دانلود تحقیق کارل یاسپرس

Word 68 KB 20247 15
مشخص نشده مشخص نشده مشاهیر و بزرگان
قیمت قدیم:۱۲,۰۰۰ تومان
قیمت: ۷,۶۰۰ تومان
دانلود فایل
کلمات کلیدی: کارل یاسپرس - یاسپرس
  • بخشی از محتوا
  • وضعیت فهرست و منابع
  • زندگی نامه

    کارل یاسپرس در سال 1883 در اولد نبورگ آلمان چشم به جهان گشود .

    دردانشگاه نخست به فراگیری حقوق و پس از آن به تحصیل پزشکی پرداخت و در سال 1909 از دانشگاه هایدلبرگ دکترای پزشکی گرفت و در بخش روان درمانی بیمارستان همان دانشگاه به پژوهش پرداخت.

    پس از انتشار نخستین کتابش درباره‌ی آسیب شناسی روانی در سال 1913 به استادیاری روانشناسی دانشکده‌ی فلسفه‌ی دانشگاه هایدلبرگ برگزیده شد.

    در سال 1919 کتاب (( روانشناسی جهانگردی)) را نوشت که در مرز روان شناسی و فلسفه بود و خود وی بعدها آن را کتابی در زمینه‌ی فلسفه هستی شمرد.

    در سال 1921 پس از رد کردن دعوت دو دانشگاه دیگر استاد فلسفه دانشگاه هایدلبرگ گردید در سال 1937حزب ناسیونال سوسیالیسم-که زمام کشور را در دست داشت- او را که به راستی فیلسوف یعنی آزاد بدور از رنگ و ریا و بیرون از دایره‌ی سلطه جویی و سلطه پذیری بود و دانشگاه را برتر از دولت و سیاست و فرقه و حزب میدانست از کار بر کنار کرد این برکناری تا سال 1945 که سال شکست آلمان و سرنگونی رژیم نازی بود ادامه یافت.

    یاسپرس پس از بازگشت به کار آموزش نخست در آلمان و پس از آن در سوییس به آموزش فلسفه پرداخت و در سال 1969 چشم از جهان فرو بست.

    از نوشته های اوست ((فلسفه))، ((فیلسوفان بزرگ))، ((آغاز و فرجام تاریخ ))، ((منطق هستی))، ((خرد و هستی)) ، ((حقیقت و رمز))، ((فلسفه و جهان)).


    فلسفه
    یکی جالب ترین مباحث یاسپرس بحث او درباره ی فلسفه است اینکه تفکر فلسفی چگونه بوجود می آید و انسان به سوی آن کشیده می شود یاسپرس به ارسطو باز می گردد و می گوید حیرت و سرگشتگی انسان در برابر جهان او را به فلسفه راهنمایی می کند پس غایت و هدف فلسفه ا از دید یاسپرس این نیست که حقیقت یا واقعیت با ذات امور را پیدا کند .


    فلسفه فی نفسه و به خودی خود با حقیقت مساوی و برابر نیست یاسپرس فلسفه را جستجوی حقیقت و به دنبال حقیقت بودن میداند به همین علت پرسش های فلسفی همیشه مهمتر از جواب های آن است فلسفه از چیزی ناشی نمی شود بلکه عین تفکر و اندیشه است اما نه هر اندیشه ای بلکه اندیشه ژرف و عمیق درباره ی حقیقت و معنای زندگی یاسپرس معتقد است که فقط میتوانیم از راه تجربه ی شخصی به تفکر فلسفی نائل شویم .


    از نظر او دامنه ی تفکر فلسفی محدود به هیچ چیز نیست بلکه همه ی قلمروهای تفکر بشری را در بر میگیرد از انسان گرفته تا جهان و خدا و زندگی بشری همه جزو قلمرو تفکر فلسفی به حساب می آیند خدا هم یکی از موضوعات و مسائل فلسفی است اما موضوع فلسفه وجود(هستی) است وجود ،همه ی این موضوعات و مسائل را در بر میگیرد .


    علاوه بر این فلسفه به خود انسان نظر خاص دارد و جنبه های وجود انسان را مورد پژوهش قرار میدهد .


