علل دزدی و بزهکاری در کودکان و نوجوانان را در زمینه های مختلفی میتوان جویا شد.
1-ضعف ایمان و تقوا
2-عدم توجه اولیاء به رفتار فرزندان
3-تناقض در رفتار پدر و مادر با هم
4-عدم آشنا نمودن فرزندان با مسائل دینی (نماز – روزه – راستگویی و صداقت) و با زندگانی ائمه اطهار (ع) و رسول اکرم(ص)
5-باید اولیاء و مربیان ، دانش آموزان را با دستورات دینی بیشتر آشنا نمایند.
اگر میخواهیم جامعه سالمی داشته باشیم دانش آموزان را به اندازه درکشان با مسائل دینی آگاه نمود تا این که به سن تکلیف و بلوغ برسند باید در مقطع راهنمایی و متوسطه کاملا عامل به نماز خواندن باشند به چند حدیث اشاره میگردد.
حضرت رسول اکرم(ص) میفرمایند: به کودکان خود نماز یاد بدهید، همین که آنها به بلوغ رسیدند آنها را وادار به نماز خواندن کنید.
– رسول اکرم (ص) شما را ه نماز و مراقبت از آن سفارش میکنم زیرا نماز برترین عمل و پایه و اساس دین شماست – دو رکت نماز دانشمند بهتر از 70 رکعت نماز غیر عالمی میباشد حضرت علی(ع) میفرمایند: ای طالبان علم و دانش خدا را در هنگام نماز در نظر بگیرید.
امام صادق(ع): بعد از شناخت خداوند ، چیزی را برتر از نماز نمیبینم.
رسول اکرم (ص): هیچ چیزی معادل نماز نیست نماز نور چشم من است
امام سجاد (ع): همانا حق نماز بر تو این است که بدانی نماز درود بر خداوند است.
رسول اکرم(ص): برای هر چیزی قیمتی هست ولی برای نماز هیچ قیمت و ثمنی نیست.
نماز وسیله سنجش مردم است.
نماز کوبنده شیطان است.
دل را در تاریک با نماز روشن کن.
نماز پرچم و آرم نشانه و مکتب اسلام است.
برای هر چیزی چراغی و روشنایی است چراغ قلب مؤمن نمازهای یومیه است.
برای هر چیزی زینتی است زینت اسلام نماز است.
برای هر چیزی رکن و اساس است که رکن و اساس مؤمن نماز است.
حضرت زهرا (س): نماز مبرا کننده از کبر و غرور و خود پرستی و خود پسندی است.
امام باقر(ع): ای طالبان علم و دانش نماز به پا دارید.
اگر فرهنگ اعتقادات از اعوان کودکی در خانواده شکل گیرد ما در جامعه خودمان معزلی نخواهیم داشت.
ولی وجود برخی از فیلمهای سینمایی و بعضی از سریالهای تلویزیونی، ماهواره، سیدیهای رایانهای و اینترنت آموزههای غلطی را به دانش آموزان در سنین مختلف میدهند.
اگر خانواده نقش اصلی خود را در حفظ ارزشهای دینی ایفا کند نوجوانان و جوانان در جهت صحیح و درست پاک قدم میگذارند و به دنبال بزهکاری نمی روند «با آن که بیکاری و مواد مخدر در مملکت بیداد میکند جوانان اکثرا آلوده شدهاند تمام اوقات خود را جوانان برای تهیه مواد مخدر که مصرف نماید دست به انواع بزه میزند سرقت، دزدی، خودکشی و … که اگر پدر و مادر در دوران کودکی با فرزند خود رابطه صادقانه و دوستانهای داشته باشند هرگز آن کودک در بزرگسالی دنبال کار خلاف که از نظر جامعه نابهنجار میباشد نمیرود و سعی میکند که همیشه پاک بماند.
