دانلود تحقیق روزنامه و مشروطه

Word 54 KB 34142 16
مشخص نشده مشخص نشده تاریخ
قیمت قدیم:۱۶,۰۰۰ تومان
قیمت: ۱۲,۸۰۰ تومان
دانلود فایل
  • بخشی از محتوا
  • وضعیت فهرست و منابع
  • صدور فرمان مشروطیت و تأسیس مجلس شوراى ملى، بسیارى از نهادهاى اجتماعى را در ایران دگرگون کرد.

    رشد سریع مطبوعات و تحول فضاى درونى آنها یکى از مهمترین تبعات این انقلاب بود.

    هر چند که نخستین روزنامه فارسى بیش از نیم قرن پیش از انقلاب مشروطه (در۱۲۵۳ق) منتشر شد ولى مطبوعات مقارن مشروطیت و پس از آن داراى تفاوت هاى عمیقى با پیش از خود بودند.

    بین سال هاى ۱۲۵۳ ق (انتشار نخستین روزنامه) تا ۱۳۲۴ ق (صدور فرمان مشروطه) مطبوعات در ایران تنها محدود به چند نشریه دولتى و تخصصى و محلى بود که شمارگان نشر آنها به زحمت به هزار مى رسید و اغلب با حمایت دربار و با مطالبى ملال آور و تنها با گزارش هاى محدودى از اوضاع داخلى - و گاهى هم اخبار خارجى - همراه بود.

    در چنین اوضاعى، مهم ترین ابزار شکل دهى به اندیشه و افکار عمومى، منابر و خطابه هاى آهنگین وعاظى چون سید جمال واعظ اصفهانى و ملک المتکلمین بود.

    هر چند در همین ایام چند روزنامه مهم و تأثیرگذار فارسى در خارج از ایران منتشر مى شد، اما مخاطبان این گروه نشریات تنها اقلیت تحصیل کرده و برخى نخبگان سیاسى بودند، به ویژه آنکه ورود این نشریات به داخل ایران با سختگیرى هاى حکومت همراه بود.

    با صدور فرمان مشروطیت، در اندک زمانى، تعداد زیادى روزنامه و شب نامه منتشر شد.

    پس از امضاى فرمان مشروطه و تنها در چند ماه باقى مانده سال ۱۳۲۴ ق ۲۰ روزنامه در تبریز، تهران و چند شهر دیگر منتشر شد.

    این روند در سال ۱۳۲۵ ق با شتاب بیشترى ادامه داشت.

    به گونه اى که در این سال بیش از ۸۰ روزنامه در ایران منتشر مى شد.

    تعداد روزنامه هاى عصر مشروطه تا سال ۱۳۲۷ق به حدود ۲۰۰ عنوان رسید.

    البته تعریف روزنامه در آن دوران با آنچه امروزه منتشر مى شود متفاوت است، بسیارى از روزنامه ها تنها یک یا چند شماره منتشر شده اند و به جز چند عنوان که به صورت یومیه منتشر مى شد مابقى به شکل هفته نامه و یا گاهنامه (ولى با ظاهر روزنامه) چاپ مى شدند.

    گروهى از این روزنامه ها هم متعلق به مدارس جدیدى بود که با تأسیس مشروطیت متولد شده بودند.

    روزنامه مدرسه تمدن، کمال، پرورش و عدالت از جمله روزنامه هایى بودند که توسط چنین مدارسى منتشر مى شدند.

    روزنامه هاى فارسى زبان خارج هم با پیروزى مشروطیت، توان مضاعفى پیدا کردند.

    حبل المتین که از سال ۱۳۱۱ ق با مدیریت سیدجلال الدین حسینى کاشانى متخلص به ادیب و ملقب به مویدالاسلام، به صورت هفته نامه در کلکته منتشر مى شد (و تا زمان درگذشت مویدالاسلام در ۲۴ آذر ۱۳۰۹ شمسى برپا بود)، از ۱۵ ربیع الاول ۱۳۲۵ ق به همت برادر کوچک ترش سیدحسن کاشانى، همزمان و به شکل یومیه در تهران آغاز به انتشار کرد.

    شمارگان حبل المتین در خلال سال هاى ۲۵ و ۲۶ به بیش از ۳۰ هزار نسخه رسید که در مقایسه با تعداد باسوادهاى آن روزگار بى نظیر است.

