دانلود تحقیق شعر فارسی

Word 49 KB 33462 8
مشخص نشده مشخص نشده ادبیات - زبان فارسی
قیمت قدیم:۱۲,۰۰۰ تومان
قیمت: ۷,۶۰۰ تومان
دانلود فایل
  • بخشی از محتوا
  • وضعیت فهرست و منابع
  • در پایان عهد صفوی در اصفهان اندک اندک ناخشنودی ناقدان سخن و صاحبان ذوق و هنر از روشی که در شعر پارسی پدید آمده و مقبول گویندگان ایران و هندوستان شده بود، آشکار گشت و بر اثر این ناخشنودی فکر تازه‏یی به میان آمد و آن رها کردن شیوه جدید شعر یعنی شیوه‏یی شد که به سبک هندی شهرت دارد.

    این دسته معتقد بودند که شیوه شاعرانی از قبیل کلیم کاشانی و صائب تبریزی و وحید قزوینی و نظایر آنان خلاف فصاحت و دور از اصول بلاغتی است که در زبان فارسی وجود دارد و باید آنرا ترک گفت و به شیوه‏یی که همواره مقبول سخن شناسان و ناقدان و گویندگان و نویسندگان استاد بوده است بازگشت.

    از کسانیکه در این فکر پیشقدم شمرده می‏شوند و سخن آنان به ما رسیده است ولی محمد خان مسرور اصفهانی(مقتول به سال 1168) عم آذر بیگدلی و می‏رسد علی مشتاق اصفهانی (متوفی به سال 1192)استاد آذر بیگدلی و میرزا نصیر اصفهانی (متوفی به سال 1192) صاحب مثنوی معروف «پیر و جوان» و سید احمد هاتف اصفهانی (متوفی به سال 1198) دارای دیوان قصائد و غزلیات و ترجیع‏بند مشهور و لطفعلی بیک آذر بیگدلی (متوفی به سال 1195) صاحب مثنوی خسرو و شیرین و تذکره آتشکده و میرزا محمد صادق نامی اصفهان از معاصران زندیه و آقا محمد صهبای قمی (متوفی به سال 1191) از دوستان مشتاق و هاتف حاجی سلیمان صباحی کاشانی (متوفی به سال 1206) و آقا محمد عاشق اصفهانی (متوفی به سال 1181) هستند که همه معتقد به ترک روش معاصران و پیروی از سبک متقدمان بوده و خود نیز در قصیده یا غزل یا مثنوی شیوه استادان قدیم را مورد تقلید قرار داده‏اند.

    آذر در شرح حال عم خود مسرور نوشته است که «حضرتش در اصفهان تحصیل کمالات کرده و شوق بسیار به نظم اشعار داشته و شعر را خوب می‏فهمید اما چون در آن زمان طریقه فصحای متقدمین منسوخ بوده شعری ممتاز از ایشان نتراوید» و در شرح احوال مشتاق نوشته است: «بعد از آنکه سلسله نظم سالها بود که به تصرف نالایق متأخرین از هم گسیخته به سعی تمام و جهد مالا کلام او پیوند اصلاح یافته اساس شاعری متأخرین را از هم فرو ریخته بنای فصحای بلاغت شعار متقدمین را تجدید...» عبدالرزاق بیک دنبلی هم در بیان حال مشتاق آورده است: «چون بساط چمن نظم از اقدام خیالات خام شوکت و صائب و وحید و مایشابه به هم و از استعارات بارده و تمثیلات خنک، لگدکوب شد و یکبارگی از طراوت و رونق افتاد مشتاق به تماشای گلزار نظم آمده طومار سخن سرایی آن جمع را چون غنچه بهم پیچیده و بساط نظمی که خود در آن صاحب سلیقه بود و آن روش ضمیری و نظیری است بگسترانید، بر سر شاخسار سخن نواها ساخت و نغمه‏ها پرداخت، عند لیبان خوش نوای عصر او را مقتفی آمدند، اشعار رنگینش زینت نغمات مطربان باربد نوای آن زمان شد و ترنمات شیرینش نقل محفل ظرفای مجلس آرا.» این اشارات معلوم می‏دارد که از اواسط قرن دوازدهم به بعد نهضتی نو در شعر فارسی پدید آمد که دو مرکز عمده آن اصفهان و شیراز بوده و شاعرانی که ذکر کرده‏ایم در یکی از این دو مرکز به سر می‏برده و مشغول تعلیم شاگردانی زیر دست خود بوده‏اند و از همین دو مرکز است که چند شاعر استاد مانند صبای کاشانی شاگرد صباحی و عبدالرزاق دنبلی شاگرد میرزا نصیر اصفهانی و سحاب اصفهانی پسر و پرورده هاتف اصفهانی تربیت شده و در اوایل دوره قاجاری شهرت یافته‏اند.

