بخش اول : بحث هاى عمومى
اهمیت ورزش
امروزه ورزش یکى از امورى است که به عناوین مختلف در جهان مطرح شده و گروه زیادى به اشکال گوناگون با آن سروکار دارند.
برخى از مردم ، ورزش کار حرفه اى اند و گروهى ورزش کار آماتور.
گروهى طرفدار و علاقه مند به ورزش و دیدن برنامه ها، مسابقات و نمایشهاى ورزشى بوده ، و عده اى نیز از راه ورزش امور زندگى خویش را مى گذرانند.
وزارتخانه ها و ادارات ورزشى فراوانى تاءسیس شده و مخارج زیادى صرف ورزش ، ساختن استادیوم ها، مجتمع ها، و باشگاههاى ورزشى و نیز تهیه وسایل و لباسهاى ورزشى و یا تماشاى مسابقات ورزشى مى شود.
بخش هاى قابل توجهى از برنامه هاى تلویزیون ، رادیو، مجلات ، و سایر رسانه هاى گروهى ، به ورزش و اخبار ورزشى اختصاص دارد و خلاصه ورزش یکى از امورى است که در جهان به صورت جدى مطرح بوده و از جهات مختلف داراى اهمیت مى باشد، از جمله :
1.
امروزه یکى از مشکلات جامعه بشرى ، مساءله بى کارى و عوارض ناشى از آن است .
بى کارى ، به ویژه براى نوجوانان و جوانان و به خصوص در ایام تعطیلات تابستانى مدارس و مراکز آموزشى ، بسیار خطرناک و مضر است و باید با آن مبارزه شده ، یا به نحوى اوقات بى کارى را پر نمود که مفید بوده و یا لااقل مضر نباشد.
بسیارى از انحرافات ، از قبیل : اعتیاد به مواد مخدر، دزدى و ایجاد مزاحمت ، دعواها و درگیریهاى خیابانى ، انحرافات جنسى و...
زاییده بى کارى و ولگردى است .
مرحوم شهید مطهرى در کتاب تعلیم و تربیت در اسلام ، مطلبى تحت عنوان ((زن و غیبت )) دارد و مى فرماید:
((زنها در قدیم مشهور بودند که زیاد غیبت مى کنند.
شاید این به عنوان یک خصلت زنانه معروف شده بود که زن طبیعتش این است و جنسا غیبت کن است ، در صورتى که چنین چیزى نیست ، زن و مرد فرق نمى کنند.
علتش این بود که زن - مخصوصا زنهاى متعینات ، زنهایى که کلفت داشته اند و در خانه ، همه کارهایشان را کلفت و نوکر انجام مى دادند - هیچ شغلى و هیچ کارى ، نه داخلى و نه خارجى نداشت ، صبح تا شب باید بنشیند و هیچ کارى نکند.
کتاب هم که مطالعه نمى کرده و اهل علم هم که نبوده ، باید یک زن هم شاءن خود پیدا کند، با آن زن چه کند؟
راهى غیر از غیبت کردن به رویشان باز نبوده ، و این برایشان یک امر ضرورى بوده ، یعنى اگر غیبت نمى کردند، واقعا بدبخت و بى چاره بودند.))(1)
شاید به واسطه جلوگیرى از همین عوارض سوء بى کارى باشد که مى بینیم در اسلام از ((کار و انسان شاغل )) بسیار تجلیل شده است .(2)
احادیث فراوانى در این زمینه وارد شده که توجه شما را به برخى از آن احادیث جلب مى نمایم :
امام على (ع ) فرمود:
ان الله یحب المحترف الامین (3)
خداوند، انسان امینى را که داراى حرفه است (و به آن اشتغال دارد) دوست مى دارد.
رسول خدا (ص ) فرمود:
الکاد لعیاله کالمجاهد فى سبیل الله (4)
کسى که خود را براى اداره زندگى اش به مشقت مى اندازد، مانند کسى است که در راه خدا جهاد مى کند.
رسول اکرم (ص ) فرمود:
ملعون من القى کله على الناس (5)
هر کس که سنگینى (اقتصادى ) خود را بر دوش مردم بیندازد، ملعون است .
بدون شک ، مردم و کشور باید در پى ایجاد کار و اشتغال سالم براى همه باشند، ولى آیا همیشه امکان اشتغال براى همه و به ویژه جوانان و نوجوانان فراهم است ؟
اگر این امکان فراهم نشد، تکلیف چیست ؟
آیا ایجاد سرگرمى هاى سالم و مفید نمى تواند از بسیارى انحرافات جلوگیرى کند؟
ورزش یکى از مفیدترین و سالم ترین سرگرمى هایى است که مى تواند اوقات فراغت جوانان و نوجوانان را پر کند.
2.
ورزش ، کسالت و تنبلى را از انسان زدوده و به وى نشاط و شادابى بخشیده ، او را براى انجام کارها و وظایف فردى و اجتماعى آماده نموده و اخلاقش را بهبود مى بخشد.
3.
ورزش ، روحیه شجاعت ، از خودگذشتگى ، مبارزه با ظلم و ظالم و دفاع از مظلوم را در انسان تقویت نموده ، اراده وى را قوى مى سازد.
4.
ورزش ، توان رزمى انسان را افزایش مى دهد.
بالا بودن توان جسمانى نیروهاى نظامى و رزمى ، تنها در زمانهاى گذشته که جنگ ها با سلاح هاى سرد صورت مى گرفت ، مورد توجه نبوده ، بلکه امروزه نیز حائز اهمیت فراوان است و تمرینات بدنى قسمت عمده اى از آموزش هاى نظامیان و به ویژه کماندوها و نیروهاى ویژه را تشکیل مى دهد.
