۱.به تازگی کوچ پاییزه بختیاریان و دیگر ایلات ایران شروع شده ، به جرات م توان گفت که کوچ زیبا ترین و عجیب ترین سبک زندگی در حال حاضر محسوب می شود ، فرهنگی که باعث شگفتی انسان های شهر نشین و راحت طلب می شود .
واقعا حقیقت زندگی کوچ نشینی چیست که با وجود سختی های طاقت فرسا هنوز بعد قرن ها دوام آورده و هنوز مردمانی هستند که آن را به زندگی راحت طلبانه و پر از نیرنگ شهر ترجیح می دهند ؟؟
هر بار که کوچ ایل آغاز میشود ، سوالات بسیاری مطرح می شود ، سوالاتی که شاید یک پاسخ نانوشته داشته باشد ، نظر شما چیست ؟
آیا کوچ نشینی رو به زوال است و نابود می شود ؟
آیا کوچ نشینی کاری بی فایده است؟
آیا کوچ با عث تخریب و نابودی طبیعت است ؟
آیا کوچ نشینان باید اسکان پیدا کنند ؟
اصلا چرا عده ای در قرن ۲۱ کوچ نشین اند؟
زباله های انسان های مثلا مدرن و شهر نشین طبیعت را نابود می کند یا کوچ ؟
کوچ را به عنوان یک روش زندگی – یک راه برای رسیدن به هدفی از زنده بودن ،قبول دارید ؟
به هر حال شناخت زندگی کوچ نشینی با محاسبات عقلی و جامعه شناسی و منطقی و ...
ممکن نیست ، آن چیزی که باعث پایداری کوچ نشنینی شده هنوز هم می تواند آن را از زوال حفظ کند حتی اگر همه چیز دست در دست هم دهد تا با فشار های پنهانی ، کوچ نشنینی را از انسان های آزاد بگیرد .
کوچ یک فرهنگ و یک میراث است ، فرهنگ و میراثی از انسان های آزاد اولیه اما بالاتر از آن کوچ نشینی سبکی از زندگی است که هنوز کسانی آن را به عنوان راه زندگی انتخاب می کنند ، راهی که انتخاب آن با مسائل اقتصادی و رفاهی و ..
همخوانی ندارد اما هنوز هم انتخاب می شود .
پس لطفا در جواب به سوالات بالا از نکته ای که گفتم غافل نشوید .
برای شناخت حقیقت کوچ ، باید کوچ کرد اما اگر نمی توانید کوچ کنید پس حداقل کمی در باره این فرهنگ ، این راه عجیب زندگی تحقیق کنید تا شاید با حس کوچ کردن کمی آشنا شوید ، احساسی که این راه زندگی را جاودانه نگه داشته ، حسی که باعث شده تا فیلم علف یا فیلمی چون مردمان باد برای همیشه در سینمای مستند جهان جاودانه بمانند .
با این حال تصمیم گرفتم تا یک مقاله در مورد کوچ و همچنین خبری که به تازگی در ایسکا نیوز در مورد کوچ چاپ شده را در اینجا قرار بدم تا شما خود بخوانید و قضاوت کنید - نظرات خودتون را هم از ما دریغ نکنید .
دنیای پیچیده امروز، بدلیل شتاب همراه شدن با تکنولوژی ها انتخاب یک زندگی بهتر را دشوار کرده است و دیدگاهها را در مورد سبک، روش و شیوه های زندگی برای شاد زیستن متفاوت نموده است.
اما به هر جهت، گروه کثیری از جمعیت ایران با وجود عدم جذابیت و نیز عدم وجود راحتی ایده آل در زندگی شهرنشینی و تنها برای همراهی با تکنولوژی مدرن این نوع زندگی، از طبیعت، انس و هم آغوشی با آن دور مانده است.
بایدگفت؛ کوچ نشینی کهن ترین شیوه زیست بشر است که پابرجا ماندنش تا عهد حاضراز بزرگترین جاذبه های این شیوه فرهنگی معیشت است.
جمعیت عشایر(بعنوان مهم ترین جمعیت کوچنده) که از دیرباز تا به امروز برای تأمین مایحتاجش، کوهها و دشتها را با تابعیت از زمان طی می کند، دز ابتدای قرن حاضر، تنها با جمعیتی حدود 2درصد(1میلیون و 400هزار نفر) روندی شتابناک را به سمت زوال می پیماید.
عشایری که بازماندگان روزگاران قدیم اند و همچنان چرخیدن چرخ زندگیشان را از زمین و آسمان و حیوانات وام می گیرند.
آنها؛ یادگاران بشریت و حافظان و حاملان ارزشها و میراث فرهنگی اصیل ایرانیند که به شیوه ای باورنکردنی و طی قرنها و سالیان طولانی اقدام به حفظ سنن و آداب و رسوم گذشته خود نموده اند که این اصالت را به جاذبه ای برای صنعت گردشگری بدل کرده است، بطوریکه اگر هر عنصر فرهنگی را در نظر بگیریم یا برگرفته از فرهنگ این قشر منظم تولیدکننده است یا بنوعی با آن در ارتباط است و این ویژگی سبب ملموس شدن فرهنگ این جامعه برای تمام اقشار جامعه گردیده است.
توانایی همرنگ شدن با شرایط محیطی و شیوه زیستشان(بعنوان مهم ترین ویژگی این قشر فرهنگی)، مسکن، زبان، موسیقی، رقص ها، غذاها، لباسهای محلی، آثار و صنایع دستی به همراه آیین های به جای آوردن جشن ها از مهم ترین جاذبه های ایلات و عشایر است که بعنوان نمادی از زندگی سنتی بشر و هماهنگیش با طبیعت و نیز ویژگی منحصر به فرد مردم شناسانه ای که در خود داراست، می تواند عاملی برای جذب و جلب گردشگران باشد که متأسفانه در واقعیت جامعه امروز، چنین نیست.
در جامعه امروز و در نگاه برنامه ریزان و سیاستگزاران، یک دید کمیت گرا از مفهوم توسعه شکل گرفته است که شامل نگرشی است که توسعه را گذار از مرحله دامداری - کشاورزی و ورود به مرحله صنعتی می داند، بی آنکه بداند کشاورزی و دامداری، بدلیل ویژگی خودکفایی از ضروریات و پایه های توسعه یافتگی در هر کشوری است.
منکر ضرورت وجود تکنولوژی و صنعت در زندگی نیستیم، اما با تغییر شکل زندگی عشیره ای در ایران، عشایر بدون هیچ منفعتی به سمت یکجانشینی در شهرها و روستاها حرکت می کنند و این قطعا موجب تضعیف کشاورزی و نیز صنعت دامداری می گردد.
در این سفر 3روزه، هرچند زمان برای دیدن واقعیات اندک بود اما آنچه دیدیم همه نشان از عدم انگیزه کافی برای زندگی در زیر چادر بود، عشایری که تنها نیازمند درک بیشتر و داشتن منزلت اجتماعی بالاترند و مهم برایشان آنست که دست کم گرفته نشوند، امروز با نوعی توسعه نیافتگی شدید ناشی از فشارهای بیرونی و تحولات درونی روبرویند و با وجود رضایت نسبی از نحوه زندگیشان، گرایش به شهرنشبنی دارند.
عشایر ایران قدم در راهی گذاشته اند که اگر اصلاح نگردد، تنها نامی ازآنها در تاریخ باقی خواهدماند و این برای این جامعه تأثیرگذار؛ بعنوان یک هویت و میراث زنده ملی نمی تواند چندان خوشایند باشد.
به عبارتی؛ دولت باید توسعه را بگونه ای وارد زندگی عشایر نماید که خود عشایر در نهادینه شدن این تغییرات دخیل شوند، در غیر اینصورت باز هم با همان دوگانگی حرکتی روبرو خواهیم بود، به این معنا که عشایر؛ از یکسو به شیوه رضایتمند گذشته خود ادامه خواهدداد و از سوی دیگر؛ دولت نیز بر تغییر شیوه کوچ نشینی آنها به سمت یکجانشینی اصرار خواهدورزید.
با پاگرفتن دانش مردم شناسی در خانواده دانشهای اجتماعی در غرب، پژوهشهای میدانی مردم شناسان در شناخت ساختارهای فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی وسیاسی جوامع انسانی در کنار پژوهشهای اسنادی قرارگرفت و از نیمه نخست سده بیستم میلادی، سرزمین و فرهنگ بکر و سنتی ایرانی (بویژه فرهنگ ایلی) نیز در حوزه کار و پژوهشهای مردم شناسان غربی قرار گرفت.
در طول تاریخ، جامعه عشایری نقش بسیار مهمی را در در تاریخ ایران ایفا کرده اند و بسیاری از دولتها و حکومتهای بعد از اسلام، از میان ایلات و عشایر برخاسته اند(افشاریه، زندیه، قاجاریه و...) و قدرت حکومتهای غیر ایلی نیز متکی به این تشکیلات بوده است.(صفویان) از این رو باید گفت شناخت ایلات و عشایر در جهان و بویژه در خاورمیانه و شمال آفریقا برای کشورهای استعمارگر از اهمیتی خاص برخوردار بوده است.(که این بدلیل نقش ایلات در ثبات و عدم ثبات حکومتهای مرکزی و محدوده سکونتشان در مناطق استراتژیک بوده است) از جمله ویژگیهای جوامع کوچ نشین، گوناگونی و پیچیدگی خارق العاده آنهاست و همین ویژگی و سوالاتی نظیر چرائی گوناگونی و تفاوت این جوامع نسبت به هم و بررسی ویژگی های درونی و تاثیرات بیرونی اقوام کوچ نشین، سبب جذب جغرافیدانان و بویژه مردم شناسان گردیده است.
پس از موسسه مطالعاتی و تحقیقات اجتماعی دانشگاه تهران، مطالعات منسجم و سیستماتیک از طرف جغرافیدانان، مردم شناسان، جامعه شناسان، اقتصاددانان ایرانی و خارجی انجام گرفت.
این مطالعات عمدتا به دو دسته قابل تقسیم است : یکی مطالعات علمی محض که توسط محققان و دانشجویان و از روی علاقه و بدون قصد سیاسی انجام میشده و دیگری مطالعات سفارشی که توسط ارگانها، سازمانها و وزارتخانه ها و موسسات تحقیقاتی خارجی انجام یافته است.
در این زمینه باید از پیشروانی چون ژان پیر دیگار، کارل فیلبرگ(کوچندگان لرستان)، هنری فیلد(مردم شناسی جسمانی و...) و فردریک بارث(تک نگاری ایل باصری) نام برد.
پس از این افراد بود که تحقیقات میدانی در جامعه ایلی و کوچنده ایران و شناخت از موضوعات آنها در میان مطالعات و تحقیقات مردم شناسان و دانشجویان مردم شناسی ایرانی و خارجی(بویژه اروپائی و آمریکائی) جایگاه ویژه ای پیدا کرد.
اما طولانی ترین تحقیقات مردمشناسی میدانی را در ایران ریچارد تایر؛ مردم شناس انگلیسی در میان جامعه ایلی شاهسون و راینولد هانس لفلر و همسرش اریکا فریدل؛ مردم شناسان اتریشی تبار امریکائی در میان جامعه ایلی بوئر احمدی انجام دادند، البته گفتنی است که قبل از این مطالعات میدانی، شماری از پژوهشگران ایرانی و خارجی نیز خارج از حوزه مردم شناسی در زمینه منشا و ریشه اقوام ایلی، فرهنگ ، دین، تاریخ و زبان آنها به پژوهش پرداختند.
: حرکت کوچ پاییزه به صورت منسجم انجام نخواهد شد و عشایر تا رسیدن به قشلاق بین ایل راهها اطراق می کنند.وی استفاده کنندگان از مراتع کشور را کوچ رو دانست و افزود: ایل های معروف کشور از جمله ایل قشقایی، ایل بختیاری، شاهسون و...
که گوسفند زیاد دارند همه کوچ رو هستند.نمازی یکی از سیاست های دولت جهت حفظ و نگهداری مراتع را اسکان عشایر دانست و اظهار داشت؛ با تشویق عشایر به اسکان در صددند که دامداری صنعتی و اراضی را به کشاورزی و باغات تبدیل کنند، چرا که تعداد دامهای موجود از حجم مراتع بیشتر شده است.دبیر کمیته توریسم روستایی و عشایری درخصوص مسیرهای عشایر کوچ رو اظهار داشت: هر جا که ییلاق و قشلاقی وجود دارد دارای ایل راه است از جمله ایل بختیاری از چهار محال به اصفهان و سپس خوزستان حرکت می کنند و ایل قشقایی به بوشهر و ...به استان های همجواری که دارای مناطق گرمتری هستند کوچ می کنند.وی جمعیت عشایر را نسبت به جمعیت کل کشور 2 درصد دانست و گفت: در طول سالهای گذشته عشایر به دلیل از بین رفتن ایل راهها، تبدیل به اراضی کشاورزی، تبدیل به واحدهای مسکونی و توسعه روستاها، ایل راهها مسدود شده و در این راستا مجبورند بنه و وسایل خود را با ماشین حمل کنند.
وی استفاده از وسایل نقلیه برای کوچ را مخصوص ییلاق دانست و گفت: با توجه به اینکه حجم عظیمی از ایل ها با هم حرکت می کنند برای جلوگیری از آسیب به دام ها و تصادفات جاده ای مجبورند از کامیون برای حمل دام ها و بنه استفاده کنند.