مقدمه: در جهان امروز توسعه هدف اصلی جوامع و از مهمترین سیاستگذاریهای دولتها محسوب میگردد.
بدیهی است که توفیق جوامع در زمینههای فرهنگی، سیاسی، و اقتصادی در گرو برخوردای از یک نظام آموزشی منسجم و پویاست و مدیریت موثر نقش اساسی در هدایت نظام آموزشی در نیل به اهداف توسعه بر عهده دارد.
از زمان تشکیل آموزش و پرورش، به صورت رسمیدر کشورها حدود یک قرن میگذرد در خلال این مدت نظام آموزشی در اثر تحولاتی که در سطح جامعه رخ داده است ازجهات گوناگون وسعت و گستردگی پیدا کرده است و این امر اهداف، وظایف و مسئولیتهای آن را پیچیده تر و اداره امور را به مراتب دشوارتر نموده است.
رسالت اساسی آموزشی و پرورش تربیت انسان سالم و سازنده است براین اساس مدیران فقط بازگوکننده بخشنامهها ومجری آئین نامهها وناظر بر اجرای برنامههای رسمی نیستند بلکه وظیفه دارند فعالیتهای مدرسه را در جهت اهداف متعالی تربیت، سازندگی دانش آموزان و در نهایت موفقیت جامعه هدایت نمایند.
پس، مدیران آموزشی حال و آینده موظف هستند که با تعاریف و کارکردهای مدیریت، نظریهها و تئوریهای مدیریت، راه، روش و اصول جدید مدیریت (سازمانهای یادگیرنده، مدیریت مشارکتی، مدیریت خلاق، مدیریت دانش، مدیریت کیفیت فراگیر آشنایی کامل داشته باشند تا بتوانند محیطی دلپذیر و رضایت بخشی برای فعالیت پرسنل فراهم آورند.) به امید آنکه مدیریت آموزش و پرورش، امری عادی و مرسوم تلقی نشود و مدیران آموزشی در چارچوب صرف اعمال ضوابط، بایدها و اتکاء به قدرت رسمی، محبوس ومحدود نگردد، بلکه بیش از آن، زمینه برای ایجاد و توسعه روابط انسانی به ویژه مدیریت آموزشی فراهم گردد.
نوع تحقیق: روش کتابخانه ای روشهای کتابخانه ای در تمامیتحقیقات علمیمورد استفاده قرار میگیرد، ولی در بعضی از آنها در بخشی از فرآیند تحقیق از این روش استفاده میشود و در بعضی از آنها مانند این تحقیق، موضوع تحقیق از حیث روش، ماهیتا کتابخانه ای است و از آغاز تا انتها متکی بر یافتههای تحقیق کتابخانه ای است.
در مهارت تحقیق کتابخانه ای، آشنایی با نحوه استفاده از کتابخانه است؛ یعنی ما باید از روشهای کتابداری، نحوه استفاده از برگه دان و ثبت مشخصات کتاب، نحوهی جستجوی کتاب در کتابخانه و نیز رایانههای آن مقررات بهره برداری و سفارش کتاب ونظایر آن اطلاع حاصل نماییم.
برای این کار لازم است با مطالعه منابع مربوط و نیز استفاده از تجارت دیگران و همچنین راهنمایی کتابداران کتابخانهها مهارت لازم را به دست آورند.
شیوهی جستجوی کتاب یا منبع مورد نیاز در کتابخانه است.
برای این کار معمولا کتابخانه ها، برگه دانها یا کارتهای ویژهای در اختیار دارند که به سه شکل تنظیم شده است: 1.
بر اساس عنوان کتاب، 2.
براساس موضوع، 3.
بر اساس نام مولف همچنین این اطلاعات در رایانههای کتابخانهها ذخیره سازی شده که مراجعان میتوانند آنها را بازیابی کنند.
بنابراین، ما میتوانیم با استفاده از این شکلها کتاب یا دیگر منابع مورد نظر را در برگه دانها بیاییم و شماره ثبت کتاب را که معمولا در گوشه بالا و سمت چپ کارت یا برگه برای کتب لاتین و در سمت راست آن برای کتب فارسی نوشته شده است روی کاغذ یا فرم ویژه یاد داشت کند و به کتابدار تحویل دهد.
هر کتابخانه آیین نامه و مقررات خاصی دارد و محقق باید به مفاد این آیین نامه که معمولا از روی دیوار جعبه اعلانات نصب شده ، یا نزد کتابدار است، آشنا شود و مطابق آن به عضویت کتابخانه در آید یا از آن بهره برداری کند.
کتابداران ماموریت راهنمایی متقاضیان و نیز تامین خدمات مورد نیاز را دارند و ما در هر زمان میتوانیم از راهنمایی و مساعدت آنها بهره مند شویم.
در کتابخانهها به طور کلی دو دسته منبع وجود دارد: اول ، منابعی که به امانت داده میشود و ما میتوانیم مطابق مقررات کتابخانه آنها را به امانت ببریم؛ دوم، منابعی که به امانت داده نمیشود و ما صرفا مجاز هستیم در محل کتابخانه از آنها استفاده کنیم.
این منابع عبارتند از : فرهنگ ها، کتابهای مرجع، اطلس ها، مجلات، آرشیوها، برخی اسناد و مدارک.
کتابخانهها از حیث دسترسی ما به منابع به سه گروه تقسیم میشوند: 1.
کتابخانههای باز، که در آنها ما میتوانیم آزادانه بین قفسه رفت و آمد کرده، کتابها را مورد وارسی قرار دهیم و کتاب مورد نظر خود را انتخاب کنیم.
2.
کتابخانههای بسته، که در آنها ما امکان دسترسی به منابع را به طور مستقیم نداریم باید کلیه تقاضاهای خود را به کتابدار تحویل دهیم.
3.
کتابخانههای نیمه باز، که در آنها بخشی از منابع مستقیما در دسترس ما قرار دارد (بخش جراید، مرجع و ...) و بخشی دیگر در اختیار کتابداران است.
انواع سند در مطالعات کتابخانه ای اسناد گوناگونی مورد استفاده قرار میگیرد، اعم از آن که تحقیق به روش کتابخانه ای انجام شود ویا اینکه بخشی از فرآیند تحقیق را مطالعات کتابخانه ای تشکیل دهد.
اسناد عمده در مطالعات کتابخانه ای عبارتند از : کتاب، میکروفیلم، میکروفیش، دیسکها، دیسکهای رایانه ای، بانکهای اطلاعاتی، مقالهها و مجله ها، اسناد اصل، اسناد دولتی، نشریههای رسمیدولتی، اسناد شخصی و خصوصی، مطبوعات، آمارنامه، اسناد صوتی و تصویری و ...
ابزار گردآوری اطلاعات درروش کتابخانه ای این ابزارها بسته به نوع سند و هدف ما از گردآوری اطلاعات و نوع آن متفاوت است.
عمده ترین ابزاری که در تحقیق کتابخانه ای برای جمعآوری اطلاعات از آن استفاده میشود عبارتند از : فیش، جدول و فرم، پرسشنامه استخراج اطلاعات، نقشه و کروکی.
فیش ابزاری است از جنس کاغذ یا مقوا که ما بخشی از یک متن مورد مطالعه را که در رابطه مساله تحقیق خود مییابیم، روی آن ثبت نموده یا الصاق مینماییم.
فیشها انواع گوناگونی دارند؛ یعنی بر اساس سطح اطلاعات مربوط یا موضوع و نیز حجم مطلب انتخاب شده از متن متفاوتند.
متن مورد استفاده برای ثبت در فیش ممکن است عین مطلب و به صورت نقل قول مستقیم یا برداشت ما از مطلب و به صورت نقل قول غیر مستقیم یا ترجمه از متن به زبان دیگری باشد، یا همچنین ممکن است چکیده مطالب مورد مطالعه ، مشاهده، ثبت و ضبط مطالب به دست آمده باشد .
در هر فیش ثبت اطلاعات چند بخش وجود د ارد که عبارتند از: بخش اطلاعات مربوط به منبع یا اثری که اطلاعات از آن گرفته میشود شامل نام اثر، نام نویسنده و مترجم، مشخصات اثر از قبیل نام ناشر، شماره چاپ، زمان نشو و ...
برای صرفه جویی در این امر ما میتوانیم بر اساس کتابشناسی اولیه که برای تحقیق خود انجام داده به هر یک از منابع مربوط کد مخصوصی اختصاصی دهیم.
سپس درهنگام فیش برداری از منابع به درج شماره کد بر روی فیش اکتفا کنیم.
بخش اطلاعات درباره موضوع مورد مطالعه و متن ثبت شده در فیش.
این اطلاعات شامل عام و کلی و فرعی بودن مطلب، موضوعات جانبی ، نوع مطلب شامل نقل، ترجمه ، تلخیص و غیره.
بخش اطلاعات در مورد فیش ، این اطلاعات درباره خود فیش است، شامل کد فیش یا شماره مسلسل، کد فیشهای مکمل، تاریخ فیش برداری و نام فیشنویسان.
بخش ثبت یا الصاق متن، این بخش فضای عمده فیش را به خود اختصاص میدهد.
در حاشیه یاذیل این بخش فضای خاصی به نظر فیش بردار یا محقق اختصاص داده میشود تا نظر خود را در آن یادداشت نماید.
روش تجزیه و تحلیل اطلاعات روش تجزیه و تحلیل اطلاعات با توجه به مطالب نوشته شده در داخل متن به صورت تحلیل شخصی بوده است.و در مواردی که اطلاعات در زمینهی کم بوده با مراجعه به کتابهای مربوطه تجزیه و تحلیل انجام پذیرفته است.
تحقیقاتی که نوعاً کتابخانه ای هستند واطلاعات به وسیله ابزارهای سنجش مربوط نظیر فیش، جدول، کارت و امثال آن گردآوری میشود، از نوع تحقیقات کیفی هستند.
چون مطالب به صورت کمینیست وجنبه آماری ندارد معیار و مبنای دیگری غیر از روشهای آماری در این گونه تحقیقات مورد توجه قرار میگیرد.
