دانلود تحقیق سرشت معماری

Word 49 KB 35161 11
مشخص نشده مشخص نشده عمران - معماری - شهرسازی
قیمت قدیم:۱۲,۰۰۰ تومان
قیمت: ۷,۶۰۰ تومان
دانلود فایل
  • بخشی از محتوا
  • وضعیت فهرست و منابع
  • معماری فقط نوعی فعالیت، رویداد یا مجموعه یی از دست سازها نیست.

    حتی هنر صرف هم نیست.

    معماری برای تمامی امور انسانی بنیادی و اساسی ست و از همان آغاز تمدن ایجاد شده است؛ چرا که بدون آن امکان به وجود آمدن تمدن یا فرهنگی وجود نمی داشت، معماری، اجتناب ناپذیر، جهانی، بی پایان و مستمر است.

    معماری همچنین [نیازی] ابتدایی است.

    دامنه ی معماری از بدوی ترین شکل سکونت در غارها تا پیچیده ترین نوع ساختمان ها را دربر می گیرد.

    با این همه، در هر مقیاس و پیچیدگی که باشد، منظور و معنای اصلی آن « پناهگاه» است.

    بنابراین، آغاز معماری را می توان از زمان تامین پناهگاه به حساب آورد.

    پناهگاه نه برای عده یی معدود، که برای همه.

    و ابتدایی ترین شکل آن خانه های اولیه است؛ اقامتگاه هایی برای انسان معمولی، یعنی برای همه و در همه جای دنیا.

    سرشت معماری، هنگامی به بهترین شکل درک می شود که مطالعه ی آن را به دست سازهای متداولی شروع کنیم که بر اثر نیاز ساخته شد؛ و به دست آوردهایی بپردازیم که « انتخاب» و « تخیل» خلق گردید.

    تا آنجایی که می دانیم، از آغاز، برای ایجاد این پناهگاه های اولیه، تنها دو راه وجود داشته است: یا آن که اسکلت، یا چهارچوبی ساخته می شده و روی آن را با پوست می پوشانده اند، یا آن که با قرار دادن قطعه های خاک یا تکه های سنگ بر روی هم دیوار می ساخته اند.

    سازه ی اسکلت و پوست در بسیاری از جاهای دنیا رواج یافت.

    زیرا این سازه به وضوح ایده یی معقول می نمود.

    بهترین نمونه ی شناخته شده ی این نوع سازه، خانه های مخروطی شکل سرخپوستان شمال آمریکاست.

    خانه هایی مخروطی شکل که تیرک های آن به هم تکیه دارد و در انتها، در حالی که قسمت هایی از آن [ تیرک] بیرون زده، به هم بسته شده است.دور تا دور این اسکلت یا پوست جانوران پوشانده شده است.

    این ساختار ساده، هنگامی که مهاجران اروپایی در شمال آمریکا با سرخپوستان بومی روبرو شدند، بسیار معروف شد.

    اما این، تنها نوع نمونه ی موجود نبود.

    چادرهای پوستی اسکاندیناوی ها، خانه های ساخته شده از چوب، رس، نی، و یا چوب و کاغذ ژاپنی ها، سازه های دیگری بودند.

    [البته] گسترش سازه های اخیر به اندازه ی نوع ابتدایی اول [ یعنی همان خانه های سرخپوستی] نبود؛ اما این سازه، پیش درآمد سازه های اسکلت بندی شده ی شیشه و آهن قرن نوزدهم و سازه های فولاد و شیشه ی امروزی بود.

    همچنان که اکنون نیز این ها منادی سازه هایی فضایی با استفاده از مصالح مصنوعی اند.

    نوع ابتدایی دیگر از پناهگاه ها بسیار متداول تر بود.

    تقریباً در همه جای دنیا، مردم [ خانه هایشان را ] با جفت و جور کردن تکه های جامد- گل یا رس خشک، آجر یا سنگ- ساخته اند.

    سازه های اولیه تنها با قرار دادن یک تکه روی تکه ی دیگر ایجاد می گردید.

    مسائل در جاهای مختلف دنیا، راه حل های مختلفی داشت: شکل دادن گوشه ها، ایجاد روزنه هایی برای ورود و خروج افراد، و یا برای ورود نور و خروج دود.

    مشکل آخر چگونگی اتمام سقف خانه بود.

    سقف شیبدار باشد یا صاف؟

    مصالح تقریبا ً هر چیزی میتوانست باشد: گاهی آجر ساخته شده از گل رس همراه با کاه و کلش برای چسبنده تر و بادوام تر کردن آن، آجرهای کوره پز و یا حتا یخ، مانند خانه های اسکیموها در مناطق قطبی.

    اما از این مصالح، انطباق پذیرتر، دائمی تر و پاسخ دهنده تر از همه، سنگ بود.

