دانههای روغنی
میوه کلزا که خورجین نامیده میشود، از رشد و تکامل تخدان حاصل میشود.
میوه مزبور به شکل باریک و کشیده بوده و با ظاهری تسبیح مانند توسط زایده باریک و کوتاهی به محور گل آذین یافته است.
این میوه در بخش انتهایی خود به اندام کوچک منقار مانندی ختم میگردد.
خورجین کلزا به وسیله دیواره سپیدرنگی به نام پلاسنت به دو قسمت مساوی تقسیم دشه و در نتیجه بذور در دو سطح قدامی و تحتانی دیواره مذکور به فواصل چند میلیمتری از هم قرار میگیرند.
درازای خورجین گیاه کلزا بین 2 تا 8 سانتیمتر متغیر میباشد.
این خورجین پس از رسیدگی کامل به صورت طولی شکاف برداشته و باز میشود.
شایان ذکر است که برخی از ارقام این نبات در برابر باز شدن میوه مقاوم میباشند.
صفت بسته بودن خورجین، صفتی مثبت به شمار آمده و از این رو باید در امر به نژادی توجه ویژهای به آن مبذول گردد.
بذور کلزا به صورت مدور (به اصطلاح ساچمهای شکل) هستند که در هنگام رسیدگی به رنگ تیره و سیاه در میآیند.
در سالهای اخیر در نتیجه عملیات اصلاحی، ارقامی از کلزا تولید گردیده است که بذور آن پس از رسیدگی به رنگ زرد دیده میشوند.
بذور زرد رنگ دارای روغن بیشتری نسبت به بذور قهوهای تیره و یا بذور سیاه میباشند.
وزن هزار دانه نسبت به نوع رقم، محل تولید، شرایط محیطی و جایگاه میوه در روی بوته و نیز مکان بذر در میوه، متفاوت بوده و بین 3 تا 7 گرم متغیر خواهد بود.
ضخامت بذور در حدود 2 تا 3 میلیمتر میباشد.
پوسته بذر شامل سلولهای بشرهای و یاختههای نردبانی بوده که رنگدانههای آن در بافت نردبانی متمرکز هستند.
بخش اعظم بذر را رویان تشکیل میإهد.
درون بذر 2 عدد لپه تکامل یافته قرار دارد که در آن محور زیر لپه و محور بالای لپه قابل تشخیص است.
پس از تلقیح و با آغاز رشد بذر، مقدار هیدراتهای کربن به ویژه قندها حدود 80 درصد وزن خشک بذر را تشکیل خواهند داد.
با تکامل بعدی بذر تا رسیدگی فیزیولوژیک، مقدار هیدراتهای کربن کاهش یافته ولی در مقابل، مقدار پروتئین و روغن افزایش خواهد یافت.
بذور رسیده کلزا دارای لیپیدها، پروتئین، هیدراتهای کربن و مواد کانی میباشد.
لیپیدها به صورت اسیدهای چرب اشباع و غیراشباع بوده و پروتئین به شکل گلوبولین و آلبومین میباشد.
همچنین هیدراتهای کربن شامل قندها، نشاسته، لیگنین، سلولز و پکتین خواهد بود.
اندازه بذر از لحاظ جوانهزنی عامل مهمی تلقی میشود، زیرا این ویژگی بر روی انرژی جوانهزنی تأثیر خواهد داشت.
اندازه بذر، تعیین کننده برگهای اولیه میباشد.
یادآوری میشود که برگهای اولیه نخستین اندامهای فتوسنتزکننده نبات هستند بنابراین بزرگی و سرعت رشد آنها در رشد اولیه گیاه ارزش والایی دارد.
البته در شرایط خوب و دانهبندی مناسب بستر مزرعه، اندازه بذر عامل تعیینکنندهای برای رشد اولیه نخواهد بود.
روغن کلزا (کانولا) به روش فشاری استحصال شده و در فشار اول مرغوبترین روغن خوراکی حاصل میشود.
فشار دوم از فرآورده فشار اول، به طور معمول با استفاده از حلالهایی نظیر: هپتان، هگزان، سیکلوهگزان، الکل اتیلیک، تری کلرواتیلن و اتردوپترولیوم صورت میپذیرد.
محصول این روغن بیشتر در صنایع مصرف میشود.
کلزا با کلمها، تربها و نیز خردلها از یک تیره بوده و از این رو شباهت فراوانی بین آنها وجود دارد.
همانندی بوته کامل کلزا و شلغم روغنی (گیاه اخیر در پیدایش کلزا نقش اساسی داشته و به عنوان یک تولیدکننده روغن صنعتی در نقاط مختلف دنیا کشت میشود)، به یکدیگر بسیار زیاد میباشد.
البته با تکیه به مشخصات گیاهشناسی، این دو گونه از همدیگر متمایز میشوند.
تعداد بذر در خورجین تحت کنترل ژنوتیپ بوده ولی میتواند توسط تراکم، تغذیه و محل خورجین در بوته تغییر نماید.
میانگین تعداد بذر در خورجین 8 تا 25 عدد است و در شرایط مطلوب این تعداد به 35 تا 40 عدد نیز میرسد.
اغلب، درازترین خورجینها در گل آذین ساقه اصلی دیده میشوند.
وزن هزار دانه گذشته از ژنوتیپ، همبستگی منفی ضعیفی با تعداد دانه در خورجین نشان داده و کمتر تحت تأثیر شرایط کاشت قرار میگیرد.
