در جهان به هم پیوسته امروز چگونه میتوان با پرهیز از تنشهای جهانی و دستیابی به پیشرفت همه جانبه و پایدار، هویت دینی و ملی خود را حفظ کرد؟
با این مقدمات و توضیحات
در جهان به هم پیوسته امروز در توسعه کشورهای پیشرفته صنعتی عوامل متعددی موثر میباشند که نمیتوان به یک علت مشخص و یا عوامل محدود به عنوان علت یا عوامل اصلی توسعه و پشرفت اشاره کرد، ولی باید توجه داشت که در توسعه این جوامه همه عوامل به یک اندازه و به طور مساوی موثر نبودهاند، بلکه چند عامل تاثیر عمیق و قطعی داشته و بقیه نقشهای حاشیهای ایفا کردهاند و در این مقوله به چند عامل مهم پیشرفت و توسعه در کشورهای صنعتی و روبه رشد اشاره شده، میکنیم.
از عوامل درونی توسعه میتوان به انباشت سرمایه اشاره کرد که نقش اساسی ایفا میکند، البته انباشت اولیه سرمایه در کشورهای صنعتی به دو طریق صورت گرفته است: اولاً از طریق مازاد اقتصادی بخش کشاورزی، ثانیاً به واسطه تاراج ثروت ملل ضعیف و انتقال آن به کشور و سپس قراردادن در مرحله تولید.
اکثر کشورهای اروپایی بویژه انگلستان، به بخش کشاورزی توجه خاصی مبذول داشتند و اغلب سرمایهداران به فعالیتهای اقتصادی دربخش کشاورزی همت گماشتند و کشاورزی را از شیوهی معیشتی به تجاری بدل کردند.
انتقال کشاورز از معیشتی به تجاری خود عامل مهمی در انباشت اولیه سرمایه و سپس تمرکز آن در دست تعدادی از ثروتمندان بود.
طریقه دوم انباشت سرمایه که بوسیله تاراج ملل ضعیف بدست آمد که خود عامل بیرونی محسوب می شود.
ثروتی که از کشورهای مستعمره به جوامع صنعتی استعمارگر سرازیر شد، در واقع مقدمات انقلاب صنعتی را در وهلهی اول در انگلستان و سپس در فرانسه و دیگر کشورهای اروپائی فراهم آورد و بدان وسیله اختراعاتی که چندین دههی متمادی در سالنهای اشرافی و در آزمایشگاههای بیمصرف به گوشه افتاده بودند به صحنه تولید کشانید و در خدمت تولید انبوه قرار داد.
تولید کالاهای صنعتی و صدور آنها به ممالک دیگر، مرحله بعدی انباشت سرمایه را به دنبال داشت که «مازاد اقتصادی» بخش صنعتی در اختیار جامعه گذاشت.
علاوه بر رابطه استعماری و انقلاب صنعتی، عامل دیگری که در رشد اقتصادی کشورهای اروپائی سهم بسزائی داشت، تجارت برده بود.
تجارت برده علاوه بر اینکه سود کلانی را به کشورهای صنعتی، به ویژه انگلستان برمیگرداند، در توسعه صنایع کشتیرانی جهت حمل و نقل و گسترش تجارت جهانی، استخراج معدن، کشت تجاری محصولات غذایی در مزارع بزرگ، بانکداری و معاملات اوراق بهادار اهمیت زیادی داشت.
عدهای از جامعهشناسان و اقتصاددانان توسعه، رشد جمعیت را در قرن هجدهم و نوزدهم، یکی دیگر از عوامل توسعه و پیشرفت ذکر کردهاند.
به عقیدهی این عده رشد جمعیت را در قرن هیجدهم و سپس در قرن نوزدهم در دو نقش مثبت ارزیابی کردهاند، اولاً بازار داخلی را توسعه داده، که در نتیجه به رشد صنایع سطح تولید کالاهای صنعتی بالاجبار بالا رفته و کمک اساسی به رشد صنایع داخلی نموده، در ثانی در مرحله گسترش صنعت و مراکز صنایع که نیاز بسیار به نیروی کار انسانی ارزان قیمت بود، که رشد جمعیت این نیرو را به طور ارزان در اختیار صاحبان صنایع قرار داده است، اما باید توجه کرد که رشد جمعیت همیشه و در همهجا نمیتواند نقش یکسانی را ایفاء کند، چرا که اگر نرخ رشد جمعیت از نرخ رشد تولید ملی بیشتر و یا حتی یکسان باشد، ان جامعه یا از رشد اقتصادی باز میماند و یا رو به فقر میگذارد و از این جهت نمیتوان قاطعانه اظهار داشت که رشد جمعیت همواره با رشد اقتصادی و در نتیجه با توسعه جامعه همراه است.
رشد تفکر علمی و محاسبه عقلانی، تاثیر عمدهای بر پیشرفت و توسعه کشورهای اروپایی داشت.
اروپائیان که از تاریکی قرون وسطی به تنگ آمده بودند و از طریق کتب عربی با دانش یونان و روم آشنایی پیدا کردند، خود به تفکر علمی پرداختند.
اولین حرکت تفکر علمی بوسیله کپرنیک، دانشمند لهستانی انجام گرفت.
وی با ارائه نظریه خود مبنی بر حرکت وضعی زمین، اعتقادات نسبی دانشمندان و مردم عادی آن زمان را متزلزل کرد.
نفی مرکزیت زمین و قبول حرکت وضعی آن در ساختمان فکری و بالنتیجه در سازمان اجتماعی زمان اثر عمیقی گذاشت.
از هنگامیکه اروپائیان به تفکر علمی پرداختند، توانستند به سرعت در طریق شناخت جهان و کائنات موفقیتهای بسیاری کسب کنند و با شناسایی عمیقتر و کاملتر بتوانند در محیط مادی و اجتماعی زندگی بشر تغییرات اساسی بدهند و در تولید کالاها و خدماتی که برای رفاه و سلامتی و آسایش انسان ضرورت دارد، قدمهای بزرگتری بردارند.
به وضوح میتوان تاثیر انقلابهای علمی را در انقلاب صنعتی قرن هیجدهم اروپا مشاهده کرد.
حتی انقلاب اقتصادی، انقلاب سیاسی و انقلاب اجتماعی دو قرن اخیر در جامعه بشری، مولود انقلابهای علمی، یعنی پیدایش و رشد تفکر علمی در جامعه بشری است، چرا که رشد فکر علمی به بشر آزادی بخشید و به وی فرصت داد که مبانی حقوقی، سیاسی و اجتماعی را مورد شک و تردید قرار دهد و کوشش کند به کمک تعقل و تجربه، اصول مناسبتری را برای ادارهی زندگی و توسعه و پیشرفت جامعه خود تدوین و اجرا نماید و با تجاربی که در عمل به دست میآورد و آن اصول را مرتباً و منظماً تغییر دهد و اصلاح نماید و پیش برد.
عامل موثر در توسعه کشورهای صنعتی و تجارت خارجی بود.
کشورهای پیشرفته صنعتی چون در بازار بینالملل از قدرت اقتصادی و حتی سیاسی برخوردار بودند، لذا نیروهای بازار را تحت سلطه خویش داشتند.
این کشورها میتوانستند کالاهای تولید شده را در بازار بینالمللی گرانتر از ارزش واقعی خود عرضه نمایند و در مقابل مواد اولیه مورد نیاز صنایع خود را ارزانتر تهیه کنند.
در واقع کشورهای صنعتی به سادگی میتوانستند جوامع عقبمانده را در مرحله مبادله استثمار نمایند، که خود این امر به تزریق خون تازه در رگهای اقتصادی کشورهای پیشرفته کمک نموده و توسعه آنها را تسریع کند.
به طور خلاصه کشورهای پیشرفته صنعتی با فراهم آوردن مقدمات توسعه خود، در واقع مقدمات توسعه نیافتگی کشورهای ضعیف و عقب مانده را فراهم آوردند.
پیشرفت و توسعه و عدم پیشرفت از دو طریق با یکدیگر مرتبط هستند: یکی از طریق فرآیند تاریخی مشترکی که در چندین قرن گذشته با هم پشت سر گذاشتند و دیگری به واسطه نفوذ متقابل و در واقع معکوسی که در طول تاریخ بر یکدیگر داشتهاند و هنوز هم دارند و در آینده نیز خواهند داشت.
بنابراین بدون مطالعه تاریخ توسعه یافتگی نمیتوان درک صحیحی از تاریخ توسعه نیافتگی و پیشرفت داشت.
عوامل عدم پیشرفت و توسعه در جامعه امروزی را نظریهپردازان در دو پدیده درونی و بیرونی میدانند.
عوامل درونی: رشد بیرویه جمیعت محدویتهای نیروی انسانی ماهر محدودیتهای ذاتی و ساختی موانع فرهنگی عدم کارآیی در استفاده از کمک های تکنیکی کشورهای توسعه یافته بی توجهی به امر تحقیقات و پژوهشهای علمی و تکنولوژیک کمبود امکانات مالی، سرمایه و تخصص عدم کارآیی دولتها عوامل بیرونی: نظریهپردازان عوامل بیرونی عدم پیشرفت جهان سوم را معلول رابطه این کشورها را با کشورهای پیشرفته صنعتی تلقی میکنند که در روند تاریخی شکل گرفته و گسترش یافته است و آنها عبارتند از: رابطه استعماری که بطور کلی استعمار «مادر» توسعه نیافتگی و علل پیشرفت است.
انقلاب صنعتی، که مجموعهای از تحولات عمیق فنی - اقتصادی و اجتماعی میباشد که در اواسط قرن هیجدهم میلادی در ممالک سرمایهداری به وقوع پیوست که این تحولات و تغییرات ساختار عمیقی در نوع و شکل توسعه و پیشرفت این کشورها را موجب شد.
برخورد تاریخی تجارت خارجی به طور خلاصه، جوامع جهان سوم نمیتوانند مسیر و روند توسعه و پیشرفت کشورهای صنعتی را «سرمشق» خود قرار دهند.
نظریههای جامعهشناسی توسعه راه علمی و منطقی همه جانبهای برای توسعه جوامع جهان سوم در بر ندارند، اگرچه مبین بسیاری از دردهای این جوامع هستند.
جوامع توسعه نیافته بایستی خود و با استمداد از علم، تکنولوژی، صنعت و فرهنگ کشورهای توسعه یافته، پروژههای وسیع و همه جانبهای برای توسعه خود طرحریزی می کنند.
در این میان وظیفه کشورهای توسعه یافته صنعتی این است که بایستی به فعالیت های استثماری و بهرهکشی خود خاتمه دهند و اگر هم برخی از این کشورهای نمیخواهند در توسعه جوامع جهان سوم مشارکت کنند، لااقل موانعی بر سر راه آنها ایجاد نکنند، البته اگر چه وظیفه کشورهای توسعه نیافته در این روند بینالمللی چندان دشوار نیست، ولی تا حدی بحث برانگیز است، چرا که هیچ فردی یا کشوری حاضر نمیشود که به سادگی دست از منافع خود بشوید و تماشاگر نبردی باشد که علیه وی در جریان است.
اکنون اکثر سیاستگزاران، علمای اجتماعی و برنامهریزان توسعه به این نتیجه رسیدهاند که باید در «نظام اقتصادی بینالمللی» تحولی ایجاد شود، وگرنه ادامه نظام موجود اگر غیرممکن هم نباشد، لااقل خطرناک است، چرا که اغلب پذیرفتهاند که این اقتصاد جهانی است که تعیین کنندهی روند اقتصادی و توسعه بینالمللی است و باید به نفع کشورهای توسعه نیافته تغییر کند.
اما در بعد حفظ هویت دینی و ملی خود با توجه به تلاش گسترده جامعه جهت رفع موانع حصول به توسعه اقتصادی و اجتماعی و پیشرفت جامعه و با توجه به نقش حساس و کار ویژه مذهب و تاثیر آن بر توسعه و پیشرفت کنونی ایران که آموزشهای سنتی بر اعتقادات آخرت گرایانه پای میفشارد و نظام سلسله مراتب مسلط ارزشها به تحقیر دنبا تاکید دارد و بالاخره در کشوری که حاکمیت فرهنگ غایتانگارانه و قضا قدری به نحوی وجود دارد که تلاش و کوشش برای نیل به اهداف مادی و مسائل دنبوی نقش فرعی پیدا میکند، آیا امکان تحقق توسعه و پیشرفت در این جوامع وجود دارد؟
این در حالی است که نظام اقتصادی یک جامعه و تکامل توسعه آن، ناگزیر از عوامل بیرونی و غیراقتصادی هم چون ملاحظات سیاسی، عوامل تاریخی، اجتماعی، الگوهای رفتاری و فرهنگ دینی نیز تاثیر میپذیرد، باید گفت توسعه حرکت جامعه از یک مرحله تاریخی و توفیق آن به حدود همه جانبه به مرحلهای دیگر از تاریخ.
به عبارت دیگر توسعه و پیشرفت به مفهوم علمی آن عبارت است از: مرگ تدریجی نظام کهنی و تولد رشد تدریجی نظامی تازه از زندگی.
سوال 2: مهر و محبت و خشونت و حرکت به سوی صلح مبتنی بر عدالت چگونه ممکن است؟
آیا علاقه، محبت و آرامش، در حاکمیت عالی و برتر جهان به صورت جاودانی همراه یکدیگرند.
آیا بکار بردن آنها به جای جنگ و خصومت تا این حد مشکل است؟
کسی که باعلاقه و محبت پیش میآید، همه را در روی زمین با خود آشتی میدهد.
اوکمک های مرئی و نامرئی را به سوی خود جذب میکند، هزاران فرصت برایش پیش میآید و به شکلی نامحسوس هر چیزی را که میبیند، میشنود یا لمس میکند، متغیرمیسازد.
او این امکان را بوجود میآورد که قلبها یکدیگر را از سرزمین دیگر دریابند، جایی که او حاکم میشود، دیگر ترسی وجود ندارد.
بنابراین، از بکار بردن علاقه و محبت مانند یک اکسیرمعجزهآسا تمام جانها رابه یکدیگر نزدیک میکند، تمام زخمها وحسادتها را درمان میکند و دشمنیها را از بین میبرد، نترسید.
به انسانهایی که با نفرت زندگی میکنند، بنگرید.
آنها در همه جا تنفر دیگران را برمیانگیزند از هر سو نفرتهای انفرادی و عمومی با ایشان مخالفت کرده و همراه آنها میشود.
روزهای آنها مملوء ازکابوسهای نفرت و شبهای ایشان پر از کابوس های ترس است و به صورت غریزی، منطقی و دائمی و برای همیشه دچار ترس هستند، ترس حتی آبی را که مینوشند، نانی را که میخورند و جادهای را که روی آن راه میروند، دوستانی را که با آنها برخورد میکنند و موفقیتهایی را که بدست میآورند به خود آلوده میسازد.
ولی شما که دچار ترس هستید و نمیخواهید این نقیصه زندگیتان را فلج سازد، خود را با پادزهر الهی ترس یعنی «عشق ومحبت» درمان کنید.
اگر از همین امروز تصمیم بگیرید که افکار، گفتار و حرکاتتان بر اساس علاقه و محبت باشد و اگر چهرهای ازعشق، علاقه و هوشیاری و قلبی آکنده از محبت داشته باشید، خواهید دید که تمام موانع اطرافتان ازبین خواهد رفت.
دوستان و نزدیکان شما به تدریج دچار تغییر خواهندشد و تمام زندگی شما به روی نتایج خوشایند جهت مییابد و لحظهای فراخواهد رسید که شما به این اعتقاد برسید که ترس از وجودتان رخت بربسته است .
مصاحبه جمهوری اسلامی چیست؟
حکومتی که بر اساس آراء اکثریت قاطع مردم در اردیبهشت سال 58 به تصویب رسید.
از جمهوریت و اسلام تشکیل یافته.
جمهوری اسلامی که از نامش برمی آید باید تمام ارکانش و سیاستش اسلامی باشد.
یعنی تدوین قوانین و اداره مملکت بر اساس آراء مردم و طبق موازین اسلامی، یعنی جمهوریت و اسلامیت توام باهم.
جمهوری اسلامی ایران یک پدیده اصیل اجتماعی در زندگانی بشر است که بدست انبیاء الهی و رسالتهای آسمانی به وجود آمده، پیکر درست و سالم آن برای رهبری جوامع بشری و استوارکردن آن بر پایه های حق و عدالت به منظور ایجاد وحدت و رساندن آن به مسیر اصلی و صحیح از برنامههای پیامبران شکل گرفته است.
جمهوری اسلامی به حکم رسالت و مسئولیت چه در داخل و چه در خارج وظایف خاصی بر عهده دارد: در داخل کشور: 1- اسلام را در همه شئون زندگی تطبیق نماید.
2- با محو هرگونه نظام طبقاتی در برقرارکردن اقتصاد سالم اسلامی و با پخش ثروت به روشهای مشروع و فراهم آوردن وسایل راحتی برای فرد فرد ملت، آسایش جامعه و تعادل اجتماعی را تامین نماید.
3- در شناساندن اسلام واقعی بکوشد و شخصیت مردم را بر اساس فرهنگ اسلامی طوری تربیت کند که پیوسته جامعه حافظ انقلاب اسلامی باشد و مشعلدار هدایت اسلام در سراسر گیتی باشد، در امور سیاسی و مبادلات خارجی جانبدار حق و عدالت و نمایانگر نمونهی اعلای اسلام باشد – فریادرس همه مستضعفین و رنجیدگان جهان و ستیزهجوی استعمار و طغیان بویژه در سرزمینهای اسلامی که ایران جزء جدا ناشدنی است.
عوامل رشد در ایران چیست؟
(چه از نظر اقتصادی و چه از نظر سیاسی) عوامل رشد: میتواند برنامهریزی صحیح و قانونمندی در اجرای برنامهها و از نظر سیاسی ایجاد فضای باز سیاسی و انتقادپذیری.
با ایجاد کارخانهها و کارهای تولیدی و استفاده بهینه از روابط سیاسی با دیگر دول مستقل دنیا و بالا رفتن فرهنگ و آگاهی ملی.
اگر اقتصاد ریشهای انجام بگیرد، یعنی در صنعت، ما در کشاورزی و صنعت همینطور باعث رشد میشود.
مذهب و هنرمندی + منابع سرشار طبیعت بطور کلی عنصرهای اصلی در پیشرفت و رشد عبارتند از: 1.
اطلاعات علمی و فنی 2- سرمایهگذاری 3- رفتار روانی، اجتماعی و سیاسی مساعد رشد و ابداع 4- هماهنگی داخلی توسعه در بخشهای مختلف.
طبیعتاً اهیمت این عناصر از کشوری به کشور دیگر و بر حسب خصوصیات خاص هر اقتصاد و اینکه کدام یک از این عناصر در کشوری بیشتر مورد توجه قرار گیرد، متغیر است.
سیاست رشد در کشورهای در حال توسعه مثل ایران عبارتند از: اقدامات اساسی شامل: 1- انقلاب کشاورزی 2- سرمایهگذاری پایه 3- آموزش جمعیت 4-تغییرات روانی سیاستهای رشد «از تو حرکت، از خدا برکت».
بدیهی است که بر ضرورت کمک کشورهای صنعتی به کشورهای عقبمانده پیش از پیش تاکید دارد.
این ضرورت هم به علل خودخواهی کشورهای صنعتی برای برقراری تعادل سیاسی جهانی و هم به علل بشردوستانه است، ولی این خود کشورهای عقبماندهاند که باید برای بیرون آمدن از وضع فعلیشان مساعی لازم را بکنند.
چگونه میتوان با فساد مالی و اقتصادی دولتمردان و آقازادگان مبارز کرد؟
قانون موجود با همه افراد یکسان برخورد کند و افراد شایسته و قوی در راس امور قرار گیرد و با انتصابات روابطی پرهیز کرد.
با تصویب قوانین قاطع و همچنین تامین زندگی کسانی که در مشاغل خود موثر هستند.
با اجرای قانون، حمایت دولت و ...
مبارزه هزینه بردار است، اما از طریق افشاگری، اعتراض و ...
اغلب دولتهای جهان سوم ناکارآمد هستند و برای اداره مملکت کفایت لازم را ندارند.
از خصوصیات این دولتها انواع بیانضباطیهای اجتماعی است که به صورتهای گوناگون تظاهر میکنند: مثلاً نقص در قانونگذاری و عدم اجرای صحیح قوانین مصوبه، سازش و تبانی مامورین دولتی با گروهی از افراد بانفوذ، ارجحیت روابط بر ضوابط، رواج رشوهخواری و فساد در دستگاه، بوروکراسی اغلب این کشورها؛ موجب فساد مالی در اقتصاد و رانتخواری آقازادهها را فراهم مینماید و در جهت مبارزه با آنها باید دولت کارآمد و اجرای قوانین و جلوگیری از رشوهخواری و ایجاد سد محکم در مقابل افراد بانفوذ میباشد.
وضعیت سازمانی در ایران چگونه است؟
اکثریت در پستی که بودند و با منابع مالی سروکار داشتند، خود یا عوامل مربوط حیف و میل نموده یا بعضی از قوانین موجود باعث رشد مالی روز افزون عدهای خاص شده است.
طبق اقرار مکتوب رسانهها و پروندههای موجود در دادگاهها، وخیم است.
فساد مالی آنقدر رشد کرده که کمر مردم را خم کرده.
ساخت ایرانی نو و پویا چگونه است؟
با استفاده از تجارب دول موفق، مثل ژاپن، کره و ...
که عوض از ساعت 9 تا 2 بعدازظهر از 5 صبح تا 12 شب کار می کنند.
در عمل که ندیدیم، در رویا شاید.
با همدلی و وحدت و پای بندی تمام آحاد مردم به قانون.
مبارزه با فساد مالی چه تاثیری در پیشرفت ایران دارد ؟
بیتالمال حرام نمیشود و مردم به مسئولان اعتماد بیشتری پیدا میکنند و باعث پشت گرمی مردم میشود و اقتصاد سالم در جامعه رواج پیدا میکند.
خوب مشخص است که مبارزه بشه، اقتصاد ایران روی غلطک میافتد و رشد میکند.
نظارت و ارزشیابی و مبارزه باعث پیشرفت ایران میشود.
ایران آزاد چگونه ایرانی است؟
ایران که الگوی کشورهای جهان، مخصوصاً منطقه باشد و وابستگی زیربنایی نداشته باشد.
ایران آزاد ایرانی است که در آن دموکراسی حکمفرما باشد.
ایرانی که در آن به جمهوریت واقعاً بهاء داده شود.
نظرتان در مورد ایران و سیاست خارجیاش چیست؟
باید سیاستهای جاری در داخل کشور تعیین کننده سیاست خارجی باشد.
در بعضی مواقع ایران سیاستش را عوض میکند و در راستای سازمان بینالمللی و حقوق بشر حرکت کند.
ایران کشور باعظمتی است، با انقلاب خویش دنیا را متحول کرده و چون سیاست خارجی ایران صرفاً تحت نظر دولتمردان نیست، بنابراین از پویایی کامل برخوردار است.
استفاده از منابع سرشار و مرغوب ایران نظیر نفت چگونه بهینه میشود؟
وقتی که دندان طمع را از وجود آنها بکشیم و در مسائل زیربنایی مانند کشاورزی، قدمهای موثری برداریم و وابستگی بیگانگان را به آنها بیشتر کنیم.
ایران باید سعی کند تکیه بر صادرات نفت نکند، بلکه بخش صنعت و کشاورزی را تقویت کند.
با استفاده صحیح از آنها به نظر شما روابط بین ایران و آمریکا چه تاثیر مثبت و منفی دارد؟
اگر روابطمان با آمریکا حسنه باشد بلی، آن موقع مثبت خواهد بود و در غیراینصورت منفی خواهد بود.
باید در آینده با مدنظر قراردادن منافع ایران و احیاء حق پایمال شده ایران روابط برقرار شود.
اگر این رابطه سریعاً برقرار شود، برای ایران بهتر است یا اگر بتدریج برقرار گردد؟
چرا؟
باید به تدریج باشد تا ببینیم آمریکا هم حسن نیت دارد یا نه، اگر خوب باشد ادامه داد.
به تدریج، چون ثابت شده که آمریکا پای بند هیچ اصولی نیست.
آیا اگر این رابطه سریعاً و عجولانه برقرار شود، همان نتیجهای را نخواهد داشت که برای لیبی دارد؟
نه؛ مطلقاً نباید عجولانه روابط برقرار کرد نه با آمریکا بلکه با سایر کشورهای دنیا.
رابطه در کوتاه مدت بدون برنامه ریزی به ضرر ایران است.
نظرتان در مورد چشم انداز 20 ساله ی ایران چیست؟
آیا این برنامه میتواند موفق باشد؟
کی مرده و کی زنده – درست است که باید برنامهریزی داشته باشیم، ولی زمانیکه وضعیت فعلی کشور از جنبههای مختلف درست پیریزی شده باشد.
نه، نمیتواند؛ اگر موفق میشد در این 20 سال معلوم میشد.
اگر همه مسئولان اراده کنند انشاءالله موفقیتهای خوبی حاصل میشود.
چگونه می توان با حفظ هویت ملی و دینی پیشرفت کرد؟
دین عامل پیشرفت و آزاداندیشی انسان است.
رشد علم و اقتصاد در ایران را چگونه ارزیابی میکنید؟
از نظر علم، کمی ولی از نظر اقتصاد شکست خورده.
از نظر علمی واقعاً رشد کردهایم، و از نظر اقتصاد و باید بیشتر تامل کرد و در سال اخیر رشد 8% داشتهایم.
تاثیر فرار مغزها بر اقتصاد و سیاست ایران چیست؟
خب، مشخص است آن مغزهای زبده اگر ایران بودند تاثیر بیشتری در اقتصاد و سیاست ایران داشت، چنانکه کشورهای بیگانه از آنها استفاده می کنند.
اثر منفی بسیاری دارد.
نظرتان در مورد وزارتخانهها، سازمانها و ارگانها چیست؟
وزارتخانهها و ارگانها خیلی کارها میتوانند بکنند، ولی رشته کار را نمیدانند.
ارگانها و نهادهای بوجود آمده از انقلاب اسلامی باید بیشتر تحت تاثیر قوانین و وزارتخانهها قرار گیرند.
با توجه باینکه پرسش مهر به آقای خاتمی تعلق دارد، نظرتان در مورد ایشان چیست؟
اگر وعده وعیدهایی که داده بودند، انجام میداد محبوبیت بیشتری داشت.
محبوبیت آقای خاتمی نسبت به اوایل انتخاب وی از افت چشمگیری برخوردار است.
ایران بعد از جنگ با وجود ریاست جمهوری چون آقای هاشمی رفسنجانی و خاتمی چگونه ساخته و کیفیت آن تا چه حد است؟
در بعضی از زمینهها نظیر اداره جنگ و ایجاد کارهای زیربنایی نظیر سدسازی موفق بوده است.
برقراری عدالت اجتماعی چگونه ممکن است؟
حذف توصیه مسولان، حذف روابط، حذف حاکمیت مطلق قانون و ضابطه دنیا رنگ عدالت اجتماعی ندیده، بجز حکومت علی و عدالت نسبی را با مردم عادل و شجاع می توان دید.
با تمکین جمعی به اصول و ضوابط.
و حرف آخر ...
راه درازی که پرفراز و نشیب است در پیش رو داریم.
موفقیت ملت ایران و ایرانی از خداوند میخواهم.
خدا نگهدار ایران.
ایران اسلامی انشاءالله در نهایت به ساحل نجات و موفقیت خواهد رسید.
جمعبندی 1.
همانطور که از نامش پیداست، از دو جزء اصلی و اساسی اسلام و جمهوری تشکیل شده است.
منظور ما از طرح این سوال – به طور غیرمستقیم – این بود که ببینیم آیا مخالف نظام [رژیم]اند یا طرفدار آن.
ما میخواستیم میزان محبوبیت نظام را بدانیم.
من شخصاً یکی از طرفداران و دوستداران نظام جمهوری اسلامی ایران هستم.
با توجه به انتخابات مجلس هفتم نیز نتوانستم میزان محبوبیت نظام را تخمین بزنم.
تلویزیون ایران اعلام کرد 60% مردم ایران در انتخابات حضور پیدا کردند.
این آمار در هرحال آمار بسیار بدی است و ما نباید خودمان را دلشاد به این انتخابات کنیم و بگوئیم که خود آقای بوش با 25% آراء بر مسند قدرت نشستهاند و تنها 40-45 درصد مردم آمریکا در انتخابات شرکت کردند، در حالی که در انتخابات ما 60% مردم یا طبق گفته ی رادیوهای بیگانه 50% مردم ایران – 5% بیشتر از انتخابات ریاست جمهوری آمریکا که واقعاً وحشتناک است – شرکت کرده اند.
ما باید بترسیم و نگران باشیم، زیرا در سا 58، بیش از 98% مردم به جمهوری اسلامی ایران رای دادند و تعداد شرکتکنندگان نزدیک 99% بود.
یعنی یک انتخاب پرشکوه.
جناب آقای خاتمی، ریاست محترم جمهور دولت ایران آیا نزول 39-29%، آمار وحشتناکی نیست؟
تنها راه پیشنهادی من تبلیغات است.
رادیو و تلویزیون باید آزادی بیشتری داتشه باشند.
آنها باید در مواقعی چنان علیه نظام صحبت کنند که در خیابانها تظاهرات بپا شود.
در این صورت مردم Radio Farda, Fox News, CNN, BBC و سایت هایی چون Gooya, Mihan, Pahlavi را رها کرده و به تلویزیون خودمان گوش میدهند.
در این حال ضربهی نهایی باید بر مردم وارد شود.
باید رادیو و تلویزیون بحثهای سیاسی بگذارند و به تدریج به انقلاب روی آورند.
این راه یک ریسک بزرگ است.
راه دوم که بهتر است، تبلیغ است.
ولی باید توجه داشت مستقیماً انقلاب تبلیغ نشود، زیرا در این صورت مردم با دستاوردهای انقلاب اسلامی آشنا شده و به انقلاب میپیوندند.
البته این انتخابات مجلس نیز گواه بر این نیست که مردم از نظام خوششان نمی آید، بلکه مردم از پنج تن ناراحتند که آقای کروبی از آنها به عنوان گردانندگان حکومت اسلامی ایران یاد کرد (شورای نگهبان قانون اساسی)، ولی در هرحال امیدوارم که در سایهی ولایت فقیه و انقلاب اسلامی ظهور امام زمان (عج) فرا رسد و این رژیم (به اصطلاح غربیها) پابرجا بماند.
بعداً مفصلاً توضیح خواهم داد.
2.
عوامل رشد عبارتند از: برقراری جمهوری اسلامی که به صورت 100% برقرار نیست.
مبارزه با فساد اقتصادی: همانطور که چین مبارزه کرد در رشد نزدیک به 13-14% بدست آورد.
تغییر عملکرد سازمانها: یعنی اینکه عملکرد آنها بهینه شود و در جهت تبلیغ نظام عمل کنند.
تغییر عملکرد مدیریتها: باید مدیریتها اصلاح گردد، باید صالحها و با صلاحیتها بیایند.
اگر چند ایراد کوچک داشته باشد، زیرا تنها مسئولی که ایراد ندارد معصوم است و از 14 تن می باشد.
و ...
3.
مهمترین و اساسیترین معضل جامعهی ما اختلاس است.
این عامل بسیار بسیار زیاد در جمهوریت و اسلامیت تاثیر دارد.
مردم اختلاس فلان دولتمرد و فلان آقازاده یا به عبارتی جنتلمن را دلیل و گواه این میدانند که نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران، نظام فاسدی است.
من دانشآموز از قشر مردم هستم، شما آقای خاتمی که میدانم هرگز این مقاله به دستتان نخواهد رسید، جزء مقامات هستید و همهی مقامات طرفدار جمهوری اسلامیاند.
حال چگونه خواهید دانست که وضعیت چگونه است؟
و رابطهی مردم با این نظام چگونه است.
از خود شما شروع میکنیم.
آیا پولی را که شهرام جزایری معادل 300000000 تومان به شما داده بود، برگرداندید؟
اصلاً چرا پول را گرفتید؟
چرا علیه نظام اقتصادی جهان عمل کردید؟
طبق قانون حاکم در دنیا مقامی که هدیه و یا پولی را میگیرد یا جنسی را در هنگام بازدید از یک کارخانه دریافت میکند، باید وارد موزه یا بانک دولتی کند، زیرا این پول یا هدیه را به خاطر مقام و منصبش میگیرد، شما که ذهن خوبی دارید و با آن ذهن سخنرانیهای خود را تنظیم میکنید، بگویید آیا این مقام را نداشتید و فرد معمولی مانند بودید، آیا باز هم این هدایا نصیبتان می شد؟
میگویند وقتی از آقای کروبی رئیس مجلس ششم خواستند 300000000 تومان پول گرفته شده را از شهرام جزایری برگردانید، گفتند: ما این پول را خرج کردیم!
با گفتن همین جمله پرونده بسته شد.
صحت این مطلب را نمیدانم، تحقیق در مورد این موضوع نیز به عهدهی شما.
اگر این مطلب صحت داشته باشد که انشاء الله ندارد، آیا آسیبی به نظام وارد نمیکند،؟
(چرا؟).
پس آقای جنتی؛ چگونه اختلاس را در جامعهِ اسلامی ادامه میدهد، اصلاً چگونه از به دار آویخهشدن رهایی یافت؟
هیچکدام از این مطلبها، از من نیست، این حرفها، حرف مردم است.
بهترین راه مبارزه، تقلید از کشور چین و عمل به دستورات اسلام و اعدام است.
امیدوارم که این مهم تحقیق یابد، زیرا به چهرهی جمهوری اسلامی حتی در اذهان عمومی مردم ایران نیز زشتتر میشود.
4.
در این مورد هم تنها میگویم که باید مدیریت سالم داشته باشیم.
مدیر سالم کیست؟
مدیری است که اغلب صفات ثبوتیه را داشته باشد و تعداد کمی صفات سلبیه را.
حال یک مثال میزنم: ماشینتان تصادف کرده و چهل هزار تومان خرج دارد.
میبری بیمه تنها 25 هزارتومان میدهد.
آیا این شد جامعهی اسلامی؟
آیا این است اسلامی؟
خودمان را مثال میزنم: پدرم ماشینش را برد نمایندگی سایپا، یک تسمه تعویض کرد و 1700 تومان گرفت و در برگه نوشت صافکاری!
آیا این دزدی نیست؟
در شهر ما نمایندگیهای سایپا و ایران خودرو پول بسیار خوبی را بدست میآورند که اغلب از راه دزدی است.
نگوییم سایپا و ایران خودرو خصوصی هستند و به ما چه که در آنها دزدی صورت میگیرد.
هرگز نگوییم؛ زیرا به قسمتهای مختلف جامعه سرایت میکند و دزدی اختلاس جامعه را پر میکند.
به نظر من ابتدا باید از شرکتهای خصوصی شروع کرد.
پس با داشتن مدیریتی سالم جامعه رشد میکند.
تنها وظیفهی ما پیدا کردن این مدیرها و حمایت از آنان است.
5.
6.
عدهای از مردم که بیشتر به فکر خودشان هستند، میگویند: چرا مالیات اینقدر زیاد است؟
چرا پول بنزین زیاد است؟
و چرا پول قطار و هواپیما و اتوبوس در بعضی از ایام سال زیاد میشود؟
و دهها سوال دیگر.
ولی باید دانست که دولت نیز یک شرکت خصوصی است که همهی مردم در آن سهم دارند.
اگر این شرکت ورشکست شود، کل کشور نابود خواهد شد.
پس دولت هم حق خواهد داشت به فکر درآمد اضافی باشد.
تاکید من بر کلمهِی «دولت» است، یعنی اگر افرادی دیگر از این پول استفاده کنند اسمش میشود «اختلاس».
اگر شایعات بین مردم حقیقت داشته باشد و آقایان و آقازادگان واقعاً اختلاسگر باشند و اگر این پول وارد خزانهی دولت شود، آیا نمیتوان بودجهی سال بعد را افزایش داد و بجای رشد 8% رشد حداقل 10% بدست آورد؟
شما فرض کنید یک خانه دارید و 100 میلیون پول.
حال اگر 10 میلیون تومان از پول شما را همسرتان یا یکی از نزدیکانتان بدزدد، آیا در آباد کردن خانهی شما هیچ تاثیری دارد؟
اگر شما این 10 میلیون تومان را هم داشته باشید، میتوانید شیکترین خانهی دنیا را با آن 100 میلیون تومان بسازید.
میخواهم این را بگویم که اگر آب رفته را به جوی برگردانید، دیگر جویی وجود نخواهد داشت.
هر چهقدر بگردی جویی نخواهی یافت، زیرا دریایی در مقابل چشمان توست، پس یک پیشنهاد برای شما دارم.
کسانی که از مقام خود سوء استفاده کردهاند و از بیتالمال مبالغی هنگفت را دزدیدهاند، اعدامشان کنید.
این را حداقل به عنوان یک لایحه به مجلس ششم یا هفتم داده، به این طریق میتوانید ایران بسازید.
7.
بسیاری از مردم ایران به رادیو و تلویزیونهای Radio Farda, Fox News, CNN, BBC گوش میدهند به و سایت هایی چون Gooya, Mihan, Pahlavi وارد میشوند.
چه بسیار بیانیههایی که در دست مردم میباشد.
اگر شما یک بار به سایت www.mihan.com وارد شوید، میبینید که بسیاری از اخبار آن چرند و پرند است.
حتی اخبار موجود در آن نیز بوسیلهی BBC رد میشود1.
حال اگر روزنامهها و مطبوعات ما آزادی عمل بیشتری داشتند آیا بار دیگر مردم به اخبار مزخرف این شبکهها و سایتها گوش میدهند؟
BBC یک دورهی کوتاه چنان از آقای خامنهای و انقلاب دفاع میکرد که من واقعاً گیج شده بودم، در حالی که از بقیهی مسئولان بدگویی میکرد.
این عامل رفته رفته و به تدریج و به طور غیر مستقیم ضربهی مهلکی را به انقلاب وارد میکرد که خوشبختانه موفق نشد، ولی در هر صورت باید به طراح این نقشه احسنت گفت: چرا که این نقشه بسیاری از مردم حتی روزنامه هم نمیخواندند.
برای اینکه بسیاری از اخبار سانسور میشود.
اگر مردم بدانند که اخبار سانسور نمیشود حتماً از ضد انقلابیها فاصله میگیرند (برای توضیح بیشتر رجوع شود به قسمت پرسش یک).
8.
با توجه به تحریم آمریکا علیه ایران فکر میکنم که سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران با وجود وزیرانی چون آقایان ولایتی و خرازی بسیار عالی است.
اگر وزارت خارجه با حفظ منافع و هویت ملی این مسیر پویا را به خوبی ادامه دهد، حتماً میتواند ایران را به یکی از قدرتهای سیاسی بزرگ جهان مبدل سازد.
برای عزیزان مشاغل در این وزارتخانه آرزوی توفیق روزافزون دارم.
9.
منابع نفت طبق برآورد کارشناسان تا 50 سال دیگر به اتمام خواهد رسید.
نفت در ایران نیز بدلیل تحریم ایالات متحده فروشی بالاتر از 20 دلار ندارد، پس ما نیز بهتر است دریچهی بعضی از مخازن را ببندیم و به منابع دیگر اجازهی صادر شدن بدهیم.
در این هنگام قیمت نفت بالا خواهد رفت.
پس از چند سال ذخایر نفت جهان روبه اتمام خواهد رفت و از آن به بعد هر بشکه نفت را به قیمت 100 دلار نیز میتوان فروخت.
این روش چند سود دارد که مهمترین آن عبارتند از: