پیشگفتار
مقدمه
نماز
عملی انسانی، خاص انسانها:
برنامه ای الهام بخش برای توجه به خود، توجه به آغاز و انجام، و بالاخره توجه به زندگی و هدف اساسی از آن.
تواضعی آگاهانه، در برابر بی نیاز مطلق و برآورنده همه نیازها از همه نیازمندان.
برنامه ((آزاده سازی))، آزادی از تمام انواع بندگیها و پرستشها: از خودپرستی و غیرپرستی، جاه پرستی، مال پرستی.
وسیله ای برانگیزنده و بازدارنده، برانگیزنده بسوی خیرات و بازدارنده از کژی ها و ناراستی ها.
کششی بسوی نعمت بخش بی منّت، انس یابی و الفت و سپاس نسبت به دارنده و بخشاینده همه نعمتهای همه جانبه ای که، ما و همه موجودات را احاطه کرده است.
وسیله ای برای بیشتر مانوس شدن با سرچشمه حیات و نیروگرفتن برای حرکت آفرینی و صفاجوئی و سلم طلبی و تجدید عهدی با ((عباد الله الصالحین)).
بازیابی راه ((صلاح)) خود و جامعه، که هر روز بلکه در هر قسمتی از هر روز ممکن است شکل و مصداقی تازه پیدا کند.
اینک این ما و این نعمت بزرگ الهی و انسانی که توسط پیامبر بزرگوار اسلام برای انسانها بیان شده است که در هر جمله و حرکتی از آن، نکته ای انسانی گنجانده شده است و با بهره گیری از آنها است که عنوان ((خیرالعمل)) را پیدا می کند.
زیرا نیرو دهنده برای اصلاح تمام روابط انسانی است، رابطه ای به خود و رابطه ای با دیگران (دیدی که از طبیعت و رفتاری که با انسانهای دیگر خواهد داشت) و رابطه ای با مبداء.
و همین است سّر اینکه ستون دین (الصلاه عمود دینکم) به حساب آمده و بازدارنده از همه بدیهای درونی و برونی (تنهی عن الفحشاء و المنکر) شمرده شده است.
مفاهیمی که درطی عبارات و جملات گفته میشود و حرکاتی که در ضمن نماز انجام میگیرد.
همه، عوامل ایجاد کیفیتی روحی برای نمازگزار واقعی است.
وقتی که به معنای عباراتی که می گوئیم توجه کنیم و به مراحلی که در حال نماز به صورت رکوع و سجود و قیام و قعود، یکی بعد از دیگری انجام میدهیم، دقت کنیم، حقیقت این گفتار را در می یابیم که:
الصلوه قربان کل تقی (نماز وسیله نزدیکی پرهیزگاران بخداست).
الصلاه میزان (نماز وسیله سنجش ایمان و درجه ایمانداری اشخاص است).
و با شناخت نماز است که واقف می شویم که چگونه نمازی را گزارنده باشیم که ((عمود دین)) و ((قوام اسلام)) و بازدارنده از ((فحشاء و منکر)) باشد.
درباره نماز که برنامه ای دائمی برای هر یک از افراد مسلمان است به صورتهای مختلف مطالبی گفته و نوشته شده است و هر فرد یا گروهی به تناسب شعور دینی خود را از آن بنوعی گرفته و می گیرد.
در این نوشته سعی شده است چهره ای از متن نماز ترسیم شود، تا نمازگزار با آگاهی به مفاهیم کلمات و حرکات، متوجه گفته ها و کرده های خود در نماز باشد و آنها را با توجه شایسته ادا کند.
زیرا نماز کسی ((نماز)) است که بداند چه می گوید.- همانطور که در قرآن به این مطلب اشاره شده ...
حتی تعلموا ما تقولون، تا نماز برای او سازنده باشد و فزاینده، نه فرساینده و خسته کننده.
آرزومند بهره برداری های انسانی بیشتری از این نعمت بزرگ اسلامی هستیم.
هر فردی مکلف است شبانه روز چندین مرتبه رو به خدا آورد.
یعنی دلش را از غیر حق خالی کرده، به مبداء خود متوجه گردد و برای یاد خدا نماز را برپا دارد ((اقم الصلوه لذکری)) در نتیجه تزکیه نسبی برایش حاصل می شود و (( ان الصلوه تنهی عن الفحشاء و المنکر)) به درستی که نماز از زشتی ها و ناپسندها باز می دارد.
و خلاصه با برپا داشتن نماز مصلحت ها و فایده های شخصی و معنوی فراوانی را در می یابد.
و دستور اکید شده است که نماز واجب را با جماعت بخوانید تا دلها با هم یکی شود و برکات معنوی بیشتری و بهتر نازل گردد.