حال: در این جزوه به بررسی بعضی از معضلات اجتماعی میپردازیم با غنی سازی دین محوری همراه با عمل نه با صحبت کردن و حرف ؟؟؟
و خداوند را ناظر بر اعمال و رفتار خود بدانیم هرگز در فعالیتهای روزانهمان خطا نخواهیم کرد و خانوادهها باید همیشه پل ارتباطی بین خانه و مدرسه باشند که در این صورت با تبادل و نظر بین معلمان و مربیان و اولیاء مشکلات حل خواهد شد معلم در جریان خصوصیات دانشآموز خود در منزل قرار میگیرد اولیاء نیز در جریان وضعیت فرزندشان در مدرسه قرار خواهند گرفت که هر کدام در هر زمینهای مشکل داشتند با ارائه راه کارهای جدید همدیگر را کمک می کنندو
و من ا… التوفیق – خرداد 85
امام علی(ع):
بخشش و تفضل هیچ پدری به فرزندی بهتر از عطیه ادب و تربیت نیست.
بررسی علل دزدی در کودکان و نوجوانان
علل دزدی در کودکان و راه درمان
منظور از دزدی تلاش برای به دست آوردن طعمه یا کسب لذت در ربودن طعمه میباشد.
ماورای عمل دزدی همیشه علت و یا انگیزهای وجود دارد ما باید به عنوان والدین یا مربی تلاش کنیم تا بیابیم کدام نیاز یا نیازهای کودکان با این نوع رفتار برآورد میشود.
کودک احتمالا دست به دزدی میزند چون گرسنه است و یا به پول احتیاج دارد تا برای خود یا یکی از عزیزانش چیزی بخرد و یا مورد تاثیر اجتماعی دوستانش واقع شود.
گهگاه کودکان نیز به منظور تلافی و انتقام گرفتن از کودک دیگر و یا معلم و یا ابراز دشمنی نسبت به والدین دزدی میکنند.
بنابراین کمک و درمان در مورد کودکی که دزدی میکند بستگی تام به شناخت انگیزههای حاکم بر رفتار او دارد.
برای کودکی که گرسنه است باید حداقل ضروریات برای رفع نیازهای اولیه او تامین گردد.
به کودکی که به منظور خرید هدیه برای جلب توجه و تائید گروه اجتماعی خود دست به دزدی میزند باید کمک کرد تا از طریق راههای مشروع در پی کسب شناخت و محبوبیت اجتماعی برآید.
کودکی که برای بیان احساس دشمنی نسبت به معلم و یا والدین دزدی میکند به محبت و توجه بیشتر از جانب آنان و نیز فرصتهایی جهت تخلیه عواطف خویش در فعالیتهایی چون کارهای مدرسه – بازی – هنر و نقاشی و ورزش وغیره نیاز دارد.
از دید روانی اعتراف خواستن از کودکی که دزدی میکند و یا تهمت زدن به او نزد دیگران بسیار عاقلانه و ناصحیح است زیرا با اینگونه روشهای به ندرت به ریشه اصلی و علت بنیادی مشکل میتوان پی برد.
این عمل تنها به دروغگویی کودک و یا ریختن آبروی او برای عملی که ممکن است هرگز دیگر مرتکب نشود منتهی خواهد شد.
از دید روانی اعتراف خواستن از کودکی که دزدی میکند و یا تهمت زدن به او نزد دیگران بسیار عاقلانه و ناصحیح است زیرا با اینگونه روشهای به ندرت به ریشه اصلی و علت بنیادی مشکل میتوان پی برد.
این عمل تنها به دروغگویی کودک و یا ریختن آبروی او برای عملی که ممکن است هرگز دیگر مرتکب نشود منتهی خواهد شد.
علاوه بر آن کاری که در یک مقطع سنی طبیعی طبیعی و هنجار است در مقاطع دیگر طبیعی و هنجار نخواهد بود هیچ گاه کودک 2 سالهای را که بدون اجازه اسباب خواهر یا برادرش را برداشته متهم به دزدی نمیکنند اما همین کودک اگر در سنین 10 و یا 11 سالگی به وسایل دوستش در مدرسه مورد شماتت قرار گرفته به دردسر میافتد در بین این سنین سالهایی است که آنچه قبلا هنجار و طبیعی بوده اکنون غیر طبیعی و ناهنجار میشود.
