«چکیده» بحث ثبوت هلال ماه از مباحثی است که همه انسانها به نوعی به آن نیاز دارند.
شریعت مقدس اسلام نیز برخی از اعمال و عبادات را معلّق به ثبوت هلال ، نموده است.
مهمترین عامل تعیین کننده در رؤیت هلال و آغاز ماههای قمری، افق است ، هر نقطه ای روی کره زمین افق مخصوص به خودش را دارد.بر این اساس معیار متخصصین دینی و فقهای عظام در رؤیت هلال بر اساس افق مشخص می شود.
بیشتر فقها ، رؤیت هلال ماه را در هر شهری ، تنها برای مردمان همان شهر و ساکنان روستاها و شهرهای نزدیک به آن معتبر می دانند.
دیدن هلال و ثابت شدن ماه در سرزمینی برای دیگر سرزمینها کافی است و می توان با دیدن هلال و ثابت شدن ماه در هر سرزمینی از کره زمین روزه گرفت، یا روزه گشاد.
شماری از باورمندان این دیدگاه می گویند: ماه اگر در سرزمینی ثابت شد، سرزمینهای را در بر می گیرد که در شب، سرزمینی که در افق آن هلال دیده شده ، یکسان باشند،هر چند این یکسانی در پاره ای از شب باشد.
برخی از مجتهدین ،حکم حاکم را نیز برای پذیرش دیده شدن هلال کافی می دانند.
هر چند که حاکم شخصاً ندیده باشد و از راههای دیگر برایش یقین به رؤیت هلال حاصل شده باشد.
.البته از نظر منجمین و به تبع آن برخی نرم افزارها پیشرفته نجومی هم که از لحاظ صحت و دقت تجربه شده باشد و اصطلاحاً اطمینان به رؤیت یا عدم رؤیت هلال ایجاد کند از نظر برخی مراجع برای اثبات رؤیت یا عدم رؤیت هلال کافی است.
واژگان کلیدی : «هلال ،رؤیت ، محاق ،تعمیم ، گواهان ، بیّنه ، حاکم ، افق» مقدمه « وَ القَمَرَ قَدَّرْناهُ مَنازِلَ حَتّی عَادَ کَالعرْجُونِ الْقَدیمِ.»[1] « و برای گردش ماه منازلی معین کردیم (که در آن منازل سیر می کند) تا مانند شاخه خشک خرما باز گردد.» پیش از گام نهادن در وادی تحقیق و پژوهش با مجهولات عدیده ای در مورد هلال مواجه بودم ، به گونه ایکه در زمره «یسئلونک عن الاهله ...»[2] قرار داشتم ، نه از جنبه تکوینی هلال و نه از بعد فقهی آن ، اطلاعات چندانی نداشتم .اینکه چرا ماه ،این سلطان شب ، گاهی بیست و نه روزه و گاهی سی روز بطول می انجامد،زمانی بصورت هلال باریک ظاهر می شود ،و پس از اینکه مبدل به قرص کامل می گردد، مجددا به شکل هلال در می آید و به مدت یک یادو شب،رخ زیبایش را از زمینیان می پوشاند.
گروهی امروز نماز عید می خواندند و می گفتند«اسئلک بحق هذا الیوم الذی جعلته للمسلمین عیدا...» و فردا گروه دیگری در همان شهر و گاه در همان مسجد ،عین همین عبارت را می گفتند و معلوم نبود منظور از «للمسلمین»در این عبارات کیست؟!
عده ای به هم تبریک عید می گفتند و جماعتی در حال روزه بودند و دعای «یا علی یاعظیم ...و هذا شهر عظمته و کرمته...و هو شهر رمضان...»می خواندند و گاه در یک لحظه و حتی یک خانه این اختلاف جانکاه دیده می شد ، در حالی که اسلام دین «توحید»در تمام زمینه ها ست و خواهیم دید حتی با وجود اختلاف فتاوی هیچ موجبی برای این اختلاف ها نیست.
مردم از این بیم دارند که در سال های بعد نیز این امر تکرار شود و در نتیجه بعضی از نا آگاهان تعلیمات اسلام را زیر سوال ببرند.این امر هنگامی نگران کننده تر می شود که می بینیم در اغلب کشورهای اسلامی مساله رویت هلال حل شده و لااقل اهل یک کشور با یکدیگر هماهنگ هستند،ولی در کشور ما چگونه است؟
شاید تنها ما هستیم که این مساله را حل نکرده ایم ، با این که فقهای قوی وآگاهی داریم.
مشکل اصلی در این است که با مساله رویت هلال که از «موضوعات»است مانند یک مساله فقهی و «حکمی از احکام شرع»برخورد می کنیم .در حالی که می دانیم مردم هر چند در مسائل و احکام فقهی یا باید مجتهد باشد یا از مجتهدی پیروی کنند، ولی در موضوعات (مانند رویت هلال)هر کس می تواند به یقین و اطمینان خود عمل کند.