    شاعران مذکور و شاگردان و تربیت یافتگان ایشان همه معتقد بازگشت به شیوه استادان سبک عراقی و رها کردن شیوه هندی بوده‏اند و بر اثر این نهضت روح تازه‏یی در قالب شعر فارسی دمیده شد و در عین آنکه سبک هندی در جانب افغانستان و هندوستان همچنان با یک عده طرفدار پرشور به قوت سابق خود باقی بود، در ایران تا پایان دوره قاجاری پیروی از سبک دوره صفوی مذموم شمرده می‏شد و مثلاً رضا قلیخان هدایت در آغاز تذکره معروف خود (مجمع الفصحاء) نوشته است که: «...

    که در زمان ترکمانیه و صفویه طرزهای نکوهیده عیان شد، و طریقه انیقه انتظام قصیده فصیحه و شیوه شیوای موعظه و نصیحه و حکمیات و زهدیات و حماسیات که رسم فصحای ما تقدم بود باکلیه برافتاد، موز و نان به مخمس و مسدس و مثنوی سرایی و غزل آرایی و تعبیه معما و تعمیه اسمهای بی‏مسما مایل شدند و غزل را چون قراری معین نبود بهر نحویکه طبایع سقیمه و سلیقه نامستقیمه آنان رغبت کرد پریشان‏گویی و یاوه‏درایی و بیهوده‏سرایی آغاز نهادند، به جای حقایق وارده مضامین بارده و به عوض صنایع بدیعه و بدایع لطیفه مطالب شنیعه و مقاصد کثیفه در درج اشعار و ضمن گفتار درج و تضمین فرمودند خاصه که در اواخر صفویه و افشاریه و اوایل زندیه و الواریه طلوع کوکب طالع آنان مایه غروب اختر فضل و دانش و فصاحت و بلاغت و حکمت و معرفت گردیده، هر فاضلی زاویه‏یی گزید و هر کاملی به کنجی خزید...

    القصه چون در پس هر نقصانی کمالی و در قفای هر فراقی وصالی مقرر است و عزت و ذلت هر صنفی از اهل هر صنعتی را وقتی مقدر، در اواخر دولت الواریه چند تن را سلیقه بر احیای شیوه متقدمین قرار گرفت و از بی‏مزگیهای طرز متأخرین و طریقه مبتذله ایشان آگاه آمدند، بغایت چوشیدند و کوشیدند و کسوت جد و جهد پوشیدند و مردم را از طرز نکوهیده متأخرین منع کردند و بسیاقت نیکوی متقدمین مایل آوردند و به مشقت مشق آن شیوه‏ها در پیش گرفتند...» این قول که نقل کردیم از شاعر و نویسنده مشهور عهد محمد شاه و ناصرالدین شاه یعنی امیر الشعراء هدایت است که خود مردی استاد و صاحب نظر بود و نقل قول او برای اطلاع از نظری که در دوره قاجاریه نسبت به سبک هندی وجود داشت کافی به نظر می‏رسد.

    چون پیروان طریقه جدید معتقد به بازگشت به شیوه قدما بودند در اصطلاح معاصران دوره آنان را در تاریخ ادب فارسی «دوره بازگشت» می‏نامند.

    دوره بازگشت یا دوره تجدید سبک قدما را می‏توان به دو عصر ممتاز منقسم ساخت: دوره اول یعنی دوره‏یی که از اواسط قرن دوازدهم شروع شده و تا قسمتی از اوایل قرن سیزدهم ادامه یافته است.

    در این مدت گویندگان استاد بیشتر سبک شاعران قرن ششم و هفتم و هشتم را در غزل و قصیده و مثنوی پیروی می‏کردند.

