مقدمه
در بدن ما دستگاه های مختلفی وجود دارد که هر کدام کار مهم و وظیفه ای را انجام میدهند.در این تحقیق ما با دستگاه های بدن بیشتر آشنا میشویم.
دستگاه های اصلی بدن
• دستگاه قلب و رگها برای گردش خون
• دستگاه گوارش برای فرودادن هضم جذب و دفع خوراک
• دستگاه درونریز برای هماهنگی اندامهای درونی با کمک هورمون
• دستگاه پیها برای گردآوری، جابجایی و پردازش دادهها در مغز و اعصاب
• دستگاه ماهیچهای برای جنباندن بدن
• دستگاه تنفسی برای دم و بازدم
• دستگاه ادراری برای برونرفت ادرار
• دستگاه تناسلی برای تولید مثل
• دستگاه پوششی شامل پوست، مو و ناخن برای پوشش و حفاظت بدن
• استخوانبندی انسان برای سرپاداشتن و نگاهداری ساختار تن
• دستگاه دفاعی بدن برای دفاع در برابر بیماریزاها
دستگاه قلب و رگ ها
قلب یکی از دستگاههای بدن است.
کار این دستگاه به گردش درآوردن خود در بدن به منظور رساندن غذا به یاخته هاست.
ساختمان قلب:قلب به وسیلهٔ دو صفحهٔ عمود بر هم به چهار حفره تقسیم میشود،دهلیز چپ و راست،بطن چپ و راست.دهلیز راست در قدام دهلیز چپ قرار داردو بطن راست در قدام بطن چپ.دیوارهٔ قلب شامل سه لایه می باشد:
• لایهٔ خارجی احشایی از پریکارد سروزی(اپی کارد)
• لایهٔ میانی ضخیم از عضلهٔ قلب(میوکارد)
• لایهٔ نازک داخلی(اندوکارد)
قلب یا دل
یک تلمبه ماهیچه ای است که در هستند که خون در بر گیرنده اکسیژن بسیار را دریافت میدارند.
دو سرخرگ تاجی (چپ وراست) کمابیش کوچک بوده و هقلب یا دل یک تلمبه ماهیچه ای است که در هستند که خون در بر گیرنده اکسیژن بسیار را دریافت میدارند.
دو سرخرگ تاجی (چپ وراست) کمابیش کوچک بوده و هر کسینه قرار دارد و به گونه همیشگی در حال کار کردن و تلمبه زدن است.
قلب به گونه شبانهروزی خون را به سرتاسر بدن تلمبه میکند.
قلب نزدیک صدهزار بار در روز میتپد.
برای اینکه قلب بتواند این کار سنگین را انجام دهد , نیاز دارد که بدست سرخرگهای تاجی (کرونر), به ماهیچه خودش هم خونرسانی مناسبی صورت پذیرد .
قلب چگونه کار می کند؟
کارکرد اصلی قلب , تلمبه کردن خون قرمز و مقادیر فراوانی اکسیژن و مواد غذایی از راه سرخرگهای بزرگ به سرتاسر بدن میباشد وقتی اکسیژن این خون بدست بافتها برداشته شد, سیاهرگها خون فاقد اکسیژن کافی را که به رنگ تیرهتری در آمده است را دوباره به قلب بر میگردانند .
مرحله نخست تپش
مرحله دوم تپش
قلب دارای دو قسمت میباشد که هر قسمت آن به گونه یک تلمبه جداگانه عمل میکند.
هر یک ازاین قسمتها نیز به دو بخش تقسیم میشود.
بنابراین قلب رویهمرفته دارای چهار اتاقک میباشد.
حفرههای بالایی را که اصطلاحاً دهلیز مینامند , به گونه جمع کننده خون ورودی به قلب عمل میکنند و حفرههای پایینی که به آنها "درون" گفته میشود , با انقباض خود مایه میشوند که خون از قلب به بیرون تلمبه شود.
قسمت راست قلب , خونهایی را که از شاهرگهای تمام بدن میآید را گرفته و به سمت ششها تلمبه میکند تا اکسیژن ششها بتوانند وارد این خون شوند.
قسمت چپ قلب , خونی را که از ششها بیرون میشود را گرفته و سپس آن را به تمام قسمتهای بدن میفرستد تا نیازهای اکسیژن آنها را بر طرف نماید .
برای اینکه خون به همراه اندامها و ماهیچههای بدن برسد , باید با فشار فراوانی تلمبه گردد.
شما وقتی یک سرخرگتان بریده میشود , میبینید که خون باچه فشاری به بیرون فواره میزند.
