دانلود تحقیق تسلیحات نظامی

Word 81 KB 30778 20
مشخص نشده مشخص نشده مهندسی هوافضا - دفاعی و جنگ
قیمت قدیم:۱۶,۰۰۰ تومان
قیمت: ۱۲,۸۰۰ تومان
دانلود فایل
  • بخشی از محتوا
  • وضعیت فهرست و منابع
  • چگونه جهان بسوی جنگ و تسلیحات نظامی سوق میگردد؟

    روسیه و ایالات متحده بزرگترین تأمین‌کنندگان  تسلیحات برای مشتریان خریدهای تسلیحاتی در دوره پنجساله 2002 تا 2006 بودند .فروش این‌گونه تسلیحات برخلاف سال‌های پس از 1997 میلادی که در مقیاس با دوره جنگ سرد رو به افول گذاشته بود در این پنج سال شاهد رشدی 50 درصدی بود .براساس آخرین گزارش سالانه مؤسسه تحقیقاتی Sipris دو کشور ایالات متحده و روسیه در سال‌های اخیر هر یک تأمین‌کننده حدود 03 درصد خرید‌های تسلیحاتی بوده‌اند درحالی‌که صادرات تسلیحات از کشورهای عضو اتحادیه اروپا به کشورهای غیرعضو در این دوره متضمن حدود 30 درصد از تمام معاملات تسلیحاتی جهان بود .صنایع تسلیحات سازی روسیه به‌دلیل بازار محدود داخلی تا حدود زیادی متکی به صادرات است.

     

    همین مسأله موجب شده حتی جدیدترین دستاوردهای این صنایع به خارج صادر شوند تا امکان ادامه حیات واحدهای مختلف دست‌اندرکار تولید سلاح و بودجه مورد نیاز برای تولید سلاح‌های جدید و اکتساب تولید‌های نوین فراهم آید .این محدودیت‌ها موجب شده انعطاف‌پذیری روس‌ها در زمینه صادرات تسلیحات به‌شدت کاهش پیدا کند درحالی‌که صنایع مشابه در ایالات‌متحده و اتحادیه اروپا اتکای به مراتب کمتری بر صادرات دارند.

     

    در سال 2004 میلادی چین و هند جایگاه خود را به‌عنوان بزرگترین خریداران سلاح جهان حفظ کردند.

     

    در بین ده واردکننده بزرگ سلاح نام پنج کشور خاورمیانه به چشم می‌خورد و درحالی‌که رسانه‌ها  توجه زیادی به معاملات تسلیحاتی روسیه با ایران و خریدهای تسلیحاتی اسرائیل از ایالات‌متحده و اتحادیه‌اروپا نشان دادند عربستان‌سعودی و امارات عربی متحده با وجود خریدهای بزرگی که انجام دادند از نگاه رسانه‌ها دور ماندند.

    تحویل سیستم‌های تهاجمی متعارف دوربرد به این دو کشور و تأثیری که این مسأله می‌تواند بر نظم و امنیت منطقه داشته باشد به غایت نگران‌کننده است .

     

    از آنجا که تولید سیستم‌ های تسلیحاتی پیچیده و بزرگ روز به روز پرهزینه ‌تر می‌شود تقریبا همه کشورها برای کسب  تسلیحاتی جدید به چند کشور معدود متکی شده‌اند یا در آینده ناچار به درپیش گرفتن چنین سیاستی خواهند شد .این شرایط می‌تواند به شکل‌گیری نیازها و وابستگی‌های دوجانبه یا چندجانبه به سان آنچه در روابط اتحادیه اروپا و ایالات متحده وجود دارد، منجر شود یا می‌تواند اتکایی یک‌جانبه به‌سان وضعیت اکثر کشورهای در حال توسعه را به دنبال داشته باشد .

     

    برخی کشورها ممکن است رغبتی به قبول این وابستگی نداشته باشند یا امکان دسترسی آنها به سلاح‌های پیشرفته یا کمکهای مرتبط با ساخت این‌گونه سلاح‌ها وجود نداشته باشد .این کشورها ممکن است با قبول هزینه‌های سنگین درصدد دستیابی به خوداتکایی در تولید سلاح برآیند یا روی تولید تسلیحات کشتار جمعی  یا استراتژی‌های جایگزین چون تروریسم و نبردهای الکترونیک و حوزه IT که هزینه تولید کمتری دارند، متمرکز شوند .مشکل کنترول ارسال کمک‌های تسلیحاتی از سوی دولت‌ها برای گروه‌های شورشی اگرچه به‌هیچ عنوان موضوع جدیدی نیست اما در سال 2006 میلادی بار دیگر در کانون توجه جهانیان قرار گرفت.

    ارسال سلاح برای سودان به‌رغم تحریم تسلیحاتی این کشور از سوی سازمان ملل یکی از مواردی بود که توجه جهانیان را به این مسأله جلب کرد .

    شفاف کردن معادلات تسلیحاتی که در دهه 1990 میلادی به‌دلیل انتشار گزارش‌های ملی از سوی کشورهای صادرکننده سلاح شاهد پیشرفت‌های چشمگیر بود طی چند سال گذشته دچار رکود شد .در دسامبر سال 2006 میلادی نمایندگان 153 کشور در مجمع عمومی سازمان ملل متحد به نفع تدوین معاهده بین‌المللی تجارت تسلیحات رأی دادند.

    ایالات متحده تنها کشوری بود که به این پیشنهاد رأی منفی داد.

     

    در ژوئیه همان سال کنفرانس بررسی وضعیت سلاح‌های کوچک که توسط سازمان ملل متحد برگزار شد باز هم شاهد مخالفت آمریکا با گسترش برنامه اقدام در زمینه سلاح‌های کوچک و سبک بود.

