سپاس پروردگار را که انسان را از خاک بی جان آفرید و به او نطق و بیان عطا فرمود – به انسان نوشتن آموخت تا او بتواند میوه بستان اندیشه های خود را به کام مشتاقانش بچپشاند و نغمه های جانبخش وجود را به گوش ایندگان برساند .
سرزمین قزوین با پیشینه ای در عرصه های علم ، فرهنگ ، اندیشه و دارای قدمتی دیرینه است و نشانه های تمدن 9000 سال پیش از میلاد درادر خود نهان دارد که با پیدایش اسلام در ایران موقعیت و اهمیت بسزادی یافت و مهد پرورش علوم اسلامی از جمله حدیث ، تغییر فلسفه ، عرفان ، کلام فقه ، نجوم و ادب قرار گرفت و تا عصر حاضر این روند ادامه یافت .
ظهور چهره های نامداری همچون میرزا حسین خان سهپسالار قزوینی «صدراعظم» یسد اشراف الدین حسینی قزیوینی « نسیم شمال » عارف قزوینی ، علی اکبر دهمزا ، علامه محمد قزوینی .
حجت الاسلام سید علی اکبر ابوترایی ، شهیدان محمد علی رجایی و عباس بابایی و ..
در این خطه به چشم میخورد که از تاریخ و فرهنگ ایران اسلامی حکایت میکند .
یورش بی امان تمدن بی پروا غروبوزرق و برق ظاهر فریب ابزار و وسایل و تکنولوژی جدید ، موجب جلب توجه اذهان و افکار کسانی خواهد شد که بیشتر به گذراندن زندگی مشغولند و کمتر به حقیقت آن میاندیشند در پی این هیاهو و جنجال تبلیغاتی ، فرهنگ بی ریشه و دنیا گرامی غربی به شیوه های نوین و جذابیتی کاذب جای فرهنگ مذهبی ملی مردم را میگیرد که از پیشینه درخشان و هدفدار پدران خویش آگاهی میداشتند .
شاید با درایت و شکیبایی هنرمندان این هیاهوی بی معنا را به هیچ میانگاشتند و صراحت حیات را میپیمودند و پرچم پر افتخار پدرشان را دست به دست تا بی نهایت زندگی ، دلیل راهشان میکردند – بی شک اثر ملتی بدانند که اجدادشان طالایه دار فرهنگ انسانی و پیش قرلولان تمدنی سالم و صالح بودند – با نازدنگی و بالندگی دیگری به زندگی و دنیا مینگریستند و البته که خفتگان ظلمت شب رهروان طلیعه را صواب را نمی یابند .
نسل جدید ، نسلی که نتواند فرزندان کیستند و خود را و فرهنگ خود را نشناسند بی گمان به ورطه گرامی فرهنگی نزدیتکرند – ما بر سران نیستیم که تعجب جاهلی آباء و اجدادی را نده کنیم که هرگز چنین مباد بلکه منادب آینم که وظیفه همه کسانی که آینده فرجام و تمدن بیگانه را میدانند و میشناسند یک دل و صادقانه از هر آنچه هدایتی نباید – رسالتی بر دوش دارند و هم امروز ها جلو این شبیخون بی هویتی و واماندگی را گرفت که فردا دیر است .
قال رسوالله … قزوین با ء من ابواب الحبه .
محوده جغرافیایی قزوین پنه ایست طویل که فاصله بین 57/36 درجه سانتی گراد تا 38/35 درجه سانتی گراد عرض شمالی و 01/51 درجه سانتی گراد تا 18/48 درجه سانتی گراد طول شرقی گسترده شده و ارتفاع آن از سطح دریا 1298 متر است و با توجه به موقعیت ویژه جغرافیایی در مرکز یکی از مهمترین گروههای ارتباطی شبکه راههای اصلی ایران و از جمله جاده ابریشم بوده و فراز و نشیب تلخ و شیرین را پشت سر نهاده است .
شمال ان را سلسله جبال سر به فلک کشیده البرز از شمال شرقی به طرف جنوب غربی در بر گرغفته متعلق به دوران سوم زمین شناسی و در دل خود معادنی دیقیمتی را نهان داشته است و نواحی اساطیری الموت و رودبار در آنجا واقع هستند قلعه قدیمی آتش نشان «درخک» با 2770 متر و « تخت سلیمان با بلندی » با بلندی 4400 متر سر به آسمان میسایند و با عبور از گردنه های « سلمبار » و « آلو چشمه » میتوان به شهرهای تن کابن ، لنگرود و رشت سر ازیر شد – و با به هم پیوستن رودهای «طالقان» و «الموت » و « شاهرود» و « یفسد رود » در لابلای فراز و نشیب البرز غربی میخزد و آبادانی به ارمغان میآید که با احداث کانالهایی آب آن به طرف دشت وسیع قزوین هدایت میشود .