همچنین افرادى که از نقطه نظر بدنى و جسمانى ، ضعیف و یا ناقص باشند، در ارتش پذیرفته نشده و گاه از خدمت سربازى نیز معاف مى گردند.
5.
اهمیت سلامتى و توانمندى جسمانى بر کسى پوشیده نیست .
پیامبر گرامى اسلام (ص ) درباره حق بدن بر انسان مى فرماید:
ان لربک علیک حقا، و ان لجسدک علیک حقا و لاهلک علیک حقا(6)
پروردگارت بر تو حقى دارد، و بدنت بر تو حقى دارد، و خانواده ات (نیز) بر تو حقى دارد.
آنچه در این حدیث ارزنده قابل توجه است ، این است که پیامبر بزرگوار اسلام ، تا بدان پایه براى جسم و بدن ارزش و اهمیت قایل است که حق بدن را در ردیف حق پروردگار (آن هم بلافاصله بعد از آن ) و در کنار حق خانواده (و حتى قبل از آن ) ذکر مى فرماید.
زمانى انسان مى تواند حق پروردگار و خانواده خویش را به بهترین نحوى ادا کند، که از بدنى سالم و نیرومند برخوردار باشد.
ورزش ، کمک شایانى به ایجاد و تقویت سلامتى جسمانى و روانى مى کند، و افرادى که با روش صحیح ورزش مى کنند و یا داراى کارهاى باتحرک مى باشند، سالم تر بوده و عمرشان از افرادى که کارهاى بدون تحرک دارند بیشتر است .
شهید دکتر سید رضا پاک نژاد در کتاب اولین دانشگاه و آخرین پیامبر مى نویسد:
((عضلات در حال ورزش 10 تا 18 برابر در حال استراحت احتیاج به خون دارند، 20 دفعه بیشتر قند و اکسیژن مصرف مى نمایند، 50 بار زیادتر گازکربنیک دفع مى نمایند، و با توجه به همین ارقام ، اهمیت کار قلب هنگام ورزش روشن مى گردد...
در واکنش قلب در برابر کار عضلانى ، مشاهده مى شود ضربانهاى دبى ، حجم خون ، فشارخون و حتى ترکیبات فیزیکوشیمیایى خون را دگرگون مى سازد.
ضربان قلب هنگام کار بدنى ، یعنى زمانى که عضلات را به فعالیت مى داریم ، 2 - 3 و حتى 4 برابر، و امکان دارد به 200 ضربه در دقیقه برسد.
حجم خون 2 - 3 برابر و دبى قلب 6 - 7 و حتى 8 برابر و گاه زیادتر شود و دبى قلب از 4 لیتر در دقیقه ممکن است به 30 تا 35 لیتر در دقیقه برسد، در صورتى که دبى قلب شخص سالم و ورزیده در حال معمولى 25 لیتر است ...
حجم قلب ورزش کاران و کارگرانى که کار بدنى سنگینى دارند، بدون شک افزایش مى یابد، اما این افزایش به عقیده بسیارى ، فیزیولوژیک و کاملا طبیعى است .
در اثر فعالیت بدن ، حجم قلب افزایش مى یابد، زیرا جدار بطن ها به ویژه بطن چپ ضخیم مى شوند، یعنى همانطور که عضلات بازو در اثر ورزش یا ابتلا به برخى بیمارى ها قوى مى شود، عضلات قلب هم در اثر کار، قوى مى گردد و در نتیجه قدرت انقباض قلب زیاد مى شود...))(7)
وى در بخش دیگرى از کتابش ، درباره فواید ورزش چنین مى نگارد:
1.
قدرت انقباض و نظم ضربان قلب پس از مدتى ورزش کردن بهتر مى شود...
2.
گنجایش ریه ها بیشتر مى گردد و در نتیجه ، اکسیژن بهترى و بیشترى به بدن مى رسد...
ورزش صحیح و معتدل و متناسب با مزاج ، سبب نظم و ثبات حرکات تنفس مى گردد و تنفس عمیق تر، ولى شمارش آن کمتر مى شود.
نام کتاب : ورزش در اسلام نام نویسنده : حسین صبورى بخش اول : بحث هاى عمومى اهمیت ورزش امروزه ورزش یکى از امورى است که به عناوین مختلف در جهان مطرح شده و گروه زیادى به اشکال گوناگون با آن سروکار دارند.
گروهى طرفدار و علاقه مند به ورزش و دیدن برنامه ها، مسابقات و نمایشهاى ورزشى بوده ، و عده اى نیز از راه ورزش امور زندگى خویش را مى گذرانند.
وزارتخانه ها و ادارات ورزشى فراوانى تاءسیس شده و مخارج زیادى صرف ورزش ، ساختن استادیوم ها، مجتمع ها، و باشگاههاى ورزشى و نیز تهیه وسایل و لباسهاى ورزشى و یا تماشاى مسابقات ورزشى مى شود.
بخش هاى قابل توجهى از برنامه هاى تلویزیون ، رادیو، مجلات ، و سایر رسانه هاى گروهى ، به ورزش و اخبار ورزشى اختصاص دارد و خلاصه ورزش یکى از امورى است که در جهان به صورت جدى مطرح بوده و از جهات مختلف داراى اهمیت مى باشد، از جمله : 1.
زاییده بى کارى و ولگردى است .
