دانلود تحقیق تبدیل تعهد

Word 132 KB 35307 30
مشخص نشده مشخص نشده حقوق - فقه
قیمت قدیم:۱۶,۰۰۰ تومان
قیمت: ۱۲,۸۰۰ تومان
دانلود فایل
  • بخشی از محتوا
  • وضعیت فهرست و منابع
  • چکیده اصطلاح و ساختار حقوقی تبدیل تعهد میراثی از رومیان است، که در حقوق بسیاری از کشورها به یادگار مانده است ولی این نهاد سابقه‌ای در حقوق و فقه اسلامی نداشته.

    در حقوق ایران این نهاد در ماده 292 قانون مدنی ایران پذیرفته شده است، در این مقاله به بررسی تبدیل تعهد به اعتبار تبدیل دائن در حقوق ایران و تفاوت آن با انتقال طلب خواهیم پرداخت.

    با توجه به لزوم مطالعه تطبیقی در این خصوص، این دو نهاد به‏طور مختصر با حقوق مصر نیز تطبیق داده می‌شود.

    در بخش اول ابتدا مفاهیم، ماهیت، شرایط و آثار تبدیل تعهد به اعتبار تبدیل دائن را بررسی نموده و در بخش دوم به صورت مختصر با انتقال طلب به عنوان نهاد دیگر ایفای تعهد آشنا خواهیم شد.

    سرانجام بخش سوم به مقایسه این دو نهاد اختصاص یافته است.

    کلیدواژگان: تبدیل تعهد؛ تبدیل دائن؛ انتقال طلب؛ ماده 292 مقدمه ایفاء تعهد از دیرباز مورد توجه انسان‏هایی که در قبال یکدیگر متعهد بوده‏اند، بوده است.

    از طرف دیگر گذشت زمان و پیچیده‌تر شدن و گسترده‌تر شدن ارتباطات انسانی در راستای رفع نیازهای زندگی اجتماعی به تبع ایفای تعهد از شکل ساده و اولیه آن، به انواع پیچیده‌تر سوق داد.

    به گونه‌ای که در هر زمان و به تناسب نیازهای آن تأسیس و مکانیزم‏های مختلف برای این امر طراحی و اجرا شده است.

    تبدیل تعهد یا «التجرید» از جمله این تأسیس‌ها است.

    اصطلاح و ساختار حقوقی تبدیل تعهد میراثی از رومیان است، که در حقوق بسیاری از کشورها به یادگار مانده است.[1] در واقع می‌توان گفت، که این نهاد سابقه‌ای در حقوق و فقه اسلامی نداشته و به عبارت بهتر تحت این عنوان شناسایی نشده است.

    برخی اساتید چنین عنوان می‌کنند، که اگر چه این نهاد صریحاً در حقوق اسلامی بیان نگردیده است، ولی می‌توان آن‏را از برخی معاملات و نهادهای حقوقی اسلام استنباط نمود.

    به عنوان مثال تبدیل تعهد به اعتبار تبدیل دِین و تبدیل تعهد به اعتبار تبدیل سبب یا منشأ را می‌توان از عقد صلح استنباط نمود.

    چنان‌چه مدیون به جای پرداخت پولی که بر ذمه دارد، با توافق دائن کالایی مساوی با همان قیمت بپردازد.

    در این‏جا تبدیل تعهد به اعتبار تبدیل دِین صورت پذیرفته، که در حقوق اسلام تحت عنوان وفا به غیرجنس[2] در قالب عقد صلح شناخته شده است.[3] بر اساس نظر این دسته از اساتید حقوق استبدال در فقه اعم از تبدیل تعهد(به حسب تبدیل دین) است و آن عبارت است، از تراضی مقرون به ابدال تعهد مالی، خواه طرفین تراضی اصاله قصد سقوط آن تعهد را داشته باشند،(مثل وفاء به غیرجنس مورد تعهد) یا اصالتاً چنین قصدی نداشته باشند.[4] لکن نکته‌ای که باید به‏آن توجه داشت این است، که اگر چه می‌توان نهادهای مشابه به نهاد تبدیل تعهد در متون حقوقی و فقه اسلامی یافت.

    لکن این به‏این معنی نیست، که نهاد خاص تبدیل تعهد پذیرفته شده باشد.

    حال آن‌که این نهاد حقوقی یک نهاد خاص ایفاء تعهد با آثار خاص خود می‌باشد و سابقه‌ای از این نهاد در متون حقوقی اسلام به چشم نمی‌خورد.

    فارغ از مسائل فوق نهاد تبدیل تعهد در حقوق ایران پذیرفته شده است.

    ماده 292 قانون مدنی ایران موارد تبدیل تعهد را در سه بند آورده است.

    که با مداقه در آن می‌توان چهار حالت برای تبدیل تعهد قائل شد: - تبدیل تعهد به اعتبار تبدیل موضوع تعهد - تبدیل تعهد به اعتبار منشاء تعهد - تبدیل تعهد به اعتبار متعهد - تبدیل تعهد به اعتبار تبدیل دائن در این پژوهش به بررسی تبدیل تعهد به اعتبار تبدیل دائن در حقوق ایران و تفاوت آن با انتقال طلب خواهیم پرداخت.

    فصل اول کلیات بحث تبدیل تعهد عبارت است از جایگزین ساختن تعهدی بجای تعهد دیگر، به این ترتیب که تعهد سابق از بین رفته و تعهد جدید بجای آن به وجود می‌آید.

    تبدیل تعهد یکی از طرق سقوط تعهدات می‌باشد.

    ماهیت تبدیل تعهد: چون که تبدیل تعهد متضمن پیدایش تعهد جدید است، لذا با ارادۀ یک طرف محقق نمی‌شود، بلکه نیازمند اراده دو طرف است.

    پس در بین اعمال حقوقی از ماهیت قراردادی برخوردار است و از طرف دیگر چون تعهد جدید بجای تعهد سابق قرار می‌گیرد، باید پذیرفت که نوعی قرارداد معوّض است که دو مورد آن تعهد سابق و لاحق است و بین آن دو ملازمه است لذا اگر پس از تشکیل تعهد جدید، روشن شود که تعهد قبلی باطل بوده و تعهد جدید هم بر اساس تعهد سابق واقع شده که باطل بوده تعهد جدید هم باطل خواهد بود.[5] موارد تبدیل تعهد: بر اساس ماده 292 قانون مدنی تبدیل تعهد به صور ذیل محقق می‌شود: صورت اول: تبدیل تعهد به اعتبار تبدیل دین: که خود این به دو نحو حاصل می‌شود: 1- بوسیله تبدیل موضوع و مورد تعهد: مثلاً بجای صد کیلو برنج، تعهد بر صد کیلو جو می‌کند.

