دانلود تحقیق مسکن، مجتمع مسکونی و نیاز ها

Word 224 KB 32543 66
مشخص نشده مشخص نشده علوم اجتماعی - جامعه شناسی
قیمت قدیم:۳۰,۰۰۰ تومان
قیمت: ۲۴,۸۰۰ تومان
دانلود فایل
  • بخشی از محتوا
  • وضعیت فهرست و منابع
  • دورنمای تحول بعد خانوار: « در جامعه شناسی غرب، تا حوالی دهه 1960 ، دید حاکم این بود که خانوار بتدریج در اثر تحولات ناشی از تجدد گرایی از نوع خانوار گسترده به خانوار هسته‌ای تبدیل می شود.

    مصداق این امر تحولات خود غرب بود که از قرن شانزدهم به بعد،‌ با پیشرفتهای سرمایه داری و از اواخر قرن هجدهم به بعد، با صنعتی شدن، کم کم خانواده گسترده، جای خود را به خانواده هسته‌ای داد.

    نظام شهرنشینی در این میان،‌ نقش مهمی را بازی می‌کرد، بویژه نوع شهرسازی حاکم که با ایجاد واحدهای مسکونی آپارتمانی، با فضای محدود، همنشینی چند خانوار را مشکل و حتی غیر ممکن می‌نمود.

    صنعتی شدن باعث شد تا پیوستگی لازم بن اعضای خانواده کم شود و زمین زراعتی که محور اصلی آن بود، اهمیت خود را از دست بدهد.

    مجموعه عوامل فوق تصویری از تحول خانوار می ساختند که گویی تحول آن خطی و از خانواده گسترده به خانواده هسته‌ای است و این امر نه تنها برای غرب،‌ بلکه برای تمام جهان مصداق دارد.

    این دید،‌ در عمل، چندان درست نیست.

    مطالعه موردی تحولات خانواده در جهان سوم و حتی در بخشی از نظم خانوار در غرب نشان می دهد که خانواده، بسهولت به خانواده هسته‌ ای تبدیل نمی شود و در بعضی موارد، بدلایل اقتصادی و اجتماعی، خانواده های هسته ای نیز می‌تواند به خانواده‌های نیمه گسترده تبدیل گردند.

    البته در اقشار مختلف اجتماعی، تحولات خانوار یکسان نیست و به یک طریق انجام نمی پذیرد.

    بطور مثال در ایران در دهه 1340 تا 1350 در اقشار متوسط شهری،‌ نوعی گرایش به خانواده هسته‌ای مشاهده می‌گشت.

    ولی در اقشار روستایی، بخصوص آنهایی که به شهر مهاجرت کرده بودند، خانواده بسادگی به یک خانواده هسته‌ای، تبدیل نگشت.

    مطالعه شهرکهای مختلف که از اقشار کم درآمد تشکیل یافته نشان دهنده آن است که در بیشتر موارد، خانواده هسته ای نه تنها به علل روحی و اجتماعی، بلکه حتی بعلل اقتصادی، چندان مطلوب نیست.

    خرد اعضای خانواده نیز این مطلب را تا حدودی احساس می‌نمایند.

    بعبارت دیگر خانواده هسته‌ای، در اقشار کم درآمد ، به تنهایی قادر به حل مسائل خانوادگی خود نمی‌باشد.

    یکی از پارامترهای تعیین کننده تحولات خانواده، توسعه و یا عدم توسعه اقتصادی – اجتماعی است.

    در سالهایی که توسعه اجتماعی بسرعت انجام پذیرد، با بالا رفتن سطح درآمدها، نیاز به خانواده گسترده و یا نیمه گسترده، در اقشار شهری کمتر شده، احتمال تحول بسوی خانواده هسته‌ای بیشتر می‌‌شود.

    برعکس در سالهای بحرانی.

    خانواده سعی می‌کند تا انسجام خود را افزایش دهد و از این طریق جبران کمبود درآمدها و نیازهای روحی را بنمایند.

    در حال حاضر با توجه به مشکلات اقتصادی جامعه، بدون شک احتیاج بیشتری به همکاری نزدیک اعضای خانواده با یکدیگر وجود دارد.

    از این رو همبستگی بین اعضاء، ماوراء خانواده هسته‌ای باید بیشتر گردد.

    بعبارت دیگر، نهاد خانواده، مانند پشتوانه‌ای برای جبران و حل مسائل ناشی از بحران عمل می‌کند و این امر نه فقط شامل حال خانواده گشته، بلکه در برگیرنده نظام «همسایگی» هم می‌شود.

    نکته: بنابراین مسأله تقویت روحیه جمعی ساکنین مجتمعهای مسکونی، در این راستا می‌تواند مورد بحث واقع شود.

    با در نظر گرفت شرایط فعلی،‌ شاید بتوان اذعان داشت که خانواده هسته‌ای بعنوان یک «نیاز» تلقی نشده و گرایش به سوی آن نیز در اقشار کم درآمد چندان سریع نبوده است.

    اقشار متوسط جامعه هم، در بعضی موارد، بعلت رفتن بخشی از اعضای خانواده به خارج از کشور، (خانواده‌های اقشار متوسط و بالا) نه از روی میل،‌ بلکه بعلل خاص اجتماعی،‌ بیشتر بسوی خانواده‌های نیمه هسته‌ای (یک نفره و یا دو نفره) سوق داده شده‌اند و این امر باعث گشته تا مشکلاتی مانند تنهایی، احساس بی کسی، عدم دسترسی به کمکهای فردی و.

    .

    گریبان گیر این اقشار گردد، در حالیکه در خانواده‌های قشر پایین، علل مختلف باعث گشته تا پیوستگی اجتماعی بیشتر گردد.»[1] - طبقه بندی «نیاز» از دیدگاه جامعه شناسی و چگونگی تبلور آن در رفتارهای سکونتی: «تعیین نیازها در یک جامعه امری آسان نیست که بتوان آن بعنوان یک پیش فرض واضح قبول نموده و به طبقه‌بندی آن پرداخت.

