طلاق :
تعریف :
طلاق» شیوه رسمى پایان دادن به زندگى خانوادگى است که قدمت تاریخى آن با قدمت ازدواج برابرى مىکند.
طلاق با صرفنظر از مضمون مشترک آن، شرایط و مقرّرات متفاوتى در ادیان و فرهنگهاى گوناگون داشته است.
بر خلاف نظامهاى حقوقى گذشته، که معمولاً بر اراده شوهر در طلاق تأکید داشتند، نظامهاى حقوقى جدید به دلیل تأثیر اندیشههاى مساواتجویانه، حرکتى به سمت پذیرش «طلاق توافقى» و دیگر الگوهاى مستلزم کاهش نقش شوهر را نشان مىدهند.
اسلام با برخى جرح و تعدیلها در قاعده اولیه طلاق، کوشیده است از یکجانبهگرایى به نفع مردان، که در بسیارى از موارد منجر به تضییع حقوق زنان مىگردد، جلوگیرى کند؛ ثبوت حق طلاق براى زن در فرض ناتوانى یا خوددارى شوهر از پرداخت نفقه، اعتبار قاعده «عسر و حرج» در زندگى زناشویى و نیز قاعده «اشتراط در ضمن عقد» از مهمترین این جرح و تعدیلها هستند با ملاحظه چارچوب جامع" طلاق در دیدگاه اسلام" ، مىتوان به رویکرد معتدلانه و دور از افراط و تفریط این دیدگاه پى برد: اولاً، بر خلاف مسیحیت کاتولیک، که بجز در مورد ثبوت زناى زن اصولاً مشروعیتى براى طلاق قایل نیست، اسلام ضمن تقبیح طلاق، مشروعیت حقوقى آن را امضا کرده است.
از اینرو، زن و شوهرى که به هر دلیل دچار ناسازگارىهاى شدید زناشویى مىشوند، ناگزیر نخواهند بود به رابطه بیمارگونه خود ادامه دهند.
همچنین در فرض نامشروع بودن طلاق، نگرانى از ناکامى و شکست در روابط زناشویى، بسیارى از افراد را از تشکیل خانواده بازمىدارد و این امر طبعا گسترش روابط جنسى نامشروع را در پى خواهد داشت.
اما آن دسته از نظامهاى حقوقى، که همانند اسلام به طلاق جنبه شرعى و قانونى مىدهند، با این مشکل روبهرو نیستند.
البته این هرگز به معناى کنار آمدن اسلام با طلاق نیست؛ چرا که بر حسب روایات دینى، طلاق مبغوضترین عمل حلال به شمار آمده است.
ثانیا، در دیدگاه اسلام، حق شوهر در امر طلاق پذیرفته شده است.
مجموعهاى از تفاوتهاى جنسى طبیعى بین زن و مرد و نیز تفاوتهاى جنسیتى در نقشهاى اجتماعى موجب گردیدهاند اسلام حق طلاق را براى شوهر قایل شود.
به نظر مىرسد بىتوجهى به این تفاوتها، آنگونه که در جوامع غربى مشاهده مىکنیم، تأثیر بسیارى بر افزایش طلاق دارد.
ثالثا، اسلام با برخى جرح و تعدیلها در قاعده اولیه طلاق، کوشیده است از یکجانبهگرایى به نفع مردان، که در بسیارى از موارد منجر به تضییع حقوق زنان مىگردد، جلوگیرى کند؛ ثبوت حق طلاق براى زن در فرض ناتوانى یا خوددارى شوهر از پرداخت نفقه، اعتبار قاعده «عسر و حرج» در زندگى زناشویى و نیز قاعده «اشتراط در ضمن عقد» از مهمترین این جرح و تعدیلها هستند.
نکاتى که بیان شدند در قوانین مدنى ایران به طور کامل لحاظ گردیدهاند.
