نماز در حقیقت کرنشی از سوی انسان است در محضر معبود خود که به اوبگوید ای خالق و آفریننده من به خاطر این همه نعمتی که به من عطا نمودی متشکرم و می دانم که باید در مقابل این لطف و سپاس تو قدر شناس باشم و از یاد نبرم( که در دین اسلام) روزی به نزد تو باز خواهم گشت و اعمال خود را عرضه بدارم و بدانم که درتمام احوال تورا به یاد داشته باشم و از یاد تو غافل نشوم وبه همین خاطر در دین اسلام به نماز های یومیه سفارش شده است که در این باب در آینده مفصل خواهیم گفت.
اما در ادیان دیگر هر چه به عقب تر می رویم می بینیم که انسانها در ابتدا جدای نظر به داشتن یا نداشتن دین و اعتقاد به خدا به یک امری از درون باور دارند کما اینکه این نمود را در بت پرستی به وضوح می توان دید چرا که اندسته از انسانها به خاطر نیاز به چیزی فراتر از خود که می تواند نیازهای برطرف نشده و یا گوشی شنوا برای او دارد و می تواند حافظ اسرار او باشد پناه اورده است کما اینکه اگر ما در زمان حال نیز به دقت در علم روانشناسی غور و دقت نماییم می بینیم که تمامی انسانها خواستار یک محرم اسرار و گوشی شنوا می گردنند و انانی که بیشتردر اطراف خود می نگرند وتوجه بیشتری دارند به خدا نزدیک ترندو در لغت ایمان بیشتری دارند چرا که بیننده حقیقی را بهتر درک کرده اند .حضرت علی (ع)در سخنی به سائلی می گویند: اگرمن خدا نمی دیدم به او ایمان نمی اوردم موید این مطلب است و در قرآن کریم نیز آمده است که فاینما تولو فثم وجه الله به هر کجا بنگرید وجوه و جلوه ای از آثار خداوندی را می بینید.
اما در ادیان گذشته چون فکر بشر به اندازه حال رشد کرده نبوده و او از هوشی به مانند ما برخوردار نبوده است فلذا این خواسته درونی خود را به صورتهایی گوناگون به ظهور رسانده است و خواستار این بوده است که او را ببیند و لمس کند پس به صورت هایی گونه گون چون سنگ و چوب در آورده است ودر مقابل او حرکاتی موزون و دارای هدفی باطنی در ادامه همان هایی که در بالا اشاره شد انجام می داده استو البته در این بین اسم نماز و عبادت کم کم قرین و همنشین او شده است کما این که دارای صور مختلفی نیز بوده است و هر فردی می توانسته است برای خود هرنوعی را که باب میلش بوده اختیار کند کما اینکه این اختیار خود از مختلف بودن نوع نگرشها نیز تعبیر می شود .
در مناطق مختلف جهان در تمدنهای مختلف نیز ما این را می بینیم در افریقا که اکثر افراد ان همان رسوم خود را حفظ کرده اند بسیار دیده شده اقوامی را که بدین شیوه زندگی می کنند در تمدنهای کهن نیز در ابتدا بدین شیوه عمل می نمودنند.
اما در انسانهایی متکامل تر و فکور ماشاهد این هستیم که اینان در زمین و داخل سنگ و چوب وفلز به دنبال ان خواسته درونی خود نیستندبلکه در اثار قویتر و قدرتمند تر جستجو می کنند و می خواهند که از خودشان برتر باشدفلذا خورشید پرست وماه پرست وستاره پرست گردیدند.
نماز،عبادات و دستورات دین نماز از جمله عباداتی است که علاوه بر این که در قرآن در آیات زیادی بر آن تأکید شده، همراه با عبادات و دستورات دینی مختلفی نیز آمده است.
که در این مطلب به آن اشاره می کنیم.
نماز و انفاق در سوره بقره از جمله صفات پرهیزکاران را اقامه نماز و انفاق بر می شمارد...
و یقیمون الصلوه و مما رزقناهم ینفقون"...
و نماز به پای دارند و از هر چه روزی شان کردیم ( به فقیران) انفاق کنند." نماز و زکات در آیات زیادی از قرآن، نماز همراه با زکات مطرح شده است.