     

     هر دو طرح ریشه در تلاش‌های گروه‌ها ی مدنی مستقل در کشورهای مختلف دارند که در مرحله بعد دولت‌ها به پیگیری آن‌ها رغبت نشان داده‌اند .

    با وجود موانع و چالش‌های متعددی که بر سر راه طرح تدوین معاهده بین‌المللی تجارت تسلیحات وجود دارد، می‌توان آن را جدی‌ترین دستاورد جهان برای کنترول معاملات سلاح‌های متعارف پس از پایان جنگ سرد تلقی کرد.

     

    مصارفات نظامی جهان در سال 2006 میلادی برای اولین بار به رقم بی‌سابقه 1204 میلیارد دالر بالغ شد که در مقیاس با سال 2005 میلادی متضمن رشدی 5/3 درصدی و در مقیاس با یک دهه قبل شاهد 37 درصد رشد بود مؤسسه تحقیقاتی SIPRI اخیراً اقدام به انتشار نتایج بررسی‌‌های خود پیرامون وضعیت تسلیحاتی جهان و موضوعاتی چون خلع سلاح و امنیت بین‌المللی در گزارشی بیست پنج صفحه‌ای کرد .در این گزارش تا آن‌جا که به بودجه نظامی مربوط می‌شود ایالات‌متحده کماکان حایز رتبه اول در بین کشورهای جهان معرفی شده است که در سال گذشته میلادی با اختصاص 528 میلیارد دالر درامور نظامی حدود 46 درصد تمام بودجه نظامی جهان را به تنهایی هزینه کرد .بر اساس  گزارش  اخیر  مؤسسه تحقیقاتی SIPRI  سرانه بودجه نظامی جهان از 173 دالر در سال 2005 به 184 در سال گذشته میلادی افزایش یافت.

     

    این در حالی است که بودجه نظامی به شکلی ناهمگون بین کشورهای مختلف جهان توزیع شده است.

    در سال گذشته پانزده کشور برخوردار از بالاترین بودجه نظامی 83 درصد بودجه نظامی در جهان را انجام دادند.

    این در حالی است که بودجه نظامی به شکلی ناهمگون بین کشورهای مختلف جهان توزیع شده است.

    در سال گذشته پانزده کشور برخوردار از بالاترین بودجه نظامی 83 درصد بودجه نظامی در جهان را انجام دادند.

    در این سال بودجه ایالات متحده رشد قابل توجهی داشت که علت اصلی آن عملیات نظامی پرهزینه در افغانستان و عراق بود.

    حد فاصل سپتامبر 2001 تا ژوئن 2006 دولت ایالات‌متحده 432 میلیارد دالر را در قالب بودجه سالانه خود و هزینه‌های جانبی در مقوله جنگ با تروریسم جهانی گنجاند تا آنجا که افزایش هزینه‌های نظامی به یکی از عوامل افول اقتصاد ایالات متحده تبدیل شده است.

    با در نظر گرفتن پارامترهای حال و گذشته مجموع بودجه‌ای که ایالات متحده تا سال 2016 مصروف جنگ عراق خواهد کرد به 2267 میلیارد دالر خواهد رسید .روند رشد سریع بودجه نظامی چین در سال 2006 میلادی نیز ادامه یافت و برای اولین بار بودجه نظامی این کشور از بودجه نظامی جاپان پیشی گرفت و پکن را به بزرگترین خریدار تسلیحات در آسیا و حایز رتبه اول این قاره به لحاظ بودجه نظامی و چهارمین کشور جدول کشورهایی که بالاترین بودجه‌های نظامی را دارند، تبدیل کرد .

    به دنبال مباحثاتی گسترده برای پنجمین سال متوالی جاپان تصمیم گرفت بودجه نظامی خود را برای سال 2006 میلادی کاهش دهد و بخش اعظم این بودجه را مصروف دفاع راکتی کند .در مقایسه اولویت‌های بودجه کشورهای مختلف در گروه‌های منتخب که ‌درآمدهای سرانه متفاوتی داشتند نسبت بودجه نظامی به بودجه توسعه در کشورهایی که در گروه کم‌درآمدترین‌ها قرار می‌گیرند بسیار بالا است .

    در همین حین سهم هزینه‌های اجتماعی از تولید ناخالص داخلی در گروه‌هایی که کمترین و بیشترین درآمد را دارند افزایش یافته در حالی که در گروه کشورهایی با درآمد متوسط تقریباً به ثبات رسیده است.

    تولید تسلیحات در یکصد شرکت بزرگ جنگ‌افزارسازی به استثنای شرکت‌های چینی در سال 2005 در مقیاس با سال قبل از آن سه درصد و در مقایسه با سال 2002 حدود 18 درصد رشد داشته است .چهل شرکت‌ آمریکایی روی هم رفته 63 درصد تمام فروش 290 میلیارد دالری این یکصد شرکت در سال 2005 را تحت کنترول خود داشتند، 32 شرکت اروپایی سهم 20 درصدی داشتند و نه شرکت روس مجموعاً دو درصد از همه صادرات این بخش را به خود اختصاص دادند .

    شرکت‌های چینی، اسرائیلی، هندی شش درصد مابقی فروش تسلیحاتی بین‌المللی در سال 2005 را داشتند.

    چهار شرکت آمریکایی، یک شرکت انگلیسی و یک شرکت ایتالیایی توانستند هر یک فروش سالانه جنگ‌افزار خود را تا یک میلیارد دالر افزایش دهند در حالی که 11 شرکت دیگر این فهرست رشد 30 درصدی فروش را تجربه کردند .

    از این جمع 4 شرکت روس بودند که توانستند فروش‌های تسلیحاتی خود را افزایش دهند.

