دانلود تحقیق فصل در بیان ملکه قناعت

Word 56 KB 33122 8
مشخص نشده مشخص نشده ادبیات - زبان فارسی
قیمت قدیم:۱۲,۰۰۰ تومان
قیمت: ۷,۶۰۰ تومان
دانلود فایل
کلمات کلیدی: حرص - روزی - طمع - قناعت - ملکه قناعت
  • بخشی از محتوا
  • وضعیت فهرست و منابع
  • قناعت سرافرازد ای مرد هوش سریر طمع بر نیاید ز دوش ضد صفت حرص ملکه ی قناعت است و این حالتی است از برای نفس که باعث اکتفا کردن آدمی است بقدر حاجت و ضرورت و زحمت نکشیدن در تحصیل فضول از مال و این از جمله ی صفات فاضله و اخلاق حسنه است و همه ی فضائل به آن منوط بلکه راحت در دنیا و آخرت به آن مربوط است وصفت قناعت مرکبی است که آدمی را به مقصد می رساند و وسیله ایست که سعادت ابدی را به جانب آدمی می کشاند زیرا که هر که بقدر ضرورت قناعت نمود و دل را مشغول قدر زیاد نکرد همیشه فارغ البال و مطمئن خاطر است و حواس او جمع و تحصیل آخرت بر او سهل و آسان می گردد و هر که از این صفت محروم و آلوده حرص و طمع و طول امل گشت به دنیا فرو می رود و خاطر او پریشان و کار او متفرق می گردد و با وجود این چگونه می تواند تحصیل آخرت نماید و به درجات اخیار و ابرار رسد.

    از حضرت رسول (ص) مرویست که فرمود خوشا به حال کسی که هدایت به دین اسلام یابد و بقدر کفاف به او برسد و قناعت کند و فرمود ای مردمان چندان سعی در طلب دنیا نمی رود مگر اینکه روزی که از برای او مقدر است به وی رسد و در حدیث قدسی وارد است که ای فرزند آدم اگر همه ی دنیا از تو باشد زیاده از قوت تو عاید تو نخواهد شد پس هرگاه من بقدر قوت تو به تو برسانم و حساب او را از دیگری جویم به تو احسان کرده خواهم بود- مرویست که موسی از حق تعالی سئوال کرد که کدام یک از بندگان غنی ترند فرمود هرکدام قانع ترند- حضرت امیرالمؤمنین(ع) فرمود که ای فرزند آدم اگر از دنیا آنقدر می خواهی که کفایت تراکند اندک چیز از آن ترا سیر می کندو اگر زیادتر از کفایت می طلبی تمام آنچه در دنیا هست تو را سیر نخواهد کرد و کفایت ترا نخواهد نمود.

    کاسه چشم حریصان پر نشد تا صدف قانع نشد پر در نشد (حضرت امام محمد باقر(ع) فرمود که زنهار چشم نینداز به بالاتر از خود و نگاه به آن مکن و به معیشت پیغمبر خدا نظر کن که خوراک او جو بود و شیرینی او تمر بود و هیزم او پوست درخت خرما اگر به دست او می آمد- و از آن حضرت مرویست که هر که قناعت کند به آنچه خدا به او می دهد غنی ترین مردم است- و حضرت امام جعفرصادق(ع) فرمود که هر که از خدا به اندک معیشتی راضی شود خدا نیز به اندک عملی از او راضی می شود- و از آن حضرت مرویست که خدای تعالی می فرماید من چون بر بنده ی مؤمن تنگ می گیرم محزون می شود و حال اینکه او را به من نزدیکتر می کند و هرگاه او را معیشت می دهم فرحناک می گردد و حال اینکه آن او را از من دورتر می کند فرمود هر چه ایمان بنده زیادتر می شود تنگی معاش او بیشتر می گردد و اخباری که در فضیلت قناعت رسیده است از حد حصر متجاوز و همین خبر مشهور کافی است که عز من قنع و ذل من طمع هر که قانع شد بر مسند عزت پا نهاد و هر که را خار طمع در دامن آویخت به چاه مذلت افتاد.