    از نظر یاسپرس فلسفه چیزی نیست که حرف نهایی آخر را بزند و تکلیف همه چیز را روشن کند بلکه فلسفه همواره راه را نشان میدهد و هم فیلسوف و هم فلسفه همواره در راه هستند پایانی برای تفکر فلسفی نیست.

    یاسپرس به کل تاریخ فلسفه چون یک خط رمز می نگرد و اهمیت زیادی به تاریخ فلسفه می دهد و بسیاری از اندیشه هایش بر آمده از فیلسوفان قبلی است در این میان کانت و کی یر کگورد اهمیت بیشتری دارند ولی یاسپرس برای نیچه و کی یر کگورد ( البته با توجه به تفاوت های آشکار این دو فیلسوف )‌ ارزش زیادی قائل است و آنان را با دیدی یکسان می نگرد((آنان همه ی حد و مرزهایی را که تا آن زمان مسلم انگاشته می شد پشت سر نهادند وجود تازه ای آفریدند )) ، ((آنان بگونه ای باشکوه با نفوذ کردن به کل زندگی به یاری فلسفیدنی بس جدی بی آنکه آموزش هایی بدهند یا تصویری از جهان عرضه کنند جهان تازه ای از اندیشه به روی انسان گشودند )) ، ((هیچ یک از آنان جهانی برپا نکرد و چنین می نماید که هر دوی آنها همه چیز را ویران کردند _ به یاری آنان بود که ما از غفلتی که شاید حتی با خواندن نوشته های فیلسوفان بزرگ نیز از بین نمی رفت بیرون آمدیم )).
    این بیرون آمدن از غفلت یعنی بیدارشدن نکته ی اصلی فلسفه یاسپرس است کار فلسفه شناختن جهان نیست بلکه بیدار کردن انسان است انگیزه رو کردن به شناخت جهان و خدا همانا به خود آمدن و دریافتن خویشتن است.

    به همین جهت در فلسفه ی یاسپرس انسان مهمترین جایگاه را دارد و درباره ی هر چیزی که می اندیشد در انتها نسبت آن را با انسان بررسی می کند .


    انسان در نظر یاسپرس انسان موجودی پیچیده و اسرارآمیز است حقیقت انسان تنها آنچه بظاهر مشاهده می شود نیست مطالعه درباره ی انسان انواع فراوانی از معرفت را به ما عرضه می کند اما معرفتی از انسان به عنوان کل ارائه نمی دهد .

    حقیقت این است که انسان برای خود به دو صورت قابل دسترسی است به عنوان موضوع تحقیق و به عنوان وجودی که از چنان آزادی برخوردار که در دسترس تحقیق نیست در یک حالت به عنوان اوبژه تصور می شود اما در حالت دیگر به عنوان غیراوبژه که انسان است و هنگامی از آن آگاه می شود که آگاهی اصیل از خود را به دست آورد .انسان اساسا" بیش از آن چیزی است که می تواند درباره ی خودش بداند .

    ویژگی های انسان 1- اصالت فرد : مهمترین ویژگی انسان این است که وی (شخص) و (فرد) است این اندیشه تحت تاثیر کی یر کگورد است و معتقد است وقتی انسان اندیشه و رفتار خود را هم چون یکی از مردم _عضوی از جامعه در نظر گرفت از هستی اصیل تهی شده است این اندیشه در مقابل با هگل و مارکس است .

    2- انسان و حس کنجکاوی : دانش بشر از سرچشمه ای غیر مادی نیرو می گیرد که همین عشق به کنجکاوی است .

    3-آزادی و انتخاب 4-ارتباط با دیگران: هر فردی فقط در ارتباط با دیگران وجود دارد و به تنهایی هیچ است و در ارتباط است که انسان خود می شود و هستی خود را باز می یابد .

    در این بحث انسان شناسی یاسپرس ویژگی های انسانهای بزرگ رادر کتاب (فیلسوفان بزرگ) معرفی می کند و معتقد است انسان بزرگ از جهت خصلتهای ذاتی یگانه است و دارای رسالت و پیامی خاص برای جهانیان می باشد _ دارای استقلال درونی است و با دیگران ارتباط دارد .

    انسان های بزرگ 1- کسانی که برای بشریت نقش تعیین کننده ای داشته اند_ سقراط - بودا - کنفوسیوس – عیسی.