با این حال هیچ کس نمیتواند بین هنجار و ناهنجار مرزی را مشخص کند.
کودکان نابهنجار معمولا در نزد معلمین به دانش آموزان تنبل شهرت داشتهاند کودک ممکن است نسبت به دیگران احساس حقارت کند تنها به این دلیل که پول تو جیبی کمتری دارد یا این که دست به دزدی میزند تا پول آن را به دوستانش داده از این راه محبوبیتی کسب کند .
شنیدن این که کودک فقط در خانه دزدی میکند و اغلب هم فقط از مادر بسیار متداول است معمولا علت این عمل روابط ناسالم فرزند با مادر است این گونه دزدی ممکن است عکس العمل پرخاشگرانه علیه مادر باشد.
اما دزدی کودک در مدرسه احتمالا به دلیل تاثیر گروه همسالانش میباشد بسیار طبیعی است که کودک 2 سالهای درک صحیحی از اهمیت راستی و درستی نداشته باشد لکن همین کودک تا سن 10 سالگی باید تفاوت راستی و دروغ را درک کند.
برای کودک 5 یا 6 ساله طبیعی است که در افکار رویایی و تخیلی غوطهور شود و داستانهایی بلند و طولانی تعریف کند اما در واقع قصد فریب دادن کسی را ندارد بنابراین هیچ جای سرزنش و یا تنبیه نخواهد داشت والدین زمانی که آگاهانه در مورد مطلبی اغراق آمیز حرف میزنند دروغ هم میگویند با این هدف که مسمعین را تحت تاثیر قرار دهند البته بدون این که قصد فریب آنان را داشته باشند اما کودک احتمالا اغراقهای آنان را سخاوتمندانه تعبیر و تغییر نمیکند الگوهای ارائه شده توسط والدین بسیار اهمیت دارد.
اگر والدین برای فریب دادن دروغ بگویند غیر منطقی از کودک انتظار راستگویی و درستکاری داشته باشیم.
دروغ ممکن است در ارتباط با ناامنی باشد مثلا مسائلی چون تمایل به جلب توجه و تحسین دیگران، کسب اعتبار و مقام و منزلت، به دست آوردن تعدادی دوست و یا فرار از وضعیتی نامطلوب هنگامی که کودک برای به زحمت انداختن دوستش، دروغ میگوید ضروری است کوششی به عمل آید تا دلیل این رفتار او کشف گردد در کتاب درسهایی از دوران کودک ، نمونهها و الگوهای دزدی و دروغگویی در کودکانی که سرنوشت آنان را به شهرت رسانده گزارش شده است.
روسو که فقط 9 روز از سنش گذشته بود مادرش را از دست داد در سن 13 سالگی در کش رفتن پول و سبزیجات مهارت خاصی پیدا کرد و تقریبا زندگی پر از جرم و جنایتی را گذراند اصولا تنبیه کردن برای اینگونه تقصیرها در مدرسه عملی افراطی است هر چند که معلم دارای موقعیت و وضعیت خاصی است اما باید توجه داشته باشد که دزدی یا دروغگویی طفل بدون علت نیست و ریشه آن را احتمالا در خانه میتوان یافت با این حال این کودک بیچاره است که در نقشش معلول تنبیهات را دریافت میکند.
دزدی کودکان اگر دقیقا مورد بررسی قرار گیرد چیزی جز تجلی این دا نیست که او در محیطی زندگی میکند که عاری از مهر و محبت است و سعی میکند به نوعی خود را اظهار کند.
کودک دزد معمولا رد پایی از خود به جای میگذارد و احیانا اگر به تله بیفتد در صورتی که مجازات شدید نباشد از گیر افتادن خود احساس لذت میکند.