قزوین در دامنه جغرافیایی رشته کوه البرز دشت پهناور و حاصلخیز به وسعت 443 هزار هکتار دارد که باختر ، رشته کوههای شمالی – جغرافیایی «چرگر» آن را از زنگان «خمسه» جدا میکند و در جنوب چند رشته کوه موازی به نام «رامند» و از غرب به کوههای «خرقان» و در دز گزین همدان اتصال مییابد و از جانب خاور بی هیچ مانعی به «ساوه» و «ساوجبلاغ» میپیسوندد که جزئی از دشتهای قزوین بوده است – روهای « خر رود » یا «رود شور » و «ابهر رود» و « حاجی عرب» و دیگر رودهای فصلی بخش دیگری از دشتها را آبیاری میکند – با «مه » یا «سرد» متناوباً در یال میوزد و در تابستان خنکی هوا را به همراه دارد و باد « راز » یا «گرم» که از طرف جنوب غربی میوزد و تبخیر هوا رادر پی دارد و باد «کهک» یا «قاقازان» نیز موسمی و داراس خصوصیات هوای گرم است .
در منطقه قزوین صدها تپه باستانی شناسایی شده که هر یک برگ ظریفی از تاریخ و تمدن میهن اسلامی ما را در سینه جای داده اند و تنها حفاری تپه « سگزآباد» نشان گرد تمدن 9000 سال یکجاننشینی در این دشت حاصلخیز است .
قزبوین را در نوشته های قدیم اروپای شهر باستانی « ارساس» یا « ارساسیا » و در تواریخ یونان همان شهر قدیمی « راژیا» در زمان اشکانیان به نام مؤسس آن «اردپا» خانده اند ساسانیان آنم را « کوشین » نامیدده اند یعنی سرزمینی که نباید از آن غافل شد برخی هم آن را «مستوین» یا شهری که مردمی پر صلابت استوار دارد و بعضی از مورخین هم معرب کاسپین گفته اند که دلیل آنکه قوم «کاسیت» از مجاور دریای مازندران به طرف این دشت مهاجرت کرده و با اقوام بومی اختلاط نموده اند و گروهی هم به مرکز ایران رفته اند و دریای خزر نیز به همین دلیل به « بحرالقزوین» یا « دریای قزوین » اشتهار دارد .
منطقه قزوین به دلیل موقعیت ممتاز جغرافیایی کشاورزی و مواصلاتی همیشه تاریخ مد نظر بوده است چنانچه در زمان اقتدار حکومت «مادها» یکی از نقاط ویژه حکومتی در ارتباط با پایتخت «هکمتانه» بوده .
راههای مهم ارتباطی از آن میگذشته و از نظر اقتصادی و نظامی نقش مؤثری داشته است .
از نوشته های آشوری بر میآید .
د| مهد و استراتاژیک «ساگ بیتو» ویران میشود – اما هنگام بازگشت مادهای در منطقه کوهستانی قزوین همدان راه را بر آشوری میبندند و بزری خونین به راه میاندازند .
پس از وی «سارگون» به بخشهای وسیعی از قزوین لشکر کشی میکنند تا بلکه در «دژمهد» «اندار پارتن آنو » را در شرق «سپردا» نزدیک ناحیه کنونی قزوین از میان بردارد .
دلاوران این سرزمین که نام «اقرته ها» یا «امردها» در نیروهای نظامی هخامنشیان نقش ویژه ای داشته اند و این منطقه یکی از «استانها» یا «ساتراپها» مهم محصوب شده است و در هنگام یورش اسکندر مقدونه ازادمردان ناجی کوهستانی به مقابله ای بی امان پرداخته و هرگز سلطه مقدونیان را برخورد روا نداشته اند و هخامنشیاندر نقاط خوش آب و هوای دشت کاخ ها باغها بنا نهاده بوده اند و … شورش مردم و نا امنی های منطقه «فرهاد اول «پادشاه اشکانی » را بر آن داشت تا به این ناحیه لشکر کشی نمایند ( 181 تا قبل از میلاد ) و حوادث دیلم شاپور پسر اردشیر بابکان را ملزم نمود تا دژ مستحکمی در این سرزمین بنا نهادند که آن را «شازشابور» یا «کوشین» نامیده اند و نواحی قزوین مانند دشتبی «قاقزان» «نرگه» « ضیاء آباد» «نهاوند» «فارسجین» «ساج» «شاکین» و «سیادهن» پاکستان از مناطق مأمول و از اهمیت ویژه ای برخوردار بوده اند .