    2- اندیشمندانی که مطالعه ی آثارشان فکر آدمی را تعالی می بخشد و انسان را به معراج فکری میکشد مثل افلاطون- کانت 3-بزرگانی که در قلمرو شعر و تحقیق و در زندگانی عملی صاحب افکار برجسته بودند مثل: داستایوسکی- مارکس وبر- دو اندیشه‌ی بنیادی در یاسپرس که تحت کانت و کی یرکگورد است.

    الف اموراحاطی (فرا گیرنده) و ب وضعیت های مرزی (سامانی) امور احاطی (فراگیرنده) ازنظر یاسپرس مهمترین این امور جهان _ انسان _ خدا است یاسپرس اساس مباحث فلسفه را در ذیل عنوان حقایق یا امور احاطی مورد بحث قرار می دهد و امور احاطی با بحث وجودشناسی ارتباط دارند اینها حقایقی هستند که ما نمی توانیم به عنوان یک امر ابژکتیو آنها را در نظر بگیریم و با اصول عقلانی آنها را بشناسیم شناخت علمی برای رسیدن به معرفت یقینی درباره ی این امور کفایت نمی کند و اصلا" این شناخت درباره ی این حقایق ناقص است البته یاسپرس مانند کانت به علم توجه زیادی دارد و آن را از بنیاد های فلسفه ی خود می شمرد و حتی تاکید میکند که امروز بی علم حقیقتی در کار نیست ولی نادیده گرفتن حد علم و بر کشیدن توضیح علمی انسان و جهان را تا پایه یک فلسفه و جهان نگری، پندار خطا می شمارد و آن را خرافه می نامد.

    یاسپرس در این بحث تحت تاثیر کانت است و مانند او معتقد است که وجودشناسی( بود ) ناممکن است.

    در شناخت علمی انسان جزیی از جهان است و همواره محدود و دارای منظر خاص خود است یعنی آنچه که ما می شناسیم در یک افق خاص است و علوم مختلف هر کدام درباره ی موضوع خاصی به ما شناخت می دهند .

    انسان از یک عالم شخصی و نفسانی نمی تواند کل را بشناسد مثلا" جهان چون کل ، انسان، خدا اینها امور هستند که نشناختنی هستند - تصور جهان چون کل ممکن نیست - ما همواره با بخشهایی از جهان رو به رو هستیم به موضوعات مختلف شناخت علمی پیدا می کنیم ولی این شناخت به ذات نیست بلکه روابط است .

    از نظر یاسپرس اکتشاف جهان هیچ گاه پایان نمی یابد - انسان به جهان به گونه های بی شمار می تواند بنگرد و با جهان بینی های مختلف سیر اکشافات و اختراع خود را ادامه دهد این وضع و خصوصیت ناشی از دو امر است: 1-بی کرانی جهان ماده 2- نامتناهی بودن روح انسان، انسان هرچه را بشناسد باز چیزهایی برای شناختن باقی مانده است ،پس آنچه را که جهان مینامیم تصوری راهنما برای ذهن ماست جهان ما به ازایی عینی و واقعی در خارج ندارد .

    آنچه انسان را از دیگر چیزهای جهان متمایز می کند این است که او چون یک کل هیچ گاه نمی تواند موضوع شناسایی باشد درست به همان سان که کل جهان نیز نمی تواند به صورت موضوع در آید دانستن چیزهایی درباره ی انسان شناختن نیست درست به همان سان که دانستن چیزهایی درباره ی جهان نیز شناختن جهان نیست دانش فراگیر درباره ی انسان چیزی نیست جز پندار خطا.

    وضعیت های مرزی در ذیل بخش بعدی توضیح داده می شود.

    از نظر یاسپرس انسان دارای چهار نحوه ی وجودی است: 1- دازاین (که به آن وجود تجربی گفته می شود) انسان در مقام وجود تجربی به عنوان شی‌ای که درزمان و مکان و میان سایر چیزها قرار دارد مطرح می شود.

    انسان در این مرحله با موجودات عینی رابطه ای بر اساس رفع نیازهای طبیعی و زیستی دارد و این ارتباط جزئی و انضمامی است.

    وجود تجربی یا دازاین موضوع علم تجربی است به بیان دیگر دازاین با مفهوم علمی جهان سر و کار دارد شناخت دازاین مبهم و نامعین است و این شناخت از طریق علم میسر است به همین خاطر فرد اصالت ندارد - انسان در این سطح عاری از ارزشهای اخلاقی و دینی خواهد و فقط در جستجوی لذتهاست از انگیزه ها و گرایش های متعالی و دیگر خواهانه عاری است.

    2- آگاهی به طور کلی: انسان در این وضع می خواهد به موجودات مختلف آگاهی پیدا کند و پیدایش علوم مختلف هم نتیجه همین کوشش است.

    انسان در این مرحله کلی و انتزاعی می اندیشد در این سطح از وجود تفکر متافیزیکی درک عمق دین و ارزیابی هنر ...

    امکان پذیر نیست ما فقط با واقعیات محاسبه پذیر و معین سر و کار داریم.

    در این مرتبه فهم روابط ذاتی حقایق مجردی که در ریاضیات مطرح است امکان پذیر است و آگاهی کلی مفاهیم را اختراع می کند.

    متعلق به همه و مشترک میان انسانها است و منحصر به کس خاصی نیست .

    3- روح: انسان در این مرحله می خواهد صورت معقول بر موجودات اطلاق کند پیدایش متافیزیک در این مرحله نتیجه همین کوشش است مشکل متافیزیک از وقتی است که می‌خواهد بدون لحاظ حقیقت احاطی موجودات را تفسیر معقول کند.

    در سطح روح هر فردی عضوی از کل جامعه است روح خالق ایده است.

    ما ایده هایی از ماده - زندگی - روح - خدا داریم که زمینه ساز افکار ماست.

    4- اگزیستانس: با فراتر رفتن انسان از تفکیک سوژه و ابژه و با التفات به نسبت با امر متعالی است که ظهور می یابد اگزیستانس همان (من) است تا وقتی که به صورت موجودی عینی هم چون یک شی تلقی نشده باشد انسان نباید در سه سطح قبلی باقی بماند بلکه باید به سطح اگزیستانس برسد.

    اگزیستانس رابا تجربه های عادی نمی توان تجربه کرد باید با آزادی و انتخاب آن را متحقق ساخت انسان در مرحله اگزیستانس انتخاب می کند و تصمیم می گیرد که چیست.

    ابتدا از محیط و شرایط احساس امنیت می کند و پرسشی ندارد ولی نوعی احساس شکست و عدم امنیت در اوضاع پیرامونش او را به اگزیستانس خاص خود ملتفت می کند موقعیت هایی در زندگی انسان به وجود می آید که او را متوجه مرزها و محدودیت های خویش می‌کند که به آنها وضعیت های مرزی می گوید انسان موقعیت های عادی را می تواند تغییر دهد و مطابق خواست خود از آنها استفاده کند ولی در چهار موقعیت احساس می کند که نمی تواند آنها را تغییر دهد و با اموری گریزناپذیر رو به رو است : 1- مرگ 2- رنج 3-پیکار 4- گناه.

    انسان در وضعیت های مرزی شکنندگی شرایط بیرونی حیات را تجربه می کند و به دریافتی عمیق نایل می آید مرگ همیشه با انسان است مرگ موقعیتی است که دازاین خود را در تهدید می بیند و انسان به اصل هستی خویش رجوع می کند و اصل اگزیستانس که امر متعالی است به نحوی بر او رخ مینماید .

    رنج- پیکار- گناه مقتضای حیات انسان است در اغلب اوقات انسان از این موقعیت ها غفلت میکند ولی استقبال از این احوال باعث این تجربه می شود که شرایط بیرونی سست است و انسان با امر متعالی احساس وابستگی می کند و این تجربه با جهش اگزیستانسی بدست می آید یعنی از سطح دازاین به سطح اگزیستانسی رسیدن با انتقال شخص به اگزیستانس در این عرصه مفاهیم کارآیی خود را از دست می دهد کلمات فقط نشانه هایی برای اشاره به مسیری که باید طی شود هستند .

    اگزیستانس در وضعیت تصمیم گیری است که خود را می یابد و خود را نامشروط و آزاد تلقی می کند .

    اگزیستانس از سویی در زمان است و در خود سر چشمه ای جاودان میابد که منشا اندیشه و عمل است.

    واکنش اگزیستانس در مقابل موقعیت های گریز ناپذیر می تواند منجر به تحقق اگزیستانس در کلیت آن باشد (نسبت و ارتباط) در ساخت اگزیستانس مقوله ای بنیادین است .

    اگزیستانس در تحقق بخشیدن به خویش در نسبتی خاص با دیگران است آنچه در تاریخ جست و جوی حقیقت نامیده شده است جز در نسبت و ارتباط بین دو اگزیستانس ممکن نیست البته این نسبت ورای نسبت های معمول انسان و دیگر موجودات است یاسپرس از این نسبت ها به نسبت های اگزیستانسیل تعبیر می کند در همین نسبت ها حدود افراد تعیین می شود و حقیقت آنها تقوم می یابد .

    جهت گیری اگزیستانس سوی امر متعالی است از این جهت یاسپرس شبیه کی یر کگورد است.

    امرمتعالی امر متعالی در یاسپرس همان خداست ولی نه خدای ادیان و شرایع .یاسپرس بجای خدا ترانسندنس را به کار می برد .

    امر متعالی ابژکتیو و عیان نیست ، فرد یگانه آنگونه که در دین مورد خطاب و سؤال قرار میگیرد نیست، اصلا" خدایی که با اصول عقلی قابل اثبات و استدلال باشد نیست .

    قلمرو ایمان- امر متعالی- مسولیت و اختیار کاملاً از قلمرو شناخت و اندیشه و مفهوم جداست.

    هرآنچه به عنوان خدا مانع درک آزادی انتخاب و ایفای مسولیت شود امر متعالی نیست.

    ایمان تجربه ای است که در آن هیچ کس نمی تواند جای دیگری را بگیرد ،تجربه ای است که هیچ کس نمی تواند آن را به دیگری منتقل کند.

    ایمان هر شخص و تعالی ای که برای او حاصل شده تنها از آن اوست و هیچ کس دیگر در آن نمی تواند شریک شود.

    امر متعالی تنها با اگزیستانس و آن هم با واسطه رمز قابل تجربه است، امر متعالی مساله‌ای نیست که یکبار برای همیشه حل شود بلکه همیشه مساله باقی می ماند انسان در صورت آمادگی یعنی آزاد بودن می تواند این ندا را بشنود .ندای امر متعالی به گوش هر کس که به مرحله اگزیستانس رسیده باشد می رسد.

    امر متعالی محیط بر همه موجودات است پس به ادراک نمی آید ولی وجود رمز و قدرت انسان برای رمز خوانی و رمز دانی او را به نحوه ای تجربه و ادراک امر متعالی توانا می کند.

    رمز نحوه وجود دارد که امر متعالی را به حضور کنونی در می آورد.

    رمز زبان هستی است و دریافت رمز تنها برای انسان هستی دار ممکن است.

    یاسپرس اینگونه دریافت را نتیجه ارتباط معنوی یعنی هماهنگی و همدلی می داند (رمز گفتگو است) (رمز، حضور کامل بودن است) (در رمز است که هستی ما به روی بدون گشوده و از آن سرشار می گردد* و سرانجام (تنها آنکس که رمز را دریابد انسان می شود).

    رمز دریافتی و نگریستنی است نه آموختنی رمز حتی پس از فهمیده شدن نیز به کنار نهادنی نیست زیرا در هر باز خوانی چه بسا معنایی تازه و ژرف تر می باشد.

    تاریخ تلقی خاص یاسپرس از انسان و نسبت او به وجود امر متعالی و دیگران باعث پیدایش تصویری جذاب از تاریخ شده است .

    به نظر یاسپرس تاریخ بنیادی ترین مقوله برای نیل انسان به خود آگاهی و شناخت سرچشمه های ذات اوست .

    به نظر او چهار دوره ی اصلی را می توان در تاریخ انسان تشخیص داد؛ 1- دوره های بسیار دوری که از آن اطلاع کافی نداریم .

    دوره غیر مستندی که اولین قدم ها برای پیدایش ابزار و استفاده از زبان و آتش در آن برداشته شده است .

    2-دوره ی پیدایش تمدن های بزرگ در نقاط مختلف عالم در فاصله قرون 50 قبل از میلاد تا 30 قبل از میلاد .

    3- دوره ی محوری (Achsenzeit ) که حدود پنج قرن قبل از میلاد است و پیامبران و متفکران بزرگی در سرزمین های تمدن خیز شرق پدید آمدند .

    کنفوسیوس و لائوتسه در چین، اوپانیشادها و یودا در هند ، زرتشت در ایران ، فلاسفه بزرگ یونانی مثل هراکلیت و پارمیندس و افلاطون و انبیاء در فلسطین .

    4- دوره ی پس از دوره محوری که تاکنون به درازا کشیده است .

    در این دوره بزرگ ترین تحول سرنوشت ساز ، پیدایش علوم و تکنولوژی جدید است .

    مهم ترین دوره ، دوزه ی محوری است که تمامی مقولات اساسی سازنده حیات ما شکل می گیرد انسان به واسطه ی متفکران و پیامبران بزرگ به سرچشمه های ذات خویش راه یافت .

    منابع 1- تقریری از فلسفه های اگزیستانس دکتر علی اصغر مصلح پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه ی اسلامی چاپ اول 1384 2- درآمدی به فلسفه دکترمیرعبدالحسین نقیب زاده انتشارات طهوری چاپ هفتم 1383 3- پدیدار شناسی و فلسفه های هست بودن ژان وال _ روژه ورنو ترجمه دکتر یحیی مهدوی انتشارات خوارزمی چاپ اول 1372 4- فلسفه معاصر اروپایی بوخنسکی ترجمه دکتر شرف انتشارات علمی و فرهنگی چاپ سوم 1383 5- اندیشه هستی ژان وال ترجمه باقر پرهام کتابخانه طهوری 6- شش متفکر اگزیستانسیالیست ه.ج بلاکهام ترجمه حکیمی نشر مرکز چاپ چهارم 1382 7- زندگی نامه ی فلسفی من یاسپرس عزت الله فولادوند نشر فرزان چاپ اول 1374 8- خدا و انسان در فلسفه یاسپرس دکتر نصری نشر آذرخش 9- کوره راه خرد یاسپرس ترجمه مهبد ایرانی طلب نشر قطره 1378 10- انسان و هستی بهرام جمال پور نشر هما 1371

کارل یاسپرس در سال 1883 در اولدنبورگ آلمان چشم به جهان گشود ، در دانشگاه نخست به فراگیری حقوق و پس از آن به تحصیل پزشکی پرداخت و در سال 1909 از دانشگاه هایدلبرگ دکترای پزشکی گرفت و در بخش روان درمانی بیمارستان همان دانشگاه به پژوهش پرداخت پس از انتشار نخستین کتابش در سال 1919 کتاب « روان شناسی جهان گری ها » را نوشت که در مرز روان شناسی و فلسفه بود و خود وی بعد ها آن را ...

کارل یاسپرس در سال 1883 در اولد نبورگ آلمان چشم به جهان گشود . دردانشگاه نخست به فراگیری حقوق و پس از آن به تحصیل پزشکی پرداخت و در سال 1909 از دانشگاه هایدلبرگ دکترای پزشکی گرفت و در بخش روان درمانی بیمارستان همان دانشگاه به پژوهش پرداخت. پس از انتشار نخستین کتابش درباره‌ی آسیب شناسی روانی در سال 1913 به استادیاری روانشناسی دانشکده‌ی فلسفه‌ی دانشگاه هایدلبرگ برگزیده شد. در سال ...

منابع آزمون کارشناسی ارشد تاریخ فلسفه غرب: ترجمه نویسنده نام کتاب دکتر سید جلال الدین مجتبوی پاپکین کلیات فلسفه محمدعلی فروغی سیر حکمت در اروپا دکتر سیدجلال الدین مجتبوی کاپلستون ج 1یونان و روم دکتر محمد حسن لطفی بورمان افلاطون دکتر علی مرادداودی ژیلسن روح فلسفه در قرون وسطی جزوات دکتر اعوانی فلسفه قرون وسطی دکتر احمد احمدی دکارت تاملات در فلسفه اولی دکتر غلامرضا اعوانی دکارت تا ...

تأملی کوتاه درباره فلسفه وجودی عمدتاً فلسفه معاصر غربی را به دوجریان کلان تحلیلی تجربی واروپایی قاره ای تقسیم می کنند . شاید به گزاف نگفته باشیم که بعد از مارکسیسم اگزسیتانیالیزم بیشترین تأثیررا درغرب داشته است . بنیان گذاراین مکتب سورن گرکگورعارف بزرگ دانمارکی است که برای اولین بارخودرا به عنوان فیلسوف وجودی معرفی کرد ! اگرچه اگزسیتانیالیزم به عنوان یک مفهوم ونگرش بیشتروجود ...

کارل هاینریش مارکس (به آلمانی: Karl Heinrich Marx) (زاده ۵ مه ۱۸۱۸ در تریر، پروس - درگذشته ۱۴ مارس ۱۸۸۳ در لندن، انگلستان) متفکر انقلابی، فیلسوف، جامعه‌شناس، تاریخ‌دان و اقتصاددان آلمانی و از تاثیرگذارترین اندیشمندان تمام اعصار است.[۱][۲][۳] او به همراه فردریش انگلس، مانیفست کمونیست[۴] (۱۸۴۸) که مشهورترین رساله تاریخ جنبشهای سوسیالیستی می‌باشد را به طبع رساند. وی همچنین، مولف ...

کارل مارکس فیلسوف سوسیالیست آلمانی در سال 1818 متولد شد او صاحب آراء و افکار تازه در اقتصاد، سیاست و اجتماع بود و یکی از موجدین مکتب سوسیالیست افراطی به شمار می آید. کتاب مشهور سرمایه CAPITAL خلاصه ایست از آراء و عقاید مارکس. وی به دستیاری انگلس نخستین مانیفست کمونیسم را تدوین کرد و خود موسس اولین کنگره بین المللی کمونیسم گردید. فلسفه او که به مارکسیسم مشهور است بر اساس ...

مقدمه دموکراسی از مفاهیمی است که از زمان پریکلس، که آن را «حکومت مردم» تعریف کرد، تا امروز که در مجامع نظریه پردازی غرب به ویژه امریکا، تحکیم و گسترش آن کارْ ویژه اصلی و تخصصی دولت معرفی می شود، تحولات زیادی داشته است. مجادلات و مباحثات مخالفان و موافقان دموکراسی درباره ضعف ها و مزایای این شیوه حکومت، موجب شکل گیری رساله ها و کتب فراوانی شده است. مفهوم دموکراسی بسیار پیچیده تر ...

کمتر کسی را سراغ داریم که با نام ماشین بنز آشنا نباشد و رویای داشتن آن را در سر نپروراند. بنز اولین خودرویی است که با سوخت بنزینی به حرکت درآمد. خالقش پسری بودخلاق و بااستعداد که در خانواده‌ای فقیر به دنیا آمد. پدرش تعمیرکار ومکانیک موتورهای اتومبیل بود و پسرش عاشق تحصیل و علم. کارل بنز علی‌رغماین که پدرش بسختی معاش زندگی‌اش را تامین می‌کرد، توانست به همت والدینشبه تحصیل ادامه ...

واکنش های تاریکی در این بخش به این موضوع می پردازیم که مولکول های پرانرژی چگونه برای تولید ترکیبات قندی یا کربوهیدرات ها مورد استفاده ‌گیاه قرار می گیرند. الف- چرخه کلوین: در سالهای بین 1946 تا 1953 سه تن از دانشمندان به نامهای ملوین کلوین، جیمز بشام و آندروبنسون راه متابولیکی تبدیل گازکربنیک به قند را در گیاهان کشف کردند. آنها این کار را از طریق پیگیری از بین رفتن گازکربنیک ...

تاریخچه نساجی پارچه ایرانی که امروز نا مرادی گریبانش را گرفته روزی برای خود سرور و سالاری بوده است .ایرانیان نخستین ملتی هستند که به صنعت نساجی (پارچه بافی ) پی بردند و در هیچ جا بهتر از صنعت نساجی نمی توان که روح کنجکاوی تازه جو و پیشرفت خواه ایرانی را دید. برای اگاهی از تاریخ پیدایش صنعت ریسندگی و بافندگی بایستی به همراه باستانشناسان و محققین به درون غارها برویم و از روی اثار ...

ثبت سفارش
تعداد
عنوان محصول