بسیاری روانشناسان معاصر عامل اصلی تشکیل دزدی را در ضمیر ناخودآگاه و احساس بینقشی در محیط از جانب طفل میشناسند آنها میگویند هر فردی تا رسیدن به حد کامل باید به تدریج نقشی در محیط پیدا کند که متناسب با استعدادها و خواستههای او و هم مورد قبول اجتماع باشد حال اگر طفلی را تا رسیدن به جوانی از اجرای نقشش محروم کنیم در آن صورت طفل دیروز که نوجوانان امروز است در اجتماع احساس ارتباط و پیوند نمیکندو این احساس ریشه بسیاری از پستیها است.
این دسته از روانشناسان معتقدند که احساس انس و الفت برای طفل مفهوم اجازه داشن برای اظهار وجود است خانهای که از این احساس (انس و الفت) خالی باشد برای طفل حکم هیولای مجهولی است که در او ترس پدید میآورد و این ترس موجب افسردگی روانی او میشود همین افسردگی است که به صورت اعمال غیر عادی مانند دزدی در میآید که به تدریج از خانه به اجتماع منتقل میشود.
بنابراین اگر بخواهیم جنین افرادی تحویل جامعه ندهیم مطابق گفتار امام سجاد(ع) حقوق کودک بر بزرگسالان را باید مورد توجه قرار دهیم که بدین قرارند: 1-با آنان مهربان باشیم.
(فرحمته) 2-در انتقال صحیح فرهنگ و آداب سازنده نسبت به او کوشا باشیم.
(ارزشها را بشناسیم و به او بشناسانیم و تعدیلش کنیم).
3-آموزشهای لازم و مؤثر در زندگی پاک و سالم را شناخته و به او تعلیم دهیم.
4-با توجه به این که کوچکتر و کم تجربه و کم طاقت است در برابر کوتاهیهای او گذشت سازنده داشته باشیم.
5-رازدار او باشیم و او را خجالت ندهیم.
6-رفتارمان با کوچکترها دوستانه باشد (با او راه بیائیم) 7-در مشکلات یار و کم کار او باشیم.
(والمعونه له) 8-خطاهای ناشی از کودکی و کم تجربگی را به رخ او نکشی و او را جری و لجوج بار نیاوری که نوع عکس العمل سبب میشود که از آن خطاها بازگشت نماید.
9-با او (عاقلانه و ماهرانه ) مدارا کنی 10-آنان را در معرض آزمایشهای طاقت فرسا که موجب احساس سرشکستگی و عقب ماندگی شود قرار مده (با توجه به تلاش در راه رفع عقب ماندگیهایش).
که این نوع رفتار برای تامین رشد انسانی او مناسبتر و راه نزدیکتری است (راه درمان).
دزدی در جوانان و علل آن دزدی در جوانان بر دو نوع است دزدی واقعی و دزدی مجازی.
منظور از دزدی واقعی تلاش برای به دست آوردن طعمه است حال این که در ریشه و اصل دزدی مجازی (سمبلیک) که به وسیله جوانان انجام میشود عمل جبران ناپذیر است دز دزدی سمبلیک عمل ربودن مهمتر است تا نتیجه ربودن پس دزدی واقعی عملی است برای په چنگ آوردن طعمه.
دزدی جوانان معمولا با ربودن از کسی که جوانان از او توقع محبت و مهربانی دارند شروع میشود و به تدریج به دیگران نیز سرایت میکند به عبارت دیگر دزدی شیء از مادر یا از خانه نشانه و سمبل ربودن مخفیانه محبت و توجه مادر است.
از نظر روانی اگردزدیهای مجازی مورد مطالعه قرار نگیرد بیاعتمادی به محیط در نوجوانان وسعت یافته و تبدیل به سوء ظن و بدخواهی میگردد.
به طور کلی دزدیهای مجازی تبدیل به دزدی حقیقی میشود.
و به تدریج لذت از ربودن با عنوان مکانیزم جوان بیمحبتی محیط تبدیل به لذت انتقامجویی میشود و کار دزدی جوان به جنایتکاری و تخریب میکشد.
