تولد ایران
از ترکیب اقوام آریایی و اقوام کهنی که پیش از آریاییها در فلات ایران ساکن بودند ملتی بهوجود آمد که در طول هزاران سال ، فرهنگ و مدنیتی شاخص ، سلسلهای از امپراتوریهای بزرگ و تمدنی تأثیرگذار را در جهان کهن به وجود آوردند .
این ملت با بهرهگیری از میراث تمدنهای کهنتر از خود نظیر بابل ، اورارتو ، آشور و ایلام ، کشوری بزرگ را بنیان افکند .اوج شکوفایی این تمدن در روزگار هخامنشیان بود .
در این زمان ، گستردهترین حکومتی که تا آن روزگار ، جهان به خود دیده بود بنیان گذاشته شد .
کشوری قدرتمند با سیستمهای اجتماعی ، اقتصادی و سیاسی مدون و فراملیتی که بعدها الگویی برای بازماندگان اسکندر و رومیان شد و جامعهی انسانی را از عصر حکومتهای محلی کوچک به دوران پرشکوه جوامع چندملیتی هدایت کرد.
گستردگی قلمرو و تنوع اعجابآور اقوامی که زیر پرچم هخامنشیان میزیستند ، از یک سو موجب اختراع شیوههای نوینی در ارتباطات ، دیوانسالاری و مبادلات اقتصادی شد و از دیگر سو نگاه انسان را به معنای فرهنگ و باورهای دینی و قومی دگرگون ساخت .
چنین بود که ایرانیان برای نخستین بار منشور حقوق بشر را در دو هزاروپانصد سال پیش به فرمان کوروش تدوین کردند و نشان دادند که چگونه میشود در برابر هر اندیشه ، باور و فرهنگی بردباری و رواداری داشت .
قوانین مدنی و قضایی ایران نیز در این دوران ، چنین نگاه باز و منعطفی را به خوبی آشکار میسازد .
قوانینی که ضمن پیروی از سیاستهای کلی حکومت هخامنشیان ، امکان آزادیهای فردی ، قومی و آیینی را برای تمامی اقوام امپراتوری محترم میشمرد.
تاریخدانان ، بسیاری از تحولات بزرگ بشری را به ایرانیان نسبت دادهاند .
«ریچارد فرای » شرقشناس وایرانشناس برجسته آمریکایی ، رواج گسترده مبادلات بر مبنای پول و سکه رابه داریوش هخامنشی نسبت می دهد ، چرا که تا قبل از آن ،اگرچه پول وجود داشته اما عمده مبادلات به صورت جنس به جنس بوده است .
این پژوهشگر معتقد است که قوانین و ساختار منظم حکومتی ایران باستان چنان دقیق و هوشمندانه بوده است که حتی فیلسوفانی یونانی ، بارها بدان اشاره میکردند و روشهای تربیتی و ساختارهای اجتماعی ایرانیان را میستودند .
بنابر پژوهشهای انجام شده قانون و حقوق رومی که بنیانی برای تمدن نوین غرب به شمار میرود ، به نوعی برگرفته از قوانین ایرانیان درعصر هخامنشیان بوده است .
عصر باستان به پایان رسید و دوران تازهای در تاریخ ایران آغاز شد ، نور الهام بخش اسلام بر ایران تابیدن گرفت ، آموزههای اسلامی با فرهنگ ایرانی در آمیخت و تمدن تازه اما نیرومندی از دل آن برخاست .
در این عصر نوین هرچند دیگر از آن امپراتوریهای مقتدر ایرانی خبری نبود ، اما ایرانیان در سایه اسلام گنجینهی عظیمی از دانش ، فنآوری ، هنر و معرفت را برای جهانیان فراهم آورند ، که گسترش و بازتاب آن در غرب ، زمینههای رنسانس و آغاز عصر خردورزی را باعث شد.
دورهی اسلامی در ایران یکی از درخشانترین فصول تاریخ جهان است .
این فصل از تاریخ ایران را فوجی از شاعران و سخنوران جهانی ، فلاسفه ، حکیمان و دانشمندان بزرگ پربار کردهاند .
پیچیدگی و عظمت این عصر را میتوان در معماری اسلامی ایران مشاهده کرد .
آنجا که آمیزهای از شکوه گنبد و منارههای بلند و دریایی از ظرافتهای خطاطی و اسلیمی در کاشیکاری ، آجرتراشی و گچبریهای مساجد متجلی شده است.
ایران سرزمین خرد
ابنخلدون دانشمند بزرگ اسلامی که ساکن شمال آفریقا و حدود مغرب و اندلس بوده است ، نکتهی مهمی را دربارهی مدنیت و جوهر قدرت ایرانیان بیان میکند او در تقسیمبندی حکومتها و تمدنها در جهان ، برترین و ماندگارترین دسته را حکومتهای عقلگرا مینامند .
او به عنوان نمونه ، از ایرانیان نام میبرد .