برای اینکه این تلمبه زدن با قدرت کافی انجام شود , عضلات قلب باید خیلی نیرومند باشند و هیچگاه همانند دیگر عضلات (برای نمونه ماهیچههای پاها) دچار خستگی نگردند.
بنابراین , عضلات قلب نیاز دارند که خودشان به خوبی خونرسانی شوند و اکسیژن و مواد غذایی به اندازه کافی به آنها رسانده شود.
این خونرسانی خود عضلات قلب , بدست سرخرگهای تاجی و شاخههای آنها صورت میپذیرد.
قلب یک تلمبه عضلانی است که در سینه قرار دارد و بطور مداوم در حال کار کردن و تلمبه زدن است.
قلب بطور شبانه روزی خون را به سرتاسر بدن تلمبه میکند.
در حدود 100000 بار در روز قلب ضربان میزند.
برای اینکه قلب بتواند این کار سنگین را انجام دهد نیاز دارد که توسط شریانهای کرونری ، به عضله خودش هم خونرسانی مناسبی صورت پذیرد.
آناتومی قلب این عضو مخروطی شکل بصورت کیسهای عضلانی تقریبا در وسط فضای قفسه سینه (کمی متمایل به جلو و طرف چپ) ابتدا در دل اسفنج متراکم و وسیعی مملو از هوا یعنی ریهها پنهان شده و سپس توسط یک قفس استخوانی بسیار سخت اما قابل انعطاف مورد محافظت قرار گرفته است.
ابعاد قلب در یک فرد بزرگسال حدود 6x9x12 سانتیمتر و وزن آن در آقایان حدود 300 و در خانمها حدود 250 گرم (یعنی حدود 0.4 درصد وزن کل بدن) میباشد.قلب توسط یک دیواره عضلانی عمودی به دو نیمه راست و چپ تقسیم میشود.
نیمه راست مربوط به خون سیاهرگی و نیمه چپ مربوط به خون سرخرگی است.
هر یک از دو نیمه راست و چپ نیز مجددا بوسیله یک تیغه عضلانی افقی نازکتر به دو حفره فرعی تقسیم میشوند.
حفره های بالایی که کوچکتر و نازکتر هستند بنام دهلیز موسوم بوده و دریافت کننده خون میباشند.
حفرههای پایینی که بزرگتر و ضخیمترند بطن های قلبی هستند و خون دریافتی را به سایر اعضاء بدن پمپ میکنند.
پس قلب متشکل از چهار حفره است: دو حفره کوچک در بالا (دهلیزهای راست و چپ ) و دو حفره بزرگ در پایین (بطنهای راست و چپ).شریانهای کرونری شریانهای کرونری از آئورت بیرون میآیند.
آئورت ، شریان یا سرخرگ اصلی بدن میباشد که از بطن چپ ، خون را خارج میسازند.
شریانهای کرونری از ابتدای آئورت منشا گرفته و بنابراین اولین شریانهایی هستند که خون حاوی اکسیژن زیاد را دریافت میدارند.
دو شریان کرونری (چپ وراست ) نسبتا کوچک بوده و هر کدام فقط 3 یا 4 میلیمتر قطر دارند.این شریانهای کرونری از روی سطح قلب عبور کرده و در پشت قلب به یکدیگر متصل میشوند و تقریبا یک مسیر دایرهای را ایجاد میکنند.
وقتی چنین الگویی از رگهای خونی قلب توسط پزشکان قدیم دیده شد، آنها فکر کردند که این شبیه تاج میباشد به همین دلیل کلمه لاتین شریانهای کرونری (Coronary یعنی تاج) را به آنها دادند که امروزه نیز از این کلمه استفاده میشود.
از آنجایی که شریانهای کرونری قلب از اهمیت زیادی برخوردار هستند، پزشکان تمام شاخهها و تغییراتی که میتواند در افراد مختلف داشته باشد را شناسایی کردهاند.
شریانهای کرونری چپ دارای دو شاخه اصلی میباشد که به آنها اصطلاحا نزولی قدامی و شریان سیرکومفلکس یا چرخشی میگویند و این شریانها نیز به نوبه خود به شاخههای دیگری تقسیم میشوند.این شریانها ، باعث خونرسانی به قسمت بیشتر عضله بطن چپ میشوند.
بطن چپ دارای عضلات بیشتری نسبت به بطن راست میباشد زیرا وظیفه آن ، تلمبه کردن خون به تمام قسمتهای بدن است.
شریانهای کرونری راست ، معمولا کوچکتر بوده و قسمت زیرین قلب و بطن راست را خونرسانی میکند
آناتومی قلب این عضو مخروطی شکل بصورت کیسهای عضلانی تقریبا در وسط فضای قفسه سینه (کمی متمایل به جلو و طرف چپ) ابتدا در دل اسفنج متراکم و وسیعی مملو از هوا یعنی ریهها پنهان شده و سپس توسط یک قفس استخوانی بسیار سخت اما قابل انعطاف مورد محافظت قرار گرفته است.