دزدی نوجوان مظهر تلاش اوست برای به آزمایش درآوردن احساس وجود در منفیگری عصیان دزدی و امثال آن علت بسیاری از منفی گرها و عصیانهای نوجوانان طرح این سئوال در درون اوست که اصولا وجود من در این دنیا چه معنی و معفومی دارد؟
این سئوال علامت یاس او از زندگی نیز هست وقتی جوانی به این درجه از یاس و ناامیدی برسد خطر خودکشی در او به کمترین فاصله میرسد و پدر و مادر در منفی گری نوجوانان که اثرات سوئی را برای نوجوان در پی خواهد داشت نقش مؤثری دارند.
که حضرت پیامبر (ص) در زمینه توجه به فرزند فرموده است: «حق الولد علی والده ان یحن اسمه و ادبه و یضعهه موضیعا صالحا» «حق فرزند به پدرش اینست که برای وی نام خوب انتخاب کند در ادب و تربیتش بکوشد و او را به کار شایستهای بگمارد».
پرفسور رودز در رابطه با علل دزدی جوانان واقعیت انکارناپذیری را بیان کرده است که میگوید: در گذشته نسبت به جنایت جوانان نشانه شرمندگی بزرگسالان در مقابل کوتاهی و گناه خودشان نسبت به آنها بوده است.
در مورد دزدی جوانان باید دانست که این مکانیسم همیشه به صورت ربودن ظاهر نمیشود بلکه گاهی هم به صورت پول جدا کردن از والدین پیش میآید این مکانیسم معمولا در رفتار جوانانی ظاهر میشود که در طفولیت مورد سهل انگاری مادر به صورت لوس شدن از جانب او قرار گرفتهاند.
لوس کردن طفل در واقع نوعی سهل انگاری نسبت به خواستههای عمیق طفل بوده و از بیحوصلگی شدید مادر سرچشمه میگیرد.
ارتباط دزدی با بیمحبتی فقط در مرحله روانکاوی بر خود شخص و دیگران واضح و آشکار میگردد.
عوامل گرایش به دزدی در جوانان 1-قدم گذاشتن به دنیایی عاری از مهر و محبت 2-توسعه خودخواهی و خود پرستی در ضمیر ناخودآگاه او به علت بیمهری محیط و عدم امکان مهر ورزیدن به مادر در طفولیت.
3-شدت تمایل به اظهار وجود به علت بیاعتنایی اطرافیان نست به او 4-انتقال لذت بردن از مادر به سایر افراد اجتماع علل دزدی جوانان علت روانی دزدی جوانان محروم ماندن آنها از محبت و مهر مادری در دوران طفولیت است.
حال باید دید که چگونه محرومیت از محبت منجر به دزدی میشود یا انگیزه اجباری که طفل محروم از محبت را به ابراز رفتار غیر عادی میکشاند چیست.
وقتی که ما اجبار ناخود آگاه طفل را به رفتار غیر عادی به عنوان عکس العمل محرومیت از محبت بنگریم میبینیم که این اجباری ناخودآگاه از احتیاج محبت نشانههایی دارد.
احتیاج به محبت صعود عاطفی از جانب خود به طرف فرد دیگر را ممکن میسازد محبت ورزیدن به طور کلی حالت تکامل عاطفه و صعود شخصیت به طرف کمال است.
در محبت میان مادر و فرزند مادر با مهر ورزی کودک را نسبت به خود موجب میشود با محبت خود کودک را در محبت ورزیدن نسبت به خود جلب میکند و بدینوسیله او را مقید به طرف خود سازی و کامل میکشاند.
لذا اولویت مهر و محبت بر تفکر و قدرت تعقل غیر قابل تردید است به همین دلیل محدود کردن امکان پرورش این کشش موجب میشود که طفل نتواند از وجود خویش جدا شود و به وجود دیگری بپیوندد.
یعنی امکان در دیگری محو شدن و دیگری را در خود دیدن و خود را فراموش کردن در او به وجود نمیآید.