    در مدت سه سالى که یومیه حبل المتین - تا نیمه رجب ۱۳۲۷ که براى همیشه توقیف شد - منتشر مى شد (در سه دوره: تهران، رشت و تهران) همزمان حبل المتین کلکته هم در ۲۴ صفحه و به شکل هفتگى منتشر و توزیع مى شد.

    البته توفیق تنها با حبل المتین همراه نبود بلکه روزنامه انجمن ملى تبریز، روح القدس و صوراسرافیل هم از دیگر روزنامه هایى بودند که با اقبال گسترده مردم مواجه شدند.

    به زعم باور برخى سیاستمداران و نظریه پردازان علوم سیاسى که زبان مردم ایران را به سبب روح استبدادى حاکم بر جامعه ایران - طى قرون متمادى - الکن از انتقاد و حقیقت گویى به قدرت مى دانند، تجربه روزنامه نگاران عصر مشروطه و استقبال عمومى از حرکت آنان، خلاف این نظر را نشان مى دهد، به ویژه آنکه پیشگامى ایرانیان - در میان دیگر ملل آسیایى - براى پذیرش و استقرار نظام مشروطه و حکومت قانون، بیانگر وجود زمینه اى هر چند اندک از گرایش به مدنیت، قانون و تحدید قدرت است.

    چه بسا بتوان گفت سرخوردگى سیاسى جامعه و بى واکنشى نسبت به رخدادهاى سیاسى و اجتماعى دوران خود، حاصل ناکامى مردم و نخبگان سیاسى در جریان مشروطه و حوادث پس از آن است.

    قانونى شدن آزادى و انشاى آن توسط مجلس و شخص شاه، بخشى از نخبگان سیاسى و فرهنگى را به این باور مسلم رساند که در حکومت مشروطه انتقاد از هر مقامى و با هر زبانى مجاز است.

    از این رو در طیفى از مطبوعات تندرو، موجى از حملات به دربار و شخص شاه مشاهده مى شود که همین امر سبب توقیف مکرر آنها هم مى شد.

    مثلاً حبل المتین در دوره انتشار خود در تهران چندین بار توقیف شد، ولى از آنجایى که روزنامه نگاران آزادى را حق مسلم و قانونى خود مى پنداشتند، به سرعت نسبت به اولین توقیف آن واکنش نشان دادند و به اعتراض، همه روزنامه هاى اصلاح طلب و مشروطه خواه و حتى روزنامه مجلس که صورت جلسات مجلس را منتشر مى کرد دست به اعتصاب زدند.

    حروفچینان چاپخانه ها هم به نشانه اعتراض به این گروه پیوستند و خطیبان مشروطه خواه به محکومیت توقیف روزنامه پرداختند، این اعتراض ها چنان اثرگذار بود که مخبرالسلطنه به عنوان نماینده دولت، توقیف مطبوعات را عملى ارتجاعى خواند!

    و به این ترتیب حبل المتین مجدداً آغاز به کار کرد.

    اما پیکان روزنامه هاى اصلاح طلب چنان پیکره شاه و دربار را مى آزرد که حاصل دوره مشروطه اول و آزادى هاى سیاسى و اجتماعى، استبداد صغیر بود، محمدعلى شاه که از همان روزهاى نخست سلطنت با بى اعتنایى به نمایندگان و مشروطه خواهان، سعى داشت چهره پادشاهى مطلقه داشته باشد.

    تنها راه مقابله با روزنامه ها را - که در پى توقیف با نام و نشانى جدید سر بر مى آوردند و به تنویر افکار عمومى برمى خاستند - برچیدن اساس مشروطیت دانست و با به توپ بستن مجلس شوراى ملى و اعدام مشروطه خواهان و روزنامه نگاران برجسته اى چون میرزاجهانگیرخان صوراسرافیل و ملک المتکلمین، خیال خود را آسوده کرد صدور فرمان مشروطیت و تأسیس مجلس شوراى ملى، بسیارى از نهادهاى اجتماعى را در ایران دگرگون کرد.

    تنها راه مقابله با روزنامه ها را - که در پى توقیف با نام و نشانى جدید سر بر مى آوردند و به تنویر افکار عمومى برمى خاستند - برچیدن اساس مشروطیت دانست و با به توپ بستن مجلس شوراى ملى و اعدام مشروطه خواهان و روزنامه نگاران برجسته اى چون میرزاجهانگیرخان صوراسرافیل و ملک المتکلمین، خیال خود را آسوده کرد.

