دانلود مقاله جرم شناسی بزهکاری زنان و روسپیگری

اهمیت بزهکاری زنان حدود نیمی از پیکره اجتماع را زنان تشکیل می دهند و در سالهای اخیر حضور زنان در عرصه های علمی و آموزشی و به تبع آن در اجتماع افزایش پیدا کرده است که نشان دهنده این واقعیت است که زنان اختیار تصمیم گیری دارند که این تصمیم می تواندمربوط به جرم باشد .

ضمناً این افزایش حضور زنان در جامعه اعم از مجامع دولتی نهادهای مدنی و مشاغل آزاد (فروشندگی ، رانندگی و دیگر مشاغل ) زمینه ایجاد تنش و اصطکاک منافع با دیگران را ایجاد می کند و بالتبع باعث تغییراتی در نرخ بزهکاری زنان می شود ، علاوه بر این با غیبت زنان ، در محفل خانواده شاهد آثار سوئی بر تربیت فرزندان و روابط زناشویی هستیم و همچنین می تواند گفت که زنان کارمند امروزه با دچار همان اضطراب ها و استرسها مردان هستند دلیل دیگر اهمیت این موضوع حضور زنان در دنیای بزهکاری ، اعتیاد ، قاچاق ، فرار از خانه ، فرار از همسر ، پدیده زنان خیابانی و بزهدیدگی زنان مثل قاچاق دختران و ازدواج اجباری .

مشارکت زنان در جرایمی که تا کنون مختص مردان تلقی می شد امروزه زنان حتی در جرائم تروریستی و جرایم خشونت آمیز نیز مشارکت دارند .

ضمناً در جرمشناسی ، مطالعات زنان دیرتر آغاز شده و بزهکاری زنان نسبت به برهکاری مردان یک استثنا است و طبق باورهای قدیمی زن ضعیفه است و باید حمایت شود زن مجرم نیست ، و همچنین در باور قرن 19 در اصل مردان و کبار مرتکب جرم می شوندو زنان و اطفال استثنا هستند .

ویژگی های بزهکاری زنان حضور زنان در پدیده مجرمانه اندک است علت حضور کم زنان را به خصوصیات زیستی ، روانی ، جامعه شناختی ، موقعیت زنان ، علل فرهنگی و آداب و رسوم مربوط دانند.

علت دیگر ، بالا بودن رقم سیاه بزهکاری زنان است .

زنان معمولاً مرتکب جرایم غیر علنی و آپارتمانی می شوند و اگر هم مرتکب جرایم علنی و خیابانی بشوند بر اساس پیش داوری های مراجع قضایی و پلیس نسبت زن بزهکار ، آن ها مورد اغماض قرار می گیرند .

(تبعیض مثبت به نفع زنان) خصوصیت دوم در ماهیت و طبیعت جرایم ارتکابی آنهاست .

بعضی جرایم زنان ارتباط با زن بودن و مادر بودن آنها دارد .

مانند فرزند کشی و کودک آزاری که زنان به خاطر موقعیت خود مرتکب می شوند .

کودکان بیشتر در کنار مادرند مادر کودک را اگر مطابق میلش نباشد ، سقط یا او را نابود می کند در جرایم زنانه ، کسانی که بزهدیده واقع می شوند ، قدرت دفاعی ندارند .

دسته دیگر ، جرایم در ارتباط با خصیصه جنسی ، مانند روسپیگری است.

روسپیگری زنانه قدیمی ترین پدیده است ولی امروزه با توجه به جنبشهای حقوق بشری و حق متفاوت بودن خود فروشی مردانه امری عادی جلوه می کند ، ولی زنان امروزه با توجه به جنبشهای حقوق بشری و حق متفاوت بودن خودفروشی مردانه امری عادی جلوه می کند ولی زنان بیشتر از مردان به خودفروشی دست میزنند !

از جرایم جنسی که امروزه زنان هم مرتکب می شوند ، می توان به جرم بچه بازی و تجاوز به عنف که توسط زنان علیه کودکان و نوجوانان و مردان انجام می گیرد اشاره نمود.

سومین خصوصیت بزهکاری زنان شیوه مشارکت زنان در ارتکاب جرم می باشد .

ارتکاب جرم توسط زنان غالباً همراه با دیگران است و کمتر به تنهایی مباشرت می کنند و بیشتر معاون می باشند یا با نیرنگ یا تحریک موجب جرم می شوند .

زنان به لحاظ مسائل فیزیکی در جرایم خاصی حضور دارند.

یعنی جرایمی که نیروی فیزیکی چندانی نیاز ندارد .

در برخی جرایم زنانه نقش وسیله ارتکاب جرم را دارند مانند قاچاق مواد مخدر و کالا که از زنان به عنوان رابط یا باربر استفاده می شود .