    از این رو، قبل از بحث درباره طبقه بندی نیازها، لازم است مسأله نیاز را از دید جامعه شناسی بررسی کرد:‌1) ابعاد فرهنگی،‌ اجتماعی، اقتصادی و روانی مسأله نیاز، در ارتباط مستقیم با دیدی است که جامعه از خود و از تحولات خود و حتی از گذشته و تاریخ خود دارد.

    بطور مثال مطالعه بر روی نمونه‌هایی از اقشار کم درآمد شهری نشانگر آن است که تلویزیون دیگر بعنوان یک وسیله جهت ارضای افراد تلقی نمی‌گردد، بلکه بعنوان یک «نیاز» در الگوهای رفتاری متبلور می‌ شود.

    یعنی تلویزیون در حال حاضر یک نیاز است و افراد، خود آن را ، بعنوان نیاز احساس می‌نمایند، درحالیکه بیست سال قبل، چنین نبود.

    از اینرو جامعه شناس نمی تواند بسادگی از این مسأله بگذرد و بگوید که چون تلویزیون در ارتباط با خوراک و پوشاک و مسکن نیست.

    بنابراین نمی‌توان آنرا بعنوان یک نیاز تلقی کرد.

    پس نیاز در رابطه با دیدی است که افراد و گروههای اجتماعی از خود دارند.

    2) «نیاز» با سطح توسعه اقتصادی جامعه در ارتباط است.

    بررسی الگوهای استفاده از فضاهای مسکونی در گروههای کم درآمد، نشانگر آن است که گاهی چیزی از طرف آنها بعنوان «نیاز» مطرح می‌شود که در طبقات کم درآمد مشابه در جوامع دیگر به این شدت طلب نمی‌گردد.

    بعنوان مثال.

    مهمانخانه، یا فضای پذیرایی از مهمان، در جوامعی که خانواده هسته‌ای بصورت کامل شکل گرفته و بصورت گروه «در خود» مطرح می‌گردد، مهمانخانه از اولویت کمتری برخوردار است.

    جال آنکه جوامعی همانند جامعه ما که در آن خانواده هسته‌ای بصورت ناقص بوده و خانواده گسترده اهمیتی خاص دارد، خانواده بصورت گروه «برای خود» شکل گرفته و بنابراین الگوهایی رفتاری بیشتر گروه گراست تا فردگرا.

    3) از اینرو، نیاز با فرهنگ یک جامعه رابطه مستقیم دارد.

    تحولات فرهنگی، چه همراه با توسعه اقتصادی باشد و جه نباشد، باعث تغییراتی در الگوی نیازها می‌گردد.

    احساس افراد از «نیاز» با تصویر آنها از آینده شان ارتباط دارد.

    آیا جامعه در آتیه پیشرفت اقتصادی شایانی می‌کند یا اینکه حالت رکود بر آن حاکم خواهد بود؟

    جواب گروههای مختلف اجتماعی به این سوالها بر الگوی نیازهایشان تأثیر می‌گذارد.

    برای تعیین این نیازها، در پژوهش باید همان قدر که به مسائل کالبدی مسکن اهمیت داده می‌شود، به مسائل اجتماعی نیز بها داده شود.»[2] - انواع رفتارهای سکونتی در مقابل حداقل فضا: «گروههای مختلف (خصوصا در گروههای کم درآمد) ،‌ در ارتباط با حداقل فضا،‌ عکس العملهای متفاوتی دارند.

    می‌توان این گروهها را بر حسب چند عامل دسته‌بندی کرد: الف) دید اجتماعی این گروهها از خود و دیگران بر مبنای الگوهای رفتاری شهری و روستایی ب) دید اجتماعی این گروهها از خود و دیگران بر مبنای ریشه قومی و مذهبی ج) دید اجتماعی این گروهها از خود و دیگران بر مبنای الگوهای رفتاری منطقه‌ای»[3] چنانچه حداقل فضا، فقط برای گروههای شهری مطرح شود،‌ ضرورت فضایی جهت پذیرایی از مهمان فضای خواب جداگانه برای افراد مذکر و مونث پس از سن بلوغ و اختصاص فضایی به آشپزخانه و بالاخره فضای دستشویی، بطور کامل احساس می‌شود.

    «در اقشار کم درآمد جامعه، بعلت کمبود درآمد و در عین حال بعلت زندگی مشترک در خانواده گسترده و یا هسته‌ای ناقص بعنوان یک پدیده فرهنگی، فضای مسکونی، تک بعدی نیست.

    بعبارت دیگر یک فضا می‌تواند به فاصله‌های زمانی معین و یا حتی همزمان مورد استفاده گوناگون قرار گیرد.

    چند بعدی بودن فضا باعث می‌شود که فضا بطور مثال هم بعنوان مهمانخانه، هم بعنوان اتاق خواب و گاه حتی بعنوان آشپزخانه مورد استفاده قرار گیرد و بدین ترتیب مسائل ناشی از کمبود فضا تا حدودی کاهش یابد.»[4] - نیاز های سکونتی در مسکن حداقل: «با توجه به مطالعات انجام شده، باید نیازهای سکونتی زیر را در طرح مسکن حداقل در نظر گرفت: 1) رعایت مسائل مربوط به محرمیت مسکن حداقل نمی‌تواند این مساله را از نظر دور بدارد که خانواده،‌ خویشتن را بعنوان یک هسته « در خود» می‌بینید و می‌خواهد در حد متعارف، در رفتارهای خود از انظار پنهان باشد، بنابراین مسکن هر خانواده باید امکان حفظ حریم خانوادگی را بدهد.

    2) ایجاد یک فضا در درون واحد مسکونی ، جهت استمرار روابط اجتماعی با جهان خارج که گاه بعنوان «آبروداری نزد مهمانها» مطرح می‌شود .

    چنانچه فضایی به این امر اختصاص داده نشود، خانواده از فضای اضافی خود می‌کاهد تا آنرا ایجاد کند.

    3) اختصاص فضایی به افراد دیگر خانواده که به زن و شوهر و فرزندان محدود نمی‌شود و گاه مادر یا پدر شوهر یا زن و یا برادر و یا خواهر یکی از زوجین را در بر می‌گیرد.