به موجب ماده 1133 قانون مدنى «مرد مىتواند هر وقت که بخواهد زن خود را طلاق دهد.» ماده 1129 هم مىگوید: «در صورت استنکاف شوهر از دادن نفقه و عدم امکان اجراى حکم محکمه و الزام او به دادن نفقه، زن مىتواند براى طلاق به حاکم رجوع کند و حاکم شوهر او را اجبار به طلاق مىنماید؛ همچنین است در صورت عجز شوهر از دادن نفقه.» بر حسب ماده 1130 قانون مدنى نیز در صورتى که براى محکمه ثابت شود دوام زوجیت موجب عسر و حرج است، زن مىتواند به حاکم شرع مراجعه و تقاضاى طلاق کند.
قاعده «اشتراط وکالت زن در طلاق» نیز در ماده 4 قانون ازدواج مصوّب سال 1310 لحاظ گردیده است.
بر حسب این قاعده، زن مىتواند در عقد نکاح یا عقد لازم دیگرى، وکالت خود را از طرف شوهر در اجراى صیغه طلاق شرط کند و این شرط مىتواند مطلق یا مقیّد به شرایطى خاص باشد؛ مثلاً، در صورتى که شوهر با او بدرفتارى و ناسازگارى کند.
متأسفانه به دلیل مشکلات گوناگون اقتصادى، اجتماعى و فرهنگى در ایران، شاهد افزایش قابل توجه میزان طلاق در دهههاى گذشته، به ویژه در مناطق شهرى، بودهایم.
نسبت طلاق به ازدواج در سالهاى 1365، 1370، 1375 و سه ماهه اول 1382 به ترتیب، 10، 9، 8 و 14 درصد بوده است.
در عین حال، شروط متعددى که بر اساس قاعده «اشتراط ضمن عقد» به منظور حمایت از زنان در عقدنامههاى ازدواج درج شده، با صرف نظر از برخى مناقشات فقهى در اعتبار آنها، در محدود ساختن شوهران، بىتأثیر نبودهاند.
همچنین قبح فرهنگى طلاق، که از نگرش منفى مذهب متأثر است، تصمیم به طلاق را براى بیشتر زوجها دشوار مىنماید.
به نظر مىرسد بیشتر زوجهاى ایرانى، که در زندگى زناشویى خود دچار ناسازگارى مىشوند، تنها پس از آنکه تمامى درها را به روى خود بسته مىبینند، تصمیم به طلاق مىگیرند.
دید کلی
روز به روز ازدواجهای ناشاد بیشتری به طلاق ختم میشوند.
حدس و گمانهایی راجع به خاستگاه افزایش نرخ طلاق وجود دارند که عبارتند از: افت اخلاقی ، خودخواهی فزاینده نسل من ، جستجو برای تجارب جدید و ناتوانی آدمیان در ایجاد روابط عمیق.
امروزه تحریمهای اجتماعی در برابر طلاق از بین رفته است.
شاید شگفتی واقعی در آن نباشد که نرخ طلاق این چنین افزایش یافته است.
شگفتی حقیقی آن است که در دورهای که هزینههای متارکه که تا چنین حد کافی کاهش یافته ، تا بدیناندازه دیرپا و مقاوم است.
جنبههای مختلف طلاق
محققی به نام بوآن اظهار میدارد که وقتی ازدواج از هم میپاشد، در اثر آن چندین نوع طلاق ایجاد میشود:
طلاق عاطفی زمانی رخ میدهد که ازدواج دستخوشی تباهی میشود (اما ممکن است تا بعد از حکم طلاق ادامه یابد.)
طلاق قانونی
طلاق اقتصادی ، که در رابطه با پول و توافقهای مالی (مانند مهریه) است.
طلاق هم والدی ، که در ارتباط با نگهداری و سرپرستی از فرزند ، خانوادههای تک والدی ، یا حق ملاقات یا فرزندان است.
طلاق اجتماعی ، که در زمینه تغییر روابط با جمع دوستان همسر رخ میدهد.
طلاق روانی ، که در حضور مسائل مربوط به بازیابی خود پیروی فردی و مشکلات مربوط به فکر کردن براساس ضمیر «من» و نه «ما» است.