تاریخچه نماز
الف- تاریخچه نماز
تاریخ نماز و پرستش به قدمت تاریخ ادیان، و سابقه ادیان به موازات پیشینه پیدایش حیات انسان است و اینک بررسی پیشینه تاریخی نماز، با توجه به آیات قرآنی.
نماز، نخستین عبادتی که بر بندگان واجب شد.
خدای، تعالی، در آغاز سوره بقره در توصیف اهل تقوی فرمود:
الذین یومنون بالغیب و یقیمون الصلوه و...
همانان که به غیب؛ یعنی به وجود خدا، معاد و فرشتگان، ایمان دارند و نماز را به پا می دارند و ...
و این می رساند که پس از وجوب اعتقاد به مبدأ و معاد و وحی و نبوت، نخستین چیزی که مطرح است و مهّم است، نماز است و بنابراین هیچ عبادتی را پیش از آن واجب نکرده اند زیرا اگر عبادتی قبل از حکم نماز مقرّر می شد مطمئنّاً آن را در کریمه مذکور، مقدّم بر نماز ذکر می فرمود.
افزون بر این از رسول گرامی اسلام (ص) روایت شده است که فرمودند:
اول ما فرض علی العباد الصلوه و اخر ما یبق عند الموت الصلوه و اول ما یحاسب به العبد یوم القیامه الصلوه فمن اجاب فقد سهل ما بعده و من لم یجب فقد اشتد ما بعده.
نخستین پرستشی که بر بندگان واجب شد نماز است آخرین عملی که به هنگام مردم بماند نماز است و اولین چیزی که روز قیامت از آن بپرسند نماز است.
پس هر کس بخوبی جواب گوید و پاسخش را بپذیرند، در حسابرس های پس از نمایش آسان گیرند و آن که پاسخ نیکو ندهد، در اعمال دیگرش به سختی حساب کشند.
و فرمودند:
اول ما افترض الله علی امتی الصلوات الخمس و اول ما یرفع من اعمالهم الصلوات الخمس و اول ما یسالون عنه الصلوات الخمس.
نخستین چیزی که خدا بر امتم واجب کرد پنج نماز است و نخستین چیزی که از اعمالشان بالا برده شود، پنج نماز است و نخستین چیزی که از آن سوال شوند پنج نماز است.
جمله های «اول ما فرض علی العباد الصلوه» و «اول ما افترض الله...» حاکی از آن است که پیش از نماز، هیچ عملی پا به عصه تشیع و وجوب ننهاده است.
جمله های «اول ما فرض علی العباد الصلوه» و «اول ما افترض الله...» حاکی از آن است که پیش از نماز، هیچ عملی پا به عصه تشیع و وجوب ننهاده است.
نماز در ادیان پیش از اسلام در سوره ابراهیم، آیه چهلم، حضرت ابراهیم برای خود و ذریه اش از خدا توفیق اقامه نماز می خواهد می گوید: رب اجعلنی مقیم الصلوه و من ذریتی.
ای پروردگار من، من و فرزندانم را اقامه کننده نماز قرار ده.
در سوره مریم، آیه های پنجاه و چهارم و پنجاه و پنجم، قرآن، ضمن ستایش از اسماعیل می گوید: و کان یامر اهله بالصلوه و کان عند ربه مرضیا.
افراد خانواده اش را به نماز فرمان می داد و نزد پروردگار خود مورد خشنودی بود.
در سوره هود، آیه هشتاد و هفتم، خداوند خطاب به شعیب، پدر زن حضرت موسی، می فرماید: قالوا یا شعیب اصلوتک تامرک ان نترک ما یعبد اباونا.
گفتند: ای شعیب!
آیا نمازت به تو فرمان می دهد که آنچه را پدران ما می پرستیدند، رها سازیم...؟
در سوره طه، آیه بیست و چهارم، خداوند خطاب به حضرت موسی می فرماید: اقم الصلوه لذکری.
نماز را برای یاد من برپا دار در سوره لقمان، آیه هفدهم به فرزندش می گوید: یا بنی اقم الصلوه و امر بالمعروف و انه عن المنکر.
پسرم نماز را بپا دار و امر به معروف و نه از منکر کن.
در سوره آل عمران هنگامی که از زکریا سخن به میان می آید و بیان می شود که چگونه زکریا از خداوند، درخواست ذریه طیبه کرد، بشارت تولد یحییه در حالی که از جانب فرشتگان به زکریا داده می شود که او ایستاده در محراب، به گذاردن نماز، مشغول است: کلما دخل علیها زکریا المحراب وجد عندها رزقا قال یا مریم انی لک هذا، قالت هو من عندالله ان الله یرزق من یشاء بغیر حساب.
هنالک دعا زکریا، قال رب هب لی من لدنک ذریه طیبه انک سمیع الدعاء.