توضیح این که وجوب روزه ماه مبارک رمضان از ضرویات اسلام و واضحات قرآن است و هیچ کس در آن تردید ندارد،و چون اصل وجوب از ضروریات دین است، طبعا تقلید هم در آن راه ندارد ؛ولی در احکام ،جزئیات،شرایط و موانع روزه باید یا مجتهد بود یا از مجتهدان آگاه تبعیّت کرد.امّا این که امروز ماه مبارک رمضان است ، یا نیست ، از موضوعاتی است که هر کس می تواند در آن به تشخیص خود عمل کند ،یعنی هر گاه بر کسی ثابت شد که روز اول ماه رمضان است می تواند روزه بگیرد و اگر عید ثابت شد ،افطار کند.
گر چه مردم روی اعتمادی که به مراجع دارند در این گونه موضوعات مهم نیز به سراغ مراجع می روند تا بهتر تشخیص دهند ،اما مراجع از نظر شرعی هیچ الزامی به نظر دادن در باره این موضوع ندارند و می توانند بگویند این مساله از موضوعات است و خودتان تحقیق کرده و عمل کنید.
از سوی دیگر اگر هر یک از مردم در این مساله که جنبه عمومی و اجتماعی دارد،جداگانه به تحقیق بپردازد اختلافات زیادی ،به سبب تعدد منابع تحقیق ، به وجود می آیدکه با روح اسلام سازگار نیست.
همان گونه که رجوع به مراجع به طور جداگانه نیز از این مشکل دور نخواهد بود ،زیرا ممکن است چند نفر از شهود نزدیک مرجع بزرگوار به گونه ای گواهی می دهند و چند نفر به شکل دیگر نزد مرجع بزرگوار دیگری ،یا شهود که نزدیک مرجع گواهی می دهند، ممکن است مورد اعتماد دیگری نباشند، یا اصلا شهودی که نزد این مرجع می روند ،موفق به درک محضر مرجع دیگر نشوند.این امور سبب می شود هلال ماه بر یکی ثابت شود، و بر دیگری ثابت نگردد ،و اختلاف جانکاه و نگران کننده ای میان مردم پیدا شود و عظمت عید و ماه مبارک و شعائر مربوط به آن زیر سوال رود و حتی به یک شهر و در یک خانه نیز کشیده شود.
استهلال یا تلاش برای رؤیت هلال،که در منابع اسلامی بخصوص فقه شیعه مورد تایید قرار گرفته ،مورد توجّه جمع زیادی از مردم جهان در گذشته و حال بوده وهست، اعتقادات مذهبی و علایق علمی و تنظیم تقویم قمری از جمله مهمترین انگیزه های توجه مردم و دانشمندان به این امر است.
«روش تحقیق» در این رساله با توجه به موضوع آن ،که نظری و استدلالی است ،به صورت کار کتابخانه ای انجام گرفته ،البته به صورت میدانی نیز امکان دارد به این ترتیب که به رصد ماه ، پرداخته شود .
امّا به دلیل نبود امکانات مخصوص از این روش صرف نظر شده است .
و ابزار گردآوری اطلاعات فیش برداری بوده است.
که در این راستا اطلاعات مورد نیاز از منابع مختلف استخراج و مورد تحلیل و بررسی قرار گرفته است.
«قلمرو تحقیق» آنچه در این رساله مورد توجه و تاکید قرار گرفته است بررسی آیات و روایات مختلف و نظرات فقیهان (شیعه ،سنی)در مورد هلال می باشد و همچنین سعی بر آن شده تا دستاورد های علمی و نجومی در این بحث آورده شود تا با استفاده از آن به ضرورت اثبات هلال ماه پرداخته شود ودر نتیجه به ایجاد وحدت امت اسلامی و رفع موانع و مشکلات فراروی همدیگر پرداخته شود.
«بیان مسأله» با توجه به این که بحث ثبوت هلال از مباحث مهم و ضروری مکتب اسلام می باشد و برخی از اعمال و عباداتها به ثبوت هلال بستگی دارد لذا بر آن شدیم به بحث پیرامون اثبات هلال پرداخته تا بتوانیم طرح های پژوهشی کاربردی در زمینه های فقهی و نجومی برای روشن شدن نقاط مبهم و دستیابی به اطلاعات و نرم افزار های تسهیل کننده رؤیت هلال بپردازیم و همچنین به بررسی ملاک های علمی و برطرف نمودن اختلافات موجود با توجه به پیشرفت های علمی برسیم ودر نهایت به تقویم قمری بر اساس ملاک واحد برای جهان اسلام دست پیدا نماییم.
