کارکرد باور های دینی در شناسایی هنجار های فردی و اجتماعی جوانان وتجلی آنها در ابعاد مختلف زندگی آنها .
هنجار رفتار ها در سطح جامعه بدون «شیوه» انجام نمىپذیرند.
بنابراین هنجار یعنى مقیاس و قاعده رفتار که نه فقط افراد براى انجام کارها از آن پیروى مىکنند، بلکه در عین حال رفتار انسانها نیز با آن سنجیده مىشود.(6) این قواعد رفتارى بر اساس میزان مقبولیت آنها نزد افراد جامعه، به طور طبیعى و متعارف و یا بر اساس دستور مافوق، به هنجار هاى درونى (7) و بیرونى (8) تقسیم پذیرند.
هنجار آفرینى براى تبدیل یک پدیده رفتارى به «هنجار» مىباید بین آورنده هنجار و مخاطبان و اعضاى جامعه و پدیده موردنظر، رابطه مثبت وجود داشته باشد.
فردى که هنجار را مىآورد، مىباید اعضاى جامعه او را پذیرفته باشند و آنچه که به عنوان هنجار در پیام خود دارد، مىباید مورد نیاز جامعه باشد تا اینکه از آن استقبال شود.
با این پیش فرضها، این پدیده رفتارى به سرعت تبدیل به هنجار مىگردد.(11) براین اساس اگر نسبت عملى و گفتارى امام على علیه السلام در مورد کار و تلاش مفید و منظم به جامعه رسانده شود، بىشک جامعه به طور طبیعى آن را به عنوان «هنجار» و «ارزش» مىپذیرد.
زیرا سیره هنجارآورى همانند او که از نظر جامعه اسوه کامل در تمام ابعاد حیات فردى، اجتماعى، دنیوى و اخروى است، به سرعت الگو و مقیاس رفتارى جامعه خواهد شد.
بهشرط این که سیره وى آن طور که از متون اسلامى استفاده مىشود، شفاف و بى پیرایه به مخاطبان و اعضاى جامعه، هماهنگ با نیاز زمان ابلاغ گردد.
به دیگر تعبیر، باور و شناخت اعضاى جامعه در هر زمان نسبت به گفتار و رفتار امام على علیه السلام در مورد اصل کار مفید، انواع کار، بهرهورى کار، نظم کارى و دیگر چالش هاى فرهنگ کارى که جامعه با آن دست به گریبان است، بهترین زمینهاى است که این گفتار و رفتار تبدیل به هنجار و ارزش گردد؛ به شرط این که روح زمان در این سنن کارساز دمیده شود و حساسیت هاى زمانه در ابلاغ این سنن مورد غفلت پیام رسانان قرار نگیرد.
غلبه ایمان در نبرد با ابلیس درون چرا جرم در ماه رمضان کاهش می یابد؟
گروه حوادث: روزه عبادتی مشترک بین تمامی ادیان است و روزه دار، باید علاوه بر خودداری از خوردن و نوشیدن از انجام محرمات و گناهان نیز پرهیز نماید.
ماه مبارک رمضان علاوه بر پاکسازی نفس و روح و کمک به سلامت جسمانی افراد ثمرات نیکویی نیز در جامعه بر جای گذاشته و خود مایه برکت و خیرافزون می باشد.
عده ای هستند که در طول سال حتی نماز هم نمی خوانند، اما با فرا رسیدن ماه مبارک رمضان برای گرفتن روزه اقدام به خواندن نماز نیز می کنند و در طول روز از انجام کارهایی مانند دروغگویی، کلاهبرداری و شرب خمر خودداری می نمایند.
خوب است که در برخورد با چنین افرادی به عقیده و کارشان احترام گذاشته و به جای گفتن حرفهایی از این قبیل که دینداری فقط در رمضان نیست و...
از کارشان حمایت کرده و لطف و عنایت الهی را در همه حال شامل حالشان بدانیم.
چه بسا کسانی که به دلیل برخوردهای غلط و امر به معروف و نهی از منکرهای افراطی از دین زده شده و از آن فاصله می گیرند.