فنادته الملئکه و هو قائم یصلی فی المحراب.
ان الله یبشرک بیحیی مصدقا بکلمه من الله و سیدا و حصورا و نبیا من الصالحین.
هر زمان که زکریا، در محراب عبادت بر مریم وارد شد، نزد ا روزیی را یافت.
گفت: ای مریم این روزی از کجا برایت رسیده است پاسخ داد که آن از نزد خداست.
همانا خدا به هر که خواهد از جایی که حسابش را نمی کند روزی می رساند؟
در آنجا زکریا پروردگارش را خواند گفت: ای پروردگار من از نزد خدت فرزندی پاکیزه به من عطا فرما، براستی که تو شنوای دعاهایی.
پس در حالی که ایستاده بود و در محراب، نماز نیایش می کرد، فرشتگان او را ندا می دادند که خدا تو را به یحیی مژده می دهد، فرزندی که فیض خدا (عیسی) را باور دارد و مهتر و خویشتنداری بی رغبت به زنان و پیامبری از شایسته کاران است.
در سوره مریم، آیه سی و یکم، از قول مسیح(ع) می خوانیم: و اوصانی بالصلوه والزکوه مادمت حیا.
و خدا تا زمانی که زنده باشم مرا به نماز و زکات فرمان داده است.
نماز یهودیان و مسیحیان به دعا نزدیکتر است.
یهود در ساعات سوم و ششم و نهم روز و در ساعات اولیه شب و آخر شب و هنگام تناول غذا، دعاهایی دارند.
رکوع در نماز کمتر اقوام وجود داشته است.
نماز یهود، از رکوع خالی است اما در مسیحیت، در قرآن مجید آیه چهل و سوم از سوره آل عمران به مریم (ع) خطاب شده است: یا مریم اقنتی لربک و اسجدی و ارکعی مع الراکعین.
ای مریم!
برای پروردگارت قنوت بخوان و سجده کن و با رکوع کنندگان، رکوع بجای آور.
مسیحیان، در روز یکشنبه، در کلیسا، جلسات دعای دسته جمعی تشکیل می دهند.
بعلاوه، روحانیون و وابستگان آنان دعاهایی دارند و معقتقدند که باید دعا کنند و با دلی پاک، حاجات خود را از خدا بخواهند.
با وجود این، آخرین نمازی را که مسیح با حوارین به جای آورد.
بهترین صورت دعا می دانند و این دعا یا نماز، مشتمل بر تمجید خداست و آنگاه شش فقره آن به بیان حاجات که طلب نان روزانه، یکی از آنهاست، اختصاص دارد و پس از اظهار حوایج، باز به تسبیح مقام ربوبیت می پردازند.
مسیحیان، در دعاهای خود، علاوه بر پدر آسمانی، به روح القدس و ابن همه توجه دارند.
علاوه بر تشیع نماز در ادیان حقه، در ادیان دیگر نیز، ناز و نیایش وجود دارد؛ حتی بت پرستان هم در برابر بتها، اورادی می خوانند و کارهایی بعنوان عبادت، اجرا می کنندک در بیشتر آن کیشها، سجده، جزئی از این عبادتهاست.
زرتشتیان را پنج نماز است، که هنگام طلوع آفتاب و ظهر و عصر و اول شب و زمان خفتن، اجرا می کنند.
بعلاوه برای هر یک از شبها و روزهای ماه، سرودهای ویژه ای دارند که مجموع آنها را در خرده اوستا ویسنا می توان یافت.
«صابیان» که بقایای آنان در خوزستان وجود دارند، نمازهای پنجگانه را بجای می آوردند و هر سال، سی روز روزه می گرفتند.
اعراب جاهلیت، در مقابل خانه کعبه، برهنه، حاضر می شدند و با صفیر و کف زدن، اظهار عبادت می کردند.
احتمالا نماز و نیایشی که در زمان حضرت ابراهیم (ع) معمول بوده است، در طول قرون و اعصار، به تدریج به کلی تحریف گشته و به چنین صورتی در آمده بود و شاید به خاطر همین تحریف است که در آیه سی و پنجم سوره انفال، کیفیت نماز اعراب جاهلیت، مورد سرزنش قرار گرفته است: و ما کان صلاتهم عند البیت الا مکاء و تصدیه.
نمازی که اعراب پیش از اسلام، جلو خانه خدا به جای می آورند، چیزی جز صفیر برآوردن و کف زدن نبود.
برخی از قبایل، عبادت را در مقابل بتان، به وسیله رقص و حرکات منظم و هماهنگ، ادا می کرده اند.
