دانلود مقاله گویش

Word 110 KB 19090 23
مشخص نشده مشخص نشده جغرافیا - زمین شناسی - شهرشناسی - جهانگردی
قیمت قدیم:۱۶,۰۰۰ تومان
قیمت: ۱۲,۸۰۰ تومان
دانلود فایل
کلمات کلیدی: گویش
  • بخشی از محتوا
  • وضعیت فهرست و منابع
  • گویشی که در حال حاضر کلیمیان ایران به آن صحبت می‏کنند از جملۀ گویشهای ایرانی است که جزو دستۀ گویشهای مرکزی ایران به شمار می‏رود.

    این گویش امروزه در شهرهای اصفهان ، همدان ، کاشان، یزد، بروجرد و چند شهر دیگر ایران و نیز در نقاطی در خارج از ایران، چون قفقاز، سمرقند و بخارا رایج است.

    گفته شده است که گویش فعلی کلیمیان اصفهان، گویش سابق مردم اصفهان بوده که کلیمیان آن را بین خود حفظ کرده‏اند.

    [1] اگر این نظر را بپذیریم می‏توان آن را نیز در مورد سایر انواع گویش کلیمی در ایران و یا خارج از ایران تعمیم داد و چنین نتیجه گرفت که کلیمیان ایران در هر نقطه که ساکن شده‏اند حافظ زبان سابق آن ناحیه گردیده‏اند.


    راجع به ورود کلیمیان به ایران و تاریخ آن نظریات مختلفی وجود دارد که از عهدۀ این مقاله خارج است [2].

    تنها ذکر این نکته ضروری به نظر می‏رسد که طبق سرشماری سال 1350، جمعیت کلیمیان اصفهان در حدود 2300 نفر بوده است.

    [3].

    (آمار جمعیت آنها در سالهای اخیر به دست نیامد).


    واژه در گویش کلیمیان اصفهان از نظر ساخت اشتقاقی [4] (و نه تصریقی [5]) به سه نوع تقسیم می‏گردد: ساده [6]، مشتق [7] و مرکب [8].
    واژۀ ساده تنها از یک واژک آزاد [9] ساخته شده است، مانند tou (تاب) [10] ،teu (تب).
    واژۀ مشتق علاوه بر یک یا چند واژک آزاد دارای یک یا چند وند اشتقاقی [11] است، مانند pil-ak (پولک)، gand-a (گندیده).


    واژۀ مرکب بیش از یک واژک آزاد دارد، مانند an-e-buvâ (زن پدر) bâbâ-bele (پدر بزرگ).
    فعل چون در مقایسه با سایر انواع واژه ساخت متفاوتی دارد، در این مقاله، در ابتدا افعال غیر بسیط و سپس سایر انواع واژه مورد بحث قرار می‏گیرند.

    گویش استان بوشهر در تمام مناطق فارسی محلی است که دارای بن مایه لری می باشد .

    برای مرزبندی انواع گویش منطقه را از لحاظ جغرافیایی به دو بخش تقسیم شمالی و جنوبی تقسیم می کنیم که هر قسمت ویژگی خاص خود را داراست .

    و دارای تفاوتی اندک می باشد .

    زبان های عربی نیز در جاهایی مانند بندر عسلویه ، کنگان ، جزیره شیف ، و جزیره شمالی و جنوبی بندر ریگ رایج است .


    در همه گویشها واژه های فارسی باستان ، اوستایی و پهلوی دیده می شود که بازمانده صرف زبان پهلوی هنوز هم در گویش دشتی (دشتیانی ) رایج است .

    این موضوع نوید تکامل زبان از فارسی قدیم به فارسی نو در منطقه می باشد .

    حکایت از قدمت و دیرینگی منطقه می کند .


    بعلت ارتباط بندری بوشهر با کشورهای عربی و نیزتسلط انگلیسیها هلندیها در منطقه پاره ای واژه های بیگانه دیده می شود که هنوز هم مورد استعمال است .

    گویش شمالی استان شامل گویش شهرستان دشتستان ، گناوه و دیلم می باشد .


    گویش جنوبی شامل گویش شهرستانهای تنگستان ، دشتی ، گنکان و دیر می باشد .

    خود شهر بوشهر هم اکنون فارسی صحبت می کنند ولی گویش آنها همسو با گویش تنگستان بوده است .

    گویش شمالی نیز تنوع در عین خود دارد .

    در شهرستان دشتستان شناسه می در جلو افعال بکار می رود و این واژه ی می در شهرستان گناوه و دیلم تبدیل به ای می شود.
    با وجود تضعیف روز افزون زبان ایرانی آذربایجان از زمان غلبه مغول گویش های این زبان به کلی از میان نرفته بلکه هنوز در نقاط مختلف آذربایجان و دیگر نواحی ایران بزرگ بطور پراکنده و غالبآ به نام تاتی به آنها سخن می گویند این گویش ها از شمال به جنوب به اجمال عبارتند از :
    1- گویش های تاتی طارم علیا استان زنجان شامل روستاهای : نوکیان ،سیاهورود، بندرگاه، کلاسر، هزار رود، جمال آباد، باکلور، چرزه، جیش آباد و قوچان می باشد.


    2- عمده روستاهای بخش شاهرود خلخال شامل: اسکستان، اسبو، درو، کلور، شال، دیز، کرین، لرد ، کهل، طهارم، گلوزان، گیلوان ، گرد آو ، گندم آباد و همچنین کرنق در دهستان خوروش رستم و کجل در بخش کاغذ کنان همان شهرستان .


    3- گویش کرینگان ، ازدهات دیزقار خاوری در بخش ورزقان شهرستان اهر.
    4- گویش کلاسور لاوینه رود، ازدهات بخش گلیبر شهرستان اهر.
    5- گویش گلین قیه ازدهات دهستان هرزند در بخش زنور شهرستان مرند.


    6- گویش عنبران در بخش نمین شهرستان اردبیل .
    7- گویش های تاتی اطراف کوه رامند در جنوب و جنوب غربی قزوین و طالقان و اشتهارد.


    8- گویش های تاکستان، چال، اسفرورین، خیارج ،خوزنین، دانسفان، ابراهیم آباد و سگز آباد که به تاتی خلخال نزدیک اند.


    9- گویش های تالش ، از الله بخش محله شاندرمین در جنوب تالش شوروی و در شمال ایران که اصولاً به زبانهای تاتی آذربایجان وابسته اند.


    گویش استان بوشهر در تمام مناطق فارسی محلی است که بن‌مایه لری دارد.

    برای مرزبندی آن، انواع گویش منطقه را از لحاظ جغرافیایی به دو بخش شمالی و جنوبی تقسیم می‌کنند که هر قسمت ویژگی خاص خود را دارد و دارای تفاوت‌های اندکی است.

    زبان‌های عربی نیز در جاهایی مانند بندر عسلویه، کنگان، جزیره شیف و جزیره شمالی و جنوبی بندر ریگ رایج است.


    در همه گویش‌های منطقه واژه‌های فارسی باستان، اوستایی و پهلوی دیده می‌شود که بازمانده صرف زبان پهلوی هنوز هم در گویش دشتی (دشتیانی) رایج است.


    گویش شمالی استان شامل گویش شهرستان دشتستان، گناوه و دیلم است.


    به علت ارتباط بندری بوشهر با کشورهای عربی و نیز تسلط انگلیسی‌ها و هلندی‌ها در منطقه، پاره‌ای واژه‌های بیگانه نیز در گفتار مردم این منطقه شنیده می‌شود.
    گویش جنوبی شامل گویش شهرستان‌های تنگستان، دشتی، گنکان و دیر است.

    مردم در شهر بوشهر هم اکنون فارسی صحبت می‌کنند اما گویش آنها همسو با گویش تنگستانی است.


    در شهرستان دشتستان شناسه «می» در جلو افعال به کار می‌رود و این واژه «می» در شهرستان گناوه و دیلم تبدیل به «ای» می‌شود.


    می‌کنم؛ ایکنمekonom
    می‌کرد؛ ekerd
    لهجه دشتیانی از قدیمی‌ترین لهجه‌های استان بوشهر است که به وضوح صرف و نحو دستور زبان پهلوی ساسانی هنوز در آن استعمال می‌شود.


    ویژگی‌های دستوری
    یکی از مشخصه‌های گویش‌های جنوبی جایگزینی فتحه‌ها به ضمه است که معمولا روی شناسه‌های افعال قرار دارند.


    رفتم؛ رفتُم rafto
    دارم؛ دارُُم rom da
    دیدم؛ دیدُُم didom
    همچنین در اسامی نیز اکثرا فتحه به کسره تبدیل می‌شود.


    مُرد؛ مِرد merd
    امین؛ اِمین emin
    عباس؛ عِباس ebas
    برای ساختن فعل جعلی بعد از بن مضارع شناسه esi به کار می‌رود که بازمانده ist زبان پهلوی ساسانی است .


    خندید؛ خندس xandes
    ترسید؛ ترسس tarses
    که در زبان پهلوی خندِست ( xandist) و ترسِست (tarsist) بوده است.


    صرف افعال در گویش شمالی مانند فارسی‌نو است ولی در گویش جنوبی یعنی دشتیانی فرق دارد و ضمایر به جای شناسه در ابتدا فعل قرار می‌گیرد.
    صرف فعل شنیدن در گویش دشتیانی
    من شنیدم؛ ام اسد um sed
    تو شنیدی؛ اُت اشد ut esed
    او شنید؛ اُس شنید us sened
    ما شنیدیم؛ ُمم شنید mom sened
    شما شنیدید؛ شما شنی soma seni
    آنها شنیدند؛ اونا شنی owna seni
    حرف «ب» که در آخر کلمات چند حرفی فارسی بعد از «الف» بیاید و ساکن باشد در گویش بوشهری بدل به «واو» می‌شود.
    خواب؛ خو xow
    آفتاب؛ افتو aftow
    دوشاب؛ دیشو disown
    کلمات دو حرفی که حرف آخر آنها «ب» است به «واو» تبدیل می‌شود.
    شب؛ شو sow
    آب؛ او ow
    تلفظ a در آخر واژه‌ها به جای h صامت در اصل پسوند ag فارسی میانه بوده که g افتاده و a هنوز تلفظ می‌شود.

    به عنوان مثال:
    خانه را خانگ xana می‌گفته‌اند.


    گویش استان بوشهر در تمام مناطق فارسی محلی است که بن‌مایه لری دارد.

    در همه گویش‌های منطقه واژه‌های فارسی باستان، اوستایی و پهلوی دیده می‌شود که بازمانده صرف زبان پهلوی هنوز هم در گویش دشتی (دشتیانی) رایج است.

    گویش شمالی استان شامل گویش شهرستان دشتستان، گناوه و دیلم است.

    به علت ارتباط بندری بوشهر با کشورهای عربی و نیز تسلط انگلیسی‌ها و هلندی‌ها در منطقه، پاره‌ای واژه‌های بیگانه نیز در گفتار مردم این منطقه شنیده می‌شود.

    گویش جنوبی شامل گویش شهرستان‌های تنگستان، دشتی، گنکان و دیر است.

    در شهرستان دشتستان شناسه «می» در جلو افعال به کار می‌رود و این واژه «می» در شهرستان گناوه و دیلم تبدیل به «ای» می‌شود.

    می‌کنم؛ ایکنمekonom می‌کرد؛ ekerd لهجه دشتیانی از قدیمی‌ترین لهجه‌های استان بوشهر است که به وضوح صرف و نحو دستور زبان پهلوی ساسانی هنوز در آن استعمال می‌شود.

    ویژگی‌های دستوری یکی از مشخصه‌های گویش‌های جنوبی جایگزینی فتحه‌ها به ضمه است که معمولا روی شناسه‌های افعال قرار دارند.

    رفتم؛ رفتُم rafto دارم؛ دارُُم rom da دیدم؛ دیدُُم didom همچنین در اسامی نیز اکثرا فتحه به کسره تبدیل می‌شود.

    مُرد؛ مِرد merd امین؛ اِمین emin عباس؛ عِباس ebas برای ساختن فعل جعلی بعد از بن مضارع شناسه esi به کار می‌رود که بازمانده ist زبان پهلوی ساسانی است .

    خندید؛ خندس xandes ترسید؛ ترسس tarses که در زبان پهلوی خندِست ( xandist) و ترسِست (tarsist) بوده است.

    صرف افعال در گویش شمالی مانند فارسی‌نو است ولی در گویش جنوبی یعنی دشتیانی فرق دارد و ضمایر به جای شناسه در ابتدا فعل قرار می‌گیرد.

    صرف فعل شنیدن در گویش دشتیانی من شنیدم؛ ام اسد um sed تو شنیدی؛ اُت اشد ut esed او شنید؛ اُس شنید us sened ما شنیدیم؛ ُمم شنید mom sened شما شنیدید؛ شما شنی soma seni آنها شنیدند؛ اونا شنی owna seni حرف «ب» که در آخر کلمات چند حرفی فارسی بعد از «الف» بیاید و ساکن باشد در گویش بوشهری بدل به «واو» می‌شود.

    خواب؛ خو xow آفتاب؛ افتو aftow دوشاب؛ دیشو disown کلمات دو حرفی که حرف آخر آنها «ب» است به «واو» تبدیل می‌شود.

    شب؛ شو sow آب؛ او ow تلفظ a در آخر واژه‌ها به جای h صامت در اصل پسوند ag فارسی میانه بوده که g افتاده و a هنوز تلفظ می‌شود.

    به عنوان مثال: خانه را خانگ xana می‌گفته‌اند.

    در مواردی که کلمه‌ای با فعل معین «ات» همراه می‌شود مثل داده است، کرده است، ات تلفظ نمی‌شود و کسره به جای «ه» در کرده می‌‌نشیند و صورت «ش» جای فعل معین است را می‌گیرد و این‌گونه تلفظ می‌شود: داده است؛ دادش dadesh کرده است کردش kardesh علامت استمرار برای ساختن فعل زمان حال به جای علامت استمرار «دارد» پیشوند هی hey یا هاسی hasey به کار می‌رود.

    دارد می‌نویسد؛ هی می‌نویسد hasey/hey minevise دارد می‌رود؛ هاسی /هی میره hosey/hey mire منفی کردن افعال برای منفی کردن افعال، حرف نفی نه را قبل از اسم یا صفت می‌آورند و فعل معین حذف می‌شود.

    من بلد نیستم؛ م ُنه بلدُُم mo ne beladom من غریب نیستم؛ م ُ نه غریبُُم mo ne geribom باید توجه داشت این نه که برای منفی کردن به کار می‌رود فقط جلو افعال معین (است و هست) قرار می‌گیرد.

    حرف «را» که نشانه مفعول بی واسطه (مستقیم) است در گویش بوشهری وجود ندارد و به جای «را» کو به کار می‌رود.

    کتاب را بده؛ کتاب کو بده ketab kue bedeh دفتر را بیاور؛ دفترکو بیار daftare kue biyar علامت جمع در گویش شمالی علامت جمع که «ما» است، ال « al» مورد استفاده قرار می‌گیرد.

    کتاب‌ها؛ کتابل ketabal خودکارها؛ خودکارل udkaral درخت‌ها؛ درختال deraytal تمام واوها به ای «I» تبدیل می‌شود.

    بود؛ بید bid دود؛ دید did تنور؛ تنیر tenir در لهجه بوشهری هنگام صحبت کردن واژه‌ها را معمولا خلاصه می‌کنند و برای خلاصه شدن کلام همیشه چند حرف آن افتاده و مختصر می‌شود.

    من چه می‌دانم؛ مچم mocem در گویش جنوبی «ن»های آخر کلمات ادا نمی‌شود.

    مثلا به نان «نو» می‌گویند.

    نان؛ نو nu زمین؛ زمی zami در گویش جنوبی همچنین جلو افعال یک «ها» اضافه می‌شود.

    بکن؛ هاکن hakon بده؛ هاده گویش به هریک از گونه‌های یک زبان گویش می‌گویند.

    گویش‌ها می‌توانند مربوط به یک منطقه ویژه یا طبقهٔ ویژه‌ای از جامعه باشند.

    چند گویش با هم یک زبان را تشکیل می‌دهند.

    گویش را نباید با لهجه اشتباه گرفت.

    هر گویش خود دارای چند لهجه است.

    نمونه: گویش‌های زبان فارسی: فارسی ایران، فارسی دری، فارسی تاجیکی.

    لهجه‌های زبان فارسی: لهجه تهرانی، لهجه اصفهانی،لهجه هراتی، لهجه لاتی ...

    گویش هاى ایرانى ایران کلباسى گویش شناس، پژوهشگر زبان شناسى و استاد دانشگاه متولد ۱۳۱۸ اصفهان - دریافت مدرک کارشناسى ادبیات فارسى ۱۳۴۲ - دریافت مدرک کارشناسى ارشد زبان شناسى همگانى ۱۳۴۶ - دریافت مدرک دکتراى زبان شناسى همگانى ۱۳۵۱ - تدریس در دانشگاههاى شهید بهشتى، تهران، علوم پزشکى ایران، پیام نور و ...

    - برخى از آثار چاپ شده: گویش کلیمیان اصفهان، گویش کلاردشت (رودبارک)، کردى مهابادى، فارسى اصفهانى، زبان فارسى و زبان هاى محلى، ساخت اشتقاقى واژه در فارسى امروز، فارسى ایران و تاجیکستان و...

    - آثار در دست انجام: «فرهنگ توصیفى گویش هاى ایرانى»، «زبان، گویش، لهجه» و...

    - مدیریت گروه گویش شناسى در پژوهشگاه علوم انسانى و مطالعات فرهنگى - مدیریت گروه گویش شناسى در انجمن زبان شناسى ایران - نگارش و چاپ بیش از پنجاه مقاله علمى درباره زبان و گویش هاى ایرانى محمد مفتاحى: زبان منشأ ارتباط هاى انسان است.

    تلاش جهت دست یافتن به راهى براى برقرارى ارتباط با همنوع به کشف توانایى سخن گفتن و سپس تبدیل آن به شکل نوشتارى براى سهولت در ارتباط، همواره یکى از دغدغه هاى مهم انسان بوده است.

    هر قومى در هر ناحیه اى که مى زیست با توجه به شرایط اقلیمى و تغییراتى که به منظور غلبه بر طبیعت و گاهى سازگارى با آن در اندام و روحیات او پدید آمده بود، داراى زبان و گویش خاصى شد و آن زبان و گویش را به مثابه یکى از مقدسات قومى و فرهنگى براى خود محفوظ داشت.

    به این ترتیب تمام راههاى ارتباط وابسته و وام دار زبان هستند و بدون شناخت و فهم درست از زبان هیچکدام کارآیى و اهمیت ندارند و همین اهمیت زبان است که سبب شده تا از میان شاخه هاى متعدد علوم انسانى، پژوهش درباره زبان ها و لهجه هاى ملل مختلف همواره مورد توجه و مهم باشد.

    از طرفى شناخت زبان ها و یافتن ویژگى هاى مشترک و متفاوت آنها و بررسى لهجه هاى مختلف یک زبان اکتشافى لذت بخش است و همین امر سبب مى شود که انسانهایى با مطالعه و فرهیخته عمر گرانمایه در این راه صرف کنند و علاوه بر لذتى که از تحقیقات علمى خود مى برند،به گسترش و حفظ حیات زبانى، که همچون همه موجودات زنده احتمال بیمارى و مرگ تهدیدش مى کند یارى رسانند.

    دکتر ایران کلباسى یکى از محققان پرتلاش و خستگى ناپذیر در این زمینه است.

    ایران کلباسى، پژوهشگر و زبان شناس سال ۱۳۱۸ در اصفهان به دنیا آمد، دوران ابتدایى و دبیرستان را درهمان شهر و در دبستان دانش و دبیرستان شاهدخت سابق به پایان رسانید، سال ۱۳۳۹ وارد دانشگاه شیراز شد و گواهینامه کارشناسى خود را در رشته زبان و ادبیات فارسى در سال ۱۳۴۲ گرفت.

    سپس در سال ۱۳۴۶ مدرک کارشناسى ارشد و سال ۱۳۵۱ مدرک دکتراى خود را در رشته زبان شناسى همگانى از دانشگاه تهران دریافت کرد.

    عنوان پایان نامه کارشناسى ارشد او «فارسى اصفهانى» و پایان نامه دکتراى او «گویش کردى مهابادى» است.

    او در سال ۱۳۳۷ با عنوان آموزگار به استخدام وزارت آموزش و پرورش درآمد و حدود شانزده سال در دبستان هاى اصفهان، شیراز و دبیرستان هاى تهران به تدریس مشغول بود.

    کلباسى همچنین در طول این شانزده سال سمت هایى را از قبیل معاونت و ریاست دبیرستان و نیز ریاست انستیتویى که معلم تربیت مى کرد، به عهده داشته است.

    این فعالیت ها همواره همراه با علاقه اصلى وى؛ یعنى مطالعه و بررسى گویش هاى ایرانى به صورت برنامه غیرموظف انجام شده است.

    دکتر کلباسى در سال ۱۳۵۳ از وزارت آموزش و پرورش به فرهنگستان سابق زبان ایران یا پژوهشگاه علوم انسانى و مطالعات فرهنگى فعلى منتقل شده و از آن پس در رشته مورد علاقه اش؛ یعنى مطالعه گویش ها به صورت جدى به فعالیت پرداخته و همزمان در دانشگاههاى شهید بهشتى، پیام نور، الزهرا، تهران، علوم پزشکى ایران، دانشگاه آزاد اسلامى و پژوهشگاه علوم انسانى و مطالعات فرهنگى تدریس کرده است.

    در سالهاى ۱۳۶۵ و ۱۳۷۶ از طرف پژوهشگاه علوم انسانى و مطالعات فرهنگى براى استفاده از فرصت مطالعاتى عازم کشور انگلستان شد و در مدرسه مطالعات آسیایى و آفریقایى لندن (SOAS) به تحقیق و مطالعه پرداخت.

    او هم اکنون علاوه بر تدریس و پژوهش، مدیر گروه گویش شناسى پژوهشگاه علوم انسانى و مطالعات فرهنگى و نیز مدیر گروه گویش شناسى انجمن زبان شناسى ایران نیز هست و تألیفات فراوانى نیز در حوزه مطالعاتى اش داشته است.

    یکى از کتابهاى دکتر ایران کلباسى «گویش کلیمیان اصفهان» است.

    در پیشگفتار این کتاب آمده است که گویشى که کلیمیان ایران در حال حاضر با یکدیگر به کار مى برند، از گویش هاى سابق ایرانى است که کلیمیان ایران آن را حفظ کرده اند.

    این کتاب در سه فصل تهیه شده و فصل اول آن به بررسى آواشناختى و واج شناسى اختصاص دارد.

    در این فصل به مطالبى از قبیل واج ها و انواع آنها، هجا، تکیه، فرآیندهاى آوایى وبرخى از تفاوت هاى آوایى بین این گویش و فارسى استاندارد پرداخته شده است، فصل دوم اختصاص به ساخت واژه دارد در این فصل انواع واژه از نظر ساخت تعریفى و اشتقاقى و نیز واژه بست ها مورد بررسى قرار گرفته اند.

    در فصل سوم که به ساخت جمله اختصاص دارد انواع جمله از نظر گروه و بندهاى (جمله ساده) تشکیل دهنده آنها و نیز از نظر وجه و آهنگ بررسى شده اند.

    از ویژگى هاى این کتاب ملحقات آن است که تعدادى جمله، فهرستى از افعال همراه با ستاک حال و ستاک گذشته و صورت هایى از تعریف آنها و نیز فهرستى از واژگان این گویش آورده شده است.

    این کتاب یکى از منابع مهم در شناسایى و آشنایى بیشتر با گویش هاى ایرانى است.

    از دیگر آثار دکتر کلباسى در زمینه معرفى گویش هاى ایرانى مى توان به «گویش کلاردشت و رودبارک» اشاره کرد.

    در این کتاب مؤلف ابتدا اطلاعاتى درباره مازندران، گیلان و کلاردشت از نظر تقسیمات جغرافیایى، شرایط آب و هوایى و ویژگى هاى خاص این منطقه به مخاطب ارائه مى کند و سپس در سه فصل به بررسى گویش مردم این نواحى مى پردازد.

    در فصل اول به بررسى هاى آواشناختى و واج شناختى پرداخته شده و فصل دوم و سوم به ترتیب به ساخت واژه و ساخت جمله اختصاص دارد.

    در بخش ملحقات این کتاب هم تعدادى جمله به گویش مردم کلاردشت، ترانه هاى محلى، ضرب المثل ها، فهرست افعال ساده و مشتق (افعال پیشوندى) و واژگان این گویش آمده است.

    «کردى مهابادى» عنوان کتاب دیگرى از ایران کلباسى در راه شناخت لهجه هاى مختلف ایران است.

    با توجه به اینکه مهابادى را لهجه معیار کردى مى دانند و نسبت به بقیه انواع کردى استانداردتر است وى در این کتاب درباره ساخت آوایى و دستورى آن تحقیقات خود رابه ثبت رسانده است.

    «کردى مهابادى» که عنوان پایان نامه دکتراى اوست، از لحاظ علمى و از نوع تازگى تحقیق اهمیت ویژه اى دارد.

    عنوان پایان نامه کارشناسى ارشد او «فارسى اصفهانى» است.

    لهجه اصفهانى همچون لهجه هاى تهرانى، شیرازى، کرمانى و...

    یکى از لهجه هاى فارسى معیار است که تفاوت هایى هم با آن دارد.

    کلباسى در این کتاب به بررسى تفاوت هاى آوایى و واژگانى این لهجه با فارسى معیار پرداخته است.

    عنوان کتاب دیگر او در این زمینه فارسى ایران و تاجیکستان است.

    نامبرده در این کتاب ضمن سفرى که به تاجیکستان داشته فارسى رایج در تاجیکستان را با فارسى ایران مقایسه و شباهت ها و تفاوت هاى آنها را به طور مفصل بیان کرده است.

    ایران کلباسى معتقد است: «درحالى که همه ظاهراً براى حفظ و بررسى گویش ها دل مى سوزانند ولى هیچ اقدام اساسى و برنامه ریزى شده اى براى این امر مهم انجام نمى دهند.

    همچنین در برنامه ریزى هاى آموزشى عملاً درسى با عنوان «گویش هاى ایرانى» وجود ندارد و تنها در برنامه کارشناسى ارشد زبان شناسى همگانى درسى اختیارى و نه اجبارى با این عنوان ارائه مى شود که چون جدى گرفته نمى شود، دانشجویان تمایلى به انتخاب این درس ندارند.» علاوه بر چاپ کتابهایى درباره گویش هاى ایرانى کتاب مهم دیگرى از ایران کلباسى به چاپ رسیده است با نام «ساخت اشتقاقى واژه در فارسى امروز».

    در پیش گفتار این کتاب مى خوانیم: «مسأله واژه سازى و گزینش واژه هاى فارسى در برابر واژه هاى بیگانه سالهاست که مورد توجه ایرانیان قرار گرفته است و این امر در سازمان هایى از قبیل فرهنگستان، ارتش، مؤسسات تحقیقاتى به طور گروهى و یا توسط نویسندگان و مترجمان به طور انفرادى صورت گرفته و همچنان ادامه دارد.

    کتاب حاضر تلاشى است در جهت هموارتر کردن این راه نه چندان هموار.» در این کتاب که از چهار فصل و ملحقات تشکیل شده است ضمن تعریف برخى از مباحث نظرى مانند: صرف، اشتقاق، واژه و ...

    و پرداختن به انواع کلمه، واژه بستها و وند هاى تعریفى فارسى و عربى در فارسى و واژه هاى مرکب در نهایت انواع واژه هاى مشتق و وندهاى اشتقاقى فارسى معرفى شده است.

    ایران کلباسى علاوه بر چاپ و انتشار هفت کتاب علمى و ۵۲ مقاله تحقیقى در زمینه زبان فارسى و گویش هاى ایرانى که بسیارى از آنها را در همایش هاى داخلى و خارجى به صورت سخنرانى هم ارائه کرده است در حال حاضر دو کار پژوهشى عظیم دردست انجام دارد.

    یکى «فرهنگ توصیفى گویش هاى ایرانى» که هر چند کار گروهى را مى طلبد ولى او چندین سال است که به تنهایى مشغول انجام آن است و تاکنون مدخل هاى بسیارى از این فرهنگ را آماده کرده است.

    پژوهش دیگر این پژوهشگر خستگى ناپذیر و پرتلاش کتابى با عنوان «زبان، گویش و لهجه» است که مراحل مقدماتى چاپ را مى گذراند.

    در این کتاب وى علاوه بر مطالب نظرى راجع به گویش شناسى، متن واحدى را به صورت یک داستان کوتاه به بسیارى از لهجه ها و گویش هاى ایرانى برگردانده و آنها را با هم مقایسه کرده است تا شباهت ها و تفاوت هاى آنها را شناخته و از این راه بتواند به دسته بندى لهجه ها و گویش هاى ایرانى بپردازد.

    او معتقد است که این نوع پژوهش در زمینه گویش شناسى کارى تازه است که تاکنون انجام نگرفته و براى شناخت کامل و همه جانبه از گویش ها مفید و ضرورى است.

    ایران کلباسى مقاله هاى فراوانى هم در زمینه گویش شناسى نوشته که در نشریه هاى تخصصى زبان شناسى و ادبیات در ایران و خارج از ایران به چاپ رسیده است و براى نمونه مى توان به این موارد اشاره کرد: «شباهت ها و تفاوت هاى گویش هاى گیلکى، مازندرانى و تالشى، دستگاه فعل در گویش لارى، ویژگى هاى شاخص گویش سمنانى، وندهاى گویشى و واژه سازى، ارگتیو در زبان ها و گویش هاى ایرانى، تنوع زبان ها و گویش هاى ایرانى، راهنماى گردآورى گویش هاى ایرانى، نشانه استمرار در لهجه ها و گویش هاى ایرانى، حالت در زبان ها و گویش هاى ایرانى و جاندارى و بى جانى در گویش هاى ایرانى.» عشق و علاقه بى حد و مرز ایران کلباسى به مطالعه زبان ها و گویش هاى ایرانى او را به عمرى پژوهش در این زمینه واداشته و کار را به جایى رسانده است که از او به عنوان مرجعى در گویش شناسى ایران یاد مى شود.

گویند که عمرولیث صفار چون نیشابور را به زیر نگین درآورد، گفت: «شهری را گرفته ام که گل آن خوردنی، بوته ی آن ریواس و سنگ های آن فیروزه است» امروز اگر آن دلاور سیستانی بر نیشابور دست می یافت جای آن بود که نخست از گرفتن شهری بر خویشتن ببالد که گنجور و گوهرستان واژه های ناب پارسی است. گویش های محلی فارسی، چه در جای جای ایران کنونی رایج باشد، چه بیرون از مرزهای سیاسی، در حکم ...

گویش‌های زبان فارسی بخشی از میراث ماندگار فارسی به شمار می‌آید که در مناطق مختلف استان فارس مورد استفاده قرار می‌گیرد و به رغم آنکه در گذر تاریخ دستخوش تغییرات گسترده قرارگرفته اما در برخی از مناطق این گویش ها همچنان کاربرد دارد. به گزارش خبرنگار ایرنا،به طور کلی می‌توان گفت آمیختگی گویش‌هاولهجه ها دراستان فارس موجب شده‌است که‌نوع گفتار در این استان بسیار فراوان و متنوع باشد و ...

مقدمه گویشی که در حال حاضر کلیمیان ایران به آن صحبت می‏کنند از جملۀ گویشهای ایرانی است که جزو دستۀ گویشهای مرکزی ایران به شمار می‏رود. این گویش امروزه در شهرهای اصفهان، همدان، کاشان، یزد، بروجرد و چند شهر دیگر ایران و نیز در نقاطی در خارج از ایران، چون قفقاز، سمرقند و بخارا رایج است. گفته شده است که گویش فعلی کلیمیان اصفهان، گویش سابق مردم اصفهان بوده که کلیمیان آن را بین خود ...

مدیریت اجرا و نگهداری سیستم های آبیاری پیشگفتار: هدف از نگارش کتاب حاضر آن است که با توضیح کامل مراحل مختلف یک طرح، به گردانندگان تشکل های گروهی در زمینه‌ی اجرای وظایف محوله، کمک شود. الف) طرح توسعه: طرح توسعه شامل مراحل زیر است: تهیه و جمع آوری اطلاعات فرایند برنامه ریزی و طراحی تشکیل گروه تجهیز گروه و سرانجام امور تکمیلی. هر یک از مراحل فوق به زیر شاخه هایی تقسیم می شوند. ...

استان قزوین از شمال به استان گیلان، از جنوب به استان مرکزی، از مشرق به استان تهران و از مغرب به استان زنجان و همدان محدود است و 1304 متر از سطح دریا ارتفاع دارد. استان قزوین با توجه به موقعیت جغرافیایی خود، مانند پلی، پایتخت کشور را به مناطق شمالی و غربی و کشورهای قفقاز و اروپا متصل می کند و به دلیل موقعیت مناسب، ضمن توسعه کشاورزی، صنعتی و خدماتی به یکی از قطب های مهم توسعه کشور ...

آبستنی آبِسْتَنی، بارور شدن و فرزند آوردن زن از مرد و دوره‌ای که زن بچه‌ای را در زهدان، یا به اصطلاح عامه در شکم خود، از هنگام بسته شدن نطفه او تا هنگام زادن حمل می‌کند. آبستن صورت فارسی واژه پهلوی «آبِسْتَن» و «آبُسْتَن» (مکنزی، ذیل همین واژه‌ها) و صورت قدیمتر آن «آپُسْتَن» و «آپُسْتَنیه» (آبُستنی) است. این واژه از پیشوند «آ» و ...

مقدمه بافندگی و نساجی از بومی‌ترین هنر های ایرانی است و سابقه‌ای دیرینه و هزاران‌ساله دارد؛ از فرش نام‌دار دوره هخامنشی، پازیرک گرفته تا پارچه‌ های فاخر عهد ساسانی یا بافته‌های دوره سلجوقی و انواع پارچه‌ها و فرش‌های بی‌همتای عصر صفوی که الحق اوج درخشان و عصر طلایی نساجی و بافندگی در ایران است، همه و همه نشان‌دهنده حیات ارزشمند و دیرینه و رواج این هنر در زندگی ایرانیان است. استان ...

این دست‌بافته زیبا، خاص مناطق حاشیه کویری است. این فرش با نوع زندگی مردم منطقه تطابق دارد و بخشی از اعتقادات مذهبی، تاریخ، معماری طبیعت و گویش مردم این نواحی نیز، بر تار و پود آن نقش بسته است. زیلوبافی در شهر میبد سابقه‌ای دیرینه دارد. برخی سابقه زیلوبافی در شهر میبد را به قرن هشتم ه.ق و دوره ی مظفریان نسبت می‌دهند. قدیمی‌ترین و در عین حال نفیس‌ترین زیلو های میبد، به قرن دوازدهم ...

زیلو وتاریخچه مختصر آن در فرهنگ دهخدا زیلو بااین جمله تعریف شده است: "پلاس وگلیم راگویند وآنرا شطرنجی نیز خوانند" ودر توضیح پلاس آمده است:"قسمتی پشمینه که گستردنی باشد شبیه جاجیم. چیزی مثل کرباس که از پوست درخت سن بافند". زیلو یکی از قدیمیترین محصولات دست بافته است که ازدیرباز در شهرستان میبد واقع در 50 کیلومتری یزد بافته ‌می‌شده است. بنظر میرسد این صنعت در میان اعراب پیش ...

موقعیت جغرافیایی این استان از شمال به خراسان، از شرق به سیستان و بلوچستان، از غرب به یزد و فارس، از جنوب به استان هرمزگان محدود می گردد. اولین استان پهناور از لحاظ مساحت میباشد. کرمان استانی است واقع در مناطق مرکزی و خشک ایران، و علی رغم دارا بودن کوههای نسبتاً بلند در شمال غربی خود، به هیچ رودخانۀ پر آبی آنرا مشروب نمی کند و این کمبود آب و مناطق کم یزرع کوهستانی، سبب شده تا ...

ثبت سفارش
تعداد
عنوان محصول