چکیده محله از دیرباز، مکان سکونت خانوارها و سازنده تعاملات اجتماعی بوده است.
هرچند، تحولات صنعتی و پساصنعتی، در کنار ورود ماشین به شهرها، باعث تغییر الگوی زندگی این سکونتگاه ها شده است، اما همچنان نزدیکترین سطح کالبدی به زندگی شهری و در تعامل پویا با احساسات و عواطف انسانی میباشند.
افزایش تقاضا برای مسکن شهری بسترساز پیشی گرفتن تقاضا از عرضه ی مسکن شهری شده است.
بنابراین، گرو ههای کم درآمد برای رفع نیازهای خود، محلات بی ضابطه شهری را مورد توجه قرار می دهند.
سکونتگاههای غیررسمی یا سکونتگاه های خودروی، نتیجه مشکلات مختلف برنامه ریزی و سیاست گذاری در سطوح خرد، میانی و کلان است که زمینه ساز تجمع اقشار کم درآمد شهری در یک محدوده کم امکانات و تجهیزات شده است (صرافی, 1381 ).
این محلات که در نمونه های متفاوت با تراکم بالای جمعیتی، فقدان تسهیلات و خدمات استاندارد، آسیبهای محیطی و اجتماعی شناخته میشوند (ربانی و کلانتری و یاوری, 1383 ) ، در دور ههای مختلف توسعه شهری با برنامه های سازمانهای شهری، دستخوش تحول میگردند.
این محلات هر چند راه چاره ای برای خانه دار شدن اقشار کم درآمد شهری میباشند، اما زمینه ساز جذب انواع آسیبهای اجتماعی و ساخت و سازهای غیرمجاز می باشند.
این محلات ذاتاً مبدأ این آسیبها نمیباشند و شرایط خاص اجتماعی و محیطی در شکلگیری این آسیبها مؤثرتر میباشد.
مطالعات اثبات کرده است که، ظرفیت سازی در سطح محلی به صورت بالقوهای باعث قدرتمندسازی اجتماعات مردمی برای مقابله با تغییرات اجتماعی و اقتصادی است بنابراین، تمرکز بر کمیت و کیفیت تعاملات اجتماعی در چنین محلاتی، یکی از راههای ظرفیتسازی مناسب در سطح اجتماعی به حساب میآید.
در این تعاملات روزانه، کنشگران مختلفی حضور دارند که به واسطه انگیزه ها، تمایلات و توانایی های متفاوت، با استفاده از ابزارهای خاص خود، در اقتصادی محلی اثرگذار میباشند.
گروه فعالان اقتصادی یا افرادی که با انگیزه کسب منفعت اقتصادی از اجتماع و محیط محله، به صورت روزانه در آن حضور دارند، یکی از کنشگران بااهمیت این محلات میباشند.
اینکه حضور آنها در شبکه های اجتماعی، میزان اعتماد آنها به نهادهای رسمی و غیررسمی و هنجارپذیری آنها چگونه باعث تحول در اقتصاد محلی شود، نشاندهنده خصوصیات ظرفیتی این گروه اجتماعی است.
بنابراین، ارزیابی میزان همبستگی سرمایه اجتماعی به عنوان مهمترین عامل از مفهوم ظرفیت اجتماعی با پایداری اقتصاد محلی، منعکس کننده میزان اثرگذاری سرمایههای پنهان محلی بر پایداری اقتصاد بخش غیررسمی شهری خواهد بود.
این مقاله پس از بررسی مبانی نظری، روش تحقیق و معرفی مدل پژوهش به تحلیل دادههای میدانی پرداخته و پس از بحث و بررسی یافته ها و پیگیری نتایج استخراج شده، به جمع بندی نتایج می پردازد.
کلمات کلیدی: توسعه پایدار، مشارکت اقتصادی، ظرفیت انسانی، اقتصاد محله، کارآفرینی مقدمه از گذشته های دور محله های شهرها در شکل دهی و سازماندهی امور شهری جایگاه ویژه داشتهاند.
اهالی محله در گذشته جهت مدیریت، آبادانی(تعیین میراب)، پاکسازی و ایجاد امنیت (نگهبان محله) مشارکت میکردند و در تمام مسایل مربوط به محله، نقش شهروندان حایز اهمیت بود.
با تحولات سریع دوران معاصر و ورود به مرحله گذار، تغییر زیربناهای معیشتی و روابط اجتماعی، این فعالیتها را در هم ریخت و به مرور این نقش از مردم برداشته شد.
ساکنان محلات از هویت خاص محله خود تهی شدند.
در چنین وضعیتی شهروندان خود را منفعل و جدا از محله و شهر احساس میکردند و مسایل شهر در غیبت شهروندان اداره میشد.
روند تفکیک شهروندان از بدنه مدیریت شهری و دور شدن آنها از کانونهای تصمیمگیری در مورد مسایل شهر ادامه یافت تا زنگ هشدار به منظور افزایش مشارکت شهروندان در مسایل مربوط به کلانشهرهای بزرگ دنیا از جمله، کلانشهر تهران به صدا درآمد.
در حال حاضر، مدیران شهری و شهرداریها با شرایط متغیر و پیچیدهای رو به رو هستند که از یک سو با افزایش انتظارات مردم برای داشتن شهری آباد و سالم همراه با وضعیت خدمات شهری مطلوب و از سوی دیگر با ایده شهر شهروند مدار مواجهاند.