بی گمان، این گونه حرکات را نوعی تعظیم می شناختند به نحوی آن را با عبادت که موجب تقرب به خدا یا بتها، تصور می کردند، ربط می دادند؛ چنانکه شاید، عریان بودن اعراب جاهلیت، به هنگام طواف، از آن جهت بوده است که در لباس ناپاک یا در جامه یی که به هر حال از جمله امتعه دنیوی بوده است، برای عبادت، حاضر نشوند.
از موراد فوق بر می آید که نماز در اعماق تاریخ انسان ریشه دارد و در تمامی دوره ها و جامعه های بشی و به موازات خداشناسی او امری فیری است، وجود داشته است و همانند آن تجلّیات گوناگون به خود گرفته است و به صورتهای مختلف اجرا شده است.
نماز در اسلام برحسب بعضی از روایات، سه سال پیش از بعثت، جبرئیل (ع)، وضو و نماز را به پیامبر اکرم(ص) آموخته است.
ولی آنچه مسلّم است از آغاز بعثت، خدیجه(ع) و علی بن ابیطالب(ع) با پیغمبر اکرم(ص) نماز می خواندند و در نماز ایشان، عمل رکوع و سجود، انجام می شده است.
بتدریج بر مسلمانان نمازگزار، افزوده شد و ((جعفر و زید و ابوبکر)) و دیگران به این جماعت می پیوستند امّا پیغمبر (ص) و یاران، نماز خود را در کوهستانها ادا می کردند و چون دین حنیف، قوّت گرفت، با درخواست عمر، مسلمانان آشکارا به مقابل کعبه آمدند و به نماز و طواف پرداختند.
آنان که به دو بار نازل شدن سوره فاتحه، قائل شده اند، می گویند: سوره فاتحه، بار اوّل در سال اوّل بعثت، نازل شده و پیغمبر اکرم (ص)، آن را در نماز، قرائت می کرده اند و بار دوم در مدینه، نازل شده است.
تشریع پنج نماز گفته اند: پیش از وجوب پنج نماز، مسلمانان فقط در بامداد و عصر، هر بار، دو رکعت نماز می خواندند تا آنکه در شب معراج، نمازهای پنجگانه مقرر گردید.
برخی تاریخ تشریع نمازهای پنجگانه را یک سال قبل از هجرت، پنداشته اند و می گویند: نخستین از نمازهای پنجگانه نماز ظهر بوده است.
عده کمی هم تشیع نمازهای پنجگانه را در سال اول هجرت دانسته اند و گفته اند: در سوره روم که مکی است، آیه های شانزدهم و هفدهم که اوقات نمازهای پنجگانه ازآنها استفاده می شود، مدنی است.
این نظر درست نمی نماید زیرا در سوره های کوثر و ماعون که هر دو مسلما مکی است، لفظ صلوه به معنی نماز بوده است و اگر در آیه مندرج در سوره کوثر، امر به صلوه متوجه شخص پیامبر باشد آیه مذکور در سوره ماعون عام است و در مقام سرزنش نمازگزارانی است که از نماز خود غفلت دارند.
بعضی بر مبنای آیه هفتاد و هشتم از سوره اسراء که سوره ای مکی است و اوقات نماز گزاردن در آن معین شده است، گفته اند: تشریع نماز در شب معراج بوده است و گفته اند تا سال اول هجرت، نماز مغرب، سه رکعت و باقی نمازها دو رکعت گذارده می شد و از سال اول هجرت، نماز سفر، به حال خود باقی ماند و مقرر شد که در حضر، نمازها ظهر و عصر و عشا چهار رکعت باشد.
با این همه، نمی توان تاریخ تشریع نمازهای پنجگانه را به نحو قاطع تعیین کرد.
تشریع نماز قصر همه نمازها پیش از هجرت برای حاضر و مسافر دو رکعت بوده است لیکن پس از هجرت، نمازهای ظهر، عصر و عشا برای حاضر به چهاررکعت افزایش یافت و مقرر شد که برای مسافران همان دو رکعت باشد.
همچنین مقرر شد که برای هر دو گروه، نماز صبح، دو رکعت و نماز مغرب، سه رکعت باشد.
تشریع نماز خوف تشریع نماز خوف، پس از هجرت ودر غزوه ((ذات الرقاع)) بوده است.
گفته اند که در ((ذات الرقاع)) دشمنان می خواستند به هنگام نماز به لشکر اسلام حمله کنند و چون نتوانستند برای اجرای حمله آماده شوند، بر وقت از دست رفته افسوس می خوردند.
یکی از سران سپاه کفر گفت: جای افسوس نیست.
مسلمانان نماز دیگری دارند به نام عصر که آن را بزرگتر می شمرند.
به هنگام آن بر آنان حمله می بریم.
پیغمبر اکرم (ص) به الهام غیبی از نقشه آنان باخبر شدند و نماز عصر را به صورت ((نماز خوف)) بجای آوردند.