«پیشینه تحقیق» بحث رؤیت هلال و راههای ثبوت آن، از اموری است که معمولا مردم با آن سروکار دارند به همین جهت مباحث زیادی در رابطه با این امر درکتب غالب فقهای شیعه و سنّی ، ابواب صوم و حج ، و بعضاً به صورت مقاله ، وارد شده است .
لذا در این رابطه با اثبات هلال در داخل و خارج کشور تحقیقاتی انجام شده است ، ولی تا کنون نتایج واحدی بدست نیامده است و در خارج کشور علما تلاش های ارزنده ای به صورت فردی انجام داده اند.
از جمله عالم بیدار ودور اندیش ومصلح زمان شناس امام موسی صدر بود که برای از بین بردن نگرانی و اضطراب و وحدت امت اسلامی دست به کار شد ولی نتیجه ای حاصل نشد.
و در زمینه تلاش های جمعی فعالیت هایی صورت گرفت.
مثلا در جلسه تقویم اسلامی در جده که ایران هم در آن جلسه حضور داشت، که هدف عربستان آن بود که مکه مکرمه را مرجع رؤیت هلال قرار دهند ولی یه نتیجه نرسید.
هدف تحقیق: یکی از مهم ترین مقوله ها در مکتب اسلام مقوله اثبات هلال ماه می باشد چون بحث ثبوت هلال از مباحثی است که همه انسان ها به نوعی به آن نیاز دارند و شریعت اسلام نیز برخی از اعمال و عبادات را معلّق به ثبوت هلال ، نموده است.لذا در این پایان نامه به مقایسه آرا و نظرات عالمان شیعه و عالمان غیر شیعه در مورد رؤیت هلال پرداخته می شود.
همچنین به این موضوع که آیا اثبات هلال از طریق چشم غیر مسلح مشخص می شود یا خیر می پردازیم.
در نهایت به بررسی ملاک های اصلی فقها در اثبات حلول ماه و معیار متخصصین و فقهای عظام در رؤیت هلال و مساله اتحاد و اختلاف فقها پرداخته می شود.
1-1 «بخش اول»: واژه شناسی 1-1-1 ماده «هلل» و مشتقات آن در کتابهای لغت هَلَّ السَّحابُ بِالمَطَرِ هَلَّاً و اِنهَلَّ بِالمَطَرِ اِنهَلالاً .
باران با شدت بارید .
اَلتهلیل : قول لا اله الا الله .
یَتَهَلّلُ السَّحابُ بِبَرقِه : ابر درخشان می شود .
یَتَهَلَّلُ الرَّجُلُ فَرِحاً : از خوشحالی تابناک می شود .
[3] أُهِلَّ : ماضی مجهول است از اهلال.
و اهلال به معنی :بانک بلند کردن ،فریاد کشیدن ،آواز برآوردن ،نام بردن .
و اهلال در اصل به معنی :آواز برآوردن است .
و هلال ،هر ماه که بدین نام نامیده شده ،بدان جهت است که هنگام دیدن آن به تکبیر و دعا آواز برمی آورند .
و اهلال در حج به تلبیه آواز برداشتن است .
[4] أَهِلَّه : جمع هلال است .
به معنی: ماه نو .
و به دو شب اول ماه هلال گفته می شود ، و برخی گفته اند :در سه شب اول هلال است [5]، .
بعضی هم گفته اند : تا هنگامیکه خط نورانی باریکی آن را به شکل دائره بیرون می آورد .
بدین نام نامیده می شود .
[6] اَلهِلالُ : اوّل لیلهٍ و الثانیه و الثالثه ،ثم هو قمرٌ .
هلال :شب اول تا شب سوم ماه و پس از آن ، به ماه قمر می گویند .
وَالهِلالُ ما یُضَمُّ بینَ الحنوَیْنِ من حدیدٍ أو خشَب؛ والجمع الأهلَّهُ .
و هلال به چوب یا آهنی که میان پالان نهند ،جمع آن :الاهله .
والهِلالُ :السنانُ الذی له شُعبتان یُصاد به الوحش.
هلال : به پیکان دو شاخه که با آن حیوانات وحشی را شکار می کنند .[7] أُهِلَّ الهِلالُ : هلال ماه آشکار شد ،ماه شب اول آشکار شد .
هَلَّلَ الرَّجلُ : لا اله اله الله گفت .
اِسْتَهَلَّ الصَبی :در وقت ولادت بلند گریه کرد .
أهَلَّ اَلْمُعْتَمَر :هنگامی گفته شود که تلبیه گو صدایش را بلند کند.
[8] اَهَلِّ الرَّجُلُ : بسوی ماه شب اول نگاه کرد .
أهْللْنا الشَهْر والسْتَهْلَلْناه : هلال ماه را دیدیم .
وهالَّ الاجیر مُهالَّهً و هِلالاً :اجاره کرد او را از این هلال تا آن هلال .
