دانلود تحقیق زن

Word 282 KB 31716 35
مشخص نشده مشخص نشده الهیات - معارف اسلامی - اندیشه اسلامی
قیمت قدیم:۱۲,۰۰۰ تومان
قیمت: ۷,۶۰۰ تومان
دانلود فایل
  • بخشی از محتوا
  • وضعیت فهرست و منابع
  • پیشگفتار دنیا بطور کلی زن را در زندان ذلت و خواری محبوس میداشت بطوریکه ناتوانی و زبونی طبیعت ثانیه وی شده بود و گوشت و استخوانش بر آن روئیده حیات و مماتش با آن بستگی پیدا کرده بود، و کلمات زن و ناتوانی و خواری با هم مترادف شده بود و عجب این است که امر نزد خود زنان هم بدین منوال بود.

    هیچ ملتی از وحشی و متمدن نیست جز اینکه مثلهائی از ضعف و زبونی زن دارد، و در تمام لغات عالم با همه اختلافی که در ریشه و روش و لحن دارد، و در تمام لغات کتابها انواع استعارات و کنایات و تشبیهات مربوط به لفظ زن موجود است که با آنها ترسو و خوار و زبون و بدبخت و بیچاره و توسری خور مورد تعریض و سرزنش قرار می‌گیرد و همین کافی است که اعتقاد جامعه انسانی را درباره زن برای اهل بحث و تحقیق اثبات کند ولو اینکه کتب تاریخی که نظریات ملل مختلف را راجع به زن جمع‌آوری کرده و در دسترس نباشد، زیرا صفات و روحیات هر جمعیتی در لغت و ادبیاتشان جلوه می‌کند.

    از پیشینیان هم چیزی که موقعیت زن را در اجتماع تثبیت کند و اهمیت شأن او را برساند نقل نشده مگر مختصری در تورات و سفارشی که از عیسی بن مریم درباره سهل گرفتن کار بر زبان و ارفاق بایشان نقل شده است.

    و اما اسلام یعنی آئین پاکی که بوسیله قرآن نازل شده و در حق زن کاری کرد که دنیا از قدیمیترین ایام آنرا نمی‌شناخت و ساختمان فطری را که دنیا از روز اول ویران نموده و آثارش را محو کرده بود از نو بنیانگذاری نمود اعتقادی را که درباره هویت زن داشت و عملاَ بر طبق آن رفتار می‌کرد ملغی ساخت.

    اسلام بیان کرد که زن مانند مرد انسان است، و در ماده و عنصر هر انسانی چه نر و چه ماده دو انسان شرکت دارد و هیچکس بر دیگری برتری ندارد جز بواسطه تقوی، در آیه(13) از سوره حجرات می‌فرماید: »یا ایهاالذین انا خلقانکم من ذکر و انثی جعلناکم شعوباَ و قبایل لتعارفوا ان اکرمکم عندالله اتقیکم.« در این آیه هر یک از افراد بشر مأخوذ و مرکب از دو انسان نر و ماده قرار داده شده که هر دو بیک نسبت ماده وجود اویند و او مجموع ماده‌ای است که از آن دو گرفته شده، این سخن مانند گفتار آن شخص نیست که گوید: نبو نابنوا أنبائنا نباتنا نبو هن انباء الرجال الأباعدا یعنی پسران پسران ما پسران مایند، و اما دختران ما، پسرانشان پسران مردان بیگانه‌اند.

    بلکه همه را مخلوق و ترکیب شده از همه شمرده و بنابراین همه مانند هم خواهند بود مگر کسی که تقوایش بیشتر باشد و بیانی کاملتر و بلیغتر از این بیان نیست.[1] » شک نیست که قرن ما یک سلسله بدبختیها را از زن گرفت ولی سخن این است که یک سلسله بدبختیهای دیگر برای او ارمغان آورد.

    چرا؟

    آیا زن محکوم است به یکی از این دو بدبختی و جبراً باید یکی را انتخاب کند؟

    یا هیچ مانعی ندارد که هم بدبختیهای قدیم خود را طرد کند و هم بدبختیهای جدید را؟

    حقیقت این است که هیچ جبری وجود ندارد، بدبختیهای قدیم غالباَ معلول این جهت بود که انسان بودن زن به فراموشی سپرده شده بود و بدبختیهای جدید از آن است که عمداً یاسهواً زن بودن زن و موقع طبیعی و فطریش، رسالتش، تقاضاهای غریزیش، استعدادهای ویژه‌اش به فراموشی سپرده شده است….

    در نظرگرفتن وضع طبیعی و فطری هر یک از زن و مرد، باتوجه به تساوی آنها در انسان بودن و حقوق مشترک انسانها، زن را در وضع بسیار مناسبی قرار می‌دهد که نه شخصش کوبیده شود و نه شخصیتش«….[2] » … ما مسلمانیم، زن جامعه ما که میخواهد به مرحله استقلال و انتخاب خویش برسد و وابسته به یک تاریخ، فرهنگ ، مذهب و جامعه‌ای است که روح و سرمایه‌اش را از اسلام گرفته است و زنی که در این جامعه، می‌خواهد خودش باشد و خودش را بسازد و یکبار دیگر متولد شود و دراین تولد جدید( رنسانس) خود، مامای خود باشد و نه ساخته وراثت و نه پرداخته تقلید و نمی‌تواند از اسلام بی‌نیاز و نسبت به آن بی‌تفاوت بماند… «[3] » … او زنی است که نه چهره موروثی را می‌پذیرد و نه چهره تحمیلی صادراتی و پست‌‌ترین و پلید‌ترین دشمنان انسانیت را هر دو را آگاه است و هر دو را هم می‌داند آنکه بنام سنت تحمیل می‌شود و در جریان آن به وراثت می‌رسید، آن مربوط به اسلام نیست مربوط به سنتهای دوره پدر سالاریست و حتی دوره بردگی آنکه امروز از غرب می‌آید نه علم است، و نه بشریت است، نه آزادی است، و نه انسانیت است، و نه مبتنی بر حرمت زن است، مبتنی بر حیله‌های پست قدرتهای پست انحرافی و تخدیرکننده بورژوازی است ، می‌خواهد در این میانه انتخاب کند چه چیز را ؟

    آن کدام تصویر است؟

    نه تصویر زن ارتجاعی سنتی و نه تصویر زن مدرن تحمیلی بلکه تصویر زن مسلمان است برای اینکه تصویر این چهره سوم را بفهمد خوشبختانه هم مواد در دست ما است و هم تاریخ و هم بهتر از مواد، مجسم‌تر از تاریخ و معین‌تر و محسوس تر از مباحث علمی و فقهی تصویر غیبی شخصیت‌های نمونه… « [4] شخصیت‌هائی چون فاطمه و زینب که در محدوده زمان و مکان نگنجیده‌اند و متعلق به تمام زمانهایند در تمام مکانها و چنین الگوهای مجسمی که می‌تواند زنان را از تعلق بآنچه رنگ مادی دارد وارهاند و راهی فراسوی این تنگناها در برابرش بگشاید.

    اگر زن مسلمان این عبارت زیبای علی علیه السلام را همواره در نظر داشته باشد که: » حکمت گمشده مؤمن است«[5] آنگاه در پی آن گمشده چه راهها که بپیماید و چه دشواریها ک بجان پذیرا شود و تا به مقصد نرسد از حرکت باز نایستد.

    سخن بزرگان درباره زن جهان بازاریست که بهترین متاع آن زن است.( حضرت محمد ص)1 این درست است ک زن را صف‌آرائی زیبنده نیست ولی زنان هم در دنیای خود می‌توانند جهاد کنند (علی (ع)2) در آغاز هر کار مهم زن وجود دارد.( لامارتین)3 هر چیزی که در زندگی من یافت می‌شود نتیجه صمیمیت و همکاری زن من است.( کنفوسیوس).4 درجات ترقی یک کشور در حیات اجتماعی منوط ب احترام زنان می‌باشد.( هانری هاینه)5 شخصیت زن مهمتر از زیبائی و دانش مرد مهمتر از ثروت اوست.(امرسون)6 همسرم مرا بسوی موفقیت رهبری کرد.

    ( چارلی چاپلین)7 زن شعر و مرد نثرآفرینش است.( شللی)8 برنده‌ترین سلاح یک زن تقوی و نجابت اوست.( ارسطو)9 شرم برای زن زیبائی و برای مرد فضیلت است.( اگوست)[6] مرد و زن مانند دست راست و چپ هستند گرچه هر دو دست برای انجام یک کار خلق شده‌اند، ولی ما چون دست راست خود را بیشتر بکار برده‌ایم از این جهت قوی‌تر از دست چپ شده است.

    ( افلاطوه )[7] ابله‌ترین زنان می‌توانند مرد دانائی را اداره نمایند ولی تنها زن داناست که می‌تواند فرد ابلهی را اداره نماید.( ارسطو)[8] زن گردن‌بند مرد است.

    ببین چه چیزی را به گردن می‌بندی.( امام جعفر صادق ع).[9] زن گردن‌بند مرد است.

    ببین چه چیزی را به گردن می‌بندی.( امام جعفر صادق ع).

    فصل اول زن در ایران باستان بطوریکه به تحقیق معلوم شده است و قدیمیترین محل زندگی مردم ایران در حدود سیلک کاشان بوده… با بدست آمدن تعداد زیادی حلقه‌های دوک نخ‌ریسی که از گل پخته است معلوم شده که زنان در این دوره به کار نساجی می‌پرداخته‌اند و همچنین با پیدا شدن مقدار زیادی الات زینتی از انواع گردن‌بند که از مهره‌های مختلف تشکیل شده و دست‌‌‌بند و انگشتری که از صدف یا گل یا سنگ بوده و نیز با بدست آمدن هاون کوچکی که برای سائیدن مواد آرایشی بکار می‌رفته محقق شده که حس زیبائی شناسی نزد زنان از آن زمان بقوت شایع بوده است.

    برتری بارز استعداد زن بر مرد از پنج‌هزار سال قبل از میلاد در فلات ایران در کلیه امور زندگی آن عهد آشکارا به چشم می‌خورد در این دروه که اولین دوره خانه‌سازی و بکاربردن خشت است، زنان ذوق بیشتری در تزئین داخل خانه‌ و ظروف و نقش و نگار آن با رنگ قهوه‌ای مایل به سیاه و قرمز و طرح حیوانات مانند بزکوهی و پرندگان و غیره از خودشان داده‌اند.

    زن در دین باستانی ایران یعنی مزدیسنا مقامی بس ‌ارجمند داشته چنانکه معلوم است زن در سراسر اوستا و نوشته‌های دینی پهلوی و پازند نه فقط با مردان برابر شناخته شده، بلکه از بعضی خصوصیات نسبت به جنس مخالف خود برتری دارد….

    زناشوئی بنا به دستور دین زرتشت مبتنی بر یک همسری بوده مقام رن در دوران مادی‌ها و سپس پارس‌ها( عهد مشعشع و با عظمت ههخامنشی) ارجمند و والا بوده است… این حقوق در عهد هخامنشیان نیز در حق زنان برقرار بوده است.

    زن در این زمان مورد احترام خاص جامعه بوده و گاه بدین لحاظ ابراز شخصیت‌های شایانی از خود می‌نموده است.

    درباره حق احترام و ابراز شخصیت زن در عصر هخامنشیان داستانهای شگفت‌انگیز بر جای مانده که چند مورد آن برای نمونه در اینجا به اختصار نقل می‌شود: کوروش پارسیان را به جنگ» استیاک« آخرین پادشاه ماد برانگیخت جنگ آوران او در مرکز میدان شکست خوردند و روی برتافتند و خواستند به شهر بازگردند اما هنگامی که چندان نمانده بود که دشمنان از پی آنان وارد شهر شوند زنان پارسی از شهر بیرون شتافتند و سر راه فراریان را گرفتند و فریادکنان گفتند:» ای مردان بی‌غیرت و جبون به کجا می‌گریزید؟!

    شما با این بی‌شرافتی نمی‌توانید دگر باره در دلهای ما درآئید.« پارسیان از ان سرزنش و بازخواست سخت شرمنده شدند و دوباره به میدان کارزار برگشتند آنقدر جنگ را ادامه دادند و پایمردی نمودند تا دشمن را شکستند و پیروز به شهر مراجعت کردند.

    از اینرو کوروش قانونی گذارد تا بموجب آن هرگاه پادشاهی از آن شهر بگذرد موظف باشد سکه‌ای طلا بهر یک از زنان آن شهر بدهد.

    گویند اردشیر سوم که پادشاهی تنگدست بود هرگاه به آن شهر می‌رسید راه خود را می‌گرداند از کنار شهر می‌گذشت تا ناگزیر به پرداخت سکه‌ای طلا به هر یک از زنان شهر نشود.

    »حتی سکندر هم این قانون را رعایت می‌کرد و دوبارکه گذارش به آن شهر افتاد هر بار فقط به زنان آبستن آن شهر دو سکه زر می‌بخشید«.

    داستان دیگری که از مناعت طبع و آزادگی و بزرگوراری فوق‌العاده زن در ایران باستان حکایت دارد از تورات نقل می‌شود: اردشیر دراز دست که او را » ازتاگرزسس« و نیز خشایار پاشاه نامند در شوش که یکی از جهار پایتخت هنخانشیان بود جشن بزرگ برپاداشت و بزرگان و سران را از سراسر امپراطوری جهانی ایران به این جشن فراخواند از طرف دیگر» وشی« ملکه پرآوازه و مقتدر ایران همسر پادشاه هم جشن بزرگی جداگانه در کاخ خود برپاداشته بود و در آنجا از بزرگان پذیرائی می‌نمو‌د… در روز سوم جشن خشایار شاه خواست که ملکه را با زیورهای شاهانه و آراسته‌اش به مجلس مردان دعوت کند و شکوه شخصیت بی‌مانند او را برخ میهمانان و بزرگان چهان آنروزگار بکشد آنگاه یکی از محارم خود را با عده‌ای برای احضار ملکه به جشن مردان فرستاد.

    فرستاده شاه نزد» وشی« آمد و اراده شاه را به او ابلاغ کرد ولی او دعوت شاه را رد کرد و به مجلس جشن مردان که جز تحسین و نگاههای اعجاب آمیز در انتظارش نبود نرفت چرا که او می‌دانست شوهرش می‌خواهد او را همچون کالای دل‌انگیر برخ میهمانان بکشد و بوسیله او به آنان فخر بفروشد این رفتار را تحقیر آمیز دانست و حاضر نشد که در مجلس شاه حضور یابد.

    » فرخ وهرامان« نویسنده کتاب» ماتیکان هزار دستان« از زبان وهراز نامی نقل می‌کند که: راد مردی که استاد حقوق بود باو چنین گفته است روزی به دادگاه می‌رفتم، در راه به پنج زن برخوردم یکی از آنان مسئله‌ای قضائی از من پرسید و حل آنرا خواست.

    در پاسخ او مطلبی بیان داشتم ولی او از آن ایراد گرفت آنرا نیز تشرح کردم بازهم ایراد گرفت و من در پاسخ فرو ماندم و یکی از آن زنان گفت ای استاد بیش از این خاطر خود رنجه مدار، برو اقرار کن که نمیدانی، این مسئله یکی از همدرسان من که بانوئی استاد است حل کرده و به کتاب او مراجعه کن.

    از زمان اشکانیان علائم و آثار فراوانی که بر ارجمندی شخصیت زن دلالت دارد بر جای مانده است.

    از جمله می‌توان نقش ملکه موزا، زن فرهاد چهارم را روی سکه‌های اشکانی که اهمیت بسیار زیادی در جهان آن روز داشته و نیز مجسمه‌هائی که از زنان این دوره در ناحیه» هاترا« بین‌النهرن بدست آمده نام برد.

    نقش برجسته بسیار زیبای نرسی و آناهیتا که با تاج و زیورآلات بسیار آراسته گردیده‌اند، بالاخره نقش زنان و ملکه‌ها برروی قالی» پا زیریک« که چندسال قبل در ناحیه اورال در روسیه کشف گردیده و نیز جام‌ها وکوزه‌های نقره عهد ساسانیان که بطور کلی نشان می‌دهد که در ایران باستان برای زن ارج و مقامی مخصوص قائل بودند و تحت نفوذ دین زردتشت نهایت احترام را نسبت باو مرعی می‌داشتند.

    دکتر کیگر می‌گوید: یکی از خصوصیات موقعیت حقوقی و اخلاقی زن در ایران باستان آن است که همانگونه که مرد پس از زناشوئی به لقب» نمادوبیئتی« یعنی کدخدا یا سرور خانه شناخته می‌گردد، زن نیز از همانروز به لقب» نمانوپتنی« یعنی کدبانو یا بانوی خانه خوانده می‌شود و با این عنوان زن در خانه رسماً دارای مقامی همپایه مرد می‌گرد.1 » از زنان بزرگ عهد هخامنشی میتوان (پاریزاتیسی) را نام برد که بسیار مدبر و کاردان بود… همچنین ملکه (ست تیتر) را که در میان زنان خاندان سلطنتی ببنده نوازی معروف و بسیار مهربان و فروتن بوده.