علم روانشناسی معتقد است که خودشناسی در مراحل مقدماتی بدون شناختن دیگری امکان پذیر نیست یعنی بدون توانایی در دیگری محو شدن، خود را دیدن و خود را شناخن میسر نیست خودشناسی مرحله ثانوی دیگر شناسی است.
به طوری که در فوق به آن اشاره کردیم، رشد روانی عبارت است از : از خود جدا شدن، در دیگری محو شدن و او را در خود منعکس دیدن.
زیرا تا امکان محو شدن در دنیای خارج در شخص نباشد انعکاس کامل از دنیای خارج به روان امکان پذیر نیست.
وقتی به ناراحتیهای روانی دقیق میشویم میبینیم که کلیه عوارض و ناراحتیها و حتی کسالتهای روانی و جنونها از ناتوانی در دیگری محو شدن و خود را فراموش کردن و سپس آن را جزء وجودی خود کردن سرچشمه میگیرد.
باید یادآور شویم که که هیچ عملی و هیچ حرکتی روانی وجود ندارد که عاری از هدف سازگاری با محیط باشد.
حتی موقعی که عمل روانی به علتی به حالت توقف در میآید و نمیتواند به رشد خود ادامه دهد.
خود نشانه سازگار شدن با موقعیت موجود است به طور موقت.
مطلب دیگر: کلید اولیه کلیه حرکات و اعمال روانی اعم از طبیعی که شامل رشدو کامل است یا غیر طبیعی که متوجه گذشت و نابودی رشد و کمال است رفتار مادر است.
زیرا طبیعت طفل اینست که مورد مهر ومحبت قرار بگیرد تا مورد توجه قرار دادن را بیاموزد و اگر مورد توجه قرار دادن را نیاموزد.
کسب هرگونه دانش و آموختنی یا به اصطلاح روز «محور دیگری شدن و آن را جزء خود کردن» در او غیر ممکن میشود.
در کودک چهار نوع احتیاج جهت ادامه رشد و رسیدن به کمال وجود دارد که مهمترین آنها احتیاج به محبت است که با مطالعه یکی از عوارض روانی ناشی از محرومیت محبت میبینیم که توقف رشد روان در آن زمینهایست که طفل توانسته است در اثر محرومیت از محبت یاد بگیرد که چگونه در دیگری محو شود و در آن فنور کند و سپس آن را جزء خود سازد و به توسعه وجوش کمک نماید.
محرومیت از محبت خود به خود، احتیاج به پرستش و اظهار وجود را توسعه میدهد میان این دو علنا رابطه میان دو قطب مخالف وجود دارد.
یعنی آنجا که محبت نیست قدرت جلوه میکند.
محرومیت از محبت همیشه با کشش به جلوه در آوردن و در مرکز توجه قرار دادن خود همراه است.
به همین دلیل است جلوه گری بی بند و بار جوانان در ارائه عواطفشان به جنس مخالف نشانه محرومیت آنها از محبت واقعی است نه خوب طنیت آنها.
بنابراین کلیه جلوههای نابهنجار و نامطلوب عاطفی نشانه شدت عاطفه نیست بلکه نشانه کمبود آن و در نتیجه احتیاج به خودنمایی است.
امر فوق نباید طبیعی و به عنوان نوعی تقصیر نوجوانان تلقی گردد.
بلکه باید صورتی از ناراحتی و رنج نوجوانان شناخته شود که از توانایی او در ابراز محبت و مهر واقعی سرچشمه گرفته است.
از علل دیگر دزدی جوانان و منفی گری آنان اینست که قانون زندگی آنان را به خود راه نداده و آشنا نکرده است و در نهاد و سرشت آنها جلوه و انعکاسی ندارد و نظام اجتماعی در تار و پود وجود آنها موثر و مفید واقع نشده بنابراین شکستن قانون از طرف چنین نوجوانانی واضح و آشکار است.
انعکاس قانون و نظم اجتماع در خمیر انسان و آمیخته شدن آن با تار و پود وجود نوجوانان ایجاد حالتی را نسبت به اجتماع مینماید که ما آن را «وجدان» مینامیم.
