طبقه بندی سیستمها
طبقه بندیهای مختلفی از سیستمها وجود دارد که در این جا سه نمونه از آن ذکر می شود :
الف - طبقه بندی رفتاری
در این طبقه بندی از دو معیار هدف و روش رسیدن به هدف ، استفاده می گردد .
بر این اساس چهار نوع مشهور از سیستمها تعریف می گردد :
1. سیستم حافظ حالت (State-Maintaining System) سیستمی است که نه هدف و نه روش رسیدن به هدف را خودش انتخاب نمی کند بلکه از قبل در ساختار آن گنجانیده شده است .
این سیستم فقط در برابر تغییرات عکس العمل نشان می دهد .
آنچه این سیستم انجام می دهد بطور کامل بستگی به رویداد علت رفتار و ساختار آن دارد .
به عنوان مثال سیستم حرارتی یک ساختمان را در نظر بگیرید که بطور خودکار دمای ساختمان را در مقدار مشخصی نگه می دارد .
مثال دیگر قطب نماست که همواره به جهت مشخصی اشاره دارد .
سیستمهای حافظ حالت قادر به یادگیری نیستند چون خودشان رفتارشان را انتخاب نمی کنند .
به عبارت دیگر با تجربه بهبود نمی یابند .
یک سیستم حافظ حالت باید قادر باشد بین تغییرات حالتی که در سیستم یا محیط رخ می دهد تشخیص و تمیز قائل شود .
2. سیستم هدفجو (Goal-Seeking System) سیستمی است که هدف را خودش انتخاب نمی کند اما روش رسیدن به هدف را خود انتخاب می نماید .
هدف این سیستم رسیدن به حالت مشخصی است و قادر به انتخاب رفتار است .
این نوع سیستمها اگر حافظه داشته باشند ، می توانند در طول زمان کارایی خود را افزایش دهند .
به عنوان مثال سیستمهای با راننده خودکار را در نظر بگیرید .
وجودی که بتواند رفتارهای مختلف داشته باشد (راههای مختلف را برگزیند ) ، اما در محیط های گوناگون فقط یک نتیجه را حاصل نماید , سیستمی هدفجو است .
3. سیستم هدفمند (Purposeful System) هم هدف و هم روش رسیدن به هدف را خودش انتخاب می نماید .
انسانها مشهورترین مثال این نوع سیستم هستند .
رفتار یک موجود هدفمند , هرگز تماما از بیرون تعیین نمی شود و حداقل بخشی از آن ناشی از انتخاب و تصمیم خود موجود است .سیستم هدفمند حتی تحت شرایط ثابت محیطی نیز می تواند هدفش را تغییر دهد .
4. سیستم آرمانمند (Ideal-Seeking System ) سیستمی است که به جای هدف ، یک آرمان را دنبال می کند .
برای روشنتر شدن طبقه بندی رفتاری سیستمها لازم است چند اصطلاح زیر را تعریف نماییم :
a. هدف ( Goal ) : می توان در یک دوره زمانی مشخص به آن رسید.
b. منظور ( Objective ) : در یک دوره مشخص نمی توان به آن رسید اما در دوره طولانی تر امکان تحقق دارد .
تعقیب یک منظور ، مستلزم توانایی تغییر هدف است .
یعنی وقتی یک هدف بدست آمد ، هدف بعدی تعقیب شود .
c. آرمان ( Ideal ) : در هیچ دوره زمانی بدست نمی آید اما بدون محدودیت می توان به آن نزدیک شد .
مفهوم آرمان همانند مفهوم حد(Limit) در ریاضیات است که تابع به آن نزدیک می شود ولی هرگز به آن نمی رسد.
سیستم آرمانمند ، سیستمی است که وقتی یکی از اهداف یا منظوراتش بدست آمد ، هدف یا منظور دیگری ( که به آرمان نزدیکتر است) را دنبال می کند .
بنابراین یک سیستم آرمانمند ، یک مفهوم کمال(Perfection) دارد و بطور سیستماتیک آنرا تعقیب می کند .
d. رویداد ( event ) : وقوع تغییر در یک یا چند مورد از ویژگیهای سیستم یا محیط آن است .
به عنوان مثال , در سیستم روشنایی یک ساختمان , پریدن فیوز (رویداد داخلی) و فرارسیدن شب (رویداد محیطی) دو رویداد هستند .
e. عکس العمل ( reaction ) : یک رویداد از سیستم است که , یک رویداد دیگر درهمان سیستم یا محیط آن وجود دارد که برای رویداد فوق کافی (sufficient) است .
بنابراین عکس العمل یک رویداد در سیستم است که به صورت قطعی و معین , معلول رویداد دیگری در سیستم یا محیط آن است .
به عنوان مثال بدن انسان در مقابل داروی خواب آور , عکس العمل نشان داده و به خواب می رود .
f. پاسخ ( response ) :رویدادی از سیستم است که رویداد دیگری (از سیستم یا محیط آن) برای وقوع آن لازم است اما کافی نیست .