به طلوع خورشید عدالت گشتر اسلام ارکان حکومت ساسانی بر لرزه افتاد تا آنکه سپاه اسلام به منظور گسترش توحید و محو شرک و بتپرستی به حرکت در آمد نیروی مقاومت سلاطین ساسانی به فرماندهی «رستم فرخزاد » رهسپار «قارسیه» شد .
– اگر چه لشکر قزوین هم که در آن معرکه حضور داشت ولی چون درخش کفر و الحاد و به «بنی الحمرا » مشهور و به امام علی (ع) گرویده و تشیع را برگزیدند و بعد به امام حسین (ع) بیعت کردند و آماده دفاع از حریم امامت شده اند مسجد عظسم بنی الحمرا در کوفه شهرت به سزایی دارد – و اما قزوین در سال 24 هجری بدست برای بن عارف فرمانده سپاه والی کوفه به صلح گشوده شد واز «ثغور» یا مرزهای مهم و استراتاژیک حکومت اسلامی بشمار میرفت و از اهمیت حضور در این شهر ، احادیث بسیاری از پیامبر (ص) نقل شده است .
چون قزوین به صلح فتجح شد بنابراین معابد ساسانی تخریب شد و یکی پس از دیگگری به مسجدی مبدل گردید .
«ربیع بن خشم ثوری » فرمانده لشکر امام علی (ع) مسجد مشهور «ثور» را بنا نهاد و دز مان عبدالملک مروان «مسجد ثوب » ساخته شد – این دو مسجد در محل مسجد «جامع» و از مساجد قرن اول اسلامی هستند – در سال 192 هجری هارون الرشید که عازم خراسان بود شهرت دارد – این شهر نزدیک به یک قرن ، بخشی از سرزمین وسیع آل بویه بود « و صاحب عباد » وزیر مشهور فخرالدوله ، کتابخانه ای بزرگ و مدرسه ای بنیان نهاد – از اواخر قرن پنجم تا حمله هلاکوخان (654 هـ) که انقراض اسماعیلیه میباشد .
واقعه «حسین صباح» مغول شهر ما پایداری قهرمانانه ای از خود نشان داده و مردم در برابر آن سیل بنیان کن ، سر تسلیم فرو نیاورده اند اگر حکومت «ایلخانیان» در «سلطانیه» متمرکز بود اما قزوین ممتازی داشت و سجاس و سهرود ( که شهری آباد بود ) و طالقان و طارم … جز قزوین و در تقسیمات کشوری عنوان ›تومان» یا « استان» ورد را دارا بوده و راه های مهمد مواصلاتی از آن میگذشته است و … از مرگ تیمور تا به قدرت رسیدن شاه اسماعیل صفوی دوم قزوین سک قرن پر تلاطم و ناخوشی را گذرانده اند تا آنکه پس از جنگ «چالدران» در سال 920 هـ قزوین مورد توجه قرار گرفته و رفته رفته به صورت پایتخت دوم صفیه در آمد – طهماسب فرزند بزرگ شاه اسماعیلدر حالیکه ده سال و شش ماه داشت صاحب تاج و تخت شد و در سال 951 هـ اراضی و باغاتی را خرید و به احداث مجموعه ای از کاخها و عمارات سلطنتی فرمان داد – زیبایی زایدالوصفی پدپد آمد که شاه 11 سال از آن جا بیرون نرفت .
زمان قاجاریه ، در واحدهای وابسته به قزوین تغییر وتحولی پدید امد و بخشی از آن جز تهران و پاره ای مانند ابهر یجای و قسمتهایی از خرقان ، ضمیمه خمسه و زنجان شد ولی با این همه از موقعیت نظامی و استراتاژیک و ارتباطی آن کاسته نشد .
« تاریخ و جغرافیای تاریخی قزوین » «شهر قزوین» بنای شهر قزوین را شاپور اول ، دومین پادشاه ساسانی نسبت داده اند (242 م ) و این در حالی بوده که مردم در جنوب و غرب این شهر جدید زندگی میکرده اند و چون « دژ قزوین » در مرکز شهر قرار گرفت ، با رویی به گرد آن ساخته شده تا از هجوم طوایف ساکن کوهستان در امان بماند – قزوین در سال 24 هـ .