طبق آمار بدست آمده از مراکز قضایی و دعاوی کشور در سالهای گذشته، آمار جرایم در ماه مبارک رمضان، هر ساله کاهش چشمگیری داشته است.
چنانکه در ماه مبارک رمضان امسال نیز شاهد کاهش 30 درصدی جرایم بوده ایم.
یکی از دلایل این کاهش افزون بودن مقدار دیه و مجازات در این ماه مبارک و علت دیگر آن فرا رسیدن ماه میهمانی خداوند و انجام عبادات و روزه داری می باشد.
از آنجایی که جرم و جنایت پدیده های منفی اجتماع و مجرم پدیدآورنده آنهاست و هیچ کدام نیز دلیل اصلی بروز جرم نمی باشند، لذا لازم است تا برای برطرف کردن این معضلات شوم، انواع جرم و علل وقوع آنها از نظر علمی، روان شناسی، اجتماعی و....
مورد بررسی قرار گیرد.
در حقیقت مجرم به نوعی بیمار تلقی شده و باید برای درمان وی چاره اندیشید.
همان طور که در پزشکی از هر دو روش پیشگیری و درمان برای معالجه بیماران استفاده می شود، در روان شناسی و جامعه شناسی نیز باید از هر دو روش بهره برد و صد البته که پیشگیری بهتر از درمان است.
* روان شناسی جرم: از نظر روان شناسی، عوامل بروز رفتارهای غیرعادی به خارجی و داخلی تقسیم می شود، عوامل خارجی به عوامل جسمانی مانند عفونتها، مسمومیتها، ضربه های مغزی، تغذیه بد، اکسیژن غیر کافی و استرسهای روانی اجتماعی، عوامل داخلی نیز به دو گروه ارثی (علم ژنتیک شناسی) و سرشتی (شخصیت و صفات جسمانی و خصوصیات خلقی) تقسیم می گردد.
آنچه بیشتر مورد توجه روان شناسان جرم شناس قرار گرفته، اثر مسایل دوران کودکی در هنجار یا ناهنجاریهای بعد از آن می باشد.
در اثر محرومیت از محبت کافی پدر و مادر، فقر و محرومیت از تغذیه مناسب، طلاق و جدایی پدر و مادر، فوت یکی از ابوین یا هر دوی آنان، اختلافات زناشویی، تربیت سخت و قوانین سنگین خانواده، تنبیه بدنی و جسمی، تحقیر و سرزنش مدام به کودکان، تبعیض در بین کودکان، بی توجهی به نیازهای کودکان با بروز و ظهور یک یا چند موضوع فوق و عدم درمان کودک، فرد بتدریج تبدیل به شخصیتی پرخاشگر، انتقامجو، قانون شکن و...
خواهد گردید.
اینکه این افراد دارای چه شخصیت ناهنجاری می شوند نیز موضوع علم روانپزشکی کیفری بوده، در مورد نحوه رفتار در سنین مختلف نیز نظرات متفاوتی ابراز گردیده است.
در دین مقدس ما نیز به تربیت افراد بخصوص در سنین کودکی توجه بسیار شده است، چنانکه پیامبر اکرم(ص) دوران تربیت فرد را به سه گروه سنی تقسیم کرده و فرموده اند که نحوه رفتار در هر سن باید متفاوت باشد.
دوره اول از تولد تا هفت سالگی؛ که این دوره باید از اعمال هر گونه خشونت کلامی و فیزیکی جداً خودداری گردد؛ زیرا که چه شخصیت فرد در این دوران دوام و قوام یافته و در آینده طفل بسیارمؤثر می باشد.
دوره دوم 7 سالگی یا 14 سالگی؛ در این سن کودک به تعارض بین منافع شخصی و اجتماعی رسیده، در این دوره باید بیاموزد که حقوق شخصی او موقعی مورد احترام دیگران قرار می گیرد که به حقوق دیگران احترام گذاشته و منافع فردی خود را به پای حقوق و منافع جمعی فدا و صرفنظر نماید.