    از سنگ تقریباً در همه جای دنیا برای ساخت معماری از هر نوعش بهره برداری می شده است.[ماده یی] متواضع و بزرگ.

    در اینجا باید به خانه های اولیه نگاهی بیندازیم.[ در این خانه ها] اهمیت اساسی، شیوه ی در کنار هم قرار گرفتن فضاهای مورد نیاز برای زندگی بود.

    به مجردی که انسان دیدش نسبت به خانه- به صورت واحدی مجزا- گسترده تر شد، دو راه برای در کنار هم قرار گرفتن اتاق ها پیش رو داشت.

    اولین راه، خانه یی چند بخشی بود.

    یعنی خانه یی متشکل از چند واحد جدا، هر یک دارای یک سقف مجزا، که این مجموعه یا به هم چسبیده بود یا از هم جدا.

    «ترولو» در « آلبروبلو» ( Alberobello) جنوب ایتالیا بهترین نمونه ی زنده از این نوع است.

    این اتاق های تاق قوسی سنگی، ممکن است به صورت دوتایی، سه تایی یا چهارتایی وجود داشته باشد که سرانجام مجموعه یی دقیق و تماشایی را به دست می دهد.

    سیستم تجمع چادرهای عرب های بادیه نشین نیز مشابه همین حالت است.

    این حالت بویژه در « اسکارا برا» ( Skara Brae) در « ارکنی» ( Orkney) تماشایی ست.

    در سال 1850 طوفان بسیار شدیدی، اثر طوفان دیگری را در سه هزار سال پیش خنثی کرد و دهکده یی مربوط به عصر حجر، با خانه های سنگی که توسط دالان هایی به همه ارتباط داشت، سر از خاک برآورد.

    پیشکردگی دیوار این خانه ها به طرف داخل بود؛ طوی که در انتها روزنه ی خروج دود را تشکیل می داده است.

    این روزنه ها احتمالاً با خار و خاشاک پوشانده می شده است.

    این خانه ها دارای اجاق های سنگی، تخت خواب های سنگی و حتا اشکاف سنگی بود.

    دومین راه، یا انتخاب، آن بود که مردم می توانستند یک خانه ی جمع و جور بسازند و تمام اتاق های زیر یک سقف باشد.

    این معماری بنیادی همان چیزی بود که در قرن نوزدهم، [به عنوان] معماری محلی ( Vernacular architecture) گروه بندی شد.

    کلمه Verna در زبان لاتین به معنای « برده ی خانه زاد» است و از همین رو معماری محلی ( Vernacular architecture)نیز مانند، هنر یا موسیقی محلی، کار عامه ی مردم، یعنی مردم کوچه و بازار است.

    اکنون این بحث باید دقیق تر بررسی شود.

    اگر کلید معماری محلی خانه ی معمولی ست.

    کلید معماری عالی ( Great architecture) آرامگاه و معبد است.

    هیچ مکانی این پیشرفت را نمی تواند بهتر از « هلال حاصلخیز» خاورمیانه- مهد اولین تمدن ها- نشان دهد.

    در مصر باستان آرامگاههایی به شکل اهرام، و نیز معابدی در بین النهرین وجود داشت.به دلیل همین بومی بودن، ریشه ی این معابد را می توان به صورت پاسخی به چالش و تقاضا دید؛ اما از همان آغاز، معماری عالی آرامگاه و معبد، مفهوم یا بعدی انضمامی هم در بر داشت.

    دیگر نیاز مردم فقط پناهگاه صرف نبود؛ بلکه به چیزی دائمی تر، جاویدتر و ستایش برانگیزتر نیاز بود.

    از این جنبه، داستان معماری عالی را می توان به صورت داستانی شگلفت آور دید.

    داستان این که چطور افراد و قبائل به ساختارها، اجتماع ها، طرح ها، شیوه ها دست یافتند؛ و اصولاً چگونه سازمان های خدماتی به عاملی در جهت تأمین نیازهای ضروری بشر متحول شد و آنها را به یکی از بزرگترین مظاهر روح بشری تبدیل کرد.

    * Vernacular architecture : معماری اجرا شده با مصالح موجود در محل و بر حسب نیازمندی های محلی، بدون پیروی از شیوه ای خاص یا اصول حساب شده ی فنی ( فرهنگ هنرهای تجسمی- مرزبان/ معروف).

    خلاصه کلام آن که، هدف معماری جاندار کردن فضا- و جذاب و به یادماندنی کردن مجموعه یی از فضاها- است.

    از این نظر، معماری متمایز ترین و بنیادی ترین هنرهاست.

    اما چگونه هنری؟

    شاید بتوان آن را هنر مهارت به حساب آورد؛ مانند برداشتی که یونانی ها از آن داشتند.

    شاید بتوان آن را نمود قدرت و اعتبار دانست؛ مانند هنر در رم و دوره ی رنسانس.

