دانلود تحقیق سیمرغ و زال

Word 64 KB 33478 9
مشخص نشده مشخص نشده ادبیات - زبان فارسی
قیمت قدیم:۱۲,۰۰۰ تومان
قیمت: ۷,۶۰۰ تومان
دانلود فایل
کلمات کلیدی: ادبیات - زال - سام - سیمرغ - نریمان
  • بخشی از محتوا
  • وضعیت فهرست و منابع
  • سام نریمان، امیر زابل و از پهلوانان سر آمد ایران زمین بود ولیکن فرزندی نداشت .

    سالها گذشت و خداوند به وی فرزندی داد .

    کودکی سفید و سرخ و زیبا رو ولیکن با موهای سفید همچون موهای پیرمردان .

    کسی جرات نمی کرد که این خبر را به سام برساند ، تا اینکه دایه کودک که زنی شیردل بود به نزد سام رفت و گفت : این روز بر سام فرخنده باشد که آنچه از خداوند می خواستی به تو عطا کرد .

    بیا و فرزندت را ببین که تمامی اندام او زیبا است و هیچ زشتی در او نخواهی دید ، تنها همانند آهو موی سفید دارد .

    ای پهلوان بخت تو اینگونه بود و نباید دلرا غمگین کنی .سام از تختش فرود آمد و بسوی نوزاد رفت .

    موهای کودک همانند پیران سفید بود .

    کسی تا حالا چنین چیزی ندیده و نشنیده بود .

    پوست تنش سرخ و موهایش همچون برف بود .

    وقتی فرزند را اینگونه دید از جهان ناامید شد و از سرزنش دیگران ترسید .

    روی به آسمان کرد و گفت : ای خدای بزرگ من چه گناهی مرتکب شده ام که بچه ای همچون اهریمن با چشمان سیاه و موهای سفید داده ای .

    اگر بزرگان از این بچه بپرسند چه بگویم .

    همه بر من خواهند خندید و با این ننگ چگونه می توانم در این دیار زندگی کنم .

    این کلمات را با خشم بر زبان آورد و از آنجا بیرون رفت .

    دستور داد که کودک را از آن سرزمین دور کنند .

    کودک را بدامن کوه البرز بردند ، همانجایی که لانه سیمرغ در آن بود .

    کودک را آنجا رها کردند و برگشتند .

    آن طفل بیچاره که تفاوت سیاه و سفید را نمی دانست و پدرش او را از مهر محروم کرده بود مورد عنایت و توجه پرودگار قرار گرفت .

    کودک شب و روز بدون پناه در آنجا بود و گاهی انگشت دستش را می مکید و زمانی گریه می کرد .

    و زمانی که جوجه های سیمرغ گرسنه شدند ، سیمرغ به پرواز در آمد .

    کودکی شیرخوار بر زمین دید که جامه ای به تن نداشت و گرسنه بود و خاک زمین دایه او بود .

    خداوند مهر کودک را بر دل سیمرغ انداخت و سیمرغ از خوردن بچه گذشت و از آسمان فرود آمد و او را نزد بچه هایش برد .

    زمان زیادی گذشت و آن کودک، جوانی برومند شد .

    کاروانیان گهگاهی جوانی سفید موی بر کوه و کمر می دیدند .

    آوازه جوان در همه جهان پراکنده شد و این خبر به گوش سام نریمان هم رسید .

    سیمرغ و زالسیمرغ و زالسام نریمان، امیر زابل و از پهلوانان سر آمد ایران زمین بود ولیکن فرزندی نداشت .

    خواب دیدن سام شبی سام خواب دید که از کشور هند، مردی با اسب تازی آمد و به او مژده داد که فرزندش زنده است .

    سام بیدار شد و موبدان را فرا خواند و خوابش را گفت و نظر آنها را خواست : آیا ممکن است که این کودک از سرمای زمستان و گرمای تابستان جان سالم بدر برده باشد ؟

    موبدان سام را سرزنش کردند و گفتند : ای پهلوان ، تو بر هدیه پرودگار ناسپاسی کردی .