    دوره دوم از اواخر نیمه اول قرن سیزدهم آغاز شده و دوره‏ییست که گویندگان آن در عین پیروی از روش شعرای قرن ششم و هفتم و هشتم به سبک شعرای قرون چهارم و پنجم و ششم هم نظر داشتند مانند هدایت و سروش و فتح‏الله‏خان شیبانی و محمود خان ملک الشعرا و جز آنان، و فی‏احقیقه در این دوره بود که ثمرات بازگشت ادبی به نحو استیفا گرفته شد و سخن رضا قلیخان هدایت آنجا که به تقلید و پیروی گویندگان معاصر خو از فصحای مختلف اشاره کرده است، بیشتر متوجه وضع همین دوره اخیر است «همچنانکه تدریجاً پایه شعر تنزل نمود به تدریج ابواب ترقی گشود.

    چون آفتاب دولت...

    فتحعلی شاه ...

    از مشرق سلطنت شارق آمد طبع مبارک آنشهریار به واسطه وزن فطری به تکمیل شعر و شاعری شایق افتاد، جمعی فضلا و فصحا در این طبقه به هم رسیدند و طیقه قدما را برگزیدند و بدان سبک و سیاق بر یکدیگر سباق جستند و نقوش طریقه غیر فصیحه متوسطین و متأخرین را از لوحه خاطر روزگار فرو شستند، بعضی به طرز خاقانی شیروانی و عبدالواسع جبلی قصائد مصنوعه رنگین مسجع مقفا سرودند و برخی به سیاق فرخی و منوچهری شاهراه عذوبت و شیرین مقالی پیمودند، جمعی را هوای قانون حکیم رودکی و قطران در سر افتاد و قومی را سیرت استاد عنصری و امیر مسعود سعد سلمان، طایفه‏یی به روشنایی مشعل حکیم الهی سنائی غزنوی و جلال الدین محمد مولوی معنوی قدس الله اسرار هم در مسالک تحقیق اقتفا خواستند و قافله‏یی پیرایه پیروی حکیم ابوالفرج رونی و انوری ابیوردی بر تن آراستند، در پایان عهد صفوی در اصفهان اندک اندک ناخشنودی ناقدان سخن و صاحبان ذوق و هنر از روشی که در شعر پارسی پدید آمده و مقبول گویندگان ایران و هندوستان شده بود، آشکار گشت و بر اثر این ناخشنودی فکر تازه‏یی به میان آمد و آن رها کردن شیوه جدید شعر یعنی شیوه‏یی شد که به سبک هندی شهرت دارد.

    از مشرق سلطنت شارق آمد طبع مبارک آنشهریار به واسطه وزن فطری به تکمیل شعر و شاعری شایق افتاد، جمعی فضلا و فصحا در این طبقه به هم رسیدند و طیقه قدما را برگزیدند و بدان سبک و سیاق بر یکدیگر سباق جستند و نقوش طریقه غیر فصیحه متوسطین و متأخرین را از لوحه خاطر روزگار فرو شستند، بعضی به طرز خاقانی شیروانی و عبدالواسع جبلی قصائد مصنوعه رنگین مسجع مقفا سرودند و برخی به سیاق فرخی و منوچهری شاهراه عذوبت و شیرین مقالی پیمودند، جمعی را هوای قانون حکیم رودکی و قطران در سر افتاد و قومی را سیرت استاد عنصری و امیر مسعود سعد سلمان، طایفه‏یی به روشنایی مشعل حکیم الهی سنائی غزنوی و جلال الدین محمد مولوی معنوی قدس الله اسرار هم در مسالک تحقیق اقتفا خواستند و قافله‏یی پیرایه پیروی حکیم ابوالفرج رونی و انوری ابیوردی بر تن آراستند، دلیری چند در میدان اقتباس رزمیه گرمی از آتشکده طبع اسدی طوسی و فردوسی اندوختند و بیدلی چند در ایوان اکتساب بزمیه مستی از خاطر نظامی و سعدی آموختند، گروهی طریقه از رقی و مختاری اختیار کردند و انبوهی به شیوه معزی و لامعی افتخار آوردند و طبقه‏یی از حکما و فصحای معاصر در دنبال حکیم ناصر در افتادند و طایفه‏یی دل به زبان ورزی ادیب صابر برنهادند، قلیلی شیوه همه آنها را تتبع نموده بهر زبانی بیانی فرمودند و جمعی جمع کردند در میان قصیده به سبک بلغای قدیم و غزل به رسم فصحای جدید...» روشی که شاعران دوره زندیه و قاجاریه داشتند در دوره مشروطیت و تا عصر حاضر نیز میان شاعران استاد سخن سنج معمول و متداول است و از اوایل مشروطیت به بعد تنها برخی از گویندگان کم ارج گرد روشهای دیگر گشته و هنوز هم در عالم شعر توفیقی حاصل نکرده‏اند.