به طور کلی در تجزیه و تحلیلهای کیفی ازعقل و منطق و تفکر و استدلال استفاده میشود.
یعنی ما با استفاده از کتابها اطلاعات لازم را به دست میآوریم و با تفکر واستدلال خود آنها را تجزیه وتحلیل میکنیم.
ضرورت تحقیق و تجزیه و تحلیل: یکی از وجوه مشخص عصر ما، رشد وتوسعه نظامهای آموزشی است.همان طور که میدانیم تقاضا برای آموزش زیاد شده است یعنی تعداد دانشآموزان افزایش یافته وقتی دانش آموزان زیاد شوند مدارس زیادی باید تاسیس شود معلمان بیشتری استخدام شوند و سرمایهگذاری آموزشی هم باید بیشتر شود از طرف دیگر، ضرورت تغییر در تصمیم گیری، بهبود کیفی آموزشی، نقش مدیریت نظام آموزشی را به وظیفه ای پر مسئولیت تبدیل ساخته است.
نظامهای آموزشی، به این امر پی بردند که بدون مدیریت و رهبری، قادر نخواهند بود که پاسخگوی مسئولیتهای خودشان باشند.
وقتی مردم اهمیت آموزش وپرورش را درک کنند حساسیت بیشتری پیدا میکنند و روشها و شیوههای علمکرد مدارس مورد سئوال واقع میشود مثلا دیگر روشهای سنتی را قبول ندارند یا اینکه شیوههای آموزشی کشور خود را با شیوههای کشورهای پیشرفته مقایسه میکنند اینجاست که نظامهای آموزشی بر میآیند تا شیوههای آموزشی خود را تغییر دهند.
نیاز به مدیریت و رهبری، در همه زمینههای فعالیت اجتماعی، محسوس و حیاتی است.
این نیاز، به ویژه، در نظامهای آموزش و پرورش اهمیت بسیار دارد، زیرا که آموزش و پرورش نقش اساسی در گردش امور جامعه و تداوم و بقای آن بر عهده دارد و رهبری ومدیریت اثر بخش، لازمه تهیه اجرای برنامههای آموزش و پرورش نتیجه بخش است.
امروزه تقریبا در همه نظامهای آموزش و پرورش، نگرش مثبتی نسبت به امر آموزش و مدیریت ملاحظه میشود و گسترش روزافزون نظام آموزشی باعث شده که مسئله مدیریت و رهبری در آموزش و پرورش بیش از پیش اهمیت پیدا کندولی با همه اینها مدیریت آموزشی هنوز جایگاه اساسی خود را در نظام آموزشی پیدا نکرده است ونیاز به تحقیق و پژوهش در این زمینه زیاد است.
وجود مسائلی نظیر افت تحصیلی، ترک تحصیل، عدم کارآیی فارغ التحصیلان، ناتوانی برخی مدیران در حل مسائل و مشکلات آموزشی و تقاضا برای بهبود کیفی عملکردها از یکسو، و گسترش روز افزون علوم و فنون و پیچیده تر شدن شرایط اجتماعی ، اقتصادی و فرهنگی جامعه، مطرح شدن اندیشههای نو و گوناگون در تعلیم و تربیت و تغییر شیوههای مدیریت و رهبری از سوی دیگر ضرورت وجود مدیران آموزش دیده و ماهر را که بتوانند امور و فعالیتهای مدرسه را در جهت نیل به اهداف کلی و جزئی تعلیم و تربیت هدایت نمایند پیش از بیش نمایان ساخته است.
پس برای اینکه چنین مدیرانی را درجامعه داشته باشیم در زمینه مدیریت آموزشی تحقیق و پژوهش فراوانی ضرورت دارد تا جایگاه واقعی مدیریت آموزشگاهی تبیین شود و مدیران آموزشی هم مهارتهای لازم را در این زمینه به دست آورند.
بدون تردید، اثر بخشی و کارایی موثر هر سازمان، موسسه و آموزشگاه به توانایی، مهارت و تخصص نیروهای انسانی، بویژه مدیریت آنها بستگی دارد.
امروزه فردگرایی و انحصار طلبی در مدیریتها زیر سئوال است.
آنچه در تحقیق و پژوهشها در زمینه مدیریت آموزشی آشکار میگردد نقش مشارکت گروهی، استفاده از حداکثر استعدادهای افراد، اندیشیدن، تحرک مغزی، بحث و گفتگو، اشتراک و تفاهم و درک، بازنگری و ارزیابی و به طور کلی ارتباطات مطلوب بین افراد است.
اینک که دولت محترم و بخصوص وزارت آموزش و پرورش مصمم هستند در جهت تحول اداری و طرح مدرسه هوری آموزش و پرورش قدم بگذارند لازم است در گام اول تربیت مدیران لایق ، متخصص و اثر بخش در راس ادارات کل، مناطق و نواحی، قسمتهای مختلف ادارات و خصوصا مدیریت آموزشگاهها را سر لوحه کار خود قرار دهند زیرا دانش، تجربه و استعداد شرط مدیریت اثر بخش میباشد.