مرحوم شهید مطهرى در کتاب تعلیم و تربیت در اسلام ، مطلبى تحت عنوان ((زن و غیبت )) دارد و مى فرماید: ((زنها در قدیم مشهور بودند که زیاد غیبت مى کنند.
راهى غیر از غیبت کردن به رویشان باز نبوده ، و این برایشان یک امر ضرورى بوده ، یعنى اگر غیبت نمى کردند، واقعا بدبخت و بى چاره بودند.))(1) شاید به واسطه جلوگیرى از همین عوارض سوء بى کارى باشد که مى بینیم در اسلام از ((کار و انسان شاغل )) بسیار تجلیل شده است .(2) احادیث فراوانى در این زمینه وارد شده که توجه شما را به برخى از آن احادیث جلب مى نمایم : امام على (ع ) فرمود: ان الله یحب المحترف الامین (3) خداوند، انسان امینى را که داراى حرفه است (و به آن اشتغال دارد) دوست مى دارد.
رسول خدا (ص ) فرمود: الکاد لعیاله کالمجاهد فى سبیل الله (4) کسى که خود را براى اداره زندگى اش به مشقت مى اندازد، مانند کسى است که در راه خدا جهاد مى کند.
رسول اکرم (ص ) فرمود: ملعون من القى کله على الناس (5) هر کس که سنگینى (اقتصادى ) خود را بر دوش مردم بیندازد، ملعون است .
بدون شک ، مردم و کشور باید در پى ایجاد کار و اشتغال سالم براى همه باشند، ولى آیا همیشه امکان اشتغال براى همه و به ویژه جوانان و نوجوانان فراهم است ؟
آیا ایجاد سرگرمى هاى سالم و مفید نمى تواند از بسیارى انحرافات جلوگیرى کند؟
ورزش یکى از مفیدترین و سالم ترین سرگرمى هایى است که مى تواند اوقات فراغت جوانان و نوجوانان را پر کند.
2.
ورزش ، کسالت و تنبلى را از انسان زدوده و به وى نشاط و شادابى بخشیده ، او را براى انجام کارها و وظایف فردى و اجتماعى آماده نموده و اخلاقش را بهبود مى بخشد.
3.
ورزش ، روحیه شجاعت ، از خودگذشتگى ، مبارزه با ظلم و ظالم و دفاع از مظلوم را در انسان تقویت نموده ، اراده وى را قوى مى سازد.
4.
همچنین افرادى که از نقطه نظر بدنى و جسمانى ، ضعیف و یا ناقص باشند، در ارتش پذیرفته نشده و گاه از خدمت سربازى نیز معاف مى گردند.
5.
پیامبر گرامى اسلام (ص ) درباره حق بدن بر انسان مى فرماید: ان لربک علیک حقا، و ان لجسدک علیک حقا و لاهلک علیک حقا(6) پروردگارت بر تو حقى دارد، و بدنت بر تو حقى دارد، و خانواده ات (نیز) بر تو حقى دارد.
آنچه در این حدیث ارزنده قابل توجه است ، این است که پیامبر بزرگوار اسلام ، تا بدان پایه براى جسم و بدن ارزش و اهمیت قایل است که حق بدن را در ردیف حق پروردگار (آن هم بلافاصله بعد از آن ) و در کنار حق خانواده (و حتى قبل از آن ) ذکر مى فرماید.
زمانى انسان مى تواند حق پروردگار و خانواده خویش را به بهترین نحوى ادا کند، که از بدنى سالم و نیرومند برخوردار باشد.
ورزش ، کمک شایانى به ایجاد و تقویت سلامتى جسمانى و روانى مى کند، و افرادى که با روش صحیح ورزش مى کنند و یا داراى کارهاى باتحرک مى باشند، سالم تر بوده و عمرشان از افرادى که کارهاى بدون تحرک دارند بیشتر است .
شهید دکتر سید رضا پاک نژاد در کتاب اولین دانشگاه و آخرین پیامبر مى نویسد: ((عضلات در حال ورزش 10 تا 18 برابر در حال استراحت احتیاج به خون دارند، 20 دفعه بیشتر قند و اکسیژن مصرف مى نمایند، 50 بار زیادتر گازکربنیک دفع مى نمایند، و با توجه به همین ارقام ، اهمیت کار قلب هنگام ورزش روشن مى گردد...
در واکنش قلب در برابر کار عضلانى ، مشاهده مى شود ضربانهاى دبى ، حجم خون ، فشارخون و حتى ترکیبات فیزیکوشیمیایى خون را دگرگون مى سازد.
حجم خون 2 - 3 برابر و دبى قلب 6 - 7 و حتى 8 برابر و گاه زیادتر شود و دبى قلب از 4 لیتر در دقیقه ممکن است به 30 تا 35 لیتر در دقیقه برسد، در صورتى که دبى قلب شخص سالم و ورزیده در حال معمولى 25 لیتر است ...
حجم قلب ورزش کاران و کارگرانى که کار بدنى سنگینى دارند، بدون شک افزایش مى یابد، اما این افزایش به عقیده بسیارى ، فیزیولوژیک و کاملا طبیعى است .
در اثر فعالیت بدن ، حجم قلب افزایش مى یابد، زیرا جدار بطن ها به ویژه بطن چپ ضخیم مى شوند، یعنى همانطور که عضلات بازو در اثر ورزش یا ابتلا به برخى بیمارى ها قوى مى شود، عضلات قلب هم در اثر کار، قوى مى گردد و در نتیجه قدرت انقباض قلب زیاد مى شود...))(7) وى در بخش دیگرى از کتابش ، درباره فواید ورزش چنین مى نگارد: 1.