به عنوان مثال روشن شدن لامپ به دلیل برقراری جریان برق , یک عکس العمل توسط لامپ است اما اگر شخصی به خاطر تاریک شدن هوا , کلید را فشار دهد , در مقابل تاریک شدن هوا پاسخ داده است .
g. عمل ( act ) : رویدادی از سیستم است که برای وقوع آن , هیچ رویداد دیگری نه لازم است نه کافی .
h. سیستم reactive , سیستمی است که همه تغییرات آن , عکس العمل است .
سیستم responsive سیستمی است که امکان پاسخگویی دارد .
i. سیستم حافظ حالت , در مقابل تغییرات فقط عکس العمل نشان می دهد .
سیستم هدفجو پاسخ می دهد چون قادر به انتخاب رفتار خویش است .
ب- طبقه بندی بولدینگ
بولدینگ , سیستمها را به 9 سطح تقسیم می کند بنحویکه قوانین سطوح پایین تر در سطوح بالاتر نیز صادق است .
ولی سطوح بالاتر , هریک دارای خصوصیات خاصی است که آنرا از سطوح قبلی متمایز می کند :
1. ساخت ( structure )
قوانین استاتیک , توجیه کننده رفتار این سطح است .
مثال آن صندلی است .
2. سیستمهای متحرک یا بطور کلی حرکت ( motion )
قوانین دینامیک , توجیه کننده خصوصیات اصلی این سطح است .
حرکات و تغییرات این سیستمها از پیش شناخته شده و معلوم است .
3. سایبرنتیکس ( cybernetics )
سیستمهایی هستند که توسط مکانیزم بازخور کنترل می شوند .
ترموستات ساده ترین و کامپیوتر جالبترین پدیده این سطح است .
فهم سایبرنتیک , قدم اول در بررسی رفتار سیستم های سطح بالاتر است .
سیستمهایی هستند که توسط مکانیزم بازخور کنترل می شوند .
فهم سایبرنتیک , قدم اول در بررسی رفتار سیستم های سطح بالاتر است .
4.
تک یاخته یا سلول ( cell ) پدیده حیات در این سطح ظاهر می شود .
5.
گیاهان کار گروهی بین سلولها , تقسیم کار و اجتماع سلولی مربوط به این سطح است .
6.
حیوانات در این سطح , گیرنده های اطلاعاتی برای تشخیص علامات بوجود می آید .
حیوانات کوشا برای حفظ و بقای خویش هستند .
7.
انسان شاید انسان تنها موجودی است که می داند که می میرد .گیرنده های اطلاعاتی در این سطح به تکامل خود می رسند و با درک بعد زمان و قدرت تشخیص و تحلیل علامات و اطلاعات و ربط آنها به یکدیگر , انسان تصویری از محیط برای خود می سازد و مداخله آن تصویر بین محرک و عکس العمل , شناخت و پیش بینی عکس العمل را مشکل می سازد .
انسان قدرت اداره کردن اطلاعات نمادی را دارد .
زبان انسانی ویژگی هایی دارد که در هیچ موجود دیگری وجود ندارد .
8.
نظام اجتماعی ( social system ) پیچیده ترین سطح سیستم های باز است .واحد این سیستم ها انسان نیست بلکه نقشی است که به وی واگذار شده است .
مدیریت را مهندسی سطح هشتم سیستم ها دانسته اند .
9.
سیستمهای ناشناخته ج- طبقه بندی بر اساس هدفمندی سیستم و اجزاء : بر اساس هدفمند بودن سیستم و اجزاء تشکیل دهنده آن,سیستمها را به صورت زیر تقسیم می کنند: 1.
سیستم های جبری سیستم هایی که نه خودشان به عنوان یک کل و نه اجزایشان از خود هدفی ندارند .
سیستمهایی هستند که رفتارشان جبری است .
ماشینها نمونه کامل این گونه سیستم ها هستند .
مثلا اتومبیل , بادبزن برقی و ساعت نمونه هایی از سیستم های جبری محسوب می شوند .
اگر چه سیستم های جبری از خود هدف و مقصودی ندارند اما غالبا در خدمت اهداف یک و یا چند وجود خارج از خودشان مثلا سازندگان , کنترل کنندگان و یا استفاده کنندگانشان هستند .
2.
سیستم های جاندار سیستم های جاندار از خود هدف دارند اما اجزای آنها چنین نیستند .
آشناترین مثال برای این دسته از سیستم ها , حیوانات و از جمله انسان هستند .
امروزه حیات با مفهوم "خودتجدیدشوندگی" تعریف می شود که که خودتجدیدشوندگی عبارت است از نگاهداشت واحدها و کلیت در حالی که اجزاء پیوسته و یا به صورت ادواری از هم جدا شوند , بازسازی شوند , به وجود آیند و نابود شوند , تولید شوند و به مصرف رسند .
3.