ق به دست «براء بن عازب » به صلح گشوده شد و این همان شهر «شاپوری» و آخرین حدی بود که مسلمانان در اختیار داشتند و مانند دوره ساسانی ، پایگاهی مهم به حساب میآمد .
ابن فقسه میگوسد : « سعد بن عاص بن امیه والی کوفه مأمور جنگ با دیلم گردید و قزوین را شهر ساخته «ثغر» مردم کوفه قرار دارد « شاذشاپور» یا شهر شاپوری را شهر کهن نامیده اند و چون « موسی الهادی » خلیفه عباسی (170 – 169 هـ ) به قزوین آمد فرمان داد تا شهر دیگری نردیک شهر شاپوری بسازند و آن را «مدینه موسی » نام نهاد و متعلقاتی به آن افزود – در سال 176 هـ ق « مبارک» غلام موسی الهلادی نیز شعر دیگری ساخت که به آن «مدینه مباکیه » موسوم شد .
هارون الرشید هنگامیکه به خراسان میرفت به قزوین آمد و فرمان داد تا حصاری به دور این شهر بکشند ولی با مرگ او حصار نا تمام ماند تا این که در سال 254 هـ ق «موسی بن بوقا » از طرف « المعتزبا … » با روی شهر را به اتمام رسانید به نوشته موخرین در آن روزگار غزوین شهری بزرگ و مزارع و باغستان فراوان داشته و چند شهرستان بوده است و در میان شهرهای عراق عجم ، اهمیت و اعتبار ویژه ای داشته است – چنانچه هر حاکم و فرمانروایی آثاری مانند مسجد و مدرسه و … از خود به یادگار گذاشته است .
قزوین : در زمینه هنر نیز نقش چشمگیری داشته است هنر خوشنویسی ایران با نام مالک دیلمی علی رضا عباسی ، میر عما قزوینی و عماد الکتاب قزوینی و … مزین شده است و بروز «مکتب قزوین» در هنر نقاشی صفوی حرف اول را میزند و درهنر موسقی معاصر ایران نقش و تأثیر هنرمندانی چون «درویش غلامحسین جناب : عارف قزوینی «استاد ابوالحسین اقبال آذر » و … را نمی توان نادیده گرفت و در زمینه هنرهای دستی مانند مسگری ، قفل سازی ، خاتم کاری و گچبری – مجسمه سازی – کاشی کاری – تذهیب – سوزن دوزی – شانه تراشی و قالی بافی ، ابریشم کاری – آئینه کاری – معماری و … چیره دستی هنرمندان قزوین ستودنی است .
قزوین : دارای دشت وسیع و حاصلخیزی است که سطح زیر کشت و باغات آن بیش از 13 هزار کیلومتر مربع و مجموعاً ½% از اراضی قابل کشت کشور را در خود جای اده است و علاوه بر کاریزها و هزاران حلقه چاه عمیق و نیمه عمیق به وسیله طولانی ترین کانال های آب رسانی کهاز سدا عراضی سگبان طالقان و زیاران سرچشمه میگیرد سیراب میشوند و محصولات کشاورزی آن بادام ، پسته ، گردو فندوق … میباشد و در کنار آن دام داری های مرغداری های بزرگی هستند که جایگاه ویژه ای در کشاورزی و دامپروری میهنمان دارند و شرکت هواپیمایی خدمات ویژه ای د رخدمت به کشاورزی منطقه و کشور نقش بسزایی دارد .
تقسیمات اداری – سیاسی : استان قزوین بر طبق آخرین تقسیمات اداری – سیاسی کشور دارای 3 شهرستان ، 10 بخش ، 37 دهستان ، 12 نقطه شهری ، 813 نقطه روستایی دارای سکنه است .
شهرستان قزوین بادارا بودن 5 بخش ، 19 دهستان ، 5 نقطه شهری و 473 نقطه روستایی بیشترین ارقام را به خود اختصاص داده است .
قزوین : مأمن دلاوران نهفت مشروطه و از پاسگاه های تقویت کننده آن بوده است .
به صداقت میتوان گفت که به گواهی تاریخ قزوین همواره در کشاکش نبردهای حق و باطل به حق پیوسته و راه راست را پیموده است .
چنانچه اگرچه نطفه کودتاس سوم اسفند رضاخان – انگلیس را در گراند هتل قزوین منعقد میکنند اما خانه دوم میرزا کوچک خان و آزاد یخواهان بوده است .