    این مسأله ناشی از شیوه زندگی خانوارهای کم درآمد است که در بسیاری موارد خانواده هسته‌ای مانند اقشار متوسط و بالا شکل نگرفته است و نوعی خانواده نیمه گسترده معمول است که عضو یا اعضایی از خانواده شوهر و یا زن نیز با خانواده زنگی می کنند»[5] 3) اختصاص فضایی به افراد دیگر خانواده که به زن و شوهر و فرزندان محدود نمی‌شود و گاه مادر یا پدر شوهر یا زن و یا برادر و یا خواهر یکی از زوجین را در بر می‌گیرد.

    این مسأله ناشی از شیوه زندگی خانوارهای کم درآمد است که در بسیاری موارد خانواده هسته‌ای مانند اقشار متوسط و بالا شکل نگرفته است و نوعی خانواده نیمه گسترده معمول است که عضو یا اعضایی از خانواده شوهر و یا زن نیز با خانواده زنگی می کنند» - ویژگیهای سازمان سازمان فضایی خانه های تاریخی: «با عوض شدن شیوه زندگی در نیم قرن گذشته، مفهوم و مصداق «خانه» و «سکونت» جای خود را به «واحد مسکونی» و «اسکان» دادند.

    تغییر شیوه زندگی، تقریبا همه جنبه‌های آیینی، سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و بالطبع خوراک و پوشاک و آداب سکونت را هم شامل شده است.

    در اروپا، روند تغییر سازمان فضایی خانه بر اساس تغییر تدریجی روابط اجتماعی و با سرعتی کمتر از ایران صورت گرفت و در ضمن، صنعتی شدن و استاندارد شدن در همه جنبه‌های شیوه زندگی رسوخ کرد، بدین معنا که در مواردی دستاوردهای صنعتی شدن دقیقا جایگزین عناصر خانه یا با آنها هماهنگ شد و در مواردی نیز بشدت آنها را دگرگون کرد.

    مثال برای مورد نخست عبارتست از جایگزین شدن چراغهای برق به جای چراغهای گازی که نوع پیشرفته‌ای از روشنایی مصنوعی را پیش از ورود برق در خانه‌ها تأمین می کردند .

    جایگزینی برق در اساس نورپردازی خانه و فضاهای مرتبط با آن تغییر پدید نیاورد.

    وجود داکتهای خانه قدیمی اروپا نیز که پس از پدیدار شدن کولر و شوفاژ.

    امکان عبور لوله‌ها و کانالهای تأسیسات را فراهم آورد، نمونه‌ای از هماهنگ شدن با روند صنعتی شدن است.

    در حالیکه در مورد تسلط یافتن ماشین و دستگاههای ماشینی مربوط به آشپزخانه که بدون توجه به سازمان فضایی خانه، در هر کجا جا داده شدند، چنین نبود و در مرحله بعدی،‌‍ فضایی خاص استقرار آنها شکل گرفت که هم اینکه در شکل خاص آشپزخانه در همه جا معمول شده است.

    آنچه در شهرهای ما اتفاق افتاد، تعویض بجای ترمیم بود.

    مداخله بموقع در بافتهای تاریخی برای هماهنگ کردن آنها با پدیده‌های صنعتی جدید صورت نگرفت و در نتیجه خانه‌های قدیمی در بافت قدیم، قربانی جلوه‌های جدید شهری، مثل خیابان،‌ آسفالت و چراغ برق شدند.

    راحتی خانه‌های کوچک و جمع و جور امروزی در مقابل مشکلات خانه‌های قدیمی، یعنی سهولت گردگیری و نظافت ، نزدیکی حمام و دستشویی و توالت به اتاقها،‌‌ آشپزخانه نورانی و پر قفسه، پیدایش اشیاء جایگزین فضاها، از قبیل یخچال و فریزر که براحتی می‌شد غذا و آذوقه را برای مدتها در آنها نگهداری کرد و چندان جایی هم اشغال نمی‌کردند، و کمدهای لباس و ظروف و غیره، گذار از مفاهیم و مصادیق خانه و سکونت به بدیلهای دیگر را در زمانی بسیار کوتاه ممکن ساخت.

    ویژگیهای سازمان فضایی خانه‌های تاریخی را می‌توان بشرح زیر خلاصه نمود: تنوع اتاقها( سه دری، پنج دری،‌ گوشوار).

    تنوع سطوح (سرداب، پایین خانه،‌ بالا خانه و بام) تنوع پوششهای کف (آب،‌ درخت و گل و سبزی، انواع آجرها، کاهگل،‌ انواع مصالح دیگر) نوع نورها در هشتی و دالان و حیاط و زیرزمین.

    مجموع عوامل فوق، سازمان فضایی خانه را بسیار متنوع کرده و باید در باب تک تک این فضاهای گوناگون بررسی ویژه‌ای انجام گیرد.

    وجه تسمیه فضاها عمدتا ویژگیهای فضایی، مکانی و آیینی آنهاست.

    نتایج بررسیها، جملگی حاکی از شیوه زندگی و سازمان فضایی ای کاملا متفاوت با امروز است.

    در گذشته اشیاء درون اتاقها محدود و مرتبط با فضا و مشخص بودند، اتاقها از درون به هم راه داشته و از نظر قد و قامت و اندازه متفاوت بودند.

    امکان ایجاد تنوعهای عملکردی در یک اتاق بسیار زیاد بود و تفکیک فضای خواب از فضای خوردن وجود نداشت.

    سازمان فضایی خانه، امکان ارتباط ساکنان با طبیعت را فراهم می آورده و صرف غذا یا خواب در فضای باز،‌ نشستن بر روی زمین اتاق و حیاط و یا حتی روی حوض، روی تخت‌های چوبی و خوابیدن روی زمین کاملا رایج بوده است.

    تنوع مکانها و فضاها به تنوع اعمال روزمره امکان می‌داد.

    بام بعنوان یک ممکن تعریف شده، فضایی مستقل را برای تحقق عملکردها فراهم می‌آورد.

    حضور آب در اغلب خانه‌ها ، جریان داشتن آب و فضاهای ناشی از هدایت و انبار کردن آن، امکانات فضایی متنوع را به سازمان فضایی خانه می‌افزود.