زیرا نماز رابطه با خالق را محکم می کند و زکات به استحکام رابطه های بین خلق کمک می کند: " واقیمواالصلوه و اتواالزکوه ..." و نماز به پا دارید و زکات بدهید...
." نماز و روزه " واستعینوا بالصبر و الصلوه ..." و از صبر و نماز یاری جویید...
.
در تفاسیر و روایات مختلف، مراد از صبر را در این آیه، روزه دانسته اند.
نماز و حج " واذ جعلناالبیت مثابه للناس و امناً واتخذوا من مقام ابراهیم مصلی ..."( و به خاطر بیاورید) هنگامی را که خانه کعبه را محل بازگشت و مرکز امن و امان برای مردم قرار دادیم ( و برای تجدید همین خاطره) از مقام ابراهیم نمازگاهی برای خود انتخاب کنید...
." نماز و عدالت " قل امر ربی بالقسط و اقیموا وجوهکم عند کل مسجد..." بگو پروردگارم به عدالت فرمان داده است، و توجه خویش را در هر مسجد به سوی او کنید..." خداوند به پیامبر فرمان داده است که هر چیز را در مورد صحیح خود به کار برده و به جای خود بنهید و فقط به سوی او و برای او و خالصانه عبادت کنید.
نماز و جهاد در آیه40 سوره حج، یکی از فلسفه های جهاد را جلوگیری از تخریب نمازخانه ها و عبادتگاهها بیان می کند.
" الذین اخرجوا من دیارهم بغیر حق الا ان یقولوا ربناالله و لولا دفع الله بعضهم ببعض لهدمت صوامع و بیع و صلوات و مساجد یذکر فیها اسم الله کثیراً..." همانا که به ناحق از خانه خود بدون هیچ دلیلی اخراج شدند جز این که می گفتند پروردگار ما الله است و اگر خداوند بعضی از آنها را به وسیله بعضی دیگر دفع نکند، دیرها، صومعه ها و معابد یهود و نصارا و مساجدی را که نام خدا در آن بسیار برده می شود، ویران می گردد...
." به این ترتیب حتی به قیمت خون دادن، باید از مکان نماز و عبادات حفاظت و حراست کرد.
نماز و امر به معروف و نهی از منکر لقمان ضمن بیان سفارشاتی به پسرش، به او توصیه می کند که : " یا بنی اقم الصلوه و امر بالمعروف و انه عن المنکر..." ای فرزند عزیزم نماز را به پا دار و امر به معروف و نهی از منکر کن..." با برپایی نماز که انسان را از زشتی ها و منکرات باز می دارد، روح و جان خود را از همه آلودگی ها پاک و به صفات پسندیده آراسته کنید و آنگاه مردم را به خوبی ها امر و از بدی ها و منکرات نهی نمایید.
نماز و تلاوت قرآن " ان الذین یتلون کتاب الله و اقامواالصلوه ..."؛ آنها که کتاب خدا را تلاوت کرده و نماز به پا می دارند...
نماز و مشورت "والذین استجابوا لربهم و اقامواالصلوه و امرهم شوری بینهم..." و آنان که امر خدا را اجابت کردند و نماز را به پا داشتند و کارشان را به مشورت یکدیگر انجام دهند...
مؤمنان به وسیله نماز ارتباط خود را با خدا محکم تر کرده و با مشورت با یکدیگر، موجبات دلگرمی دیگران را فراهم آورده و وحدت بیشتری را در جامعه اسلام سبب می شوند.
نماز و اعطای وام "...
و اقیمواالصلوه و اتواالزکوه و اقرضواالله قرضاً حسناً..."؛ ...
و نماز به پا دارید و زکات بدهید و به خدا قرض نیکو دهید و برای خدا به محتاجان قرض الحسنه دهید...
هرگاه انسان نماز را با نیت خالص و با حفظ تمام ارکان آن و با مداومت اقامه کرد آنگاه همه چیز را از خدا و به سوی او می داند و لذا می تواند زکات مال خود را بپردازد و چون به مالکیت روز جزای خداوند معتقد است و پاداش آن روز را باور دارد، مال خود را انفاق می کند و به نیازمندان قرض الحسنه می دهد.