    در دوران استبداد صغیر براى مدتى تمام نشریات آزاد - که بین مردم و مشروطه خواهان با نام مطبوعات مقدس معروف بود - تعطیل شد.

    البته در همین سال ها که بازار مطبوعات مردمى گرم بود نشریات سلطنت طلبى چون اقیانوس هم منتشر مى شد که هرگز نتوانست اقبالى کسب کند.

    هر چند که دوران استبداد صغیر براى مدتى مطبوعات را به تعطیلى کشاند، اما پیروزى مشروطه خواهان در آذربایجان و گیلان و استقلال نسبى در آن ولایات، امکان انتشار مجدد مطبوعات آزاد را فراهم کرد که این امر با فتح تهران شتاب گرفت و دوباره روزنامه هاى آزادیخواه در تهران و آذربایجان و دیگر ولایات متولد شدند، هر چند که در این دوره هم چوب توقیف و تعطیلى همچنان بر تن مطبوعات نواخته مى شد.

    مظفرالدین شاه و مشروطه امید پارسانژاد متن فرمان تشکیل مجلس که مظفرالدین شاه روز ۱۳ مرداد ۱۲۸۵ صادر کرد، در «مطبعه مبارکه شاهنشاهى» چاپ شد و به دیوارهاى شهر، از جمله دیوار سفارت انگلستان که عده زیادى از بازرگانان، بازاریان و مردم در آن تحصن کرده بودند، چسبانده شد.

    این روز، با سالروز تولد شاه مصادف شد و چون بازارها بسته بود، خیابان علاءالدوله و نزدیک سفارت انگلیس را چراغانى و تزئین کرده بودند.

    اما هنگامى که متن فرمان شاه را به دیوارها زدند، گروهى از مردم و گردانندگان تحصن را خوش نیامد به طورى که آن را از دیوارها کندند.

    به نوشته ناظم الاسلام کرمانى بخشى از سوء تفاهم به عبارت «به موقع اجرا گذارده شود» در فرمان شاه مربوط مى شد، آنجا که نوشته شده بود: «...

    مصمم شدیم که مجلسى از منتخبان شاهزادگان، علما، قاجاریه، اعیان، اشراف، ملاکان، تجار و اصناف به انتخاب طبقه مرقومه...

    تشکیل و تنظیم شود که در موارد لازمه...

    مشاوره و مداقه لازمه را به عمل آورده و...

    عقاید خودشان را...

    به توسط شخص اول دولت به عرض برسانند که به صحه مبارکه موشح و به موقع اجرا گذارده شود.» ناظم الاسلام کرمانى در «تاریخ بیدارى ایرانیان» نوشته است: ««به موقع اجرا» لفظى است مرکب از مضاف که لفظ «به موقع» باشد و مضاف الیه که لفظ «اجرا» است...

    ولى مردم عوام معنى آن را نفهمیده و گفتند یعنى «در موقعى و محلى که ما صلاح دانیم» و شاید دولتیان صلاح ندانند و به این جهت و جهات دیگر اکثریت آرا با عوام شد و این دستخط را قبول نکردند به چند جهت: یکى لفظ موقع، یعنى هر وقت که موقع باشد.

    خواص هم به واسطه آنکه شاید یک زمانى همین جزیى، کلى شود و بهانه به دست مستبدان افتد متابعت عوام را نمودند.

    دوم آنکه باز «توسط شخص اول» در کار است.

    ثالثاً آنکه شاید بعد از این، این دستخط هم مانند دستخط هاى سابق گردد و ایفا به مضمون آن نکنند، بلکه باید وزیرمختار انگلیس ضمانت اجراى آن را بنماید...» روز بعد، پانزدهم مرداد، سیدمحمدصادق طباطبایى (پسر سیدمحمد طباطبایى)، آقا سیدعلاءالدین (داماد سیدعبدالله بهبهانى) و آقا سیدمطهر از سوى علماى مهاجر قم براى بررسى اوضاع به تهران آمدند و در کاخ صاحبقرانیه مذاکراتى انجام دادند.

    هدف آنها کسب اطمینان از تأسیس مجلس، گرفتن امان براى متحصنان در سفارت و اطمینان یافتن از عدم بازگشت علاءالدوله (حاکم مستبد پیشین تهران) بود که به آن دست یافتند.