از همین روی مباحث مربوط به توسعه پایدار شهری با تکیه بر مشارکت مردمی به یک مبحث کاملاً جدی در عرصه مدیریت شهری تبدیل شده است.
رشد فزاینده ابعاد شهرنشینی و شکلگیری مقیاسهای جدیدی از شهرها در طی چند دهه اخیر موجب شده است که شهر و شهرنشینی با چالشهای نوینی مواجه گردد.
به دلیل گستردگی ابعاد و تغییر در ماهیت مسائل شهری و پیچیدگی آنها، نگاهی کل نگر و توجه به ابعاد و جنبههای مختلف مسائل شهری به منظور نیل به توسعه پایدار، امری اجتنابناپذیر مینماید.
در این میان توجه و تاکید بر برنامهریزی و مدیریت شهرها، بیش از هر زمان دیگری به سطوح پایینتر و ابعاد ملموس زندگی شهری معطوف شده است (1993،Friedman).
پژوهشها و مطالعات زیادی در یکی دو دهه اخیر صورت گرفته است که هر یک به نوعی سیاستگذاری، برنامهریزی و مدیریت شهری را از خردترین واحد شهر؛ یعنی محله، مورد مطالعه قرار داده است.
تحولات ساختاری و بروز مسائل و مشکلات اقتصادی، اجتماعی و کالبدی مانند رشد سریع شهرنشینی، مهاجرتهای روستایی لجام گسیخته به کلانشهرها و کاهش تجانس فرهنگی باعث شده است که تعاملات اجتماعی مردم در سطح محله به حداقل برسد و این خود آغاز بحران عدم وفاق و همبستگی اجتماعی است.
در میان انبوه مهاجرانی که به حاشیه شهرهای بزرگ هجوم آورده اند، محله در مقام خاستگاه و بنیان شکلدهنده هویت ساکنین، قدرت تعیین کننده خود را از دست داده است.
امروزه بستر اجتماعی محلات (خصوصاً محلات فرودست شهری) از نظر سرمایه و دارایی های نشأت گرفته از شبکه روابط ساکنین و نحوه تعامل آنها با همدیگر بسیار ضعیف و فقیر است و افراد، بیشتر از آنکه شهروند باشند باید آنها را مردم خطاب کرد؛ مردمی که به دلیل لمس تاریخ طولانی استبداد و رعیتبودگی، مقولههایی از قبیل شهروند بودن، مسوول بودن، تکلیف داشتن و حقوق داشتن و تصمیم گیری را تجربه نکرده و با این مفاهیم نزیسته اند.
علاوه بر تاثیراتی که تاریخ مذکور بر جای گذاشته است، نبود و یا کم بودن زمینههای مشارکت شهروندان در اداره امور شهر، آنان را به افرادی منزوی تبدیل کرده است و در عوض شکل دادن به اجتماع شهروندان بیشتر به انبوهه ها و تودههایی می مانند که همیشه چشم انتظار انجام کار از سوی فرا دستان هستند.
چنین بحرانی باعث شده است که مدیریت شهری نیز در مقام متولی سامان دادن به مسائل شهری، با مردمی منفعل روبرو باشد که با عدم مشارکت در فرآیندهای مدیریتی، هزینههای کلانی را به پروژههای مختلف تحمیل کنند اهمیت موضوع سازمانهای جهانی، دستیابی به شکل مناسب شهری را در پایدارسازی تعاملات روزانه میان محلات رسمی و غیررسمی جستجو مینمایند.
محلات غیررسمی که منبع اصلی ناپایداریهای شهری به حساب میآیند، مورد توجه ویژهی محققان در سالهای مختلف قرار گرفتهاند.
انتخاب کنشگرایی به شکلی از محیط محله بهرهبرداری اقتصادی و استفاده از تواناییهای آن- ها برای پایداری اقتصادی محلی، یکی از روشهای ظرفیتسازی و بهرهبرداری از توانمندیهای محلی است که در سالهای اخیر مورد تأکید محققان قرار گرفته است.
ضرورت مطالعه سند توانمندسازی و ساماندهی سکونتگاه های غیررسمی توجه بیشتر به حاضرین در این محلات و تأکید بر بی تقصیر بودن ساکنین این محلات، دارد.
توصیه های فراوانی برای بهسازی این محلات صورت گرفته است که برای پیاده سازی آنها، ملاحظات ویژهای لازم است.
کاهش هزینه های مداخله و دستیابی به شکل مناسب تحول، خواسته تمامی برنامه های ظرفی تسازی است که، مورد توجه این تحقیق نیز می باشد.
فعالان اقتصادی به عنوان کنشگرانی که با اقتصاد محله در ارتباطاند و در محیط و اجتماع محله اثرگذار میباشند، میتوانند با استفاده از سرمایه های اجتماعی خود، زمینه ساز پایدارسازی اقتصاد محله را فراهم سازند.
شناسایی مولفه ها و شاخص های مؤثر در تقویت این ارتباط، ضرورت اصلی شکل گیری این تحقیق میباشد.
مفهوم محله : در ساده ترین تعریف محله- به عنوان کوچک ترین واحد تقسیمات شهری- «از خانه های مجاور هم در یک فضای جغرافیایی خاص تشکیل می شود» ( باقری، 1388: 60).
با نگاهی به زندگی شهری در ایران نیز نشان می دهد شیوه زیست شهری در گذشته مبتنی بر هویت محله ای بوده است.
بر خلاف شهرهای اروپایی که احساس تعلق به جامعه شهری فراتر از مرزهای محله ای داشته اند؛ در شهرهای شرقی و ایرانی عامل همبستگی اجتماعی میان افراد محله های متعددی بودند که در شهرها وجود داشتند.