    بچه‌ها در طیفی گسترده از تجربه های فضایی قرار می‌گرفتند: از فضاهای بسیار کوچک و بسته تا فضاهای بزرگ، پوشیده و باز.

    سازمان فضایی خانه‌های سنتی با سطوح و فضاهای متعدد آن، موجب آزادی بی حد و حصر و کشف و تجربه‌های فضایی بسیار می شد.» «بنا به تعریف، معماری را می‌توان زبان فضایی مفاهیم و شیوه‌های زندگی در اعصار مختلف به حساب آورد.

    در هر زبان، بسیاری از واژه‌ها، علاوه بر معانی متداول، بار ارزشی و نشانه‌ای نیز دارند و از طریق این ارزشها و نشانه ها، می‌توان به حال و هوای رفتاری و روانی جامعه پی بود.

    معماری نیز بمثابه زبانی توانا برای «مکالمه فضایی» از این خاصیت برخوردار است.

    بین زبان بکار رفته در معماری خانه های تاریخی و زبان مورد استفاده در خانه‌های معاصر تفاوتهای آشکاری وجود دارد.

    در اولی مکالمه با فضا،‌ حجم و بعد سوم در جریان است و در دومی مکالمه با کالبد و مصالح و سطح، مفاهیم،‌ نشانه ها و حسهای تجربه شده بر حسب واژه‌های سازنده معماری در خانه های تاریخی،‌ قرار زیر است:‌ خوانایی فضایی شامل جهت یابی، تمایز و تشخص فضایی درون و بیرون.

    امکانات بسط فضاها، تبدیل فضاها،‌ انعطاف پذیری فضاها،‌ اتصال فضاها تنوع فضاها و نقش فضا در تحکیم معاشرت و رویارویی آدمها تحقق همزمان چندین عملکرد.

    قابلیتهای انفرادی و اجتماعی اتاقها.

    توجه به نور و تأمین روشنایی، روح بخشیدن به فضا از طریق تجربه‌های متنوع نوری مشارکت دیوار ، سقف و کف در ایجاد کیفیتهای متفاوت فضایی در هر اتاق تجربه زیستن در سطوح مختلف ارتفاعی (زیر زمین، حیاط، مهتابی،‌ صفحه و بام) بزرگ شدن با فضا ، بزرگ شدن در فضا، بزرگ شدن فضا بدون بر هم خوردن و درهم شدن نظم فضاهای کوچکتر» - ویژگیهای فضاهای سکونتی معاصر: «مفاهیم و نشانه‌های حاکم بر خانه‌های معاصر را می‌توان در تعاریف زیر مورد ارزیابی قرار داد: در فضای خانه‌های معاصر، چون وارد می‌شویم، گم نمی شویم.

    اما نمی توانیم خودمان و فضای خودمان را پیدا کنیم.

    تقریبا بیکباره همه آنچه فضاهای خانه‌های معاصر را شکل می دهند عیان می شوند.

    همه چیز قابل پیش‌بینی است.

    اگر صاحبخانه دست ما را نگیرد و هدایتمان نکند و اگر مبلهای آماده برای نشستن ، اندکی دور از دید باشند، جایی برای رفتن نیست.

    اشیاء ما را هدایت می کنند.

    درها که به سبب فقدان در گاهی، حریمهایشان در هم می شود، تنها با بسته بودن آشکار می شوند و بدین ترتیب با بسته بودن درها، تشخیص آشپزخانه، حمام، توالت و گاه در خروجی مشکل می نماید.

    بوی غذا شاید به آشپزخانه هدایتمان کند و چک چک شیرهای آب و صافی سیفون به دستشویی و توالت مکان پنجره‌ها را بیشتر از طریق پارچه و یا کرکره‌های آویزان بر دیوار می توان تشخیص داد ، نه چشم اندازهایی که می‌بایست از درونشان دیده شود.

    بنابراین ویژگیهای کلی فضاهای سکونتی معاصر را می‌توان بشرح زیر خلاصه کرد: خانه از بیرون متمایز است، و این تمایز ناشی از تفاوت آن از نظر ارتفاع، مصالح، رنگ، عقب نشینی و برخی علایم خاص با بناهای اطراف است.

    معمولا هم یک عالم از قبیل حیاط (به مفهوم معاصر در حد فاصل بنا و شارع)، پارکینگ، پیلوتی، دیوار،‌ راه پله و راهرو، نقش جدا کننده را بر عهده دارد.

    غیر از نمونه‌هیی که بعد از در ورودی از شارع به حیاط وارد می‌شوند، در صورت ورود مستقیم از جلو به ساختمان، تقریبا عمق اکثر خانه‌ها دیده می شود.

    حرکت در فضا و ترکیب فضایی بسیار محدود است.

    جهتی مشخص وجود ندارد.

    بلافاصله پس از ورود وارد فضاهای سرویس و بعد وارد فضاهای زندگی می‌شویم و در انتهای چشم انداز، درهای اتاق خواب دیده می‌شود.

    اکثر فضاهای ورودی برای اعمال هنگام ورود آماده نیستند،‌ حتی برای کفش و لباس، که در اغلب خانه‌های معاصر،‌ ورودی خانه، مکانی برای آنها اختصاص داده شده است.

    سازمان فضایی، پیشنهاد ویژه‌ای برای حرکت در درون خانه نمی‌کند و حس قلمرو و ورود به یک فضای خصوصی متمایز از فضای عمومی وجود ندارد.

    فضای ورودی عموما با نشیمن، هال و گاه آشپزخانه تداخل دارد.

    غیر از فضاهای خدماتی و بهداشتی و فضاهای روز و شب، بندرت می‌توان فضاهای شاخص و متفاوت در مسکن امروزی یافت.

    در اغلب نمونه‌ها پذیرایی، نشیمن، نهار خوری و عبوری‌ها و فضاهای ورودی تداخل دارند.

    در خانه‌های معاصر مورد بررسی بطور متوسط 4 تا 5 نفر زندگی می‌کنند.

    در شهرهای بزرگ اعضای ساکن در یک خانه عمدتا پدر و مادر و فرزندان می‌باشند و در شهرهای کوچکتر عروس و داماد، پدر بزرگ و مادر بزرگ نیز در زمره ساکنان یک خانه بحساب می‌آیند.