قدرت انقباض و نظم ضربان قلب پس از مدتى ورزش کردن بهتر مى شود...
ورزش صحیح و معتدل و متناسب با مزاج ، سبب نظم و ثبات حرکات تنفس مى گردد و تنفس عمیق تر، ولى شمارش آن کمتر مى شود.
هرچه شخص ورزیده تر باشد، مقدار سوخت بدنش نقصان مى یابد، یعنى در حقیقت در اثر مدتى ورزش کردن ، بدن بهتر از مواد غذایى خود استفاده مى کند.
رشد و نمو بهتر انجام مى گیرد، زیرا اکسیژن بهتر و بیشتر به تمام نسوج مى رسد و در نتیجه ، فعالیت غدد داخلى افزوده شده و بنابر عقیده اى در عضلاتى که فعالیت مى کنند، موادى ایجاد مى شوند که به رشد و نمو کمک مى نماید.
قوه جذب و دفع بهتر مى شود.
6.
بدن عادت مى کند در برابر مختصر فعالیت ، ناگهان نفس تنگى پیش نیاید و ضربان قلب زیاد نشود و دیرتر خسته گردد و و عرق نماید.
7.
هماهنگى بین اعصاب و مراکز عصبى و تقویت اعصاب ، ایجاد شده و کارهاى فکرى ، آسانتر مى شود.(8) در کتاب زن و ورزش نیز درباره فواید ورزش چنین آمده است : ((بدن انسان برخلاف ماشین یا هر وسیله دیگر که بر اثر کار و فعالیت مستهلک مى گردد، با کار جان گرفته و توانایى بیشترى کسب مى نماید.
در زمانهاى گذشته ، حرکت و تمرین هاى بدنى ، بخشى از کار روزانه فرد به شمار مى رفت ، اما امروزه بر اثر پیشرفت تکنولوژى و ماشین ، باید بیشتر از گذشته در جستجوى حرکت بود، و هر فرد بایستى آن را در برنامه روزانه خود بگنجاند...
تنفس و یا نفس کشیدن وسیله اى است که با آن ، اکسیژن به همه بدن مى رسد و مواد زاید و اکسیده به بیرون ریخته مى شود.
در خلال تمرین ، میزان نفس کشیدن افزایش مى یابد.
شخصى که بدنش تربیت شده با تمرین هاى ورزشى است ، آهسته تر و عمیق تر از افراد دیگر نفس مى کشد، فشارهاى وارد بر سیستم تنفسى خویش را با تلاش کمتر و کارایى بیشتر پاسخ گوست .
تمرین ها به دستگاه هاضمه به دو طریق کمک مى کنند: 1.
به علت پى آمد نیاز بدن به غذا، اشتها را افزایش مى دهند، 2.
حرکت اندامهاى هاضمه تسریع مى شود و حرکات دودى شکل معده - که موجب هضم غذا مى گردد - سریعتر و راحت تر صورت مى گیرد.
تمرین هاى ورزشى ، عمل تخلیه را بهبود و از یبوست پیشگیرى مى کند.
حرکات دودى شکل افزایش مى یابد و در نتیجه ، روند ترشحات بدن کارآمدتر تنظیم مى شوند.
به طور کلى افرادى که فعالیتهاى جسمانى بیشترى دارند، کمتر از افراد کم حرکت ، به بیمارى سنگ کلیه و اختلالات مشابه به آن مبتلا مى شوند.
بسیارى از مواد زاید، از طریق غدد عرق در پوست بدن بیرون ریخته مى شود.
این فرایند با تمرینهاى شدید ورزشى تسریع مى شود، علاوه بر این ، عرق کردن باعث تمیز شدن پوست مى گردد.
ارزش دیگر تمرینهاى ورزشى ، در افزایش تولید سلولهاى قرمز خون در بافتهاى لنفاوى استخوان است .
شمارش هموگلوبین خون بر اثر فعالیت بالا مى رود.
تمرینها از بالا رفتن فشار خون جلوگیرى مى کند.))(9) به طور کلى نقش ورزش در سلامتى انسان آنقدر زیاد است که امروزه بسیارى از بیماریها را با ورزش مداوا مى کنند، که به این شیوه مداوا ((ورزش درمانى )) گفته مى شود.
امروزه ورزش در سطح بین المللى ، بعد سیاسى نیز به خود گرفته است .
گاه اتفاق مى افتد کشورى که بیشتر مردم حتى نام آن را نشنیده اند، یکباره در جهان مطرح شده و به واسطه پیروزیهاى ورزشى ، نامش در صفحه اول روزنامه هاى جهان و صدر اخبار قرار مى گیرد.
شرکت و یا عدم شرکت تیمهاى ورزشى یک کشور در یک کشور دیگر نیز، گاه جنبه سیاسى داشته و به معناى دوستى ، دشمنى ، اعتراض و...
تلقى مى شود.
در انسان غریزه قدرت طلبى ، برترى جویى و مبارزه وجود دارد.
ورزش و مسابقات ورزشى اگر در محیط و جو سالم برگزار شوند، زمینه اشباع این غریزه از طریق صحیح را فراهم مى سازند.
اگر این غریزه و سایر غرایز، کنترل نشده و به مسیر صحیح هدایت نشوند، براى جامعه بشرى مشکل ساز و مساءله آفرین خواهد بود.
ورزش ، توان انسان را براى انجام کارهاى روزمره شخصى و اجتماعى بالا مى برد، حتى عباداتى از قبیل نماز، روزه ، حج و جهاد نیز با بدنى سالم و نیرومند، بهتر.