    2- بوسیله تبدیل سبب تعهد: مثلاً تعهد به دادن صد میلیون تومان بابت ثمن معامله تبدیل به تعهد به دادن صد میلیون تومان بابت عقد قرض بشود.

    [6] صورت دوم: تبدیل تعهد به اعتبار تبدیل مدیون: در اینصورت تعهد متعهد اصلی از بین رفته و ذمه او در برابر متعهد له آزاد می‌شود و بجای آن تعهد مشابه دیگری بر عهده متعهد جدید استقرار پیدا می‌کند در این نوع تبدیل تعهد، علاوه بر رضایت متعهد جدید، رضایت متعهدله هم ضروری و لازم است لذا در بند ماده 292 به این مورد اشاره شده است.

    تبدیل تعهد مدیون به دو نحو قابل تصور است: 1- این کار با موافقت مدیون انجام گیرد در اینصورت تعهد جدید جایگزین تعهد سابق می‌شود مثلاً خریدار مالی به جای این که ثمن معامله را به فروشنده بپردازد با درخواست فروشنده، در برابر طلبکارش نسبت به پرداخت دینش تعهد نماید.

    2- این کار بدون رضایت مدیون و بدون اذن او انجام گیرد باز ذمه مدیون اصلی بری و ذمه مدیون فرعی مشغول می‌شود پس می‌شود نتیجه گرفت که در تبدیل تعهد مدیون؛ رضایت مدیون نقشی ندارد زیرا تصرفی در اموال او نمی‌شود تا نیاز به رضایت او باشد البته اگر متعهد جدید قصد رجوع به مدیون اصلی را در آینده دارد باید از او اجازه بگیرد والّا حق مراجعه نخواهد داشت و عمل او تبرعی می‌باشد.

    صورت سوم: تبدیل تعهد به اعتبار تبدیل داین و متعهدله می‌باشد: به این صورت که داین و مدیون توافق می کنند که تعهد مدیون در مقابل داین تبدیل به تعهد مدیون در برابر شخص ثالث باشد در این صورت هم رضایت مدیون شرط است.[7] آثار تبدیل تعهد: از انجایی که در تبدیل تعهد، تعهد اول کلاً از بین می‌رود و تعهد جدید جانشین تعهد سابق می‌شود و هر تعهدی هم برای خود دارای آثار و احکام مخصوص به خود دارد قهراً این تبدیل، به آثار تعهد سابق هم سرایت خواهد کرد و برای خود آثاری به همراه خواهد داشت از جمله: 1- سقوط تعهد اول: که تعهد اولی با تمام آثار و احکام خاص خود ساقط و ذمه متعهد نسبت به آن بری خواهد شد 2- زوال تضمینات تعهد سابق: با سقوط تعهد اول تضمینات آن نیز ساقط می‌شود زیرا این تضمینات وجود مستقل حقوقی ندارند.

    3- پیدایش تعهد جدید: همزمان با سقوط تعهد قبلی، تعهد جدید به وجود می‌آید که دارای شرایط و احکام خاص خود می‌باشد از آنجایی که تبدیل تعهد ماهیت قرار دادی دارد و خود تعهد جدید و مستقلی است قهراً طرفین تعهد باید شرایط اساسی صحت معاملات و تعهدات را داشته باشند مثل: اهلیت، قصدانشاء، رضایت، مشروعیت جهت تبدیل، شرا دارا باشند والّا تبدیل تعهدی صورت نخواهد گرفت.[8] 3- پیدایش تعهد جدید: همزمان با سقوط تعهد قبلی، تعهد جدید به وجود می‌آید که دارای شرایط و احکام خاص خود می‌باشد از آنجایی که تبدیل تعهد ماهیت قرار دادی دارد و خود تعهد جدید و مستقلی است قهراً طرفین تعهد باید شرایط اساسی صحت معاملات و تعهدات را داشته باشند مثل: اهلیت، قصدانشاء، رضایت، مشروعیت جهت تبدیل، شرا دارا باشند والّا تبدیل تعهدی صورت نخواهد گرفت.

    فصل دوم بررسی تبدیل تعهد به اعتبار تبدیل دائن و مقایسه آن با انتقال طلب تبدیل تعهد به اعتبار تبدیل دائن همان‏گونه که در مقدمه مطرح شد، از اقسام تبدیل تعهد به عنوان یکی از طرق ایفاء تعهدات، تبدیل تعهد به اعتبار تبدیل دائن(متعهد) می‌باشد.

    در این بخش به بررسی مفهوم، ماهیت، شرایط و آثار این نوع تبدیل تعهد خواهیم پرداخت: مفاهیم معنی تبدیل تعهد به اعتبار تبدیل دائن همانند سایر عبارات و اصطلاحات حقوقی برای این اصطلاح نیز می‌توان قائل به معنی لغوی و اصطلاحی شد، که در ذیل به‏آن اشاره می‌گردد: معنی لغوی تبدیل تعهد به اعتبار تبدیل دائن: از نظر لغوی تبدیل تعهد مرکب از دو واژۀ تبدیل و تعهد می‌باشد.

    تبدیل در لغت، با معنای بدل کردن و عوض کردن آمده است.

    علاوه بر آن، عده‌ای تبدیل را به معنی بدل کردن چیزی به چیزی، تحویل و تعویض به کار برده‌اند.

    اما واژه تعهد به معنای عهده‌دار شدن به کار برده می‌شود.

    معنی اصطلاحی تبدیل تعهد به اعتبار تبدیل دائن از طرف اساتید محترم حقوق تعاریف مختلفی برای این عبارت ارائه شده است.

    برخی از اساتید تبدیل تعهد را عبارت از تبدیل تعهد سابق به تعهد دیگری که جایگزین آن می‌گردد، به گونه‌ای که تعهد پیشین نابود می‌شود و تعهد جدید به جای آن می‌آید، تعریف کرده‌اند.

    برخی دیگر تبدیل تعهد را این‏گونه تعریف کرده‌اند: «تبدیل تعهد یک عمل حقوقی است، که به موجب آن تعهد قدیم منتفی و عهد جدید جایگزین آن می‌گردد.

    تبدیل تعهد ممکن است، به صورت تبدیل مدیون با بستانکار یا طلب باشد.برای این‏که امکان تبدیل تعهد وجود داشته باشد، اولاً باید تعهد سابق از بین برود، ثانیاً تعهد جدید جای تعهد سابق را بگیرد و ثالثاً تضمینات تعهد سابق محو می‌شود.

    مگر این‏که طرفین به ابقاء آن‏ها رضایت دهند.

