دانلود تحقیق یادگار خشکسالی های باغ

Word 106 KB 20037 26
مشخص نشده مشخص نشده ادبیات - زبان فارسی
قیمت قدیم:۱۶,۰۰۰ تومان
قیمت: ۱۲,۸۰۰ تومان
دانلود فایل
  • بخشی از محتوا
  • وضعیت فهرست و منابع
  • پیشگفتار:
    «و عشق را خداوند آفرید»
    من در این تحقیق سعی بر این داشتم که تحلیلی از مجموعه داستانهای کوتاه از کتاب میرزای بزرگ علوی گرد آورک.

    این کتاب نتیجه راهنمایی های دوستان بخصوص اساتید عزیز خانم مریم رئیس دانا بوده است.
    اعتقاد من بر این است که راه تجربه و تحقیق همیشه باز است.


    ادبیات کودکان و نوجوانان:
    1384: سبک عیار (تحلیل و تلخیص سبک عیار)، انتشارات کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان)
    1383: قصه دیگچه و ملاقه (یک داستان) نوشته میشائیل انده، انتشارات کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان
    کارهای فرهنگی:
    1381: شرکت در سمینار جهانی ادبیات داستانی کیش افراشت داستان مهمان هر شب از مجموعه داستان از عشق و مرگ)
    1382: تدریس داستان در خانه فرهنگ در قم
    تدریس داستان و عناصر داستان در دانشکده ادبیات دانشگاه تهران
    داور جشنواره داستان کوتاه در اصفهان
    1383: تدریس داستان و عناصر داستان در دانشکده ادبیات دانشگاه تهران
    دلاور جشنواره کوتاه ادریبهشتگان در تفرش
    داور جشنوراه داستات کوتاه شهر در مشهد
    داور جشنواره داستان کوتاه کردادگان در استان لرستان
    داستانخوانی و سخنرانی در انسیتو گوته در مونیخ
    داستنخوانی و سخنرانی در ایتراتور مدکشتات در برلین
    1384: تدریس داستان و عناصر داستان در دانشکده ادبیات دانشگاه تهران .


    1381: نفرین شدگان (رمان)، انتشارات نگاه (نامزد دریافت جازه مهرگان برای بهترین رمان سال 1381) (نامزد دریافت جایزه اصفهان برای بهترین رمان سال 1381)
    1382: با لبان بسته (مجموعه داستان)، نشر ثالث (برنده لوح تقدیر بهترین مجموعه داستان سال 1382 جشنواره یلدا) (نامزد دریافت جایزه نویسندگان و منتقدان مطبوعات برای بهترین مجموعه داستان سال 1382) (نامزد دریافت کتاب سال وزارت ارشاد برای بهترین مجموعه داستان سال 1382)
    1484: عنکبوت (مجموعه داستان)، انتشارات قصیده سرا
    آثار ترجمه:
    1377: اندوه عیسی (مجموعه هفده داستان و یک نمایشنامه) نوشته ولفگانگ برشت، انتشارات مکاه، (چاپ دوم، 1380، انتشارات نقش خورشید)
    1380: میراث (رمان) نوشته هاینریش بل، انتشارات نقش خورشید
    نان مقدس (یک داستان) نوشته هانس بندر، ناشر تجربه
    1382: چاپلین (زندگی و آثار چارلی چاپلین)، نشر علم
    1383: زیباترین افسانه های جهان (همراه با علی عبداللهی)، نشر ثالث
    1384: چه کسی از ویرجینیا وولف می ترسد (نماشینامه) نوشته ادوارد آلبی، انتشارات قصیده سرا

    سیامک گلشیری در سال 1347 در اصفهان متولد شد.

    تحصیلاتش را تا سطح کارشناسی ارشد زبان و ادبیات آلمانی ادامه داده، فعالیت ادبی اش را به طور جدی از سال 1371 آغاز کرد.
    سیامک، پسر احمد گلشیری، مترجم و برادرزاده هوشنگ گلشیری، داستان نویس فقید است.
    آثار:
    اولین مجموعه داستانش «از عشق و مرگ» در سال 1377 منتشر شد.

    در همان سال مجموعه آثار ولفگانگ برشت در یک جلد با نام «اندوه عیسی» با ترجمه او منتشر شد.

    در سال 1379 مجموعه داستان «همسران» و رمان «میراث» اثر هانریش بل را همان سال انتشارات نگاه منتشر کرد.