    پس از این دیدار بود که مظفرالدین شاه دستخط دیگرى به این شرح منتشر کرد: «جناب اشرف صدر اعظم!

    در تکمیل دستخط سابق خودمان به تاریخ چهاردهم جمادى الاخر ۱۳۲۴ که امر و اجازه صریحه در تأسیس مجلس منتخبان فرموده بودیم، مجدداً براى اینکه عموم اهالى و افراد ملت از توجهات کامله همایونى ما واقف باشند، امر و مقرر مى داریم که مجلس مزبور را به شرح دستخط سابق صحیحاً دایر نموده بعد از انتخاب اعضاى مجلس، فصول و شرایط نظامنامه مجلس شوراى اسلامى را موافق تصویب و امضاى منتخبان به طورى که موجب اصلاح عموم مملکت و اجراى قوانین شرع مقدس [شود] مرتب نمایند که به شرف عرض و امضاى همایونى ما موشح و مطابق نظامنامه مزبور این مقصود مقدس صورت و انجام پذیرد.» مردم این دستخط را پذیرفتند، علما به تهران باز گشتند و تحصن در سفارت انگلستان پایان یافت.

    روز ۲۶ مرداد، جلسه اى با حضور علما، اشراف، بازرگانان و نمایندگان اصناف به دعوت مظفرالدین شاه برپا شد و مرتضى قلى خان صنیع الدوله، میرزا حسن خان مشیرالملک، میرزا حسین خان مؤتمن الملک، مهدى قلى خان مخبرالسلطنه و میرزا حسن خان محتشم السلطنه براى تنظیم نظامنامه مجلس انتخاب شدند.

    مطابق نظامنامه اى که این هیأت تهیه کردند، شاهزادگان و قاجاریه، علما، طلاب، اعیان و اشراف، تجار، مالکان، زارعان و اصناف به شرطى که دست کم ۲۵ سال سن داشته باشند، رعیت ایران باشند و معروفیت محلى داشته باشند مى توانستند به عنوان انتخاب کننده در انتخابات شرکت کنند (این حق تنها شامل مالک یا زارعى مى شد که ملکى به قیمت هزار تومان داشته باشد.

    اصناف هم مى بایست داراى دکانى مى بودند که کرایه اش به اندازه حد وسط کرایه محلى باشد).

    اما «طایفه نسوان»، اشخاصى که به قیم شرعى محتاج بودند، افراد معروف به فساد عقیده، ورشکستگان به تقصیر، متهمان به قتل و سرقت و نظامیان از حق انتخاب کردن محروم بودند.

    انتخاب شوندگان نیز مى بایست فارسى زبان و باسواد، تبعه ایران، داراى معروفیت محلى و واجد بصیرت در امور مملکتى باشند، بین سى تا هفتاد سال سن داشته باشند و مشغول خدمت دولتى نباشند.

    مظفرالدین شاه این نظامنامه را تأیید کرد و انتخابات مجلس مطابق آن انجام شد.

    نخستین مجلس شوراى ملى روز ۱۴ مهر ۱۲۸۵ در کاخ گلستان تهران توسط شاه گشایش یافت.

    او در نطق افتتاحیه خود گفت: «منت خداى را که آنچه سال ها در نظر داشتیم امروز به عون الله تعالى از قوه به فعل آمد و به انجام آن مقصود مهم به عنایات الهیه موفق شدیم.

    زهى روز مبارک و میمون که روز افتتاح مجلس شوراى ملى است.

    مجلسى که رشته هاى امور دولتى و مملکتى را به هم مربوط و متصل مى دارد و علایق ما بین دولت و ملت را متین و محکم مى سازد.

    مجلسى که مظهر افکار عامه و احتیاجات اهالى مملکت است.

    مجلسى که نگهبان عدل و داد شخص همایون ماست...

    لازم است خاطر شماها را به این نکته معطوف داریم که تا امروز نتیجه اعمال هر کدام از شما فقط عاید به خودتان بود و بس، ولى از امروز شامل حال هزاران نفوس است که شماها را انتخاب کرده اند و منتظرند که شماها با خلوص نیت و پاکى عقیدت به دولت و ملت خود خدمت نمایید و از امورى که باعث فساد است احتراز نمایید.

    پس باید کارى بکنید که در پیش خدا مسئول و در نزد ما شرمنده و خجل نباشید.