ابن الاعرابی :وَالْهِلالُ ما یَبْقی فی الحَوضِ من الماءِ الصافی : هلال آب صاف و زلال است که در حوض باقی می ماند .
[9] 1-1-2 ماده «هلل» در احادیث و قرآن ابن اثیر[10] بعضی از احادیثی را که از طریق عامه ضبط شده و در آنها ماده «هلل» آمده ،ذکر نموده است ، ایشان گفته است در احادیث حج مکرراً «اهلال» ذکر شده و آن عبارت از رفع صوت به تلبیه است.
گفته می شود .
أهَلَّ المُحْرِمُ بِالحَجْ یُهلُّ إهْلالاً : این عبارت وقتی گفته می شود که حاجی تلبیه بگوید و صدایش را بلند کند.
وَالْمُهَلّ :موضع اهلال و آن میقاتی است که از آن محرم می شوند .
حدیث عمر : «أن ناساً قالُوا لَه :إنا بینَ الجبال لا نُهِلُّ الهِلالَ اذا أهَلَّه الناس.» یعنی ما به خاطر وجود کوه هلال ماه را نمی بینیم هنگامی که سایرین می بینند .
فخرالدین [11] طریحی روایتی را از طریق خاصه ذکر کرده است : فی دعاء الهلال « اللهم أهلّه علینا بالامن و الایمان»که اهله هم با ادغام و هم با فک روایت شده است.
بعضی از شارحین گفته اند در صورتی این عبارت صحیح است که منظور از «أهله» تاباندن و نمایاندن هلال(اطلعه وأرانا ایاه) باشد ،که در اینصورت معنای دعا می شود :خدایا دیدن هلال را بر ما مقرون به امن و ایمان قرار بده.
و عنه ، عن محمد بن عبدالحمید ، عن محمد بن الفضیل ،عن ابی الحسن الرضا (ع).
[12] فی حدیث قال : صوموا للرؤیه ، وافطروا للرؤیه .
در حدیثی آمده است : با دیدن هلال ماه روزه بگیرید و با دیدن آن افطار کنید .
از ماده «هلل» در کل قرآن فقط دو مشتق ملاحظه می شود : یکی اُهِلَّ و دیگری أَهِلَّه جمع هلال .
1- اِنَّما حَرَّمَ عَلَیْکُم الْمَیَتهَ وَ الدَّمَ وَ لَحْمَ الْخِنزیرَ وَ ما أهِلَّ بهِ لِغیْرِ الله ...
(بقره /173) جز این نیست که مردار و خون را و گوشت خوک را و آنچه را که به هنگام ذبح نام غیر خدا بر آن بخوانند ،بر شما حرام کرد .
اُهِلَّ ماضی مجهول است از اهلال .
اصل رفع صوت است و مراد از آن در اینجا بلند گفتن اسم غیر خداوند مانند لات و عزی و سایر بتها بر حیوانی که مورد ذبح واقع می شود .
البته این اصطلاح به بلند گفتن نام خداوند در هنگام ذبح نیز اطلاق می شود.
به مرور زمان کاربرد این اصطلاح گسترش یافته و در هر اسمی اعم از اینکه بلند ذکر شود یا معمولی ،استعمال شده است مانند اهلال به تلبیه که عَلَم شده است برای هر مُحْرمی که صدایش را بلند کند یا بطور معمولی تلبیه بگوید .
[13] 2- یَسْئلونکَ عَنِ الاَهلَّه[14] قل هی مواقیت للناس و الحجّ ...[15] أهِلّه جمع هلال و منظور از آن در اینجا هلال ماه است .
جوهری گفته :شب اول تا شب سوم ماه و پس از آن قمر است[16] .
ابن منظور گفته :هلال روشنی ماه است هنگامی که مردم آن را در اول ماه می بینند و بقولی ماه را در شب اول و دوم هلال گویند و بعد هلال گفته نمی شود تا در ماه آینده به حال اول برگردد و به قولی تا وقتی که متحجّر شود یعنی به صورت دایره ای درآید (که یک طرفش همان هلال شبهای قبل است و بقیه اش را خطی نورانی تشکیل می دهد .) و بعضی گفته اند این اطلاق همچنان ادامه دارد تا زمانی که نورش بر ظلمت شب غلبه کند و این در شب هفتم ممکن است که بعد از آن قمرش می خوانند.
[17] فیروز آبادی گفته : هلال ماه یا دو شب از اول ماه یا سه شب تا هفت شب و دو شب از آخر ماه یعنی شب بیست و ششم و شب بیست و هفتم و غیر از این موارد را قمر می گویند.
[18] در معجم الوسیط گفته شده هلال از ماه تا شب هفتم است و قمر اواخر ماه از شب بیست و ششم به بعد است .