حال چون از همه بدی ها پیراسته شده، در جهت آراسته شدن جامعه به صفات انسانی، تلاش و کوشش می کند و حتی از بذل جان خود نیز دریغ نمی ورزد.
نیز هرگاه از او در امری نظر بخواهند، بدون سوء نیت، تمام اطلاعات و دانسته های خود را بدون کم و کاست در اختیار آنها قرار می دهد و به این ترتیب در برقراری عدالت در تمام شئونات آن کمک می کند.
نماز در آئینه ى حیات انبیا و امت ها تفسیر على بن ابراهیم قمى در حدود قرن سوم هجرى ، یعنى نزدیک به عصر امام حسن عسکرى (علیه السلام) ، به رشته ى تحریر درآمده است .
بزرگان از علماى امت اسلامى و دانشمندان وارسته ، امثال علامه ى طباطبایى صاحب تفسیر المیزان ، به این تفسیر اطمینان نموده و بسیارى از مطالب آن را در کتب فقهى و تفسیرى و اخلاقى خود نقل کرده اند .
نویسنده ى تفسیر جناب على بن ابراهیمدر توضیح آیه ى شریفه ى ( فَتَلَقَّى آدَمُ مِنْ رَبِّهِ کَلِمَات ) روایتى را از قول پدرش ، از ابن ابى عمیر ، از ابان بن عثمان ، از امام ششم (علیه السلام) نقل مى کند که با توجّه به اینکه کتب رجالى شیعه از قبیل رجال کشى ، جامع الرواه اردبیلى ، قاموس الرجال شوشترى ، معجم الرجال خویى ، سندش را صددرصد معتبر دانسته اند ، نشان دهنده ى مسئله ى نماز در زمان حضرت آدم (علیه السلام) است ، برگردان فارسى روایت تا آنجا که لازم و نقطه ى شاهد است از نظر عاشقان نماز مى گذرد : نویسنده ى تفسیر جناب على بن ابراهیمدر توضیح آیه ى شریفه ى ( فَتَلَقَّى آدَمُ مِنْ رَبِّهِ کَلِمَات ) روایتى را از قول پدرش ، از ابن ابى عمیر ، از ابان بن عثمان ، از امام ششم (علیه السلام) نقل مى کند که با توجّه به اینکه کتب رجالى شیعه از قبیل رجال کشى ، جامع الرواه اردبیلى ، قاموس الرجال شوشترى ، معجم الرجال خویى ، سندش را صددرصد معتبر دانسته اند ، نشان دهنده ى مسئله ى نماز در زمان حضرت آدم (علیه السلام) است ، برگردان فارسى روایت تا آنجا که لازم و نقطه ى شاهد است از نظر عاشقان نماز مى گذرد : * آدم پس از بیرون آمدن از بهشت و هبوط به زمین ، چهل روز در کوه صفا واقع در نزدیک بیت حق اقامت داشت .
آن روزها به خاطر دورى از مقام قرب و هبوط از مقام علّم الاسمایى و از دست دادن جوار ملکوت و هجران بهشت وصال محبوب ، در حالى که صورت به خاک داشت همچون ابر بهاران سرشک از دیده مى ریخت .
امین وحى از جانب حضرت معبود ـ که جز لطف و محبّت و احسان و مرحمت به بندگان ندارد ـ بر او نازل شد و سبب ناله ى جگرسوز و دلخراش او را پرسید .
در پاسخ آن فرشته گفت : چرا ناله نکنم و اشک از دیده نبارم ؟
مگر نه این است که خداى عزیز مرا به خاطر بى توجّهى به خواسته ى خود از مقام قرب رانده و از جوار رحمت خویش محرومم نموده و مسکنم را در خاک دلّت و بر غبار مسکنت قرار داده ؟
فرشته ى وحى بدو گفت : به پیشگاه لطف دوست برگرد و وجود خود را به زینت توبه بیاراى .
آدم گفت : چگونه توبه کنم و چه سان به سوى حق باز گردم ؟
خداوند مهربان چون اراده ى آدم را بر جبران گذشته راسخ دید ، قبه اى از نور که جایگاه بیت را مشخص مى کرد و تابش نورش حدود جغرافیایى حرم را معلوم مى نمود فرو فرستاد و به امین وحى فرمان داد محلّ بیت را نشانه گذارى کند .