    سازمان فضایی خانه تنها از طرق تعداد اتاقهای مجزا، می تواند جدایی لازم را تأمین کند.

    پاسخهای داده شده به پرسشنامه‌ها حاکی از آن است که اگر روابط خانوادگی حسنه باشد، نارسایی‌های فضایی چندان محسوس نیستند.

    اما در اغلب موارد از درهم و بر هم بودن سازمان فضایی خانه شکایت شده و گفته شده «چنانچه فضای داخلی دو طبقه باشد» و یا «امکان چشم اندازی مطبوع وجود داشته باشد» و یا حتی یک فضای «زیرپله» در خانه باشد، می تواند برخی از نیازمندیهای فضایی ساکنان را برآورده سازد.

    در مقایسه با فضاهای خصوصی، رضایت فضایی از اتاقهای عمومی بسیار کمتر است، زیرا در فضاهای عمومی سطوح زیادی به هدر می رود.

    در مجموع، در مورد سرویسهای بهداشتی نیز، اگر تعداد آنها کافی (حداقل دو سرویس جداگانه) و محل آنها مناسب باشد و نور هوای کافی به آنها برسد و در دیدرس نباشند و نقص فنی هم نداشته نباشند، رضایت حاصل است.

    در خانه های معاصر، مکان استقرار آشپزخانه از بیشترین اهمیت برخوردار است می‌باید از مرکزیت و هموجواریهای مناسب برخوردار باشد (خاصه همجواری با حیاط خلوت که فضای باز خصوصی است) انباری، نور و هوای کافی برای تهویه و چشم اندازی هم داشته باشد.

    فقدان انباری در آشپزخانه معاصر آزار دهنده است.

    تنوع فضایی در خانه های معاصر، اندک است ساکنان هم اعتنایی به این نارسایی ندارند.

    آنچه تنوع نامیده می‌شود، تفاوتهای جزئی در نور، رنگ و اختلاف یک تا دو پله در سطح است.

    فقدان فضاهای باز، بویژه حیاط، و محدود شدن چشم انداز و یکنواخت بودن فضاها، بنحو محسوسی از کیفیت حضور در خانه کاسته است.

    حضور طبیعی باد در خانه بندرت تجربه شده است.

    نبود فضاهای پوشیده و باز در خانه این امکان را به حداقل کاهش داده است و بر غم تمایزهای آب و هوایی شهرهای مورد بررسی، اغلب خانه‌های معاصر از کولر آبی، پنکه و بعضا کولر گازی برای خنک شدن و از شوفاژ ، بخاری گازی و بخاری نفتی و سیستم حرارت مرکزی برای گرم کردن استفاده می کنند و کمتر این سهم بر عهده سازمان فضایی خانه قرار دارد.

    ساکنان خانه‌های معاصر.

    بسیار خواهان ارتباط با گل و گیاه هستند، لیکن امکانات زندگی آپارتمانی این رابطه را بسیار محدود کرده است و آنها که حیاط دارند در موقعیت ارتباطی بهتری هستند.

    در شش شهر مورد بررسی، ارتباط ساکنان خانه‌های معاصر با طبیعت، درخت و فضای باز، بیشتر از ساکنان خانه‌های تهرانی است.» - سازمان فضایی خانه‌های معاصر: «بررسی گونه شناسی سازمان فضایی این خانه‌ها،‌ در قیاس با رفتار معماری با فضا در خانه ‌های سنتی نتایج زیر را بدست داد: در خانه‌های معاصر،‌ رفتار با فضا، عموما در دو زمینه مطرح است: رفتار با فضای باز خصوصی و آنچه حیاط نام گرفته و رفتار با فضای بسته خصوصی که قسمت ساخته شده (بنا) را شامل می‌شود.

    در هر دو زمینه، مسأله چگونگی مشارکت خانه‌های معاصر در طراحی فضای باز عمومی، مطرح است.

    در خانه‌های شمالی حیاط با شارع وجه مشترک دارد و در خانه‌های جنوبی بنا،‌ و در معابر شمالی- جنوبی،‌ ضلع شرقی و غربی خانه‌ها شامل حیاط و بنا، با شارع وجه مشترک دارند.

    بنابراین معماری خانه‌ها باید برخوردی شایسته با سیما، بدنه و فضاهای شهری داشته باشد.

    بررسی این مسأله از نظر مسائل مختلف حقوقی و اجتماعی در شرایطی که در بناها و مجتمعهای مسکونی.

    فضای باز خصوصی،‌ بدنه‌ها، ورودیها،‌ راهرو،‌ پله‌ها و .

    بصورت مشاع مطرح هستند، نیازمند بررسی ، تحلیل و ارائه پیشنهادهای جداگانه است.

    لیکن ذکر نکاتی در این زمینه، بر اساس اصول مندرج در خانه‌های سنتی، برای جلب توجه به سوی مشارکت خانه‌ها در شکل دهی به فضاهای شهری، ضروری است: مشارکت سازمان فضایی خانه‌های سنتی در تعریف شارع عام و فضاهای شهری از طریق دیوارهای دو رویه و تعریف کنده (در مقابل دیوارهای مسطح و جدا کننده و معاصر) و سردرها صورت می گرفت.

    فرقی نمی کرد که شارع یا فضای شهری با حیاط همجوار باشد یا با بنا یا با فضای سرپوشیده، در هر صورت دیوارهای واقع در حد فاصل بطور کامل نقشی تعریف کننده و دو طرفه ایفا می کردند.

    به این اعتبار، خانه های سنتی «برونگراتر و شهری‌تر» از خانه‌های معاصرند.

    دیوارهای معاصر را با دیوارهایی مقایسه کنید که در اتصال با زمین به سکو مبدل می شوند و عابران خسته را به نشستن دعوت می کنند.

    رفتار خانه‌های سنتی در مورد فضای باز خصوصی به این قرار بود: فضای باز خصوصی را معمولا بنا تعریف می کرد و در مواردی ترکیب دیوار و بنا و در مواردی،‌ چون خانه های کوشک مانند، نیز فقط دیوارها.

    در همه این موارد، فضای باز خصوصی همانند فضای بسته بدون سقف تعریف می‌شد.