قزوین ک از قرن سوم هجری به یعد یکی از مراکز مهم علمی محسوب میشد و علاوه بر نویسندگان و علمای بزرگی چون ابن ماجه قزوین رازی نجم الدین کاتبی ، امام ابوالقاسم رافعی قزوینی – امام احمد تمرالی ، زکریای قزوینی ، حمد الله مستوفی – عبدالبنی مخزالمانی وخسید قزوینی – واعظ قزوینی – سید اشراف الدین حسینی قزوینی «نسیم شمال» عارف ، عبید زاکانی ، علامه دهمذاو علامه محمد و قزوینی و … یادی به میان آورد .
« نقش مسجد در فرهنگ اسلامی » مساجد در کشورهای اسلامی کی از مراکز تجلی هنر مذهبی و از معارج علوم و فرهنگ متعهد است ، پایگاهی است در برابر تها جسم کفر و شرک ، کشتی مطمئن در دریای خروشان هواهای نفسانی و ارام بخش دلهای مضطرب و مشوق است – نقطه شردعست ، شروعی تا بی نهایت است ، خانه خداست و مآمن مردم مسجد همه چیز است به اندازه همه جا برای همه کس ، عظیم و روح افزا و … مسجد محراب است ، میدان جنگ ، جنگ با نفس اماره ، جنگ با شیاطین .
بنابراین مسجد صلابتی و همتی والادر خود سازی به وجود میآورد .
شور و شوق دیگری به انسان میبخشد .
گنبد را از شکوه اسمان اقتباس کرده اند و مناره هلسه بفلک کشیده ان میکوسنئد تا بین «شری» و «شریا» ارتباط برقرار کنند .
کاخ ها اختلاف ، غرور و تحوت و قدرت ظاهری را فریاد میکنند اما مساجد فروتنی را مساوات و برابری همگی را و ازادگی را – اساس بنای مسجد بر تقوای است ،تقریب است ، خلوص و عروح است مسجد کانون است ، کانون فرهنگ عدالت اجتماعی ، ساده اما با وقار با عظمت ، جان را قوت میدهد .
انسانیت را اعتلا میبخشد ، کاخها که همیشه و به روی همه گشوده نیست اما مسجد همیشه است و برای همه کس همه میتوانند از برکات آن بهره جویند .
« طرح معماری مساجد سه نوع اصلی بوده است » یکی طرح «کلاه فرنگی » که گنبدی بر فراز اتاقی چهار گوش بنا میکرد « ایوان باز » « که طاقی شبیه طاق کسری داشته و « حیاط باز » که محاط در رواقها بوده و سرانجام با ادغام این سه طرح ترکیبی نو پدپد آمده است – اولیه صدر اسلام بسیار ساده و ملهم از خیمه بوده است و دارای فضایی باز که گاهی با دیوار یا خندق و یا تجیر مشخص میشده است.
« مسجد جامع کبیر » قزوین اخرین سرحد قوای اسلامی بوده .
شهریکه با آغوش باز اسلام عزیز را پذیرفته و مردمش حامیان عدالت و دیانت بوده اند – و با طیب خاطر اتشکده های خود را به مسجد مبدل کرده اند – هنگامی که حضرت علی (ع) به جنگ نهروان مس شتافت چهار هزار رزمنده را به فرماندهی « ربیع بن خشیم ثوری » به جنگ «دیلم» گسیل فرمود «ربیع» مسجدی در قزوین بنا نهاد که محتملاً در همین مکان فعلی « مسجد جامع» یا حوالی آن بود میباشد و «مسجد ثور» شهرت بسزایی داشته است و در زمان « عبدالملک دروان » آتشکه دیگری به «مسجد ثوبه» تبدسل شد (73-86هـ ) و در حفاری های زیر مقصوره «خمارتاش » آثاری مربوط به دوران ساسانی کشف شده است که شاید آتشکده و همان «مسجد ثوب» باشد - این دو از مساجدی است که از قرن اول اسلامی به ما رسیده است .
با گذشت زمان و گسترش اسلام پی در پی از شمار بختانه ها کاسته و به مساجد افزوده میشد – قدیمی ترین قسمت مسجد جامع ، متعلق به قرن دوم هجری است هنگامیکه «هارون الرشید» در سال 192 هـ عازم خراسان بود تا شوش مردم ناراضی را فرونشاند و مأمون را هم به حکومت آن دیار تحمیل نماید چون به قزوین آمد دستور داد تا حصاری به گرد شهر بکشندو مسجدی بنا کنند که به «طاق هارونی» مشهور است .