جالب آن است که خاستگاه ابنخلدون ، تا پیش از اسلام در سیطرهی حاکمیت روم بوده است و این دانشمند با فرهنگ و تمدن رومی به خوبی آشنا است .
با این حال نمونهای از حاکمیت خرد و عقل در جامعه را ایران میداند .
ایران و زبان پارسی
زبان پارسی یکی از کهنترین زبانهای زندهی دنیا است که ریشههای آن تا دورترین اعصار تاریخ مدنیت انسانی امتداد یافته است .
این زبان بستر شکوفایی برخی از بزرگترین تمدنهای باستانی بوده و در پی هجوم سهمگین بیگانگان ، زبانهای گوناگونی را در دل خود حل کرده است .
بسیاری از شاهکارهای جاودانهی ادبی با آن نوشته شده اند و تا قرنها فراگیرترین زبان بینالمللی مشرق زمین بوده و دامنههای نفوذش از مرکز اروپا تا باختر دور بوده است .
شاهد این مدعا نسخ متعددی از شاهکارهای ادبی پارسی است که از خاور دور تا قلب اروپا برجای مانده است.
هر کجا که مسافری بر خاک ایران پای گذارد نشانی، ردی از آنچه ما به آن می بالیم، به چشم خواهد دید.
بناهای شکوهمند، هنرهای ظریفه و طبیعت چشم نواز همه آنچه هستند که تاریخ نگاران، سیاحان و هنرمندان در آثار خود بدان پرداختهاند.
مجال پرداختن به همه ی این آثار در این فرصت کوتاه وجود ندارد،اما افتخار است ،اما از میان هزاران هزاراثر تاریخی ایران، به 8 اثرآن خواهیم پرداخت، که عبارتند از: چغازنبیل، تخت جمشید، پاسارگاد، بیستون، تخت سلیمان، ارگ بم، گنبد سلطانیه ومیدان نقش جهان.
علت انتخاب این آثار بدان جهت است که این آثار در لیست میراث جهانی یونسکو قرار دارند.
یونسکو ( UNESCO ) سازمانی آموزشی، علمی و فرهنگی ( United Nations Educational Scientific & Cultural ) وابسته به سازمان ملل متحد بوده که در سال 1945 تشکیل شده و 191 کشور عضو و مقر آن در پاریس است.
میراث جهانی یونسکو(World Heritage Site ) نیز عهدنامهای بینالمللی است که در تاریخ 16 نوامبر 1972 به تصویب کنفرانس عمومی یونسکو رسیده است.
موضوع آن حفظ آثار تاریخی، طبیعی و فرهنگی بشراست که اهمیت جهانی دارد و به همه انسان های روی زمین، بدون در نظر گرفتن نژاد، مذهب و مرزی خاص تعلق دارند.
تا سال 2007 میلادی، تعداد 851 مکان از 142 منطقه جغرافیایی در فهرست میراث جهانی به ثبت رسیده که، از این تعداد 660 مکان- فرهنگی، 166 مکان- طبیعی و 25 مکان- مختلط ( فرهنگی و طبیعی ) میباشند.
این اماکن در 5 منطقه جغرافیایی قرار دارد: آفریقا، منطقه عربی ( شمال آفریقا و خاورمیانه )، آسیا- اقیانوس آرام ( آسیا، استرالیا و اقیانوسیه )،اروپا و آمریکای شمالی ( آمریکا و کانادا ) و آمریکای لاتین وحوزه کاراییب .
معیارهای انتخاب یک اثر برای ثبت در میراث جهانی یونسکو: 1- اثرمورد نظر دستاورد یا شاهکار هنری منحصر به فرد، باشد که از نبوغ انسان نشآت گرفته است.
2- اثرمورد نظر نمایانگر تبادل ارزش های انسانی در محدوده زمانی و نیز یک حیطه فرهنگی خاص باشد ،بطوریکه این تبادل در راستای پیشرفت معماری ، بناهای یادمانی، برنامه ریزی شهری و طراحی مناظر اطراف باشد.
3- اثر مورد نظر شاهدی بی نظیر و یا حداقل استثنایی یک سنت فرهنگی خاص و یا تمدن از میان رفته باشد.
4- اثر مورد نظر نمونه برجسته یک بنا یا مجموعه ابنیه ای باشد که نمایانگر تحول در تاریخ بشر باشد.
5- اثر مورد نظر نمونه برجسته از یک سکونت گاه زیستی و یا تغییر کاربری که انسان در زمین و دریا ایجاد کرده بوده است، باشد.
این اثر همچنین باید معرف یک یا چند فرهنگ در این زمینه و یا تعامل موجود بین انسان و محیط زیست او باشد.
6- اثر مورد نظر با رویدادها، سنن زنده، افکار و اعقاید ، وهمچنین با آثار هنری و ادبی واجد ارزش جهانی منحصربه فرد، به گونه ای ملموس و بی واسطه مرتبط باشد.
7- اثر مورد نظر یک پدیده طبیعی یا تلفیقی از طبیعت و هنر باشد.