دوره سوم 14 سالگی تا 21 سالگی: در این سن شخصیت فرد قوام یافته و بتدریج وارد اجتماع می شود، در این دوره والدین باید با ارایه مسؤولیت و انجام رفاقت و دوستی، راه را برای تکامل شخصیت فرد باز نمایند.
همان طور که ملاحظه می شود تربیت فرد در کودکی نوجوانی و ایجاد آرامش روانی برای فرد از مهمترین عوامل کاهش جرم به شمار می آید.
فردی که در کودکی با تعالیم دینی آشنا گردیده و به خدا به عنوان یگانه نیروی برتر که همواره مراقب و مواظب اعمال و رفتار وی است، می نگرد.
در مشکلات زندگی نیز احساس تنهایی نکرده و با تکیه بر وجود مهربان خدا و استعانت از وی و نیز ترس از خشم الهی بر مشکلات غلبه کرده و کمتر به فکر ارتکاب به کارهای خلاف می افتد.
آری «الا بذکر ا...
تطمئن القلوب» دل پایگاه نفس آدمی است و آنگاه که دل آرام گیرد، نفس انسان نیز اطمینان می یابد.
نماز خواندن و انجام عبادتهایی مانند روزه، برای فرد آرامش روانی پدید می آورد و دل مؤمن را امنیت می بخشد، آنهایی که توفیق بیشتری در برگزاری نماز و روزه دارند، به آرامش بیشتری نیز دست می یابند گروه حوادث: روزه عبادتی مشترک بین تمامی ادیان است و روزه دار، باید علاوه بر خودداری از خوردن و نوشیدن از انجام محرمات و گناهان نیز پرهیز نماید.
نماز خواندن و انجام عبادتهایی مانند روزه، برای فرد آرامش روانی پدید می آورد و دل مؤمن را امنیت می بخشد، آنهایی که توفیق بیشتری در برگزاری نماز و روزه دارند، به آرامش بیشتری نیز دست می یابند.
* روان شناسی دینی و تأثیرات عبادت: 1 عدم احساس گناه و یا کاهش آن انجام عبادت به فرد احساس نزدیکی به خداوند را می دهد و وی را از انجام گناهان برحذر می دارد.
حتی بسیاری از کسانی که خود به عبادت نمی پردازند، اما اعتقاد قلبی و مذهبی به آن دارند از انجام کارهای ناپسند در بسیاری از مکانهای مقدس، در حضور اشخاص مذهبی و نیز ماهها و ساعتهای مقدس پرهیز می کنند؛ زیرا اینان با وجود اینکه خود را بنده بد و عصیانگر خداوند می دانند، اما در اعماق وجودشان به مهربانی، لطف و بخشش خداوند ایمان دارند و این اعتقاد ثمره همان آموخته هایی ست که در دوران کودکی و نوجوانی به فرد داده شده و وی را از احساس پوچ بودن می رهاند.
کسی که به بندگی خدا ایمان دارد حتی پس از انجام گناه نیز خدا را فراموش نکرده و از وی طلب بخشش دارد.
این احساس امید به لطف و رحمت کردگار از عذاب وجدان فرد و احساس گناهکار بودن وی کاسته و باعث می شود تا آرامش روانی بیشتری را کسب نموده و در شرایط حساس تصمیمات بهتری را اتخاذ نماید که حکایت از دوستی فرد با خالق خویش دارد.
2 افزایش اعتماد به نفس و عزت نفس: عبادت کردن و نمازخواندن باعث افزایش اعتماد به نفس را می شود؛ زیرا وقتی آدمی با خدا سخن می گوید، از او استعانت می جوید.
توان بیشتری را در خود احساس می کند که ناشی از اتکای به خدای تعالی است و داشتن چنین نقطه اتکایی باعث افزایش اعتماد به نفس در فرد می گردد.