    بعبارت دیگر، در خانه‌های سنتی، هر دیوار خود بنایی بود که فضای درون و فضای بیرون و پیرامون با آن شکل می گرفت.

    در خانه‌های معاصر، دیواره ها نقش جدا کنده یافته‌اند و آنقدر بالا می روند تا درون را از انظار مخفی کنند.

    و در مواردی فقط حدود قطعه زمین و مالکیت را مشخص می‌کنند.

    دیوار دیگر تعهدی برای تعریف فضای باز و تبدیل آن به اتاق سرباز و ایفای نقش چشم انداز و مکانی باری گذار ندارد.

    نبود دیوارهای تعریف کننده، حیاطهای معاصر را به مکانهای خصوصی بدل کرده که بنا را از شارع جدا می‌کنند و با توجه به توقف اتومبیل در این مکان یا استقرار مسیر عبور اتومبیل به پارکینگ و مسیر پیاده، کف تعریف کننده خود را نیز از دست داده‌اند.

    نه جزئی از شهر هستند و نه جزئی از خانه و در بسیاری موارد خالی از گل و سبزی و حوض.

    یعنی حداقل مشارکت در تعطیف محیط محله و شهر و جذب آلودگی را نیز ندارند.

    در زمینه فضاهای سر پوشیده،‌‌ تا آنجا که به شارع و شهر مربوط می‌شود، مشارکت سازمان فضای خانه‌های سنتی در سر درها، ساباط و شناشیل تجلی کرده است.

    اما در درون خانه‌ها، فضاهای سرپوشیده به صورتهای مستقل و متنوع ظاهر شده‌اند.

    دستگاه سرپوشیده (که عبارت است از تخصیص یک جبهه از خانه به مجموعه متنوع و ترکیب شده از فضاهای سرپوشیده)، حوضخانه و انواع تختگاهها، درگاهها، ایوان و ایوانچه، و فضاهای مسقف دیگر،‌ نشانگر اهمیت فضایی و کارکردی سرپوشیده‌ها در سازمان فضایی خانه های سنتی است.

    فضاهای سرپوشیده هم در حد فاصل شارع و حیاط و هم در میان بنا و حیاط و هم در درون بنا جای دارند.

    فضاهای سرپوشیده هم در ادامه فضاهای باز (بسط حیاط در جبهه‌های پیرامونی) و هم در ادامه فضای بسته (بسط اتاقها) کارکرد فضائی دارند.

    در خانه‌های معاصر به اتصال شارع به فضای باز خصوصی (شارع+ حیاط)، ترکیب با دیوارها، تعریف و مطبوع کردن شارع (اضلاع بیرونی بنا و حیاط)، ایجاد فضای مـفید در حیاطها و ایجاد امکان بسط اتاقهای تک عملکردی بـی توجهی شده است.

    هر فضای بسته در سارمان فضایی خانه‌های سنتی بصورت مجموعه‌ای از حریمها جهتها و بخشهای مکمل شکل می‌گیرد.

    مراد از حریمها،‌ مشخص بودن فضاها وصل و گذرا است.

    مراد از جهتها، مشخص بودن باز شوها و اتصالات مرتبط، بسط فضائی،‌ بسط چشم اندازی و بسط نوری است و مراد از بخشهای مکمل، مشخص شدن فضاهای الحاقی مورد نیاز و مشارکت بدنه‌ها در تواناتر کردن و بالا بردن بازده عملکردی فضاست.

    بعبارت دیگر، هر فضای بسته خود از چند بخش بصورت لایه‌های متوالی حریمهای عبور و مکث تشکیل شده است.

    بدین ترتیب هر یک از چهار جبهه هر فضای بسته در خانه‌های سنتی می تواند نقشهای تعریف کننده، بسط دهنده و تنوع بخش را همزمان بر عهده بگیرد و به سبب وجود فضاهای حریم، تمامی هر فضای بسته می تواند عملکردهای متنوعی را بخوبی در خود پذیرا شود.

    از طرف دیگر، این شیوه رفتار با فضای بسته امکان ترکیب شدن با فضاهای بسته دیگر و تبدیل آنها به یک مجموعه فضایی متناسب با فعالیتهای گسترده‌تر و قلمروهای عمومی‌تر را فراهم می‌آورد.

    فضای باز توسط فضای بسته و پوشیده تعریف می شود و محورهای چشم‌اندازی و نوری این دو فضا (بسته و پوشیده) نسبت به حیاط (فضای باز) در نظر گرفته می‌شود.

    هر فضای بسته چهار جبهه (بدنه) تعریف شده دارد:‌ جبهه چشم اندازی، جبهه نوری ( که اصطلاحا می‌توان آنها را «جبهه رو» نامید)، جبهه‌های جانبی و جبهه پشت.

    هر چهار جبهه فضای بسته امکان بسط فضایی دارند.

    جبهه رو در اتصال با فضاهای پوشیده و باز چون ایوان و سکو ، جبهه های جانبی در اتصال با فضاهای پوشیده و بسته جانبی ، و جبهه پشتی (عقبی) در اتصال با لایه‌های فضایی پوشیده، باز و بسته بعلاوه، از طریق سقف نیز امکان بسط فضایی وجود دارد.

    اینگونه لایه‌های فضایی در محورهای طولی ، عرضی و ارتفاعی با یکدیگر ترکیب می‌ شوند و معماری خانه را در درون یک شبکه فضایی قرار می‌دهند: شبکه‌ای که در آن سه گروه فضاهای باز، بسته و پوشیده با امکان تحرک در محورهای افقی و عمومی می توانند یکدیگر را تعریف کنند، با هم ترکیب شوند و به خلق فضاهای متنوع بینجامند.» معیارهایی برای طراحی خانه معاصر:‌ در زمینه ساماندهی فضای خانه‌های معاصر می‌توان از معماری خانه‌های سنتی نکات زیر را آموخت.

    در طراحی خانه‌های معاصر، باید علاوه بر فضاهای بسته،‌ مفصل بندی با شارع، فضاهای باز و پوشیده را نیز در نظر داشت و مزیتی برای یک گروه از این سه گونه فضا قایل نشد.