بیشتر و راحت تر جامه عمل به خود مى پوشند.
8.
انسان مایل است با دیگران باشد و با آنان بیامیزد.
این غریزه و یا تمایل شدید را مى توان از طریق ورزش برآورده ساخت .
در ورزش ، در زمینه نیل به ارزشهاى اجتماعى دیگرى نیز، چون کار گروهى ، وفادارى ، روحیه ورزشکارى مى توان توفیق یافت .
محیط صمیمانه و مطلوب ورزشى ، اغلب فرصتى مناسب براى ایجاد روابط انسانى و شکل گیرى دوستى هاست .(10) 9.
ورزش به انسان تحرک مى بخشد و حرکت و تحرک - به ویژه در کودکان - لازمه رشد است .
اگر عضو نیرومندى از اعضاى بدن یک ورزشکار را چندین ماه در گچ قرار دهند و تحرک را از آن سلب نمایند، ضعیف و لاغر خواهد شد.
اگر جنبش بدن کم شود.
دفاع بدن کم و ضعیف مى گردد، و همچنان که داشتن تحرک و ورزش موجب سلامتى بدن و طول عمر مى گردد، نداشتن تحرک نیز موجب مرگ زودرس مى شود.
فواید دیگرى نیز براى ورزش قابل تصور است که در این جا تنها به گوشه اى از فواید ورزش اشاره شد.
حال که تا حدودى با فواید و اثرات مثبت ورزش آشنا شدیم ، خوب است که با نظر اسلام نیز در این مورد آشنا شویم .
در این کتاب سعى شده - با یارى خداى بزرگ - تا حد امکان به این مهم جامه عمل پوشانده شود.
با این امید و با اذعان به وجود نواقص فراوان در این کتاب ، از همه دانشمندان و صاحب نظران ، نسبت به ایرادات و کاستى هاى این اثر پوزش خواسته و امید راهنمایى دارم .
ورزش از دیدگاه اندیشمندان اسلامى و غیراسلامى بد نیست نگاهى به دیدگاه اندیشمندان بزرگ جهان درباره ورزش و فواید آن داشته باشیم .
اما دیدگاه اندیشمندان اسلامى 1.
ابن سینا: ورزش ، حرکتى است تابع اراده ، در ورزش ، تنفس بلند و بزرگ و پى درپى مى آید (مراد، تنفس عمیق و شدت تنفس در اثر بالا رفتن مقدار اکسیژن مصرفى است ) هر کسى بتواند با اسلوب صحیح و متناسب با اعتدال مزاجش و در وقت و هنگام مناسب ورزش کند، از چاره جویى (پیشگیرى ) و مداواى بیمارى هاى مزاجى که در دنباله آن مى آید، بى نیاز مى گردد.
این بهره بردارى از ورزش هنگامى میسر است که دستورات دیگر بهداشتى را به کلى مراعات کند.(11) آنچه که امروزه در دنیاى غرب تحت عنوان تربیت بدنى و ورزش ، و آثار مفید آن بر روى بدن مورد توجه است ، شالوده اش از او (ابن سینا) است .
او در کتاب گرانبهایش ، قانون در طب - که در عالم طب معروف است و مسائل پزشکى در آن مطرح گردیده و اطباى بعد از او با الهام از این کتاب به امور طبابت پرداختند، و بارها در کشورهاى خارجى تجدید چاپ گردیده - فصلى را به پرورش بدن و ورزش و آثار آن اختصاص داده است و نظرهایى را ارائه نموده است که قسمت اعظم آن در باب تربیت بدنى و ورزش ، امروزه نیز مورد قبول مى باشد.(12) 2.
خواجه نصیرالدین طوسى : در فراگیرى (ممارست و تجربه حاصل کردن ) هر فنى ، ریاضت (ورزش و بازى ) که تحریک حرارت غریزى و حفظ صحت و نفى کسالت و بلادت (کند فهمى ) و حدّت ذکا (شدت هوشیارى و سرعت انتقال و سرعت فهم ) و بعث نشاط (برانگیخته شدن سرور و بشاشیت جسمى و روانى ) لازم است که به عادت گیرند.(13) 3.
ابن خلدون : در شهرها هوا به علت درآمیختن با بخارهاى گندیده اى که از فزونى فضولات حاصل مى شود، فاسد مى گردد، در صورتى که هوا به روح نشاط مى بخشد و نشاط روح به علت اثر حرارت غریزى به تقویت و هضم غذا کمک مى کند، علاوه بر آنچه ذکر شد، ورزش نیز در تعب و نشاط روح ، دخیل است که این تعب و نشاط در شهرنشینان کمتر است ، به دلیل این که در پیش شهرنشینان ، ورزش وجود ندارد، علتش این است که آنان غالبا در حال سکونت و آرامشند و از ثمرات ورزش به هیچ وجه بهره مند نمى شوند، و هیچ نشانه اى از آن در میان ایشان یافت نمى شود، بدین دلیل ، بیمارى هاى بسیارى در شهرها و بلاد بروز مى کند و نسبت به بروز امراض ، مردم شهرها به این فن (پزشکى ) نیازمند مى شوند.(14) 4.
شجاع (نویسنده کتاب انیس الناس ): بر پدر است که تا رضاع (شیرخوارگى ) طفل تمام شد، به تاءدیب و ریاضت او مشغول گردد و مواد ذیل را به او بیاموزد: الف ) فرایض و سنن و قرآنش بیاموزند؛ ب ) مقدمات علمى (تعلیمش کند) آنقدر که از دایره عوام بیرون آید تا بعد از آن او خود بى سعى هیچ کس ، علم خود را زیاد سازد، پ ) معلم سلاح ورزى و سوارى ملازمش سازد، ث ) خط و شنا کردن بیاموزد.(15) و اما دیدگاه اندیشمندان غربى 1.