چون به وسیله ى آن روشنایى ، محلّ بیت و حدود حرم معلوم شد و این برنامه سامان گرفت ، فرشته ى وحى از آدم خواست آماده شود تا مراسمى را بجا آورده و دست نیاز به سوى بى نیاز براى بازگشت و توبه بردارد .
روز ترویه شروع برنامه اى بود که از فرشته ى حق تعلیم مى گرفت .
پدر آدمیان به دستور فرشته ى حق غسل کرد و مُحرم شد و پس از انجام آن مراسم ، روز هشتم ذوالحجه به سرزمین منى رفت و دستور گرفت که شب را در آنجا بماند .
صبح روز نهم در حالى که تلبیه مى گفت به عرفات آمد .
آفتاب عرفات از ظهر مى گذشت .
فرشته ى الهى به او گفت : از ادامه ى تلبیه خوددارى کن و دوباره خود را به غسل بیاراى .پس از اینکه نماز عصر را بجاى آورد امین وحى به او گفت : در این سرزمین به پاى خیز .
چون به پا خاست کلماتى را که از خداوند براى توبه نازل شده بود به آدم تعلیم داد .
از این روایت که علاوه بر تفسیر على بن ابراهیم ، کتابهاى دیگر اسلامى هم آن را نقل کرده اند استفاده مى شود که حضرت آدم که اولین انسان از نوع ما بوده از جانب حضرت ربّ مأمور به نماز بوده است ، ولى اینکه چگونگى و کیفیّت و شرایط و عدد رکعات و اوقات آن به چه صورت بوده بر ما پوشیده است و دانستن آن هم چندان سودى ندارد .
آنچه اهمیّت دارد این است که آدم براى بجا آوردن نماز مکلّف و مسؤول بوده و آیین وى همراه با حکم نماز بود .
کتاب باارزش بحارالانوار از کتاب پراعتبار تهذیب شیخ طوسى ـ آن فقیه والا و مفسّر بزرگ و محدّث خبیرى که علامه ى حلّى درباره ى او فرموده است : « من مردى در علم و عمل نظیر او نمى شناسم » ـ روایت مى کند که حضرت صادق (علیه السلام) فرمود : * به هنگامى که آدم از دنیا رفت و زمان نمازگزاردن بر او فرا رسید ، فرزندش هبه اللّه به امین وحى گفت : اى فرستاده ى حق !
پیشقدم شو تا بر جنازه ى آدم نماز گزارده شود .
فرشته ى الهى پاسخ داد : خداوند جهان ما را بر به سجده بر پدرت امر کرد ، و هم اکنون در شأن ما نیست که بر نیکوترین فرزند وى مقدم شویم ، شما بر ما پیشى گیر و با پنج تکبیر ـ به مان صورت که بر امت محمّد (صلى الله علیه وآله وسلم) واجب خواهد شد ـ بر جنازه نماز بخوان .
از آن پس آن نماز ، واجب شد بر جنازه ى فرزندان وى قبل از دفن ، نماز میت خوانده شود .
با کمال تأسّف بسیارى از جوامع و امتها از فرهنگ الهى دور شدند و به پرستش بتهاى زنده و مرده دچار آمدند و به سبب نحسىِ شرک و کفر از حقایق الهیّه محروم گشتند و بدتر از هر چیز ، از نماز ، این فیض عظیم الهى ، بى بهره ماندند .
زندگان آن جوامع بى نماز هستند و مرده هایشان بدون بدرقه ى نماز یا دفن مى شوند و یا به آتش مى سوزند .
اهمیت نماز جماعت غیر از آثار فردى و اجتماعى نماز جماعت(که به آنها اشاره خواهدشد)پاداشهاى عظیمى براى آن بیان شده که در اینجا به بعضى ازروایات،اشاره مىشود.
از رسول خدا(ص)نقل شده که:«من سمع النداء فلم یجبه من غیرعله فلا صلاه له» نماز کسى که صداى اذان را بشنود و بى دلیل،در نماز جماعتمسلمانان شرکت نکند،ارزشى ندارد.