8- اثر مورد نظر نشان دهنده مراحل تاریخی کره زمین و روند حیات، فرایندهای موجود درحال پیشرفت و شکل گیری زمین باشد.
9- اثر مورد نظر نمونه برجسته ای از فرآیندهای در حال پیشرفت زیست شناسی و بوم شناسی برای تکامل زمین، آبها و اکوسیستم شامل حیوانات و گیاهان باشد.
10- اثر مورد نظر به محلی ، علمی و حفاظتی امن و طبیعی برای حفاظت از تنوع بیولوژیکی برای آن دسته از جانوران منحصر به فرد که در حال انقراض اند باشد به لحاظ علمی و حفاظتی باشد.
و اما هشت اثر ایرانی ثبت شده در میراث جهانی
هر کجا که مسافری بر خاک ایران پای گذارد نشانی، ردی از آنچه ما به آن می بالیم، به چشم خواهد دید.
یونسکو ( UNESCO ) سازمانی آموزشی، علمی و فرهنگی ( United Nations Educational Scientific & Cultural ) وابسته به سازمان ملل متحد بوده که در سال 1945 تشکیل شده و 191 کشور عضو و مقر آن در پاریس است.
و اما هشت اثر ایرانی ثبت شده در میراث جهانی گنبد سلطانیه بخش سلطانیه با وسعتی حدود 156 هکتار در ناحیه مرکزی متمایل به غرب استان زنجان بین 48 درجه و 48 دقیقه طول شرقی و 36 درجه و 36 دقیقه عرض شمالی جغرافیایی با ارتفاع 1880 متر از سطح دریا در 39 کیلومتری جنوب شرقی شهر زنجان قرار گرفته است.
سلطانیه تا چند دهه اخیر ده کوچک وکم اعتباری به شمار می رفت، اکنون با چند خیابان آسفالته و ساختمانهای نوساز در حال گسترش است و اعتبار خود را در اشتهار گنبد سلطانیه جستجو می کند.
در زمان اولجایتوـ ایلخان مغول ـ فعالیتها و اقدامات عمرانی و آبادانی دامنه وسیعتری یافت و شخص اولجایتو برلی بر آورده کردن آرزوی برادرش ـ غازان خان ـ اساس پایتختی سلطانیه را پی ریزی کرد.
پس از استقرار مغولان در ایران و پایتختی تبریز توجه آنان به سلطانیه جلب شد و این ناحیه به عنوان مرغزار برای سلاطین مغول مورد استفاده قرار گرفت.
به استناد متون تاریخی پس از مرگ ارغون ـ پدر اولجایتوـ منطقه سلطانیه در شمار یکی از اردوگاههای مهم سرداران مغول درآمد.
احتمالاٌ دفن خان مغول در کوههای سُجاس واقع در جنوب شرقی این ناحیه در این انتخاب بیتآثیر نبوده است، زیرا احتمال داشت این منطقه مورد علاقه و احترام مغولان ـ که اعتقادات پرستش اجداد در باورهایشان بود ـ قرار گیرد.
علاقه ارغون به منطقه سرسبز و خرم سلطانیه و موقعیت ویژه آن که بر سر شاهراه حیاتی جاده ابریشم قرار داشت، انگیزه ی ساخت بناهای عظیم معماری و شهرسازی را در اولجایتو زنده کرد و او پس از ایجاد شهری عظیم در سال 704 هجری قمری گنبدی با شکوه را پی ریزی کرد که پس از گذشت 700 سال در آسمان نیلگون این سرزمین پهناور می درخشد و با گذشت قرنها پس از کلیسای جامع مریم مقدس در فلورانس ومسجد ایاصوفیه در استانبول ،سومین بنای گنبدی بزرگ و با شکوه در جهان است.
اولجایتو پس از طرح شهر برای ساخت آرامگاه خود، هنرمندان، معماران و صنعتگران را از هر سو به سلطانیه آورد تا یکی از شاهکارهای عظیم معماری و هنری دنیا را بنا کنند.
اساس بنای گنبد سلطانیه در زمان غازان خان پسر آباقا و نوه هولاکو گذاشته شد.
پس از مرگ غازان، اولجایتو به وصیت پدر عمل کرد و تصمیم گرفت بنا را تکمیل کند، برای همین سلطانیه را به عنوان پایتخت انتخاب کرد و وسعت آن را از 12000 گام به 30000 گام افزایش داد.
در این میان با استفاده از نبوغ هنرمندان نخبه آن روزگار و فراخوانی آنها به منطقه سلطانیه کار ساخت گنبد را آغاز کرد.
اولجایتو نقشه گنبد را هشت وجهی نهاد و با تآثیر پذیری از مقبره سلطان سنجر در مرو و نیز بنای مقبره غازان خان و با استفاده از مهارت و ذوق و استعداد هنرمندان چیره دست چنان اثری پدیدار شد که تا آن زمان نظیرش در عالم نبود.