افلاطون : جوانى پرزور و زیبا بوده است .
شانه هاى پهن او موجب شد که به وى لقب افلاطون دهند.
مردم به او به عنوان یک سرباز جنگجو نگاه مى کردند و در بازى هاى ((ایستن مید)) دو دفعه برنده جایزه این بازى ها شد...
افلاطون به این ورزش ذهنى (بازى دیالکتیک سقراط) علاقه مندى خاصى نشان مى داد، همانند علاقه اى که به ورزش خشن کشتى گراییده بود.(16) 2.
سقراط: آندره کرسون ، نویسنده کتاب فلاسفه بزرگ مى نویسد: سقراط در میان کارهایى که شایسته توجه مى دانست ، در درجه اول تمرینات بدنى و به خصوص تمرینات نظامى را قرار داده و مى گفت که اگر تمرینات نظامى در ملاء عام انجام نمى گیرد، براى خواص دلیلى نمى شود که از آن غفلت ورزند و در کمال توجه بدان نپردازند.
بدانید که در هیچ پیکار و در هیچ کارى پشیمان نخواهید شد از این که قواى خود را تقویت کنید.
در کلیه اعمال ، بدن ما به کار ما مى آید و قدرت و سلامت آن در درجه اول اهمیت قرار دارد، حتى در کارهایى که شما مى پندارید بدن کمتر دخیل مى باشد، یعنى کارهاى فکرى .
کیست که نداند چه اشتباهاتى اشخاص به علت ورزیده نبودن بدن مرتکب مى گردند.(17) تاریخچه ورزش براى پى بردن به اهمیت ورزش و لاینفک بودن آن از زندگى انسان ها در طول تاریخ ، خوب است بحثى پیرامون تاریخچه ورزش داشته باشیم .
اصل ورزش را از یونان دانسته اند که به منظور چابکى بدن و ایجاد قوت انجام مى یافت و پارو زنى ، بوکس ، کشتى ، شنا، شمشیرزنى ، تیراندازى ، اسکى و ورزشهایى چون بیس بال ، سافت بال ، و بسکتبال و انواع فوتبال و چوگان بازى ، والیبال ، گلف ، انواع تنیس ، شنا، پرتاب وزنه و...
جزو ورزش محسوب مى شوند.(18) اولین ملتى که ژیمناستیک را بنیان و آن را نام نهاده اند، یونانیان قدیم مى باشند، که ابتدا اصول ورزش در یونان خیلى خشن و ناصحیح بود و اولین نتیجه از ورزش را بزرگ نمودن عضلات بدن مى دانستند.
بعدها ورزش در یونان به شکل ریسمان بازى (جان بازى ) درآمد و براى آن اهمیت زیادى قایل بودند و عمل کنندگان آن را آکروبات مى نامیدند و این نوع حرکات را آکروباتیک مى گفتند.
به محلهایى که در آن جا ورزش مى نمودند، ژیمنازیوم گفته مى شد، که مهمترین آنها یکى لیسه و دیگرى آکادمى نام داشت و چون مردم در آن محلها لخت ورزش مى کردند، کلمه ژیمناز از کلمه گیمنوس که به معناى لختى است گرفته و به آن محلها نام نهادند و بعدا به عموم ورزشهاى بدنى نیز ژیمناستیک نام گذاشته شد.(19) مورخ مشهور، ویل دورانت مى نویسد: آن (مدینه فاضله بچه ها) فنون خانه دارى را به دختران و فنون شکار و جنگ را به پسران مى آموختند و به پسران آموزش مى دادند که چگونه شکار کنند و ماهى بگیرند و شنا کنند و همچنین شخم زدن کشتزارها، دامگسترى ، دامپرورى و نشانه روى با تیر و نیزه را مى آموختند، تا در جمیع مخاطرات زندگى توان محافظت و حراست از خویش را دارا باشند.(20) اما اگر بیشتر در مساءله دقت کنیم ، درخواهیم یافت تعلیم و تربیت در حقیقت با پیدایش و سکنا گزیدن بشر در روى زمین آغاز شده است .
خاک و سنگ و کوه و تپه و دریا و جنگل و جویبار و دیگر مظاهر طبیعت و نیز خود زندگى و نیازهاى آن .
نخستین کتابهاى درسى نوع بشر بوده اند.(21) از قدیم ترین روزگاران و حتى پیش از پیدایش خط، نیاز به تاءمین خوراک و پوشاک از راه شکار حیوانات و احتیاج به کسب توانایى براى مقابله با خطرهاى طبیعى و دشمنان گوناگون ، جوامع کهن بشرى را واداشته بود که به امر تربیت بدنى ، به عنوان یکى از مهمترین امور زندگى توجه نمایند و این حقیقت را دریابند که قدرت ، استقامت ، مهارت و سرعت را که در زندگى انسانها از اهمیتى برخوردار است ، مى توان با بهره گیرى از تمرینها و فعالیتهاى جسمانى تا حد قابل ملاحظه اى تقویت کرد.(22) وقتى دولتها و حکومتها تشکیل و تاءسیس شدند، رهبران آنها متوجه شدند که براى حفظ یا گسترش مرزهاى خود، نیازمند بازوان توانایى هستند که در جنگها بتوانند پیروزى را براى آنها به ارمغان آورند، ویل دورانت در این باره مى نویسد: از ضروریات دولتها و تاءکید بر روى حفظ نیروى جسمانى ، پیروزمندى در جنگهایى بوده است که متکى بر قدرت بدنى و نیرومندى جسمانى بوده است ، و نیرومندى و مهارت بدنى ، حاصل نخواهد شد، مگر در ورزش هایى که (در بازیهاى المپیک ) مقرر گردیده است .(23) در توجه انسان به تربیت جسم و توانمندى ، عوامل زیر نقش اساسى داشته است : 1.انسان اولیه در جناح مبارزه با طبیعت ، که از بدو تولد تا سپرى شدن عمر او را تهدید مى کرده ، ضرورت نیرومندى را دریافته است .