در حدیث،تحقیر نماز جماعت،به منزله تحقیر خداوند بشمار آمدهاست:«من حقره فانما یحقر الله» شرکت دائم در نماز جماعت،انسان را از منافق شدن بیمه مىکند.
و براى هر گامى که به سوى نماز جماعت و مسجد برداشته شود،ثوابو حسنه در نظر گرفته شده است.
همین که کسى براى شرکت در نماز جماعت از منزل خارجمىشود،یا در مسجد،در انتظار نماز جماعتبه سر مىبرد پاداش کسىرا دارد که در این مدت،به نماز مشغول بوده است.
تعداد حاضران در نماز جماعت،هر چه بیشتر باشد،پاداش آن بیشتراست.این کلام رسولخداست که فرمود:«ما کثر فهو احب الى الله» حدیث جالبى در بیان فضیلت نماز جماعت است که قسمتى از آندر رسالههاى عملیه هم ذکر شده است.ترجمه تمام حدیث چنین است: اگر اقتدا کننده 1 نفر باشد،پاداش 150 نماز داده مىشود.
اگر اقتدا کننده 2 نفر باشد،پاداش 600 نماز داده مىشود.
اگر اقتدا کننده 3 نفر باشد،پاداش 1200 نماز داده مىشود.
اگر اقتدا کننده 4 نفر باشد،پاداش 2400 نماز داده مىشود.
اگر اقتدا کننده 5 نفر باشد،پاداش 4800 نماز داده مىشود.
اگر اقتدا کننده 6 نفر باشد،پاداش 9600 نماز داده مىشود.
اگر اقتدا کننده 7 نفر باشد،پاداش 19200 نماز داده مىشود.
اگر اقتدا کننده 8 نفر باشد،پاداش 36400 نماز داده مىشود.
اگر اقتدا کنندگان و امام جماعتبه 10 نفر رسیدند،پاداش72800 نماز دارد.
ولى،همین که عدد افراد از ده نفر گذشت،حساب آنرا جز خداکسى نمىداند.
در حدیث دیگر است:هر که نماز جماعت را دوستبدارد،خدا وفرشتگان او را دوست مىدارند.
در زمان پیامبر(ص)هرگاه افراد نماز جماعت کم مىشدند،آنحضرت به جستجو و تفقد از افراد مىپرداخت و مىفرمود:شرکت درنماز صبح و عشاء،بر منافقان از هر چیز سنگینتر است.
قرآن نیز،از اوصاف منافقان،بى حالى و کسالت هنگام نماز را بیانکرده است.
چرا که سحر خیزى و حضور در جماعت مسلمین،آن هم ازراههاى دور و در گرما و سرما،نشانه صداقت در ایمان و عشق نمازگزاراست.
حضور در نماز جماعت،خاص یک منطقه نیست.انسان در هر جا که باشد،خوب استبه فکر نماز جماعت و حضور در آن و تشویقدیگران باشد.
رسول خدا(ص)در باره اهمیت جماعت،فرمود: «صلاه الرجل فى جماعه خیر من صلاته فى بیته اربعینسنه.قیل:یا رسول الله!صلاه یوم؟
فقال(ص):صلاهواحده» یک نماز با جماعت،بهتر از چهل سال نماز فرادى در خانهاست.
پرسیدند:آیا یک روز نماز؟فرمود:بلکه یک نماز.
و مىفرمود:صفهاى نماز جماعت،همانند صفهاى فرشتگان درآسمان چهارم است.
اولین نماز جماعتى هم که بر پا شد،به امامت رسول خدا و شرکتحضرت على(ع)و جعفر طیار(برادر حضرت على(ع))بود.همین کهابوطالب،فرزندش على(ع)را دید که به پیامبر اقتدا کرده،به فرزنددیگرش جعفر گفت:تو نیز به پیامبر اکرم اقتدا کن و این جماعت دو سهنفرى،پس از نزول آیه «فاصدع بما تؤمر» بود،که فرمان به علنى ساختندعوت و تبلیغ مىداد.