به این ترتیب که در طول نماز با تعویض نوبت، عدّه ای به عبادت اشتغال داشتند و گروهی دیگر به حراست و دشمن نتوانست از اصل غافلگیری استفاده کند.
گویند: خالدبن ولید، به خاطر همین پیش بینی و پیش آگاهی اعجاز آمیز پیغمبر اکرم(ص) از قصد حمله آنان، مسلمانان شد.
تشریع نمازهای جمعه و عیدین برحسب بعضی از مدارک، نماز جمعه، پیش از هجرت، تشریع شده است و اهل مدینه، قبل از هجرت، نماز جمعه گزارده اند، لیکن بیشتر مورّخان و نویسندگان سیره نبوی، تاریخ جمعه را سال اوّل هجرت دانسته اند بویژه آنکه سوره جمعه که آیات نهم تا یازدهم آن مستند تشریع نماز جمعه است، سوره ای مدنی است، و تشریع نمازهای عیدین گویا، در سال دوم هجرت بوده است.
تشریع نماز آیات تشریع نمازهای آیات(خسوف، کسوف، زلزله و...) پس از هجرت بوده است، چنان که گفته اند: ماه در سال پنجم هجرت، در مدینه منوّره، منخسف شد.
یهودیان مدینه، بر مس می کوفتند و تصوّر می کردند که ماه، این صدا را می شنود و از ترس آشکار می شود.
پیغمبر اکرم(ص)، اعتقاد آنان را خرافه دانستند و به یاران خود دستور نماز خسوف دادند و نماز آیات را با آنان به جماعت خواندند.
پیغمبر اکرم (ص)، از ماریه قبطیّه، فرزندی داشتند به نام ابراهیم که مورد علاقه شدید آن حضرت بود و از دنیا رفت.
خورشید در روز وفات او گرفت.
مردم پنداشتند که آفتاب به سبب وفات ابراهیم گرفته است.
رسول خدا (ص) که با هرگونه خرافه ای مبارزه می کردند، مردم را مخاطب قرار دادند و فرمودند: خورشید و ماه، دو آیه از آیه های خدا هستند و برای ولادت و مرگ کسی نمی گیرند.
هنگامی که خسوف و کسوف و نمازی که هنگام حدوث آثار طبیعی ترس آور خوانده می شود، به موجب سنّت قولی و فعلی پیغمبر اکرم (ص) در سالهای پس از هجرت، مقرّر شده است.
تشریع نماز استسقا (درخواست باران) درباره مشروعیّت نماز استسقا به دو آیه از قرآن مجید استناد کرده اند که یکی مدنی و دیگری مکّی است امّا تاییدی که از سنّت برای آن وجود دارد، در مدینه واقع شده است: در یکی از سالهای پس از هجرت، مردم مدینه، گرفتار خشکسالی و قحطی شدند و از پیغمبر اکرم(ص) تقاضای دعای باران کردند.
فرستاده خدا، فرمودند که مردان، زنان و کودکان، به مصلّی بروند و جانوارن اهلی را هم به همراه خود ببرند.
آنگاه نماز استسقا را با آنان به جماعت خواندند و از خدا درخواست نزول رحمت کردند.
دیری نگذشت که ابرها به هم پیوستند و فرو باریدند و بارش، یک هفته ادامه یافت تا آنجا که بیم ویرانی رفت و مردم از آن حضرت درخواست دعا برای قطع باران کردند و دعای دوم رسول خدا(ص) هم به اجابت پیوست چند نمونه از آیات قرآن و معصومین درباره نماز: یا ایها الذین امنو اذکرو الله ذکر کثیرا و سبحوه بکره و اصیلا ای ایمان آورده ها خا رابسیار یاد کنید (همیشه به یاد او و نعمت های او باشید.)واو را هر صیح و شام به پاکی بسائید.
و به کار برید صحیح داده های او توجه نمایید.
یا ایها الذین امنو استعینوا بالصبر واصلوه ان الله مع الصابرین ای ایمان دارها : در راه خود سازی خویش از دو چیز کمک بگیرد: صبر و تحمل در برابر سختی ها و از جا در نرفتن که بسیاری از شکست در نتیجه نداشتن استقامت می باشد.
نماز و توجه بخدای یگانه که با اوایمان دارید.
و محققا خدا با کسانی ایت که در راه حق استقامت دارند و سختی ها را تحمل می کنند.
و اقم الصلوه لذکری : نماز را برای یاد من برپادار با مسلمان بودن سازگار نیست لیس منی من استخف بصلاته از من نیست کسی که نماز را سبک بشمارد.
نماز ستو وبرپادارنده دین است الله الله فی اصلاه فانها عموود دینکم خدا را در نظر بگیرد مورد نماز که ستون نگهدارنده دین شماست .