    بدیهی است در این‏گونه تبدیل تعهد، تعهد اول باید صحیح باشد، ولی اجرا نشده باشد و تعهد جدید نیز باید قانوناً صحیح باشد.

    چراکه در تبدیل تعهد، گویی تعهد جدید عوض تعهد قبلی است و ما به ازای این تبدیل باید قانوناً صحیح و موجود باشند.

    علاوه بر تعاریف فوق تعریف دیگری برای تبدیل تعهد ارائه شده است، عبارت است از این‏که تعهدی در نتیجه تغییر یکی از ارکان آن به تعهد دیگر تبدیل گردد.

    در این صورت تعهد اول ساقط و تعهد دیگری جایگزین آن می‌گردد.

    همان‏طور که ملاحظه شد، اگر چه از طرف اساتید محترم حقوق تعاریف مختلف برای تبدیل تعهد ارائه گردیده است، لکن هر کدام دارای نواقصی می‌باشند، که تا حد زیادی این نواقص در تعریف اخیر پوشش داده شده است.

    نکته اساسی و قابل تأمل این تعریف، لزوم تبدیل یکی از ارکان اصلی تعهد سابق می‌باشد.

    چراکه اگر یکی از ارکان اصلی تعهد قبلی تغییر پیدا نکند، تبدیل تعهد حاصل نشده، و اساساً تعهد جدید به وجود نیامده است.

    منشاء دِین، دائن و مدیون، خود دِین از ارکان اساسی و اصلی تعهد محسوب می‌گردند، که تبدیل یا تغییر هر کدام باعث ایجاد تعهد جدید می‌گردد.

    دکتر سنهوری به این ارکان اساسی در تعریف خود به‏این صورت اشاره می‌کند که: «التجرید هوا استبدال دین جدید، به‏این قدیم، لیکون سبباً فی قضاء الدین القدیم و فی نشوء الدین الجدید و تمییز الدین الجدید عن الدین القدیم اما بتغییر فی الدین(او فی محله او مصدره) و اما بتغییر المدین و اما بتغییر الدائن» با توجه به تفاصیل فوق، تبدیل تعهد به اعتبار تبدیل دائن زمانی رخ می‌دهد، که در صورت تجمیع سایر شرایط تبدیل رکن دائن تعهد سابق تغییر و دائن جدید جایگزین آن گردد.

    این نوع از تبدیل تعهد از طرف برخی از اساتید این‏گونه تعبیر شده است، که مدیون و متعهدله توافق خواهند کرد، که تعهد مدیون در برابر دائن به تعهد او در برابر ثالث تبدیل یابد، که در صورت قبول داشتن ثالث تعهد اول ساقط شده و تعهد جدید در برابر ثالث به وجود می‌آید.

    برخی دیگر از اساتید تراضی متعهدله جدید و سابق را برای ایجاد تبدیل تعهد لازم دانسته و آن‏را رکن اصلی ایجاد تبدیل تعهد دانسته‌اند.

    و این‏گونه تعبیر می‌کنند،که اگر بستانکار جدید از طریق تراضی با بستانکار قدیم، جایگزین گردد، در این صورت بدهکار در رابطه با بستانکار نخستین بری‌الذمه می‌گردد.

    این قسم از تبدیل تعهد ممکن است، با جلب رضایت مدیون اصلی و یا بدون جلب رضایت او صورت گیرد.

    تفاوت در تعبیر فوق در ارکان رضایت ایجاد تبدیل تعهد است.

    تعبیر دوم رضایت دائن جدید و سابق را برای تشکیل و ایجاد و تبدیل تعهد لازم می‌داند، حال آن‌که در تعبیر اول رضایت دائن و مدیون برای تبدیل تعهد لازم و ضروری دانسته شده است.

    اگرچه به نظرهیچ‏کدام از تعابیر کامل نیست.

    لکن قائل شدن به تعبیر دوم چندان مطلوب به نظر نمی‌رسد.

    چراکه دائن جدید هیچ‏گاه قراردادی و غیرقراردادی درخصوص رابطه دائنی و مدیونی که تبدیل آن مورد بحث است ندارد و اگر قرار است تغییری در یک رابطه قراردادی حاصل شود، حداکثر رضایت طرفین آن لازم و ضروری است.

    اگرچه ممکن است، شرط مکفی نباشد، ولی قصعاً لازم است.

    با این حال قائل شدن به عدم نیاز به رضایت مدیون ابعد به نظر می‌رسد.

    اگرچه نویسندگان در این خصوص تغییر موضع داده و رضایت مدیون را به عنوان یک رضایت ثانویه لازم دانسته‌اند.

    برخی دیگر از اساتید حقوق تبدیل تعهد را تبدیل تعهد سابق به تعهد دیگری که جانشین آن می‌گردد، تعبیر کرده‌اند.

    علاوه بر تعاریف و تعابیری که از طرف اساتید محترم حقوق به‏آن اشاره شد، متون قانونی نیز از این نوع تبدیل تعهد تعاریف مختلف ارائه داده‌اند.

    ماده 253 قانون مدنی مصر، تبدیل تعهد به اعتبار تبدیل دائن را این‏گونه تعریف می‌کند: «ان التزام تجدید بتغییر الدائن اذا اتفق الدائن و المدین و اجنبی علی ان یکون هذا الاجنبی هو الدائن الجدید».

    نکته‌ای که با توجه به این تعریف می‌توان به‏آن اشاره نمود، این است، که در تبدیل تعهد یک رابطه قراردادی از بین می‌رود و رابطه قراردادی جدید به وجود می‌آید.

    اگر دقیق‌تر کنکاش شود، در یک لحظه رابطه قراردادی سابق منتفی و رابطه قراردادی جدید به وجود می‌آید، که در این دو رابطه مدیون ثابت و دائن تغییر می‌کند.

    لذا به نظر می‌رسد، رضایت دائن اول و مدیون یا رضایت دائن اول و دوم یا دائن دوم و مدیون به تنهایی نمی‌تواند، بحث ایجاد این تأسیس حقوق گردد.

    چراکه هم زمان از بین رفتن، و ایجاد تعهد جدید رضایت هر سه فرد لازم را می‏طلبد.

    و هرکدام از طرفین سه گانه رضایت نداشته باشند، یا تعهد سابق از بین نمی‌رود، یا اساساً تعهد جدید شکل نمی‌گیرد و به هرحال تبدیل تعهد محقق نمی‌شود.

    لذا برخلاف نظر برخی اساتید رضایت همزمان دائن جدید، دائن قدیم و مدیون برای تحقق تبدیل تعهد به اعتبار تبدیل دائن لازم و ضروری است و فقدان هرکدام مانع ایجاد تبدیل تعهد می‌گردد.