اثرات طلاق
پس از طلاق ، به دلایل مختلف ممکن است عزت نفس دچار آسیب شود.
بسیاری از افرادی که متارکه کردهاند خود را شخصی ناپسنده و فاقد توان کافی برای ازدواج مجدد میدانند.
مردان و زنان از لحاظ واکنشی که در برابر طلاق از خود نشان میدهند، با یکدیگر فرق دارند.
مردان گرایش به آن دارند که طلاق را به عنوان چیزی به ناگهان رخ کرده است، ادراک کنند.
زنان بیشتر احتمال میرود که آن را به عنوان نقطه پایانی بر یک فرآیند طولانی قلمداد کنند.
به همین خاطر است که زنها کمتر احساسهای منفی را درباره طلاقشان گزارش میکنند.
طلاق برای زنان تنشزاتر و گسلندهتر است تا مردان.
ممکن است این زنی باشد که تردید کمتری درباره نفس طلاق داشته باشد.
اما هم اوست که در برقراری زندگی جدید مشکلات بیشتری خواهد داشت.
پس از طلاق ، به دلایل مختلف ممکن است عزت نفس دچار آسیب شود.
اما هم اوست که در برقراری زندگی جدید مشکلات بیشتری خواهد داشت.
آدمیان از لحاظ واکنشی که در برابر طلاق از خود نشان میدهند، بسیار متفاوتاند، بسیاری از هم میپاشند، اما برخی دیگر ، نوعی تعالی عاطفی را تجربه میکنند.
اگر طلاق را نقطه مقابل ازدواج موفق و خوب تلقی کنیم، در این صورت ، پدیدهای غمبار قلمداد خواهند شد.
اما برای بسیاری از کسانی که طلاق گرفتهاند، انتخابهایی که در اختیار واداشتهاند یا طلاق بوده است و یا یک ازدواج ناموفق و بد.
با در دست داشتن این انتخابها برخی شواهد حاکی از آن است که طلاق میتواند شخصا مفید و سودمند باشد.
محققین به این نتیجه رسیدهاند که ممکن است بار آمدن در خانه از هم نپاشیدهای که ویژگی آن نزاع و جنجال است، آسیب رسانتر و مضرتر از بزرگ شدن در خانهای باشد که در اثر طلاق فروپاشیده است.
کنار آمدن با طلاق : سازگاری با طلاق به عوامل بسیاری وابسته است: نگرش در مورد ازدواج ناموفق ، شخصیت فرد و محیط اجتماعی.
برای کنار آمدن با طلاق ، کمکهای بیرونی از سوی متخصصان بهداشت روانی و گروههای خود یاری متشکل از افراد مطلقه (مانند والدین بی همسر) در دسترس هستند.
همچنین حتی هنگامی که طرفین عزم خود را برای طلاق جزم کردهاند مشاوره با زوجها میتواند مفید واقع شود.
برخی از فنون مسئله گشایی و مهارتهای حل تعرضی هم که برای بهبود ازدواجها بکار میروند میتواند برای کمک به حل آسیبهای ناشی از جدایی موثر باشد.
طلاق و تاثیرات آن بر فرزندان طلاق یک از پیامدهای ناگوار و تلخ زندگی است که طبعا برای گروهی کثیری از انسانها اجتناب ناپذیر می باشد.
اگر چه در این پروسه جدایی والدین بعضا کمک می کند تا آینده ای دگرگون داشته باشند اما متاسفانه اغلب فرزندان در این راه صدمه دیده و حتی خود را مقصر و محکوم می بینند.
بهمین خاطر در اینجا بطور اختصار به این موضوع اشاره شده و سعی داریم تا با بازنگری آن دریابیم که چگونه والدین می توانند علی رغم جدایی شان کمک حال فرزندان خود باشند قبل از اینکه فرزندان دچار صدمات جدی روحی و روانی گردند.
تأثیر طلاق بر فرزندان چیست؟
تأثیر مستقیم آن تزریق عواطف رنجور از جمله ترس، خشم، گیجی و بهتزدگی است.