    در بزرگی و عظمت زنان این دوره همین بس که صفحه‌ای از تورات در ذکر بزرگی و عظمت زن خشایارشاه می‌باشد.

    در داستانهای ایران باستان ذکر گریده که یکی از زنان که همای نام داشته و بچهرآزاد معروف بوده است در ایران بمقام پادشاهی رسیده و سبب عظمت و افتخار زنان عصر خویش گشته است.

    بانوی نامبرده دختر اردشیر بهمن نوه گشتاسب بوده است.

    فردوسی در شاهنامه درباره وی چنین می‌سراید: همای آمد و تاج برسر نهاد یکی رأی و آئین دیگر نهاد در اوایل قرن هفتم میلادی پوراندخت دختر خسرو پرویز بتخت سلطنت نشست.

    این پادشاه از زنان نامی ایران است که از ماه مه سال 630 تا اکتبر 631 میلادی شاهنشاه ایران بود.

    با هرتل امپراطور روم معاهده صلح بست و صلیبی که حضرت عیسی را در اورشلیم بروی آن کشیده بودند برگردانید بالاخره چون دید نمی‌تواند از انحطاط ایران و شکستهای آن مانع شود بعد از یک سال و پنج‌ماه از سلطنت کناره‌‌گیری کرد.

    پس از او برده برادر خسرو سوم پادشاه گردید چون سلطنت این پادشاه خاتمه یافت نوبت به سلطنت به آذرمیدخت دختر دیگر پرویز رسید او نیز پس از چند ماه پادشاهی بدست رستم فرخ هرمز، والی خراسان خلع گردید.

    پیدایش حمله اعراب بایران به حکومت ساسانیان خاتمه داده و صفحات جدیدی را در تاریخ ایران و حقوق زنان باز کرد.« 1 فصل دوم زن در دوره بعد از اسلام » پس از انقراض سلسله ساسانیان و استقرار حکومت عرب اوضاع سیاسی و اجتماعی ایران دگرگون گردید.

    پیدایش افکاری نوین و دین جدید در طرز فکر مردم این کشور تغییراتی حاصل کرد.

    دین اسلام زنان ایران را از اوضاع طبقاتی خارج کرد.

    پایه فضلیت و برتری را در جامعه‌علم و اخلاق قرار داد و برای زنان حقوق اجتماعی و سیاسی مقرر نمود.

    در این دوره زن فقیر از لحاظ حقوق اجتماعی با زن ثروتمند تفاوتی نداشت.

    مردان قدرت و نفوذ سابق خود را درباره زنان از دست دادند.

    در این دوره زن می‌توانست در مقابل تعدّیات مرد و شوهر خویش دفاع نماید و مادر فرزندان خود و کدبانوی خانه خویش باشد.

    دنبال تحصیل دانش و کسب هنر برود، در محاکم قضایی از حقوق خویشتن دفاع نماید و صاحب ثروت و مایملک خود باشد.

    در ابتدای پیدایش اسلام و برقراری آن در ایران اینگونه افکار جدید روزبروز بر توسعه خود می‌افزود.

    تا اینکه کم‌کم وضعیت اسلام و مسلمین تغییر کرد.

    پیدایش اختلافات مذهبی به مناسبت اغراض سیاسی زمامداران وقت در دین اسلام از یک طرف و جایگزین شدن تعصب و احساساتی که پایه و اساس فکری نداشت از طرف دیگر با مفاسد اجتماعی و خرافات مذهبی اواخر عهد ساسانیان در هم شده از قدرت حقوق اجتماعی و اسلامی زنان در ایران کاست و وضعیت تاریکی را در اوضاع اجتماعی ایران، و حقوق زنان بوجود آورد.

    خود را چنان بجای مقدسات اسلامی بقالب زد که قلب اسلام شکست و یگانه هدف اجتماعی اسلام را که ایجاد هماهنگی و همکاری دربین زنان و مردان بود از بین برد.

    برای قرون متوالی افکار و عقاید پست و اغراض سیاسی جانشین مقررات ساده اسلام که بر پایه منطق و فطرت بشر استوار بود گشت.

    در این گیرودار و غوغا و جنجالهای اجتماعی که حکومت‌های زمان و سیاست‌مداران دوران مشغول حفظ منافع و مصالح خود و از بین بردن دشمنان خویش بودند، ستارگانی از پشت ابرهای سیاه آسمان ایران به عرصه ظهور رسیدند که با روشنایی خود فروغی در صفحات تاریخ سیاست و ادبیات ایران بوجود آورده و نامی نیکو و استوار از خود به یادگار گذاردند.

    هر چند صاحبان تذکره‌ها و کتب و تواریخی که از این زنان نام برده‌اند اطلاعات جامع و کاملی در دسترس طالبین ننهاده‌اند ولی چنانکه از مطالعه آثارشان برمی‌آید هر یک به هر گلستانی که رسیده‌اند گلی چیده و از هر بوستانی غنچه‌ای فراهم کرده و کتبی بصورت‌های مختلف گرد آورده‌اند.«1 اینک نگرشی خواهیم داشت بر شرح زندگانی برخی از آنان.2 » اولین سراینده زن ایرانی« » چنانکه در تاریخ آمده، نخستین زن شاعر و ادیب ایران، دختر کورش کبیر بوده که به ازدواج داریوش بزرگ در آمده‌بود.

    نام وی را » آتوسا« ضبط کرده‌اند که در معنی خاتون شاه می‌باشد.«1 رابعه » این شاعر غزل‌گوی قرن چهارم هجری(قرن دهم میلادی) نخستین زنیست که نام او در شمار شاعران ایران ثبت شده است«2» رابعه‌بنت کعب نخستین زن پارسی سرای بعد از اسلام است که به دانش و خرد و اندیشه‌عالی و عمیق سرآمد روزگار خود بود.