    فصل در معالجه ی حرص طریقه ی معالجه حرص تحصیل صفت قناعت و ازاله ی مرض حرص است و تحصیل صفت قناعت آن است که ابتدا تأمل کند در زحمت جمع مال و تصدیع آن و آفات دنیویه که از برای مال است و حوادثی که در پی دارد.

    و ببیند که زیادتر از قدر ضرورت دنیا را چه ثمر و چه فایده است اگر از برای اولاد ذخیره می کنی بدان که خدای تو اولاد یکی است آنکه روزی به تو داد به او نیز خواهد داد تو غم فرزندی را می خوری که از نطفه ی تو حاصل شده چگونه آنکه او را آفریده غم او را نمی خورد بعزت خودش قسم که او از تو مهربان تر است و قدرت او بیشتر و اگر فرزند تو کسی است که باید به تنگی بگذراند اگر عالم را از برای او ذخیره بگذاری از دست او بیرون می رود جان من احتیاج فرزند به مال در وقت حیات اوست تو که چاره ی عمر او را نتوانی کرد و قدر زندگانی از برای او نتوانی نهاد چرا در فکر روزی زحمت می کشی.

    نگارنده ی کودک اندر شکم نگارنده ی عمر و روزیست هم خداوندگاریکه عبدی خرید بدارد فکیف آنکه عبد آفرید ترا نیست آن تکیه بر کردگار که مملوک را بر خداوندگار ساعتی سر به زانوی تفکر نه و به اطراف ولایات نظری کن دور و نزدیک را سیری نما و ببین کسانی که در عهد تو هستند چقدر کسانی هستند صاحب ثروت و جاه و حشمتند و پدر ایشان از برای ایشان ذخیره نگذاشت و چه اشخاص یافت می شوند که به فقر و فاقه مبتلا و اموال بسیار از پدر ایشان مانده بود بسی پدران خانه در شهری ساختند و اولاد ایشان در ولایتی دیگر در خرابه مردند و بسا ده و مزرعه و کشوری از برای ایشان گذاردند و ایشان به جهت قرص نانی در کشوری دیگر جان دادند تو را از حوادث روزگار چه خبر و از گردش افلاک چه اطلاع چه می دانی که تا چند روز دیگر عالم چه وضع خواهد بود و اگر از برای خود جمع مال می کنی تو اول قدر عمر خود را معین کن و به اندازه ی آن جمع کن تو چه می دانی که نام تو در سال دیگر در دفتر مردگان ثبت خواهد بود یا در صحیفه ی زندگانی و چون قوت سال خود را داری کفایت کن و حساب خود را زیاده مکن علاوه بر اینها آنکه تأملی کن و ببین وقتی هست که سیر شوی و دیگر در صدد جمع مال نباشی و هرچه اندوزی باز در فکر زیادتر خود را می سوزی پس یک مرتبه قانع شو و از همه زحمت ها فارغ شو.

    ساعتی سر به زانوی تفکر نه و به اطراف ولایات نظری کن دور و نزدیک را سیری نما و ببین کسانی که در عهد تو هستند چقدر کسانی هستند صاحب ثروت و جاه و حشمتند و پدر ایشان از برای ایشان ذخیره نگذاشت و چه اشخاص یافت می شوند که به فقر و فاقه مبتلا و اموال بسیار از پدر ایشان مانده بود بسی پدران خانه در شهری ساختند و اولاد ایشان در ولایتی دیگر در خرابه مردند و بسا ده و مزرعه و کشوری از برای ایشان گذاردند و ایشان به جهت قرص نانی در کشوری دیگر جان دادند تو را از حوادث روزگار چه خبر و از گردش افلاک چه اطلاع چه می دانی که تا چند روز دیگر عالم چه وضع خواهد بود و اگر از برای خود جمع مال می کنی تو اول قدر عمر خود را معین کن و به اندازه ی آن جمع کن تو چه می دانی که نام تو در سال دیگر در دفتر مردگان ثبت خواهد بود یا در صحیفه ی زندگانی و چون قوت سال خود را داری کفایت کن و حساب خود را زیاده مکن علاوه بر اینها آنکه تأملی کن و ببین وقتی هست که سیر شوی و دیگر در صدد جمع مال نباشی و هرچه اندوزی باز در فکر زیادتر خود را می سوزی پس یک مرتبه قانع شو و از همه زحمت ها فارغ شو.

    آن شنیدستی که وقتی تاجری در بیابانی بیفتاد از ستور گفت چشم مرد دینا دار را یا قناعت پر کند یا خاک گور و چون در اینها تأمل نمودی دیده بگشا و در احوال مردمان نظری کن و ببین در سیرت و طریقه ی اعاظم افراد بنی آدم واعزه ی مخلوقات عالم از پیغمبران مرسل و اولیای کمل و محرمان حرم عزت و بار یافتگان خلوت قرب رب العزه که چگونه به قلیلی از دنیا اکتفا نمودند و به قناعت گذرانیدند و زاید از قدر ضرورت را نگاه نداشتند و نگاه کن به شیوه ی مشترکین و کفار از هنود و یهود و نصاری و اراذل افراد بشر که چگونه در صدد جمع مال و تنعم التذاذ و زیاد کردن مایه و املاک و ضیاع و عقارند می دانم که شک نخواهی کرد در اینکه اقتدا با عزه و اجلاء خلایق بهتر است از پیروی اراذل بلکه هر که اندک شعوری داشته باشد می فهمد که کسی که حریص بر لذت های دنیویه است و حرص بر اکل و شرب و جماع و وقاع دارد از افق انسان خارج و در خیل بهایم داخل است زیرا که اینها از لوازم بهایم و چهارپایان است و هر چند کسی در اینها به مرتبه ی اعلی برسد لذت او بیشتر از چهارپایان نخواهد بود و هیچ حریص شکم پرست نیست مگر اینکه گاو و خر از آن بیشتر می خورند و هیچ حریصی بر جماع نیست مگر آنکه خروس از آن بیشتر جماع می کند و خود ظاهر است که از چنین صفتی چه اثری خواهد دید.

    از خواب و خورش ثمر نیابی کاین در همه گاو و خر بیابی و تأمل کن در عزت قناعت و فراغ بال و اطمینان خاطر قانع و چون در اینها تأمل نمودی در معالجه ی آن بکوش و طریقه ی آن این است که در امر معیشت خود میانه روی و اقتصاد را پیشنهاد خود کنی و راه مخارج را بقدر امکان سد کنی و ملاحظه ی جزئی و کلی مخارج خود را بکنی و هر چه ضروریه نیست پس اگر تنها و منفرد باشی اکتفا کن به جامه ی سبکی و قناعت کن به هر غذائی که هم رسد و نانخورش را کم بخورد چون بخوری از یک نان خورش تجاوز مکن و همچنین در سایر چیزهائی که به آن احتیاج است و خود را برین بدار تا عادت کنی و ملکه ی تو شود و اگر صاحب عیال باشی هر یک را بر این حد بدار و جزئی خرجی که می خواهی بکنی تأمل کن و ببین اگر زندگانی موقوف به آن نیست دست بدار و هرگاه کسی به این نوع رفتار کند و بنای امر خود را بر این گذارد و قناعت و اقتصاد را پیشه ی خود سازد از برای گذران به زحمت نمی افتد هر چند عیالمند باشد و محتاج به خلق نمی شود همچنانکه ظاهر و بین و اخبار در آن صریح است حضرت پیغمبر(ص) فرمود که محتاج نشد هر که میانه روی کرد و فرمودند تدبیر کار خود نصف معیشت است و فرمود هر که قناعت کند خدا او را بی نیاز می کند و هر که اسراف می کند خدا او را فقیر می نماید و شک نیست که هر که بنای قناعت گذارد از احتیاج به مردم خلاص می شود و از چاپلوسی و تملق ناکسان فراغت می یابد و در نزد خالق و خلق عزیز می گردد.

    قناعت توانگر کند مرد را خبر کن حریص جهانگرد را قناعت کن ای نفس بر اندکی که سلطان و درویش بینی یکی چو سیراب خواهی شدن زآب جوی چرا ریزی از بهر برف آبروی و از آن حضرت مرویست که میانه روی و خاموشی بجا و راهنمائی نیکو یک جزأند از اجزای نبوت و از حضرت امام صادق(ع) مرویست که میانه روی امریست که خدا آن را دوست دارد و اسراف چیزیست که خدا آن را دشمن دارد حتی دور انداختن استخوان خرما چه آنهم به کار می آید حتی ریختن زیادتی شربت آبی و فرمود که من ضامنم از برای کسی که میانه روی کند هرگز فقیر نشود و بعد از آنکه امر معیشت او بالفعل درست شد دیگر از برای بعد مضطرب و مشوش نباشد و اعتماد بر فضل و کرم خدا کند و بداند که روزی از برای او مقرر شده و به او خواهد رسید اگر چه حرص نورزد و راهی از برای مداخل خود نداند.

    ما آبروی فقر و قناعت نمی بریم با پادشه بگو که روزی مقرر است چگونه چنین نباشد و حال آنکه حق تعالی می فرماید و ما من دابه فی الارض الا علی الله رزقها یعنی هیچ جانداری نیست مگر اینکه روزی او بر خداست و نیز می فرماید و من یتق الله یجعل له مخرجاً و یرزقه من حیث لایحتسب یعنی هر که پرهیزکاری کند خدا او را از هر غمی راه نجات بخشد و روزی او را می رساند از جائی که گمان نداشته باشد و باید هر کسی در امر زندگانی و گذران خود نگاه به بالاتر از خود نکند بلکه نظر به پست تر از خود نماید و اطلاعت شیطان را نکند زیرا که آن لعین نظر هر کسی را در امر دنیا به بالاتر از خود می اندازد و به او می گوید که هان فلان و فلان را ببین چگونه تنعم می کنند و چه طعام های لذیذی می خورند و چه لباس های نیکو می پوشند خود را از آنها پست تر مکن و در طلب دنیا سستی منمای و در کار دین چشم آدمی را به پست تر از خود می گشاید و می گوید چرا خود را زحمت می دهی و تعب می کشی و چندین از خدا می ترسی فلان و فلان از تو عالمترند و اینقدر نمی ترسند.

    1550- القناعه 1550- قناعت 5366- عدّه الداعی: أوحَی اللهُ تعالی إلی داودَ(ع): وَضَعتُ الغِنی فِی القَناعَهِ و هُم یَطلُبُونَهُ فی کَثرَهِ المالِ فلایَجِدُونَهُ.

    5366- عدّه الداعی: خداوند متعال به داود(ع) وحی کرد: من توانگری را در قناعت نهاده ام، اما مردم آن را در فراوانی مال می جویند، از این رو نمی یابندش.

    5367- رسولُ اللهِِ(ص): القَناعَهُ مالُ لایَنفَدُ.

    5367- پیامبر خدا(ص): قناعت، ثروتی است تمام نشدنی.

    5368- الإمامُ علیُّ(ع): لمّا سُئلَ عن قولِهِ تعالی «فَلَنُحیَّنَهُ حَیاهً طَیِّبه» هی القَناعهُ.

    5368- امام علی(ع): در پاسخ به پرسش از آیه ی «فلنحیینّه حیاه طیّبه»-: مقصود، قناعت است.

    5369- الإمامُ علیُّ(ع): أشکَرُ الناسِ أقنَعُهُم، و أکفَرُهُم للنَّعَمِ أجشَعُهُم.

    5369- امام علی(ع): شاکرترین مردم، قانع ترین آن هاست وناسپاس ترین آنان از نعمت ها، حریص ترین آن ها.

    5370- الإمامُ علیُّ(ع): طَلَبتُ الغِنی فما وَجَدتُ ألاّ بالقَناعَهِ، عَلیکمُ بالقَناعَهِ تَستَغنُوا.

    5370- امام علی(ع): توانگری جوییدم و آن را جز در قناعت، نیافتم.

    قانع باشید تا توانگر شوید.

    5371- الإمامُ علیُّ(ع): لاکَنزَ أغنی مِن القَناعَهِ.

    5371- امام علی(ع): هیچ گنجی سرشارتر از قناعت نیست.

    5372- الإمامُ الحسنُ(ع): اعلم أنَّ مُروَّهَ القَناعَهِ و الرِّضا أکثرُ مِن مُرُوّهِ الإعطاء.

    5372- امام حسن(ع): بدان، که مردانگی قناعت و خرسندی، بیش از جوانمردی بخشش است.

    1551- ما یُورِثُ القناعَه.

    1551- آنچه باعث قناعت می شود.

    5373- الإمامُ علیُّ(ع): علی قَدرِ العِفَّهِ تکونُ القَناعَهُ.

    5373- امام علی(ع): قناعت، به اندازه ی خویشتن داری و عزت نفس بستگی دارد.

    5374- الإمامُ علیُّ(ع): مَن عَقلَ قَنِعَ.

    5374- امام علی(ع): کسی که عاقل باشد، قانع است.

    5375- الإمامُ الصّادقُ(ع): اُنظُر إلی مَن هُودُونَکَ فی المَقدُرَهِ و لا تَنظُر إلی مَن هو فَوقَکَ فی المَقدُرَهِ، فإنَّ ذلکَ أقنَعُ لکَ بما قُسِمَ لکَ.

    5375- امام صادق(ع): به ناتوانتر از خود، بنگر و به توانگر از خویش منگر؛ زیرا که این کار، تو را به آنچه قسمت تو شده است قانع تر می سازد.

    1552- ثَمَرهُ القَناعهِ.

    1552- میوه ی قناعت.

    5376- رسولُ اللهِ(ص): اِقنَع اُوتِینَهُ یَخِفَّ عَلیکَ الحِسابُ.

    5376- پیامبر خدا(ص): به آنچه داده شده ای قانع باش، تا حسابت بر تو سبک شود.

    5377- الإمامُ علیُّ(ع): أعوَنُ شیءٍ علی صَلاحِ النَّفسِ القَناعَهُ.

    5377- امام علی(ع): بهترین یاور برای خودسازی، قناعت است.

    5378- الإمامُ علیُّ(ع): مَن قَنِعَ ام یَغتَمَّ.

    5378- امام علی(ع): کسی که قانع باشد، اندوهگین نشود.

    5379- الإمامُ علیُّ(ع): بالقَناعَهِ یکونُ العِزُّ.

    5379- امام علی(ع): با قناعت است که عزت به دست می آید.

    5380- الإمامُ علیُّ(ع): أنعَمُ الناسِ عَیشاً مَن مَنَحَهُ اللهُ سُبحانَهُ القَناعَهَ و أصلَحَ لَهُ زَوجَهُ.

    5380- امام علی(ع): خوشترین زندگی را کسی دارد، که خداوند سبحان قناعت ارزانیش کرد و همسری پاک و شایسته نصیبش گرداند.

    5381- الإمامُ الحسینُ(ع): القُنوعُ راحَهُ الأبدانِ.

    5381- امام حسین(ع): قناعت، آسایش تن است.

    5382- الإمامُ الصّادقُ(ع): مَن رَضِیَ مِن اللهِ بِالیَسیرِ مِن المَعاشِ رَضِیَ اللهُ مِنهُ بِالیَسیرِ مِن العَمَلِ.

    5382- امام صادق(ع): کسی که به معاش (روزی) اندک خدا خرسند باشد، خداوند به عمل اندک او خرسند شود.

    1553- مَن لم یُقنِعهُ الیَسیرُ.

    1553- کسی که به اندک قانع نباشد.

    5383- الإمامُ علیُّ(ع): مَن لم یُقنِعهُ الیَسیرُ لم یَنفَعهُ الکَثیرُ.

    5383- امام علی(ع): کسی که مال اندک قانعش نکند، مال بسیار سودش ندهد.

    5384- الإمامُ الصّادقُ(ع): اقنَع بما قَسَمَ اللهُ لکَ و لا تنظُر إلی ما عِندَ غَیرِکَ و لا تَتَمَنَّ ما لَستَ نائلَهُ؛ فإنّهُ مَن قَنِعَ شَبعَ و مَن لم یَقنَع لم یَشبَع، و خُذ حَظَّکَ مِن آخِرَتِکَ.

    5384- امام صادق(ع): به آنچه خداوند قسمت تو کرده قانع باش و به آنچه دیگران دارند چشم مدوز و آنچه را که بدان نمی رسی، آرزو مکن؛ زیرا کسی که قانع باشد، سیر می شود و کسی که قانع نباشد، سیر نمی شود و بهره ی آخرتت را دریاب.

  • فهرست:

    ندارد
     

    منبع:

    ندارد

فصل در بیان ملکه قناعت قناعت سرافرازد ای مرد هوش سریر طمع بر نیاید ز دوش ضد صفت حرص ملکه ی قناعت است و این حالتی است از برای نفس که باعث اکتفا کردن آدمی است بقدر حاجت و ضرورت و زحمت نکشیدن در تحصیل فضول از مال و این از جمله ی صفات فاضله و اخلاق حسنه است و همه ی فضائل به آن منوط بلکه راحت در دنیا و آخرت به آن مربوط است وصفت قناعت مرکبی است که آدمی را به مقصد می رساند و وسیله ایست ...

الشبهی نیشابوری ابوبکر محمد بن جعفر الشبهی، یکی از عرفای بزرگ و نام آور قرن چهارم، زمان نوح بن منصور سامانی بود که در مقامات عرفان به پایگاه مهمی نایل آمد. او را از جوانمردان مشایخ نوشته اند، با ابوعثمان حیری نسبت دارد و در سال 360 در نیشابور فوت کرده است. درباره او گفته اند: جوان مردی نیکوخلق و گشاده روست نسبت به مردمان، در بخشیدن و دادن هرقدر که او را میسر است انجام می دهد. از ...

مقدمه در این مقاله به بررسی و ریشه یابی معروف ترین ضرب المثل های فارسی را مدنظر داشته‌ایم و بدین لحاظ از منابع مختلفی سود جسته ایم. با کلیک بر روی هر کدام از ضرب المثل ها، صفحات جدیدی باز خواهد شد و شأن روایت هر کدام از آن مثل ها گاه کوتاه و گاه به تفضیل تقدیم می گردد. در بخش دوم نیز بیش از هزار ضرب المثل بی هیچ توضیحی تقدیم می گردد. در بخش سوم به بیان ضرب المثل های رایج مناطق و ...

یوگا در اصطلاح از همان ریشه لغت به معنی یوغ است و در اصل نوعی ریاضت است یعنی به زیر یوغ در آوردن تن و بریدن از پیوندهای خویش از زندگی و کشتن نفس بر اساس برنامه های دقیق و سخت به منظور یکی شدن روح فرد با روح عالم وجود, اما یوگا, امروزه معنی و مفهوم دیگری بخود گرفته و آن عبارت از انواع ورزشها و حرکات ویژه ای که فکر را متمرکز, روح را صیقل و طراوت بخشیده و جسم را نیرومند و نگرانیها ...

. تجارت، نحوه‌ای کار (work) است و در بادی امر (prima facie) اینگونه به نظر می‌رسد که هدف از آن صرفا تامین معاش مادی برای گذران زندگی است. لازمه‌ی چنین نوع نگاهی به کار، این است که اگر فرضا بتوان بدون کار کردن یا بدون کار کردن متناسب با در آمد، در آمدی کسب کرد، از آنجا که هدف کار صرفا کسب در آمد است، این کار رواست. در حالی که شهود اخلاقی (moral intution) چنین لازمه‌ای را روا ...

خرده نکته‌ها‌یی در باب اخلاق تجارت (the ethics of business) 1. تجارت، نحوه‌ای کار (work) است و در بادی امر (prima facie) اینگونه به نظر می‌رسد که هدف از آن صرفا تامین معاش مادی برای گذران زندگی است. لازمه‌ی چنین نوع نگاهی به کار، این است که اگر فرضا بتوان بدون کار کردن یا بدون کار کردن متناسب با در آمد، در آمدی کسب کرد، از آنجا که هدف کار صرفا کسب در آمد است، این کار رواست. در ...

حسادت و بیماری حکمت 225 : شگفتا که حسودان از سلامتی خود غافل مانده اند . حکمت 318 : حسادت بر دوست ، از آفات دوستی است . حکمت 256 : سلامت تن در دوری از حسادت است . خطبه 86/12 : حسد نورزید که حسد ایمان را چونان آتشی که هیزم را خاکستر کند نابود می سازد. با یکدیگر دشمنی و کینه توزی نداشته باشید که نابود کننده ی همه چیز است . خطبه 192/32 : پس از خدا پروا کنید و با نعمت های خدادادی ...

سال ها بود که گردباد سخت حوادث در پهندشت ایران غزیزمان می وزید و صداقت در کوچه های بی مهری گم شده بود سال ها بود که برگ های سبز قناعت برشاخصار ایثار نروییده بود و سوز سرد سکوت در کوچه پس کوچه های شهرها می وزید تاریکی و ظلمت همه جا را گرفته بود اما آن هنگام که زمانه می رفت تا آزادی را در تارهای تنیده عنکبوتیان شیطان صفت زندانی کند بت شکن از تبار پاک رسول الله و از خاندان حسین بن ...

کنجکاوی، اولین دلیل پیدایش غواصی بود. دنیای ناشناخته، عجیب و گاهی اوقات ترسناک زیر آب، غواصان اولیه را برای سفر به این دنیا قلقلک داد. غواص‌های اولیه، آدم‌هایی بودند که نفس‌شان را در سینه حبس می‌کردند و با یک شیرجه به عمق آب می‌رفتند. کشف اعماق و موجودات آن، باعث شد تا ذهن‌های مبتکر و خلاق به‌کار بیفتد و وسائل مختلف غواصی ساخته بشوند. تکنولوژی و زندگی روی زمین پیشرفت کرد و ...

شخصیت حضرت فاطمه ریحانه پیامبر از مقام والای الهی و انسانی برخوردار بود آنگونه که در شکم مادر ، با وی صحبت می‌کرد و به هنگام تولد زنان بهشتی او را یاری کردند. پیامبر بزرگوار اسلام(ص) در جواب امام علی(ع) که فرمود چرا فاطمه، فاطمه نامیده شد؟ فرمود: زیرا خداوند او و ذریه اش را از آتش نجات داده است و فاطمه زهرا(س) از صفات بارز انسانی برخوردار بودند عایشه در مورد صداقت و راستگویی ...

ثبت سفارش
تعداد
عنوان محصول