع) می فرماید : « با دشمنانت مشورت کن تا از میزان دشمنی و هدف های آنها آگاه شوی.
» علامه طباطبایی در باره آیه معروف شورا می گوید : در جمله « و امر هم شوری بینهم » به ویژگی مهم و بنیادی مومنان اهل رشد و عمل اشاره شده بدین صورت که آنان در به دست آوردن اندیشه صحیح و دیدگاه جامع و متقن به صاحبان عقل و اندیشه و خرد مراجعه می کنند و ضمن جمع آوری کلیه دیدگاهها ، بهترین آنها را گزینش و تبعیت می کنند و در واقع این آیه ، با آیه « والدین یستمعون القول فیتبعون » نزدیک است : و راه رسیدن به بهترین راههای موجود در هر عرصه ای برای دستیابی به واقعیت مشورت است : چرا که « و ماتشاور قوم الاو فقوا حسن ما فی ضمیر هم » هیچ قومی در کارهایشان با یکدیگر مشورت نکردند مگر آنکه به بهترین راههای موجود دست یافتند .
از دیدگاه پیامبر اسلام (ص) ، بقای جامعه ای که فاقد سنت مشورت است ، در خطر است ، چرا که فقدان سنت مشورت در جامعه ، شخصیت افراد را می کشد و رشد فرهنگ و اندیشه ها را متوقف می سازد .
در این باره پیامبر اعظم (ص) می فرماید : « مشورت دری در مقابل هجوم پشیمانی و مایه ایمنی از سرزنش است.» و بزرگان دین چنین توصیه می کنند : پیش از تصمیم گیری ، مشورت کن و پیش از عمل بیندیش ، حضرت امام علی (ع) هیچ قومی با یکدیگر مشورت نکردند مگر آن که به راه پیشرفت خود رهنمون شدند .
حضرت امام حسین (ع) در مشورت نخستین کس مباش که نظر می دهد و از اظهار نظر تا پخته بپرهیز .
حضرت امام صادق (ع) چرا شورا ؟
رسول خدا (ص) و جانشینان آن حضرت با آنکه معصوم بودند و حتی با قطع نظر از وحی و مقام والای الهی از نظر فکر و بینش و منش از مشورت بی نیاز بودند با مشورت کن دو نکته را تعقیب می کردند : 1 - اهمیت مشورت و شورا را به مسلمانان یادآوری کنند و این روحیه را در عرصه های مختلف ، جامعه اسلامی ، ایجاد و تقویت نمایند .
2 - ضمن آموزش عملی به مسلمانان بیاموزند که چگونه به این سیره عمل کنند و از نمرات درخشان آن برخوردار شوند ، پس از آن حضرت این سنت الهی را به نیکی استمرار بخشند و زندگی را بر اساس مشورت بنیاد نهند .
شورا مایه انس و صفا و الفت اجتماعی ، پیوند مردم ، ارزش یافتن آنان ، استفاده از دیدگاهها و مواضع فکری و علوم و آگاهی دیگران ، پرهیز از استبداد رای و پی آمدهای وخیم خود رایی ، مشخص شدن قدر و جایگاه انسانها در امور اجتماعی و عرصه های فکری و فرهنگی می گردد .
یکی از عوامل موفقیت پیامبر اکرم (ص9 در پیشبرد هدفهای اسلامی ، همین مسئله مشورت بوده است .
آن حضرت نشان داد که با مشورت و رعایت اصول و مبانی مدیریت می توان جامعه را در موقعیت های بحرانی به سلامت اداره کرد و خودرایی و خودسری را ، که از بزرگترین آفتهای فرهنگی و اجتماعی است ، از ساخت اجتماع دور ساخت .
آن حضرت به همگان آموخت که همه انسانها ، حتی آنها که از فکر قوی برخوردارند و صاحب بهترین افکار و اندیشه اند ، به مشورت نیازمندند و اگر خود را از مشاوره با دیگران بی نیاز بینند ، خود استبداد و استکبار می یابند .
اما اگر با مردم مشاوره و رایزنی داشته باشند و شخصیت ، دیدگاههای آنان را نادیده نگیرند و از استعدادهای آنان بهره برند ، نه تنها از خطر فرو رفتن در استبداد دور می گردند ، بلکه به آرا و اندیشه های محکم و متقن ، دست می یابند تجارب تاریخی نشان داده است که بهترین افراد و محکم ترین نظامها در صورت فرو رفتن در استبداد به هلاکت می رسند ، جنبه مردمی خود را از دست می دهند و در مسیر انحطاط می افتند .
در این باره امیر مومنان (ع) می فرمایند : « من استبد برایه هلک » هر کس استبداد رای ورزد ، هلاک می شود .
اثرات شورا و مشورت حتی به عرصه ادبیات و علم اخلاق نیز وارد شده است .
مولوی در این باره می گوید :مشورت کن با گروه صالحان از پیمبر « امر شاورهم » بدان این خردها چون مصابیح انور است بیست مصباح از یکی روشن تر است.
مشورت در سیره پیامبر (ص) :