محبوبترین کارها در نزد خدا: احب الاعمال الی الله عزوجل الصلوه والبر والجهاد پسنده یده ترین کارها نزد خدای بزرگ سه چیز است نماز نیکی کردن و جهاد نماز موجب برپایی اسلام اوصیکم بالصلوه التی هی عمود الدین وقوام الاسلام فلا تغلوا عنها شما را به نماز توصیه می کنم که ستون دینتان و موجب برپایی اسلام است.
بنابراین از آن غافل نمانید خود را از ان بی نصیب نسازید.
عله الصلاه، اقرار بالربونیه ، خلع الانداد ، لئلا ینسی العبد سیده و مدبره و خالقه فیبطره وزاجر له عن المعاصی ، مانعا من انواع الفساد ، علت و حکمت نماز اقرار به ربوبیت پرورگار ،کنار گذاشتن شرکت واموری که نوع مردم ، آنها را در امور موثر می بینند، برای اینکه آدمی صاحب نعمت اصلی مدبر و خالق خود را فراموش نکنند ،تا سرگرم بزندگی جاری می شود، نماز، انسان را از گناهان دور وپاک نگاه می دارد و از انواع فساد وتباهی ها جلوگیری می کنند.
اذان یعنی اعلام کردن و آن چند جمله مقطع و کوتاه است که شامل شعارهای اساسی اسلام ومطالبی راجع به اهمیت نماز است که بوسیله آن رسیدن اول وقت نماز اعلام می شود.
و همچنین قبل از شروع بنماز اگر چه در اول وقت نباشد آن چند جمله شعاری را تکرار می کنند.
در آن جمله های مقطع بزرگی مبدا آفرینش، شهاد به یگانگی او، شهادت برسالت پیغمبر اسلام ، و نماز موجب رستگاری دانستن و تشویق بدان مطرح است که در ضمن 18 جمله ادا می شود بدین ترتیب : الله اکبر : خدا را بزرگتر از آن که بتوان وصف کرد وبالاتر از انچه درک کرده ایم دانستن اشهد ان لااله الا الله : شهادت به یکانگی خدا که محبوب و معبود واقعی هر کس است.
اشهد ان محمدا رسول الله : که گواهی برسالت و حقانیت حضرت محمد(ص) در رسالت است اشهد ان علیا ولی الله : که شهادت به ولایت وصایت علی (ع) است حی علی اصلاه: بشتابید برای نماز حی علی الفلاح : بشتابید برای آنچه موجب رستگاری (بلکه خود آن ) است.
حی علی خیر العمل : بشتابید برای عمل بهتریت که (جهت بخش سایر کارها نیز هست ) الله الکبر لااله الا الله که در آخرین جمله ، توحید کامل و اینکه معبود شایسته پرستش و دوستی ، جز خدائی که از هر جهت کامل وبی نیاز است وجود ندارد ، اعلام می گردد.
اقامه آمادگی برای نماز با حضور قلب علاوه بر اذان، برای اینکه توجه بیشتری برای نمازگزان پیدا شود، بعضی از همان جمله ها اندکی قبل از شروع نماز ( با مختصر تفاوتی) تکرار میشود که آن را اقامه می گویند.
که حتی المقدور نباید آنرا ترک کرد و مجموع جملات آن 17 و تفاوت آن با اذان این است که ابتدا بجای 4 مرتبه ((الله اکبر)) 2 مرتبه گفته می شود.
و بعد از ((حی علی خیر العمل))، 2 مرتبه جمله ((قد قامت الصلاه)) (محققاً نماز برپا شد) را اضافه میکنند.
و در آخر، فقط یکبار ((لا اله الا الله)) میگویند.
کسیکه عجله دارد میتواند هر جمله از اقامه را یکبار بگوید و نگفتن آن نیز به صحت نماز ضرری نمی رساند.
زنان بچه دار و خانه دار اگر فرصت کمتری دارند، میتوانند بجای جملات اقامه، فقط تکبیر( یعنی الله اکبر و شهادتین یعنی به یگانگی خدا و رسالت پیغمبر (ص) را بگویند.
ولی خوبست در صورتیکه فرصت کافی دارند، تمام آنرا با توجه کامل انجام دهند.
مفاهیم و حرکات نماز: حمد سوره ((حمد)) یا فاتحه الکتاب موقعیت خاصی در اسلام و میان مسلمین دارد.
کتاب دینی مسلمانان که قرآن است با این سوره آغاز میشود و بهمین مناسبت که آنرا فاتحه الکتاب (یعنی بازکننده و گشاینده کتاب) گفته اند.
هر مسلمان نمازگزار آنرا حداقل در شبانه روز 10 بار در ضمن 5 نماز شبانه روزی (در هر نماز 2 بار)، بر زبان می آورد و اگر نمازها به جماعت خوانده شود، در مساجد و معابد مختلف، توسط امام جماعتها، به نیابت از طرف اقتداکنندگان قرائت میشود و همه به آن گوش فرا می دهند و ساکت می مانند.