مراحل رشد و نمو کلزا
فنولوژی کلزا توسط محققین زیادی از جمله هارپر، برکن کمپ، لی چاپت، شات بررسی شده است ولی کاملترین و دقیقترین روند فنولوژیکی توسط سیلوستر- برادلی ارائه گردیده که بر مبنای درجه حرارت و طول روز استوار میباشد.
ارقام کلزا
نظر بر اینکه کلزا همانند غلات سردسیری دارای تپپهای پائیزه و بهاره بوده بنابراین با شرایط مختلف آب و هوایی و طیف وسیعی از خاکهای سازگاری نشان داده و بالطبع دارای ارقام فراوانی خواهد بود.
تعداد ارقام کلزا تا سال 1994 بالغ بر 700 عدد برآورد گردیده که حدود 425 رقم پائیزه و بقیه ارقام بهاره میباشند.
این ارقام بیشتر اصلاح شده کشورهای قاره آسیا، امریکا و ممالک استرالیا و کانادا هستند.
کلیه ارقام به ارقام 2 صفر و در پارهای موارد به ارقام 3 صفر کلزا معروف است.
ارقامی از کلزا که محتوی اسیداروسیک بیشتری هستند به ارقام هیر معروف میباشند که روغن این ارقام فقط در صنایع مصرف میشود.
ارقام لیر دارای اسید اروسیک کمتری بوده و روغن آنها در تغذیه مورد استفاده قرار میگیرد.
در مجموع ارقامی که در کشور ما زراعت میگردند بیشتر جزو ارقام دو صفره پائیزه هستند.
شرایط آب و هوایی
کلزا سازگاری مناسبی با شرایط آب و هوایی معتدل رطوبی دارد.
به بیان دیگر شرایط آب و هوای معتدل رطوبی برای کلزا به مراتب مطلوبتر از آب و هوای گرم و شرایط آب و هوایی خیلی سرد و پربرف میباشد.
زراعت کلزا در دو نیمکره شمالی و جنوبی محدود به مناطقی با شرایط آب و هوایی معتدل رطوبی بوده و در وضعیت مزبور بیشترین عملکرد را تولید مینماید.
عملیات اصلاحی و گزینشهای مختلف، حدود کاشت آن را به طور قابل ملاحظهای افزایش داده است، به طوری که این گیاه امروزه به صورت تجاری در کانادا، اروپا، شوروی سابق، چین، ژاپن، هندوستان، ایالات متحده امریکا، امریکای جنوبی، استرالیا و افریقای جنوبی کشت و کار میشود.
کلزا را میتوان در ارتفاعات بسیاری از مناطق گرمسیر زراعت نمود.
در مناطقی با عرض جغرافیایی بالا (سردسیر، با طول روز بیشتر) نظیر کانادا و شمال امریکا از ارقام بهاره و در مناطق معتدل، بیشتر از ارقام پائیزه استفاده میشود.
اگر کلزا در وضعیت مناسب روزت با ساقه کوتاه زمستانگذرانی کند، میتواند سرما را بدون پوشش برف تا 15 درجه زیر صفر و با پوشش برف تا 20 درجه زیر صفر به مدت کوتاهی تحمل کند.
البته ارقام بهاره کلزا در برابر سرمای دیررس حساستر هستند.
از دیدگاه مقاومت به سرما، تنوع ژنتیکی قابل ملاحظهای بین ارقام و لاینهای کلزا وجود دارد.
در منابع از سه نوع مقاومت به سرما در کلزا نام برده میشود: 1- مقاومت ژنتیکی به سرما، یعنی قابلیت واقعی برای تحمل سرمای شدید.
2- مقاومت به سرمای بهاره، یعنی پایداری در حالت روزت و در شرایط تغییر سریع درجه حرارت در اواخر زمستان، اوایل بهار و عدم ساقهروی بوتهها در شرایط مزبور.
3- مقاومت ظاهری به سرما در وضعیت روزت کم ارتفاع و چسبیده به سطح مزرعه.
این نوع مقاومت که تا حدی نیاز کلزا را به ورنالیزاسیون یا بهارهسازی توجیه میکند، سبب میشود تا بوتهها در زیر پوشش برف از گزند سرمای شدید در امان باشند.
اگر کلزا قبل از زمستان گذرانی از حالت روزت خارج شده و به ساقه رود (کاشتهای زودهنگام) به سرما حساس گردیده و نمیتواند به خوبی زمستانگذرانی کند.
معالوصف در یک زراعت مناسب، کلزا در بهار سال بعد، با گرم شدن تدریجی هوا به ساقه رفته و تولید گل میکند بنابراین در این مرحله از رشد به رطوبت بیشتری نیاز خواهد داشت.
از سوی دیگر، اگر کلزا دیر کاشته شود و قبل از شروع سرمای زمستان نتواند به مرحله روزت 8 برگی راه یابد همان شرایط زودکاشت از گزند سرمای زمستان آسیب خواهد دید.
بنابراین حداکثر مقاومت کلزا به منظور زمستانگذرانی در مرحله 10-8 برگی روزت حاصل میشود.
از این رو تاریخ کاشت کلزا در مناطق مختلف از اهمیت ویژهای برخوردار خواهد بود.
اگر هوا در جریان زمستان معتدل بوده و سرما حاکم نباشد، کلزا همانند گندم پائیزه ورنالیزه نشده و به ساقه نخواهد رفت.
تناوب گرما- سرما نیز در طول زمستانگذرانی برای کلزا خطرناک است.
همچنین این احتمال وجود دارد که در کشت کرپه پاییزه در اثر افت درجه حرارت، بذور جوانه نزده و رویش بذور به بهار سال آینده موکول شود که در این شرایط عملکرد کاهش خواهد یافت.