    همه حیوانات چه شیر و پلنگ ، چه ماهی دریا ، فرزندانشان را با مهر بزرگ کردند و پروردگار را سپاس گفتند اما تو آن کودک بی گناه را بخاطر موی سپیدش از مهر خودت محروم کردی .

    بدان که یزدان نگاهدار او بوده و آن کس که پروردگار نگاهدارش باشد ، از سرما و گرما در امان خواهد بود .

    برو به درگاه خدا توبه کن و به جستجوی فرزندت باش .

    سام تصمیم گرفت فردا به سوی کوه البرز برود .

    آن شب دوباره در خواب دید که از کوه هند ، غلامی زیبارو با پرچمی و سپاهی پدیدار شد .

    در دست چپش مردی موبد و درست راستش مردی خردمند بود .

    یکی از آن دو پیش سام آمد و به سردی با او سخن گفت که : ای پهلوان ناپاک، آیا از خدا شرم نکردی که مرغی دایه کودک تو باشد .

    پس این پهلوانی به چه درد می خورد .

    اگر موی آن کودک سپید بود ، موی تو نیز الان سفید است و اینها هدیه ی خداست .

    اگر این کودک نزد تو خوار بود اکنون خداوند حامی او است که او مهربانتر دایه ای وجود ندارد .

    سام هراسان از خواب برخاست ، همانند شیری که در دام گرفتار شود .

    از آن خواب ترسید .

    خردمندان و سران سپاه را نزد خود فرا خواند و سراسیمه بسوی کوه البرز آمد ، تا آنچه را آنجا رها کرده بود ، بجوید .سام از تختش فرود آمد و بسوی نوزاد رفت .

    خردمندان و سران سپاه را نزد خود فرا خواند و سراسیمه بسوی کوه البرز آمد ، تا آنچه را آنجا رها کرده بود ، بجوید .سام نریمان، امیر زابل و از پهلوانان سر آمد ایران زمین بود ولیکن فرزندی نداشت .

    ای پهلوان بخت تو اینگونه بود و نباید دلرا غمگین کنی .سام نریمان، امیر زابل و از پهلوانان سر آمد ایران زمین بود ولیکن فرزندی نداشت .

    خردمندان و سران سپاه را نزد خود فرا خواند و سراسیمه بسوی کوه البرز آمد ، تا آنچه را آنجا رها کرده بود ، بجوید .

  • فهرست:

    ندارد
     

    منبع:

    ندارد

((انسان ، آن چیزی میشود که می پرستد)) « پرستش » درفرهنگ سیمرغی، با صلوه درشریعت اسلام، فرق دارد . « صلوه » ، بیان عبودت انسان و تعظیم الله ، یا بسخنی دیگر، گواهی دادن برآنست که وجود انسان، « گوهری جداگانه » از الله و« ناچیزدربرابر» الله است ، وباید، درهرکاری وهرگفتاری و هراندیشه ای ، اقرار به این غیریت خود با الله ، در اقرار به عبودیت خود، ...

شاد باش به سیمُرغ ((انسان ، آن چیزی میشود که می پرستد)) « پرستش » درفرهنگ سیمرغی، با صلوه درشریعت اسلام، فرق دارد . « صلوه » ، بیان عبودت انسان و تعظیم الله ، یا بسخنی دیگر، گواهی دادن برآنست که وجود انسان، « گوهری جداگانه » از الله و« ناچیزدربرابر» الله است ، وباید، درهرکاری وهرگفتاری و هراندیشه ای ، اقرار به این غیریت خود با الله ، در ...

سیمرغ و زال ________________________________________ سام نریمان، امیر زابل و از پهلوانان سر آمد ایران زمین بود ولیکن فرزندی نداشت . سالها گذشت و خداوند به وی فرزندی داد . کودکی سفید و سرخ و زیبا رو ولیکن با موهای سفید همچون موهای پیرمردان . کسی جرات نمی کرد که این خبر را به سام برساند ، تا اینکه دایه کودک که زنی شیردل بود به نزد سام رفت و گفت : این روز بر سام فرخنده باشد که آنچه ...