شریانهای کرونری راست ، معمولا کوچکتر بوده و قسمت زیرین قلب و بطن راست را خونرسانی میکند .
وظیفه بطن راست تلمبه کردن خون به ریهها میباشد.
شریانهای کرونری دارای ساختمانی مشابه تمام شریانهای بدن هستند اما فقط در یک چیز با آنها تفاوت دارند که فقط در زمان بین ضربانهای قلب که قلب در حالت ریلکس و استراحت قرار دارد، خون دراین شریانها جریان مییابد.وقتی عضله قلب منقبض میشود، فشار آن به قدری زیاد میشود که اجازه عبور خون به عضله قلب را نمیدهد، به همین دلیل قلب دارای شبکه موثری از رگهای باریک خونی است که تمام نیازهای غذایی و اکسیژن رسانی آن را به خوبی برآورده میکند.
در بیماران کرونری قلب ، شریانهای کرونری تنگ و باریک میشوند و عضلات قلب از رسیدن خون و اکسیژن به اندازه کافی محروم میگردند.
(مانند هنگامی که که یک لوله آب به دلایل مختلفی تنگ شود و نتواند به خوبی آبرسانی کند).در این صورت ، در حالت استراحت ممکن است اشکالی برای فرد ایجاد نشود ،, اما وقتی که قلب مجبور باشد کار بیشتری انجام دهد و مثلا شخص بخواهد چند پله را بالا برود، شریانهای کرونری نمیتوانند بر اساس نیاز اکسیژن این عضلات ، به آنها خون و اکسیژن برسانند و در نتیجه شخص در هنگام بالا رفتن از پلهها دچار درد سینه و آنژین قلبی میگردد.
در چنین مواقعی اگر فرد کمی استراحت کند، درد معمولا از بین خواهد رفت.
اگر یک شریان کرونری به علت مسدود شدن آن توسط یک لخته خون ، به طور کامل جلوی خونرسانیاش گرفته شود، قسمتی از عضله قلب که دیگر خون به آن نمیرسد، خواهد مرد و این یعنی سکته قلبی.
سرخرگهای تاجی سرخرگهای تاجی (تاجی) از آئورت بیرون میآیند.
آئورت , سرخرگ اصلی بدن میباشد که از درون چپ , خون را بیرون میشازند.
سرخرگهای تاجی از آغاز آئورت منشا گرفته و بنابراین نخستین سرخرگهایی دام تنها 3 یا 4 میلیمتر قطر دارند .این سرخرگهای تاجی از روی سطح قلب عبور کرده و در پشت قلب به یکدیگر متصل میشوند و کم وبیش یک راه دایرهای را ایجاد میکنند.
وقتی چنین الگویی از رگهای خونی قلب بدست پزشکان قدیم دیده شد , آنها فکر کردند که این همانند تاج میباشد از این روی واژه لاتین "سرخرگهای تاجی" (Coronary) را به آنها دادند که امروزه نیز از این واژه بهره گیری میشود .
از آنجایی که سرخرگهای تاجی قلب از اهمیت فراوانی برخوردار هستند , پزشکان تمام شاخهها و دگرگونیهایی که میتواند در کسان گوناگون داشته باشد را شناسایی کردهاند.
سرخرگهای تاجی چپ دارای دو شاخه اصلی میباشد که به آنها اصطلاحا "نزولی قدامی" و "سرخرگ چرخشی میگویند و این سرخرگها نیز به نوبه خود به شاخههای دیگری نقسیم میشوند.
این سرخرگها , مایه خونرسانی به قسمت بیشتر عضله درون چپ میشوند.
درون چپ دارای عضلات بیشتری در برابر درون راست میباشد زیرا وظیفه آن , تلمبه کردن خون به تمام قسمتهای بدن است.
سرخرگهای تاجی راست , بیشتر کوچکتر بوده و قسمت زیرین قلب و درون راست را خونرسانی میکند.
وظیفه درون راست تلمبه کردن خون به ششها میباشد .
سرخرگهای تاجی دارای ساختمانی همانند تمام سرخرگهای بدن هستند ولی تنها در یک چیز با آنها تفاوت دارند که تنها در زمان میان ضربانهای قلب که قلب در حالت آسوده (ریلکس) قرار دارد , خون دراین سرخرگها جریان مییابد.