اما باید اذعان داشت که کودکان میتوانند پس از مدتی به حیات طبیعی خود بازگردند.
البته در این رابطه نقش والدین بسیار اساسی است.
آنان باید کودکان خود را زیر چتر حمایت خود قرار دهند و هدایت صحیح را از آنان دریغ نکنند.
طلاق بهخصوص بر کودکان در دوران ابتدایی تحصیل تأثیر عمیقتری میگذارد.
حس عدم امنیت کودکان را بهشدت آزار میدهد و آنها از بازگو کردن شرایط خانواده خود احساس شرمساری دارند.
حتی پس از مدتی ممکن است که بچهها خود را سرزنش کنند.
در این باره، واکنش بچهها متفاوت است.
برخی غم و دردنهان خود را ابراز میکنند و بعضی دیگر آن را پنهان میکنند.
عملکرد والدین چه میتواند باشد؟
به بچهها کمک کنید تا عواطف خود را ابراز کنند.
چه از طریق بیان و با از طریق نوشتن، نقاشی کردن و یا حتی از طریق موسیقی.
به عواطف بچهها احترام بگذارید.
به بچهها اطمینان دهید که احساسات آنها طبیعی است.
تا آنجا که ممکن است علل جدایی را برای بچهها توضیح دهید تا آنها دریابند که طلاق بهعلت تقصیر آنها صورت نگرفته است.
اگر امکان دارد فرزندان خود را با بچههایی که تجربه مشترکی دارند آشنا سازید تا آنها بفهمند که تنها نیستند.
اگر امکان دارد بچههای خود را با گروههای درمانی مخصوص طلاق آشنا سازید.
ترس و اضطراب ترس و اضطراب بهخصوص دامنگیر بچههایی میشود که مدارس ابتدایی را میگذرانند.
طلاق با خود حس عدم امنیت را در کودکان میپروراند.
پس از طلاق برخی از بچهها از حس عمیق ناتوانی رنج میبرند.
بچههای کوچکتر گاه فکر میکنند که والدین در فکر ترک آنها هستند و این حس ناامنی آنها را تشدید میکند.
درگیری والدین نیز استرس و اضطراب بچهها را شدت میبخشد.
امکان دارد که عوارض فیزیکی از جمله سردرد، درد معده و غیره در کودکان نمایان شود.
واکنش بچههای بزرگتر عموماً انزوا و خلوت گزینی است که خود گواه دیگری بر ترس و نگرانی آنهاست.
عملکرد والدین در این زمینه در حضور بچهها با یکدیگر دعوا نکنید.
تا آنجا که ممکن است عناصر تنشزا را برای کودکان کم کنید.
به بچهها پیرامون آینده زندگیشان اطمینان دهید: مثلاً چه کسی از آنها مراقبت میکند و یا کجا زندگی خواهند کرد.
به بچهها اطمینان دهید که آنها را دوست دارید و از آنها مراقبت و حمایت خواهید کرد.
از بچهها نظر بخواهید و حمایتهای خود را بهشکل مداوم و با ثبات تکرار کنید.
با هریک از بچهها وقت خاصی داشته باشید.
به بچهها یاد دهید چگونه استرس و نگرانی خود را ابراز کنند.
خشم و از کوره دررفتگی خشم نیز یکی دیگر از مظاهر رفتاری است که کودکان بهخصوص در مدارس ابتدایی از خود نشان میدهند.
گاه بچهها از والدین خشمگین هستند و آنها را سرزنش میکنند.
بچههای بزرگتر گاه آشکارا والدینشان را شماتت میکنند.
خشم بچهها گاه با زیر سؤال بردن قوانین خانه و یا وظایفشان جلوهگر میشود.
گاه نیز بهشکل فعال فرزندان طلاق با بچههای دیگر به زدوخورد میپردازند.
عملکرد والدین در این زمینه بگذارید بچهها بدانند که خشم یکی از مظاهر طبیعی طلاق است.