از طرفى بر اثر قهر طبیعت ، ناچار به مهاجرت براى یافتن معاش بوده و در این مهاجرت در برخورد با دیگر اقوام ، براى حفظ بقاى خویش و بقاى اجتماعى .
و از جناح نیازهاى فیزیولوژیک که براى ارضاى نیازهاى طبیعى خویش و خانواده ، به ویژه نظام معیشتى جدیدى که در اثر مهاجرت براى او ایجاد مى گردید.(24) اما در خصوص تاریخچه ورزش در ایران باید گفت : در میان کشورهاى مشرق زمین ، بى گمان ایران تنها کشورى بود که در نظام تعلیم و تربیت خود بیشترین اولویت را به ورزش و تربیت بدنى داده بود، چه در حالى که چینیان به امر ورزش و تربیت بدنى توجه چندانى نداشتند و هندوان نیز پرورش تن و فعالیتهاى بدنى را گاه مذموم هم مى دانستند، ایرانیان به اهمیت و ارزش توانایى و سلامتى بدن به عنوان وسیله بسیار مهمى براى فراهم آوردن ارتشى سلحشور و پیروزمند، پى برده بودند.
هرودوت ، مورخ مشهور یونانى مى نویسد: ایرانیان از پنج سالگى تا بیست سالگى سه چیز را مى آموختند: 1.
سوارى ، 2.
تیروکمان 3.
راستگویى .
جوانان تمرینات روزانه را از طلوع آفتاب با دویدن و پرتاب سنگ و پرتاب نیزه آغاز مى کردند، و از جمله تمرینات معمولشان ، ساختن با جیره اندک و تحمل گرماى بسیار و پیاده روى هاى طولانى و عبور از رودخانه ، بدون تر شدن سلاح ها و خواب در هواى آزاد بود.
سوارى و شکار نیز دو فعالیت معمول و رایج بود و جستن بر روى اسب و فرو پریدن از روى آن در حال دویدن و به طور کلى سرعت و چالاکى ، از ویژگى هاى سوارکاران سوار نظام ایران بود.(25) به خصوص درباره دوران پارتها یا اشکانیان و پیدایش کلمه پهلوان باید گفت : شرح فتوحات این قوم آریایى و حکومت پانصد ساله آنها پر از دلاورى ها و کوششهاى این مردم است .
کلمه پهلوان و پهلوانى ، ریشه پارتى است که هر فرد زورمند را منتسب به پارت یا پرتو و پهلو دانسته اند.
اینان مردمى جنگجو و شکارچى بودند.
هنستین ، مورخ یونانى مى نویسد: ((پارتها جنگ و شکار را دوست داشتند.
این قوم از دوران طفولیت تا به هنگام کهولت همیشه با ورزش و تمرینات سخت جنگى و شکار بار آمده بودند.)).
ورزش در قرآن قرآن کتاب آسمانى اسلام ، بزرگترین سرمشق و راه گشاى زندگى انسانها در همه شؤ ون و امور، تا روز قیامت است .
در این کتاب بزرگ و بى نقص - که کلام خالق انسان و تمام هستى مى باشد - آیاتى وجود دارد که به گونه اى بر اهمیت ورزش و نیرومندسازى جسم در کنار تقویت روح و بعد علمى دلالت دارد.
ما در این جا به برخى از این آیات - در حد وسع کتاب - اشاره مى کنیم ، باشد که راه گشاى ورزشکاران ، ورزش دوستان و سایر اقشار جامعه مؤ من و مسلمان ما باشد، انشاءالله .
طالوت و نیرومندى جسمانى از جمله مواردى که نیرومندى جسمانى به عنوان یک مزیت و امتیاز در قرآن ذکر شده ، داستان طالوت و قوم بنى اسرائیل است .
قوم یهود که در زیر سلطه فرعونیان ، ضعیف و ناتوان شده بودند، بر اثر رهبرى هاى خردمندانه حضرت موسى (علیه السلام ) از آن وضع اسف انگیز نجات یافته و به قدرت و عظمت رسیدند، ولى پس از مدتى دچار غرور شده و دست به قانون شکنى زدند، و به همین جهت ، سرانجام از قوم ((جالوت )) - که در ساحل دریاى روم ، بین فلسطین و مصر مى زیستند - شکست خورده و 440 نفر از شاه زادگانشان نیز به اسارت جالوتیان درآمدند.
این وضع ، چندین سال ادامه داشت ، تا آن که خداوند پیامبرى به نام ((اشموئیل ))(26) را براى نجات و ارشاد آنها برانگیخت .