1-1-3 وجه تسمیه هلال : در رابطه با اینکه منشأ اشتقاق واژه « هلال» چه چیز بوده و «هلال» از چه کلمه یا عبارتی اخذ شده آرائی ذکر گردیده که عمده آنها دو نظریه می باشد .
نظریه اول :بعضی قائلند که هلال از اهلال یعنی صدا را بلند کردن اخذ شده است .
البته نه هر اهلالی بلکه اهلالی که هنگام رؤیت هلال صورت می گرفته است .
ابوالعباس در این مورد گفته است : «سمی الهلال هلالاً لان الناس یرفعون اصواتهم باخبار عنه » هلال را از آن جهت هلال نامیده اند که مردم بااطلاع از آن صدایشان را بلند می کنند.
بر خلاف این نظریه برخی قائلند که هلال اصل بوده و اهلال مأخوذ از هلال می باشد راغب اصفهانی می گوید :اهلال عبارتست از رفع صوت هنگام رؤیت هلال و سپس در هر صدا بکار رفته مثل اهلال الصبی(گریه کردن یا فریاد زدن کودک در وقت ولادت) نظریه دوم : هلال از استهلال الصبی (هنگامی که کودک در وقت ولادت گریه می کند یا فریاد می زد) اخذ شده ،سپس اهلال بالحج (بلند گفتن تلبیه) از هلال مأخوذ گردیده است .
و این بدان جهت است که وقتی ماه ذی الحجه را می بینند،راجع به آن گفتگو می کنند.
1-2 بخش دوم : آشنایی با تقویم هجری 1-2-1 تقویم هجری قمری از زمان های بسیار دور بشر به دنبال روش هایی بود تا به کمک آن بتواند گذشت زمان را اندازه گیری کند.
اما نبود ابزارهای این کار موجب شد تا به این فکر بیافتد که پدیده های طبیعی برای اندازه گیری زمان و تعیین تقویم استفاده کند.او فهمید که می تواند به راحتی از پدیده های تکرار شونده ی طبیعی در جهت کارهای خود بهره ببرد.شاید نخستین پدیده ی مورد توجه ،حرکت ظاهری خورشید در آسمان بود.
زیرا این پدیده هر روز تکرار می شد و به راحتی قابل رصد و تجربه تود.
باطلوع خورشید آسمان روشن می گردد،کم کم خورشید بالا می آید تا ارتفاع آن به بیشترین مقدار خود میرسد و پس از آن از ارتفاعش کاهش یافته و در نهایت غروب می کند.پس از غروب خورشید،آسمان تاریک شده و ستارگان پدیدار می شوند و در روز بعد با طلوع مجدد خورشید باز هم این چرخه تکرار می شود.
بدین ترتیب شبانه روز به عنوان یکی از ارکان گاه شماری تعیین و مورد استفاده قرار گرفت.
روز یا شبانه روز از حرکت زمین حول محور دورانی خود است که به صورت جابجایی روزانه خورشید در پهنه ی آسمان مشاهده می شود.
پدیده ،کوچکترین واحد گاه شماری به شمار می آید .
پدیده ی دیگر که به عنوان یکی از ارکان تقویم و گاه شماری استفاده می گردد،حرکت ماه به دور زمین است ،با نگاهی به تاریخ نجوم مشخص می شود که بسیاری از اقوام از ماه و تشکیل اهلّه برای تقویم استفاده می کرده اند.
1-2-2 مبانی تقویم هجری قمری مبانی تقویم بر پایه دوران ظاهری ماه به دور زمین استوار است واز رؤیت هلال تا رؤیت هلال بعد را یک ماه قمری بحساب می آورند.از آنجایی که طول ماه قمری بر اساس رؤیت هلال – که بر حسب عوامل مختلفه طبیعی تغییر مینماید استوار شده ممکن است سه ماه متوالی و نه بیشتر، 29روزه و سه ماه متوالی 30روزه باشد و چهار ماه متوالی 30روز نیز ممکن نیست.
یک سال قمری به همان صورتی که در آیه شریفه 36سوره توبه و خطبه پیغمبر در حجه الوداع تصریح شده است، از دوازده ماه قمری حقیقی تشکیل می شود.بنابر این طول سالهای قمری حقیقی 354روز و گاه 355روزه می شود.به علت بی نظمی در توالی ماههای 29روزه و 30روزه و عملی نبودن پیش بینی طول ماهها که با رؤیت هلال مشخص شده است، منجّمین شیوه دیگری را انتخاب نموده اند که به دنبال آن دونوع تقویم هجری قمری بوجود آمده است.یکی تقویمی غیر مظبوط و غیر رسمی که مسلمانان بر اساس آن مراسم مذهبی را بجای می آورند و به تقویم هلالی معروف است،دیگری تقویمی رسمی و مضبوط که منجّمین از روی محاسبه دقیق طول سال و توالی قابل پیش بینی سالهای کبیسه تنظیم نموده و به عنوان تقویم هجری قمری (حسابی یا امر اوسط) در کنار دیگر تقویم های رایج سالیانه به چاپ می رسانند.