به استناد متون تاریخی در شهر سلطانیه ارگی وجود داشته که بنای گنبد سلطانیه در سمت جنوب غربی آن برپا شده است.
زیبایی، عظمت و آوازه بنای باشکوه سلطانیه ،سیاحان و جهانگردان زیادی را بدین سو کشانده است و هر یک از آنان ، بنا را به نوعی تفسیر کرده اند.
برخی از این جهانگردان بنا را مسجد و گروهی دیگر دژ و بعضی کلیسا و آرامگاه خدابنده نامیده اند که به دستور وی ساخته شده است.
ساختمان گنبد سلطانیه بر روی یک نقشه هشت ضلعی بنا شده است که طول هر ضلع آن 17 متر و فاصله میان وجوه خارجی آن 42 متر و ضخامت بنا حدود 40/7 متر است.
این بنا متشکل از: گنبد، مناره، تربت خانه و سردابه است.
طریقه تقسیمات در معماری داخلی و تئوری فضاهای این بنا تقارن بر گرد یک محور است که امتداد آن ما را متوجه مکه می کند.
گنبد عظیم آرامگاه اولجایتو با ویژگی دو پوشه بودن خود از نوع گنبدهای شبدری یا چیدری با مقطع تخم مرغی شکل است.
قوس این گنبد با دور بسیار تند و کشیده بنا شده و به لحاظ نوع و شکل دهانه ارتفاع و چگونگی بنای ساختمان در ایران بی نظیر است.
اجرای گنبد بر روی نقشه مربع به کمک شکنج ( فیلپوش) بدون به کارگیری قالب از مهمترین ویژگیهای معماری ساسانی است.
در طبقه سوم در زوایای هشتگانه بنا، هشت مناره ایجاد شده است که به استثنای یک مناره در ضلع شمال شرقی و نیمی از مناره زاویه شمال غربی که بخشی از کاشیکاری آن باقی مانده، بقیه مناره ها فروریخته است.
این مناره ها توخالی است و با پلکان چرخشی از بام تا سقف ایوان های طبقه سوم و نوک مناره راه پیدا می کند.
تربت خانه در ضلع جنوبی گنبد واقع است که ارتفاع آن تا طبقه دوم گنبد ادامه دارد.
درباره چگونگی استفاده از این قسمت بنا ، نظرهای مختلف وجود دارد که در اینجا مجالی برای تشریح آن نیست.
برخی از محققان ،سردابه را محل قبر پادشاه دانسته اند ، چرا که سلاطین ایلخانی به پیروی از اعتقادات و سنن ایل و تبار خویش، اجساد مردگان را در گورهای سردابه ای در زیرزمین دفن می کردند.
هنرهای کاربردی در گنبد سلطانیه عبارتند از: کاشیکاری، کاشی خشتی، آجرکاری، تزیینات آجری قالبی- مشبک یا کنده کاری، تزیینات آجری مهری، تلفیق آجر و کاشی، گچبری، نقاشی، کتیبه، تزیینات چوبی و سنگتراشی تخت جمشید: تخت جمشید 40 کیلومتر از پارسه گرد، محل کاخ کوروش، فاصله دارد.
پارسه گرد در شمال تخت جمشید در دشت مرغاب و نزدیک دره پرپیچ و خم رود سیوند است، که به رود کر می ریزد.
در مسیری تقریباً شمالی- جنوبی، 5 کیلومتر دورتر از انتهای جنوبی دره رود سیوند، در میان جلگه مرودشت صخره عظیم و تنهایی وجود دارد که همان کوه رحمت است.
این کوه در جهت شمال- شمال غربی و جنوب- جنوب شرقی قرار دارد.
داریوش فرمان داد تا بر دامنه غربی آن رو به دشت عظیم، بنای تخت جمشید را بنیان نهند.
همانطور که دشت مقابل بنا ـ مرودشت ـ و شهر کوچک نزدیک آن پارسه خوانده می شد.
بنای تخت جمشید هیچ پیوندی با جمشید روایات حماسی ندارد.
مردم اعصار، بعد از هخامنشیان شاید بدان سبب که به حفظ تاریخ واقعی خویش اهمیت نداده و آن را فراموش کرده بودند و به جای آن حماسه های عصر خویش را تاریخ می انگاشتند، جمشید را از میان شخصیت های حماسی عظیم ایرانی برگزیدند و وی را بانی این بنای شگفت آور و ویران برشمردند.
زیرا او از دیگر شخصیتهای حماسی خویش برتر و بزرگتر بود.
از این گذشته بنا به نظر پیوسته دقیق خانم دکتر مزداپور، جمشید دیوان را در اختیار داشته است و باور عموم بر آن بوده که فقط دیوان قادرند چنین شگفت بناهایی را برآورند.
ضمناً در شاهنامه نیز دیوان برای جمشید کاخی می سازند.
با کشف و قرائت سنگ نبشته های فارسی باستان و بعضی اطلاعات منابع دیگر، آشکار شده است که بنیانگذار تخت جمشید داریوش اول هخامنشی است و او در حدود 512 ق.م دستور داده این بنا را بسازند.