بنى اسرائیل گرد او اجتماع نموده و از او خواستند رهبر و امیرى براى آنها انتخاب کند، تا همگى تحت فرمان و هدایت او، با دشمن نبرد کنند و عزت از دست رفته خویش را بازیابند.(27) اشموئیل به درگاه خداوند روى آورده و خواسته قوم خود را به پیشگاه حضرت احدیت عرضه داشت ، به او وحى شد که طالوت را به پادشاهى ایشان برگزیدم : و قال لهم نبیهم ان الله قد بعث لکم طالوت ملکا(28) و پیامبرشان به آنها گفت : خداوند، طالوت را براى زمامدارى شما مبعوث (و انتخاب ) کرده است .
از آنجا که طالوت مردى کشاورز بوده و توانایى مالى چندانى نداشت ، اشراف با انتخاب وى مخالفت نمودند: قالوا انى یکون له الملک علینا و نحن احق بالملک منه و لم یؤ ت سعه من المال (29) گفتند: چگونه او بر ما حکومت داشته باشد، با این که ما از او شایسته تریم ؟
و او ثروت زیادى ندارد.
او نه ثروت و قدرت مالى دارد و نه موقعیت اجتماعى و خانوادگى ، زیرا از خاندان نبوت و پیامبرى نبوده و از خاندان پادشاهى نیز نیست .
اشموئیل در پاسخ گفت : ان الله اصطفیه علیکم و زاده بسطه فى العلم و الجسم (30) خداوند او را بر شما برگزیده و علم و (قدرت ) جسم او را وسعت بخشیده است .
چنان که ملاحظه مى شود، اشموئیل پیامبر دو خصلت ((گسترش علمى و توانایى جسمى )) را بر دو خصوصیت دیگر، یعنى قدرت مالى و افتخارات نژادى و نسبى ، فضیلت و ترجیح مى دهد(31) و دارنده این دو خصلت را براى احراز مقام رهبرى شایسته تر مى داند، در این جا قدرت بدنى با صراحت به عنوان یک مزیت و فضیلت مطرح شده و در کنار علم و قدرت علمى قرار گرفته و با آن مقایسه شده است .
هنگامى اهمیت این مقایسه روشن مى شود که با اهمیت علم از دیدگاه اسلام آشنا شویم .
در قرآن مى خوانیم : انما یخشى الله من عباده العلماء(32) ((در جمع بندگان الهى ، فقط علما هستند که ترس و بیم از خداوند دارند (و حس تقوا و پرهیزکارى در دل آنها راه دارد).)) من یؤ ت الحکمه فقد اوتى خیرا کثیرا(33) کسى که از حکمت (و دانش و استحکام در اندیشه و گفتار و رفتار) برخوردار گردد، به خیر و برکت فراوانى دست یافته است .
خداوند در مقام بیان منزلت والاى حضرت یحیى (ع ) مى فرماید: و اتیناه الحکم صبیا(34) ما به یحیى (ع )، آنگاه که کودکى بیش نبود، حکم و داورى متین و راءى و اندیشه اى استوار ارزانى داشتیم .
و در کودکى به او دانایى عطا کردیم .
یرفع الله الذین امنوا منکم والذین اوتوا العلم درجات (35) خداوند آنهایى را که ایمان آورده اند و کسانى را که دانش یافته اند، به درجاتى برافرازد.
در احادیث نبوى نیز در این خصوص چنین آمده است : مداد العلماء افضل من دماء الشهداء(36) مرکب قلم دانشمندان از خون شهدا برتر است .)) ان الملائکه لتضع اجنحتها لطالب العلم رضى بما یصنع (37) فرشتگان آسمانى براى ابراز رضایت و شادمانى نسبت به دانش آموختن طالبان علم ، پروبال خویش را فرو مى نهند.)) اطلبوا العلم ولو بالصین (38) جویاى دانش و علم باشید، هر چند آن را در چین (و نقاط بسیار دوردست ) سراغ گرفته باشید.
فقیه اشد على الشیاطین من الف عابد(39) وجود یک فقیه و فرد واجد بینش و بصیرت دینى ، از دیدگاه شیطان ها و اهریمن صفتان ، طاقت فرساتر و تحمل ناپذیرتر از وجود هفتاد عابد است .
موت قبیله ایسر من موت العالم (40) مرگ یک گروه قبیله ، از مرگ یک عالم و دانشمند، آسانتر و تحمل پذیرتر است .
حال که تا حدودى با ارزش و مقام والاى علم و عالم از دیدگاه اسلام آشنا شدیم ، مى توانیم به اهمیت تقویت جسم نیز پى ببریم ، زیرا در این آیه قرآنى ، نیرومندى جسمانى در ردیف نیرومندى علمى - و البته بلافاصله پس از آن - ذکر شده است .
البته باید توجه داشت نیرومندى علمى بر توانایى جسمانى اولویت و برترى دارد و رهبر چنان چه از نظر علمى ضعیف باشد، دیگر نمى تواند رهبرى کند و توانایى جسمى او نیز کمکى به وى نخواهد کرد.
بدین جهت است که مى بینیم ابتدا توانایى علمى طالوت مطرح شده و سپس توانایى جسمى وى ، و فرمود: و زاده بسطه فى العلم و الجسم .
از همین جا مى توان استفاده کرد که قوى بودن جسمانى براى یک ورزشکار کافى نبوده و باید به موازات تقویت جسم - بلکه مقدم بر تقویت جسم - به تقویت جنبه علمى و ایمانى نیز بپردازد.
قدرت بدنى و حتى قدرت علمى فراوان ، چنان چه با ایمان به خدا همراه نگردد، جز زیان و خسران ، فایده دیگرى براى جامعه بشرى نداشته و همچون تیغ تیزى خواهد بود در دست زنگى مست