راههای سالم ابراز خشم را به کودکان آموزش دهید (مثلاً در میان گذاشتن، ورزش و یا کارهای هنری).
با راههای ناسالم ابراز خشم (زدوخورد) مقابله کنید و در پیش گرفتن راههای سالم را تشویق کنید.
به بچهها یاد دهید چگونه با بچههای دیگر رفتار کنند.
معلمان و سایر مددکاران ار از وضعیت طلاق مطلع سازید تا آنها نیز به کمک بچهها بشتابند.
باید دانست که زمان برای احیای مجدد فرزندان امری ضروری است.
شواهد نشان داده است که پس از گذر زمان مناسب و تزریق حمایتها و هدایتهای صحیح، بسیاری از کودکان دوباره به حیات طبیعی خود برمیگردند.
اما اگر اضطراب و تشویش کودکان بهشکل فزایندهای تداوم یافت، آنگاه باید از مشاورین متخصص در این رابطه کمک جست.
هر دو همسر با هم و یا یکی از آنها به تنهایی می تواند درخواست طلاق بکند.
درخواست طلاق باید به دبیرخانه دادگاه بدوی شهرستان محل اقامت یکی از زوجین تحویل داده شود.
چنانچه فقط یکی از زوجین به تنهایی درخواست طلاق نماید, دادگاه بدوی درخواست را جهت اطلاع برای زوج دیگر ارسال می کند.
حکم دادگاه طلاق خواهد بود هر چند یکی از زوجین مخالف طلاق باشد.
برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد طلاق می توانید به صفحات اینترنتی وزارت دادگستری (oikeusministeriö)مراجعه نمائید.
در مواقع طلاق می توان از قضاوت و مصالحه داوطلبانه مسایل خانوادگی بدون نیاز به دادگاه استفاده نمود.
تمام اعضای خانواده و یا بخشی از آنها می توانند در این پروسه شرکت کنند.
می توانید از اداره امور اجتماعی سؤال کنید که در کجا می توان از این خدمات استفاده کرد.
برای کسب اطلاعات بیشتر در این مورد می توانید به صفحات اینترنتی وزارت دادگستری مراجعه نمائید.
در صورتی که خانواده دارای فرزند می باشد مهم است که راجع به نفقه کودکان و اینکه کودکان نزد چه کسی زندگی کنند توافق شود.
در صفحات اینترنتی اتحادیه سرپرستان تنهای کودک و سرپرستان مشترک کودک (Yksinhuoltajien ja yhteishuoltajien liitto)اطلاعات زیادی مثلاً در مورد طلاق وجود دارد.
جنبههای مختلف طلاق محققی به نام بوآن اظهار میدارد که وقتی ازدواج از هم میپاشد، در اثر آن چندین نوع طلاق ایجاد میشود: طلاق عاطفی زمانی رخ میدهد که ازدواج دستخوشی تباهی میشود (اما ممکن است تا بعد از حکم طلاق ادامه یابد) طلاق قانونی طلاق اقتصادی ، که در رابطه با پول و توافقهای مالی (مانند مهریه)است.
طلاق هم والدی ، که در ارتباط با نگهداری و سرپرستی از فرزند ، خانوادههای تک والدی ، یا حق ملاقات یا فرزندان است.
طلاق اجتماعی ، که در زمینه تغییر روابط با جمع دوستان همسر رخ میدهد.
طلاق روانی ، که در حضور مسائل مربوط به بازیابی خود پیروی فردی و مشکلات مربوط به فکر کردن براساس ضمیر «من» و نه «ما» است.
اثرات طلاق پس از طلاق ، به دلایل مختلف ممکن است عزت نفس دچار آسیب شود.
اما هم اوست که در برقراری زندگی جدید مشکلات بیشتری خواهد داشت آدمیان از لحاظ واکنشی که در برابر طلاق از خود نشان میدهند، بسیار متفاوتاند، بسیاری از هم میپاشند، اما برخی دیگر ، نوعی تعالی عاطفی را تجربه میکنند.