    این پند و نصیحت ما را هیچ وقت فراموش نکنید...»گروهى از صاحب نظران، همین نطق را دلیل بر آن دانسته اند که اعطاى مشروطه، خواست قلبى مظفرالدین شاه بوده است.

    در نخستین مجلس شوراى ملى، سه گرایش اصلى دیده مى شد.

    تعدادى از نمایندگان از طرفداران استبداد بودند که بیشتر شاهزادگان، اعیان و زمین داران را شامل مى شدند.

    گروه دوم میانه روها بودند که از حمایت آقایان طباطبایى و بهبهانى بهره مى بردند و اکثر بازرگانان جزء این گروه بودند.

    گروه سوم لیبرال ها (آزادى خواهان) بودند که طبقه روشنفکر را نمایندگى مى کردند.

    تدوین قانون اساسى مهمترین وظیفه این مجلس بود.

    در پیش نویسى که توسط نمایندگان تهیه شد، مجلس به نمایندگى از ملت، قدرت بسیار زیادى مى گرفت و مرجع نهایى تصمیم گیرى در مورد قوانین، مقررات، بودجه، قراردادها، وام و امتیازات شناخته مى شد.

    هر دوره مجلس دو سال تعیین شد و نمایندگان مجلس در این مدت از مصونیت پارلمانى برخوردار شدند.

    در مقابل، شاه نیز این اختیار را یافت که نیمى از نمایندگان مجلس سنا را منصوب کند.

    هر چند نقش مجلس سنا به روشنى آشکار نبود و قرار شده بود مجلس بعداً این نقش را مشخص کند.

    شاه و درباریان ابتدا این قانون اساسى را نپذیرفتند.

    آنها خواستار نقش روشن و برجسته اى براى سنا بودند، به طورى که عملاً مجلس را تحت کنترل مى گرفت.

    اما مظفرالدین شاه سرانجام تحت فشار مشروطه خواهان و به تشویق محمدعلى میرزا (ولیعهد) قانون اساسى را امضا کرد و چند روز بعد درگذشت.

    سیدمحمد طباطبایى، رهبر بزرگ جنبش مشروطه ایران، در یادداشت هایى که سال گذشته براى نخستین بار منتشر شد، ماجراى جنبش را چنین خلاصه کرده است: «مظفرالدین شاه به تخت نشست.

    عنوان مطلب کرده گاهى به حضرت عبدالعظیم متحصن شدم، گاه به معصومه قم.

    تا به زحمت زیاد مشروطه و مجلس را داد و بد نبود تا مرحوم شد و محمدعلى میرزا به تخت نشست و کرد آنچه کرد.

    مجلس را به توپ بست، آقا سیدعبداللهِ مرحوم را روانه کرمانشاه و مرا به مشهد مقدس فرستاد تا بختیارى ها مملکت را از شر او آسوده کردند و من به طهران آمدم.

    آقاسیدعبدالله (بهبهانى) نیز با تشریفات زیاد وارد شد، او را کشتند و من ناخوش شدم...

    مختصراً، مشروطه و مجلس درست شد ولى نه آن طور که من مى خواستم.

    امید است که انشاءالله به طور دلخواه شود...

    این دو کلمه را هم بنویسم، کار را شیخ فضل الله و آقاسیدعبدالله خراب کردند یکى به عنوان دشمنى و یکى به عنوان دوستى، خداوند از هر دو بگذرد.» او در جاى دیگر مى نویسد: «[در زمان مظفرالدین شاه] محمدعلى میرزا با ما همراه بود.

    نظامنامه مجلس (قانون اساسى) را او واداشت مظفرالدین شاه امضا کرد، براى اینکه ملت با او در ولیعهدى همراه باشند.

    چون امیر بهادر اصرار داشت در ولیعهد شدن شعاع السلطنه.» فرمان مشروطه مظفرالدین شاه قاجار روز ۱۳ مرداد ۱۲۸۵ فرمان تاریخى مشروطیت ایران را خطاب به مشیرالدوله، صدراعظم وقت صادر کرد.

    او در این فرمان چنین نوشته بود: «جناب اشرف صدر اعظم!