3 معنا دادن به زندگانی: ویکتور فرانکل که خود بنیانگذار مکتب سوم دین درمانی و مکتب معنا درمانی است، در کتاب خود که آن را «انسان در جستجوی معنا» نامیده است، بر این باور است که انسان آنگاه از سلامت روانی برخوردار است و آنگاه آرامش را لمس می کند که در زندگانی خود احساس معنا کند و او در وهله نخست عشق را عامل ایجاد چنین معنایی می داند که عشق به یک آرمان و عشق به دیگری موردنظر اوست.
او به درمانگرها توصیه می کند که در موقع درمان بیماران روانی تلاش کنید که زندگی آنها را معنی دار نمایید؛ زیرا بیمار روانی کسی است که معنای زندگی را از دست داده است.
عبادت و نماز نیز می تواند زندگی آدمی را معنا بخشد و برای آدمی حیاتی را فراهم آورد که مالامال از معناست.
اعتقاد به زندگی پس از مرگ و اینکه دنیا مزرعه آخرت است فرد را از پوچی رهانیده و در محبت کردن و توجه نمودن به دیگران یاری می رساند.
وجود دلهای پرمحبت و باصفا کانون خانواده را گرم و روابط عاطفی را در آن مستحکم می سازد و آدمی در برخورد با افراد صمیمی و مهربان کمتر احساس آزردگی و سرخوردگی می کند و خود را در محیطی آرام و سرشار از روابط گرم می یابد؛ زیرا عبادت و نماز به زندگی او معنا داده و آرامش بخشیده است.
فرانکل می گوید: آنان که دارای زندگی معنی دار بودند، افراد مقاومی بودند که خود را تسلیم مرگ و خودکشی نمی کردند.
یعنی عشق به زندگی آنان معنا داده بود و او رمز پایداری آنان را در عاشق بودن آنها می داند.
برترین عشق نیز عشق به خالق است و نزدیکترین حالت آدمی هنگامی است که به عبادت خالق می پردازد.
4 کاهش فشارهای روانی: عبادت موجب کاهش استرسها می گردد و فشارهای روحی را کم می کند؛ زیرا آنگاه که آدمی در برابر خالق متعال می ایستد و لب به نماز و دعا می گشاید و او را رحمان و رحیم خطاب می کند، امید به رأفت و رحمت در دلش موج می زند و به آرامش عمیقی دست می یابد.
همچنان که تحقیقات نشان داده است؛ آن کسی که خوب و نیکو نماز می گزارد، کمتر دچار افسردگی می شود.
فروم در کتاب روانکاوی و دین می نویسد: نیاز دینی به یک الگو و مرجعی برای اعتقاد و ایمان نیاز دارد و هیچ کس را نمی توان یافت که فاقد این نیاز باشد و تجلی این نیاز را در حین انجام عبادت بخوبی می توان دید.
پژوهشگران در سالهای اخیر در جوامع اسلامی مثل ایران و مالزی دست به تجربه تازه ای در اتخاذ شیوه روان درمانی برای بیماران مسلمان مبتلا به مشکلاتی نظیر اضطراب، افسردگی و داغدیدگی زده اند، مطالعات تجربی نشان داده اند که با به کارگیری روان درمانی مثل استفاده از آموزشهای قرآنی و احادیث و ترغیب به نماز و دعا و ذکر به عنوان یک نوع مراقبه و بحث درباره موضوعات مذهبی مانند نماز و روزه، بیماران به بهبود بیشتر و درمان سریعتری نسبت به گروه مشابه شان که درمانهای غیرمذهبی دریافت داشته اند، دست می یابند.
* حرف آخر جامعه شناسان کیفری در عوامل اجتماعی مؤثر در ارتکاب به جرم از بی سوادی، حضور در کوچه و ولگردی، گدایی، سحر و جادو و رمالی و کف بینی، خرافات و در قسمت بهداشت از بیماری، اعتیاد، الکل و اثرات آن در کاهش یا افزایش جرم سخن به میان آورده و به حکومتها توصیه نمودند که از ساخت مراکز تفریحی برای شادی و تفریح و رفع خستگی جسمی و روحی مردم غفلت نورزند، ضمن آنکه این محققان در مورد وسایل ارتباط جمعی نظیر مطبوعات، کتاب، سینما، رادیو، تلویزیون و اثرات آن در کاهش و افزایش جرم تحقیقاتی نموده اند، تا جایی که این محققان پخش صحنه های خشونت زا و غیراخلاقی را از وسایل فوق مجاز ندانسته و بسیاری از کودکان و نوجوانان پس از دیدن صحنه های خشونت بار، به طرف جرم گراییده اند.