1-2-3 تقویم هجری قمری هلالی در این نوع تقویم که در کشور های اسلامی به منظور تعیین اعیاد و مناسبت های مذهبی استفاده می شود، تاریخ اول هر ماه با رؤیت هلال ماه نو در شامگاه روز بیست ونهم یا سی ام ماه قبل، تعیین می شود .
در نتیجه ،تعداد شبانه روز های هر ماه قمری برابر با مدت زمان بین دو رؤیت متوالی هلال ماه نو است، این نوع روش آغاز ماه ، پیش از اسلام به ویژه در بین اقوام سومری،بابلی و یهودی نیز روایج و سابقه ی طولانی داشته است.
مطابق حکم شرعی اگر هلال ماه در شامگاه 29 ماه رؤیت شود، آن ماه به پایان رسیده است و فردا اول ماه بعد است ولی اگر هلال ماه در شامگاه روز 29رؤیت نشد ماه 30 روزه می شود.
بنابر این ماه قمری نمی تواند 28 روزه یا31 روزه باشد.
ضمن آنکه در تقویم هجری قمری هلالی،برای توالی ماه های29و 30 روزه نظم و قاعده ی مشخصی وجود ندارد.
از این رو ممکن است چند ماه متوالی 29 روزه یا 30 روزه وجود داشته باشد.
1-2-4 تقویم هجری قمری قرار دادی تاریخ نویسان و سایر پژوهشگران ، برای سهولت در محاسبات روز مره ی تقویم هجری قمری و بر طرف کردن اشکالات ناشی از اختلاف در تقویم هجری قمری هلالی در کشورهای اسلامی ، از تقویمی به نام «تقویم هجری قمری قرار دادی»استفاده می کنند.البته این نوع تقویم در تعیین اول ماه های قمری کاربردی ندارد.مبدا تقویم و نام ماه های این تقویم،همانند تقویم هجری قمری هلالی است.
1-2-5 چرا در تقویم هجری قمری اختلاف پیش می آید؟
اما تعداد شبانه روز ماه های این تقویم ، متناوباً 30و 29 شبانه روز است.
یعنی ماه محرم 30شبانه روز ماه صفر 29 شبانه روز و همین طور تا آخر در نظر گرفته می شود.
مشکل اختلاف تقویم هجری قمری از سه مقوله نجومی ، انسانی و فقهی قابل بررسی است.امروزه با وجود نرم افزارهای مختلف نجومی محاسبه ی موقعیت و مشخصات ماه کار ساده ای است.
اما مسئله ی رؤیت کار را پیچیده می کند.
در کشور های مختلف اسلامی از ضوابط متفاوتی برای پیش بینی اول ماه قمری استفاده می شود.به عنوان مثال در تقویم کشور عربستان (ام القری) اگر مقارنه ی ماه و خورشید پس از غروب خورشید اتفاق افتد و در شهر مکّه ماه پس از خورشید غروب کند، فردای آن روز را اول ماه قمری در نظر می گیرند.
از طرف دیگر مسئله ی رؤیت یک امر انسانی است که با توجه به افراد و شرایط مختلف بسیار متغیر است .
عوامل دیگری مثل وضعیت جوّی منطقه ی رصد ، وضعیّت افق منطق ی رصد، نوع و قدرت ابزار مورد استفاده ، میزان رطوبت منطقه ، آلودگی هوای منطقه ، ارتفاع از سطح زمین ، قدرت و توانایی چشم رصد و ...
می توانند بر رؤیت پذیری هلال تاثیر گذار باشند.
به دلیل جنبه های مذهبی تقویم قمری ، اختلاف فتاوای مراجع تقلید نیز در اثبات اول ماه تاثیر گذار است.بحث هایی مانند حکم استفاده از ابزار ، اتحاد افق و ...مباحث فقهی هستند که مرتبط با اثبات اول ماه می باشند 1-2-6 مقایسه ی تقویم هجری شمسی و هجری قمری تقویم هجری قمری بر اساس حرکت ماه تنظیم گردیده است.هر سال قمری از 12ماه تشکیل شده است که هر ماه آن با رؤیت هلال اول ماه آغاز گردیده و تا رؤیت بعدی ماه ادامه دارد.مدت هر ماه قمری29یا30روز است.از آنجایی که ماه قمری نمی تواند 31روزه باشد،لذا روز پس از سی ام ماه قمری ، قطعاًروز اول ماه بعدی است، حتی اگر ماه به علت های گوناگون مثل بدی آب و هوا و ...
رؤیت نگردد.