    از آنجایى که حضرت بارى تعالى جلّ شأنِه سررشته ترقى و سعادت مملکت محروسه ایران را به کف با کفایت ما سپرده و شخص همایون ما را حافظ حقوق قاطبه اهالى ایران و رعایاى صدیق خودمان قرار داده، لهذا در این موقع که رأى همایون ملوکانه ما بدان تعلق گرفته که براى رفاهیت و آسودگى قاطبه اهالى ایران و تشیید و تأیید مبانى دولت، اصلاحات مقتضیه به مرور در دوایر دولتى و مملکتى به موقع اجرا گذارده شود.

    چنان مصمم شدیم که مجلسى از منتخبین شاهزادگان و علما و قاجاریه و اعیان و اشراف و ملاکین و تجار و اصناف به انتخاب طبقات مرقومه، در دارالخلافه تهران تشکیل و تنظیم شود که در موارد لازمه در مهام امور دولتى و مملکتى و مصالح عامه مشاوره و مداقه لازم را به عمل آورده و به هیأت وزراى ما در اصلاحاتى که براى سعادت و خوشبختى ایران خواهد شد اعانت و کمک لازم بنمایند و در کمال امنیت و اطمینان عقاید خودشان را در خیر دولت و ملت و مصالح عامه و احتیاجات مهمه قاطبه اهالى مملکت به توسط شخص اول دولت به عرض برسانند که به صحه مبارکه موشح و به موقع اجرا گذارده شود...» • مقدمات ریشه هاى جنبش مشروطه خواهى ایرانیان را در زمینه هاى گوناگون مى توان جست وجو کرد اما تقریباً تمام آنها به تماس با غرب باز مى گردد.

    چنانکه یرواند آبراهامیان در «ایران بین دو انقلاب» نوشته است: «در نیمه دوم سده نوزدهم، نفوذ و تأثیر غرب، به دو شیوه متفاوت، روابط سست و شکننده دولت قاجار را با جامعه ایران تضعیف کرد: یکم، نفوذ غرب به ویژه نفوذ اقتصادى، بیشتر بازارهاى شهرى را تهدید کرد و به تدریج تجار و بازرگانان پراکنده محلى را در قالب طبقه متوسط فرامحلى یکپارچه ساخت.

    دوم، برخورد و ارتباط با غرب به ویژه تماس فکرى و ایدئولوژیکى از طریق نهادهاى نوین آموزشى، زمینه هاى رواج مفاهیم و اندیشه هاى جدید، گرایش هاى نو و مشاغل جدید را فراهم ساخت و طبقه متوسط حرفه اى جدیدى به نام طبقه روشنفکر به وجود آمد.» ورود محصولات خارجى به کشور، صنایع سنتى را تضعیف و تولیدکنندگان را ناراضى مى کرد.

    از سوى دیگر بازرگانان خارجى از امتیازات گمرکى بهره مند بودند و در نتیجه بازرگانان ایرانى نه تنها از واردات کالاهاى خارجى سود چندانى نمى بردند بلکه توان رقابت با همتایان خارجى خود را هر چه بیشتر از دست مى دادند.

    روشنفکران ایرانى آشنا با غرب نیز در مقایسه میان وضع کشورهاى اروپایى با ایران، سه عامل استبداد، استعمار و جزم اندیشى مذهبى را مهمترین موانع پیشرفت کشور تشخیص مى دادند و از نظام سیاسى موجود که فاقد انعطاف بود ناراضى بودند.

    بنابراین عجیب نبود که در جنبش مشروطه، همه جا رد پاى بازرگانان، بازاریان، روحانیون و روشنفکران همزمان به چشم مى خورد.

    پیش از آن نیز دست کم یک بار این نارضایتى عمومى در ماجراى تحریم تنباکو مجال بروز یافته بود.

    • جنبش هنگامى که میرزاى شیرازى در واکنش به امتیاز رژى، استعمال توتون و تنباکو را حرام اعلام کرد، پشتیبانى از فتواى او حیرت انگیز بود.

    میرزا ملکم خان از لندن، سیدجمال الدین اسدآبادى از استانبول، علما و مجتهدان از کربلا، بازاریان تهران و حتى زنان حرمسراى شاه از فتواى تحریم حمایت کردند و ناصرالدین شاه را به لغو امتیاز رژى واداشتند.پس از ناصرالدین شاه، پسرش مظفرالدین شاه وارث این اوضاع آشفته بود تا اینکه بروز یک بحران اقتصادى در اوائل سال ۱۲۸۴ نخستین جرقه انقلاب مشروطه را باعث شد.