در بعضی از مناطق به ویژه در بعد از ظهر اواخر زمستان، به مدت چند روز، درجه حرارت هوا به طور کاذبی بالا میرود.
در چنین شرایطی در برگهای روزت عمل تعرق، تشدید شده و به دلیل احاطه ریشه توسط خاک یخ زده، بوته قادر به جبران رطوبت تلف شده از طریق برگها نگردیده و در نتیجه از بین خواهد رفت.
نیاز حرارتی کلزا برای جوانهزنی همانند غلات سردسیری در محدوده 2 تا 4 درجه سانتیگراد قرار دارد.
ارقام پاییزه جهت ایجاد ساقه و گل به طور حتم باید در معرض حرارتهای پایین قرار گیرند.
دمای مناسب برای بهاره شدن 1 تا 4 درجه سانتیگراد بوده که انجام آن 20 الی 60 روز به درازا میکشد.
عمل بهارهسازی بر روی بذری که آب جذب کرده نیز موثر میباشد.
در مزرعه، تیپهای پاییزه و بهاره کلزا در صورت کشت به موقع به طور طبیعی بهاره خواهند شد.
در مرحله ساقهروی و رشد سریع، مناسبترین درجه حرارت 20 الی 22 درجه سانتیگراد میباشد.
درجه حرارت بالا در زمان گلدهی باعث ایجاد تنش رطوبی، عدم جذب مناسب عناصر غذایی و کاهش عملکرد خواهد شد.
کلزا در خلال رشد رویشی، قادر است حرارت 40 درجه سانتیگراد را به مدت محدودی تحمل کند.
بروز سرمای شدید در مرحله روزت، برگهای مسن و پیر را از بین میبرد ولی به طور معمول طوقه سالم مانده و رشد مجدد (ولی بطئی) توسط برگهای جوان و یا از طریق مریستم طوقه صورت میپذیرد.
همچنین تولید ریشههای جدید توسط رشد مجدد مریستمهای ریشه انجام خواهد پذیرفت.
به طور کلی با توجه به بررسیهای انجام یافته، کلزا موقعی میتواند زمستانگذرانی موفقی داشته باشد که حائز شرایط زیر باشد: 1- بوته در مرحله روزت 8 تا 10 برگی باشد.
2- ارتفاع بوته روزت در حدود زانوی انسان بوده و از آن تجاوز نکند.
3- وزن خشک تک بوته از 5/1 گرم کمتر نباشد.
4- طول ریشه در خاک از 20 سانتیمتر کمتر نباشد.
5- قطر طوقه از 8 میلیمتر کمتر نبوده و از 15 میلیمتر نیز تجاوز نکند.
6- ارتفاع آپکس (طرح اولیه اندامهای زایشی) در روی طوقه از 10 میلیمتر کمتر نبوده و از 20 میلیمتر تجاوز نکرده باشد.
جهت دستیابی به موارد فوق، گذشته از شرایط محیطی، زمان کاشت و تراکم بوته در واحد سطح نیز حائز اهمیت فراوانی بوده که بایستی به آنها توجه گردد.
تناوب در اجرای یک تناوب صحیح، زراعت پیش از کاشت کلزا بایستی زراعتی باشد که پس از برداشت آن زمان کافی برای تهیه زمین، بستر بذر، نشست مزرعه و بالاخره کاشت به موقع کلزا در دسترس باشد.
به عنوان مثال غلات بهاره و پاییزه این امکان را برای کاشت پاییزه کلزا فراهم میکنند.
همچنین حبوبات، آفتابگردان، کاشت اول سویا و یا سیبزمینی زودرس میتوانند جزء زراعتهایی باشند که به موقع مزرعه را خالی میکنند (حداقل 2 الی 4 هفته قبل از کاشت کلزا).
در مجموع کلزا بعد از آیش و شبدر یکسالهای که 1 تا 2 چین برداشت شده باشد نتیجه بهتری میدهد.
کلزا از گیاهانی است که دارای ارزش زراعی بالایی به عنوان زراعت پیشین برای گیاهان مابعد خود است.
بر اساس آزمایشهای انجام یافته در اروپا، اگر ارزش زراعتی گندم به عنوان زراعت پیشین برای گیاهانی که بعد از گندم در تناوب قرار میگیرند برابر عدد 100 باشد، ارزش زراعتی ذرت دانهای برابر 120، سیبزمینی 133 و ارزش زراعی کلزا برابر 130 میباشد.
کلزا از لحاظ تناوب زراعی جزو گیاهان خود ناسازگار میباشد، بدین معنی که وجود خود را در همان قطعه و در سال بعد تحمل نمیکند.
در حقیقت، کاشت متوالی آن باعث ازدیاد نماتدها خواهد شد.
وضعیت مزبور در مناطق چغندرکاری، به علت ازدیاد جمعیت نماتدها، زراعت متمرکز چغندرقند را به مخاطره میاندازد.
در خاکهای سبک فاصله بین دو زراعت کلزا 4 تا 5 سال برآورد گردیده است.
در یک برنامه تناوبی، کلزا مناسبترین زراعت، پیش از گیاهانی نظیر غلات پاییزه به شمار میآید.
این امر به دلیل آزاد کردن به موقع مزرعه، تقلیل علفهای هرز، دارا بودن ریشه عمیق (به جهت استفاده از مواد غذایی و رطوبت طبقات پایین خاک) و خزان برگها در هنگام برداشت میباشد.
در زیر دو نمونه از تناوب کلزا ذکر میشود.
1- کلزا، سیبزمینی، گندم، کلزا، گندم پاییزه.
2- نخود، سیبزمینی بهاره، شبدر- کلزا- گندم پاییزه.
در تناوب 1 سیبزمینی میتواند زودرس یا دیررس منظور شود.
در صورتی که از سیبزمینی زودرس استفاده شود، در زراعت بعدی بایستی از تیپ پاییزه استفاده شود و بالعکس.
نیازهای کودی نیاز کودی کلزا نسبت به غلات سردسیری بیشتر است، به طوری که در صورت یکسان بودن عملکرد گندم و کلزا، نیاز کلزا به نیتروژن، فسفر، پتاس در حدود دو برابر گندم و احتیاج به کلسیم از 2 برابر نیز بیشتر میباشد.
رشد کلزا در خاکهایی که اسیدیته آنها کمتر از 5/6 باشد، به خوبی صورت نمیپذیرد.
در چنین شرایطی بعد از برداشت زراعت پیشین، دادن آهک منیزیمدار به مزرعه توصیه میشود.
از میان عناصر کم مصرف، بر دارای اهمیت ویژهای است.
اثر بر به ویژه در تولید و افزایش طول میوه و همچنین تلقیح، مهم تلقی میشود.
کلزا جهت رشد اولیه خود در پاییز (قبل از زمستانگذرانی) به 60 تا 70 کیلوگرم نیتروژن در هکتار احتیاج مبرم دارد.
اگر مزرعه از لحاظ نیتروژن غنی باشد، این مقدار نیتروژن توسط ریشههای قوی و عمقی کلزا از اعماق جذب میشود.
ولی اگر مزرعه از نقطهنظر نیتروژن در حد متوسط و یا پایین باشد، دادن 40 تا 50 کیلوگرم نیتروژن در هکتار، در زمان کاشت توصیه میگردد.
باید توجه داشت که زیادی بیش از حد نیتروژن نیز در پاییز و قبل از زمستانگذرانی باعث رشد خارج از اندازه بوتهها میشود.
این امر میتواند خطر سرمازدگی آپکس را افزایش دهد.
به عبارت دیگر اگر قبل از زمستانگذرانی، بوتهها از مرحله 10 تا 12 برگی پیش رفته باشند (کاشت زود هنگام) و یا تعداد برگهای روزت در اواخر پاییز در محدوده 4 الی 5 برگی باشد (کاشتهای دیر هنگام) خطر سرمازدگی به تناسب افزایش خواهد یافت.
بنابراین دادن نیتروژن بیشتر از حد معمول در پاییز به هیچ وجه توصیه نمیشود.
مرحله اصلی نیاز کودی کلزا بعد از زمستانگذرانی و در اوایل بهار میباشد.
با گرم شدن محیط در بهار، مرحله ساقه روی گیاه آغاز میشود.
ساقه روی کلزا در بهار زودتر از غلات سردسیری اتفاق میافتد.
میزان کودهای شیمیایی با توجه به نوع خاک و محیط متفاوت است ولی به طور کلی جهت دستیابی به یک عملکرد خوب، 200 کیلوگرم نیتروژن، 200 کیلوگرم پتاس، 100 کیلوگرم فسفر و 150 کیلوگرم در هکتار کلسیم احتیاج خواهد بود.
نیتروژن در 3 قسط و به شرح زیر منظور میشود: 1- نیتروژن در پاییز و در هنگام بذرکاری داده میشود، مشروط بر این که مزرعه از لحاظ نیتروژن فقیر باشد و یا زراعت پیشین، گیاهان جمعکننده نیتروژن نباشند، در غیر این صورت از دادن نیتروژن چشمپوشی میشود.
2- بقیه نیتروژن (100 کیلوگرم در هکتار) در بهار به صورت سرک منظور میگردد، هر چند که در اوایل بهار خاک مزرعه یخ بسته باشد.
3- قسط آخری (50 کیلوگرم در هکتار) در مرحله ساقهروی، به صورت سرک مصرف میشود.
لازم به توضیح است که در مرحله گلدهی به هیچ وجه کود نیتروژن در اختیار کلزا یا دیگر دانههای روغنی قرار داده نمیشود زیرا این کار باعث کاهش درصد روغن بذور خواهد گشت.
به طور معمول استفاده از کودهای پتاسه در زراعتهای مختلف غیر از استان گیلان و ناحیهای از استان مازندران (تنکابن) متداول نبوده و کمبودی نیز از این نظر در مناطق مختلف کشور دیده نشده است.
ذکر این نکته ضروری است که کلزا در هنگام جوانهزنی به تماس مستقیم با کودهای شیمیایی بسیار حساس بوده و بنابراین کوددهی نواری عمقی در زراعت این دانه روغنی توصیه میگردد.
از کودهای شیمیایی، فسفات آمونیم و نیترات پتاسیم نسبت به دیگر کودها ارجحیت دارند.
نسبت نیتروژن، فسفر و پتاسیم برای کلزای پائیزه و بهاره به ترتیب 4، 2، 1 و 3، 2 و 1 تعیین شده است.
کلزا 20 تا 25 درصد از نیازهای نیتروژنی خود را در پاییز، 60 تا 70 درصد را در مرحله شروع گل و 20-10 درصد بقیه را در فاصله گل کردن تا رسیدگی فیزیولوژیک از خاک جذب میکند.
از عناصر کم مصرف منگنز، روی، مس، بر و مولیبدن در زراعت کلزا دارای اهمیت زیادی هستند.
مقادیر معمول این عناصر در خاک و در برگهای جوان در مرحله ساقهروی بر حسب قسمت در میلیون میباشد.
خاک با توجه به ریشه عمیق کلزا، این دانه روغنی به خاکهای عمیق با بافت خوب، غنی از آهک و موادغذایی نیاز دارد.
این گیاه در دامنه وسیعی از خاکهای رسی به نسبت سنگین تا خاکهای شنی سبک کشت میشود.
به طور کلی کلزا میتواند در خاکهای لومی و حتی نیمه سنگین که برای زراعتهای وجینی ایجاد مشکل مینماید، تولید مناسبی داشته باشد.
خاکهای شنی سبک به شرط همراه بودن با مواد آلی و غذایی، میتواند برای زراعت کلزا استفاده شوند.
سبز کردن کلزا به صورت برون خاکی بوده و از این رو گیاه مزبور نسبت به سله خاک حساس است.
بنابراین خاکهایی که به طور معمول پس از آبیاری و یا بارندگی سله میبندند برای این گیاه مناسب نخواهند بود.
غرقاب شدن مزرعه در طول دوره سبز نمودن و مراحل رویشی، برای تکامل بعدی زیانآور است.
خاکهای فقیر، اسیدی، شنی خشک، رطوبی سرد، به ویژه خاکهای رسی مرطوب برای کشت این نبات توصیه نمیشوند.
کلزا میتواند دامنه وسیعی از اسیدیته خاک را که برای گندم مناسب نیست، تحمل نماید.
با این وجود مقاومت این گیاه در خاکهای اسیدی بیشتر از خاکهای قلیایی است.
کلزا در کشورهای اروپایی اغلب در خاکهای سنگین کاشته میشود.
در خاکهایی که دارای اسیدیته بسیار پایینی هستند به دلیل جذب یونهای آلومینیوم و منگنز اختلالاتی در توسعه شبکه ریشه بوجود آمده و عملکرد کاهش مییابد.
مناسبترین اسیدیته خاک در حدود 5/6 بوده که در این اسیدیته عناصر غذایی به سهولت جذب میشوند.
در اسیدیته بیش از 5/8، جذب فسفر و عناصر کم مصرف نظیر آهن، بر، مس و مولیبدن با مشکلاتی مواجه شده و در نهایت عملکرد کاهش پیدا میکند.
بنابراین مناسبترین خاکها برای زراعت کلزا در درجه نخست خاکهای لومی شنی یا شنی لومی، در درجه دوم، خاکهای لومی هوموسدار، در درجه سوم، خاکهای لومی و در درجه چهارم، خاکهای لومی رسی، خواهند بود.
به طور کلی خاکهایی که برای کشت گندم مناسب باشند، برای کلزا نیز مطلوب تلقی میشوند.
یکی از ویژگیهای مهم کلزا، تحمل در برابر شوری است، به طوری که اغلب به عنوان نخستین زراعتی است که در خاکهایی با شوری متوسط کشت میشود.
کلزا خاکهایی را که دارای هدایت الکتریکی (Ec) 4 تا 8 دسی زیمن بر متر باشد، (تا اندازهای شور) تحمل مینماید.
هدایت الکتریکی (بر حسب دسی زیمن بر متر) کمتر از 4، 8-4، 16-8 و بیشتر از 16، به ترتیب دارای شوری ناچیز، کمی شور، شوری متوسط و شور هستند.
نظر بر این که اکثر خاکهای کشور به تناسب، دارای طیف شوری مختلفی هستند و تحمل به شوری کلزا در حد متوسط میباشد، بنابراین باید با انجام آزمایشات گوناگون به تعمیم زراعت این دانه روغنی در کشور توجه خاصی مبذول گردد.
زمان کاشت عملکرد دانه و روغن کلزا به شدت تحت تأثیر تاریخ کاشت قرار دارد.
تأخیر در زمان کاشت این گیاه، کاهش عملکرد را بدنبال خواهد داشت.
کاشتهای زود هنگام احتمال این خطر را دارند که بوتهها قبل از زمستان گذرانی از مرحله روزت خارج شوند.
از سوی دیگر، تاریخهای کاشت دیرهنگام نیز به علت کوتاهی دوره رشد در پیش از آغاز فصل زمستان، امکان رسیدن به حد مطلوب (8 تا 10 برگی) را به بوتهها نداده و در نتیجه مزرعه زمستانگذرانی موفقی نخواهد داشت.
کلزا جزو گیاهان روز بلند بوده و در تاریخ کاشت به موقع، گیاه میتواند به خوبی رشد نموده و استقرار یابد.
تعیین مناسبترین زمان کاشت فقط میتواند از طریق شناخت اقلیم، منطقه، عوامل محیطی و ویژگیهای ارقام با انجام آزمایشات در هر منطقه حاصل گردد.
به استناد بررسیهای انجام یافته در کرج، بهترین تاریخ کاشت در یک دوره 20 روزه، از اواخر شهریور ماه تا اواسط مهرماه ثبت گردیده است.
تاریخهای کاشت مناسب برای مناطق مختلف کشور به شرح زیر توصیه میگردد.
گرگان و مازندران 25 مهرماه الی 10 آبان ماه.
مناطق غرب کشور 15 شهریور ماه الی 30 شهریور ماه.
مناطق سردسیر آذربایجان و نواحی مشابه 10 الی 20 شهریور ماه.
مناطق گرمسیر کشور اوایل آبان ماه الی اواخر آبان ماه.
به دلیل ریزی بذور کلزا و سبز برون خاکی ردیفها، بستر بذر بایستی به عمق 5 سانتیمتر نرم، پوک و عاری از کلوخ باشد.
کاشت این نبات به طور معمول با ردیف کار گندم صورت میپذیرد.
البته بذر کار پنوماتیک رومانی و عمیق کار گندم نیز میتوانند مورد استفاده قرار گیرند.
فاصله ردیفهای کاشت به طور معمول 25 تا 40 سانتیمتر میباشد.
عمق کاشت به علت ریزی و نیاز نوری بذور کلزا به جوانهزنی اغلب سطحی و در حدود 2 تا 3 سانتیمتر است.
میزان بذر مصرفی در هکتار در روش دستی 8 تا 10 کیلوگرم و در روش مکانیزه ردیفی 3 تا 4 کیلوگرم با توجه به وزن هزار دانه خواهد بود.
به طور کلی در کاشتهای دیرهنگام، به ازاء هر هفته تأخیر 5 درصد به بذر مصرفی اضافه میگردد.
به دلیل ریزی بذور کلزا و به منظور صرفهجویی در مصرف بذر و همچنین پراکنس بهتر بذور روی خطوط کاشت، اغلب بذور با 3 تا 5 برابر ماسه هم وزن و هم قطر خود مخلوط و کاشته میشوند.
مخلوط نمودن ماسه با بذور کلزا هزینه تنک را نیز کاهش میدهد.
آبیاری نیاز آبی کلزا به طور تقریبی همانند گندم میباشد.
در پاییز به علت خشک بودن زمین، تأمین رطوبت کافی جهت جوانهزنی بذور از اهمیت ویژهای برخوردار است.
نظر بر اینکه اغلب بارندگیها در اکثر استانهای کشور در پاییز، زمستان و اوایل بهار اتفاق میافتد، کلزای پاییزه میتواند از رطوبت فصول فوق استفاده نموده و احتیاجی به آب گران قدر، تابستانه نداشته باشد.
این گیاه حتی در مناطق سردسیر کشور، در اولین ماه تابستان آماده برداشت میشود، در صورتی که دیگر دانههای روغنی مورد کشت کشور (به استثناء گلرنگ پاییزه)، به دلیل بهارهکاری، به آب پرارزش تابستان جهت آبیاری نیاز مبرم خواهند داشت.
کلزا در مناطقی که دارای بارندگیهای زودهنگام پاییزه بوده و در فصل بهار نیز هر از گاهی این بارندگیها ادامه داشته باشد، میتواند به صورت دیم به عمل آید.
این گیاه به آب زیادی احتیاج ندارد ولی در مراحل جوانهزنی، دوره روزت، ساقهروی، تولید گلآذین، تشکیل میوه و رشد آنها، نیاز به آب محسوس است.
تراکم پس از زمستان، تراکم مطلوب برابر 40 تا 80 بوته در متر مربع و برای برداشت 35 تا 65 عدد خواهد بود.
با در نظر داشتن درصد قوه نامیه، شرایط محیطی و نیز محاسبه افت بوته در جریان زمستانگذرانی، کاشت تعداد 100 بذر در مترمربع برای حصول تراکم مزبور پیشنهاد میشود.
اگر تراکم بذر در مترمربع 100 عدد و وزن هزار دانه 4 تا 5 گرم باشد، مقدار بذر مصرفی در هکتار برابر 4 الی 5 کیلوگرم خواهد بود.
در شرایط استثنائی اگر وزن هزار دانه 7 گرم برآورد گردد، مقدار بذر مصرفی 7 کیلوگرم در هکتار خواهد گشت.
تراکم 100 تا 120 بذر در مترمربع هنگامی قابل توصیه است که کاشت به عللی کرپه شده باشد.
بذر مورد کاشت کلزا بایستی به طور کامل رسیده و رنگ آن قهوهای تیره تا سیاه باشد.
بذوری که بعد از برداشت، دوره تکامل خود را در مرحله خشک کردن طی میکنند، اغلب نیروی جوانهزنی کمتری نسبت به بذوری که بعد از برداشت احتیاج به خشکانیدن ندارند، خواهند داشت.
این گونه بذور به طور عمده چروکیده و پلاسیده بوده و خطر پوسیدگی آنها نیز بیشتر است.
خلوص بذر کلزا نبایستی از 96 درصد کمتر باشد.
بذور رسیده و سالم کلزا در درجه حرارت آزمایشگاه و با 65 درصد رطوبت نسبی محیط در مدت 3 تا 4 روز بایستی جوانه زده و بعد از 10 روز آزمایش جوانهزنی به پایان میرسد.
یادآوری میشود با توجه به این که بذر کلزا محتوی روغن است بنابراین درصد جوانهزنی آن نسبت به بذور غیرروغنی کمتر خواهد بود.
کلزا در تراکمهای کم، علیرغم شاخهبندی بیشتر به علت کاهش تعداد بوته درواحد سطح، عملکرد هکتاری کمتری خواهد داشت در تراکمهای بیشتر، تعداد شاخههای انشعابی در تک بوته کاهش مییابد.
علاوه بر این به علت رقابت، نرسیدن نور به پای بوتهها، عدم جریان هوا در کشتزار و افزایش رطوبت نسبی خرد اقلیم مزرعه، نبات در برابر امراض حساستر خواهد شد.
بر اساس پارهای از آزمایشات در تراکم معمول، بعد از زمستانگذرانی حدود 40 تا 80 بوته در مترمربع، میتواند حداکثر عملکرد را تولید نماید.
با کاهش تعداد بوته در پاییز، زمستانگذرانی بهتر صورت میگیرد.
هر چند که در تراکم کم (10 بوته در مترمربع) تعداد میوه، تعداد شاخههای انشعابی و وزن دانه میوه در یک بوته بیشتر است ولی چون عملکرد دانه در واحد سطح به طور نسبی کمتر میباشد، بنابراین عملکرد نسبت به تراکمهای دیگر در پایینترین سطح قرار میگیرد.
حداکثر عملکرد نسبی (100) در پاییز در تراکم 45 بوته و در برداشت در تراکم 41 بوته حاصل گردیده است، هر چند که تعداد میوه، تعداد شاخههای انشعابی و وزن دانه هر میوه در تک بوته نسبت به حداقل تراکم بوته در واحد سطح کمتر میباشد.
با کاهش تراکم بوته در واحد سطح، به علت عدم رقابت، بوتهها قویتر بوده و تعداد میوه در تک بوته افزایش مییابد، در نتیجه عملکرد دانه در بوته در بیشترین حد خود است.
با افزایش تراکم بوته در واحد سطح، به دلیل افزایش رقابت، عملکرد تک بوته کاهش خواهد یافت، به طوری که در تراکم 185 بوته در پاییز، عملکرد به حداقل خود افت میکند.
تعداد بوته در واحد سطح قبل از زمستانگذرانی، بعد از زمستانگذرانی و در موقع برداشت به علت عدم رقابت و استفاده بهینه از عوامل محیطی، همان 10 بوته میباشد.
هر چند که در این تراکم عملکرد دانه نسبت به تراکمهای دیگر حداکثر است ولی اگر چنانچه عملکرد هکتاری مورد محاسبه قرار گیرد، این مزیت وجود نخواهد داشت.
تراکمهای 45 و 80 بوته در پاییز و برای برداشت به ترتیب 41 و 63 بوته در مترمربع و با عملکرد بذر 7/13 و 4/8 گرم در تک بوته، توانسته است نسبت به دیگر تراکمها برتری نشان دهد.
تراکم 115 بوته در پاییز و 81 بوته در مترمربع برای برداشت هر چند که در عمل عملکردی هم تراز تراکمهای 41 و 63 در برداشت ارائه مینماید ولی به علت احتمال افزایش امراض در این تراکم و تراکمهای بالاتر یعنی 98 و 113 بوته در واحد سطح، پیشنهاد نمیشوند.
تراکم، میزان شاخهبندی را تعیین میکند.
در تراکم مناسب تعداد شاخههای جانبی، غیر از ساقه اصلی، به سادگی تا دو گروه (گروه 1 و گروه 2) میرسد.
در تراکم کم به استثناء ساقه اصلی، حتی تا چهار گروه (گروه 1، 2، 3 و 4) نیز قابل تشخیص است در حالی که در تراکم زیاد و بالاتر، تعداد شاخههای انشعابی به غیر از ساقه اصلی، 1 و در نهایت تا 2 گروه در یک بوته قابل شمارش خواهد بود.
فاصله ردیفهای کاشت در زمستانگذرانی تراکمهای مختلف بوته موثر است.
به طوری که با افزایش فاصله ردیفها، زمستانگذرانی نامناسبتر و با کاهش این فاصلهها، زمستانگذرانی مطلوبتر صورت خواهد پذیرفت.
در همین راستا، آزمایشی در دانشکده کشاورزی کیل آلمان پیاده گردید.
ورس در کلزا کلزای پاییزه در مناطقی که شرایط آب و هوایی در جریان زمستان ملایم باشد، رشد طولی بیشتری نموده و در این شرایط تعداد شاخههای جانبی و برگها افزایش مییابد.
در چنین وضعیتی، در بهار سال آینده به ویژه در مرحله تشکیل میوه و رشد آنها به دلیل سنگینی بوته و رس رخ خواهد داد.
به طور معمول این چنین ورس در تراکمهای کم مشاهده میشود.
از طرف دیگر کاهش نور در تراکمهای بالا به علت عدم تشکیل کامل بافت اسکلرانشیم (نگهدارنده) در ساقه، موجب افزایش ورس میگردد.
به بیان دیگر، تراکم بیش از حد معمول و زیادی مصرف کودهای نیتروژندار در اوایل دوره رشد، درصد ورس را بالا برده و خسارتهای جبرانناپذیری را به همراه میآورد.
برای مقابله با ورس غیر از عوامل زراعی، مواد شیمیایی نیز میتوانند مورد مصرف قرار گیرند.
در این زمینه میتوان هورمونهای رشد، نظیر اسید ژیبرلیک، اکسینها، سیتوکنینها، اسید آبسیسیک و اتیلن نام برد.
به طور کلی اسید ژیبرلیک، اکسینها و سیتوکینینها در رشد طولی نقش دارند در صورتی که اسید آبسیسیک و اتیلن برعکس سه هورمون قبلی عمل کرده و از رشد طولی جلوگیری میکنند.
اسید آبسیسیک و اتیلن تحت شرایط خشکی، نقش مهمی را ایفا نموده و اثر حفاظتی در برابر تنش خشکی دارند.
بعلاوه اثر این دو هورمون اخیر تسریع در رسیدگی است، به عبارت دیگر به رسیدگی شتاب میدهند.
از تنظیمکنندگان رشد، تریازول و کلرکلرین کلرید یا (CCC) را میتوان نام برد.
تریازول توسط ریشه و یا جوانه قابل جذب بوده و مسیر آن در بوته از پایین به طرف بالا و به صورت سیستمیک میباشد.
حضور تریازول در بوته مایع تأثیر ژیبرلین شده و تعداد شاخههای انشعابی را افزایش میدهد، بنابراین در نتیجه عمل آن، مرحلهگل به تعویق افتاده و گلدهی به طور منظم جریان پیدا میکند.
مصرف تنظیمکنندگان رشد قبل از زمستانگذرانی زمانی قابل توصیه است که بوتهها دارای 6 تا 8 برگ بوده واحتمال ساقهروی قبل از زمستان در میان باشد.
محلول پاشی تنظیمکنندگان رشد در این مرحله، از رشد طولی بوتهها جلوگیری کرده و موقعیت نامناسب آپکس را حفاظت میکند.
در این شرایط یعنی قبل از شروع زمستان، ارتفاع آپکس نبایستی کمتر از 8 تا 10 میلیمتر در بوتههای ضعیف (کاشت دیرهنگام) و بیشتر از 20 میلیمتر در بوتههای قوی (کاشت زودهنگام) باشد.
چرا که در غیر این صورت آپکسها در جریان زمستان صدمه خواهند دید.
در شرایط فوق محلولپاشی تریازول، علاوه بر این که از رشد طولی جلوگیری میکند، بلکه بوته را نیز در مقابل سرما مقاوم مینماید.
همچنین سولفات مس نیز، همانند تریازول، اثر بازدارندگی رشد را در قبل از زمستان دارد.
جهت جلوگیری از رشد انبوه که ورس را بدنبال خواهد داشت، اعمال روشهای زراعی پیشنهاد میشود، بنابراین مصرف مطلوب بذر در واحد سطح، تاریخ کاشت به موقع در منطقه و نیز مصرف مقدار مناسب کودهای نیتروژندار به منظور جلوگیری از ورس بینهایت مهم میباشد.
فیزیولوژی عملکرد مراحل رشد و توسعه کلزا بر خلاف غلات به طور کامل مشخص نبوده و این مراحل با توجه به تغییرات شرایط آب و هوایی، مواد غذایی، رقم و زمان کاشت متفاوت خواهد بود.
کلزا بایستی در جریان ماههای پاییز، ریشهای به عمق 20 سانتیمتر و یقهای به قطر 8 میلیمتر داشته باشد.
همچنین تعداد برگهای روزت بین 8 تا 10 عدد باشند.
جهت رسیدن به وضعیت مزبور، مجموع درجه حرارت مورد نیاز بر حسب سانتیگراد 550 الی 650 خواهد بود.
شروع تشکیل جوانه ساقه اصلی و شاخههای انشعابی در ارقام دیررس و کاشتهای زودهنگام، در مرحله 8 برگ روزت حاصل شده و در ارقام زودرس و کاشتهای دیرهنگام در مرحله6 برگ روزت به وقوع میپیوندد.
در مراحل بعد، برگهایی که از این جوانهها تولید میشوند خیلی ریز خواهند بود.
این برگها (برگهای اصلی)، با افزایش درجه حرارت محیط در بهار توسعه خواهند یافت.
برای آغاز تشکیل جوانههای شاخههای انشعابی و جوانههای گل در آپکس، وجود حداقل رشد رویشی در شرایط آب و هوایی سرد به منظور بهاره شدن (همانند غلات سردسیری) ضروری است.
تولید آپکس و جوانه شاخههای انشعابی در درجه حرارتهای پایین ادامه پیدا میکند، خاطر نشان میشود که سبز ردیفها در پاییز با توجه به شرایط آب و هوایی پس از 8 تا 12 روز صورت میپذیرد.
از طرفی، نحوه دانهبندی خاک به علت ریزی بذر بایستی تا اندازهای نرم و مرطوب باشد.
آپکس تولید شده در انتهای یقه بوته متشکل از 8 تا 10 قطعه بوده که هر کدام از آنها نماینده شاخههای انشعابی میباشند.
رشد بوتهها در پاییز ادامه یافته و با شروع فصل زمستان از رشد آنها کاسته میشود ولی به هیچ وجه قطع نمیگردد.
شاخص سطح برگ در انتهای فصل پاییز برابر 3 گزارش شده است.
به علاوه وزن خشک اندامهای هوایی در این مرحله 2 تا 5/2 تن در هکتار میباشد.
در حقیقت وزن خشک تک بوته، عملکرد نهایی را در اواخر بهار تعیین میکند.
شروع رشد زایشی در کلزا، همانند غلات سردسیری در پاییز و شروع زمستان صورت میپذیر و در ازاء فصل زمستان تکامل مییابد.
از اوایل اسفندماه تا اوایل فروردین ماه، طرح اولیه ساقه اصلی و گل آذین، طویل شده و کاسبرگها به طول کامل متمایز و قابل شناسایی میشوند.
تولید گل آذین، ابتدا در ساقه اصلی و پس از آن به ترتیب در شاخههای بعدی انجام میگیرد.
طی ماههای زمستان حدود 50 درصد و در شرایط بسیار سرد تا 80 درصد از وزن خشک بوتهها به علت از بین رفتن برگها کاسته میشود.
در این شرایط در صورتی که آپکس صدمه ندیده باشد، در بهار با افزایش درجه حرارت، روند رشد ادامه پیدا خواهد کرد.
در شرایطی که آپکس بر اثر فقدان برگها (که حفاظی برای آپکس هستند) از بین برود زراعت نیز به طور کلی از میان خواهد رفت.