طول صفه تخت جمشید ، رو به دشت غربی حدود 457 متر وپهنای آن در شمال و جنوب ، یک سوم کمتر از درازای آن است.
سنگ های صفه را با ظرافت تراش داده و بدون ملات با دم چلچله هایی از سرب یا آهن آنها را به یکدیگر چسبانده اند.
تنها راه ورود به صفه و کاخ های تخت جمشید از جبهه غربی است.
در آنجا نزدیک به ضلع شمالی صفه و در دل بدنه دو رشته پلکان پاگرد روبروی هم قرار دارند.
دیوار کوتاه کنگره داری سمت بیرونی پلکان ها را می پوشاند.
عرض این پله ها 7 متر و بلندی هر پله از دیگری فقط 10 سانتیمتر است.
تعداد پله ها درهر طرف به 111می رسد.
سایر اجزای این بنای باشکوه عبارت است از: کاخ آپادانا، کاخ مرکزی، کاخ هدیش، کاخ تچر و تالارصدستون که توضیح آنها در این بحث نمی گنجد.
پاسارگاد بین دره های مهم استان فارس، دشت فسا در جنوبغربی، پسترین آنها با ارتفاع 1400 متر است.
مرودشت- گستره تخت جمشید- در نزدیکی مرکز استان 1770 متر ارتفاع دارد و پاسارگاد واقع در 53 درجه و 11 دقیقه طول شرقی و 30 درجه و 12 دقیقه عرض شمالی ارتفاعی برابر 1900 متر دارد.
بطور خلاصه کوروش برای ارتباط با بقیه سرزمین های پارس یکی از مرتفعترین و شمالی ترین دره های زادگاه خود را به عنوان پایتخت انتخاب کرد.
راه امروزی پاسارگاد از جاده اصلی اصفهان- شیراز منشعب می شود ،به آرامگاه کوروش می پیوند.
بین آرامگاه و محوطه کاخها 1 کیلومتر به سمت شمالشرقی فاصله است.
سه ساختار مجلل موجود در این محوطه- دروازه R ، کاخ S ، و کاخ p با فاصله ای حدود 200 متر یا کمی بیشتر از یکدیگر قرار گرفته اند و اعتقاد به تصادفی بودن نحوه پراکندگی آنها و سایر واحدها در یک منطقه وسیع ، این توهم را در بین متخصصان ایجاد کرده که کل نقشه نشان دهنده تشکیلات پراکنده یک اردوگاه قبیله ای است.
اولین کاخ، کاخ S هرتسفلد که اغلب کاخ بار عام نامیده می شود هنوز با تنها ستون سنگی افراشته خود با ارتفاعی بیش از 13 متر قابل تشخیص است.
پشت کاخ S معبری باستانی قرار دارد که به کاخ p منتهی می شود.
کاخ p قبل از کاوشهای باستان شناسی به خاطر تنها جرز باقی مانده آن به کتیبه سه زبانه میخی منقور به خوبی شناخته شده بود.
باز هم به سمت شمال، جاده جدید از کنار برجی می گذرد که زندان نام دارد و به طرف تختگاه بزرگی از سنگ، که ارگی از دوره هخامنشی بوده ادامه پیدا می کند.
این بنا مدتها با عنوان "تخت مادر سلیمان" شناخته می شد.
بالاخره زمین مرتفعی که این ارگ بزرگ بر روی آن قرار گرفته با برآمدگیی ارتباط دارد که محدوده مقدس و سکوهای دوگانه آن را از بقیه این محوطه باستانی گسترده جدا می کند.
آرامگاه کوروش از تمام بناهای بزرگ دیگر محوطه جدا است و بر نیمه جنوبی دشت مرغاب تسلط دارد.
این بنا در طرح خود دارای دو عامل مشخص است : یک کرسی بلند متشکل از 6 ردیف سکوی پله پله و یک جایگاه تدفین خرپشته ای ساده .
آرامگاه احتمالاً در حالت اصلی خود 10/11 متر ارتفاع داشته است.
بلافاصله پس از درگاه یک دالان کوچک بداخل آرامگاه راه دارد.
بعد از دالان ورودی ، جایگاه تدفین شامل یک اتاق ساده است که دیوارهای آن جز یک مورد ابزار محدب در زیر سقف با سنگهای هموار و تخت ساخته شده است.
بر روی اتاق تدفین و در زیر پوشش خرپشته ای یک فضای خالی وجود دارد که تقریباً تمامی فشار وارد بر مرکز دهانه سقف را برطرف می کند.
میدان نقش جهان : درباره محل این میدان و بانی آن اختلاف وجود دارد.
برخی می گفتند این میدان در زمانی پیش از صفویه بناء شده و محل آن در جای باغ چهلستون فعلی بوده است، ولی آنچه مشهور است اینکه میدان نقش جهان همان میدان امام خمینی کنونی است که میان مسجد امام و سردر قیصریه بصورت مستطیل قرار دارد.
این میدان 12 مدخل بزرگ و چند راهرو کوچک داشته و ابتدای بنای آن از 1011 هجری بوده و از زمان شاه عباس تغییراتی در وضع این میدان داده شده و از آن به بعد بنام میدان شاه معروف شده است.
در سال 1311 شمسی حوضی در میدان ساخته شد و در 1353 ه.
ق آن را راه اندازی کردند.
از آثار موجود در این میدان عمارت عالی قاپو، مسجد شاه، تالار طویله، مسجدشیخ لطف ا...
و سردر قیصریه را میتوان نام برد.
ارگ بم بم بزرگترین مجموعه خشتی جهان است که 200000 متر مربع (20 هکتار) مساحت دارد، تا حدود 200 سال پیش محل سکونت و مآمن مردم بم بوده است.
واژه ارگ عبارتست از قلعه کوچکی در قلعه بزرگ.
ارگ دارای حصاری محکم به طول 1810 متر و ارتفاعی بین 15 تا 18 متر است و 38 برج دیده بانی بر روی آن به چشم می خورد.
دورتادور ارگ را خندقی عمیق و عریض احاطه نموده که در هنگام دفاع برای مشکل نمودن عبور متجاوزان پر از آب می شده است.
ارگ بم از دو بخش اصلی حاکم نشین و عامه نشین تشکیل شده است، بخش حکومتی شامل اصطبل، قورخانه و کهن دژ می باشد، اجزای تشکیل دهنده بخش مردم نشین آن عبارتند از: 528 خانه مسکونی، بازار اصلی، تکیه مسجد جامع، مدرسه میرزا نعیم، زورخانه، عمارت ملک التجار، کاروانسرا، عمارت اعیانی، حمام عمومی، ساباط (آسایشگاه و استراحتگاه) جهودا.
اگرچه ،قدمت این بنای کهن را قریب 2200 سال ذکر کرده اند اما باز هم به درستی نمی توان زمان احداث و برپایی بزرگترین مجموعه خشتی جهان را ذکر کرد.
اما افسوس که در سپیده دم 5 دیماه 1382 قلب تپنده تاریخ به همراه ده ها هزار انسان آرزومندی که گرمای اشتیاقشان را به خاک سرد گور سپردند از حرکت باز ایستاد و داغ غمی جانکاه بر سینه همه فرهنگ دوستان این دیار و صاحبان فرهنگ و هنر جهان نقش شد.
تخت سلیمان: آتشکده ساسانی آذرگشنسب تخت سلیمان وسیع ترین تآسیسات ساسانی است که تاکنون شناسایی و از زیر خاک بیرون آورده شده است و یکی از بزرگ ترین نمادهای مذهبی، سیاسی و فرهنگی اواخر دوره ساسانی در قرن 6 میلادی به شمار می آید.
تخت سلیمان که مکانی مقدس مربوط به قرن هشتم میلادی است در 3 کیلومتری زندان سلیمان قرار دارد.
تخت سلیمان در جنوب شرقی دریاچه ارومیه در یک دره سرسبز در ارتفاع 3000 متری دامنه جنوب کوه های بالکاش واقع شده که قله 3200 متری کوه بلقیس در آن قد علم کرده است.
تخت سلیمان روی صفه ای از رسوبات آهکی، دریاچه ای به عمق بیشتر از 60 متر دارد که چشمه جوشان آن در بلندترین نقطه دره سرسبز را حاصلخیز می کند.
تخت در جهت شمالی- جنوبی 380 متر و در جهت شرقی- غربی 300 متر گسترش دارد.
این محدوده با حصاری محصور است که و از سال 1959 حفریاتی در آن صورت می گیرد.این حفریات باعث شد ،محوطه مسکونی دوره هخامنشی و استحکامات دوره ساسانی و آتشکده ها مشخص شود.
دوره میانه این محوطه به قرون 10 تا 12 میلادی می رسد.
با انقراض حکومت ساسانی در نیمه دوم قرن هفتم میلادی ،آتشکده سریعاً اهمیت خود را از دست داد.
به نظر نمی رسد که بناهای با اهمیتی در این دوره بوجود آمده باشد، ولی سرامیکهای مربوط به دوره خلفای عباسی و آل بویه یک اسکان متناوب را نشان می دهند.
کیلو متری زندان سلیمان قرار دارد.
ایلخان آباقا که مقرش مراغه بود برای بنای کاخ شکار و در عین حال اقامتگاه تابستانی اش که حدود 1270 میلادی شروع شد از دیوارهای محفوظ مانده آتشکده استفاده کرد.
جالب توجه است که طرح اصلی آتشکده برای تآسیسات کاخ شکار بیش از حد دارای اعتبار بوده است و در واقع میتوان گفت که تآسیسات کلی جایگاه مقدس در تآسیسات کاخ منعکس است.