    او در » قزدار« در ناحیه‌ای بین پنجاب و افغانستان دیده به جهان گشود.

    پدر او مردی تیولدار بود که فرزندی هم به نام حارث داشت.

    بطوری که از احوال زندگی رابعه معلوم است، همچون سایر دختران بزرگان و امیران، در خانه نزد استادان خصوصی تحصیل کرد و چون پدرش اهل دانش و کتاب و دفتر بود، او هم تحت تأثیر چنان محیطی به ارتقای پایه دانش و معرفت خود پرداخت.

    داستان زندگی رابعه دردناک است و همین بس که دانسته شود که او دختر و یا زنی بوده اسیر ومحروم از آزادی انسانی و در جام طلا خون می‌نوشیده و در قفس طلا زندگی می‌کرده‌ است، برادر متعصب او حارث قید و بندهای جانکاهی برای او ایجاد کرده بود تا همیشه اسیر و زندانی بماند.

    شدت فشار بر این زن بلند پایه تا به جایی رسید که به جرم اینکه به یکی از غلامان ترک دلباخته بود، بدست حارث برادرش کشته شد و ناکام از این جهان رخت بربست.

    او شاعر بلند مرتبه و گرانمایه بوده که در بیش از هزار سال پیش می‌زیسته و رودکی اشعار او را در دربار امیر نصر سامانی با نوایی چنگ می‌خوانده است.

    مولانا جامی در کتاب نفحات‌الانس، رابعه بنت کعب را از واصلین به حق، یعنی اولیاء الله خوانده و او را از عرفای بزرگ برشمرده و از قول ابوسعید ابوالخیر عشق او را عشق مجازی نشناخته است.

    شیخ عطار داستان زندگی او را در الهی‌نامه‌ خود در پانصد بیت به نظم سروده و جزئیات زندگی او را با دل‌انگیزی توصیف نموده است.

    محمد عوفی در کتاب » لباب الالباب« درباره او چنین می‌گوید: رابعه کعبی قزداری، گرچه زن بود اما به دانش به مردان جهان بخندیدی.

    در نظم پارسی توانا و در شعر پارسی بی‌اندازه دست داشت و با هوشمندی بسیار و روانی طبع سرشارش، پیوسته مهر باختی و شاهد بازی‌کردی.

    شبلی نعمایی در کتاب » شعر‌العجم« خود رابعه را بسی بلندپایه تعریف کرده است.

    رضا قلی‌خان هدایت در جلد اول مجمع‌الفحصاء پس از آوردن شرح احوال او می‌نویسد: » … او در حسن و جمال و فضل و کمال معرفت و حال، وحیده روزگار و فریده دهر وادوار و صاحب عشق حقیقی و مجازی میدان ادبیات پارسی و تازی بوده… « و درباره شعر او چنین می‌گوید: به نظمش آنچنان طبعی و دستی که نظم جمله را رونق شکستی رابعه زنی است که درباره او گفته‌اند که در آغاز دوش بدوش شاعران بزرگی‌چون رودکی و فردوسی،زبان و ادبیات فارسی را بنیانگذاری‌کرده است، شعر زیر قدرت بیان و عمق اندیشه وی‌را می رساند: ز بس گل که در باغ مأوی گرفت جهان رنگ ارتنگ مانی گرفت مگر چشم مجنون به ابراندراست که گل رنگ رخسار لیلی‌گرفت سر نرگس تازه از زر سیم نشان سر تاج کسری گرفت چو رهبان شد اندر لباس کبود بنفشه مگر دین ترسی گرفت محققین و تذکره نویسان قدیم و جدید درباره رابعه سخن بسیار گفته‌اند و ستایش فراوان کرده‌اند 1« لاله خاتون: نام زنی است از نژاد سلاطین که مدتی در ولایت کرمان مشغول و بزیور کمالات آراسته و بحشمت و جاه معروف بوده است.

    هر چند صاحب تذکره تاریخ زمان او را معلوم نکرده ولی پادشاهی بس مهربان و رعیت پرور بوده و ارباب کمال و بزرگانرا محترم می‌داشته و باری یا بحسن سلوک رفتار می‌کرده، از اشعار او است « من آن زنم که همه کار من نکو‌کاری است بزیر مقنعه من بسی کله داری است درون پرده عصمت که جایگاه من است مسافران صبا را گذر بدشواری است جمال سایه خود را دریغ می‌دارم از آفتاب که آن شهر گردو بازاری‌است عایشه:» یکی از شاعران سمرقند و بقول صاحب آتشکده آذر، کلمات او شیرین‌تر از قند است، طبعی موزون و ذوقی سلیم داشته و اشعاری جز چند رباعی از او باقی نمانده است، از او است اشکی که ز چشم من برون غلتیده است در گوش بکن که مروارید است از گوش برون آر که بد نامی تست کانرا برخم تمام عالم دیده است با من چو شب وصل تو بگشاید راز ناگاهم از شب کند صبح آغاز با اینهمه گر عوض کنندم ندهم کوتاه شبی از آن بصد عمر دراز مگر رسوای‌ عشق از مردم عالم غمی دارد که عاشق گشتن و رسوا شدن هم عالم دارد قامت سرو در آب نمودار شده کرده دعوی بقد یارو نگونسار شده ترکان خاتون:» ملکشاه سلجوقی را همسری بود موسوم به ترکان خاتون که املاک شاه را اداره می‌کرد.

    گویند رجال بزرگ در امور کشوری و لشگری با وی مشورت می‌کردند.

    این زن سواره به شکار می‌رفت چون شوهرش وفات کرد، نابغه بزرگ عهد سلجوقی فوت شاه را از مردم پنهان نمود و رجال کشور را پولها داد تا پسرش محمود را بشاهی بپذیرند.

    سفیری نزد خلیفه عباسی فرستاد.