    این مسأله از طرف برخی اساتید حقوق مورد تأیید واقع شده است.

    قانون مدنی فرانسه تبدیل تعهد به اعتبار تبدیل دائن را وقتی محقق می‌داند، که در نتیجۀ یک تعهد جدید طلب‌کاری جدید، جانشین طلب‌کار سابقی که مدیون در مقابل او بری شده است، شود.(ماده 1271 قانون مدنی فرانسه) ماده 293 قانون مدنی ایران نیز به تبدیل تعهد پرداخته و بند 3 ماده مزبور به تعریف تبدیل تعهد به اعتبار تبدیل دائن اختصاص یافته است.(ماده 293 قانون مدنی ایران) ظاهر این بند دلالت بر تعریف انتقال طلب دارد.

    چراکه در این تعریف نه تنها به ارکان و شرایط موردنیاز تبدیل تعهد اشاره نشده است، بلکه تعریفی منطبق بر تعریف انتقال طلب ارائه داده است و این در حالی است، که صدر مادۀ مزبور مربوط به تبدیل تعهد و بند 3 آن ناظر به بیان یکی از انواع آن می‌باشد و هیچ اشاره‌ای به بحث انتقال طلب نشده است.

    در توجیه این تعارض دو نظر عمده از طرف اساتید حقوق مطرح شده است.

    برخی اساتید مفاد این بند را با حقیقت تبدیل تعهد سازگار ندانسته و آن‏را منطبق با انتقال طلب دانسته‌اند و از آن‏جا که این دو تأسیس را، دو تأسیس جدا و مستقل می‌دانند، لذا چنین فرض نموده‌اند، که قانون‏گذار دچار اشتباه شده است.

    استدلال این دسته از حقوق‌دانان این است، که اجرای مفاد ماده 293 ق.م نسبت به شق سوم ماده که تعریف انتقال طلب است، برخلاف قاعده حقوقی انتقال طلب می‌باشد.

    چراکه در انتقال طلب تضمینات پس از انتقال باقی مانده و بر عهدۀ متعهد می‌باشد.

    در صورتی که شق سوم ماده مزبور اگرچه در ظاهر، تعریف انتقال طلب است، ولی منظور تبدیل تعهد به وسیله دائن می‌باشد.

    زیرا ماده در مقام بیان تبدیل تعهد است و می‌توان شق سوم را با تفسیری مختص از ظاهر خود منصرف نمود.

    علی‏رغم مسائل فوق، دستۀ دیگر قائل به این نظر شده‌اند، که قانون‏گذار دچار مسامحه نشده و تعمداً قانون را این‏گونه تنظیم نموده است.

    گویی این‏که قانون‏گذار می‌خواسته تأسیس جدید به وجود آورد و با حذف اضافات انجام امور را سهل‌تر گرداند.

    استدلال این دسته از اساتید حقوق مبتنی بر این مطلب است، که مرحوم مصطفی عدل که عضو کمیسیون تدوین قانون مدنی بوده و به دلیل سابقه تحصیلی خود اقتباس حقوق خارجی را برعهده داشته است، در تفسیر این بند هیچ حکایتی از مفهوم آن و لزوم جایگزینی آن نکرده است؛ از طرف دیگر مرحوم بروجردی نیز که همکار وی در تدوین جلد دوم و سوم قانون مدنی بوده‌اند، به صراحت بند مزبور را انتقال طلب نامیده است و تا زمان دکتر امامی هیچ‏گونه اعتراضی نسبت به این مطلب وجود نداشته و اعتراضات نسبت به این ماده از زمان مرحوم امامی به بعد آغاز گردیده است.

    لذا به نظر می‌رسد، نویسندگان قانونی مدنی درنظر داشته‌اند، با پیراستن بخش‏های اضافی در دورانی که طلب‌کار می‌تواند به یک ظهرنویسی ساده طلب خود را منتقل کند، نیازی به تأمین نظر بدهکار برای این امر نداشته باشد.

    اگر چه نظر اساتید محترم در جای خود قابل احترام و حاصل تلاش و تجربه این بزرگان می‌باشد، لکن نکتۀ قابل توجه این است، که مسامحه تدوین‏کنندگان قانون مدنی در اعتراض نسبت به بند، دقیقاً دال بر مسامحه آن‏ها در زمان قانون‏گذاری است.

    چراکه در صورت توجه و اهمیت، ‌زمان قانون‏گذاری به‏آن پرداخته می‌شد و عدم اعتراض به آن دال بر صحت آن نیست و چه بسا دال بر ادامه مسامحه آن عزیزان باشد.

    از طرف دیگر استناد به ظهرنویسی به عنوان یکی از راه‏های انتقال سند در این‏جا مناسب به نظر نمی‌رسد، چراکه ظهرنویسی اسناد تجاری یک تأسیس خاص و جداگانه‌ای است، که قانون‏گذار نیز آن‏را در جای خود و درخصوص مسائل تجاری پذیرفته و شرایط آن‏را بیان کرده است.

    نکته حائز اهمیت این‏که ذکر عنوان انتقال طلب به مفهوم اصطلاحی حقوقی آن در برخی قوانین موضوعه کشور بیش از پیش دال بر مسامحه قانون‏گذار در این ماده است، چراکه اگر قانون‏گذار به دنبال ایجاد تأسیس جدید فارغ از عنوان خاص تبدیل تعهد و انتقال طلب بود، اشاره به آن تأسیس خاص در ادامه روند قانون‏گذاری مطلوب به نظر نمی‌رسد.

    با توجه به تفاصیل فوق نظر دسته اول اقوی به نظر می‌رسد و اصلاح این بند قانون جهت تنویر افکار و تسهیل اجرا توصیه می‌گردد.

    ماهیت تبدیل تعهد به اعتبار تبدیل دائن همان‏طور که عنوان شد، تبدیل تعهد یک تأسیس حقوقی است، که حاصل آن ایجاد یک تعهد جدید و از بین رفتن تعهد سابق می‌باشد، به گونه‌ای که بین تعهد جدید و قدیم به خاطر عوض شدن یکی از ارکان اصلی تعهد ارتباطی وجود نداشته، مگر این‏که طرفین تعهد جدید با توافق یک‏دیگر شروط تعهد سابق را به عنوان شروط تعهد جدید بپذیرند.

    با این وصف تبدیل تعهد یک قرارداد معوض است، که عوضین آن سقوط تعهد سابق و ایجاد تعهد جدید می‌باشد و یکی از عوضین علت عوض دیگر است.

