دانلود مقاله گوشه ‏اى از اخلاق عظیم پیامبر

Word 48 KB 22606 7
مشخص نشده مشخص نشده فلسفه - اخلاق
قیمت قدیم:۱۲,۰۰۰ تومان
قیمت: ۷,۶۰۰ تومان
دانلود فایل
  • بخشی از محتوا
  • وضعیت فهرست و منابع
  • روزهایى بس شیرین و به‏یادماندنى و تاریخ ساز پیامبر را نمى‏توان با الفاظ و سخنان ناقص انسانهاى ناقص‏توصیف و تعریف کرد.


    او هرگز در این واژه‏ها نمى‏گنجد و فراتر از آن است.

    انسان‏کاملى که تمام افلاک و موجودات را خدا به خاطر او آفرید واگر او نبود، هیچ چیز نبود.

    «لولاک لما خلقت الافلاک‏» و الاانسانى که تا قاب قوسین او ادنى بالا رفت و به جایى رسید که‏جبرئیل آن ملک مقرب و واسطه وحى الهى به آنجا هرگز نرسد وبا صراحت‏به او عرض کرد: اگر یک مو بالاتر روم به نور تجلى‏بسوزد پرم.

    ولى رسول الله رفت و به جایى رفت که نه در خرد آیدو نه بر ورق نگاشته شود و نه حتى در وهم وخیال!

    اوست کسى که‏خدایش درباره‏اش فرمود: «و انک لعلى خلق عظیم‏» پس مابه جاى‏اینکه حرفى بزنیم که نه آغازش و نه انجامش ما را به جایى‏مى‏رساند چرا که جز آفریده‏اش و برادرش کسى او را نخواهد شناخت‏«یا على ما عرف الله الا انا و انت و ما عرفنى الا الله وانت و ما عرفک الا الله و انا» پس روا است که لب فرو بندیم وسخن کمتر گوئیم.


    بیائیم در این سخن ربانى که پیامبر را داراى منشى سترگ واخلاقى عظیم معرفى مى‏کند بیاندیشیم و از زبان روایت نمى از این‏اقیانوس پرفیض برگیریم، شاید برخى عزیزان به کار بندند و ازرسول الله الگوى زندگى بگیرند که قرآن فرمود: «و لکم فى رسول‏الله اسوه حسنه‏» .


    جمله‏هایى کوتاه در منش و روش زندگى حضرت بیان مى‏شود که هم‏برکت است و پر مایه برکتى است و هم برنامه به زیستى وخداپسندانه 1 آن قدر حضرت متواضع و فروتن بود که متن روایت او را«خاضع الطرف‏» مى‏نامد یعنى به زمین نگاه مى‏کرد و سر را کمتربالا مى‏برد، این چنین با وقار و متین...

    با ادب و فروتن.

    چنان‏در برابر خالقش خاضع و خاشع بود که بیشتر سرفرود مى‏آورد و کمترسر را بلند مى‏کرد چه پیوسته خدا را حاضر و ناظر مى‏دید و لحظه‏اى‏بلکه کمتر از لحظه‏اى هم از یاد و ذکر خدا غافل نبود.


    2 یکى دیگر از نشانه‏هاى بارز تواضع و خوى نیکویش این بود که‏به هر که مى‏رسید، پیشقدم در سلام کردن بر او بود، سلام که خودتحیت اسلامى است و پیامبر آن را به ما یاد داده، خود نیز بیش ازهمه و پیش از همه به آن عمل مى‏کرد و قبل از آنکه دیگرى بر اوسلام کند، او خود سلام مى‏کرد.

    هرگز پیامبر ملاحظه نمى‏کرد که آن‏فرد بزرگ است‏یا کوچک، دانشمند است‏یا بى‏سواد، ثروتمند است‏یافقیر.

    آرى حضرت آنقدر عظمت داشت که بر همه افراد بدون ملاحظه‏هاى‏ایسمى، شغلى، خطى، مسئولیتى، مالى و...

    سلام مى‏کرد و او بااینکه بزرگترین از هر نظر بود بر کوچکترین انسانها از هرنظر سلام مى‏کرد و بیشتربراى اینکه ما را به این سنت‏حسنه‏تشویق کند مى‏فرمود: سلام را نود و نه حسنه است و جوابش یک حسنه.


    3 پیامبر هرگز بدون جهت‏سخن نمى‏گفت، و اگر سخنى مى‏گفت‏بیشترجنبه موعظه و پند داشت، یا مطلبى را مى‏آموخت و یا به معروف وخیرى امر مى‏کرد و یا از شر و منکرى مردم را باز مى‏داشت، تمام‏سخنانش سودمند و یک کلمه، نه بلکه یک حرف، پوچ و بى‏ارزش نبود،زیرا خوب مى‏دانست که: «و ما یلفظ من قول الا لدیه رقیب عتید»وانگهى پیامبر اسوه است و الگو و اوست انسان کامل.

    پیامبر کسى‏است که نخستین آفریده پروردگار، نور مبارکش است: «اول ما خلق‏الله نورى‏» پس، از این نور کامل چیزى تراوش نمى‏کند جز نور، وهرچه مى‏گوید گفته خدا است «و ما ینطق عن الهوى ان هو الا وحى‏یوحى‏» .

    3 پیامبر هرگز بدون جهت‏سخن نمى‏گفت، و اگر سخنى مى‏گفت‏بیشترجنبه موعظه و پند داشت، یا مطلبى را مى‏آموخت و یا به معروف وخیرى امر مى‏کرد و یا از شر و منکرى مردم را باز مى‏داشت، تمام‏سخنانش سودمند و یک کلمه، نه بلکه یک حرف، پوچ و بى‏ارزش نبود،زیرا خوب مى‏دانست که: «و ما یلفظ من قول الا لدیه رقیب عتید»وانگهى پیامبر اسوه است و الگو و اوست انسان کامل.

    پیامبر کسى‏است که نخستین آفریده پروردگار، نور مبارکش است: «اول ما خلق‏الله نورى‏» پس، از این نور کامل چیزى تراوش نمى‏کند جز نور، وهرچه مى‏گوید گفته خدا است «و ما ینطق عن الهوى ان هو الا وحى‏یوحى‏» .

    4 و پیامبر هرگز از ذکر خدا غافل نمى‏شد.

    در روایت است: «ولایجلس و لایقوم الا على ذکر» او نمى‏نشست و برنمى‏خاست جز با ذکرو یاد خدا.

    پیامبر در هر آن قرین و همنشین ذکر خدا بود چه برزبان آورد و چه در دل گوید.

    او خود ذکر خدا را کفاره مجلس‏مى‏دانست و اعلام مى‏داشت که اگر در مجلسى یاد خدا نباشد یا ذکرى‏از اهل بیت که آن نیز یاد خدا است، پس آن مجلس بر اهلش وزر ووبال است و نحس است و شوم.

    و اگر حضرت مى‏خندید از تبسم تجاوزنمى‏کرد «جل ضحکه التبسم‏» زیرا قهقهه و خنده با صدا با شئون‏انسان مودب منافات دارد چه رسد به انسان کامل و چه رسد به اشرف‏مخلوقات.

    5 یکى دیگر از موارد تواضع و فروتنى حضرت این بود که هر وقت‏وارد مجلس مى‏شد، هر جا که جاى خالى بود مى‏نشست، مانند ماخودخواهان یا نادانان نبود که دنبال صدر مجلس هستیم، و خیال‏مى‏کنیم که باید بالا و بالاتر نشست.

    اصلا آن جا که انسان والامى‏نشیند والا است نه آنکه انسان والا باید در جاى والا نشیند.

    عزیزانم!

    قطعا این از تواضع است که انسان در جایى که خالى‏است‏بنشیند و هرگز منتظر نباشد که دیگران در برابرش قد علم‏کنند و برخیزند تا آن جناب را در صدر مجلس بنشانند.

    این حالت‏بدون تردید برخاسته از هواى نفس است و تکبر که باید زدوده شودو گاهى بلکه بیشتر به خاطر عقده‏هاى درونى و محرومیت‏هاى دیرینه‏است که شخص مى‏خواهد از این راه خودى را نشان دهد!!

    6 پیامبر آرام و آهسته سخن مى‏گفت و هیچ گاه فریاد نمى‏زد وصدا را بلند نمى‏کرد.

    و مجلس آن حضرت نیز از چنان آرامشى‏برخوردار بود که عین ادب و تواضع است و کسى در مجلس پیامبربلند سخن نمى‏گفت «و اغضض من صوتک‏» و دستور هم همین بود که‏کسى صدایش را بالاتر از صداى رسول الله نکند «لاترفعوا اصواتکم‏فوق صوت النبى‏» و چون خود حضرت آهسته و آرام سخن مى‏گفت لذامجلسش بسیار آرام و باوقار بود که حتى صداى به هم زدن بال‏پرنده به گوش مى‏رسید.

    7 «لایقطع على احد کلامه‏» هرگز سخن کسى را قطع نمى‏کرد و تاشخصى مشغول سخن گفتن بود، به او خوب گوش مى‏داد و پس از تمام‏شدن سخنش آرام پاسخش را مى‏گفت.

    و چنان اصحابش را تربیت کرده‏بود که هرگاه لب مبارکش به سخن وا مى‏شد، تمام حاضران ساکت‏مى‏شده و سراپا گوش مى‏شدند «کان على رووسهم الطیر» و هرگاه‏سخن حضرت تمام مى‏شد بدون آنکه سخنانشان با هم تزاحم کند، با هریک به نوبت‏حرف مى‏زد.

    8 نکته دیگرى که بسیار جالب و ارزنده است و باید مدنظر قرارگیرد این است که حضرت در هنگام سخن گفتن، به افراد یکسان نگاه‏مى‏کرد «و کان یساوى فى النظر والاستماع للناس‏» و بایدسخنگویان محترم این مطلب را دقت کنند که یکسان و مساوى درحال حرف زدن به این طرف و آن طرف نگاه کنند زیرا این نکته‏ظریف اخلاقى است که در نگریستن به افراد(هنگام صحبت کردن)انسان‏فرق بین این و آن نگذارد و همه را به یک دید بنگرد که‏امیدواریم در موارد دیگر نیز این تساوى و یکسان‏نگرى حفظشود.راستى چه زیبا است تربیت رسول الله!

    بنابراین، هر که‏بخواهد بیشتر به پیامبر نزدیک گردد، باید رفتار و اخلاقش را باآن حضرت نزدیکتر کند.

    9 «و کان یجالس الفقراء و یواکل المساکین‏» او نه تنها بامالداران و دارایان مجالست مى‏کرد بلکه با فقرا و مستمندان نیزهمنشین بود.

    بلکه قطعا حضرت از نشستن با فقرا بیشتر لذت مى‏بردو اگر با ثروتمندان مى‏نشست‏به خاطر هدایت کردن آنان بود نه چیزدیگر.

    10 هرگاه پیامبر مى‏خواست‏به مجلس وارد شود و با مردم‏برخورد کند، خود را طبق موازین اسلامى آرایش مى‏داد یعنى درآینه مى‏نگریست و موهاى خود را شانه مى‏زد و چنین در روایت آمده‏است «و کان ینظر فى المرآه و یتمشط‏» و نه تنها حضرت لباس‏تمیز و مرتب مى‏پوشید و محاسن مبارک را شانه مى‏زد بلکه پیوسته‏بوى خوش عطر از حضرت از مسافتى دور استشمام مى‏شد.

    بگذریم‏که خود حضرت خوشبو بود و بوى خوشش دوست و دشمن را جذب مى‏کرد،که همواره از عطر نیز استفاده مى‏نمود.

    راوى مى‏گوید: قبل ازآنکه حضرت به مسجد وارد شود، ما خبردار مى‏شدیم زیرا بوى عطرش‏از مسافتى به مشاممان مى‏خورد و متوجه ورود حضرت مى‏شدیم.

    خودحضرت نیز مى‏فرماید: «ان الله یحب من عبده اذا خرج الى اخوانه‏ان یتهیا لهم و یتجمل‏» خداوند دوست دارد که بنده‏اش هرگاه‏مى‏خواهد با برادرانش ملاقات کند، خود را آماده کند و براى آنهاآرایش نماید.

    اسلام دستور آراستن داده است نه مانند برخى ساده لوحان که باموهاى ژولیده و لباس نامرتب مى‏آیند و خیال مى‏کنند این از زهداست.

    نه!

    این از زهد اسلامى کاملا به دور است.

    زهد این است که به‏دنیا و ملذاتش دل نبندیم نه اینکه صوفى منشانه زندگى کنیم وژولیده سیما در میان مردم حاضر شویم!

    11 پیامبر اگر سواره بود هرگز نمى‏پذیرفت که شخصى همراه وهمگام او پیاده راه رود.

    از او مى‏خواست که بر مرکبش در کنارش‏سوار شود و اگر قبول نمى‏کرد یا امکان نداشت، به او مى‏فرمود: از من جلوتر برو تا من در پس تو آیم و به تو برسم.

    این چه عظمت‏و بزرگوارى است انسان‏ها را سرگردان مى‏کندو به حیرت وامى‏دارد.

    12 اگر سه روز مى‏گذشت و دوستش یا برادر دینى‏اش را نمى‏دید ازاو سؤال مى‏کرد، پس اگر به مسافرت رفته بود برایش دعا مى‏کردواگر در شهر بود حتما از احوالش تفقد مى‏نمود و به زیارتش مى‏رفت‏واگر بیمار بود به عیادتش مى‏شتافت.

    13 پیامبر آنقدر مهمان نواز بود و مهمانش را احترام و تقدیرمى‏کرد که هرگاه کسى بر او وارد مى‏شد، حضرت متکا و مسند خود رابه او مى‏داد و اگر نمى‏پذیرفت آنقدر اصرار مى‏کرد تا قبول کند.

    14 حضرت ضمن اینکه بسیار هیبت داشت، براى اینکه حاضرین ازدیدارش هراس نکنند و دیدارش آنان را نرنجاند، گاهى شوخى مى‏کردو لطیفه‏اى در حد میزان شرعى مى‏گفت که هیبتش حاضران را به‏وحشت نیاندازد و جرات سخن گفتن را از آنان سلب نکند.

    بویژه‏اگر مى‏یافت که یکى از یارانش ناراحت و غمگین است‏با او شوخى‏مى‏کرد تا غمش را بزداید.

    و اصلا پیامبر آن گونه با افراد سخن‏مى‏گفت که مناسب با وضعیت علمى و حالت روانى آنان بود.

    در روایت‏آمده است: «و کان یخاطب جلساءه بما یناسب‏» و به اندازه عقل ودرکشان با آنان سخن مى‏گفت و مى‏فرمود: «ما پیامبران ماموریت‏داریم که با مردم به اندازه عقولشان سخن بگوئیم‏» .

    15 مى‏فرمود: «اکرم اخلاق النبیین و الصدیقین البشاشه اذاتراووا و المصافحه اذا تلاقوا» برترین اخلاق پیامبران ورادمردان خوشروئى است هنگامى که به هم مى‏رسند و مصافحه و دست‏دادن به یکدیگر است هنگامى که با هم ملاقات مى‏کنند و لذا هر وقت‏پیامبر مسلمانى را مى‏دید فورا با او مصافحه مى‏کرد وبه او دست‏مى‏داد و بر این امر بسیار تاکید مى‏نمود.

    در روایت است که‏هرگاه دو مؤمن به هم مى‏رسند و مصافحه کنند گناهانشان مى‏ریزدمانند برگ درختان(در فصل خزان( .

    این بود چند جمله کوتاه ولى پرفایده از سیره و منش‏پیامبر که براى استفاده عموم عرض شد تا شاید در این هفته وحدت‏به کار گیریم و با هم پیوند صلح وصفا بندیم و دلها را از رشک وحسد و زیغ و رین پاک کنیم و گذشته‏ها را به خاطر خدا نادیده‏بگیریم و از لغزش‏هاى برادرانمان بگذریم(که خود نیز بسیار لغزش‏داریم)و وحدت را نه در سخن و گفتار که در عمل و کردار اجراکنیم و قلبها را از کینه و عداوت دور سازیم و با هم چنانکه خداو رسولش خواهد برادروار زندگى کنیم و اگر از دیگرى انتقادداریم تلاش کنیم که انتقادمان سازنده و برادرانه باشد نه کینه‏توزانه و انتقام‏گرانه.

    باشد که روح رسول الله و روح فرزندش‏روح‏الله از ما خشنود گردد و کشورمان رنگ صفا و محبت‏به خودگیرد و راه نفوذ دشمنان قطع شود و دوستان، دشمنى را کنارگذارند و ولى حمیم گردند و عهد اخوت و برادرى را دوباره تجدیدکنیم والسلام ماهنامه پاسدار اسلام شماره 222

گروه دین و اندیشه: هدف از بعثت پیامبران ایجاد اخلاق حسنه و نیکو بود، حضرت محمد (ص) نیز به عنوان خاتم پیامبران مبعوث شد تا فضایل اخلاقی و خلقیات نیکو را تحقق بخشیده و رذایل اخلاقی را یادآور شود، شک نیست یکی از مهمترین عوامل پیشرفت اسلام، اخلاق نیکو و برخورد متین و ملایم آن حضرت با مردم بود . رسول اکرم(ص) کاملترین انسان و بزرگ و سالار تمام پیامبران است. در عظمت پیامبر اسلام همین ...

اندیشه‏ها در طول تاریخ بشریت، کم تر انسانی وجود دارد که مانند پیامبر اسلام تمام خصوصیات زندگی اش به طور واضح و روشن بیان و ثبت شده باشد. خداوند متعال در قرآن کریم کتابی که خود حافظ اوست و بدون هیچ تغییری تا قیامت باقی است با زیباترین عبارات و کامل‏ترین بیانات، آن حضرت را معرفی نموده و با عالی‏ترین صفات ستوده است. خداوند متعال می‏فرماید: «انک لعلی خلق عظیم»؛ ای پیامبر! ...

پیشگفتار: بی گمان انقلاب اسلامی ایران، بزرگ ترین و عمیق ترین انقلاب ارزشی، فکری و دینی در عصر حاضر است.بنیانگذار این نظام مقدس، حضرت امام خمینی ( رضوان الله تعالی علیه ) ، با رهبری های پیامبر گونه اش، اسلام را از انزوای سیاسی بیرون آورده، مسلمانان را بر قله عظمت و عزت نشاند و ابهت قدرت های استکباری را درهم شکست. از این رو ایران انقلابی به عنوان پایگاه اسلام ناب محمدی ( صلی الله ...

نقش اخلاق و مشورت در سیره عملى پیامبر اسلام (ص) یکى از شاخصه هاى پر اهمیت در پیشرفت اسلام اخلاق نیک و کلام‏دلاویز و پرجاذبه پیامبر اکرم (ص) با انسان‏ها بود، این خلق نیکوتا بدان حدى بود که معروف شد سه چیز در پیشرفت اسلام نقش به‏سزایى داشت: 1- اخلاق پیامبر (ص) 2- شمشیر و مجاهدات حضرت على (ع) 3- انفاق ثروت حضرت خدیجه (س) در قرآن مجید، به نقش اخلاق پیامبر (ص) درپیشرفت اسلام و جذب ...

نقش اخلاق در سیره عملى پیامبر اسلام (ص) محمد محمدى اشتهاردى یکى از شاخصه هاى پر اهمیت در پیشرفت اسلام اخلاق نیک و کلام‏دلاویز و پرجاذبه پیامبر اکرم (ص) با انسان‏ها بود، این خلق نیکوتا بدان حدى بود که معروف شد سه چیز در پیشرفت اسلام نقش به‏سزایى داشت: 1- اخلاق پیامبر (ص) 2- شمشیر و مجاهدات حضرت على (ع) 3- انفاق ثروت حضرت خدیجه (س) در قرآن مجید، به نقش اخلاق پیامبر (ص) درپیشرفت ...

 لقد کان لکم فی رسول الله اسوه حسنه لمن کان یرجوالله والیوم الاخر وذکر اله کثیراً براستی که پیامبر(ص) برای شما  الگو و اسوه نیکویی است در تمامی کارها برای آنکس که به پاداش خدا  و روز قیامت امید وار باشد  و بسیار به به یاد خدا باشد.   ...

چکیده : خداوند در حق رسول مکرمش محمد بن عبد الله (ص ) می فرماید: "انک لعلی خلق عظیم . براستی که بر خلق عظیمی هستی " (سوره قلم آیه 4) بنده ناتوانی چه می تواند در حق پیامبری که سراپا فضیلت و رحمت و منبع خیر و نیکی و بزرگواری است بگوید؟ آنچه می گویم قطره ای است از دریا. خوی پیامبر (ص ) و رفتار آن بزرگوار و کردار آن حضرت ، سرمشق ...

اخلاق حضرت محمد (ص) هر جامعه نیاز به الگویی دارد که شناخت آن ضرورى و لازم است، قرآن کریم برترین الگوى جامعه اسلامى را پیامبر اکرم(ص) معرفی کرده است، حضرت علی(ع) در خطبه هایی که در نهج البلاغه آمده، سیمایی از حضرت محمد(ص) را ارائه کرده است . حضرت محمد(ص) در هفدهم ربیع الاول سال عام الفیل پا به عرصه وجود گذاشت در حالى که پدر را قبل از ولادت از دست داده بود. این حادثه، بزرگترین ...

اخلاق پیامبر او همواره به کودکان سلام مى کرد مدت یک قرن است که غرب تحقیقات دامنه دار و عمیقى پیرامون روان شناسى کودک به انجام رسانده است که به واقع, نتایج چشمگیرى از آن پژوهش ها به دست آمده است; هرچند به بسیارى از پژوهش هاى آنان نمى توان به دیده اطمینان کامل نگریست. تا این زمان همچنان پیروان ژان پیاژه (زیست شناس, فیلسوف و روان شناس سوئیسى, متوفاى 1980 م.), اسکینر, باندورا, کلارک ...

پیامبر اکرم (ص) نماد اخلاق است پیامبر اکرم(ص) در شرایطی به بعثت رسید که انواع فسادهای اخلاقی فراگیر شده بود، آن حضرت با بهره گیری از اخلاق ویژه خود، مکارم اخلاقی را به گونه ای اعجاب انگیز گسترش داد و امروز نیز برای جهانیان نماد اخلاق است . حجت الاسلام سید ابوالحسن نواب رئیس مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب قم در گفتگو با خبرنگار مهر با اشاره به لزوم بعثت نبی اکرم (ص) اظهار ...

تاریخ شناخته و دانسته ایم , سایه و شبحی از وجود معنوی ابعاد شخصیت نبی اکرم (ص) را هیچ انسانی قادر نیست به نحو کامل بیان کند و تصویر نزدیک به واقعی از شخصیت آن بزرگوار ارائه نماید . آنچه ما از برگزیده ی پروردگار عالم , سرور پیامبران سراسرتاریخ شناخته و دانسته ایم , سایه و شبحی از وجود معنوی و باطنی و حقیقی آن بزرگوار است , اما همین مقدار معرفت هم برای مسلمانان کافی است تا ...

ثبت سفارش
تعداد
عنوان محصول