ما آنچیزی نیستیم ، که ساخته اند ما آنچیزی میشَویم ، که میجوئیم ما خدائی را میجوئیم که آب روانست، و تخم هستی ما، آنرا شب و روز مینوشد، تا بروید و درفرازش ، خوشه بینش شود ، وتا ازمکیدن این آب، تخم هستی ما ، بروید و دراین گیتی بهشت ازما برآید، و سراپایمان ، خنده شود . تا ازخنده وشاد شدن ، گوهرما و اوباهم، زیباشود ، تا باهم اصل زیبائی باشیم .ما خدائی را میجوئیم که درهم به پیچیم ، ...

پیشگفتار خدای را سپاس، آدمی را آفرید و روح خود را در او دمیده و تمام اسماء را بر او آموخت و بر فرشتگان امر شد که بر او سجده کنند که خداوند از چیزی در مورد آدم آگاهی دارد که آنها از آنها بی خبرند. حضرت مولانا در این باره می فرماید: بار دیگر از ملک پران شوم آنچه در وهم ناید آن شوم این تفکر تفکری است عرفانی، اسلامی که اثرات آن را در هنرهای اسلامی ایران به خصوص نگارگری ایرانی می ...

فى مردم جهان از کوه ها سرچشمه مى گیرند. مطابق یک اصل بوم شناختى (ecologic) هر اندازه پستى و بلندى یا چین و شکن منطقه اى بیشتر باشد، «تنوع زیستى» یعنى گوناگونى جانوران و گیاهان آن منطقه، بیشتر خواهد بود. به این دلیل در کوه ها، گونه هاى بسیار متنوع جانورى و گیاهى را مى توانیم ببینیم، پاره اى از گونه هاى گیاهى در سمت سایه گیر صخره ها و دامنه ها و پاره اى دیگر در سمت آفتاب ...

سخن از یمامه ازاده ی بلخ، رابعه است ، کبوتری بلند پرواز که ذؤیان و صیدان خونریز اهریمن خوی ، بال های یاقوتی جانش را با شمشیر برید ند و پیکر مهتابینه اش را در گرما به ً خونین ، به خون رنگین ساختند . از آن تاریخ تا به امروز که بیشتر از هزار سال ازآن میگذرد ، رابعه را از حمام خون ذ ؤ یان خرد بیرون نیاوردند، واقعیت اندیشه وتفکر شاهد خت بلخ رابعه همچنان از سده ها بدین سو است که در ...

  فى مردم جهان از کوه ها سرچشمه مى گیرند. مطابق یک اصل بوم شناختى (ecologic) هر اندازه پستى و بلندى یا چین و شکن منطقه اى بیشتر باشد، «تنوع زیستى» یعنى گوناگونى جانوران و گیاهان آن منطقه، بیشتر خواهد بود. به این دلیل در کوه ها، گونه هاى بسیار متنوع جانورى و گیاهى را مى توانیم ببینیم، پاره اى از گونه هاى گیاهى در سمت سایه گیر صخره ها و دامنه ها و پاره اى دیگر در ...

بخش اول: اهمیت کوه ها کوه ها، چه از نظر گستره اى که در زمین دارند و چه از نظر شکل و نیز تاثیر در طبیعت، از مهمترین ساختارهاى کره زمین هستند. کوه ها یک پنجم سیماى زمین را تشکیل مى دهند، زیستگاه دست کم یک دهم از مردم جهانند، یک سوم از مردم جهان از جنبه غذا، برق، چوب و مواد معدنى به کوه ها وابسته اند و نیمى از آب شیرین مصر این ترتیب، در مجموعه کوهستان ها و کوهپایه ها، ...

مقدمه سالهای سال است که از مرگ خداوندگار خرد و آگاهی می گذرد، سالهای سال است که حکیم بزرگ توس رخ در نقاب خاک کشیده است و جان نورانیش را به عالم بالا پرواز داده است، اما همانگونه که خود می گوید «نمیرم از این پس که من زنده ام… گواهی که نمرده است و هنوز هر ایرانی آزاده ای با شنیدن سخن نغزش جانی تازه می گیرد و اندیشه بلند و نیکش را ستایش می کند. گزیده حاضر نگاهی دارد به ده عنوان ...

ثبت سفارش
تعداد
عنوان محصول