وقتی عضله قلب منقبض میشود , فشار آن به قدری بسیار میشود که اجازه عبور خون به عضله قلب را نمیدهد , از این روی قلب دارای شبکه کارسازی از رگهای باریک خونی است که مایه میشود تمام نیازهای غذایی و اکسیژن رسانی آن را به خوبی انجام دهد.
در بیماران تاجی قلب , سرخرگهای تاجی تنگ و باریک میشوند و وعضلات قلب از رسیدن خون و اکسیژن به اندازه کافی محروم میگردند (مانند هنگامی که که یک لوله آب به دلایل گوناگونی تنگ شود و نتواند به خوبی آبرسانی کند).
در حالت استراحت , میشود اشکالی برای فرد ایجاد نشود , ولی هنگامیکه قلب ناچار باشد کار بیشتری انجام دهد و برای نمونه شخص بخواهد چند پله را بالا برود , سرخرگهای تاجی نم توانند بر پایه نیاز اکسیژن این عضلات , به آنها خون و اکسیژن برسانند و برآیند اینکه شخص در هنگام بالا رفتن از پلهها دچار درد سینه (آنژین) میگردد.
در چنین مواقعی اگر فرد کمی استراحت کند , درد بیشتر از میان خواهد رفت.
اگر یک سرخرگ تاجی به چرایی مسدود شدن آن بدست یک لخته خون , به گونه کامل جلوی خونرسانی اش گرفته شود , قسمتی از عضله قلب که دیگر خون به آن نمیرسد , خواهد مرد .این سرخرگهای تاجی از روی سطح قلب عبور کرده و در پشت قلب به یکدیگر متصل میشوند و کم وبیش یک راه دایرهای را ایجاد میکنند.
اگر یک سرخرگ تاجی به چرایی مسدود شدن آن بدست یک لخته خون , به گونه کامل جلوی خونرسانی اش گرفته شود , قسمتی از عضله قلب که دیگر خون به آن نمیرسد , خواهد مرد .
دیابت(مرض قند) مرض قند یا دیابت شیرین یک اختلال سوخت و سازی در بدن است.
بدین صورت که سرعت و توانایی بدن در استفاده و سوخت و ساز کامل قندها کاهش مییابد.
از اینرو قند خون افزایش مییابد.
گونههای مرض قند مرض قند نوع Ι (یا دیابت وابسته به انسولین IDDM) مرض قند نوع ΙΙ (یا دیابت غیر وابسته به انسولین NIDDM) دیابت بارداری دیابت نوع یک بدن مبتلایان به دیابت نوع یک توانایی تولید انسولین را ندارد و این امر موجب افزایش سطح قند خون میگردد.
دیابت نوع دوم در مرض قند نوع دوم بدن فرد مبتلا انسولین تولید میکند و حتی ممکن است غلظت انسولین در خون از مقدار معمول آن نیز بیشتر باشد اما گیرندههای یاختهای فرد نسبت به انسولین مقاوم شده و در حقیقت نمیگذارند انسولین وارد سلولها شده و اعمال طبیعی خود را انجام دهد.
در این حالت میتوان با درمان رژیمی و ورزش غلظت قند خون را کاهش داد.
شیوع این نوع در حال ازدیاد است.
مرض قند نوع دوم در افراد چاق دیده میشود و درصد شیوع این بیماری در زنان بیش از مردان است.
دیابت بارداری دیابت بارداری مربوط به چند ماهه آخر دوران بارداری است و معمولاً سابقه خانوادگی در ابتلا به آن نقش دارد.
تعدیل در مصرف کربوهیدراتها و محدود کردن دریافت کربوهیدراتهای تصفیه شده و افزایش تعداد وعدهها و کاهش حجم وعدهها از جمله عوامل بهبود بخش میباشند.
ناگفته پیداست که این نوع دیابت فقط در بانوان شیوع دارد!
مرض قند و انسولین بسیاری از افراد پس از آغاز درمان و استفاده از تجویزهای دارویی حتی از قبل هم چاقتر میشوند و این بدان علت است که تقریباً تمام داروهایی که برای بهبود این افراد تجویز میشود آنها را گرسنه میکند و باعث میشود که کبد مازاد انرژی را به چربی تبدیل نماید.لوزالمعده به منظور جلوگیری از افزایش ناگهانی قند خون پس از صرف غذا مقداری انسولین در خون وارد میکند و انسولین با راندن قندها به درون یاختهها از وقوع این امر جلوگیری میکند.
اما انسولین و تمام داروهایی که از آن ساخته میشوند باعث میشوند که شما همواره احساس گرسنگی کنید و بداقبالی شما برای یک حمله قلبی را افزایش میدهد.