اما تقویم رسمی کشور ما تقویم هجری شمسی است که با تقویم هجری قمری شباهت ها و تفاوت هایی دارد .مبدا هر دو تقویم هجرت پیامبر اکرم (ص)از مکّه به مدینه است.
به طور دقیق تر مبدا تقویم هجری شمسی اولین روز فروردین سالی است که هجرت اتفاق افتاده است.
مبنای کار کرد تقویم هجری شمسی بر اساس حرکت زمین به دور خورشید است.سال خورشیدی همانند سال قمری از 12 ماه تشکیل یافته است.ماه های فصل بهار وتابستان،31روزه و ماه های فصل پاییز و زمستان،به استثنای اسفند،30روزه است.
ماه اسفند در حالت عادی 29 روز دارد.
بنابر این طول ماه های تقویم هجری شمسی وقمری متفاوت است و همگام با هم تغییر نمی کنند.
1-3 «بخش سوم»تنجیم و ستاره شناسی 1-3-1 تعریف علم نجوم : علم نجوم ، دانشی مبتنی بر قواعد تجربی و ریاضی است که در طول تاریخ با خرافه و گمانه زنی های غیر علمی همراه گشته است و اگر مخالفتی در روایات معصومین(ع)با این علم دیده می شود متوجه همین بخش غیر علمی آن است،بنابر این هیچ دلیلی بر حرمت بهره مندی از این دانش در جهت خبر دادن از حوادث فلکی همچون خسوف و کسوف که مبتنی بر قواعد علمی است، وجود ندارد.
اما اگر کسی حوادث فلکی را بدون اراده قاهر الهی، موثر در پدیده های زمینی بداند در کفر او تردیدی نیست و اگر اراده خداوند را برتر از تاثیر این علل بداند ولی با قطعیت به پیش گویی از حوادث آینده بپردازد به گونه ای که با تعالیم دینی همچون تاثیر دعا و صدقه منافات داشته باشد ، مرتکب عمل حرام شده است.
1-3-2 حکم تنجیم : در این قسمت بر اساس اشکال و صورت های مختلف خبر دهی و پیش بینی از آینده که بر اساس حرکت ستارگان و تحولات فلکی هستند اشاره می شود.
1- خبر دادن از تحولات فلکی مبتنی بر حرکت ستارگان .
هیچ دلیلی بر حرمت خبر دادن از اوضاع افلاک مبتنی بر حرکت و سیر ستارگان وجود ندارد ،مانند خبر دادن از خسوف که نشات گرفته از قرار گرفتن زمین بین ماه و خورشید و یا همانند خبر دادن از کسوف که ناشی از قرار گرفتن ماه یا کره ای بین زمین و خورشید است.
شیخ انصاری در این باره می گوید: 1-3-2-1 خبر دادن از تحولات فلکی : «خبر دادن از اوضاع افلاک چه به صورت قطعی و با استناد به برهان و چه به صورت ظنّی وبا اعتماد بر امارات،اوضاع را باز گوید ،جایز است.
1-3-3 ادله جواز علم نجوم الف- در کتاب بحار الانوار روایتی از کتاب نجوم سید بن طاووس نقل شده که با طرق متعددی به یونس بن عبدالرحمان می رسد و او نیز به اسناد خود آن را از امام صادق (ع)روایت کرده است.
«قلت لا بی عبدالله (ع):جعلت فداک!
اخبر نی عن علم النجوم ما هو؟
فقال«هو علم من علم الانبیاء قال:فقلت:کان علی بن ابی طالب یعلمه ؟فقال:کان اعلم الناس به، «به امام صادق (ع)عرضه داشتم :علم نجوم چیست؟فرمود:دانشی است از دانشهای پیامبران.گفتم:آیا علی بن ابی طالب (ع)آن را می دانست؟فرمود:او دانا ترین مردم به این دانش بود.
ب-خبرمحمد بن یحیی خثعمی: «سالت ابا عبدالله (ع)عن النجوم حقّ هی؟
قال:نعم،فقلت له :و فی الارض من یعلمها؟قال :نعم،و فی الارض من یعلمها» «از امام صادق (ع) سوال کردم که آیا علم نجوم حق است؟فرمود :آری.
پرسیدم:آیا کسی هم هست که آن را بداند؟فرمود :بله در زمین کسانی هستند که این علم را می دانند.