ارتباط دزدی با بیمحبتی فقط در مرحله روانکاوری برخود شخص و دیگران واضح و آشکار میگردد بسیاری از نوجوانان د جریان روانکاوی علت دزدی خود را این طور مینویسند: احتیاج به ربون، حالتی است شبیه به گرسنهای که غذا ببیند، دزدی پول تمایل به ربودن و نه تمایل به پول داشتن آنها را به طرف صندوق دخل مغازه میکشاند یک فشار درونی، یک قوه پنهانی آنها را به این کار وا میدارد.
بسیار پیش آمده است که جوانان اشیاء دزدیده شده را به محل اولیه باز گردانیدهاند یا به نحوی خود را به او دادهاند همه مثالها در این موارد نماینده این واقعیت است که دزدی جوانان مانند لکنت زبان و جا تر کردن نماینده مجادله نوجوانان با محیط است نه براساس احتیاج او به شیئی.
لذا در پس دزدی جوانان باید نقص رابطه انسانی میان فرد و محیط را جستجو کرد نه چیزی دیگر را.
دروغگویی در کودکان برای بیان علل دروغگویی در کودکان ابتدا مقدمهای درباره بروز نادرستی و فریبکاری در کودکان مطرح میکنیم و سپس به بیان دروغگویی و علل آن میپردازیم: نادرستی و فریبکاری در کودکان: نادرستی در کودکان، گاه غیر ارادی و در اکثر موارد ارادی است کودکانی که در معرض دیسیپلین و انضباط شدید همراه با تنبیه میباشند با توسل به نوعی دروغگویی که بر اثر تجارب گذشته خویش قرار گرفتهاند سعی در فرار میکنند به همین ترتیب هم کودکانی که در معرض تنبیههای روانی به ویژه تهدید محروم شدن از عشق و محبت والدین، تحقیر، سرزنش و یا مقایسه غیر منصفانه با خواهر و برادر هستند بیشتر به فکر نادرست بودن، جهت فرار از این تنبیههای اضطراب آور میافتند.
برعکس کودکانی که در محیطهای خانه و مدرسه با انضباط ، ملایمتر و آزادتری روبرو هستند.
کمتر برای ابراز نادرستی برانگیخته میشوند.
نمونه بارز نادرستی در اواخر دوره کودکی بر اثر تجارب شخصی و یا از دوستانشان راههای گول زدن دیگران به ویژه والدین و معملمان را فرا میگیرند: منظور از نادرست دروغگویی است.
مثلا بای انجام ندادن تکالیف، تظاهر به مریض بودن میکنند و یا اجزاء شئی شکسته را مخفی میکند تا به گردن کس دیگری بیندازند.
در مورد مقررات و قوانینی که شکستهاند خود را به تجاهل و نادانی میزنند و بالاخره ممکن است در بازی و یا در مورد کار مدرسه دست به تعقیب و یا دزدی بزنند.
دروغگویی یکی از اشکال عمده نادرستی دروغگویی است روانشناسان دروغهای کودکان را به هفت دسته زیر تقسیم کردهاند: 1-دروغ بازی، که با آن حوادث تخیلی یا بازی را به دیگران میباورانند.
2-دروغ مبهم که از ناتوانی کودک در گزارش دقیق جزئیات و یا مغالطه کردن یک مسئله بنا به پیشنهاد فرد دیگر ناشی میشود.
3-دروغ پوچ که کودک جهت جلب وجه دیگران به کار میبرد.
4-دروغ انتقامجویانه، که از نفرت ناشی میشود.
5-دروغ محدود که در نتیجه ترس از دیسیپلین شدید و یا تنبیه بدنی گفته میشود.
6-دروغ خود خواهانه، دروغ حساب شدهای است جهت گول زدن دیگران، تا کودک آنچه را میخواهد به دست آورد.
7-دروغ عرفی و یا وفا دارانه، به منظور حفظ و مراقبت از یک دوست.