    بخش‌هایی از صنایع نظامی ایالات‌متحده از سیاست کاخ سفید پس از یازدهم سپتامبر 2001 سودهای قابل‌توجهی بردند.

    ا فزایش تقاضا برای تجهیزات جدید ناشی از عملیات نظامی در عراق و افغانستان در این تحولات تأثیری عمیق داشته است.

    این سیاست‌ها همچنین محرکی برای رشد قابل توجه هزینه‌های دولت در بخش امنیت داخلی داشته که افزایش تقاضا در طیف گسترده ‌تری از صنایع امنیتی از نتایج آن بوده است.

    همچنان مشاور نظامی هوگو چاوز اعلام کرد، کاراکاس در حال بررسی خرید پنج زیردریایی از روسیه است که این امر می‌تواند ونزوئلا را به برجسته ‌ترین نیروی دریایی در آمریکای لاتین تبدیل کند.

    جنرال آلبرتو مولر، مشاور نظامی هوگو چاوز، رییس جمهور ونزوئلا در پاسخ به سوال یک روزنامه‌ی روسیه مبنی بر اینکه آیا هوگو چاوز قصد دارد معاهده‌ای را برای خرید پنج زیردریایی دیزلی با روسیه منعقد کند، گفت: دولت کاراکاس در حال بررسی امکان انعقاد این قرارداد است اما بودجه‌ی آن هنوز اختصاص نیافته است.

    ونزوئلا حدود سه میلیارد دالر سلاح نظامی از روسیه خریداری کرده است که شامل 53 فروند هلی‌کوپتر، 100 هزار قبضه تفنگ کلاشینکف و 24 فروند جت جنگنده‌ی سوخو است.

    از سوی دیگر روزنامه‌ی کراسنایا زوزدا اعلام کرد، راکت‌های جدید RS-24 به همراه راکت های متحرک Topol-M و مجموعه راکت های ثابت، امنیت ملی روسیه را برای 20 الی 30 سال آینده تضمین می‌کند.

    این روزنامه به نقل از نیکولای سولوتسوف، فرمانده‌ی قوای راکتی استراتژیک روسیه گزارش داد، روسیه طی سال‌های آینده استقرار ‌راکت های RS-24 را آغاز می‌کند.

    این ‌راکت ها قادر به نفوذ در هر سیستم سپر دفاع راکتی موجود یا بالقوه و همچنین طرح اخیر سپر دفاع راکتی آمریکا است که قرار است در شرق اروپا مستقر شود .

    این فرمانده‌ نظامی روسیه تصریح کرد که راکت ‌های RS-24 و Topol-M به استخوان‌بندی قوای استراتژیک روسیه تبدیل خواهند شد و جایگزین ‌راکت های RS-20 و RS-18 می‌شوند.

    ولادیمیر پوتین، رییس‌جمهور روسیه که از تقویت قوای نظامی این کشور به عنوان یک اولویت کاری مهم یاد کرده تصمیم گرفته از ‌راکت های استراتژیک روسیه به عنوان ابزار کلیدی در تامین امنیت روسیه استفاده کند.

    ‌راکت های جدید RS-24 نوع جدیدی از راکت های قاره ‌پیما با توانایی حمل چندین کلاهک است اما راکت های 22 متری Topol-M راکت های قاره پیمای بالستیک است که تنها می‌تواند یک کلاهک حمل کند.

    جنگ های نابرابر « تولیدات تجهیزات نظامی » (RMA) که از زمان جنگ نخست خلیج فارس (١٩٩١) به کار گرفته شد، میزان فایده علم نوآوری را به حد اعلای خود رساند.

    آیا سلاح های پیروز و موفق به کار گرفته شده درعراق طی عملیات « طوفان صحرا » همان هواپیماهای مخفی، راکت های سریع السیر، بمب های دقیق نبودند و آیا سایرتجهیزات تشکیل دهنده این ائتلاف بین المللی تحت رهبری آمریکا نقشی فرعی نداشت؟

    هماهنگی واقعی بسیاری از سلاح های دوربرد، قابلیت نبردی بی سابقه را به دست داد؛ رویدادی که پیش از ظهورانفورماتیک غیرقابل تصور بود.

    از این پس همه نوع مدرن ترین تکنیک های ارتباطی وارد تقسیم بندی های قدرتمندتر، فعال تر و تجدید سازماندهی شده تر قرن ٢١ می شوند.

    « دنیس ریمر» ، رئیس ستاد ارتش آمریکا، این گونه پیش بینی می کند : « هنگامی که دشمن درمیدان نبرد انگشت کوچکش را حرکت دهد، تمامی نیروهایمان از آن مطلع خواهند شد و قادرخواهند بود سریعا وی را کیش و مات کنند ».

    سرباز تبدیل به انجینر می شود که نابود سازی را با وجدانی آسوده فراهم می آورد « اینترنت تاکتیکی »، تجهیزات دقیق چند برابرکننده قدرت آتش هواپیماهای بمباران کننده شکاری، افزایش تعداد هواپیماهای بی سرنشین که در ابتدا برای شناسائی و سپس برای جنگ درنظر گرفته شده اند : هیچ گاه تاریخ شاهد چنین تفاوت عظیمی میان ارتش اول دنیا و رقبا و یا متحدانش نبوده است.

    « گاستون بوتول » ، بنیانگذار« پولمولوژی » درسال ١٩٤٥، همه این ها را در سال ١٩٦٢ پیش بینی کرده بود، هنگامی که گفت : « سرباز تبدیل به انجینر می شود که نابودی نسلی را با ماشین حساب، صفحه رادار و دکمه ها فراهم می آورد.