لازمه دانش نیز مجهز بودن به علم روز ، تکنولوژی و ارزیابی توان علمیهمه کارکنان آموزشی و پروش میباشد زیرا اعتقاداین است که متولیان فرهنگ و تربیت باید جویبار ، پویا و روان باشند نه ساکن و ثابت.
رهبری آموزشی به معنای یاری ومدد به بهبود کارآموزشی، حمایت، تقویت، یاری و مساعدت و سرانجام همکاری کردن است، نه دستور دادن .
پس اگر مدیران تربیت یافته و شایسته در راس مدارس قرار گیرند کیفیت آموزش و پرورش به طور فزایندهای بهبود خواهد یافت.
بسیاری از مشکلات جسمانی، روانی ، آموزشی، اجتماعی ، خانوادگی و ارتباطی دانش آموزان از طریق مدیریت آگاه و شایسته در همان مدرسه به نحو مطلوب حل و فصل خواهد شد.
داشن آموزان و معلمان به تلاش بیشتر برانگیخته میشوند و با ایجاد جو مناسب وهمکاری لازم موجبات تحقق هدفهای آموزش و پرورش فراهم میآید.
در نتیجه، مدیریت آموزش و پرورش که به هدایت فعالیتهای اصلی فرآیند کمال میپردازد محور اصلی توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی ملتها به حساب میآید.
پس با توجه به مطالب فوق، واقعیت مدیریت آموزشی، ضرورت تحقیق و تجزیه و تحلیل آشکار میشود.
ویژگیهای مدیران آموزشی آموزش و پرورش، رشته ای بسیار تخصصی و پیچیده است که اداره امور آن، نیاز به کارشناس مجرب، عالم و توانا دارد واز عهده هر کس که مختصر تجارب عملی و آشنایی کمیبا مدیریت دارد بر نمیآید.
زیرا سازمانهای آموزشی و پرورشی، با دیگر سازمانهای اداری، اقتصادی، بهداشتی، صنعتی، و ...
هم به لحاظ دامنه وظایف و عمق تجارب و هم به لحاظ علم و دانش و وظیفه ای که در ارتباط با تعلیم و تربیت کودکان ، نوجوانان و جوانان باید داشته باشند، کاملا متفاوت است و توجهات خاصی را میطلبد.
بدین جهت مدیران آموزش و پرورش علاوه بر آگاهی کامل از علم مدیریت، اصول و تئوریهای آن باید شرایط و ویژگیهایی را دارا باشند که برخی از مهمترین آنها عبارتند از: در زمینه مدیریت، دارای مهارتهای فنی، انسانی و ادراکی باشد.
به کار خود به عنوان مدیر آموزشی، نگرشی آگاهانه و علمیداشته باشد.
با اصول و فلسفه آموزش و پرورش و آراء و عقاید مربیان بزرگ تربیتی آشنایی داشته باشد.
اصول و مبانی برنامه ریزی درسی و آموزشی را به خوبی بداند و ازسوابق و تحولات تاریخی آن آگاه باشد.
با سازمان و اداره آموزش و پرورش در کشورهای مختلف جهان یعنی آموزش و پرورش تطبیقی، آشنایی لازم را داشته باشد.
نظام آموزش و پرورش کشور را به خوبی بشناسد از سوابق و تحولات تاریخی آن آگاه باشد.
در زمینه علوم تربیتی و روانشناسی، دانش و معلومات کافی بدست آورده باشد تا در هنگام مشکلات معلمان مدارس را راهنمایی کنند.
مسائل و مشکلات روانی و رفتاری دانش آموزان را در پرتو علوم روانشناسی تشخیص دهد و در حل آنها کوشش نماید.
با اصول بودجه بندی و بودجه متداول و برنامه ای آشنایی داشته باشد.
روابط و مناسبات متقابل میان مدرسه، خانواده و جامعه را درک کند و برای رسیدن به اهداف آموزشی آنها را مورد استفاده قرار دهد.
با راههای گوناگون اندازه گیری و ارزشیابی پیشرفت تحصیلی آشنایی لازم را داشته باشند.
کلیات روشها و فنون تدریس را به خوبی بدانند.
از مبانی علم جامعه شناسی و جامعه آموزش و پرورش به خوبی آگاهی داشته باشد تا بتواند رابطه متقابل بین جامعه و تعلیم و تربیت راازابعاد گوناگون مورد توجه قرار دهد و بداند که چه مسئولیت و رسالت عظیمیدر این مورد بر عهده دارد.
به اهمیت آموزش و پرورش به عنوان بهترین وسیله برای ایجاد تغییر ارزش ها، هنجارها و رفتارها آگاه باشد و بداند هرگاه هدفهای آموزشی تغییر کند و نظام تازه ای به منظور تحقق بخشیدن هدفها و ارزشهای جدید به وجود آید، در آن صورت مشکلات اجتماعی و نقایص رفع خواهد گردید و پرورش نیروی انسانی متخصص و تحصیلکرده و کارآمد، برای رشد وتوسعه اقتصادی، اجتماعی امکان پذیر خواهد بود.
بتواند مشکلات و مسائل مدارس و نظام آموزشی را در رابطه با شرایط و ویژگیهای جامعه تجزیه و تحلیل کند.
به مسئولیتها و وظایف چند بعدی آموزشی، ارشادی، فرهنگی، اجتماعی و اداری واقف باشند.
از سلامت جسمانی، روانی و شخصیتی کامل برخودار باشند.
سابقه آموزشی و معلمی، حداقل به مدت پنچ سال داشته و سالها در این زمینه تجربه کسب کرده باشند.
زیرا بسیار نادر است کسی بتواند وظایف مربوط به مدیریت را به خوبی انجام دهد بدون آنکه مدت زیادی از دوران خدمت خود را در انواع خدمات آموزشی و کارآموزی نکرده و آشنایی لازم را به دست نیاورده باشد.
قوانین و مقررات نظام آموزشی را به خوبی بداند و برای حل مشکلات مدارس از آنها مدد بگیرد.
مدیران و رهبران آموزشی باید کودکان و جوانان را یاری کنند تا استعدادها و تواناییهای خود را کشف کنند و راهنمایی شوند تا رشته تحصیلی، یا شغل و حرفه مناسب برای خود برگزینند.
آنها باید پسران و دختران ما را با مهارتهای اساسی و لازم آشنا و برای زندگی در جامعه آماده سازند.
به شاگردان خود فرصت دهند تا استعدادهای خلاق خود را شکوفا سازند و با همکاری یکدیگر طرحهای تنظیم شده را به اجرا در آورند.
مدیران آموزشی ، باید آگاه باشند که هدفهای آموزش و پرورش در یک جامعه، ممکن است وسیله ای برای حفظ شرایط موجود و تسلیم به سرنوشت و مقدرات باشد، یا برعکس ، انسان را حاکم بر سرنوشت خود سازد و در تکاپوی زندگی مرفه تر و ایجاد جهان بهتری او را یاری کنند.
با نظام فرهنگی جامعه و ارزشها و هنجارهای آن آشنا و به اهمیت و نقش آنها، واقف باشد و بداند که تاثیر ارزشها و هنجارهای نامناسب و غلط، چنان عمیق و گسترده است که میتواند حتی در کارآیی و عدم کارآیی، اهمیت ندادن به وقت ، فرار از کار وبیزاری از آن ، بی اهمیت شمردن ثمر کار خود، کم اهمیت شمردن برخی مشاغل و برتر شمردن بعضی مشاغل دیگر، بسیار موثر است.
به عبارت دیگر باید بدانند که «نظام فرهنگی» جامعه نقش مهم و سازنده ای در به وجود آوردن روحیه تازه که متناسب با دنیای جدید و فعالیتهای اقتصادی و قبول اصلاحات اجتماعی است بر عهده دارد.
مدیران آموزش و پرورش باید آگاه باشند که چه راهی را میپیمایند و چه هدفهایی را دنبال میکنند و آیا این هدفها و خط مشی بنابر مصالح ملی و مملکتی است یا زیر نفوذ گروه خاصی که به نام «گروه فشار» نامیده میشود قرار داد و احیانا به خدمت مینماید و ندانسته سنگ آنها را به سینه میزنند.
زیرا آنها باید بدانند که آموزش و پرورش در حال حاضر، در بسیاری از کشورهای جهان ، وسیله ای است که عده کمیاز افراد و گروهها، افکار و اعمال اکثریت مردم را زیر نفوذ و تسلط خود در میآورند و برای مهار کردن ذهن کودکان و نوجونان، کشمکش و جدالی که در تاریخ بشر بی نظیر است وجود دارد.
مدیران آموزشی باید از این خصوصیت و توانایی برخوردار باشند که از امکانات بخش خصوصی در جهت پیشبرد هدفهای آموزشی استفاده نمایند و بتوانند با آنها رابطه دو جانبه و زنده ای برقرار کنند.
علاوه براین، خود را از جهت کمیو کیفی با تکامل صنعتی سازگار کنند.
مدیران و مسئولان آموزش و پرورش، در هر مقام و مرتبه ای که هستند باید در برابر وسوسههای شیطانی که آنان را به سوء استفاده از اختیارات قانونی وادار میکند ایستادگی نمایند.
آنها باید رضایت خاطر خویش را در خدمت به خلق و انجام وظیفه و ارضای خاطر مراجعه کنندگان بجویند نه در تحکم و فرمانروایی بر آنان.
مدیرانی که در سلسله مراتب بالای اداری باید بتوانند از عهده قضاوت درباره تمام مسائل آموزش و پرورش از نظر فنی، اداری و مالی برآیند و با نظامهای آموزشی معمول در کشور خود و سایر کشورهای جهان آشنایی کامل و ارتباط داشته باشند.
مدیران آموزشی باید بدانند که معلمان آینده، فقط واسط انتقال مقداری معلومات برای زینت دادن ذهن جوانان نیستند.
بلکه آنها چون، معماران ، پیکرتراشان و کارشناسان قابلی هستند که باید موضوع کار خود یعنی طبیعیت شاگردان ودستگاه تفکر آنان و نیز محیط اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و ...
عصر خود را به خوبی بشناسد تا بتوانند افرادی، متناسب با نیازهای حال و آینده جامعه پرورش دهند.
در این صورت، کلاس درس و محیطهای آموزشی چنین معلمان و مدیرانی ، محلی نیست که در آن کودکان و نوجوانان، سخنهای معلم یا نوشتههای کتابهای درسی را چون وحی آسمانی به حافظه بسپارند و فقط برای امتحانات آماده شوند، بلکه کار گاهی است که در آن شاگردان عقل خود را آزاددانه به کار میاندازند و درباره مسائل مورد توجه خویش، میاندیشند و مفاهیم علمی و اخلاقی خود را بر بنیاد مشاهده و تحقیق علمیاستوار سازند و به آنچه گذشتگان گفته و بدیهی انگاشته اند، بسنده نمیکنند.
(قرائی مقدم، امان.
مدیریت آموزشی.
ص 36) جنبه نوآوری تحقیق: امروزه، مدل مدیریت سنتی که در آن، مدیر کنترل میکرد و کارکنان تحت نظر او بودند، کارآمد نیست، بنابراین ، برای ایجاد یک محیط کار توانمند، نقش مدیر باید از چارچوب فرماندهی و کنترلی خارج شود به تشکیل محیطی مبتنی بر حمایت و حس مسئولیت منتهی گردد که در آن، کارکنان فرصت داشته باشند و به نحو احسن همکاری کنند.
در گذشته ، به سبب کوچک بودن سازمان ها، مدیران سنتی میدانستند چه کاری باید انجام شود و دستور اجرای آن را به کارکنان خود میدادند.
اما در سازمانهای گسترده امروزی، مسائل آن قدر جدید و گاه آنقدر پیچیده و دشوار است که در هنگام پیش آمدن یک حادثه غیر منتظره یا کار تازه، مدیر باید برای حل آن از همکاران خود یاری بخواهد.
اغلب موارد، او مسئول پیدا کردن راه حل نیست، بلکه بایدهمگام با کارکنان خود برای کشف امکانات و یافتن راههای مناسب همکاری کند.
با توجه به مطالب بالا ، میتوان نتیجه گرفت که مدیران باید راه و روشهای مدیریت سنتی را رها کرده وبا اصول و روشهای مدیریت کیفیت، مدیریت مشارکتی، مدیریت دانش، مدیریت خلاق آشنا شوند و آنها را در محیطهای آموزشی خود به کار گیرند.
چون دراین پروژه تحقیقاتی در مورد مطالب بالا به طور کلی توضیح داده شده است پس این مطالب کمک فراوانی به مدیران آموزشی خواهد کرد .
پس، مدیران آموزشی باید همواره از جدیدترین متدهای علمیبهره ببرند و هرگز فراموش نکنند که آنها مسئول سازمانی هستند که عوامل مجموعه اش بهترین و پیچیدهترین آفریده خداوند یعنی انسان هستند پس دستیابی به علم روز و تکنیک مطلوب، ایجاد ضوابط و قوانین، رعایت امور عاطفی و روابط انسانی باید سر لوحه کارشان قرار گیرد و با نظرخواهی از دیگران در مورد عملکردهای خویش، روح انتقاد و سازندگی را با نشاط و رضایتمندی در درون سازمانشان ایجاد کنند.
از جمله کمکهای دیگری که این تحقیق به مدیران آموزشی میکند این است که باعث میشود مدیران از اصل تحقیق و پژوهش و مطالعه غافل نباشند.
مدیران آموزشی باید طوری برنامه ریزی کنند تا بتوانند ساعاتی از عمر خود را صرف مطالعه کنند و با برقراری ارتباط با صاحبنظران تلاش نمایند تا سطح علمیخود و مجموعه همکاران را بالا ببرند.
به این منظور، فراهم ساختن ابزار تفکر و عمل، فراگیری مکانیسم مهارتهای فنی و کارآمد، استفاده از میراث فرهنگی برای غنای علوم آموزشی و تربیتی ، مقایسه روشهای موفق بین المللی به مدیر کمک میکند تا در موقع مناسب اصلاحات اساسی را در امر آموزش و پرورش انجام دهد.
پس مدیر میتواند با استفاده از مطالعه این تحقیق با اصول و روشهای تحقیق و پژوهش آشنا شود.
اگر یک مدیر آموزشی، این تحقیق را مطالعه کند به این نتیجه میرسد که نیروی انسانی از مهمترین و ارزشمندترین داراییهای هر سازمان آموزشی است که در همه فصلها به این نکته اشاره شده است.
لذا موفقیت مدیران آموزشی در رسیدن به اهداف آموزشی، مرهون توجه کافی به این منبع حیاتی میباشد.
از جمله عوامل در هدایت نیروی انسانی به کارگیری عوامل انگیزشی توسط مدیران میباشد.
باتوجه به اهمیت نظام آموزش وپرورش در امر تعلیم و تربیت و با عنایت به این نکته که معلمان در این مجموعه ، رسالت سنگین و نقش عمده ای را بر عهده دارند.
ضروری استمدیران و رهبران آموزشی با درک اهمیت انگیزش، محیطی برانگیزاننده و چالش ایجاد نمایند.
در چنین محیطی تعهد شغلی با تعهد اخلاقی به هم آمیخته و معلمان نه بر حسب وظیفه،5 بلکه از روی میل و رغبت درونی هدایت شده و با ابراز آزادانه عقاید و تبادل افکار به خلق روشهای نو وابتکاری در امر تعلیم و تربیت خواهند پرداخت.
مدیریت آموزشی از گسترده ترین انواع مدیریتهای موجود در سازمانها به شمار میآید.
درحال حاضر تعداد مدارس و سازمانهای آموزشی در همه کشورها بیشتر از مجموع سایر سازمانهای موجد در آن کشورها است.
با این تفسیر، بخش اعظم مدیران در جهان به اداره سازمانهای آموزشی اشتغال دارند.
تعاریف مدیریت آموزشی که در فصل اول بخش دوم آمده است اهمیت وظایف مدیران آموزشی را در سازمانهای آموزشی به خوبی آشکار میسازد .
یکی از تعاریف موجود، مدیریت آموزشی را راهنمایی، کنترل و اداره امور مربوط به جریان تعلیم و تربیت (از قبیل گزینش معلمان و دانش آموزان، برنامههای مطالعاتی، برنامههای درسی و روشهای آموزشی) معرفی میکند.
در این تعریف، مدیر آموزشی در همه فعالیتهای آموزشی نقش و جایگاه ویژهای بر عهده دارد.
با توجه به این نقش و با درنظر گرفتن مباحث مطرح شده در خصوص مدیریت آموزشی میتوان به مواردی دست یافت که هم از جهت موضوعی و هم از جهت ارزشهای حاکم بر جامعه نیازمند به توجهی بیش تر در این زمینه میباشد.
به عبارت دیگر، مدیریت آموزشی باید با نگاهی نو به این موارد در جهت تقویت هر چه بیش تر محیطهای آموزشی گام بردارد.
پس، مدیران و رهبران آموزشی در سطح مختلف باید با دیدی عالمانه به مسائل گوناگون آموزش و پرورش، و ازجمله مدرسه به عنوان یک واحد اجتماعی ، بپردازند، تحولات عمیق اجتماعی در مدرسه را زیر نظر داشته باشند، رابطه مدرسه با جامعه را مورد ملاحظه قرار دهند تا بتوانند رهبری و هدایت لازم را اعمال کنند.
نتیجه گیری و پیشنهاد: نظام آموزش و پرورش عظیم ترین سازمان و تشکیلات جامعه است و رسالتی بسیار مهم دارد که فراهم آوردن زمینه شکوفایی و بروز استعدادهای بالقوهی دانشآموزان است.
مدیران نقش اساسی در اثر بخشی و کارایی نظام آموزشی دارند.
پس نتیجه میگیریم که اگر مدیران کار آ و اثر بخش باشند تولیدات و برون داد این نظام که دانش آموزان و فارغ التحصیلان میباشند کارآ و اثر بخش خواهند بود.
پس مدیری کارآمد است که از منابع انسانی و مالی در جهت نیل به اهداف و مقاصد آموزشی بهره ببرد.
بنابراین، سازمان آموزشی به منظور کارآو اثر بخش کردن فعالیتهای آموزشی باید از منابع انسانی و مادی به نحو مطلوب بهره گیرد.
درجهت رسیدن به اهداف تلاش کند اگر تلاشهای مدیران، معلمان،مربیان و...
بتواند چنان شرایط مطلوب آموزشی را فراهم نماید که فرآیند یاد دهی- یاد گیری به موثرترین وجه ممکن انجام شود.مدیران ما کارآ و اثر بخش و در نهایت بهره ور خواهندبود.
اساس فعالیتهای آموزشی مدارس بر پایه «آماده سازی» دانش آموزان و تقویت «خودآموزی» آنان گذاشته شده است .
فلسفه «آموزش برای زندگی» بر فراز تمامی هدفها قرار دارد.
بر اساس این فلسفه میتوان به تغییرات بنیادینی اندیشید که متضمن «یادگرفتن برای زندگی بهتر» باشد.
برجسته ترین تغییراتی که در آموزش و پرورش ما باید صورت گیرد عبارتند از: تغییر در شیوه کار معلم بهسازی کیفیت تدریس (مهارتهای حرفه ای) معلمان، نیاز آشکار جامعه آموزش دهنده امروز ما است .
مثلا در آموزشهای مدرسه ای، همه جا شاهد بارور شدن فعالیتهای گروهی هستیم هنگامیکه معلمان بتوانند به صورت گروهی فعال باشند خواهند توانست شیوههای تدریس خودشان را از حالت بسته به حالت باز تغییر دهند.
سهیم کردن معلمان و کارکنان در مدیریت وگردانندگی مدرسه گسترش کارافزارهای آموزشی یک مدیر آموزشی برای اینکه بتواند به اهداف آموزشی برسد باید مسائل ذیل را فعال نماید: ایجاد انگیزه در بین معلمان و دانش آموزان به منظور بالا بردن میزان عملکرد آنان شرایطی را به وجود آورد که کارکنان به قبول مسئولیت و مشارکت در آن تشویق شوند.