سیستم های اجتماعی سیستم های اجتماعی از قبیل شرکت ها , دانشگاهها و انجمن ها اهدافی برای خود دارند و دربردارنده اجزایی هستند که آنها نیز برای خود اهدافی را دارا هستند .
سیستم های زیست محیطی این گونه سیستم ها بر خلاف سیستم های اجتماعی از خود هدفی ندارند , در عین حال به اهداف اجزای خود از جمله ارگانیسم ها و سیستم های اجتماعی خدمت می کنند .
در طول تاریخ معمولا سیستم های پیچیده تر را با ضوابط سیستم های ساده تر بررسی و مطالعه کرده اند .
مثلا یک زمانی سعی می کردند جانداران را به صورت مکانیکی بررسی نمایند اما مشخص شد که جنبه های اصلی ارگانیسم ها در تلقی مکانیستی از آنها منظور نشده است .
سیستم های اجتماعی را هم نگرش مکانیکی و هم با نگرش ارگانیسمی بررسی کرده اند .مثلا در جامعه شناسی مفهوم "فیزیک اجتماعی" مطرح شد .
مثلا می گفتند فرد در نظام اجتماعی مانند نقطه مکانیکی است و محیط اجتماعی او مثل میدان نیرو .
بنابراین می توان فرمول های مکانیکی را در پدیده های اجتماعی بکار برد .
در سازمانها نیز وضعیت مشابهی وجود داشت .
یک شرکت را ماشینی می دانستند که صاحبش بوجود آورده تا در خدمت اهداف او باشد .
مالکان کنترلی نامحدود نسبت به آنچه که ایجاد کرده بودند , داشتند .
اجزای انسانی شرکت , به مثابه اجزای قابل تعویض ماشین ها تلقی می شدند .
تنها تکلیف کارفرما در برابر کارگر , پرداخت دستمزد بود .
کارگر ماشینی است که اگر یک سکه در آن بیندازی یک واحد کار دریافت می کنی و اگر دو سکه بیندازی , دو واحد کار دریافت خواهی کرد .
وقتی اندازه و پیچیدگی سازمانها افزایش پیدا کرد , اداره کردن آنها به مثابه ماشین دیگر اثربخشی سابق را نداشت .
نامتمرکز کردن کنترل ضرورت پیدا کرد و این امر با مفهوم مکانیستی سازمان , سازگار نبود .
به عنوان مثالی از عدم اثربخشی الگوهای مکانیکی , مسئله شکایت اهالی یک مجتمع تجاری از کندی آسانسورهای مجتمع مطرح می شود : به دنبال شکایت اهالی مجتمع , یک شرکت مشاوره در زمینه آسانسور دعوت شد .
آنها در بررسی ها متوجه شدند که زمان انتظار برای آسانسور زیاد است و لذا امکان اضافه کردن آسانسور , تعویض آسانسورها و استفاده از کنترل کامپیوتری جهت استفاده بهتر از آسانسورها را بررسی و به این نتیجه رسیدند که عملی نیست و گفتند مسئله راه حل ندارد .
یک روانشناس پیشنهاد نمود که مسئله در اصل کندی آسانسور نیست بلکه رنج انتظار برای آسانسور است .
بنابراین می توان کاری کرد که کسانی که منتظر آسانسور هستند , سرگرم شوند .
او پیشنهاد کرد که در سالن انتظار آسانسور , آینه نصب شود تا افراد بتوانند هم سر و وضع خودشان را ببینند و هم (بدون جلب توجه ) دیگران را نظاره نمایند .
آآینه ها کار گذاشته شد و شکایت ها قطع گردید .
نگرش ارگانیسمی به سازمانها نیز تجربه شده است .
مثلا می گفتند سازمان یک موجود زیست شناختی با مغز واحد است .
سازمان به دو بخش تقسیم می شد : 1- مدیریت (جانشین مغز) 2- واحد عملیات (جانشین تن) واحد عملیات محدود و مقید بود به ارائه واکنش های از پیش تعیین شده نسبت به دستوراتی که از مدیریت واصل می شد .
کم کم اثر بخشی کاربرد الگوهای ارگانیسمی در سیستم های اجتماعی زیر سوال رفت .
دیگر کنترل متمرکز و و برخورد با کارکنان همچون اجزایی بدون شعور , مناسب نبود .آرام آرام چنین شد که اگر کارگران آزادی عمل داشتند , می توانستند وظایف خود را بهتر انجام دهند .
بنابراین کارکردهای مدیریت تغییر یافته و چنین شد : 1.
توانمند سازی و انگیزه مند سازی کارکنان در جهت انجام هرچه بهتر کار 2.
توسعه کارکنان , بنحوی که بتوانند در آینده عملکردی بهتر از امروز داشته باشند .
مدیریت بر کنش های متقابل آنان و نه بر کنش های فردیشان .
مدیریت بر کنش های متقابل واحد تحت مدیریت با سایر واحدهای سازمانی