چغازنبیل: اونتاش گال شاه ایلام حدود اواسط قرن 13 ق.م پشته وسیعی را انتخاب کرده و در آن مکانی مذهبی ساخت که به درو- اونتاش معروف شد.
این مکان در حال حاضر همان زیگورات چغازنبیل است که زوایای آن به سوی جهات اربعه است و طول هر ضلع آن 20/120 متر است.رمن گیر شمن ـ باستان شناس معروف فرانسوی می گوید: برای تعیین ارتفاع آن نسبت به کف صحن ها عدد 100 را برای مرتفع ترین نقطه تثبیت کردیم.
بدین ترتیب با کم کردن ارتفاع سطوح صحن ها از این رقم به ارتفاع امروزی برج می رسیم که 35/24 متر در بالای صحن شمال شرقی و 95/24 متر در بالای صحن جنوب غربی است که همان دروازه غربی حصار می باشد.
این زیگورات تماماً با خشت خام ساخته شده و به فاصله هر ده رج آجر یک رج آجرکتیبه دار چیده شده است.
نوشته های روی این آجرها نشان می دهند که این زیگورات را اونتاش به رب النوع این شوشیناک تقدیم کرده است.
تعداد این آجرها که هنوز هم در نمای آجری و در محل اصلی خود پیدا شده اند به 659 عدد می رسد.
بیستون در مسیر جاده همدان و کرمانشاه در 30 کیلومتری شمالشرقی شهر کرمانشاه قرار دارد.
داریوش ( 486-522 ق.م.) که سلطنت را غصب کرده بود با مهارت واستعدادی که داشت سعی کرد تا ادعاهای خود بر تاج و تخت را توجیه کند.
این تلاش ها در سنگ نوشته های بیستون و متن سه زبانه آن (پارسی باستان، ایلامی و اکدی با لهجه بابلی نو) متجلی شده است.
برای نوشتن متن پارسی باستان کتیبه 38 علامت میخی ابداع شد و گزارش کارها و تصفیه حسابهای پادشاه بزرگ در بالای صخره کنده کاری شده تا محفوظ و دور از دسترس بماند.
در اینجا نقش برجسته ای وجود دارد.
این نقش برجسته ،داریوش را در حالتی نشان می دهد که پا بر سر گئومات، دشمن اصلیش گذاشته است.
إنُه پادشاه اسیرو یاغیانی که داریوش بر آنها پیروز شده در جلوی او به ردیف ایستاده اند و نام هر یک در کنار، زیر و بالا و گاهی روی خود تصویر کنده کاری شده است.
به تصویر کشیدن اسیران جنگی از یک سو مشابه نقش برجسته های دیواری آشوری سده های 9-7 ق.م.
است و از سوی دیگر به دلیل تآثیر سبک سومری و نام های حک شده اسیران ، تفاوتهایی با هنر آشور دارد.
تنها اثری که در این محل می توان به یقین به دوران سلوکی در ایران نسبت داد تندیس هرکول بیستون است.
احتمالاٌ هرکول در اینجا با یکی از خدایان محلی ( احتمالاٌ بهرام) یکسان تلقی شده است.
این نقش برجسته نشان می دهد که پهلوان برهنه بر روی پوست خود نشسته است.
او کاسهای در دست چپ نگه داشته، یعنی درحال نوشیدن است و یاداور نقش هایی است که اغلب بر روی گلدانهای آتنی اواخر سده 6 تا میانه سده 5 ق.م.
و در تصاویر هلنی و رومی دیده می شود.
رانها بر روی پاشنه پاها قرار گرفتهاند، تیردان از درختی پشت او آویخته است، همان گونه که او در یک نقش برجسته از الئوسیس، در محلی دور از آتن به تصویر درآمده است.
پشت سر هرکول یک سنگ نوشته دیده می شود که سایبانی سنگی بر روی آن قرار گرفته است.
بنای آرامگاه بوعلی سینا، خانه ماندگار در خور صاحبخانه نامیرا برخی وجه تسمیه "همدان" را "همهدانا بودن" اهالی تعبیر میکنند که از قضا حضور آرامگاه بوعلی سینا در مرکز این شهر دیرین این اسم را بامسماتر می کند.
شماره خبر: 51 بازدید: 305 ایرامم - مدفون بودن حجهالحق شیخ الرییس شرف الملک ابوعلی حسین بن عبدالله بن سینا ، دانشمند و طبیب مشهور تمدن ایرانی -اسلامی در همدان ، یک ظرفیت فرهنگی در این شهر محسوب میشود.
تا آنجا که میتوان گفت فضا و غنای فرهنگی این سامان تا حدود بسیاری متاثر از تبرک میزبانی جسم و البته نام و آوازه شیخ الرییس، دانشی مرد عرصه حکمت ، علم و عرفان ایران اسلامی است.
اما گذشته ازاین "دفینه" فرهیخته ، نفس بنای "آرامگاه" به یک پدیدار فرهنگی و عامل فرهنگساز در همدان مبدل شده است.
شرف هر آرامگاه ناشی از جلالت آرام گرفتهای است که در آن پناه گرفته اما در مورد آرامگاه بوعلی سینا ، خود بنا شانی مستقل یافته است.
بنای اولیه آرامگاه بوعلی سینا واقع در یکی از میادین اصلی شهر همدان اگر چه مربوط به عصر قاجار است اما بنای کنونی به مناسبت هزارمین سال تولید شیخالرییس با مساحت سه هزار و این بنای زیبا اگرچه همراه با فضای سبز اطراف به فلکه پر ازدحامی در شهر مبدل شده اما ویژگیهای تاریخی آن بینندگان را مسحور کرده وبه فضای فرهنگی و تاریخی ایران قرون گذشته انتقال میدهد.
به قولی بنای آرامگاه بوعلی سینا به مفاهیم ذهنی و کتبی تاریخی که در مدارس به دانش آموزان یاد داده میشود عینیت و تجسد میبخشد.
ستونهای دهگانه با وجود محصور بودن در سازههای و فضاهای شهری پر ازدحام و همهمه مانند مراکز عرضه و فروش کالا ،مراکز اداری و بانکی و مانند آن و همچنان تلالو و انواری از فرهنگ و تاریخ ساطع میکند.
نمای آرامگاه از سنگ خارا و سطح حیاط با سه پله سرتاسری به ایوان ساختمان متصل میشود، دیوارهای سرسرا با سنگ تراورتن و کف آن نیز با سنگ خارای چکشی پوشیده شده است.
در فضای داخلی آرامگاه از طرف راست و چپ سرسرا سنگ قبرهای قدیمی بوعلی سینا و یار قدیمی وی "ابوسعید دخوک" قرار دارد.
محوطه اصلی مقبره چهارگوش است و ارتفاع برج آرامگاه از روی سقف آرامگاه این معمار که آن زمان نمای بیرونی بنای آن آراسته به سنگهای حجیم و خشن خارا و سنگ گرانیت کوهستان الوند، نمودار از کاخهای باستانی ایرانیان است.
این بنای زیبا که تلفیق سبکهای ایرانی - اسلامی با فرمهای نوین است و "هوشنگ سیحون" طراح و معمار مشهور معاصر در طراحی مجموعه این آرامگاه به دو صورت شکلی و مفهومی تاثیرپذیری فضای معمارانه از احوال و عقاید بوعلی را به نمایش گذاشته شده است.
برخی پژوهشگران بر این باورند که این طراح و معمار ایده کلی طرح خویش را از قدیمیترین بنای تاریخ اسلامی یعنی برج "قابوس بن وشمگیر" در شهر گنبد کاووس گرفته است.
قصه ساخت و طراحی این بنا به این شکل است که در آستانه آیین هزاره تولد بوعلییکی از دستگاههای متولی یک مسابقه معماری طراحی آرامگاه شیخ الرییس با پیش فرض برتری تلفیق معماری قدیم و جدید یک مسابقه معماری ترتیب داد.
طرح هوشنگ سیحون که در واقع پایان نامه تحصیلات تکمیلی وی درپاریس بود به عنوان بهترین برگزیده شد و در سال سیحون در مورد ایده اصلی طرح میگوید: تمام عوامل بنا از اشکال هندسی و نمادین فراوان تشکیل شده و هر کدام مفهوم خاص خود را دارند ، مربع پایه و اساس این بنا است .
مقبره در وسط تالاری مربع شکل قرار گرفته که پله مدور و پایههای دوازده گانه برج یادبود به دور دایره پله مزار را احاطه کرده اند.
شکل بنا از خارج دارای دوقسمت است ،قسمت زیرین که در برگیرنده ورودی مقبره، کتابخانه، تالار اجتماعات و پذیرایی است.
و دیگر قسمت بالا برج یادبود بنا در میان باغی است و در اطراف آن قسمت زیرین بنا از طرف ورودی دارای ایوانی است که با از طرف دیگر بوعلی دانشمندی است بلندپایه با دانشهای متعدد فلسفه، حکمت، پزشکی، موسیقی و کیمیا که برخی او را متفکر ستون بندی و دیوار پر در قسمت زیرین نمای اصلی اشارهای است به معماری یونان قدیم و برج این ایوان یعنی انسان در راه کمال و کمال دانش همچنین از مشتقات این مربع خطوط مهم نماد در منتهی الیه به دست میآید.
شکل مربع چه در نقشه و چه در نما به صورت مختلف به کار رفته است از جمله در قسمت ورودی پنجرههای کتابخانه و سالن اجتماع هر کدام دارای سه قسمت مربعی شکل هستند که بازهم با شبکههای سنگی مربع به اجزای کوچکتر تقسیم شدهاند.
سقف ایوان در فاصله ستونها دارای فرورفتگی مربع شکل است چراغها از اجزای مربع ساخته شده تالار آرامگاه نقشه مربع دارد خود سنگ مزار در داخل یک مربع مرمری جا گرفته در بالا مصطبه برج یادبود مربعی شکل است.