بر عکس بر اثر آموزش و نمایش مفاهیم معنوی و مذهبی بخصوص برای کودکان و نوجوانان، استرس و فشار روانی در جامعه کاهش یافته و باعث کاهش خطا و خلاف در جامعه می گردد.
با ذکر این عوامل مشخص می گردد که در ارتکاب جرم، دهها عامل خانوادگی، اعتیاد، فقر، جسمی، روحی، طلاق و...
مؤثر بوده، در نتیجه مجرم خود قربانی وضعیتی است که دیگران برای او ساخته و به او تحمیل نموده اند، اما می توان با تقوا و ایمان و علم تعداد بسیاری از عوامل جرم زا را منتفی نمود، سپس به رفع سایر معضلات جامعه پرداخت.
روانشناسی و دین در ایران تا پیش از پیروزی انقلاب اسلامی، روانشناسان ایرانی توجهی به قلمرو مذهب نداشتند و بی اقبالی آنان، شاید به دلیل همعصربودن با دوره دوم روانشناسی غربی بوده، که با دین و مذهب به شدت سر ستیز داشته است؛ اما پس از پیروزی انقلاب اسلامی رویکرد جدیدی به وجود آمد و تلاشهای نوینی آغاز گشت.
این تلاشها، هرچند تاکنون فراز و نشیب فراوانی را پشت سر گذاشته است، اما به نظر میرسد رفتهرفته راه خود را پیدا کرده است.
گذشته از پدیده انقلاب اسلامی، شاید بتوان جهتگیری جدید روانشناسی غرب را در رویکرد دوباره به دین عامل گسترش پژوهشهای روانشناختی روانشناسان ایرانی در قلمرو دین دانست.
به هر حال، آنچه مهم است این است که انسانهای فرهیخته بسیاری در گوشه و کنار ایران اسلامی، چه در حوزه و چه در دانشگاه وجود دارند که به طور عمده از نسل جدید حوزه و دانشگاه هستند و با انگیزههای قوی و پاک در این راه تلاش میکنند و یا آماده همکاری هستند.
تشکیل گروههای پژوهشی حوزوی و دانشگاهی، ارائه پژوهشهای روانشناختی در قلمرو مذهب، برگزاری نشستهای تخصصی و همایشهای داخلی و بین المللی و بسیاری حرکتهای ناشناخته دیگر، همگی نشانههایی از این توجه و رویکرد است.
البته درباره پژوهشهای روانشناختی در قلمرو دین، نکاتی وجود دارد که باید مورد توجه قرار گیرد تا این حرکت مبارک از مسیر صحیح خود خارج نشود.
اینجا به برخی از آنها اشاره میکنیم: 1.
روانشناسی در مفهوم دانشگاهی آن، علمی است تجربی که مدار نفی و اثبات خود را بر پایه مشاهده و تجربه قرار داده است.
اگر بخواهیم با این پیش فرض به سراغ دین برویم، قطعاً بسیاری از گزارههای دینی مردود شمرده میشود؛ چرا که به نظر میرسد دست کم برخی از مفاهیم دینی و امور معنوی قابل مشاهده و اندازهگیری نیستند.
در چنین وضعیتی، اگر روانشناسی را داور قرار دهیم، بدون تردید به ابطال پارهای از آموزههای دینی و معنوی منجر خواهد شد.
بنابراین، اگر نخواهیم در پیش فرضهای روانشناسی تصرف کنیم، باید این را بدانیم که تنها برخی آموزههای دینی، موضوع روانشناسیاند و روانشناسی تجربی صلاحیت بررسی همه آنها را ندارد.