ویژگی چهارم بزهکاری زنان این است که از نظر تکرار جرم نرخ کمتری دارند زنان بیشتر مرعوب مجازات و دستگاه پلیش می شوند و کمتر جرم را تکرار می کنند.

در سال 1896 با توجه به انتقادات وارده به لومبروزو او به همراه فررو کتاب ((زن بدهکار و زن روسپی )) را نوشت .

نویسندگان این عقیده را داشتند که صحبت از زن بزهکار فقط یا اکثراً در روسپیگری است .زنان بیشتر حضور در روسپیگری و خودفروشی دارند و کمبود خود را در سایر جرایم با روسپیگری جبران می کنند.

کتاب زن بزهکار آقای گارنیه در سال 1906 کتاب دختران ناسازگار آقای توماس در سال 1923 و کتاب بزهکاری زنان اتوپلاک در سال 1950 که جنبه کلاسیک دارد این نویسندگان تا سال 1950 همه مرد بودند ، اما از سالهای 1960 به بعد با ظهور جنبش فمینیستی به تدریج جرمشناسی زنان را از دست مردان گرفته و بدست زنان داده شد .

زنانی که مبارز سیاسی به نفع زنان هستند و کتابهایشان عاری از موضع های سیاسی علیه مردان نیست .

مثلاً در کتابهای فمینیستی ، زنان بزهکار نیستند ، اما چون در جامعه مرد سالار زندگی می کنند قربانی مردانند .

شرایط اختناق آنها را وادار به مجرم شدن می کند .

فمینیستها معتقدند جرم انگاری روسپیگری ، زمینه ای است برای کیفر دادن زنان در حالی که روسپیگری جرم مردانه است .

دیدگاه های مختلف نسبت به بزهکاری زنان رویکردهای مختلف نسبت به بزهکاری زنان را می توان در دو گروه قرار داد : رویکرد سنتی نسبت به بزهکاری زنان که از زاویه علت شناسی و با یک نگرش بالینی به بررسی موضوع پرداخته اند .

توصیحات زیست شناختی و روانشناختی و جامعه شناختی راجع به بزهکاری زنان در این گروه قابل توجه است رویکرد انتقادی در تحلیل بزهکاری زنان ، که از اهم مطالعات این گروه می توان به بررسی های انجام شده از زاویه واکنش اجتماعی اشاره نمود که به مطالعه مجازات ، رفتار و رویه قضایی پرداخته و جرم را محصول قانون و قانون گذار و عملکرد نهادهای مختلف عدالت کیفری می دانند .

رویکرد زیست شناختی رویکرد زیست شناختی پرداختن به بزهکاری در بستر زیست شناسی و پزشکی است .

زنان از زاویه فیزیولوژیکی خاص خود در مطالعات بررسی شدند .

لومبروزو معتقد است زنان 5 بار در طول زندگی خود وقایعی را تجربه می کنند و این وقایع بر خلق و خوی آنها اثر می گذارد : بلوغ 2- عادت ماهیانه 3- یائسگی 4- حامله 5-زایمان زایمان اوج فیزیولوژی زن است .

زن در ادواری از زندگی ضعیف ، پرخاشگر و منفعل است و بزهکاری زن باید در پرتو این وقایع فیزیولوژیکی بررسی شود .

زنان در این دورانها دچار انفعال و ضعف هستند و زودتر مرتکب جرم می شوند و روئت پذیری شان نسبت به دوره های دیگر بیشتر است .

در دوره های سه گانه بلوغ ، عادت ماهیانه و یائسگی و بزهکاری زنان نرخ رو به رشدی دارد .

چون تحریک پذیری ، بی ثباتی و پرخاشگری زنان در این دوره ها افزایش می یابد .

این دوره های ممتاز زنان هم در خلق و خو روانشناسی زنانو هم در نیروی فیزیکی و جسمی آنها تغییر ایجاد می کند .

رویکرد روانشناختی لومبروزو حضور کم و نا محسوس زن در بزهکاری را در ویژگی های شخصیتی – روانی زن بررسی کرده است .

هوش و استعداد کمتر نسبت به مردان بالا بودن درجه اخلاقی آنها نسبت به مردان ، رعایت اخلاق در زنان ذاتی است ، زنان بیشتر اخلاقی هستندو این ترمزی در برابر جرمی است .

خصوصیت محافظه کاری و ریسک ناپذیری منفعل بودن فرمانپذیر و مطیع اطاعت پذیر بودن آقای گیبنز در 1986 در کتاب ((عوامل فرهنگی و بزهکاران)) در ادامه نظریات لمبروزو دو دسته غریزه را مطرح می کند .

غریزه قدرت با خصوصیات تندخویی ، اعتماد به نفس ، کنجکاوی ، شادی ، قدرت جنسی و ....

غرایز ضعف با خصوصیت ترس ، منفعل بودن ، غم و اندوه ، لطافت ، فرمانپذیری ، آسیب پذیر بودن .

زنان دارای غرایز ضعف (بی توانی) می باشند پس کمتر بزهکارند و بیشتر بزهدیده اند .

در مجموع نظریه پرداازان زیستی و روانی معتقدند که زن با دنیای بزهکاری بیگانه و طبیعت زن مخالف جرم است تنها جرم زنان روسپیگری است که مطابق طبیعت زنان است و اگر این جرم هم نباشد زنان ب ه دلیل خصایص فیزیکی زیستی و روانی مجرم نیستند .

رویکرد جامعه شناختی نظریات یاد شده سالها وجه غالب مطالعات بود .

ولی از سال 1950 با کتاب اتوپلاک کم کم ، زن به عنوان فعال در جامعه شناخته شد در کتابهای قبلی زنن فعال نبود در فرضیات مطرح نبود .

در خصوص نقش اجتماعی زنان به مطالعات دورکیم و ساترلند اشاره می کنیم که تاکید این دو بر این است که بزهکاری زنان انعکاس از ویژگی های اجتماعی و جایگاهی است که جامعه و مردان به آنها داده است .

کمی بزهکاری زنان بدین دلیل است که در جامعه حاضر نیستند و جایگاه اجتماعی ندارند.

اتوپلاک معتقد است فعالیت مجرمانه زنانه شفافیت و روئت پذیری کمتری دارد و آثار اجتماعی کمتری به دنبال دارد رقم سیاه زیادی دارد و کمتر آشکار می شود قربانیان زن قدرت افشای جرم علیه خود را ندارند و مراتب را اعلام نمی کنند ، مثلاً قربانی شدن اطفال و کودکان توسط مادر در محیط خانه زنان معمولاً از رویه جوانمردانه مردان برخوردار می شوند .

مردان هر گاه قربانی زنان قرار گیرند کمتر اعلام جرم می کنند یا گذشت می کنند .

جرمشناسی های واکنش اجتماعی و بزهکاری زنان واکنش اجتماعی (کنترل اجتماعی) علت شناسی جرم را بازنگری و نهادهای کنترل جرم را وارد مطالعات خود می کند .

بر این اساس مجرم و غیر مجرم متفاوت نیستند و این تفاوت را قانون گذار ایجاد کرده است در جرم شناسی واکنش اجتماعی فیمینیستها معتقدند زنان بیشتر بزهدیده اند و ستم به آنها مضاعف است به عنوان همسر و مادر از یک سلسله حقوق محرومند و موقعیت اجتماعی ، آنها را از یک سلسله حقوق محروم می کند و قانون اعمالی را جرم می داند که فعل مردان است (جرایم ناموسی) حضور رزن در مراجع قضایی یک ستم جدیدی است بازگشتن به خانه برای زنی که به مراجع قضایی رفت و آمد می کند سخت است .

به زندان رفتن زن پذیرفته شده نیست ، و بار منفی تری از مردان دارد در دیدگاه جرمشناسی واکنش اجتماعی مجرم با غیر مجرم برابر است جرم ذاتاً قبیح نیست جرم نسبی است و به زمان و مکان بستگی دارد و چه بسا با جرم زدایی از بین رود .

مجرم و غیر مجرم با یکدیگر تفاوت ندارند ، چه بسا افراد بزهکار که جرایم آنان کشف نشده است .

همه افرادی که دستگیر شده اند مجرم نیستند و همه مجرمین هم دستگیر نمی شوند از دیدگاه واکنش اجتماعی مجرم نباید اصلاح شود .

بلکه جامعه باید اصلاح شود .

چون بیشتر جرایم اعتباری است .

اگر هسته مرکزی و ثابت جرایم را که ضروریات خمسه یا جرایم حدی و...

است.

را کنار بگذاریم توده جرایم اعتباری است و قبح ذاتی ندارد .

مانند حمل اسلحه ، رانندگی با سرعت غیر مجاز و عبور از چراغ قرمز که در بستر فناوری های نوین بوجود آمده اند .

مصرف الکل در جامعه ما قبح دینی دارد ، اما مواد مخدر را خیلی از افراد مصرف می کنند چون مثل مشروب حکم دینی ندارد .

بنابراین این متخلف بودن امری قراردادی است .

در واکنش اجتماعی ، جرایم زنان از طریق ایجاد جرایم در قانون ، محصول واکنش اجتماعی است .

مثلاً در زمان پهلوی اول حجاب داشتن جرم بود یا در ترکیه رعایت حجاب در مدارس و دانشگاه و اداره جرم است .

مردی که در دادگاه محکوم می شود نبست به زن از طرف جامعه و خانواده بهتر مورد پذیرش قرار می گیرد .

جامعه و خانواده بزهکاری زن را نمی پسندند و بدتر می داند .

واکنش اجتماعی بر آمدی بود بر جرمشناسی فمینیستی بطور کلی بر طبق تحقیق مفصل عقیده بر این است که بزهکاری زنان با گذشت زمان ، از نظر کمی در حال رشد است و دلیل عمده بحث را به بزهکاری پنهان یا رقم سیاه نسبت داده اند .

رقم سیاه بزهکاری بزهکاری از نظر آمار جنایی سه نوع است : 1-ظاهری یا پلیسی 2-قانونی یا قضایی 3-واقعی بزهکاری ظاهری یا پلیسی شامل جرایم ارتکابی است که پلیس کشف می کند یا مطلع می شود آمار خام است ، چون در رابطه با مظنونین است ، ولی این خود گامی به سمت مجرمیت است .

پلیس معمولاً یک چهارم جرایم را کشف می کند در جرایم مشهود ، سه چهارم جرایم را شکات و بزهدیدگان و اشخاص ثالث به اطلاع پلیس می رسانند بزهکاری قانونی ، آمار محکومین قضایی یا بزهکارانی که مجرمیت آنها ثابت شده را نشان می دهد .

این آمار کمتر از بزهکاری ظاهری است .

بهرحال آمار چه بزهکاری ظاهری چه بزهکاری قانونی بیانگر بزهکاری واقعی نیستند و همه بزهدیدگان کشف نمی شوند .

گاهی بزهدیده واقعی وجود ندارد و یا ترجیح می دهند اعلام جرم نکنند و این رقم سیاه است که در آن نه جرم کشف شده است و نه مجرم عوامل موثر در رقم سیاه بزهکاری زنان رقم سیاه بزهکاری زنان تحت تاثیر خصوصیات فیزیولوژی (زیست شناسی) و عوامل جامعه شناسی قرار دارد تاثیر خصوصیات فیزیولوژی بر رقم سیاه بزهکاری زنان لومبروزو معتقد است نرخ پایین افشای جرایم زنان به دلیل این است که زنان از تسهیلات فیزیولوژیکی برای پنهان نگه داشتن جرایم خود برخوردارند مباحثی در علوم جنایی به دختران آموخته می شود که چگونه عادت ماهیانه شان را پنهان کنند تا در دیگران دلزدگی ایجاد نشود .

دختران یاد مییگیرند به خاطر وقایع طبیعی دروغ بگویند یا وجود آنرا منکر شوند.

در این چهارچوب زنان در مخفی نگهداشتن جرائمشان مهارت خاصی دارند.

در خصوص زنان بحث از روسپیگری می شود .

روسپیگری بزهکاری ذاتی زنان است و جرایم دیگری مانند قوادی به دنبال دارد .

تاثیر عوامل جامعه شناختی بر رقم سیاه بزهکاری زنان به اعتقاد اتوپلاک به دو دلیل فعالیت مجرمانه زنان پنهان می ماند .

دلیل اول اینکه نقش زنان به گونه ای است که بزهکاری شان پنهان می ماند ، به عبارتی دیگر ، محیط بسته خانه اعمال مجرمانه را مخفی می کند زنان بزهدیده خود را طوری انتخاب می کنند که قابلیت افشا ندارند مثل اطفال .

دلیل دیگر رفتار حمایتی جامعه نسبت به زن است .

طبق نظر جامعه ، زن بزهکار نمی شود .

رفتار ناجوانمردانه یا همراه با اغماض سبب می شود که بسیاری از بزهدیدگان افشای جرم نکنند و یا گذشت کنند .

البته امروزه رفتار ناجوانمردانه تعدیل شده و زنان در دادگاه ها حضور دارند و این عامل را تعدیل کرده اند .

مردان بزهدیده به علت تبعات اجتماعی به اکراه جرم را اعلام میکنند توجیه دیگر عدم افشا جرایم زنان این است که بزهدیدگان زنان ، اغلب کودکان و کهنسالانند که قادر به افشای جرم نیستند و این باعث رقم سیاه می شوند بعضاً در قوانین و مقررات قانونگذار نسبت به زنان بزهکار تخفیف قائل شده است مثلا در جرم ارتداد که مجازات زن و مرد متفاوت است در جرم قوادی ، قواد مرد علاوه بر شلاق به تبعید محکوم می شود ولی زن فقط به شلاق محکوم می شود در جرائم عمومی غیر شرعی در جرم عدم ثبت واقعه ازدواج ، مرد مجازات دارد ولی زن مجازات نمی شود و این ناشی از نگرش فرهنگی قانونگذار است بزهکاری غیر مستقیم زنان منظور از بزهکاری مستقیم ، جرایمی است که زنان مباشر اصلی آنها هستند اما زنان در بسیاری موارد مباشر نیستند و معاون هستند و در آمار منعکس نمی شوند در برخی از موارد به مباشر اصلی انگیزه می دهند که ممکن است از نظر حقوق کیفری قابل تعقیب نباشند به نظر لمبروزو رکن اصلی جرایم مردان انگیزه ناشی از زنان است روش های برآورد رقم سیاه بزهکاری زنان برای تهیه رقم سیاه جرائم زنان از سه روش استفاده میشود : اطلاعات بزهکاران خود اعتراف (مطالعات خود گزارشی) self report studies پرس و جو از قربانیان جرایم Vicitimization Survery مصاحبه با بزهکار Interview with offender بهرحال بسیاری از برداشتهای کلی کتله ، لمبروزو و فررو و پولاک در پرتو آمارهای جدید ، جابجا شده و رد گردیده است ، اما در مقابل مخالفین به رقم سیاه بزهکاری زنان استناد می کنند .

در پاسخ به این ایراد هم گفته شده است که با استفاده از تکنیک های سه گانه کشف رقم سیاه (خود اعترافی ، گرازش بزه دیدگی، مصاحبه با محکومین به حبس) می توان به رقم سیاه آگاهی پیدا کرد.

فصل دوم – پدیده روسپیگری 1-روسپیگری روسپیگری به عنوان یک جرم علیه کرامت انسانی فرد مطرح است .

در پدیده روسپیگری (خودفروشی) مقام انسان به یک شئ که ما به ازای مادی دارد تنزل می یابد.

روسپیگری به دلیل اینکه در آن یک خریدار ، یک فروشنده (روسپیگری) یک مبلغ و شخص سوم به نام قواد که زمینه را فراهم می کند وجود دارد ، جرم علیه انسانیت است.

روسپیگری به عنوان یکی از اشکال مهم بهره داری مطرح است در برخی کشورها روسپیگری با استدلال ((حق متفاوت زیستن)) به عنوان شغل تلقی شده است .

دولت از روسپی مالیات می گیرد و در ازای این مالیات به او خدمات می دهد قواد به عنوان کنشگر دوم روسپیگری ، در پرتو درآمد و کارهای روسپی وجود دارد و از نظر حقوقی در همه کشورها ، اشکال مختلف قوادی جرم انگاری شده و قوادی عملی غیر قانونی است بنا به یک تعریف کلاسیک ، روسپیگری فعلی است که موجب آن یک عمل جنسی به عنوان ما به ازا ارائه یا یک عمل جنسی به عنوان ما به ازاء تقاضا می شود .

عده ای از جرم شناسان گفته اند که روسپیگری عبارتست از فعل قبول یا پیشنهاد روابط جنسی لذت طلبانه در ازاء پول بدون آن که این رابطه جنسی همراه با عاطفه و عشق باشد و اگر هم همراه با عاطفه و عشق باشد کم رنگ و گذرا است .

مقایسه فحشا (Prostitution) و زنا (Fornicatin) روسپی گری و زنا هر دو از نظر حقوق ایران روابط نامشروع محسوب می شود زیرا این روابط خارج از علقه زوجیت صورت می گیرد .

اما برمبنای تعریف فوق بین فحشا و زنا تفاوت هایی وجود دارد : در زنا رابطه جنسی موکول به ما به ازا مادی نیست و رابطه ممکن است دوستانه و عاطفی باشد ولی در پدیده فحشا این رابطه ما به ازا مادی دارد و در واقع خودفروشی است در زنا زانی و زانیه با هم رابطه مستمر دارند ، آن چنان که زانیه با مرد دیگر نمی رود ، حال آنکه زن روسپی با هر مردی اصولاً رابطه برقرار می کند در زنا زانی یک دوست و رفیق و برای مدتی با زانیه به سر می برد ، حال آنکه در روسپیگری مرد به نوعی مشتری است و روابط موقتی با زن روسپی دارد در زنا رابطه زانی و زانیه ، رابطه مستقیم و بدون واسطه است و ثالثی از قبل آن امرار کسب درآمد نمی کند ، اما در روسپیگری علاوه بر زانی و زانیه ، شخص دیگری به نام قواد از این رابطه امرار معاش می کند روسپیگری واژه ای عمومی است ، ولی بهره کشی جنسی واقعیت اقتصادی و غیر انسانی این پدیده را به ما نشان می دهد روسپی در واقع قربانی و گاه بزه دیده است و انتخاب ندارد و قوادان از قبل او زندگی می کنند شخص روسپی ، کنشگر مرکزی است که حول او مجرمهای دیگر فعالیت می کنند در ادبیات ، زن روسپی یا زن فاحشه داریم .

در فرهنگ همه کشورها تصویر غالب فحشا زن است .

به عنوان مثال در قانون فرانسه لغت مونث استفاده شده است و یا ما میگوییم فاحشه .

در سال 1993 یک سوم اشخاص روسپی در فرانسه مردان بودند که این نشان از تحول روسپیگری است .

امروز روسپیگری سن و جنسیتهای مختلف را در بر می گیرد .

تعریف اخیر دیوان فرانسه از فحشا ، روسپی عبارتست از ((شخصی که در ازای مادیات ، خود را آماده تماسهای فیزیکی به هر شکل و ماهیتی بکند و هدف او تامین نیازهای جنسی دیگری باشد.)) اصطلاح ((نیاز)) به جای ((لذت های جنسی)) در این تعریف بکار برده شده است .

در تعریف قدیم ، روسپیگری ، خلاصه در روابط جنسی برای تامین لذتهای جنسی می شد .

بر اساس تعریف جدید ، روسپیگری یک ضرورت است چون گفته نیاز ، بنابراین دیوان فرانسه به طور ضمنی روسپیگری را عملی بد اما ضروری دانسته است دلایل ضرورت بررسی پدیده روسپیگری دلیل اول ضرورت بررسی پدیده روسپیگری ، ملاحظا ت لومبروزو و جرمشناسان زیستی و فیزیکی در رابطه با فحشای زنان است .

دلیل دوم این است که در کشور ما روسپیگری به علت بیکاری تبدیل به یک مسئاله کلان شده و مثل آتش زیر خاکستر است.

دلیل سوم اینکه فحشا و روسپیگری در قانون ما تعریف ندارد و قانون مجازات اسلامی در مورد آنها مطلبی نگفته است .

ماده 639 ق.م.ا گفته است ((مرکز فساد و فحشا دائر کند)) ماده 63 ق.م.ا تعریف زنا را گفته ولی به تعریف فحشا اشاره نکرده است.

وارد کردن ، خارج کردن و ترانزیت کردن افراد به طور مجاز و غیر مجاز با سوء استفاده از موقعیت خود به قصد فحشا برداشت اعضا و جوارح و بردگی جرم است .

زنا رابطه جنسی خارج از علقه زوجیت توسط زن و مرد است که بعد از انقلاب از کتابهای فقهی استخراج شده است وجه تشابه زنا و روسپیگری در نبود علقه زوجیت است .

در روسپیگری فقط زن مجرم است و مرد مشتری مجرم نیست ولی در زنا هر دو مجرم اند و جامعه مجنی علیه است .

قانون گذار ما باید با تعریف فحشا بین آن و زنا تفکیک قائل شود .

وقتی ما از فحشا تعریف نداریم ، چطور می توانیم از مرکز فحشا صحبت کنیم .

دلیل دیگر که بررسی پدیده روسپیگری را توجیه می کند بین المللی شدن روسپیگری است.

تحول اشکال سنتی فحشا بهره کشی جنسی از مردان و اطفال مبحث جدیدی است که نشان می دهد شکل فحشا از حالت سنتی به اشکال جدید در حال تحول است .

روسپیگری خاص جنس زنان نیست و دامن مردان را نیز فرا گرفته است.

پدیده Pornography (هرزه نگاری) تجارت داد و ستد عکسهای جنسی (صور قبیحه) و کسب درآمد از آنها ، در ارتباط با جرایم روسپیگری مطرح میشود .

رویکرد نظام های حقوقی نسبت به پدیده فحشا و آثار آن درآمد حاصل از پدیده فحشا چنان زیاد است که بسیاری از قاچاقچیان به این کار تن می دهند .

شاید به همین جهت است که این پدیده پدیده ای کهن است و با وجود طرد این اعمال ، باز هم در طور تاریخ وجود دارد .

در تاریخ حقوق کیفری در قانون هیتی ها در ماده 194 که در رابطه با روابط جنسی است ، رابطه با روسپی پیش بینی شده است .

این قوانین به 1700 و 1800 قبل از میلاد اختصاص دارد .

استفاده از واژه روسپی در قوانین هیتی ها نشان از قدیمی و کهن بودن آن دارد .

سوالی که مطرح می شود این است که پدیده فحشا از نظر حقوقی مشمول کدام جرم است ؟

موضع نظامهای حقوقی دنیا نسبت به پدیده فحشا چیست ؟

نظامهای منع گرا جرم انگار ، روسپی مشتری و قواد مجرم هستند نظامهای الغاگر ، جرم زدا نظام های قانونمندساز ، پدیده فحشا جرم نیست ، بلکه انحراف اجتماعی است .