    یا هنری که مفهومی معنوی داشته باشد؛ مثلاً معماری روحانی دوره ی گوتیک قرون وسطی.

    یا هنری که بیانگر چیزی شاعرانه یا رمانتیک باشد؛ مانند هنر قرن نوزدهم.[ با این همه] چیزی که آشکار است آن است که « معماری» همواره توان ساخت چیزی فراتر از بیان ساده ی کاربردش را دارد.

    معماری بیش از هر هنر دیگر مستعد بیان است.

    زیرا هم بسیار بنیادی و ابتدایی ست، و هم بسیار پیچیده.

    در سال های اول قرن بیستم،« بندیتو کروچه» ( Bendedetto Croce) فیلسوف ایتالیایی، معماری را « بیان هنری» توصیف کرد.

    بی آنکه وارد جزئیات این نظریه شویم، آشکار است که معماری تا کنون غنی ترین و کامل ترین شیوه ی ارائه چنین بیانی بوده است.

    معماری بیانگر نیازهای انسانی ست و با بررسی تاریخ تجارب انسانها این نیازها را می یابد.

    معماری خالق فضاهایی ست که نه تنها تزیینی، بلکه مستعد استفاده است.

    از این رو معماری را می توان« بیان تجربه ی انسانی در قالب فضاهای قابل استفاده» تعریف کرد.

    معماری بیش از هر هنر دیگری با انسان ها سر و کار دارد.

    معماری با طراح، استفاده کننده و مشاهده کننده سرو کار دارد و احتیاج های آن بیش از تمام هنرهای دیگر است.

    معماری باید هم کارآ باشد و هم خوب به نظر رسد.

    تما این نقش ها و تمام این عامل ها هر از گاهی دچار تحول می گردد.

    امروزه از هیچ ساختمان با عظمتی آن طور که هدف ابتدایی آن بوده است استفاده نمی شود؛ چه خانه ،چه معبد، چه آرامگاه و چه قصر.

    داستان تغییر در هر نوع معماری پایانی ندارد و همین طور بررسی مفهوم آن پایان ناپذیر است.

    در تحلیل نهایی، کل معماری کاربرد خلاقیت انسان برای تأمین نیازهای انسانی را نشان می دهد؛ و در میان این نیازها، نه تنها پناهگاه، گرمی و جا و مکان؛ بلکه تأمین کننده ی نیازهایی ست که در هر لحظه و در هر جای دنیا به شیوه های متنوع و پایان ناپذیر وجود دارد.

    [ خلاقیت] برای نیازهای ژرف، خاطره انگیز و جهانی.

    برای زیبایی، پایندگی و فناناپذیری.

    معماری هنر طراحی ساختمان زیباست، ساختمان هایی جذاب، خوش طرح و خوش ساخت.

    ساختمانهایی برازنده و معنادار برای اجتماع.

    قرن ها ست که معماری را « محبوب هنرها» می شناسند.

    با نگاهی عمیق و دقیق می توان مشاهده کرد که هیچ شکلی از معماری پایدار نبوده، مگر آن که پاسخگوی نیازها و انتظارهای جامعه بوده باشد.

    به همین سبب معماری با نقل پیام از گذشته و انطباق آنها با زمان حال، با ( و برای) جامعه سخن می گوید.

    معماری ،اساساً ، ساختمان سازی ست ؛اما نوع خاصی از ساختمان سازی؛ و شاید عجیب به نظر رسد که بگوییم، مهارت اصلی آن بهره گیری از فضاست.

    مردم برای نیازهایشان، با انگاره ها یا اصولی بکه به طور مستقیم منعکس کننده ی اولویت ها و ثروت یا استعدادهایشان است، خانه می سازند.

    البته این نیازها در همه جای دنیا یکسان نیست.

    [ به همین دلیل] ساختمان سازی با مکان، زمان و فرهنگ وابسته است.

    اگر قرار است از ساختمان ها استفاده شود، باید چیزی قابل استفاده باشد.

    این امر مشعر بر آن است که معماری باید تأمین کننده ی سه پاسخ بنیادی بادش: پاسخ به مردم، پاسخ به مکان و پاسخ به راه ها.

    مردم: پاسخ به مردم« علت وجودی» معماری ست: نیازهای مردم- چه فرد، چه گروه های کوچک – کم و بیش به طور مستقیم بر شکل ساحت تأثیر می گذارند؛ از یک اتاق گرفته تا کل شهر.

    ما بدون پناهگاه قادر با ادامه ی خیاط نیستیم و باید خود را از طبیعت و عناصر محیطی محفوظ نگاه داریم.

    ما ستیزه جو و انحصار طلبیم و باید خودمان را از همدیگر نیز محافظت کنیم.