    مفصل بندی با شارع باید از طریق طراحی دیوارها و بدنه‌های تعریف کننده و دو رویه صورت گیرد.

    فضاهای باز اعم از حیاطها،‌ بام، پاسیوها، حیاط خلوتها و بالکنها در خانه‌های معاصر باید پوشیده‌تر باشند و حس در بر گرفتن را همچون اتاق القاء کنند.

    برای نیل بدین منظور، توصیه می شود که فضاهای باز خصوصی تا آنجا که ممکن است بیشتر توسط فضاهای بسته و پوشیده تعریف شوند.

    دیوارهای واقع در اطراف فضاهای باز برای افزایش کاربرد فضایی بصورتی مؤثر مورد استفاده قرار گیرند و از سطح به حجم تبدیل شوند.

    ضابطه سطح اشغال هر قطع زمین به دو فضای باز و بسته (معروف به 60 و 40 درصد) باید مورد تجدید نظر قرار گیرد،‌ بنحوی که به غیر از دو فضای مذکور، میزان و مکان فضاهای سرپوشیده نیز معلوم شود.

    بعلاوه، مشارکت دیوارها و بدنه‌های مشترک با معابر و عرصه‌های عمومی در تعریف فضاهای شهری معلوم شود.

    در دراز مدت برای دست یافتن به سازمان فضایی بهینه در خانه‌ها،‌ باید شیوه‌های موجود تفکیک زمین، قطعه بندی و ابعاد و اندازه آنها نیز دگرگون شود تا بتوان به فضاهای شهری تعریف شده،‌ قابل بسط و متنوع دست یافت.

    ضوابط شهرسازی مربوط به استقرار خیابانها و استقرار قطعه‌های تفکیکی نیز نیازمند تجدید نظرند.

    در مورد فضاهای بسته نیز نقش طراحی در شکل دادن به دیوارهای اتاقها بعنوان عناصر تعریف کننده بدنه حیاطها و فضاهای باز در نظر گرفته شوند.

    مفهوم سازمان فضایی خانه را باید از طرق ترسیم یک شبکه فضایی تجسم بخشید: شبکه‌ای از پیش سنجیده شده و نامرئی با تأکید بر بعد سوم و مشخص کردن امکانات اتصال و بسط فضاها در شش جهت در سازمان فضایی خانه ها،‌ باید هر سه گروه فضایی، یکدیگر را تعریف کنند.

    این تعریف شدگی می بایست در بعد سوم نیز در نظر گرفته شود.

    هر گونه استقرار و ترکیب معمارانه سه گروه فضایی باید بر اساس شبکه فضایی بعنوان چارچوب راهنمای فضاها بطور همزمان مطرح شود.

    هر یک از فضاهای باز،‌ بسته یا سرپوشیده، بر اساس این چارچوب راهنما، مکلف به تعریف و ترکیب و تنوع فضاهای پیرامونی و همجوار خود می‌باشند.

    آنچه باید در مورد طراحی همجواری این سه گروه فضایی مورد نظر قرار گیرد عبارتست از: وجوه اشتراک و اتصال فضاهای باز و با فضاهای بسته بدنه های اطراف فضاهای باز اتصال فضاهای باز و بسته از طریق سرپوشیده‌ها و عناصر مستقر در بدنه‌ها از قبیل ورودیها، سردرها، پنجر‌ه ها و از این قبیل اتصال بدنه‌ها به کفها تشخص یافتن کفها طراحی بام بعنوان گونه‌ای از فضای باز و طراحی اتصال بدنه‌ها به بامها طراحی چگونگی رفتار لبه بام و خط آسمان با رعایت اصول تعریف و ترکیب فضا برای گروههای سه گانه، باید سقف،‌ کف و بدنه هر یک از انواع فضاها بمدد ویژگیهای شکلی،‌ ابعادی (بزرگی و کوچکی) و نمایشی (نوع ،‌ رنگ، و ترکیب مصالح و یا استفاده از آب و گل و گیاه) متمایز شوند.

    11) در واقع مهمترین مفهومی که باید دوباره به سازمان فضایی خانه‌هایی معاصر باز گردد،‌ مفهوم درون است.

    هر خانه به لایه‌‌های مختلی از درون نیاز دارد: درون عمومی: که باید برای افرادی افزون بر اعضای یک خانواده فراهم شود.

    درون حد فاصل: که باید برای کل اعضای خانواده مهیا شود.

    درون درون: که برای یک یا تعداد کمتری از کل اعضای یک خانواده ضروری است.

    12) و باید در خانه برای چهار عرصه در شیوه زندگی معاصر مصداق فضایی پیدا کرد: الف) عرصه عام:‌‌ شامل دیگران (میهمانان،‌ مراجعان) و خانواده ب) عرصه مشترک: شامل کل خانواده با هم ج) عرصه خصوصی: شامل تک تک یا دو یا سه نفر از اعضای خانواده د) عرصه خاص: شامل فضاهای کاملاً یک نفره 13) قلمروهایی که می توانند مفاهیمی چون درون عمومی، عرصه عام،‌ درون حد فاصل، عرصه مشترک،‌ درون و عرصه خصوصی را منعکس کنند عبارتند از: قلمرو عمومی: که با امکان ترکیب و بسط بیشتر و رعایت حداقل یک جبهه حریم و سه جببه مشترک تعریف شود،‌ می تواند درون عمومی و عرصه عام را برای میهمانان، مراجعان و کل خانواده بوجود آورد.

    قلمرو عمومی/ خصوصی: که با رعایت حریم حداقل در دو جبهه مشترک تعریف شده می‌توانند درون حد فاصل و عرصه مشترک خانواده را فراهم کند.

    قلمرو خصوصی: که با رعایت حریم بیشتر و امکان ترکیب کمتر می تواند «درون درون» و عرصه خاص را برای تک تک اعضای خانواده مهیا کند.