    مقتدر خلیفه عباسی او را برسمیت شناخت بشرط آنکه خطبه بنام خلیفه خوانده شود ترکان خاتون در ابتدا اراضی بدین کار نمی‌شد تا بالاخره در اثر اصرار امام غزالی پیشنهاد خلیفه را بپذیرفت.

    گویند برای دفاع از سلطنت فرزندش محمود جنگها کرد و همه مخالفین را مغلوب و منکوب و مطیع خویش ساخت.« 1 زلیخا: » گویند خواجه نظام‌الملک طوسی وزیر آلب ارسلان و ملکشاه سلجوقی را دختری مرسوم به زلیخا بوده که از حیث علم و فضل و درایت سرآمد اقران زمان خود بوده و در دربار سلطنتی منزلتی رفیع و جایگاهی بزرگ داشته است.« 2 مهستی:»از دانشمندان و سخنوران بزرگ قرن پنجم هجری بوده و در میان معانی و مفاهیم بغرنج نیروی تفکر و تخیلی شگرف داشته است.

    پدرش، وی رااز چهار سالگی با استادان فضل وادب سپرد و تا ده سالگی بنیروی استعداد فوق‌العاده و هوش سرشار خود، در دانش و ادب زمان، به مر‌تبه‌‌ای بلند رسید و در نوزده‌ سالگی در موسیقی استادی بی‌همتا شد و در بیست سالگی شهرتی عالمگیر یافت.

    مهستی گنجوی تاج افتخار عالمان و خردمندان عصر خود بود و پس از خود آثار ذیقیمتی بجا گذاشت که بسیاری از آنها هنگام حمله عبدالله‌خان ازبک شهر هرات، از میان رفت است و امروزه جز غزلها و رباعیاتی که در تذکره‌ها و تواریخ ظبط شده، آثاری دیگر از او باقی نمانده است.

    « »گویند روزی از مجلس شاه بیرون رفت.

    برف بسیاری می بارید.

    چون بازگشت سلطان سنجر از او کیفیت هوا را پرسید.

    در جواب شاه این رباعی را بسرود.« »او همسر امیر احمد تاج الدین بن خطیب بود.

    « شاها فلکت اسب سعادت زین کرد و ز جمله خسروان ترا تحسین کرد تا در حرکت سمند مر زین نعلت برگی بنهد پای زمین سیمین کرد ترکان خاتون: » دختر قطب الدین محمود شاه از سلسله اتابکان یزد است.

    مادرش کرمانی و دختر براق صاحب موسس سلسله قراختاییان کرمان بوده است.

    ترکان خاتون همسر سعد دوم اتابک شیراز بود از حیث جمال و کمال شهره آفاق شد.

    چون سعد بمرد و پسرش طفلی بیش نبود این زن در اوابط قرن هفتم هجری زمام امر اتابکی را در کف با کفایت خویش گرفت و در نهایت عقل و درایت امور سیاسی را متکفل شد.

    علوم را نشر داده و باب خیرات را بر مردم گشود.

    هنگامی که اروپا در دریای جهل دست و پا می‌زد، دربار این زن منبع علم وفضل و دانش بود.

    اهالی فارسی او را دوست داشته و فرمانش را از جان و دل اطاعت می کردند.

    سعدی او را مدح کرده و درباره وی چنین سروده است: جود پیدا و وجود از نظر خلق نهان نام در عالم و خود در کنف سر خدای در سرا پرده عصمت بعبادت مشغول پادشاهان متوقف بدر پرده سرای سایه لطف خدا، داعیه راحت خلق شاه گردنکش و دشمن کش و عاجز بخشای گویند پسر ترکان خاتون چون بس رشد رسید از پشت بام قصر بزیر افتاد و بمرد.

    پس از فوت پسرش محمد بن سعد که او را عضد الدین لقب داده بود بمناسبت تأثر از این پیش آمد از سلطنت کناره گیری کرد و با مشورت روسای دولت، پادشاهی را به داماد خود محمد شاه ابن سلغریه به سپرد و وی چون بجای رعیت پروری لهو و لعب را پیشه خود ساخت ترکان خاتون بوسیله نفوذ خود او را دستگیر نموده و باردوی هلاکوخان مغول فرستاد و سلجوقشاه برادر او را از حبس بیرون آورده و بسلطنت نشاند این پادشاه جوان از جانب ترکان خاتون نگران بوده یکشب در حال مستی او را کشت و بدینوسیله سلسله اتابکان فارسی منقرض گردید.

    ولی خون این زن پایمال نشد، بلکه هلاکوخان مغول انتقام او را گرفت.

    « 1 بغداد خاتون: » از زنان نامی دوره مغول و همسر سلطان ابوسعید بهادر پادشاه مغول و به بزرگی و ملاحت معروف است.

    گویند این پادشاه از بس او را دوست داشت امور خود را بدوسپرد.

    این زن در مدت حکومت خویش با فعالیت و پشتکاری بینظیر باداره امور پرداخت.

    پس از وفات ابوسعید او را بتهمت مسموم ساختن شوهرش مصدوم کردند.« 2 لبیبی:» همسر امیر تیمور گورکان و از زنان معروف ونامی عصر خویش است.

    جبران شکستهای شوهرش و اصلاح خابیهای مغول و تیموریان که در اثر سعی و اهتمام وی عملی گردید و همچنین حسن سلوک با مردم و اکرام و احسانش سبب بلندی نام وی در تاریخ گردید.

    قبر این زن در سمرقند است.« 3 گوهر شاد خانم:» یکی از زنان معروف تیموریان گوهرشاد خانم همسر شاهرخ میرزا پسر امیر تیمورمی باشد.

    گویند در تاریخ و ادبیات شهرتی بسزا داشته و خرابیهای مغول و تیمور را ترمیم و بکمک شوهرش به جهان داری و رعیت پروری پرداخته است.

    در خراسان خدمات گرانبها انجام داد و مدارس و مساجد متعدد در شهر مشهد ساخت.