    در سال 1380 دو رمان دیگر از او منتشر شد: «شب طولانی» و «مهمانی تلخ».

    در سال 1381 رمان «نان آن سالها» اثر هاینریش بل را ترجمه کرد که انتشارات نقش خورشید منتشر کرد.

    رمان دیگر او «نفرین شدگان» توسط انتشارات نگاه روانه بازار کتال شده است.
    آثار تالیفی:
    1377: از عشق و مرگ (مجموعه داستان)، نشر مرکز
    1378: همسران (مجموعه داستان)، انتشارات نگاه، (چاپ دوم، 1382، نشر علم) (نامزد دریافت جایزه یلدا برای بهترین مجموعه داستان سال 1379)
    کابوس (رمان)، انتشارات نگاه
    1380: شب طولانی (رمان)، انتشارات نگاه
    مهمانی تلخ (رمان)، انتشارات نقش خورشید (چاپ دوم، 1381، چاپ سوم، انتشارات 1383، انتشارات قصیده سزا) (نامزد دریافت جایزه مهرگان برای بهترین رمان سال 1380)

    1381: نفرین شدگان (رمان)، انتشارات نگاه (نامزد دریافت جازه مهرگان برای بهترین رمان سال 1381) (نامزد دریافت جایزه اصفهان برای بهترین رمان سال 1381) 1382: با لبان بسته (مجموعه داستان)، نشر ثالث (برنده لوح تقدیر بهترین مجموعه داستان سال 1382 جشنواره یلدا) (نامزد دریافت جایزه نویسندگان و منتقدان مطبوعات برای بهترین مجموعه داستان سال 1382) (نامزد دریافت کتاب سال وزارت ارشاد برای بهترین مجموعه داستان سال 1382) 1484: عنکبوت (مجموعه داستان)، انتشارات قصیده سرا آثار ترجمه: 1377: اندوه عیسی (مجموعه هفده داستان و یک نمایشنامه) نوشته ولفگانگ برشت، انتشارات مکاه، (چاپ دوم، 1380، انتشارات نقش خورشید) 1380: میراث (رمان) نوشته هاینریش بل، انتشارات نقش خورشید نان مقدس (یک داستان) نوشته هانس بندر، ناشر تجربه 1382: چاپلین (زندگی و آثار چارلی چاپلین)، نشر علم 1383: زیباترین افسانه های جهان (همراه با علی عبداللهی)، نشر ثالث 1384: چه کسی از ویرجینیا وولف می ترسد (نماشینامه) نوشته ادوارد آلبی، انتشارات قصیده سرا سیامک گلشیری در سال 1347 در اصفهان متولد شد.

    تحصیلاتش را تا سطح کارشناسی ارشد زبان و ادبیات آلمانی ادامه داده، فعالیت ادبی اش را به طور جدی از سال 1371 آغاز کرد.

    سیامک، پسر احمد گلشیری، مترجم و برادرزاده هوشنگ گلشیری، داستان نویس فقید است.

    آثار: اولین مجموعه داستانش «از عشق و مرگ» در سال 1377 منتشر شد.

    در همان سال مجموعه آثار ولفگانگ برشت در یک جلد با نام «اندوه عیسی» با ترجمه او منتشر شد.

    در سال 1379 مجموعه داستان «همسران» و رمان «میراث» اثر هانریش بل را همان سال انتشارات نگاه منتشر کرد.

    در سال 1380 دو رمان دیگر از او منتشر شد: «شب طولانی» و «مهمانی تلخ».

    در سال 1381 رمان «نان آن سالها» اثر هاینریش بل را ترجمه کرد که انتشارات نقش خورشید منتشر کرد.

    رمان دیگر او «نفرین شدگان» توسط انتشارات نگاه روانه بازار کتال شده است.

    آثار تالیفی: 1377: از عشق و مرگ (مجموعه داستان)، نشر مرکز 1378: همسران (مجموعه داستان)، انتشارات نگاه، (چاپ دوم، 1382، نشر علم) (نامزد دریافت جایزه یلدا برای بهترین مجموعه داستان سال 1379) کابوس (رمان)، انتشارات نگاه 1380: شب طولانی (رمان)، انتشارات نگاه مهمانی تلخ (رمان)، انتشارات نقش خورشید (چاپ دوم، 1381، چاپ سوم، انتشارات 1383، انتشارات قصیده سزا) (نامزد دریافت جایزه مهرگان برای بهترین رمان سال 1380) بسمه تعالی همسران سیامک گلشیری استاد: سرکار خانم رئیس دانا دانشجو: سمیرا قبادی بهار 1385 دانشکده ولی عصر (عج) فهرست مطلب «پیشگفتار» خداوند متعال را شکر می کنم که توانسته ام در این ترم تحقیق با راهنمایی استاد خانم مریم رئیس دانا به انجام رسانم.