زندگی پس از طلاق طلاق ضربه و بحران بزرگی است که تأثیری عظیم بر شخص می گذارد که در آن درگیر است.
اگر طلاق را تجربه کرده اید یا اینکه در حال تجربه طلاق هستید .
قلب من نیز با شما همدرد است .
درمورد رلاق خوب میدانم وقتی 12 ساله بودم پدر و مادرم از هم طلاق گرفتند.
خیلی درد ناک بود و باعث بی ثباتی کل خانواده گردید در طول این این سالهایی که در قسمت طلاق به افراد مشاوره می دهم, افراد بسیاری را دیده ام که مشکلات مشترکی در مورد طلاق دارند خیلی ها احساس شکست , خیانت و سردرگمی می کنند.
البته این پایان داستان نیست.
برای بسیاری از طلاقها سؤال اصلی این است(حالا چی؟) طلاق انتهای راه نیست.
البته اصلا ساده نیست و جیزی هم نیست که ما انتخابش کرده باشیم اما هنوز هم راه حلهایی وجود دارد که شما می توانید انتخاب کنید.
از این احساس خودم خسته شده ام طلاق دردناک است.
هیچ چیز نمی تواند درد ناشی از طلاق را به این سرعت از بین ببرد.
مسئله ای است که باید باهاش کارکرد.اگر شما در حال طلاق هستید, غم و یأس و طرد شده را تجربه خواهید کرد.
اضافه براینها قلبی شکسته نیز شما را آزار میدهد کنار گذاشتن این درد و رنج باعث می شود شما از روند رشد که بسیار واجب است باز بمانید و از شفای واقعی دور شوید.
به صورت ناخودآگاه وارد رابطه ای جدید شوید.
(رابطه ای جهشی) الآن وقتشه که روی خودتان و رشد شخصیتان کار کنید و زندگی خود را ثبات ببخشید.
دردی که تجربه می کنید واقعی است , طبیعی است و فرایندی است که در انتها به شما کمک می کند ؛ بله کمک ؛ تا قلب شما شفا یابد.
خوب خودتان وقت بدهید تا از این مشکل رد شوید.
لازم نیست تا در زیر فشار این تغییر خرد شوید و از بین بروید , می توانید یاد بگیریدتا غصه بخورید و متأسف باشید و در عین حال رشد کنید.
"من هنوز او را دوست دارم و دعا می کنم تا قلبش عوض شه." طبیعی است که هنوز احساس می کنید شوهرتان را دوست دارید, برای اینکه قلبتون رو به او داده بودیدو به همه قول داده بودید تا همدیگر را دوست داشته باشید, تا اینکه مرگ شما را از هم جدا کند.
متأسفانه اون به خودش وفا نکرد و قولش را زیر پا گذاشت.
نمی توانید مجبورش کنید که فکرش را عوض کنه و نمی خواهید هم این کار را انجام دهید.
وقتی واقعا به این مسئله فکر می کنید, شما کسی را می خواهید که آزادانه انتخاب کنه تا شما را برای خودتان دوست داشته باشه.
زیرا محبتی که آزادانه ابراز بشه واقعی است.
عشق واقعی از قلب شخص بیرون می آید و با اراده و تصمیم است.
طرد شدن و خیانت بسیار دردناک هستند.
اما آیا دوست دارید چون تحت فشار قرار گرفته اید نزد شما برگردد.
نه, در حقیقت چیزی که ازش لذت می برید زمانی بود که شما تازه ازدواج کرده بودید و اون شخص بخصوص آزادانه شما را انتخاب کرده بود و شما را دوست می داشت.
ممکنه خیلی بخواهید که شما را دوست داشته باشه ولی نمی توانید مجبورش کنید که به شما عشق بورزد.
"احساس می کنم به من خیانت شده و طرد شده ام" اولین موضوع حس طرد شدگی است.
اینکه شوهر سابق شما طردتان کرده لرزش شما را و اینکه شما کی هستید رو عوض نمی کنه .