    بعد از گویندگان معروف عهد زندیه که نام آنان را پیش از این آورده‏ایم چندین شاعر بزرگ در عهد قاجاریه ظهور کرده‏اند که همه پیرو روش متقدمین بوده‏اند.

    اینان در غزل بیشتر به سعدی و حافظ اقتدا کرده و در مثنویهای حماسی پیرامون روش فردوسی و مقلدان او گشته و در مثنویهای بزمی از نظامی پیروی نموده و در قصائد و مسمطات و مقطعات روش شاعران قرنهای چهارم و پنجم و ششم علی الخصوص عنصری و فرخی و منوچهری و مسعود سعد و سنائی و انوری و خاقانی را مورد تقلید قرار داده‏اند.

    زبان این گویندگان همان لهجه کهنه است که شاعران پیش از مغول و عهد مغول داشته‏اند و توجه به آرایش سخن و رعایت جانب فصاحت الفاظ میان آنان شایع بوده است و کمتر شاعری را در بین ایشان می‏توان یافت که به لهجه معول زمان توجه و از آن استفاده کرده باشد.

    موضوعاتی که گویندگان دوره بازگشت بدانها توجه داشتند بیشتر توصیفات، مدح، وعظ و اندرز، مدایح و مراثی معصومین، داستانهای حماسی تاریخی و دینی، داستانهای عاشقانه، غزل بوده است.

    از خوشبختیهای شعرای این زمان تشویقی است که سلاطین از آنان می‏کرده‏اند مخصوصاً شاهان قاجاری که در این مورد می‏خواستند به پادشاهان شاعر پرور قدیم اقتدا کنند و همین تشویق و نیز وجود مراکز ادبی در شهرهایی مثل تهران و شیراز و اصفهان و مشهد باعث ظهور عده کثیری شاعر استاد در دوره قاجاری شد که از برخی دیوانها و منظومهای بزرگ و اشعار غرا به یادگار مانده است.

    شاعران بزرگ دوره افشاریه و زندیه را پیش از این نام برده‏ایم و اینک به ذکر فهرستی از اسامی گویندگان نام آور عهد قاجاری مبادرت می‏شود: فتحعلی خان صبای کاشانی (متوفی به سال 1238 هجری) شاگرد صبای کاشانی و ملک الشعراء فتحعلی شاه بود.

    دیوان قصائد او مشهور است و علاوه بر آن منظومهای شهنشاه نامه و خداوند نامه و گلشن صبا و عبرت نامه او نیز هر یک شهرت و مقامی در آثار ادبی اخیر ایران دارند.

    برخی از قصائد ملک الشعراء صبا به درجه‏یی از قدرت کلام و انسجام رسیده و تا حدی در آن معانی دقیق و عبارات فخیم آمده است که به درستی یادآور قصاید فصحای قرن ششم است.

    سید محمد سحاب اصفهانی (متوفی به سال 1222) پسر سید احمد هاتف شاعر قصیده‏سرا و غزل گوی مشهور دوره فتحعلی شاه بود، وی در قصائد خود از دو استاد بزرگ و مسلم قصیده یعنی انوری و خاقانی با مهارتی شگفت انگیز پیروی کرده و به نیکی از عهد این تقلید برآمده است.

    مجتهد الشعرا سید حسین مجمر اصفهانی (متوفی به سال 1225) با حداثت سن و فوت در عنوان شباب در غزل و قصیده به روش متقدمان اظهار قدرت و مهارت فراوان کرده است.

    معتمدالدوله میرزا عبدالوهاب نشاط اصفهانی (متوفی به اسل 1244) در نثر و نظم و خط از استادان بزرگ عهد خود بود و علی الخصوص غزل را به شیوه متقدمان خوب می‏ساخت.

    میرزا شفیع وصال شیرازی (متوفی به سال 1262) مشهور به میرزا کوچک در مثنوی و غزل و قصیده قدرت داشت.

    استادی او در غزل خوشنویسی نزد معاصرانش مسلم بود.

    وی مثنوی فرهاد و شیرین وحشی را تمام کرد و مثنوی دیگری به بحر متقارب به نام بزم وصال دارد.

    میرزا حبیب قاآنی شیرازی (متوفی به سال 1270) قصیده سرای ماهرو استاد و غزل گوی و نویسنده مشهور اواسط عهد قاجاری است.

