دانلود تحقیق آمد و شد با جهانگرد غیر مسلمان

Word 169 KB 22376 51
مشخص نشده مشخص نشده حقوق - فقه
قیمت قدیم:۲۴,۰۰۰ تومان
قیمت: ۱۹,۸۰۰ تومان
دانلود فایل
  • بخشی از محتوا
  • وضعیت فهرست و منابع
  • عباس مخلصى
    در پى دستیابى بشر به تمدن و صنعت و بهره مندى از رسانه هاى مسافرى سریع و راحت, آمد و شد و پیوند میان انسانها به گونه اى شگفت رو به فزونى و گسترش نهاد.
    شاید بتوان گفت اکنون گستره و حجمِ رفت وآمد فرامرزیِ انسانها و پیوند مردمانِ کشورها و قارّه ها با یکدیگر همان اندازه است که رفت و آمد میان افراد یک قوم و قبیله در گذشته و نیز همان گونه سهل و آسان.

    نکته در خور توجه آن که: چه بسا به همان اندازه مورد نیاز و ضرور براى بشرِ امروز و براى ادامه حیات و زندگیِ انسانهایى که در این روزگار مى زیند.
    بشر امروز, در چرخه زندگى ماشینى و در لابه لاى غبار تیره, نفس گیر و جانکاهِ دنیوى گرى و مادیت گرفتار آمده است.

    گرچه به تن آسایى و شادکامیهایى دست یافته; اما معنویت درونى و شادابیِ روحى خویش را از کف داده است.

    حال در نهان ناخودآگاهش به چیزى مى اندیشد که روشناى وجودش را بازآورد و درونش را نرمى و صفا بخشد.

    بدین منظور به گردشگرى و سیاحت و تفرّج در جاى جاى پهنه زمین مى رود تا به گمانِ خویش, در دیدن جلوه هاى زیباى طبیعت و لمسِ نمادهاى روح بخشِ پیشینیان و درک زیباییهاى اسطوره اى, گوهر معنوى خود را بجوید و گم شده اش را باز یابد.
    از این نظر, گردشگرى و سیاحت یک تجربه درون گرایانه است.

    بشر مى خواهد لَختى به چنگ آورد که جان و روحِ خسته, مکدَّر, تاریک و متلاشى شده اش به آزادى, فراخى, لذّت و زیبایى مینوى و ماورایى برسد.

    مى خواهد از این راه معنویتِ زندگى اش را تأمین و فروریختگیِ درونش را جبران کند.
    البته اینها یک روى سکّه است.

    در روى دیگر آن, بر انگیخته شدنِ احساسى در بشرِ متمدن دیده مى شود که او را به شناخت و آگاهى از فرهنگها, تمدنها, سنّت و آداب ملتها و بازکشف پدیدارهاى تاریخیِ نوع و نسل خویش دعوت مى کند.

    این احساس, بسان گذشته, در افرادى معیّن و محدود وجود ندارد, بلکه عموم مردمان را به حرکت و گردش درآورده است.
    به هر روى, عوامل و انگیزه هاى گونه گون دست به دست هم داده و گردشگرى را به صورتى فراگیر مورد نیاز بشر امروز درآورده است, تا جایى که هم اکنون به عنوان یک صنعت درخور و سودمند شناخته مى شود.
    چگونگى بهره گیرى از این صنعت و کوشش براى گسترش آن در کشور اسلامى ما, از جهتهاى گوناگونى نیازمند تحقیق و بررسى است: تبیین مسایلِ مربوط به سیاست, اقتصاد, فرهنگ, ارتباطات و گسترش و مانند آنها.

    از یک جهت این موضوع به تحقیق و پژوهشهاى حوزوى نیاز دارد; یعنى روشنگرى مسائلى که با احساس دینى و باورهاى اسلامى مردمان این سرزمین پیوند دارند.
    در این مجال به چگونگى پیوند و معاشرت مسلمانان با جهانگردان غیرمسلمان و احکامى که در این باره وجود دارد, پرداخته خواهد شد.

    مسائلى که پیوند میان دولت و حکومت اسلامى با حکومتهاى غیرمسلمان را مى نمایاند, خارج از بحث ماست.

    بنابراین, این نوشتار به روشنگرى پایه هاى تئوریک و نشان دادن چشم اندازهاى فقهى و در نهایت به دست آوردن یک مدل و تئورى واقع بینانه درباره پیوندهاى فردى و مسائلى فقهى پیرامون آن, ویژه خواهد بود.
    در این مجال به چگونگى پیوند و معاشرت مسلمانان با جهانگردان غیرمسلمان و احکامى که در این باره وجود دارد, پرداخته خواهد شد.

    بنابراین, این نوشتار به روشنگرى پایه هاى تئوریک و نشان دادن چشم اندازهاى فقهى و در نهایت به دست آوردن یک مدل و تئورى واقع بینانه درباره پیوندهاى فردى و مسائلى فقهى پیرامون آن, ویژه خواهد بود.

    پیش از پرداختن به اصل موضوع, بیان دو نکته ضرور مى نماید: 1 .

    مراد از (غیر مسلمان) همه انسانهایى هستند که در باور نداشتن به اسلام یکسانند.

    از این کسان با واژه (کفار) یاد مى شود که به طور کلى به سه گروه تقسیم مى شوند: اهل کتاب, مشرک و ملحد.

    فقیهان براى هر یک از این گروهها تقسیم بندیهاى جزئى و جداگانه بیان کرده اند.

    اکنون مجال بیان هموندیها و جداییها و تفسیر اصطلاحى هر کلام وجود ندارد اگر چه در لابه لاى بحثها به تناسبِ بحث اشاره به احکام آنان خواهد شد.