    قلمرو کاملا خصوصی:‌ که از تمام جوانب، حریمها را رعایت کند.» - عرصه‌های زندگی جمعی و خصوصی:‌ «بطور کلی،‌ سلسله مراتب فضاهای شهری، دارای شش لایه است»:‌ فضاهای عمومی شهری: مکانها و تسهیلاتی که متعلق به عموم است مانند شاهراهها، جاده‌ها، راهها و پارکهای شهری

  • فهرست:

    ندارد
     

    منبع:

    ندارد

مفهوم مسکن: «مفهوم مسکن، چیزی بیش از یک سرپناه و چیزی بیش از محافظ انسان و فعالیتهایش از گزند عناصر طبیعی است. پاسخ به این سوال که نارساییهای این تعریف کدام است و بیش از این چیست، بسیار دشوار است و با توجه به عواملی نظیر وضعیت اقلیمی، مذهب و گروه قومی، مبلغی از درآمد که باید به هزینه مسکن اختصاص داده شود و نیز گذشته تاریخی فرد در رابطه با مسکن و تمایلات و بینشهای فردی او، تغییر ...

فصل 1ول مقدمه انسان پیچیده ترین و نیازمندترین موجود جهان آفرینش است و نیازها سرچشمه سیاسی برای تحرک و فعالیت انسان هستند بطوری که انسان بی نیاز همانند یک شئی بی جان و بی تحرک است . انسان به لحاظ انسانیت خود دارای نیازها و انگیزه های متنوعی است که ناگزیر از ارضاء آن بوده و از این جهت است که نامی سعی و تلاش او در طول زندگی معطوف به ارضاء این نیازها و ارتقاء سطح کمی و کیفی زندگی ...

یکی از تغییرات بزرگ در زندگی انسانها کوچک شدن فضای زندگی است در این جا این سوال مطرح است که علت اصلی این تغییر و تحولات چیست ؟ اصولاً انسانها به لحاظ خواسته ها و انگیزه های متنوعی که دارند کمتر می توانند وضعیت ثابتی را تحمل کنند از این رو در طول زندگی خود دست به تغییر و تحول وضعیت های موجود زده و موقعیتهای جدیدی بوجود می آورند رمز تغییر و تحولاتی که افراد در وضعیتهای موجود زندگی ...

بررسی ابعاد، استانداردها و چگونگی تعیین برنامه ریزی فیزیکی: تعیین برنامه ریزی کالبدی و سایت: برنامه ریزی کالبدی مرکز مورد نظر مبتنی بر جهات سه گانه زیر است: الف- استانداردها و معیارهای مربوطه تازه بودن زاویه نگرش طرح هایی از قبیل پروژه کنونی از یک سو و ویژگی ترکیبی این گونه پروژه ها (که در دل خود، طیفی از عناصر و کارکردهای مختلف از قبیل اداری، آموزشی، مسکونی و… را دارند) از سوی ...

از لحاظ جغرافیایی، حومه یک مکان فیزیکی است در منظر جامعه شناختی، حومه جایگاه طبقه کارگر و خصوصاً مهاجرین می باشد اگر چه در آنجا کم و بیش شاهد آرسیتو گراسی، کارکنان، تکنسین های کادر متوسط و جوانان با طبقه اجتماعی خاص می باشیم . ● تعریف و فرآیند شکل گیری حومه: از لحاظ جغرافیایی، حومه یک مکان فیزیکی است در منظر جامعه شناختی، حومه جایگاه طبقه کارگر و خصوصاً مهاجرین می باشد اگر چه در ...

جغرافیای شهری چیست؟ تاکنون درباره جغرافیای شهری تعاریف گوناگونی ارائه شده است.آنچه در زیر می آید تعاریف مورد پذیرش اغلب جغرافیدانان در دنیای علم است: 1)جغرافیای شهری بر نظام فضائی و موقع شهر تأکید دارد و مانند دیگر شاخه های علم جغرافیا ، علل پراکندگی مکانهای شهری ، تشابهات و تناقضات اجتماعی - اقتصادی میان آنها را با توجه به شرایط مکانی مطالعه می کند. با توجه به تعریف مذکور،تحلیل ...

نعمتی الهی آیین جاودانی و حیات بخش اسلام تمامی جنبه های زندگی انسان را در نظر داشته و در حالی که اصول اساسی حقیقت، حکمت و عدالت را برای ترسیم روابط فردی و اجتماعی مورد توجه قرار می دهد به آرامش، سعادت و بهروزی آحاد بشری عنایت دارد و برای تأمین نیازهای واقعی جوامع انسانی ضوابطی را مشخص نموده است تا آنان به دور از ناگواری ها و نگرانی ها و با رعایت آنها در کنار یکدیگر با امنیت و ...

نعمتی الهی آیین جاودانی و حیات بخش اسلام تمامی جنبه های زندگی انسان را در نظر داشته و در حالی که اصول اساسی حقیقت، حکمت و عدالت را برای ترسیم روابط فردی و اجتماعی مورد توجه قرار می دهد به آرامش، سعادت و بهروزی آحاد بشری عنایت دارد و برای تأمین نیازهای واقعی جوامع انسانی ضوابطی را مشخص نموده است تا آنان به دور از ناگواری ها و نگرانی ها و با رعایت آنها در کنار یکدیگر با امنیت و ...

معرفی موضوع مجتمع مسکونی یک نمونه مشهور مسکن که در ایران و در قرن 14 شمسی و با منسوخ شدن خانه های سنتی حیاط داخلی رواج یافته است، خانه های ردیفی (Row House) می باشد. اساساً این نوع مسکن بر مبنای تفکیک قطعات و مالکیت فردی قطعه زمین مسکونی استوار است، و در صورتی که فقط شامل یک واحد مسکونی باشد، مسکن اختصاصی (Detached) یا مستقل نام می گیرد. در این نوع مسکن هم اکنون در زبان عامیانه ...

مبانی پژوهطرح مسئله یکی از مسائلی که بشر از بدو تمدن به طور قاطع وگریز ناپذیری با ان روبرو بوده مسکن است . از آن جاییکه انسان فطرتاُ خواهان ایمنی آرامش ومکان محفوظ می باشد تامین مسکن مناسب یکی از مسائل مهم زندگی و معیشت بشر محسوب می شود. از طرفی موضوع مسکن در میان موضوعات معماری دقیقاُ همانی است که شدید ترین پیوند ها را با ظریف ترین اشکال و میراث و ویژگیهای محیطی فرهنگی داشته از ...

ثبت سفارش
تعداد
عنوان محصول