در بین کودکان کم سنتر، دروغگویی بیشتر جنبه خیالبافی و رویا اندیشی دارد و کمتر برای فریب دیگران به کار میرود پارهای از دروغهای کودکان به رقیق نبودن آنان به جزئیات، بزرگ جلوه دادن موضوعات و نادرستی بزرگان مربوط میشود.
ماورای عمل دروغگویی همیشه علت و یا انگیزهای وجود دارد: فشار به گفتن جزئیات دقیق یک امر، غالبا کودک را تشویق به دروغگویی میکند علاوه بر این بسیاری از کودکان دروغ گفتن را یاد میگیرند چون آنان را از تنبیه و یا تهدید به تنبیه محافظت میکنند.
کودکان بزرگتر برای فرار از تنبیه گهگاه دروغ میگویند و یا دیگران را سرزنش میکنند عدهای از پسران زیرکانه میدانند چگونه کار غلطی را بدون گیر افتادن و تنبیه شدن انجام دهند این نگرش به خصوص هنگامی تشویق، تقوبت میشود که بزرگسالان و نوجوانان درباره موفقیتهای خویش هستند.
فرار از قانون و مجازات به خاطر اشتباهاتشان لاف زنی میکنند.
در این صورت نباید از کودک انتظار داشت که راستگو و درستکار باشد به طور کلی بیشتر دروغها به سبب ترس از مجازات – ناامنی – و نیز مورد مخالفت و استهزاء واقع شدن گفته میشود.
در اوان کودکی اگر کودک به خاطر دروغگویی تنبیه نشود از کار خود هیچ گونه احساس گناه و ناراحتی ندارد.
در حالی که در اواخر کودکی فرد از عواقب نامطبوع دروغگویی ناراحت است.
هر چه کودک بزرگتر میشود نگرش او نسبت به دروغگویی تغییر شکل مییابد بدین معنی که نگرش او از مسئولیت عینی در مقابل اخلاق به مسئولیت ذهنی که در قبال اخلاق تغییر شکل می دهد.
به عبارت دیگر، تغییر از کنترل وسیله قوانین و مقررات به کنترل وسیله وجدان فردی صورت میگیرد.
امام حسن عسگری(ع) میفرمایند: تمام بدیها در حجرهایست که مقفل و کلید گشودن آن دروغ است.
با توجه به این که دروغگویی در کودکی و تداوم آن زمینهای برای دروغگو شدن کودک در بزرگسالی میباشد که اولا محیط در بروز این عارضه در کودکان خصوصا کودکان پسیکوپات که امور اجتماعی را رعایت نمیکنند مؤثر است.
باید که تعارضی از نظر چگونگی تربیت کودکان در بین پدر و مادر تا حد امکان وجود نداشته باشد.
مثلا: مادر امری را برای فرزند خود موجه بداند که پدر آن را منع کرده است همچنین پدر و مادرهایی که در مسائل زندگی به یکدیگر دروغ میگویند این امر سرمشق کودکان آنان خواهد بود پس باید همیشه با کودکان خود صداقت داشته باشیم و از دروغ گفتن به آنها بپرهیزیم.
تا فرزندانی سالم و پایبند به مسائل اخلاقی به جامعه تحویل دهیم.
منابع کودک و مدرسه – مؤلف : رونالوس.
اپلینگورث – مترجم: دکتر شکوه نوابی نژاد.
تهیه کننده: آذر گودرزی.
معلم پایه چهارم مدرسه بعثت سال تحصیلی 85-84 منطقه 6 آموزش و پرورش تهران.
منابع و ماخذ روانشناسی افراد غیر عادی و بیماران روانی کودک و مدرسهترجمه و تالیف: ناظر – دکتر مینا مؤلف: رونالدس.
ایلینگورث مترجم: دکتر شکوه نوابی نژادکتاب راه و رسم زندگی رساله 45 از رساله حقوقیه امام سجاد علیه السلام.کتاب راه و رسم زندگی رساله 45 از رساله حقوقیه امام سجاد علیه السلام.رفتارهای بهنجار و نابهنجارتالیف: دکتر نوابی نژاد، شکوه