بنابراین مهمترین هدف در تجویز انسولین این است که با کمترین میزان مصرف انسولین بتوانیم از بالا رفتن ناگهانی قند خون جلوگیری بعمل بیاوریم.
عوارض دیابت دیابتیها در معرض آسیبهایی مانند حملات قلبی و مشکلات کلیوی و نابینایی و ناشنوایی و نشانگان پاهای سوزان هستند و این امر بعلت افزایش قند خون بعد از صرف غذا و چسبیدن این قندها به یاختهها و تبدیل آن به مادهای مضر به نام سوربیتول صورت میپذیرد.
پزشکان بهوسیله انجام آزمایشی بنام هموگلوبین A1C و اندازه گیری میزان قند چسبیده به سلولها به میزان آسیبهای عصبی وارد شده پی میبرند.
مرض قند و پرهیز غذایی بسیاری از افرادی که بعد از سن ۴۰ سالگی دچار دیابت میگردند با رعایت یک رژیم غذایی مشتمل بر مصرف سبزیجات, غلات کامل, حبوبات و ماهی ومحدود کردن شدید فراوردههای شیرینی پزی و شکر و محدود کردن دریافت گوشت، مرغ و تخم مرغ میتوانند حال خود را بهبود بخشند.
بسیاری از کسانی که دچار دیابت شدهاند انسولین مصرف میکنند آنها توانایی کافی برای پاسخ دادن به انسولین را ندارند و این امر به علت وزن بالا و مصرف زیاد قندهای تصفیه شده از سوی آنهاست.
اولین دستور برای برطرف کردن این حالت استفاده از دانههای کامل به جای فرآوردههای شیرینی و نان پزی است.
این امر علاوه بر اینکه به شما احساس خوبی میدهد کمک خواهد کرد تا کمتر بخورید و همچنین باعث محدود کردن دریافت مهمترین منبع دریافت چربیها خواهد گردید.برپایه پژوهشهایی که در اروپا انجام گرفته است نشان داده شده که دریافت مقادیر بسیار زیاد پروتئین به کلیههای یک فرد دیابتی آسیب وارد میکند بنابراین دیابتیها باید از مقادیر کمتر گوشت و ماکیان و تخم مرغ استفاده نمایند.
همچنین تحقیقات اخیر نشان میدهد که کربوهیدراتهای تصفیه شده میزان نیاز به انسولین را افزایش و چربیهای غیر اشباع تکپیوندی و چندپیوندی موجود در سبزیجات و چربیهای امگا-۳ موجود در روغن ماهی و همچنین استفاده از آرد کامل و دانههای کامل بجای آرد تصفیه شده نیاز به انسولین را کاهش میدهد.
سطح بالای قند خون بعد از صرف غذا موجب میشود که قندها به یاختهها چسبیده و تبدیل به مادهای سمی (برای یاختهها) بنام سوربیتول شوند که این ماده به اعصاب و کلیه و شریانها و قلب آسیب خواهد رساند.
برای اینکه از بالا رفتن زیاد سطح خون جلوگیری کنید نانها و شیرینیهای تهیه شده از غلات کامل را بجای نان و شیرینیهای معمولی که از آرد تصفیه شده تهیه میشوند، استفاده نمایید و از شکر سر سفره خودداری کنید و مصرف میوه را فراموش نکنید.
ورزش و مرض قند ورزش به دیابتیها کمک میکند که از شر حملههای قلبی و نابینایی و آسیبهای عصبی در امان باشند.
وقتی که غذا میخورید سطح قند خونتان افزایش مییابد.
هر چه بیشتر سطح خون افزایش یابد قند بیشتری به یاختهها میچسبد.
وقتی که قند به یاخته بچسبد دیگر نمیتواند از آن جدا شود و تبدیل به مادهای زیانآور بنام سوربیتول میشود که این ماده میتواند باعث نابینایی و ناشنوایی و آسیبهای مغزی و قلبی و نشانگان پاهای سوزان و ...
گردد.وقتی که قند وارد بدن شما میشود فقط میتواند در یاختههای کبد و ماهیچه ذخیره گردد.
اگر یاختههای کبد و ماهیچه از کربوهیدرات اشباع باشند، قندها دیگر جایی برای رفتن ندارند.
اگر ذخیره یاختههای ماهیچه در پی ورزش کردن مصرف گردد پس از صرف غذا قندها به وسیله ماهیچه جذب میشوند و مقدار آنها در خون افزایش نمییابد.
بنابراین اگر با یک برنامه ورزشی منظم بتوانیم ذخیره قند ماهیچهها را کاهش دهیم مسلماً میتوانیم شاهد بهبود همه جانبه عوارض بیماری دیابت باشیم.