    از همه عزیزانی که مرا در گردآوری این تحقیق کمک کردند کمال تشکر را می نمایم.

    این تحقیق دارای 5 داستان کوتاه از چهار نویسنده معاصر ایران است که مورد تحلیل قرار گرفته است.

    امیدوارم مورد توجه خوانندگان قرار گیرد.

    «فهرست» نوع عشق: بچه ها از سر و کله هم بالا می رفتند و ت حیاط دنبال هم می کردند، می ریختند و می پاشیدند و سر به سر من می گذاشتند و می خواستند بفهمند تو بقچه من چیه اونا هم مثل بزرگتراشون می خواستند از بقچه من سردربیارن.

    خواهر رخشنده تو ایوان می نشست و قاه قاه می خندید و موهای وز کردشو پشت گوش می گذاشت.

    با بچه ها هم صدا می شد و می گفت: خانوم بزرگ تو بقچه چی داری؟

    اگه خوردنیه بده بخوریم!» و من می گفتم: «به خدا خوردنی نیس.

    خوردنی تو بقچه من چکار می کند؟» چارراهی بود شبیه میدونچه، گود و تاریک که همیشه او جا می نشستم.

    کمتر کسی از اون طرفا رد می شد و گدائیش زیاد برکت نداشت و من واسه ثوابش این کارو می کردم.

    موقعیت اجتماعی زن: اول حضرت معصومه را زیارت کردم و بعد بیرون در بزرگ حرک، چارزانو نشستم و صورتمو پوشوندم و دستمو دراز کردم طرف اونایی که بریا زیارت اومدند.

    نتیجه عشق: بقچمو باز کردم.

    اون نون خشکارو ریختم جلوی شمایل و بعد خلعتمو درآوردم و نشانشون دادم.

    نتیجه عشق: کودک گفت: همونا!

    دوتا نیستن، یکیش عکسه که توی شیشه اونوری افتاده.

    مرد اندکی بعد کودک را زمین گذاشت و رفت به تماشای آبگیرهای دیگر مکان: ماهی ها پشت شیشه آرام و آویزان بودند، پشا شیشه برایشان از تخت سنگها، آبگیری درست شده بود که بزرگ بود و دیواره اش دور بود و دوریش در نیمه تاریکی می رفت.

    دیواره روبرو از شیشه بود.

    در هر سو از این دیواره ها آبگیری بود که نمایشگاه ماهی های جور به جور و رنگارنگ بود.

    هر آبگیر را نوری از بالا روشن می کرد.

    نور دیده نمی شد، اما اثرش روشنایی آبگیر بود.

    موقعیت اجتماعی مرد: کدخدا گفت: مشدحسن که توده نیست، رفته سیدآباد عملگی زمان: زن مشدی حسن که آمد بیرون آفتاب تازه زده بود.

    خصوصیات خواهری زن: زن دکتر قدکوتاه بود و لاغر، آن قدر لاغر و رنگ پریده که انگار همین حالا می افتد.

    مکان: خوب، زمستان، اگر برفا بیفتد گرگها می آیند طرف آبادی.

    هر سال همین طور است.

    زمان: ظهر پنج شنبه خبر شدم که دکتر برگشته و حالا هم مریض است.

    داستان گداداستان ماهی و جفتشداستان گاوداستان گرگداستان مهمان ناخوانده ردیفاسم کتاباسم داستاناسم نویسندهنوع عشقاسم شخصیت اول مرداسم شخصیت اول زن1یادگار خشکسالی های باغگداغلامحسین ساعدیعشق پیرزن گدایی کردن و بقچه ای که همراه خود داشت و چیزی که داخل بقچه بود «اونام مثل بزرگتراشون...» ص 383 از خط اول تا آخر پاراگرفا 2سید اسداللهخانوم بزرگ موقعیت اجتماعی مردموقعیت اجتماعی زنخصوصیات ظاهری مردخصوصیات ظاهری زننتیجه عشقمکانزمان-گدا ص 380 پاراگراف اخر از خط سوم تا آخر.--بازشدن درب بقچه و برملا شدن چیزهای داخل آن.

    ص 393 پاراگراف آخرخونه سید اسدالله در قم- اسم ناشرسال چاپنوبت چاپخلاصه داستانانتشارات نیلوفرزمستان 1376اولیه ماه نشده، سه دفعه رفتم و برگشتم، صبح در خونه سید اسدالله بودم.

    عزیز خانم منو که دید گفت: «خانوم بزرگ مگر نرفته بودی».

    گفتم: «اومدم یه وجب خاک بخرم.

    خوابشو دیدم مه رفتنی ام.» همون جا تو دهلیز دراز کشیدم و به خواب رفتم، صبح پا شدم، می دونستم که عزیز چشم یددن منو نداره نماز خوندم و از خونه اومدم بیرون و رفتم حرم حضرت معصومه.

    چارزانو نشستن و صورتمو پوشوندم و دستمو دراز کردم.

    تو خونه سید عبدالله دلشون برام تنگ شده بود.

    سید با زنش رفته بوده، بچه ها هم مثل بزرگتراشون می خواستند بفهمند تو بقچه من چیه.

    می گفتند: «خانم بزرگ، تو بقچه چی دارد.

    اگه خوردنیه، بده بخوریم!» فردا آفتاب نزده سر و که عبدالله و رخشنده پیدا شد.

    رخشنده جا خورد و اخم گرد.

    گفتم: «می خوای بزنم برم».

    نزدیکای ظهر رسیده ده.

    ده همه چیزش خوب بود ولی نمی تونستم صدقه جمع کنم.

    یه روز یه درویش پیری اومده تو ده، شمایل بزرگی داشت که فروخت به من.

    خونه و زندگی مو همره جمع کرده گذاشته بودم منزل امنیه آغا.

    عصر بود که رفتم از زیرزمین بوی ترشی سیر و سرکه کپک می اومد.

    گفتم: «یه دونه از این بقچه ها بهم بده می خوام شمایلم پرده درست کنم.» امینه گفت" بچه ها راضی نیستند، میان و باهام دعوا می کنند.

    اومدم بیذون.

    دیگه کاری نداشتم تو خیابونا و کوچه ها ولو بودم و بچه ها دنبالم می کردند.

    از اون روز به بعد دیگه حال خوشی نداشتم.

    زخم داخل دهنم بزرگ شده تو شکمم آویزان بود.

    دست به دیوار می گرفتم و راه می رفتم.

    یه روز بی خبر رفتم خونه امنیه در باز بود و داشتند خونه زندگیمو تقسیم می کردند.

    به سر و کله هم می پریدند، یه دفعه کمال منو دید و داد کشید همه جمع شدند دور من.

    جئواد آقا گفت: «بقچه تو باز کن می خوام ببینم اون تو چی هست.

    بقچمو باز کرم.

    اون نون خوشکارو ریختم جلو شمایل و بعد خلعتمو درآوردم، مگاه کردند و روشونو کردند طرف دیگه.

    کمال پسر صفیه با صدای بلند به گریه افتاد.» ردیفاسم کتاباسم داستاناسم نویسندهنوع عشقاسم شخصیت اول مرداسم شخصیت اول زن2یادگار خشکسالی های باغماهی و جفتشابراهیم گلستانعشق کرد به ماهی ها--موقعیت اجتماعی مردموقعیت اجتماعی زنخصوصیات ظاهری مردخصوصیات ظاهری زننتیجه عشقمکانزمان----جدایی کودک گفت: همونا!

    ...

    ص 257 2 خط آخرآبگیر ماهی ها پشت شیشه آرام و ...

    ص 255 از خط 1 تا 8- اسم ناشرسال چاپنوبت چاپخلاصه داستانانتشارات نیلوفرزمستان 1376اولمرد به ماهی ها نگاه یم کرد.

    ماهی ها پشت شیشه آرام و یکنواخت بودند.

    انگار پرنده بودند.

    مرد در ته دور دو ماهی را دید که با هم بودند.

    اکنون سرهاشان کنار هم بود و دم هایشان از هم جدا.

    ماگهان جنبیدند و رو به بالا رفتند و دوباره سرازیر شدند و باز کنار هم ماندند.

    مرد اندیشید.

    هرگز این همه یکدمی ندیده بود.

    هر ماهی برای خود شنا می کند.

    دو ماهی شاید از بس با هم بودند، همسان بودند یا شاید چون همسان بودند هم دم بودند.

    پیرزنی که دست کودکی را گرفته بود آمد.

    زن خواست کودک را بلند کند زورش نرسید.

    مرد زیر بغل کودک را گرفت و بلند کرد.

    مرد به کودک گفت: «ببین اون دوتا چه قشنگ با همن!» کودک پرسیده بود: «کدوم دوتا».

    مرد گفت: «اون دوتا را میگم، ببین» و با انگشت اشاره کرد.

    کودک گفت: «همونا!

    دوتا نیستن، یکیش عکسه که توی شیشه اونوری افتاده» ردیفاسم کتاباسم داستاناسم نویسندهنوع عشقاسم شخصیت اول مرداسم شخصیت اول زن3یادگار خشکساهای باغگاوغلامحسین ساعدیعشق مشدحسین به گاومشد حسنمشدی طوبا موقعیت اجتماعی مردموقعیت اجتماعی زنخصوصیات ظاهری مردخصوصیات ظاهری زننتیجه عشقمکانزمانعمله – کارگر---مرگ معشوق (گاو) ص 353 خط اولروستاصبح ص 352 خط اول اسم ناشرسال چاپنوبت چاپخلاصه داستانانتشارات نیلوفرزمستان 1376اولیکدفعه صدای گریه زن مشدی حسن را از کنار استخر شنیدند که فریاد می کشد: «ای وای،ذ وای، خاک به سرم شد!» زن مشدی حسن با گوشه چادر اشکهایش را پاک کرد و گفت: «گاو!

    گاو!» اسلام پرسید: «گاو؟

    گاو چی شد؟» زن مشد حسن گفت: «گاو مش حسن دیشب مرده» زن مشد حسن دوبالره گفت: آخه من چکار کنم؟

    اگه مشدی حسن برگردد و ببیند که گاوش مرده جابجا می افتد و سکته می کند.

    اسلام گفت: «عیالش بهش میگه که گاو دررفته و اسماعیل رفته که گیرش بیاره.

    گاو وسط طویله افتاده بود.

    اسلام گفت: «مشدی خانوم، چاهتون کجاس؟» زن مشدی حسن گفت: «اون گوشه س».

    خاکها را که برداشتند و سنگها را که کنار زدند چاه بزرگی بود، مشدی حسن وقتی آمد تیو خونه، عباس و خواهرش نشسته بودند پیش زهنش و گرم صحبت بودند.

    اسلام که مشدی حسن را دید گفت: «مش حسن، کی اومدی؟» مش حسن گفت: «همین الان اومدم، زنیکه به گاو آب نداده، حیوون خدا داره از تشنگی می میره.» اسلام گفت: «مکه بهت نگفت دیشب دررفته؟

    - اسماعیل رفته سراغش.» مشد حسن شروع کرد به دویدن و فریاد می کشد: «دروغ می گه، گاو من در نمیره.» مشدحسن کنار در طویله واستاد و بو کشید و گفت: «درنرفته، گاو من همینجاس، هوا که روشن شد، مشدی حسن عرق ریزان و نعره کشان دوان دوان از صحرا آمد طرف خانه اش و دوید طرف طویله و خود را رساند دم آغل و لبه کاهدان را چسبید.

    کله اش را توی کاهدان فرو برد پا به زمین می کوبد و نعره می کشد.

    ردیفاسم کتاباسم داستاناسم نویسندهنوع عشقاسم شخصیت اول مرداسم شخصیت اول زن4یادگار خشکساهای باغگرگهوشنگ گلشیری-دکتراختر موقعیت اجتماعی مردموقعیت اجتماعی زنخصوصیات ظاهری مردخصوصیات ظاهری زننتیجه عشقمکانزمان-دکترمعلم نقاشی-زن دکنر قدکوتاه و لاغر بود و ...

    ص 487 پاراگراف دوم تا خط دوم-ده ص 488 پاراگراف سوم خط اولظهر پنجشنبه ص 487 خط اول اسم ناشرسال چاپنوبت چاپخلاصه داستانانتشارات نیلوفرزمستان 1376اولخبر شدیم که دکتر برگشته و حالا هم مریض است.

    این دفعه هم با زنش رفته بود مشهد.

    اما راننده باری که دکار را آورده بود گفته: «فقط دکتر توی ماشین بود.

    زمستان اگر برف بیفتد گرگها می آیند طرف ابادی.

    زن دکتر سر نترسی دارد و دکتر تریف کرد که یک شب، که از خواب پریده دیده کنار پنحره نشسته، روی یک صندلی.

    زن می گفته که: «نمی دانم چرا این همه ش می آید و روبروی این پنجره.

    فردا خود زن با ماشین اداره مدرسمو گفت: اگر نقاشی بچه را بهش بدهیم حاضر است کمکی بکند.

    قرار چهارشنبه صبح را گذاشتیم.

    شنبه از بچه ها شنیدم که توی قبرستان تله گذاشته اند.

    فردا خبر آوردند که تله کنده شده.

    دنبال خط تله را گرفته بودند.

    پیدایش کرده بودند.

    اما زن دکتر به صدیقه گفته بود که «خودم دمدمای صبح دیدمش که آن طرف نرده ها نشسته.

    این که گرفتند حتماً سگی، دله گرگیف چیزی بوده» عصر چهارشنبه دگنر رفت شهر.

    زنش صبح سر ساعت آمد مدرسه و به بچه ها نقاشی تعلیم دادذ.

    اما آخر طرح سگ، آن هم سگهای معمولی، برای بچه های دهاتی چه لطفی دارد؟

    ردیفاسم کتاباسم داستاناسم نویسندهنوع عشقاسم شخصیت اول مرداسم شخصیت اول زن5یادگار خشکساهای باغمهمان ناخوانده در شهر بزرگبهران صادقی-آقای رحمان کریم- موقعیت اجتماعی مردموقعیت اجتماعی زنخصوصیات ظاهری مردخصوصیات ظاهری زننتیجه عشقمکانزمانکارمند اداره----تهران- اسم ناشرسال چاپنوبت چاپخلاصه داستانانتشارات نیلوفرزمستان 1376اولدر شهر بزرگ مهمان ناخوانده ای به دیدار آقای رحمان کریم آمد.

    آقای رحمان که قرار بود با پرویزخان به سینما بروند تمامی برنامه هایی که برای اون روز چیده بود با آمدن مهمانش از شهرستان به هم خورد.

    و در فکر این بود که یه طوری کریم و از ماندن در تهران منصرف کنند.

    که در آخر وی را پیشمان کردند و به شهرستان رفت.

مقدمه این شهر دارای قدمت تاریخی زیادی است و به گفته بعضی از مورخان و پژوهشگران سابقه سکونت و استقرار انسان در آن به هزاره چهارم قبل از میلاد می‌رسد و به شهادت اوراق ترایخ در طی قرون متمادی،‌دوران پر نشیب و فرازی را طی نموده و شاهد دگرگونی‌های زیادی در گذرگاههای ترایخ حیات خویش بوده است. شهری که از حیث قدمت تاریخی یکی از قدیمی‌ترین و باسباقه‌ترین شهرهای کشور باستانی ایران و جزو ...

از انروز که اهریمن بد نهاد به جنگ با هرمزد آغاز کرد ، شش هزار سال گذشته بود و درین مدت، اهرمن دوبار با (آفات و دیوان و تاریکی و بیماری و درد و نیاز و خشم و دروغ) به جهان هورمزد کمین زده و آب و خاک و گیاه و حیوان و مردم را آزار کرده بود. در سه هزار سال سوم، هورمزد برای رهایی ازین آفت ها ، زرتشت را به این گیتی فرستاد و دین و آیینهای خود را به او سپرد تا مردمان را به سوی نیکی ...

ردیف اسم کتاب اسم داستان اسم نویسنده نوع عشق اسم شخصیت اول مرد اسم شخصیت اول زن 1 یادگار خشکسالی های باغ گدا غلامحسین ساعدی عشق پیرزن گدایی کردن و بقچه ای که همراه خود داشت و چیزی که داخل بقچه بود «اونام مثل بزرگتراشون...» ص 383 از خط اول تا آخر پاراگرفا 2 سید اسدالله خانوم بزرگ موقعیت اجتماعی مرد موقعیت اجتماعی زن خصوصیات ظاهری مرد خصوصیات ظاهری زن نتیجه عشق مکان زمان ...

طراحی،اجرا و نگهداری فضای سبز ادارات و منازل و ...(چمن کاری، گلکاری،درخت کاری، هرس و...) نظارت و رسیدگی به باغها ی میوه . حفاری چاه اب قابل توجه: کارگاها وکا رخانهای صنعتی:مرغداریها:دامداریها:گاوداریها:و کشاورزان: حفاری چاه اب عمیق ونیمه عمیق کف شکنی و طراحی پارک و فضای سبز مجموعه نرم افزاری طراحی پارک و فضای سبز این مجموعه شامل 9 سی دی می باشد جدید ترین و کاملترین مجموعه آموزشی ...

شهر کاشان در حاشیه کویر در فاصله 220 کیلومتری جنوب شهر تهران و 86 کیلومتری جنوب شهر قم واقع است. مختصات جغرافیایی آن 51 درجه و 27 دقیقه طول شرقی و 33 درجه و 59 دقیقه عرض شمالی است و ارتفاع آن از سطح دریای آزاد بین 940 تا 1130 متر می‌باشد. ناحیه فین یکی از تفرجگاه‌های اطراف کاشان است و می‌توان نسبت ناحیه فین به کاشان را مانند منطقه تجریش به تهران دانست. ناحیه‌ای که باغ فین در آن ...

9 نوامبر 1904، کلات نادری ( Ms=604 ) روزنامه ایران سلطانی ( سال 57- شماره 17 ) در تاریخ 14 رمضان 1322 قمری – 22 نوامبر 1904 ، در شرح حوادث ایالت خراسان و سیستان می نویسد: روز چهار شنبه غره رمضان دو مرتبه زلزله شدیدی حادث شد. ولی بحمدالله خرابی و خسارتی وارد نیامده است. این جنر شرح این زمینلرزه در مشهد است. Atlas این زمینلرزه را در ساعت 03:28 (GMT ) با بزرگی 3.6 M و شدت Io=8-9 با ...

چکیده: با توجه به نقش و اهمیت بیمه در فعالیتهای تولیدی و تجاری و توجه سرمایه گذاران به آن و عدم آشنایی و آگاهی اغلب کشاورزان و باغداران نسبت بیمه محصولات کشاورزی و باغی، نحوه بیمه باغات در سال زراعی 81-80 مورد ارزیابی قرار گرفته است. اطلاعات و آمار مورد نیاز برای این مطالعه از صندوق بیمه محصولات کشاورزی و سازمان جهاد کشاورزی گرفته شده است. در این مطالعه به ارزیابی مختصر بعضی از ...

معرفی باغ دولت آباد یزد که یکی از باغهای بزرگ ایران و از آثار دوره زندیه می باشد دارای مرتفع ترین بادگیر شناسایی شده در ایران است. مساحت زمینهای باغ در اسناد مختلف تاریخی 2000 جریب ذکر گردیده است. مساحت کل عرصه و اعیان این باغ که محصور است حدود 40000 متر مربع می باشد. چند هکتار زمین نیز در ضلع غربی باغ به عنوان موقوفات باغ دولت آباد وجود دارند. عناصر تشکیل دهنده باغ دولت آباد ...

به نظر میرسد در دوران بارانی بین آخرین دورههای یخچالی دوران چهارم Plistocem در نجد ایران دریاچه پهناوری گسترده بوده است. این دریا با شروع عهد خشکسالی به تدریج خشک شده و اکنون در محل آن کویر بزرگ مرکزی برجاست. در اواخر هزاره ششم در سرزمین حاصلخیز رسوبی در جوار کوهستان و حاشیه کویر مرکزی اولین استقرارها در ناحیه سیلک شناسایی شده است. یکی از مهمترین عوامل این امر که موجب استقرار ...

چکیده: با توجه به نقش و اهمیت بیمه در فعالیتهای تولیدی و تجاری و توجه سرمایه گذاران به آن و عدم آشنایی و آگاهی کافی اغلب کشاورزان و باغداران نسبت بیمه محصولات کشاورزی و باغی، نحوه بیمه باغبات در سال زراعی 81-80 مورد ارزیابی قرار گرفته است. اطلاعات و آمار مورد نیاز برای این مطالعه از صندوق بیمه محصولات کشاورزی و سازمان جهاد کشاورزی گرفته شده است. در این مطالعه به ارزیابی و بررسی ...

ثبت سفارش
تعداد
عنوان محصول