    مسجد گوهرشاد که از بناهای تاریخی شهر مشهد می‌باشد.

    از آثار او و به امروی در ابتدای قرن نهم هجری ساخته شده است.« مهری:» مهری را که اهل هرات بوده تذکره نویسان مهرالنساء نامیده‌اند.

    وی از زنان فاضل و نویسنده و خوش سخن زمان میرزا شاهرخ گورکان است.

    با گوهرشاهبیگم مأنوس و معاشر و بحسن جمال موصوف و بفهم و کمال معروف بوده است.« حیات و جهان:» از همسران شاه اسماعیل اول صفوی می‌باشدند که دارای طبعی موزون و ذوقی شاعرانه بوده اند.

    اطلاعات کاملی از آثار آنها در دست نیست ولی مکالمه شعری زیر را بآنان نسبت داده اند، گویند روزی جهان خانم بشاه اسماعیل چنین گفت: تو پادشاه جهانی، جهان ز دست مده که پادشاه جهان را جهان بکار آید حیات خانم که در آنجا حضور داشت چنین جواب گفت: ترک غم جهان بکن تا ز حیات بر خوری هر که غم جهان خورد کی ز حیات بر خورد بعضی گویند جهان این مصرع را ساخت: تو پادشاه جهانی ترا جهان باید.

    حیات در جواب این مصراع را خواند.

    اگر حیات نباشد جهان چکار آید.

    بعضی این مکالمات شعری را به حیات النساء بیگم ملقب نبود جهان که هر دو زوجه جهانگیر پادشاه پسر جلال الدین محمد اکبر شاه بوده اند نسبت داده اند.« 1 بیت زیر را بآغابیگم دختر مهترقرای خراسانی نسبت داده اند: ز هشیاران عالم هر که را دیدم غمی دارد دلا دیوانه شو، دیوانگی هم عالمی دارد پریجان خانم:» عده ای از مورخین او را دختر شاه طهماسب پسر شاه اسماعیل صفوی می دانند از زنان نام و بزرگ دوره صفویه می باشد.

    زنی صاحب جمال و طالب حکمرانی و سیاست بود در مدتی بعد از پدرش که ایران اوضاع آرامی نداشت، بازیهای سیاسی بسیار کرد.

    قصد داشت که اگر بظاهر نمی‌تواند سلطنت نماید در باطن حاکم بر مقررات کشور باشد.

    هم او بود که سبب ایجاد دو دستگی در حرم شاه گردید.

    عده‌ای هواه خواه حیدر میرزا پسر طهماسب و دست دیگر طرفدار اسمعیل بودند.

    این زن آنقدر کوشید تا اسمعیل را بشاهی رساند… خلیل خان افشار بعنوان سلطان محمود خدا بنده پریجان خانم را که از یک زن چر کسی بدنیا آمده بود بقتل رسانید.« دشمنانش درباره وی چنین سروده‌اند: فروغی نماند در آن خاندان که بانک خروس آید از ماکیان …» از زنان بر جسته و اهل ذوق می توان از آغا کوچک دختر شاهزاده سیف الله و آغا باجی همسر فتحعلیشاه و انیس الدوله از بانوان حرم ناصر الدین شاه نام برد… « رابعه عدویه:…» از اوان کودکی، از هوش و ادراک به پایه ای بود که در سن هفت سالگی تمام قران را از حفظ کرد و در پانزده سالگی طالبین حقیقت از هر طرف در مجلس درس وی حضور می یافتند و بالاخره او بعداً به مقامی رسید که دائماً بیش از پانصد نفر عالم در مجلس درس او تلمد می‌کردند.

    او که در تعبیر و تفسیر معانی قرآن به اوج معانی و باطن افهام رسیده بود و حقیقت اسلام را از نظرگاه خرد و اندیشه خود مورد تحلیل و بحث قرار می داد، برای ارشاد مردان و زنان معاصر خود، به شهرهای دور و نزدیک شروع به سفر کرد، بهر جا که وارد میشد مجلس درس و بحث او مرکز اقبال اهل فضل و معرفت گشت.

    » سفیان ثوری و حسن بصری « و بسیاری از عرفای عالی مقام که از اعاظم، حکما و عرفای زمان بودند، تمنای همسری اورا کردند ولی چون هیچکدام آنها با همه دانش خود، در مقام آزمایشی، به حریم معرفت خیره کننده او راه نیافتند از این سودا در گذشتند و این زن فیلسوف تا آخر عمر بدون همسر زیست.

  • فهرست:

    ندارد
     

    منبع:

    شریک مرد، محبی خدایار، چاپ سوم 1325

    قدرت و مقام زن در ادوار تاریخ، انصافپور غلامرضا، چاپ 1346

    دایره المعارف گنجینه سخن، مهرین مهرداد، جلد 1، چاپ 1347

    اندیشه‌ها واندرزها، اکبری‌علی اکبر، چاپ پیام آبانماه 1343

    گنج سخن جلد یک، صفا ذبیح الله، چاپ 1367

    تعلیم و تربیت اسلامی، دکتر شریعتمداری علی، چاپ 1367

    آئینه پروین، حاج آقا محمد عباعلی، چاپ 1368

    نظام حقوق زن در اسلام ، دکتر مطهری مرتضی، چاپ اسفند 1336

    تعدد زوجات، استاد علامه طباطبایی، ناشر، انتشارات آزادی

    فاطمه، فاطمه است، دکتر شریعتی علی، چاپ آن در اوایل انقلاب توسط شاگردانش بوده .

