دانلود تحقیق تختی

Word 246 KB 19516 20
مشخص نشده مشخص نشده مشاهیر و بزرگان
قیمت قدیم:۱۶,۰۰۰ تومان
قیمت: ۱۲,۸۰۰ تومان
دانلود فایل
کلمات کلیدی: تختی
  • بخشی از محتوا
  • وضعیت فهرست و منابع
  • او پوریای ولی نبود؛ او مبنا و معنای آزادگی است
    «او پوریای ولی نبود.

    او هیچ کس نبود، او خودش بود، بگذار دیگران را به نام او و با حضور او بسنجیم.

    او مبنا و معنای آزادگی است ...

    و هرگز به طبقهی خود پشت نکرد.» (جلال آلاحمد)

    تودر افسانهها جاوید خواهی بود.


    زمان - این جاری بیرحم - هرگز قلهی بلندت
    را نیارد شست.


    از این پس راویان قصههای پهلوانی - این
    بهین تاریخهای زندهی هر قوم - نقالان،
    تو را در قصههای خود برای نسلهای بعد
    میگویند.


    تواندر سینههای گرم خواهی زیست،
    تو با انبوه پاک مردمان خوب قلب شهر
    خواهی ماند.


    (م.

    آزرم)
    ۱۷ دی ماه مصادف است با سی و پنجمین سالگرد درگذشت زنده یاد جهان پهلوان غلامرضا تختی؛ گروه ورزش خبرگزاری دانشجویان ایران با گرامیداشت یاد و خاطرهی جاودان این اسوهی آزادگی و شرافت، فرازهایی از زندگی پرافتخار او را مرور میکند.


    امروز در نخستین بخش از این گزارش، نگاهی داریم به بخشهایی از زندگی و موفقیتهای ورزشی شادروان تختی.


    غلامرضا تختی در روز پنجم شهریور ماه ۱۳۰۹ در خانوادهای متوسط و مذهبی در محلهی خانی آباد تهران به دنیا آمد.

    رجب خان - پدر تختی - غیر از وی دو پسر و دو دختر دیگر نیز داشت که همهی آنها از غلامرضا بزرگتر بودند.

    حاج قلی، پدر بزرگ غلامرضا، فروشندهی خوار و بار و بنشن بود.

    از قول رجب خان، تعریف میکنند که حاج قلی در دکانش بر روی تخت بلندی مینشست و به همین سبب در میان اهالی خانی آباد به حاج قلی تختی شهرت یافته بود.

    همین نام بعدها به خانوادههای رجب خان منتقل شد و به نام خانوادگی تبدیل شد.


    رجب خان با پولی که از ماترک پدرش به دست آورده بود، در محل سابق انبار راهآهن زمینی خریده و یک یخچال طبیعی احداث کرده بود واز همین راه مخارج زندگی خانوادهی پرجمعیت خود را تامین میکرد.


    نخستین واقعهای که در کودکی غلامرضا روی داد و ضربهای بزرگ و فراموش نشدنی بر روح او وارد کرد، آن بود که مرحوم پدرش برای تامین معاش خانوادهی ناچارشد خانهی مسکونی خود را گرو بگذارد.





    تختی سالها بعد در آخرین مصاحبهی خود با یادآوری این ماجرای تلخ میگوید: یک روز طلبکاران به خانهی ما آمدند و اثاثیهی خانه و ساکنینش را به کوچه ریختند، ما مجبور شدیم که دو شب را توی کوچه بخوابیم.

    شب سوم اثاثیه را بردیم به خانهی همسایهها و دو اتاق اجاره کردیم.

    چندی بعد روزگار عرصه را بیشتر بر پدرم تنگ کرد تا این که مجبور شد یخچال طبیعیاش را نیز بفروشد.

    این حوادث تاثیر فراوانی در روحیهی پدرم گذاشت و باعث اختلال روحی او در سالهای آخر عمر شد.


    در چنان شرایطی، غلامرضا تنها ۹ سال به تحصیل پرداخت.

    وی خود میگوید: مدت ۹ سال در دبستان و دبیرستان منوچهری که در همان خانی آباد قرار داشت، درس خواندم، ولی تنها خاطرهای که از دوران تحصیل به یاد دارم، این است که هیچ وقت شاگرد اول نشدم، اما زندگی در میان مردم و برای مردم درسهایی به من آموخت که فکر میکنم هرگز نمی توانستم در معتبرترین دانشگاهها کسب کنم.


    زندگی همچنین به من آموخت که مردم را دوست بدارم و تا آن جا که در حد توانایی من است، به آنان کمک کنم، حال این کمک از چه طریقی و از چه راهی باشد، مهم نیست.

    هر کس به قدر تواناییش ....


    غلامرضا، ورزش را از نوجوانی آغاز کرد.

    ورزش ابتدا برای او نوعی تفنن و سرگرمی بود.

    در همان اوان، خیال قهرمان شدن، مدتی او را به وسوسه انداخت اما از همان نوجوانی که تازه به فکر باشگاه رفتن افتاده بود، اعتقاد داشت که ورزش برای تندرستی و سلامت جان و تن هر دو لازم است.

    شادروان تختی در مصاحبه​ای با اشاره به فقر و مشقت زمان نوجوانی​اش می​گوید:" با آن که علاقه​ی فراوانی به ورزش داشتم، مجبور بودم که در جستجوی کاری برآیم.

    زندگی، نان و آب، لازم داشت.

    برای مدتی به خوزستان رفتم و در ازای روزی هفت یا هشت تومان، کار کردم.

    دنیا در حال جنگ (جنگ جهانی دوم)بود، زندگی به سختی می​گذشت." آشنای حقیقی تختی با ورزش و کشتی در باشگاه " پولاد" آغاز شد.

    وی که پیش از این گودها و زورخانه​های فراوانی دیده بود و شیفته​ی تواضع و افتادگی پهلوانانی کشتی و ورزشی باستانی شده بود، برای نخستین بار در سال ۱۳۲۹ به باشگاه پولاد (واقع در خیابان شاهپور سابق) رفت و به دلیل علاقه و استعداد وافری که نسبت به کشتی نشان داد مورد توجه مرحوم "حسین رضی زاده"مدیر آن باشگاه قرار گرفت.

    تختی، خود می گوید:"رضی خان آدم خوبی بود، اگر کسی را نشان می​کرد و می​دید که استعداد کشتی دارد، دست از سرش بر نمی​داشت.

    در گرمای تابستان لخت می​شدیم و هر روز از ساعت دو بعد از ظهر تا چندین ساعت کشتی می​گرفتیم، از دوش آب گرم و حمام خبری نبود.

    کشتی گیران برای وزن کم کردن، به خزینه می​رفتند تشک​های کشتی را با پنبه پر می​کردند، اما خاک و خاشاک آن، بیش از پنبه بود." تختی که پس از بازگشت از خوزستان (مسجد سلیمان) روانه​ی خدمت سربازی شده بود، در سربازخانه با استفاده از فرصت​ها و توجهات فراهم شده، به​ویژه تشویق و حمایت دبیر وقت فدراسیون کشتی که در دژبان ارتش فعالیت داشت، تمرینات کشتی خود را بار دیگر آغاز کرد.

    تختی خود در این باره می​گوید:" وقتی در سال ۱۳۲۸ در مسابقه​ی بزرگ ورزشی (کاپ فرانسه) شرکت کردم، درهمان اولین دوره ضربه فنی شدم.

    اما تمرین​های جدی و سختی که در پیش گرفتم، مرا یاری کرد تا حقیقت مبارزه را درک کنم؛ اگر چه شور پیروزی در سر داشتم، اما کار و کوشش را سرآغاز پیروزی می​دانستم." به این ترتیب تختی با تمرین و پشتکار مثال زدنی رفته رفته خود را از میان بازنده​ها بیرون کشید و سرانجام در سال ۱۳۳۰ در وزن ششم (۷۹ کیلوگرم) به عضویت تیم ملی درآمد.

    وی در نخستین دوره​ی مسابقه​های کشتی آزاد قهرمانی جهان (هلسینکی، ۱۹۵۱) با وجود آن که هنوز ۲۱ سال داشت، نایب قهرمان جهان شد.

    درخشش خیره​ کننده​ی تختی در رقابت​های کشتی هلسینکی که در نخستین حضور او در مسابقه​های قهرمانی جهان و در فاصله​ی کمتر از دو سال از ورودش به میادین ورزشی داخلی اتفاق افتاد، بیش از هر چیز نمایانگر ایمان و تلاش و اراده​ی کم نظیر تختی و همچنین استعداد و مهارت فوق​العاده​ی او در زمینه​ی کشتی بود.

    گفتنی است در اولین دوره مسابقات قهرمانی کشتی آزاد جهان که از لحاظ تاریخی میدان معتبر و تعیین کننده​ای برای کشتی ایران و جهان بود، تیم ملی کشتی آزاد ایران با ترکیب کامل و در هر هشت وزن آن زمان حضور پیدا کرد و با کسب دو نشان نقره (محمود ملاقاسمی و غلامرضا تختی) و دو نشان برنز (عبدالله مجتبوی و مهدی یعقوبی) در نتیجه​یی درخشان و غیر قابل تصور پس از تیم​های ملی ترکیه و سوئد عنوان سوم جهان را به دست آورد.

    مسابقات سال ۱۹۵۱ هلسینکی (فنلاند) برای تختی آغاز راهی بود که طی ۱۵ سال آینده با کسب ده​ها پیروزی و فتح سکوهای متعدد قهرمانی در بزرگترین میادین بین​المللی کشتی ادامه یافت.

    شادروان غلامرضا تختی در سال ۱۳۳۱ (۱۹۵۲) در نخستین حضور خود در رقابت​های المپیک با کسب شش پیروزی و قبول یک شکست در برابر "دیوید جیما کوریدزه"از شوروی صاحب نشان نقره شد.

    وی در این مسابقه​ها توانست حیدر ظفر ترک را که سال پیش با غلبه بر تختی قهرمان جهان شده بود را شکست دهد.

    تختی در دومین دوره​ی مسابقات جهانی که در خرداد ماه ۱۳۳۳ (۱۹۵۴) در توکیو برگزار شد، در وزن هفتم (۸۷ کیلوگرم) به رقابت پرداخت که با وجود پیروزی​های درخشان و شایستگی فراوانی که از خود بروز داد با قبول یک شکست غیر منتظره در برابر "وایکینگ پالم"سوئدی از راهیابی به فینال بازماند و در نهایت عنوان چهارمی این وزن را به دست آورد.

    تختی شش ماه بعد در یک دیدار دوستانه در سوئد،« پالم» را با ضربه​ی فنی شکست داد و باخت غافلگیرانه​ی توکیو را به خوبی جبران کرد.

    شادروان تختی همچنین در سال ۱۹۵۵ در جشنواره​ی بین​المللی ورشو موفق به کسب نشان نقره شد.

    اما سومین دوره​ی مسابقه​های قهرمانی جهان (استانبول، ۱۹۵۷) تجربه​ی تلخی برای مرحوم تختی بود.

    وی که در این دوره از رقابت​ها، برای اولین و آخرین بار در وزن فوق سنگین آن زمان (۸۷+ کیلوگرم) کشتی می​گرفت، به دلیل وزن بسیار کمتر نسبت به رقیبان با دو باخت حذف شد.

    پهلوان ایران با وجود حذف شدن دراستانبول آبرومندانه کشتی گرفت و نتایجی که به دست آورد با توجه به آن که با وزن ۹۲ کیلوگرم به مصاف کشتی گیران فوق سنگین رفته بود، در مجموع غیر قابل قبول نبود.

    به عنوان نمونه «دیتریش» آلمان و «ایوان ویخریستیوک» روس، حریفان اصلی تختی در این رقابت​ها ۱۱۰ کیلوگرم وزن داشتند و علاوه بر آن در وزن خود نیز از تجربه​ی خوبی برخوردار بودند.

    در بازی​های المپیک ملبورن (استرالیا) که در آذرماه ۱۳۳۵ (۱۹۵۶) برگزار شد تختی یک بار دیگر در وزن هفتم (۸۷ کیلوگرم) به مصاف رقبایی از شوروی، آمریکا، ژاپن آفریقای جنوبی، کانادا و استرالیا رفت و با شکست تمامی حریفان اولین نشان طلای خود را به گردن آویخت.

    این برای نخستین بار بود که دو قهرمان از آمریکا و شوروی در یک سکوی معتبر جهانی پایین تر از حریف ایرانی قرار می​گرفتند.

    جهان پهلوان تختی در اسفند ماه همان سال با غلبه به مرحوم حسین نوری به مقام پهلوانی ایران دست یافت و صاحب بازوبند شد و در سال​های ۱۳۳۶ و ۱۳۳۷ نیز این عنوان را تکرار کرد.

    جهان پهلوان تختی در سال ۱۹۵۸ در بازی​های آسیایی توکیو و مسابقات قهرمانی جهان در صوفیه به ترتیب نشان​های طلا و نقره​ی این رقابت​ها را به گردن آویخت و در مهر ماه سال ۱۳۳۸ (۱۹۵۹) در چهارمین دوره​ی مسابقات کشتی آزاد قهرمانی جهان که در تهران برگزار شد سومین عنوان قهرمانی جهان خود را کسب کرد.

    " بوریس کولایف" از شوروی تنها کشتی گیری بود که با امتیاز به تختی باخت و در ۵ کشتی دیگر رقبای مجارستانی، لهستانی، فرانسوی، بلغار و ترک تختی با ضربه​ی فنی مغلوب پهلوان ایران شدند.

    تیم ملی کشتی آزاد ایران که در رقابت​های تهران با اکتفا به دو مدال طلای غلامرضا تختی و امامعلی حبیبی با وجود برخوردی از امتیاز میزبانی در حفظ عنوان سومی سال​های قبل نیز ناموفق بود در هفدمین دوره​ی بازی​های المپیک (ایتالیا، ۱۹۶۰) تا مکان پنجم رده بندی سقوط کرد.

    تختی کاپیتان تیم ملی و پر تجربه​ترین کشتی​گیر ایران که در این رقابت​ها در وزن هفتم به میدان رفته بود، پس از پیروزی در پنج دیدار با در مسابقه​ی نهایی با قبول شکست در برابر " عصمت آتلی" از ترکیه به گردن آویز نقره دست یافت.

    مسابقه​های قهرمانی جهان در یوکوهامای ژاپن میدانی فراموش نشدنی برای کشتی ایران بود.

    تیم ملی کشتی آزاد کشورمان پس از حضور در ۸ دوره مسابقات المپیک و جام جهانی در رقابت​های جهانی ۱۹۵۹ ژاپن، پرافتخار​ترین حضور خود در تاریخ کشتی را رقم زد و با دریافت پنج نشان طلا، یک نشان نقره، یک نشان برنز و یک عنوان پنجمی به مقام قهرمانی کشتی آزاد جهان دست یافت.

    جهان پهلوان تختی که دراین مسابقات در وزن ۸۷ کیلوگرم به مصاف حریفان رفته بود با حضوری مقتدرانه آخرین مدال طلای خود را به گردن آویخت.

    کشتی​گیران آزاد ایران در ششمین دوره​ی رقابت​های قهرمانی جهان در تولید وی آمریکا (۱۹۶۲) نیز حضوری شایسته داشتند.

    تیم ملی ایران اگرچه نتوانست مقام قهرمانی خود را در این مسابقات حفظ کند ولی کسب مقام سوم جهان نیز با توجه به کارشکنی​ها و ناداوری​هایی که در حق تختی و سایر کشتی​گیران ایران روا شد نتیجه​ی قابل قبولی تلقی می​شود.

    جهان پهلوان تختی در این مسابقات با حضور مقتدرانه در برابر « وان براند» آمریکایی، « مروید» روسی و « عصمت آتلی» که از قهرمانان صاحب نام وزن هفتم بودند از حیثیت کشتی ایران به خوبی دفاع کرد و در نهایت پس از تساوی با « مروید» جوان تنها به دلیل ۲۰۰ گرم اضافه وزن نسبت به حریف از دریافت نشان طلا محروم شد و به گردن آویز نقره رضایت داد.

    قهرمان ارزشمند ایران در شرایطی در این دیدارهای شرکت کرد که از بیماری خطرناکی رنج می​برد با این حال عشق به ملت ایران او را به مصاف با بزرگترین قهرمانان جهان کشاند.

    شدت بیماری تختی به حدی بود که پس از دیدار فینال سریعا به نیویورک منتقل و روز بعد در بیمارستان بزرگ نیویورک تحت عمل جراحی قرار گرفت.

    در فاصله ی سال​های ۱۹۶۲ تا ۱۹۶۶، جهان پهلوان تختی با وجود سن بالا همچنان عضو تیم ملی ایران بود.

    اما تنها در بازی​های المپیک ۱۹۶۴ توکیو شرکت کرد که در این دیدار با بد​اقبالی از کسب چهارمین نشان المپیک خود بازماند و به عنوان چهارمی جهان اکتفا کرد.

    البته جانشینان تختی در مسابقات جهانی صوفیه (۱۹۶۳) و منچستر (۱۹۶۵) از دریافت حتی یک امتیاز در وزن هفتم ناموفق بودند، این امر در کنار عشق وافری که ملت ایران به جهان پهلوان داشتند، موجی از درخواست​های مردمی و مطبوعاتی برای حضور مجدد تختی در رقابت​های جهانی را برانگیخته بود.پهلوان ۳۶ ساله​ی ایران با وجود عدم آمادگی کافی و گذشتن از مرز بازنشستگی شرکت در مسابقه​های جهانی ۱۹۶۶ (تیر ماه ۱۳۴۵) تولیدورا پذیرفت.

    تختی در مسابقات انتخابی مسابقات جهانی ۱۹۶۶ از نظر نتایج فنی و پیروزی با ضربه​ی فنی، بهترین چهره شناخته شده و به عنوان بهترین کشتی گیر وزن هفتم ایران راهی آمریکا شده بود با این حال کارشکنی​ها و برخوردهای سویی که از سوی برخی افراد و مقامات نسبت به او روا می​شد روحیه​ی او را تضعیف کرده بود.

    جهان پهلوان به هنگام عزیمت به آخرین سفر خود، در میان خیل عظیم مردمی که برای بدرقه ی او و همراهانش آمده بودند در گفت​وگو با خبرنگار " کیهان ورزشی" گفت:" هیچ چیز نمی​تواند مرا خوشحال کند، پول، مدال طلا، عشق و حتی عشق.

    نسبت به این مردمی که به فرودگاه آمده​اند، احساس شرمندگی می​کنم.

    راستی چقدر محبت بدهکارم؟

    من چرا باید کشتی بگیرم؟

    چرا باید همراه تیم مسافرت کنم، تا سبب این همه مراجعت باشم؟

    اگر پاسخ به این پرسش را می​دانستم من هم می​توانستم ادعا کنم چون دیگران هستم...

    وقتی کسی نداند چه عاملی سبب خوشحالی​اش خواهد شد، یقینا نخواهد توانست بگوید چرا کشتی می​گیرد و چرا همراه تیم مسافرت می​کند" تختی که بی​امید به مصاف تازه نفسی هاو جوانان جویای نام رفته بود، متاسفانه با بدترین قرعه​ی ممکن نیز مواجه شد به طوری که پس از پیروزی پنج بر صفر در مقابل حریفی از مجارستان به مصاف "الکساندر مدوید» و «احمد آئیک» (نفرات اول و دوم این دوره از رقابت​ها) رفت و با قبول شکست در برابر آن​ها برای همیشه با صحنه​ی کشتی خداحافظی کرد.

    منبع: خبرگزاری دانشجویان ایران - تهران مروری بر اخبار روزنامه ها در زمان مرگ تختی دل« شیر» خون شده بود!

    این تصاویری است در روزهای بعد از مرگ جهان پهلوان با صفحات اضافی و چاپ دوم و سوم.

    پرداخت اخبار در روزهای بعد از مرگ تختی در روزنامه های مختلف کاملا متفاوت است .

    بخصوص آنجا که پای احساس و عشق به تختی به میان میآید.

    علاقه به زندگی خصوصی تختی علاقه مردم به مطلع شدن از زندگی خصوصی و عادت های شخصی تختی به حدی بود که باعث شد غالب روزنامه های سال 46 توجه خود رابه این موضوع معطوف کنند .

    تا آنجا که کیهان ورزشی با چاپ عکسی از تختی هنگام خواب نوشت: حتما بالش باید به جای زیرسرش روی سرش (تختی) باشد تا بخواب برود.

    می گفت: «عادتی است که در ترکش موفق نشدم.» شکایت کیهان آن روزها به نقل از برادر تختی تیتر زد: درصورت لزوم علیه عده ای به دادگستری شکایت خواهم کرد.

    همین موضوع باعث شد تا شایعات زیادی پیرامون مرگ تختی در جامعه پیچیده شود.

    روزنامه های فرسوده به گفته مسوول نشریه کتابخانه ملی، بسیاری از روزنامه های زمان مرگ جهان پهلوان تختی به علت استفاده زیاد از سوی مردم و محققان فرسوده شده است .

    از قرار معلوم پیش بینی نکرده بودند.

    دل «شیر» خون شده بود این جمله با حروف درشت وسیاهش مثل تیری زهردار در چشمهایم می نشیند و آن را به حجم انبوهی از کاغذهای صحافی شده می دوزد که دیگر شباهتی به روزنامه ندارند، انگار که روی آنها گرد مرگ پاشیده اند.

    درست مثل همان روزهای تختی.

    36 سال پیش.

    17 دی ماه.

    همان روز بود که «کیهان ورزشی»، با عکس بزرگ و تمام صفحه و تیتر درشت برای اولین بار خبر مرگ غلامرضا تختی را به جهانیان اعلام کرد و نوشت : «اینجا، (جهان پهلوان)، برادر شما و عموی بچه هایتان آرمیده است.

    او برادر هر دختری بود.

    از هر (لیلی) خواهری می ساخت و از هر (مجنون) یک برادر.» اما خبر مرگ تختی دیر به روزنامه های دیگر رسید و آنها با تاخیری چند روزه اخبار خاموشی جاودان جهان پهلوان را چاپ کردند.

    تاخیری که بعدها معلوم شد چندان هم سهوی نبوده است.

    روزنامه اطلاعات دوشنبه روز 18 دی ماه سال 1346 یک روز بعد از مرگ تختی- در شماره 12480،تیتر اول خود را به این موضوع اختصاص داد.

    «خودکشی یک قهرمان» عنوانی بود که این روزنامه انتخاب کرد و در توضیح آن- به اشتباه یا به عمد- نوشت: «پیش از ظهر امروز تختی خودکشی کرد.» اخبار مربوط به تلخ ترین واقعه ورزشی کشور در آن روز، بیشتر حجم صفحه اول اطلاعات را در برگرفت و این روزنامه در کنار عکس های بزرگی از تختی و مردمی که پس از شنیدن خبر مرگ وی مقابل پزشکی قانونی تجمع کرده بودند، در جملاتی کوتاه خلاصه ای از علت مرگ تختی را منتشر کرد.

    «تختی در نامه ای که از خود باقی گذارده کسی را مسوول مرگ خود ندانسته است.» «خودکشی تختی با خوردن سم صورت گرفته است.»«تختی از سه روز قبل در هتل آتلانتیک اطاق گرفته و در آنجا خودکشی کرد، وی نام خود را در دفتر هتل ثبت نکرده بود.» «بعدازظهر امروز شخصی ناشناس باتلفن، مرگ تختی را به همسر او اطلاع داد و وی هراسان به شهر (تهران) آمد و ساعت یک بعدازظهر امروز تعداد کثیری از مردم پس ازاطلاع از مرگ تختی در مقابل پزشکی قانونی اجتماع کردند.» اینها بخشی از اخبار اولیه درباره مرگ قهرمان کشتی جهان بود که توجه اطلاعات را به خود جلب کرد.

    «کیهان» در این میان هنگامی خبر مرگ تختی را منتشر کرد که همه مردم از آن با خبر شده بودند.

    این روزنامه تمام صفحه اول شماره 19 دی ماه خود را با تیترها و عکس هایی از تختی پر کرد و ترجیح داد بیشتر به زندگی خانوادگی او بپردازد.

    «یادداشت های تختی از تصمیم تا...

    مرگ» تیتر نخست کیهان در این روز بود و «اختلافات خانوادگی تختی چه بود؟»، «همسر تختی: خانواده های ما به دو طبقه کاملا متمایز تعلق داشتند و این اختلافات طبقاتی با اختلاف فکری همراه بود»، «مادرزن تختی: در دعوا و مشاجرات آنها پای خودم را عقب کشیدم»، «خواهر تختی: آنها سلیقه شان با هم جور نبود.

    به دو دنیای جداگانه تعلق داشتند» سایر عناوینی بود که برای درج در صفحه اول انتخاب شد.

    کیهان همچنین تصویر آخرین دست نوشته تختی را چاپ کرد و زیر آن نوشت: «نامه تختی علت خودکشی او را روشن می کند.» متن نامه تختی در تصویر چاپ شده ناواقع است و نمی توان نوشته های آن را به طور کامل خواند اما در بخشی از آن آمده است:« ...

    خودم باور نمی کنم که ...

    زیر خاک هستم.

    چند قدمی مرگ...

    خیلی وحشتناک است.

    چاره چیست.» «کیهان» در بخش دیگری از مطالب خود درباره تختی چنین نوشت:« ...سفر بی بازگشت تختی آغاز شد.

    بدرقه کنندگانش بسیار بودند اما این بار بی امید و ماتم زده!

    دیگر انتظار برگشتن او را ندارند.

    سفری است که با سفرهای گذشته اش فرق می کند.

    این مردم هرگز نمی توانند با دسته های گل به استقبال قهرمان ملی خود بروند اما بی شک هرگز یاد تختی را از دل بیرون نخواهند کرد.» سکوت علاوه بر دیرهنگام بودن واکنش مطبوعات نسبت به مرگ تختی، پیگیری اخبار مربوط به آن نیز چندان دوام نیافت و کیهان روز بعد از آن که صفحه اول خود را به مرگ قهرمان کشتی جهان اختصاص داد، ترجیح داد سکوت اختیار کند و در تیتر نخست خود از تغییر روش جنگی ویت کنگ بنویسد.

    اما با این وجود صفحه 10 این روزنامه با دو مطلب «تختی درباره تختی سخن می گوید» و «مرگ قبل از مرگ» از جهان پهلوان تجلیل کرد.

    «تختی قبلا یک بار مرده بود و آن زمانی بود که با عشق خود، کشتی، وداع کرده بود.

    خود می دانست که قهرمانان دو بار به مرگ محکوم می شوند.

    او آن مرگ را استقبال کرده بود، چنان که این یکی را هم زودتر از حد انتظار در بر گرفت...» این بخش از مطلب کیهان ورزشی در شماره 20 دی ماه 1346 در رابطه با تختی است.

    واکنش «اطلاعات» نسبت به مرگ تختی نیز مشابه سایر نشریات بود و این روزنامه پس از 2روز، نام قهرمان کشتی جهان را از صفحه اول خود پاک کرد.

    «یک سند تازه درباره خودکشی تختی»، «در یادداشت های تختی گفته شده بود: مادر و پدرم به من گفتند ما هیچ کدام از روز اول تو را دوست نداشتیم.» و «تختی: مادرزنم افکار مرا خراب و تحقیرم کرده.

    من این دردها را باید با خودم به گور ببرم.» آخرین عناوینی بود که در رابطه با مرگ تختی تا پیش از تشییع جنازه وی در صفحه اول اطلاعات چاپ شد.

    خبری از وصیتنامه اطلاعات همچنین در صفحه 4 شماره 19 دی ماه خود متن وصیتنامه تختی را چاپ کرد: «بسم الله الرحمن الرحیم.

    سپاس خدای را که برانگیخت بندگانش بر وصیت و درود بر پیغمبر و آل او(ص).

    خدای در قرآن کریم فرموده هر شخصی که شربت ناگوار مرگ را می چشد باید برای سفر دور و دراز تهیه توشه کند.

    لذا توفیق ربانی شامل حال غلامرضا تختی فرزند رجب شماره شناسنامه 500 از بخش 5 تهران شده در حال صحت بدن و کمال عقل پس از احراز به وحدانیت خدا وصی شرعی و قائم مقام قانونی خود قرار داده برادر ابوینی آقای محمد مهدی تختی را که ثلث مالش را به مصرف دفن کفن و چهلم او برساند و مابقی این ثلث را به دو خواهر و یک برادرش بدهد و دو سوم مالش را طبق قانون بین وراث اش تقسیم کند.» تختی و هیتلر در این میان روزنامه «کیهان ورزشی» اقدام به چاپ مجدد نوشته ای از تختی کرد که وی پیش از مسابقات جهانی برای این روزنامه نوشته و چاپ شده بود.

    در مقدمه نوشته تختی آمده است: «من بیشتر وقت ها با کتاب های پلیسی و یادداشت های فاتحان و مغلوبان جنگ های گذشته خود را سرگرم می کردم و خواندن آنها همیشه اثر خوبی در روحیه من باقی گذارده، به خصوص این که هیتلررا با تمام حماقتش دوست داشتم.

    اینکه می گویم دوست داشتم نه این که خیال کنید او را آدمی لایق می دانم، نه.

    من به او احترام می گذاردم به واسطه این که بزرگترین درس زندگی را به من یاد داد که چگونه باید با دشمنان ستیز کرد و در هر راه مشکلی، به هدف رسید.» جوانمردی جوانمردی جهان پهلوان تختی نکته ای بود که تمامی روزنامه ها در سالمرگ وی بسیار به آن پرداختند.

    کیهان ورزشی در شماره17 دی ماه خود در صفحه 6 با چاپ عکس بزرگی از تختی در میان زلزله زدگان بویین زهرا نوشت: «آسیب دیدگان زلزله بویین زهرا نیز از جوانمردی و فداکاری وی بی نصیب نشدند او به اتفاق دوستان خود صندوقی در بغل گرفت و از مردم توانا استمداد کرد.

    ثمره همت و کوشش او چندین خانه بود که در جاده همدان بنا شد.» «اطلاعات» نیز این چنین از تختی قدردانی کرد: «او خورشیدی بود که غروب کرد و مردی بود که به صورت افسانه تا ابد باقی خواهد ماند.» و این حقیقتی انکارناپذیر است.

    علی رحیمی نژاد روزنامه همشهری17/10/1382

غلامرضا تختی در روز پنجم شهریور ماه ۱۳٠۹در خانواده‌ای متوسط و مذهبی در محله‌ خانی آباد تهران به دنیا آمد. "رجب خان" - پدر تختی - غیر از وی دو پسر و دو دختر دیگر نیز داشت که همه‌ آنها از غلامرضا بزرگتر بودند. "حاج قلی"، پدر بزرگ غلامرضا، فروشنده‌ خوار و بار و بنشن بود. از قول رجب خان، تعریف می‌کنند که حاج قلی در دکانش بر روی تخت بلندی می‌نشست و به همین سبب در ...

غلامرضا تختی از بزرگ‌ترین کشتی‌گیران دوران معاصر ایران است. زندگی غلامرضا تختی در روز پنجم شهریور ماه ۱۳۰۹ در خانواده‌ای متوسط در محلهٔ خانی‌آباد تهران به دنیا آمد. رجب خان (پدر تختی) غیر از وی دو پسر و دو دختر دیگر نیز داشت که همهٔ آنها از غلامرضا بزرگ‌تر بودند. حاج قلی، پدر بزرگ غلامرضا، فروشندهٔ خوار و بار و بنشن بود. از قول رجب خان، تعریف می‌کنند که حاج قلی در دکانش بر روی ...

زندگی غلامرضا تختی در روز پنجم شهریور ماه ۱۳۰۹ در خانواده‌ای متوسط در محلهٔ خانی‌آباد تهران به دنیا آمد. " رجب خان" (پدر تختی) غیر از وی دو پسر و دو دختر دیگر نیز داشت که همهٔ آنها از غلامرضا بزرگ‌تر بودند. " حاج قلی"، پدر بزرگ غلامرضا، فروشندهٔ خوار و بار و بنشن بود. از قول رجب خان، تعریف می‌کنند که حاج قلی در دکانش بر روی تخت بلندی می‌نشست و به همین سبب در میان اهالی خانی آباد ...

آدم وقتی بر و بازو،‌ قد و قواره قهرمانان و نامداران گذشته را می دید و آوازه رشادتها و پهلوانانه آنان را می شنید یک لحظه فکر می کند که سهرات یل از پشت رستم دستان و از دامان تهمینه زنده شده است همه جا توصیف دلاوری و بی باکی و پایمردی آنان در میادین بین المللی در تاریخ کشتی دنیا جاودانه و پابرجاست با توجه به اینکه شرایط و امکانات آن دوره نیز تا به امروز کلی تفاوت دارد نتیجه این است ...

گاهی دانش آموزان ودوستان درمورد تهران قدیم سوالاتی می کنند که یا تحقیق وتامل می توان به سوالات آنها کامل تر پاسخ داد لذا اینکه تهران چگونه ازدیلمی کوچک ومردمانی اندک با خانه های زیرزمینی تبدیل به شهری بی سروبن شده با آسمان خراش ها وبرج های بلند ومیلیون ها نفرمردمی که ازبام تا شام درتلاش هستند ؟ وقتی به دنبال جواب سوالات به کتاب مراجعه کنیم می بینیم که برای پاسخ به این سوالات ...

هوا گرم بود و من بدون توجه به این همه گرما خودکار را در دست گرفته بودم و مدام زیر مطالب مهم کتاب خط می کشیدم تنها امیدم این بود که بتوانم در کنکور رتبه ی خوبی به دست بیاورم و بعد هم در بهترین دانشگاه درس بخوانم و همیشه به این حرف مادرم که می گفت تو آینده ی روشنی را در پیش داری دلگرم می شدم درخت گردو با سخاوت سایه اش را به رو سرم انداخته بود من روی تخت چوبی که با هر حرکت جیرجیرش ...

کرمان، این خطه خشک و گرم، اما کهنسال و پهناور، که در طول تاریخ دراز و پرحادثه خود سمبل و مظهر مقاومت در برابر تهاجم شناخته شده و از حمله مغول ها و تیموریان گرفته تا تهاجم آغامحمدخان قاجار لطماتی سنگین دیده، یکی از قدیمی ترین کانون های مدنیت به شمار می آید که کشف دست ساخته های متنوع سنگی، سفالی و فلزی بازمانده از هزاره پنجم پیش از میلاد مسیح در تپه ها و دشت های آن همچنین به دست ...

کشور ما ایران در ناحیه‌ای کویری و کم‌ باران قرار گرفته است که تابش آفتاب در آن فراوان است و بارش باران کم، اما در این سرزمین کم باران چشم‌اندازهای کم‌نظیر و شگفتیهای خاص مناطق گرمسیر به شکل زیبایی پرورده شده است. کرمان یکی از همین مناطق کویری، اما پربرکت کشور ماست. «استان کرمان بعد از خراسان دومین استان پهناور کشور است و حدود 11 درصد از خاک ایران را دربر گرفته است. مساحت آن ...

تارﻳخچه شعر بافی شعربافی( ( SHARBAFIاز جمله هنر و صنعتی است که حدود ‪ ۳۵۰سال پیش به وسیله دستگاهی با نام "ماکوپران" انجام می‌شد و در هر کوی و برزن شهر یزد مردم به این شغل مشغول بوده و امرار معاش می‌کردند. ااین شغل در محله‌های قدیمی یزد مانند وقت و ساعت ، بازارنو، پشت باغ ، شاه ابوالقاسم، جنگل و پشت خان ، از رونق خاصی برخوردار بوده و به عنوان شغل اصلی آن دوران محسوب می‌شد. زری ...

تاریخچه‌ای از هنر ایران پیش از سلجوقی ذوق هنری و مایه های نخستین هنردوستی در سرزمین ایران از زمان هخامنشیان و پیش از آن وجود داشته است. حجاریهای غنی و با عظمت و پرشکوه که قبله گاه خاور باستان است و صنعتگران ماهر احساس زیبائی و نبوغ خود را در بسیاری از هنرها، خاصه ظروف فلزی و گلی نشان داده‌اند. حجاریهای عظیم که در سینه کوهها، لحظه‌های طلائی در هنر معماری، پارچه‌های ظریف با نقوش ...

ثبت سفارش
تعداد
عنوان محصول