هویت این شهرها بر پایه قومیت، مذهب و نوع اشتغال قرار داشت و به سبب اتکا بر همبستگی درونی شدید مانع تشکیل ائتلافهای اجتماعی فراتر از مرزهای محله می شدند در حالی که جدایی گزینی محلات در شهرهای بزرگ به طور عمده براساس خصیصه های قومی و مذهبی صورت می گرفته و لذا از تنوع بیشتری برخوردار بود، در شهرهای کوچک تر، تجانس فرهنگی، اساس تقسیم بندی محلات، تفاوت در حرفه و شغل یا مبداء و خاستگاه بود تعریف اقتصاد یکی از معانی اقتصاد در لغت میانه روی وپرهیز از افراط وتفریط در هر کاری است .در آیه «واقصد فی مشیک»(لقمان .19)نیز به همین معنی آمده است .(راغب اصفهانی .672:1412)از آن نظر که اعتدال ومیانه روی در هزینه زندگی یکی از مصادق میانه روی بوده کلمه اقتصاد در باره آن زیاد بکار رفته است .علم اقتصاد یکی از شاخه های علوم اجتماعی است که افراد وسازمانها را مورد مطالعه قرار می دهد که درگیر امر تولید ،مبادله ومصرف کالا وخدمات هستند .به طور کلی اقتصاد شامل همه فعالیتها ومبادله های می شود که مربوط به معیشت وزندگی مادی انسان می شود .در حقیت مدیریت منابع در جهت برآورده ساختن نیازها وخواسته های مادی انسان را علم اقتصاد می گویند .در اینجا موضوع اقتصاد – فرهنگ ومدیریت محله به هم گره می خورند .
ارسطو ،آدام اسمیت ،استوارت میل ،آلفرد مارشال ،سالواتوره ودیگران هر کدام معانی مختلفی از اقتصاد بیان کرده اند ولی موضع اصلی علم اقتصاد همین است در بالا به آن اشاره شد.
سرای محله سرای محله یکی از ابزارهای توانمندسازی و جلب مشارکت مردمی با تکیه بر رویکرد محله محور است.
با تشکیل سرای محله و شورا یاری ها وهیات امنای محلات بستر مناسبی برای بسط، تقویت و نهادینه کردن مشارکت شهروندان در عرصه مسائل مختلف اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی، عمرانی، خدماتی و رفاهی فراهم گردیده است.
تشکیل شورایاری های محلات در 374 محله تهران گام بلندی جهت توسعه محلهای در این کلانشهر و نهادسازی و افزایش سطح تماس و مراودات میان مردم و نهادهای دولتی می باشد.
اداره مسائل مختلف کلانشهر تهران با 22 منطقه بزرگ شهری، 130 ناحیه و 374 محله که در بیشتر اوقات مسائل محلات مختلف با یکدیگر متفاوت است، بدون مشارکت اثرگذار و سازمان یافته ساکنین محلات و بدون حضور معنادار و پایدار شهروندان در تصمیم سازی، تصمیم گیری و بهره گیری از تمامی ظرفیتهای مادی و معنوی آنان امکان پذیر نیست.
در این راستا یکی از مأموریتهای قانونی مهم سرای محله، جلب مشارکت شهروندان و فراهم کردن زمینه مداخله و حضور آگاهانه آنها در عرصه نیازسنجی، تصمیم سازی، برنامه ریزی، اجرا و نظارت بر مسائل مختلف مدیریت شهری است.
از آثار مشارکت اجتماعی مردم، می توان گسترش تفکر محله گرایی، تحقق شعار محله محوری، تقویت هویت محلهای، افزایش احساس تعلق به محله، افزایش وفاق و همبستگی اجتماعی در سطح محله، و در نهایت افزایش سرمایه اجتماعی در سطوح خرد، میانی و کلان، پاسخگویی شفاف مسئولین و گسترش فرآیند نظارت مردمی و حل بسیاری از مشکلات محلات توسط خود اهالی محل را نام برد.
1-کوین لینج : معتقد است که به طور کلی در بررسی کلی کاربرد دقیق ارزشهای شهرنمادهای متمایز کننده آن را به وسیله 5عامل "مرکز محله – نشانه –راه - لبه –گره- "مشخص می کنداو دربررسی مقوله معتقد است که خصوصیاتی که سیما وپیکره محله ای را تشکیل می دهد عوامل خاص آن هستند وممکن است اجزای بی شماری داشته باشد .در اغلب شهرها شباهت نمای محله به مصالحی که در آن بکاررفته –به شکل آنها –نوع تزئین –رنگشان ومهمتر از همه طرح نمای آنها از عوامل اصلی شباهت محله محسوب می شود .که در بحث تقویت هویت اجتماعی وفرهنگی وتداوم حیات اجتماعی اسنانهای ساکن محله نقش ایفا می کند به طوریکه افراد به محل سکونت خود افتخار می کنند .
2-فارابی : اودر کتاب السیاسادات المدینه به شرح انواع اجتماعات ا نسانی پرداخته به طوری کلی قایل به سه نوع جامعه است "عظمی – وسطی – صغری" این سه نوع جماعت ،جماعت کامل هستند اما اجتماعات در کوی -محله -دهات وخانه ناقص است .اما جزئی از یک اجتماع مدنی است .اجتماعات در محله به خاطر مدینه (شهر )بود .محله از اجزاءمدینه است .از نظر فارابی گسترش عدالت –عدالت محوری در محله افضل است وهر عضوی باید وظیفه اش را خوب انجام دهد تا همه به سعادت وکمال افضل خود برسند .فارابی نظریاتی نیز درباب عدالت – همزیستی مسالمت آمیز – عهد وپیمان –نوع دوستی و....دارد که در کتاب "آراء اهل مدینه فاضله " آمده است .
کارآفرینی در محله چالشهای متعدد زندگی بویژه در کلان شهرها از جمله نبود تعادل نسبی در روند زندگی اجتماعی شهری، افزایش مطالبات شهروندان، عدم مطابقت نیازها و خواستهها با منافع مالی و ظرفیتهای اداری، کم اطلاعی شهروندان از حقوق و تکالیف شهروندی، تضعیف روابط و مناسبات اجتماعی، مدیریت شهری را با معضلات روز افزونی مواجه میسازد.
در طی دهه اخیر مفهوم ساختار اجتماعی و احصاء آن در اتخاذ تصمیمهای کلان مورد توجه بسیاری قرار گرفته و از سوی دیگر انتقادهایی را نیز دربرداشته است.
با در نظر گرفتن توزیع قدرت در ساختار ناحیه محوری و افزایش اختیارات در مقیاس کوچک در نظام پیچیده اجتماعی فعلی یکی از راهکارهای مدیریت شهری قلمداد میگردد.
از این رو کارکردهای سیستمی در این دیدگاه نیاز به بسیج تمامی امکانات مردمی و اجرایی دارد و در ساختار توسعه کارآفرینی اجتماعی که هنوز مفهوم مشارکت مدنی و نرخ مشارکت اجتماعی در مقایسه با بسیاری از کشورها پایین است نیاز به تلاش و راهکارهای افزایش فرهنگ کارآفرینی در حوزه شهری میباشد.
پرداختن به این موضوعات با نگاهی به سندچشم انداز1404از حداقل از دو دیدگاه مهم بوده و یا کارکرد دارد اول اینکه باعث توسعه اقتصاد شهری شده و میتواند در تولید ناخالص داخلی شهرها اثر گذاشته و عملکرد اشتغال پایه و تولید مولد مناطق شهری را تحت تأثیر قرارداده و از سوی دیگر با توسعه کارآفرینی اجتماعی که مقابله با آسیبهای اجتماعی را هدف قرارداده است موجبات پایداری اجتماعی را فراهم سازد در این مقاله سعی شده است ضمن تشریح وضعیت موجود، دیدگاههای مختلف در حوزه کارآفرینی اجتماعی و توانمندسازی شهروندان مبتنی بر رویکرد ظرفیت سازی مناطق مختلف شهری ارائه و در نهایت راهبردهای عملیاتی برای توسعه کارآفرینی در مقیاس خرد محله و ناحیه محوری با رویکردهای: توسعه زیرساختها، راهبردهای آموزشی و ترویجی، راهبردهای حمایتی و پشتیبانی وراهبردهای شبکه سازی اجتماعی و بین بخشی درمسیرتحقق اهداف چشم انداز 1404درمدیرت شهری پیشنهاد گردد.
کارآفرینی اجتماعی در مدیریت شهری از جمله موضوعات کارآفرینی که در حوزه شهری کاربرد وسیعی دارد و میتواند به یک شیوه عمل و به عنوان یکی از کارکردهای مسیر توسعه تلقی گردد، کارآفرینی اجتماعی می باشد.
در کارآفرینی اجتماعی هم با کارآفرینی در حوزه اقتصادی و هم کارآفرینی در حوزه اجتماعی سرو کار داریم این مفهوم یکی از مفاهیم تقریبا نوظهور میباشد که در دو سه دهه اخیر کارکردهای مختلفی داشته است.
با واگذاری بخشی از وظایف مدیریت شهری به نهادهای مردمی، اداره شهر شکلی پویا و زنده به خود گرفته و برای مشارکت کامل مردم در امور زمینه ایجاد میشود، یکی از نتایج چنین رویکردی این است که مردم بااستفاده عملی از حاصل کار خویش و دیگران به قدر شناسی از کار و کوشش انسانی پی میبرند و برای خدماتی که نتیجه ملموس آن را درک میکنند.
هزینههای لازم را پرداخت مینمایند.
پیوند مستقیم مردم با کانونهای تصمیمگیری در پدید آوردن فرآورده و خدمات پخش و توزیع آنها میتواند انگیزه آنان را به نوآوری و ابتکار تقویت کند و شیوههای تازه و بهتری را برای ارائه خدمات فراهم آورد.
داد و ستدهای دو سویه و چندسویه، میان مردم پدید میآید و نیروی مردمی به صورت شبکهای گسترده در شهر بکار گرفته می شود درحال حاضر محرز شده است که مدیریت شهری بدون همکاری و تعهد گروههای مردمی و سازمانهای مردم نهاد نمیتواند به اهدافش دست یابد.
این نگرش مفهوم یک فعالیت اجتماعی را با رویکرد همه جانبه و نوآورانه تقویت مینماید و ارزش آفرینی در جامعه را به یک الگوی کارآفرینی اجتماعی مبدل میسازد.
از جمله تعاریف مناسب کارآفرینی اجتماعی میتوان تعاریف زیر را برشمرد: کارآفرینی اجتماعی شامل توسعه برنامههای نوآورانه برای کمک به بهبود معیشت کسانی است که فاقد کسب و کار و قدرت مالی هستند و یا در استفاده از فرصتهای خدمات اجتماعی با محدودیت مواجه میباشند (American Development Bank 2000),.
کارآفرینی اجتماعی زمینه نوظهوری است که به ویژه در میان سازمانهای غیر انتفاعی رایج گردیده و فعالیتهای اجتماعی مخاطره آمیز، کسب و کارها با هدف اجتماعی و فعالیتهای مخاطره آمیز در زمینه توسعه اجتماعی را شامل میشود (The Internet Nonprofit Center, 2001).
کارآفرینی اجتماعی، کسی است که کسب و کار غیرانتفاعی را برای ایجاد درآمد جهت هزینه کردن برای خدمات اجتماعی متقبل میشود (Mcnamara,1999).
بطور خلاصه در تعریف کارآفرینان اجتماعی و کارآفرینی اجتماعی میتوان موارد زیر را بیان کرد: تطابق با ماموریت ایجاد و حفظ ارزشهای اجتماعی (نه ارزش خصوصی).
شناخت و پیگیری فرصتهای جدید در راستای آن هدف.
حضور در یک فرایند مستمر نوآوری، تطابق و یادیگری.
فعالیت بدون محدودیتهای وضع شده از طرف عواملی که فعلا در اختیار هستند.
ایجاد حس مسئولیتپذیری در قبال نهادهایی که در راستای ایجاد نتایج مناسب هستند.
پیوندهای اجتماعی در هر شبکه فرهنگی، منجر به ایجاد روشهای انعطاف پذیر برای جذب منابع انسانی و مالی میشوند، این امر یکی از عوامل تسهیل کننده کار آفرینی اجتماعی است.
غالباً شبکه اجتماعی با جامعه محلی قومی یا گروه قومی یکپارچه پنداشته میشود و غالباً نابرابریها در اینگونه شبکهها، مورد اغماض قرار میگیرند.
در کنار وجود نابرابری درون این شبکهها، تحولات امروزی نیز سبب ایجاد تغییراتی در مرزهای شبکههای قومی شده و این اجتماعات پایگاههای اقتصادی مناسبی تشکیل میدهند، که در راستای ایجاد کسب و کار ماندگار بکار گرفته میشوند و در کنار توسعه اقتصادی به اهداف اجتماعی خود نیز میرسند کارآفرینی اجتماعی در عرصههای گوناگون از جمله توسعه پایدار تأثیرگذار میباشد وبه تحقق اهدافی مانند معیشت پایدار، اشتغال و درآمدزایی، ظرفیت سازی و توانمندسازی، کاهش فقر، توسعه زنجیرههای تولید و بازار و مانند آن کمک میکند و کارآفرینی اجتماعی به لحاظ نهادی و ساختاری ممکن است در شمایل نهادهای مدنی، سازمانهای غیردولتی، بنیادها، بنگاههای غیرانتفاعی، گروههای شهروندی، موسسات خیریه ظاهر شود.
مراحل فرآیند کارآفرینی اجتماعی را میتوان بشرح زیر بر شمرد (Bloom, 2006) شناسایی مسایل و فرصتهای مرتبط با مسایل موجود در محیط اجتماعی.
تدوین چشمنداز راهبردی و ماموریتهای عملیاتی در خصوص حل مسئله با بهرهگیری نوآورانه از فرصتهای موجود تدوین طرحی نوآورانه و در عین حال، عملی مبتنی بر رویکرد حل مسئله برآورد و تأمین منابع و داراییها.
ساختار سازی برای مدیریت و رهبری انعطاف پذیر.
شناسایی، رایزنی و جلب همکاری شرکا و دست اندرکاران.
تدوین راهبرد مورد نظر برای تأمین مالی بر پایه یک الگوی مالی و عملیاتی مناسب.
پیاده سازی الگوها توأم با پایش، ارزشیابی و بازخوردگیری به جهت بهبود آتی فرآیند.
موفقیت این فرایند به دستاوردها و پیامدهای حاصل برای جامعه وابسته است که در آن به شبکه سازی، همکاری و همیاری اجتماعی در گشایش مسایل اجتماعی استوار است.
و این موضوع جایگاه مهمی در ساخت سرمایه اجتماعی دارد.
از آنجایی که کارآفرینی اجتماعی به توسعه برنامههای نوآورانه یا ابتکارات محلی برای کمک به بهبود معیشت افراد فاقد کسب و کار و قدرت مالی یا گروههای محروم از دسترسی به خدمات اجتماعی معطوف است.
بنابراین میتواند مانند راهبردی در توانمندی فقرا در مناطق شهری بکار آید و نوعی ظرفیت سازی و توانمندسازی برای رشد همه جانبه جامعه به شمار میرود.
توانمندسازی در راستای ارتقای فرهنگ کارآفرینی شهروندان به منظور رسیدن به یک ادبیات واحد به برخی از تعاریف مرتبط با توانمندسازی میپردازیم: توانمندسازی یک مفهوم سیاسی، اجتماعی که متعلق به مشارکت سیاسی رسمی و افزایش آگاهی است یک تعریف کامل از توانمندسازی باید شامل مؤلفههای شناخت روانشناختی، سیاسی و اقتصادی باشد (Stromquist, 1993) مشارکت کامل مردم در تصمیمها و فرآیندهایی که به زندگی شان شکل میدهد.
(Human Develwpment report, 1995).
توانمندسازی فرآیندی است که باعث افزایش ظرفیتها و سرمایههای افراد یا گروهها برای انتخاب میشود و انتخابها را به صوی نتیجهها و اعمال مطلوب سوق میدهد.
(Alosp and Heinsobn, 2005) در مراحل توانمندسازی و داشتن قدرت سه جنبه مورد نیاز است: الف) دستیابی به کنترل منابع؛ ب) عاملیت (توانایی استفاده از این منابع برای بوجود آوردن فرصتهای جدید)؛ ج) دستیابیها به درآمدهای اجتماعی (Kabeer, 1999) توانمندسازی محلات شهر در راستای کارآفرینی به این معنی است که با ارتقای فرهنگ کارآفرینی، استفاده از فرصتهای موجود در نواحی شهری، مدیریت منابع مالی و بکارگیری خلاقیت و نوآوریها و با افزایش فرصتهای اقتصادی در جهت پایداری اجتماعی تلاش نمود.
در این رویکرد چهار حوزه ساختار اجتماع، اقتصاد، ویژگیهای اجتماعی، ظرفیت مدیریتی و سازماندهی مورد بررسی قرار میگیرد و مهمترین موضوعاتی که باید به آن توجه داشت میتوان موارد زیر را برشمرد: آیا ساختار فرصتهای اشتغال و کیفیت افزایش صنایع شهری و اقتصادی در راستای رفع مشکلات ساکنین میباشد؟
تأثیر پروژههای اقتصادی فرامنطقهای در سطح محله و ناحیه چگونه و چه اثرات اجتماعی در بر خواهد داشت.
تغییر در ساختار فرصتهای گردشگری، فراغت، تفریح و کسب و کارهای نوین با کردار مذهبی و فرهنگ بومی سازگاری دارد؟
چگونه ایدههای شهروندان در مسیر نوآوری ارتقاء یافته و به سمت ارزش آفرینی پیش رود؟
تغییرات جمعیتی و تفاوت فرهنگی و موقعیت جغرافیایی محلات مختلف شهر چه تأثیری در رویکردهای کارآفرینی داشته و کارآفرینان هریک چه ویژگیهای متمایزی دارند؟
از عوامل بازدارنده در تحقق اهداف توانمندسازی زمینه کارآفرینی میتوان دو دسته عوامل فردی و عوامل بیرونی را در نظر گرفت.
از جمله عوامل فردی پایین بودن مهارت عمومی، ویژگیهای فیزیکی و روحی و تمایلات، عدم اعتماد به نفس، کمبود آگاهیها و اطلاعات از حقوق شهروندی و عدم شناخت از توانایی خود که میتواند در خدمت بهبود شهری قرار گیرد و از جمله عوامل بیرونی: پایین بودن نرخ مشارکت و فرهنگ خاص مردم هر ناحیه، تبعیض اقتصادی در انجام پروژههای مختلف شهری در نواحی مختلف، تفاوت سطح تولید داخلی محلات را میتوان نام برد.
پس از مشارکت، توسعه اجتماعی فرآیندی است که در آن سطح بالایی از مشارکت فعال مردم در کلیه جوانب فعالیتهای یک مداخله وجود دارد و در واقع مرحله بالاتری از سازماندهی اجتماعی در یک دوره بلند مدت است و در توسعه اجتماعی تأکید و تمرکز به طور عمده بر مداخلهها و برنامههای روانشناختی و توسعه اقتصادی میشود و هدف از آن ارتقاء و بهبود همه جانبه تواناییهای فردی و شاخصهای اقتصادی از قبیل نرخ رشد، میزان اشتغال طرحهای زیربنایی میباشد در سازماندهی اجتماعی، ظرفیت و توانایی جوامع در حل مشکلات جدید ضروری افزایش و تسریع میشود .
ظرفیت سازی و توانمندسازی در ارتباط با توانمندسازی و ارتقاء فعالیتهای کارآفرینانه شهروندان محلات گروههای مختلف پنج رویکرد را میتوان ذکر کرد: توانمندسازی آموزشی: آموزش و بازسازی سیستماتیک برنامههای آموشی کارآفرینی با هدف توانمندسازی علمی – مهارتی و فنی گروههای رسمی و غی ردولتی و کانونهای مردمی، تشکل کلاسها، کارگاهها و برنامههای ترویجی از طریق انجمنها و سازمانهای غیردولتی بدلیل داشتن پایگاه اجتماعی و دسترسی آسان آنها به سایر گروههای اجتماعی توانمندسازی مالی و اقتصادی: علاوه بر دستگاههای اجرایی مسئول، مدیریت شهری نیز با برنامهریزی میتواند در موارد زیر مؤثر باشد: تدوین برنامههایی که با برآورد و محاسبه ظرفیت اقتصادی و مالی جامع و کارآفرینان محلی صورت میگیرد.
شناخت منابع علمی و بومی جوامع محلی که منشاء مالی و اقتصادی دارند.
تلاش برای جلب کمکهای مردمی و مالی برای تحقق برنامههای توانمندسازی و نوآوریهای اقتصادی.
جلب حمایت مالی سازمانهای اجتماعی از طرحهای اقتصادی اجتماعی کارآفرینان.
توانمندسازی اجتماعی: برای توانمندسازی اجتماعی میتوان اقدامات زیر را انجام داد: توسعه مراکز رشد وکارآفرینی، خانههای کارآفرینی در سطح نواحی و محلات.
راهاندازی خدمات اجتماعی و اساسی جهت رفع نیازها و انتظارات جوامع.
تقسیم عادلانه هزینه خدمات در میان اقشار و گروههای اجتماعی.
رفع موانع اداری و تسهیل در امور کارآفرینان.
توانمندسازی نهادی و شبکه سازی اجتماعی: از جمله اقدامات لازم موارد زیر قابل ذکر است: تشکیل و راه اندازی موسسات اجتماعی جهت عضویت افراد و گوههای مختلف مردمی.
حمایت و تقویت نهادهای سنتی موجود در محلات که از توان رهبری و حمایتی مهمی برخوردار هستند.
شبکه سازی و ایجاد ارتباط پویا بین تشکلها، نهادها و کارآفرینان و متخصصین محلی.
توانمندسازی فنی و محیطی: به لحاظ ویژیهای خاص هر منطقه و هر ناحیه ظرفیتها و خصوصیات محیطی در توانمندسازی مؤثرند: شناخت تکنولوژیهای بومی و مدرن موجود در جامعه.
تقویت مهارتهای مدیریت و نظارتی.
حمایت از طرحهای بومی و واگذاری آنها به مردم و کارآفرینان محلات.
ایجاد با اطلاعات کسب و کار محلات و ایدههای شهروندی و طرحهای تجاری موضوعی.
کارکردهای شورای محلهای و تسهیل در توسعه کارآفرینی فقدان قانون یا اییننامهای خاص برای تشکیل و اداره شوراهای محلی، تصمیمهای اتخاذی از سوی گروههای کار افرینی منسجم محله را با مشکل اجرا روبرو میسازد.
از یک سو برخی از تصمیمها بدون ایجاد چالشی خاص قابل اجرا هستند و نیاز به رجوع به شهرداری یا سایر ارگانهای عمومی نبوده میتوان به خود مردم سپرد.
اهالی محله میتوانند برای اجرای برنامههای فرهنگی، ایدههای شهری و اموری را که معمولاً نواحی شهرداری نیز به عهده دارند را به گونهای خاص توافق کرده انجام دهند.
از این رو میتوان کارکردهای ناحیه محوری متعددی را در قالب مشارکت کارآفرینان، شهروندان و شورای محلهای به نتیجه رساند از جمله وظایفی که در ماده 71 شوراهای اسلامی شهر پیشبینی شده در مورد ناحیه یا محله نیز با رویکرد توزیع اختیار و مدیریت می توان انجام داد که عمده آنها عبارتند از: بررسی و شناخت کمبودها، نیازها و نارساییهای اجتماعی، فرهنگی، آموزشی و اقتصادی و...
و تهیه طرحها و راه حلهای کاربردی و انجام آن با همکاری مدیریت شهری برنامهریزی در خصوص مشارکت مردم در انجام خدمات اجتماعی، اقتصادی، عمرانی وسایر امور رفاهی با موافقت مدیریت شهری.
تشویق و ترغیب مردم در خصوص مشارکت سرمایهگذاری در ایجاد و گسترش مراکز تفریحی، ورزشی و تجاری برای رسیدن به این هدف لازم است که واگذاری برخی وظایف و کارکردها به شوراهای محلهای به طور صریح در قانون موضوعه پیشبینی شود تا ضمانت اجراهای حقوقی مناسب ار اعمال نمود و با تصویب طرح و لوایح در حوزه کارآفرینی موانع قانونی در این مسیر برداشته شود.
راهکارها و مدلهای توسعه کارآفرینی در مقیاس خرد مبتنی بر محورهای سند چشم انداز1404 روشهای مختلفی در توسعه کارآفرینی پیشنهاد شده است با توجه به پیشینه تحقیقات صورت گرفته و تجربیات سایر کشورها در حوزه مدیرتی شهری عوامل زمینهای مرتبط با کارآفرینی، بشرح زیر قابل شناسایی میباشد: 1) شخص کارآفرین؛ 2) زیربناهای فیزیکی و فرهنگی شهری و منطقهای که تحت اختیار مستقیم مدیریت شهری است؛ 3) زیربناهای فیزیکی و اقتصادی و سیاسی ملی که ازطرف دولت بر آنها مدیریت صورت میگیرد.
در این دیدگاه مدیریت شهری برای پرورش کارآفرینی در بسر شهر با هریک از این سه عامل باید تعامل لازم و خاص را برقرار کند.
در اکثر مدلها نقش میدریت شهری به عنوان یک واسطه جمعآروی منابع و شکل دهنده کارآفرینی میبینیم که از طریق کمک به ایجادکسب و کارهای کوچک، تلاش در جهت افزایش سرمایههای مالی، اجتماعی، هنری و محیطی شهر دارد، از سوی دیگر، زاویه متفاوتی از این نقش آفرینی را نیز باید مورد توجه قرارداد و آن توان الگوسازی در زمینه کارآفرینی است در حقیقت مدیریت شهری با فراهم کردن بسر لازم برای فعالیت شهروندان به نوعی قادر به تأثیرگذاری در نوع و زمینه فعالیتهای آنان نیز است و میتواند با هوشمندی، تخصصهای لازم برای مدیریت شهری نامتمرکز را ایجاد کند.
مدیریت شهری در چنین حالتی تبدیل به سیاستگزار و تعیین کننده راهبرد میشود و قادر خواهد بود که کسب و کارهای کوچک و متوسط و نوآوریهای کارآفرینانه را به سوی بخشهای مورد نیاز خود سوق دهد.
با توجه به مفاهیم و کلیات ذکر شده در یک نگاه فرآیندی و با ملاحظه و ویژگیهای سند چشم انداز 1404 و اختیارات مدیریت شهری می توان مدل زیر را برای توسعه کارآفرینی اجتماعی و با مفهومی دقیقتر کارآفرینی شهری را بشرح زیر طرح ریزی نمود 1- راهبردهای کلان: پایداری اجتماعی و توسعه کیفیت شهروندی توسعه اقتصاد شهری و بکارگیری ظرفیتهای بالقوه 2- اهداف خرد و مأموریتها: در حوزه پایداری اجتماعی: ارتقای فرهنگ کارآفرینی، نوآوری...
کاهش ناهنجاریهای مرتبط اجتماعی.
افزایش توانمندیها و مهارتهای شهروندی.
مشارکت حداکثری شهروندان.
توسعه NGOها و سازمانهای مردم نهاد گروههای اجتماعی محور.
درحوزه توسعه اقتصاد شهری: بهبود فضای کسب و کار ساماندهی و افزایش پایداری مشاغل.
شناسایی و توسعه فرصتهای شغلی نوین.
شناسایی و حمایت از کارآفرینان.
توسعه کارآفرینی سازمانی وبهبود ارائه خدمات.
استفاده از پتانسیل اقتصادی کارآفرینان و شهروندان.
بسترسازی و توسعه زنجیره ارزش اقتصادی 3- اقدامات و رویکردها: 3-1- توسعه زیر ساختها: گسترش زیر ساختهای محلهای، ناحیهای، منطقهای و کلان شهری – راه اندازی مراکز رشد و کارآ،رینی و خانههای کارآفرینی.
3-2- توسعه نرم افزاری (فرهنگ سازی، ترویج و آموزش): برنامههای هدفمند آموزش کارآفرینی، مهارتهای اجتماعی، اطلاع رسانی، برنامههای ترویجی و خدمات مشاوره کسب و کار.
3-3- حمایتی و تسهیل گرانه: حمایتهای مالی، بیمهای، حقوقی، خدمات دانش بنیان و تخصصی.
3-4- توانمندسازی سازمانی و ساختاری: شبکه سازی اجتماعی، نظام کارآفرینی درون سازمانی و تعاملات بین بخشی جدول 1: شاخصهای توسعه کارآفرینی اجتماعی در سطح محله و ناحیه بحث و بررسی در مقاله ای با عنوان بررسی رابطه سرمایه اجتماعی و توسعه پایدار اقتصاد محله که توسط سعید شفیعا، کارشناس ارشد مدیریت شهری دانشگاه علامه طباطبایی نوشته شده است به این هدف دستیافت که ارزیابی رابطه سرمایه اجتماعی با پایداری اقتصاد محلی است.
نتایج همبستگیها نشان میدهد که سرمایه اجتماعی فعالان اقتصادی با توجه به انگیزه اصلی آنها برای کسب منفعت، در مسیر پایداری و پویایی اقتصاد محله اثرگذار است.
اتصال به شبکه های پشتیبان کار، هنجارگرایی و اعتماد به قومیتهای دیگر از جمله شاخصهایی هستند که با پایداری اقتصاد محله در ارتباط مثبت و معنیداری قرار دارند.
همانطور که در پیشینه تحقیق ذکر گردید، محققان اثبات نموده اند که سرمایه اجتماعی باعث ایجاد ضمانت و بیمه غیررسمی است.
نتایج این تحقیق تایید مینماید، تقویت شبکه هایی که به شکلی در اقتصاد کسب و کار و اتصال میان فعالان اقتصادی مؤثر باشد، در بهبود شاخص های پایداری اقتصادی محله مؤثر خواهد بود.
افزایش اعتماد به قومیتهای دیگر به عنوان اعتماد خارج گروهی، یکی از ابزارهای مناسب برای افزایش چسبندگی فعالان اقتصادی است و از شکاف میانشبکهای جلوگیری مینماید.
این تحقیق اثبات نمود که افزایش سرمایه اجتماعی با افزایش تمایل بیشتر فعالان اقتصادی برای خرید از درون محله همراه است.
این اقدام به عنوان بستری مناسب برای ضمانت اقتصاد محلی و اتصال دهنده بنگاههای مختلف محله به یکدیگر به حساب میآید.
از سویی، الزاماً سرمایه اجتماعی بالا با شرایط اقتصادی مطلوبتر همراه نمیباشد.
بنابر این، در نمونه های مشاهده شده مدرکی قابل اتکاء برای قضاوت در مورد اثرپذیری سرمایه اجتماعی فعالان اقتصادی از شرایط اقتصاد فردی یافت نگردید.
بنابراین سرمایه اجتماعی مورد بررسی، به صورت ابزاری برای ایجاد امنیت اجتماعی و اقتصادی در راستای حفظ بازار محلی و دستیابی به پایداری در کسب و کار به کار گرفته شد .
پیشنهادات پیشنهادات کاربردی - بسترسازی برای افزایش هنجارگرایی در میان فعالان اقتصادی در پایداری اقتصاد محله مؤثر خواهد بود.
بنابراین هر اقدامی که زمینه افزایش هنجارهای رسمی مثل قانونگرایی و هنجارگرایی غیررسمی مثل یاور بودن را فراهم سازد، به صورت غیرمستقیم در پایداری اقتصاد محله مؤثر خواهد بود.
پیشنهاد میشود فاکتورهایی که میتواند احساس تعلق فعالان اقتصادی نسبت به محله را افزایش دهد، شناسایی شود تا از طریق بهبود این شاخص، هنجارگرایی این گروه نسبت به محله با افزایش همراه باشد.