    زن مسلمان، دکتر شریعتی علی، چاپ آن در اوایل انقلاب توسط شاگردانش بوده

     

مقدمه مساله ی زنان از مهم ترین و اساسی ترین مسائلی است که پوششی به بلندای تاریخ خلقتانسان بر تن دارد. از آنجایی که در بسیاری از جوامع هنوز شان انسان که مظهر جمال حق است آن چنان که باید شناخته نشده است و زنان نیز آن طور که شایسته است خویشتن را باور نکرده و به سر سویدای وجود خود و استعدادهای متعالی که خداوند به آنها از سر لطف و مرحمت عطا فرموده پی نبرده اند. بر آن شدیم که با مقدمه ...

کنوانسیون رفع انواع تبعیضات علیه زنان در تاریخ 18 دسامبر سال 1979 توسط مجمع عمومیسازمان ملل متحد تصویب گردید. این کنوانسیون پس از تصدیق بیستمین کشور، در سوم سپتامبر سال 1981 به عنوان معاهده بین‌المللی به اجرا در آمد. در دهمین سالگرد تصویب این کنوانسیون در سال 1989 حدود صد کشور خود را ملزم به رعایت مواد این کنوانسیون کرده اند. این کنوانسیوه حاصل بیش از سی سال کار کمیسیون سازمان ...

مصوبه 18 دسامبر 1979(27آذر 1358)- قطعنامه شماره 180/34 مجمع عمومی سازمان ملل متحد قدرت اجرایی بنابر ماده 27(1) سوم سپتامبر 1981(12 شهریور1360) دولتهای عضو کنوانسیون حاضر: با توجه به منشور سازمان ملل مبنی بر اعتقاد راسخ به اصول پایه ای حقوق بشر و احترام به ارزش ذاتی و برابری خدشه ناپذیر حقوق مردان و زنان با توجه به اعلامیه جهانی حقوق بشرکه اصل قابل قبول نبودن تبعیض را تائید نموده ...

از منابعی که از دیر باز در مباحث انتقادی درباره « جایگاه و منزلت زن در نگرش دینی» مورد استفاده قرار گرفته است کلام امیرالمومنین (علیه السلام) در نهج البلاغه می باشد. دسته ای با تمسک به ظاهر کلام حضرت، کمال پذیری زن و وجود ارزشهای والای انسانی او را انکار کرده و آن را موجودی دون و بی پایه انگاشته اند. و دسته دیگر با تاکید بر منزلت و مقام کرامت والای زن، کلام حضرت را منافی با ...

مقدمه از زمانیکه بشر پا به عرصه وجود گذاشت و برای ادامه زندگانی خود، به حکم ضرورت به مبارزه با طبیعت برخاست، زن و مرد در کنار یکدیگر گام برداشته اند. با این حال با تشکیل اجتماعات انسانی، تقسیم عادلانه بین نقش ها و در اداره جامعه ازمیان رفت و در نتیجه قدرت نابرابر شکل گرفت . اگر قدرت با هریک از جنسها همراه باشد میتواند در شکل دهی به ساختارهای متفاوت جامعه بسیار مهم باشد. فی المثل ...

خانواده یک سازمان کوچک و بسیار دقیق و حساس است که به حضور کامل زن و مرد به عنوان دو فرد کامل که دارای رشد فکری و شخصیتی باشند نیازمند است. هرگز مفهوم ازدواج و زندگی مشترک ، پنهان شدن یکی در ذیل عنوان و مشخصات و اهداف دیگری نیست. آنچه که لازمه یک زندگی زناشویی موفق است احترام متقابل و تساوی حقوق زندگی بین زن و مرد است. حال اگر زنی بخواهد در هر مورد شانه از زیر بار مسئولیت ها خالی ...

پیشگفتار انقلاب اسلامی ایران، تنها یک جهاد و مبارزه سیاسی برای تغییر یک حکومت یا رژیم طغیانگر و ظالم و مستبد نبود، بلکه نهضت بیداری یک ملت در برابر صف خودکامگی، استعمار و از خودبیگانگی بود. حرکت بیداری برای مقابله با استعمار و برکندن مبانی فرهنگی ، اعتقادی و آئینی یک ملت بود. حماسه‌ای برای احیاء آئین و فکر و اندیشه دینی، اعتقادی و باورهای دیرین و پا بر جای یک ملت بزرگ بود. یک ...

برای درک وضعیت زنان در ایران و نقش آنها در زندگی سیاسی باید بستر تاریخی اجتماعی و مسائل بنیادین، مانند مقام و منزلت زن در جامعه، ملهم از مجموعه ارزشها، اعتقادها و باورها، حضور تاریخی مستقیم و غیر مستقیم آنها در سیاست و نقش‌آنها در تحولات اجتماعی سیاسی که همگی عناصر اساسی در پدید آوردن فرهنگ سیاسی جامعه است را مدّ نظر داشته باشیم، وضعیت حال هر پدیده اجتماعی بدون شناخت پیشینه ...

چکیده امروزه یکی از مسائل مهم و مورد توجه جامعه بین المللی، مسأله حفظ و رعایت حقوق زنان، مراعات تساوی حقوق زن و مرد و عدم تبعیض بر اساس جنسیت است. این احساس مخصوصاً در بین بسیاری از زنان وجود دارد که در طول تاریخ به آنها ستم رفته و حقوق و شأن انسانی آنها رعایت نشده است و حتی در دوران کنونی نیز با همه پیشرفت‌هایی که نصیب زنان شده، باز هم در بسیاری از موارد شأن انسانی آنها رعایت ...

انسان از گذشته های دور تا به امروز در پی شناسایی حقوق خویش و در جهت تأمین و تضمین آن، همواره قربانی داده است انسان همان موجودی است که آفرینش وی در زیباترین شکل ممکن صورت پذیرفته و خداوند خود را نسبت به چنین آفرینش تحسین نموده و بر همین اساس جایگاه شایسته و اعمال امروز او مورد تأکید قرار گرفته است. و در قرآن آمده است که تنها انسان است که تاج کرامت بر سر او نهاده شده است و برای ...

ثبت سفارش
تعداد
عنوان محصول