    با وجود این، ورای نیازهای اساسی برای بقا، الگوهای بسیار پیچیده اجتماعی وجود دارد که مولد نیازهایی در مورد انواع تسهیلات است.[ مطالعه ی] ساختمان های مختلفی که در جوامع گوناگون آنها را « مورد نیاز» می شمارند و ساختمان هایی که به اندازه ها و شیوه های مختلف ساخته شده اند، بررسی جالبی است که بیانگر نشانه هایی است از تأثیر در ساخت « فرهنگ» یا به عبارت دیگر، « روش زندگی».

    معماری از راه همراهی یا تأیید ایده های جامعه، ایده های مذهبی، رهبری، ساختار نهادهای سیاسی، ارزشی، هنری، خانوادگی و ....، [در واقع] فرهنگ جامعه را منعکس می کند.

    به بیان دقیق تر: معماری خوب، نیازمند کارفرمای خوب است؛ و خلاصه آن که بازتابی است از نیازهای کارفرما، و ناظر است بر علایق جامعه.

    به طور بسیار کلی، تأثیر فرهنگ بر چیزی که ساخته می شود را می توان از راه های زیر بررسی کرد: تحلیل مقایسه ای ساختمان های مختلف در جوامع مختلف.

    بررسی تنوع گونه شناسی ساختمان ها در فرهنگ های مختلف.

    بررسی چگونگی تغییر[ روش] ساخت در جوامع به مرور زمان: ساختمان های مهم نیازمند اطمینان و پایداری اجتماعی است، ولی گونه های ساختمانی جدید، مخلوق جوامع پویاست.

    توجه به بناهای ساخته شده بر اساس خرده فرهنگ ها.

    مقایسه ی محصول ساخت افراد مختلف در یک جای خاص.

    یعنی برای مثال در شهرهایی مثل « زارا» ( Zaria) واقع در شمال نیجریه ،تفاوت های زیادی در ساخت خانه های ساکنان شمالی و بومی« هاسا» ( Hausa) با خانه های سایر نقاط این کشور مشاهده می شود؛ زیرا این افراد مهاجری مثل هندی ها و لبنانی ها به همان شیوه های مرسوم در کشور خود خانه می سازند.

    مقایسه ی استفاده از فضا در میان فرهنگ ها.

    این مقایسه ایده ها و ارزش های مختلف را منعکس می کند؛ و مثال بارزی ست از پاسخ به زندگی مردم.

    مکان: معماری هنری ست که نمی تواند خود را از شرایط بافت پیرامون [ طبیعی و مصنوعی] جدا نگه دارد.

    شرایطی که ناگزیر باید به آن توجه کند.

    هر مکانی ویژگی خاص خود را دارد و پاسخ هایی منحصر به فرد را هم می طلبد.

    مکان ها از نظر اقلیم، چشم انداز، زندگی گیاهی، پستی و بلندی، زمین شناسی و مهمتر از همه، ازنظر چیزی که شاید بتوان آن را قواعد بازی برای ساختمان سازی نامید، تفاوت دارند.

    به اختمال قریب به یقین، اجبارهای اولیه در این قواعد، نیاز به پناهگاه از شر سردی و گرمی هوا ،و تأمین این نیاز با استفاده از مصالح موجود در محل بوده است.

    رابطه ی جالبی میان اقلیم، موقعیت محلی، مصالح موجود در محل، استفاده ی معقول و مستقیم از این مصالح، و شکل ساخت از چنین مصالحی ، موجود دارد.

    با تحقیق در ساختار و بافت پیرامون می توان دید که محیط تأثیر زیادی بر ساختار و بافت داشته، و برخلاف امروز انتخاب دیگری وجود نداشته است.

    امروزه تغییر در شرایط اقلیمی و شکل ساخت، با صرف انرژی، میسر شده است؛ اما با خرج پول؛ پول های بسیار گزاف.

    ساختمان هایی که « عرف محلی» محسوب می شوند، نه تنها با شکل و ساختار تک تک ساختمان ها و آرایش فنونی که با تجربه پالوده شده ارتباط دارد، بلکه با آرایش ساختمان ها نسبت به هم نیز مرتبط است؛ طوری که به عنوان بخشی از سیستمی بزرگتر، در برگیرنده ی معنایی[خاص] است.

    ممکن است این ساختمان ها به هم نزدیک باشند تا الفت آنها به همه بیشتر شود راه های بین آنها تأمین کننده ی سایه یی باشد.

    ممکن است به طور معقول از هم فاصله بگیرند تا متضمن کمترین مانع برا ی حرکت هوا باشند.

    ممکن است خانه ها بر روی دامنه ی تپه ها به صورت پلکانی ساخته شوند و سقف هر یک پایه یی باشد برای دیگری.

    ممکن است...

    .

    ساختن خانه های جدید در مکانی مشخص وظیفه یی خطیر است.

    این خانه ها باید از نظر گونه، شکل، اندازه و مصالح، جدید باشند؛ و باید بیش از آن که با هم مشابه باشند، مکمل هم باشند.

    اما[ در عین حال] اگر هر کدام ساز خود را بزند، موفقیتی ندارد.

    متأسفانه در نیمه ی دوم قرن بیستم ساختمان های بسیاری ساخته شد که ناکامی آنها اساساً به سبب بی توجهی به شرایط مکانی بود.

    مورد خاص « ونیز» را در نظر بگیرید.

    این شهر دارای کانال های فرعی و کوچکی است که شهر را به بافتی از جزیره های کوچک تقسیم کرده که این کانال ها راه های اصلی برای حمل و نقل شهری ست(حمل و نقل کالا و خدمات).

    شهر، دارای خانه هایی ست سه تا پنج طبقه که در کنار این کانال ها واقع شده است.

    همچنین ، شبکه یی از « راه های زمینی» مختص عابران وجود دارد که هر از گاهی از روی این کانال ها عبور می کنند و شریان رفت و آمد داخل شهر را شکل می دهند.

    این دو نوع مسید[ مسیرهای آبی- کانال ها- و مسیر های زمینی] از نظر ارتباط با هم و از نظر آرایش، یگانه و جذاب است.

    این دو نوع مسیر، که عمدتاً سیستم های حرکتی مجزایی را ایجاد کرده است، برای ساکنان « ونیز» امتیاز و آسایش بزرگی است و کمتر شهری از چنین نعمتی برخوردار است.

    از طرف دیگر، آمستردام که نقاط مشترک زیادی با ونیز دارد، دارای کانال هایی است که سازمان آنها « متمرکز» است.

    در این شهر نیز خیابان ها در کنار این کانال ها واقع شده ولی آنها را قطع می کند.

    به این ترتیب حداکثر ارتباط میان دو سیستم ارتباطی [ آبی و زمینی] ایجاد می شود و روی ساختمان ها هم به طرف هر دو این سیستم های ارتباطی است.

    زندگی، هم در کانل ها و هم در کنار آنها، در جریان است.

    فضاهای باز اختصاصی در پشت ساختمان های بلند، و فضاهای باز عمومی به صورت فضاهایی رو به هر دو سیستم ارتباطی وجود دارد.

    ( مانند « دم راک» (Dam Rak) و « اسپویی سنتروم» ( Spui Centrum)).

    راه هایی متمرکز و مختلط که مثل شاخ و برگ درختان اند، چهره یی جذاب و سرزنده به شهر داده است.

    راه ها، طرح و جانمایی و آرایش و موقعیت ساختمان ها را تحت تأثیر قرار می دهد.

    راه ها همیشه در معماری مهمه بوده است؛ نه صرفاً برای ان که ساختمان ها قابل دسترسی باشند.

    تقاطع و پیوند راه ها- انواع راه ها( راه های باریک ،جاده ها، راه آهن، کانال های آبی، دریایی و راه های هوایی) – از نظر مکان یابی و گسترش شهرها از اهمیت خاصی برخوردارند.

    الگوی جاده ها- شبکه ای، شعاعی ،خطی، Contour hugging و غیره – اگر نگوییم عاملی تغیین کننده است، غالباً کنترل کننده یا مولد توسعه است.

    راه ها دارای کوچک و بزرگی، شکل و ترتیب خاص خوداند.

    آنها وسیله ی ارتباطی مردم اند.

    این امر به همان اندازه که راهرو های داخلی ساختمان اهمیت دارد ،در مورد راه های خارجی و مابین ساختمان نیز حائز اهمیت است .

    وقتی راه ها نتوانند نیازهای ارتباطی مردم را تأمین کنند ، « جا» چه ارزشی دراد؟

    وقتی که ساختمان ها و راه ها ارتباطی با هم نداشته باشند، همه نوع دردسر و ناراحتی وجود خواهد داشت.

    تجربه ی دانش قرن ها بر رابطه ی میان طارحی فضای شهری و شکل های زندگی اجتماعی گواهی می دهد ؛بر رابطه ی میان استفاده از ساختمان ها و حضور افراد در خیابان و میدان؛ بر رابطه ی میان کیفیت هنری معماری و توجه به علاقه ی شهروندان به محیط شان؛ بر رابطه ی میان شکل مکان های عمومی شهر و آرامش و آسایش شهروندان.

    طراحی فضا باید تمام ارتباط های اجتماعی و رفتاری را که بیشترین تناسب را با آن محل دارد، تعریف کند.

    بیشترین توجه معمار و طراح شهری باید معطوف مسأله زیر گردد: « طراحی فضای شهری، چگونه می تواند حس آسایش را بپروراند و موجب رونق ارتباط ها شود»؟.

    « دونالد اپل یارد» چنین مکان هایی را « محیط در خور» ( Caring environments) نامیده است.

    پاسخ به مکان پیش از پیدایش حمل و نقل موتوری، غالباً معماری هر مکان، از مصالح موجود در همان محل شکل می گرفت.

    اگر هدف اولیه ی معماری تأمین پناهگاه باشد، اقلیم هر منطقه از زمین نیز پاسخ های ویژه خود را می طلبد.

    مثلاً حذف یا تعدیل نور در برخی از اقلیم ها[ مانند اقلیم های گرم] ، و بیش ترین بهره مندی از نور در اقلیم های دیگر[ اقلیم های سرد].

    هماهنگ کردن سکونتگاه [ زادبوم] انسان.

    آغاز معماری هنگامی بود که انسان غارنشین برای دفع سرما، ورودی غارها را با پوست جانوارن پوشاند.

    به این ترتیب، انسان غارنشین فضایی را محصور کرد و این گونه بود که [ در واقع] فضایی « خلق» شد تا آن که صرفاً « کشف» شود.

    اما کشف غراها در خیال آ«ها پیشینه یی بر این خلاقیت بود.

    غارها نیز مانند تپه و دره یا دشت هایی که با تپه ها محصور شده بود، « وجود داشت» و آماده ی آن بود تا خلاقیتی در آن انجام پذیرد.

    جنگل نشینان ، با تکیه دادن چوب درختان به هم و پوشاندن آنها با پوست جانوران کلبه های مخروطی شکلی ایجاد کردند و سرانجام یادگرفتند که برای ساختن خانه، از تنه ی درختان استفاده کنند و آنها را به هم ببندند.

    اما درختان نیز پیش از ایجاد خانه در محل وجود داشت؛ درختانی که بخشی از سکوتنگاهی بود که انسان با سایر جانوارن در آن شریک بود.

    برای بشر ابتدایی، تصورت ساخت چیزی به جز محیطی که در آن زندگی می کرد، بی معنا بود.

    انسان نخستین، با کشف فضا آن را شکل داد و به سمت تزیین آن گام برداشت؛ و [به این ترتیب] هنر ملازم ساختمان سازی و تکنولوژی گردید.

    چون یکی از هدف های هنر برانگیختن یا تسکین روح آدمی بود.

    هنر ساختمان سازی از مذهب جدایی ناپذیر بود؛ زیرا مذهب از زندگی مایه می گرفت.

    نخستین کوشش ها در معماری اولیه مصروف ساخت معابد و فضاهای گروهی می شد؛ زیرا مذهب ملازم زندگی اجتماعی بود.

    در جلو غارها، در داخل یا نزدیک بناهای مهم، یا در داخل سایر فضاهای مذهبی؛ پایکوبی ها برپا ، سرود ها سروده و داستان ها روایت می شد؛ و به این ترتیب، موسیقی و تئاتر با معماری گره خورد.

    به رغم گسترش و پیچییده شدن ساختار اجتماعی، اختلاط معماری بامحیط پیرامونش و با سایر هنرها، در بیشتر طول تاریخ بشر ادامه یافت.

    اما، با روند صنعتی شدن ،در ساختمان سازی نیز، مانند دیگر جنبه های زندگی، تغییر های زیادی روی داد.

    یکی از این تغییر ها جدایی انسان از زمین و [ فاصله گرفتن] از روند طبیعی زندگی بود.

    تغییر بزرگ دیگر تخصصی شدن فعالیت های انسان؛ و همراه آن اختصاصی شدن فضاها بود.

    سومین تغییر جدایی طراح از سازنده، و سازنده از استفاده کننده بود.

    توسعه ی تخصصی شدن با افزایش مقیاس ها همراه بود و ارتباط ها به طرز تصور ناپذیری گسترش یافت.

    معماری، چه خوب و چه بد، اب محصور کردن فضا به وسیله ی دیوار، نوعی « قلمرو» را تعیین می کند.

    اما این قلمرو، بیشتر مفهومی ذهنی ست تا مادی [ ساختمانی].

    در میان جانوران،« گونه» های مختلف در یک منطقه ی جغرافیایی به روش های مختلفی قلمروشان را تعیین می کنند.

    در میان انسان ها، « فرهنگ» های مختلف، فضای خاصی را به عنوان انواع و حدود مختلف قلمروها تعیین می کنند.

    اغلب مرزهایی که برای یک فرهگ معنی دار است برای فرهنگ دیگر بی اهمیت ، یا حتا نفهمیدنی ست؛ یعنی[ همان] عاملی که روابط میان اقوام را پیاپی با مشکل روبرو می کند.

    در جوامع مدرن، زیر گروه های فرهنگی متنوع و متعدد که در یک فضای جغرافیایی وجود دارد ،بنابر نظام های نمادین مختلفی که طالب آن اند، انتظارات گوناگون از محیط دارند.