طرد کردن انتخابی است که او انجام داده وشما هنوز هم شخصیتی هستید انتخاب اون ارزش شما را مشخص نمی کنه .
شما هنوز هم شخصیتی هستیدکاملا" منحصر بفرد ساخته شده اید شخصی با هدف , استعدادها , نظرات, و شخصی که می تونه دنیارو تغییر بده احساس ترد شدگی در شما باعث بوجود آمدن خشم درون شما می شود .
باید با این خشم و عصبانیت و رنجشی که درونتان است کاری کنید.
خشم به شما انگیزه میدهد تا برای پیشرفت "زندگیتان فعالیت کنید.هیچکدام از کارهای درست به نظرم نمی آید، چون همه چیز تو زندگی بهم ریخته است." 80 درصد انرژی تان صرف حل و فصل احساساتتان می شود.
اینکه احساس سردرگمی و مشکل به شما دست می دهد و دائم از خود سؤال می کنید.
اعتماد به نفستان به سختی ضربه خورده و تحت تأثیر قرار گرفته اید, براینکه شرایطتان را بهتر کنید دوستی هایتان را با دوستان قدیمی به هم می زنید.
برای اینکه آنها دوستان دوران متأهلیتان بوده اند.
و حالا که ازدواجتان بهم خورده دوستی های شما هم عوض خواهند شدزوجهای زیادی که با شما دوست بوده اند از دست خواهید داد.
احساس می کنید تک افتاده اید و کنار گذاشته شده اید.
به خاطر طلاق احساس افسردگی می کنید همه شما را مجبود می کنند تا خودتان را کنار بکشید.
و ممکنه مشکلات کاری و مالی هم برایتان پیش بیاید.
تشویقتان می کنم با افسردگی مبارزه کنید, زیرا که در مرکز قرار دارد و باعث می شود به خودتان بگویید:" من ارزش چیزی را ندارم و زندگی ام بی معنی است, هیچکس نگران من نیست, منهم باید از همه چیز صرفنظر کنم" و تصمیماتی بگیریدکه شما را در جهت درست می برد و باعث رشدتان می شود.نیاز به تصمیماتی دارید که غم و اندوه را از شما بردارد که مشکل اصلی زندگی بعداز طلاق است.
"چه تصمیماتی می توانید بگیرید" 1.
حمایت و مشورت کسب کنید.
2.
احساسات , غم و فصه های خود را بصورت روزانه بنویسید.
3.
اگر مشکل کاری یا کالی دارید دنبال کار بگردید.
4.
بطورت هفتگی اهدافی را برای خودتان مشخص کنید.( که باعث رشد زندگیتان شود.
ورزش کنید و خوب بخورید.) 5.
قبول کنید که زندگی مبارزه خواهدبود.
اما به این مبارزه به عنوان موقعیت نگاه کنید.
تا در ایمان و شخصیت و استعدادهای جدید رشد کنید.
6.
این واقعیت که شما مطلقه هستید را بپذیرید.
اینجا با موضوعات مختلفی درگیر هستید؛ این واقعیت که ازدواج شما به پایان رسیده, درد و غم از دست دادن شوهرتان , خیانت و طرد شدن, زندگی و رویائی شکسته.
خیلی عظیم و بزرگه !
سخته!
اما دیگه نگم ؛ این مشکل چیزی است که شما می توانید از آن عبور کنید و به آن طرف برسید.
این درد و غم چیزی است که خدا می تواند شفا دهد؛ امید بخش است و همینطور شما می توانید در آن قوی باشید.
من هیچ راهی را نمی شناسم که درد ناشی از طلاق را به صورت از بین ببرد.
مدتی از رشد شخصیتی باز می مانید, راههایی که خدا هرروز دعاهایتان را جواب میدهد, امید و قوت به آرامی به زندگی شما باز خواهد گشت.
برکاتی جدید, گنجهای جدید.
اگر هرروز برای خودتان هدفی تعیین کنید خدا شما را برکت خواهد داد.