آثار نماز جماعت بر پایى فریضههاى دینى به صورت دسته جمعتى،غیر از پاداشهاى فراوانى که یاد شد،در زندگى فردى و اجتماعى امت مسلمان نیز،آثارمثبت و فراوانى دارد که به برخى اشاره مىشود: 1- آثار معنوى بزرگترین اثر معنوى نماز جماعت،همان پاداشهاى الهى است که گفته شد.روایت است که شبى،على علیه السلام تا سحر به عبادتمشغول بود.چون صبح شد،نماز صبح را به تنهائى خواند و استراحتکرد.
رسولخدا(ص)که آنحضرت را در جماعت صبح ندید،به خانه اورفت.حضرت فاطمه(ع)از شب زندهدارى على(ع)و عذر او از نیامدن بهمسجد سخن گفت.پیامبر فرمود:پاداشى که بخاطر شرکت نکردن درنماز جماعت صبح،از دست على(ع)رفت،بیش از پاداش عبادت تمامشب است.
رسول خدا(ص)فرموده است: لان اصلى الصبح فى جماعه احب الى من ان اصلى لیلتىحتى اصبح اگر نماز صبح را به جماعتبخوانم،در نظرم محبوبتر ازعبادت و شب زندهدارى تا صبح است.
بخاطر همین فضیلت و پاداشهاست که اگر تعداد نمازگزاران از ده نفربیشتر شود،اگر تمام آسمانها کاغذ،و دریاها مرکب و درختها قلم شودو فرشتگان بنویسند،پاداش یک رکعت آنرا نمىتوانند بنویسند.
و نماز جماعتبا تاخیر،بهتر از نماز فرادى در اول وقت است.
2- آثار اجتماعى نماز جماعت،مقدمه وحدت صفوف و نزدیکى دلها و تقویت کنندهروح اخوت است.
نوعى حضور و غیاب بى تشریفات،و بهترین راه شناسائى افراداست.
نماز جماعت،بهترین،بیشترین،پاکترین و کم خرجتریناجتماعات دنیاست و نوعى دید و بازدید مجانى و آگاهى از مشکلات ونیازهاى یکدیگر و زمینه ساز تعاون اجتماعى بین آحاد مسلمین است.
3- آثار سیاسى نماز جماعت،نشان دهنده قدرت مسلمین و الفت دلها و انسجامصفوف است.
تفرقهها را مىزداید،بیم در دل دشمنان مىافکند،منافقان را مایوسمىسازد،خار چشم بدخواهان است.
نماز جماعت،نمایش حضور در صحنه و پیوند«امام»و«امت» است.
4- آثار اخلاقى،تربیتى در نماز جماعت،افراد در یک صف قرار مىگیرند و امتیازات موهوم صنفى،نژادى،زبانى،مالى و...کنار مىرود و صفا و صمیمیت ونوعدوستى در دلها زنده مىشود و مؤمنان،با دیدار یکدیگر در صفعبادت،احساس دلگرمى و قدرت و امید مىکنند.
نماز جماعت،عامل نظم و انضباط،صفبندى و وقتشناسىاست.
روحیه فردگرایى و انزوا و گوشهگیرى را از بین مىبرد و نوعى مبارزهبا غرور و خودخواهى را در بر دارد.
نماز جماعت،«وحدت»در گفتار،جهت،هدف و امام را مىآموزدو از آنجا که باید پرهیزکارترین و لایقترین اشخاص،به امامت نمازبایستد،نوعى آموزش و الهام دهنده علم و تقوا و عدالت است.
نماز جماعت،کینهها و کدورتها و سوء ظنها را از میان مىبرد وسطح دانش و عبودیت و خضوع را در جامعه اهل نماز،افزایش مىدهد.
به خاطر اینهمه آثار است که به نماز جماعت،آنهمه توصیه شدهاست.حتى نابینایى وقتى از حضور پیامبر،اجازه خواست که به مسجدنیاید،آنحضرت فرمود:از خانه تا مسجد،ریسمانى ببندد و به کمک آن،خود را به نماز جماعتبرساند.
و نیز،نابینایانى که اجازه ترک شرکتدر نماز خواستند،رسول خدا(ص)اجازه نفرمود.
از طرف دیگر،برخورد شدید نسبتبه کسانى که به نماز جماعتاهمیت نمىدهند،نشان دیگرى بر اهمیت و سازندگى آن است.
در حدیث است که به چنان کسان،همسر ندهید و معرف آناننشوید.