    در مناطق شمالى کشور وبا شیوع یافته و میان روسیه و ژاپن جنگ در گرفته بود.

    بنابراین مراودات بازرگانى کاهش یافت و قیمت مواد غذایى بالا رفت.

    بازرگانانى که در فضاى رکود، دچار بحران مالى شده بودند، علیه مسیو نوز بلژیکى، رئیس گمرکات کشور دست به تظاهرات و تحصن زدند.

    مدتى بعد حاکم تهران دو تاجر محترم را به دلیل آنچه او گران فروختن قند و شکر مى نامید، فلک کرد و اعتراض دو روحانى سرشناس، آقایان طباطبایى و بهبهانى را برانگیخت.

    این دو تن به اتفاق هزاران تن از بازرگانان، بازاریان و طلاب تهران به حضرت عبدالعظیم رفتند و آنجا بست نشستند.

    آنها چهار خواسته اصلى خود را برکنارى حاکم تهران، عزل نوز بلژیکى، اجراى شریعت و «تأسیس عدالتخانه» عنوان کردند.

    شاه پس از یک ماه ناچار شد خواسته هاى آنان را بپذیرد تا بحران خاتمه یابد.

    اما وعده هاى شاه در مورد برکنارى نوز و تشکیل عدالتخانه (بیشتر از سر ناتوانى) عملى نشد.

    محرم سال بعد، در جریان کشمکشى که در واکنش به دستگیرى یک واعظ منتقد به راه افتاده بود، طلبه اى به دست مأموران کشته شد.

    قزاق ها تشییع جنازه باشکوه این طلبه جوان را به خاک و خون کشیدند.

    طباطبایى، بهبهانى و حتى شیخ فضل الله نورى در واکنش به این حادثه به قم مهاجرت کردند و عده اى از بازرگانان و مردم تهران نیز در سفارت بریتانیا متحصن شدند.

    در این مرحله خواسته معترضان از «عدالتخانه» به «مجلس» تغییر یافت.

    دربار ابتدا این خواسته را به تندى رد کرد، اما هنگامى که سیل تلگراف ها در حمایت از خواسته مهاجران و متحصنان به سوى تهران سرازیر شد و اخبار ناآرامى ها از ولایات، به ویژه تبریز به تهران رسید، دربار نیز تسلیم شد.

    مظفرالدین شاه پس از مدت ها چانه زنى و رد و بدل شدن پیام ها و تلگراف هاى مختلف، سرانجام به خواسته هاى معترضان تن داد و فرمان مشروطیت ایران را صادر کرد.

    این اما تازه آغاز کار بود.

  • فهرست:

    ندارد
     

    منبع:

    ندارد

روزنامه و مشروطه صدور فرمان مشروطیت و تأسیس مجلس شوراى ملى، بسیارى از نهادهاى اجتماعى را در ایران دگرگون کرد. رشد سریع مطبوعات و تحول فضاى درونى آنها یکى از مهمترین تبعات این انقلاب بود. هر چند که نخستین روزنامه فارسى بیش از نیم قرن پیش از انقلاب مشروطه (در۱۲۵۳ق) منتشر شد ولى مطبوعات مقارن مشروطیت و پس از آن داراى تفاوت هاى عمیقى با پیش از خود بودند. بین سال هاى ۱۲۵۳ ق (انتشار ...

به نام خدا خلاصه تاریخ ایران         زمان میلادی زمان هجری سلسله پادشاه رویدادها پایتخت حدود ٧٢٠ تا ٥٥٠ پیش از میلاد   مادها دیا اکو دیااکو هفت قبیله آریایی را در شهر هگمتانه متحد میکند. هگمتانه فره ورتیش   هوخشتره   آژی دهاگ   ٦٧٥ تا ٣٣٠ قبل از میلاد   هخامنشیان کورش از بین بردن مادها - فتح بابل و دادن اجا ...

متن کامل سخنرانی عمادالدین باقی در نشست جبهه مشارکت حوزه شمال تهران در تاریخ چهارشنبه 17 دی 1382 (بخش عمده این گفتار در روزنامه شرق 11/3/1383 و 12/3/1383 به چاپ رسید) این روزها چون فضا، فضای انتخاباتی است عمدتا به یک واقعه پیش رو پرداخته می‌شود و نگاهی که به پدیده انتخابات می شود نگاه لحظه ای است به پدیده ای که قرار است در یک روز معین اتفاق بیفتد و مردم در آن شرکت کنند و تمام ...

