برنامهریزان درسی به منظور تدوین برنامههای درسی از الگوهای مختلفی استفاده میکنند که در این میان، آدامز (Adams, 1988) دو الگوی اصلی برای برنامهریزی درسی نام برده است که کاریرد بیشتری دارد: الگوی مبتنی بر هدف و الگوی تعاملی (محسن پور، 1377)
الگوی برنامهریزی مبتنی بر هدف
الگوی برنامهریزی درسی مبتنی بر هدف (The Objective Based Model) یا الگوی عقلایی (Rational Model) عبارت است از مجموعهای از اصول یا فنون استراتژیک برای رسیدن به هدف معین.
در این الگو، برنامهریزی درسی شامل مجموعهای از روشها تلقی میشود و در برنامهریزی تلاش میشود تا مشکلات و نیازها و اهداف را شناسایی و سپس برنامهای مناسب برای آن تدوین شود.
تعیین اهداف آموزشی و درسی محور برنامهریزی در این الگو است که توسط رفتارگرایان در یادگیری حمایت میشود.
این الگو معمولاً بر اساس پیشنهاد تایلر انجام میگیرد.
طبق پیشنهاد تایلر برنامهریزان درسی برای تدوین هدفها باید از سه منبع مهم به نام ماهیت فراگیران، جامعه و ماده درسی (ساختار دانش) استفاده کنند.
آنگاه هدفهای تدوین شده باید از دو صافی فلسفه مسلط اجتماعی و روانشناسی یادگیری برای گزینش دقیق هدفها عبور کنند.
گام بعدی که انتخاب تجربیات یادگیری یا به عبارت دیگر محتوای برنامه درسی است باید بر اساس اهداف انتخاب شده و در نظر گرفتن تجربیات گذشته فراگیران تهیه و تدوین گردد.
علاوه بر آن، محتوای انتخاب شده و تجربیات یادگیری باید سازماندهی شود، به گونهای که مفاهیم، ارزشها و مهارتها مانند حلقههای زنجیر کنار هم قرار گیرند.
در مرحله بعدی روش تدریس و بقیه اجزای برنامه درسی انتخاب میشود.
تعیین ارزشیابی در فرایند برنامهریزی درسی گام بسیار مهمی است که در آخرین مرحله انجام میشود.
تایلر عنوان میکند که معلمان برای پی بردن به اینکه آیا فراگیران به تجربههای یادگیری رسیدهاند یا خیر و برنامهریزان درسی دریابند که آیا تجربهها سازماندهی شده باعث تحصیل هدفها شدهاند یا خیر باید از شیوههای مختلف ارزشیابی استفاده نمایند.
(ابراهیمی 1377، ص 20)
طرفداران این الگو معتقدند که تعیین هدفها اولین گام اساسی در برنامهریزی درسی به شمار میرود و تدوین آنها کار آسانی نیز نیست.
دشواری این کار در این است که سایر مراحل برنامهریزی درسی وابسته به آن است و از طریق آن تعیین و تعریف میشود.
آنان معتقدند تنها زمانی که هدفها به روشنی و با دقت تعیین شده باشد، میتوان محتوا و روش تدریس را تهیه و تعیین و سازماندهی نمود.
ارزشیابی، نیز فرایندی است که مشخص میسازد چه مقدار از هدفها به وسیله محتوا و روشها تحصیل شدهاند.
برنامههای درسی بابیت، چرترز، تایلر، تابا، سیلور و الکساندر، هاکینز از جمله الگوهای مبتنی بر هدف تلقی میشود.
یک مثال برای برنامهریزی درسی از طریق الگوی مبتنی بر هدف ارائه میشود.
اگر هدف آموزشی در جلسه اول کلاس تربیت بدنی آموزشی گرم کردن و توضیح ضرورت آن (در حیطه شناختی و روانی حرکتی) باشد، هدف رفتاری زیر را میتوان برای آن در نظر گرفت:
گام اول: تعیین هدف
هدف رفتاری: فراگیران در پایان درس حرکات ویژه گرم کردن را به طور صحیح و کامل در زمان مناسب انجام دهند.
گام دوم: انتخاب محتوا و سازماندهی آن
محتوا یا تجربیات یادگیری با توجه به هدف است، که در این مثال شامل حرکات ویژه گرم کردن است.
گام سوم: تعیین روش تدریس
در این مرحله روش تدریس برای مثال روش پرسش و پاسخ انتخاب میشود.
گام چهارم: تعیین بقیه اجزای برنامه درسی
در این مرحله دیگر اجزای برنامه درسی در نظرگرفته میشود.
گام پنجم: تعیین روش ارزشیابی
آخرین جزء برنامه درسی تعیین روش ارزشیابی است.
در این مرحله تعیین میشود، برای مثال (.............) دانشآموز در حین تمرین.
الگوی برنامهریزی درسی تعاملی
در الگوی برنامهریزی درسی تعاملی (Interactional) فرایند تدریس در الگوی برنامهریزی درسی تعاملی به صورت قالبی و از پیش تعیین شده نیست، بلکه به صورت یک جریان پویا در نظر گرفته میشود.
شناختگرایان در یادگیری از این الگوی برنامهریزی درسی حمایت میکنند.
تفسیر و عمل و مبادله اطلاعات و تعامل بین افراد و نظام و محیط در این الگو مورد تأکید میباشد.
طبق این الگو، برنامهریزی کوششی است به منظور وساطت بین عمل و نظر.
برنامهریزی به مجموعهای روشهای منطقی و دارای توالی منظم گفته نمیشود، بلکه عبارت است از تعامل، تفسیر، تصمیمگیری درباره اجزای برنامه درسی و باز هم تعامل، تفسیر، تصمیمگیری.
طرفداران الگوی تعاملی معتقدند برنامه درسی یک جریان پویا است و ارتباط بین عناصر درسی یک ارتباط خطی نیست.
نقطه آغاز برنامهریزی در این الگو با توجه به ویژگی های فراگیران آغاز میشود و به عبارت دیگر، دنبال کردن شیوه خطی و سیستماتیک در این الگو مورد نظر نیست.
الگوی تعاملی در جریان برنامههای درسی بین برنامهریزان درسی، معلمان و فراگیرام، نوعی تبادل و ارتباط متقابل فراهم میکند.
برنامهریزان و متخصصان آموزشی که از این الگو استفاده میکنند ممکن است به جای هدفها، نقطه آغازین کار خود را انتخاب محتوا و سازماندهی آن قرار دهئد.
در الگوی مبتنی بر هدف، تأکید بر موضوع و ساختار دانش است، اما در الگوی تعااملی بیشتر به جریان یادگیری و فراگیران اهمیت داده میشود.
توالی نیز در الگوی تعاملی رعایت میگردد.
یعنی چنانچه تغییری در سازماندهی تجربیات یادگیری صورت گیرد این تغییر و دگرگونی در سایر عناصر برنامهریزی درسی صورت خواهد گرفت.
یک مثال برای برنامهریزی درسی از طریق الگوی تعاملی ارایه می شود.
اگر «مطالعات اجتماعی» موضوع درس باشد، برنامهریزی درسی ممکن است مطابق الگوی تعاملی برنامه درسی با روش تدریس و سازماندهای تجربیات یادگیری قرار گیرد و تأکید شود که تمامی دانشآموزان به استفاده از روش «ایفای نقش» بپردازند.
گام بعدی تعیین هدف رفتاری است که ممکن است به صورت زیر بیان شود: دانشآموزان بتوانند از طریق ایفای نقش ارزشها و پنداشتهای خود را بیان کنند.
برنامهریز در الگوی تعاملی میتواند تصمیمات خود را تغییر دهد.
برای مثال اگر متوجه شود که روش ایفای نقش برای دانشآموزان نتیجه مؤثری نداشته است، از روشهای دیگر استفاده میکند.
بنابراین مراحل برنامهریزی درسی در الگوی تعاملی ممکن است به صورت زنجیری با حلقههای تکراری باشد.
برنامههای تربیت بدنی در سیر تکاملی خود الگوهای متعددی را تجربه کرده است.
هر الگوی ارائه شده با چهارچوب خاص خود تأثیراتی بر برنامهریزی تربیت بدنی بر جای گذاشته است.
برنامهریزی در تربیت بدنی امروز نتیجه بکارگیری و تلفیق مناسب این الگوها میباشد.
هدف کلی این الگو تسهیل در برنامهریزی درس تربیت بدنی در مدارس است.
هر کدام از الگوها با دیدگاهی ویژه هدف خاصی را دنبال میکند.
در الگوی خاص رشد و تکامل حیطههای رفتاری است.
در الگوی دیگر هدف خودشناسی و رشد شخصیت فرد مطرح میگردد و الگو بیشترین تأکید را بر یادگیری چگونگی حرکت با بهرهمندی از فضا و بدن در کودکان دارد.
آنچه در این الگوها حائز اهمیت است استفاده کاربردی از این الگوها میباشد.
کلی و ملوگرانو (Kelly & Melograno, 2004) ده الگوی برنامهریزی درسی برای تربیت بدنی را از منابع مختلف و از نظر متخصصان تربیت بدنی نام بردهاند.
آموزش حرکات بنیادی
آموزش حرکات بنیادی (Movement Education) یکی از متداولترین الگوهای سنتی در برنامهریزی تربیت بدنی است.
این الگو، محتوای تربیت بدنی را در مجموعه حرکاتی تعریف میکند که استفاده از این حرکات یادگیری را سرعت میبخشد.
هدف آن تمرین حرکات روزمره و نیز کسب مهارت برای حفظ این حرکات است.
(استانلی، 1963)
انسان چگونه حرکت می کند؟
انسان چرا حرکت میکند؟
در جستجو برای اینکه چطور میتوان محتوای تربیت بدنی را طراحی کرد، پاسخ به دو سؤال فوق محتوای الگوی حرکات بنیادی را تشکیل میدهد.
در این الگو، سطوح مرتب شده حرکات به ویژه در دوره ابتدایی در نظر گرفته میشود.
موضوعاتی شامل نقش بدن و رابطه آن با فضا، زمان، نیرو و حرکت برای طراحی این الگو استفاده میشود.
تأکید در این الگو بر کشف مهارتهای حرکتی مختلف در حوزههایی از قبیل رقص، بازی و ژیمناستیک است.
در این الگو از روش اکتشاف راهنمایی شده حرکات حل مسئله استفاده میشود.
دانشآموزان راههایی را برای استفاده از بدنشان را خلق میکنند تا به نتایج معینی دست یابند.
