دانلود تحقیق شعر زمستان با ترجمه

Word 25 KB 33392 6
مشخص نشده مشخص نشده ادبیات - زبان فارسی
قیمت قدیم:۱۲,۰۰۰ تومان
قیمت: ۷,۶۰۰ تومان
دانلود فایل
کلمات کلیدی: شعر - شعر زمستان
  • بخشی از محتوا
  • وضعیت فهرست و منابع
  • گفت سرها در گریبان است کسی سر بر نیارد کرد پاسخ گفتن و دیدار یاران را نگه جز پیش پا را دید ، نتواند که ره تاریک و لغزان است وگر دست محبت سوی کسی یازی به کراه آورد دست از بغل بیرون که سرما سخت سوزان است نفس ، کز گرمگاه سینه می اید برون ، ابری شود تاریک چو دیدار ایستد در پیش چشمانت نفس کاین است ، پس دیگر چه داری چشم ز چشم دوستان دور یا نزدیک ؟

    مسیحای جوانمرد من !

    ای ترسای پیر پیرهن چرکین هوا بس ناجوانمردانه سرد است ...

    ای دمت گرم و سرت خوش باد سلامم را تو پاسخ گوی ، در بگشای منم من ، میهمان هر شبت ، لولی وش مغموم منم من ، سنگ تیپاخورده ی رنجور منم ، دشنام پس آفرینش ، نغمه ی ناجور نه از رومم ، نه از زنگم ، همان بیرنگ بیرنگم بیا بگشای در ، بگشای ، دلتنگم حریفا !

    میزبانا !

    میهمان سال و ماهت پشت در چون موج می لرزد تگرگی نیست ، مرگی نیست صدایی گر شنیدی ، صحبت سرما و دندان است من امشب آمدستم وام بگزارم حسابت را کنار جام بگذارم چه می گویی که بیگه شد ، سحر شد ، بامداد آمد ؟

    فریبت می دهد ، بر آسمان این سرخی بعد از سحرگه نیست حریفا !

    گوش سرما برده است این ، یادگار سیلی سرد زمستان است و قندیل سپهر تنگ میدان ، مرده یا زنده به تابوت ستبر ظلمت نه توی مرگ اندود ، پنهان است حریفا !

    رو چراغ باده را بفروز ، شب با روز یکسان است سلامت را نمی خواهند پاسخ گفت هوا دلگیر ، درها بسته ، سرها در گریبان ، دستها پنهان نفسها ابر ، دلها خسته و غمگین درختان اسکلتهای بلور آجین زمین دلمرده ، سقف آسمان کوتاه غبار آلوده مهر و ماه زمستان است The Winter Your greetings they'll ignore.

    With their heads resting on their chests, They seek warmth from their breasts, None affords to lift a head to greet the guests.

    Vision is limited, The road's dark and slick.

    Your extended friendly hand is refused, Not because they are confused; They rather keep their hands where they are warmed.

    It is frightfully cold.

    Do not be alarmed.

    Observe your breath, Leaving the warmth of your breast; Turns into a dark cloud Before it rests On the wall before your chest.

    If your breath is this unkind, What is amiss; if Distant and near friends, Were to keep you out of mind?

    Your greetings they'll ignore.

    My manly Messiah, Uncompromising man of faith!

    Winter is cowardly and cold, You keep the words warm, Sustain that stance bold.

    Accept my greetings.

    Let me in.

    Your nightly guest: The pedestrian rock, The curse of creation, The uneven melody.

    Allow this pest, a moment of rest.

    I am not from Rome or Africa.

    Allow the Africans the south, North, the Romans.

    Colorblind I am, Enough for both.

    Let me in!

    Let my sorrow in!

    Be a good host, To your ever-present guest, Who shivers behind your door.

    Have mercy on the poor.

    There is no hail.

    You may have heard a tale, There exists no death, Only chattering teeth and a short breath.

    Tonight I intend to pay back The account for which I lack It is not too late It is not midnight There is no morning Don't be fooled by the dawn's false trap.

    My frozen red ears Bespeak winter's harsh slap.

    And your universal sun At the mercy of each breath, Rather than your coffin Brightens the hidden cave of death.

    Dear friend, with wine, Illumine the sight; Night is day Day is night.

    They'll ignore your greeting Amid this depressing weather Doors are shut Heads on chests Hands hidden, Hopes are cruelly cut.

    Trees are but Crystalline skeletons, The sky's moved closer; The land is devoid of life, Dimmed are the sun and the moon Winter is rife.

    Winter They are not going to answer your greeting Their heads are in their collars Nobody is going to raise his head To answer a question or to see a friend The eyes cannot see beyond the feet The road is dark and slick If you stretch a friendly hand towards anybody He hardly brings his hand out of his pocket For the cold is so bitter The breath coming out of your chest Turns into a dark cloud And stands like a wall in front of your eyes While your own breath is like this What do you expect from your distant or close friends?

    My gentle Messiah, O, dirty dressed monk The weather is so ungently cold You be warm and happy You answer my greeting and open the door It is me, your nightly guest, an unhappy gypsy; It is me, a kicked up, afflicted stone It is me, a low insult of creation, an untuned melody.

    I am neither white nor black I am colorless Come and open the door, see how cheerless I am O, my dear host, your nightly guest is shivering outside There is no hail outside, no death; If you hear any sound, it is the sound of cold and teeth.

    What are you saying, that It is too late, it is dawn, it is day?

    What you see on the sky Is not the redness after dawn It is the result of the winter's slap On the sky's cheeks O, partner go and get the wine ready Days and nights are the same They are not going to answer your greeting The air is gloomy, doors are closed, The heads are in collars, the hands are hidden, The breaths are clouds, the people are tired and sad, The trees are crystallized skeletons, the earth is low-spirited The roof of the sky is low The sun and moon are hazy It is winter.

    Translated by Mahvash Shahegh

  • فهرست:

    ندارد
     

    منبع:

    ندارد

فصل اول مقدمه آنچه که شعر نو را از شعر کهن جدا می‌کند، فقط سبک و ساختار آن نیست ، بلکه محتوا و نگرش آن نیز تفاوت دارد. شاعر نو از مردم، می‌گوید و از مسائل آنان. شاعرانی مثل نیما، شاملو، فروغی، هدایت و اخوان ثالث که در این امر، درخشیده‌اند از بطن مردم برخاستند و برای مردم، سخن گفتند. آنچه مسلم است، شرایط اجتماعی و حوادث سیاسی، بسیار بر شاعران، مؤثر می‌باشد. اشعار اخوان ثالث که در ...

در مسیر شعر نیمایی دهه چهل بلافاصله باید از تولدی دیگر فروغ فرخزاد سخن گفت ،که به فاصله چند سالی قبل از مرگ بی هنگام او در سانحه اتومبیل (بهمن 1345) نیز منتشر شد. فروغ فرخزاد در پانزدهم دی ماه 1313 در تهران متولد شد. پدر او یک نظامی بود که با فرزندانش به گونه ای خشن رفتار می کرد. فروغ پس از پایان کلاس سوم دبیرستان ، به هنرستان بانوان رفت و خیاطی و نقاشی را فرا گرفت. این هنرها ...

خسرو پسر حارث از خاندانهای معروف قریه قبادیان بود. قبادیان ناحیه ای از نواحی تابعه شهر بلخ در کنار یکی از شاخه های رود جیحون بنا شده بود. خسرو در دیوان والی صاحب شغلی بود و از بزرگان به شمار می رفت او دارای دو پسر بود که پسر دوم او همان ناصر خسرو قبادیانی که در سال 382 دیده به جهان گشود. توجه بیش از حد خسرو به دومین پسرشان ناصر حسادت برادر بزرگتر ابوالفتح را برانگیخت حکومت ...