    اهمیت قاآنی بیشتر درآوردن طرز تازه‏یی در قصیده سرایی است ولی در عین اتکاء به شیوه گفتار قدما معانی تازه و ترکیبات نو و افکار بدیع دارد.

    پریشان او که به روش گلستان نوشته معروف است.

    میرزا عباس فروغی بسطامی (متوفی به سال 1274) از استادان مسلم غزل در عهد قاجاریست که برخی از غزلهای لطیفش لطف و فصاحت آثار سعدی و حافظ را به نظر خواننده می‏آورد.

    میرزا محمد علی سروش اصفهانی(متوفی به سال 1285) شاعر استاد دوره ناصرالدین شاه قصیده و مثنوی هر دو می‏ساخته است لیکن اهمیت و شهرت وی بیشتر در قصاید اوست که با مهارتی عجیب در غالب آنها از فرخی سیستانی پیروی شده است.

    از او منظومه‏یی به بحر متقارب در شرح غزوات حضرت علی بن ابیطالب در دست است به نام اردیبهشت نامه و مثنویهای دیگری نیز مانند ساقی نامه و الهی نامه دارد.

    محمود خان ملک الشعراء کاشانی (متوفی به سال 1311) در عهد خود از استادان مسلم در قصیده سرایی بود و منوچهری و فرخی را در قصاید ماهرانه پیروی می‏کرد.

    ابوالنصر فتح الله خان شیبانی کاشانی از معاصران محمد شاه و ناصرالدین شاه قاجار.

    وی قصیده سرای ماهرو استاد عصر خود و در پیروی از استادان دوره اول غزنوی چیره‏دست بود.

    گذشته ازین چند تن که ذکر کردیم شاعران بزرگ دیگری هم در عهد قاجاری بوده‏اند که نام و زبده آثار آنان بهتر از همه جا در مجلد دوم از مجمع الفصحاء هدایت آمده است و ذکر همه آنان در این وجیزه دشوار است.

    اگر در اشعار گویندگان عهد قاجاری دقت و مطالعه شود ملاحظه می‏گردد که اگر چه این گویندگان بزرگ کمتر به ابتکار مضامین و آوردن گفتار و معنی تازه توجه دارند لیکن از حیث احیاء زبان درست فارسی و تجدید خاطره گویندگان قدیم خدمتی بزرگ به زبان و شعر فارسی کرده و آن هر دو را از ابتذال و سستی رهایی بخشیده‏اند و شیوه آنان در دوره مشروطیت الی یومنا هذا در نزد شاعران استاد مانند ادیب نیشابوری و ادیب پیشاوری و ادیب الممالک فراهانی و مرحوم ملک الشعراء بهار خرامانی معمول بوده و هست و تنها در پانزده بیست سال اخیر است که به واقع زمزمه تجدید سبک شعر فارسی از بعض شاعران معاصر شنیده می‏شود.

  • فهرست:

    ندارد.
     

    منبع:

    ندارد.

زبان چیست؟ زبان بهترین وسیله ای است که اندیشه ها را به هم پیوند می دهد وآدمی به یاری آن، راز درون خویش را باز می‌گوید و با دیگران رابطه برقرار می کند. بدین ترتیب زبان محور تمام پیشرفت‌های مادی ومعنوی جهان است، اما باید دانست که محدوده ی زبان بسی عام تر از سخن گفتن است. هر قوم و ملتی به همان اندازه که مرزهای زندگی مادی وتفکرمعنوی خود را گسترش می‌دهند، زبان خود را تواناتر وعمرآن ...

frames.   P30World Forums > آموزش > موضوعات علمی > ادبیات و علوم انسانی > ادب و ادبیات PDA View Full Version : ادب و ادبیات soleares 10-15-2006, 03:33 PM ادبیات چیست؟ زبان و ادبیات جلوه گاه اندیشه ، آرمان ، فرهنگ و تجارب و روحیات یک جامعه است . انسان ها در گذر زمان از زبان برای انتقال پیام ها ، عواطف و اندیشه های خویش بهره جسته اند و از ادبیات که زبان برتر است ...

شعر فارسی در پایان عهد صفوی در اصفهان اندک اندک ناخشنودی ناقدان سخن و صاحبان ذوق و هنر از روشی که در شعر پارسی پدید آمده و مقبول گویندگان ایران و هندوستان شده بود، آشکار گشت و بر اثر این ناخشنودی فکر تازه‏یی به میان آمد و آن رها کردن شیوه جدید شعر یعنی شیوه‏یی شد که به سبک هندی شهرت دارد. این دسته معتقد بودند که شیوه شاعرانی از قبیل کلیم کاشانی و صائب تبریزی و وحید قزوینی و ...