ونیز به مناسبتهای مختلف توسط مسلمین خوانده و تکرار می شود.
چنانکه معمول شده به یاد بود کسانی که از دنیا رفته اند، هر روز و هر شب صدها و هزارها بار خوانده میشود.
و نیز بقصد شفای بیماران و برای هر خیر و برکتی، معمول شده است که آنرا می خوانند.
معروف است که این سوره فهرست و حاوی مجموعه مطالبی است که به تفصیل در ضمن 6 هزار و چند صد آیه قرآن، بازگو شده است.
اینک باید دید معنای این سوره و جمله ها و کلماتی که در آن بکار رفته اند چیست؟
سوره ای که می توان آنرا زبان بین المللی عملی تمام مسلمانان جهان دانست.
زیرا اصل نماز بایستی بهمان لغات و کلمات اصلی خود یعنی در قالب کلمات عربی خوانده شود.
(و در واقع تمام امت اسلامی از هر منطقه و نژادی که هستند و با هر زبان مادری که تکلم می کنند، با اتحاد در طرز ادای این مفاهیم، به طور موثر و عجیبی، آشنائی فکری پیدا می کنند و در حقیقت زبان دوم تمامی نمازگزاران است.) اینک ترجمه ای، همراه با توضیح از آنچه که در نماز می گوئیم: الحمدلله رب العالمین حمد سپاس و ستایش نسبت به کسی که 4 خصوصیت را داشته باشد، عنوان ((حمد)) را دارد: چهار خصوصیت کسی که شایسته حمد است: هر کس هر چه نعمت و خوبی دارد، از ناحیه او است ولی خود او بهیچ وجه نیازی ندارد و مستقلاً منشاء و مبداء فیض رسانی است.
در اعطاء آن نعمتها به دیگران، منتی و توقعی ندارد و اگر خواست هائی هم دارد، بر اساس ((کمال رسانی)) است و نه کمال یابی و توقع و انتظار شخصی.
در عطای خود هیچ نوع ((الزام و اجباری)) نداشته و ندارد و فیض بخشی او با اختیار مطلق و کاملاً بودن قید و شرط است.
((اراده او در هر حال، نافذ و در کار است و چنان نیست که اختیار کار از دست او خارج شده باشد.
سوره ((توحید)) اینکه ملاحظه می کنیم بطور معمول.
مسلمین و بخصوص شیعیان بعد از سوره ((حمد)) سوره ((قل هو الله احد)) را می خوانند، شاید علاوه بر کوتاهی جمله ها و آسانی تلفظ و در عین حال افق بلند معانی، سر دیگری هم داشته باشد.
و آن تکمیل حالت روحانی و سیر معنوی بعد از خواندن حمد، با ریشه و اساس دعوت انبیاء بخصوص آنچه اسلام روی آن سخت تکیه دارد، یعنی ایجاد روح توحید و اخلاص، میباشد.
و میدانیم که این هر دو نام همین سوره اند: توحید، اخلاص.
توحید، نه فشار آوردن بر مغز که ادله ای را که برای یگانگی مبداء گفته شده است، به ذهن بیاوریم، بلکه جهانی را با همه عظمت، یکپارچه دانستن و یگانگی را در تمام جلوه های زندگی تحقق بخشیدن در بیان تفصیلی ((ایاک نعبد و ایاک نستعین)) و برای خلوص معنا از ساخته های ذهنی یک انسان بازگو میشود.
که ((قل)) بگو، تا نگویند از خودش می گوید، ((هوالله))، اوست اله((احد)) یگانه و فرداست.((الله الصمد))، خدا که از هر جهت بی نیاز است، خلا ندارد نیاز ندارد، مانند ماده قابلیت تراکم و انبساط ندارد، خلق و ایجاد، به معنای جدا شدن چیزی از او نیست، که مستلزم کم شدن او باشد، این کلمه در قرآن فقط یکبار و در همین جا بکار رفته است و همه خصوصیات، این سوره که سوره ((توحید)) و سوره ((اخلاص)) نام گرفته است، به جهت عمق معنای همین کلمه است.
((الصمد)) بی نیاز برآورنده نیازها از همه نیازمندها که تمامی آفریده هستند.
زیرا هر موجودی نیازمند آن است که در شرایط خاصی خصوصیات و حدود خود را حفظ کند، در حرکت باشد، جهت حرکتی او مشخص باشد، تحت جاذبه باشد، دافعه داشته باشد، و همه اینها نیاز به محرک اصلی دارند، این محرک اصلی نه از چنین موجودی جدا است و نه همانند ذرات ترکیبی آنها، با آنهاست از چنین موجودی که ((غنی مطلق)) است و تنها با مقایسه فقر قابل تصور است، قرآن به کلمه ((صمد)) تعبیر شده است.