2.
در همان قلمرویی که روانشناسی تجربی فعالیت میکند، باید به این نکته توجه داشت که اگر بر فرض، یافتههای یک پژوهش، خلاف مسلّمات و قطعیات دین باشد، باید در صحت پژوهش تردید کرد.
روانشناسی میتواند به تبیین و تحلیل برخی معارف دینی کمک کند؛ اما نمیتواند داورِ نفی و اثبات قرار گیرد البته پیدا شدن پرسش و سؤال منعی ندارد، ولی باید توجه داشت که نمیتوان روانشناسی را ملاک حقانیت دین دانست.
3.
بسیاری از پژوهشهایی که در این زمینه انجام شده است، نگاهی درمانی و ابزاری به دین داشتهاند.
این امر در پژوهشهای غربی از شدّت بیشتری برخوردار است و در پژوهشهای داخلی کمتر به چشم میخورد؛ ولی به هر حال، باید توجه داشت که نباید در این راه، نگاه ابزاری به دین داشت و آن را تا حد یک راه درمان در کنار راههای دیگر تنزل داد.
این سخن به معنای نفی تأثیرات درمانی دین نیست.
دین و معارف دینی تأثیر شفابخشی هم دارند؛ امّا این، همه کارکرد دین نیست.
بسیار تفاوت است میان اینکه مثلاً در هوای گرم، وضو بگیریم تا خنک شویم و اینکه وضو بگیریم و خنک هم بشویم.
4 .
در پژوهشهایی که تاکنون انجام شده است، معمولاً یا تنها به قرآن اکتفا شده است و یا برخی از ترجمه فارسی حدیث نیز مورد توجه قرار گرفته است؛ اما اگر بنا است که پژوهش معتبر و با قوتی در قلمرو دین صورت پذیرد و یافتههای آن متقن و اطمینانآور باشد، باید گذشته از قرآن، خانواده حدیث را هم دید و با استفاده از قواعد فقه الحدیث، به فهم درستی از احادیث دست یافت و نتایج به دستآمده را جمعبندی کرد.
در غیر اینصورت، نمیتوان تلقی درستی از موضوع پیدا کرد و در نتیجه، پژوهش روانشناختی ما نیز بی اعتبار خواهد بود.
روانشناسی اسلامی با رویکرد شیعی به دلیل برخورداری از احادیث معصومان (علیهم السلام) از غنای بیشتری برخوردار است.
این ویژگی نباید در اثر بیتوجهی، بدون استفاده بماند و ما را در عین برخورداری از این گنجینه ارزشمند، همتای دیگران قرار دهد.
باید توجه داشت که فهم حدیث نیز آسان و پیش پاافتاده نبوده و نیازمند کارشناسی است، که (فقه الحدیث) متکفل آن است.
5 .
در بیشتر پژوهشهای اسلامیِ روانشناسی، برای سنجش میزان تأثیر دین و یا یکی از آموزههای دینی، از آزمونهای روانشناسان غربی در زمینه (شخصیت)، (سلامت روانی)، (بیماری روانی)، (اضطراب)، (افسردگی) و...
استفاده میشود.
این روش، درجه اعتبار و اطمینان نتیجه پژوهش را تحت تأثیر قرار میدهد؛ چرا که پیش از هر چیز باید مشخص شود که شخصیت سالم، سلامت روانی، بیماری روانی، اضطراب، افسردگی و دیگر مفاهیم روانشناسی، از دیدگاه اسلام چه تعریف و چه نشانههایی دارد و سپس آزمونهای مربوط را تهیه نموده و آنگاه، از آنها به عنوان میزان سنجش استفاده کرد.
چه بسا حالتی در فرهنگ غربی نشانه افسردگی باشد، ولی در اسلام چنین نباشد و یا اتخاذ روشی نشانه شادی باشد، ولی اسلام آن را موجب فساد روح بداند و...
.