من یکی کارگر بیل به دستم ، بر من نام شاعر مگذارید و حرامم مکنید بیش از 10 سال است که یغما در نیشابور زندگی نمی کند و در هیچ جای دیگر این دنیا هم زندگی نمی کند . امروز اگر بخواهی او را ببینی با تمام کوشش نبوغ بشری ، باز هم کار به جایی نمی رسد . یغما 16 سال است که روی در نقاب خاک کشیده حیدرش می گفتند و خشتمال بود ، مرد بود و آزاده . در تمام روزهای زندگیش کار کرد و در تمام ایام ...

ادیب نیشابوری - محمد تقی (1315-1396 ه.ق) شیخ محمد تقی ادیب نیشابوری، مشهور به ادیب دوم، در سال 1315 ه.ق (1274ه.ش) در خیرآباد، از بلوک عشق آباد نیشابور پا به جهان نها. پدرش اسدالله نام داشت و واز دانش بی بهره نبود. محمد تقی نزد پدر خوندن و نوشتن را فراگرفت و در 18 سالگی به دستور پدر عازم مشهد شد و نزد دایی خود حاج شیخ محمد کدکنی (م 1357 ه.ق) مقدمات را فراگرفت و در اواخر سال 1333 ...

فروغ فرخزاد کودکی و نوجوانی فروغ فرخزاد در ۱۵ دی، ۱۳۱۳ در یک خانواده متوسط با هفت بچه به دنیا آمد، پدرش یک افسر مستبد ارتش رضاخانی بود که در کودتای رضاخان نقش داشت ولی بر خلاف اخلاق ارتشی و مستبدش علاقه خاصی به شعر داشت و در تنهایی خود با اشعار حافظ و سعدی خلوت می‌کرد و فروغ با شوق تمام به اشعاری که پدر می‌خواند گوش می‌داد. و همین نقطه آغاز شاعری فروغ بود، او شعر سرودن را از ...

نام شاعر مگذارید و حرامم مکنید یغما نیشابوری بیش از 10 سال است که یغما در نیشابور زندگی نمی کند و در هیچ جای دیگر این دنیا هم زندگی نمی کند . امروز اگر بخواهی او را ببینی با تمام کوشش نبوغ بشری ، باز هم کار به جایی نمی رسد . یغما 16 سال است که روی در نقاب خاک کشیده حیدرش می گفتند و خشتمال بود ، مرد بود و آزاده . در تمام روزهای زندگیش کار کرد و در تمام ایام حیاتش شعر گفت . او در ...

نمادگرایی باد چندین وجه دارد، به دلیل انقلاب درونی اش، نماد بی ثباتی، ناپایداری و بی استحکامی است. باد نیرویی اولیه است که متعلق به تیتانها است، و خشونت و کوری آنان از همین جا است. از سویی دیگر، باد مترادف با نفخه است و در نتیجه مترادف است با روح و جوهر روحی از مبدأیی الهی. از اینجا است که زبور، همچون قرآن، باد را پیک الهی و همسنگ فرشتگان می داند. حتی باد اسم خود را به جبرئیل، ...

اخوان در شعرش درونمایه های حماسی را به استعاره و نماد مزین می کند مهدی اخوان ثالث، از برجسته ترین شاعران معاصر ایران، متخلص به م امید، در سال 1307 در توس نو ( مشهد ) به دنیا آمد و چهارم شهریور سال 1369 در تهران درگذشت. وی در سال 1326 از هنرستان صنعتی دیپلم آهنگری گرفت و در سال 1327 به تهران آمد و معلم شد. در دهه سی شمسی وارد مبارزات سیاسی شد و به زندان افتاد. مهدی اخوان ثالث ...

کلمات توریست و توریسم اولین بار به صورت رسمی در سال 1937 توسط اتحادیه ملل استفاده شدند ولی صنعت توریسم بسیار قدیمی تر ازآن است. این کلمه زمانی استفاده می شد که فردی به مدت 24 ساعت از شهر خود به خارج از کشور مسافرت می نمود این کلمه همچنین شامل مسافرت های داتخل کشور می شود و حتی میتوان معنی آن را به سفرهایروزانه نیز بسط داد. جرج سوم پادشاه بریتانیای کبیر به عنوان اولین توریست ...

ثبت سفارش
تعداد
عنوان محصول