    توجه ما در این نوشتار, بیش تر نسبت به کسانى است که جداى از باورشان به عنوان یک انسان قانونمند, در رفتار و زندگى و یا دست کم در پیوندها و پیوستگیهاى اجتماعى خود, به دیگر انسانها با هر اعتقاد و باورى نگاه و برخوردى انسانى دارند و به موجودیت و حقوق انسانیِ هم نوع احترام مى گذارند.

    در اصطلاح فقهى به چنین کسانى (کفّار غیر حربى) گفته مى شود; یعنى کافرانى که بر اساس پیمان با مسلمانان به صلح و مسالمت مى زیند.

    از دو واژه (کفار) و (غیرمسلمان) در این نوشتار, چنین کسانى منظور خواهد بود.

    2 .

    در فقه اسلامى, هرگاه سخن درباره موضوعى باشد که به گونه اى پیوستگى میان مسلمان و کافر را در برگیرد, توجه به یک اصل و قاعده فقهى ـ قرآنى ضرورى دانسته مى شود و بدون در نظر داشتن آن قاعده, فقیه حق ندارد درباره آن گزاره, حکم پژوهى کند: (قاعده نفى سبیل) و یا (اصل عزت و برترى اسلام).

    اساس این قاعده آیات زیر است: * (ولَنْ یجعل اللّه لِلکافرینَ عَلى المؤمنین سبیلاً.)1 وخداوند, هرگز, براى کافران راهى براى چیرگى بر مؤمنان قرار نداده است.

    * (وللّهِ العزّهُ ولِرَسوله وللمؤمنین.)2 و عزّت و اقتدار از آنِ خداست و از آنِ پیامبرش و از آنِ مؤمنان.

    روایت زیر نیز پایه قاعده قرار گرفته;3 اما از جهت سند مورد خدشه است: پیامبر اکرم(ص) فرمود: (الاسلام یعلو ولایعلى علیه.)4 اسلام برتر است و هیچ چیزبر آن برترى نمى یابد.

    این اصل از اصول و قواعدى است که فقها بر پیوستگیهاى گوناگون مسلمانان با کافران و فرعهاى مختلف آن, برابر مى کنند5 زیرا از دلیلها و قواعد ثانویه است و بر دلیلهاى احکام اولیه حکومت دارد.

    مفهوم قاعده را چنین دانسته اند: خداوند در مقام تشریع و قانون گذاریِ اسلام, حکم و قانونى که سبب چیرگى و برترى یافتنِ کافر بر مسلمان گردد, جعل نکرده است.6 بنابراین, سخن گفتن درباره معاشرت و مراوده با جهانگردان غیرمسلمان و تعیین پهنه و گستره آن, باید در چارچوب اصل عزّت و سیادتِ مسلمانان و حفظ شخصیت اسلامى باشد.

    بر پایه این اصل, تنظیم الگو و تئورى آمدوشد و پیوندى که سبب از میان رفتن عزّت و سربلندى مسلمانان شود و یا به نفوذ و چیرگى کافران بینجامد, بى اعتبار خواهد بود.

    معاشرت مسلمانان با کافران پیش از آن که احکام رفت وشد با کافران بررسى شود, این مسأله باید مفروض گرفته شود که پذیرش جهانگرد غیر مسلمان در کشور اسلامى جایز است و کافران مى توانند به سرزمینهاى اسلامى وارد شوند و در میان مسلمانان حضور یابند.

    حکم جواز برابر اصل اوّلى است و در صورتى که حضور آنان با مصالح عمومى مسلمانان و ارزشهاى شناخته شده اسلامى ناسازگارى نداشته باشد اشکالى ندارد.

    فقیهان درمورد ورود تاجران غیرمسلمان به شهر و کشورهاى اسلامى به جز سرزمین حجاز, بى هیچ شرطى حکم به جواز داده اند.

    شیخ طوسى مى نویسد: (و اما اهل الذّمه اذا اتّجروا فى سایر بلاد الاسلام ماعدا الحجاز لم یمنعوا من ذلک لانّه مطلق لهم, ویجوز لهم الاقامه فیها ما شاؤوا.)7 رفت وآمد بازرگانان اهل کتاب در سرزمینهاى اسلامى, به جز سرزمین حجاز, ناروا نیست, زیرا تجارت ایشان در این شهرها آزاد است و سکونت در آنها به هر مقدار که بخواهند رواست.

    آمدوشد تاجران غیرمسلمان به سرزمینهاى اسلامى, در صدر اسلام نیز امرى متداول و رایج بود و جز مبلغى که به عنوان گمرگ از آنان گرفته مى شد, محدودیت دیگرى براى ایشان نبود.8 بى گمان, با ورود توریست به کشور اسلامى, آمدوشد با کافران و یک سلسله پیوندهاى فردى و روزمره با ایشان, در زندگى مسلمانان, پرهیز ناپذیر خواهد بود.

    بنابر این مسایل زیر درخور بررسى و پژوهش اند: * آیا معاشرت مسلمانان با غیر مسلمان جایز است.

    * این معاشرت تا چه مرزى مى تواند گسترش یابد.

    * در فقه اسلامى چه حدودى براى آن بیان شده است.

    جایز بودن معاشرت قانون و اصل اوّلى جایز بودن معاشرت و آمد و شد میان تمامى انسانهاست.

    ساختار وجودى انسان به گونه اى است که بدون ارتباط با هم نوع و داد وستد همه جانبه: فکرى, جسمى, روحى و مادى با دیگر انسانها نمى تواند به زندگى ادامه دهد و به خواسته ها و تکامل حیات خویش برسد.

    بدین جهت او را موجودى بالفطره اجتماعى دانسته اند.

    هر میزان که تعامل و تبادل و مشارکت خود را با انسانها افزون کند و قلمرو پیوندش را در میان آدمیان بگسترد, موفقیت و پیشرفت او در زندگى و بهره مندى در آفرینشهاى خداوند بیش تر خواهد بود.

    اسلام نیز پیوستگى و پیوند مسلمانان به عنوان انسانهایى که نیازمند ارتباط با هم نوعان خود هستند, نادیده نگرفته است و قانونهاى فقهى, آمدوشد و پیوند با کسانى که کیش و مذهب دیگر دارند, نفى و طرد نمى کند, بلکه به آن شکل و چهارچوب قانونى مى بخشد.

    براى جایز بودن معاشرت مسلمانان با کافران, دلیلهایى از آیات قرآن, سنّت, تاریخ و سیره پیامبر(ص) و امامان(ع), سیره مسلمانان و نیز قاعده ها و دلیلهاى فقهى, یافت مى شود.

    در این جا, با توجه به مجال بحث به چگونگى دلالت آنها مى پردازیم.

    کتاب و سنّت در قرآن و احادیث چند دسته ازآیات و روایات دیده مى شود که از آنها نه تنها جایز بودن آمدوشد و همزیستى دانسته مى شود که به مسلمانان دستور مى دهد با کافران هم پیمانِ خود, هم زیستى مسالمت آمیز و پیوند و رفتارى انسانى, پسندیده و نیکو و همراه با گذشت داشته باشند: 1 .

    پذیرش صلح و هم زیستى: (واِن جنَحُوا لِلسَّلم فَاجْنَح لها وتوکّل على الله انّه هو السَّمیع العلیم.)9 هرگاه دشمنان به صلح و همزیستى گراییدند تو نیز به آن بگرا و بر خدا توکل کن; زیرا اوست شنواى دانا.

    از تعبیر آیه دانسته مى شود که صلح و همزیستى میان انسانها آن چنان خوش آیند و دوست داشتنى است که بشر باید به آن عشق بورزد و به سوى آن بال و پربگشاید, همان گونه که جوجه به سوى مادر که آغوش او را محل امن و آسایش مى داند, بال و پر مى گشاید.10 در منطق قرآن صلح و همزیستى اساسى ترین اصل در برقرارى پیوستگیها میان پیروان ادیان است.

    به همین دلیل مسلمانان را موظف مى داند که پیشنهادهاى قراردادِ صلح را تا آن جا که با هدفهاى اصیل اسلام ناسازگارى نداشته باشد, با آغوش باز بپذیرند.

    در آیات دیگر, خداوند به مسلمانان دستور مى دهد که اگر به شما پیشنهاد صلح و مسالمت دادند, بر درستى آن تحقیق و جست وجو کنید و نگویید چون مسلمان نیستند, مسالمت و همزیستى با ایشان را نمى پذیریم.11 على(ع) در فرمان خود به مالک اشتر مى نویسد: (ولاتدفعنَّ صلحاً دعاک الیه عدوّک و للّه فیه رضیَ, فإنّ فى الصلح دَعَهً لجنودک و راحهً من هُمومک وأمناً لبلادکَ.)12 و از صلحى که دشمن تو را بدان خواند, و رضاى خدا در آن بود, روى متاب که آشتى, سربازان تو را آسایش رساند.

    و از اندوه هایت برهاند و شهرهایت ایمن ماند.

    بخشش و گذشت (وُدَّ کثیر من اهل الکتاب لو یَردُّونکم مِن بعد إیمانکم کفّاراً حسداً مِن عند أنفسهم من بعد ما تَبیّن لهم الحق فاعفوا واصفحوا حتى یأتى اللّه بأمره…)13 بسیارى از اهل کتاب از روى حسد دوست داشتند شما را پس از ایمانتان به کفر برگردانند, پس از آن که حق بر آنان آشکار گشت, پس ببخشید و درگذرید تا آن که خدا فرمانش را بتحقق آرد.

    (فَاصْفحِ الصَّفحَ الجمیل.)14 پس [از دشمنان] گذشت کن گذشتى نیکو.

    مرحوم علامه طباطبایى ذیل آیه مى نویسند: (دروغزن خواندن و ریشخندهاى کافران تو را از انجام رسالت باز ندارد.

    آنان را نادیده بگیر و در گذر بى آن که دربرابر آنان زبان به سرزنش بگشایى و بگو مگو کنى.)15 گروهى پنداشته اند, دستور بخشش و گذشت در برابر نارواییهاى کافران به دوران زندگى پیامبر در مکّه محدود بوده و پس از هجرت به مدینه و قدرت یافتن مسلمانان و آمدن دستور جهاد, این دستور نسخ شده است, ولى با توجه به آمدن این دستور در سوره هاى مدنى, روشن مى شود که آن یک دستور عمومى و ابدى است.

    گذشته از این, دستور گذشت با دستور جهاد ناسازگارى ندارد; زیرا هر یک از آن دو جاى ویژه به خود دارند.16 این دسته از آیات به مسلمانان سفارش مى کند که در برخورد با کافران, اگر رفتار ناهنجار و خشونت و نامهرى دیدند, رفتارى برابر از خود نشان ندهند, بلکه در آمدوشد با آنان بردبار و داراى گذشت باشند.17 نمونه اى از بخشش و گذشت و بردبارى در برابر کافران, در روایات: على(ع) مى فرماید: (شخصى یهودى که از پیامبر(ص) پولى طلب داشت آن را مطالبه کرد.

    پیامبر به او فرمود: الآن پولى ندارم به تو بدهم.

    یهودى گفت: من از تو جدا نمى شوم, مى نشینم تا طلبم را بگیرم.

    پیامبر تا پایان روز در کنار او نشست, تا شاید طلب او فراهم شود.

    در این مدت یاران پیامبر مى آمدند و او را بر انجام چنین کارى تهدید مى کردند, ولى پیامبر به ایشان مى فرمود: چرا با او چنین مى کنید؟

    مى گفتند: اى پیامبر خدا چرا اجازه مى دهید یک یهودى شما را حبس کند!

    پیامبر(ص) فرمود: پروردگارم مرا نینگیخته است که درباره کسانى که با مسلمانان در پیمان مى زیند, و نه هیچ کس دیگرى ستم روا دارم.)18 بى گمان این جریان در مدینه بوده است.

    وقتى که پیامبر داراى نفوذ و مسلمانان قدرت و توان مقابله و برخورد با یهودیان مدینه را داشته اند.

    از همین روى, یاران به گمان این که این جسارت شخص یهودى نسبت به پیامبر درخور گذشت نیست, او را سرزنش و تهدید مى کردند, ولى پیامبر به آنان فرمود که اسلام بخشش و گذشت را درباره هر انسانى مسلمان یا غیرمسلمان روا مى داند.

    3 .

    پرهیز از ستم و دست اندازى (فَإن اعتَزلوکُم فلم یُقاتِلوکم و ألقَوْا إلیکُمْ السَّلم فما جَعل الله لکم علیهم سبیلاً.)19 پس اگر [کفار] از شما کناره گرفتند و با شما نجنگیدند و طرح صلح و مسالمت افکندند در آن صورت خدا براى شما چیرگى و آزار بر آنان قرار نداده است.

    قرآن به روشنى مسلمانان را, از این که انسانى را صرفاً به خاطر اعتقادِ باطلش مورد ستم و آزار قرار دهند, نهى مى کند.

    در روایاتِ بسیارى نیز, آزار رساندن و از حد در گذشتن نسبت به کافران, مورد نکوهش و نهى قرار گرفته است.

    به چند نمونه اشاره مى کنیم: * پیامبر(ص) فرمود: (ألا مَن ظلم معاهداً او انتقَصَه أو کلَّفه فوق طاقته أو أخذ منه شیئاً بغیر طیب نفسٍ فأنا حجیجه یوم القیامه.)20 مسلمانى که بر کافرِ هم پیمان خود ستم کند و یا پیمانش را بشکند و یا او را به کارى بیش از توانش وادارد و یا به ناروایى از او چیزى بگیرد, در روز قیامت من او را بازخواست خواهم کرد.

    * على(ع) به یکى از عاملان خراج فرمود: (إیّاک ان تضرب مسلماً أو یهودیاً أو نصرانیاً فى درهم خراج.)21 مبادا مسلمانى یا یهودى یا نصرانى اى را به خاطر گرفتن درهمى خراج بزنى.

    * على(ع) سپاهى را به فرماندهى شخصى به نام معقل بن قیس, براى سرکوب گروهى شورشى به منطقه اهواز مى فرستد.

    به آنان سفارش مى کند: مسلمانان را آزار نرسانند و نیز مى فرماید: (ولاتظلم اهل الذمّه.)22 به کافرانِ هم پیمان ستم نکن.

    * على(ع) وقتى مى شنود که سپاهیان معاویه به خانه هاى مسلمانان و یهودیان درآمده اند و به زور و ستم زینتهاى زنان مسلمان و یهودى را از دست و پاى ایشان به درآورده اند, سخت ناراحت مى شود و از آزار و ستمى که بر زنان یهودى رفته است, به خشم مى آید و آن را به قدرى ناگوار مى بیند که اگر کسى از غصه آن بمیرد, او را مورد سرزنش نمى داند.23 4 .

    نیکى و احسان (لاینهاکم الله عن الذین لم یقاتلوکم فى الدّین و لم یخرجوکم من دیارکم أن تبرُّوهم وتُقسطوا الیهم.)24 خدا شما را از کسانى که با شما بر سرِ دین نجنگیدند و شما را از دیارتان بیرون نراندند, باز نمى دارد از این که به آنان نیکى کنید و با ایشان به داد رفتار کنید.

    فقیهان و اسلام شناسان برجسته که قانون اساسى جمهورى اسلامى را, پس از تبادل آرا و بررسیهاى عالمانه, به تصویب رسانده اند, با استناد به آیه بالا برخورد و رفتار نیک و دادگرانه با غیر مسلمانان را لازم دانسته اند: اصل چهاردهم قانون اساسى: (به حکم آیه شریفه: (لاینهاکم الله عن الذین لم یقاتلوکم فى الدین و لم یخرجوکم من دیارکم ان تبروهم و تقسطوا الیهم ان اللّه یحب المقسطین.) دولت جمهورى اسلامى ایران و مسلمانان موظفند نسبت به افراد غیرمسلمان, با اخلاق حسنه و قسط و عدل اسلامى عمل نمایند و حقوق انسانى آنان را رعایت کنند.

    این اصل, در حق کسانى اعتبار دارد که بر ضد اسلام و جمهورى اسلامى ایران توطئه و اقدام نکنند.) آیاتى که از مؤمنان مى خواهد با همه مردمان (ناس) برخورد نیک داشته باشند مانند: (قولوا للناس حسناً.)25 با مردمان به نیکى سخن بگویید.

    عمومِ این آیات, کافرانِ متعهد و غیر حربى را شامل مى شود.

    به جز این آیات, آیات دیگر وجود دارد که به گونه خاص برخورد نیک با اهل کتاب را از مسلمانان مى خواهد مانند: (ولاتجادلوا اهل الکتاب الاّ بالّتى هى أحسن الاّ الذین ظلموا منهم.)26 و با اهل کتاب, جز به شیوه اى که از همه نیکوتر است بحث و گفت وگو نکنید, مگر با آن عده از آنان که ستم کردند.

    این منطق قرآن براى همیشه منطق و پیامى زنده و کاراست.

    مى گوید اگر مى خواهید با کافران ارتباط گفتارى داشته باشید که لازمه آن ارتباط رفتارى نیز هست, باید بهترین و نیکوترین روش را انتخاب کنید.

    تعبیر (أحسن) تمامِ کنشهایى که از انسان در یک گفت وگو آشکار مى شوند, در بر مى گیرد: انتخاب لفظ, محتوا, آهنگ گفتار, حرکات, نگاه و…, یعنى الفاظ مؤدبانه باشد, لحن سخن دوستانه, محتواى آن منطقى و مستدل, آهنگ صدا خالى از فریاد و جنجال و به طور کلى, برخورد با آنان از هرگونه پرخاش و هتک احترام و طعن و اهانت به دور باشد.27 جز این (مجادله أحسن) صادق نخواهد بود.

    بى گمان اگر گفتار نیکو باشد, ولى کنشهاى رفتارى, در برابر آنان, ناپسند و تحکّم آمیز باشند, از گفت وگو نتیجه اى به دست نخواهد آمد.

    در روایات نیز احسان و رفتار نیک سفارش شده است: * امام باقر(ع) فرمود: (صانع المنافق بلسانک و أخلص مودتک للمؤمن و إن جالسک یهودى فأحسن مجالسته.)28 با زبانت با منافق بساز و با مؤمن دوست خالص باش و با یهودى خوش نشین باش.

    نیکى کردن درباره غیرمسلمان تا حد کمکهاى مالى به درماندگان و مستمندانِ ایشان, رواست: * روزى على(ع) بر سر راه خود پیرمردى را دید که از مردم درخواست کمک مى کرد.

    ازحالش پرسید.

    گفتند: مردى نصرانى است فرمود: (إستعملتموه حتى إذا کبرُ و عجز منعتموه, إنفقوا علیه من بیت المال.)29 از او کار کشیدید آن گاه که پیر و ناتوان شد, او را به حال خود واگذاشتید!

    از بیت المال به او انفاق کنید.

    * روزى پیامبر(ص) با یاران نشسته بودند, جنازه اى از کنار ایشان گذشت, پیامبر به احترام جنازه بلند شدند.

    یاران نیز به پیروى از حضرت برخاستند.

    به ایشان گفتند: این جنازه یک یهودى است.

    پیامبر(ص) فرمود: (أَلَیست نفساً؟)30.

    آیا او یک انسان نبود.

    نتیجه: آن گروه از غیر مسلمانانى که به قراردادها و حقوق انسانى ملتها متعهد و پاى بندند و رفتار مسالمت آمیز با مسلمانان دارند, درمتون دینى به تمام این کسان از هر کیش و مذهبى به دیده انسانى نگاه شده و نه تنها همزیستى, مسالمت, وفاق و معاشرت با ایشان جایز دانسته شده است, بلکه برقرار کردن پیوندهاى شایسته و ابراز عواطف و احساسات نیکوى انسانى و مراعات آداب هم نشینى و انعطاف و نرمى در برابر آنان نیز, سفارش شده است.

    گزیده اى اندک ازاین گونه آموزه ها را در آیات و روایات دیدید.

    در بخشهاى بعد, به فراخور بحث, آیات و روایات دیگرى که بر جایز بودن معاشرت مسلمان با کافر دلالت دارند, ذکر خواهد شد, مانند آیاتى که خوردن از خوراکیهاى کافران اهل کتاب و یا ازدواج با آنان را بر مسلمانان روا مى شمارد ونیز روایات بسیارى که آمیختگى مسلمانان و کافران را در صدر اسلام و روزگاران بعد, نشان مى دهد, مانند: روایاتى که در آنها مسائلى چون: سلام کردن بر یکدیگر, دست دادن, بر سر یک سفره نشستن و هم غذا شدن, از ظرفهاى آنان استفاده کردن, به حمام مشترک درآمدن و… مطرح شده است.

    در روایتى با سند صحیح (وسایل الشیعه, ج1020/2) مى خوانیم که زنى مسیحى, در منزل امام رضا(ع) به عنوان خدمتکار حضور داشته است.

    بى گمان این روایات به جز بیان احکامِ خاص هرمورد, از دیدگاه بحث ما دلیلهایى استوار بر جایز بودن آمدوشد با غیر مسلمانان خواهند بود.

    سیره معصومان رفتار و روش پیشوایان دین که به عنوان سیره یاد مى شود, در صورتى که نمونه هاى مورد استناد, شرایط و ضوابط تعیین شده براى درستى و پذیرش خبر را دارا باشند, بهترین ملاک ومدرک براى استنباط و دستیابى به رأى و نظر دین است; چرا که نقل سیره, در حقیقت, تفسیر و فهم معصومان(ع) را از قرآن و وحى, به گونه مشخص در برابر ما مى نهد.

    در زندگى و سیره معصومان(ع), در باب معاشرت با کافران با انبوهى از نمونه ها به گستردگى همه ابعاد زندگى و ارتباطى که یک انسان در زمینه هاى گوناگون با دیگران دارد, روبه رو مى شویم.

    نمونه هایى که جایز بودن روابط اقتصادى با کافران را نشان مى دهند, مانند: خرید و فروش, قرض, اجازه, شرکت, رهن, مزارعه, مساقات و…, و یا نمونه هایى که جایز بودن پیوستگى در مسائل دفاعى را مى نمایاند, مانند: هم پیمان شدن براى دفع دشمن, کمک گرفتن از آنان هنگام جنگ و… و یا نمونه هاى فراوان دیگر در مسائل حقوقى که فقیهان شیعه و سنّى در بابهاى گوناگون فقه مطرح کرده اند.

    تمامى این نمونه ها حاکى از جایز بودن آمدوشدهاى فردى است.

    اکنون مجال طرح و بیان این نمونه ها نیست.

    در این جا فقط نمونه هایى یاد مى کنیم که بایستگى نگهداشت آداب معاشرت با غیرمسلمانان, از آنها دانسته مى شود.

    هنگامى که پیامبر(ص) به مدینه هجرت کرد پیمان صلح و قانون نامه زندگیِ مسالمت آمیز میان مسلمانان و یهودیان را نوشت.

    یکى از مواد آن پیمان این بود: (وانّ على الیهود نفقتهم, وعلى المسلمین نفقتهم, انّ بینهم النّصر على من حارب أهل هذه الصحیفه, وإنّ بینهم النصح, النصیحه والبرّ دون الإثم.)31 بر یهود هزینه خودشان و بر مسلمانان هزینه خودشان است و بر عهده ایشان است که یکدیگر را یارى دهند و با هر کس که با اهل این پیمان نامه بجنگد, جنگ کنند و میان خود خیرخواه باشند و نیکى و وفادارى از گناه باز مى دارد.

    از آغاز پیمان نامه تا سال پنجم هجرت, طایفه هاى یهود با مسلمانان در زندگى روزمره خویش, همه گونه پیوندهاى مورد نیاز را با یکدیگر داشتند.

    در این مدت پیامبر(ص) به همان گونه که با مسلمانان هم نشینى و آمد وشد مى کرد با آنان نیز آمدوشد داشت.

    باایشان کار مى کرد, خرید و فروش مى کرد32, هدایاى آنان را مى پذیرفت33, دعوتشان را قبول مى کرد به عیادت بیماران آنان مى رفت,34 در تشییع جنازه مردگانشان حضور مى یافت و با گشاده رویى آنان را مى پذیرفت و با آنان ابراز همدردى مى نمود و در مجالس سور آنان شرکت مى فرمود.35 تا آن جا که درمرگ عبدالله ابن ابیّ دوست و هم کار یهودیان مدینه و دشمن سرسخت اسلام, پیامبر(ص) در مراسم عزایى که از طرف یهودیان برگذار شده بود, شرکت فرمود و به یهودیان و فرزندان وى تسلیت گفت.36 * (روزى پیامبر(ص) شخصى را فرستاد تا از یک یهودى مقدارى پول قرض بگیرد.

    او رفت و پول را گرفت.

    سپس مرد یهودى خدمت پیامبر آمد و پرسید نیاز شما برآورده شد؟

    پیامبر فرمود: بلى.

    ییهودى گفت: هرگاه نیاز پیدا کردید من آماده خدمتگزارى هستم, آن چه را مى خواهید از من دریغ ندارید.

    پس پیامبر(ص) براى او دعا کرد: خداوند تو را برقرار بدارد.

    او به دعاى پیامبر, هشتاد سال زندگى کرد و موى سرش سفید نشد.)37 این گونه پیوندها و آمدوشدها, میان پیامبر(ص) و یهودیان برقرار بود تا آن که یهودیان پیمان خود را شکستند و علیه مسلمانان به خیانت و توطئه دست یازیدند.

    على(ع) در زمان حیات پیامبر(ص), در مدینه, براى معاش خویش در املاک و زمینهاى یهودیان به کار مى پرداخت و از نزدیک با آنان آمد وشد داشت.

    آن حضرت در روزگار حکومتش نیز به رعایت حقوق اهل کتاب توجه داشت و در معاشرت با آنان, اخلاق و آداب را مراعات مى کرد: * امام على(ع) در راه خود به سوى کوفه بامردى از اهل کتاب برخورد کرد و با او در مسافتى که میان آن دو مشترک بود, هم سفر شد.

    او که حضرت را نمى شناخت, پرسید کجا مى روى؟

    حضرت فرمودند: به سوى کوفه مى روم.

    با یکدیگر به راه ادامه دادند تا آن جا که مسیر کوفه از مسیر او جدا مى شد.

    ولى حضرت به راه کوفه نرفتند و به مسیرى که آن مرد مى رفت ادامه دادند.

    مرد با تعجب پرسید: مگر نگفتى به سوى کوفه مى روى پس چرا از این سوى با من مى آیى؟

    على(ع) فرمود: (هذا من تمام حُسن الصّحبه ان یشیّع الرجل صاحبه هنیئه اذا فارقه وکذلک أمرنا نبیّنا.)38 این به خاطر همراهى با توست.

    به جاى آوردن حق دوستى و همراهى آن است که وقتى مى خواهد از همراه خود جدا شود, مقدارى او را همراهى کند.

    پیامبر ما این گونه به ما دستور داده است.

    وقتى به زندگى و سیره دیگر امامانِ شیعه نیز نگاه مى کنیم, این گونه بر خوردها و همزیها با کافرانِ متعهد و هم پیمان فراوان یافت مى شود.

    تمامى این الگوهاى رفتارى که در سیره پیامبر(ص) و امامان(ع) وجود دارند, از یک سو وظیفه مسلمانان را از نظر نگهداشت آداب معاشرت در برخورد باغیر مسلمانان روشن مى کند و از سوى دیگر, در حقیقت, بیانى شفاف بر جایز بودن پیوند و آمدوشد با کافران است.

    در این جا این پرسش مطرح مى شود که آیا, آیات و روایات و سیره معصومان(ع), خاص است یاعام؟

    یعنى تنها به جواز معاشرت و نیک رفتارى با کافرانى که به عنوان اهل ذمه شناخته مى شوند, اختصاص دارد یا معاشرت با کافرانى را که به عنوان جهانگرد وارد سرزمین اسلامى مى شوند, در برمى گیرد؟

    پاسخ آن است که آیات و روایات و سیره معصومان (ع) فراگیر است.

    توضیح آن که: آیات قرآن که برجواز معاشرت باغیرمسلمانان دلالت دارند, چنانکه به برخى از آنها اشاره شد, در آنها به گونه عام, سفارش شده است که با آن دسته از کافرانى که با شما سر ستیز و عناد ندارند و خواهان صلح و آرامش هستند, به نیکى همزیستى و معاشرت کنید.

    همزیستیِ مسلمانان با کافران دوگونه است: 1 .

    کافرانى که در سرزمینهاى اسلامى زندگى مى کنند و با مسلمانان قرارداد ذمه بسته اند.

    کافرانى که در خارج از سرزمینهاى اسلامى زندگى مى کنند و با مسلمانان قرارداد صلح و متارکه جنگ دارند.

    در فقه از این نوع قرارداد به عنوان معاهده یا مهادنه یاد مى شود.

    آیات یاد شده اطلاق دارد و هر دو گروه را شامل مى شوند.

    در روایات نیز, نیکیِ معاشرت با هر دو گروه سفارش شده است: هم کافرانِ اهل ذمه و هم کافرانِ مُعاهد.

    سیره نیز عام است; یعنى پیامبر(ص) هم با کافران اهل ذمه و هم با کافرانى که اهل ذمه نبودند و از بیرون سرزمین اسلام به مدینه مى آمدند, به نیکویى برخورد و معاشرت مى کرد.

    مانند: معاشرت حضرت با یهودیان مدینه با آن که اهل ذمّه نبودند و یا معاشرت و برخورد حضرت با مسیحیان نجران و… افزون تر آن که, در این روزگار پذیرفتنِ پیمانها و قراردادهاى بین المللى و نشان دادن تعهد و پایبندى نسبت به آنها از سوى توریستهایى که وارد سرزمین اسلامى مى شوند, به مانند معاهده و پیمانى است که در گذشته میان مسلمانان و کافران بسته مى شده است.

    از همین روى توریستى که حرکت و فعالیّتى متضاد با پیمانهاى بین المللى و مورد توافق در صنعت توریسم انجام ندهد, به سان کافرانِ هم پیمان, جان و مال و حقوق انسانى او بر مسلمانان محترم است.

    بنابراین, آموزه هاى دینى که ارتباط مسلمانان و کافران را بیان مى کنند, از قاعده زمان شمولیِ اسلام بیرون نیستند; در هر روزگار و هر عصرى که زمینه ارتباط میان مسلمانان و کافران فراهم شود, آن آموزه ها درخور استناد و عمل هستند.

    از آیات و روایاتى که تاکنون بیان شد, دو اصل و قاعده کلى دانسته مى شود: 1 .

    در اسلام, پیوستگى و آمدوشد با غیر مسلمانانى که سر ستیز نداشته باشند و در اندیشه خیانت و ضربه زدن به مسلمانان و ملل اسلامى نباشند, باز داشته نشده است.

    در معاشرت باغیر مسلمانان, باید اصول انسانى و آداب و اخلاقِ انسانى را رعایت کرد و از هر گونه کنش و واکنشى که ناسازگار عدالت باشد, پرهیز کرد.

    فهم عقلى پذیرش صلح و دعوت مسلمانان به همزیستى با کافران, در شکلهاى: پیمان ذمّه, مهادنه و اَمان, به خاطر آسان گیرى است که اسلام نسبت به کفار غیر حربى روا دانسته است.

    درحقیقت, خواسته به آنان فرصتِ تفکر بدهد تا خود به انتخاب برسند.

    درمعاشرت با مسلمانان از نزدیک با آموزه هاى اسلام آشنا شوند, فرمانهاى اسلام زندگى را براى انسان شیرین مى کند, دنیاى درون و بیرون او را مى سازد, به او آرزو و هدف مى دهد و حریّت و عزّت انسانى اش را شکوفا مى کند.

    این مسایل از اسلام بر او آشکار شود و از سر انتخاب به اسلام روى آورد.

    پس, پذیرش و روا دانستن همزیستى و تحمّلِ مردمانى که به کیش و مذهب دیگر هستند, به نوبه خود, تفسیر (لااکراه فى الدین) است و پاسخى روشن به این ادعاى گزاف که اسلام دین شمشیر است.

    سپاه اسلام وقتى به سرزمینى وارد مى شد هدفش تنها آن بود که مردمان را از زیر یوغ بردگى جسمى و فکرى برهاند.

    چشم و گوش آنان را به دنیاى آزاد و فراخ متوجه کند, همین و بس.

    پس از این مرحله, آنان در انتخاب اسلام و یا پیمان وتعهد همزیستى و مسالمت با مسلمانان آزاد بودند.

    بسیارى از سرزمینهاى مسلمان نشینِ امروز, در صدر اسلام و زمان فتح, مردمانش بر کیش و مذهب خود باقى بودند, بى آن که براى اسلام آوردن آنان زور و اجبارى درکار باشد, اما کم کم با شنیدن آموزه هاى اسلام وهمنشینى با مسلمانان, جذب اسلام شدند.

    جهانگردى بستر ابلاغ دینى اگر نهضت دین خواهیِ بشر در این روزگار مورد توجه قرار دهیم و این که بشر امروز نیز از فرو افتادن در تنگناى مادیت و از دست دادنِ هویت معنوى خویش, خسته و وامانده شده و در ژرفاى فطرت خود در جست وجوى فرشته نجات است.

    در پى فرم و شکلى از زندگى است که انسان بودنِ او را تفسیر کند.

    او را از چرخه گیج کننده: (کار براى پول و پول براى کار) آزاد کند, تا عطر زندگى به مشامش برسد.

    در چنین فضا و موقعیّتى, پیوستگى و آمدوشد از راه رویکرد به صنعت جهانگردى و پذیرش جهانگرد, بى گمان بهترین شیوه براى ابلاغِ پیام اسلام است.

    زمینه اى است براى ارائه و عرضه آموزه هاى اسلام به گردشگرانى که چه بسا بسیارى از آنان در پى حقیقتند و مخاطبهایى آماده براى دریافت پیام.