    لذا اگر بعد از قرارداد تبدیل تعهد معلوم شود، که تعهدی وجود نداشته یا باطل بوده است، مثل این است، که یکی از عوضین معامله در حین عقد موجود نبوده است، لذا تبدیل قرارداد باطل خواهد بود.

    تبدیل تعهد یک عمل حقوقی است، و قصد و رضا از شرایط آن محسوب می‌گردد.

    برخی از اساتید حقوق رابطه میان سقوط تعهد قدیم و ایجاد تعهد جدید را یک رابطه علّی و معلولی می‌دانند، چراکه تعهد سابق موجب پیدایش تعهد جدید می‌گردد.

    و به‏این خاطر است، که ایجاد تبدیل تعهد با اراده یک طرف امکان پذیر نیست و نیازمند اراده دو طرف می‌باشد.

    لذا تبدیل تعهد در میان اعمال حقوقی، ماهیت قراردادی دارد و با توجه به این‏که تعهد جدید جانشین تعهد سابق می‌شود باید پذیرفت که تبدیل تعهد نوعی قرارداد معوض است.

    با عنایت به تفاصیل فوق چنین می‌توان نتیجه گرفت که تبدیل تعهد ماهیت قراردادی داشته و برای تحقق آن تمام شرایط لازم برای تحقق یک قرارداد حقوقی باید وجود داشته باشد.

    که به این مقوله در فصل بعد خواهیم پرداخت.

    شرایط تبدیل تعهد به اعتبار تبدیل دائن برای ایجاد هر قرارداد حقوقی، شرایطی وجود دارد، که وجود تمام آن شرایط برای ممکن‏الوجود شدن آن قرارداد الزامی است.

    هرکدام از شرایط، شرط لازم برای تشکیل ولی شرط مکفی نمی‌باشند و جمع تمام شرایط لازم و ضروری است.

    شرایط لازم برای تحقق هر قرارداد با توجه به نوع هر قرارداد را می‌توان به دو دسته، شرایط عمومی و اختصاصی تقسیم کرد، که در ادامه و به صورت اختصار به آن‏ها اشاره می‌گردد.

    شرایط عمومی تبدیل تعهد برای تشکیل و ایجاد هر قرارداد حقوق، فارغ از نوع آن ی شرایطی لازم است، که به آن شرایط عمومی گویند.

    احراز تمام این شرایط و وجود تمام آن‏ها لازم و ضروری است.

    اهلیت طرفین معامله، یعنی این‏که اساساً طرفین حق و صلاحیت انجام معامله را داشته باشند، مشروعیت جهت معامله و سایر شرایطی که قانون‏گذار آن‏ها را در ماده 190 ق.م ایران پیش‌بینی کرده است.

    با توجه به این‏که این بحث به صورت مفصل و در ابواب مختلف حقوق مدنی مورد بررسی واقع شده است، از اطاله کلام در این خصوص خودداری می‌گردد.

    شرایط اختصاصی تبدیل تعهد به اعتبار تبدیل دائن علاوه بر شرایط عمومی،‌ هر قرارداد با توجه به نوع و ویژگی‏های آن دارای شرایطی اختصاصی است.

    به عبارت دیگر وجه ممیز قراردادها از یک‏دیگر وجود این شرایط اختصاصی است، که عدم آن‏ها به نوعی مانع از ایجاد آن قرارداد خاص می‌گردد.

    تبدیل تعهد نیز به عنوان یک واقعۀ حقوقی با ماهیت قراردادی از این امر مستثنی نبوده و دارای شرایطی مختص خود می‌باشد، که در ادامه بررسی خواهیم کرد: وجود تعهد صحیح قبلی همان‏گونه که ذکر شد، در تبدیل تعهد، تعهد جدید به جای تعهد قبلی می‌آید و به عبارت دیگر تعهد جدید عوض تعهد قدیم در رابطۀ قراردادی تبدیل تعهد می‌باشد.

    حاصل مطلب این که، زمانی این رابطه عوض و معوض حاصل می‌گردد، که تعهد قدیم یک تعهد درست باشد.

    چراکه امر عدمی نمی‌تواند، معوض چیز دیگر واقع گردد.

    حال اگر بعد از گذشت مدت زمانی معلوم گردد، که تعهد اول صحیح نبوده است، کشف خواهد شد که تبدیل تعهد واقع نشده است.

    زیرا آن‏چه مورد رضایت طرفین بوده جایگزینی یک تعهد جای تعهد دیگر است، که در حقیقت یک معاوضه بوده است، نه این‏که صرفاً یک تعهد جدید بودن ارتباط با تعهد دیگر به وجود آید.

    این امر زمانی محقق می‌گردد، که طرفین معاوضه قابلیت عوض و معوض شدن را دارا باشند.

    به عبارت دیگر می‌توان گفت علت سقوط تعهد سابق وجود تعهد جدید است و بین این دو رابطه مستقیم وجود دارد.

    ایجاد تعهد جدید همان‏گونه که ذکر شد، تبدیل تعهد یعنی ایجاد تعهد جدید به جای یک تعهد سابق با تعویض دائن متعهد سابق.

    لذا یکی دیگر از شرایط اختصاصی ایجاد تبدیل تعهد به اعتبار تبدیل دائن، به وجود آمدن یک تعهد جدید است.

    نکته‌ای که باید به‏آن توجه داشت این است، که تمام نکاتی که درخصوص صحیح بودن تعهد سابق عنوان شد، در تعهد جدید نیز صادق است.

    چراکه تعهدی می‌تواند به جای تعهد سابق قرار گیرد و به عنوان عوض آن در رابطه قراردادی مطرح گردد، که یک تعهد صحیح باشد و اساساً یک تعهد غیرصحیح کالعدم بوده و ارزش و اعتبار حقوقی در این خصوص ندارد.

    این امر به‏این خاطر است، که همزمان با سقوط تعهد قبلی باید یک تعهد جدید به وجود آید، عدم ایجاد تعهد جدید در این زمان یا عدم ایجاد صحیح آن مانع از تحقق این تأسیس حقوقی می‌باشد.

    این شرط در حقوق مصر تحت عنوان «تعاقب التزامین» قدیم حل محل جدید، عنوان گردیده است.

    تفاوت در یکی از ارکان برای ایجاد تبدیل تعهد و به عبارت دیگر برای این‏که یک تعهد جدید بتواند جایگزین تعهد سابق گردد، باید این دو تعهد حداقل در یکی از ارکان خود با یک‏دیگر تفاوت داشته باشند.

    که این ارکان عبارتند از: - موضوع دین - سبب دین - متعهد - متعهدله که در فرض این تحقیق دائن تعهد قدیم و جدید با یک‏دیگر متفاوتند.

    نکته‌ای که باید به‏آن اشاره کرد این است، که چنان‌چه تعهد قبلی ساقط گردد و یک تعهد جدید با همان ارکان به وجود آید، اگر قائل به لغو بودن آن نشویم حداقل این است، که این امر تبدیل تعهد محسوب نمی‌شود.

    چراکه در تبدیل تعهد همان‏طور که مفهوم معاوضه اقتضا می‌کند، سقوط تعهد سابق و پیدایش تعهد جدید در یک زمان انجام می‌گیرد.

    نکتۀ دیگر این‏که تغییرات غیراساسی در تعهد سابق موجب تبدیل تعهد نخواهد شد.

    رضایت طرفین تعهدات جدید و سابق اگرچه رضایت طرفین معامله به نوعی از شرایط عمومی یک معامله حقوقی محسوب می‌گردد، لکن با توجه به شرایط حاضر این شرط در تبدیل تعهد به اعتبار تبدیل دائن، جداگانه، و به عنوان یک شرط اختصای مطرح می‌کنیم.

    همان‏گونه که قبلاً ذکر شد، برخی از اساتید حقوق رضایت دائن جدید را در این امر و برای تحقق تبدیل تعهد ضروری ندانسته و رضایت ایشان را به عنوان ثالث قرارداد می‌داند.

    به عبارت دیگر و حسب این عقیده، گویی تبدیل تعهد، قراردادی است که بین دائن قدیم و مدیون منعقد می‌گردد و دائن جدید در آن نقش اساسی ندارد.

    از طرف دیگر برخی دیگر از اساتید رضایت مدیون را شرط لازم ندانسته و رضایت دائن جدید و دائن قدیم را برای تحقق این تأسیس مکفی می‌دانند.

    لکن نکته‌ای که باید به‏آن توجه کرد این است، که تبدیل تعهد سقوط یک تعهد و ایجاد تعهد دیگر به صورت همزمان و به صورت دو قرارداد جداگانه می‌باشد.

    به بیان دیگر، تمام شرایط لازم قراردادی که برای سقوط تعهد اول لازم است، در همان زمان برای ایجاد تعهد جدید نیز لازم و ضروری می‌باشد.

    لذا در یک زمان واحد رضایت دائن قدیم و جدید و مدیون ضروری است، تا تبدیل تعهد محقق گردد.

    این امر در قانون مدنی مصر پذیرفته شده است و در ماده 325 ق.م مصر آمده است: «تبدیل تعهد از طریق تغییر دائن هنگامی محقق می‌گردد که دائن و مدیون و ثالث توافق کنند بر این‏که ثالث دائن جدید باشد».

    آثار تبدیل تعهد به اعتبار تبدیل دائن هر واقعۀ حقوقی دارای آثاری است، که در صورتی که آن واقعه به شکل صحیح به وجود آمده باشد، آثار آن محقق خواهد شد.

    برخی از آثار تبدیل تعهد به اعتبار تبدیل دائن عبارتند از: 1- سقوط تعهد اول: همان‏گونه که ذکر شد در تبدیل تعهد، تعهد اول با تمام آثار و احکام خاص آن ساقط و ذمه متعهد نسبت به آن بری می‌گردد.

    لذا هرگاه قسمتی از مهلت طرح دعوی براساس تعهد اول، در اثر مرور زمان سپری شده باشد با تبدیل تعهد مرور زمان قطع و مرور زمانی جدید از تاریخ تبدیل تعهد و ایجاد تعهد جدید آغاز می‌گردد.

    2- زوال تضمینات و فروع تعهد اول: با سقوط تعهد اول، تضمینات آن نیز ساقط می‌گردد.

    چراکه وثائق و مجموعۀ تضمین‌های یک تعهد مختص آن تعهد می‌باشد و وجود حقوقی مستقل ندارند.

    لذا چنان‌چه تعهد اصلی به هر دلیل از بین برود یا قابل استناد نباشد، وثائق و تضمینات آن نیز قابل استناد نیستند.

    نکته‌ای که باید این‏جا به‏آن توجه داشت این است، که نه تنها تضمینات و وثائق یک تعهد از بین می‌رود، بلکه تمام اسباب دفاعی که مربوط به آن تعهد است، نیز از بین می‌رود به جز اسباب دفاعی که مربوط به بطلان تعهد اول می‌باشد و این هم به‏این خاطر است، که اگر تعهد اول باطل باشد، اساساً تبدیل تعهد رخ نداده تا قابلیت استناد و اجرا داشته باشد.

    برخی از اساتید حقوق اسقاط فروعات را مطلق دانسته و شامل حق فسخ و شرایط دیگری که ضمن تعهد سابق قرار داده شده است می‌دانند.

    علت آن‏را چنین عنوان می‌کنند، که آن‏ها از توابع تعهد سابق بوده و به تبع آن ساقط می‌گردند.

    در مقابل گروهی دیگر از اساتید بر این باورند، که نمی‏توان پذیرفت که حق فسخ و سایر شرایطی که در ضمن تعهد سابق قرار داده شده است، با سقوط تعهد از بین برود.

    استدلال ارائه شده از طرف ایشان به‏این گونه است، که حق فسخ و شرایطی که در ضمن قرارداد درج می‌شود که منشاء تعهد است، نه ضمن خود تعهد.

    اگر منظور حق فسخ و شرایط مندرج در ضمن عقد باشد سقوط تعهد، سبب سقوط آن‏ها نخواهد شد چراکه سقوط تعهد به خودی خود نمی‌تواند موجب سقوط قراردادی که منشاء آن بوده است بشود تا فروع و ضمائم قرارداد نیز تبعاً از بین برود.

    اگر چه دقت نظر انجام شده توسط دستۀ اخیر قابل توجه است، لکن با توجه به استدلال دستۀ اول به نظر می‌رسد مغایرتی با یک‏دیگر ندارند.

    چراکه اگر از یک قرارداد تفکیک میان شروط و تعهدات حاصل گردد، به گونه‌ای که احراز گردد شروط ضمن قرارداد مستقل بوده و ربطی به رابطۀ تعهدی طرفین قرارداد ندارد، سقوط تعهد اصلی به معنی اسقاط شروط نیست.

    لکن چنان‌چه این رابطه استقلالی قابل احراز نبوده و عکس تبعیت شرط از قرارداد و تعهد مربوط به آن احراز گردد که در اکثر مواقع بلکه غالب موارد چنین است؛ اسقاط شروط ضمن آن پس از اسقاط تعهد اصلی صورت می‌پذیرد.

    نکته‌ای که در خاتمه این بحث می‌توان به‏آن اشاره کرد، اصل عدم تبدیل تعهد است.

    به عبارت دیگر طرفین باید نیت تبدیل تعهد داشته باشند و این قصد و نیت از طریق اعمال و گفتاری که دال بر آن باشد، قابل احراز است.

    چنان‌چه عمل یا رفتار یا گفتار دلالت روشن بر تبدیل تعهد نداشته باشد، چنین فرض می‌شود که طرفین قصد تبدیل تعهد را نداشته‌اند.

    بند یک ماده 116 قانون تعهدات سوئیس صراحتاً این مطلب را بیان می‌کند.

    انتقال طلب از آن‏جا که مقایسۀ میان دو تأسیس حقوقی تبدیل تعهد به اعتبار تبدیل دائن و انتقال طلب بخشی از عنوان این نوشته است و اگر در این قسمت منطقاً مقایسه این دو باید مطرح می‌شد، لکن مطلوب به نظر می‏رسد ابتدا مختصری درخصوص ماهیت و چگونگی انتقال طلب بحث و پس از تنویر افکار نسبت به این موضوع مقایسه صورت پذیرد.

    به‏این منظور در ادامه ابتدا کلیاتی درخصوص انتقال طلب مطرح و سپس این تأسیس حقوقی را با تأسیس تبدیل تعهد به اعتبار تبدیل دائن مقایسه خواهیم کرد.

    نکته‌ای که باید به‏آن توجه کرد این است، که با انتقال طلب در مکاتب مختلف فقه اسلامی به صورت‏های گوناگون برخورد شده است.

    مذهب مالکی واگذاری طلب را تحت عنوان هبه دِین و بیع دین پذیرفته است و با توجه به این دو حالت شرایط لازم برای تحقق و آثار خاص آن‏را پذیرفته است.

    مذاهب سه گانۀ دیگر(حنفی، شافعی، حنبلی) هیچ‏کدام انتقال طلب را به رسمیت نشناخته و بیع دین را تنها به مدیون جائز می‌دانند.

    فقه اسلامی انتقال دِین را به مفهومی که در حقوق غرب آمده است، به رسمیت نشناخته است.

    نکتۀ دیگری که به‏آن باید توجه داشت این است که انتقال طلب در حقوق مصر دارای مواد قانونی خاص و باب مستقل می‌باشد.

    حال آن‌که در حقوق ما تنها در ماده 38 قانون اعسار و ماده 26 قانون بیمه به این امر اشاره شده است، بدون این‏که به صورت کامل به شرایط آن پرداخته شود.

    به‏این خاطر مسائل مربوط به انتقال طلب را بر مبنای حقوق مصر مختصراً بیان می‏شود.

  • فهرست:

     

    چکیده. 6

    مقدمه.. 7

    فصل اول

    کلیات بحث

    تبدیل تعهد.. 10

    ماهیت تبدیل تعهد.. 10

    موارد تبدیل تعهد.. 10

    آثار تبدیل تعهد.. 12

    فصل دوم

    بررسی تبدیل تعهد به اعتبار تبدیل دائن و مقایسه آن با انتقال طلب

    تبدیل تعهد به اعتبار تبدیل دائن.. 14

    مفاهیم.. 14

    معنی تبدیل تعهد به اعتبار تبدیل دائن.. 14

    معنی لغوی تبدیل تعهد به اعتبار تبدیل دائن: 14

    معنی اصطلاحی تبدیل تعهد به اعتبار تبدیل دائن.. 14

    ماهیت تبدیل تعهد به اعتبار تبدیل دائن.. 20

    شرایط تبدیل تعهد به اعتبار تبدیل دائن.. 21

    شرایط عمومی تبدیل تعهد.. 21

    شرایط اختصاصی تبدیل تعهد به اعتبار تبدیل دائن.. 22

    وجود تعهد صحیح قبلی.. 22

    ایجاد تعهد جدید.. 23

    تفاوت در یکی از ارکان. 23

    رضایت طرفین تعهدات جدید و سابق.. 24

    آثار تبدیل تعهد به اعتبار تبدیل دائن.. 25

    انتقال طلب... 27

    مفاهیم.. 28

    تعریف انتقال طلب... 28

    ماهیت انتقال طلب... 29

    شرایط انتقال طلب... 29

    وجود طلب... 29

    اعلان یا قبول مدیون. 30

    رضایت دائن اصلی و جدید.. 30

    آثار انتقال طلب... 30

    آثار ارتباط با دائن جدید و قدیم.. 31

    انتقال طلب همراه با اوصاف و دفاع‏ها 31

    انتقال توابع طلب... 31

    آثار انتقال طلب در ارتباط با دائن جدید و مدیون. 32

    قبل از اعلان یا قبول.. 32

    بعد از اعلان یا قبول.. 32

    مقایسه تبدیل تعهد به اعتبار تبدیل دائن و انتقال طلب... 32

    تفاوت در ماهیت... 33

    نقش رضایت طرفین.. 33

    تفاوت در نوع تعهد پس از قرارداد. 33

    تضمینات و سایر فروعات مربوط به طلب... 34

    نتیجه گیری.. 35

    منابع.. 39

     

    منبع:

    امامی، سیدحسن(1371)، حقوق مدنی، تهران: کتاب فروشی اسلامیه.

    امامی، سیدحسن(1371)، حقوق مدنی، تهران: کتاب فروشی اسلامیه.

    انصاری، طاهری؛ مسعود، محمدعلی(1384)، مجموعه دانشنامه حقوقی، دانشنامه حقوق خصوصی، تهران: دانشگاه تهران.

    برجی، حسن(1383)، ماهیت حقوقی تبدیل تعهد و آثارآن، پایان‏نامه کارشناسی ارشد، تهران: دانشگاه امام صادق(ع).

    جعفری لنگرودی، جعفر(1386)، الفارق، تهران، گنج دانش.

    جعفری لنگرودی، جعفر(1388)، دائره المعارف حقوق مدنی و تجارت، تهران، گنج دانش.

    جعفری لنگرودی، جعفر(1388)، مبسوط در ترمینولوژی حقوق، تهران، گنج دانش.

    جعفری لنگرودی، جعفر(1379)، محشای قانون مدنی، تهران، گنج دانش.

    دهخدا، علی اکبر(1373)، لغت نامه دهخدا، تهران: دانشگاه تهران.

    سهنوری، عبدالرزاق(بی‏تا)، انتقال و سقوط تعهدات، مترجم، علیرضا امینی و همکاران، تهران: مرکز نشر کتاب.

    شهیدی، سیدمهدی(1377)، تشکیل قراردادها و تعهدات، تهران: نشر حقوق‌دان.

    شهیدی، سیدمهدی(1373)، سقوط تعهدات، تهران: مجد.

    صفایی، سیدحسین(1351)، دوره مقدماتی حقوق مدنی، تهران: انتشارات مؤسسه عالی حسابداری.

    کاتوزیان، ناصر(1386)، نظریه عمومی تعهدات، تهران: مؤسسه یلدا.

    شهید ثانی ، (1379)، «حاشیه الارشاد»، چاپ اول، بیروت، مطبعه المکتب الاسلامی

مقدمه با لازم الاجراء شدن قانون جدید کار،پرسشهای گوناگونی مطرح می شود و یاقابل طرح است که برخی از آنها به مبانی قانون کارو چگونگی تصویب آن مربوط می شود و پاره ای به مقایسه قانون تازه و قانون پیشین نظر دارد. از جمله پرسش های دست اول می توان موارد زیر را برشمرد:ضرورت تغییر قانون کار در پی انقلاب احساس شد یا در دوران نظام پیشین هم مطرح بود؟ با آنکه لزوم تغییر قانون کار از سال 1358، ...

سهام ماده 24 سهام قسمتی از سرمایه شرکت سهامی که مشخص میزان مشارکت و تعهدات و منافع صاحبان آن در شرکت سهامی می باشد(یعنی اگر یک نفر 3 هزار تومان سهم دارد مشارکتش و تعهداتش و منافعش به همان اندازه ی 3 هزار تومان است) (صفحه 33 کتاب مراجعه کنید) – ورقه سهم: سند قابل معامله است که نماینده تعدادی سهم است که صاحب آن درشرکت سهامی دارد. اقسام سهام: سهام با نام: اسم فرد در ورقه سهم ضبط می ...

مقدمه حاکمیت اراده و اصل حقوقی منتج شده از آن یعنی اصل آزادی قراردادی ایجاب می کند که مفاد قرارداد و کیفیت اجرای آن به همان نحوی که مورد توافق اراده ها بوده است محترم بماند و مقامات عمومی اعم از مقنن و دادرس نتوانند به نام انصاف یا مصالح عمومی در آن تغییری ایجاد کنند، لیکن با اجتماعی شدن حقوق و کاهش اعتبار عقاید فردگرایان، اصل آزادی قراردادی با محدودیتهای زیادی مواجه شده است. ...

چکیده عدالت کیفری و رعایت اصول حقوق بشر در مبارزه با تروریسم، نقش بسیار مهمی در کارآمدی اقدامات کشورها و نهادهای دست‌اندرکار مبارزه با پدیده شوم تروریسم دارد. به همین لحاظ بررسی قانون ضد تروریسم انگلیس و انتقادات وارد بر آن می‌تواند حاوی پیام مهمی برای مدعیان مبارزه با تروریسم باشد. در این مقاله نویسندگان سعی در طرح مجدد اصول و قواعد حقوق بشر در مبارزه با تروریسم در چارچوب قانون ...

مقدمه: اهمیت موضوع: توسعه روزافزون تجارت و مبادلات تجاری داخلی و بین‌المللی و ضرورت سرعت و سهولت در امر بازرگانی و نقشی که گردش سرمایه و حجم مبادلات تجاری در سرنوشت سیاسی و اقتصادی کشورها دارد، دولتها را بر آن داشته است تا با تدوین ضوابط و مقررات خاصی، امنیت خاطر تاجر و بازرگان را در روابط تجاری فراهم نمایند. اسنادی چون سفته و چک و برات، با ویژگیها و کارکردهای خاص، علاوه بر ...

قانون تجارت    قسمت اول باب اول تجار و معاملات تجارتی ماده 1 - تاجرکسی است که شغل معمولی خودرامعاملات تجارتی قراربدهد. ماده 2 - معاملات تجارتی ازقرارذیل است : 1 - خرید یا تحصیل هرنوع مال منقول به قصد فروش یا اجاره اعم از این که تصرفاتی درآن شده یانشده باشد. 2 - تصدی بحمل و نقل از راه خشکی یا آب یا هوا به هرنحوی که باشد. 3 - هرقسم عملیات دلالی یاحق العمل کاری (کمیسیون ...

باب اول تجار و معاملات تجارتی ماده 1 - تاجرکسی است که شغل معمولی خودرامعاملات تجارتی قراربدهد. ماده 2 - معاملات تجارتی ازقرارذیل است : 1 - خرید یا تحصیل هرنوع مال منقول به قصد فروش یا اجاره اعم از این که تصرفاتی درآن شده یانشده باشد. 2 - تصدی بحمل و نقل از راه خشکی یا آب یا هوا به هرنحوی که باشد. 3 - هرقسم عملیات دلالی یاحق العمل کاری (کمیسیون )ویاعاملی و همچنین تصدی بهر نوع ...

مقدمه در انواع مؤسسات اعم از انتفاعی یا غیر انتفاعی دولتی یا خصوصی کوچک یا بزرگ و نیز در زندگی شخصی ما ، بسیاری از تصمیمات بطور مستقیم و غیر مستقیم بازتابهای مالی دارد. بدیهی است اتخاذ تصمیمات آگاهانه و کارآمد و موفقیت آمیز بدون آشنایی با مفاهیم و تئوریهای مربوط امکان پذیر نخواهد بود .[1] و اما بعد در بعضی از متون ، حسابداری را زبان تجارت نامیده اند. به وسیله زبان معمولاً ...

از آنجا که هرگونه تحلیلی می‏بایست بر پایه اصول و حقوق حاکم بر اعتبارات‏ اسنادی صورت پذیرد،از این‏رو لازم است،مختصری از اصول مذکور،سخن‏ به میان آوریم: بند اول- حقوق حاکم بر اعتبارات اسنادی 14- گفته شد منشاء اعتبارات اسنادی،برات در صورتهای قدیمی آن است. امروزه مؤلفین حقوق تجارت بین ‏الملل،جملگی بر این عقیده ‏اند که اعتبارات‏ اسنادی،تا حدودی شبیه برات است و اهم اوصاف و ویژگیهای آن ...

بحثی پیرامون اعتبارات اسنادی از آنجا که هرگونه تحلیلی می‏بایست بر پایه اصول و حقوق حاکم بر اعتبارات‏ اسنادی صورت پذیرد،از این‏رو لازم است،مختصری از اصول مذکور،سخن‏ به میان آوریم: بند اول- حقوق حاکم بر اعتبارات اسنادی 14- گفته شد منشاء اعتبارات اسنادی،برات در صورتهای قدیمی آن است. امروزه مؤلفین حقوق تجارت بین ‏الملل،جملگی بر این عقیده ‏اند که اعتبارات‏ اسنادی،تا حدودی شبیه برات ...

ثبت سفارش
تعداد
عنوان محصول