چرا ارتباط را یاد میگیریم؟
هر طراح صنعتی جهت خلق مصنوعی که بتوان آن را توسط صنایع ماشینی تولید نموده و در زمانی استفاده کارآیی لازم را از جهت جسمی و روانی برای استفاده کننده خود داشته باشند ناچار است قبل از خلق هر نوع مصنوعی نحوه ارتباطات بین استفاده کنندگان و مصنوعات مشابه را مطالعه نموده و از طریق این مطالعه معایب و محاسبن و کمبودهای احتمالی در نحوه ارتباط تولید و مصرف کننده را بشناسد زیرا با شناخت این نقایص و کمبودها میتوان ایدههای خلاقانهای برای ایجاد مصنوعی جدید ارائه کرد که مصنوع جدید این نقایص ارتباطی را نداشته باشد.
به طور مثال برای طراحی یک ترازوی شیرینی فروشی ابتدا شناخت مفاهیم ارتباطی انسان با چنین ترازویی در وضع موجود کاملاً ضروری است.
آیا فروشنده در خواندن اعداد مشکلی ندارد (که این اشکال ارتباطی میتواند کوچکی اعداد، براقی صفحه، تقسیم نکردن فواصل کیلوها و غیره باشد)، آیا خریدار با قیمت و وزنهای مورد درخواستش کاملاً راحت مرتبط میشود؟
یعنی به سادگی آنان را میخواند؟
میبینیم برای طراحی چنین وسیلهای حداقل شناخت این ارتباطات در وهله اوّل قرار میگیرد.
چارلز کولی در کتاب مفهوم به معنای ارتباط در سازمانهای اجتماعی “ارتباط را چنین تعریف کرده است: «ارتباط مکانیزمی است که روابط انسان بر اساس و به وسیله آن به وجود میآید و تمام مظاهر فکری و وسایل انتقال و حفظ آن در مکان و زمان بر پایه آن توسعه پیدا میکند.
ارتباط حالات چهره، رفتارها، حرکات، طنین صدا، کلمات، چاپ ، راهآهن ، تلگراف، تلفن، اینترنت و … تماماً وسایلی هستند که در راه غلبه انسان بر مکان و زمان ساخته شده است.»
یکی از دانشمندان در مورد ارتباط میگوید: «ارتباط عبارت است از انتقال اطلاعات در محدوده سه چیز: انتشار- انتقال- دریافت پیام.»
میلر در کتاب … چنین اظهار میدارد : ارتباط هنگامی روی میدهد که یک منبع پیام علائمی را از طریق کانال به دریافت کنندهای که مقصد محسوب میشود ارسال کند.
بابک احمدی در کتاب “از نشانههای تصویری تا متن”؛ یک پیام دارای عناصر زیر میباشد:
1- عنصر فرستنده پیام
2- گیرنده
3- خود پیام
4- خبری که از زمینه میدهد
5- در پیکره یک سری بندهایی وجود دارد که باید آنها را کنار زد و به مقصود نهایی رسید.
6- تماس واکنشی در مقابل پیام نشان دادن حاکی از برقرار شدن تماس است.
در مقوله ارتباط بایستی چهار اصل را مد نظر قرار دهیم:
- شدت ارتباط
- اهمیت ارتباط
- کیفیت ارتباط
- محتوای ارتباط
شدت ارتباط
شدت ارتباط بر اساس واحد زمان محاسبه شده و مقدار ارتباطی است که از نظر زمانی هر فرد یا گروه با تولید صنعتی به هنگام استفاده پیدا مینماید.
چنانچه در یک ساعت استفاده از وسیلهای مانند کیف در حال حمل که بیشترین ارتباط به لحاظ زمانی با دستگیره صورت میپذیرد، نتیجه گرفته میشود که از مجموعه ارتباط با کیف، شدت ارتباط دست با دستگیره بیشتر است.
این را بدان لحاظ باید بدانیم که به هنگام طراحی یک کیف دانشجویی از طریق شدت ارتباطات مقدار تفکر و دقت خود را بر روی تک تک گروههای ساختاری یک مصنوع داشته باشیم تا بدین نسبت تفکرات خود را ارزشیابی نموده و میزان دقت خود را بر روی طراحی پیکره جدید نشان دهیم.
اهمیت ارتباط
بستگی به عملکرد یک نوع مصنوع دارد که به طور مثال بیشترین ارتباط استفاده گر با یک چاقوی آشپزخانه دسته و عمل کرد تیغه آن بوده که میبایست کاملاً راحت و درست طراحی شده باشد.
در یک آنکوباتور بیشترین توجّه طراح به طراحی المانهایی است که هشدار دهنده بوده تا از این طریق وضعیت کودک را به پرستاران ابلاغ نماید.
کیفیت ارتباط
کیفیت ارتباط بدین معناست که بر ارتباط وضع موجود میتواند درست یا ناقص و یا کاملاً غلط باشد.
مثال: ارتباط استفاده گر به هنگام استفاده با یک دستگاه چرخ گوشت خانگی میتواند به دلیل درست بودن مخزن گوشت و همچنین ارتفاع چرخ گوشت و … کاملاً به درستی فکر شده باشد یعنی استفاده گر از هنگام شروع کار دستگاه تا اتمام آن بدون هیچ مشکلی کار خود را انجام دهد.
حال اگر همین چرخ گوشت به نحوی باشد که از طریق کودکان متعلق به خانواده با انداختن وسایلی و یا احتمالاً دست خود در داخل چرخ گوشت و … باعث صدمه زدن به آنان شود، مسلم است طراح فقط مسائل ارتباطی را برای والدین در نظر گرفته و ارتباط کودکان را مد نظر قرار نداده است.
در مورد یک سماور درجه تنظیم وجود داشته باشد ولی اگر این درجه تنظیم هنگام اتومات شدن یا جوش را به درستی نشان ندهد، مسلم است که ارتباط استفاده کننده با این کلید ناقص خواهد بود.
محتوای ارتباط
در محتوای ارتباط ما میتوانیم رابطههای فیزیولوژیکی، رابطههای احساسی، استتیک و سمبلیک داشته باشیم که از نظر شخصیتی طراحی صنعتی برایمان از سایر ارتباطات مهمتر بوده و میبایستی دقت لازم را در تجزیه و تحلیل این نوع ارتبااطت داشته باشیم.
تعریف رفتار
رفتار آن چیزی است که میتوانیم بگوییم یا انجام دهیم.
کارکرد (function) : همانطور که گفتیم ارتباطات انسان با مصنوعات میتواند عامل تعیین کنندهای جهت طراحی طرحهای جدید باشد.
برای اینکه این ارتباطات را بهتر درک کنیم از اصطلاحی به نام کارکرد استفاده میکنیم که عمل اصلی ارتباط انسان با مصنوعات میباشد بنابراین از اصطلاح functionجهت توزیع و تشریح بهتر ارتباط میتوان کمک گرفت.
انواع کارکرد (function) : معمولاً کارکردها دارای یک اسم و یک محتوی میباشند.
از انواع اسمی کارکردها میتواند عملکرد تکی، زنجیرهای یا خطی و مرکب یا پیچیده نام برد.
از نظر محتوایی هر عملکرد تکی میتواند با توجّه به رشته تحصیلی دارای کارکرد فنی، جسمی، استیتیکی، سمبلیک و عملی باشد.
باید بدانیم کارکردها بسیار متنوع بوده که هر حرفه و تخصص بحث جداگانه خود را نسبت به کارکردها از نظر محتوایی دارد.
به طور مثال: یک کارگر مونتاژگر در کارخانه بیشترین توجهش به لحاظ ارتباطی، توجّه به کارکردهای راحت و قابل فهم سیستم مونتاژ با حرکات ساده میباشد.
یک اقتصاددان توجّه بیشترش نسبت به یک تولید مورد استفاده به عملکردهای اقتصادی آن میباشد.
کارکرد تکی- هرگاه بخواهیم از یک سماور برقی استفاده کنیم، مجبوریم به لحاظ ارتباطی هدفی را که دنبال میکنیم (طبخ چای) و تعدادی فونکسیونهای تکی را انجام دهیم تا به طبخ چای برسیم.
دو شاخه را داخل پریز کردن، کلید سماور را در درجه مطلوب قرار دادن، منتظر ایستادن جوش آمدن آب از طریق ارتباطات صوتی، برداشتن قوری، ریختن چای، ریختن آب، در پوش گذاشتن، گذاشتن روی سماور، انتظار جهت آماده شدن چای و … فونکسیونهای تکی میباشند که در رابطه با هم قرار گرفته و منجر به طبخ چای میگردد.
محتوای فونکسیونها از نظر حرفه ما میتواند روابط جسمی یعنی کلیّه ارتباط فیزیولوژیکی ما انسانها با مصنوع باشد و ارتباطات احساسی که محتوای عوالم روانی ما را با مصنوع تشکیل میدهد که اصطلاحاً به آن استیتیک یا علم به محسوس یا دانش دریافتهای حسی میگوییم.
هرگاه محتوای فونکسیون تکی یا زنجیرهای ما را به تفکرات سوای آنچه که دیده میشود وا دارد از یک کارکرد سمبلیک بهرهمند میشود.
مانند: پرچم، که علاوه بر محتوای استیتیکی نشان دهنده تعلق خود به یک کشور یا گروه و … میباشد.
تمرین 1- یک تولید مورد استفاده صنعتی را در فضای زندگی خود انتخاب نموده و معرفی نمایید.
سپس در ساعات معینی از استفاده افراط مرتبط با آن را معرفی و ارتباطات آنان را در هنگام استفاده از تولید به کمک فونکسیونهای تکی و زنجیره ای توضیح دهید.
نظرات خود را نسبت به محاسن، معایب و کمبود هر ارتباط در صورت وجود نشان دهید.
- تذکر: سعی نمایید بیشتر از تصاویر برای ابراز منظور خود استفاده کرده و با عبارات توضیحی کوتاه در صورت نیاز ارتباطات را مشخص کنید.
کارکردهای تولیدات صنعتی همانطور که قبلاً گفته شد، با استفاده از اصطلاح کارکرد توزیع و تشریح ارتباطات انسان با مصنوعات راحتتر شده و میدانیم این عملکردها به هنگام استفاده توسط استفاده گر تجربه گشته و سبب ارضاء نیازهایش میشود.
هر تولیدی دارای کارکردهای متفاوتی میباشد که این موضوع با مقایسه یک شیء مورد استفاده واضحتر میگردد.
غالباً انسانها ارتباط چندانی با صخرههای طبیعی ندارد امّا در جریان درک چنین صخرههای تحت تأثیر عناصر استیتیکی مشهود در صخره قرار گرفته (کارکرد استیتیکی) و میتواند او را به یاد جغد یا عقاب و یا … بیاندازد (کارکرد سمبلیک).
از این مثال معلوم میشود که این صخره دارای کارکرد استاتیکی و کارکرد سمبلیک میباشد.
مثال یک تولید صنعتی مورد استفاده: غالباً استفادهگر با یک تولید صنعتی ارتباط با کارکرد عملی آن میباشد.
به طور مثال: یک ماشین ریشتراش برقی دارای کارکردهای عملی زیر است: به وسیله موتور تیغ آن به حرکت در آمده و موهای انسان را میتراشد.
هماهنگ با حرکات دست استفادهگر موها تراشیده شده ودر مخزنی انباشته میشود.
در کنار این کارکرد عملی ماشین ریشتراش دارای بعدهای استیتیکی مثل: فرم، رنگ، جنس، رویه و … میباشد.
از توضیحات مثالهای فوق میتوان چنین نتیجه گرفت که اولاً تولیدات صنعتی دارای کارکردهای متفاوت بوده که درجه اهمیت هر یک از این کارکردها میتواند در تولیدات مختلف متفاوت باشد (تقدم و تأخر داشته باشد) ثانیاً همراه با مهمترین کارکردهای اصلی، کارکردهای دیگر نیز همراه بوده و میتواند برای استفاده گر به صورت ناآگاهانه باقی میماند.
وقتی طراحان فنی یک تولید صنعتی را طراحی مینمایند نمیتوانند به صورت آگاهانه یا ناآگاهانه به همراه کارکرد فنی تولید، کارکردهای استیتیکی تولید را نیز مشخص سازند.
به هنگام طراحی و ساخت یک چرخ دنده مسأله کارکرد فنی آن در درجه اوّل اهمیت قرار داشته و مسأله کارکرد استیتیکی آن به دلیل آنکه چرخ دنده در حین استفاده در جریان مستقیم استفاده قرار نمیگیرد، به صورت ناآگاهانه باقی مانده و اغلب شکل دهد آنان بدون منظور فوق انجام میپذیرد.
در طراحی یک جاروی برقی خانگی اکثر کارکردهای جسمی و استیتیکی آن نمایان میشود.
امروزه به هنگام خرید اتومبیل در کشورهای پیشرفته صنعتی بیشترین توجّه خریداران به کارکردهای استیتیکی و سمبلیک آنان بوده و کارکردهای عملی پس از خرید اتومبیل اتفاق می افتد.
در بیشتر موارد طراح صنعتی مسئول ایجاد کارکردهای استیتیکی و سمبلیک بوده و طراحان فنی فقط جوابگوی کارکردهای فنی وسیله میباشند.
طراحی عملکردهای تولیدات صنعتی زمانی میتواند به صورتی موفق در تولید مشهود شود که تکتک کارکردها بر مبنای نتیجه کلّی تولید هماهنگ و مرتبط باشد که هماهنگ کننده تمامی فاکتورهای تعیین کننده کارکردهای تولیدات میتواند در دست طراح صنعتی باشد زیرا او یاد گرفته از لحظه شروع تا اتمام پروژه همیشه ارتباط استفاده گر با تولید را مد نظر داشته و پروسه طراحی را بر اساس آن تعیین کنترل و هدایت نماید.
چنانچه معلوم شده است ارضاء نیازهای استفاده کنندگان تولیدات صنعتی با استفاده از کارکردهای تولیدات صورت میپذیری.
بنابراین وظیفه طراح صنعتی و سایر طراحان به وجود آوردن کارکرد هایی است که منطبق بر نیازهای استفاده کننده باشد.
نتیجتاً میتوان گفت طراحی صنعتی باید شناخت و ارزیابی دقیقی از نیازها و آمال و آرزوهای استفاده کنندگان فردی و گروهی موضوع مورد طرح خود داشته باشد یعنی قبلاً آنان را شناسایی کرده تا قادر به تجهیز طرح تولید صنعتی خود به کارکردهای مناسب باشد.
تمرین 2- سه تولید مورد استفاده صنعتی را (شخصی، گروهی) انتخاب نموده به نحوی که در هر یک از این تولیدات یکی از کارکردهای سه گانه جلوتر از سایر کارکردها باشد.
به طور مثال: موضوع انتخابی شما یک قیچی خیاطی است.
همان طور که میدانیم حداقل سه نوع قیچی در زندگی روزمره ما مشاهده میشود.
قیچی معمولی خانگی، قیچی که برای تشریفات و … استفاده میشود، قیچی حرفهای خیاطی.
با نگاهی به این سه قیچی دیده میشود که در قیچی خانگی بیشترین توجّه طراح به کارکرد استیتیکی و سمبلیک بوده و کارکرد عملی آن بعد از آنها قرار میگیرد.
در قیچی دیگر بیشترین توجّه طراح به استثناء بودن و داشتن ایدههای استثناء که از کلاس ویژهای برخوردار باشد، توجّه نموده است.
بنابراین، این قیچی در درجه اوّل دارای کارکرد سمبلیک بوده و سپس کارکردهای استیتیکی و عملی قرار دارد.
امّا در قیچی حرفهای طراح صنعتی توجّه کاملی به راحتی استفاده، سرعت عمل و درستی برشها و تیز بودن ویژه آن دارد زیرا شدت ارتباط خیاطی در طول استفاده از چنین وسیلههایی بیشتر رابطهای فیزیولوژیکی است.
بنابراین کارکرد عملی در درجه اوّل و کارکرد استیتیکی قیچی که برای تشریفات و … استفاده میشود، قیچی حرفهای خیاطی.
در قیچی دیگر بیشترین توجّه به استثناء بودن و داشتن ایدههای استثناء که از کلاس ویژهای برخوردار باشد، توجّه نموده است.
امّا در قیچی حرفهای طراح صنعتی توجّه کاملی به راحتی استفاده، سرعت عمل و درستی برشها و تیز بودن ویژه آن دارد زیرا شدت ارتباط خیاط در طول استفاده از چنین وسیلههایی بیشتر رابطهای فیزیولوژیکی است.
بنابراین کارکرد عملی در درجه اوّل و کارکرد استیتیکی در درجه دوّم و کارکرد سمبلیک در درجه آخر قرار میگیرد.
نظام دایرهای تولید در کشورهای صنعتی پیشرفته دنیا کارکرد عملی : به تمامی ارتباطات و تأثیرات جسمی فیمابین استفاده گر و تولید صنعتی اتلاق میشود (تأثیرات فیزیولوژیکی).
بنابراین کارکرد عملی را میتوان به صورت زیر تعریف نمود: کارکرد عملی تولیدات یعنی همه جانبههای فیزیولوژیکی جریان استفاده از تولید.
با استفاده از کارکرد عملی یک صندلی، نیازهای جسمی استفاده گر باید ارضاء گردد.
همچنین با توجّه به وضعیتهایی که برای جسم انسان در حال نشسته حاصل میشود، آن صندلی باید قادر باشد که از خستگیهای فیزیولوژیکی انسان جلوگیری نماید.
در اینجا تعدادی از کارکردهای عملی یک صندلی گفته میشود که به کمک آنها نیازهای جسمی ارضاء میشود.
سطح نشیمن صندلی وزن استفاده کننده را تحمّل نموده و ناراحتی، خواب رفتگی پا که در اثر فشار ماهیچههای ران به وجود میآید، با گرد کردن لبه جلوی صندلی جلوگیری میکند.
پهنای کافی سطح نشیمن سبب میشود که جابجایی انسان به هنگام خسته شدن امکان پذیر شده و از این طریق از خستگی جسمی کاسته میشود.
پوشش سطح صندلی از الیاف مناسب استفاده شود و به طور کلّی جاهای تکیه داده شده بدن عرق ننموده و از این طریق راحتی نشستن را فراهم میسازد.
دستههای صندلی نشستن مناسب را (راست نشستن) امکان پذیر میسازد و … با توجّه به موارد فوق وظیفه طراح صنعتی در ایجاد کارکردهای عملی صحیح در ابتدا داشتن دانش آنتروپومتری و ارگونومی و فهم فلسفه وجودی یک مصنوع به لحاظهای اجتماعی، فرهنگی، سیاسی، مذهبی و … بوده و سپس با استفاده از این اطلاعات که با گروه معین استفاده کننده آن تطبیق دارد، ایجاد ارزشهای جدیدی در جهت سهولت استفاده و راحتی کاربرد وسیله است.
به هیچ وجه تحقیقات محدود روابط فیزیولوژیکی و اندازه گیریهای محدود ایستا و پویا نمیتواند جایگزین ابعاد و اندازههایی باشد که با تحقیقات وسیعو ابزار کار وسیع به دست آمده در کتابهای مربوطه انعکاس پیدا کرده است.
در نتیجه هر نوع ابتکار و نوآوری با توجّه به فهم موارد بالا در حیطه تخصصی طراحی صنعتی میتواند باشد.
مثال: در یک یخچال با دستگیره افقی طراح صنعتی با مطالعاتی بر روی گروه معین متوجه میشود که با عمودی گرفتن این وسیله میتواند نیازهای جسمی افراد کوچک را نیز پاسخ گوید و یا مطالعه بر روی یک دستگیره صندلی اتومبیل که کارش جابجایی راننده میباشد تا تطبیق آنتروپومتری رانندههای مختلف امکان پذیر گردد مشاهده مینماید که این دستگیره بسیار کوچک بوده و برای پیدا کردن آن تعداد زیادی از فونکسیونهای تکی، عملی و یا استیتیکی باید انجام شود تا صندلی راننده تطبیق یابد بنابراین طراح صنعتی یا بزرگ کردن دستگیره و یا ایدههای دیگری این عمل را ساده مینماید.
استتیک علم به محسوس یا دانش دریافتهای همه تولیدات مادی محیط زیست ما دارای فرمهای ظاهری میباشند که با تأثیر گذاشتن بر روی روان انسانها سبب جریان درک خود میشوند (درک کردن یعنی دیدن و آگاه شدن).
بنابراین میبایستی برای حفظ سلامت روانی این مسأله که فرم ظاهری مصنوعات محیط زیست میبایستی به نحوی باشد که مناسب شرایط درکی انسان باشد از اهمیت ویژهای برخوردار بوده زیرا در این صورت است که به عنوان مثال:استفاده گر تولیدات صنعتی با تشخیص محتوای این گونه مصنوعات آن را به اصطلاح از نظر روانی تصاحب مینماید و در نتیجه میتوان گفت استفاده تولیدات صنعتی از طریق احساس (استفاده توسط احساس به ویژه استفاده بصری، لمسی، صوتی) به وسیله کارکرد استیتیکی تولیدات انجام میپذیرد.
تعریف کارکرد استیتیکی به ارتباطات فیمابین یک استفادهگر و یک تولید که به هنگام درک آن توسط او تجربه میشود،کارکرد استیتیکی میگویند.
بنابه توضیح بالا میتوان کارکرد استیتیکی را به شرح زیر تعریف کرد: کارکرد استیتیکی عبارت است از همه جنبههای روانی درکهای احساس انسان به هنگام استفاده از تولید: کریستوفر جونز در کتاب دیزلین متد Desing metod Desinjg نباید فقط با هنر یا علم و ریاضیات اشتباه شود.
دیزاین یک فعالیت ترکیب است که جهت توفیق در این حرفه طراح باید به هر دوی اینها متکی باشد و اگر با هر کدام به تنهایی جهت اجرای کارهایی استفاده کند، به طور یقین طرح او ناموفق خواهد بود.
طراحان به روی آینده ای ذهنی و تخیلی کار میکنند و باید با روشهای ویژه و مشخص اشیایی را پیشبینی نمایند که در زمان خود به وجود آید و بتواند ساخته شود.
ارزانترین کارکرد استیتیکی “رنگ” است.
سمبل: نشانه، علامت کارکرد سمبلیک: یک شیء دارای کارکرد سمبلیک میباشد که ذهن انسان را به هنگام درک خود به نحوی تحت تأثیر قرار دهد که برای او یادآور مجموعه تجربیات گذشته (فرهنگ) و مسائل احساسی در رابطه با آن باشد.
بنابر توضیح بالا میتوان کارکرد سمبلیک را چنین تعریف نمود: کارکرد سمبلیک تولیدات با استفاده از مجموعه جنبههای ذهنی، روانی و اجتماعی در تولیدات به وجود میآید.
تمرین 3- یک تولید صنعتی را که به آن علاقه دارید انتخاب کنید و با نشان دادن آن کارکردهای عملی، استیتیکی و سمبولیک را در آن به ترتیب اولویت استدلال نموده و سپس همان تولید را با ایدههایی که میدهید، عملاً هر یک از کارکردهای سه گانه را در اولویت قرار دهید.
مبنای تشکیل کارکرد سمبلیک تولیدات، کارکرد استیتیکی تولید بوده و این محتوا به وسیله عناصر استیتیکی مانند: فرم، رنگ، رویه و … در تولید به وجود آمده و با چگونگی قرار گیری این عناصر، کارکرد سمبلیک در ذهن انسان بوجود میآید.
همانطور که قبلاً گفته شد، (مبانی 1) هر طراح صنعتی فرستندهی پیامی است برای مخاطبین معین که این پیام در پروسه طراحی با توجّه به اطلاعات استیتیکی عمومی طراح و تجربیات او در پیکره تولیدات مورد استفاده به وجود میآورد.
نتیجتاً هر موضوع همانند کتاب، نشریه، فیلم و غیره بازگو کننده پیامهای نهفته در خود میباشد که باید توسط گیرندههای پیام درک شود با توجّه به توضیحات فوق چنین بر میآید که هر طراح صنعتی قبل از طراحی تولید میبایستی با استیتیک عمومی آشنا باشد که منطبق با نیازها و آمال خریداران آن تولید است.
او بوده که این اطلاعات از طریق گشتالت تولید صنعتی و عناصر آن از راه چشم، روی مغز تأثیر گذاشته و در سلطه درک از آن آگاه شده و ارزشیابی مینماید.
بنابراین ارزشیابیهای کوتاه مدت و یا بلند مدت مثبت هر طراح صنعتی به صورت پیام آن را فرستاده و استفده گر نیز باید فرهنگ لازم را برای گیرندگی این پیام به لحاظ استیتیکی داشته باشد تا ارزش گذاری نماید.
معمولاً زمانی که عدهی زیادی از گروهای استفاده کننده جامعه از یک محصول وقتی نظری مثبت را نسبت به محتوای استیتیک تجربی پس از اتمام تحصیل Desing بستگی به میزان فعالیتهای Desing طراح است.
کارخانجات مختلف جهت رسیدن به استیتیک تجربی لازم از متد پرسش نامه در مورد محتوای استیتیکی محصولات تازه خود میخواهد به بازار عرضه میکند.
به طور مثال: جهت یک ماشین حساب شخصی ابتدا طراح صنعتی بر اساس استیتیتک عمومی و استیتیتیک تجربی خود چندین نمونه با طرحهای مختلف نمونه سازی کرده، در این نمونهها در نمایشگاههای اختصاصی یا عمومی به معرض نمایش گذاشته شده.
استیتیک شی استیتیکی شیء بایستی به عنوان بخشی از پروسه استیتیکی مطالعه و به نحوی تحقیق گردد که درکهای ممکنه استفاده کنندگان از واقعیت استیتیک شیء و جنبههای مربوط به این موضوع اساسی محقق را تشکیل دهد.
بنابراین مشکل اساسی در بررسی استیتیتک شیء شناخت و تشریح نکات ظاهری قابل درک در شناخت شیء استیتیکی میباشد.
با انجام چنین مطالعاتی وصف صحیح واقعیتهای استیتیکی امکان پذیر شده که خود پیش زمینههائی برای تحقیقات استیتیک ارزشی و استیتیک تجربی میباشد، زیرا تنها زمانیکه همه جنبههای استیتیکی یک تولید صنعتی شناسایی شده و قابل معرفی میباشد میتوان ارزشهای ثبت شده در پروسهی استفاده را از نتایج آنان در پروسه طراحی تولید جدید استفاده کرد.
ویژگیهای مادی تولیدات در پروسه طراحی در مبحث استیتیک فرمهایی هستند که توسط طراح صنعتی به عنوان فرستنده پیام استیتیکی ارسال میگردد که پایه داشتن چنین مهارتهایی در شناخت محتوای پیامهای استیتیک تولیدات مورد استفاده است.
همچنین جنبههای مربوط به استیتیک شیء مانند گشتالت.
عناصر گشتالت و ساختمان گشتالت میتوانند در ابتدا بدون در نظر گیری چگونگی درکهای انسانی و تصورات ارزشهایشان تشریح شود.
اما مسلم است چنین برخوردی با موضوع وصف استیتیک را به صورت یک بعدی در آورده و تقریباً هدف کوتاهی را دنبال میکند.
در این نیمسال به دلیل گستردگی موضوعات مربوط به استیتیک ناچاراً اولین جنبه استیتیک، یعنی استیتیک شیء تدریس میشود.
زیرا همه موضوعات یاد شده در جدول پروسه استیتیکی نهایتا در ارتباط با عموم میتواند شناخت دقیقتری را برای طراح صنعتی در مورد استیتیک به ارمغان آورده و اطلاعات و توانمندی او را در ایجاد استیتیک عمومی در پروسه طراحی جدید مقدور سازد.
گشتالت: درک اولیه از هر محصول: گشتالت در زبان آلمانی به طراحی هم اطلاق میشود.
معنا و مفهوم اصلی اصطلاح استیتیک شیئ، گشتالت آن است و به همین جهت گشتالت دادن به عنوان اصطلاحی برتر به مجموعه ظهور کلی شیء استیتیک (تولید مورد استفاده در حال بررسی) اطلاق میشود.
که این شیء میتواند در تخصص ما یک تولید صنعتی باشد.
گشتالت یک تولید صنعتی متشکل از مجموع عناصر گشتالت و ارتباطات متنوع فیمابین این عناصر است که در ساختمان گشتالت قابل بررسی است و مشخص میشود که این تنوع با تغییرات ساختمان گشتالت به وجود میآید.
نظر به اینکه طراح صنعتی در فعالیتهای کاری خود عناصر گشتالت را بر پایه سبکی از گشتالت به صورت ترکیبی از عناصر گشتالت در میآورد به نوع محتوا دادن استیتیکی گشتالت دادن نیز اطلاق میشود.
وظیفه طراح صنعتی این است که عناصر رنگ، فرم، رویه و … را در قالب یک قانون و قاعده خاصی کنار هم بچیند.
گشتالت دادن یعنی ماده بدون فرمی را بر اساس منطقی اصولی و به وسیله ساختاری با قاعده به صورت گشتالتی یکپارچه در آوردن.
این عمل کاری خلاقه است و در این راه هنر آفرین با ترکیب عناصر گشتالت مانند فرم، رنگ، جنس، رویه و … دائماً واحدهای نو به وجود میآورد.
به کمک عناصر گشتالت میتوان تعلق عناصر مختلف به هم را نشان داد.
تأثیرات گشتالت یک تولید صنعتی، به وسیله نوع سبک آن بوجود میآید و مطابق ترکیبی دارا میباشد بر روی استفاده گر تأثیر خواهد گذاشت.
تأثیر فوق سبب ایجاد حالاتی در استفاده گر و یا مشاهده کننده شده به طوری که با توجه به نوع تأثیر میتواند تولیدی را رد یا قبول و یا نسبت به آن بیتفاوت باشد.
بنابراین یکی از مشکلات اساسی طراح صنعتی دانستن روشی است که بر اساس آن تولید بتواند گشتالتی داشته باشد که بر روی استفاده کنندگان گوناگون تأثیر مورد نظر را بگذارد و به همین جهت او میبایستی برای به دست آوردن تأثیرات ایدهآل، عناصر گشتالت را بر پایه سبکی از گشتالت مناسب به نظم آورد.
ویژگیهای استیتیکی گشتالت یک تولید صنعتی به وسیله عناصر گشتالت آن معلوم میشود.
این عناصر گشتالت میتوانند به عناصر ماکرو و میکرو تقسیم شود.
عناصر ماکرو آنهایی هستند که در جریان درک غالباً به صورت آگاهانه دریافت شده مانند فرم، جنس، رنگ، رویه و غیره.
همچنین اساساً آنان گشتالت معلوم میشود.
عناصر میکرو عبارتند از عناصری که جریان درک بلافاصله در ظهور آن وارد نشده و لیکن در مجموع تأثیرات درکی گشتالت هم تأثیرند، به طور مثال در یک تولید صنعتی پیچهای ریز درزهای جدا کننده بین بخشهای یک تولید یا سرپرچها میتوانند جز عناصر میکرو باشند.
عناصر گشتالت میتوانند به عنوان حامل پیامهای استیتیکی یک تولید محسوب شود انتخاب و مناسب بودن ترکیب بندی آنان توسط طراح تولید صنعتی بستگی به چگونگی رفتاری دارد که بعداً استفاده گر در مقابل تولید از خود بروز خواهد داد.
طراح صنعتی باید توسط آزمایشاتی که به وسیله عناصر گشتالت انجام میدهد از تأثیرات هدفمندانه آنان که آگاه شود زیرا تنها بر اساس چنین تجربیاتی به دست آوردن تأثیرات با هدف از راه ترکیببندی عناصر گشتالت امکان پذیر میشود.
با توجه به مطالب فوق اینطور فهمیده میشود که یک طراح صنعتی تنها با به دست آوردن دانش، طراح ماهری نمیشود.
بلکه او میبایستی مراحلی را سپری نماید که طی آن آزمایش گشتالت را تجربه کرده باشد.
کدام تأثیرات با کدامین عناصر گشتالت و به دست چه کسی صورت میپذیرد؟
کدام نظم و ترتیب بر روی یک تولید صنعتی با توجه به مراعات شناختهای درک استیتیکی میتواند مؤثر باشد؟
عناصر گشتالت بدون ارتباط با گشتالت معنی کمی دارند، معنی و ارزش آنها ابتدا در جمعشان معلوم میگردد.
در یک هماهنگی نو قرار دادن آنان میتواند در یک ترکیببندی توسط همان عناصر یکسان کاملا معنی دیگری بدهد.
زمان لازم برای بازشناسی تمام جزئیات با درک مجموعه طرح بستگی دادر.
در نتیجه باید ساختی را اجرا نمود که در وهله اول درک بلافاصله مجموعه اطلاعاتی را که باید منتقل گردد میسر سازد.
شناخت جزئیات در مرحله دوم اهمیت قرار دارد، ولی باید در هر حال امکان باز شناسی آنان نیز فراهم باشد چرا که تأثیر کلی گشتالت از جمع تعداد زیادی تصویر منتج است.
عناصر گشتالت مختلفی موجود میباشند که در اینجا مهمترین آنها بررسی میشود.
1- فرم : تعریف فرم: یک عبارت است از بیرونیترین قسمت علائم موجود یا طراحی شده که با توجه به مسیر و حدودش میتوان آن را به عنوان فرم معینی نامید مانند: گرد، گوشهدار، تخم مرغی، فنری و … سادهترین فرمهای مبنا، فرمهای دایره و مربع است.
اجزاء سازنده فرم: نقطه، خط، سطح، حجم و فضا عناصر پر کننده فرم: رنگ، جنس، رویه، سایه روشن.
مفهوم فرم: واحدها و عناصر گشتالت، درک گشتالت، کاربرد فرم فرم دادن: فرمهای طبیعی، سبکی، کنستراکتیو یا شابلونی، آزاد، اتفاقی کسانی که طراحی مینمایند دائما با اصطلاحاتی مانند فرم، فرمهای پایه، ترکیبات فرمی، فیگور، گشتالت، عناصر گشتالت و بسیاری از اصطلاحات احساسی هم خانواده دیگر سروکار دارند.
وقتی از یک فیگور صحبت میشود که یک فرم شکل داده شده یا فرم پایه حل شده و تغییر پیدا نماید مانند یک (+)، یک ستاره، یک برگ درخت.
وقتی در مورد فرمهای سازمان داده شده به خصوصی صحبت شود غالبا به جای اصطلاح فرم از فیگور استفاده میشود.
نظام دایرهای: ردیف کاری (منظم)، پاشیده (بینظم) ارتباطات فرمی: تناسبات، کنتراست، ریتم، کمزوسیون.
در واقع عنصر اصلی گشتالت فرم میباشد که به دو صورت میتوان آن را مشخص نمود، فرمهای فضایی و دو بعدی (سطح) فرمهای فضایی به فرمهایی سه بعدی اطلاق میشود که به وسیله حرکت سطوح آن (محدب و مقعر) به وجود میآید.
این نوع فرمها با چرخش تولید تغییر کرده و از وضعیتهای مختلف دید میتوان تأثیرات متفاوتی ایجاد نمایند.
فرم مسطح، فرم به وجود آمده از تصویر تولیدی بر روی یک سطح میباشد که به وسیله (kantur) اینگونه فرمها با تغییر وضعیت دید ثابت باقی میماند.
بنابراین میتوان نتیجه گرفت فرمهای فضایی در بعدهای متفاوت آشکار و معنیهای متفاوت دارند و جریان درک بعدهای متفاوت بستگی به نحوه پرزانته گشتالت تولید صنعتی دارد.
برای محدود نمودن بعدهای متفاوت، میتوان به وسیله فرمهای مسطح (کاربرد تبلیغات یک تولید) آنرا محدود نمود و فقط بهترین بخش یک تولید را نشان داد.
پس معلوم میشود فرمهای مسطح به عنوان تصاویر دو بعدی وسیلهای در بخش تبلیغات است که توسط آن میتوان فرمهای فضایی موجود را با خواستی آگاهانه و با هدف، جهت مطلع نمودن علاقمندان مختلف منعکس نمود.
2- جنس همانطور که قبلا گفته شد گشتالت یک تولید صنعتی تنها بر اساس نظر طراح تولید صنعتی برای تأثیر بر روی استفاده کنندگان ممکنه به وجود نمیآید بلکه در بسیاری از موارد چگونگی یک پیکره تحت تأثیر به کارگیری انواع مواد و روشهای ساخت اقتصادی آنان میباشد.
یکی از فاکتورهای اصلی طراحی تولید صنعتی کاربرد مناسب و اقتصادی مواد میباشد.
به طور مثال ساخت بخاریهای برقی از ورقهای فلزی با گوشه و لبههای خطی مستقیم، مسلما از نظر هزینه ارزانتر از سایر موادی است که به احتمال یقین میتوانستند خصوصیات کاربردی بهتری را ایجاد نمایند.
بنابراین انتخاب موادی مناسب برای تولید (به عبارت دیگر شکل استیتیکی) و چگونگی کار با آن ابتدا وابسته به مسائل اقتصادی میباشد.
مثلا در بخشهای مختلف تولید استفاده از جنس به خصوص که به خاطر جنبه سودآوری در فروش میبایستی آن ماده جز فاکتور تعیین کننده سطح باشد.
در چنین شرایطی طراح صنعتی وظیفه دارد ایدههایی را برای تولیدات پیشنهاد نماید که با مواد انتخاب شده قابل ساخت باشد.
در نتیجه مواد به دلیل ساخت طرحی منتخب که بر روی استفاده گر تأثیرات استیتیکی خوبی بگذارد تعیین نشده بلکه با توجه به اینکه بر اساس برخی مسائل، فروش بیشتری دارد، انتخاب میشوند.
از مطالب فوق چنین بر میآید که انتخاب عناصر گشتالتی منحصراً بر پایه تأثیرات گشتالتی آنان بر روی استفاده گر صورت نمیپذیرد.
به فرمی که منحصراً وابسته به مواد باشد، فرمهای موادی اطلاق میشود، همچنین چگونگی به وجود آمدن فرمها از یک ساختار مواد برخوردار میباشد.
ماده تشکیل دهنده داخلی یک جسم و رویه خارجی آنان غالبا به یک صورت دیده نمیشوند.
ما معمولاً فرمهای داخلی یک جسم و رویه به وجود آمده میباشد.
در کل دو نوع رویه وجود دارد، یکی رویههای داده شده و دیگری رویههای ایجاد شده که خود به سه قسمت قابل تقسیم هستند که در بخش رویه به آن اشاره میشود.
رویه حالات رویه: حالات رویه در طراحی صنعتی نفوذ بصری زیادی ایجاد نموده و چگونگی آن مستقیما وابسته به نوع جنس انتخاب شده میباشد.
رویه جنسهای مختلف و ترکیبات آنها عامل مهم بروز باورهای نظافت، سرما، گرما، تازگی و غیره در استفاده کنندگان تولیدات میباشد.
با استفاده از جنس و رویههای متفاوت آنان (براق، مات، صاف، زبر، …) نیز میتوان درکهای بصری مربوط به خود را در استفادهگر ایجاد نمود.
به عبارتی دیگر توسط تغییرات فرمی آنها (محدب، مسطح، مقعر، …) طراح تولید صنعتی میتواند به صورتی با هدف، تأثیرات مورد نظر را بر روی استفاده کنندگان بگذارد.
کاراکتر مشخصی از حالات و رویهها در تولیدات صنعتی، معمولا رویه بدون زدگی است.
بسیاری از تولیدات صنعتی با داشتن رویههای صاف و براق و بدون زدگی سبب میشوند به صورت تمیز، منظم و کامل به نظر آیند.
نکات یاد شده بالا مواردی هستند که افراد جامعه ارزش زیادی برای آنها قائلند.
رویههای بدون عیب و کامل تولیدات صنعتی، نماینده خصوصیات کاربردی مطلوب در تولید میباشد.
رویههای کامل میتواند رفتارهای نظافتی را در استفاده کنندگان موجب شود.