    بنا به استدلال « اریک اریکسون» ( Erik Erikson) – روانکاو، و روانکاو تاریخی- چون بچه ی انسان بسیار نا توان به دنیا می آید و کاملاً به آموختنی ها وابسته است، برای آن که مطمئن شویم نوباوگان شیوه ی ادامه ی حیات را خواهند آموخت، رشد و تکامل آنها نیازمند آن است که پیوند محکمی با گروه بومی و زادگاه خود داشته باشند.

    « اریکسون» انسان را « گونه ی کاذب» ( Pseudospecies) می نامد.

    دلیل این نام گذاری اصراری ست که انسان در شناساندن خود نه به عنوان « نوع بشر» ، که بعنوان « اعضای یک قوم» در یک قلمرو قومی دارد.

    او « خود » را بر اساس فرهنگ قومی، و برای پاسخ به قوم و قبیله تعریف می کند ؛ همان طور که سایر جانوران به گونه های خود پاسخ می دهند.معمولاً تصور می شود که فعالیت های انسان نسبت به سایر جانوران کمتر تحت تأثیر غریزه است؛ اما به نظر می رسد گرایش به زادبوم، که از نظر مکانی [جغرافیایی] مبتنی بر رفتار اکتسابی ست، خود نوعی غریزه است.

    با وجود این، در تمام جوامع متمدن، مکان هایی وجود دارد که از نظر مفهوم قوم شناختی- یعنی به صورت مکان های حفاظت شده- « قلمرو» نیست؛ و تا آنجایی که به حقوق دیگران تعدی نشود، آزادانه در اختیار همه است.

    این مکان ها به مفهوم قوم شناختی « قلمرو زیستی جانوران» ( animal’s home range) نزدیک تر است.

    مکان های زیست در جوامع متمدن را می توان فضای بسیار گسترده ای از اجتماع غریبه ها دانست.

    البته به تصور غالب مردم، غریبه ها جامعه یی را تشکیل نمی دهند.

    اما این گونه مکان ها همکای را تا آن حدی رشد می دهند که افرادی که از این مکان ها برای اهداف اجتماعی استفاده می کنند (به عنوان مرکز یا محل تبادل نظر گروهای اجتماعی) ، برای بهره برداری و نگهداری از این اهداف، علائق مشترکی داشته باشند.

    چنین جامعه یی در مقایسه با فشار اجتماعی که رفتار[ فرد] را در قلمرو کنترل می کند، [فقط] با اصول آرمانی و پا برجا قابل دسترسی ست.

    در چنین مکان هایی ست که ما دیگر نوع بشر را همچون اعضای یک قبیله ابتدایی نمی بینیم.

    معماری ضرورتاً هنری مردمی ست؛ هنری که در بهترین حالت خود، در کنار تأمین نیازهای طبیعی [ حیوانی] ، نیازهای اساسی قومی [ فرهنگی] را نیز برآورده می سازد؛ تا هنری « انسانی » باشد.

    از این رو، معماری بنه نحوی با فضای خاصی که بنا را محصور می کند، با بافت، با نبوغ و قریحه، ارتباط پیدا می کند؛ و به این ترتیب هنر فراگیر فضاسازی، گل سرسبد هنرها می شود؛ نه فقط یک حرفه، بلکه راهی می شود برای نگریستن، درک و سپس گذر از محدودیت هایی که آن را « جهان واقعی» می نامیم.

  • فهرست:

    ندارد.
     

    منبع:

    ندارد.

RSS 2.0 عمران-معماری خاکبرداری آغاز هر کار ساختمانی با خاکبرداری شروع میشود . لذا آشنایی با انواع خاک برای افراد الزامی است. الف) خاک دستی: گاهی نخاله های ساختمانی و یا خاکهای بلا استفاده در محلی انباشته (دپو) می¬شود و بعد از مدتی با گذشت زمان از نظر ها مخفی میگردد. معمولا این خاکها که از لحاظ یکپارچگی و باربری جزء خاکهای غیرباربر دسته بندی میشوند در زمان خاکبرداری برای ...

امروزه در اکثر نقاط دنیا ساخت و ساز ساختمان با روشهای گوناگون انجام می شود به ویژه در ساختمانهای کم طبقه استفاده از مصالحی غیر از فولاد و بتن بسیار رایج شده که این امر به دلایل مختلفی از جمله:صرفه جویی اقتصادی در هزینه و همچنین در منابع،سبک سازی ساختمان به خاطر مقاومت در برابر زلزله ،صرفه جویی و استفاده بهینه از انرژی،استفاده راحت تر و مزایای بیشتر برای کاربر و … در این جزوه به ...