ارزشیابی منصفانه واقع بینانه از میزان فعالیت همکاران و دانش آموزان داشته باشند.
معلمان و دانش آموزان را تشویق نماید تا به مطالعه، تحقیق و پژوهش بپردازند.
از توان رهبری دانش آموزان در اداره مدرسه استفاده نماید.
شرایطی را ایجاد کند که به ابتکار و نوآوری منجر شده و همگان را به بهرهوری بیشتر سوق دهد.
از والدین خواسته شود به جای آنکه مانند جانشین معلم عمل کنند، در تقویت یادگیری دانش آموزان خود تلاش کنند.
از طرف دیگر مدیر باید ارتباط موثر با والدین دانش آموزان برقرار کند و آنها را هم در امور مدرسه مشارکت دهد.
مدیر باید بهترین کتابها را به دانش آموزان از طریق انجمن علمیو یا توسط افراد متخصص معرفی نماید و شرایطی را به وجود آورد تا کتابخوانی توسط دانشآموزان در مدرسه گسترش یابد و آنها را به این امر تشویق نماید.
برای اینکه فرآیند یاد دهی و یاد گیری بهتر انجام گیرد مدیر باید لوازم و مواد آموزشی مورد نیاز را تهیه نماید و در اختیار معلمان و دانشآموزان قرار دهد.
پیشنهاد میشود که در انتخاب مدیران به عوامل زیر توجه کرد: از آن جا که درصد قابل توجی از عملکرد مدیران به تفاوتهای شخصیتی و فردی آنها مربوط میشود پیشنهاد میشود با استفاده از آزمونهای شخصیت، مدیرانی را انتخاب کنیم که برون گرا، باشند، تنها به انجام وظیفه اکتفا نکنندودر نتیجه، انسان گرا باشند.
با استفاده از آزمونهای سبک مدیریت، مدیرانی را انتخاب کنیم که سبک مدیریتی آنان، آزاد منشانه و رابطه مدار باشد.
زیرا سبکهای مدیریتی رابطه مدار در محیطهای آموزشی سبب رضایت شغلی معلمان میشود و در اثر بخشی و کارآیی آنان تاثیر بسزایی دارد.
در معیارهای انتخاب مدیران به حسن سابقه و تعادل روانی آنان در محیطهای آموزشی توجه شود.
پس گزینش مدیران بر اساس ضابطه و معلومات و آزمونهای تخصصی و تستهای هوش باشد زیرا که محور اصلی مدیریت و مغز پویای آموزش و پرورش مدیران هستند.
نیروهای اجرایی هر سازمانی سرمایههای اصلی آن به شمار میآیند و برای حفظ و نگهداری آنها نباید از هیچ گونه تلاشی غفلت ورزید.
مدیر واحد آموزشی باید بداند که رفع نیازمندیهای حرفه ای و شخصی نیروهای آموزش دهنده را بر عهده دارد.
فراهم آوردن امکانات آموزشهای مداوم برای معلمان و کارکنان مدرسه ، در جهت بهبود مهارتهای حرفه ای آنان، نه تنها بر کیفیت کار آنها تاثیر میگذارد بلکه علاقهها و دلبستگیهای شغلی شان را تشدید میکند.
تدابیر رفاهی وایجاد امنیتهای روحی و روانی در محیط کار نیز جو تفاهم واطمینان خاطر به وجود میآورد ودر نهایت منجر به حفظ و نگه داری سرمایههای انسانی میشود.
مدیر واحد آموزشی باید پیوسته در صدد دستیابی به اطلاعات جدید (بر گرفته از عوامل تاثیرگذار بیرونی، همچون اولیاء، جامعه، نهادهای اجتماعی، و غیره) و نیز پدیدههای نوین آموزشی باشد و با برنامههای نو همواره کیفیت آموزشهای واحد خویش را بالا ببرد.
پویندگی وجویندگی از خصلتهای هر واحد آموزشی است.
روزآمد کردن اطلاعات در واحدهای آموزشی تضمین کننده پیشرفت و تعالی جامعه است.
مدیر میتواند ، با وسعت نظر، پژوهشهای آموزشی را در برنامههای خود بگنجاند ویافتههای نوین تجربی و آموزشی را به اجرا بگذارد.
مدیران آموزشی باید بدانند که رمز موفقیت در امیدوار ساختن دانش آموزان، معلمان و کارکنان به یادگیری و یاد دهی است و در این کار احترام گذاشتن به شخصیت دانش آموز پیش شرط اساسی تلقی میگردد .
دانش آموزان را باید متقاعد کرد که به عنوان انسانهای ارجمند میتوانند در جهانی که سرشار از مشکلات است منشا اثر باشند.
بخش دوم فصل اول تعاریف مدیریت تعاریف مدیریت وایلز مدیریت و رهبری آموزشی را مترادف با تسهیل کنندگی میداند، او میگوید: «رهبری آموزشی عبارت از یاری و مدد به بهبود کارآموزشی است و هر عملی که بتواند معلم را یک قدم پیش تر ببرد، رهبری آموزشی خوانده میشود.»