دیابت در ایران از هر 20 ایرانی یک نفر به دیابت مبتلاست و نیمی از این تعداد نمیدانند که دیابت دارند.
هر 10 ثانیه یک نفر در جهان به دلیل عدم آگاهی از دیابت و روش کنترل آن، جان خود را از دست می دهد.
هر 30 ثانیه یک نفر در جهان به علت عدم آگاهی از دیابت و روش کنترل آن، پای خود را از دست می دهد.
همه با هم برای دیابت این برنامه توسط فدراسیون بینالمللی دیابت هدایت میگردد و هدف آن این است که تا سال 2007 ، یک میلیارد نفر از خطرناک بودن دیابت آگاه شوند.
هموگلوبین پروتئینی است که در گلبول های قرمز خون وجود دارد و جزء انتقال دهنده اکسیژن در آنها میباشد.
میل ترکیبی هموگلوبین با مونوکسید کربن از اکسیژن بیشتر است و به همین دلیل ، اگر شخصی مونوکسید کربن استنشاق کند ، هموگلوبین به جای اکسیژن با مونوکسید کربن ترکیب می شود در نتیجه اکسیژن به بدن نمی رسد و فرد می میرد.
این پروتئین دارای گروه هم که یک گروه پروستتیک است میباشد.
هموگلوبین شامل دو پروتئین مختلف به نام آلفا و بتا میباشد.این پروتئین از 4 زنجیره پلی پپتیدی تشکیل شده است که 2 تای آنها شامل آلفا و 2 تای دیگر آن شامل بتا می باشد.
بین زنجیره های آلفا وبتا پیوندهایی وجود دارد که این پیوند ها بین 2 زنجیره آلفا با یکدیگر و 2 زنجیره بتا نیز با یکدیگر قویتر است.
پلاسمای خون پلاسما خون فاقد سلولهای خونی است و قسمت مایع خون است.پلاسما را میتوان به صورت پودر در آورد و به آسانی بهوسیله آب استریل دوباره آنرا آماده ساخت.
اگر چه به هر حال پلاسما همه آثار حیات را ندارد، اما نقش زیادی در جراحیهای فوری بخصوص در زمان جنگ دارد.مواد تشکیل دهنده پلاسما آب، یونهای معدنی، پروتئینهای پلاسما، گلوکز و چربی و مواد دفعی است.
آب پلاسما بخش اعظم پلاسما، آب است.
آب پلاسما دارای دو منشا غذایی و آب متابولیک حاصل از آب میانبافتی سلولهاست.
میزان آب بهوسیله دستگاههای تنفس و دفع به دقت تنظیم میشود.
آب پلاسما، فشار خون را تحت تأثیر قرار میدهد و وسیله انتقال عنصرهای سلولی و مواد غذایی محلول است.
روش تعیین حجم آب پلاسما برای تعیین آب پلاسما از ترکیباتی استفاده میشود که پس از تزریق داخل وریدی نتوانند از دیواره عروق بگذرند.
این ترکیبات بیشتر رنگهایی با مولکولهای درشت مانند آبی اوانز و آبی شیکاگو هستند که تعیین مقدار آنها از طریق رنگ سنجی بسیار آسان است و یا ترکیباتی مانند آلبومین دو دقیقه پس از تزریق یکی از ترکیبات فوق از بیمار خون گرفته و غلظت جسم تزریق شده را تعیین کرده و از نسبت دقت آن جسم، حجم خون را محاسبه میکنند.
غلظت الکترولیتی پلاسما یونهای معدنی پلاسما از نوع یونهای معدنی موجود در آب میانبافتی و بطور کلی در سلولهاست.
این یونها در حفظ موازنه نمک، PH و فشار اسمزی بین پلاسما و آب میان بافتی و سلولهای بافتها دخالت دارند.
یون سدیم، کاتیون اصلی و یون کلر، آنیون اصلی پلاسما است و در صورتی که غلظتها را بر حسب میلی اکی والان در لیتر مشخص کنیم کاتیونها و آنیونهای پلاسما کاملاً متعادل هستند.
پروتئین پلاسما این مواد تراکم قابل توجه در پلاسما دارند.
جز موادی هستند که تاکمشان باید پایدار بماند.
بیشتر این مواد در کبد ساخته میشوند.
مانند یونهای کانی، در برقراری فشار اسمزی خون و PH آن سهم مهمی دارند.
پروتئینهای موجود در پلاسما به قرار زیر است.
آلبومینها : در کبد ساخته میشوند.
ناقل هورمونها در خون بوده، وجود آلبومین در خون موجب جذب آب به داخل خون میشود.
اگر مقدارش کم باشد، خون را جذب نمیکند و آب خود را از موئین رگها خارج کرده.
در زیر جلد تجمع کرده و باعث «خیز» میشود.
مبنای نامگذاری این پروتئنیها شباهت آنها به سفیده تخم مرغ است.
گلوبولینها : مبنای تنوع گروههای خونی هستند، به صورت آنتی کور عمل میکنند.
در بسیاری از بیماریهای کبدی، بیماریهای عفونی و نفریت مقدار گلوبولین خون پلاسما خون زیاد میشود.
و ازدیاد گلوبولین خون، ته نشین شدن گلبولهای قرمز را تسریع میکند.
آلگوتینین : آلگوتینین که گلبولهای قرمز خون را به یکدیگر میچسباند و همچنین ماده ضد گروههای خونی RH , B , A است.
فیبرینوژن و پروترومبین که در انعقاد خون دخالت دارند.
قند پلاسما قند به شکل گلوکز در پلاسما وجود دارد و مقداری آن ۱٫۱ گرم در لیتر خون است.
گلوکز خون از تجزیه مواد نشاستهای و یا گلیکوژن کبد حاصل میشود.
مواد چربی پلاسما مقدار چربی و لیپوئیدهای پلاسما مخصوصا در کلسترول، متغیر است.
پس از یک غذای پر چرب، مقدار آن در پلاسما زیاد شده و رنگ پلاسما کدر میشود.
مقدمه تصلب شرائین و فشار خون نشست ذرات چربی کلسترول به جدار عروق است.
مواد دفعی پلاسما مواد دفعی سلولهای بدن در پلاسمای خون عبارتاند از : ترکیبات نیتروژندار، آمونیاک، اوره، اسید اوریک، کرایتن و بعضی از اسیدهای آمینهاست.
گلوکز گلوکز یک نوع قند موجود در خون است که توسط سلولهای بدن مصرف شده و تولید انرژی میکند.
افزایش غیر طبیعی گلوکز در خون را بیماری قند خون یا دیابت مینامند.
گویچه های سرخ گویچهٔ سرخ (گلبول سرخ یا گلبول قرمز) متداولترین نوع یاختههای خونی است و در بدن مهرهداران، نقش اصلی رساندن اکسیژن را، از ششها (یا آبششها) به بافتها، بازی میکند.
گلبولهای قرمز سکه مانند کوچک و بدون هستهاند.
سیتوپلاسم آنها اسفنجی بوده و به وسیلهٔ غشاء پلاسمی قابل ارتجاعی احاطه شده تا این سلول بتواند تغییر شکل بدهد و از مویرگهای باریک عبور کند.در سیتوپلاسم گلبول رنگدانهای به نام هموگلوبین وجود دارد که پروتئینی آهندار است.
گلبول قرمز به وسیلهٔ هموگلوبین خود در جاهایی که تراکم اکسیژن زیاد باشد این آهن با اکسیژن ترکیب شده و اُکسی هموگلوبین را تشکیل میدهد و در جایی که تراکم اکسیژن کم باشد تجزیه شده و اکسیژن آزاد می کند.
این خاصیت هموگلوبین در جابهجایی اکسیژن از ششها به بافتها بسیار سودمند است.
عمر هر گلبول قرمز حدود چهار ماه است.
بعد از این مدت گلبول در کبد تجزیه می شود و آهن موجود در کبد اندوخته میشودتراکم گلبول قرمز وعمر ان 120 روز است.
گویچه های سفید گویچههای سفید یا گلبولهای سفید از یاختههای خون اند.
گویچههای سفید بخشی از سیستم ایمنی بدن به شمار میروند و در برابر بیماریهای عفونی از بدن محافظت میکنند.
دستگاه عصبی پردههای مغز و نخاع سطح بیرونی مغز و نخاع توسط سه پرده یا شامه پوشیده شده است پرده بیرونی سخت شامه ، میانی عنکبوتیه و درونی نرم شامه نامیده میشود.
سطح بیرونی پردهها بوسیله مزوتلیوم پوشیده شده است.
نخاع نخاع رابط مغز و قسمتهای دیگر بدن است اعصاب در فواصل معین به نخاع وارد و یا از آن خارج میشوند.
اعصاب حسی از طریق ریشههای پشتی وارد نخاع میشوند اعصاب حرکتی ریشههای شکمی نخاع را ترک میکنند.
دو ریشه پشتی و شکمی به هم متصل شده و اعصاب نخاعی را میسازند.
مقطع نخاع مقطع نخاع دارای دو بخش خاکستری و سفید است بخش خاکستری تقریبا به شکل H در وسط نخاع قرار دارد.
این بخش غالبا جسم سلولی و دندریت نورونهای فاقد میلین را در خود جای داده است.
بخش خاکستری توسط بخش سفید با ستونهای شکمی ، جانبی و پشتی احاطه شده است.
این ستونها دارای اعصاب میلیندار هستند.
رنگ سفید این بخش به خاطر وجود میلین است ستونهای بخش سفید دارای رشتههای بدون میلین هستند.
بازوهای H به نام شاخهای پشتی و شکمی نخاع خوانده میشوند.
شاخهای پشتی را آوران یا حسی و شاخهای شکمی را وابران یا حرکتی مینامند.
اعمال حرکتی نخاع در نخاع بین سلولهای حسی و حرکتی تعداد زیادی ارتباطات چند نورونی وجود دارد که فعالیت آنها یا باعث آغاز حرکت و یا ممانعت از آن میشود این ارتباطات اساس رفلکسهای نخاعی است.حرکت رفلکسی به عنوان پاسخی در قبال تحریک حسی است.
از نخاع ، 31 جفت عصب خارج میشود که بطور قرینه به اندامهای مختلف چپ و راست بدن میروند.
محل خروج این اعصاب از فاصله بین مهرهها است.
هر عصب دارای دو ریشه پشتی و شکمی است در مسیر ریشه پشتی یک گره عصبی هم وجود دارد که جسم سلولی نورونهای حسی در آن واقع است.
ریشه شکمی نخاعی ، حرکتی است و رشتههایی که در آن قرار دارند فرمانها را از نخاع به طرف ماهیچهها یا غدههای بدن می برند.
جسم سلولی مرتبط با این رشتهها در ماده خاکستری نخاع واقع است.
مغز مغز بخشی از دستگاه عصبی مرکزی است که در بالای نخاع و درون جمجمه جای دارد این بخش از پایین به بالا شامل پیاز نخاع ، پل مغزی و مخچه ، مغز میانی ، مغز واسطهای و نیمکرههای مخ است.
نیمکرههای مخ دو نیمکره مخ توسط پلی از ماده سفید به نام جسم پینهای بهم مربوطند.
هر نیمکره با دو بخش سفید در وسط و خاکستری در قشر مشخص شده است.
بخش خاکستری به ضخامت 3 - 2 میلیمتر این قسمت مخ را تشکیل میدهد.
انواع نورونهایی که در قشر مخ وجود دارند عبارتند از: سلولهای افقی یا کانال ، هرمی ، ستارهای یا دانهای ، دوکی و چند شکلی.
هر قسمت از قشر خاکستری مخ کار ویژهای را برعهده دارد.
مراکز مربوط به دریافت و تفسیر اطلاعات رسیده از اندامهای حسی مختلف مانند چشم و گوش و پوست در این قسمت واقع است.
بخشی از قشر خاکستری مخ هم مرکز حرکات ارادی است.
مخچه مخچه که تعادل بدن را حفظ میکند دارای بخش خاکستری در قشر و بخش سفید در مرکز است.
قشر مخچه دارای سه طبقه است: طبقه ذرهای در بیرون ، دانهای در درون ، و پورکنژ در وسط.
مخچه بوسیله سه جفت پایک که شامل دستههایی از تارهای عصبی میباشند با مغز میانی ارتباط برقرار میکند.
در مرکز مخچه ، هستههای مرکزی مخچه قرار دارند.
این هستهها از جنس بخش خاکستری هستند که بوسیله بخش سفید احاطه شده است.
هستههای مرکزی مخچه از بیرون به درون عبارتند از: هسته دانهدار ، هسته سه گوش ، هسته مدور ، هسته فاسیتژیال که هر یک در درون دیگری قرار دارد.
مخچه در کار کنترل فعالیتهای ماهیچهای به مخ کمک میکنند.
پیامهای حرکتی که از مخ به اندامها میرود.
توسط مخچه ، تقویت و هماهنگ میشوند.
برای کار چشمها و گوش داخلی وضعیت بدن را به مخچه خبر میدهند.
در کل کارهای که مخچه انجام میدهد همگی غیر ارادی هستند.
بصلالنخاع این بخش را میتوان به عنوان ناحیه وسیعی از نخاع تلقی نمود که شکل آن در انسان شبیه پیاز است.
بصلالنخاع بدون مرز مشخص با نخاع ارتباط حاصل میکند در حالی که با بخشهای فوقانی تر دارای مرزهای مشخصتر است.
بصلالنخاع از ماده سفید و رشته اعصابی تشکیل شده است و فعالیت اندامهای داخلی بدن مانند قلب ، ششها و اندامهای گوارشی را اداره میکند به همن سبب یکی از مهمترین اجزای مغز است و آسیب وارده به آن مرگ را به دنبال دارد