حالت بینابینی داد و روسپی تحت نظارت است ، مثل خانه های عفاف در چنین سیستمی قوادی و بهره کشی جرم است و قواد که بهره کشی جنسی می کند ، در هر حال مجرم است در سیستم قانونمند سازی مشتری مجرم نیست ، روسپی و مشتری مجرم نیستند .

در نظامهای قانونمند سازی هر عملی از طرف زن برای جلب مشتری یک نوع خلاف است .

بدیهی است در نظامهای طرفدار روسپیگری (الغاگر) روسپیگری یک عمل زشت و قبیح بودن آن به جای خود باقی است ولی تعقیب قانونی ندارد امروزه پدیده روسپیگری ، صنعت جهانی شده و دست کمی از مواد مخدر ندارد .

ما توریسم جنسی داریم که به کشورهایی مثل تایلند و اندونزی سفر می کنند تا از زنان و کودکان آنها استفاده کنند.

آثار ناشی از رویکرد نظام های حقوقی به پدیده روسپیگری عبارتند از : کشورهای تابع سیستم جرم زدایی، روسپیگری را نوعی شغل می دانند ، ولی نوعی انحراف است دولت بویژه در ایدز خدمات بهداشتی ارائه می دهد .

سندیکای روسپیان ، مالیات و بازنشستگی برای جلوگیری از بهره کشی جنسی وجود دارد .

در سیستم جرم انگاری ، برای روسپیگری سوءپیشینه کیفری وجود دارد در همه نظام ها قوادی جرم و قواد مجرم است .

در کشورهایی که روسپیگری جرم است با رقم سیاه سر و کار داریم مانند جرایم آپارتمانی است و درمحیط های بسته رخ می دهد در کشورهایی که نظام قانونمندسازی وجود دارد ، تولرانس (تسامح و تساهل) در قبال این پدیده است و روسپیگری تعقیب نمی شود .

تا حد شغل تلقی شدن جلو نرفته است ، ولی نظارت بهداشتی بر آن وجود دارد.

اشکال روسپیگری شکل نخست روسپیگری خیابانی شکل دوم بسیار قدیمی است که در یونان و روم مکانهای خاص یا شهرکهای خاص به روسپیگری اختصاص داشته است ، در یونان در زمان حکومت Solon در قرن ششم قبل از میلاد ، در آتن محلهایی به نام دیکتریوم (محل تجمع روسپیان) تاسیس شد .

لوپانار در روم ، شهر نو و شهرک جمشید در جنوب تهران نیز از جمله شکل های سنتی تجمع روسپیان بوده است ، امروزه روسپیگری در مکان های خاص ، در کشورهای دیگری هم هست ، مانند : سالنهای ماساژ ، بارهای کافه ها در آلمان و ویترین ها در هلند .

شکل سوم روسپیگری خانگی است ، که روسپی از خانه خود با وسایل ارتباطی ، جلب مشتری می کند ، ارتباط و رابطه لزوماً در رابطه جنسی ، خلاصه نمی شود و اشکال جدیدی پیدا کرده است .

رابطه جنسی از طریق اینترنت و تلفن هم جرم انگاری و در حکم آن دانسته شده است .

قوادی تعریف قوادی آنچه که در بحث روسپیگری توجه قانونگذار را به خود جلب کرده قواد است .

در روسپیگری روسپی قربانی جامعه تلقی می شود قربانی طلاق ازدواج نا موفق و یا دوست نایاب .

همانطور که گفتیم در بسیاری از کشورها ، خودفروشی عمل انحرافی است و جرم نیست .

در کنار روسپی ، مشتری را داریم که از این طریق نیاز جنسی برآورده می کند .

مشتری در نظام هایی که آن را جرم زدایی کرده اند فاقد وصف مجرمانه است ، اتفاقاً متقاضیان فحشا خیلی قابل توجه اند ، مثلا افرادی عبوری مانند راننده ها و کاپیتان ها ، چه بسا مردان متاهل وجود داشته باشند که با فحشا تنوع طلبی خود ارضا می کنند .

در جوامع غربی فحشا سوپاپ اطمینان برای جلوگیری از فروپاشی خانواده است .

در همه نظام ها اعم از آن هایی که فحشا را جرم زدایی ، قانونمند و یا جرم انگاری کرده اند ، جرم است .

قواد ، بهره بردار جنسی ، نه تنها یک منحرف اجتماعی است ، بلکه یک مجرم است.

قواد می تواند شخص حقوقی یا حقیقی باشد .

قواد در مقام تعریف عبارت از مجموعه اعمالی است که فحشای دیگری را تحریک و مساعد می کند و با اغماض و گذشتبا آن برخورد می کند .

در فقه قوادی ، فعل جمع کردن دو نفر یا بیشتر به منظور لواط یا زنا است .

این تعریف فقهی با مصادیق قوادی مطابق نیست قوادی در قانون مجازات اسلامی ، متضمن قوادی محلی و سنتی است .

امروزه صحبت از بهره برداری جنسی ، بهره کشی جنسی و قاچاقچی جنسی می شود .

فحشا دیگر به شکل سنتی نیست و به شکل برده برداری نوین است .

انواع قوادی قوادی اجبار آمیز (خشونت آمیز) قوادی مقرون به حمایت و کمک (حمایتی) قوادی اجبار آمیز قوادی اجبار آمیز عبارتست از ، تسهیل زمینه فحشای دیگری از طریق تاثیر گذاری بر رضایت او، چه این تصمیم گیری موجب ضایع شدن رضایت (چه رضایت به اجبار و چه رضایت مخدوش) آزادانه نیست ، بلکه تحقق فشار و اجبار است.

قوادی اجبار آمیز صدمه و لطمه علیه فرد و علیه تمامیت جسمی فرد می باشد ، قواد درصدی میگیرد و روسپی تبدیل به کالا می شود .

قوادی اجبارآمیز گاهی مستقیم جرم انگاری شده و گاهی جز کیفیات مشدد است .

اگر همراه با خشونت باشد نیز گاهی جرم مستقل یا جرم با کیفیت مشدد است .

استفاده از خشونت مانورهای فریبکارانه ، شکنجه و آزار و اذیت روسپی یا فرزندان یا خویشان او، سوءاستفاده از موقعیت قواد نسبت به کسی که تحت تکفل اوست ( ولی یا قیم با سوء استفاده از وظایف رسمی و یا مقام پلیس) و اجبار از طریق توسل به سلاح سرد و گرم از جمله موارد کیفیات مشدد قوادی است.

شکل دیگر قوادی مشدد ، قوادی سازمان یافته دارای بعد ملی یا بین المللی است.

قوادی توام با فشار و الزام ، نوعی بهره کشی و تجارت است ، مضافا این که جنبه شبکه ای ، باندی و سازمان یافته به خود میگیرد.

در این صورت قوادان سازمان یافته ، کشورهایی را انتخاب می کنند که دارای نوعی خلا قانونی هستند .

یعنی شرایطی که به عنوان بهشت کیفری و به دور از بیم مجازات می توانند به این کار اقدام ورزند .

قوادی حمایتی : قوادی حمایتی ، یک قوادی محلی است ، شخص قواد و روسپی به هم نزدیکند و با هم ارتباط دارند .

این قوادی در جهت کمک به حمایت به روسپی و گرفتن پول از او است .

چنانچه شخص روسپی در جلب مشتری مشکل داشته باشد ، قواد به او کمک می کند .

قواد با رقبا مقابله می کند و در مقابل مشتریان خشن و ...

حامی اوست .

این نوع قوادی فاقد اجبار و الزام با رضایت روسپی همراه است .

نمونه بارز قوادی حمایتی و امدادی ، قوادی در هتل یا خانه است که اتاقهایی را در اختیار می گذارند.

فحشا به اعتبار ملاحظات دینی و اخلاقی جرم است ، اما سرکوب کیفری پدیده فحشا در نظام های جرم انگار سبب نشده نرخ فحشا کاهش پیدا کند ، چون روسپیگری و فحشا جرم آپارتمانی است و از رقم سیاه بالا رنج می برد بالا بودن رقم سیاه نشان دهنده این حقیقت است که ضابطین در کنترل و کشف این پدیده ناموفق بوده اند .

سیاست جنایی ناظر به تعقیب کیفری که لاجرم منجر به زیرزمینی شدن و مخفیانه شدن فشا می شود و از این طریق امکان نظارت بر جامعه و دولت بر این قبیل اشخاص غیر ممکن می گردد و بنابراین زمینه های رواج بیماریهای مقاربتی به ویژه ایدز را فراهم می کند 3-سیاست های جنایی و پدیده فحشا تنوع رویکرد به پدیده فحشا به گزینه سیاست جنایی کشور مربوط می شود .

سیاست جنایی عبارتند از یک استراتژی حقوقی و اجتماعی است که مبتنی بر انتخابها و گزینه های ایدئولوژیک در سطح کلان ، برای پاسخگویی به مشکلات ناشی از پیشگیری پدیده مجرمانه ، سرکوبی پدیده مجرمانه و مجازات جرم می باشد .