زبان فارسی درهند : از سال 369 هجری قمری ( 986 میلادی ) یعنی از زمان ورود ناصرالدین به هند تا سال 1275 هجری قمری ( 1857 میلادی ) یعنی انقراض سلطنت خاندان مغول کبیر ( سلسله بابری هند از اعقاب امیرتیمور گورکان زبان فارسی ، زبان رسمی و درباری و دیوانی ، و زبان شعر و ادب مردم هند ، جزء افتخارات خاندانهای بزرگ و خواص مردم بود و هنوز هم در هند وپاکستان خاندانهای اصیل مسلمان بدانستن ...

تعریف سبک و انواع سبک های ادبی در شعر فارسی سبکهای ادبی در شعر فارسی به چند بخش مهم و اساسی تقسیم شده اند : 1- سبک خراسانی 2- سبک عراقی 3- سبک هندی 4- بازگشت ادبی یا سبکهای جدید که منتهی به سبک جدید دوره معاصر شده اند. که در این تقسیم بندی بازگشت ادبی و شعر معاصر در یک طبقه بندی قرار گرفتند. این سبکها مربوط به زمان است نه مکان ، و مکان را در آن تأثیری نبوده و نیست و همچنین ...

مقدمه : زبان فارسی درهند : از سال 369 هجری قمری ( 986 میلادی ) یعنی از زمان ورود ناصرالدین به هند تا سال 1275 هجری قمری ( 1857 میلادی ) یعنی انقراض سلطنت خاندان مغول کبیر ( سلسله بابری هند از اعقاب امیرتیمور گورکان زبان فارسی ، زبان رسمی و درباری و دیوانی ، و زبان شعر و ادب مردم هند ، جزء افتخارات خاندانهای بزرگ و خواص مردم بود و هنوز هم در هند وپاکستان خاندانهای اصیل مسلمان ...

شعر فارسی در این دوره با شدتی بیش از پیش از بدبینی و ناخشنودی از اوضاع روزگار و ناپایداری جهان و دعوت خلق به ترک دنیا و زهد و نظایر این افکار مشحونست. علت آن هم آشکار می‏باشد و آن وضع سخت و دشواریست که با حمله مغول آغاز شده و با جور و ظلم عمال دوره آنان و با خونریزیها و بی‏ثباتی اوضاع در دوره فترت بعد از ایلخانان ادامه یافته و محیط اجتماعی ایران را با دشوارترین شرایطی مقرون ...

از سال 369 هجری قمری ( 986 میلادی ) یعنی از زمان ورود ناصرالدین به هند تا سال 1275 هجری قمری ( 1857 میلادی ) یعنی انقراض سلطنت خاندان مغول کبیر ( سلسله بابری هند از اعقاب امیرتیمور گورکان زبان فارسی ، زبان رسمی و درباری و دیوانی ، و زبان شعر و ادب مردم هند ، جزء افتخارات خاندانهای بزرگ و خواص مردم بود و هنوز هم در هند و پاکستان خاندانهای اصیل مسلمان بدانستن زبان فارسی ، افتخار ...

به نام خدا خلاصه تاریخ ایران         زمان میلادی زمان هجری سلسله پادشاه رویدادها پایتخت حدود ٧٢٠ تا ٥٥٠ پیش از میلاد   مادها دیا اکو دیااکو هفت قبیله آریایی را در شهر هگمتانه متحد میکند. هگمتانه فره ورتیش   هوخشتره   آژی دهاگ   ٦٧٥ تا ٣٣٠ قبل از میلاد   هخامنشیان کورش از بین بردن مادها - فتح بابل و دادن اجا ...

این مسجد در سال 1943 میلادی از مقابل توسعه یافت و طرح تکامل آن اجرا شد. هنگامی که مقادسه از قبیله بنی جماعی از فلسطین به دمشق آمدند و در مسجد ابو صالح اقامت کردند که در منطقه باب شرقی قرار داشت مرض طاعون در میانشان گسترش یافت و اماماشان ابو صالح به آنان دستور داد که به سوی کوه ها بروند و در آنجا منتشر شوند .آنها کوه عاصیون را انتخاب کردند و در آنجا اقامت گزیدند که نهریزید از ...

ثبت سفارش
تعداد
عنوان محصول