بنابراین، استفاده از این آزمونها نتیجه تحقیق را کماعتبار میسازد، هرچند یافتههای همین پژوهشها نشان داده که دین و آموزههای دینی با شخصیت سالم و سلامت روان، رابطه مثبت و با افسردگی، بیماری روانی و اضطراب، رابطه منفی داشته است.
به هر حال، یافتههای پژوهشهایی از این دست، میتواند روحانیت و حوزههای علمیه را در تبلیغ و تبیین بهتر معارف دینی یاری دهد و بر جذابیت آن بیفزاید.
رابطه دینداری و رواندرستی دکتر سیده خدیجه آرین در این پژوهش، رابطه میان دینداری و رواندرستی ایرانیان مقیم آمریکا مورد بررسی قرار گرفته است.
مؤلفههای روان درستی را میتوان رضامندی از یک سو و نبود افسردگی از سوی دیگر، به شمار آورد.
بدین منظور، آزمون سنجش دینداری فردِ مسلمان، تهیه و میان بیش از 650 نفر از مسلمانان ایرانی مقیم آمریکا ـ که بیش از یکصد هزار نفرند ـ اجرا شده است.
بر اساس نتایج به دست آمده، میان دینداری با رواندرستی و رضامندی رابطه مثبت، و بین دینداری و افسردگی رابطه منفی وجود دارد.
پژوهشگر در توضیح رابطه مثبت میان دینداری و رواندرستی به عواملی چون نظاممندی دین اسلام، قدرت آن در تفسیر وقایع زندگی، داشتن پاسخ منطقی برای سؤالات وجودی همچون، از کجا آمدهام؟
به کجا میروم؟
و...، دعا و نیایش و شرکت افراد دیندار در فعالیتهای اجتماعی اشاره میکند.
از یافتههای جانبی این پژوهش، آنکه اولاً افرادی که از خانوادههای متدین هستند، دیندارترند و ثانیاً حضرت علی (علیه السلام) شخصیت محبوب ایرانیان مقیم کاناداست.
بررسی نقش تاریخچه و تجارب مذهبی ـ معنوی در پیشگیری از آسیبهای رفتاری ـ اجتماعی دختران امرالله ابراهیم، راحله سموعی، دکتر سرور آرمان، فرزانه میرزایی هدف این پژوهش، بررسی رابطه تجارب مذهبی ـ معنوی با آسیبهای رفتاری ـ اجتماعی است.
آسیبشناسی رفتاری ـ اجتماعی جوانان، بویژه دختران، توجه بسیاری از متخصصان علوم رفتاری را به خود جلب کرده است.
در فرضیه این پژوهش آمده است که شیوه زندگی معنوی نقش مؤثری در مصونسازی و پیشگیری از انحرافات رفتاری دارد.
به همین منظور، پرسشنامه تاریخچه و تجارب مذهبی ) 1999م) به وسیله پژوهشگران و همکاران حوزوی آنها بررسی روانسنجی شده است.
برای اجرای این پژوهش دو گروه 150 نفری (مجموعاً 300 نفر) از پانزده دبیرستان نواحی پنجگانه اصفهان انتخاب میشوند: گروه اول، دختران دارای سوء اخلاق و گروه دوم، دخترانی که هیچ گونه سابقه رفتار سوء نداشتهاند.
سپس آزمون یادشده در میان دو گروه مورد اشاره انجام میشود.
تحلیل دادههای این پژوهش نشان میدهد که دختران جوانِ فاقدِ شاخصهای آسیبشناسی رفتاری به گونه معناداری از تجارب معنوی و عملکرد دینی بیشتری در دورانهای کودکی، نوجوانی و جوانی برخوردار بودهاند.
پژوهشگران تأکید میکنند که بر اساس نتایج به دستآمده، عقاید و عملکرد دینی ـ معنوی در خانواده یکی از عوامل اساسی در پیشگیری از انحرافات روانی ـ اجتماعی است.
از سوی دیگر، سست شدن پایههای معنوی خانواده و ضعف عقیده و رفتار دینی در مراحل رشد، با شیوع رفتار بزهکارانه ارتباط دارد.