زندگی نامه آیت الله سید حسن مدرس فقیه مجاهد و عالم پرهیزگار آیه الله سیدحسن مدرس یکى از چهره هاى درخشان تاریخ تشیع بشمار مى رود که زندگى و اخلاق و رفتار و نیز جهت گیرى هاى سیاسى و اجتماعى وىبراى مشتاقان حق و حقیقت نمونه خوبى است . او موقعیت خود را سراسر در راه اعتلاى اسلام نثار نمود و در جهت نشر حقایق اسلامى و دفاع از معارف تشیع مردانه استوار ماند. همان گونه بود که مى گفت و ...

سابقه سکونت بشر بر روی زمین به میلیون ها سال پیش برمی گردد . او زندگی خود را از طبیعت شروع کرد و پس از سپری کردن دوره های مختلف به مرحله مد نیت و شهرنشینی رسید . در این دوران طولانی حوادث و وقایع تلخ و شیرین فراوانی بر او گذشته و تغییر و تحولات بسیاری در زندگی اجتماعی او رخ داده است . انسان موجودی اجتماعی است و لازمه آن تعامل و تقابل با همنوعان و حاکمیت نظم و قانون است . اما به ...

انقلاب چگونه آغاز شد؟ کشور خواب آلود ایران از خواب دیرین سر بر آورده بود. اخگری لازم بود تا آتش روشن شود. قند در تهران گران شد و تندی صدراعظم عین الدوله آتش را دامن زد. علاءالدوله حاکم تهران، که مرد بیپروایی بود، به دستور صدراعظم در روز دوشنبه 14 شوال 1323 ه. ق. هفده نفر از بازرگانان و دو نفر از سادات را به جرم گران کردن بهای قند و شکر به چوب بست. این کار بهانه به دست مدعیان داد ...

٭ این سخنرانی به تاریخ 16 مرداد1362 ( 7 اوت 1983 میلادی) به مناسبت جشن مشروطیت درهتل«لوته سیا»ی پاریس ایراد شد و با اقبال کم نظیری روبرو گردید. این گرد همایی که بزرگترین تجمع ایرانیان مخالف رژیم در خارج از کشور بود به ابتکار نهضت مقاومت ملی ایران و به دعوت شاپور بختیار و حضور برخی دیگر از سران اپوزیسیون بر پا شده بود. هفتاد و هفت سال پیش از این، در 14 مرداد 1285 شمسی ...

انقلاب مشروطه انقلاب چگونه آغاز شد؟ کشور خواب آلود ایران از خواب دیرین سر بر آورده بود. اخگری لازم بود تا آتش روشن شود. قند در تهران گران شد و تندی صدراعظم عین الدوله آتش را دامن زد. علاءالدوله حاکم تهران، که مرد بیپروایی بود، به دستور صدراعظم در روز دوشنبه 14 شوال 1323 ه. ق. هفده نفر از بازرگانان و دو نفر از سادات را به جرم گران کردن بهای قند و شکر به چوب بست. این کار بهانه به ...

بازتاب وقایع سیاسی از صدور فرمان مشروطیت تا پایان سلسله قاجاریه در شعر شاعران دوران پس از تلاش ها و آویز و گریزهای بسیار مجاهدان و علمای دینی و ملت ایران سرانجام در سیزدهم مرداد 1285 خورشیدی مظفرالدین شاه قاجار فرمان حکومت مشروطه را امضا و صادر کرد و سه روز پس از آن دستخط دیگری در تأیید فرمان مشروطیت صادر نمود که در آن فرمان صریح نسبت به تأسیس مجلس منتخبین ملت داده شد. از آن ...

بازتاب وقایع سیاسی از صدور فرمان مشروطیت تا پایان سلسله قاجاریه در شعر شاعران دوران پس از تلاش ها و آویز و گریزهای بسیار مجاهدان و علمای دینی و ملت ایران سرانجام در سیزدهم مرداد 1285 خورشیدی مظفرالدین شاه قاجار فرمان حکومت مشروطه را امضا و صادر کرد و سه روز پس از آن دستخط دیگری در تأیید فرمان مشروطیت صادر نمود که در آن فرمان صریح نسبت به تأسیس مجلس منتخبین ملت داده شد. از آن ...

ثبت سفارش
تعداد
عنوان محصول