    این امر به وی امکان خواهد داد به طرز هولناکی وجدانی آسوده داشته و یا حتی بی اطلاع باشد.

    وی قادرخواهد بود به تمامی کسانی که به وی خرده می گیرند پاسخ دهد : من سلا ح نیستم، من یک انجینر م.

    ».

    انقلاب تجهیزات نظامی مانند هرانقلاب دیگری از توافق نظر واحد برخوردار نیست.

    حتی در ایالات متحده نیز برخی افسران خرده می گیرند که تجهیزات پیشرفته پیاده نظام بسیار زاید و دست و پا گیر است.

    برخی دیگر ابراز نگرانی کرده و می گویند : « وابستگی بیش از حد به شبکه های کامپیوتری، با وارد کردن لطمه شدید به روحیه جنگجوئی ارتش، به جای تحکیم، خطرتضعیف آن را درپی دارد (چراکه سربازان بیشتر به کمپیوترچی تبدیل می شوند تا سرباز).» درسال ١٩٥٨ درچین، دو دگروال نیروی هوائی به نامهای « کیائو لیانگ » و « وانگ زیانگسوئی » در کتاب خود نیز با این پدیده مخالفت کرده و اظهار داشتند : « تحقیقات انجام شده توسط آمریکائی ها به گونه ای اجتناب ناپذیر حاوی نکات تئوریک کور و خطاهای استدلالی است ».

    دستاورد « حمله از راه دور» که از کشته شدن افراد درجبهه خودی ممانعت به عمل می آورد، همان حس برتری تکنولوژیکی است که باعث پیدایش مفهومی جدید شده و آن « کشته ندادن » است.

    رد تکرار قتل عام های گذشته، پیری جمعیت، تسلط فردباوری، قدرت نیروهای فرهنگی و اجتماعی ، گسترش حقوق بشر، این تحول در هماهنگی با همه این ها در مسیر موردنظر دموکراسی های غربی پیش می رود.

    زمینه دیگری که به دنبال این بحث مطرح می شود، آنست که دولت ها و سوق واداره های ارتش در نظر دارند تا ارتش های تخصصی با هزینه های هنگفت تشکیل دهند؛ ارتش هائی که از این پس دربطنشان کیفیت بر کمیت فائق آید.

    جنگ به پدیده ای « انسانی » تبدیل می شود که به تصور دخالت نظامی برای درهم شکستن موقعیت های غیرقابل تحمل (ازجمله قحطی، نسل کشی، پاکسازی قومی، جنگ های داخلی بی وقفه و غیره) باز می گردد.

    پدیده ای که در آن ارزشهای دوران باستان با همان داستانهای معروف که در آن آدم خوب ها نهایتا به پیروزی می رسند، تجلی می یابد.

    آن هم برای خوش آیند کارشناسان جنگ اشرافی که با حرارت در«هدف گیری های دقیق » به سوی « جنگ های تفننی » بازمی گردند.

    با این همه این پیشرفت در نظر اول همان تفکر« آگوستین قدیس » پس از« افلاطون » گرامی، در قرن پنجم میلادی در باب تمایز « جنگ منصفانه » (که قانونی و برای دفاع از خود است) از « جنگ غیرمنصفانه » (که غیرقانونی بوده و به تجاوزمی انجامد) را دوباره مورد توجه قرار می دهد.

    این نظریه با ترسیم چارچوب تحلیل درگیری های اخلاقی در طی اعصار (و با تحولات و وقفه های بیشمار)، با تلاش های صورت گرفته برای شکل دادن به استفاده از زور در روابط بین دولت ها، همراه بوده است.

    مجموعه ای از قوانین که خود به دو بخش تقسیم می شود اساس آن را تشکیل می دهد که عبارت است از jus ad bellum (عبارتی لاتین با مضمون قوانین شروع جنگ اخلاقی و شرعی) و jus in bello (عبارتی لاتین با عنوان معیارهای جنگ قابل قبول اخلاقی).

    نگرش « جنگ منصفانه » که خصوصا به لطف کنوانسیون های لاهه و ژنو در حقوق بین الملل مثبت گنجانده شده، حق دفاع از خود را برای ارتش ها و دولت ها مانند افراد ذیحق « تمامیت ارضی » و « خوداستقلالی » قائل می شود.

    با این همه « نیکلا تاواگلیون » (در اثر خود با عنوان Le Dilemme du soldat " دو راهی پیش روی سرباز ") چنین اظهار نظر می کند : « این نظریه در نگاه اول نسبت به دو رقیب سرسخت تئوریک خود برتری دارد.

    یعنی صلح طلبی مطلق و واقع گرائی غیراخلاقی».

    عملیات « طوفان صحرا » که تحت نظر سازمان ملل متحد هدایت می شد، با هدف ایجاد « نظم نوین جهانی » صورت پذیرفت.

    « ژیل آندرآنی » و « پیرهاسنر» عنوان می کنند که در حقیقت چشم پوشی از استفاده غیردفاعی از ارتش که درمنشور سازمان ملل متحد نیز به ثبت رسیده، دیگربازدارنده ایالات متحده نیست (آیا این نوعی توجیه جنگ است؟).

    مسلما طی ده سال اخیر ظاهرا دخالت نظامی « بشردوستانه » (در سومالی، هائیتی، بوسنی هرزگوین، روآندا، سیرالئون، کوزوو، تیمورشرقی و جمهوری دموکراتیک کنگو) مستولی بوده اما ستاره اقبال این نوع جنگ رو به افول است.

    چرا که چه کسی حاضر می شود خشونت را در برابر خشونت به کار گیرد؟

    چه موقع؟

    چگونه؟

    و تحت چه عنوانی؟

    ایالات متحده به تدریج پس از پایان جنگ سرد و همگام با افزایش نفوذش، خود را ناجی سیاره زمین، ژاندارم جهان و رسول صلح و دموکراسی می داند.

    همین امر اخیرا در مورد اروپائی ها نیز دیده شده است.

    آن ها با تمایز میان « بشردوستی » و « امنیت خواهی »، در کوزوو به خشونت علنی متوسل شدند.

    نیروهای ناتو در پی کشتارهای انجام شده توسط ارتش بلگراد که احتمالا منجر به مرگ بیش از ده هزارغیرنظامی شد، سریعا جنگ هوائی هفتاد و نه روزه ای را (درسال ١٩٩٩) برخلاف نظر سازمان ملل متحد به راه انداختند.

    این دخالت غیرقانونی (هرچند که شورای امنیت سازمان ملل متحد از محکوم کردن آن خودداری کرد) پرسش های نوینی را برانگیخت.

    برای مثال اینکه آیا قدرت نظامی باید به نفع حمایت از قربانیان وارد عمل شود و یا برای تحت فشار قرار دادن مهاجم؟

    (پرسشی که آندرآنی و هاسنرمطرح می کنند.) آیا این دلیل منطقی است؟

    تاواگلیون می نویسد : « هدف ناتو عملیات بشردوستانه بود : توقف نیروهای صرب که به عملیات پاکسازی قومی علیه قوم آلبانیائی کوزوو دست می زدند.

    درحالیکه صحنه این عملیات کوزوو بود، بمباران ها پیش ازهرجا صربستان را هدف قرار می داد.

    این بمباران ها که دور ازمیدان نبرد صورت می گرفت « تنبیه جامعه » را مدنظر داشت تا اینچنین اراده آن را خرد و یا روحیه آنها را تضعیف کند.

    با این امید که به این طریق یا طریقی دیگر، دولت را به توقف نبرد وادارکند.

    » یعنی به گروگان گرفتن شهروندان غیرنظامی که آن هم رسما درjus in bello نهی شده است.

    درپایان این نبرد پرسش دیگری در سایه قرار می گیرد و آن اینست که اگرچه کارشناسان جنگ آمریکا پس از این پیروزی سریع به این نتیجه رسیدند که برتری هوائی به خودی خود برای درهم شکستن ارتش دشمن کافی است ، اما در مورد اشغال نظامی زمینی در مقابل مردمی متخاصم حرفی نمی زنند.

    درحالیکه شکست آمریکا در سومالی باید توجه آنها را به این مسئله جلب می کرد.

    از نقطه نظرنظامی محض، حملات هوائی آنها در٣ اکتبر١٩٩٣ در موگادیشو با موفقیت همراه بود.

    اما بهائی که بابت آن پرداختند (نوزده کشته و مفقود با هشتاد و چهارمجروح) بیش از حد برای افکار عمومی کشوری که نظریه « کشته ندادن » را پذیرفته، سنگین و طاقت فرسا بود.

    همین امر باعث عقب نشینی شتابزده ارتش آمریکا از بیروت درسال ١٩٨٢ شد.

    هیچ شباهتی مابین پذیرش خطر و مرگ برای شرکت در عملیات حفظ صلحی که از یک همکاری چند ملیتی غیراجباری نشئات گرفته باشد با پاسخگوئی به یک تجاوز جنایتکارانه در خاک خود وجود ندارد.

    لیانگ و زیانگسوئی در پکن از این امر به گونه ای دیگرعبرت گرفته و می گویند : « اگر عملیات ارتش آمریکا درسومالی (که در آنجا درمقابل ارتش « آیدید » سردرگم ماند) را مورد قضاوت قرار دهیم، می توانیم چنین نتیجه گیری کنیم که مدرن ترین نیروی نظامی نه توان آن را دارد تا اعتراض افکارعمومی را کنترول کند و نه قدرت مقابله با دشمنی را دارد که خود را پایبند به هیچ قطع نامه و قراردادی نمی داند ».

    همانطورکه پیش گوئی این دو چینی (که آن را درکتاب خود به سال ١٩٩٨ عنوان کردند) موید آنست، حمله به خاک آمریکا در١١ سپتامبر٢٠٠١ ماهیتا غیرقراردادی بود.

    آن دو اینگونه آورده اند که : « هنگامیکه کشورهای فقیر با قدرت نظامی ضعیف و همینطورجنگجویان غیردولتی درمقابل قدرت های برترایستادگی می کنند، مانند آنچه که در سومالی (دربرابرایالات متحده)، در ایرلند شمالی (دربرابر بریتانیای کبیر) و حامیان جهاد اسلامی (دربرابرتمامی دنیای غرب) و...

    رخ می دهد، عقل به آنها حکم می کند که رویاروئی مداوم و خشونت بار با ارتش های قدرت های بزرگ را کنار گذاشته و در مقابل برای مقاومت در برابر آنها به شیوه های دیگر مبارزه همچون جنگ چریکی (به ویژه ازنوع درون شهری آن)، تروریسم، جهاد مقدس، جنگ فرسایشی و جنگ شبکه ای متوسل شوند.

    پاسخ به ١١سپتامبر نقطه پایانی بر نظریه (آمریکائی) « کشته ندادن » نهاد.

    چراکه اینبار برای واشنگتن مسئله دفاع از شهروندان خودی مطرح بود.

    البته دفاع رسمی کمرنگ تر...زیرا کاخ سفید قدرتمندترین ارتش دنیا را برای کاری به راه انداخت که می بایست توسط پولیس و سرویس های امنیتی و اطلاعاتی انجام می شد.

    دیگر در اینجا به دلایل بنیادین تاکنون شناخته شده « نبرد جهانی علیه تروریسم » یعنی نابودی قدرت نظامی بخشی از جهان عرب با دردست گیری کنترول منابع نفتی خلیج فارس نمی پردازیم.

    کارشناسان پنتاگون [وزارت دفاع آمریکا.] با حمله به افغانستان برای بیرون راندن طالبان پیش بینی می کردند که این نبرد در بهار٢٠٠٢ به پایان برسد.

    امروز برهمگان روشن است که عاقبت الامر به کجا انجامید.

    ایالات متحده در ١٨ مارچ ٢٠٠٣ و به بهانه یافتن سلاح های کشتار جمعی خیالی و بدون هرگونه اجازه سازمان ملل متحد و برخلاف خواست بسیاری از متحدانش، حمله خود را به عراق صدام حسین آغاز کرد.

    « داریو باتیستلا » در کتاب خود می نویسد : « ترک سیاست چندسویگی بین دول غربی، نشانگر رجعت ایالات متحده به ارزش های مکتب « هابزیسم » است ».

    او ادامه می دهد که نگرش هابزیسم (که بنیانگذار آن « توماس هابز » بوده) از دوران باستان و قرون وسطی و پیش از آنکه در فرانسه دوران ناپلئون و سپس در آلمان دوران هیتلر به کار گرفته شود، در روابط میان دولت ها وجود داشته است.

    این نگرش برپایه دو اصل استوار است : نخست پذیرش جنگ نامحدود، توسل به خشونت شدید و رد هرگونه سازش با دشمن طی نبرد با توجه به این امر که هدف جنگ « نابودی ارتش دشمن » است و سپس باور به جنگ پیشگیرانه یعنی فقدان قوانین مرتبط با آغاز جنگ.

    هرگونه عملی بدون ملاحظات قانونی و اخلاقی مجاز است.

    می توان بطورقانونی در باب ضرورت آغاز یک جنگ پیشگیرانه یا بهتر بگوئیم « تقدمانه » بحث کرد.

    آندرآنی وهاسنر به درستی اینچنین اظهار نظر می کنند : « تصور آنکه توسل به زور باید تا پس از شکست ازهرگونه اقدام صلح آمیز به دور باشد، احتمالا در صورت کشتار از پیش اعلام شده و یا قابل پیش بینی، نتایج وخیمی به همراه خواهد داشت.

    برای مثال می توان روآندا را ذکر کرد که خاطره آن همگان را آزرده خاطر می سازد.

    هنگامی که برای کارشناسان جنگ مسجل می شود که اقدام نظامی در یک تاریخ معین احتمالا شانس بزرگی برای کوتاه بودن و موفق بودن دارد در حالیکه شش ماه بعد توازن قوا تغییر می کند و نبرد به نبردی خونین تر و نامطمئن تر تبدیل می شود، چه تصمیمی باید اتخاذ کرد ؟» در این زمینه انتخاب واژه « پیشگیرانه » به جای « تقدمانه » از سوی واشنگتن (که درنظریه جنگ منصفانه به ثبت رسیده است) به هیچ وجه تصادفی نیست.

    تفاوت آنها تنها درگذرا بودن خطر است.

    جنگ تقدمانه در برابر خطر قریب الوقوع صورت می گیرد و جنگ پیشگیرانه برای پاسخ دادن به خطری...

    احتمالی.

    به عقیده باتیستلا ایالات متحده با جنگیدن برپایه گمانه زنی های گنگ و مبهم، خود تبدیل به مهاجم غیرمنصف می شود.

    برای کسانی که منکر سلطه آمریکا هستند،« Nuclear posture review » منتشرشده توسط کاخ سفید در٩ ژوئیه ٢٠٠٢ که تحولی در شیوه نگرش به مسائل اتمی محسوب می شود، به همان اندازه نگران کننده است.

    در مقابل نگرش «انصراف» ، کوچک سازی سلاح های اتمی (mini-nuke) راه را برای «استفاده محدود» می گشاید.

    « پیر کونزا » که سعی دارد اثبات کند که یکسوگرائی، تروریسم و گسترش سلاح ها همگی منطقا برای ایجاد مکانیسم ناامنی بین المللی با هم مرتبطند، در رساله خود این پرسش را مطرح می کند که من بعد چه کسی می تواند در افزایش خطر تروریسم و گسترش خشونت متعاقب جنگ آمریکا در عراق شک کند؟

    او می گوید : « سقوط اتحاد جماهیر شوروی در سال ١٩٩١ حس سرمستی آور پیروزی را هم برای نظریه پردازان اسلامیسم خشن (که تنها از پیروزی بر اتحاد جماهیر شوروی در افغانستان قانع و راضی بودند) و هم اندیشمندان نومحافظه کار آمریکائی که آن را چون درهم کوبیدن " قدرت شیطانی " می دانستند، درپی داشت.» به عقیده کونزا شوک پدیده افراط گرائی مذهبی بی شک یکی ازخصیصه های اصلی و غالب بی ثباتی بین المللی است.

    او با موازی قرار دادن بنیادگرائی « جنوبی » و بنیاد گرائی « مذهب سنی »، یکسوگرائی دولت بوش را یکسوگرائی قدرتی می داند که هویت خود را به صورت گونه ای از « خاص گرائی مقدس مآبانه » و « مسیحاباوری دموکراتیک تندرو » توجیه می کند که نوانجیل پراکنان برای آن حق مذهبی « میهن پرستی به شیوه کتاب مقدس » را قائل می شوند.

    همین مسئله برای جهادطلبانی که از اسلام قانون خشک و مطلق می سازند نیز صدق می کند.

    او می گوید : « نتیجه این نوع جنگ با هدف پیروزی دین حق، نمی تواند چیزی جز پیروزی نهائی باشد و هیچ مذاکره احتمالی با " دیگری " که به عنوان اهریمن مطلق فرض می شود، امکان پذیر نیست ».

    جبران نابرابری نظامی توسط عملیاتی با هزینه اندک در منطقه ای که بازی قدرت های خارجی، ناسیونالیسم و نفی غرب را شعله ور ساخته، هر فردی خشونت را در دشمن می بیند و خشونت خود را با تقدم خشونت سایرین توجیه می کند.

    این امر هم برای جریان پرابهام القاعده صادق است و هم برای ایالات متحده تابع اراده واشنگتن.

    از این پس تنها پاسخ ممکن در« برابرسازی قدرت » یافت می شود که می تواند گسترش سلاح های کشتار جمعی، جنگ نامنظم و یا تروریسم باشد که با کمترین هزینه نابرابری فعلی را از بین می برد.

    این همان مبارزه بی وقفه سپر و شمشیر است که کارشناسان جنگی تمام کشورها قرنهاست که آنرا دنبال می کنند...« سون تزو» ، جنرال چینی معروف دوران « بهارها و خزان ها » (٤٨١-٧٢٢ پیش ازمیلاد مسیح) در اثرکوچکش با عنوان « هنر جنگیدن » برداشتهایش را از ترفند و تاکتیک ارائه داده است.

    او بدون نفی منفعت نبرد مستقیم، توسل به تمامی اثرات غیرمستقیمی که امکان دارد حتی بدون واگذارکردن نبرد در پیروزی نقش داشته باشد را ستوده است.

    دو هزار و پنجصد سال بعد، درکشور چین که برای واشنگتن به مثابه رقیبی نیرومند با قدرتی رو به فزونی است، دو دگروال آن کشور، لیانگ و زیانگسوئی، نیز همین عقیده را تایید می کنند.

    اثر آنها (جنگ بدون مرز) که در فوریه ١٩٩٩ در پکن به چاپ رسید، امکان مقایسه میان دو فرهنگ استراتژیکی، یکی آمریکائی و دیگری چینی، که با هم کاملا متفاوت است را به دست می دهد.

    برای هیچ کدام از این دو طرف مهم نیست که « جنگ نامتقارن » نام گذاری ای جدید باشد.

    درواقع این امر یک حکایت قدیمی است : « حکایت انتقام ضعیف از قوی ».

    پکن ازمحاصره چین توسط حضور نظامی ایالات متحده در منطقه و یا از افزایش سیستم متحد یابی آن کشور نگران است.

    کتاب « جنگ بدون مرز» به منظور جلوگیری ازمسا بقه تسلیحاتی فرسایشی و بی نتیجه، اعمال جنگ طلبانه را تا تمامی زمینه ها فراتر از زمینه نظامی و با تمامی شیوه ها فراتر از شیوه های جنگی بسط می دهد.

    کمک های اقتصادی، تحریم های تجارتی ، میانجیگری دیپلماتیک، گسترش پذیرش فرهنگ دیگری، تبلیغات رسانه ای، به کارگیری و استفاده از قوانین بین المللی، توسل به قطع نامه های سازمان ملل متحد و غیره همراه با ایجاد زمینه های فرعی، همگی بیش از پیش ارتش را درخدمت سیاستمداران قرار می دهد.

    خلاصه آنکه پکن با توجه به توازن قوا، به حمایت از دیپلماسی و یا بهتر بگوئیم آنچه که به آن soft power (نیروی نرم) می گویند، به منظور تغییر وضعیت به سود خود ادامه خواهد داد.

    و اما درصورت نبرد آشکار....« نمونه های جنگ سنتی و تئوری ها و متدهای وابسته به آن همگی با یک چالش مواجه خواهند شد».

    از نظر مولفان این کتاب، تمامی زمینه ها می تواند به میدان جنگ آینده مبدل شود و خوشا به سعادت کسانی که این امر را دریابند!

    « سقوط بازار بورس، یک حمله ساده ویروس های الکترونیکی ، یک شایعه و یا یک رسوائی ساده که نوسان میزان مبادلات کشور دشمن را در پی داشته باشد و یا رهبرانش را در اینترنت به نمایش بگذارد، تمامی اینها می تواند در طبقه بندی تسلیحاتی این نگرش نوین قرار گیرد ».

    لیانگ و زیانگسوئی که عالیرتبه ترین مقامات نظامی چین هستند می گویند که قدرتی بزرگ در مسیرجهانی سازی مانند چین توان آن را دارد تا با اندک تغییری در سیاست اقتصادی خود، نظام اقتصاد جهانی را به لرزه وادارد.

    درچنین حالتی، نتیجه حتما بهتر ازحمله نظامی خواهد بود.

    خلاصه آنکه تمایز میان میدان نبرد و غیرآن دیگر وجود ندارد.

    استفاده از یک شیوه واحد کمتر از پیش سودمند خواهد بود و این درحالیست که استفاده همزمان از متدهای گوناگون مزایای بدیهی خواهد داشت.

    درخاتمه به نظر این دو کارشناس جنگ اشاره می کنیم : « ایالات متحده تمام توان خود را برآن متمرکز ساخته تا جنگ جدیدی به شیوه جنگ سرد به راه بیاندازد و به احتمال بسیار زیاد انرژی خود را در مسیرغلط بیهوده تلف می کند ».منابع مورد استفاده : سیاحت غرب وجنگهای نابرابروارتشهای که برای کشتن میجنگند.

بررسی های باستان شناسی نشان می دهد که تا نخستین دوره ها نوسنگی : خبری از جنگ نیست ولی در ادوار بعدی عصر نوسنگی، بشر توانست سلاح بسازد و جنگ بین همنوعان بطور فزاینده ای آغاز شده این واقعیتی مسلم است که «پیشرفت تکنولوژی همواره توان نهفته ای برای ویرانگرای در بطن خود پرورش می دهد». وقوه سلاح سازی بشر پا به پای پیشرفت علوم به پیش آمده است.     تا به امروز که ...

به نام خدا خلاصه تاریخ ایران         زمان میلادی زمان هجری سلسله پادشاه رویدادها پایتخت حدود ٧٢٠ تا ٥٥٠ پیش از میلاد   مادها دیا اکو دیااکو هفت قبیله آریایی را در شهر هگمتانه متحد میکند. هگمتانه فره ورتیش   هوخشتره   آژی دهاگ   ٦٧٥ تا ٣٣٠ قبل از میلاد   هخامنشیان کورش از بین بردن مادها - فتح بابل و دادن اجا ...

جنگ جهانی دوم World War II) یک جنگ فراگیر بین سال‌های ۱۹۳۹ تا ۱۹۴۵ بود. این جنگ بسیاری از کشورهای جهان را درگیر کرد تا جایی که دو دسته از کشورهای مختلف به نام‌های متحدین و متفقین به وجود آمد. این گسترده‌ترین جنگ جهان است که در آن بیش از ۱۰۰ میلیون نفر جنگیدند. در طول این جنگ کشورهای مختلف تمام توان اقتصادی و علمی خود را بر محور ساخت تسلیحات جنگی متمرکز کردند. این جنگ همچنین باعث ...

در مورد شیوه‌های امریکا برای اعمال عملیات روانی بر ضد شوروی سابق و دیگر دشمنانش، تاکنون مباحث زیادی مطرح و شیوه‌های این کشور با استفاده از شواهد، بررسی شده است. با توجه به وسعت جهان اسلام از نظر جمعیت، فرهنگ، قومیت و … و با توجه به اینکه پیروان دین اسلام در حال افزایش است (به نحوی که پیش‌بینی می‌شود تا سال 2023 اسلام بیشترین پیروان را خواهد داشت) و به ویژه با توجه به این مطلب که ...

نگاهی به تاریخ جنگ تحمیلی صدام حسین رئیس جمهور مخلوع عراق همراه با دیگر متحدان عرب و غربی خود با هدف سرکوب انقلاب اسلامی ایران و تجزیه آن - که آن را از اهداف همه اعراب اعلام کرد - بر این کشور آتش گشود. چنانکه طارق عزیز معاون نخست وزیر وقت عراق اعلام می کند که "چند ایران کوچک بهتر از ایران واحد است و ما از شورش قومیت های مختلف حمایت می کنیم و همه سعی خود را در تجزیه ایران به کار ...

نگاهی به تاریخ جنگ تحمیلی صدام حسین رئیس جمهور مخلوع عراق همراه با دیگر متحدان عرب و غربی خود با هدف سرکوب انقلاب اسلامی ایران و تجزیه آن - که آن را از اهداف همه اعراب اعلام کرد - بر این کشور آتش گشود. چنانکه طارق عزیز معاون نخست وزیر وقت عراق اعلام می کند که "چند ایران کوچک بهتر از ایران واحد است و ما از شورش قومیت های مختلف حمایت می کنیم و همه سعی خود را در تجزیه ایران به کار ...

صدام حسین رئیس جمهور مخلوع عراق همراه با دیگر متحدان عرب و غربی خود با هدف سرکوب انقلاب اسلامی ایران و تجزیه آن - که آن را از اهداف همه اعراب اعلام کرد - بر این کشور آتش گشود. چنانکه طارق عزیز معاون نخست وزیر وقت عراق اعلام می کند که "چند ایران کوچک بهتر از ایران واحد است و ما از شورش قومیت های مختلف حمایت می کنیم و همه سعی خود را در تجزیه ایران به کار خواهیم بست". این سخنان ...

کارایی بازدارندگی هسته ای رابرت جرویس شاید برجسته ترین ویژگی جهان پس از جنگ همان باشد که - آن را می توان پس از جنگ نامید زیرا که قدرتهای بزرگ از سال 1945 با یکدیگر جنگ نکرده اند. چنین دوره طولانی از صلح در میان دولتهای قدرتمند بی سابقه است. چیزی که تقریباً غیر معمول است ، عبارت می باشد از احتیاطی که ابرقدرتها در مقابل یکدیگر بکار می بردند. اگر چه غالباً روابط ابرقدرت ها را به ...

مساحت : 130.17 km².اصلیت : Torinesi. کد مخابراتی : 011. کد پستی شهری : 10100. در زبان ایتالیایی : Torino گفته میشه . این شهر به خاطر موقعیت تجاری ( کارخانجات مختلف ) و مرکز فرهنگ بودنش ( آثار تاریخی ) ( در شمال ایتالیا ) بیشتر مشهوره و علاوه بر این دو مورد بیشتر شهرت خودش رو مدیون " تیم یوونتوس " و شرکتهای اتومبیل سازی " Fiat " و " Lancia " ...

در تاریخ اول آوریل 1998، دولت فدرال سوییس، قانونی در رابطه با پول شویی در بخش مالی ارائه داد. از آن روز به بعد، شرکتهای خدمات مالی و بانکها در اجرای مراتب و مراحل کاری بسیار سختگیر شده اند. ACM نیز به عنوان یک شرکت خدمات مالی وادار به رعایت مراتب قانونی ضد پول شویی از سوی دولت فدرال می‌باشد. این موضوع به این دلیل اعلام می‌شود که لازم است مشتریان ما مدارک هویت خود را به ما ارایه ...

ثبت سفارش
تعداد
عنوان محصول