شرایط اقلیمی و خصوصیات آب و هوایی سلسله جبال البرز و زاگرس نواحی مرکزی ایران را از دریای خزر در شمال و جلگه بین النهرین در غرب جدا می کنند . کوههایی نیز به صورت منفرد در مرکز و شرق ایران وجود دارند از جمله کوه تفتان ، شیر کوه و ... کوهستان های غربی که دامنه های غربی رشته کوههای فلات مرکزی ایران و سراسر کوههای زاگرس را در بر می گیرد از مناطق سردسیر کشور به شمار می آیند . کلیات آب ...

فرم عبارت از هندسه و شکل اثر می باشد و عملکرد، شامل کاربری ها و بهره گیری ها در فضای معماری است. تکنولوژی شامل فرآیند ساخت، تفکر پیرامون نحوه ساخت و مصالح، تکنیک ها و سیستم های ساختمانی می باشد. فرهنگ و محتوا نیز در و نمایه غیرفیزیکی شامل مفاهیم و معانی مطرح شده در اجزا و کل اثر می باشد که از فرهنگ، تاریخ، اعتقادات و مبانی فلسفی جامعه و معمار نشات می گیرد. بنابراین یکی از اصلی ...

در ارتباط با شهرهائی که با رودخانه همراه بوده اند و نقش رودخانه عامل مهمی در حیات آنها داشته است پل مطرح می شود.اصفهان شهری در کنار رودخانه ی زاینده رود به همراه موقعیت خاص خویش در منطقه پر عبور از قدیم تا کنون در ارتباط با رودخانه نقش مهمی را در جهت سازه های مختلط با پل داشته است. یهودیه و جی دو شهر در منطقه اصفهان امروزی به وسیله پل شهرستان به بخش جنوبی رودخانه زاینده رود ...

نظریات هرزوگ و دمورن در باره معماری سوئیسی هرزوگ: " در آغاز پی بردم که سکونتگاه اساسا مانند غار نیست بلکه مانند سرپناهی وسیع در هوای آزاد هم آهنگ با چشم انداز به بیرون و درون است ." دمورن: " نگذارید دیوار سقف و کف اکنون شریک یکدیگر نشوند بلکه جزئی از یکدیگر باشند و هر یک بر دیگری و در دیگری تاثیر بگذارند . " هرزوگ بین سالهای 1916تا 1922 به ژاپن سفر کرد و در ژاپن هتل امپریال را ...

بسمه تعالی آدم‎ها به اندازه‎ای که می‎اندیشند انسان هستند. «دکتر علی شریعتی» تحقیقی که پیش روی شماست حاصل گرد‎آوری مطالبی از کتب و منابع مختلف در رابطه با هنر معماری، تاریخچه معماری و سبک‎های مربوط به معماری و تاثیر فرهنگ بر معماری می‎باشد. مطالب ارائه شده در تحقیق توسط گروهی از دانشجویان درس مبانی و شهرسازی رشته عمران دانشکده فنی و مهندسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد مشهد در پاییز ...

موقعیت جغرافیایی کلیات استان گلستان استان گلستان در محدوده مختصات جغرافیایی 5600-5400 طول خاوری و 3630-3815 عرض شمالی و در بین استان‌های مازندران، سمان و خراسان قرار دارد. استان گلستان در شمال و شمال شرق کشور بین طول‌های جغرافیایی َ51 ْ53 تا َ56 ْ19 شرقی و عرض‌های 30َ ْ36 تا َ08 ْ38 شمالی قرار دارد. مساحت این استان 20893 کلیومتر مربع بوده و مرکز آن شهر گرگان با ارتفاع 13 متر از ...

Rural Design معرفت ساخت‌وساز سکونتگاههای روستایی، از مقیاس خُرد تا کلان، از جنس شناخت بومی و مردمی است. براین‌مبنا، قواعد و اصول طراحی و ساخت‌وساز در این مناطق به‌تدریج و طی سده‌های متمادی، به‌صورت سینه به سینه منتقل شده است. در مناطق روستایی مبانی طرح و ساخت ساختمان بر منطق و واقع‌گرایی استوار است؛ طرح بنا با شرایط اقلیمی هماهنگ است؛ حداکثر بهره‌برداری از مواد و مصالح ساختمانی ...

چالز جنکز، تاریخ نگار و منتقد معماری، دیگر نظریه پرداز مهم معماری پست مدرن است وی در سال 1977 کتابی به نام زبان معماری پست مدرن به رشته تحریر درآورد. با این وجود کتاب، جنکز روند جدید را که ونچوری در معماری آغاز نموده بود، نام گذاری کرد و گسترش داد. جنکز در این کتاب تاریخ دقیق مرگ معماری مدرن را 15 ژوئیه 1972، ساعت 23/3 بعدازظهر اعلام کرد، زمانی که مجموعه آپارتمانهای مسکونی پروت ...

ثبت سفارش
تعداد
عنوان محصول