طبق الگوی آموزش حرکات بنیادی، برنامه درسی حول پرسشهای زیر طراحی میشود:
در چه جهاتی میتوانید حرکت کنید؟
(فضا)
چه چیزی را میتوانید حرکت دهید؟
(آگاهی از بدن)
چگونه میتوانید حرکت کنید؟
(نیرو، تعادل، انتقال وزن)
چگونه میتوانید بهتر حرکت کنید؟
(زمان، حرکت)
گرچه الگوی مذکور به طور وسیعی در تربیت بدنی استفاده شده است، اما چنین به نظر می رسد که بیشترین کاربرد آن دبستان باشد.
در این الگو کودک یاد میگیرد چگونه حرکت کند و در انجام حرکات متنوع چگونه از بدن و فضای اطراف بهرهمند گردد.
چهارچوب آن را همانگونه که لابن (Laben, 1947) بنیانگذار این الگو مشخص کرده است، آگاهیهای بدن، شناسایی فضایی و کیفیتهای حرکتی، که شامل قدرت، سرعت و انعطافپذیری میباشند تشکیل میدهند.
ماهیت این الگو چنان است که همه کودکان را به حرکت و فعالیت تشویق میکند.
از این رو، درک صحیح از چهارچوب این الگو برای مربیان ضروری است.
آموزش آمادگی جسمانی
کودکان امروزی بیشتر از گذشته به زندگی ساکن و بدون تحرک جسمانی رو آوردهاند.
جامعه و محیط زندگی طوری تغییر یافته که حرکت بسیار مشکل شده است.
این در حالی است که آمادگی جسمانی برای تندرستی و یا برای افزایش تندرستی ضروری است.
شیوه زندگی فعال کمک میکند تا عوامل خطر سلامتی که موجب بیماریهای خطرناک از قبیل تصلب شرایین، فشار خون بالا، چاقی و مشکلات کمردرد میشود کاهش یابد.
در الگوی آموزش آمادگی جسمانی (Fitness Education) بر بهبود وضعیت زندگی، کسب تندرستی و شیوه زندگی فعال تأکید میشود.
اهداف این الگو شامل کسب دانش و اطلاعات مربوط به چگونگی تأثیر تمرین جسمانی بر بدن، طراحی برنامههای تمرینی، مشارکت و شرکت در فعالیتهای مؤثر در بهبود آمادگی جسمانی میباشد.
طبق الگوی آموزش آمادگی جسمانی، محتوای برنامه درسی حول موضوعات زیر طراحی میشود:
اجزای آمادگی جسمانی مرتبط با تندرستی (انعطافپذیری، استقامت قلبی و تنفسی، قدرت عضلانی، استقامت عضلانی، ترکیب بدن)
اجزای آمادگی جسمانی مرتبط با عملکرد (سرعت، زمان عکسالعمل، توان، چابکی، تعادل، هماهنگی)
روشهای اندازهگیری اجزای آمادگی جسمانی برای تشخیص و تجویز فعالیت
کاربرد اصول تمرین
تغذیه، رژیم غذایی و کنترل وزن
کنترل استرس
مدیریت شیوه زندگی طراحی برنامه آمادگی جسمانی فردی
برنامهریزی در این الگو بر اساس عوامل آمادگی جسمانی میباشد.
عوامل آمادگی جسمانی در تأمین سلامت نقش عمدهای ایفا میکند.
این عوامل شامل عملکرد قلب و ریهها، ترکیب بدنی، انعطافپذیری، استقامت و قدرت عضلانی است.
در این الگو، فعالیتهایی که برای حفظ سلامتی مناسب نباشند حذف میشود.
شناخت ضعفهای بدنی و رفع آن به وسیله تمرینات و نیز توسعه مهارتهای حرکتی بنا بر علائق و نیازها مورد توجه و تأکید میباشد.
آموزش رشد در الگوی آموزش رشد (Developmental Education) بر رشد همه جانبه دانشآموزان توجه میشود.
به طور کلی از معلمان انتظار میرود که محیطی برای یادگیری دانشآموزان ایجاد کنند که به شناخت و پرورش فردی پرداخته شود.
از آنجایی که دانشآموزان مراحل تکامل و الگوهای رشد را طی میکنند، آموزش باید یادگیری شناختی، عاطفی و روانی حرکتی را افزایش دهد.
نقش تربیت بدنی برای این الگوهای رشدی عبارت است از وجود «تربیت از طریق بدن».
این بدین معنی است که مهارتهای بنیادی در دوره ابتدایی و مهارتهای ورزشی در دوره متوسطه تدریس شود.
فرض بر این است که شرکت در دامنه وسیعی از فعالیتها منجر به رشد شناختی، عاطفی و روانی حرکتی میشود، بدون توجه به تفاوتهای فردی.
بررسیهای تاریخی در نوشتههای تربیت بدنی نشان میدهد که فلسفه تعلیم و تربیت از طریق بدن مورد تأکید بوده بر خلاف گذشته که تدوین برنامههای تربیت بدنی با تعیین اهدافی وسیع در شکلی سنتی مجموعهای از بازیها، ورزشها و حرکات موزون را در بر میگرفت.
شکلگیری الگوی متنوع در سالهای اخیر بر این مبنا قوت گرفت که تربیت بدنی فراتر از تنها فعالیتهای مذکور توجیه کند.
هر الگوی ارائه شده در تربیت بدنی هدف خاصی را در بر میگیرد که این هدف میتواند به عنوان مبنایی برای اهداف دیگر در جهت تکامل رشد یک فرد مؤثر واقع شود.
در این الگو هدف اصلی تعلیم و تربیت بدنی افزایش فزایند توسعه است.
بدین ترتیب فرض بر این است که افرادی برای رشد و تکامل از یک الگوی عمومی رشد پیبروی میکنند که برای دستیابی به حداکثر تکامل رشدی، غنی کردن تجربیات محیطی بسیار ضروری است.
برنامه ریزان و مربیان تربیت بدنی در خلق چنین محیطی مسئولیت مهمی را بر عهده دارند.
با توجه به اینکه چهارچوب ادراکی برنامههای تربیت بدنی در این الگو مربوط به سلسله مراحل تکامل رشد یک فرد میباشد، مربیان میتوانند با توجه به نظریههای مختلفی که در ارتباط با فزایند رشد افراد را که به وسیله نظریهپردازانی مانند بلوم (1956)، سیمپسون (1966)، هارو (1972) و گلدبرگز (1982) و غیره ارائه شده است به برنامهریزی بپردازند.
رشد و تکامل حیطههای رفتاری (شناختی، عاطفی، روانی و حرکتی) به عنوان یک طرح برای آنچه که این الگو را تشکیل میدهد، میتواند مورد توجه قرار گیرد، همچنان که ترکیبی از چند نظریه میتواند چهارچوب ادراکی را برای برنامههای تربیت بدنی تشکیل دهد (جیوت، 1985) طبق الگوی آموزش رشدی، برنامه درسی حول اهداف زیر طراحی میشود (Annarino, 1978) رشد ارگانیک قدرت (ساکن و پویا) استقامت (عضله و قلبی و تنفسی) انعطافپذیری (ایستا و پرتابی) رشد عصبی تواناییهای حرکتی و ادراکی (تعادل، جنبشی، تمییز بینایی و شنوایی، هماهنگی حرکتی بنیادی، حساسیت لامسه) مهارتهای حرکتهای بنیادی (دستکاری، ورزش) رشد عقلانی دانش(قوانین، امنیت، ضوابط اخلاقی، واژهها، عملکرد بدن) مهارتهای عقلانی (استراتژیها، قضاوتهای حرکتی، حل مسایل حرکتی، شناخت روابط) رشد عاطفی، فردی، اجتماعی پاسخ تندرستی (واکنشهای مثبت به موفقیت و شکست، تحسین زیبایی، خلاص شدن از فشار، سرگرمی، تحسین تماشا کردن) خود شکوفایی (آگاهی از توانایی، ظرفیت، استعداد و علاقه) عزت نفس (ادراک انفرادی) آموزش رشد اجتماعی و انسانی اضطراب و ناامنی در جامعه رو به تغییر امروزی تأکیدی بر رشد اجتماعی و انسانی (Humanistic and social Development) است.
در این الگو بر یکی از جنبههای رشد دانشآموزان یعنی رشد اخلاقی توجه میشود.
بسیاری اعتقاد دارند کودکان بیشتر از قبل رفتارهای نامطمئن و مخرب نشان میدهند.
در حالی که آموزش رشدی بر سلامت عمومی تأکید میشود، در آموزش رشد اجتماعی و انسانی بر خودآگاهی و انتخاب به عنوان پایهای برای رشد شخص تأکید میشود.
فعالیتهای جسمانی برای کمک به دانشآموزان طراحی میشود که آنان هویت شخص خودشان را درک کنند.
تأکید بر مفاهیم حیطه عاطفی از قبیل عزت نفس، خود مفهومی، ادراک خود، و همچنین مفاهیم حیطه اجتماعی از قبیل همکاری با دیگران و کنار آمدن یا تحمل دیگران است.
معلم در این الگو به نصیحت و توصیه به دانشآموزان میپردازد تا اینکه تجویز و راهنمایی کند.
به دانشآموزان فرصت داده میشود تا فعالیتهای شخصی برای خود طراحی و اجرا کنند و اهداف و رفتارهای مورد انتظار خود را ثبت کنند.
طبق الگوی آموزش رشد اجتماعی و انسانی، برنامه درسی حول مراحل زیر در زمینه رشد و آگاهی اجتماعی طراحی میشود(Hellison, 1995) بی مسئولیتی امتناع از شرکت در فعالیت سرزنش دیگران، عذرخواهی، تمسخر دیگران مدیریت آن مشکل است.
خود کنترلی مزاحم دیگران نشود اقدام به مشارکت و یادگیری نشان دادن خود نظمی اقدام به پذیرش مسئولیت اعمال شخصی مشارکت مشارکت از روی میل در فعالیت جسمانی پذیرش چالش هنگام مشارکت نشان دادن میل و رغبت مسئولیت پذیری تصمیم گیری مسئولیت پذیری برای نتایج رفتار مراقبت نمایش رفتارهای ورای خود همکاری و ابراز توجه دیگران نشان دادن میل کمک به دیگران کمک به دیگران در این الگو اعتقاد بر این است که فعالیتهای تربیت بدنی میتواند خودشناسی را در فرد ایجاد کند که این امر به نوبه خود مبنایی را برای رشد شخصیت فرد فراهم میآورد.
این الگو علاوه بر ایجاد خودشناسی با بهره گرفتن از فعالیت های بدنی در افزایش عزت نفس، برقراری ارتباطات و خودشکوفایی به دانشآموزان کمک میکند.
در واقع چهارچوب ادراکی برای برنامهریزی این الگو استفاده از روشی است که فرایند رشد خودشکوفایی مهیا میسازد.
لذا برای دستیابی به این امر مربیان زمینه خود_ هدایتی را فراهم میآورند.
هلیسون (1982) از جمله کسانی است که در تکامل این الگو نقش داشته است و پنج مرحله را برای دستیابی به این هدف تعیین میکند، این پنج مرحله شامل: الف) خطر پذیری، ب) درگیری، ج) خود _ هدایتی، د) پیش اجتماعی شدن، هـ) پیوستن است.
نظر به اینکه دانشآموزان هر لحظه در یکی از این مراحل قرار میگیرند، معلمان تربیت بدنی باید برای برنامهریزی مناسب از تجارب و دانش کافی برخوردار باشند.
(جبوت، 1985) آموزش معنیداری شخصیتی آموزش معنیداری شخصیتی (Personally Meaningful Education) جستجو برای معنا و مفهوم شخصیتی در کانون هدف تربیت قرار دارد.
معنای شخصی را هم میتوان به طور غریزی هم به صورت آموختنی ایجاد کرد.
برای مثال احساس لذت، شادی و رضایت در درون تجربه حرکتی قرار دارد، در فعالیتهایی مثل انداختن توپ در حلقه، اجرای یک برنامه ژیمناستیک.
علاوه بر آن، فعالیت حرکت ممکن است برای رسیدن به اهداف بیرونی نیز استفاده شود، برای مثال کسب کارائی در توانایی قلبی و تنفسی با استفاده از وسایل.
این الگو در برنامه درسی در پاسخ به نیاز فردی و جمعی فراگیران به جستجو برای معنا پیشنهاد شده است.
مفاهیمی همچون شرکت در ورزش، یادگیری خود هدایت شده و اهداف شخصی به این الگو مربوط میشود.
به بیان دیگر، حرکت چه مفهومی را برای دانشآموزان میآورد؟
طبق الگوی آموزش معنیداری شخصیتی، برنامه درسی حول اهداف زیر طراحی میشود.
(Jewett & Mullan, 1977) رشد فردی کارائی فیزیولوژیکی کارائی قلبی و تنفسی کارائی مکانیکی کارائی عصبی عضلانی تعادل روانی لذت حرکت خود فهمی تخلیه هیجانی چالش کنار آمدن با محیط جهتیابی فضایی آگاهی بازیابی جهت روابط دستکاری با اشیاء جابجایی وزن پرتاب اشیاء دریافت اشیاء تعامل اجتماعی ارتباط برقرار کردن بیان توضیح شبیهسازی تعامل گروهی کار تیمی رقابت رهبری مشارکت فرهنگی مشارکت لذت حرکت درک فرهنگی آموزش مبتنی بر مفاهیم در آموزش مبتنی بر مفاهیم (Conceptually Based Education) بر رشد شناختی تأکید میشود.
دانشآموزان همیشه سؤالاتی از نوع «چرا» و «چگونه» میپرسند.
یک برنامه درسی مبتنی بر برنامه درسی بر شناخت و ادراک تأکید میکند و معمولاً روش حل مسئله در آزمایشگاه و هنگام فعالیت به کار گرفته میشود.
انتظار میرود که مفاهیم از قبیل « دنبال از» و یا «کنترل نیرو» به موقعیتها و مهارتهای جدید انتقال یابد، ضمن اینکه وقتی به طور مستقل و واضح تدریس میشود بهتر یاد گرفته شود.
یعنی مفاهیم به طور روان و مستقیم آموزش داده شود، نسبت به اینکه به طور ضمنی بیان شوند و فرض شود که دانشآموزان آنها را یاد گرفتهاند که معمولاً به طور تصادفی فقط برخی از آنها مفاهیم را یاد میگیرند.
موضوعات حول اصول کلیدی، از ساده تا مشکل سازماندهی میشود.
مفاهیم را میتوان در تمام مهارتهای حرکتی و ورزشی که مناسب و مربوط باشد به کار گرفت.
برای مثال، دانشآموزان مفهوم «منطقه دفاع» (دفاع در برابر حریف) را یاد می گیرند و سپس آن را در ورزشهای مختلف (مثلاً در بستکتبال، فوتبال، هاکی) به کار میبرند.
طبق الگوی آموزش مبتنی بر مفاهیم، برنامه درسی حول مفاهیم بیومکانیکی زیر طراحی میشود: مرکز ثقل عوامل تعادل بکارگیری نیرو عمل بر روی اشیاء قوانین حرکت نیوتن تحلیل و تعدیل اجرا آموزش ورزشهای طبیعی و ماجراجویانه الگوی آموزش ورزشهای طبیعی و ماجراجویانه (Wilderness sport and Adventure Education) یکی دیگر از الگوهای برنامهریزی درسی در تربیت بدنی است.
یادگیری مبتنی بر آزمایش به ویژه در ارتباط با پدیدههای طبیعی در مدارس مورد اغماض قرار میگیرد.
انتزاع جایگزین یادگیری از طریق حواس شده است.
تربیت بدنی پتانسیل نامحدودی را برای آموزش جنبههایی مثل مشارکت گروهی، مهارتهای تفریحی، مشارکت شخصی، محیط و روابط اجتماعی دارد.
ورزشهای طبیعی موجب ارتقای فعالیتهایی از قبیل اردو، قایقرانی، پیادهروی، جهتیابی، اسکی فضای باز، برفپیمایی و دوچرخهسواری.
آموزش ماجراجویانه، اگرچه به ورزشهای طبیعی ارتباط دارد، اما با توجه با آن متفاوت است به طوری که شامل فعالیتهایی میشود که در آنها موانعی در آنها طبیعی یا مصنوعی در نظر گرفته شده است که دانشآموزان را برای حل آن مسایل و عبور از موانع درگیر میکند.
مثالهایی از این نوع فعالیتها عبارت است از صعود از دیوار، عبور از آبشار، بازیهای مشارکتی، مسیرهای عبور از طناب، و فعالیتهای ابتکاری گروهی.
(Hammersley, 1992).
آشکار است که بسیاری از این فعالیتها در خارج از مدرسه اجرا میشود، به زمان مناسب نیاز دارد و مدیریت دقیق برنامه در آنها اهمیت مییابد.
طبق الگوی آموزش ورزشهای طبیعی و ماجراجویانه، برنامه درسی حول اهداف عمومی زیر طراحی میشود (Siedentop, Mand & Taggart, 1986): رشد مهارتهای ورزشی فضای باز، لذت و رضایت از شایستگی در مهارت.
زندگی در محدودیتهای توانایی شخصی در ارتباط با محیط و فعالیتهای جسمانی.
لذت بردن در پذیرش چالش و خطر فعالیت جسمانی.
توسعه و آگاهی از وابستگی دوجانبه فرد و دنیای طبیعت.
به اشتراک گذاشتن تجربیات و آموختهها درهمکاری با دیگران.
آموزش فعالیت محوری در آموزش فعالیت محوری (Activity Based Education) تأکید میشود که دانشآموزان در فعالیتهای متنوع شرکت کنند.
با توجه به نیازهای در حال تغییر دانشآموزان، ارائه فعالیتهای متنوع فرصتی برای تسهیل رشد ایجاد میکند.
مواجه شدن با فعالیتهای مختلف موجب افزایش خودآزمایی، اکتشاف و ایجاد علاقههای جدید میباشد.
معمولاً الگوی آموزش فعالیت محوری حول مجموعهای از فعالیتها طراحی می شود که اجباری، انتخابی و یا ترکیبی است.
گروههای معمولی فعالیت شامل ورزشهای تیمی، فعالیتهای انفرادی و دو نفره، فعالیتهای تفریحی و فضای باز، حرکات موزون، رقص، بازی، فعالیتهای محلی متداول.
در انتخاب فعالیتها، به علاقه معلم، توانایی معلم، انتخاب دانشآموز، امکانات و تجهیزات، فصل و فرهنگی محلی توجه میشود.
طبق الگوی آموزش فعالیت محوری، برنامه درسی را میتوان حول فعالیتهای جدول زیر طراحی کرد.
جدول 1-3 فعالیت پیشنهادی برای الگوی آموزش فعالیت محوری.
آموزش از طریق بازی آموزش از طریق بازی به عنوان یک دانش پر ارزش که دارای اثرات مسرتبخش آنی میباشد و به عنوان «هسته مرکزی زندگی» مفهوم بسیار مهمی به زندگی بشر میدهد (سیدنتاپ، 1980).
بازی فعالیتی است که هر فرد بنا بر تمایل و میل خود به آن میپردازد، گرچه پرداختن به آن بدون تلاش و بیهوده نخواهد بود.
اجرای صحیح فعالیتهایی مثل بازیها، ورزشها، تئاتر، حرکات موزون به فرایندهای آموزشی نیاز دارند.
اما تربیت بدنی در مجموع، شکلهای متنوعی از الگوهای بازی را در بر میگیرد که هر یک تمایل و توانایی افراد را برای انجام فعالیتهای حرکتی و رقابتی به طور چشمگیری افزایش میدهد.
از نظر کالیوس (1961) چهارچوب این الگو از مجموعه فعالیتهای حرکتی تقلیدی معنیدار است که از فعالیتهای پیچیده حرکات ختم میشود که این خود به شکلگیری تجارب و تقویت قوه ابتکار کودک منتهی میشود.
(سیدنتاپ، 1981) شکل زیر سلسله مراحل رشد کودک را از طریق بازی نشان میدهد.
شکل 1-3 سلسله مراحل رشد کودک از طریق بازی الگوی آموزش از طریق بازی دامنه وسیعی از بازیهای رقابتی و معنیدار را در بر میگیرد.
این بازیها یا سنتی هستند یا جدید.
ماهیت آنها به نحوی است که کودک میتواند با حرکت، دنیای اطراف خود را کشف کند.
کودک نیز میتواند تواناییهای جسمی و عقلی خود را توسعه دهد و ضمن توسعه مهارتهای اساسی و بازیهای پیچیده ورزشی رشته مورد علاقه خود را انتخاب کند.
آموزش ورزشی الگوی آموزش ورزشی (Sport Education) به الگوی برنامه درسی گفته می شود که تجربیات ورزشی مناسب و تربیتی را برای برنامه تربیت بدنی پسران و دختران فراهم مینماید.
آموزش ورزشی ابتدا در سال 1986 توسط سیدن تاپ، مند و تاجرت و به طور کاملتر در سال 1994 توسط سیدن تاپ عنوان گردید.
آموزش ورزشی نسبت به تربیت بدنی متداول تجربیات کامل و درستتری را برای دانشآموزان و دانشجویان مهیا میکند.
در این الگو دانشجویان تنها نحوه بازی ورزش را یاد نمیگیرند، بلکه هماهنگی و مدیریت ورزش مورد نظر را نیز فرا میگیرند.
علاوه بر آن، مسئولیتهای فردی و مهارتهای لازم جهت عضویت در گروه را نیز یاد میگیرند.
بسیاری اعتقاد دارند که تندرستی فردی و فرهنگ امروزی از طریق ورزش تعیین می شود.
از آنجایی که ورزش شکل رقابتی از بازیهای حرکتی است، باید در کانون تربیتبدنی در نظر گرفته شود.
در آموزش ورزش به فراگیران آموخته میشود که نقش بازیکنان ورزشی را مشابه ورزشکاران قهرمانی به خود بگیرند.
بر مهارتها، قوانین، استراتژیهای بازی، احترام به بازی، اصول اخلاقی تأکید میشود.
آموزش ورزشی را میتوان در کلاسهای یک دوره آموزش و یا در زمان فوق برنامههای ورزشی اجرا کرد.
برای به حداکثر رساندن مشارکت میتوان شکل ورزش را تغییر داد.
مثالهایی از ورزشهای تعدیل شده عبارت است از: فوتبال شش نفره، والیبال یا بسکتبال سه نفره و تنیس «تیمی» طبق الگوی آموزش ورزشی، برنامه درسی حول شش ویژگی اصلی ورزش آموزشگاهی طراحی میشود.
(Sidentop, 1994).
فصل (Seasons): طول دوره کلاس درس را شامل میشود.
ورزش در طول تمرین سازماندهی میشود، مشارکت در ورزش شامل تمرین و مسابقه میباشد که معمولاً با یک مسابقه نهایی پایان میپذیرد.
عضویت (Athliation): دانشآموزان در اولین جلسات کلاس به عضویت تیم یا باشگاهی فرضی درمیآیند، عضویت در تیم معمولاً در طول جلسات دوره تغییر نمیکند.
آنها به عنوان یک تیم برنامهریزی و تمرین میکنند.
رقابت رسمی (Formal competltion): دورههای آموزش ورزشی معمولاً برنامهای برای رقابت رسمی دارند.
مشابه فصل تمرین، برنامههای رسمی برای مسابقه و رقابت وجود دارد که در بین جلسات تمرین اجرا میشود.
مسابقه نهایی (Culminating event): یک مسابقه نهایی بخش مهمی از فصل مسابقه است که هدف برای بازیکنان ایجاد میکند تا برای چنین مسابقهای تمرین کنند.
مسابقه نهایی اوج رویدادها و تمرینهاست که فرصتی برای جشن و مراسم ویژه فراهم میکند و از خصوصیات مهم ورزش است.
ماهیت ورزش این چنین است که مشخص نماید که چه کسی در یک فصل معین بهترین است و دیگران نیز چه قدر پیشرفت کردهاند.
ثبت نتایج (Keeping records): ثبت نتایج مسابقات به اطلاع عموم میرسد که بازخورد از عملکرد تیمها ایجاد میکند، استانداردها را مشخص، و اهدافی برای بازیکنان و تیمها فراهم میسازد.
نتایج بازی مثل امتیازها، شوتها و ضربهها بازخوردی برای فرد و گروه فراهم میکند و کمک میکند تا استانداردها و اهداف تعریف شود.
جشنواره ورزشی (Festivity): جشنواره ورزشی ممکن است وسیع نباشند و در کلاس درس برگزار شود.
جو جشن ورزشی موجب افزایش معنا و مفهوم به کلاس میشود و جنبههای اجتماعی مهمی را برای شرکت کنندگان فراهم میسازد.
الگوی ترکیبی الگوی ترکیبی (Eclectic Model) همانطور که از نام آن مشخص است، از تلفیق الگوهای قبلی طراحی میشود.
اگرچه به نظر میرسد که هر یک از نه الگوی برنامه درس تربیت بدنی ویژگیهای جنبههای مشترک نیز دارند.
برای مثال همه الگوها از این نظر شباهت دارند که هر یک برای برخی از حیطههای یادگیری شناختی، عاطفی، روانی و حرکتی طراحی میشود.
وجه مشترک دیگر، رشد حرکتی شامل اجرای جسمانی روشی است که در هر یک از الگوها وجود دارد.
در مدارس به ندرت پیش میآید که فقط یک الگو استفاده شود.
بلکه، معمولاً برنامهای طراحی و اجرا میشود که ترکیبی از ویژگیهای چند الگو باشد.
در سطح متوسطه، این ترکیب به صورت واحدهای درسی اجباری یا اختیاری شامل آمادگی جسمانی و ورزش است.
موضوعات مختلفی برای تربیت بدنی در متوسطه استفاده میشود.
شامل: ورزشهای انفرادی مثل تنیس و تیراندازی ورزشهای تیمی مثل والیبال و فوتبال رقص مثل محلی و اجتماعی سرگرمیهای فضای باز مثل دوچرخهسواری و کوهنوردی رشد اجتماعی مثل بازیهای مشارکتی در هر یک از این فعالیتها میتوان اجزایی از الگوهای برنامه درسی تربیت بدنی از قبیل الگوهای رشدی، رشد اجتماعی و انسانی، مبتنی بر مفهوم و یا مفهوم شخصی در نظر گرفت.
مدارس راهنمایی و متوسطه معمولاً برنامههای استانداردتری دارند.
در این سطح نیز برنامههای درسی بیشتر بر آموزش حرکات بنیادی، آمادگی جسمانی، رشد اجتماعی، مسئولیتپذیری، شکلهای ابتدایی ورزشها، و ماجراجویی تأکید میشود.
این برنامهها شبیه برنامههای چند فعالیتی در سطوح متوسطه است.
با این تفاوت که در آنها نوع فعالیت تفاوت دارد.
اگرچه باید توجه داشت که فعالیتهای متنوع و زیاد، با ماهیت ترکیبی، الزاماً کیفیت برنامه درسی را نشان نمیدهد (Siedentop, 2004) مقایسه الگوهای برنامه ریزی تربیت بدنی تفاوت الگوهای برنامهریزی درسی تربیت بدنی در هدف منظور اصلی آنها است.
به طوری که هدف اصلی در هر یک از این الگوها متفاوت از بقیه میباشد.
هر یک از الگوهای برنامهریزی درسی در تربیت بدنی ویژگیهای منحصر به فردی دارد که با بقیه الگوها قابل مقایسه نیست.
بلکه هر الگو از جهتهای مختلفی مورد بررسی قرار میگیرد.
بررسی الگوها نشان میدهد که سه ویژگی مشترک و شباهت میان آنها وجود دارد.
اول اینکه تمام الگوها تا حدودی طراحی شدهاند که دانشآموزان را برای زندگی آینده و تبدیل شدن به عضو مفیدی برای جامعه آماده کنند.
برای مثال الگوی آموزش آمادگی جسمانی در پاسخ به تغییر شیوه زندگی و توجه بیشتر به تندرستی و فعالیت جسمانی روزمره آمده است.
بر پایه این نیاز، این الگو طراحی شده است تا دانش و مهارتهای دستیابی به شیوه زندگی را برای اعضای آینده جامعه فراهم کند.
دومین وجه مشترک الگوها این است که در تمام آنها از مهارتهای جسمانی و حرکتی استفاده میشود، اگرچه تفاوتهایی از نظر نتایج مورد انتظار در آنها وجود دارد.
برای مثال، الگوی آموزش ورزشی برای تربیت افراد ماهر در رشتههای ورزشی طراحی شده است که بر پایه درک و فهم فرهنگ ورزشی استوار است.
در حالیکه الگوی آموزش معنیداری شخصی برای کمک به دانشآموزان طراحی شده است تا آنان راههای شخصی ویژه خود را برای یافتن و ابزار خودشان از طریق حرکت بیابند.
سومین و آخرین وجه مشترک الگوها این است که بر همه آنها بر مشارکت دانشآموزان تأکید میشود، هر چند که در ماهیت و میزان مشارکت در آنها متفاوت است.
برای مثال در الگوی آموزش ورزش و الگوی فعالیت محوری به مراحل آموزش طراحی میشود.
مراحل و نتایج یادگیری تعریف میشود و از دانشآموزان انتظار میرود تا از طریق این مراحل پیشرفت کنند و به نتایج مورد انتظار دست یابند.
در الگوهای دیگر از قبیل الگوی آموزش حرکات بنیادی، با هدف پرورش دانشآموزان ماهر است، اما دانشآموزان از طریق فعالیتهای اکتشاف حرکت و یا حل مسئله به مشارکت میپردازند.
کاربرد الگوهای برنامهریزی تربیت بدنی اگرچه الگوهای ارائه شده متعدد میباشند اما به واقع هیچ کدام به تنهایی یک بعد برنامهریزی (عقلانی یا متعامل) را در بر نمیگیرد.
بعضی از الگوهای ارائه شده مثل الگوی آموزش رشدی یا الگوی خودشناسی، زمینههای تعاملی بیشتری دارند در بعضی از الگوهای دیگر مانند حرکتشناسی یا آمادگی جسمانی، زمینه عضلانی بیشتر است.
بنابراین با توجه به ویژگیهای خاصی که هر یک از الگوهای تعریف شده در بالا دارند هیچیک از الگوهای برنامه درسی نمیتواند به تنهایی تمام نیازهای برنامه درسی را برآورده نماید.
در صورت تلفیق چند الگو کاربرد آنها در برنامهریزی برای جمعیت خاصی در تربیت بدنی افزایش خواهد یافت.
آنچه که امروزه در برنامههای تربیت بدنی در مدارس مشاهده میشود شاید تلاشی بر استفاده از الگوهای مختلف باشد که هم بر توسعه دانش، مهارت، رفتارهای عاطفی در درس تربیت بدنی در مدارس تأکید میکند.
الگوی ترکیبی شامل انتخاب اجزای چندین الگوی متفاوت است که معمولاً در مدارس به کار گرفته میشود.
بسیاری از معلمان پس از مطالعه الگوهای درسی تمایل دارند که از تمام الگوها در برنامه ریزی درسی خود استفاده کنند.
اگرچه چنین چیزی ایدهآل است، اما باید توجه داشت که زمان بسیار زیادی نیاز است تا چنین برنامه ایدهآلی به طور کامل اجرا شود.
از آنجایی که معمولاً زمان درس تربیت بدنی محدود است، بنابراین باید تصمیمگیری شود که کدام الگوها در برنامه درسی گنجانده شود.