از امام پنجم نقل شده که فرمودند: ((مردمی درقرون و اعصار آینده خواهند آمد و متوجه دقایق معنای ((صمد)) خواهند شد، آری مردمی که در ساختمان ذرات ماده و تشکیلات درونی آن و تبدیل ماده به انرژی و فواصل عمیق بین هسته اتم و پروتون ها و نظائر آن، خاطراتی و تحقیقاتی دارند.
بعد از خواندن یک سوره از قرآن به انتخاب خود نمازگزار که گویای وضع روحی و ادراکات، دینی او خواهد بود.
((الله اکبر)) گفته می شود و بار دیگر با خود بازگو می کند که هر چه از خدا در تصورداری باید با افق بالاتری بیندیشی و خدا را از آن پاکتر بدانی و سعی کنی عروج و صعود معنوی بیشتری پیدا کنی، آری اثر خواندن حمد و یک سوره ایجاد حالت خضوع و خود را مواجه دیدن با عظمتی فوق العاده که به صورت ((رکوع)) متظاهر میشود تا مقداری که کف دستها، را بتوان محاذی زانوهای پا رساند، کمر را خم می کنیم و تنها و تنها این حالت را در برابر خدا خواهیم داشت و دیگر در هیچ مورد.
زیرا نه هیچ چیز و نه هیچ کس وجود دارد که ارزش خم شدن در برابرش برای یک انسان وجود داشته باشد.
نه ابداً، این چنین کسی تنها خداست و بس.
سبحان ربی العظیم و بحمده (پاک و منزه است پروردگار من، پروردگاری که سراسر عظمت است و من نمازگزار به حمد او مشغولم).
اگر خواستیم آنقدر تکرار می کنیم که حالت توجه به عظمت، درک عظمت، مفهوم عظیم در ما بطور برجسته پیدا شود و آن وقت است که براستی ((رکوع)) کرده ایم.
و خدا را منزه دانسته و بحمد او پرداخته ایم ((رب عظیم)) مالک مدبر بس بزرگ، و نیز سه بار می گوئیم ((سبحان الله)) که پاک شماری خدا از همه تصورات و اندیشه هاست، توشه ای از این حالت برمی گیریم، نیرو می یابیم، تصمیم قاطع یافته ایم که در برابر عظمت او و تنها در برابر او انسان می تواند تعظیم کند و گرنه انسانیت خود را بی ارزش نموده است.
کمر را راست می کنیم، بازاندیشی می کنیم به یاد می آوریم که حالت حمد.
از عظمت، عظمت آفرین است که می تواند بما عظمت ببخشد و باید از عظمت بهره مند شویم تا سبحان ربی العظیم بهدف رسیده باشد وگرنه چه نصیبی از رب برده ایم؟
اساساً عظمت چیست؟
و آنرا چه میدانیم؟
عظمت مقداری کمی که نیست.
اصلاً در میان تاروپود زمان که عظمت را نمی توان، آن طور که هست بطور شایسته درک کرد.
عظمت را در فوق زمان باید جستجو کرد، سبحان ربی العظیم و بحمده از قلمرو، دقیقه و ساعت و سپس روز و هفته و بعد هم ماه و سال و اساساً قرن و قرون و اعصار، حرکت های مختلف زمین، ماه، خورشید، خورشیدها و ماههای متعدد، دیگر منظومه ها و همه کرات و کهکشانها و ابعادی که ایجاد می کنند خارج است، آری فوق همه اینها، فوق زمان.
راست ایستاده ایم می گوئیم.
سمع الله لمن حمده (خدا که بر همه چیز احاطه دارد شنید حمد کسی را که او را حمد کرد).
(اگر حمد من نمازگزار، حمدی از او باشد، شنید) باز متذکر می شویم که خدا بزرگتر از آن است که اینگونه حمد شود و از عظمت او این چنین دستوراتی بذهن ما بیاید.
بهرحال سرشار از عظمت، به تناسب درک این دستور انسانی، مبداء آفرینش را به یاد می آوریم و نقشه های یادآور عظمت آنرا، او را سزاوار تکریم بیشتری می بینیم وخود را سزاوار نیازمندی خود را بیشتر درک کنیم به وجود بی نیاز ومطلق نزدیک تر می شویم، میرویم تا پیشانی را روی خاک زمین بگذاریم و یکسره دلباخته عظمت می شویم و در آن حال فرودآمدن ((اوج معنوی)) پیدا می آنیم و از مرحله عظمت به مرحله ((علّو)) و درک بالائی و والائی می رسیم یعنی در حالت سجده قرار می گیریم و می گوئیم: