کشور ما ایران دارای کوهستانها و چکادهای فراوانی است و حدود نیمی از سرزمین ما را کوه ها تشکیل میدهند.
وجود این پدیدههای طبیعی شرایط مناسبی را برای پرداختن به ورزش کوهنوردی فراهم آورده است.
این ورزش مفرح از دیرباز مورد توجه علاقه مندان به طبیعت و کوهستان بوده و درچند سال اخیر شدت بیشتری یافته است.
رشد رو به افزون گروههای کوهنوردی در بین اقشار مختلف مردم وعلاقه مندی آنها به برنامههای کوهپیمایی و لذت بردن از مواهب زیبای الهی در طبیعت و عدم آگاهیهای کامل عموم از فنون این ورزش من را برآن داشت که با نگارش مقاله ای در ارتباط با این ورزش پرطرفدار که تا حد امکان کاربردی ودر عین حال مختصر باشد اقدام نمایم.
تمام کسانی که با کوه مأنوس هستند وبه اصطلاح کفشی در کوه پاره کرده اند به وضوح میدانند که جاذبههای بیشمار کوهستان و قابلیتهای طبیعت بی همتایش اگر به گونه ای صحیح واصولی درک نگردند چه بسا بستری خطرناک برای علاقه مدان که تجربه و بی اطلاع از روشهای منطقی کوهنوردی فراهم سازد.
انتقال تجربیات وآموخته ها از والاترین کارهاست و نشانه صدق مسلم دلبستگان کوه و کوهنوردی و وظیفه همه اهل فن و صاحبان دانش روز این ورزش است.
چه بسیارند کوهنوردانی که به دلیل عدم آگاهی از یک نکته فنی یا نظری متحمل ضایعات و صدمات وصیعی گشته اند.
امید آن دارم که این تلاش کوچک به مثابه قایقی در دریای بیکران ورزش کوهنوردی بتواند تنی چند از همراهان و دلباختگان طبیعت وکوهستان را به ساحل آگاهی و عافیت رهنمون سازد.
کوهها وصحراها فقط وسیله هستند برای نزدیک شدن به طبیعتم.
من قله ها وصحراهای درونم را جستجو می¬کنم.
رینهولد مسنر
کوهنورد ایتالیایی
فاتح 14 قله بالای 8000 متر
بخش اول
مقدمه جهتیابی
یافتن جهتهای جغرافیایی را جهتیابی گویند.
جهتیابی در بسیاری از موارد کاربرد دارد.
برای نمونه وقتی در کوهستان، جنگل، دشت یا بیابان گم شده باشید، با دانستن جهتهای جغرافیایی، میتوانید به مکان مورد نظرتان برسید.
یکی از استفادههای مسلمانان از جهتیابی، یافتن قبله برای نماز خواندن و ذبح حیوانات است.
کوهنوردان، نظامیان، جنگلبانان و...
هم به دانستن روشهای جهتیابی نیازمندند.
هرچند امروزه با وسایلی مانند قطبنما یا GPS میتوان به راحتی و با دقت بسیار زیاد جهت جغرافیایی را مشخص کرد، در نبود ابزار، دانستن روشهای دیگر جهتیابی مفید و کاراست.
جهتهای اصلی و فرعی
جهتهای جغرافیایی، که شمال با رنگ قرمز مشخص شده اگر رو به شمال بایستیم، سمت راستمان مشرق ، سمت چپمان مغرب و پشت سرمان جنوب است.
این چهار جهت را جهتهای اصلی مینامند.
بین هر دو جهت اصلی یک جهت فرعی وجود دارد.
مثلاً نیمساز جهتهای شمال و شرق، جهت شمالِ شرقی را مشخص میکند.
با دانستن یکی از جهتها، بقیهٔ جهتها را میتوان به سادگی مشخص نمود.
روشهای جهتیابی
برخی روشهای جهتیابی مخصوص روز، و برخی ویژهٔ شب اند.
برخی روشها هم در همهٔ مواقع کارا هستند.
توجه شود که:
بسیاری از این روشها کاملاً دقیق نیستند و صرفاً جهتهای اصلی را به صورت تقریبی مشخص میکنند.
برای جهتهای دقیق باید از قطبنما استفاده کرد، و میل مغناطیسی و انحراف مغناطیسی آن را هم در نظر داشت.
آنچه گفته میشود اکثراً مربوط به نیمکره شمالی است؛ به طور دقیقتر، بالای ۲۳٫۵ درجه (بالای مدار رأسالسرطان).
در نیمکره جنوبی در برخی روشها ممکن است جهت شمال و جنوب برعکس آنچه گفته میشود باشد.
به نکات زیر توجه کنید:
1- سعی کنید قبل از شروع سفر، نقشه ها و عکسهای موجود منطقه را بررسی نموده و نیز مسیر جریان رودخانههای بزرگ و سمتی که در آن کوه ها و یا سلسله جبال امتداد دارند و موقعیت نقاط مشخص روی زمین را نسبت به هم نشان کنید.
2- اگر سوار کشتی یا قایقی بودید در صورت بودن فرصت؛ نکات زیر را بررسی کنید:
الف) سمت و مسیر حرکت شما به سمت خشکی
ب) طول و عرض جغرافیایی
ج) پیش بینی سمت وزش باد
د) سمت حرکت جریانات آب اقیانوس
جهت یابی و نقشه خوانی و گزارشات
قطبهای جغرافیایی
در نیم راه قطبهای جغرافیایی خطی فرضی به نام استوا در نظر گرفته می¬شود که زمین را به دو نیم کره شمال و جنوبی تقسیم می¬کند.
زمین تقریباً یک کره ا ی کامل است.
و از آنجا که کره زمین می¬چرخد، دو نقطه ای را که در بالا و پایین زمین حول آن می¬چرخد می¬توان نقاط مبدأ را در نظر گرفت.
به این دو نقطه قطبهای جغرافیایی گویند.
عرض جغرافیایی
تعدادی دایره فرضی به نام مدار به موازات استوا رسم می¬شود که عرض جغرافیایی را نشان می¬دهد و به 90 درجه شمالی و جنوبی تقسیم شده اند.
طول جغرافیایی
طول جغرافیایی را با نصف النهارها مشخص می¬کنند.
نصف النهارها دوایری فرضی هستند که از دو قطب می¬گذرند.
یک نصف النهار را بعنوان مبنا انتخاب کرده اند که طول آن صفر است (گرینویچ) فاصله نصف النهار ها از یکدیگر در استوا حداکثر و رو به قطب ها به تدریج کم میشود تا به صفر می¬رسند.
بخش دوم
جهت یابی در روز
ممکن است در یک سفر قطب نما نداشته باشیم و یا قطب نمای ما از کار افتاده باشد.
در این حالت نیاز داریم تا راه خود را بدون استفاده از قطب نما و به کمک خورشید، ماه و ستارگان و طبیعت اطرافمان بیابیم.
برای یافتن موقعیتمان در یک سفر صحرایی ممکن است بالا رفتن از یک تپه و مشاهده اطراف ایده خوبی به نظر برسد.
در بالای تپه خوب به اطرافمان نگاه میکنیم و آثار فعالیت انسان ها را مییابیم و میتوانیم تصمیم بگیریم که به کدام سمت حرکت کنیم.
اما اگر نقشه و قطب نما به همراه نداشته باشیم نمی توانیم مشخص کنیم که کدام جهت شمال است.
پس برای تعیین جهت جغرافیایی میتوانیم از یکی از روشهای زیر استفاده کنیم.
جهتیابی با سمت خورشید
1- خورشید صبح تقریباً از سمت شرق طلوع میکند، و شب تقریباً در سمت غرب غروب میکند.
این مطلب فقط در اول بهار و پاییز صحیح است؛ یعنی در اولین روز بهار و پاییز خورشید دقیقاً از شرق طلوع و در غرب غروب میکند، ولی در زمانهای دیگر، محل طلوع و غروب خورشید نسبت به مشرق و مغرب مقداری انحراف دارد.
در تابستان طلوع و غروب خورشید شمالیتر از شرق و غرب است، و در زمستان جنوبیتر از شرق و غرب میباشد.
در اول تابستان و زمستان، محل طلوع و غروب خورشید حداقل حدود ۲۳٫۵ درجه با محل دقیق شرق و غرب فاصله دارد، که این خطا به هیچ وجه قابل چشم پوشی نیست.
در واقع از آنجا که موقعیت دقیق خورشید با توجه به فصل و عرض جغرافیایی متغیر است، این روش نسبتاً غیردقیق است.
تنها جایی که خورشید همیشه دقیقاً از شرق طلوع و در غرب غروب میکند، استوا است.
2- در نیمکرهٔ شمالی زمین، در زمان ظهر شرعی خورشید همیشه دقیقاً در جهت جنوب است و سایهٔ اجسام رو به شمال میافتد.
ظهر شرعی یا ظهر نجومی در موقعیت جغرافیایی شما، دقیقاً هنگامی است که خورشید به بالاترین نقطه خود در آسمان میرسد.
در این زمان، سایهٔ شاخص به حداقل خود در روز میرسد.
برای دانستن زمان ظهر شرعی میتوانید به روزنامهها مراجعه کنید یا منتظر صدای اذان ظهر باشید.
ظهر شرعی حدوداً نیمه بین طلوع آفتاب و غروب آفتاب است.
3- حرکت خورشید از شرق به غرب است؛ و این هم میتواند روشی برای یافتن جهتهای جغرافیایی باشد.
سایه اجسام در صبح به سمت غرب است
جهتیابی با سایهٔ چوب(شاخص)
شاخص، چوب یا میلهای نسبتاً صاف و راست است (مثلاً شاخه نسبتاً صافی از یک درخت به طول مثلاً یک متر) که به طور عمودی در زمینی مسطح و هموار و افقی(تراز و میزان) فرو شده است.
روش اول: نوک(انتهای) سایهٔ شاخص روی زمین را [مثلاً با یک سنگ] علامتگذاری میکنیم.
مدتی (مثلاً ده-بیست دقیقه بعد، یا بیشتر) صبر میکنیم تا نوک سایه چند سانتیمتر جابهجا شود.
حال محل جدید سایهٔ شاخص (که تغییر مکان داده است) را علامتگذاری مینماییم.
حال اگر این دو نقطه را با خطی به هم وصل کنیم، جهت شرق-غرب را مشخص میکند.
نقطهٔ علامتگذاری اول سمت غرب، و نقطهٔ دوم سمت شرق را نشان میدهد.
یعنی اگر طوری بایستیم که پای چپمان را روی نقطهٔ اول و پای راستمان را روی نقطهٔ دوم بگذاریم، روبرویمان شمال را نشان میدهد، و رو به خورشید (پشت سرمان) جنوب است.
از آنجا که جهت ظاهری حرکت خورشید در آسمان از شرق به غرب است، جهت حرکت سایهٔ خورشید بر روی زمین از غرب به شرق خواهد بود.
هر چه از استوا دورتر میشویم، از دقت پاسخ در این روش کاسته میشود.
یعنی در مناطق قطبی (عرض جغرافیایی بالاتر از ۶۰ درجه) استفاده از آن توصیه نمیشود.
در شبهای مهتابی هم از این روش میتوان استفاده کرد: به جای خورشید از ماه استفاده کنید.
روش دوم(دقیقتر): محل سایهٔ شاخص را زمانی پیش از ظهر علامت گذاری میکنیم.
دایره یا کمانی به مرکز محل شاخص و به شعاع محل علامتگذاری شده میکشیم.
سایه به تدریج که به سمت شرق میرود کوتاهتر میشود، در ظهر به کوتاهترین اندازهاش میرسد، و بعداز ظهر به تدریج بلندتر میگردد.
هر گاه بعد از ظهر سایهٔ شاخص از روی کمان گذشت (یعنی سایهٔ شاخص هماندازهٔ پیش از ظهرش شد) آنجا را به عنوان نقطهٔ دوم علامتگذاری میکنیم.
مانند روش پیشین، این نقطه سمت شرق و نقطهٔ پیشین سمت غرب را نشان میدهد.
در واقع هر دو نقطه سایهٔ همفاصله از شاخص، امتداد شرق-غرب را مشخص میکنند.
با اینکه روش پیشین نسبتاً دقیق است، این روش دقیقتر است؛ البته وقت بیشتری برای آن لازم است.
برای کشیدن کمان مثلاً طنابی(مانند بند کفش، نخ دندان) را انتخاب کنید.
یک طرف طناب را به شاخص ببندید، و طرف دیگرش را به یک جسم تیز؛ به شکلی که وقتی طناب را میکشید دقیقاً به محل علامتگذاری شده برسد.
نیمدایرهای روی زمین با جسم تیز رسم کنید.
وقتی سایهٔ شاخص به حداقل اندازهٔ خود میرسد (در ظهر شرعی)، این سایه سمت جنوب را نشان میدهد (بالای ۲۳٫۵ درجه).
حال خطی که دو چوب کوچک را به هم وصل میکند راستای شرقی – غربی را نشان میدهد.
در حقیقت باید نقاط را به صورت دقیق مشخص نمائیم، زیرا هر دو نقطه که فاصلههای مشابهی از قاعده چوب بلند داشته باشند برای ما خط شرقی – غربی را مشخص میکنند.
بخش سوم روشهای جهتیابی در شب جهتیابی با ستارهٔ قطبی از آنجا که ستارهها به محور ستاره قطبی در آسمان میچرخند، در نیمکرهٔ شمالی زمین ستارهٔ قطبی با تقریب بسیاری خوبی (حدود ۰٫۷ درجه خطا) جهت شمال جغرافیایی (و نه شمال مغناطیسی) را نشان میدهد؛ یعنی اگر رو به آن بایستیم، رو به شمال خواهیم بود.
برای یافتن ستارهٔ قطبی روشهای مختلفی وجود دارد: 1.
به وسیلهٔ مجموعه ستارگان «دبّ اکبر»: صورت فلکی دبّ اکبر شامل هفت ستارهاست که به شکل ملاقه قرار گرفتهاند: چهار ستاره آن تشکیل یک ذوزنقه را میدهند، و سه ستارهٔ دیگر مانند یک دنباله در ادامه ذوزنقه قرار گرفتهاند.
هر گاه دو ستارهای که لبهٔ بیرونی ملاقه را تشکیل میدهند (دو ستارهٔ قاعده کوچک ذوزنقه؛ لبهٔ پیالهٔ ملاقه؛ محلی که آب از آنجا میریزد) را [با خطی فرضی] به هم وصل کنیم، و پنج برابر فاصله میان دو ستاره، به سمت جلو ادامه دهیم، به ستاره قطبی میرسیم.
2.
به وسیلهٔ مجموعه ستارههای «ذاتالکرسی»: صورت فلکی ذاتالکرسی شامل پنج ستاره است که به شکل W یا M قرار گرفتهاند.
هرگاه (مطابق شکل) ستارهٔ وسط W (رأس زاویهٔ وسطی) را حدود پنج برابرِِ «فاصلهٔ آن نسبت به ستارههای اطراف» به سوی جلو ادامه دهیم، به ستارهٔ قطبی میرسیم.
نکات: صورتهای فلکی ذاتالکرسی و دبّ اکبر نسبت به ستارهٔ قطبی تقریباً روبهروی یکدیگر، و دور ستاره قطبی خلاف جهت عقربههای ساعت میچرخند.
اگر یکی از آنها پشت کوه پنهان بود، با دیگری میتوان ستارهٔ قطبی را یافت.
فاصلهٔ هر کدام از این دو صورت فلکی تا ستارهٔ قطبی تقریباً برابر است.
اگر برای یافتن ستارهها در آسمان از نقشه ستارهیاب (افلاکنما) استفاده میکنید، بهخاطر داشته باشید که ستارهیابها موقعیت ستارهها را در زمان، تاریخ و موقعیت جغرافیایی (طول و عرض جغرافیایی) خاصی نشان میدهند.
هر چه از استوا به سوی قطب شمال برویم، ستارهٔ قطبی در آسمان بالاتر (در ارتفاع بیشتر) دیده میشود.
یعنی ستارهٔ قطبی در استوا (عرض جغرافیایی صفر درجه) تقریباً در افق دیده میشود، و در قطب شمال(عرض جغرافیایی ۹۰ درجه) تقریباً بالای سر (سرسو، سمتالرّأس، رأسالقدم) دیده میشود.
بالاتر از عرض جغرافیایی ۷۰ درجه شمالی عملا نمیتوان با ستارهٔ قطبی شمال را پیدا کرد.
دو نمونه قطبنما جهتیابی با هلال ماه هلال ماه کهنه (نیمه دوم ماه قمری) اگر به دلیل وجود ابر یا درختان نمیتوانید ستارهها را ببینید، میتوانید از ماه برای جهتیابی استفاده کنید.
ماه به شکل هلال باریکی تولد مییابد، و در نیمههای ماه قمری به قرص کامل تبدیل میشود، و سپس در جهت مقابل هلالی میشود.
در نیمهٔ اول ماههای قمری قسمت خارجی ماه (تحدب و کوژی ماه، برآمدگی و برجستگی ماه) مانند پیکانی جهت غرب را نشان میدهد.
در نیمهٔ دوم ماههای قمری، تحدب ماه به سمت مشرق است.
اگر خطی از بالای هلال به پایین آن وصل کنیم و ادامه دهیم، در نیمهٔ اول ماه قمری شکل p و در نیمهٔ دوم شکل q خواهد داشت.
کره ماه در نیمهٔ اول ماههای قمری پیش از غروب آفتاب طلوع میکند، و در نیمهٔ دوم پس از غروب، تا پایان ماه که پس از نیمهشب طلوع مینماید.
پیدا کردن جنوب توسط ماه: اگر خطی فرضی میان دو نوک تیز هلال ماه رسم کرده و آن را تا زمین ادامه دهید، تقاطع امتداد این خط با افق، نقطه جنوب را [در نیمکرهٔ شمالی زمین] نشان میدهد.
این روش جهتیابی چندان دقیق نیست، ولی حداقل راهنمایی تقریبی را فراهم میسازد.
در زمان قرص کامل نمیتوان از این روش استفاده کرد.
وقتی ماه به صورت قرص کامل است، میتوان به کمک حرکت ظاهری ماه (که از مشرق به طرف مغرب است) جهتیابی کرد.
ستارگان دب اکبر و ستاره قطبی قطب نمای ماه در یک شب مهتابی چوبی را داخل زمین فرو کنید.
با سنگ نوک سایه را علامت بگذارید.
ده دقیقه بعد با سنگی دیگر نوک سایه جدید را علامت بگذارید.
دو نقطه را به هم وصل کنید این خط مسیر شرق- غرب را نشان میدهد پیدا کردن جنوب توسط ماه خطی را بین دو تیزی هلال ماه رسم کرده و آن را تا زمین امتداد دهید.
انتها یا امتداد این خط نقطه جنوب را در موقعیت شما نشان میدهد جهت یابی بکمک ستارههای اوریون کمربند ستارههای اوریون اوریون از 7 ستاره نزدیک به هم کمربند ستارگان است.
سه ستاره نزدیک به هم کمربند ستارگان است.
زمان دیدن صور فلکی اوریون وقتی است که از قسمت مشرق طلوع کرده و از مغرب غروب میکند.
در خط استوا، دو حالت زیر تقریباً از روی سر شما میگذرد: از شمال عرض جغرافیایی جنوبی از جنوب عرض جغرافیایی شمالی روش استفاده از ستارگان دب اکبر: دب اکبر سومین صورت فلکی بزرگ آسمان محسوب میشود که از هفت ستاره تشکیل شده و چهار ستاره دُبّه Dubbe، مِراق Merak، فِخِذ Phecde و مِغرِز Megrez ، تقریباً به شکل چهار ضلعی قرار گرفته اند و کاسه آبگردان را تشکیل داده و ستارگان قائد Alkaid، عِناق Mizar، و جَون Aloith،ستارگان دسته آبگردان را تشکیل میدهند.اگر فاصله دو ستاره لبه آبریز آبگردان دبه و مراق (آلفا، بتا)که بنامهای قراولان The Pointers معروفند را شش برابر در امتداد هم بطرف جلو ترسیم کنیم به ستاره قطبی (جُدَی Polaris)می رسیم حال اگر رو به ستاره قطبی بایستیم روی ما بطرف شمال،پشت سر جنوب،سمت راست مشرق و سمت چپ مغرب را به ما نشان میدهد.
روش استفاده از ستارگان ذات الکرسی: این مجموعه از پنج ستاره تشکیل شده است که اگر آنها را به طور فرضی به هم متصل نمایید شکل N یا W در آسمان پدید میآید که اگر نیمساز زاویه کوچک تر را رسم کنیم این امتداد به ستاره قطبی منتهی میگردد.
ستارگان ذات الکرسی تذکر: در شب هنگام استفاده از ستارگان ذات الکرسی گاهی اوقات از ستاره راس زاویه وسط استفاده میگردد که امتداد از آن به ستاره قطبی ختم میگردد و در برخی مواقع نیمساز زاویه کوچک تر را حدودا ادامه میدهند که هر دو امتداد به ستاره قطبی میرسد.
جهت یابی به کمک ستارگان بادبادکی حدود هفت یا هشت ستاره در آسمان وجود دارد که به شکل بادبادک یا علامت سوال میباشند.
این ستارگان نیز از شرق بطرف غرب حرکت میکنند و در هر حال دنباله بادبادکى آنها بطرف جنوب است.
ستارگان بادبادک بوسیله ستارگان صورت فلکی جَبّار صورت فلکی جبار (Orion، شکارچی و بزرگ منش) از آسان یابترین و باشکوهترین صور فلکی آسمان محسوب میشوند.
این صورت فلکی از تعدای ستاره تشکیل شده ویکی از جلوههای صورت فلکی جبار سه ستاره (دلتا، اپسیلون، زتا) در کمربند آن است که با چهارستاره دیگرشکل علامت سئوال، کاغذک، و بادبادک را تشکیل میدهند.
تک ستاره پائین جبارکه نقطه علامت سئوال و یا دم بادبادک را تشکیل میدهد جهت جنوب را مشخص میکند (حرکت این صورت فلکی از مشرق به مغرب است و رؤیت آن از صبحگاه اواخر شهریور و تا شامگاه اوایل اردیبهشت ماه ادامه دارد).
بوسیله مجموعه ستارگان خوشه پروین خوشه پروین Pleiades و هفت خواهران بصورت خوشه انگور و در سمت راست صورت فلکی جبار قرار دارد و با چشم غیر مسلح تعداد شش ستاره آن بنامهای (نیّرالثریا، اطلس،الکترا، مائیا، تحیه، آستروپ) قابل رؤیت میباشند و حداقل یکصد ستاره در بین این خوشه جای دارد که با چشم مسلح قابل دید میباشند.
دم خوشه پروین از دو ستاره بنامهای اطلس و نیر الثریا تشکیل شده که جهت مشرق را به ما نشان میدهد.
کهکشان راه شیری تودهی عظیمی از انبوه ستارگان است که تقریباً از شمال شرقی به جنوب غربی امتداد یافته است.
در شمال شرقی این راه باریک است، و هر چه به سمت جنوب غربی میرود، پهنتر میشود.
هر چه به آخر شب نزدیکتر میشویم، قسمت پهن راه شیری به طرف مغرب منحرف میشود.
در نیمکره جنوبی باید چلیپا یا صلیب جنوبی (Southern Cross) را در آسمان بیابیم.
تا راستای جنوب را به ما نشان دهد.
به کمک ماه میتوان ستاره قطبی را در آسمان مشخص نمود.
اگر بتوانیم ماه را در آسمان ببینیم میتوانیم جهت شمال را مشخص نمائیم.
هنگامی که ماه کامل است اگر به سمت ماه بایستیم رو به شمال ایستاده ایم.
بخش چهارم جهت یابی طبیعی این روشها خیلی قابل اطمینان نیستند.
مثلاً «باد غالب» ممکن است حالت عادی را به طور قابلملاحظهای تغییر دهد و باعث تغییر و انحراف آن شود.
همچنین در جنگلهای انبوه -به دلیل عدم نفوذ و رسوخ آفتاب درون آنها- برخی روشها کارا نخواهند بود.
اگر از علامتهای طبیعی استفاده میکنید، برای تصمیمگیری، باید هر چند تا علامت مختلف را که میتوانید پیدا کنید.
بسیاری از روشهای زیر بر اساس آفتاب هستند: در نیمکرهٔ شمالی زمین، جهت رو به جنوب در معرض آفتاب بیشتری است.
تابش خورشید رشد شاخهها و برگها را زیاد میکند.
جهتیابی با خزهها و گلسنگها: سمت شمالی درختان و تختهسنگها، گلسنگها و خزههای بیشتری دارد؛ چرا که نمناکتر و مرطوبتر از سمت جنوبی آنهاست.
خزه در جایی رشد میکند که دارای سایه و آب زیادی باشد؛ محلهای خنک و نمناک.
تنهٔ درختان در سمت شمالی سایه و رطوبت بیشتری دارد، و در نتیجه خزهها معمولاً بیشتر در این سمت میرویند.
این روش همیشه نتیجهٔ درست به ما نمیدهد.
1) هرچند سمت شمالی در سایهٔ بیشتری است، ولی لزوماً رطوبت سمت شمال بیشتر نیست؛ و برای رشد خزهها رطوبت مهمتر از سایه است(جایی که رطوبت در آنجا بیشتر ماندگار است).
2) گاه ممکن است درختان و پوشش گیاهی مجاور طرف دیگر درخت را هم سایه کند.
3) در یک اقلیم بارانی(جنگلها و بیشههای مرطوب) ممکن است همه طرف درخت نمناک باشد(یعنی خزه دور برخی درختان در همهطرف رشد کرده؛ البته معمولاً در جهت جنوب بیشتر رشد کردهاست).
4) ممکن است باد مانع رشد خزه در طرف شمالی درخت شود.
5) در مناطق خشک هم که اصلاً خزهای وجود ندارد!
ضمناً در نظر داشته باشید که معمولاً خزه در جهت نور آفتاب(جنوب) خرمایی رنگ است و در مکانهای سایه و مرطوب سبز یا طوسی رنگ.
جهتیابی به کمک گلها و گیاهان گیاهان، و گلهای درختان تمایل دارند رو به آفتاب قرار بگیرند؛ یعنی جنوب یا شرق.
برخی گیاهان برای جهتیابی اشتهار یافتهاند.
مثلاً در آمریکا گُلی وجود دارد که همیشه جهتگیری شمالی- جنوبی دارد (رشد برگهایش به سمت خط شمال- جنوب است) و آن را «گیاه قطبنما (یا Compass Plant)» و یا «رُزینوید (Rosinweed)» میخوانند.
نام علمی آن «سیلفیوم لاکینیاتوم» (Silphium laciniatum) است، و مسافران اولیهٔ این سرزمین از این گیاه برای جهتیابی استفاده میکردهاند.
اکالیپتوس استرالیایی هم گیاهی جهتیاب است.
این گیاه که در سرزمینهای گرم و خشک میروید، برگهایش رو به شمال یا جنوب است.
همچنین درختی به نام «نخل رهنوردان ([ یا Traveler’s Palm])» وجود دارد که محور شاخههایش شرقی-غربی اند.
همانطور که گفته شد، این که کدام طرف شرق است و کدام طرف غرب، یا کدام یک از طرفین شمال یا جنوب است را میتوان با توجه به سمت خورشید و ماه در آسمان یا روشهای دیگر یافت -ماه و خورشید تقریباً در سمت جنوبی آسمان قرار دارند.
دارکوب (شانهبهسر) معمولاً حفرههایش را در سمت شرقی درخت حفر میکند.
سنجابها هم معمولاً در سوراخهای سمت شرقیِ درختان خانه و لانه میگزینند.
جهت یابی با استفاده از درختان خم بودن تنه ی درختان جنگل به یک جهت جنوب را به ما نشان میدهد (سمت کوژ جنوب را نشان میدهد) این روش بسیار تقریبی است و به هیچ عنوان جنبه عمومی ندارد.
خزه زدن و یا پوسیده بودن یک طرف از اکثر درختان جنگل جهت شمال را به ما نشان میدهد (سمت خزه زده شمال است.
این روش بسیار تقریبی است و به هیچ عنوان جنبه عمومی ندارد).
اگر جایی باشیم که کنده ی درخت بریده شده وجود داشته باشد میتوان بکمک حلقههای سنی درخت جهت یابی کرد؛ بطوری که آن سمت از درخت که حلقههای سنی آن تداخل بیشتری با هم دارند شمال را نشان میدهد.
اگر مقطع درخت بریدهشدهاى را نگاه کنید، تعدادى دوایر هم مرکز را مشاهده خواهید کرد.
که هر یک از آنها نشان یکسال عمر درخت میباشد.
درختى که بطور دائم آفتاب به تنهاش بتابد، دایرههاى نشاندهنده عمر آن درخت در یک سمت به هم نزدیکتر شده و در سمت دیگر از هم دور خواهند بود.
سمتى که دوایرش از هم دورتر هستند، سمت جنوب است (بعلت تابش زیاد آفتاب و رشد بیشتر آن) و سمتى که دوایرش بهم نزدیکترند، سمت شمال میباشد.
لازم به یادآورى است که در نیمکره جنوبى عکس این وضعیت خواهد بود.
جهت یابی توسط بوها تشخیص بوها راهی برای جهت یابی است.
مردم پلی نزی همواره در قایق هایشان با خود خوک میبرند.
زیرا خوکها نسبت به بوها بسیار حساس بوده و نزدیک سرزمینهای بودار تغییر رفتار میدهند.
بوی سینه دریا ما را به سمت خشکی هدایت میکند.
بوهای تازه را روی دریا بهتر از خشکی میتوان تشخیص داد زیرا که بوی نمک بر روی دریا مداومتر است.
در صحرا هر بویی بیانگر حضور انسان است بهترین زمان صبح زود و عصرها میباشد وقتی که جهت باد را میتوان تشخیص داد.
بوها نزدیک به سطح زمین قوی تر هستند اگر شیء ساطع بو روی زمین باشد.
جهت یابی به کمک لانه مورچه ها اگر قطبنما همراه نداشته باشید و هوا هم ابری باشد مورچهها میتوانند جهتها را به شما نشان دهند.
مورچهها خاک لانه خود را به سمت شرق میریزند تا هنگام روز به عنوان سایهبانی برایشان عمل کند.
مورچهها خاک را از لانه بیرون میریزند تا ذخیرهگاه خود را وسیعتر کنند و آن را سمت شرق میریزند تا هنگام روز راحتتر کار خود را انجام دهند.
بدیهی است با شناختن شرق جهات دیگر را نیز به راحتی تشخیص میدهید.
استفاده از گوشها برای تعیین جهت بومیان گرینلند از صدای نر پرنده ای به نام درسه برفی (snow-hunting) به عنوان راهنما در مه استفاده میکنند.
هر پرنده نر صدای به خصوصی دارد که اسکیموها این صداها را از بالای آبدره ها به راحتی میشنوند.
در مه از صدا را دنبال کرده و به راحتی به خانه میرسند.
* هنگام راه رفتن سر خود را به دنبال این صدا به جهات مختلف بچرخانید به محیط اطراف گوش کنید: صدای نهر، رودخانه، ترافیک بزرگراه، باد ته دره ها یا امواج.
* هنگام مه یا در شیب، در منطقه ای کوهستانی یا تپه ای، صدای فریاد یا صوت منعکس میشود.
5 ثانیه طول میکشد که صدا مسافت یک مایل (KM 6/1) را طی کند.
از این طریق موقعیت تقریبی خود را میتوانید با گوش دادن به صداها تخمین بزنید.
از این روش در کشتیها هنگام مه استفاده شود.
آنها از صدای زنگ، شلیک تفنگ، آژیر خطر، یا فریاد زدن استفاده میکنند.
هر ثانیه که از تولید تا بازگشت صدا بگذرد یعنی صدا مسافتی حدود 560 فوت (170 متر) را از منبع صدا طی کرده است.
* قایقرانان نیز میتوانند به صدای پرندههای دریایی یا امواج گوش کنند.
وقتی صدای شکسته شدن امواج شنیده میشود یعنی به کناره ها یا خلیج نزدیک هستند.
جهت یابی بوسیله ابرها ابرها بعضی از عناصر خاص روی سطح زمین را منعکس میکند.
روی زمین نزدیک به آبهای پوشیده از یخ ابرها تصویر آب آزاد را منعکس میکند زیرا در این جا آب تیره نسبت به مناطق یخ زده نور کمتری را منعکس میکنند.
این بازتاب به شکل نقطه ای سیاه بر روی سطح زیرین ابر میباشد.
این نقطه سیاه درواقع اندازه آب موجود را نشان نمیدهد چون منطقه ای کوچک میتواند بازتابی وسیع بر روی ابر از خود داشته باشد.
این اتفاق در مناطق قطب شمال رخ میدهد که بخار موجود در هوا بر روی عمل انعکاس تأثیر گذاشته و نقطه سیاه روی ابر را بزرگتر میکند به این پدیده «آب آسمانی» میگویند.
جریان درحال حرکت یخ و یا کوه یخ را از طریق درخشش آنها در هوای ابری تشخیص داد.
یک تکه کوچک یخ گاهی منطقه بزرگی از «یخهای چشمک زن» را خلق میکند.
روی زمین، ابرها آلودگی اندک شهرها را نشان میدهند شهرهایی که زیر خط افق هستند از فاصله 48 تا 80 کیلومتر دیده میشوند.
در کشورهای قطبی یا کشورهایی با کوههای برفی شکل کلی زمین در آسمان ابری منعکس میشود.
ازطریق آن میتوان زمینهای برفی، آبهای آزاد مناطق صخره ای، یخهای تازه (رنگ سبز- آبی) و تکه زمینهای گیاهی که «برف صورتی» نامیده میشوند یعنی به رنگ متمایل به صورتی بازتاب داده میشوند را تشخیص داد.
در مناطق پوشیده از گیاه، تکههای یخی و زمینهای برفی که رنگ آبی پولادی روی سطح زیرین ابرها بازتاب داده میشوند.
در صحراهای بدون ابر، «درخشش صحرا» وجود دارد، درخششی که ناشی از انعکاس گرماست.
به خاطر قدرت انعکاس ضعیف تر در مناطق پوشیده از گیاه، آبادیهای کویری ایجاد درخشش در صحرا میکنند.
در صحرا فاصله شتربان از زمین تقریب 3 متر است و آبادیها معمولاً با تپه هایی تا ارتفاع 305 متر محصور شده اند.
شتربان گرد و غبار ایجاد شده توسط گرمای خورشید را بر روی درختان آبادی از دور میبینید.
جهت یابی بوسیله اشکال و جهت برف و یخ مناطق قطبی و مناطق صحرای گرم شنی به هم شبیه هستند.
تپههای برقی شبیه تپههای شنی است.
با این تفاوت که تپههای برفی کمی کوچکتر و بیثباتترند.
تپههای معمولی برفی بسیار شبیه اند به تپههای شنی که موازی باد غالب هستند.
Sastrugi بین چند اینچ تا 3 فوت ارتفاع دارد و همیشه نزدیک به هم هستند.
اینها برای جهتیابی در روزهای ابری کاربرد دارند.
در نزدیکی قطب شمال جایی که قطب نما کار نمیکند بسیار مفید هستند.
برف تازه را سوراخ کنید تا جهت sastrugi را بفهمید.
سطح برف و یخ را بادهای غالب پاک میکنند.
فرسایش ناشی از یخ زدگی در شیبهای جنوبی بیشتر است زیرا در شب سردتر و در روز گرمتر است.
وقتی که باد قوی گرم قدرت ذوب کردن سریعتر برفها را نسبت به خورشید دارد.
جهت باد خیلی مهم است.
اما ممکن است در تعیین جهت دچار اشتباه شویم.
در دامنههای جنوبی، گرمای خورشید، سایههای ذوب شده برجای میگذارد.
سایههای ذوب شده درختان و سنگها بر روی برف انباشته میشود.
این پدیده بخصوص در بهار دیده میشود.
جهت باد بسیار مهم است.
زیرا یک باد گرم و شدید برفها را زودتر از خورشی دآب میکند، که این پدیده میتواند شما را در جهت یابی گیج کند.
یخ زدگی دریا و جهت یابی تکههای کوچک یخ صاف، مسافت احتمالی شما را از ساحل نشان میدهد.
اگر تکههای یخ مانند پازل نزدیک هم هستند، نشان میدهد که شما از خشکی خیلی دور نیستید.
اگر لبههای تکههای یخ تیز و برنده است، بیانگر نزدیکی به ساحل میباشد اما اگر قطعات یخ گرد و از هم دور هستند، نشان این است که از ساحل دورید.
جهت یابی توسط یخچالها یخچالها با سنگها یا مانعی بزرگ، میز یخچالی را تشکیل میدهند.
صخرههای بزرگ از آب شدن یخ زیرشان ممانعت میکند.
بنابراین سنگ همچنان روی سطح یخ باقی میماند.
سنگها یا موانع تدریجاً به عنوان محور قرار میگیرند.
پایه ها نشان دهنده جنوب هستند به دلیل تابش خورشید بیشترین مقدار ذوب را دارد و به سمت جنوب خم شده و حالت میگیرد.
بعد از مدتی این پایهها آب میشود و خورشید این فرآیند را همچنان انجام میدهد.
تأثیرات خورشید و باد فرسایش یخ در شیبهای جنوبی به خاطر سرمای بیشتر در شب و گرمای بیشتر در روز چشمگیرتر است.
در نیمه گرمتر سال فرسایش در شیبهای شمالی تپه ها نامحسوس تر است.
در شیبهای جنوبی گرمای خورشید بر روی تودههای برفی، درختان، بوته ها و سنگها سایههای جذاب میسازد.
توجه کنید که جهت باد بسیار مهم است زیرا یک باد گرم و قوی برف را سریعتر از خورشید ذوب میکند.
جهت یابی از روی باد جهت یابی از روی باد غالب منطقه نواحی معتدل: از غروب میوزد.
(در هر دو نیم کره شمالی و جنوب) نواحی گرمسیری: بین مناطق شمال شرقی و جنوب شرقی جریان دارند.
خط استوا: معمولاً از سمت شرق میوزد.
نیم کره شمالی: بادهای شمالی از بادهای جنوبی سردتر است.
تأثیرات خاص بادها بادهای صحرایی یا بیابانی: همگی خشک و معمولاً همراه با ابر و باران است.
نواحی قطبی: اگر دمای باد گرمتر از محیط باشد جهت آب را نشان میدهد.
افت ناگهانی دما بدون تغییر جهت، امکان وجود یک کوه یخی شناور را نشان میدهد.
روی زمین: برای پیدا کردن جهت حرکت مستقیم میتوان از باد غالب استفاده کرد.
باد به همان سمتی که باید بوزد میوزد.
بنابراین مواظب هرگونه تغییر دما، رطوبت و قدرتی که باعث تغییر جهت باد شود، باشید.
در جنگلها: به تغییر جهت ابرها دقت کنید.
مخصوصاً ابرهای بلندی که توسط بادهای غالب آورده میشوند.
با نگاه به نوک درختان میتوانید جهت باد را بفهمید.
جهت یابی باد غالب درختان تنها در مناطق باز و سریع، مخصوصاً مناطق معتدل به بادهای غالب عادت میکنند.
در زمستان باد غالب معمولاً با برف و تگرگ همراه است که باعث شکستن شاخههای جوان میشود.
عنکبوتها لانه خود را درمقابل باد نمیسازند.
یک لانه پاره شده و دوباره ساخته شده نشان دهنده این است که باد وزیده شده، باد غالب نبوده است.
اغلب حیوانات، پرندگان و حشرات لانههای خود را خارج از مسیر باد و ایمن میسازند.