طاق هارونی که نمونه مساجد اولیه است ، بسیار ساده و در ضلع جنوب شرقی مسجدجامع قرار گرفته و مقصوره کهن هارونی که نمونه مساجد اولیه است ، بسیار ساده و در ضلع جنوب شرقی مسجد جامع قرار گرفته و مقصوره کهن نیز نامیده شده است .تا آنکه در سال 373 هـ ق «صاحب بن عباد» وزیر «فخرالدوله دیلمی » کتابخانه و مدرسه ای در نزدیکی آن ساخته که مرکز فرهنگی آن روزگار بوده است و عمارت بسیاری در محله « جوسق » درب کوشک فعلی بنا نهاده که به «صاحت اباد » اشتهار یافت .
در سال 500 هجری « امیر خمارتاش بن عبدالله عماری » زمان ملکشه سلجوقی ، به ساختن مقصوره ای عظیم همت بسته است و برفراز آن گنبدی که از جها رفعت و شکوه ، نه در شهرهای اسلامی نظیر داشته و نه درممالک دیگر و در سال 509 هـ ق ساختمان آن پایان پذیرفت – این مقصوره که به «طاق جعفری» نیز شهرت دارد بر روی بنایی متعلق به پیش از اسلام بنا شده ، مربعی و هر ضلع آن است – محرابی از سنگ مرمر صیقلی شده دارد و منبری سنگی با کاشیهای رنگارنگ و کتیبه هاسس نفیس که در منتهای ظرافت گچبری شده است کتیبه «اول» در هشت ضلع گنبد و به خط «ثلث» که نام سازنده و مدت ساختمان مقصوره ذکر شده است کتبه دوم : به خط «کوفی» مربوط به وقف قراء و مزارع و باغات و قنات «خمارتاش» برای مسجد میباشد .
کتیبه سوم : به خط «کوفی ماریچ» است و مشتمل بر سوره مبارکه بقره تا آخر کتیبه چهرم : به خط «نسخ ثلث» موقوفات خمارتاش و محل مصرف آن تهیه شده است .
کتیبه پنجم : به خط «نسخ کوفی» وقفنامه و شرح تقسیم اب قنات خمارتاش میباشد.
امیر خمارتاش در غرب مقصوره ، شبستانی بنا کرده که به آتشکده معروف است و شبستان دیگری در جنوب غربی مسجد است که آن هم به آتش کرده مشهور است و در سال 548 هـ « ملک مظفر آلب انمو » حاکم خلیفه عباسی ساخته است .
در سال 617 هـ که مغولان به قزوین حملهور شدند – این مسجد را با عده اس به آتش و خون کشیدند حیاط مسجد جامع : به شکل مربع مستطیل و مساحطی بیش از چهار هزار متر مربع دارد و در چهار طرف ، چهار ایوان بزرگ قرار گرفته ــ› برگ کپی که ایوان جنوبی .
بخشهایی از مسجد جامع قزوین مانند گنبد آن در شیوه رازی به دستور خمارتاش در سالهای 507 تا 509 ساخته شده در شیوه های پر از آن هم به ساختمان افزوده شد – ایوان جلوی گنبد خانه در زمان صفویان ساخته شد .
نبد آن یک پوسته است – شنگه روی تیز برای ساخت پوسته رویی بوده و بعدها همان «آهیانه» کاشی کاری میشود – گوشه سازی ،از نوع سکنج است و شاپرکهای زیر گنبد دارای گره سازی است – دیواره های زیر گنبد با نگاره های برگ کنگری که از نگاره های ساسانیان است آذین شده است – با وجود زلزله خیز بودن قزوین ساختمان مسجد استوار بر حال مانده است و این نشان دهنده وقت درنیارش آن است – ( سبک شناسی معماری ایرانی استاد محمد کریم پیرنیا ) که ایوان جنوبی بلندتر و زیباتر است و در ایران و در سایر ممالک اسلامی نزیر ندارد ، رفیع تری و زیبا ترین و بزرگترین محراب جهان است و با آن عظمت ، بی زون و آرامام مشاهده میشود به آرامش قلبی مطمئنه .
« مسجد جامع قزوین » مسجد جامع قزوین گنبد دو پوسته داشته که یک پوسته آن باقی مانده است .
مسجد جامع قزوین از دیگر بناهایی است که قسمتی از آن از شیوه رازی است –گنبد خانه و گنبد آن بین سالهای 507 – 509 هجری به امر خمارتاش ساخته شده اند – ایوان جلوی آن در زمان صفویه ساخته شده است و بقیه فضاها در دوره های مختلف الحاق شده اند – با وجود زلزله خیز بودن این منطقه این بنا استوار باقی مانده واین نشان دهنده دقت در نیایش آن است .
گنبدد بنا یک پوسته است و شنگه آن برای آن بوده که پوسته دوم بر روی آن یوار شود که بعدها بر روی پوسته اول کاستی کاری شده است نمای داخلس گنبد خانه با نقوش بزرگ کنگری که از نقوش معمول در دوره ساسانی بوده است مزین شده است و گوشه سازی آن که از نوع سبکخ است و همینطور شاپرکهای آن با نوعی گره سازی تزئین شده اند .
سردر در مسحد جامع قوس بیضی دو کانون یک و چهار دارد .
مسجد بزرگ جامع قزوین (15-1113 میلادی ) به خاطر فضای روشن وآرام شبستانش دلنشین است و پوشش آن را گنبدی بزرگ ( به قظ 51 پا ) تشکیل میدهد – سه کنجهای دو طاقه که داخل آنها تقریباً خالی است دارای وضع ابتدایی است و از اشکال فرعی واسط که داخل آن را پر میکند سعنی چیزی که قرن ها خاطر معماران را به خود مشغول داشته بود عاری است از راه های بلند و ساده ، ساده گی مفرط آن را بارزتر کرده است اما این سادگی مفرط ناتوانی و یا اشتباه طراح آنها نبوده است چه اساساً تقیرباً تمام دیوار قبله را بزرگترین محراب جهان اسلام اشغال کرده است .
ما فقط میتوانیم از روی محراب هیجان انگیز هیدریه که نزدیک مسجد جامع است و همچنین از روی مقبره علویان که هم زمان بوده اند حدس بزنیم که محراب جامع قزوین تا چه حد زیبا بوده است – به هر جهت از روی جزئیات باقی مانده از این محراب ، اطمینان مییابیم که جنس این محراب بسیار عالی بوده و برتر از همه قسمتهای آن یک کتیبه دو ردیفی است که دور را دور شبستان قرار دارد – کتیبه فوقانی به خط کوفی بسیار عالی است وخط کتیبه زیرین نسخی زیباست و هر دو رنگ سفید در متنی آبی رنگ مرکب از نقوش شاخ و برگ مواجر گردیده که شاید از نظر زیبایی در اسلام مانند نداشته باشد آجر چینی زنده و حلقههای بزرگ تزئینی با آجرهای برجسته که حرکات مارپیچی حلقه را نشان میدهد دیوار را از سکون و یک نواختی آزاد ساخته است – محراب بسیار بزرگ در هم بافته که در چهار چوب مستحکم بنا قرار گرفته میبایستی جلوه کلی همه بنا را با شکوه نموده و آن سادگی شکلهای عمده معماری را در نظر بیننده جالب ساخته باشد – این بنا در محله دباغان در حاشیْه غربی خیابان شهدا (سپه ) واقع گردیده و یکی از ارزشمندترین بناهای تاریخی ایران است .
بنای این مسجد با نقشه چهار ایوانی شامل شبستان گنبد دار ، مناره و ایوان های رفیع ، محراب و گچبریهای نفیس و صحن و رواق است که مجموع ، معرف آثار معماری دوره های مختلف اسلامی است .
در بررس سابقه تاریخی این مسجد ،در روایت های تاریخی میخوانیم که هارون الرشید به هنگام عزیمت به خراسان در سال 192 هـ .
ق ، ددر قزوین دستور ساخت بارو و مسجدی را داده است که به طبق بعضی از روایت ها و شواهد ، این مسجد در محل آتشکده ای از دوره ساسانی بنا شده است .
در روایت دیگری نیز آمده که به دستور هارون الرشید ، قاضی ابوالحسین محمد بن یحیی بن زکریا وو صاحب ابی العباس بن سریح ، آن جامع را ساختند و پرداختند که بعدها به « طاق هارونی » معروف گرددید .
در ثلث اول سده چهارم ، اسماعیل بن عباد طالقانی یا رازی – معروف به صاحب بن عباد ، وزیر فخر الدوله دیلمی – مدرسه ای در مجاورت جامع بنا کرد و در اواخر سده چهارم ، فخر الدوله شروع به کشیدن دیوار مسجد کرد ؛ ولی نا تمام ماند .
به واسطه آسیبی که به مسجد رسیده بود ، در یال 393 هجری ، به دستیاری « ابواحمد کسائی » و «ساوه منادی » جامع مذبور تجدید بنا شد و تعمیر گردید .
در سال 413 هجری ، به فرموده « سالار ابراهیم مرزبان » ، طبقات فریخته صحن بزرگ را از نو ساختند و مال فراوانی صرف آن شد .
در شوال سال 500 هـ .
ق ، امیر زاهد خمارتاش بن عبدالله عمادی ، ساختمان مقصوره بزرگ و گنبد و صحن مدرسه و خانقاه و چاه خانه مسجد را آغاز کرد و در رجب سال 509 ، آنها را به پایان رسانید و مستغلاتی بر آن وقف کرد پس از آن ، ملک مظفرالدین الب ارغون بن تعش ، سراچه جداگانه دیگری رو به قبلهبنا کرد که در آن ، مجلس تفسیر و حدیث منعقد میشد و در سال 548 هجری از عمارت آن فراغت یافت .
در دوره مغول ، صدماتی متوجه مسجد گردید که در دوره های بعد تعمیر یا تجدید شدند .
در زمان صفویه ، بخش های وسیعی به این مسجد افزوده شد که از آن میان به ایوان ها ، مناره ها و اکثر رواق ها میتوان اشاره کرد .
در دوره قاجار نیز ساخت و سازهای قابل توجهی در این مسجد به انجام رسید .
در دوره معاصر نیز بخشی از تعمیرات و مرمتهای مسجد انجام شده است .
حال به شرح قسمت های مختلف مسجد میپردازیم .
ایوانهای مسجد : ایوان جنوبی ایوانی است پنچ ضلعی و دو طبقه که جلو مقصوره خمارتاش و متصل به او است .
قدیمیترین کتیبه آن بین طبقه اول ودوم به خط نستعلیق لاجوردی بر روی کاشی خشتی .
سال 1069 هـ کار شریف کاشی پز است .
این ایوان از بهترین اثاری است که پس از تغییر پایتخت به اصفهان باقی مانده و مظهر کاملی است از بنای دوره صفوی با 5/13 متر عرض و 22 متر ارتفاع ، کاشی های هفت رنگ در داخل ایوان ، سطح پایه های طاق رومی را تا محل پاطاق تزئین نموده است .
سه چشمه ورودی به مقصوره خمارتاش دارد و در بالا سه حجره (شاه نشین) و دو غلام گردشی .
دو لوح بزرگ سنگ مرمر که یکی در سمت راست و به فرمان شاه سلیمان صفوی در یال 1081 هجری ، عوارض قپانداری در «دارالسلطنه» قزوین ممنوع میشود و سمت چپ به امر فتحعلی شاه در سال 1238 هجری تحمیلات دیوانی برداشته میشود و با 18 پله که مهر سلجوقی هم دارد به طبقه دوم میتوان صعود کرد .
بر پیشینیانی طبقه دوم و زیر طاق آفتابی ایوان ، دور تا دور ، کتیبه ای به خط «ثلث» بزرگ طلایی بر روی کاشی لاجوردی سوره مبارکه «جمعه» از سمت راست شروع میشود .
ایوان غربی متعلق به شاه سلیمان صفوی (1081 هـ ) میباشد و به رواقهای اطراف راه مییابد .
ایوان شرقی دقیقاً معلوم نیست که در چه زمانی ساخته شده ، امادر سال 1312 و 1313 هـ «باقرخان سعد السلطنه» حاکم قزوین آن را نو ساخته است .
ایوان رفیع شمالی با دو مناره شکوهمند و با کاشیکاری زیبا ، مربوط به زمان شاه طهماسب صفوی است با عرض 5/10 متر و ارتفاع مناره ها 26 متر میباشد کیفیت و دقت بنای این مناره ها برتر و حیرت انگیز تر از گلدسته های دیگر مساجد است .
بدین معنی که هر یک از انها را میتوان به حرکت در آورد .
و این ناشی از کیفیت خوب فنی است و چگونگی آن هنوز روشن نشده است .
بین ایوانها را در چهار طرف رواقهایی فراگرفته است که با ستونها و طاقهای هلایلی (رومی) مزین و پابر ست .
در وسط صحن مسجد حوض بزرگی قرار دارد و بین حوض و ایوان شرقی آبخوره ای که قنات خمارتاشی از آن میگذشته است .
اگر چه به نوشته «الندوین» این مسجد در قرن هفتم ، درهای متعددی داشته ولی اکنون تنها دو درباقی مانده است .
یکی در شمال غربی ، مربوط به سال 1272 که ره محله «دباغان» میپیوندد و در شرقی که پس از عبور از راهرویی به عرض حدود 10 متر به یک هشتی بزرگ یردر دیگری ، به خیابان شهدا «سپه» میرسد و در سال 1074 هـ بنا شده است .