ج-کراجکی از امیر المومنین(ع) نقل می کند: «انه قال :العلوم اربعه:الفقه للادیان،والطبّ للأبدان،والنحو للسان،والنجوم للأزمان» «علوم بر چهار قسم است : فقه برای شناخت ایمان، پزشکی برای ابدان،نحو برای زبان ، نجوم برای شناخت زمان ها » د-حفض بن بختری گفت: «ذکرت النجوم عند ابی عبد الله (ع)، فقال:ما یعلمها الّا اهل بیت بالهند و اهل بیت من العرب» «نزد امام صادق (ع)اسمی از نجوم بردم، حضرت فرمودند:کسی جز خانواده ای در هند و خانواده ای از عرب آن را نمی داند» و – محمد و هارون – دو پسر سهل – به امام صادق (ع) نامه ای نوشتند و در آن پرسیدند :پدر و جد ما نجوم می دانستند، آیا نظر در نجوم جایز است؟حضرت در پاسخ فرمودند:آری.
1-3-3-1 روایاتی که دلالت بر مذموم بودن علم نجوم دارند.
در مقابل،روایاتی نیز وجود دارند که بر مذموم بودن علم نجوم و تشبیه منجّم به کاهن و جادوگر دلالت دارد.
از جمله موثقه نصر بن قاموس که در کتاب خصال روایت شده است:قال:سمعت ابا عبدالله (ع)یقول:المنجّم ملعون ، والکاهن ملعون، و الساحر ملعون و المغنیّه ملعونه،و من آواها واکل کسبها ملعون ، و قال (ع):المنجّم کالکاهن و الکاهن کالساحر، والساحر کالکافر،والکافر فی النار» «نصربن قابوس گقت:از امام صادق(ع)شنیدم که فرمودند: منجّم ملعون است،و جادوگر ملعون است و کاهن ملعون است وزن آواز خوان ملعون است و کسی هم که به آنها پناه دهد و از کسب آنها بخورد ملعون است.همچنین فرمود:منجّم همانند کاهن و کاهن همانند جادوگر و جادو گر همانند کافر و کافر در آتش است.
شیخ بهایی می گوید: ادعای منجمان مبنی بر ارتباط بعضی از حوادث زمینی با اجرام آسمانی، اگر چنین می پندارند که اجرام آسمانی مستقلا علت موثر در حوادث زمینی یا شریک در تاثیر هستند،این اعتقاد برای شخص مسلمان حلال نیست، و علم نجوم مبتنی بر این اعتقاد کفر است و روایاتی که از علم نجوم برحذر داشته واز صحت اعتقاد بدان نهی کرده ، بر این معنا حمل شده اند...
1-3-2-2- اخبار از آینده با توجه به اوضاع فلکی بدون اعتقاد به تاثیرات آنها: خبر دادن از حدوث وقایعی هنگام اتصالات و حرکات ستارگان جایز است ، مثلا خبر دهد که هنگام پیدایش وضع معیّنی همچون نزدیکی و دوری و مقابل گشتن واقتران دو ستاره ،فلان واقعه در آینده رخ خواهد داد .
البته این گونه خبر دهی در صورتی جایزاست که به گونه ظنّی و مستند به تجربه های حاصل شده یا نقل شده در وقوع حادثه ای به اراده خدا در وضع خاص فلکی باشد ، بدون این که معتقد به رابطه علّیت بین آن دو باشد، بلکه در صورت عدم اعتقاد به سببیت افلاک در پیدایش حوادث و استناد به تجربه قطعی ، جایز است به گونه قطعی نیز از وقوع حوادث خبر داد،زیرا شخصی که مثلا به تجربه دریافته است که هر گاه سگ او از پشت بام به داخل خانه آید، در آن شب باران خواهد بارید ، می تواند به استناد به این تجربه به طور یقین به بارش باران در آن شب حکم کند.
.
روایاتی که درباره عدم جواز تصدیق منجّم آمده است مربوط به غیر از این مورد یا منصرف از این مورد است .
1-3-2-3 اخبار از حوادث با اعتقاد به حیات افلاک و عدم استقلال آنها در تاثیر بر رویدادهای زمینی اگر اخبار از رویدادهای زمینی با استناد به تاثیر ستارگان و رابطه اجرام آسمانی و حوادث زمینی واعتقاد به حیات و فاعلیت افلاک باشد- چه فاعل مختار و چه فاعل موجب، ولی خدا را موثر اوّل بداند، آیا چنین خبر دهی ، کفر به شمار می آید؟
شیخ انصاری می گوید : ظاهر بیشتر عبارت فقها این است که ، چنین اخباری کفر است .
شاید وجه کفر آن ، این باشد که نسبت دادن افعالی که به حکم ضرورت دین مستند به خداوند می باشند مانند آفرینش و رزق و زنده کردن و میراندن ،به غیر خداوند مخالفت با ضرورت دین است .ظاهر سخن شهید در قواعد ، عدم کفر است .
وی می گوید :«اگر کسی معتقد باشد که ستارگان این کارها را انجام می دهند ، ولی مؤثر اصلی را خداوند بداند در این صورت آن شخص خطا کار است ، زیرا نه به دلیل عقلی ونه دلیل نقلی، حیات برای ستارگان اثبات نشده است»