جهانگردی و جایگاه آن در ایران           شرایط اقلیمی و آب و هوای متنوع در ایران و وجود مواهب فراوان طبیعی در پهنه گسترده کشور و نیز میراثهای عظیم تاریخی و تمدن چندین هزار ساله و آثار گرانبهای فرهنگی، هنری، معماری، صنایع دستی، اماکن زیارتی و متبرکه و آداب و سنن و گروه های مختلف قومی و جاذبه های مختلف زیبای طبیعی و وجود چشمه های معدنی ...

شرایط اقلیمی و آب و هوای متنوع در ایران و وجود مواهب فراوان طبیعی در پهنه گسترده کشور و نیز میراثهای عظیم تاریخی و تمدن چندین هزار ساله و آثار گرانبهای فرهنگی، هنری، معماری، صنایع دستی، اماکن زیارتی و متبرکه و آداب و سنن و گروه های مختلف قومی و جاذبه های مختلف زیبای طبیعی و وجود چشمه های معدنی شفابخش و نیز روحیه میهمان دوستی و میهمان نوازی ایرانیان همگی از عواملی هستند که اگر به ...

میهن عزیزمان ، ایران، سرزمینی است سرشار وپربرکت وازهر نظر مشحون ازقابلیت ها وجاذبه های باالقوه ا ی که می توانند این کشور را به یکی ازمهم ترین مراکز جلب مسافر درجهان تبدیل کرد. زمینه های جغرافیایی وطبیعی موقعیت جغرافیایی قرارگرفتن ایران دریکی ازحساس ترین و مهم ترین مناطق جهان، منطقه ا ی که همچون پلی ازسپیده دمان تاریخ بشری ، کانون مهم فرهنگی ، سیاسی ، اقتصادی وتمدن های مختلف جهان ...

حقوق و تکالیف جهانگردان کشورهای مختلف برای تعیین صلاحیت قضایی خود از روشهای گوناگونی بهره می گیرند .برخی از یک سیستم و برخی دیگر از تلفیق چندسیستم استفاده می کنند . بطور کلی سیستمهای ذیل در دنیا مطرح می باشند .: 1 سیستم سرزمینی بودن قوانین جزایی 2 سیستم شخصی بودن قوانین 3 سیستم حق مجازات جهانی 4 سیستم واقعیت قوانین جزایی ( 1) گفتار اول بررسی اصل قانونی بودن جرم و مجازات( در حقوق ...

کشورهای مختلف برای تعیین صلاحیت قضایی خود از روشهای گوناگونی بهره می گیرند .برخی از یک سیستم و برخی دیگر از تلفیق چندسیستم استفاده می کنند . بطور کلی سیستمهای ذیل در دنیا مطرح می باشند .: 1 سیستم سرزمینی بودن قوانین جزایی 2 سیستم شخصی بودن قوانین 3 سیستم حق مجازات جهانی 4 سیستم واقعیت قوانین جزایی ( 1) گفتار اول بررسی اصل قانونی بودن جرم و مجازات( در حقوق اسلام و ایران) در حقوق ...

با آنکه جغرافیا نیز مانند اکثر علومی که بشر را در طول تاریخ زندگی وی بر روی کره زمین کمک و هدایت کرده اند، روندی پرنوسان را پشت سر گذاشته و تا کنون که دوره شکوفائی آن است و به جامعه جهانی خدمات ارزنده ای کرده است هنوز تعریف واحدی که مورد قبول محقیقی و اهل فن باشد از ان نشده است. لازم به ذکر است که انسان از آغاز پیدایش و حرکت در جهات مختلف و بدنبال اهدافی که منجر به سیر کردن شکم ...

چکیده: بازاریابی شامل فعالیت هایی می شود که در رابطه با رساندن خریدار و فروشنده به یکدیگر برای انجام معامله ، صورت می گیرد. بازار جهانگردی بر مبنای منطقه جغرافیایی ، ترکیب جمعیتی ، نوع رفتار یا بر مبنای روان‌نگاری بخش بندی می شود. در آمیخته بازاریابی عوامل گوناگون که بر تلاش ها ی بازار یابی اثر می‌گذارند به چهار گروه اصلی طبقه بندی می شوند که عبارتند از: محصول، توزیع، قیمت و ...

حقوق و تکالیف جهانگردان کشورهای مختلف برای تعیین صلاحیت قضایی خود از روشهای گوناگونی بهره می گیرند .برخی از یک سیستم و برخی دیگر از تلفیق چندسیستم استفاده می کنند . بطور کلی سیستمهای ذیل در دنیا مطرح می باشند .: 1 سیستم سرزمینی بودن قوانین جزایی 2 سیستم شخصی بودن قوانین 3 سیستم حق مجازات جهانی 4 سیستم واقعیت قوانین جزایی ( 1) گفتار اول بررسی اصل قانونی بودن جرم و مجازات( در حقوق ...

مقدمه مسیحیت ، همانند بسیاری از کیشهای خاورزمین ، دینی بود که مخصوصا ادعای نجات بشریت را داشت ، توفیق بی مانند این دین در گرواندن جمعیت های انبوه شهرهای بزرگ روم در عصر امپراتوان به خود ،توجه مقامات رومی را به آن جلب کرد . مسیحیان چون از به رسمیت شناختن دین دولتی یا کیش پرستش امپراتور سر باز می زدند ، و چون از شرکت جستن در مراسم نسبتا سهل انگارانه آن خودداری می کردند ، خرابکار ...

      استان خوزستان  با مساحتی حدود 64236 کیلومتر مربع ، بین چهل و هفت درجه و چهل یک دقیقه تا پنجاه درجه و سی و نه دقیقه طول شرقی از نصف النهار گرینویچ و بیست و نه درجه و پنجاه و هشت دقیقه تا سیوسه درجه و چهار دقیقه عرض شمالی از خط استوا ، در جنوب غربی ایران واقع شده است. این استان از شمال غربی با استان ایلام، از شمال با استان لرستان، از شمال شرقی و شرق با ...

ثبت سفارش
تعداد
عنوان محصول